شبهه آكل و مأكول چيست؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شبهه آكل و مأكول چيست؟

با سلام

بيشتر مفسران و نويسندگان تاريخ در ذيل آيه 260 سوره بقره:

واذ قال ابراهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى ...»
داستان زير را نقل كرده اند:
روزى ابراهيم (عليه السلام) از كنار دريائى مى گذشت مردارى را ديد كه در كنار_
دريا افتاده در حاليكه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى است، و
پرندگان و حيوانات دريا و خشكى، از دو سو، آن را طعمه خود قرار داده اند،

حتى گاهى بر سر آن با يكديگر نزاع مى كنند.
ديدن اين منظره ابراهيم را به فكر
مسئله اى انداخت كه همه مى خواهند چگونگى آن را بطور تفصيل بدانند، و آن

كيفيت زنده شدن مردگان پس از مرگ است، او فكر مى كرد كه اگر نظير اين
حادثه براى جسد انسانى رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران ديگر شود مسئله ي_

رستاخيز كه بايد با همين بدن جسمانى صورت گيرد چگونه خواهد شد؟!
ابراهيم (عليه السلام) گفت پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده
مى كنى؟ خداوند فرمود مگر ايمان باين ندارى؟
او پاسخ داد ايمان دارم لكن

مى خواهم آرامش قلبى پيدا كنم.
خداوند دستور داد كه چهار پرنده بگيرد و گوشتهاى

آنها را در هم بياميزد، سپس آنها را چند قسمت كند و هر قسمتى را بر سر كوهى
بگذارد، بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخيز را مشاهده كند، او چنين كرد و با
نهايت تعجب ديد اجزاى مرغان از نقاط مختلف جمع شده، نزد او آمدند و حيات و
زندگى را از سر گرفتند!

«آكل» در لغت عرب به معنى «خورنده» و «مأكول» به معنى «خورده شده» است محور اشكال اين است كه اگر انسانى، طعمه انسانى ديگر و جزء بدن او گردد، خواه به طور مستقيم چنان كه گاهى اتفاق مى افتد، يا به صورت غير مستقيم چنان كه بدنهاى مردگان به خاك تبديل مى شود، سپس از طريق نبات و گياه، عضو بدن حيوانى مى گردد، و سرانجام تبديل به انسان مى شود، و يا مستقيماً خود انسان از آن نبات و گياه بهره مى گيرد.
در اين صورت تكليف معاد انسان نخست (مأكول) چيست؟


از اين شبهه پاسخ هاي متعددي توسط فلاسفه و متکلمان اسلامي داده شده که ما به يکي از اين جواب ها که به نظر کاملتر است اشاره مي کنيم اصل اين جواب از فيلسوف بزرگ ملاصدرا است
که بعدا شاگردان او به تفصيل و شرح اين جواب پرداخته اند که اگر مايل هستيد تفصيل کامل اين جواب و جواب هاي ديگر را مطالعه بفرماييد.
مي توانيد به کتاب معاد از ديدگاه امام خميني و معادشناسي علامه سيد محمد حسين طهراني، ج 6، مراجعه بفرماييد.
حضرت امام به تبعيت از ملاصدرا اين جواب را مبتني بر ده اصل مسلم در فلسفه ملاصدرا کرده که به اختصار به بعضي مقدمات که لازم است اشاره مي کنيم: الف) اين شبهه بر کساني وارد است که قائل به معاد جسماني باشند.
حال يا جسماني فقط - يا جسماني و روحاني - اما اگر کسي قائل به معاد روحاني فقط شود اين اشکال وارد نيست و علماي شيعه با استناد به آيات و روايات متواتر قائل به معاد جسماني و روحاني هستند و مي گويند همين شخص در دنيا محشور مي شود. ب ) حال وقتي گفتيم همين شخص است که محشور مي شود بايد روشن شود که هويت و شيئيت شيء به چيست؟
به ماده يا به صورت.
در حکمت متعاليه به ثبوت رسيده که شيئيت اشياء به صورت آنها است نه به ماده آنها، لهذا اگر چيزي ماده خود را از دست بدهد و ماده ديگري جايگزين شود شيء باقي است. حضرت امام مي فرمايند از توضيح اين اصل معلوم مي شود که اگر صورت اخير ماده منضمه را از دست بدهد و جز صورت چيزي باقي نماند شيئيت شيء (با برهان قاطع) محفوظ است.
براي روشن شدن اين مقدمه به اين مثال دقت فرماييد که اگر کسي ده سال قبل به شما سيلي زده الان شما مي خواهيد تقاص کنيد سيلي بزنيد و يا دزدي کرده مي خواهيم دستش را قطع کنيم.
حال آن که امروزه در علم ثابت شده که تمام سلول هاي بدن در مدت حدود 7 سال به کلي عوض مي شوند لکن شما مي گوييد همين شخص و همين دست بود که به من سيلي زد و يا دزدي کرد و در استحقاق کيفر هيچ شکي نداريد. ج ) صورت که بقاء شيئيت شيء به آن است هرگز منقلب نمي شود چون مستلزم انقلاب در ماهيت است که محال است.

به قول حکيم سبزواري: «و شبهه الآکل و المأکول يدفعها من کان من فحول، اذ صوره بصوره لا تنقلب علي الهيولي الانحفاظ و منسحب ؛ شبه اکل و مأکول را کسي دفع مي کند که از فحول علما باشد چون صورتي به صورت ديگر منقلب نمي شود بلکه صور مختلفه بر روي ماده محفوظ هستند» v}(منظومه سبزواري، ص 345).
{v د ) طبق مبناي ملا صدرا که وجود داراي مراتب طوليه است و طبق مبناي حرکت جوهري و اين که تمام موجودات تکوينا به سمت کمال در حرکت هستند انسان هم به عنوان بخشي از اين جهان در حرکت به سمت کمال از عالم طبيعت به عالم برزخ و به عالم قيامت است که در هر مرحله اي از مراحل اين حرکت جسمي متناسب با همان عالم دارد که تکامل يافته مرحله قبل است.
حال با توجه به اين مقدمات و با عنايت به مثالي که قبل زديم مطلب روشن مي شود که با اعتقاد به جسماني و روحاني بودن معاد و اين که بدن انسان غذاي انسان هاي ديگر شده باشد هيچ اشکالي متوجه ما نخواهد شد چون آنچه در بناء شخصيت شخص در قيامت مطرح است صورت آن است در ضمن هر ماده و هيولايي که مي خواهد باشد.
چنانچه در مثال قبل وقتي که شما مثلا شخصي را که در 20 سالگي گناه دزدي انجام داده دستش را در 80 سالگي قطع مي کنيد و او را کيفر مي دهيد حال آن که گوشت هاي بدن حين ارتکاب جرمش خاک و تبديل به گياه شده معلوم مي شود که بقاء شخصيت نسبت به بقاء ماده لابشرط است اشکال نشود که اين ديگر معاد جسماني نخواهد بود، چون مي گويد بقاء جسم به صورت جسميه است که عينا متناسب با عالم قيامت باقي است.
براي کامل شدن مطلب جواب حضرت امام را به عينه ذکر مي کنيم، مي فرمايند: «يک هويت انساني داريم که صورتش نفس ناطقه و ماده اش بدن است.

اگر فقط بدن انساني را ملاحظه کنيم صورت بدن صورت جسميه است و مراد آخوند اين است که صورت بدن يعني صورت جسميه در روز حشر عينا خواهد آمد و باقي است... البته هيچ مانعي ندارد که صورت جسميه باقي باشد و هيولا و از بين برود و با وجود باقي نماندن هيولا صورت جسميه همان باشد که با هيولا همراه بوده چرا که هيولا در حقيقت صورت جسميه دخالت ندارد... و شيئيت شي به صورتش است نه به ماده اش... و همان جسمي است که در اين عالم بوده و عينا داراي همان هويت است به طوري که اگر آدم داراي چشم بصير باشد و بتواند مراتب و نهايت عالم طبيعت و افق وراي عالم طبيعت را ببيند مي بيند که همان جسم که در طبيعت بوده به تدريج کامل مي شود و هم سنخ با اجسام آنجا مي شود که ديگر ماده ندارد v} (معاد از ديدگاه امام خميني، ص 241).
{v و ملاصدرا در جواب اين شبهه مي گويد: «... و لازم نمي آيد از اين که مثلا بدن زيد محشور مي شود آن جسمي که مأکول حيوان درنده يا انسان ديگري واقع شده است محشور گردد... آنچه در اعتقاد به حشر بدن ها در روز قيامت لازم است آن است که بدن هايي که از قبر برانگيخته مي شوند به طوري باشد که اگر کسي يکي از آنها را ببيند بگويد اين فلان کس است و لازم نمي آيد کسي که دستش بريده يا کسي کور و پير باشد با همان نقصانها محشور گردد v}
(اسفار اربعه، ج 9، بحث معاد، ص 200).

[=verdana]{v خلاصه کلام اين که اين پندار که بدن انسان در قيامت بايد دقيقا از همين مواد اين عالم باشد پندار باطلي است و شاهد هم [=verdana]چنانچه گفته شد در اين دنيا در کمتر از حدود هفت سال کل سلول هاي بدن عوض مي شود بنابراين اگر قرار باشد با همان ماده بدن دنيايي که حين ارتکاب جرائم يا اطاعت داشته محشور شود بايد يک انسان هشتاد ساله با بدني حدود يازده برابر بدن معمولي محشور شود و کوهي ازگوشت ها و سلول ها روي هم انباشته باشند و آياتي هم که تصريح به زنده شدن مردگان دارند هيچ يک تصريح نکرده اند که حتما بدن از همان اجزاء دنياي ساخته مي شود بلکه همگي دلالت دارند که خداوند مانند همين را مي تواند بار ديگر بسازد و ما گفتيم که صورت محفوظ و به نسبت ماده لابشرط است و آيه شريفه اي هم که به آن تمسک فرموده ايد. «بلي قادرين علي ان نسوي بنانه؛ آري قادريم که حتي (خطوط سر) انگشتان او را مرتب و موزون کنيم» v}(قيامت، آيه 4) {v و نمي گويد همان ماده و جرم هم بر مي گردد.

جهت مطالعه جواب هاي ديگر علاوه بر منابع مذکور مي توانيد به کتاب هاي زير مراجعه نماييد:

1. الهيات، آيت الله سبحاني، ج 4 2
2. معاد و جهان پس از مرگ، آيت الله مکارم شيرازي
3. و آثار ديگر در معاد شناسي

سلام
میشه اون 10 تا اصل رو یه جوری به من برسونید؟ من به کتاب دسترسی ندارم

موضوع قفل شده است