کليکي اعجاب انگيز!!! - شما هم امتحان کنيد

تب‌های اولیه

63 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کليکي اعجاب انگيز!!! - شما هم امتحان کنيد

با سلام

در اين تاپيک امکاني رو فراهم کرده ايم که تنها با يک کليک
به دنياي 17000 پرسش و پاسخ مطرح شده توسط شما جوانان عزيز
در سايتهاي پاسخگو برويد و يک پرسش و پاسخ تصادفي را ببينيد.

پرسش و پاسخها براي راحتي مطالعه کوتاه و مفيد در نظر گرفته شده اند.

http://goleleila.com/uploads/javab-random.php

هر بار کليک يه سوال و جواب جديد را به ارمغان مي آورد

خواهشمندم در نظر سنجي بالاي اين تاپيک هم مشارکت بفرماييد که آيا:

1 ) اين امکان مفيد است و باعث رشد آگاهي مي شود.
2) اين قابليت مضر است و باعث ايجاد شبهه هاي گوناگون در ذهن ما مي شود.

با تشکر
التماس دعا
:Gol:

اتفاقا خیلی خوبه، مگه نمیگین باید با عقل و اگاهی دینو انتخاب کرد؟
بعدا اگه کسی چیز ضد دین خوند بعدا جوابایی خونده بکمکش بیاد و قدرت تحلیل و جواب داشته باشه

سلام

در کل خوبه

اما متاسفانه مورد دوم را هم برای بعض افراد به ارمغان خواهد آورد

کاش گزینه سومی به اسم معتدل یا همان یک ودو هم بود!!

نقل قول:
اما متاسفانه مورد دوم را هم برای بعض افراد به ارمغان خواهد آورد
سلام
چرا جواب کامل بهشون نمیدن که هیچ وقت ایمان کسی لنگ نمونه؟
چرا از اول درست تحلیل نمیشن که نیازی به قایم کردن شبهه ها نباشه؟
چرا بعضی جوابایی که میدن میشه دستمایه شبهه بعدی؟؟
چون درست تحلیل نشدن

منتقد;115857 نوشت:
سلام چرا جواب کامل بهشون نمیدن که هیچ وقت ایمان کسی لنگ نمونه؟ چرا از اول درست تحلیل نمیشن که نیازی به قایم کردن شبهه ها نباشه؟ چرا بعضی جوابایی که میدن میشه دستمایه شبهه بعدی؟؟ چون درست تحلیل نشدن

سلام

جواب کامل نیاز یه شنونده خوب
تفکر کننده خوب
و حقیقت یاب دارد

اگر کسی از خدا حق را بخواهد نه باطل را خواهد یافت نور را

اما این طبیعت ما انسان ها است که کنجکاویم(درست می گم؟)
و حقیقت در فطرت ما است

مهم این است که کلید پرسش را برداریم تا به دانایی برسیم!!

سلام

این دومین سوالی بود که برای من آومد

» چرا خداوند برخی موجودات را آفریده است که نه تنها سودی ندارند، بلکه موجب زیان نیز هستند؟

«خوب مطلق»(مانند عقل) در جهان وجود دارد؛ ولی «شرّ مطلق» وجود ندارد؛ زیرا شرّ مطلق به این معناست که موجودی در جهان باشد که دارای هیچ سودی نباشد. ولی باید توجّه داشت که هر چه در جهان هست و به نظر شرّ میرسد، خیرش بیش از شرّ است؛ مانند بلاها و بیماریها و نگرانیها. از این رو، باید شرّ را نسبی دانست؛ مثلاً این که ما گزندگان را بد میدانیم، از این روست که زندگی شخصی خود را در نظر میگیریم، ولی اگر جایگاه آنها را در جهان هستی بنگریم، در خواهیم یافت که سودشان بیش از زیان است.

« بخش پاسخ به سؤالات »


«دعبل بن على بن رزين بن عثمان بن عبدالله بن بديل بن ورقاء خزاعى كوفى»، شاعرى بليغ و سخنورى اديب و دانشمندى والامقام بوده كه عمر خود را در مديحه سرائى و ذكر فضايل اهل بيت عصمت و طهارت»عليهم السلام« و دفاع از حريم مقدّس ولايت سپرى كرده است. مرحوم شيخ طوسى و مرحوم نجاشى او را از ياران حضرت رضا»عليه السلام« به شمار آورده و در كتب رجال خويش، وى را به غايت ستوده اند. دعبل برخلاف بيشتر شاعران، شخصيّتى شجاع و منيع الطبع داشته كه چون مى خواسته در هجو كسى شعرى گويد، از مقام او باكى نداشته است; چنان كه رشيد و مامون. معتصم و واثق و ديگران را هجو كرد و سرانجام به دست معتصم به قتل رسيد و چون كسى را به شعر خويش مدح و ستايش مى كرد از خفقان روزگار واهمه اى نداشت; چنان مدايح او درباره اهل بيت پيغمبر»عليهم السلام« آن هم در حكومت بنى عبّاس بزرگترين گواه بر اين مدّعاست. خود او مى گفته:«پنجاه سال است كه چوبه دار خود را بر دوش دارم و كسى را نمى يابم كه مرا بر آن كشد.»
او به سال 148ق. در كوفه متولّد و سپس در بغداد ساكن شد و به سال 264ق. در طيب(شهرى ميان واسط و اهواز) و به نقلى در شوش به سَمّ معتصم عبّاسى به قتل رسيد.
از جمله قصايد دعبل، قصيده مشهور «مدارس آيات» است كه در مدح حضرت رضا»عليه السلام« سروده است. اين قصيده مشتمل بر حدود صدوبيست بيت است.
به نقل از سايت تبيان

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=6105

یه پیشنهاد خوب

با همفکری و نظرخواهی سوالاتی که بعد خوندن جواب تو ذهن مخاطبا ایجاد میشه رو پیدا کنین و جوابای اونا رو به عنوان لینکای مرتبط قرار بدین
بعد خوندن جواب پیامدهایی نتیجه گیری میشه که باید جواب شبهات اونها رو هم داد،اینجوری شهرجوابتون کامل و تمام عیار میشه

:ok:

گل ليلا;115828 نوشت:
هر بار کليک يه سوال و جواب جديد را به ارمغان مي آورد خواهشمندم در نظر سنجي بالاي اين تاپيک هم مشارکت بفرماييد که آيا: 1 ) اين امکان مفيد است و باعث رشد آگاهي مي شود. 2) اين قابليت مضر است و باعث ايجاد شبهه هاي گوناگون در ذهن ما مي شود.


با سلام

انسانها در برخورد با شبهات متفاوت اند و هر فردی نسبت به پیش فرض های ذهنی و انگیزه های و مطالعات خود و......برخوردهای متفاوتی با شبهات دارند

برخی با دیدن شبهه به دنبال جواب ان و محکم کردن اعتقادات خود هستند
برخی با دیدن شبهه بر اعتقاد باطل خود بدون جستجوو یافتن حقیقت پای می فشارند
برخی مردد می شوند و همان طور می مانند
برای برخی اصلا مهم نیست
برخی از مطالعات قبلی خود استفاده کرده و جواب می دهند
و.......

ما نباید از این بترسیم که شبهات را در معرض دید قرار دهیم
اتفاقا باید صریح و قاطع جواب را همراه شبهه در اختیار همه قرار دهیم تا معنادین بدانند که ما قبل از عناد انها به سوالات و شبهات رسیده ایم و این یعنی غنای علمی و اعتقادی

دین مبین اسلام مشکلی برای جواب دهی به سوال و پرسش ندارد
ولی تنها مشکلی این است که شبهه باید بعد از اموزش های لازم مطرح شود
یعنی ابتدا مطلبی تعریف و تبیین و اموزش داده شود و سپس شبهه مطرح شود

و این وظیفه را سایت اسک دین برعهده گرفته است و مسایل را تبیین و تشریح می کند و همین سایت جواب می تواند پاسخ گویی شبهات باشد

و در اخر برخود لازم می دانم از کلیه دست اندرکارن و مجریان و کارشناسان و عالمان و مدیران تشکر و قدردانی کنم

با سلام
باعرض ادب وبیان یک نکته:
چون موضوع این تاپیک آنطور که من فهمیدم آموزش شبهه وپاسخ آن است مطلبی به ذهنم رسید:
اول معنی شبهه:
شبهه یعنی چه
«شبهه» به معنای اشکال است و ریشه آن از «شَبَه» به معنای مثل و شبیه می‏باشد؛ چون در شبهه نوعا دو چیز که باهم مشابهت دارند، با یکدیگر مخلوط شده و موجب شبهه می‏شوند. در اصطلاح شبهه به معنای «اشکال و تردید»است.

« انّما سُمّیَت الشّهه شبههٌ لأ نَّها تَشبَهُ الحَق» شبهه چون شبیه به حق است شبهه نامیده شده است.

در وهله اول به نظر میرسد آموزش شبهه وجواب آن مثل واکسیناسیون است وانسان را مجهز می کند برای مقابله با آن شبهه درست
ولی چند سوال:
در واکسناسیون پزشکی دوز واکسن تزریق شده متناسب با وضعیت سن و وزن وشرائط گیرنده واکسن تعیین می شود.
حال این واکسیناسیون عقیدتی در اینجا برای چه کسانی تعریف شده است؟ چند ساله ؟ با چه سطح معلوماتی
اگر جواب را نخواند چه ؟اگر جواب را خواند وبه سبب نامفهوم بودن آن یا خلاصه بودن یا همه جانبه نبودن آن شبهه برایش حل نشد چه؟
اگرجواب را خواند و ذهن نقاد او شبهه را تقویت کرد ونتوانست با کسی در میان بگذارد چه؟

واگر جواب را از با دید استنکاری خواند چه؟

البته اولین جواب به این سوالات این است که گفته اند که «تو به من فکر نده بلکه فکر کردن بیاموز » وتو ماهی نده تور بافتن بیاموز ویا ندادن شبهه به معنی عقب نگه داشتن افکار وترس از عقیده مخالف است ، و اگر ما نگوییم همه سایت ها پر از شبهه است و...
البته این هم نظری است ولی
از آنجا که شبهه تردید است وتردید نوعی نا هماهنگی در معلومات است، مثل یک بیماری خفیف است مثل واکسن که ما را به یک بیماری خفیف مبتلا می کند موجب بیماری در فکر است که استاد جوابگو لازم دارد. استاد جوابگوی حاضر

این جمله خلاصه صحبت من است:
بنابر مقدمات بالا
اگر شبهه گیرنده را بتوانید مدیریت کنید تا به جواب صحیح برسد (لا اقل از نظر خودتان) مطرح کردن شبهه خوب است ولی نقل شبهه برای افراد مختلف آن هم در محیطی که امکان جواب رسانی در آن چه از جانب جواب گیرنده(به سبب اختلاف در ظرقیت علمی) وچه از جانب دهنده جواب (به علت دسترسی نداشتن به همه گیرندگان شبهه) میسر نباشد، القائ شبهه ممکن است به بیماری منتهی شود بدون اینکه دارو(جواب) مهیا باشد.(ممکن است)

لذا تامین اطلاعات عمومی برای افراد مثل تغذیه عمومی آنان است تا در موارد بیماری های احتمالی مقاومت لازم را داشته باشند
والبته شبهه وجواب شبهه هم برای حالا ت خاص افراد خاص شرائط خاص ومحیط خاص تحت اشراف استاد مربوطه مفید ولازم است.

نقل قول:
اگر شبهه گیرنده را بتوانید مدیریت کنید تا به جواب صحیح برسد (لا اقل از نظر خودتان) مطرح کردن شبهه خوب است ولی نقل شبهه برای افراد مختلف آن هم در محیطی که امکان جواب رسانی در آن چه از جانب جواب گیرنده(به سبب اختلاف در ظرقیت علمی) وچه از جانب دهنده جواب (به علت دسترسی نداشتن به همه گیرندگان شبهه) میسر نباشد، القائ شبهه ممکن است به بیماری منتهی شود بدون اینکه دارو(جواب) مهیا باشد.(ممکن است)
حالا فکر کنین همین شبهات و سوالارو از جای دیگه بشنوه مثل دانشگاه یا ماهواره یا از دوستا یا خیلی جاهای دیگه اون وقت جواب اون تاثیری که باید نمیذاره

الان همه به اینترنت دسترسی دارن هرجا بریم این شبهه ها هست ،اگه میخواین کسی شبهه براش ایجاد نشه باید قبلش با جواب و تحقیق اعتقادی ،عقایدشو محکم کنین
مثل ضامن میمونه براش
اینجوری اون آدم جلو شبهه خودشو نمیبازه


دیگه کمتر کسی هست که شبهه ها رو نشنیده باشه
اونایی که به اینترنت دسترسی دارنو آدرس سایت جوابم دارن حتما شبهه هارم قبلش دیدن

نوشت:

حالا فکر کنین همین شبهات و سوالارو از جای دیگه بشنوه مثل دانشگاه یا ماهواره یا از دوستا یا خیلی جاهای دیگه اون وقت جواب اون تاثیری که باید نمیذاره


جواب اینجا آمده

یوسف;116006 نوشت:

اگرجواب را خواند و ذهن نقاد او شبهه را تقویت کرد ونتوانست با کسی در میان بگذارد چه؟ واگر جواب را از با دید استنکاری خواند چه؟

البته اولین جواب به این سوالات این است که گفته اند که «تو به من فکر نده بلکه فکر کردن بیاموز » وتو ماهی نده تور بافتن بیاموز ویا ندادن شبهه به معنی عقب نگه داشتن افکار وترس از عقیده مخالف است ، و اگر ما نگوییم همه سایت ها پر از شبهه است و... البته این هم نظری است ولی از آنجا که شبهه تردید است وتردید نوعی نا هماهنگی در معلومات است، مثل یک بیماری خفیف است مثل واکسن که ما را به یک بیماری خفیف مبتلا می کند موجب بیماری در فکر است که استاد جوابگو لازم دارد. استاد جوابگوی حاضر


وپراکندن شبهه بدست ما نباید باشد.

برای من که شبهه نیومد این اومد:

» خداوند متعال در حديث معراج محبت خويش را براي چه كساني ثابت مي‌كند؟

»يا محمد؛ وجبت محبتي للمتحابين في و وجبت محبتي للمتقاطعين(1) في و وجبت محبتي للمتواصلين في و وجبت محبتي للمتوكلين علي و ليس لمحبتي علم و لا نهايه و كلما رفعت لهم علما وضعت لهم علما...«
خداي متعال رسولش را مورد خطاب قرار داده، مي‌فرمايد: محبت من بر چهار دسته از مردم واجب است (اين وجوب از قبيل وجوب تكليفي نيست، بلكه ثبوت قطعي محبت خدا را مي‌رساند):
دسته اول: كساني كه يكديگر را به جهت من دوست داشته باشند.
دسته دوم: كساني كه براي من از دوستي و ارتباط با كساني كه نمي‌پسندم، دست بردارند و رابطه خود را با دشمنان من قطع كنند. به ديگر سخن، اگر بر اساس هواي نفس و بر خلاف رضاي پروردگار ارتباطي بين آنها برقرار شد، به انگيزه عشق به خدا چنين پيوند و ارتباطي را قطع كنند.
دسته سوم: افرادي كه به جهت من با يكديگر رابطه برقرار كنند (و اگر چنانچه كدورت و تيرگي بينشان وجود دارد، آن را فراموش كنند و در ايجاد ارتباط و پيوند همه جانبه تلاش و همت نمايند.)
دسته چهارم: گروهي كه بر من توكل داشته باشند.

(1) در ارشاد القلوب ديلمي (باب 54) «المتعاطفين» ضبط شده است.
راهيان كوي دوست،آيت الله مصباح يزدي
به نقل از سايت تبيان


» با اينكه ازدواج موقت بسيار آسان است، چرا اگر پسر و دختري صيغه را جاري كردند، مسئولان قضايي آن را نمي‏پذيرند؟


ثبت ازدواج موقت
آن مقدار بساطت و سادگي كه در مورد ازدواج موقت ذكر مي‏شود، از نظر فقهي، در ازدواج دائم نيز هست. با اين حال، علت نپذيرفتن دستگاه قضايي مصوبات مجلس شوراي اسلامي است که به رسميت شناختن ازدواج ـ که بدان وسيله مي‏توان ادعاي طرفين را پذيرفت ـ منوط به ثبت آن در دفاتر رسمي ازدواج است.
فلسفه تصويب مجلس نيز سوء استفاده‏هاي فراواني است که به نام ازدواج موقت صورت مي‏گيرد. از اين رو دولت اسلامي براي سامان بخشيدن به اين امر، قواعد و مقرراتي را وضع كرده است. اگر اين مقررات نباشد، ازدواج موقّت به ضد فلسفه خود ـ که جلوگيري از فحشا و بي‏بند و باري جنسي و عدم ضابطه در کاميابي جنسي ـ تبديل خواهد شد. البته اين ضوابط نبايد به گونه اي باشد که ازدواج موقت را تا مرز تعطيلي بکشاند. مهم اين است كه ازدواج موقت و دائم، هر دو ازدواج هستند و در نظر بسياري، از شرايط فقهي و قانوني مساوي‏اند؛ ليكن يكي هميشگي است و ديگري موقّت. متأسفانه، غير دائمي بودن، متعه موجب برداشت نادرستي در جامعه گرديده و باعث شده كه آن را به ديد التذاذ آني بنگرند؛ در حالي كه ماهيت مسئله اين نيست.
اما اينكه دستگاه قضايي مقررات ويژه‏اي براي هر دو ازدواج مقرر ساخته، مربوط به احكام حكومتي است. احكام اوليه، همين كه از قالب فردي خارج شد و به نحوي در دايره روابط اجتماعي قرار گرفت، نيازمند نظام و مقرراتي است كه مطابق با شرايط زماني، آن را سامان بخشد و جلوي بسياري از مفاسد و هرج و مرج‏ها و تضييع حقوق را بگيرد. بنابراين، تناقضي بين احكام اولي فقهي و احكام حكومتي نيست؛ بلكه تناقض آنجا است كه يكي ديگري را نفي كند و مثلاً قانون بگويد: «خواندن صيغه شرعي لازم نيست» و فقه آن را لازم بداند. اما اينكه مقررات ديگري براي استحكام پيوندها، در كنار ضوابط فقهي قرار گيرد و آن را مضبوط و سامان‏مند كند، با آن تلائم دارد.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=131

میتونیم اینجا پیشنهاداتمونو بگیم؟
ایده های نو و جذاب بدیم؟

سایت اسکقرآن تولبار مخصوص خودش درست کرده میشه دانلودش کرد و ازش استفاده کرد اون وقت دیگه نیاز نیست صبر کنیم تا صفحه لود شه
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=27056

شمام برا سایتتون درست کنین تا همه درجریان اخرین تاپیکا باشن


منتقد;116290 نوشت:
سایت اسکقرآن تولبار مخصوص خودش درست کرده میشه دانلودش کرد

سلام
جناب گل لیلا زحمت ایجاد این تولبار رو برای انجمن گفتگوی دینی کشیدن که اتفاقا بسیار زیبا هم هست انشاءالله به زودی رو نمایی میکنن
.

[=georgia]نمی دانم این تاپیک دیگه چه صیغه ایه در حالی که بعضی از شبهه های مطرح شده در این سایت رها وبعضا نپخته قفل میشه.[=Georgia]
[=Georgia]
[=Georgia]select Allکنید

» آیا میتوان گفت: وقتی سلول تخم در جنین به وجود آمد خود بخود بزرگ میشود چه خدایی باشد یا نه؟

در جواب آنها بطور خیلی ساده باید گفت اگر ما مصالح ساختمانی را از قبیل خاک و آجر گچ آهک آهن و غیره را در یک قسمتی از زمین جمع کنیم آیا عقل هیچ صاحب شعوری باور میکند که در اثر تصادف باد باران و غیره این مصالح ساختمانی با دقت نظم شگرفی با هم ترکیب شود و ساختمانی زیبا و مجلل دارای اطاقهای متعدد چراغهای الوان و گوناگون رنگ آمیزی جالب و... از کار درآید در حالی که هیچ نیروی متفکره‏یی در آن - دخالت نداشته باشد مسلماً نه بلکه اضافه بر مصالح نقشه‏ی مهندس کاردان سرپرستی معمار بناء آهنگر و صدها عوامل دیگر لازم است تا به صورت یک خانه‏ی مسکونی درآید.
اگر در مورد یک ساختمان که فقط از اجزایی ترکیب میشود و سازمانی در پیچ او اسرارآمیز ندارد نمیتوانیم بپذیریم که در اثر تصادف و خود بخود به وجود آمده باشد پس چطور ممکن است که سازمان مغز، سر، چشم گوش قلب دستگاه گوارش و... که با نهایت نظم و دقت درست شده‏اند که آثار علم و قدرت و بینش کامل از هر گوشه‏ی آن پیدا و نمایان است خود بخود رشد و نمو پیدا کنند.

« بخش پاسخ به سؤالات »

منبع : http://www.darrahehaq.com/

منتقد;116290 نوشت:
میتونیم اینجا پیشنهاداتمونو بگیم؟ ایده های نو و جذاب بدیم؟

مدیر اجرایی;116307 نوشت:
سلام جناب گل لیلا زحمت ایجاد این تولبار رو برای انجمن گفتگوی دینی کشیدن که اتفاقا بسیار زیبا هم هست انشاءالله به زودی رو نمایی میکنن.

ضمن سلام و تشکر
تولبار انجمن گفتگوي ديني در حدود 2 ماه پيش ايجاد و بسيار زيبا با امکانات ويژه طراحي شده است
که ان شاء الله به مناسبت ميلاد مولا علي(ع) رونمايي خواهد شد.

يا علي:Gol:

» میدانیم که قرون زیادی بر انسان گذشته است و اقوام و ملل متمدّنی بوده‏اند و منقرض شده‏اند؛ آیا شاهدی هست که رستاخیز آنها گذشته باشد؟ یا رستاخ�

در قرآن مجید آیاتی وجود دارد که گواهی میدهد رستاخیز تمام اقوام در یک روز به نام «یوم القیامه» خواهد بود. برای نمونه آیات زیر را ملاحظه فرمایید: ان کلّ من فی السماوات و الارض الا اتی الرحمن عبدا، لقد احصاهم و عدّهم عداً، و کلّهم آتیة یوم القیمه فردا(9)». در این آیه خداوند تمام کسانی که در آسمان و زمین هستند - اعم از فرشتگان و انسان‏ها - همه را بنده خود میخواند؛ هیچ کس فرزند خدا نیست. همه را به طور کامل احصا و شماره نموده است و همگی در روز رستاخیز، یکّه و تنها در پیشگاه او حاضر خواهند شد؛ بدون اینکه فرزند و مالی همراه آنان باشد، چنانکه از آیات پیش از آن استفاده میشود.

« بخش پاسخ به سؤالات »

9) سوره مریم، آیات 95 - 97 - 69.

منبع : http://www.darrahehaq.com/

نظر مثبت 13
نظر منفي 1


دوستان ديگه نظري ندارن؟
:Gol:

پیشنهاد جدید:

یه چنین چیزیو با زبان انگلیسی ایجاد کنین

یعنی شبهات نباشه ولی بصورت رندوم برای اشنایی با اسلام چنین چیزو بسازید و باهاش مطالب مرتبط با اشنایی و اتهام زدایی علیه اسلام بنویسید،چون اصلا نمیدونن اسلام یعنی چی، عجیب غریب راجب اسلام فکر میکنن

مثلا بزبان انگلیسی چنین موضوعایی ایجاد کنین:
فتوا یعنی چی؟
جها یعنی چی؟ جهاد یعنی جنگ یا ..؟ جهاداکبر..
توحید در اسلام
نظر اسلام راجع به دینای دیگه
جنگ در اسلام
حقوق بشر در اسلام
معنای حجاب
خدمات اسلام به بشریت و علم ،تمدن اسلامی
دانشمندان اسلامی
رابطه اسلام و علم
اسلام و مدرنیته،تطابق اسلام با شرایط روز
تکامل از نظر قران،دانشمندان اسلامی
پندهای اخلاقی و انسان دوستانه در قرآن

تو سایتای اسلامی غیرفارسی شاید متنایی دربارشون باشه ،اول میتونین از اونجاها کپی کنین

تفریح خوبی میشه بصورت سرگرمی مطالبی درباره اسلام میخونن که بدردشون میخوره، میتونیم مثل گروه مبلغان اسکدین ،با یه گروهی بریم سایتای خارجی لینکشو بذاریم

بعضی جوابا یکم سنگین توضیح داده شده. اگه روانتر بشه بهتره :Gol:

نقل قول:
تفریح خوبی میشه بصورت سرگرمی مطالبی درباره اسلام میخونن که بدردشون میخوره، میتونیم مثل گروه مبلغان اسکدین ،با یه گروهی بریم سایتای خارجی لینکشو بذاریم
الان این طرح از طرف مسلمونای آمریکا شبیهش راه افتاده میخوان این کارو بکنن، شمام میخواین شریک باشین؟ اگه زبان انگلیسیتون قویه میتونین این کارو بکنین،یا میتونین آدرس دانلود کتابای اعتقادی به زبون انگلیسیو تو سایتاشون بذارین
مبارزه با اسلام‌هراسی از طریق پایگاه های اینترنتی در آمریکا
نقل قول:
طرحی با عنوان «هم وطن آمریکایی من» به منظور مبارزه با پدیده اسلام‌هراسی در آمریکا از سوی بنیاد تولیدات رسانه‌ای وحدت (UPF) آمریکا راه‌اندازی شد. دنیل تات، مدیر بنیاد رسانه‌ای وحدت می گوید: امروز حملات فراوانی علیه اسلام صورت می گیرد و مجریان برنامه‌های تلویزیونی- رادیویی، کارشناسان و ...
ادیان نیوز/به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از اسلامیک ورلد، دنیل تات، مدیر بنیاد رسانه‌ای وحدت می گوید: امروز حملات فراوانی علیه اسلام صورت می گیرد و مجریان برنامه‌های تلویزیونی- رادیویی، کارشناسان و سیاست‌مداران در مورد اسلام و مسلمانان حرف‌هایی می‌زنند که اگر آنها را در مورد ادیان دیگر می‌زدند با واکنش‌های بسیار شدیدی مواجه می‌شدند.

وی افزود: لازم است که با استفاده از ابزارهای مختلف علیه این هجمه های غلط مقابله کنیم و از اسلام واقعی دفاع کنیم. بدین منظور طرحی با عنوان هم وطن آمریکایی من(my fellow american) اجرا می شود که افراد از طریق سایت اینترنتی با اسلام آشنا شده و به سوالات آنان پاسخ داده می شود.

وی افزود همچنین در این طرح فیلمهای مستندی درباره اسلام برای استفاده افراد وجود دارد.تات گفت: هدف از راه‌اندازی این طرح ارائه پاسخی اثرگذار و به دور از هرگونه خشونت به پدیده اسلام‌هراسی و گسترش‌دهندگان آن است.



برای تقویت زبان انگلیسیتون میتونین برین سایتاشون اون لینکا رو بذارین و یه ذره باهاشون بحث کنین
یادمه اون اولا واسه اینکه به پیامبر توهین کننو اسلامو زیر سوال ببرن، میومدن و کتابایی با عنوان ممنوعه تبلیغ میکردن، خیلی جذابیت داشت خیلیام دانلود میکردن حتی اونایی که اهل مطالعه نبودن

میشه اولش کتابا و اندیشه های فلسفه اسلامیو واسه دانلود در اختیارشون بذاریم

میشه مثل یه بازی این کار جذابو انجام بدیم
من که خیلی دوست دارم

آيا گفتن «یا علی ادرکنی» شرک است؟

هنگامی گفتن این جمله شرک است که شخص معتقد باشد که آن حضرت در برابر قدرت خداوند قدرت مستقلی دارد؛ ولی اگر معتقد باشد که آن گرامی به اذن خداوند و یا از طریق دعا کردن و خواستن از او میتواند خواسته انسان دیگری را برآورد به هیچ وجه شرک نیست.

« بخش پاسخ به سؤالات »

منبع : http://www.darrahehaq.com/

شما هم امتحان کنيد

http://goleleila.com/uploads/javab-random.php

گل ليلا;115828 نوشت:
در اين تاپيک امکاني رو فراهم کرده ايم که تنها با يک کليک به دنياي 17000 پرسش و پاسخ مطرح شده توسط شما جوانان عزيز در سايتهاي پاسخگو برويد و يک پرسش و پاسخ تصادفي را ببينيد. پرسش و پاسخها براي راحتي مطالعه کوتاه و مفيد در نظر گرفته شده اند. http://goleleila.com/uploads/javab-random.php هر بار کليک يه سوال و جواب جديد را به ارمغان مي آورد خواهشمندم در نظر سنجي بالاي اين تاپيک هم مشارکت بفرماييد که آيا: 1 ) اين امکان مفيد است و باعث رشد آگاهي مي شود. 2) اين قابليت مضر است و باعث ايجاد شبهه هاي گوناگون در ذهن ما مي شود. با تشکر التماس دعا

سلام بر استاد گل ليلا فعال
استاد امكان داره همين كليك معجزه آسا را متناسب با هر انجمن تنظيم كنيد مثلا در انجمن مشاوره با كليك يك سئوال مشاوره و تربيت بياد.
حق يارتون

حامی;121739 نوشت:
سلام بر استاد گل ليلا فعال استاد امكان داره همين كليك معجزه آسا را متناسب با هر انجمن تنظيم كنيد مثلا در انجمن مشاوره با كليك يك سئوال مشاوره و تربيت بياد. حق يارتون

سلام استاد
خسته نباشيد
در مورد اين موضوع با مدير فني قبلا صحبت کرده ام
متاسفانه همه تاپيکها پشت سر هم شماره مي گيرن و قابل تفکيک نيستن
که بخوام ارجاع به انجمن خاصي بدم

اولش هدفم اين بود برا هر انجمن بسازم
چه کنيم ديگه
نشد:Ghamgin:

يا علي:Gol:

البته چون ارادت داريم
يه راه حل هست

اگه ليستي از شماره تاپيکهاي منتخبتون رو بدين
مثلا صد تا ، دويست تا يا هر تعداد که دوست دارين
يه لينک سفارشي براتون مي سازم

شماره تاپيک عدديه که به جاي عبارت NUM در آدرسهاي بالاي صفحه


نوشته شده است.

يا مثلا برا تاپيکهايي که پستهاي مفيدي دارن ميشه ساخت
مثلا لينکي بسازم که با هر کليک يکي از شوخ طبيعيها بياد.اين الان قابل انجامه.
ولي ديگه اينکه کدوم پستش بياد و آيا لزوماً تو اون پست شوخ طبعي باشه يا نقل قول ، با خداست:ok:
يا علي

:Gol:

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام هنگام رسیدن سلام
:Gol:
خوب چون ذاتا آدم پرسشگری نیستم اما دنبال چیزایی که برام شبهه یا سوال ایجاد کنه میرم
این پرسش و پاسخ مفیده:ok:

من هم امتحان کردم البته یه جورای دیگه گفتم خدایا مساله ای بیاد که من درگیرشم و منو از جهل در بیاره چیزی شبیه فال ولی شبهه نیومد بلکه حکم تقلب در امتحان اومد
کاری که حتی فکرانجام دادنشم از ترس برام وحشتناکه:khandeh!:

با سلام و ممنون از تلاش پر ثمر شما دست اندرکاران این برنامه های خوب سایت، بنده خیلی از این سایت بهره ها برده ام و خیلی از تلاش مسئولین این سایت تشکّر می کنم، و همیشه برایتان دعا می کنم موفق باشید
کوچک شما، سرباز

با نام خردداد عاقل خواه

و با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت شما

کاری بسیارخوبست . اجرتان با صاحب کار

ولی باید سؤالها دسته بندی موضوعی شود ، تا هرکس پاسخ سؤال خودش رابیابد ،

و سؤالات تصادفی - چنانکه در نظرسنجی هم آمده - ایجاد اشکال نکند .

عالی بود:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:

» آيا در شب عاشورا كسى از ياران امام(ع) اورا ترك كرد؟


منابع تاريخى هنگام ذكر وقايع شب عاشورا، اين نكته را متذكر شده‏اند كه هنگام درخواست امام(ع) از اصحاب و خويشان خود مبنى بر ترك او و واگذاشتنش در مقابل دشمن، آنان بالاتفاق با سخنان حماسى و شورانگيز خويش مراتب جانفشانى خود در ركاب امام(ع) را يادآور شده و هيچ‏كدام حاضر به ترك او نشدند. در اينجا بود كه امام(ع) جمله معروف خود را فرمود: «... فانى لا اعلم اصحاباً اولى‏ و لا خيراً من اصحابى و لااهل بيت ابرّ و لا اوصل من اهل بيتى»؛ وقعة الطف، ص 197 و نيز ر.ك: طبقات ابن سعد، ج 5، ص 99؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 418؛ شيخ مفيد، الارشاد، ص 442. «من يارانى برتر و بهتر از ياران خود نمى‏شناسم و همين‏طور خاندانى را نيكوكارتر و مفيدتر به صله رحم از خاندان خود نمى‏دانم».
از سوى ديگر در همين منابع از پراكنده شدن تعداد زيادى از ياران امام(ع) در منزل زَباله و هنگام شنيدن خبر شهادت برادر رضاعى آن حضرت (عبدالله بن يقطر) خبر مى‏دهند! پس از شنيدن خبرهاى نااميدكننده، امام حسين(ع) طى نوشته‏اى ضمن اعلان خبر شهادت مسلم، هانى و عبدالله چنين فرموده بود: «... و قد خذلتنا شيعتنا فمن احبّ منكم الانصراف فلينصرف ليس عليه منا ذمام»؛ وقعة الطف، ص 166. «شيعيان ما، خوارمان كردند! پس هر كس كه دوست دارد، ما را ترك كند، چنين كند كه ما بيعت خود را از شما برداشتيم».
در اين هنگام بود كه گروه گروه سپاهيان آن حضرت(ع) جدا شدند و در پايان تعداد اندكى با سيدالشهدا(ع) ماندند كه اين تعداد عمدتاً همان‏هايى بودند كه از مدينه با آن حضرت حركت كرده بودند!
كسانى كه امام(ع) را ترك كردند، اعرابى بودند كه به خيال آنكه امام(ع) به شهرى آرام و آماده اطاعت مى‏رود و در آنجا حكومت خود را به راه مى‏اندازد، به دنبال آن حضرت به راه افتاده بودند.همان. البته چنين جدايى طبيعى مى‏نمود.
در منابع معتبر از اين منزل به بعد، سخنى از ترك ياران نيست؛ اما در نوشته‏هاى متأخّر، گزارشى از كتابى غيرمعتبر و مجهول به نام نورالعيون نقل شده كه در آن از قول جناب سكينه دختر امام حسين(س) سخن از ترك دسته جمعى سپاه به صورت دسته ‏هاى ده‏تايى و بيست‏ ايى به ميان آمده است كه در پايان نفرين سكينه را به دنبال دارد!اكسيرالعبادات فى اسرار الشهادات، ج 2، ص 182.
اين روايت ضعيف و متأخّر نمى‏ تواند در برابر آن همه گزارش‏هاى معتبر با ذكر سلسله اسناد مقاومت نمايد؛ به ويژه آنكه اين گزارش جعلى با سخنان اصحاب و خاندان امام(ع) در شب عاشورا و نيز عبارت مشهور آن حضرت در مدح آنان تنافى دارد.


سلام

» خواب چيست و چگونه مى‏توان روياهاى خوبديد؟
» در متون اسلامى خواب‏ها را به سه بخش تقسيم نموده‏اند:
1- بخشى از خواب‏ها انعكاس همان افكار عادى يا اسرار نهانى انسان است كه در رؤيا گاهى به صورت خودش و گاهى به عللى تغيير شكل داده با صورت ديگرى خودنمايى مى‏ كند. اين قسم خواب‏ها در روانكاوى و به نظر روان‏شناسان ارزش علمى بسيار دارد و به وسيله آنها مى‏توان به ضمير مخفى اشخاص پى برد و ريشه ناخوشى روانى آنها را تشخيص داد.
2- بخش ديگر خواب‏ها عبارت از افكار سرگردان و آشفته‏اى است كه گاهى در بيدارى و به خصوص در اوقات ناخوشى گريبانگير اشخاص مى‏ شود و داراى ارزش علمى و روانى نيست و در برخى از روايات به «اضغاث احلام» يا افكار شيطانى تعبير شده است.
3- بخش ديگر خواب‏هايى است كه جنبه‏الهامى دارد و گاهى به وسيله آنها حقايق از هر جهت مجهولى واضح و آشكار مى‏گردد.
پيامبر عظيم‏الشأن اسلام مى‏ فرمايد: الرؤيا ثلاثة: بشرى من اللَّه و تحزين من الشيطان والّذى يحدث به الانسان نفسه فيراه فى منامه‏؛
خواب و رؤيا سه گونه است:
1- بشارتى از ساحت مقدس احديت،
2- وسيله غم و اندوه از سوى شيطان،
3- و گاهى مسائلى است كه انسان در فكر خويش مى‏پروراند و سپس در عالم رؤيا آن را مشاهده مى‏ كند»، (بحارالانوار، ج 61، ص191). حال براى اين كه رؤياهاى خوب ببينيد به نكات ذيل توجه كنيد:
الف) در هنگام بيدارى در پيرامون موضوعات ارزشمند به جولان فكر و انديشه بپردازيد و از در نظر گرفتن موضوعات ناخوشايند حتى‏الامكان پرهيز كنيد.
ب ) حداقل يكى دو ساعت قبل از خواب مراقبت شديدترى نسبت به حالات خود داشته باشيد و به ويژه زبان را از سخنان ناشايست بازداريد.
ج ) دقايق قبل از خواب را به ذكر خدا و افكار شايسته سپرى كنيد.
د ) دعا و نيايش را فراموش نكنيد و از ساحت احديت بخواهيد كه رؤياهاى شيرين و خوشايندى را نصيبتان كند.
و ) براى اين كه رؤياها را فراموش نكنيد اولاً از قبل پيش‏بينى كنيد و در صدد باشيد كه هر چه در عالم رؤيا پيش آمد از دست ندهيد؛ چون تلقين مؤثر است. ثانياً، قلم و كاغذى و چراغى در كنار تختخواب مهيا كنيد كه به محض بيدار شدن آنچه در رؤيا مشاهده كرده‏ايد ثبت و ضبط نماييد. در خاتمه يادآور مى‏ شود كه اصولاً حالات انسان متفاوت است و داراى فرمول و ضابطه خاصى نيست. گاهى انسان حالات فوق‏العاده‏اى پيدا مى‏ كند و گاهى عادى مى‏ شود و نبايد از اين بابت به خود نگرانى راه دهيد؛ اگر چه تلاش و جديت در ايجاد حالات خوش روحى و روانى مؤثر خواهد بود.


منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=12769


» چرا خداوند در دنیا به ستمگران و کافرانمهلت میدهد و به سرعت آن را کیفر نمیدهد؟

» گرچه قدرت خداوند بی کران است، ولی این جهان را جهان تکلیف دانسته و افراد را آزاد و مختار آفریده است تا آنچه میخواهند انجام دهند و تا استعدادهایشان شکوفا شود و شایستگی هر کس برای پاداش و کیفر آشکار گردد.
از این رو خداوند به دشمنان دین مهلت میدهد و آنان را بی درنگ کیفر نمیکند. این دلیل امتحان و آزمایش است، ولی چنین نیست که آنان از سلطه، الهی خارج شوند، بلکه هر گاه خداوند صلاح بداند، آنان را نابود میسازد. بنابراین، مهلت خداوند براساس مشیّت و خواست و مصلحت اوست و ستمگران و بدکاران را در جهان دیگر و گاه در همین جهان کیفر میدهد.

« بخش پاسخ به سؤالات »



به نام خدا


سلام

» چرا اطلاع رسانى شيعه و ايران در موردمذهب خود و تشريح ظهور امام زمان اين قدرضعيف است يقينا ايران ميتواند زمينهظهور را فراهم كند اگر خوب اطلاع رسانىكند در جهان ... نظر شما چيست ؟


» بهترين و لايق‏ترين افراد براى تبليغ و ترويج يك انديشه، معتقدان به آن انديشه مى‏ باشند. انسانى كه درستى و حقانيت و استوارى اعتقادات و باورها و بينش با منطق و برهان برايش ثابت گشته و در عمل و برنامه بر طبق آن عمل نموده و يا حداقل چنين كوششى داشته است و از نتايج شيرين مادى و معنوى آن بهره‏من گشته است نمى‏ تواند در انتشار آن و رساندن محتوا و اهداف و پيام‏هاى آن بى تفاوت باشد. متأسفانه اطلاع رسانى درباره حقانيت شيعه در خورد اين مكتب متعالى و سعادت بخش نمى‏ باشد. و اين امر نه فقط به خاطر دشمنى به خواهان و مانع تراشى مخالفان شيعه و وجود تبليغات غير واقعى بر عليه اين آيين و تشويش اذهان مردم جهان نسبت به اين مكتب اصيل و ريشه‏دار بلكه به خاطر كوتاهى و سستى و عمل نمودن به وظايف خطيرى است كه بر عهده ما شيعيان مى‏ باشد و بدان معترضيم. هر چند كم نيستند افارد متعهد و مخلصى كه تلاش شبانه‏روزى در راه شناساندن اين مكتب پاك دارند ولى در مقايسه با انبوه مراكزى كه افكار آلوده و عقايد خرافى و اعتقادات كفرآميز خود را به اطلاع جهانيان مى‏رسانند، رقم بزرگى نمى‏ باشد. درست است كه انديشه پيروزى نهايى نيروى حق و صلح و عدالت بر نيروى باطل و ظلم، گسترش جهانى ايمان اسلامى، استقرار كامل و همه جانبه ارزش‏هاى اسلامى، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده ال و آرمانى، و بالاخره اجراى اين ايده و باور عمومى و انسانى به وسيله شخصيتى مقدس و عالى قدر كه در روايات متواتر اسلامى از او به تهدى موعود تعبير شده است، انديشه‏اى است كه كم و بيش هم فرق و مذاهب اسلامى با تفاوت‏ها و اختلاف هاييبدان موفق و معتقدند، زيرا اين انديشه، به حسب اصل و ريشه، انديشه‏اى قرآنى است در درون فطرت همه انسان‏ها دارد، ولى به هر حال تبيين و تشريح همه جانبه و عميق و درست اين انديشه را بايد از مذهب شيعه درخواست نمود، چون عقيده به وجود مهدى موعود - عج - و امام زنده غايب هر چند عقيده‏اى اسلامى است ولى به طور زنده و ملموس و برجسته در مذهب تشيع مطرح است و از اركان مذهب اماميه به شمار مى‏رود. اين شيعيان هستند كه از اين انديشه تابناك و عقيده اميد آفرين برخوردارند و در همين عصر تاريك، عصر درخشان حكومت توحيد را در مغز خويش مجسم نموده، در انتظارش به سر مى‏برند و خودشان را براى چنين انقلاب جهانى آماده مى‏سازند. انتظار چنين عصرى طلايى و به تعبير روايات انتظار فرج يكى از بزرگترين راه‏هاى موفقيت مى‏ باشد و هر گروهى كه چراغ اميد در دلشان خاموش گشت و سپاه يأس و نااميدى كشور دلشان را اشغال نمود،هرگز روى سعادت و موفقيت را نخواهد ديد. ليكن افرادى كه در انتظار موفقيت و فرج هستند بايد تا سرحد قدرت بكوشند و راه‏هاى رسيدن به هدف را هموار سازند و براى بهره بردارى از مقصد خود را آماده سازند. حضرت صادق(ع) فرمود: حكومت آن محمد(ع) بى شك برقرار خواهد گرديد. پس هر كس علاقمند است از اصحاب و ياران قائم ما باشد، بايد كاملاً مراقبت كند. تقوا و پرهيزكارى را شيوه خود قرار دهد. خود را به اخلاق نيك انسانيت مزين سازد و بعد در انتظار فرج قائم آل محمد عج باشد هر كس براى ظهور قائم ما، اين چنين آمادگى و انظتار داشت ولى توفيق نصيبش نگشت و قبل از ظهور آن حضرت، اجلش فرا رسيد، به اجر و ثواب ياران آن جناب نايل مى‏گردد، سپس فرمود: كوشش و جديت كنيد و اميدوار فرج و موفقيت باشيد. اى گروهى كه مورد توجه خدا هستيد. موفقيت و پيروزى گوارايتان باد. (غيبت نعمانى، ص 106، دادگستر جهان، ابراهيم امينى، ص 16، چاپ 18، 1378).

اسلام به حدى به موضوع آمادگى مسمانان اهميت داده كه امام صادق(ع) در روايتى مى‏ فرمايد: خودتان را براى ظهور قائم مهيا و آماده سازيد هر چند به ذخيره كردن يك نيز باشد (بحارالانوار، ج 52، ص 366). خداوند مقرر فرموده: كه اوضاع آشفته جهان به وسيله مسلمانان اصلاح شود. دستگاه ظلم و ستم برچيده شود، كفر و مادى‏گرى ريشه‏كن گردد. دين مقدس اسلام همگانى شود و هيچ شخصى با اطلاعى در اين جنت ترديد نمى‏ كند كه چنين انقلاب بزرگ جهانى، صلاحيت و شايستگى لازم داشته، بدون تهيه مقدمات امكان وقوع ندارد. با توجه به مطالب مذكور، مسلمانان بايد پرچمدار آن انقلاب جهانى باشند و نسبت به تهيه مقدمات و اسباب آن هيچ گونه كوتاهى و سستى نبايد روا دارند.
ما يقين داريم روزى خواهد آمد كه حكومت اسلام، عالم را اداره كند و وحدت اديان، وحدت حكومت‏ها، وحدت نظام‏ها و قوانين عملى گردد. خوشتختانه طرفداران اصل اين وحدت‏ها هر روز در ميان جامعه بشر بيشتر مى‏ شود و انديشه تشكيل حكومت و جامعه به ميان آمده و سازمان‏ها و مجامع بين‏المللى به اهم وحدت و براى ايجاد رابطه بين تمام ملت‏هاى جهان، تأسيس شده است كه هر چند اين مجامع و سازمان‏ها بيشتر با هدف اغفال و فريب دادن مردم و اغراض سياسى مى‏ باشد ولى به هر حال كاشف از اين است كه يك اتحاد عمومى و وحدت اجتماعى و دينى و سياسى، خواسته روح و فطرت بشر است و همين حركات مجازى مقدمه حركات واقعى و آمادگى حقيقى بشر براى حوكومت جهانى اسلام است. (رجوع كنيد به امامت و مهدويت، آيه الله صافى گلپايگانى، ج 3). سابق بر اين كه فكر تشكيل جامعه جهانى كمتر مطرح مى‏شد و به تعاليم اسلام در اين زمينه كمتر توجه مى‏شد، براى اين بود كه با وسايل ارتباط سابق، تشكيل جامعه جهانى را بسيار دشوار و بلكه ناممكن مى‏شمردند؛ ولى امروز كه در اثر انفجار اطلاعات و پيشرفت در فن آورى، جهان به صورت يك دهكده در آمده و مردم جهان و امثال اهل يك محله و يك خانواده قرار داده است؛ زمينه تشكيل يك حكومت جهانى در سايه تعاليم مترقى و جامع اسلام را نيز فراهم كرده و هر چه علم و صنعت و فن آورى پيشرفت و ترقى بيشترى نمايد، زمينه اجراى احكام عالى اسلام نيز آماده‏تر و بشارت‏هاى اولياى دين به وقوع نزديكتر مى‏ شود. به تدريج موقعيت‏ها و قدرت‏هاى محلى و فردى در دنيا رو به ضعف گذارده و عموم ملت‏ها، به طور مستقيم يا غير مستقيم در تعيين سرنوشت دنيا دخالت مى‏نمايند و نظامات و قوانين منطقه‏اى از بين مى‏رود و تنها نظامى كه مى‏تواند جايگزين تمام اين نظامات شود و همه را به طور عادلانه اداره نمايد، نظام اسلامى است.
پس عالم خود به خود به سوى هدف‏هاى اسلام گام برمى دارد و اين اختلاف نظامات، قوانين، سيستم‏هاى اجتماعى و سياسى را پشت سر مى‏ گذارد و يك تفاهم عمومى اسلامى به وجود خواهد آمد و ظلم و ستم و تجاوز و افراط و تفريط پايان خواهد يافت. البته اين به اين معنا نيست كه ما در زمينه اطلاع رسانى و ابلاغ پيام مهدويت و معرفى شخصيت و ويژگى‏ها و صفات و كمالات امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشريف، سستى و كوتاهى نماييم بلكه به اين معنا است كه اداره الهى و رخدادهاى عالم و حوادثى كه در جهان اتفاق مى‏افتد، بشر را به سوى اين هدف والا حركت مى‏دهد ولى تلاش و كوشش و تبليغ و روشنگرى و پيام رسانى ما در تسريع اين روند نقش فراوانى دارد و جهان را به آن جامعه آرمانى و ايده‏آل كه آروزى همه پيامبران و امامان و بندگان پاك خداوند بوده، نزديكتر مى‏سازد. بايد توجه داشت كه اطلاع رسانى و تبليغ اين عقيده پاك و سعادت آفرين هر چند بسيار مهم و ضرورى است ولى مهمتر از آن دنباله روى و پيروى معتقدان به اين باور و اين امام از آن پيشواى عالى مقام است كه بعنرين نوع تبليغ به شمار مى‏آيد. چون وقتى ديگران ببينند كه معتقدان به اين عقيده در عمل به آن پاپيند و متعهد مى‏ باشند و به دنبال رضايت و خشنودى آن قبله دل‏ها مى‏ باشند خود به خود جذب اين عقيده مى‏گردند و از پيروان آن مى‏گردند. ولى اگر خود شيعيان در عمل اين باور را زير پا بگذارند و براى آن احترام و ارزشى قائل نباشند هر قدر هم كه در اطلاع رسانى قوى و كوشا باشند، عمل منفى و خلاف اين باور از طرف آنها باعث رسيدن ديگران و فاصله گرفتن آنها از اين عقيده مى‏گردد.
به همين دليل است كه در روايات فراوانى امامان معصوم عليهم السلام از شيعيان خواسته‏اند در زمان غيبت به سلاح علم و معرفت و ايمان و تقوا و استقامت مجهز گردند و عملاً مبلغ اين عقيده باشند. در روايتى از امام كاظم - عليه السلام - چنين آمده است:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبنا فى غيبه قائمنا، الثابتين على موالاتنا و البرائه من اعدائنا، اولئك منا و نحن منهم، قد رضوا بنا ائمه و رضينا بهم شيعه، فطوبى لهم! هم و اله معنا فى درجتنا يوم القيامه» ؛(اثباره الهداة، ج 3، ص 427) يعنى: «خوشا به حال شيعيان ما، آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان محبت ما چنگ زده و بر دوستى‏ها و دشمنى با دشمنان ما استوار و ثابت قدم مى‏ باشند. اينان از ما و ما از آنهاييم. آنها از پيشوايى ما خرسندند و ما از دنباله رو شيعه بودن آنها. خوشا به حال آنها، به خدا سوگند، آنها در روز قيامت با ما هم رتبه و هم درجه مى‏ باشند.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=6567

سلام

» راه اثبات وحی چیست؟
» وحی، برای شخص پیامبر، گونه‏ای علم حضوری و شهودی است که در آن احتمال اشتباه و خطا نمیرود، ولی برای دیگر انسانها گونه‏ای حقیقت معنوی است که تجربه پذیر و درک شدنی نیست، و راهی برای شناخت آن وجود ندارد و عقل انسان نمیتواند حقیقتش را دریابد.
با دو روش میتوان وحی حقیقی را از جز آن، بازشناخت:
الف - معجزه: معجزه، همان امر خارق‏العاده‏ای است که از پیامبران آشکار میشود و مردم به صورت روشنی بیهیچ تردیدی ارتباط صاحب معجزه را با منبع وحی و آفریدگار جهان درمییابند. به همین دلیل، قرآن از «معجزات» با عنوان آیه(=نشانه) و بیّنه(=دلیل روشن) یاد میکند.
ب - شناخت علمی: شناخت علمی راهی است که انسان با محتوای دعوت یک پیامبر، جهت گیری اجتماعی و ویژگیهای فردیاش، زندگی پیروان راستینش او و... به درستی ادعای نبوت پی میبرد. این راه، کامل‏تر و یقین‏آورتر از راه پیش است به ویژه برای پژوهشگران و دانشمندان در روایتی نقل شده است که ابن سکیت از امام رضا«علیه السلام» پرسید که در روزگار ما، راه شناخت رهبر الهی چیست؟ امام در پاسخ، فرمود: «العقل تعرف به صدق الصادق علی اللّه فتصدقه، والکاذب علیاللّه فتکذّبه؛(1) راه شناخت، عقل است که به وسیله آن میتوانی آن کسی را که به راستی رهبر الهی است بازشناسی و او را تصدیق کنی، و آن کس را که به دروغ مدعی این مقام است، بازشناسی و تکذیب کنی.»(2)

« بخش پاسخ به سؤالات »

1) بحارالانوار، ج 11، ص 71.
2) محمدى رى شهرى، محمد، شناخت پیامبران و پیام، صص 151 - 119.

منبع : http://www.darrahehaq.com


» با توجه به آيه 32 سوره نساء چرا نبايدآرزو کنيم که به آن برتري که خدا به بعضي داده برسيم؟
» بايد دانست تفاوت‏ها و برترى‏ها بر چند گونه است؟
1- تفاوت‏ها و برترى‏هايى كه امكان دست‏يابى بر آن وجود دارد مانند جنبه‏هاى معنوى و امور زندگى.
2- تفاوت‏ها و برترى‏ها كه امكان دست‏يابى به آنها وجود ندارد مانند زيبايى چهره ديگران و يا جنسيت ديگران. در اين موارد تمناى دست‏يابى بيهوده است و جز حسرت و پريشان پيامدى نخواهد داشت.
3- تفاوت‏ها و برترى‏هايى كه به موجب احكام شرعى مى‏ باشد مانند اختلاف ارث و ديه و نفقه . چشم دوختن به توانمندى‏هاى مادى و معنوى ديگران كه قابل دست‏يابى مى‏ باشد نشانه تنگ‏نظرى و گاهى موجب حسادت مى‏ شود، لذا بايد با اميد به لطف خداوند توانايى خود را به كار ببريم و به برترى‏ها دست يابيم.
درباره تفاوت‏ها و برترى‏هاى نوع سوم چون براساس مصلحت و حكمت الهى مى‏ باشد اعتراض و تغيير و تبدل آن موجب اختلال در كوتاه‏مدت يا درازمدت مى‏ شود. لذا همان‏گونه كه مردان شايسته نيست نسبت به وجوب نفقه‏اى بر عهده آنان مى‏ باشد اعتراض كنند. زنان نيز شايسته نيست نسبت به سهم ارث خود اعتراض كنند.
براى توضيح بيشتر ر.ك: طباطبايى، محمد حسين، الميزان، ج 4، ص 358.


منبع :
http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=10152

» چه چيزهايي باعث مي شود كه انسان هم دنيارا داشته باشد و هم آخرت را؟
» قبل از هر چيز بزرگى روح و بزرگوارى شما را جهت انجام وظايف عرفى و شرعى و تلاش براى كسب رضاى خدا را تبرك مى‏گوييم.
آنچه از نامه شما به خوبى به دست مى‏آيد آن است كه به اين نكته مهم توجه داريد كه نبايد عرفان و سير و سلوك، آدمى را از وظايف فردى و اجتماعى دور كند و اين همان روش پيامبران و امامان و اولياء شايسته خداوند است كه در مضمون حديث شريف زير متجلى است: «كن فى الناس ولا تكن معهم؛ در ميان مردم باش ولى هضم در آنان نباش» و از ويژگى‏هاى ممتاز «امامان» نسبت به برخى «عرفا» آن است كه عبادت‏ها و تلاش‏هاى خودشان را تنها در سير «من الخلق الى الحق» خلاصه نمى‏كنند بلكه سير «من الحق الى الخلق، فى الخلق الى الحق» را نيز دارا مى‏ باشند ودر عين حضور در جامعه به مقام «فناء فى الله» نيز نائل شده‏اند.
در چنين سير و سلوكى است كه بيشترين مبارزه براى دفع و رفع وسوسه‏هاى شيطانى انجام مى‏پذيرد و بيشترين فشار را از ناحيه رفتار مردم، انسان سالك بايد تحمل كند و تمامى اين تلاش‏ها است كه وقتى بر مدار حق و اخلاص انجام مى‏گيريد. موجب سنگينى كفه ترازوى عمل و ايمان مى‏ شود و مصداق اين آيه شريفه مى‏ شود كه: «فاما من ثقلت موازينه فهو فى عيشة راضية؛ هر كه سنجيده‏هايش سنگين برآيد، پس وى در زندگى خوشى خواهد بود»، (قارعه، آيه 6 و 7).
بنابراين تمامى وسوسه‏ها و غفلت‏ها و محدوديت‏ها، اگر چه از يك سو موجب كندى ظاهرى سير و سلوك مى‏ شود، ولى از سوى ديگر همچون موانع در ميدان رزم است كه عبور از آنها انسان سالك را ورزيده‏تر مى‏ كند و لذت «وصال» پس از «هجران» را براى آدمى محسوس‏تر مى‏ كند.
بنابراين بدون آن كه انگيزه خود را نسبت به وظايف فردى و اجتماعى و ادامه تحصيل از دست بدهيد. تلاش كنيد علاوه بر تداوم تلاوت و تدبر در قرآن و مطالعه سنت و سيره پيامبر و امامان(ع) از ارتباط با بزرگان معاصر و آثار مكتوب اولياء خدا نيز بهره‏مند شويد و با پى‏گيرى برنامه «مشارطه، مراقبه و حاسبه» در هر شبانه‏روز طى مراحل سير و سلوك را براى خود هموارتر سازيد.
براى تقويت اراده بايد دانست كه: فرد با اراده كسى است كه داراى هدفى معقول بوده و تا موقعى كه به آن نرسيده است، از تعقيب آن باز نمى‏ايستد. مشكلات و موانع روانى يا مادى، به اراده و عزم او لطمه نزده و از پيشرفتش جلوگيرى نمى‏ كند. بنابراين در اولين گام، براى رفع اضطراب و كسب روحيه قوى بايد هدف و يا اهداف دقيق و مشخص خود را از زندگى يا كارى كه مى‏خواهد انجام دهد،
براى خويش ترسيم نمايد. طبيعى است اين هدف، بايد معقول، قابل دستيابى، بدون افراط و تفريط، مطابق توان و استعداد فرد و واقع بينانه باشد؛ نه آن كه آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانايى‏هاى وى باشد. در اين صورت در صحنه عمل وقتى با مشكلات و سختى‏هاى طاقت‏فرسا و خارج از توان خود، رو به رو شد و با شكست‏هاى احتمالى به هدف مورد نظر خود دست نيافت؛ نااميد و دلسرد شده و از ادامه كار منصرف مى‏گردد. هم چنين از انجام كارهاى ديگر منصرف مى‏ شود. و خود را ناتوان وبى اراده تلقّى مى‏ كند.
دومين گام، شناخت توانايى‏ها و استعدادهاى نهفته در وجود خويش است. همه ما در وجود خود از استعدادهايى برخورداريم، كافى است اين نيروها را بشناسيم و براى رسيدن به هدف، آنها را به كار گيريم.
سومين گام، برنامه‏ريزى است. بايد براى تمام كارها و فعاليت‏هاى شبانه‏روزى، برنامه ‏اى مدوّن و منظم داشته باشيد. بدين منظور از جدولى استفاده كنيد كه در ستون افقى آن، ساعات شبانه‏روز و در ستون عمودى، ايام هفته را يادداشت كرده و تمام كارهاى روزانه را در آن درج كنيد (از خواب و استراحت تا عبادت، ورزش، مطالعه و...). هر فعاليتى را در زمان خاص خود در جدول بنويسيد و هيچ زمانى را بدون كار خالى نگذاريد.
هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقيق آن بپردازيد و شبها قبل از خوابيدن، آن را محاسبه و ارزيابى كنيد؛ شايسته است همچون يك محاسبه‏گر جدى و قاطع، فعاليت‏هاى روزانه و ميزان موفقيت خود در انجام دادن كارها را بررسى كنيد. در صورت موفقيت خود را تشويق كنيد و در صورت تخلّف از برنامه و سهل‏انگارى در اجرا، خود را تنبيه نماييد.
چهارمين گام، تلقين است. تلقين به خود در تقويت اراده اثر قابل ملاحظه‏اى دارد. بنابراين هر روز جملاتى را به خود تلقين كنيد؛ مانند: «من اراده لازم براى انجام كارهايم را دارم» هيچ چيزى نمى‏ تواند اراده‏ام را متزلزل كند»، «آنچه را كه به نظرم انجام دادنى است انجام مى‏دهم، هيچ قدرتى نمى‏ تواند مرا از آن باز دارد»، «اراده من هر روز محكم‏تر مى‏ شود»، «بر من لازم است كه موفق شوم؛ زيرا موفقيت از آنِ نيرومندان است» و...
پنجمين گام، توجه به تدريجى بودن تقويت اراده است. براى به دست آوردن اراده‏اى قوى و محكم، تدريجى بودن آن و نياز به تمرين و ممارست امرى لازم و ضرورى است. گمان نكنيد مى‏توانيد به طور دفعى و بدون هيچ تلاشى، به آن دست يابيد. بنابراين به راه كارهاى عملى زير توجّه نموده، به آنها عمل كنيد:
1. هر روز صبح حداقل 20 دقيقه به طور مرتب و در ساعتى معين ورزش كنيد؛
2. سحرگاهان يا صبح گاهان، هرگاه كه بيدار شديد بى درنگ برخيزيد و از رختخواب بيرون رويد. حتّى اگر خواب آلودگى مزاحمتان است، از اتاق بيرون رويد و قدرى نرمش كنيد تا خواب آلودگى از بين برود؛
3. در صورت امكان، چند دقيقه قبل از اذان صبح از خواب بيدار شده، نماز شب بخوانيد و اگر در آن وقت بيدار نشديد، قضاى آن را به جا آوريد؛
4. مقيد باشيد هر روز تعداد آيات معينى را قرائت كنيد؛ مثلاً 30 تا 50 آيه و در صورت تمايل در هفته‏هاى بعد به ميزان آن بيفزاييد؛
5. كارهايى را كه به عهده مى‏گيريد ناتمام رها نكنيد و آنها را به نحو احسن و تا رسيدن به نتيجه مطلوب ادامه دهيد.
6. هرگز در كارها نااميد نشويد و با حالت تهاجمى براى پى‏گيرى و به انجام رساندن كارهاى ناقص و ناموفق، جديت به خرج دهيد.
در جلد دوم طرائف الحكم، چاپ اول، ص 21 از حضرت اميرالمؤمنين(ع) روايت شده كه حضرت پيغمبر(ص) هر موقع كه اضطراب و اندوهى بر آن حضرت روى مى‏ داد اين دعا را مى‏خواند: «يا حى يا قيوم، يا حيا لايموت، يا حى لا اله الا انت كاشف الهم مجيب دعوة المضطرين، اسألك بان لك الحمد لا اله اله الا انت، المنان، بديع السموات والارض، ذوالجلال والاكرام رحمان الدنيا والاخرة و رحيمها رب ارحمنى رحمة تغنيى بها عن رحمة من سواك يا ارحم الراحمين»؛ (داروخانه معنوى، رضا جاهد، انتشارات هاتف، چاپ دهم 1378، ص 67).
در پايان براى تقويت ارتباط با خدا توجه شما را به يك راه‏كار مهم معنوى جلب مى‏ كنيم.
در روايات آمده است كه: در دل آدمى دو گيرنده و گوش وجود دارد. يكى صداى رحمان را مى‏شنود كه آدمى را دعوت به تقوا و خير و صلاح و ايمان مى‏ كند و گوش ديگر نداى شيطان را دريافت مى‏ كند.
در آيات قرآن نيز اين مطلب آمده است كه: «فالهمها فجورها و تقويها؛ راه فجور و تقوا هر دو به انسان نمايانده شده تا وى كدام يك را در خود تقويت نموده و برگزيند».
شايد بارها اين تجربه براى شما تكرار شده باشد كه هنگام انجام كار نيكى و يا برخاستن براى نماز شب، دو نيروى تشويق‏كننده و بازدارنده به سراغ شما مى‏آيد و براى لحظاتى با خود درگيرى درونى پيدا مى‏كنيد. اينجا همان مرحله تصميم‏گيرى است كه كدام سو را انتخاب كنيد.
مطمئن باشيد اگر به هاتف رحمانى پاسخ مثبت دهيد، رفته رفته نيروى معنوى شما تقويت مى‏ شود و الهامات رحمانى بيشتر رو به سوى شما مى‏آيد و اوهام شيطانى سريع‏تر از شما دور مى‏ شود.
اين همان است كه از آن به «جهاد اكبر» ياد مى‏ شود و اين همان دوام ذكر در طول شبانه‏روز مى‏ باشد بدون اين كه از تحصيل و كار و روابط با ديگران كناره‏گيرى كرده باشيد. چنين زندگى، شيوه اوليا خداست كه در عين حضور در عرصه‏هاى مختلف زندگى و جامعه هميشه در درون با خدا و شيوه اوليا خداست كه در عين حضور در عرصه‏هاى مختلف زندگى و جامعه هميشه در درون با خدا و فرشتگان رحمانى در ارتباطند و بدون گوشه‏گيرى و ايجاد حساسيت، سير و سلوك معنوى خود را طى مى‏كنند.
در نتيجه بر پايداري بر صراط مستقيم، آن چه لازم است اين است كه انسان بايد دائما در حال مراقبه از نفس خويش باشد و لحظه‏اى زمام نفس را به دست شيطان ندهد. غرور و اطمينان به نفس، خود زمينه‏ساز گمراهى و اغواى آن مى‏ شود. پيامبر اكرم(ص) در نمازهاى خود اين دعا را مى‏فرمود: «الهى لا تكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا؛ خداوندا مرا لحظه‏اى به خودم وا مگذار» وقتى يكى از همسرانش با اشاره به مقام بلند حضرت نزد خدا از او علت اين دعا را پرسيد، حضرت فرمود: خداوند برادرم يونس را لحظه‏اى به حال خود واگذاشت و آمد به سر او آنچه كه آمد. بنابراين بهترين راه براى عاقبت به خير شدن مراقبت دائم از نفس خويش است يا به عبارت ديگر مطمئن‏ترين راه و روش، ايمان و عمل صالح است. خداوند در سوره العصر مى‏ فرمايد: «به عصر قسم كه انسان‏ها همه در زيانند . مگر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايى و استقامت توصيه نموده‏اند».
ايمان اولين و اساسى‏ترين و محكم‏ترين ريسمان نجات است و مطمئن‏ترين ضامن عاقبت به خيرى مى‏ باشد. «عن ابى عبداللّه‏(ع)... و قال فى قوله عزّ وجلّ «فقد استمسك بالعروه الوثقى» قال: هى الايمان باللّه‏ وحده لاشريك له…››.
عمل صالح ركن ديگرى است كه انسان را از خسران، زيان و عاقبت به شرى نجات مى‏بخشد، چنان كه سوره العصر بدان گواهى مى‏دهد و در حديثى از اميرالمؤمنين على(ع) وارد شده: «انكم ان اغتنمتم صالح الاعمال، نلتم عن الاخرة نهاية الآمال؛ تحقيقا چنين است كه اگر شما اعمال صالح را مغتنم شمريد به آن غايت بلند آرزوهاى اخروى خواهيد رسيد»، (الغرر والدرر، باب العمل، به نقل از سرالاسراء، استاد على سعادت‏پرور، ج 2، ص 209).
بنابراين با دو بال ايمان و عمل صالح بايد از پستى خسران و عاقبت به شرى، به بلنداى رضوان، عرفان و عاقبت به خيرى پرواز كرد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- راه گريز از شور بختى، انتشارات الزهرا.
2- تقوا، شهيد عبدالحسين دستغيب.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=8760

سلام

» «ابولهب» كه بود و چگونه در آغاز دعوت پيامبر با او مبارزه ميكرد و از دعوت پيامبر، جلوگيري ميكرد؟
» نام او «عبد العزي» (بنده بت عزي) و كنيه او «ابولهب» بود، انتخاب اين كنيه براي او شايد از اين جهت بوده كه صورتي سرخ و بر افروخته داشت، چون لهب در لغت به معني شعله آتش است.
او و همسرش «ام جميل» كه خواهر ابوسفيان بود از سختترين و بدزبانترين دشمنان پيغمبر اكرم(ص) بودند.
شخصي بنام «طارق محاربي» ميگويد من در بازار «ذي المجاز» بودم (ذي المجاز نزديك عرفات در فاصله كمي از مكه است) ناگهان جواني را ديدم كه صدا ميزند: «اي مردم بگوئيد «لا اله الا الله» تا رستگار شويد»، و مردي را پشت سر او ديدم كه با سنگ به پشت پاي او ميزند به گونهاي كه خون از پاهايش جاري بود و فرياد ميزد: «اي مردم! اين دروغگو است، او را تصديق نكنيد»!
من سؤال كردم اين جوان كيست؟ گفتند: «محمد» است كه گمان ميكند پيامبر ميباشد، و اين پيرمرد عمويش ابولهب است كه او را دروغگو ميداند.
«ربيعة بن عباد» ميگويد: من با پدرم بودم، رسول الله(ص) را ديدم كه به سراغ قبائل عرب ميرفت، و هر كدام را صدا ميزد و ميگفت من رسول خدا به سوي شما هستم، جز خداي يگانه را نپرستيد، و چيزي را همتاي او قرار ندهيد ... .
هنگامي كه او از سخنش فارغ شد مرد احول خوشصورتي كه پشت سرش بود صدا ميزد: «اي قبيله فلان! اين مرد ميخواهد كه شما بت لات و عزي، و هم پيمانهاي خود را از جن رها كنيد، و به سراغ بدعت و ضلالت او برويد، به سخنانش گوش فرا ندهيد، و از او پيروي نكنيد»!
من سؤال كردم: او كيست؟ گفتند: عمويش ابولهب است.

هر زمان گروهي از اعراب خارج مكه وارد آن شهر ميشدند به سراغ ابولهب ميþرفتند ـ به خاطر خويشاونديش نسبت به پيامبر(ص) و سن و سال بالاي او ـ و از رسول الله(ص) تحقيق مينمودند، او ميگفت، محمّد مرد ساحري است، آنها نيز بيآنكه پيغمبر(ص) را ملاقات كنند باز ميگشتند، در اين هنگام گروهي آمدند و گفتند ما از مكه باز نميگرديم تا او را ببينيم، ابولهب گفت ما پيوسته مشغول مداواي جنون او هستيم! مرگ بر او باد!
او در بسياري از مواقع همچون سايه به دنبال پيغمبر(ص) بود، و از هيچ كارشكني فروگذار نميكرد، مخصوصاً زباني زشت و آلوده داشت، و تعبيرات ركيك و زننده ميكرد، و شايد از اين نظر سرآمد تمام دشمنان پيغمبر اسلام(ص) محسوب ميشد، و به همين جهت صراحت و خشونت، او و همسرش ام جميل را به باد انتقاد ميگيرد.
او تنها كسي بود كه پيمان حمايت بني هاشم را از پيغمبر اكرم(ص) امضاء نكرد، و در صف دشمنان او قرار گرفت، و در پيمانهاي دشمنان شركت نمود.
قصه هاي قرآن، حضرت آيت الله مكارم شيرازي
به نقل از سايت تبيان

منبع :http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=4767



» راه‏های بشر به سوی خداشناسی کدام است؟
» به طور کلّی راه‏های بشر به خداشناسی سه نوع است:
الف: راه دل یا راه فطرت.
ب: راه حس و علم یا راه طبیعت.
ج: راه عقل یا راه فلسفه.
هر کدام از راههای مذکور، خود بحث مفصلی میطلبد که در جای خود توضیح داده شده است امّا به طور اجمال میتوان گفت:
راه فطرت، یعنی انسان به حسب ساختمان خاص روحی خود، متمایل و خواهان خدا آفریده شده است. در انسان خداجویی و خدا خواهی و خداپرستی به صورت یک غریزه نهاده شده است همچنان که غریزه جستجوی مادر در طبیعت کودک نهاده شده است.
راه حس و علم نیز به نوبه خود به راه‏هایی منشعب میشود که به طور اجمال میتوان گفت: مطالعه احوال موجودات نشان میدهد که ساختمان جهان و ساختمان واحدهایی که اجزاء جهان را تشکیل میدهند «حساب شده» است. هر چیزی جایی دارد و منظوری از این قراردادن‏ها در کار بوده است. قرآن کریم با اصرار بینظیری افراد بشر را به مطالعه در خلقت و ساختمان موجودات به منظور شناختن خداوند سوق میدهد.

راه سوّم: راه عقل است؛ این راه هر چند دشوارترین راه است، امّا از یک نظر کامل‏ترین آن‏هاست چرا که از طریق تعلیم و تعلّم، تمام دریافت‏های انسان‏ها به یکدیگر منتقل میگردد که میتوان از این راه مانند برهان امکان و وجوب به برهان صدیقین، و حرکت جوهری در این قسمت نام برد.

« بخش پاسخ به سؤالات »



منبع : http://www.darrahehaq.com/



سلام

» اگر با مشاهده فيلم‏هاى شهوت‏انگيز،مقدارى از شهوت انسان فروكش كند و درجلوگيرى از ارتكاب حرام مؤثر باشد؛ آيامشاهده آن جايز است؟
»
همه مراجع: نگاه به اين فيلم‏هاى شهوت انگيز، جايز نيست و توجيه ياد شده، مجوز
ارتكاب حرام ديگر نمى‏ شود. آيت‏الله خامنه‏اى، اجوبة الاستفتاءات، س‏1192؛ آيت‏الله تبريزى،
صراطالنجاة، ج‏5، س‏1129؛ آيت‏الله سيستانى، Sistani.org، (تصوير)، س 4؛ دفتر همه مراجع.


منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=2032



» اولين مراتب و منازل عبادت بر اساس حديث معراج كدام است؟

» پيامبر سؤال مي‌كند: «يا رَبِّ وَ مَا اَوّلُ العِبَادَةِ؟ قال: اَوَّلُ العِبَادَةِ الصَمتُ و الصَومُ؛ پروردگارا، شروع و آغاز عبادت به چيست؟ خداوند مي‌فرمايد آغاز و شروع عبادت به سكوت و روزه است».
اگر مي‌خواهيد در راه بندگي خدا قدم برداريد و راهي را در پيش گيريد كه سر انجام آن قرب الهي و جوار خدا و مقام عالي انسان است، بايد از سكوت و روزه داري آغاز كنيد و اين دو، اولين قدم در راه عبادت و بندگي خدا و تكامل انسان است. تا مادامي‌كه زبان آزاد است و انسان از گفتن هر چيزي باكي ندارد، به جايي نمي‌رسد و نيز اگر شكمش را آزاد بگذارد، به مانند حيواني است كه تنها به علف مي‌انديشد.
راهيان كوي دوست،آيت الله مصباح يزدي
به نقل از سايت تبيان

کلیکی اعجاب انگیز!!! -شما هم امتحان کنید-
کلیکی اعجاب انگیز!!! -شما هم امتحان کنید-
کلیکی اعجاب انگیز!!! -شما هم امتحان کنید-

:hamdel:لطفا نتیجه کلیک خود را اینجا بنویسید:hamdel:



» چگونه مى‏توان خود را براى ظهور امام زمان(عج) آماده كرد؟

» منتظران واقعى ظهور، كسانى هستند كه با تمام وجود حقيقت اسلام را دريافته و خواهان اجرا شدن آن در

همه ابعاد هستند. كسانى كه دلشان براى عدالت، تقوا و عبادت خداوند مى‏تپد و براى وصول به آن، همواره در

تكاپو هستند. قرآن مجيد ويژگى منتظران را اين‏گونه بيان كرده است: و همانا بدون ترديد خداوند كسى كه خدا را

يارى كند يارى خواهد كرد، [آنان كه خدا را يارى مى‏كنند] كسانى هستند كه اگر در زمين به آنان قدرت دهيم،

نماز را به پا مى‏دارند و زكات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنند...، (حج، آيه 41) و در آيه ديگرى

فرموده است: توبه‏كنندگان ستايش كننده خداوند و جستجوگران حقيقت و آيات الهى و راكعان ساجد و آمران به

معروف و نهى كنندگان از منكر و حافظان حدود الهى [سعادتمند و رستگارند]، (توبه، آيه 112). اميد است كه

همه ما در زمره چنين افرادى باشيم.
درباره احساس نياز به ائمه(ع) گفتنى است: آنچه كه ما در آن به ائمه(ع) نيازمنديم، هدايت‏هاى آنان است. در

اين زمينه سعى كنيد با كلمات آنها بيشتر ارتباط برقرار كنيد. نهج‏البلاغه، صحيفه سجاديه، تحف‏العقول، خصال

صدوق و ديگر كتب اصلى روايى را با دقت و انديشه بيشتر بخوانيد.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=12586



» آيا ميتوان مال پدر را در خارج از حيطهدرس و دانشجويى مصرف نمود؟

» اگر پدر رضايت داشته باشد ولو به خاطر رعايت نظر فرزند، شرعاً مانعى ندارد هر چند بهتر است شما هم به نحوى رفتار كنيد كه هزينه اضافى بر پدر وارد نشود و يا در ايام تعطيلات به طريقى به ايشان كمك نماييد. براى حل مشكلى كه بيان فرموديد توجه به نكات زير و عمل به آنها ضرورى است:
1- تأمين مخارج و هزينه‏هاى تحصيلى شما بخشى از هزينه‏هاى زندگى خانوادگى شما محسوب مى‏ شود و پدر شما نيز تأمين اين هزينه‏هاى جزء وظايف پدرى خود مى‏داند همچنان كه تاكنون پرداخت نموده از اين به بعد نيز اگر مشكل خاصى براى او بوجود نيايد اين مسؤوليت را انجام خواهد داد و شما از اين بابت نگران نباشيد.
2- اگر در آمد پدر شما در حدى است كه مى‏تواند همه هزينه‏هاى زندگى و از جمله هزينه‏هاى تحصيلى شما را پرداخت كند شما نيز براى قدر دانى از زحمات پدر سعى كنيد تمام تلاش و سعى خود را براى كسب علم و دانش بكار گيرد كه بهترين پاداش براى زحمات پدرتان پيشرفت تحصيلى شما و كسب كمالات معنوى و اخلاقى است.
3- در صورتيكه هزينه‏هاى اضافى مانند هزينه مسافرت براى تفريح يا زيارت در حدى است كه فشار زيادى بر پدرتان وارد مى‏ كند و موجبات نارضايتى او را فراهم مى‏نمايد سعى كنيد از اينگونه هزينه‏هاى غير ضرورى اجتناب كنيد.
4- يكى از ويژگى‏هاى بسيار ارزشمندى كه هر دانشجو و اهل علمى بايد آن را دارا باشد روحيه قناعت و پرهيز از خرجهاى اضافى و اجتناب از اسراف است شما نيز سعى نماييد اين روحيه ارزشمند را دركنار كسب علم و دانش در خودتان ايجاد نماييد.
5- گاهى اوقات كه تنها هستيد با كمى تأمل و فكر كردن خودتان را به جاى پدرتان تصور كنيد و به عنوان يك پدر به زندگى نگاه كنيد و فرض كنيد يكى از فرزندان شما دانشجو است از او چه توقعى داريد و انتظار داريد كه او چگونه رفتار كند؟ شما نيز سعى كنيد براى پدر خودتان همانطور باشيد كه دوست داريد فرزندتان آن گونه باشد.
6- با رعايت نكات فوق استفاده از امكاناتى كه پدر فراهم نموده هيچ اشكالى ندارد و تأمين اين هزينه‏ها از جمله مسؤوليت‏هايى است پدرتان به عهده گرفته است و باتمام توان سعى در تأمين آن‏ها مى‏ كند وظيفه شما احترام و تواضع و فروتنى نسبت به اوست و رعايت اخلاق وادب به گونه‏اى كه پدرتان قلباً از شما راضى باشد بنابراين جلب رضايت او مهمترين وظيفه‏اى است كه به عهده شماست و در اين زمينه نبايد كوتاهى نماييد.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=11174



» اينكه خدا هر كس را بخواهد وسعت روزى وهر كس را بخواهد تنگى روزى‏مى دهد پس تاثير تلاش و كوشش انسان چه مى‏ شود؟

» اين آيات نافى اختيار و تلاش انسان نيست. در تفسير اين آيات بايد ابتدا درك درستى از «خواست خدا» داشت. مسلماً خواست خداوند گزاف و دلبخواهى نيست؛ بلكه خواست او همان سنت‏هاى كلى حاكم بر هستى است و يكى از سنت‏هايش نتيجه‏گيرى از تلاش‏هاى معقول است.

[=Verdana]منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=13464



» كسى كه قرض مى‏گيرد، چنانچه سود آن رابا رضايت كامل بدهد، آيا باز حرام است؟»

همه مراجع: اگر در آن شرط سود شده باشد، حرام است و رضايت دو طرف آن را حلال نمى‏ كند. اما اگر بدون شرط، خود قرض گيرنده مقدارى زيادتر پس بدهد، اشكال ندارد؛ بلكه مستحب است.توضيح‏المسائل مراجع، م 2283 ؛ آيت‏الله وحيد، توضيح‏المسائل، م 2335 ؛ آيت‏الله نورى، توضيح‏المسائل، م 2277.

منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=2128



نمی دونم چرا حالا باید این جا بزاریم ولی ...

» بهره‌هايي كه شيعه از خلافت پنجسالهاميرالمؤمنين برداشت نمود را برشمريد؟
» علي(ع) در خلافت چهار سال و نه ماهه خود اگر چه نتوانست اوضاع درهم ريخته اسلامي را كاملا به حال اولي كه داشت برگرداند ولي از سه جهت عمده موفقيت حاصل كرد:
1- به واسطه سيرت عادله خود, قيافه جذاب سيرت پيغمبر اكرم (ص) را به مردم, خاصه به نسل جديد نشان داد, وي در برابر شوكت كسرايي و قصيري معاويه در زي فقرا و مانند يكي از بينواترين مردم زندگي مى‌كرد. وي هرگز دوستان و خويشاوندان و خاندان خود را بر ديگران مقدم نداشت و توانگري را به گدايي و نيرومندي را به ناتواني ترجيح نداد.
2- با آن همه گرفتاريهاي طاقت فرسا و سرگرم كننده, ذخاير گرانبهايي از معارف الهيه و علوم حقه اسلامي را ميان مردم به يادگار گذاشت.
مخالفين علي (ع) مى‌گويند: وي مرد شجاعت بود نه مرد سياست؛ زيرا او مى‌توانست در آغاز خلافت خود, با عناصر مخالف, موقتاً از در آشتي و صفا در آمده آنان را با مداهنه راضي و خشنود نگهدارد و بدين وسيله خلافت خود را تحكيم كند سپس به قلع و قمعشان بپردازد.
ولي اينان اين نكته را ناديده گرفته‌اند كه خلافت علي يك نهضت انقلابي بود و نهضتهاي انقلابي بايد از مداهنه و صورت سازي دور باشد. مشابه اين وضع در زمان بعثت پيغمبراكرم(ص) نيز پيش آمد و كفار و مشركين بارها به آن حضرت پيشنهاد سازش دادند و اينكه آن حضرت به خدايانشان متعرض نشود ايشان نيز كاري با دعوت وي نداشته باشند ولي پيغمبراكرم (ص) نپذيرفت با اينكه مى‌توانست در آنروزهاي سخت, مداهنه و سازش كرده موقعيت خود را تحكيم نمايد, سپس به مخالفت دشمنان قد علم كند. اساساً دعوت اسلامي هرگز اجازه نمى‌دهد كه در راه زنده كردن حقي, حق ديگري كشته شود يا باطلي را با باطل ديگري رفع نمايند و آيات زيادي در قرآن كريم در اين باره موجود است.
گذشته از اينكه مخالفين علي در راه پيروزي و رسيدن به هدف خود از هيچ جرم و جنايت و نقص قوانين صريح اسلام (بدون استثنا) فروگذاري نمى‌كردند و هر لكه را به نام اينكه صحابي هستند و مجتهدند, مى‌شستند ولي علي به قوانين اسلام پايبند بود.
از علي(ع) در فنون مفرقه عقلي و ديني و اجتماعي نزديك به يازده هزار كلمات قصار ضبط شده و معارف اسلام را در سخنرانيهاي خود با بليغترين لهجه و روانترين بيان ايراد نموده وي دستور زبان عربي را وضع كرد و اساس ادبيات عربي بنياد نهاد. وي اول كسي است در اسلام كه در فلسفه الهي غور كرده به سبك استدلال آزاد و برهان منطقي سخن گفت و مسائلي را كه تا آن روز در ميان فلاسفه جهان, مورد توجه قرار نگرفته بود طرح كرده و در اين باب بحدي عنايت به خرج مى‌داد كه در بحبوحه جنگها به بحث علمي مى‌پرداخت.
3-گروه انبوهي از رجال ديني و دانشمندان اسلامي را تربيت كرد كه در ميان ايشان جمعي از زهاد و اهل معرفت مانند»اويس قرني و كميل بن زياد و ميثم تمار و رشيد هجري« وجود دارند كه در ميان عرفاي اسلامي, مصادر عرفان شناخته شده‌اند و عده‌اي مصادر اوليه علم فقه و كلام و تفسير و قرائت و غير آنها مى‌باشند.
شيعه در اسلام ص 44،علامه سيد محمد حسين طباطبائي
به نقل از سايت تبيان



fotros;188631 نوشت:
نمی دونم چرا حالا باید این جا بزاریم ولی ...


سلام
بایدی نیست
گفتیم لطفا ، اونم به این دلیل که شاید موضوع برای دیگران هم خواندنی باشد.
یا علی
:Gol:

» به چه دليل استعمال طلا براي مرد حراماست و موجب بطلان نماز مي شود؟
» بدون شك احكام الهى داراى مصالح واقعى و فى‏نفسه مى‏ باشند؛ ليكن دريافتن فلسفه آنها توجه به چند نكته ضرورى است:
1- آيا بشر مى‏تواند به فلسفه همه احكام دست يابد؟ قطعا پاسخ اين سؤال منفى است؛ زيرا:
الف) در متون دينى فلسفه همه احكام ذكر نشده است.
ب ) احكامى كه فلسفه آنها بيان شده، معلوم نيست كه همه فلسفه‏هايش ذكر شده است؛ بلكه چه بسا فلسفه‏هاى بى‏شمارى در مورد يك حكم وجود دارد؛ ولى شارع مقدس به طور گزينشى برخى از آنها را يادآور شده است.
ج ) علوم بشرى نيز قادر به كشف برخى از حكمت‏ها و فلسفه‏هاى احكام مى‏ باشند، نه همه آنها. بنابراين انتظار دانستن فلسفه همه احكام به طور جامع و كامل انتظارى فراتر از توان علمى و تنگناهاى دانش بشرى است.

2- فلسفه احكام محدود به حكمت‏هاى مادى و فيزيكى - كه در چنبره علوم تجربى قرار مى‏گيرند - نيست؛ بلكه در بسيارى از موارد علت يا حكم نهايى برتر و بالاتر دارند كه از حوزه تحقيق و آزمون علمى و تجربى نيز بيرون است. در مثل علوم بشرى از خواص بهداشتى روزه سخن به درازا گفته‏اند، ولى قرآن مجيد بر نكته اساسى‏ترى انگشت مى‏ گذارد و آن «تقوايابى» است و شايد علت اين كه قرآن به نكات بهداشتى آن اشاره نكرده است اين باشد كه اساسا امت اسلامى را متوجه اهداف فروتر و در سطح پايين نكند، بلكه همواره به سوى ارزش‏هاى متعالى و برين سوق دهد.
3- يكى از علل ناگفته نهادن فلسفه بخشى از احكام، اين است كه جامعه را از فلسفه‏گرايى افراطى و تعبدگريزى دور و پيراسته سازد؛ زيرا فلسفه‏گرايى و تعبد گريزى پرورش دهنده نوعى شرك خفى و خردبسندگى و دين‏ستيزى است، لذا بايد توجه داشت كه احكام الهى را به جهت انجام حكم خداوند انجام مى‏دهيم، نه به خاطر فلسفه و حكمت نهفته آن، و اين خود برترين حكمت حكم‏ها است.
اكنون در رابطه با مسأله علت حرمت طلا براى مرد به آگاهى مى‏رساند كه:
1- احتمال دارد علت حرمت آن جلوگيرى از فرو افتادن مردها در دام زينت‏هاى گران‏بها و سنگين و دوری از رسيدن به کمال باشد.
2- از نظر علمى يکسرى تأثيرات منفى در مورد طلا براى مرد ذكر شده است؛ از جمله:الف ) تحريكات عصبي ; (ر.ك : بهداشت در اسلام , دكتر احمد صبور اردوبادي ) ب ) ازدياد بيش از حد گلبول هاي سفيد (ر.ك : سالنامه پيام اسلام , سال 1357).


منبع : http://www.porseman.org/q/showq.aspx?id=12276