سانسور فضايل امام علي در کتب سني

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سانسور فضايل امام علي در کتب سني


به نام هستی بخش

من اینو یه جا خوندم:


نقل قول:
داستان یوم الدار را كه در ذيل آيه مباركه‏«و انذر عشيرتك‏الاقربين‏»و تفسير و شان نزول آن وارد شده و در همان سالهاى‏نخست‏بعثت رسول خدا(ص)اتفاق افتاده بسيارى از مورخين به‏اجمال و تفصيل ذكر كرده‏اند. رسول الله علی بن ابیطالب را خلیفه خویش معرفی کردند. که در اینجا به برخی اسناد آن در منابع علمای اهل سنت اشاره می کنیم:
پیامبر اکرم فرمودند: اى فرزندان عبد المطلب،به خدا سوگند كه من جوانى را در ميان عرب سراغ ندارم كه براى فاميل خود آورده باشد،بهتر از آنچه كه من براى شما آورده‏ام. براستى كه من خير دنيا و آخرت را برايتان آورده‏ام.و خدايم به من فرمان داده است كه شما را دعوت كنم.پس كدام يك از شما مرا در اين امر يارى مى‏كند تا اين كه برادر،وصى و خليفه من در ميان شما گردد؟پس همه آن مردم ساكت ماندند.من عرض كردم:...من شما را در آن كار يارى مى‏كنم اى پيامبر خدا (ص) .پس دست‏به گردن من انداخت،و گفت:اين برادر،وصى و خليفه من در ميان شماست،حرف او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.پس مردم از جا بلند شدند در حالى كه مى‏خنديدند و به ابو طالب مى‏گفتند:«به تو امر كرد تا از پسرت حرف شنوايى داشته باشى و فرمان او را ببرى
متن عربی:

.......فأيكم يوازرني على هذا الامر ، على أن يكون أخي ووصيي وخليفتي فيكم فأحجم القوم عنها جميعا ، وقلت انا - وأني لأحدثهم سنا وأرمصهم عينا ، وأعظمهم بطنا ، وأحمشهم ساقا انا يا رسول الله أكون وزيرك عليه ، فأعاد القول ، فأمسكوا واعدت ما قلت ، فاخذ برقبتي ، ثم قال لهم هذا أخي ووصيي و خليفتي فيكم ، فاسمعوا له وأطيعوا . فقام القوم يضحكون ، ويقولون لأبي طالب قد امرك أن تسمع لابنك وتطيع
تفسير البغوي - البغوي - ج 3 - ص 400
شواهد التنزيل - الحاكم الحسكاني - ج 1 - ص 486
كنز العمال - المتقي الهندي - ج 13 - ص 114
شرح نهج البلاغة - ابن أبي الحديد - ج 13 - ص 211
تاريخ مدينة دمشق - ابن عساكر - ج 42 - ص 49
مناقب علي بن أبي طالب (ع) وما نزل من القرآن في علي (ع) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 290
الكامل في التاريخ - ابن الأثير - ج 2 - ص 63
المناقب - الموفق الخوارزمي - ص 8
قبلا در مورد حدیث یوم الدار سخن گفته بودم. امروز قصد تکرار مطالب گذشته رو ندارم فقط میخوام یه مطلبی رو روشن کنم. توصیه میکنم مطالعه کنید
الف: طبری و حدیث یوم الدار
جامع البيان - إبن جرير الطبري - ج 19 - ص 149- دار الفكر
يا بني عبد المطلب ، إني والله ما أعلم شابا في العرب جاء قومه بأفضل مما جئتكم به ، إني قد جئتكم بخير الدنيا والآخرة ، وقد أمرني الله أن أدعوكم إليه ، فأيكم يؤازرني على هذا الامر ، على أن يكون أخي وكذا وكذا ؟ قال : فأحجم القوم عنها جميعا ، وقلت وإني لأحدثهم سنا ، وأرمصهم عينا ، وأعظمهم بطنا ، وأخمشهم ساقا . أنا يا نبي الله أكون وزيرك ، فأخذ برقبتي ، ثم قال : إن هذا أخي وكذا وكذا ، فاسمعوا له وأطيعوا ، قال : فقام القوم يضحكون ، ويقولون لأبي طالب : قد أمرك أن تسمع لابنك وتطيع .
توجه فرمودید: در متن اصلی چنین بود: ((ثم قال لهم هذا أخي ووصيي و خليفتي فيكم))
جناب طبری زحمت کشیدند و نوشتند: ((إن هذا أخي وكذا وكذا)):(این برادر منست و چنین و چنین!)

ب: ابن تیمیه و حدیث یوم الدار
هذا الحدیث کذب عند اهل المعرفه بالحدیث، فما من عالم یعرف الحدیث الا و هم یعلم انه کذب موضوع.... **منهاج السنه ج7ص302**
جناب ابن تیمیه مثل همیشه تیشه به ریشه میزنند. و چشمشان را به همه روایات اهل سنت بسته اند.
ج: ابن هشام و حدیث یوم الدار
جناب ابن هشام صاحب کتاب سیره النبویه که این کتاب را از روی کتاب جناب ابن اسحاق نوشته است. در مقدمه کتاب خویش چنین نوشته است:
تارک بعض ما ذکره ابن اسحاق (بخش هایی از کتاب و مطالبی که ابن اسحاق ذکر کرده است را رها میکنم)
او در ادامه سخن دلیل خویش برای این کار را نیز می نویسد:
(اشیاء یسوء بعض الناس ذکره) (چیزهایی که اگر نقل کنیم مردم خوششان نمی آید)
جالب اینجاست بدانید یکی از مواردی که جناب ابن هشام ترک کرده است. بحث یوم الدار هست که ابن اسحاق ذکر کرده است ولی ابن هشام ذکر نکرده است.
در انتها:
نظر شما عزیزان اهل سنت بخاطر این سانسور کردن ها چیست؟
مگر نمی گویید علی بن ابیطالب خلیفه چهارمتان هست؟ چرا برخی از علمای شما چشم دیدن فضایل خلیفه رسول الله را نداشتند؟
میخواستم هرچی سانسور فضایل امام علی تو کتب سنیاست برام بیارین
برا کار تحقیقی میخوام خیلی برام مهمه

خیلی چیزا رو میشه باهاش فهمید

اینام چن نمونه از فعالیتای خلفا مرتبط با سانسور حقایق:

منع از نوشتن احاديث توسط خليفه دوم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=858
معاويه و مسئله منع حديث
http://www.askdin.com/showthread.php?t=10063


اهل تسنن روایتی از عایشه نقل میکنند که ابوبکر در یک شب 500 روایت از پیغمبر را به آتش کشید. ( تذکرة الحفاظ ، للذهبی ، الطبقه الاولی من الکتاب ابوبکر الصدیق ج1 ص 5)
نمونه ای از تحریف روایات هم اینست که حدیث ثقلین، قرآن و اهل بیت را به قرآن و سنت پیامبر(سنتی) تبدیل کرده اند. منبع را یادم نیست ولی در اینترنت هست.

موضوع قفل شده است