نقش زن مسلمان در صدر اسلام

تب‌های اولیه

26 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقش زن مسلمان در صدر اسلام

نقش زن مسلمان در صدر اسلام چي بود؟

با سلام

زنان صدر اسلام كه از جاهليتي تاريك رهايي يافته بودند با الهام از آيات قرآن و سنت نبوي در بسياري از عرصه هاي زندگي خوش درخشيدند, اما سوگمندانه ديري نپاييد كه آداب و رسوم جاهلي در شكلي جديد ـ كه عمدتاً رنگ تقدس نيز بر چهره داشت ـ به جامعه ي اسلامي بازگشت و آموزه هاي وحياني را به كناري زده, جفايي بزرگ بر زنان رواداشت و آنها را از بسياري از فعاليت ها از جمله حق فراگيري دانش ـ كه خداوند به نوع انسان عطا كرده بود ـ محروم ساخت.

1ـ مقدمه
دانش از جمله ي ارزش هاي والاي انساني است.
بدان سان كه نخستين آيات نازل شده بر پيامبر اسلام (ص) از نعمت تعليم خداوند به انسان سخن گفته است[1].
همچنين خداوند با سوگند به قلم و نوشته, آن را قابل ستايش شمرده است[2]. پيامبر اكرم (ص) آهنگ بعثتش را آگاهي دادن و نشر دانش اعلام كرد و فرمود : (بِالتَّعليمِ اُرسلتُ) و در اجراي اين هدف, همگان را به فراگيري دانش فراخواند و از آن بالاتر, وجوب آن را بر مردمان اعلام كرد.
علي (ع) از قول رسول خدا (ص) نقل كرده است كه فرمود: (طَلَبُ العلمِ فَريضهء علي كُلِّ مسلم)[3].
اين سخن اطلاق داشته, زن و مرد را دربر ميگيرد.
سيره ي عملي پيامبر اكرم (ص) در آموزش بانوان در صدر اسلام نيز مؤيد اين امر است.
علوم از لحاظ اهميت و وجوب فراگيري, بر دو نوع است: 1) علومي كه فراگيريش واجب عيني است, مانند فراگيري مسايل ديني و عبادات؛ 2) علومي كه فراگيريش واجب كفايي است و آن علومي است كه مردم به آن نيازمندند. روايات، مردم را ترغيب به يادگيري هر دو قسم كرده است.
با توجه به اطلاق آيات و روايات مربوط به كسب علم, نمي توان زنان را به فراگيري نوع اول محدود كرد.

اين در حالي است كه حتي زنان خانه دار نيز جهت تدبير بهتر شئون منزل و تربيت نيكوي فرزندان به علومي نظير پرستاري و روان شناسي نياز دارند. يادكرد اين نكته نيز لازم است كه تعليم زنان تنها در خود آنان مؤثر نيست؛ بلكه به اين دليل كه زن, محور تربيت درخانواده است, در فرزندان و در نهايت در جامعه ي اسلامي نيز مؤثر خواهد بود.
از اين رو چه بسا اهميت آموزش آنان, بيش از تعليم مردان باشد.

2ـ آثار نهضت علمي پيامبر در زنان صدر اسلام
بنابر آنچه مورخان نوشته اند, افراد باسواد در جامعه ي عربستان در هنگام بعثت پيامبر اكرم (ص) انگشت شمار بودند.
د رچنين هنگامه اي, پيامبر اسلام, پيام جاودانه ي خود را با مفاهيمي چون (قرائت), (قلم) و (تعليم) آغاز كرد.
زنان كه تا آن زمان بهره اي از دانش نداشتند، با تشويق و رهنمودهاي پيامبر, همگام با مردان, نهضت علمي اسلام را بنيان نهادند, به طوري كه ديري نگذشت كه جامعه شاهد درخشش صدها زن مسلمان در رشته هاي مختلف علوم آن عصر بود.
در اين جا به معرفي تعدادي از معاريف فرهيخته در برخي از شاخه هاي دانش مي پردازيم.
1-2ـ فراگيري "خواندن و نوشتن" و "شعر و ادب"
مشهورترين چهره هاي آموزش ديده ي نخستين سال هاي رسالت پيامبر (ص) عبارتند از: فاطمه (س) حَفصه, ام ّسلمه عايشه, امّ كلثوم دختر عقبه, كريمه دختر مقداد, شفاء دختر عبدالله[4], جويريه دختر حارث , همسر رسول خدا (ص)[5].
آمار زنان اديب و انديشمند خاندان بني هاشم و ياران نزديك ايشان به نسبت از ديگر خاندان ها بيشتر بوده است.
به جهت اختصار به ذكر نام تعدادي از اين زنان ارجمند بسنده مي كنيم.
أروي دختر حارث بن عبدالمطلب, أروي دختر عبدالمطلب, أسماء دختر برادر حضرت علي (ع) امّ حكيم دختر عبدالمطلب, اُميمه دختر عبدالمطلب, خديجه دختر عمربن علي بن الحسين, امّ حكيم همسر عبدالله بن عباس (حوريه), رباب دختر امرأ القيس, همسر امام حسين (ع), زينب كبري, سكينه دختر امام حسين (ع) صفيّه, دختر عبدالمطلب, عاتكه, دختر عبدالمطلب, فاطمه زهرا (س) امّالبنين (فاطمه), همسر علي (ع) فاطمه صغري, دختر امام حسين (ع) امّ سلمه, همسر پيامبر (ص) و هند دختر أثاثه بن عباد بن عبدالمطلب[6].


در ميان ياران پيامبر (ص) و طرفداران حضرت علي (ع) نام اين زنان اديب و انديشمند به چشم مي خورد: امّ ذَر, همسر ابوذر غفاري, خَنساء, شاعر مشهور, امّ البراء, دختر صفوان، امّ رَعَلَه القشريه، امّسنان المذحجيه, امّ مسلم بن عبدالله, امّ الميثم, دختر اسود, بكاره الهلاليه , سوده , سوده دختر عماره الهمداثيه, صبيعه, دختر خُزيمه بن ثابت و هند. دختر زيد بن مُخرَّمه[7].

2-2ـ بر مسند تعليم و در جايگاه فرادهي دانش
در اسلام , آموزش كاري عبادي است كه به طور رايگان انجام مي شود. تحصيل و تدريس, تكليف شرعي و الزامي است.
طالب علم پس از فراغت از تحصيل, خدمت به مردم را واجب كفايي مي داند. او علم, دين و اخلاق را با هم جمع مي كند.
به اين ترتيب بنا به وظيفه ي ديني و اخلاقي, هر آن كس كه چيزي مي‌داند, به تعليم ديگران مي پردازد.
زنان بسياري در تاريخ اسلام افزون بر فراگيري دانش بر مسند تعليم نشسته و در فرادهي دانش كوشيدند و بدين سان دانش را گستراندند.
الشفاء دختر عبدالله العدويه از قبيله (بني عدي( نخستين معلم زن در اسلام بود.
همو بود كه به (حفصه) همسر رسول خدا (ص) خواندن و نوشتن ياد داد[8]. او از علم طب و (رقيه نمله)[9]نيز مطلع بود و رسول خدا از او خواست آن را به حفصه ياد دهد.
از عالمان اهل سنت نقل شده است كه عايشه همسر رسول اكرم (ص) از طب, ستاره شناسي, أنساب, شعر, تاريخ و فقه اطلاع داشت و اين علوم را به مردم نيز آموزش مي داد. عروه بن زبير, فقيه‌مدينه, او را چنين ستوده است:
ما رأيت اَحَداً اَعلَمَ بِفقهٍ و لا بِطِبِّ و لا بِشعرٍ مِن عائشهَ
مسند عايشه, نشان از احاطه ي او به علم تاريخ, دقائق احكام و ظرايف عبادات دارد[10].


2-3ـ فراگرفتن سخنان و سيره ي معصومان (ع) و نقل آن
رسول الله (ص) موظف به ارائه دين و حكمت به مردم بود[11]. مردم نيز اعم از زن و مرد ملازم ايشان مي‌گشتند تا معارف ديني را بياموزند.
در اين امر برخي سخت كوش تر بوده و از هيچ فرصتي غفلت نمي‌نمودند. اين فراگيري و تعليم, گاه در مجالس عمومي صورت مي گرفت و گاه در مجالس خصوصي؛ گاه در شكل پرسش و گاه با تدبّر و درايت.
زنان در سده ي نخست در فراگيري حديث و نقل آن براي ديگران توانا و دقيق بودند.
نام و شرح حال بيش از 1500 تن از زنان محدّث سده ي نخست در تاريخ ثبت شده است[12].
رسول خدا (ص) درخواست زنان انصار, مبني بر تشكيل جلسات مجزا از مردان را پذيرفتند و روزهايي از هفته را به ايشان اختصاص دادند تا راحت تر بتوانند مسايل خود را مطرح كنند.
برخي پرسش هاي ديني خود را به طور مستقيم از رسول(ص) مي پرسيدند[13].
فاطمه زهرا (س) و بسياري از زنان رسول الله (ص) معلم زنان بودند. شواهد زيادي وجود دارد كه فاطمه(س) براي زنان جلسات تدريس عمومي داشته است. همچنين زنان به صورت فردي نزد او آمده و مسايل ديني خود را مي پرسيدند[14].
با اين وصف مي بايد احاديث بسياري از آن حضرت نقل شده باشد, اما سير حوادث, پس از وفات رسول الله (ص) و دگرساني صحنه ي سياست و به دنبال آن جريان فرهنگ، منع نقل حديث و تدوين آن و جلوگيري از نشر فضائل و علوم اهل بيت (ع) و ... موجب شد احاديث اندكي از ايشان به دست ما برسد[15].

امّ سلمه همسر پيامبر(ص) از زنان (كثير الروايه ) بود.
378 حديث از او نقل شده است كه بي واسطه و يا با واسطه ي همسر سابقش أبوسلمه و فاطمه (س) از رسول (ص) نقل كرده است.
بسياري از زنان و مردان صحابي و تابعي نيز از او نقل روايت كرده اند[16]. آيه ي تطهير در خانه ي او نازل شد و حديث كساء از ايشان نقل شده است. همچنين او رواياتي را نقل كرده كه از فتنه هاي پس از مرگ رسول (ص) خبر مي‌دهد.
نقل اين روايات در واقع دعوت از مردم براي موضع گيري صحيح در برابر اين آزمون ها و شدايد است.
در روايتي از او آمده است:
شهادت مي دهم كه رسول الله (ص) مي گفت: هر كس علي را دوست دارد, مرا دوست دارد و هركس مرا دوست دارد, خدا را دوست دارد و هركس علي را دشمن مي دارد, مرا دشمن داشته است و هركس مرا دشمن مي دارد, خدا را دشمن داشته است[17].
همو از رسول (ص) نقل كرده است كه حسين (ع) در كربلا به دست امت كشته خواهد شد[18].
او براي حسين (ع) پس از شهادتش سوگواري كرد[19].
عايشه نيز از پيامبر (ص) روايات بسياري نقل كرده است, چنانكه پيشتر آورديم, او به علوم ديگر نيز آشنا بود. از رسول (ص) علوم دين را فراگرفت و به آموزش اين علوم همت گمارد[20].
او علاوه بر رسول (ص) از ابوبكر, عمر, سعدبن أبي وقاص و حمزه بن عمرو الأسلمي روايت كرده است. از عايشه نيز صحابيان و تابعيان نام دار روايت نقل كرده اند[21].
همسران ديگر رسول (ص) از جمله ميمونه دختر الحارث[22], زينب دختر جحش[23], جويريه دختر حارث[24], صفيه دختر حُيي[25], رمله دختر أبي سفيان [26]نيز از رسول (ص) و صحابه رواياتي فراگرفته اند و خود نيز اين روايات را به ديگران تعليم داده اند[27].
زنان ديگر صحابي نيز فراگيري علوم ديني را امر بسيار مهمي تلقي كرده و در آن بسيار كوشا بودند. برخي در اين امر مانند أسماء دختر أبي بكر درخشيدند[28].
زنان تابعي نيز به پيروي از سلف خود, هم در كسب علوم ديني كوشيدند و هم آن را به ديگران انتقال دادند. از جمله اين زنان فاطمه دختر علي بن ابي طالب[29], فاطمه دختر منذر[30], سكينه دختر امام حسين(ع)[31] و عمره دختر عبد الرحمن[32]هستند.
در سده هاي بعد نيز زنان بزرگي در اين عرصه خوش درخشيدند.
دختر شريف مرتضي, زن عالم و فاضلي بود كه كتاب نهج البلاغه را از عمويش شريف رضي, روايت كرده است و بسياري از علما نهج‌البلاغه را از او روايت كرده اند[33].
نفيسه دختر حسن بن الحسن بن علي (ع) از زنان عالم و عابدي بود كه قرآن و تفسيرش را حفظ بود و امام شافعي و بشر بن الحارث نزد او حاضر مي شدند و حديث فرا مي گرفتند[34].
امّ سلمه مادر محمد بن مهاجر, محدث و از اصحاب امام صادق (ع) بود كه خدمت آن حضرت رسيد و از ايشان نقل حديث كرد[35].
امّ كلثوم عمري دختر عثمان بن سعيد عمري (از نواب خاص امام زمان (عج) ) راوي حديث بود.
او در فضل و دانش و زهد و تقوا شهره ي عصر خويش بود[36].
امّ محمد طوسي دختر شيخ طوسي نيز عالمان عصر خويش بود[37]. زنان مسلمان در رعايت امانت در نقل روايت, ممتاز بودند و از مواضع اتهام در نقل حديث به دور ماندند.

مؤيد اين ادعا آن است كه ذهبي (م748ق) كه از بزرگان محدثان و استادان اين فن است و كتاب ميزان الاعتدال را در نقد رجال حديث نگاشته و نزديك به چهار هزار مرد محدث متهم در نقل حديث را فهرست كرده است, در مورد زنان محدّثه چنين گفته است:
(وَما عَلِمتُ مِنَ النّساءِ ما اتُّهِمَت وَ لا مِن تركوها)[38].
ابن عساكر (م571ق) كه از موثق ترين راويان حديث است, از حدود 80 زن حديث فراگرفت[39]و اين مطلب از يك سو نشان از شيوع علم دين در ميان زنان دارد و از سوي ديگر دقت و امامت آنان را در نقل روايت نشان مي دهد.

2-4ـ درخشش زنان مسلمان در علوم قرآني
در رأس اين زنان بايد از فاطمه زهرا (س) نام ببريم. همان گونه كه آورديم, ايشان به آموزش زنان نيز همت گمارده بودند.
اُمّ ورقه دختر عبدالله بن الحارث الأ نصاريه، از زنان فاضل عصر خويش بود. رسول (ص) او را شهيده ناميد.
او قرآن را جمع كرد و قاري آن بود[40]. بي شك قاري و جامع قرآن, از معارف آن بيگانه نيست و احتمالاً اطلاعات جامعي از قرآن دارد؛ بخصوص وقتي به اين نكته توجه كنيم كه صحابيان اهتمام ويژه به قرآن داشتند.
پيامبر اكرم (ص) به امّ ورقه اجازه داد كه در نماز, امامت اهل خانه ي خود را به عهده گيرد[41]
امّ‌سعد, جميله دختر سعد بن الرّبيع از صحابياني است كه توجه خود را به قرآن و معاني آن معطوف نمود و آن را خوب به حافظه سپرد و اسباب نزول آيات را فراگرفت.
سپس در اين امر مرجع ديگران شد و صحابه و تابعان جهت اطلاع از معاني و اسباب نزول قرآن به او رجوع كردند. او همچنين از سيره و غزوات رسول (ص) گزارش هاي مهمي دارد[42].
از جمله زنان تابعي كوشا در امر قرآن, از امّ‌الدّراداء الصغري همسر دوم صحابي جليل ابوالدّرداء مي توان نام برد كه به منزلت بزرگي, در علم تفسير و فقاهت, رسيد. او معارف خود را از بزرگان صحابه, از جمله سلمان فارسي, ابو مالك اشعري, عايشه و همسرش فراگرفت و علم خود را به برخي از تابعان منتقل كرد كه بعدها از عالمان و بزرگان تابعان شمرده شدند. در ميان اين افراد أبو مسلم فقيه شام و حافظ حديث قرار دارد[43].
حضه دختر سيرين خواهر تابعي مشهور محمد بن سيرين در علم قرائت آنچنان سرآمد بود كه وقتي محمد به مشكلي در قرائت برخورد مي كرد, مي گفت از حضه بپرسيد كه چگونه آن را قرائت مي كند[44].

2-5ـ زنان و فقاهت
تفاوت عمده ي فقه با حديث در بررسي و كاوش آن است. محدّث نقل مي كند, اما فقيه به شرح و تعليل مي پردازد.
فقيه حكم قضيه هايي را كه به صراحت در حديث ذكر نشده, از قرآن و سنّت استنباط مي‌كند.
در همان سده ي نخست, حتي در دوره ي حضور پيامبر (ص) به اجتهادها و استنباط هايي برمي خوريم.
ضرورت اجتهاد پس از رحلت پيامبر (ص) بيشتر احساس شد. در اين راستا, زناني انديشمند و فرزانه بودند كه چون مردان و بلكه بهتر از آنان استنباط احكام مي كردند.
از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود:
فَرُبَّ امرَأَهٍ اَفقَهُ مِن رَجلٍ[45]
چه بسا زني از مردي فقيه تر باشد.
نمونه ي روشن اين موضوع حضرت فاطمه (س) دختر گرامي پيامبر اسلام (ص) است[46].
امّ‌أيمن نمونه ي ديگري است كه در مكتب زهرا (س) دانش آموخته است[47]. برخي از عالمان اهل سنت, زنان پيامبر (ص) بخصوص عايشه, امّ سلمه و ميمونه را در زمره ي فقيهان آورده و رأي فقهي آنان را گزارش كرده و حتي در برخي موارد, آن را پذيرفته اند.
ذهبي آورده است:
امّ سلمه از فقهاي صحابه شمرده مي شود و يكي از 13 نفري است كه صحابه در فتوا به او رجوع مي‌كردند. امّ سلمه بخصوص در مورد فقه زنان (احكام رضاع. طلاق و عدّه) خبره بود[48].
ابن قيم معتقد است بيش از 130 نفر از صحابه ـ اعم از زن و مرد ـ صاحب فتوا بوده اند كه 7 نفر از آنان بيش از ديگران مورد استفتا قرار گرفته اند و عايشه در زمره ي آنان قرار دارد.
ابن حزم ادعا مي كند فتاوي هر يك از آنان را مي توان در يك كتاب ضخيم گردآورد[49].
در ميان زنان صحابي فقي، همچنين مي توان از ربيه ي رسول (ص) زينب دختر ابوسلمه (م73ق) نام برد.
ابن عبدالبّر او را فقيه ترين زن عصر خويش مي شمرد و از ابورافع نقل شده است كه او فقيه مدينه بود[50].
محمد صديق خان رأي اين بانو را در زمينه ي اسقاط زكات از زيور آلات زنانه نقل كرده است[51].
ذهبي ام عطيه نسيبه دختر الحارث الأنصاريه را از فقهاي صحابه شمرده است[52].
برخي از زنان در صدر اسلام به درجه اي از فهم و نيز آزادي بيان رسيده بودند كه حتي به قرائت رسمي خليفه از احكام ديني اعتراض مي كردند كه در اين جا به ذكر نمونه اي مي پردازيم:
خليفه عمر در مورد مهر براي مردم سخن گفت و زياد قرار دادن مهر را منع و آن را به 400 درهم محدود كرد. زني از قريش به او اعتراض كرد و گفت: اي اميرالمومنين! آيا مردم را از اين كه مهر زنان را بيش از 400درهم قرار دهند, نهي مي كني؟
عمر گفت: بلي. پاسخ داد: مگر اين آيه را نشينيده اي كه فرمود: (وَ اتيتم اِحداهنَّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شيئاً) [نسا(4). 20] تو چگونه مهر را محدود مي سازي حال آنكه خدا آن را بدون تحديد بيان كرده است؟
عمر گفت: (كلُّ النّاسِ افقه من عمرَ) سپس بر منبر بالا رفت و از سخن پيشين خود بازگشت و آن را اعلام نمود[53].
از زنان تابعي نيز كساني در فقه سرآمد بودند, از جمله ي آنان (فاطمه) دختر علي (ع) است. اخبار, دلالت بر فهم او در احكام زنان دارد[54]. حضه دختر سيرين (م101ق) فهم بسيار در مورد قرآن داشت[55].
هند دختر مهلَّب[56] و ام الدراء الصغري[57]را از فقيهان تابعي شمرده اند. حميده همسر امام صادق (ع) احكام زني را كه از ايشان در مورد چگونگي محرم شدن طفل سئوال كرد, به او ارجاع داد[58].
در دوره هاي بعد نيز زناني در علم و دانش و فقه درخشيدند كه سخن گفتن از آن مجالي ديگر مي طلبد.

نتيجه

از آنچه گفته شد نكات زير قابل توجه است:
1) پس از نزول قرآن, زنان صدر اسلام با الهام از اين كتاب آسماني, همپاي مردان در ايجاد نهضت‌علمي درخشيدند.
2) پيامبر اسلام و ديگر پيشوايان دين, نقش مهمي در آوردن زنان به عرصه هاي علمي ايفا كردند.
3) مشاركت زنان در فعاليت هاي علمي منحصر به آموختن مسايل ديني نبوده است.
4) برخي از شواهد حكايت از آن دارد كه زنان راوي در نقل احاديث پيامبر بهتر از مردان عمل كرده‌اند, به طوري كه نسبت به مردان, كمتر مورد تضعيف راوي شناسان واقع شده اند.

منابع و پي نوشت ها

[1]. ر.ك: علق (96)،5-1.
2. ر.ك: قلم (68)، 1.
3. محمد باقر مجلسي: بحار الانوار، ج1،ص172.
4. احمد شبلي: تاريخ آموزش در اسلام، ترجمه‌ي محمد حسين ساكت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ص262.
5. خير الدين الزركلي: الاعلام، بيروت، دارالعلم للملايين، 1989م، ج2، ص148.
6. ر.ك: امّ علي مشكور: أشعار النساء المؤمنات، ط1، قم، سعيد بن جبير، 1413قدرت انتقالي
7. همان.
8. ابن حجر عسقلاني: الاصابة في تمييز الصحابة، بيروت، دارالكتب العلمية، بي تا، ج8، ص121.
9. همان، «رقية نمله» مربوط به علم طب و احتمالاً نوعي روان درماني است. احتمالاً نمله نوعي مرض پوستي مثل «اگزما» است كه بيمار گمان مي كند، مورچه بر روي بدن او حركت مي‌كند. شفا در جاهليت نيز اين كار را انجام مي داده است و پس از اسلام آوردن و هجرت، از رسول (ص) براي اين كار اجازه گرفت (بخاري از اين كار د ركتاب الطب، باب رقية النبي (ص) ياد كرده است و ترمذي در سنن، كتاب الجنائز، باب في التعوذ للمريض، رقم 973) اما برخي از نويسندگان متأخر آن را علم تزيين خط و كتابت دانسته اند. ر.ك: صلاح عبدالمغني محمد: الحقوق العامة للمرأة، ط1، بي جا، مكتبة الدار العربية للكتاب، 1418ق، ج1، ص195.
10. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت في ضوء القرآن و الحديث، ط2، دمشق ـ بيروت، اليمامة للطباعة و النشر والتوزيع، 1417ق، ص147.
11. بقره (2):129،151، 231؛ آل عمران (3): 164؛ جمعه (62): 2.
12. احمد شبلي، پيشن، ص266. اين كتاب آمار خود را به استناد الاصابة، تهذيب الأسماء، تاريخ بغداد وضوء اللامع، 1543 نفر ياد كرده است.
13. ر.ك: عبدالحليم محمد أبوشقة: تحرير المرأة في عصر الرسالة، ط1، كويت، دارالقلم، 1410ق، ج1، ص161و 172.
14. محمد باقر مجلسي: پيشين، ج43، ص46، 66 و 80؛ همان، ج2، ص8.
15. از جمله ذهبي در سير اعلام النبلاء ، ج2، ص134 آورده است كه از ايشان تنها 18 حديث در كتب صحيح و سنن و مسانيد آمده است.
16. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص265؛ شمس الدين ذهبي، همان، ص202.
17. سعيد أيوب: زوجات النبي، ط1، بيروت، دارالهادي، 18-1417ق، ص61.
18. همان، ص62.
19. شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص202.
20. همان، ص135-139.
21. براي مشاهده نمونه هايي از مراجعه صحابه به عايشه ر.ك: تحريرة المرأة في عصر الرسالة، ج2، ص 384 و 385.
22. عمر رضا كحالة: اعلام النساء، ط9، بيروت، مؤسسه الرسالة، 1982م، ج5، ص139. او پس از عايشه ام سلمه بيش از ديگر زنان رسول (ص) از ايشان حديث نقل كرده است. ر.ك: المعجم الكبير، ج23، ص422-431.
23. شمس الدين ذهبي : سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص212. ر.ك: المعجم الكبير، ج24، ص51-53.
24. همان، ص261. همچنين ر.ك: المعجم الكبير، ج24، ص61-66.
25. همان، ص232؛ ابن الأثير : اسد الغالبة في معرفة الصحابة، مصر، جمعية المعارف المصرية، 1285ق، ج5، ص490.
26. شمس الدين ذهبي: ص219؛ ابن الأثير، همان، ص457.
27. ر.ك: تحريرة المرأة في عصر الرسالة، ج2، ص157-163.
28. شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص292.
28. او فاطمه صغري است و از طريق اسماء بنت عميس (همسر پدرش) روايات بسياري از رسول فرا گرفت. او از برادرش (محمد بن حنفيه) نيز روايت كرده است. بسياري از علماي تابعي از او روايت كرده اند و ابن عساكر از طريق او از اسماء بنت عميس حديث منزلت را روايت كرده است. ر.ك: ابن سعد: پيشين، ج8، ص465.
30. او استاد همسر خود هشام بن عروة بن الزبير بود كه خود از اكابر تابعين شمرده مي‌شود. فاطمه از زنان ثقه بود. روايات نقل شده از او حاكي از آن است كه نها در مدرسه ي زنان تعليم ديه بود. از ام سلمه، عايشه، اسماء بنت ابي بكر و عمرة بنت عبدالرحمان روايت كرده است. ر.ك: شمس الدين ذهبي: سير اعلام النبلاء، پيشين، ج2، ص292.
31. همان. ج5, ص262؛ عمر رضا كحاله: پيشين, ج2, ص202-224. او در ادبيات, شعر و نقد ادبي نيز شهره بود.
32. شمس الدين ذهبي: پيشين, ج4, ص507.
33. عمررضا كحاله: پيشين, ج2, ص295.
34. همان, ج5, ص187.
35. سيد محسن امين: أعيان الشيعه, حققه و أخرجه و استدرك عليه: السيد حسن الأمين, بيروت, دارالتعاريف للمطبوعات, 1406ق, ج3, ص479.
36. همان, ص487.
37. همان.
38. شمس الدين ذهبي: ميزان الأعتدال في نقد الرجال, تحقيق: علي محمد البجاوي, بيروت, دارالفكر, ج3, ص395.
39. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص149؛ صلاح عبدالغني محمد, پيشين, ج1, ص195.
40. ابن حجر عسقلاني, ج8, ص289, رقم 1535.
41. همان.
42. احمد خليل جمعه: نساء من عصر النبوه، بيروت, دار ابن كثير, 1412ق, ج2, ص171.
43. احمد خليل جمعه: نساء من عصر التابعين, ط2, دمشق ـ بيروت, دار ابن كثير, 1414ق, ج2, ص111 و 112.
44. همان, ج1, ص123.
45. محمد بن حسن حر عاملي: وسائل الشيعه, بيروت, موسسه آل البيت لاحياء التراث, 1413ق, ج11, ص177.
46. ر.ك: محمد باقر مجلسي: پيشين, ج43.
47. عمر رضا كحاله, پيشين, ج1, ص127؛ ابن حجر, پيشين, ج8, ص212 و 214, رقم 1139.
48. شمس الدين ذهبي, سير اعلام النبلاء ، پيشين, ج2، ص203.
49. احمد خليل جمعه: نساء اهل البيت، پيشين، ص142.
50. احمد خليل جمعه: نساء من عصر النبوه، پيشين, ج2, ص177-180.
51. سيد محمد صديق حسن خان بهادر: حسن الاسوه بما ثبت الله و رسول في النسوه. چ هند, دارالرائدالعربي, 1301ق, ص384.
52. همان.
53. احمد الحصين: المرأه و مكانتها في الاسلام, بي جا, مكتبه الايمان, 1981م, ص20.
54. احمد خليل جمعه: نساء من عصر التابعين, پيشين, ج1, ص185.
55. همان, ص199-122.
56. همان, ص68.
57. همان, ج2, ص121.
58. حر عاملي: پيشين, ج11, ص286, ح14817.
با تشکر ازدكتر سهيلا جلالي كندري

با سلام و عرض ادب و تشكر از جواب خوب جناب رضا

يكي ديگر از نقش هاي زنان در صدر اسلام كمك آنه به رزمندگان اسلام در جنگ ها بود.
تاريخ جنگ هاي صدر اسلام بيانگر آن است كه زنان به طور مستقيم و يا غيرمستقيم در جنگ شركت مي‌نمودند.

البته غالباً زنان در جنگها مسئوليت معالجة مجروحان جنگي و پرستاري از بيماران و انبارداري و حفاظت از وسايل رزمنده‌ها و آبرساني و تعمير تجهيزات جنگي و... را به عهده داشتند ولي در مواقع لزوم بطور مستقيم وارد جنگ مي‌شدند، همانگونه كه در جنگ اُحُد نسيبه دختر كعب مشهور به ام‌عماره پس از فرار عده‌اي از مسلمانان از جبهه مستقيماً وارد جنگ شد و در همين نبرد دوازده زخم از شمشيرها و نيزه‌هاي دشمن برداشت‌.
يا هنگامي كه جنگ يمامه رخ داد و مسلمانان از برابر كفار فرار كردند نسبيه شمشيري برداشت و به سوي دشمن حمله كرد تا آنكه در اثر ضربت دشمن يك دست وي قطع شد.

نقش زنان در تداركات و پشتيباني جبهه از جمله انتقال و حمل آب و غذا به جبهه‌، آشپزي‌، انتقال مجروحان به پشت جبهه‌، تخلية شهدأ، تشويق رزمندگان به جنگ با خطابه‌ها و اشعار و ملامت فراريان از جنگ بسيار مؤثر بوده است‌. و در جنگ احد، حنين‌، بدر، صفين‌، تبوك و يرموك و... نقش فعالي داشتند.

از زنان شهيدي كه مي‌توان از آنان نام برد ام حكيم است كه در جنگ مرج‌الصّفر شركت كرد. پس از شهادت همسرش در جنگ به دشمن حمله كرد و با تنها سلاح خود، عمود آهنين خيمه‌، هفت نفر از دشمنان را از پاي درآورد و پس از نبردي دلاورانه آغوش به روي شهادت گشود. و ديگري ام‌وهب كه در روز عاشورا در كربلا به شهادت رسيد.(تاريخ طبري‌، كامل ابن اثير، تاريخ يعقوبي‌)

.

نقل قول:
[=arial]نقش زنان در تداركات و پشتيباني جبهه از جمله انتقال و حمل آب و غذا به جبهه‌، آشپزي‌، انتقال مجروحان به پشت جبهه‌، تخلية شهدأ، تشويق رزمندگان به جنگ با خطابه‌ها و اشعار و ملامت فراريان از جنگ بسيار مؤثر بوده است‌. و در جنگ احد، حنين‌، بدر، صفين‌، تبوك و يرموك و... نقش فعالي داشتند.
این زنها جهنمین، چون از خونه بیرون رفتن، اگه خونه میموندن براشون بهتر بود!:khaneh:
حدیث: برای زن چیزی بهتر از اینکه در خانه بماند نیست!

سیره عملی زنان صدر اسلامو با اون گستردگیش بیخیال میشن و میچسبن به یه حدیث که خود حضرت زهرا هم بهش عمل نکردن:
حدیث واحد از حضرت زهرا(دست مایه خانه نشین کردن زن!) : هیچ چیز بهتر از این نیست که زن ،مردی را نبیند و مرد هم زنی را نبیند!!

پس سیلی تنهایی در کوچه های کوفه دروغ بود؟؟حضرت زهرا تنها هم رفته بودن دیگه
سخنرانی و ایراد خطبه برای مردم دروغ بود؟؟؟
حاضر شدن تو دادگاه و دفاع از حق و حقوقشون (فدک) دروغ بود؟؟؟

اگه الگوی یه زن حضرت زهرا باشه، تو خونه نمیمونه
حقیقت اینه، شما نمیتونین انکار کنین

منتقد;112580 نوشت:
یه حدیث که خود حضرت زهرا هم بهش عمل نکردن: حدیث واحد از حضرت زهرا(دست مایه خانه نشین کردن زن!) : هیچ چیز بهتر از این نیست که زن ،مردی را نبیند و مرد هم زنی را نبیند!! پس سیلی تنهایی در کوچه های کوفه دروغ بود؟؟حضرت زهرا تنها هم رفته بودن دیگه سخنرانی و ایراد خطبه برای مردم دروغ بود؟؟؟ حاضر شدن تو دادگاه و دفاع از حق و حقوقشون (فدک) دروغ بود؟؟؟

سلام عليکم
جناب منتقد،فکر مي کنم در اين جا مغالطه انجام داده ايد،گذشته از آن که حضرت زهرا سلام الله عليها بزرگتر ازآن بودند که فرمايشي داشته باشند وخود عمل نکنند لذا شما اگر الگويتان حضرت زهرا سلام الله عليها است از اين جمله استغفار کنيد واگر بنده بد متوجه شده ام پوزش مي طلبم
اما مغالطه: اينکه حضرت زهرا سلام الله عليها فرموده باشند که زنها اگر خانه بمانند برايشان بهتر است با اينکه ايشان خودشان در مواقعي به مسجد مدينه آمدند ، منافات ندارد و راه حل اين معما پي بردن به شرايط اضطرار است،کجاي تاريخ داريم که حضرت زهرا سلام الله عليها در زمان حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم به مسجد آمدند وسخنراني کرده باشند،حتي براي زنان تا چه رسد براي مردان ،پس چرا در آن شرايط آمدن وحتي براي مردان سخنراني کردند ،اين همان شرايط اضطرار است که فکر مي کنم شما آن را لحاظ نکرده ايد وقضاوت نموده ايد ،کجاي تاريخ مي توان يافت که حضرت زهرا اسلام الله عليها براي شرکت در نماز جماعت يا ...در مسجد حاضر شدند البته حج واجب فرق مي کند ،اين به اين معنا نيست که خانمهاي ما نبايد به مسجد بروند ،اينها بايد مقلد مرجعشان باشند چرا که مرجع با ديدن احاديث متفاوت ودر نظر گرفتن شرايط نظر مي دهد نه اينکه بلا فاصله با ديدن اين حديث فتوا دهد ب،گذريم
حضرت زينب در شام وکوفه سخنراني کردند نه در جمع زنان ،بلکه حضور مردان ،بلکه دشمنان سنگ به دست ، اما اين اضطرار بود ونمي شود از آن حکم کلي استنباط کرد ، آيا جاي ديگر داريم که حضرت زينب سلام الله عليها براي مردان سخنراني کرده باشند؟نه

دز نوشته پست قبلي منظورمان اين نيست که زن در اجتماع شرکت نکند بلکه شرکت بايد در مواقع ضروري باشد حتي شرکت زنان در صدر اسلام رد جنگها نيز از باب ضرورت بود تا جبهه تا مردان سرگرم کارهايي که از دست زنان بر مي آيد نشوند بلکه به جهاد بپردازند زير امداوا وکارهاي پشت جبهه از دست زنان نيز بر مي آمد،و مشغول شدن مرداني که مي توانستند در صحنه جنگ افتخار آفريت باشند به اين جور کارها باعث تضعيف جبهه مسلمين مي شد، به نمونه زير توجه کنيد
مادر سعید که دختر سعید ابن ربیع است می گوید:نزد ام عماره رفتم وگفتم :از ماجرای احد برای ما تعریف من.گفت :صبح زود به احد رفتم ودر حالی که مشک آب همراه داشتم نگاه می کردم تا ببینم که مردم چکار می کنند؛پیش پیامبر(ص) رفتم و او همراه یارانش بود ونسیم پیروزی به نفع مسلمانان می وزید. وقتی که یورش مشر کان مسلمانان را تار ومار کرد،تلاش کردم هر طور شده خود را به پیامبر(ص) برسانم واز او جدا نشوم؛به طور مستقیم وارد جنگ شدم وبا پرتاب تیر وشمشیرزنی پیامبر(ص) را حمایت می کردم و در این ا ثنا به شدت مجروح شدم .مادر سعید می گوید:زخم گسترده وعمیق را دیدم که آثار آن بر گردن او مانده بود،گفتم چه کسی گردن تورا آنگونه مجروح کرد؟گفت:دور وبر پیامبر(ص) خالی بودو ابن قمیئه هر چه بیشتر به ما نزدیک می شد ؛ او فریاد می کشید که)محمد را به من نشان دهیداگر او نجات یابد ما نجات نخواهیم یافت.) من ومصعب بن عمیر وچند تن از یاران پیامبر(ص) در مقابل او ایستادیم؛این ضربه را به من زد وضربه های زیادی را به او وارد کردم ،اما آن دشمن خدا دو لباس زره بر تن داشت وشمشیر بر او اثر نمی کرد.ظمره ی ابن سعید ما زنی پیرامون مادر بزرگش که در احد شهید شده می گوید:از پیامبر(ص) شنیدم که می فرمود:امروز مقام ومنزلت نسیبه دختر کعب از مقام ومنزلت فلان وفلان بهتر است .پیامبر در آن روز اورا می دید که لباس هایش را جمع ولنگ بر کمر بسته ،مردانه با دشمنان می جنگید؛تا حدود سیزده زخم بر داشت
قطعا الان نيز کارها ي است که فقط از دست زنان بر مي آيد مثل متخصصص مامايي و...

در جلد اول کتاب داستان راستان شهیدمطهری آمدا است که

اثرى كه روى شانه نسيبه دختر كعب - كه به نام پسرش عماره ((ام عماره )) خوانده مى شد - باقى مانده بود، از يك جراحت بزرگى در گذشته حكايت مى كرد. زنان و بالاخص دختران و زنان جوانى كه عصر رسول خدا را درك نكرده بودند يا در آن وقت كوچك بودند، وقتى كه احيانا متوجه گودى سرشانه نسيبه مى شدند، با كنجكاوى زيادى از او ماجراى هولناكى را كه منجر به زخم شانه اش شده بود مى پرسيدند. همه ميل داشتند داستان حيرت انگيز نسيبه را در صحنه ((احد)) از زبان خودش بشنوند.
نسيبه هيچ فكر نمى كرد كه در صحنه احد با شوهر و دو فرزندش دوش به دوش يكديگر بجنگند و از رسول خدا دفاع كنند. او فقط مشك آبى را به دوش كشيده بود براى آنكه در ميدان جنگ به مجروحين آب برساند. نيز مقدارى نوار از پارچه تهيه كرده و همراه آورده بود تا زخمهاى مجروحين را ببندد. او بيش از اين دو كار، در آن روز، براى خود پيش بينى نمى كرد.
مسلمانان در آغاز مبارزه با آنكه از لحاظ عدد زياد نبودند و تجهيزات كافى هم نداشتند، شكست عظيمى به دشمن دادند. دشمن پا به فرار گذاشت و جا خالى كرد، ولى طولى نكشيد در اثر غفلتى كه در يك عده از نگهبانان تل ((عينين )) در انجام وظيفه خويش كردند، دشمن از پشت سر شبيخون زد، وضع عوض شد و عده زيادى از مسلمانان از دور رسول اكرم پراكنده شدند.
نسيبه همينكه وضع را به اين نحو ديد، مشك آب را به زمين گذاشت و شمشير به دست گرفت . گاهى از شمشير استفاده مى كرد و گاهى از تير و كمان . سپر مردى را كه فرار مى كرد برداشت و مورد استفاده قرار داد. يك وقت متوجه شد كه يكى از سپاهيان دشمن فرياد مى كشد: ((خود محمد كجاست ؟ خود محمد كجاست ؟)) نسيبه فورا خود را به او رساند و چندين ضرب بر او وارد كرد. و چون آن مرد دو زره روى هم پوشيده بود، ضربات نسيبه چندان در او تاءثير نكرد، ولى او ضربت محكمى روى شانه بى دفاع نسيبه زد، كه تا يك سال مداوا مى كرد. رسول خدا همين كه متوجه شد خون از شانه نسيبه فوران مى كند، يكى از پسران نسيبه را صدا زد و فرمود: ((زود زخم مادرت را ببند)) وى زخم مادر را بست و باز هم نسيبه مشغول كارزار شد.
در اين بين ، نسيبه متوجه شد يكى از پسرانش زخم برداشته ، فورا پارچه هايى كه به شكل نوار براى زخم بندى مجروحين با خود آورده بود درآورد و زخم پسرش را بست . رسول اكرم تماشا مى كرد و از مشاهده شهامت اين زن لبخندى در چهره داشت . همينكه نسيبه زخم فرزند را بست به او گفت : ((فرزندم زود حركت كن و مهياى جنگيدن باش )) هنوز اين سخن به دهان نسيبه بود كه رسول اكرم شخصى را به نسيبه نشان داد و فرمود: ((ضارب پسرت همين بود.)) نسيبه مثل شير نر به آن مرد حمله برد و شمشيرى به ساق پاى او نواخت كه به روى زمين افتاد. رسول اكرم فرمود: ((خوب انتقام خويش را گرفتى . خدا را شكر كه به تو ظفر بخشيد و چشم تو را روشن ساخت .))
عده اى از مسلمانان شهيد شدند و عده اى مجروح . نسيبه جراحات بسيارى برداشته بود كه اميد زيادى به زنده ماندنش نمى رفت .
بعد از واقعه احد، رسول اكرم براى اطمينان از وضع دشمن ، بلافاصله دستور داد به طرف ((حمراءالاسد)) حركت كنند. ستون لشكر حركت كرد. نسيبه نيز خواست به همان حال حركت كند، ولى زخمهاى سنگين اجازه حركت به او نداد. همين كه رسول اكرم از ((حمراءالاسد)) برگشت ، هنوز داخل خانه خود نشده بود كه شخصى را براى احوالپرسى نسيبه فرستاد. خبر سلامتى او را دادند. رسول خدا از اين خبر خوشحال و مسرور شد.

از جمله زنانی که در جنگ ها یارى گر حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) بودند و نقش پرستارى از مجروحین و آب رسانى به آنان و سایر سربازان اسلام را داشتند، مى توان از حمنه، سهله، ام سلمه همسر پیامبرو... را نام برد.
یکى از این زنان که شاید نام کمترى از او برده شده زنى بود به نام «ام سنان اسلمى». وى در حالى که بسیارى از مردان از شرکت در جنگ خوددارى مى کردند با داشتن مال بسیار مبادرت به شرکت در این فریضه مهم مى کرد. در جنگ پیامبر با یهودیان خیبر، خود این زن به پیامبر پیشنهاد کرد تا در کنار پیامبر بجنگد. امّا پیامبر از او خواست که براى پرستارى در کنار همسرش ام سلمه باشد. وى احادیث بسیارى از پیامبر نقل کرده است.
از جمله زنان دیگر پرستار در جنگ مى توان از حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) نام برد که از شیوه هاى نوینى در بستن زخم مجروحین مثل استفاده از خاکستر آتش براى ضد عفونى کردن زخم و... استفاده مى کردند.
از زنان دیگر مى توان از «امیّه» دختر قیس غفارى یاد کرد که در سن 14 سالگى به اسلام گروید و در جنگ خیبر که 17 سال داشت شرکت کرد. پیامبر خدا به او در جنگ وظایفى محول کرد که وى به خوبى آنها را انجام مى داد. به همین دلیل پیامبر جایزه اى به او اهدا کرد که گردنبندى بود که امیّه تا زمان مرگ آن را از خود جدا نکرد و وصیّت کرد که آن را به همراهش دفن کنند.
از زنان دیگر پرستار در جنگ «کعبیه دختر سعید اسلمى» بود که در غیر از جنگ هم به پرستارى مجروحین مشغول بود. براى او در مسجد خیمه اى برافراشته بودند که به درمان مجروحان بپردازد. وى از پرستاران سعد بن معاذ بود. کعبیه با وجود امکانات ناچیز، زخم هاى مجروحین را پانسمان و به ساختن داروهاى ساده مبادرت مى کرد و خدمات بهداشتى چشمگیرى انجام مى داد. در جنگ خیبر هم در رکاب پیامبر، انجام وظیفه کرد. پیامبر نیز از غنایم، به او سهمى برابر یک سرباز جنگى داد.
از زنان شهيدي كه مي‌توان از آنان نام برد ام حكيم است كه در جنگ مرج‌الصّفر شركت كرد. پس از شهادت همسرش در جنگ به دشمن حمله كرد و با تنها سلاح خود، عمود آهنين خيمه‌، هفت نفر از دشمنان را از پاي درآورد و پس از نبردي دلاورانه آغوش به روي شهادت گشود. و ديگري ام‌وهب كه در روز عاشورا در كربلا به شهادت رسيد.(1)
براي اطلاع بيشتر به كتاب «نقش زنان مسلمان در جنگ‌» تهيه كننده‌: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي از انتشارات پيام آزادي مراجعه فرمائيد.

پاروقي:
1- تاريخ طبري‌، كامل ابن اثير، تاريخ يعقوبي‌.

عماد;112680 نوشت:
سلام عليکم جناب منتقد،فکر مي کنم در اين جا مغالطه انجام داده ايد،گذشته از آن که حضرت زهرا سلام الله عليها بزرگتر ازآن بودند که فرمايشي داشته باشند وخود عمل نکنند لذا شما اگر الگويتان حضرت زهرا سلام الله عليها است از اين جمله استغفار کنيد

سلام
اولا که جناب نه و سرکار
دوما درست متوجه شدین منظورم همین بود،یعنی مفهوم اون حدیث با برداشت شما یکی نیست چون عمل حضرت زهرا به اون حدیث با برداشت دلبخواهی شما خیلی متفاوته
سوما من اشتباهی نکردم که بخوام استغفار کنم،پذیرفتن تضاد و تناقض ببخشیدا برام سخته
نقل قول:
اما مغالطه: اينکه حضرت زهرا سلام الله عليها فرموده باشند که زنها اگر خانه بمانند برايشان بهتر است با اينکه ايشان خودشان در مواقعي به مسجد مدينه آمدند ، منافات ندارد و راه حل اين معما پي بردن به شرايط اضطرار است،
اینو دیگه میخواین چیکار بکنین؟ لیس علی المره جهاد =برزن جهادی نیست
ایشون از صنف زنها جدا هستند؟؟چرا تو حرف و عملشون اینقد تناقضه؟ مرد نبود بجای ایشون دفاع کنن، حسنین سیدین شباب اهل جنت نبودن؟؟ بانوی هجده ساله از جنس زنها نبودن؟؟؟ چطور جملشون کلیت داره،یه بار دیگه نگاهش کنین: هیچ چیز برای زن از ان بهتر نیست که مردی او را نبیند و او هم مردی را نبیند
گرفتن مال واجبتره یا دور موندن از لمس و نگاه نامحرم؟؟سیلی خوردن تو کوچه تنها چی؟ اونم اضطرار بود؟؟ لازم بود تنها برن؟؟
یه زنه شوهرش نیمذاره بره نماز جمعه، چون نماز جمعه رو جزو وظایف اجتماعی مردا میدونه،چون حضرت زهرا نمیرفتن مسجد!! راستم میگفت آخه سوره جمعه که مخاطبش زنها نیستن، مثل سوره یوسف، بقیه سوره های قرآن

همتون هر موقه به نفعتونه یه حدیثو کلیت میدین،هرموقه به ضررتونه توجیهش میکنین و میپیچونیدش منظورش عوض بشه اون حدیثی که میگه زن سوره یوسف و سواد نوشتن یاد نگیره و در بالاخانه ها جای نگیره و .. رو توجیه میکنن که جعلیه یا یه منظور دیگه داره، اما از این حدیث برداشت کلی که خودتون میخواین میکنین با اینکه رفتار حضرت زهرا مطابق با کلیت حدیث نبود
هردوتاش حدیثه،با هردوتاشم باید یه جور برخورد کرد جزین میشه برداشت دلبخواهی برداشت بازیچه ای،دین میشه یه بازیچه که هروقت مناسب بود ازش برداشت میکنن
ثابت کنین برام که دین بازیچه نیست

منتقد;112819 نوشت:
مرد نبود بجای ایشون دفاع کنن،

جناب با ادب باشيد
نه خير مرد نبود مگر تاريخ را مرور نکرده ايد

منتقد;112819 نوشت:
حسنین سیدین شباب اهل جنت نبودن؟؟

امام حسن عليه السلام 6سال وامام حسين عليه السلام 5سال داشتند

منتقد;112819 نوشت:
بانوی هجده ساله از جنس زنها نبودن؟؟؟


برويد روي جمله اضطرار که بنده گفتم ، تامل کنيد

منتقد;112819 نوشت:
هیچ چیز برای زن از ان بهتر نیست که مردی او را نبیند و او هم مردی را نبیند گرفتن مال واجبتره یا دور موندن از لمس و نگاه نامحرم؟؟سیلی خوردن تو کوچه تنها چی؟ اونم اضطرار بود؟؟ لازم بود تنها برن؟؟

حديث درست است ولي شما گرفتن فدک را با گرفتن مال اشتباه کرده ايد وباز طبق اشتباه خودتان نتيجه گيري کرده ايد
اما چرا فدک غصب شد
ابن ابی الحدید می گوید من به یکی از متکلمان امامیه بنام«علی بن نقی» گفتم:دهکده فدک آنچنان وسعت نداشت،وسرزمین به این کوچکی که جز چند نخل بیشتر در آنجا نبود،اینقدر مهم نبود تا مخالفان فاطمه(س) در آن طمع ورزند.
او در پاسخ من گفت:تو در این عقیده اشتباه می کنی،شماره نخلهای آنجا از نخلهای کنونی کوفه کمتر نبود،بطور مسلّم،ممنوع ساختن خاندان پیامبر(ص) از این سرزمین حاصلخیز برای این بود که مبادا امیرالمومنین علی(ع) از درآمد آنجا برای مبارزه با دستگاه خلافت کمک بگیرد،و لذا نه تنها فاطمه را از فدک محروم ساختند بلکه کلیه بنی هاشم و فرزندان عبدالمطلب را از حقوق مشروع خود هم بی نصیب کردند.زیرا جمعیتی که باید به دنبال زندگی بروند،وبا کمال نیازمندی بسر ببرند،هرگز فکر مبارزه با وضع موجود را در دماغ خود نمی پرورانند.{ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغه،ج16ص236}.

منظور از حضرت زهرا در پس گيري فدک تنها فدک نبد بلکه فدک مقدمه اي بود براي باز پس گيري خلافت
به اين داستان توجه کنيد
زمخشري در (ربيع الابرار) آورده است كه هارون فرزند مهدي در يكي از ملاقاتها به امام پيشنهاد نمود فدك را تحويل بگيرد و حضرت نپذيرفت وقتي اصرار زياد كرد فرمود مي پذيرم به شرط آن كه تمام آن ملك را با حدودي كه تعيين مي كنم به من واگذاري، هارون گفت حدود آن چيست؟ امام فرمود يك حد آن به عدن است حد ديگرش به سمرقند و حد سومش به افريقيه (آفريقا) و حد چهارمش كناره درياي خزر است. هارون از شنيدن اين سخن سخت برآشفت و گفت: پس براي ما چه چيز باقي مي ماند؟ امام فرمود:
مي دانستم اگر حدود فدك را تعيين كنم آن را به مامسترد نخواهي كرد (يعني خلافت و اداره سراسر كشور اسلام حق منست) از آن روز هارون كمر به قتل موسي بن جعفر (ع) بست. در سفر هارون به مدينه هنگام زيارت قبر رسول الله (ص) در حضور سران قريش و روساي قبايل و علما و قضات بلاد اسلام گفت: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا بن عم و اين را از روي فخر فروشي به ديگران گفت. امام كاظم (ع) حاضر بود و فرمود: السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا ابت (يعني سلام بر تو اي پدر من)مي گويند هارون دگرگون شد و خشم از چهره اش نمودار گرديد.

پس قيام حضرت زهرا در جريان فدک گرفتن مال از دست رفته نبود ،فاطمه زهرا علیهاسلام گویا غصب فدک را بهانه‏ای قرار داد تا به مردم بفهماند ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام هم غصب شده است.
و به همین جهت است که وقتی
ابن ابی الحدید از استادش می‌پرسد:« آیا فاطمه در ادعای خود صادق بود؟»
استاد می‏گوید:« بله.»
ابن ابی الحدید می‏گوید:« چرا ابوبکر فدک را به فاطمه علیهاسلام برنگرداند؟»
استاد تبسمی می‏کند و می‏گوید:« اگر ابوبکر فدک را برمی‏گرداند، فاطمه علیهاسلام فردا می‏آمد و ادعای خلافت شوهرش را می‏کرد و ابوبکر را از خلافت کنار می‌زد و ابوبکر هم هیچ چاره‏ای نداشت.»

رابعا: فاطمه زهرا علیهاسلام به دلیل نص آیه قرآن، از هر گونه زشتی و شر، پاک و مطهر است. او می‏گوید فدک مال من است و پدرم به من بخشیده، ولی ابوبکر می‏گوید « لا اعرف صحه قولک » یعنی نمی‏دانم که تو راست می‏گویی یا دروغ. هر مسلمانی می‌فهمد که ابوبکر در واقع آیه قرآن را رد می‌کند، زیرا وقتی فاطمه معصوم و مطهر چنین ادعایی می‏کند حتما راست می‏گوید.

نتیجه اینکه فاطمه علیهاسلام از مطالبه فدک یک هدفهای عالی و معنوی را دنبال می‏کرده است و الا در زمان حیات رسول الله هم که فدک را در اختیار داشت و کارگران در آنجا کار می‏کردند، عوایدش را در راه خدا و فقرا و مساکین بذل و بخشش می‏نمود.

منتقد;112819 نوشت:
سیلی خوردن تو کوچه تنها چی؟ اونم اضطرار بود؟؟ لازم بود تنها برن؟؟

اصل رفتن ،بله هم لازم بود وهم اضطرار ، چرا تنها رفتند ،چون حضرت علي عليه السلام در مسجد بودند وحضرت زهرا سلام الله عليها نيز با امام حسن 6عليه السلام ساله بر مي گشتند ،و جز اينها نيز حضرت محرم ديگري نداشتند،

نقل قول:
جناب با ادب باشيد
نه خير مرد نبود مگر تاريخ را مرور نکرده ايد

میشه شما توضیح بدین،من راه حلای دیگه ای سراغ دارم که میشد انجام داد
زنی که بخواد بره تو اجتماع،اگه حضورش موثرتر از شوهرشم باشه،نباید بره؟
شبهه ای به فدک ندارم، شما باید خودتونو اصلاح کنین که با خبر واحد (اون حدیث) خانوما رو از حقوق اجتماعیشون محروم میکنید، تو جامعه امروز هرکسی باید مثل حضرت زهرا عمل کنه،فعالیت اجتماعی بکنه
مگه من گفتم زنها برن پارک یا برن خیابون گردی؟
مگه گفتم خرید خونه گردنشون باشه؟ مگه گفتم مثل مردا کار بکنن تا پول در بیارن؟
حرفم این بود که تو اجتماع باشن، تو پستوی خونه قایمشون نکنن،نگن حتی بهتره تحصیل نکنن تا اینکه بخوان با مرد غریبه ای روبرو بشن!!:Ghamgin:

شماها میگین لازمه زن به خاطر این حدیث ترک تحصیل کنه چون دانشگاه مختلطه
زن هم یک انسانه ،حجاب گذاشتن تا تو اجتماع حضور داشته باشه،وقتی حجاب داشته باشه بازم نمیتونه بیاد؟بابا انصاف داشته باشین،زن یه کالای لوکس نیست، نه برا نمایش تو خیابونه نه مروارید توصدفه که زیباییش برا شوهرش حفظ بشه،همه وجود زن بعد جنسی نیست،دیدتونو ارتقا بدین دیشب سخنرانی رحیم پور ازغدیو نشون میداد برا زنان نخبه اکوادور،دلم سوخت براشون،یاد خودم افتادم،چه زود با رنگامیزی حفظ شخصیت گول خوردم که حجاب برا حفظ شخصیت خودمه،نمیدونستم برا حفظ زیبایی برا شوهره! چه زود گجول خورده بودم که اسلام دین تبعیض نیست،چه راحت آقای ازغدی براشون توضیح میداد،چه راحت گولشون زد حرفی از خونه نشین بودن نبود،نگفت که زنها بدون اجازه شوهرشون حق آب خوردنم ندارن،همتون همینجورید،اولش با وعده وعیدای قشنگ جذبمون میکنین بعدش کم کم تبدیلشون میکنین به یه برده،برده جنسی جامعه یا برده جنسی شوهر،مگه فرقیم داره؟
عرب با اروپایی یه فرهنگ ندارن،اسلام محدود به فرهنگا نیست،نیومدن بیرون از خونه به خاطر عربای بیفرهنگ بوده،همونایی که حضرت زهرا رو کشتن

نقل قول:
اصل رفتن ،بله هم لازم بود وهم اضطرار ، چرا تنها رفتند ،چون حضرت علي عليه السلام در مسجد بودند وحضرت زهرا سلام الله عليها نيز با امام حسن 6عليه السلام ساله بر مي گشتند ،و جز اينها نيز حضرت محرم ديگري نداشتند،

تا جایی که کلاس دوم دبستان بهمون یاد دادن اضرار معنیش میشه کار ضروری و فوری
میتونستن صبر کنن تا امام علی برگردن بعد باهاشون برن

اضطرار یعنی اگه من ایشالله داشتم میمردم،خودم تنها برسونم بیمارستان یا کار فوری پیش اومده باشه

لیس علی المرئه الجهاد
شما راست میگین خطاب آیات قرآن درباره جهاد و جامعه سازیو امر به معروف که به زنها نیست
جهاد زنها شوهرداریه
براتونم مهم نیست که به مرداهم گفتن جهاد مرد خدمت به خانواده است
مهم نیست این دوتا جهاد روبروی هم قرار میگیرن،اما جهاد اصلی رو دوش هردوئه
آخه شما زنو آدم حساب نمیکنین،زن اونی نیست که آسمان بار امانت نتوانست کشد قرعه کار به نام من دیوانه زدند
همون که گفتم،از تظر شما زن یه خدمتکاره برا اینکه مرد که خلیفه اللهه به آرمانهای الهی برسه
!!!!!!!

منتقد;113199 نوشت:
شما باید خودتونو اصلاح کنین که با خبر واحد (اون حدیث) خانوما رو از حقوق اجتماعیشون محروم میکنید، تو جامعه امروز هرکسی باید مثل حضرت زهرا عمل کنه،

اولا:اينکه خبر واحد است يانه کارشناسان محترم حديث سايت اظهار نظر مي نمايند
ثانيا :بنده درباره حضور ياعدم حضور زنان در جامعه حرفي نزدم چون متخصص اين فن نيستم واگر اظهار نظر کنم ،مثل همه مردمي مي شوم که در مسائل پزشکي و...اظهار نظر مي کنند وباعث خنده اهل فن مي شوند
شما شبهه هاي تاريخي درباره زندگي حضرت زهرا سلام الله عليها وارد کرديد بنده عرض کردم که اشتباه مي کنيد،تناقضي در رفتار وگفتار صديقه کبرا جانم به فدايش نيست،اين شماييد که در حل مسايل دچار تناقض شده ايد
ثالثا:حضرت زهرا الگوي هم مردان وهم زنان است اينيه بدان معني نيست که مثلا حضرت زهرا جهازيه يک پشم گوسفند ودستاس و..آوردند پس ماهم پشم گوسفند ودستاس در جهازيه دختران بگذاريم ،شرايط زمان ما با زمان حضرت زهرا سلام الله عليها فرق مي کند واما ايشان الگو مي باشند

منتقد;113199 نوشت:
شماها میگین لازمه زن به خاطر این حدیث ترک تحصیل کنه چون دانشگاه مختلطه

اگر منظورتان بنده هستم چنين اداعاي نکردم چون صريحا نوشتم که مثلا در فوق تخصص مامايي ،فقط نياز به زنان است در ديگر رشته ها نيز همچنين ،در دندانپزشي آيا لاز م نيست که زنان نيز تخصص داشته باشند که زنهاي مومنه پيش دندان پزش مرد نرود ؟مشخص است که جواب بنده مثبت است،

موضوع قفل شده است