اسلام و مشکلات جامعه بشری در عصر حاضر

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسلام و مشکلات جامعه بشری در عصر حاضر

آيا اسلامي كه در ممالك اسلامي پياده شده است مي‏تواند پاسخگوي مشكلات جامعه بشري در عصر حاضر باشد؟



برقراري نظم و ايجاد و تعادل و توازن از اساسي‌ترين نيازهاي هر نظام اجتماعي است. شيرازه نظام اجتماعي از طريق نظم و وفاق اجتماعي كه منجر به انسجام و همبستگي مي‌شود تداوم مي‌يابد. دين، باورها، عناصر و شخصيت‌هاي ديني از واقعيت‌هاي مهم اجتماعي مي‌باشند كه قابليت و توانايي زيادي در ايجاد نظم و وفاق اجتماعي در جامعه دارند.
اسلام كه براساس آموزه‌ها، اعمال و باورهاي ديني از سوي آخرين پيامبر خدا تنظيم گرديده است به نيازهاي فردي و اجتماعي توجه كرده است. قلمرو قواعد و آئين‌هاي اسلامي متوقف بر اموري فردي نيست. توجه به شئون اجتماعي از اهم مسائل مورد توجه آئين اسلام است. برقراري وفاق و نظم در امت اسلامي از مهم‌ترين مسائل مورد توجه در حيات پيامبر و بعد از آن مي‌باشد.
تجربه عيني برقراري نظم و وفاق در نظام اجتماعي اسلام موضوع مقاله حاضر را تشكيل مي‌دهد. اين مختصر به نقش پيامبر صلي‌الله عليه و آله در برقراري وحدت و همبستگي و ايجاد وفاق و نظم در امت اسلامي به عنوان كاركرد و راهبرد پيامبر معطوف مي‌شود.
اسلام يكي از اديان ابراهيمي است كه با سنت ديني خاص و بر اساس آموزه‌هاي آخرين پيامبر الهي تنظيم گرديده است. يكي از خصوصيات مهم اسلام توجه به شئون فردي و اجتماعي مي‌باشد. شكل‌دهي و ساماندهي نظام اجتماعي و سياسي كه بتوان در بستر آن قواعد و تعاليم اسلامي در آن تحقق يابد از اهداف مهم دين اسلام به حساب مي‌آيد. برقراري نظم و وفاق ميان امت اسلامي و تداوم و نهادينه كردن اين نظم از مهم‌ترين مسائل مورد توجه آيين اسلامي است. اين مهم از مسئوليت‌هاي اساسي و ضروري پيامبر اسلام بود. لذا نقش پيامبر در جامعه اسلامي يك نقش بي‌بديل و بي‌نظير به حساب مي‌آيد‌. بنا به چنين ضرورتي پيامبر بايد اسوه حسنه براي امت اسلامي باشد. حاكم اسلامي در پي ‌نهادينه كردن راه و روش و سبك زندگي‌اي بود كه مسلمانان بتوانند در همه اعصار با تكيه به چنين قواعدي اعمال، رفتار و سلوك عملي‌شان را با تأسي از آن نمونه متعالي سر و سامان دهند. به عبارت ديگر با پيروي از سيره پيامبر به زندگي فردي و اجتماعي‌شان نظم و انضباط خاصي را حكمفرما سازند. سيره در معناي اصطلاحي و در معناي عمومي به معناي تاريخ زندگي پيامبر است و‌لي در واقع و مطابق با واژه، به معناي آن حالت و روش است كه انسان از زندگي خودش دنبال مي‌كند. سيره سبك زندگي است.1
بنابراين، جهات كلي و قواعد عمومي و خصوصي زندگي پيامبر به عنوان الگو براي همه مسلمانان تبيين مي‌شود و از سويي ديگر شناخت و فراگيري اين اصول كلي و قواعد عمومي و خصوصي سيره براي همه مسلمانان يك ضرورت است. الگوها براي تبيين رفتارهاي واقعي ساخته مي‌شوند و از طريق تشابه به واقعيت، ما را در شناخت واقعيت كمك مي‌كنند.2
تبيين نقش‌ها و راهبردهاي پيامبر و ترسيم درست جايگاه آموزه‌هاي ديني و سيره پيامبر خاتم در دنياي مدرن و براي زواياي مختلف نيازهاي اين عصر به تعليمات آن رسول و ارائه راه حلي جهت رفع مشكل دردهاي جديد3 در ايجاد نظم و وفاق و جلوگيري از بحران در جوامع اسلامي، از مهم‌ترين موضوعات مورد مطالعه مي‌باشد كه در اين مختصر به آن اشاره مي‌شود.
هر نظم اجتماعي نتيجه تعامل فعاليت‌هايي است كه مورد چند و چون قرار نگرفته باشد، بلكه مورد توافق افراد و گروه‌هاي اجتماعي باشد، و بحران حكايت از وضعيتي دارد كه در آن روابط و مناسبات و فعاليت‌هاي اجتماعي بي‌ثبات و متزلزل گردد.4
پيدايش امت اسلامي با بعثت رسول خدا آغاز گرديد. نزول تدريجي آيات الهي به آخرين پيام‌آور خدا آغاز شكل‌گيري وحدت انسان‌هايي را فراهم مي‌ساخت كه بنا بود ارزش‌ها، باورها و هنجارهاي آنان وحدت‌بخش و نظم‌آفرين همه انسان‌ها باشد. مسلمانان اوليه حول محور ارزش‌ها و باورهايي اجتماع مي‌كردند كه سرآغاز تحولي بنيادين در نظام سياسي و اجتماعي آن زمان بود. اين اجتماع در سايه رحمت و عطوفت پيامبر آغاز مي‌شد. اگر چه پيام‌آور و آخرين سفير الهي در اوايل بعثت نتوانسته بود اجتماع بزرگي را گرد آورد ولي استحكام و پيوستگي و نظم بي‌نظيري كه در اين اجتماع كوچك برقرار گرديد مدل دروني شد، و ارزش‌ها و هنجاري از الگوهاي پايدار رفتاري در مناسبات اجتماعي5 را براي اجتماع بزرگ‌تر آماده ‌كرد.
روند جامعه‌پذيري كه در اجتماع اسلامي اتفاقاتي افتاد نويد خوبي را براي آينده داشت. با امكان بروز و گسترش، تعاليم آسماني و انساني اين اجتماع نيز گسترش مي‌يافت و حركت رو به جلوي خود را شتاب مي‌بخشيد. با ورود اسلام به مدنيه امكان شكل‌گيري يك نظام سياسي و اجتماعي فراهم ‌گرديد. در اين نظام سياسي چگونگي برقراري نظم و ايجاد سازگاري و وفاق در ميان مسلمين و تداوم از اهم مسائل بود. ارزش‌هاي واحدي كه مسلمين مي‌آموختند كيفيت عمل افراد را تعيين مي‌كرد و باعث ايجاد نظم در جامعه اسلامي مي‌شد. با دروني كردن اين ارزش‌ها در جامعه انتظارات متقابل افراد برآورده مي‌شد. و در نهايت الگوهاي پايداري در رفتار و مناسبات اجتماعي جامعه برقرار مي‌ساخت.‌6 اين وحدت رويه و انسجام در جامعه‌اي كه پيامبر ايجاد كرده بود به حدي بود كه افراد ناآشنا با يكديگر عقد برادري مي‌خواندند. گويا افراد جامعه عضو گروه‌هاي نخستين مي‌شدند و روابط عاطفي ميان آنها برقرار مي‌شد.
براي تشريح بيشتر سيره نبوي به توضيح اخوت اسلامي در حيات پيامبر اشاره مي‌شود. ايجاد همدلي و برادري ميان انسان‌هايي كه بنا بود زندگي مشترك و سرنوشت مشتركي داشته باشند و در كنار يكديگر زندگي كنند و جامعه اسلامي را بسازند بسيار مهم و ضروري بود. از نخستين اقدام‌هاي پيامبر ايجاد اين همدلي و يگانگي بود. در اولين پيمان در مدينه اين مساله يادآوري شده بود. محور جنگ و آشتي همه مومنان يكي است.
در ساختن اولين مكان عمومي و محل عبادت مسلمانان مسجد نيز ايجاد اين همدلي از اقدام‌هاي پيامبر بود. بذر همدلي و وفاق و مشاركت ميان مسلمانان در ساختن مسجد فراهم مي‌شد. اصول وفاق در نظام سياسي و اجتماعي را كه پيامبر بنا گذاشته بود بر پايه 3 اصل زير استوار بود:7
1- ايمان به خدا و اعتقاد به آموزه‌هاي اسلامي
سنگ بناي وحدت و يگانگي ميان امت اسلامي ايمان به خدا و اعتقاد به آموزه‌هاي اسلامي است. توانايي و برقراري و وحدت و همدلي به ميزان تمسك و ايمان به آرمان‌ها و ارزش هاي الهي است.
2- رعايت اصول پايبندي و استواري در اجتماع مومنين
پذيرش اين اصل كه پيامبر استوارترين وفاق را در جمع مومنين دانسته است و به تعبير قرآن كريم انماالمومنون اخوه تاكيد به امكان اقتدار و انسجام در اجتماع مومنين است. لذا هر مومن نسبت به ديگر مومنين بايستي رفتاري تواضع‌آميز و فروتنانه داشته باشد و در حفظ و حراست و صيانت از اين اجتماع تلاش كند.
3- سازگاري با غيرمسلمانان
حفظ حراست و حرمت اجتماع مومنين به معناي ستيز و بحرا‌ن‌آفريني و ايجاد كشمكش با غيرمومنين نيست، همچنانكه خود پيامبر با مردم مدارا مي‌كرد و روحيه مدارا و عطوفت و مهرباني پيامبر باعث تجميع انسان‌ها در كنار يكديگر مي‌شد، به‌طوري كه آئين‌هاي اسلامي را در دو دهه به اوج رشد و بالندگي ‌رساند كه به مرز جغرافيايي خاصي محدود نشد. مسلمين نيز بايد سازگاري خود را با غيرمسلمانان حفظ كنند.
اگر چه اسلام و قوانين اسلامي منشأ و محور تفسير و تحولات بود ولي اجتماع مسلمين حول پيام‌آور اين پيام آسماني و انساني شكل گرفت. در اجتماع مسلمين صدر اسلام تمام اقتدار پيامبر خلاصه مي‌شد در اين اجتماع. پيامبر به عنوان نقطه عطف و مركز امت نوپاي اسلامي عمل مي‌كرد و مبناي وحدت و انسجام در جامعه اسلامي بود.8 گويا اقتدار و شورآفريني و هنجار‌بخشي قواعد اسلامي در شخصيت پيامبر خلاصه مي‌شد.
تقدس و احترام قوانين اسلامي در تقدس و احترام مسلمانان به پيامبر متعين بود و قدرت شهرياري كه رسول گرامي اسلام براي مسلمين داشت موجبات سازگاري و نظم را در ميان آنها پايدار مي‌ساخت، و تداوم حيات اجتماعي منوط به رعايت قواعد ارزش‌ها و هنجارهايي بود كه ميان امت اسلامي حكمفرما بود.
رحلت پيامبر اسلام صلي‌الله عليه و آله سبب شد كه عنصري از عامل انسجام و اقتدار امت اسلامي از پيامبر به پيام او منتقل گردد. تجربه مسلمانان در منتقل ساختن اقتدار اين پيام حكايت از شكاف و بي‌نظمي دارد. با وجود اينكه پيامبر خود را (بشر مثلكم) بشري مانند ديگران مي‌دانست و خبر وفات خويش را به امت اسلامي يادآور شده بود ولي سير حوادث تاريخي شكاف و بي‌نظمي را گزارش مي‌كند.
عظمتي كه پيامبر براي مسلمانان داشت مانع گسترش و شكاف بيشتر بين مسلمين شد. اگر چه تحولات تاريخي نشان مي‌دهد كه مسلمين موفق به حفظ و حراست و صيانت از نظم اجتماعي و حفظ وحدت بين خودشان نشده‌اند ولي اقتدار و حاكميت معنوي پيامبر از يك سو و تأسي مسلمين به سيره عملي رسول خدا از سوي ديگر، راهبردي است كه مي‌تواند جوامع اسلامي را با يكديگر متحد سازد. قدرت و اقتدار و حاكميت رسول خدا و عظمت و تقدس و احترامي كه مسلمانان براي رسول خدا قائل هستند، بار ديگر مي‌تواند جوامع اسلامي را با يكديگر متحد سازد. بار ديگر مي‌توان شاهد وفاق و همدلي بين مسلمانان بود. در اين دوران، پاسخ مسلمانان در مقابل اهانت به رسول خدا گواه خوبي در اين زمينه است. واكنش همه مسلمانان در همه فرق اسلامي به اهانت‌هايي كه هر از گاه صورت مي‌پذيرد نشانه‌اي از همگرايي مسلمانان در مقابل دشمنان رسول خداست. اين همگرايي مي‌تواند در ايجاد همدلي و برادري بين خودشان با تأسي به همان عظمت و اقتدار و ارزش‌هاي پيامبر اسلام از درون جامعه اسلامي به وقوع بپيوندد و مسلمين را در كنار يكديگر مجتمع سازد. پيروي از سيره نبوي در برقراري انسجام در مقابل دشمنان از يك‌سو و همگرايي بين مسلمين از از سوي ديگر راهبردي اساسي است كه فراروي ماست. ترسيم چگونگي برقراري نظم و وفاق پيامبر و اخذ ارزش‌ها و و هنجارها از آن اسوه حسنه و سيره عملي است كه مي‌تواند در عصر حاضر راهگشا باشد. انسان امروز همانند بشر ديروز نيازمند ارزش‌ها و هنجارهايي است كه بتواند در سايه آن به آرامش دست يابد. اگر چه دنياي امروز ما دچار تغيير و تحولات فراواني شده است و پيشرفت‌هاي اعجاب‌انگيزي در زندگي انسان معاصر اتفاق افتاده است ولي انسان امروز بيش از هر زمان ديگر به تعليمات پيامبران به طور عام و آموزه‌هاي پيامبر خاتم به طور خاص محتاج است.9
تاريخ پيامبر و زندگي او در همه دوره‌ها براي همه جوامع راهگشا خواهد بود. شخصيت رسول خدا به عنوان نمونه انسان كامل در تكوين شخصيت همه انسان‌ها مؤثر است. شخصيت اصلي پيامبر را، رسالت پيامبري و اسوه بودنش مي‌سازد، و راز و رمز جاودانگي برخي از شخصيت‌ها نيز در همين نكته نهفته است. تكيه و تأكيد پيامبر معطوف به ارزش‌ها و باورهايي است كه همه انسان‌ها در همه زمان‌ها به آن نيازمند هستند. چرا كه ارزش‌هاي والا و متعالي رشد انسان‌ها ارزش‌هاي واحدي هستند كه ميان همه انسان‌ها مشترك‌اند و نمونه كامل آن ارزش‌هايي است كه پيامبر اسلام براي همه انسان‌ها به ارمغان آورده است و همين ارزش‌ها خميرمايه وفاق و نظم‌بخشي به رفتار و مناسبات اجتماعي است و تأسي به همين ارزش‌ها، شيوه سازگاري و وحدت‌آفريني و ايجاد نظم در جامعه اسلامي است.
نتيجه‌گيري
چنانچه بيان شد اين باورهاي ديني قادرند پيروان خويش را در اجتماع اخلاقي واحد مجتمع سازند و وفاق و نظم را در آن برقرار سازند و نمونه عملي چنين اجتماعي را در جامعه مسلمانان مشاهده مي‌كنيم. اگر چه بعد از رحلت رسول اكرم جامعه اسلامي دچار شكاف و گسست شده است ولي همان اجتماعات كوچك‌تر نيز حول محور شخصيت رسول اكرم شكل گرفته است. پيامبر در جامعه غيراسلامي محيط مكه توانسته است اسلام و آيين‌هاي اسلامي را برپا ‌سازد و بعد از آن در محيط مدينه موفق به تاسيس جامعه اسلامي شود. اين راهبردي است كه مسلمين مي‌توانند با تمسك به سيره نبوي و با تمسك به عظمت پيامبر و با استفاده از همه تجارب پيشين به همدلي و وحدتي مجدد دست يابند.
حاكميت معنوي پيامبر هم اكنون مي‌تواند مبناي وحدت و نظم اجتماعي شود و مانع از بحران‌هاي جاري در جوامع اسلامي گردد و مسلمانان با بكارگيري سه اصل مذكور مي‌توانند مجد و عظمت اسلام و پيامبر و جامعه اسلامي را احيا كنند. زنده نگه داشتن فرهنگ محمدي(ص) راهبردي است كه به احيا و زندگي جامعه مسلمانان منجر مي‌شود و باشد كه جامعه جهاني از طريق تمسك به چنين ارزش‌هايي به وحدت و همدلي دست يابد.
پي‌نوشت‌ها:
1-دلشاد تهراني، مصطفي، پيامبر يك سبك زندگي به ارمغان آورد، نشريه ابرار، 1380 و نيز: دلشاد تهراني، مصطفي، سيره نبوي منطق عملي، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1376
2- توسلي، غلامعباس، نظريه‌هاي جامعه‌شناسي، تهران، سمت 1369
3- طالب‌تاش، عبدالمجيد، آموزه‌هاي پيامبر اسلام در دنياي مدرن، نشريه گلستان قرآن، شماره 17
4-بابي سعيد، هراس بنيادين، اروپامداري و ظهوراسلام‌گرايي، مترجمان غلامرضا جمشيدي و موسي‌ عنبري، تهران، دانشگاه تهران، 1379
5- ورسلي، پيتر، نظم اجتماعي در نظريه‌هاي جامعه‌شناسي، ترجمه سعيد سعيدفر، تهران، تبيان، 1378
6- همان
7- طالب‌تاش، عبدالمجيد، آموزه‌هاي پيامبر اسلام در دنياي مدرن، نشريه گلستان قرآن، شماره 17
8-بابي سعيد، هراس بنيادين، اروپامداري و ظهوراسلام‌گرايي، مترجمان غلامرضا جمشيدي و موسي‌ عنبري، تهران، دانشگاه تهران، 1379
9- پوراميني، محمدباقر، وفاق در جامعه ديني پيغمبر، نشريه كيهان، 1385
موضوع قفل شده است