ترویج تفکر انتقادی

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ترویج تفکر انتقادی

نگاهی به فلسفه نقادانهتفکر انتقادی به فرد متفکر کمک می کند که برمحتوای مورد نظرتمرکز کرده، از باورها و عادتهای غلط اجتناب نماید و بر انتخاب بهترین گزینه ها با استفاده از اطلاعات درست و تحلیل و ترکیب آنها اقدام نماید .
به طور خلاصه می توان گفت تفکر انتقادی، تفکر خود رهبری،خود نظم بخشی، خود کنترلی و خود تصحیحی می باشد
جهان امروز عصر تولید و عرضه وسیع اطلاعات است. سرعت انتقال اطلاعات با سرعت نور برابری می کند؛ ولی با وجود این اقوام بشری به خوشبختی و دانایی کامل دست نیافته اند. ذهن بشر با هجوم انواع اطلاعات روزبه روز گنجایش کمتری برای نگهداری آن می یابد. براین اساس، علمای تعلیم و تربیت بزرگترین هدف آموزش و پرورش را کسب تفکر علمی برای فراگیران می دانند تا با ایجاد قدرت ذهنی و جسمی در آنها زمینه رقابتها و چالش های گوناگون دنیای متغیر کنونی را فراهم سازند .
هدف از فراگیری علوم کسب معرفت و دانایی است تا بدین طریق نیازهای مادی و معنوی بشر در هر برهه ای از زمان برآورده شود. معرفتی که به مرور زمان از ابعاد آن کاسته نشده، بلکه بر عمق و گستره آن افزوده گردد. معرفت حاصل تفکر است. از نظر آرنت تفکر به معنی آگاهی یافتن از«توجه فکر ما»می باشد که توسط اتفاقات و وقایع در اثر تجربیات کسب می شود .
تفکر پدیده عجیبی است. به خودی خود چیزی نیست، ولی بدون آن نیز کاری نمی توان انجام داد. مگی معتقد است که تفکر عبارت است: «از آنچه در حال انجام دادن آن هستیم یا در آینده انجام خواهیم داد. تفکر اولین قدم در حل مشکلات است و نه تنها مرکز توسعه شخصی است، بلکه نقطه اتکای مشارکت در جامعه نیز می باشد. ما در یک جامعه شناختی زندگی می کنیم ، بنابراین به مهارت های تفکر بیش از پیش نیازمندیم.» نلسون جونز بیان می کند که تفکر پیشقراول تغییرات احساسی در زندگی است. احساس اغلب حاصل فکر ماست و احساس نیز به طور متقابل انواعی از تفکر را ایجاد می کند .
تفکر در واقع تلاش سنجیده ای است که در جهت شکل دادن، بیان و تکوین مداوم جملات نامفهوم ذهنی صورت می گیرد؛ به عبارت دیگر برای رسیدن به یک فهم مشترک و درک مشابه از امور، نیازمند سعی و تلاش وسیع ذهنی هستیم. جهانی که ما در آن زندگی می کنیم محلی است برای دیدن، شنیدن و تبادل نظر که باید برای سازگار شدن با محیط و همین طور پدیده هایی که واقعیت نامیده می شوند ، وارد شبکه های ارتباطی وسیعی شد؛ بنابراین لازم است که واقعیت ها شناخته، فهمیده و به عنوان تجربه تفسیر گردند . کیفیت آینده فرد و جامعه کاملا بستگی به نوع تفکر آنها دارد.
پیش زمینه تفکر در هر امری کسب اطلاعات است. در این دوره اطلاعات از طریق فناوری های پیشرفته ای چون اینترنت به وفور یافت می شود. البته صرف داشتن اطلاعات کافی نیست، بلکه مهم تجزیه و تحلیل و نحوه کاربرد آن اطلاعات می باشد. آنچه در دنیای کنونی در ارتباط با اطلاعات ارزشمند است، توانایی پردازش اطلاعات است تا با ارزشیابی اطلاعات زمینة تولید دانش و توانایی ابداع واختراع فراهم گردد.
کانت معتقد بود که اساس معرفت عبارت است از نظم بخشیدن به اطلاعاتی که از طریق حواس گردآوری می شوند. منظور از تدریس ارائه اطلاعات نیست، بلکه یاری به شاگرد است تا اطلاعات را کلیت بخشیده و آن را با معنا سازد؛ درواقع فرد باید به مهارت تفکر که همانا تعریف مسئله،جمع آوری اطلاعات، ارتباط دادن تصورات، سازماندهی اطلاعات، استنتاج و تلخیص است دست یابد . ثمره واقعی تعلیم و تربیت باید یک فرآیند فکری باشد که از مطالعه یک رشته علمی به وجود می آید نه از طریق اطلاعات جمع آوری شده. سرچشمه اصلی تمام نیروهای انسانی، تفکر است؛ چرا که از طریق تفکر در ابعاد مشخص، باورها و عقاید فرد شکل می گیرد و براساس باورها،عملکرد و رفتار فرد ایجاد می شود؛ بنابراین هر گونه عمل و رفتار فردی یا جمعی به منشأتفکرآن باز می گردد .
در شکل گیری تفکر ،اطلاعات پیشین ،تجارب و فرهنگی که فرد از آن هویت یافته،نقش اساسی ایفا می کند؛بنابراین برای کشف تفکر مطلوب که اساس یادگیری های بعدی است و اصلاح تفکر معیوب،نیازمندبه بررسی و شناخت عمیق درزمینه اطلاعات و تجارب گذشته،محیط و فرهنگ جامعه ای که درآن زندگی می کنیم،می باشد.
آگاهی یا تفکر عمومی به آشکارسازی مفاهیم،لغات و چیزها می پردازد و به فهم موثر پیچیدگیها در دنیا کمک می کند .پیچیدگی ،فهمیدن و دورنمایی کردن همه،کانون هایی برای مشاهده نحوه کاربردهای غیر مستقیم علوم انسانی هستند که می توانند آنها را تقویت نموده،زندگی متفکرانه را پر رنگ تر نمایند .

تعریف تفکر انتقادی
یونیسف درآخرین تقسیم بندی خود،مهارت تصمیم گیری و تفکر انتقادی رایکی از مهارت های زندگی برشمرده است.درجهان امروز هر انسانی برای درست زیستن نیازمند فراگیری درست فکر کردن می باشد.تفکرانتقادی درواقع به نقد و تحلیل کشیدن تاثیرات رسانه ها و همسالان، تحلیل نگرش ها، ارزش ها ، هنجارهای اجتماعی و اعتقادات و عوامل تاثیرگذار بر آنها و شناسایی اطلاعات مرتبط و منابع اطلاعاتی است. تفکر انتقادی فرآیند فعالیت منظم عقلانی و ماهرانه مفهوم سازی ، کاربرد، تجزیه و تحلیل ، ترکیب و ارزشیابی مجموعه ای از اطلاعات و یا تعمیم آن می باشد که به وسیله مشاهده،تجربه،اندیشه،منطق یاارتباط به عنوان راهنمای نگرش و رفتار عمل می نماید. تفکر انتقادی بر پایه ارزشهای عقلانی همگانی است که موضوعات آن دارای تقسیماتی چون آشکار سازی،
صحت،دقت،انسجام،ارتباط موضوعی،مدرک مستدل ، دلایل متقن،عمیق،حیات بخش و منصفانه می باشد.در واقع تفکر انتقادی سبکی از تفکر در بارة هر موضوعی،محتوایی یا مسئله ای است؛ تفکری است که مسائل و سوالات اساسی رامطرح می کند وآنهارابه طورواضح و دقیق فرموله می کند،اطلاعات مرتبط را جمع آوری و بررسی می نماید،عقاید انتزاعی را به طورمؤثر تفسیر کرده تا به راه حل ها و نتایج منطقی دست یابد و بادیگران ارتباط های مؤثری را برای حل مسائل پیچیده برقرار می نماید.

بنابراین تفکر انتقادی به فرد متفکر کمک می کند که برمحتوای مورد نظرتمرکز کرده، از باورها و عادتهای غلط اجتناب نماید و بر انتخاب بهترین گزینه ها با استفاده از اطلاعات درست و تحلیل و ترکیب آنها اقدام نماید .
به طور خلاصه می توان گفت تفکر انتقادی، تفکر خودرهبری، خود نظم بخشی، خود کنترلی و خود تصحیحی می باشد. این نوع تفکر دارای سبک های درهم تنیده ای است که ازمیان آنها می توان به تفکر علمی، ریاضی، تاریخی،مردم شناسی،اقتصادی،اخلاقی و فلسفی اشاره کرد.
تفکر انتقادی را از دومنظر می توان دید:
۱) مجموعه ای از اطلاعات و باورها که مهارت های سلسله وار و تعمیم دهنده راشکل می دهند،
۲) عادت مبتنی بر عقیده عقلانی که از این مهارت ها در جهت هدایت رفتاراستفاده می نماید؛ بنابراین سه نقطة مقابل هم وجود دارد :
۱) تفکر انتقادی صرفا کسب و نگهداری اطلاعات به تنهایی است؛ چرا که مستلزم داشتن روش مخصوصی برای جستجو و پردازش اطلاعات است،
۲) صرفا شامل مجموعه ای از مهارت ها است؛ چراکه مستلزم استفاده مداوم ازآنها می باشد و
۳) صرفااستفاده از مهارت هابه عنوان یک تمرین است، بدون آنکه نتایج آنها را پیش بینی نماید.


● اهداف تفکر انتقادی
تفکر انتقادی موضوعی است که قابل آموزش می باشد و هدف از کسب مهارت تفکرانتقادی ازدیدگاه کرد نوقایی و پاشا شریفی عبارت است از:
۱) فردبتواند استدلالهای منطقی و توأم با دلیل ارائه دهد،
۲) درست را ازنادرست تشخیص دهد،
۳) نسبت به نابرابریها،پیش داوریها و بی عدالتیهاحساس باشد،
۴) واقف شود که دیگران همیشه درست نمی گویندو
۵) منابع معتبر را از غیر معتبر تشخیص دهد .


● مفاهیم و ابزارهای تفکر انتقادی
تفکر انتقادی با توجه به عاملی که محرک آن است به گونه های متفاوت عمل می کند. وقتی که تحت تاثیر انگیزشهای شخصی قرار دارد،اغلب به طور ماهرانه ای به دستکاری عقاید در جهت خدمت به شخص یا گروه می پردازد و زمانی که تحت تاثیر ذهن منطقی و عقلانی قرار می گیرد ، بالاترین حکم عقلانی راصادر می سازد. کیفیت تفکر انتقادی بستگی به عمق تجربه فرد درزمینه موضوع مورد نظر و سوالات مطرح شده ، هوش و نوع اطلاعات دارد.
کیفیت زندگی ماوآنچه تولیدیاایجاد می کنیم،بستگی کامل به کیفیت تفکر ما دارد که در این میان متحمل هزینه هایی چون صرف پول و زمان نیز می شویم؛به همین دلیل برای داشتن تفکر خود تصحیحی ، خود تنظیمی ، خود کنترلی و خود رهبری نیازمند استانداردها،عناصر و ارزشهایی می باشد تا مسیر تفکر درست را بنمایاند.
عناصر تفکر از دیدگاه پاول و الدرعبارتند از :
۱) هدف از تفکر
۲) پرسش در ارتباط با موضوع
۳) اطلاعات
۴) ترجمه و تفسیر
۵) مفاهیم
۶) فرضیه ها
۷) تلویحات و نتایج
۸) نقطه نظرها
استانداردهای عقلانی کلی شامل موارد زیر می باشد :
آشکارسازی،صحت،دقت،ارتباط،عمق،حیات بخشی،منطق،معناداری و منصفانه بودن که هرکدام به عنوان راهکار تفکر انتقادی توضیح داده خواهد شد .
خصوصیات یا ارزشهای عقلانی که به صورت شکل زیر نمایش داده می شود:
▪ راهکارهای تفکر انتقادی
تفکرانتقادی مانند هر مهارت زندگی دیگر ، مهارتی است که از طریق روشهای خاص و علمی که ازنظر تجربه ثابت شده است به دست می آید.در اینجاشانزده راهکارازمنظر جردن نقل می شود :
۱) آشکارسازی
در یک زمان یک مطلب اساسی بیان شود؛جهت آشکار کردن مطلب از مثال استفاده شود.
۲) صحت داشتن
موضوعات ازنظر درستی مطالب بررسی گردد .
۳) دقیق بودن
صحت مطالب بازبینی شود؛از تعمیم دادن،حسن تعبیرهاوابهام دوری شود.
۴) مربوط بودن
به نکات اصلی توجه شود؛توجه به اینکه چگونه هر عقیده ای به عقیدة اصلی متصل می شود .
۵) مشخص بودن هدف
دانستن اینکه سعی در انجام چه کاری است؟ مهمترین چیز چیست ؟ هدف فرد از هدفهای وابسته تمییز داده شود .
۶) شناسایی فرضیات.
هر تفکری بر پایه فرضیات بنا می شود؛منطق فرآیندی است که برای فرضیات به کار می رود .
۷) بررسی احساسات.
احساسات تنها تفکر انتقادی را گیج می کنند؛تشخیص داده شود که چگونه احساسات می توانند تفکر را در مسیر دقیق هدایت نمایند .
۸) همدلی.
فرد سعی نماید که چیزهایی را از منظر رقیب ببیند؛تصور کند که آنها چگونه احساس می کنند؛ازمنظر آنها منطق،احساس و تجربه را بررسی نماید .
۹) فرد،نادانی خودرابشناسد .
هر کسی مقدار ناچیزی از اطلاعات موجود دنیا را می داند؛حتی اگر شما بیشترازرقیبتان بدانید،هنوز ممکن است اشتباه کنید.
۱۰) آزادمنش بودن.
یعنی فرد بطور منتقدانه بتواند درباره موضوعات مهم خود فکر کند،هر چیزی را که می خواند باور نکند و بااولویتها،ارزشها و دیدگاههای دیگران همراهی کند.
۱۱) به طور تلویحی تفکر کند .
نتایج نظرات خود را در نظر بگیرد .
۱۲) گرایشهای خود را بشناسد .
گرایشهای فرد تفکر راآشفته می سازد؛تشخیص دهد که چگونه می تواند تفکرش را به سوی یک هدف مشخص با گامهای منطقی هدایت نماید .
۱۳) به تعویق انداختن قضاوت.
فرد متفکر نباید ابتدا تصمیمی بگیرد و بعد تفکر انتقادی را پشتیبان آن قراردهد؛بهتر است ابتدا روش علمی را به کار گیرد و سپس چیزهایی را حدس زده،سعی در اثبات آن نماید .
۱۴) تضاد را در نظر بگیرد .
به نظرات دیگران با کلمات خودشان گوش فرا دهد،بحثهای دنباله دار را باجدیت بررسی کندوآنهارارها نکند .
۱۵) فرضیات فرهنگی راشناسایی نماید .
مردم با فرهنگ های متفاوت در زمان های متفاوت به گونه ای متفاوت عمل می کنند . عقیده فرد شاید به تاریخ، سن و گذشته انسان برگردد . چرا دیدگاه فرد بهتر از هر انسان دیگری در جهان امروز و تاریخ آن نباشد ؟
۱۶) منصف باشد و خودخواه نباشد .
هرانسانی اساسی ترین گرایش را با خود دارد .


منبع

موضوع قفل شده است