ذکر چیست ؟ اقسام ذکر کدامست؟ ( مباحث ذکر و ذاکر و مذکور )

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ذکر چیست ؟ اقسام ذکر کدامست؟ ( مباحث ذکر و ذاکر و مذکور )

معانی ذکر :
به معنای یاد است در مقابل فراموشی . و آن حالتی است برای نفس که انسان به سبب آن ، می تواند آن چه را آموخته ، نگه دارد و از این جهت مانند حفظ است . با این فرق که حفظ به معنای یاد سپاری است ولی ذکر به معنای یادآوری .
معنای دیگر ذکر ، حاضر کردن چیزی در دل یا آوردن آن به زبان است .

ذکر در قرآن :

« فاذکروا الله کذکرکم آبائکم أو اشدّ ذکراَ » . 1
همان گونه که پدران خود را به یاد می آورید ، یا با یاد آوری بیشتر ، خدا را به یاد آورید .

پس در زبان قرآن ، ذکر به معنای یاد و یاد آوری خدای متعال است . و یو بی مناسبت نیست که یکی از نام های این کتاب شریف ذکر است یعنی این کتاب مقدس ، آفریدگار دانا و توانا را به بندگان فراموش کار یادآوری می کند . به قول یکی از اساتید هر جا که قرآن ، خطاب « یا ایها الناس » دارد یکی از معانیش هست : ای فراموشکار . چون ناس یک ریشه اش هم از نسیان و فراموشی است . یعنی قبلا خدای متعال به [فطرت] بندگان معرفی شده است : « الست بربکم قالوا بلی » . 2
آیا من مالک و پروردگار شما نیستم گفتند بلی .

به خاطر جریان تکوینی نوع بشر به غیر از خواصی از بشر این معرفی را فراموش کرده اند لذا قرآن ذکر است تا فراموش کاران را به وجود خالق هستی یادآوری و به فطرت خدا جویی آنان رهنمون کند .

پی نوشت :
1 - سوره ی بقره آیه ی 200 .
2 - سوره ی اعراف آیه ی 172 .

[=&quot]« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ كَانَ أَبِي ع كَثِيرَ الذِّكْرِ- لَقَدْ كُنْتُ أَمْشِي مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ- وَ آكُلُ مَعَهُ الطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَيَذْكُرُ اللَّهَ- وَ لَقَدْ كَانَ يُحَدِّثُ الْقَوْمَ وَ مَا يَشْغَلُهُ ذَلِكَ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ- وَ كُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لَازِقاً بِحَنَكِهِ يَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ كَانَ‏ يَجْمَعُنَا فَيَأْمُرُنَا بِالذِّكْرِ- حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ وَ يَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ كَانَ يَقْرَأُ مِنَّا- وَ مَنْ كَانَ لَا يَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّكْرِ » [/][=&quot]. 1

امام صادق سلام الله علیه فرمودند :
پدرم بسیار ذکر می گفت .
من با ایشان راه می رفتم و ایشان ذکر خدا می گفت .
با ایشان غذا می خوردم و ایشان ذکر خدا می گفت .
گاه با مردم سخن می گفت و در عین حال ، این کار ، او را از یاد خدا باز نمی داشت .
او را می دیدم که زبانش بر کامش چسبیده است . و
« لا اله الا الله » می گوید .
ما را جمع می کرد و دستور می داد ذکر بگوییم تا آن که آفتاب ، طلوع می کرد .
به کسانی از ما که قرآن خواندن بلد بودند ، دستور می داد آن را قرائت کنند و به آن هایی که قرائت بلد نبودند ، دستور می داد ذکر بگویند .

پی نوشت :
1 - [/][=&quot]بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏46، ص: 298[/]

باسمه تعالی
باسلام
معنای ذکر توجه ویاد آوری است که امری است مربوط به قلب انسانی و الفاظی مانند لااله الا الله ،سبحان الله در حقیقت ورد هستند نه ذکر و البته چون این الفاظ وسیله و عاملی هستند جهت توجه قلبی از باب تسمیه اسم مسبب بر سبب به آنها ذکر می گویند یعنی چون این الفاظ باعث می شوند که قلب توجه به حق تعالی پیدا کند به آنها ذکر می گویند بنابراین اگر در اسلام به ذکر آن همه اهمیت داده شده تا جایی که مقصد وغایت نماز قرار گرفته (اقم الصلاة لذکری )طه 14
وهر مقصدی برتر از وسیله وطریق به آن مقصد است باید بدانیم که مراد توجه درونی به حق تعالی است یعنی همان امری که اولیای الهی و اهل معرفت از آن تعبیر به حضور عندالله می کنند انسان دائم خود را در محضر حق تعالی ببیند و بداند در عین حال که مشغول فعالیت وتلاشهای روزمره و دنیوی خود است از وجود حق تعالی غفلت نداشته باشد
از برون در میان بازارم
وزدرون خلوتیست بایارم
(اوحدی مراغه ای)
ذکر گفتن بدون توجه قلبی وبدون طهارت نفسانی همانندمشعلی در دست شخص کور است که نور افشانی مشعل برای دارنده اش فایده ای ندارد البته عیب از مشعل نیست او نور افشانی خود را می کند لکن شخص کور و نابینا از بهره او محروم است به تعبیر جناب مولوی
ذوق باید تا دهد طاعات بر
مغز باید تا دهد دانه شجر
دانه بی مغز کی گرد نهال
صورت بی روح نباشد جز خیال

پس آنچه که مهم است توجه قلبی به حق تعالی است به قول جناب سعدی
هرگز وجود حاضرو غایب شنیده ای
من در میان جمع ودلم جای دیگر است
ویا به تعبیر حضرت علامه حسن زاده آملی در ضمن کلمه 168
جهد کن که در همه حال سرّت با یار بود نه در کوچه وبازار
ودر جای دیگر می فرماید:
تن به دنیا دار و دل به مولا
اینکه در قرآن کریم در توصیف اولیای الهی آمده است (الذین هم علی صلا تهم دائمون )معارج 22
به همین معناست که اولیای الهی همیشه در محضر حق تعالی هستند وتوجه قلبی به حق تعالی دارند
به قول بابا طاهر عریان
خوشا آنان که الله یارشان بی
که حمدو قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان ماوایشان بی

نور256;235346 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام
واما اقسام ذکر:

ذکر یا لفظی است یا قلبی گرچه حقیقت ذکر همان توجه قلبی است ولی نمی شود اثر الفاظ وذکر لفظی را نادیده گرفت از جمله آنکه هر عضوی باید از ذکر وعبادت بهره ببرد و اکتفا به ذکر قلبی زبان را از بهره عبادت محروم می کند چنانکه گفته شده خواندن قرآن از روی قرآن و نگاه به آن بهتر از حفظ خواندن که در حفظ خواندن چشم بهره خود را از عبادت از دست می دهد
دیگر آنکه تمرین ونقش ذکر لفظی قابل انکار نیست ذکر لفظی در حقیقت تمرین وورزش است که آسان تر از ذکر قلبی است البته باید توجه داشت که ذکر لفظی وسیله ای باشد برای تحقق ذکر قلبی
بهترین دلیل بر وجود ذکر لفظی فرمایشات ائمه دینمان در توصیه هایی که برای بیان کردن اذکار لفظی داشتند ودر کتب روایی فراوان یاد می شوند متاسفانه افراط وتفریط پیش آمده بعضی از فرق صوفیه فقط بر ذکر لفظی تاکید می ورزند و حلقه های ذکر تشکیل می دهند و حرکاتی با آهنگ های خاص انجام می دهند و برخی دیگر در نکته مقابل اند و اصلا لفظی ادا نمی کنند و دیده شده حتی بعضی از آنها که نماز می خوانند همه نماز را به سکوت وتوجه می گذرانند از نظر معارف اهل بیت علیهم السلام هر دو روش محدود است با مراجعه به قرآن و روایات می بینیم اذکار خاصی تاکید شده با الفاظی مخصوص ودر مواردی با عددهای معین حتی تاکید شده با همان لفظی که دستور داده شده بدون کم وزیاد ادا شود
برای آشنایی بیشتر به رساله نورعلی نور فی ذکر ذاکر مذکور حضرت علامه حسن زاده آملی مراجعه فرمایید
موضوع قفل شده است