شبهه ای از سوی وهابیت

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه ای از سوی وهابیت

با سلام

عضو جدید انجمن هستم!

چندتا سؤال دارم که انشاءالله یکی یکی مطرح خواهم نمود! اما اولین سؤال:

در سوره یس آیه 68 می خوانیم:
{ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ } ؛ و به هر کس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوی حالت ضعف، سستی، نقصان و فراموشی] واژگونش می کنیم؛

عمر امام زمان (عج) تا امسال 1143 سال شمسی می باشد و در روایات می خوانیم که امام در زمان ظهور، جوانی 30 یا کمتر 40 ساله هستند.

بنابراین مسئله عمر امام زمان (عج) و جوان بودنشان در زمان ظهور با آیه فوق ذکر در تعارض است.

(ضمناً پرسشگر را وهابی در نظر بگیرید!!!)

منتظر پاسخ دوستان هستم.

followerr;117501 نوشت:
بنابراین مسئله عمر امام زمان (عج) و جوان بودنشان در زمان ظهور با آیه فوق ذکر در تعارض است. (ضمناً پرسشگر را وهابی در نظر بگیرید!!!) منتظر پاسخ دوستان هستم.

سلام
عمر حضرت ولی عصر و ویژگی خلقیش را اعجاز خداوند قادر در مورد خاتم الاولیاء و ذخیره الهی می دانیم
موفق باشید

حامد;117529 نوشت:
سلام
عمر حضرت ولی عصر و ویژگی خلقیش را اعجاز خداوند قادر در مورد خاتم الاولیاء و ذخیره الهی می دانیم
موفق باشید

سلام دوست عزیز:

یه توضیحی راجع به آیه مذکور بدم:

وهابیت و همچنین اهل سنت بر خلاف شیعیان مدعی این هستند که حضرت مهدی (عج) هنوز متولد نشده اند لذا تا اینجای عقیده آنها هیچ تعارضی با آیه ندارد اما وقتی که در روایات شیعه می خوانیم امام (عج) زنده هستند و به صورت جوانی کمتر از 40 ساله ظهور می کنند این عقیده با آیه قرآن همخوانی ندارد!!!

لذا اگر از روی اعجاز هم در نظر بگیریم باید از قرآن اثبات بشه! ما شیعیان برای رد ادعای آنها ، نباید به همین اکتفا کنیم! زیرا او می گوید من برای اثبات ادعایم هیمن آیه مذکور کافی است! به نظر شما ما نباید آیه ای در برابر آیه ی استنادی آنها بیاوریم تا آیه قبل توجیه شود؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

با اینکه با این جور بحث مخالفم که طرف بخواهد ادعایش را فقط از قرآن اثبات کند چون این امر امکان پذیر نیست حتی برای تعداد رکعات نماز ولی چند جمله ای می نویسم.

می توانید در مقابل آیه مذکور شما هم این آیات را بیاورید :

ان الله علی کل شیء قدیر

اینکه خداوند تبارک و تعالی اگر بخواهد هرکاری می کند و این برای خداوند سخت نیست.

در ضمن از این مثالها خداوند قبلا هم نشان داده مثلا در مورد حضرت نوح علی نبینا و آله و علیه السلام عمر طولانی بدون کسالت و ... در قرآن هم آمده.
یا اینکه مثلا در پیری خداوند به یکی از پیامبران فرزند میدهد که حتی خود آن پیامبر هم از این ماجرا تعجب می کند چرا که خودش از پیری خودش خبر داشت ولی خداوند می فرماید ان الله علی کل شیء قدیر.

در آخر هم آیه مشهوری که در جواب یهودی ها داده شده است که می فرماید :

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ

اینکه خداوند دیگر نمی تواند به کسی عمر طولانی دهد که پیر نشود و ... دقیقا جوابی مانند همین جواب به یهودیان را می خواهد که دست خدا باز است برای هرکاری که بخواهد.

باتشکر - یاعلی

followerr;117536 نوشت:
لذا اگر از روی اعجاز هم در نظر بگیریم باید از قرآن اثبات بشه! ما شیعیان برای رد ادعای آنها ، نباید به همین اکتفا کنیم! زیرا او می گوید من برای اثبات ادعایم هیمن آیه مذکور کافی است! به نظر شما ما نباید آیه ای در برابر آیه ی استنادی آنها بیاوریم تا آیه قبل توجیه شود؟؟؟

سلام
آیه مورد استناد ایشان یک حکم کلی را بیان می کند که قابل تطبیق بر ولی عصر نیز می باشد . آیات متعدد دال بر اعجاز نیز حکم کلی را بیان می کنند که قابل تطبیق بر ولی عصر می باشد . آنوقت یک وهابی چطور می تواند حکم مقدم اعجاز را بر حکم کلی نکس در خلق که قانون عمومی طبیعی است مقدم سازد ؟ چه ترجیحی برای حکم آیه نکس در خلق است در حالیکه امثال آیات اعجاز حاکم بر آیات دال بر قوانین عادی طبیعی هستند ؟
موفق باشید

followerr;117501 نوشت:
بنابراین مسئله عمر امام زمان (عج) و جوان بودنشان در زمان ظهور با آیه فوق ذکر در تعارض است. (ضمناً پرسشگر را وهابی در نظر بگیرید!!!) منتظر پاسخ دوستان هستم.

سلام
جواب دوم
آیه ، نقص در خلق را به عنوان یک امر جبری بیان نمی کند همانطور که وقتی می فرماید : ما شما را می میرانیم . معنایش این نیست که بی دلیل و بدون اسباب عادی این اتفاق می افتد لذا نکس در خلق هم بطور عادی صورت می گیرد به این معنا که انسانها با عدم احاطه علمی بر اسباب حفظ سلامتی و جوانی و عدم توانایی در رعایت اصول آن بطور معمول پیر و فرتوت می شوند لذا اگر کسی به علم الهی بر این اسباب مطلع باشد و قدرت بر رعایت آنها را هم داشته باشد دلیلی ندارد خلقت او هم نقصان بردارد همانطور که حضرت نوح ع بطور عادی حدود 1000 سال عمر نمود
پس آیه یک حکم عمومی به لحاظ اکثر قریب به اتفاق انسانها را بیان می کند نه یک قاعده جبری خارج از مسیر طبیعی و عادی را لذا این قانون استثناء بردار است
موفق باشید

با سلام و عرض ادب

دوست عزيز به جمع ما خوش آمديد اميد است به جواب هاي خبي برسيد.آيه مزبور در حقيقت يك ناموس طبيعي و قانون الهي را توضيح مي دهد؛ يعنى، انسانها مطابق سير طبيعى، پس از آن كه به سر حدّ تكامل جسمي رسيدند، تدريجاً نيروهاي خود را يكي پس از ديگري از دست داده و به ضعف و ناتواني روز اوّل بازگشت مي كنند. اين «منحني» ضعف و قدرت يك قانون عمومي براي تمام موجودات زنده است و همگي روي سير طبيعي و معمولي اين سرنوشت را خواهند داشت؛ ولي در موضوع طول عمر امام زمان(عج) با اين كه يك سلسله مطالعات علوم طبيعي چنين طول عمري را طبق موازين علمي امري كاملاً ممكن معرّفي مي كند، در عين حال بايد اعتراف كرد كه اين طول عمر فعلاً جنبه استثنايي دارد.
به عبارت ديگر، عمر هزار ساله و بيشتر براي انسان مطابق اصول علمي امروز به هيج وجه محال نيست؛ به دليل اين كه دانشمندان علوم طبيعي براي طولاني ساختن عمر انسان همواره مشغول مطالعاتي هستند و به ما نويد مي دهند كه روزي موفّق شوند از طرق علمي حدّاكثر طول عمر انسان رابه مراتب افزايش دهند، اين خود نشانه امكان و معقول بودن چيزي طول عمري است.
ولي نمي توان انكار كرد كه فعلاً چنين طول عمري جنبه استثنايي دارد و هنوز انسان از طريق معمولي موفّق به آن نشده است، بنابراين خداوند براي اصلاح جامعه بشريّت يكي از بندگان برگزيده خود را طول عمر فوق العاده اي داده كه در موقع معيّني قيام كند و جهاني را مملوّ از عدالت گرداند. پر واضح است آيه مزبور كه نظر به افراد معمولي و عادي دارد شامل حال چنين فردي نخواهد شد كه وضع او يك وضع فوق العاده است و از جريانهاي معمولي بركنار مي باشد.
خلاصه، همان خدايي كه برخلاف وضع عادّي چنين عمر طولاني را به آن حضرت داده و به صورت فوق العاده او را زنده نگاه داشته، از عوارض طول عمر كه ضعف و ناتواني و بازگشت به قهقراست نيز حفظ مي نمايد و اين مطلب با آيه مزبور كه نظر به افراد عادي و معمولي دارد، هيچگونه منافاتي نخواهد داشت.
پاسخ به پرسش هاي مذهبى/ حضرات آیات جعفر سبحانی ـ مكارم شيرازى.

followerr;117501 نوشت:

{ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ } ؛ و به هر کس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوی حالت ضعف، سستی، نقصان و فراموشی] واژگونش می کنیم؛

عمر امام زمان (عج) تا امسال 1143 سال شمسی می باشد و در روایات می خوانیم که امام در زمان ظهور، جوانی 30 یا کمتر 40 ساله هستند.

بنابراین مسئله عمر امام زمان (عج) و جوان بودنشان در زمان ظهور با آیه فوق ذکر در تعارض است.


با سلام و احترام
عمر انسان حد و مرز معيّني ندارد تا تجاوز از آن حد غير ممكن باشد. مرگ مانند ساير پديده ها معلول عواملي است كه اگر شناخته شوند، مي توان از وقوع آن جلوگيري كرد و آن را به تأخير انداخت، هر چند سرانجام هر انساني مرگ است.
عوامل مختلفي در طول عمر نقش دارد مانند ارث، محيط، شغل و كيفيت تغذيه. قطعاً با شناخت علل و رعايت آن مي توان به عمر طولاني دست يافت. البته بشر امروز اسرار زيست انساني و علل بقاي سلامت و عمر طولاني را نتوانسته است كشف كند. از اين رو معماي مرگ براي بشر هنوز حل نشده است.
قرآن مجيد علم انسان را بسيار اندك مي داند،[1] ولي امام زمان(ع) قطعاً به آن اسرار دست يافته است.
از طرفي فلاسفه گفته اند:‌ بهترين دليل براي امكان چيزي، واقع شدن آن است. اگر مسئلة دراز عمري در تاريخ زندگي بشر اتفاق افتاده باشد، اگر چه در مواردي نه چندان بسيار تكرار يافتن موارد، يا مور مشابه آن امري خواهد بود طبيعي و معقول.
[1] اسراء (17) آية 85.

سلام
با این آیه هم می توانید حکم آیه مذکور را در مورد امام عصر جواب دهید :
وانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنه
که در مورد حضرت عزیر است که پس از صد سال هنوز غذا و نوشیدنیش سالم مانده بود در حالیکه بنابر قانون عادی طبیعی یک غذا پس از مدت کوتاهی فاسد و از بین می رود
موفق باشید

نقل تاريخي يكي از راه هاي حصول علم و يقين است و ما در تاريخ نام برخي از معمرين (انسان دراز عمر) را مشاهده مي كنيم. قرآن مجيد دربارة عمر نوح مي فرمايد: " او نهصد و پنجاه سال در بين قومش زندگي كرد".[1]
عمرهاي طويلی نیز در کتب دینی ادیان مختلف براي افرادي ذكر شده است كه عبارتند از: حضرت آدم: 930 سال، شيت:‌ 912 سال، لوط: 732 سال و ابراهيم: 195 سال.
بنابراين عمر طولاني داشتن نه با عقل و علم منافات دارد و نه با تجربه و هيچ چيزي محال بودن آن را ثابت نمي كند. از سوي ديگر اگر قدرت الهي را در نظر بگيريم و بدانيم همه چيز در اختيار پروردگار است، اين مسئله بسيار آسان خواهد شد. " إنّ الله علي كل شيء قدير" خداوندي كه مي تواند به كسي هفتاد سال عمر دهد،‌ مي تواند به كسي 170 سال عمر دهد و به ديگري 1700 سال. ارادة‌ الهي بر اين تعلق گرفته است كه امام زمان(ع) از عمر طولاني برخودار باشد.
[1] عنكبوت( ) آية‌14.

Al-Hilal magazine (a popular and reliable Egyptian magazine) quoted from an English doctor: “Scientists have been able to increase the life span of fruit flies nine-hundred times. It has been done by keeping the flies away from poisonous and harmful materials and making their living conditions suitable. In comparison, if we consider the average human life span of 80 years, then a similar possible increase would expand human life by 72,000 years.”1
بر اساس تحقیقات علمی چنان چه انسان شرایط ایده آل برای زندگی را رعایت نموده و از انواع آلودگی ها همچون صوتی هوا امواج مصون باشد میزان فرسودگی بدن کاهش می یابد.
براین اساس مرتاضان هندی که در کوهستان های هیمالایا به ریاضت مشغولند بر اساس آزمایشات صورت گرفته بر dna آنها بالغ بر چند صد سال عمر دارند.
چنانجه این مطلب دانسته شود که عمر واقعی انسان 72 هزار سال است و امام زمان 1177 سال قمری از عمر مبارکشان می گذرد ، به این نتیجه می رسیم که ایشان تازه در عنفوان جوانی است ، فلذا بنا به روایات امام زمان علیه السلام در وقت ظهور سیمای جوان سی و سه ساله را دارند .
مطلب بالا پیرامون افزایش عمر انسان به نقل از نشریه علمی الهلال چاپ مصر عنوان شده است.

به نام خدا
سلام

طبق آیه ای که هر روز چند بار می خوانیم:"الحمد لله رب العالمین" بنابراین جهانهای زیادی وجود دارد که در بعضی از آنها گذر زمان متفاوت است و امام در یکی از این عالمها هستند و زمان بر ایشان چندان مانند ما نمی گذرد.

پاسخ دیگر: وجودی در عالم موجود است با نام و مفهوم "ما". همان وجودی که می گوید "انا کل شی خلقناه بقدر" و بسیاری دیگر از آیات قرآن. هر نفسی پس از مرگ به "ما" بر می گردد. به اضافه، خدا و فرشتگان و بسیاری موجودات دیگر جزء "ما" هستند. بنابراین اگر امام زمان در این "ما" باشد (که هست)، آیه "وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ " را از جانب خود او نیز می شنویم و لزومی ندارد از خلقتش کاسته شود و بر او تعلق بگیرد.

با این همه خدا آگاه تر است.

سلام دوستان:

پاسخ هایتان بسیار زیبا و مستدل بود.

همه را با دقت خوندم. دست همگی شما درد نکنه، خیلی خوشحالم که به پاسخ این سؤال رسیدم...

موفق و مؤید باشید.

followerr;117501 نوشت:

در سوره یس آیه 68 می خوانیم:
{ وَمَن نُّعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ } ؛ و به هر کس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوی حالت ضعف، سستی، نقصان و فراموشی] واژگونش می کنیم؛...(ضمناً پرسشگر را وهابی در نظر بگیرید!!!)
منتظر پاسخ دوستان هستم.

با سلام به دوستان عزیز
در پاسخ به چنین شبهه ای در صورتی که مخاطب سلفی است یعنی تنها به ظواهر کتاب وروایاتی که از دیدگاه آنان صحیح است، پاسخ داده می شود:
درست است طبق مفاد آیه« وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ؛ هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه مى‏كنيم آيا انديشه نمى‏كنند»به هرکس طول عمر داده شود مبتلا به نکس و واژگونی در خلقت می شود، اما سؤال این است: آیااین واژگونی و نکس در همۀ انسانها در سال مشخصی اتفاق می افتد؟یا خیر این امر متغیّر است و در همۀ افراد یکسان نخواهد بود.
مثلا قرآن کریم از حضرت نوح یاد می کند که تنها دعوتش و نه طول عمرش،950 سال به طول انجامید:« وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسِينَ عاماً؛عنکبوت/14». حال سؤال این است که این واژگونی و نکس در حضرت نوح«علیه السلام» در چه سالی اتفاق افتاده است؟آیا در سن 100 سالگی اتفاق افتاد یا در بیش از 2000سالگی؟
همان اتفاقی که در مورد حضرت نوح افتاده در مورد امام زمان نیز متصور است.

با تتبع در روایات اهل سنت به روایت جالبی بر می خوریم:روایت مسیح دجال«که زنده است با عمری بسیار طولانی»و یا داستان جساسة که در متون اصلی روایی اهل سنت وجود دارد و روایت آن روایتی صحیح از نظر آنان است.
این حدیث را مسلم در صحیح خود آورده یعنی دومین کتاب صحیح اهل سنت که همۀ اهل سنت اتفاق بر صحت روایات آن دارند و بحث سندی در مورد آن بی معنا است:
حسين بن ذکوان از ابن‌بريده و او از شعبي نقل مي‌کند که فاطمه بنت قيس که از نخستين زنان مهاجر است، مي‌گويد:
صداي منادي پيامبر (صلی الله علیه وآله) را شنيدم که ندا مي‌داد: به نماز جماعت بياييد. من از خانه بيرون آمدم و در مسجد همراه پيامبر(صلی الله علیه وآله) نماز خواندم. من در صف جلوي زنان نشسته بودم. پيامبر(صلی الله علیه وآله) پس از نماز با چهره‌اي خندان بر روي منبر نشست و فرمود: هرکس بر جاي خودش بماند. سپس اضافه کرد: آيا مي‌دانيد چرا شما را به اين اجتماع فراخواندم؟ مردم گفتند: خدا و رسولش بهتر مي‌دانند.
پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: براي اين شما را گرد آوردم که تميم که مردي نصراني بود، بيعت کرده و اسلام آورده است، براي من حديثي نقل کرده که با آنچه من به شما مي‌گفتم، موافقت دارد و اين حديث در مورد مسيح دجال است.
او براي من نقل کرده که من با سي تن از مردان قبيله لخم و جذام بر يک کشتي سوار شديم. امواج ما را به جزيره‌اي راهنمايي کرد. ما در ساحل آن پياده شديم. در جزيره، حيوان عجيبي مشاهده کرديم که بسيار پر مو بود؛ به حدي که از زيادي مو، سر او از دمش شناخته نمي‌شد. ما به طرف اين حيوان آمده، از او پرسيديم: تو چه هستي؟ جواب داد: من جسّاسه هستم. گفتيم: جسّاسه چيست؟ گفت: به اين دير برويد؛ زيرا مردي در آن دير مي‌باشد که شيطان است.
به سرعت به سوي دير روانه و به آن وارد شديم. در اين هنگام ناگهان مردي را ديديم که تاكنون قوي‌تر و بزرگ‌تر از او نديده بوديم. دست و پاي او در زنجير بود. پرسيديم: تو کيستي؟ گفت: خبر من را خواهيد شنيد. اول شما بگوييد که چه کساني هستيد؟ گفتيم: ما عرب هستيم و به تفصيل، داستان کشتي و سرگذشت خودمان را براي او بازگو کرديم. سپس سؤالاتي از ما کرد و پرسيد: راجع به نخل بيسان برايم بگوييد. آيا ثمر مي دهد؟ گفتيم آري. گفت: به زودي ثمره‌اش تمام خواهد شد. گفت: از درياچه طبريه چه خبر؟ گفتيم: در چه موردي؟ گفت: آب دارد يا نه؟ گفتيم: آب فراوان دارد. گفت: به زودي از بين خواهد رفت. گفت: از چشمه زغرچه خبر؟ آيا آب دارد؟ گفتيم: فراوان. گفت: آيا مردم آنجا از آب چشمه کشاورزي مي کنند؟ گفتيم آري! اهالي از چشمه زراعت مي‌کنند. گفت: از پيامبر مردم امي خبر دهيد. گفتيم: او در مکه ظهور کرده و اينک در يثرب (مدينه) ساکن است. گفت: آيا عرب‌ها با او جنگ کردند؟ گفتيم: آري.
گفت: اين جنگ‌ها به چه شکل بوده است؟ گفتيم: او بر عرب‌هاي نزديک خود غالب شده و آنان از او اطاعت نمودند. گفت: خير و مصلحت اين است که از او اطاعت کنند و من به شما خبر مي دهم که من مسيح هستم و نزديک است که به من اجازه ظهور داده شود. من در زمين راه مي‌افتم و همه جا، جز مکه و طيبه (مدينه) را تنها در چهل روز مي‌پيمايم. اين دو شهر بر من حرام است. هرگاه اراده کنم که به آنها وارد شوم، فرشته‌اي شمشير به دست با من رو به رو شده، مانع ورودم به آنجا مي‌شود و بر هر روزني از آن، فرشتگاني‌اند که از آن پاسداري مي‌کنند.
فاطمه بنت قيس مي‌گويد: پيامبر خدا(صلی الله علیه وآله) در حالي که با عصاي خود بر منبر مي‌کوبيد، سه بار فرمود: اين جا طيبه (مدينه) است. سپس فرمود: آيا من اين سخن را براي شما نگفته‌ام؟
مردم جواب دادند: آري! بعد فرمود: از اين جهت حديث تميم داري براي من جالب و شگفت آور بود که با آنچه در گذشته برايتان گفته‌ام، مطابقت داشت...[1]

[1] .صحیح مسلم،باب قصةالجساسة،7573 - حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَارِثِ بْنُ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ عَبْدِ الْوَارِثِ وَحَجَّاجُ بْنُ الشَّاعِرِ كِلاَهُمَا عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ - وَاللَّفْظُ لِعَبْدِ الْوَارِثِ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ - حَدَّثَنَا أَبِى عَنْ جَدِّى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ذَكْوَانَ حَدَّثَنَا ابْنُ بُرَيْدَةَ حَدَّثَنِى عَامِرُ بْنُ شَرَاحِيلَ الشَّعْبِىُّ شَعْبُ هَمْدَانَ أَنَّهُ سَأَلَ فَاطِمَةَ بِنْتَ قَيْسٍ أُخْتَ الضَّحَّاكِ بْنِ قَيْسٍ وَكَانَتْ مِنَ الْمُهَاجِرَاتِ الأُوَلِ فَقَالَ حَدِّثِينِى حَدِيثًا سَمِعْتِيهِ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- لاَ تُسْنِدِيهِ إِلَى أَحَدٍ غَيْرِهِ فَقَالَتْ لَئِنْ شِئْتَ لأَفْعَلَنَّ فَقَالَ لَهَا أَجَلْ حَدِّثِينِى. فَقَالَتْ نَكَحْتُ ابْنَ الْمُغِيرَةِ وَهُوَ مِنْ خِيَارِ شَبَابِ قُرَيْشٍ يَوْمَئِذٍ فَأُصِيبَ فِى أَوَّلِ الْجِهَادِ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَلَمَّا تَأَيَّمْتُ خَطَبَنِى عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ فِى نَفَرٍ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَخَطَبَنِى رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- عَلَى مَوْلاَهُ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ وَكُنْتُ قَدْ حُدِّثْتُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « مَنْ أَحَبَّنِى فَلْيُحِبَّ أُسَامَةَ ». فَلَمَّا كَلَّمَنِى رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قُلْتُ أَمْرِى بِيَدِكَ فَأَنْكِحْنِى مَنْ شِئْتَ فَقَالَ « انْتَقِلِى إِلَى أُمِّ شَرِيكٍ ». وَأُمُّ شَرِيكٍ امْرَأَةٌ غَنِيَّةٌ مِنَ الأَنْصَارِ عَظِيمَةُ النَّفَقَةِ فِى سَبِيلِ اللَّهِ يَنْزِلُ عَلَيْهَا الضِّيفَانُ فَقُلْتُ سَأَفْعَلُ فَقَالَ « لاَ تَفْعَلِى إِنَّ أُمَّ شَرِيكٍ امْرَأَةٌ كَثِيرَةُ الضِّيفَانِ فَإِنِّى أَكْرَهُ أَنْ يَسْقُطَ عَنْكِ خِمَارُكِ أَوْ يَنْكَشِفَ الثَّوْبُ عَنْ سَاقَيْكِ فَيَرَى الْقَوْمُ مِنْكِ بَعْضَ مَا تَكْرَهِينَ وَلَكِنِ انْتَقِلِى إِلَى ابْنِ عَمِّكِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ابْنِ أُمِّ مَكْتُومٍ ». - وَهُوَ رَجُلٌ مِنْ بَنِى فِهْرٍ فِهْرِ قُرَيْشٍ وَهُوَ مِنَ الْبَطْنِ الَّذِى هِىَ مِنْهُ - فَانْتَقَلْتُ إِلَيْهِ فَلَمَّا انْقَضَتْ عِدَّتِى سَمِعْتُ نِدَاءَ الْمُنَادِى مُنَادِى رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- يُنَادِى الصَّلاَةَ جَامِعَةً. فَخَرَجْتُ إِلَى الْمَسْجِدِ فَصَلَّيْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فَكُنْتُ فِى صَفِّ النِّسَاءِ الَّتِى تَلِى ظُهُورَ الْقَوْمِ فَلَمَّا قَضَى رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- صَلاَتَهُ جَلَسَ عَلَى الْمِنْبَرِ وَهُوَ يَضْحَكُ فَقَالَ « لِيَلْزَمْ كُلُّ إِنْسَانٍ مُصَلاَّهُ ». ثُمَّ قَالَ « أَتَدْرُونَ لِمَ جَمَعْتُكُمْ ». قَالُوا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ.
قَالَ « إِنِّى وَاللَّهِ مَا جَمَعْتُكُمْ لِرَغْبَةٍ وَلاَ لِرَهْبَةٍ وَلَكِنْ جَمَعْتُكُمْ لأَنَّ تَمِيمًا الدَّارِىَّ كَانَ رَجُلاً نَصْرَانِيًّا فَجَاءَ فَبَايَعَ وَأَسْلَمَ وَحَدَّثَنِى حَدِيثًا وَافَقَ الَّذِى كُنْتُ أُحَدِّثُكُمْ عَنْ مَسِيحِ الدَّجَّالِ حَدَّثَنِى أَنَّهُ رَكِبَ فِى سَفِينَةٍ بَحْرِيَّةٍ مَعَ ثَلاَثِينَ رَجُلاً مِنْ لَخْمٍ وَجُذَامَ فَلَعِبَ بِهِمُ الْمَوْجُ شَهْرًا فِى الْبَحْرِ ثُمَّ أَرْفَئُوا إِلَى جَزِيرَةٍ فِى الْبَحْرِ حَتَّى مَغْرِبِ الشَّمْسِ فَجَلَسُوا فِى أَقْرُبِ السَّفِينَةِ فَدَخَلُوا الْجَزِيرَةَ فَلَقِيَتْهُمْ دَابَّةٌ أَهْلَبُ كَثِيرُ الشَّعَرِ لاَ يَدْرُونَ مَا قُبُلُهُ مِنْ دُبُرِهِ مِنْ كَثْرَةِ الشَّعَرِ فَقَالُوا وَيْلَكِ مَا أَنْتِ فَقَالَتْ أَنَا الْجَسَّاسَةُ. قَالُوا وَمَا الْجَسَّاسَةُ قَالَتْ أَيُّهَا الْقَوْمُ انْطَلِقُوا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ فِى الدَّيْرِ فَإِنَّهُ إِلَى خَبَرِكُمْ بِالأَشْوَاقِ. قَالَ لَمَّا سَمَّتْ لَنَا رَجُلاً فَرِقْنَا مِنْهَا أَنْ تَكُونَ شَيْطَانَةً - قَالَ - فَانْطَلَقْنَا سِرَاعًا حَتَّى دَخَلْنَا الدَّيْرَ فَإِذَا فِيهِ أَعْظَمُ إِنْسَانٍ رَأَيْنَاهُ قَطُّ خَلْقًا وَأَشَدُّهُ وِثَاقًا مَجْمُوعَةٌ يَدَاهُ إِلَى عُنُقِهِ مَا بَيْنَ رُكْبَتَيْهِ إِلَى كَعْبَيْهِ بِالْحَدِيدِ قُلْنَا وَيْلَكَ مَا أَنْتَ قَالَ قَدْ قَدَرْتُمْ عَلَى خَبَرِى فَأَخْبِرُونِى مَا أَنْتُمْ قَالُوا نَحْنُ أُنَاسٌ مِنَ الْعَرَبِ رَكِبْنَا فِى سَفِينَةٍ بَحْرِيَّةٍ فَصَادَفْنَا الْبَحْرَ حِينَ اغْتَلَمَ فَلَعِبَ بِنَا الْمَوْجُ شَهْرًا ثُمَّ أَرْفَأْنَا إِلَى جَزِيرَتِكَ هَذِهِ فَجَلَسْنَا فِى أَقْرُبِهَا فَدَخَلْنَا الْجَزِيرَةَ فَلَقِيَتْنَا دَابَّةٌ أَهْلَبُ كَثِيرُ الشَّعَرِ لاَ يُدْرَى مَا قُبُلُهُ مِنْ دُبُرِهِ مِنْ كَثْرَةِ الشَّعَرِ فَقُلْنَا وَيْلَكِ مَا أَنْتِ فَقَالَتْ أَنَا الْجَسَّاسَةُ.
قُلْنَا وَمَا الْجَسَّاسَةُ قَالَتِ اعْمِدُوا إِلَى هَذَا الرَّجُلِ فِى الدَّيْرِ فَإِنَّهُ إِلَى خَبَرِكُمْ بِالأَشْوَاقِ فَأَقْبَلْنَا إِلَيْكَ سِرَاعًا وَفَزِعْنَا مِنْهَا وَلَمْ نَأْمَنْ أَنْ تَكُونَ شَيْطَانَةً فَقَالَ أَخْبِرُونِى عَنْ نَخْلِ بَيْسَانَ قُلْنَا عَنْ أَىِّ شَأْنِهَا تَسْتَخْبِرُ قَالَ أَسْأَلُكُمْ عَنْ نَخْلِهَا هَلْ يُثْمِرُ قُلْنَا لَهُ نَعَمْ. قَالَ أَمَا إِنَّهُ يُوشِكُ أَنْ لاَ تُثْمِرَ قَالَ أَخْبِرُونِى عَنْ بُحَيْرَةِ الطَّبَرِيَّةِ. قُلْنَا عَنْ أَىِّ شَأْنِهَا تَسْتَخْبِرُ قَالَ هَلْ فِيهَا مَاءٌ قَالُوا هِىَ كَثِيرَةُ الْمَاءِ. قَالَ أَمَا إِنَّ مَاءَهَا يُوشِكُ أَنْ يَذْهَبَ. قَالَ أَخْبِرُونِى عَنْ عَيْنِ زُغَرَ. قَالُوا عَنْ أَىِّ شَأْنِهَا تَسْتَخْبِرُ قَالَ هَلْ فِى الْعَيْنِ مَاءٌ وَهَلْ يَزْرَعُ أَهْلُهَا بِمَاءِ الْعَيْنِ قُلْنَا لَهُ نَعَمْ هِىَ كَثِيرَةُ الْمَاءِ وَأَهْلُهَا يَزْرَعُونَ مِنْ مَائِهَا. قَالَ أَخْبِرُونِى عَنْ نَبِىِّ الأُمِّيِّينَ مَا فَعَلَ قَالُوا قَدْ خَرَجَ مِنْ مَكَّةَ وَنَزَلَ يَثْرِبَ. قَالَ أَقَاتَلَهُ الْعَرَبُ قُلْنَا نَعَمْ. قَالَ كَيْفَ صَنَعَ بِهِمْ فَأَخْبَرْنَاهُ أَنَّهُ قَدْ ظَهَرَ عَلَى مَنْ يَلِيهِ مِنَ الْعَرَبِ وَأَطَاعُوهُ قَالَ لَهُمْ قَدْ كَانَ ذَلِكَ قُلْنَا نَعَمْ. قَالَ أَمَا إِنَّ ذَاكَ خَيْرٌ لَهُمْ أَنْ يُطِيعُوهُ وَإِنِّى مُخْبِرُكُمْ عَنِّى إِنِّى أَنَا الْمَسِيحُ وَإِنِّى أُوشِكُ أَنْ يُؤْذَنَ لِى فِى الْخُرُوجِ فَأَخْرُجَ فَأَسِيرَ فِى الأَرْضِ فَلاَ أَدَعَ قَرْيَةً إِلاَّ هَبَطْتُهَا فِى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً غَيْرَ مَكَّةَ وَطَيْبَةَ فَهُمَا مُحَرَّمَتَانِ عَلَىَّ كِلْتَاهُمَا كُلَّمَا أَرَدْتُ أَنْ أَدْخُلَ وَاحِدَةً أَوْ وَاحِدًا مِنْهُمَا اسْتَقْبَلَنِى مَلَكٌ بِيَدِهِ السَّيْفُ صَلْتًا يَصُدُّنِى عَنْهَا وَإِنَّ عَلَى كُلِّ نَقْبٍ مِنْهَا مَلاَئِكَةً يَحْرُسُونَهَا قَالَتْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- وَطَعَنَ بِمِخْصَرَتِهِ فِى الْمِنْبَرِ « هَذِهِ طَيْبَةُ هَذِهِ طَيْبَةُ هَذِهِ طَيْبَةُ ». يَعْنِى الْمَدِينَةَ « أَلاَ هَلْ كُنْتُ حَدَّثْتُكُمْ ذَلِكَ ». فَقَالَ النَّاسُ نَعَمْ « فَإِنَّهُ أَعْجَبَنِى حَدِيثُ تَمِيمٍ أَنَّهُ وَافَقَ الَّذِى كُنْتُ أُحَدِّثُكُمْ عَنْهُ وَعَنِ الْمَدِينَةِ وَمَكَّةَ أَلاَ إِنَّهُ فِى بَحْرِ الشَّامِ أَوْ بَحْرِ الْيَمَنِ لاَ بَلْ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ ما هُوَ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ مَا هُوَ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ مَا هُوَ ». وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْمَشْرِقِ.قَالَتْ فَحَفِظْتُ هَذَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم-.

گذشته از اینکه این حدیث را مسلم در صحیح خود آورده و به این ترتیب بحث سندی معنایی ندارد و طبق مبنای اهل سنت حدیث صحیح است،البانی نیز که در نزد سلفی ها جایگاه ویژه و خاصی در علوم حدیث دارد و به بخاری دوران معروف است در کتب متعددی این حدیث را سندا و متنا صحیح می داند. یعنی جای هیچ شک و شبهه ای در آن نیست.
حال سؤال این است که مسیح دجال چگونه این عمر طولانی را دارد و مبتلا به «نکس» نمی شود؟جواب هر چه باشد در مورد حضرت صاحب«عج الله تعالی فرجه الشریف» نیز داده می شود.

و نکتۀ آن شاید در این باشد که مفاد آیۀ« وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ»قضیه ای مهمله است؛ یعنی قضیّه ایست که درآن به کمیت افراد و مصادیق موضوع تصریح نشده است؛ یعنی با آن که مراد آن از موضوع، افراد است اما معلوم نیست که همهٔ افراد موضوع مشمول حکم قضیه هستند یا برخی از آن‌ها؛ لذا مفاد این قضایا ازاول شامل برخی از افراد نخواهد شد.

سلام

سلام
دوست عزیز طبق رویات رسیده حضرت ولی عصر هنگام ظهور شریفشان "شاب المنظر" هستند یعنی به ظاهر جوانی 30 یا 40 ساله
اما عمر ایشان همان عددی است که ذکر کردید
و این منافاتی با آیه ذکر شده ندارد
در بین افراد عادی هم کسانی هستند که چهره ای جوانتر از سنشان دارند.
یا علی

موضوع قفل شده است