نقدو بررسي ديدگاه هاي فرقه اهل حق

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقدو بررسي ديدگاه هاي فرقه اهل حق



اهل حق نام يكى از فرقه هاى غُلات [غلوكنندگان در حق امامان] است كه على اللهى هم ناميده مى شوند. آنان درباره امام على(عليه السلام)راه غلو را پيموده و براى او مقام الوهيت اثبات كرده اند. برخى افراد اين فرقه ممكن است چنين اعتقادهايى نداشته باشند.
برخى هواداران اين فرقه مى گويند: اين فرقه در قرن دوم هجرى پديد آمده و در قرن هفتم تجديد حيات كرده و بعضى ديگر معتقدند كه ريشه پديد آمدن اين فرقه، به قرن چهارم بر مى گردد و مؤسس آن را فردى به نام مبارك شاه كه عنوان سلطان طريقت داشته مى نامند و مى گويند صد سال پس از مرگ او، روح مبارك شاه در جسم فردى به نام سلطان صحاك يا اسحاق تجلى كرده و در واقع مؤسس و كامل كننده مسلك آن ها سلطان صحاك بوده است.
سلطان اسحاق براى تشكيلات اين فرقه جانشينانى تعيين كرد و به هر كدام لقبى داد، پير بنيامين را به سمت پيرى و داود را به سمت دليل و... معرفى كرد.
از نظر اهل حق هر كس كه پيرو اين مسلك باشد، نخستين وظيفه او اين است كه به وسيله يكى از پيرها يا دليل هاى منسوب به يكى از خاندان ها، خود را به يك خاندان مرتبط سازد و بر اين اساس سر سپردن به يكى از شاخه هاى اين فرقه، هويت مذهبى او را معين مى سازد.
اهل حق در هفته يك يا چند بار در جسم خانه و با جضور پير جمع مى شوند، و مراسم را به طور معمول در شب هاى جمعه با تشريفات ويژه اى برگزار مى كنند و نذر و نيازها را با خلوص نيت و پاكى جسم و تجلى روح به پاكان انجام مى دهند و آن را براى حل مشكلات مؤثر مى دانند.
اهل حق نماز نمى خوانند و به جاى آن نذر و نياز مى كنند و روزه مخصوصى مى گيرند كه سه روز است. بعضى گروه هاى اهل حق كه از آنان با عنوان شيطان پرست ياد مى شود، نسبت به شيطان تكريم و احترام قائلند و با لعنت فرستادن به شيطان به شدت مخالفند.
سبيل در نزد اهل حق حرمت ويژه اى دارد و وجود آن را از اركان اصلى سلطان صحاك مى دانند. عمده ترين مركز اهل حق در ايران، استان كرمانشاه به ويژه شهرهاى كرمانشاه، اسلام آباد، سرپل ذهاب، قصر شيرين، كرند غرب، صحنه، دينور و... مى باشد. •
ما در اين جا عقيده قاطع نداريم كه آن چه اشاره شده اعتقادهاى حقيقى و واقعى اهل حق باشد، بلكه تنها اگر فرض كنيم كه چنين اعتقادهايى داشته باشند، بنا به دلايلى با اسلام اصيل و ناب و نيز با سيره اهل بيت و پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)به ويژه امام على(عليه السلام)فاصله و منافات دارد، چون هر عقل سالمى به وحدانيت خداوند متعال شهادت مى دهد و در جاى خود بر توحيد و يگانگى خداوند دلايل محكم و مستدل عقلى ارائه شده است; افزون بر اين، عقيده الوهيت درباره امام على(عليه السلام)برخلاف آيات روشن قرآن كريم است. قرآن كريم بر موضوع توحيد بسيار تأكيد مى فرمايد و حتى سوره اى به نام توحيد در قرآن نازل شده است. امام على(عليه السلام)از پيشوايان معصوم بوده و مانند ديگر انسان ها بنده خداوند و انسان كاملى محسوب مى شود. خود آن حضرت عقيده افراطى و غلوآميزرا درباره خويش رد كرده، مى فرمايد: «او را سپاس مى گويم و زيادت خواه نعمت اويم، گردن نهاده عزت اويم، پناه خواه از معصيت اويم و نيازمند كفايت اويم.... گواهى مى دهم كه خداوند يكتاست...» •
در جايى ديگر مى فرمايد: «سيهلك فى صنفان: محب مفرط يذهب به الحب الى غير الحق و مبغض مفرط....; به زودى دو دسته به خاطر من تباه شود: 1. دوستى كه كار را به افراط كشاند و محبت، او را به غير حق براند. 2. و آن كه در بغض اندازه نگاه ندارد و بغضش او را به راهى كه راست نيست در آورد. حال آن دسته نيكوست كه درباره من راه ميانه را پيمايد و از افراط و تفريط بپرهيزد.» •
هم چنين در آيات قرآن كريم بر وجوب و اقامه نماز، به ويژه نمازهاى يوميه بسيار تأكيد و سفارش شده و آن را عبادتى واجب شمرده است، چنان كه مى فرمايد: «...فَاَقِيموا الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ كانَت عَلَى المُؤمِنينَ كتـبـًا مَوقوتـا;(نساء،103)... نماز را ]به طور معمول[ انجام دهيد، زيرا نماز وظيفه ثابت و معيّنى براى مؤمنان است.»
در روايات اسلامى نيز بر وجوب نمازهاى روزانه تأكيد و سفارش شده است تا جايى كه نماز مرز ميان كفر و ايمان دانسته شده است، اهل بيت(عليهم السلام) به ويژه امام على (عليه السلام)نيز تا آخرين لحظات عمر شريف خود هيچ گاه نماز را ترك نكردند; امام على(عليه السلام)در اين باره مى فرمايد: «شما را به نماز و مواظبت بر آن سفارش مى كنم، زيرا كه نماز بهترين كار است و ستون دين شماست.» •
در جايى ديگر مى فرمايد: «مراقب نماز باشيد و آن را پاس داريد و بسيار به جاى آوريد و به وسيله آن ]به خدا[ تقرب جوييد، زيرا نماز در اوقات معين بر مؤمنان واجب گشته است، آيا به پاسخ دوزخيان گوش فرا نمى دهيد كه وقتى از آن ها پرسيده شود: «چه چيز شما را به دوزخ كشانيد؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم.» •
پس نمى توانيم ادعا كنيم كه دوست دار امام على(عليه السلام)هستيم، ولى به سفارش ها و سيره آن حضرت عمل نكنيم.
ما مسلمانان بر اساس دليل هاى محكم عقلى (استدلالى) و نقلى (روايات و سيره پيامبر و اهل بيت(عليهم السلام)) معتقديم كه بايد در عمل و فكر، پيرو آخرين پيامبر بزرگ خداوند و پيشوايان معصوم(عليه السلام)باشيم كه در روايات اسلامى دوازده نفر معرفى شده اند كه نخستين آن ها مولاى متقيان حضرت على(عليه السلام)و آخرين آنها نجات دهنده بشريت و امام مهربانى ها و مهرورزى ها و عدالت گستر جهان حضرت امام مهدى(عليه السلام)مى باشند.
پيامبر گرامى و عزيز(صلى الله عليه وآله وسلم)مى فرمايد: «تا وقتى كه دوازده جانشين من بر شما حكومت كنند، اين دين پيوسته برپاست.» •
پرسش گر محترم! ما نمى گوييم چشم بسته و بى دليل بايد مذهب شيعه دوازده امامى را پذيرفت، بلكه انسان بايد با چشم باز، با تحقيق و مشاوره و بدون هيچ تعصبى تحقيق كند، تا حقايق را براى فطرت و سرشت خويش روشن سازد.
از ميان فرقه هاى اسلامى، مذهب شبعه دوازده امامى، هم چون خورشيدى مى درخشد و ديگر فرقه ها نسبت به آن بسان ستارگان و سيارات كم فروغند كه نور خود را از ماه و خورشيد مى گيرند.
مذهب تشيع از مبانى عقلى و نقلى محكمى برخوردار است و در واقع استمرار رسالت پيامبر گرامى نيز به وسيله امامت دوازده گانه ممكن است.
برخى اعتقادهاى شيعه عبارت است از:
1. عقيده به مهدويت: شيعه معتقد است آخرين امام معصوم(عليه السلام)به خاطر مصالح و حكمت هايى از چشم مردم غايب است و از پس پرده غيبت، هدايت مردم و هستى را بر عهده دارد، و زمانى كه خداوند صلاح بداند در برابر ظالمان و ستمگران قيام و ظهور خواهد كرد و حقّ مظلومان را از ظالمان خواهد گرفت و عدل و داد را در سراسر جهان حكم فرما مى كند. •
2. شيعه معتقد است كه امر خطير و مهم جانشينى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)به خاطر اهميت آن بايد از طرف خداوند متعال صورت پذيرد و خداوند متعال امام را بايد از ميان افرادى كه معصوم باشند، انتخاب كند; آيات فراوانى از قرآن كريم بر اين مهم دلالت دارد، از جمله آيه تطهير كه مى فرمايد: «اِنَّما يُريدُ اللّهُ لِيُذهِبَ عَنكمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ ويُطَهِّرَكم تَطهيرا;(احزاب، 33) خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملا شما را پاك سازد.»
افزون بر مفسران شيعه، برخى مفسران اهل سنت هم معتقدند اين آيه درباره عصمت پيشوايان معصوم و اهل بيت پيامبر عزيز و مهربان نازل شده است. •
هم چنين آيه اكمال (مائده، 3)، آيه اولى الامر(نساء، 59) و... همه بر جانشينى و امامت دوازده امام پس از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)دلالت مى كند. •
3.از ديگر عقايد شيعه دوازده امامى، شفاعت است كه بر اساس اين عقيده، انسان هاى پرهيزگار مانند پيامبران، امامان(عليهم السلام)نيكوكاران، صالحان و مؤمنان مى توانند در روز قيامت در نزد خداوند مهربان و به اجازه او، از عده اى شفاعت كنند تا خداوند از گناهان آن ها چشم پوشى كند. خداوند در آيه 255 سوره بقره مى فرمايد: «مَن ذَا الَّذى يَشفَعُ عِندَهُ اِلاّ بِاِذنِهِ; كيست آن كس كه جز به اذنش در پيشگاهش شفاعت كنند.» علامه سيد محمد حسين طباطبايى(رحمه الله) در اين باره مى گويد: «مراد از شفاعت كنندگان در آيه ياد شده، امامان معصوم(عليهم السلام) هستند.» •
4. توسل و درخواست كمك و استعانت از محضر اهل بيت(عليهم السلام) يكى ديگر از اعتقادهاى شيعه است اين عقيده نيز مانند ديگر اعتقادهاى شيعه، بر آيات و روايات اسلامى تكيه دارد; قرآن كريم مى فرمايد: «يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ وابتَغوا اِلَيهِ الوَسيلَةَ...(مائده، 35); اى كسانى كه ايمان آورده ايد از ]مخالفت فرمان[ خدا بپرهيزيد و وسيله اى براى تقرب به او بجوييد...» يكى از بهترين مصاديق آن اولياى الهى هستند كه ما خداوند را به حق آنان و به منزلتى كه نزد خداوند دارند سوگند مى دهيم و مى گوييم: «اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك...» •
پاورقي ها:
1. ر.ك: فرق و مذاهب كلامى، على ربانى گلپايگانى، ص 323 ـ 327، مركز جهانى علوم اسلامي
2. ر.ك: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، ص 8، خطبه 2، انتشارات علمى و فرهنگى،
3. ر.ك: نهج البلاغه، همان، ص 125، خطبه 127.
4. ر.ك: ميزان الحكمة، محمد محمدى رى شهرى، ترجمه حميد رضا شيخى، ج 7، ص 3095.ص 3133،ص 249
5. براى آگاهى بيش تر ر.ك: عدالت گستر جهان، آية الله ابراهيم امينى.
6. ر.ك: المسند، سليمان بن داود بن الجارود، ج 8، ص 274، حيدر آباد، پاكستان.
7. براى آگاهى بيش تر ر.ك: مباحث كلى امامت، آية الله امينى، انتشارات دفتر تبليغات
8. ر.ك: الميزان فى تفسير القرآن، سيد محمد حسين طباطبايى، ج 19، ص 291.
9. ر.ك: مفاتيح الجنان، شيخ عباس قمى، دعاى توسل، انتشارات الزهراء،


فرقه «اهل حق » در ايران بيشتر در قسمت هايى از استان كرمانشاه ، لرستان ، آذربايجان شرقى و حوالى تهران و مازندران ، و برخى مناطق ديگر زندگى مى كنند . ـ و آن گونه كه نقل شده ـ آنان در دين و اعتقاد خود افراط كرده ، و معتقد به برخى پندارها و كردارهايى شده اند كه هيچ پايه و اساسى ندارد و از نظر اسلام و قرآن باطل و غير قابل قبول مى باشد ، كه اين جا مجال بيان و نقد آن ها نيست .
البته برخى از افراد فرقه «اهل حق » ممكن است معتقد به چنين اعتقاداتى نباشند ، اما جهت آگاهى ، و مبتلا نشدن به چنين عقايد و كردارهاى باطل ، به دو نمونه از آن ها كه در پرسش اشاره نموده ايد ، مى پردازيم :
الف : عقيده افراطى در مورد اميرالمؤمنين(ع)
اعتقاد به الوهيت مولى الموحدين ، على (ع)عقيده اى است افراطى و باطل ، و اگر كسى معتقد به چنين عقيده اى باشد و بگويد : على (عليه السلام)همان خداست ، از اسلام خارج شده و غير مسلمان محسوب مى شود .حضرت على (ع)فضايل و كمالات فراوانى دارد كه زبان و قلم ما از بيان آن عاجز ، و آن حضرت در بين بندگان خدا نظير ندارد ; اما (نعوذ بالله) خدا دانستن ايشان ، جفا در حق آن حضرت و عقيده اى نادرست و باطل مى باشد ; زيرا :
1 ـ عقيده مذكور خلاف حكم عقل سالم است ، چرا كه هر عقل سالمى شهادت به وحدانيت خداوند متعال مى دهد ، و دلايل عقلى متقن گواه بر توحيد و يگانگى خداوند يكتاست و او را از هرگونه شريك و مثل و مانند منزه مى داند .