آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا استناد به اوستا (و گاتها) امكان پذير است؟ ؟

با سلام

دوستان گرامی مدتی است که یاوه گویان در داخل و خارج از کشور سعی در بزرگ نمایی زرتشتیگری و تضعیف اسلام و حق نشان دادن عقاید خود کرده وقصد بازیچه قرار دادن افکار عمومی و ترویج عقاید باطل را دارند
سعی میکنیم که انشالله با کمک کارشناسان و دوستان عزیز چالشهای زرتشتیگری را عنوان کنیم تا حق و حقانیت مشخص شود !
ازینرو به سخن حق امام رضا (ع)استناد میکنیم :

امام رضا علیه السلام در مورد مناظره با ادیان می فرمایند : همیشه برای مناظره با ادیان از کتب و اسناد خود آنان استفاده کنید ، مثلا برای مناظره با زرتشتیان می فرمایند که در مورد " اوستا " با آنان سخن بگویید .
و واقعا در این مورد در می یابیم که بهترین روش مناظره و مباحثه همین استفاده از اسناد خود این ادیان است زیرا اگر در این موارد با استفاده از اسناد خود سخن به میان آوریم هرگز یه سخنان ما اعتنا نخواهند کرد مثلا : هیچ گاه کتاب قرآن برای زرتشتیان سند قابل قبولی نیست .
آیا کتاب اوستا به راستی تراوش نویسندگان است یا که وحی از سمت خداست بر این پیامبر زرتشتی یا که تلفیقی از هر دو این ها ؟

آیا یک زرتشتی می تواند صریحا اثبات کند که کتاب اوستا وحی از سمت خداست ؟
اوستایی که در حال حاضر در دست زرتشتیان است شامل 5 قسمت است که این قسمت ها شامل :
1 – یشتها
2 – یسنا
3 – ویسپرد
4 – وندیداد
5 _ خرده اوستا
حالا نظر دانشمندان و مورخین زرتشتی را در مورد این کتاب بررسی می کنیم :
" کتاب نیایش آتش " از رستم وحیدی در صفحه 23 از این کتاب می گوید : در مورد اوستا و یسنا ، اوستا نامه دینی و نیایش های دین زرتشتی است ، این متون مهم دکترین و اعتقادات و آداب و رسوم اولیه ایرانیان را نشان می دهد آنها قدیمی ترین باورهای ایرانیان را همانند وداع ها که باور هندیان را منهکس می کند در بر دارد ..... مجموعه متون اوستا در زمان ساسانیان دارای 21 نسک ( بخش ) و 348 فصل بوده و حدودا 330000 واژه را در بر داشته لیکن در حال حاضر فقط یک چهارم از اوستای زمان ساسانیان باقی مانده .
پس اگر فرض کنیم کتاب اوستا در زمان ساسانیان در حالی که بنا به گفته زرتشتیان حضرت زرتشت خیلی پیش از ساسانیان بوده اند بلکه 10 یا 100 سال بعد از ایشان پدید آمده اند ، در آن زمان اوستا یک چهارم بوده ولی حجم اصلی این کتاب در زمان زرتشت چه مقدار بوده ؟ معلوم نیست !!!

اوستای امروز که مهمترین بخش آن یسنا است بنا به گفته بعضی از زرتشیان و مورخین که می گویند : اوستا در طول زمان به کل از بین رفت ، یکی از عواملی که باعث شد که کتاب اوستا به کلی از بین برود حمله اسکندر مقدونی به ایران بود چون او در پرسپولیس شیراز در عالم مستی کتاب اوستا را آتش زده و بعدها در مرور زمان در زمان ساسانیان ، اردشیر ساسانی موبدان را جمع کرد و فرمود آنچه را از اوستا در سینه های شما مانده جمع آوری کنند و روی کاغذ بیاورند اردشیر " تنسر " را که موبد موبدان را بوده حاضر کرده و گفت بنشینید ، اوستا را از میان روح وذهنتان روی کاغذ بیاورید !!!
آیا آنها کاملا و قطعا اوستای زرتشت را تماما روی کاغذ آوردند ؟؟ در حالی که بنا به گفته خود آنه ففط یک چهارم از اوستای زمان ساسانیان باقی مانده ؟؟!!



در کتاب " دین مزدایی " نوشته مهرداد مهرین در صفحه 12 از این کتاب می نویسد : اوستا کتاب بسیار بزرگی بوده که قسمت اعظم آن در اثر تصاریف ( تصرف ) روزگار از بین رفته چنانکه اکنون از 21 نسک اوستایی زمان ساسانیان فقط 1 نسگک آنها یعنی وندیداد کامل و بی نقص باقی مانده است .
یعنی از 5 قسمت اوستا به قول این نویسنده فقط وندیداد اسیت که کامل و بی نقص مانده است ، آیا دیگر نویسندگان و مورخین هم با ایشان معتقد هستند ؟؟
او می افزاید که این بخش از اوستا از بی اهمیت ترین بخش است و علت اینکه این بخش از اوستا سالم باقی مانده بخاطر آن است که حاوی احکام دین زرتشت بوده است .
دیگر کتاب منتخب اوستا از هاشم رضی که در صفحه 128 می گوید : اوست در 2 لحجه متفاوت قابل تشخیص است ، یکی لحجه گاتای یا زبانی که در گاتاها یا اشعار زرتشت بدان سروده شده و دیگری زبان اوستای متاخر یا جدید است که به آن دین دبیره می گویند .
معلوم و مسجل می شود که اوستای متاخر به زمان ما نزدیک تر است و از این دوگانگی تحریف و دستبرد در این کتاب را متوجه می شویم ، پس معلوم شد یک سری از نوشته ها ی منصوب به زرتشت که گاتاها است که به صورت شعر یا سرود به زرتشت وحی شده یا اینکه سروده های خود اوست و این مطلب را تایید می کنند که لحجه قسمت های دیگر آن متفاوت است و بقیه آن به زمان ما نزدیک تر است پس نه این نوشته متعلق به زرتشت است و نه دیگر نوشته ها چون در قسمتی از کتب می گویند گاتا معتبر ترین است و در فسمتی دیگر اعلام می کنند که فقط وندیداد معتبر است و این تناقض است که خط بطلانی بر تمام مدعیات می کشد .
و در قسمتی دیگر می گوید که گاتا زبان بسیار کهنه و قدیم بوده و از دیدگاه ساختمان زبان به شیوه قابل توجهی خالص می باشد ، در صورتی که در قسمت های اخیر اوستا به اشکالات و تفاوت های بسیاری از نظر دستوری بر می خوریم ( و این یعنی افرادی بجز زرتشت اقدام به نگارش این کتاب کرده اند ) .


او در صفحه 134 می گوید : اوست سرگذشتی بس دراز دارد ، در فراز و نشیب طولانی زندگی خود بارها مورد غارت قرار گرفته ولی سرگذشت اوستا مشخص است که دست نخورده باقی نمانده در جنگ های طولانی ایرانیان و تورانیان ، جنگ های ایرانیان و یونانیان ، جنگ های ایرانیان و تازیان و پس از آن در دوران سلسله ترک و تعصب آنان بارها سوخته شده است و در انهدام آن بسیار کوشیدند ، اما همچنان ملت ایران و ایران زمین زنده و برجای ماند ، فرهنگ نیرومند و پایان این مرز و بوم و مردم نیز ماندگاری داشت .

طبق نوشته رستم وحیدی در کتاب " نیایش آتش " می نویسد : پس از دستبرد و غارت اوستا عده ای از موبدان می آمدند و آنچه در سینه و ذهن داشتند می نگاشتند ، حال با این تفاسیر که چه کسی می تواند قطع یقین بگوید کتاب اوستای فعلی برای این پیامبر ایرانی است ؟
پورداوود در کتاب منتخب اوستا در قسمت یشتا می گوید : عربها عندالله مستحسن دانستند که تمام آثار تمدن قوم قدیم ایران را نابود کنند ، آنچه مفاخر ملی ما بود دستخوش تعصب انان شد ، آثار و نقوش پادشاهان را محو کردند ، معبد های ما را ویران نمودند ، بزرگان ودانشمندان ما را کشتند ، بانوان ما را به خرید و فروش در آوردند ، کتاب ها را سوختند ، چنان کردند که ما امروزه جز چند آثار باقی مانده پادشاهان و چند قطعات پراکنده ی اوستای ، سند دیگری از حق آبادی و سرافرازی در دست نداریم !!!
از ایشان سوال می کنیم ، زمانی که عرب به ایران ریخت جمعیت ایران چه تعداد بوده اند ؟ در تاریخ ثبت شده است در آن زمان 140 تا 150 میلیون نفر در ایران زندگی می کردند .
حال چگونه است که به قول زرتشتیان یک قوم پا برهنه و سوسمار خور با 40 یا 50 هزار نفر ما را به این ذلت کشیدند ؟

آیا واقعا این یک اهانت بزرگ به ایرانی نیست که بگوید با 140 میلیون نفر از یک قوم 50 هزار نفری شکست خوردیم ؟ نوامیس ما مورد تعرض اینان قرار گرفت ؟ یا حداقل ایشان برای اثبات مدعیات خودش مدرک و سندی دارد ؟
مثلا بگوید عرب کدام یک از آتش کده های مهم مارا سوزانده یا از بین برده ؟
لابد به آتش کده هایی که امروزه سالم از دل خاک بیرون می آیند تجاوزی صورت گرفته !!! با دلیل بگویند که عرب به کدامین اوستا تجاوز کرده ؟
یا در کجا و کی آن را سوزاندند ؟

البته اگر در آن زمان اوستایی موجود بوده !!! چون یک نویسنده مسیحی به نام کریستنسن در کتاب " ایران در زمان زرتشتیان " می گوید موبدان در آن زمان آنقدر خرافات در اوستا دیدند که اقدام به از بین بردن آنان کردند چون اگر این خرافات در یک کتاب چنین مذهبی در دست مردم می افتاد یا که دست نویس موبدان است نسبت به کل دین بی اعتقاد می شدند .... شیربیه پسر خسرو پرویز علت قتل پدرش را چنین می گوید : پدرم را بخاطر جمع آوری و مال اندوزی ، فشار و رعیت ، دسته بندی اقشار مردم و ایجاد اختلاف در آنان ، جمع کردن زنان بسیار در حرم سراها کشتم ........... حال کجای این فرهنگ اصیل نشانی از آزادی داشته ؟

ادامه دارد........!

نقل قول:
[=verdana]و در قسمتی دیگر می گوید که گاتا زبان بسیار کهنه و قدیم بوده و از دیدگاه ساختمان زبان به شیوه قابل توجهی خالص می باشد ، در صورتی که در قسمت های اخیر اوستا به اشکالات و تفاوت های بسیاری از نظر دستوری بر می خوریم ( و این یعنی افرادی بجز زرتشت اقدام به نگارش این کتاب کرده اند )
سلام
گاتها یه کتاب دیگست؟ یا مث یسنا توی اوستاست؟:Gig:

منتقد;114264 نوشت:
سلام
گاتها یه کتاب دیگست؟ یا مث یسنا توی اوستاست؟:Gig:


گات‌ها یا گاتاها (اوستایی: گاتا، سانسکریت: گاثا، پهلوی: گاسان، معادل پارسی امروزی گاهان) ۱۷ سروده‌ای است که از دیرباز از سخنان اشو زرتشت اسپنتمان دانسته می‌شده و در برگیرنده پیام و آموزش‌های وی و بنیاد دین زرتشتی است و کهن‌ترین و مقدس‌ترین بخش کتاب اوستا شمرده می‌شود.

[=Verdana]و اما ادامه مطلب ....
با سلام

در صفحه 32 کتاب پارسیان اهل کتاب اند نویسنده می نویسد : گذشته از آسیبی که به کتاب های مقدس زرتشتیان از اسکندر کبیر رسیده تمام نسک های ایرانیان هم پس از دولت ساسانیان دچار همان قسم زیان گردید . [=Verdana]موریس شیخی در کتاب " نگرشی به اسلام و زرتشت " در صفحه 13 می نویسد : کتاب مقدس زرتشت اوستا نامیده می شود که به شهادت بسیاری از محققین کتاب کنونی اوستا 800 سال پس از زرتشت نوشته شده است !!! در حمله اسکند مقدونی فرمانروای یونان باستان و در زمان داریوش سوم مراکز مهم ایران از جمله بایگانی جمشید ، قسمت اعظم اوستا و آثار دینی دیگر از بین رفت ، حدود 100 سال بعد یعنی زمانی که ساسانیان قد علم کردند و حکومت را به دست گرفتند آئین در حال انقراض و فراموش شده زرتشت جانی دوباره یافت در همین زمان بود که موبدان زرتشتی اوستای کنونی را از قطعات پراکنده و روایات موجود از زرتشت به نگارش در آوردند . ( پس قسمت اعظم و عمده اوستا نتیجه و محصول ذهنی افرادی غیر پیغمبر است ) .
[=Verdana]تمام مورخین بر این باورند که اسکندر تمام آثار مذهبی ایرانیان که در اوستا خلاصه می شد را سوزاند ، پس باید تمامی کتبی از جمله اوستا در زمان حال نباید معتقد و مطمئن بود چرا که نوشته موبدان بوده . رستم شهزادی موبد موبدان در کتاب " زرتشت و آموزه های او " در صفحه 60 این کتاب مطالب فوق را تکرار می کند که اوستا نابود شده بود و یکی از عمده دلائل آن هم حمله اسکندر مقدونی به ایران بود .

گفته شده است کتاب اوستا متنی سنگین و سخت داشته است .، در سالیان بعد بزرگان زرتشتی آمدند و بر اوستا تفسیری نوشتند و آن به نام " زند اوستا " معروف شد ، هرچه به زمان حال نزدیک می شویم درک و فهم زند برای یک زرتشتی معمولی دشوار بود و باز یک عده دانشمند زرتشتی دیگر آمدند و تفسیر ی بر زند نوشتند به نام " پا زند " و این کش و قوسها تا زمان مامون ادامه پیدا کرد ، در زمان مامون ( چون به ادیان آزادی داده شده بود ) شخصی از زرتشتیان به نام آذر گشسب فرنبغ یک دانشنامه اوستایی درست کرد که خیلی از امور در توضیح مطالب اوستا در این کتاب موجود بود که نام این کتاب را " دینکرد " نامید .
این هم خلاصه ای از اوستای زمان اردشیر است که موبدان اقدام به نگارش آن کرده بودند که سنخیتی با اوستای خود زرتشت ندارد .
در ادامه صفحه 53 این کتاب می خوانیم که : مطابق اطلاعاتی که از کتابهای نویسندگان معتبر در دست داریم ، اسکندر در نشاط و مستی ارک و کاخ پادشاه هخامنشی را پرسپولیس را که در 2 نسخه کامل از کتاب های دینی زرتشتیان گذاشته شده بود آتش زدند !!!
معنی اوستا از قول دانشمندان زرتشتی یعنی دانش درونی و شاید بتوان در معادل عربی از کلمه بصیرت استفاده کرد . از 5 قسمت اوستای موجود به ضن قالب فقط می توان گفت فقط یسنا و قسمت گاتای آن مختص زرتشت بوده و هیچ مدرکی از زرتشتیان نمی توان یافت که 4 قسمت دیگر آن متعلق به زرتشت باشد و حتی یک نفر زرتشتی نمی تواند این مطلب را اثبات کند که کلیه مطالب اوستا متعلق به زرتشت می باشد .

ادامه دارد........!

مجله فربهر که از ارکان زرتشتیان ایران است و هر 2 ماه یکبار منتشر می شود ، در شمارگان 6 ماه امرداد در بخشی بنام یگانه پرستی در اوستا که نویسنده آن سرکار خانم زهره بزرگمهر ، کارشناس معماری و ابنیه تاریخی ، مدرس دانشگاه که خلاصه ای از دو جلسه سخنرانی آن در محل سازمان فربهر است در این مجله آمده و از ایشان نقل می کنند که کتاب مقدس ایرانیان اوستا متشکل از سه بخش عمده به لحاظ تاریخ و زمان نگارش است ( از اینجا متوجه می شویم که قسمت های اوستا متعلق به سه دوره خاص بوده است ).
1 – اوستای متقدم که مربوط به باورها و تفکرات دینی ایرانیان قبل از ظهور اَشو زرتشت است . ( پس یک سری از باورهای ایرانیان قبل از ظهور زرتشت پیغمبر وارد اوستا شده که دخلی به زرتشت ندارد ، و بعد از ظهور اشو زرتشت با پاره ای از تغییرات جزء اوستای متاخر می شود ) .
2 – اوستای دوران اَشو زرتشت که به اوستای گاتایی شهرت دارد و بخش شناخته شده آن مجموعه گاتا است که سروده های اشو زرتشت می باشد و تا امروز نسبتا دست نخورده باقی مانده . ( یعنی گاتای زرتشت پیغمبر نسبتا دست نخورده مانده و مختصری دخل و تصرف در آن صورت گرفته ) .
3 – اوستای متاخر که دوره زمانی گاتا لااقل پایان دوره ساسانی احتمالا تا چند قرن بعد از ظهور اسلام که بعد از ظهور اسلام هم حذف و اضافه می شود او را در بر می گیرد ، بدیهی است که هریک از بخش های فوق بنا به موارد تحقیق و تفحص در فرهنگ ایران زمین ارزش خود را داراست اگر ظهور زرتشت را تاریخ 1760 قبل از میلاد بدانیم ( هر چند در قسمت اول اثبات کردیم که در تاریخ تولد این پیامبر ایرانی شک و شبهات فراوانی وجود دارد ) با توجه به اولین حکومت آریایی که در سرزمین ایران کنونی تشکیل شد دولت ماد بود در حدود 700 سال قبل از میلاد باید زادگاه اَشو زرتشت را در سرزمینی غیر از ایران کنونی بدانیم که با توجه به زبان گاتا که تعلق به زبان مردم شمال شرق ایران امروزی را دارد ، این سرزمین می تواند منطقه بین شمال شرقی دریای سیاه تا دریاچه اورال باشد !!!

ادامه دارد........!

در شمارگان دیگر این جمله در سال 82 در قسمت پاسخ به سوالات مذهبی زرتشتیان موبد اردشیر خورشیدیان می نویسد : مذهب اَشو زرتشت هم از این قانون مستثنا نیست و مانند سایر ادیان از دو قسمت تشکیل گردیده ، کتاب دینی یا آسمانی ما که به آن گاتا گفته می شود و کتاب های بسیاری در که در طول زمان بسته یه شرایط زمان و مکان توسط موبدان و پیشوایان مذهبی زرتشتی نوشته و مورد توجه و پذیرش زرتشتیان قرار گرفته و برای زرتشتیان گرامی و مقدس می باشد ( توجه داشته باشیم که حتی در اسلام ما نیز اول قرآن مطرح است و سپس احادیث ، شاید احادیثی که منصوب به معصومین می شود بعضا جعلی باشند ولی کلیه اسلام شناسان و مسلمانان متفق القول هستند و این مطلب را قبول دارند ) .
اما زرتشیان دارای کتابی با نام اوستا هستند و مورد اعتقاد آنان می باشد که در قسمت هایی از این کتاب که زرتشتیان آن را آسمانی می دانند آسمانی نیست ولی در قرآن مقدس تمام مسمانان عالم از بدو ظهور آن تا کنون هم متفق القول هستند و می گویند این قرآن کلام خداست و کسی در آن شک و شبه ای ندارد اما زرتشتیان همچنین ادعایی را نمی توانند بکنند .
در همین مجله چاپ خرداد و تیر 82 شخصی زرتشتی از این موبد می پرسد : آیا واقعا زبان و لحجه گاتا با قسمت های دیگر فرق می کند ؟
.

موبد در جواب می گوید : زبان کتاب آسمانی ما زرتشتیان زبان اوستایی نامیده می شود زبانی که متعلق به حدود 4000 سال قبل ایرانیان بوده در حالی که اوستاهای دوران ساسانی که توسط موبدان و بزرگان دین نوشته شده و مورد پذیرش و احترام زرتشتیان است با زبان گاتا خیلی خیلی فرق دارد . و خیلی نزدیک به زبان پارسی است ، چرا که این بخش های اوستا تا حدود 1000 سال پیش نوشته شده .
اگر این کتاب متعلق به زرتشت است باید به زبان گاتا باشد و اگر بقیه قسمت ها هم متعلق به زرتشت است آنها هم باید به زبان گاتا باشد و یعنی در طول زمان افرادی به اوستا اضافه کرده اند .
... آن وقت زبان مردم ایران پهلوی بوده که زبان پارسی ما هم از آن سرچشمه دارد و خیلی نزدیک به این زبان است حتی بخشی از اوستا پس از حمله اعراب و توسط موبدان به زبان روزگارشان نوشته شده بود که حتی لغات عربی زیادی در آنها دیده می شود ... منتها تا کنون هیچ کتبه ای به خط اوستایی کشف نشده و هنوز داشمندان جهان نتوانسته اند بفهمند که این زبان اوستا و یسنا مال چه بخشی از ایران بوده و متعلق به چه ملیتی از کشور ایران بوده .
این مطلب مشخص می کند که حتی معلوم نیست زبان اوستایی زبان کدام ملیّت است و این جمله در پذیرش گاتا هم شبهه و تامل وارد می کند .

ادامه دارد........!

در مجله امرداد وشهریور 82 فَرَبَهر شخص قبلی از موبد خورشدیان می پرسد : پس اینطور که متوجه شدم اوستا فقط یک کتاب نیست که ما آن را بتوانیم به فرد بخصوصی نسبت بدهیم و از بخش های مختلفی تشکیل شده که از کتاب آسمانی اوستا گاتا که متعلق به خود پیامبر است و قسمت های دیگر توسط موبدان و بزرگان دین وقت نوشته شده است .
موبد اردشیر خورشیدیان پاسخ می دهد : کاملا درست است ، اوستا به 5 قسمت تقسیم می شود که اولی آن یسنا است که مهمترین بخش اوستا است و شامل 72 فصل می باشد که هرکدام از فصول برای خود عنوانی دارد ، بنا به تحقیق دانشمندان از فصل 28 تا 34 و از 43 تا 53 به به مناسبت زبان و فرهنگی که بر آن حاکم است گاتا نامیده می شود و این کتاب ، کتاب آسمانی ماست و برداشت اَشو زرتشت را از پیام هایی که اهورا مزدا به او الهام نموده به صورت شعر و با خطی بسیار کامل به نام دین دَبیره نوشته شده است یعنی که اگر ما تازه بخواهیم گاتا را از آن زرتشت پیغمبر بدانیم باید بپذیریم قبل از بحث گاتا در وجود پیغمبر هم علم الهی و عصمت الهیه را اثبات بکنیم .
تازه این 72 فصل یک قسمت اندکی که شامل فصل 28 تا 34 و از 43 تا 53 و در مجموع 17 فصل از 72 فصل کل یسنا ، یسنایی است که یک پنجم کل اوستا است ، بازهم گاتا وحی خدا نیست و اینها برداشت زرتشت از الهام های خدا است .
به نظر می رسد منظور ایشان این است که به علت عدم وجود علم الهی و عصمت الهیه زرتشت نتوانسته تمام پیام های الهی را دریافت کند ، بلکه چیزهایی را از خود اضافه کرده و در انتقال مفاهیم الهی دچار اشتباه شده باشد .
ادامه دارد........!

کلمه یس در یسنا اصلا به معنای عبادت است ، قسمت عمده ای که ما در اوستای فعلی داریم و می بینیم هم یشتها و هم یسنا ها هم ویسپرد ها شامل راز و نیاز و مناجات و سرود است و غیر از این نیست .

در مورد ویسپرد حداقل می توانیم بگوییم عناصر نیکوی جهان مورد ستایش قرار گرفته اند و همچنین عناصر بد جهان مورد نکوهش قرار گرفته اند و بخش های خرده اوستا که مطمئنا در زمان زرتشت جمع نشده و چون می گفتند مردم از درک و فهم اوستا عاجز بودند لذا موبدان آمدند و زمان اردشیر ساسانی اوست را به صورت ملخص و تلخیص درآوردند و آن را خرده اوستا نامیدند و دیگری کتاب وندیداد یعنی " قانون ضد دیو " است که هیچ سنخیتی با زرتشت ندارد .
هاشم رضی ( از دوست داران و ارادتمندان به زرتشتیان ) در کتاب منتخب اوستا در مورد این 5 کتاب می نویسد :
بخش وندیداد یا درستر وَی دی و دات یعنی قانون ضد دیو ، آئین احکام ، شرایع ، و معتقدات " مغان " است ( مغان یعنی روحانیون مادی ) مغان هیچ وابستگی به زرتشت نداشته و آئین زرتشتی نیز در اندیشه و رسوم و اساس معتقدات در تضادی کامل قرار دارند !!! مغان همان گروه مذهبی هستند که مورخانی کهن از آنان بسیار یاد کرده اند و اغلب به شکلی روشن از شیوه و اندیشه و اصول اعتقادات و مراسم شان مطالبی نوشته اند و آنا را زرتشتیان جدا کردند ، کتاب وندیداد آئین و معتقدات و رسوم مغان مادی است .

یسنا دارای 72 هایتی یا هات است به معنی فصل ، هر هات از چند بند تشکیل می شود ، حداکثر بندها 32 و حداقل آن 3 بند می باشد . از این 72 فصل یسنا 17 بند کاملا مشخص و نمایان هستند که موسومند به گاتا .
این 17 سرود چه از لحاظ زبان و چه دستور زبان و چه از لحاظ سروده شدن و گفتار و چه از لحاظ مضامین و محتوای خود کاملا نمایان و قابل تشخیص می باشند و از گفتار و سروده های زرتشت به شمار می رود .
( پس معلوم می شود 55 هات دیگر یسنا متعلق به زرتشت نیست )

ادامه دارد........!

ویسپرد ، چنانچه در آغاز اشاره شد ویسپرد همراه با یسنا از لحاظ معنا در کنار آن است اما شکل تعیّن یافته را ارائه کرده و به گونه یک سپاس نامه به همه هستی اهورا آفریده مطالب آن در گاتا کمتر و در یسنا بسیار ملاحظه می شود ، تدوین کنندگان آن بی گمان با توجه به 27 هات اولی یسنا یا به گونه ای که از لحاظ تحقیق به نظر می رسد با چنان دست مایه ای به منظوری ویژه این بخش اوستایی را تدوین کرده اند ، ملحم از اندیشه های زرتشت اما گفته و سرود های مستقیم وی نیست .
(تدوین این قسمت متعلق به زرتشت نیست و تدوین کنندگان آن را تدوین کرده اند )

در صفحه 231 این کتاب( منتخب اوستا از هاشم رضی ) نوشته شده : در دوران پس از زرتشت به واسطه نفوذی فراوان که ارباب انوام به مردم داشته و یادشان فراموش نمی شد و سرود هایشان در زبان ها بود روحانیون زرتشتی به منظور دو دیدگاهی که داشتند دست به اقدام زدند ، منظور نخست آنان مظهر معتقدات آریا ها بود و ربطی به زرتشت نداشت و نفوذ زیادی که در اذهان داشت حفظ شود .
دوم آنکه با دستبرد وتبلیغاتی آن سرودها را در پناه دین زرتشتی قرار داده و رنگ و بوی زرتشتی به آن ببخشد و همچنین تقدس آن خدایان به شکل ایزدانی یعنی عناصر مورد ستایش حفظ شود ، برای این منظور اغلب در آغاز و پایان هر یشتی یکی دو بند به آن افزودند ، در مثل در آغاز آبان یشت آورده اند که اهورا مزدا به اسپنت مان زرتشت وحی کرد که ای زرتشت به فرموده من ستایش کن این " اردوی سرو اَناهیتا " .
اردوسراناهیته که یک الهه مورد ستایش افراد قبل از زرتشت بوده حالا از طرف زرتشت نقل می کنند که این الهه را پرستش کنند در حالی که دین اشاعه دهنده یگانه پرستی است اما روحانیون زرتشتی خودشان به اوستا اضافه کرده اند که اوستا از اهورا مزدا دستور گرفته که این الهه را بپرستند .
ادامه دارد........!

در صفحه 23۲ این کتاب ( منتخب اوستا از هاشم رضی ) آمده : بخش خرده اوستا در طول زمان دچار دستبردها و کم و کاست بسیاری قرار گرفته ، این کم و کاستی و دگرگونی هم در نسخه های دست نویس و هم نسخ چاپی کاملا مشهود می باشد و نمی توان 2 یا 3 نسخه را نشان کرد که یکسان و هم آهنگ باشد و این قطعا پیام و کلام زرتشت پیغمبر نیست ...آنچه که در سنت آمده و زرتشتیان بدان باور دارند گردآورنده خرده اوستا " آذر پاد مهراسپندان " است ، وی یکی از مشهورترین موبدان دوران ساسانی است و نزد پیروان دین زرتشت از مقدسین به شمار می رود که معجزات و کراماتی بسیار به وی نسبت می دهند .... در شمار ادعیه خرده اوستا 2 قطعه کوتاه و بلند هست که موسوم به 30 روزه کوچک و 30 روزه بزرگ در خرده اوستا هایی که در ایران به چاپ رسیده و میان زرتشتیان معمول است این 2 قطعه موجود نیست .

فقط در دنیا یک کتاب آسمانی پاک و دست نخورده باقی مانده که همه عالم در آن اتفاق نظر دارند و آن هم قرآن است ، قرآنی که به محمد ص فرستاده شد نه برداشت های اوست و نه خلاصه ای از سخنان خدا ، همچنان که خدا به پیغمبر فرمود : قل هو الله احد و این قول دستوری بود به محمد ص که او بگوید خداوند یکتاست و پیامبر هم به رسم امانت همان قول را در کتاب آسمانی وارد کرده و به مستمعان عرضه می دارد که من کوچکترین تصرفی را نمی توانم انجام بدهم ، قرآنی که خود را کتاب حکمت ، قانون ، نور و کامل معرفی می کند .


موضوع قفل شده است