فلسفه و حكمت روزه

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فلسفه و حكمت روزه




روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد ديگر داراى فوايد فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاكسازى آن از انواع غذاها كه موجب انواع بيمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد.
مركز بيماريها معده است

پيامبر خدا فرمود: «المعدة بيت كل داء، و الحمئة راس كل دواء» (1)
معده مركز و خانه هر دردى است، و پرهيز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زياد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
پيامبر(ص) سه باب از علوم بروى ما گشود

پيامبر عظيم الشان اسلام در يك بيانيه كوتاه، اثرات و فوائد سه چيز را به اين شرح بيان مى‏فرمايد: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا» اول، جنگ و جهاد كنيد تا مستغنى شويد، كه غنائم جنگى باعث استغنا مى‏باشد، دوم، روزه بگيريد تا صحت و سلامتى خويش را تضمين كنيد، سوم، سفر كنيد تا مالدار شويد، زيرا مسافرت و حمل كالاى تجارتى از شهرى به شهر ديگر يا از كشورى به كشور ديگر باعث رفع نيازمندى‏هاى جامعه و عمران كشورها مى‏گردد، در اين سه جمله پيامبر(صلى الله عليه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (كه خود باعث تمكن و امكانات مالى مى‏شود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مى‏گشايد.
امام على(ع) در فلسفه روزه چه مى‏فرمايد؟
ما اگر پوياى فلسفه روزه و حكمت تشريع آن باشيم و از خواص و فوائد آن بخواهيم اطلاعات بيشترى پيدا كنيم و به اشكال تراشيهاى منتقدين پاسخ اقناع كننده بدهيم به سخنان حكيمانه و درربار حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مى‏دهيم در قسمتى از اين خطبه امام مى‏فرمايد: «و مجاهدة الصيام فى الايام المفروضات، تسكينا لاطرافهم، و تخشيعا لابصارهم، و تذليلا لنفوسهم و تخفيضا لقلوبهم، و اذهابا للخيلاء عنهم لما فى ذلك من تعفير عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق كرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصيام تذللا» (2) اميرمؤمنان عليه السلام به دنباله مطالب ارزشمندى مى‏فرمايد: از خدا بترسيد و از كيفر تباهكارى در دنيا، و از زيان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مى‏فرمايد، به وسيله نمازها و زكاتها، ( و سپس فوائد و پاره‏اى از علل و فلسفه روزه را بيان مى‏فرمايد) و كوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و ديگر ايشان (از معصيت و نافرمانى) و چشم به زير انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بيرون كردن كبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است ماليدن رخسارهاى نيكو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانيدن اعضاء شريفه (هفت موضع) را به زمين براى اظهار كوچكى و «ذلت‏به پيشگاه با عظمتش‏» و در روزه رسيدن شكمها به پشتها براى خضوع و ناچيز دانستن خويش كه روزه و نماز و زكات فلسفه‏اش سازندگى و تزكيه، و تذلل و تقلل به پيشگاه حضرت حق است، و از چيزهائى است كه مى‏تواند آدمى را از چنگ شيطان نجات بخشد، و از انواع بيماريهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا ياد آدمى دهد، مخصوصا روزه است كه از امتيازات بخصوص برخوردار است، كه پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) درجائى ديگر مى‏فرمايد:«و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (3)
روزه براى آزمايش اخلاص مردم است

خداوند روزه را براى آزمايش اخلاص مردم واجب فرموده است، كه روزه در اخلاص عمل بسيار مؤثر است، يعنى كسى كه روزه مى‏گيرد و تمامى روز را با همه امكان بخوردنيها و آشاميدنى‏هايى كه در اختيار دارد، در عين حال امساك مى‏نمايد، جز اخلاص به پيشگاه حضرت حق مفهومى ديگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مى‏فرمايد: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب‏» (4) و يكى از دلائل وجوب روزه اين است كه روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، يعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، كه به وسيله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مى‏آيد.
خدايا از گرسنگى بتو پناه مى‏آوريم

فوائد كم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است كه آدمى تاب گرسنگى زياد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است كه انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زياد قرار دهد، بلكه در بعضى روايات رسيده است: «اللهم اعوذبك من الجوع‏» (5) خدايا از گرسنگى به تو پناه مى‏برم، ولى در عين حال بايد متوجه بود، كه مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسيارى در بردارد، و بر عكس پورخورى و سير بيمارى زيادى به همراه مى‏آورد.
از نظر بهداشت و تندرستى، بايد غذا كمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بكشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى كه كم مى‏خورند، از كسانى كه هميشه سير مى‏خورند سالم‏تر مى‏باشند، و تن درست‏ترند.
ابعادى در فلسفه روزه از بيان امام صادق(ع)
هشام بن حكم از رئيس مذهب تشيع حضرت جعفر بن محمد (عليهما السلام) مى‏پرسد از علت و فلسفه روزه، امام مى‏فرمايد: «انما فرض الله الصيام ليستوى به الغنى و القير و ذلك ان الغنى لم يكن ليجد مس الجوع، فيرحم الفقير، لان الغنى كلما اراد شيئا قدر عليه، فاراد الله تعالى ان يسوى بين خلقه، و ان يذيق الغنى مس الجوع و الالم ليرق على الضعيف و يرحم الجائع‏» (6)
حضرت صادق(عليه السلام): براستى خداوند روزه را واجب كرد، تا به وسيله او بين اغنياء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آيد، و اين براى آن است كه ثروتمندانى كه هرگز درد گرسنگى را احساس نكرده‏اند، به فقراء ترحم نمايند، زيرا اغنياء هرگاه (خوردنى و آشاميدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده‏» كه تا بين بندگانش از فقير و غنى، برابرى به وجود آورد، و اينكه سرمايه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمايند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمايند، (و اين تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان عالم ترحم نمايند، (و اين تنها شعار اسلام است، آرى تنها مكتبى كه به حال گرسنگان و محرومان مى‏انديشد اسلام است.
خصال هفتگانه مخصوص روزه‏داران

در حديثى طويل حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) از پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) چنين نقل مى‏فرمايد كه پيامبر (صلى الله عليه و آله) فرمود: «ما من مؤمن يصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارك و تعالى له سبع خصال: اولها يذوب الحرام من جسده، و الثانية يقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد كفر خطيئة ابيه آدم، و الرابعة يهون الله عليه سكرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش يوم القيمة و السادسة يطعمه الله عزوجل من طيبات الجنة، و السابعة يعطيه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت‏يا محمد» (7) .
هيچ مؤمنى نيست كه ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگيرد، مگر آنكه خداى تبارك و تعالى فت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه حرام در پيگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمت‏خداى عزوجل نزديك مى‏شود، 3- (با روزه خويش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏پوشاند، 4- خداوند لحظات جان كندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قيامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراكيهاى لذيذ بهشتى او را نصيب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بيزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرمايد. (پرسش كننده در اين حديث مفصل، عالم يهودى بود) كه عرض كرد راست گفتى اى محمد.
فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)
امام رضا(عليه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏فرمايد: «انما امروا بالصوم لكى يعرفوا الم الجوع و العطش، فيستدلوا على فقر الآخرة، و ليكون الصائم خاشعا ذليلا مستكينا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فيستوجب الثواب مع ما فيه من الامساك عن الشهوات و يكون ذلك واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما كلفهم و دليلا لهم فى الآجل و ليعرفوا شدة مبلغ ذلك على اهل الفقر و المسكنة فى الدنيا فيؤدوا اليهم ما افترض الله لهم فى اموالهم‏» (8)
وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مى‏پرسند، مى‏فرمايد: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواريهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال كنند بر سختيهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه شعبانيه مى‏فرمود: و اذكروا بجوعكم و عطشكم جوع يوم القيمة و عطشة، ياد آوريد از گرسنگى و تشنگى روزه داريتان گرسنگيها و تشنگيهاى روز قيامت را، كه اين يادآورى انسان را به فكر تدارك قيامت مى‏اندازد كه تا سعى كند، جد و جهد بيشترى در كسب رضاى خداوند و كمك به مخلوق ضعيفش بنمايد و آنان را از امكانات مادى و غير مادى خويش بهره‏مند سازد).
(آنگاه امام عليه السلام خصوصيات صائم را اين چنين توصيف مى‏فرمايد) و هر آينه روزه‏دار بايد (به پيشگاه خداوند) بنده‏اى خاشع و ذليل و داراى استكانت و وقار باشد، (و خود و عمل خويش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند كه اعمال و زحماتش) به حساب مى‏آيد، (و ناديده گرفته نمى‏شود) و در همه حال به آنچه كه انجام مى‏دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه كه از گرسنگى و تشنگى به او مى‏رسد صبر كند، و در آن هنگام با امساك از شهوات (و پيروى نكردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مى‏شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه‏داريش را به او مرحمت‏خواهد فرمود) و اين اوصاف حميده (كه براى صائم ذكر شد) واعظ خوبى براى روزه‏داران در دنيا خواهد شد، (كه اثرات وضعى اين اوصاف كاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است‏بر روزه‏داران بر اداء آنچه كه مكلف به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان بايد بشناسند شدت و اهميت مشكلات فقرا و بيچارگان را كه تا رحمت آورند بر فقراء و مساكين در دنيا، سپس اداء نمايند حقوق آنان را كه خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (يعنى اينطور نباشد كه خود خوب بخورند و بپوشند و ديگران گرسنه باشند).
شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى‏» مى‏گويد:
و حسبك داء ان تبيت‏ببطنة و حولك اكباد تحن الى القد! (9)
يعنى: اين درد براى تو بس است كه شب با شكم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد كه قدح پوستى را آرزو كنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنكه طعام داشته باشند.
بحثى ديگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)
امام رضا (عليه السلام) در يك پرسش ديگر از فلسفه روزه چنين مى‏فرمايد: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش ليكون العبد ذليلا مستكينا ماجورا محتسبا صابرا فيكون ذلك دليلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهميدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذليل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فيه من الانكسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دليلا على الآجل ليعلم مبلغ ذلك من اهل الفقر و المسكنة فى الدنيا و الآخرة‏» (10) علاوه بر اين كه در روزه انكسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنيا و عقبى. بلى اين است قسمتى از فلسفه روزه از بيان حضرت رضا عليه آلاف التحية و الثناء.
بلى روزه از افضل طاعات است، زيرا كه روزه مشتمل بر انكسار شهوات بهيميه است كه شريعت آسمانى و احكام الهى نيامده مگر براى تعديل شهوات و توقيف و مهار آنها كه در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزكيه و طهارت نفس و تصفيه آن از اخلاقيات رذيله، زيرا مقصود از صوم مجرد امساك از اكل و شرب و مباشرت با نسوان نيست، بلكه غرض نهائى آن كف نفس و نگهدارى آن از شهوترانى‏هاى حيوانى است، چنان كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدكم فلا يرفث و لا يجهل و ان امرء جادله او شاتمه فليقل انى صائم: كه روزه سپرى است از براى شخص، زيرا يكى از شما اگر روزه گرفت‏سخن زشت نگويد، و كارهاى بيهوده نكند، و اگر كسى با وى مجادله كند يا او را شماتت نمايد، او بگويد من روزه هستم، مراد از اين حديث‏شريف نبوى (صلى الله عليه و آله) اين است: كه روزه وقايه‏اى است كه نگه مى‏دارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، كه به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شيطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مى‏جويد، پس نفس را كنترل مى‏نمايد از شهوات نابجا، و شيطان را از خود دور مى‏نمايد.
مجراى نفوذ شيطان را با روزه ضيق نمائيد

بر اين مبنا رسول الله (صلى الله عليه و آله) فرمود: «ان الشيطان ليجرى من ابن آدم مجرى الدم فضيقوا مجاريه بالجوع‏»، كه شيطان جريان مى‏يابد و نفوذ مى‏كند در فرزندان آدم، مانند جريان خون در بدن پس مجارى شيطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى يعنى روزه تنگ نمائيد، (11) و الحق، كه روزه بدون اثر چه فايده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد كه آدمى غذاى ناهار خويش را به افطار تاخير اندازد، و از امساك و اجتناب از يك سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غيبتها و شهوترانى‏ها و هتك حرمت‏خلق الله و حفظ نكردن ناموس خويش از نامحرمان و سوء تربيت فرزندان و سرعت غضب به حادثه كوچكى و ايجاد ضرب و شتم و صدها گناه ديگر مرتكب شود و بگويد من روزه هستم خير؟ اين نوع روزه اثرى و فايده‏اى ندارد، بايد روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه اين قدرت را دارد، لكن اين مائيم ارزش و اهمت او را تشخيص نداديم، و از اين نوع روزه‏هاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عايد ما نمى‏شود، و چه فايده‏اى است از براى روزه‏دار كه فريضه‏اى اداء كند و كبيره‏اى مرتكب گردد، و با خيانت‏بر بندگان خدا در مال و عرض ايشان تجاوز نمايد
روزه رابطه مستقيم با اخلاص دارد

خلاصه كنم و اين بخش را «فلسفه روزه و حكمت مشروعيت‏» به سخن مولاى متقيان (عليه السلام) مزين نمايم كه امام عليه السلام در آنجا كه فلسفه پاره‏اى از احكام را تشريح مى‏فرمايد: «و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (12)
خداوند، روزه را براى آزمايش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و كسى كه به پيشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى كه در فلسفه روزه بيان شده است‏شامل حالش مى‏شود، و روزه كاملا با اخلاص روزه‏دار، در رابطه است.
پى‏نوشت‏ها:
1- اركان الاسلام، ص 108 اين عبارت حديثى است كه از پيامبر اسلام در بحار الانوار، ج 14 روايت‏شده است، لكن اين كتاب بحارث بن كلده نسبت داده است.
2- نهج البلاغه فيض، ص 798.
3- از حكمت 244 نهج البلاغه فيض الاسلام.
4- نهج البلاغه، چاپ صبحى صالح، ص 163.
5- مجمع البحرين، ماده جوع.
6- وسائل الشيعه، ج 7، ص 3 - و من لا يحضره الفقيه، ص 73، ج 2.
7- خصال شيخ صدوق، ص 386.
8- وسائل الشيعه، ج 7، ص 4.
9- حاتم به عبد الله طائى.
10- علل الشرايع صدوق عليه الرحمه.
11- از مجموعه‏اى از سخنان پيشوايان معصوم(ع) استخراج شده است.
12- نهج البلاغه، ص 1197.
روزه، درمان بيماريهاى روح و جسم ص 81

لطفا بفرمایید چرا در شرع ما هنوز هم روزه مسافر صحیح نیست ؟ با اینکه تکنولوژی مسافرتها را آسان و فاصله ها را کم کرده است ؟

باسلام. مراجع به عنوان متخصص از روی ادله ، احکام الهی را استخراج می کنند نه حکمت آن احکام را مثلا از روی ادله به دست می آورند نماز مغرب سه رکعت و نماز عشا چهار رکعت است اما حکمت اینکه چرا خداوند این نماز را سه رکعتی و آن را چهار رکعتی قرار داد چیست این کار مرجع تقلید نیست . بله اجمالا می دانیم با توجه به اینکه احکام را کسی تشریع کرده که خالق عالم هستی و خالق بشر است و بر جمیع ابعاد وجودی بشر احاطه دارد و نیز علیم و حکیم است و افعال او بر اساس حکمت است ، احکام بر اساس حکمت وضع شده است هر چند ما ندانیم که حکمت آن چیست و نمی دانیم جز اینکه خود خداوند از طریق پیامبر یا جانشینان پیامبر یعنی ائمه بیان کرده باشد. در مورد خصوص نماز مسافر ما حدس میزنیم که لااقل بخشی از علت آن ( و نه همه ی علت) راحتی مسافر باشد . آن هم نه فقط در هنگام طی مسافت بلکه در کل سفر زیرا به طور معمول شرایط سفر با شرایط وطن متفاوت است و امكانات تغییر می یابد. از آنجا كه مسافران معمولا با فشردگی برنامه ها و عجله روبرو هستند و چه بسا مسائلی پیش بینی نشده برای آنان در طول سفر رخ دهد، لذا خداوند متعال تخفیف در عبادت را به عنوان هدیه ای به مسافران به صورت حكمی امتنانی تعیین نموده است .چنان كه در قرآن مجید درباره روزه مسافر می خوانیم : «فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِكُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ؛ پس آن كس كه در ماه رمضان در حضر باشد (مسافر نباشد)، روزه بدارد و آن كس كه بیمار یا در سفر باشد، روزهاى دیگرى را به جاى آن روزه بگیرد. خداوند راحتى شما را مى‏خواهد نه زحمت، هدف این است كه این روزها را تكمیل كنید و خدا را بر اینكه شما را هدایت كرده، به عظمت یاد كنید. باشد كه از این نعمت بزرگ سپاس‏گزار گردید». (بقره (2)، آیات 183 - 185 علاوه بر این روایات فراوان دیگرى داریم كه از تمام خواندن نماز در سفر [با شرایطش‏] به شدت نهى نموده‏اند كه دو نمونه از آنها در زیر بیان مى‏شود:
1. پیامبر(ص) فرمود: «من صلى فى السفر اربعاً فأنا منه برى ؛ هر كس در سفر نمازهایش را چهار ركعتى بخواند، من در نزد خداوند از او بیزارم» (همان، ص 538 و 539.)
2. امام صادق(ع) مى‏فرماید: «المتمم فى السفر كالمقصر فى الحضر؛ كسى كه در مسافرت نمازش را تمام بخواند، مانند كسى است كه در غیر مسافرت، نمازش را شكسته بخواند» (مجمع البیان، ج 2-1، ص 274.)
باز تاکید می کنیم که اولا : راحتی تنها بخشی از حکمت حکم ممکن است باشد. ثانیا: فقط راحتی در هنگام طی مسیر ملاک نیست بلکه از آنجا كه مسافران معمولا با فشردگی برنامه ها و عجله روبرو هستند و چه بسا مسائلی پیش بینی نشده برای آنان در طول سفر رخ دهد، لذا خداوند متعال تخفیف در عبادت را به عنوان هدیه ای به مسافران به صورت حكمی امتنانی تعیین نموده است ثالثا: گر چه ممكن است سفر براى برخى هیچ زحمتى نداشته باشد ولى اسلام مصلحت نوعى را در جعل این گونه احكام در نظر گرفته است و نیز وحدت رویه در انجام تكالیف را ایجاد نموده است.

چرا مسافر روزه‏اش باطل است و نمازش شکسته؟!
چرا با وجود آثار مفید روزه، مسافران نمی‏توانند روزه بگیرند؛ به ویژه آن که فلسفه شکسته شدن نماز و بطلان روزه مسافر، تخفیف به حال اوست و در روایات از آن به هدیه الهی تعبیر شده است و در قرآن کریم، بعد از بیان این حکم می‏فرماید: «اگر روزه بگیرند، برای آنان بهتر است»؟
روزه، ابعاد گوناگونی داشته، آثار مثبت فراوانی از نظر مادی و معنوی در وجود انسان دارد. تلطیف روح، تقویت اراده، کنترل غرایز و تقلیل آنها، تقویت روحیه ایثار و نوع‏دوستی از مهم‏ترین تأثیرات اخلاقی و تربیتی روزه است و علاوه بر آن که روزه برای بیماری‏های جسمی و روانی، آثار بهداشتی و درمانی فراوانی دارد، با وجود این، این آثار مخصوصاً در بعد معنوی و قرب الی الله، زمانی تحقق می‏یابد که این عبادت با شرایط آن صورت پذیرد که از جمله این شرایط، در سفر نبودن است.
این که چرا عبادت خدای متعال که راه سعادت بشر است، مشروط به شرایط خاصی شده است و یا با پیشرفت و فناوری وسایل حمل و نقل، آیا هنوز این شرایط معتبر است یا نه و نیز تفسیر آیات روزه، موضوع بحث ماست.
پرسش 1. فلسفه شکسته شدن (قصر) نماز چیست و چرا عبادت خداوند مشروط به شرایطی است؟
نماز شکسته از احکام امتنانی و تسهیلی خداوند برای مسافران است؛ اما این که چرا برای عبادت خداوند، شرایطی مقرر شده است، توجه به نکات ذیل مفید است:
الف) تمام عبادات و شرایط آنها توقیفی و تعبدی است؛ یعنی، از سوی خداوند است و هیچ کس حق کاستی و افزودن به آن را ندارد؛ پس همه این شرایط، از سوی خداوند است.
ب) خداوند بهتر از هر کس می‏داند که راه وصول و تقرب به او چیست و چگونه می‏توان بهتر به او نزدیک شد و به سعادت و کمال رسید. بنابراین اگر او جزء و شرطی را قرار داده و یا چیزی را حذف کرده، بر اساس مصالحی است که بسیاری از آنها فراتر از توان درک عقل بشری است و تنها خداوند بدان آگاه است.
ج) عبادات به عنوان وسیله‏ای برای نیل به کمال در نظر گرفته شده است؛ از این رو قرآن کریم می‏فرماید: «یا أیها الذین آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرِینَ؛1 ای انسان‏های مؤمن! با استعانت از نماز و روزه به خدا نزدیک شوید». در همه اعمال عبادی، قصد قربت شرط است. گرچه نیت امری است قلبی، ولی وقتی همان نیت را با عبارات و الفاظ بیان می‏کنیم، می‏گوییم: «قربة الی الله»، یعنی این عبادت‏ها را به عنوان وسیله‏ای برای تقرب به پیشگاه حضرت حق ـ تبارک و تعالی ـ انجام می‏دهیم.
پس این عبادات، زمانی نقش وسیله تقرب به خدا را ایفا می‏کنند که با شرایط آن صورت گیرد. خدای متعال می‏فرماید: نماز باید برای یاد من می‏باشد (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی2) و در عین حال تذکر می‏دهد که «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکاری؛3 در حال مستی نزدیک نماز نشوید»؛ زیرا چنین نمازی غفلت‏زدا و نزدیک کننده بشر به خدا نیست و نمازگزار با چنین حالتی حضور قلب ندارد و نمی‏داند که چه می‏کند. ازاین‏رو در ادامه همین آیه، در مقام تعلیل حکم می‏فرماید: «حَتّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُون».4
علت بسیاری از نابسامانی‏ها در جوامع اسلامی، این است که عبادت‏های مسلمانان روح ندارد و در حقیقت نماز و روزه بسیاری از آنان روح ندارد، وگرنه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»5 در حالی که وجود بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی در جوامع اسلامی، غیرقابل انکار است (گرچه نسبت آن با آن چه که در جوامع غیرالهی و غیردینی است به مراتب بسیار کمتر است).
آیة‏الله مصباح یزدی در این زمینه می‏نویسد:
«رکن مهم همه عبادات، نیت و قصد قربت است و این رکن، مخصوص به نماز نیست؛ بلکه هر عمل عبادی، باید «قربة الی الله» انجام شود و داعی بر انجام آن اطاعت خدا باشد؛ چون پرستش با دل انسان بستگی دارد و به عبارت دیگر، عبادت از افعال و عناوین قصدی است. چنان که هر گونه خم شدنی علامت تعظیم نیست؛ زیرا ممکن است به قصد مسخره کردن باشد، عبادت هم صرف حرکات و سکنات یا اذکار و اوراد نیست؛ بلکه باید به خاطر اطاعت امر خدا باشد؛ پس نمازی که برای تمرین و یاد گرفتن خوانده می‏شود، یا برای ریا و خودنمایی یا از روی نفاق و ترس از مسلمانان یا جلب توجه ایشان، عبادت حقیقی نیست ...».6
شاید این پرسش مطرح شود که چرا خدای متعال، تقرب به خودش را با صرف اقدام بندگان به یک عمل عبادی با هر شکل و قالب و شرایطی که انجام شود، قرار نداده است؛ بلکه این تقرب با شرایط خاص حاصل می‏شود؟ پاسخ آن ـ همان طور که آیة‏الله مصباح یزدی نوشته‏اند ـ این است:
«حکمت این که خدای متعال خواسته است مردم از راه اسباب عادی به مقاصدشان برسند، این است که در راه تحصیل اسباب، هزاران وسیله آزمایش و تکامل اختیاری برای انسان‏ها پیش می‏آید که هرگز در گوشه مسجد و معبد حاصل نمی‏شود؛ چنان که بارها گفته شد، غرض از آفریده شدن انسان در این جهان مادی، همان است که با اختیار و انتخاب خود راه کمال را بپیماید و اساسا کمال حقیقی انسان، همان است که از راه اختیار حاصل می‏شود و انتخاب و اختیار، میدان عمل آزاد و راه‏های متعدد و وسایل گوناگون آزمایش لازم دارد و هر قدر زمینه آزمایش بیشتر باشد، امکان تکامل انسانی بیشتر خواهد بود. این است که خدای متعال به انسان امر فرموده به کار و کوشش و تلاش و فعالیت بپردازد تا در زمینه‏های مختلف، آزمایش خود را بدهد، و کمال اختیاری خویش را به دست آورد (لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً)7 «وگرنه خداوند عاجز نبود که روزی هر بنده‏ای را به وسیله مائده آسمانی نازل کند ...»؛8 یعنی، کمال ما در گرو رفتارهای اختیاری ماست و اختیاری بودن رفتار، متوقف بر این است که گزینه‏های مختلف باشد که یکی از آنها صحیح یا بهترین باشد و همین که یکی صحیح یا بهترین است، به این معناست که شرط خاصی برای قبولی یا کمال آن عبادت گذاشته‏ایم.9
پرسش2. گرچه خدای متعال بر اساس آیات 183 و 184 سوره بقره، می‏فرماید: «بر مسافر و مریض واجب نیست، ماه رمضان راروزه بگیرند، بلکه ایام دیگری را روزه بگیرند؛ ولی در ادامه همان آیات می‏فرماید: «روزه گرفتن بهتر است»؛ بنابراین، روزه بر انسان مسافر واجب نیست؛ نه این که حرام باشد. حال حرام بودن روزه در سفر با آیه شریفه «وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ» چگونه قابل جمع است؟
قبل از هر جوابی توجه به آیات روزه برای فهمیدن حکم الهی ـ آن گونه که منظور خدای متعال بوده ـ بسیار سودمند است.
آیات روزه مسافر

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ وَ عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللّهَ عَلی ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛10 ای کسانی که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شد؛ همان گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند، نوشته شد تا پرهیزگار شوید. چند روز معدودی را [باید روزه بدارید] و کسانی از شما که بیمار یا مسافر باشند، روزهای دیگری را [به جای آن روز بگیرند] و بر کسانی که قدرتِ انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهند؛ مسکینی را اطعام کنند و کسی که کار خیر را پذیرا شود، برای او بهتر است و روزه داشتن برای شما بهتر است؛ اگر بدانید. ماه رمضان است که قرآن برای راهنمایی مردم و نشانه‏های هدایت و فرق میان حق و باطل در آن نازل شده، پس آن کس که در ماه رمضان در حضر باشد (مسافر نباشد)، روزه بدارد و آن کس که بیمار یا در سفر باشد، روزهای دیگری را به جای آن روزه بگیرد. خداوند راحتی شما را می‏خواهد؛ نه زحمت شما را. هدف این است که این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر این که شما را هدایت کرده، به عظمت یاد کنید. باشد که از این نعمت بزرگ سپاس‏گزار گردید».
پاسخ اول

الف) در این آیات شریفه، دو بار از روزه مریض و مسافر سخن به میان آمده است و در هر دو بار، خداوند متعال فرموده است: «آنان روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرند». از این صراحت و تکرار دو مرتبه، استفاده می‏شود که در این دو مورد، نباید روزه گرفت.
ب) معنای جمله «روزه گرفتن بهتر است»، چنین می‏شود: اگر انسان از مسافرت کردن صرف نظر کرده و با میل و رغبت (تطوّع) روزه بگیرد، کار خوبی انجام داده و روزه گرفتن برایش بهتر است. از این رو، فقها فتوا داده‏اند که مسافرت در ماه رمضان ـ گرچه حرام نیست ـ مکروه است؛ یعنی، باعث می‏شود که انسان از فیض الهی روزه محروم بماند.
ج) همچنین نسبت به جمله «عَلَی الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ» باید گفت می‏دانیم که یکی از شرایط ثبوت تکالیف الهی وسع (قدرت داشتن) مکلف است و اگر کسی بر انجام دادن تکلیفی وسع (قدرت) نداشته باشد، تکلیف از او ساقط است؛ اما اگر قدرت کمی داشته باشد که تکلیف را بتواند با سختی و مشقت فراوان انجام دهد، از آن، تعبیر به داشتن «طاقت» می‏شود؛ مانند روزه گرفتن اشخاص پیر و یا کسانی که بیماری عطش دارند که در این صورت، اصل تکلیف ساقط نیست؛ بلکه خداوند برای این دسته نیز تخفیف قائل شده و اجازه فرموده است که آنان نیز افطار کنند؛ ولی به جای روزه هر روز، فدیه بدهند؛ یعنی، ده سیر طعام به فقیر بدهند و اگر دو برابر آن را بدهند، برای آنها بهتر است و در صورت تحمل مشقت، روزه داشتن برایشان بهتر است.
پاسخ دوم

معنای «وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ»، چنین می‏شود: آن روزه‏ای که خداوند متعال بر شما واجب کرده و شما را بدان اختصاص داده است [و آن را در حال سفر و مرض از شما برداشته است]، آن روزه به خیرو صلاح شماست؛ اگر بدانید و به عبارت، دیگر جمله «روزه گرفتن برای شما بهتر است»، به اصل دستور روزه بر می‏گردد؛ نه به مواردی که استثنا شده است.
پاسخ سوم

آن چه این استفاده که «روزه گرفتن در سفر بهتر است» را خدشه‏دار می‏کند، فتوای برخی از علمای اهل سنت مبنی بر این است که افطار کردن در سفر بهتر از روزه گرفتن است؛ یعنی، این مسئله حتی در میان علمای اهل سنت هم مورد اتفاق نیست که روزه در سفر بهتر است.11
پاسخ چهارم

علمای اهل سنت با استفاده از روایاتی که در اختیارشان هست، بالاتفاق به جواز افطار در سفر (با شرایطش) فتوا داده‏اند و اختلاف آنان فقط در این است که آیا افطار و عدم افطار مساوی است یا افطار در سفر افضل و برتر است و یا این که روزه گرفتن در سفر افضل و برتر است. برخی بر افضلیت افطار و گروهی بر افضلیت عدم افطار فتوا داده‏اند.12 از طرف دیگر تمامی فقهای شیعه ـ با استفاده از روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام ـ بالاتفاق13 فتوا داده‏اند که روزه در سفر (با شرایطش) حرام است و افطار عزیمت است؛ نه رخصت؛ یعنی، باید حتما افطار کنند؛ نه این که می‏توانند افطار کنند و یا روزه بگیرند. در این جا اگر مسلمانی بخواهد روش مطمئنی را در مقام عمل در پیش بگیرد، چه باید بکند؟ آیا غیر از این است که باید در سفر (با شرایطش) روزه نگیرد و افطار نماید؟ هیچ عالمی نیست که روزه در سفر را با آن شرایط خاص، واجب بداند؛ ولی از این طرف، عده‏ای از علمای مسلمان آن را حرام و عده‏ای افطار را بهتر می‏دانند.
پرسش3. این که اسلام دستور داده که مسافر نماز چهار رکعتی‏اش را دو رکعتی بخواند و روزه‏اش را افطار نماید، مربوط به زمانی است که سفرها طولانی و با مشقت بوده است؛ اما در این زمان با توسعه فناوری و پیدایش وسایل پیشرفته و سفرهای راحت، این دستور چرا اجرا می‏گردد؟
اگر واقعا علت تامه قصر (شکسته) خواندنِ نمازهای چهاررکعتی و نگرفتن روزه در سفر، همان باشد که در سؤال آمده است، باید چنین باشد؛ ولی با یک بررسی اجمالی روشن می‏شود که چنین چیزی صحیح نیست؛ زیرا اگر این حرف صحیح باشد، باید
تمامی سفرهای با مشقت و طولانی، مشمول چنین حکمی باشند و حال آن که به طور مثال در سفر معصیت ـ هر چند هم با مشقت و طولانی باشد ـ باید نماز تمام خوانده و روزه گرفته شود.
همچنین باید هر چه سفر طولانی‏تر و با مشقت‏تر باشد، تخفیف بیشتر باشد و حال آن که مشاهده می‏شود کسی که شغلش مسافرت است و دائما سفر می‏کند، باید نمازش را تمام بخواند و روزه‏اش را نیز بگیرد.
خلاصه این که یکی از حکمت‏های این حکم، تخفیف است و این تخفیف یک هدیه الهی است که شامل برخی از مسافران می‏شودو لزوما و در تمام موارد، ربطی به طولانی بودن ومشقت داشتن سفر ندارد و معمولاً سفر خسته کننده و ملال آور است.
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله می‏فرماید: «ان الله تعالی وضع عن المسافر الصوم و شطر الصلاة؛14 خداوند متعال، روزه و مقداری از نماز را از مسافر برداشته است» و همین تعبیر وضع، یعنی، باری را از دوش این افراد برداشت و چون این حکم امتنانی است و یکی از حکمت‏های تخفیف است و علت تامه (اصلی) قصر نماز و بطلان روزه تخفیف نیست و از این جهت، در مواردی که به هر دلیلی خستگی یا مشقت نباشد، این حکم منتفی نمی‏شود.
امام صادق علیه‏السلام از پدران خود و آنان از رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏وآله نقل کرده‏اند که: «انّ الله اهدی الیَّ و الی امتی هدیة لم یهدها الی احد من الامم کرامة من الله لنا، قالوا و ماذاک یا رسول الله؟ قال: الافطار فی السفر و التقصیر فی الصلاة. فمن لم یفعل ذلک، فقد رد علی الله عزوجل هدیته؛15 خداوند متعال هدیه‏ای به من و امتم کرامت فرموده که به امت‏های گذشته نداده است. عرض کردند: آن هدیه چیست؟ فرمود: اجازه افطار روزه و نصف شدن نماز [نمازهای چهار رکعتی] در مسافرت؛ پس هر کسی چنین نکند، هدیه خداوند را رد کرده است».
حضرت علی علیه‏السلام می‏فرماید: «من قصر الصلاة فی السفر و افطر، فقد قبل تخفیف الله عزّوجل و کملت صلاتُهُ؛16 هر کس نماز را در مسافرت شکسته بخواند و روزه‏اش را افطار کند، تخفیف [و هدیه] خداوند را پذیرفته و نمازش کامل است».
برای این که به این پرسش بهتر پاسخ دهیم، توجه شما را به چند نکته جلب می‏کنیم:
1. گرچه این روزها، وسایل نقلیه و ابزار مسافرت با گذشته فرق کرده است، ولی در عین حال، هم اکنون نیز مسافرت دارای محذورات زیادی است. شما اگر به تجربه خودتان مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که اصولاً در سفر ـ به ویژه در میان راه ـ آن آرامش لازم وجود ندارد؛ به ویژه آن که در سفر با وسایل سریع، دغدغه‏ها بسیار زیاد و فرصت اندک است. بنابراین، با توجه به مشکلات زیاد و عدم آرامش، دستور قصر نماز مسافر صادر شده است.
2. خستگی ناشی از طی مسافت ـ که طبعا با وسایل نقلیه در روزگاران گذشته دشوارتر بود ـ یکی از حکمت‏های مهم قصر نماز است و نه آن که علت تامه (اصلی) باشد. نه در روایتی و نه به هیچ دلیل عقلی ما دسترسی پیدا نکردیم که دلیل قصر، منحصراً همین امر بوده است تا اشکال مذکور وارد باشد.
3. روایاتی که بیان‏گر قصر نماز مسافر است، بر دو دسته است:
الف) ملاک قصر را «ثمانیة فراسخ» (هشت فرسخ) رفت و برگشت می‏داند.
ب) ملاک قصر نماز مسافر را «مسیرة یوم» (مسیر یک روز) می‏داند.
مشهور فقیهان ـ بلکه اجماع فقها ـ به روایات «ثمانیة فراسخ» تمسک کرده‏اند و روایات «مسیرة یوم» را حمل نموده‏اند بر این که در زمان‏های قدیم، یک روز مسافرت، با هشت فرسخ مساوی بوده است و نظر به این که «مسیرة یوم» یک روز مسافرت با «ثمانیة فراسخ» منطبق بوده است؛ در احادیث معصومان، گاهی ملاک شکسته شدن نماز با عنوان 8 فرسخ بیان شده است و گاهی با عنوان یک روز مسافرت.
به عبارت دیگر، «مسیرة یوم» عنوان مشیر است نه عنوان وصفی.
4. مسافر به کسی می‏گویند که از وطن خویش خارج شده است و خروج از وطن، اصل و اساس در مسافرت است؛ یعنی، اگر کسی از وطن خویش خارج نشود، دیگر مسافر نیست. زمان معرِّف و نشانه مسافرت است؛ نه اصل مسافرت و به همین جهت در عرف، مسافر به کسی می‏گویند که از منزل خارج شده، قصد هشت فرسخ را دارد.
جمع بندی

نظر به این که از منظر مشهور فقیهان، موضوع قصر نماز، «مسیرة یوم» نیست؛ بلکه «ثمانیة فراسخ» (8 فرسخ) است، دیگر شبهه این که «مسافرت در گذشته با اسب و شتر بوده و امروزه ممکن است با هواپیما باشد و کمتر از یک ساعت طول بکشد و حکم مسافر شرعی را ندارد، وارد نیست؛ زیرا این اشکال در صورتی وارد است که موضوع قصر نماز «مسیرة یوم» (یک روز کامل) باشد و نه هشت فرسخ؛ در حالی که از روایات استفاده می‏شود که موضوع قصر نماز هشت فرسخ است و نه «مسیرة یوم». بنابراین، حکم نماز شکسته ـ که در فقه مطرح شده است ـ برای زمان حال و آینده نیز، مانند گذشته صادق است.
پی نوشت

1. بقره (2)، آیه 153.
2. طه (20)، آیه 14.
3. نساء (4)، آیه 43.
4. همان، آیه 43.
5. عنکبوت (29)، آیه 45.
6. مصباح یزدی، 28 گفتار پیرامون مسائل اعتقادی و اخلاقی، ص 89.
7. هود (11)، آیه 7؛ ملک (67)، آیه 2.
8. 28 گفتار پیرامون مسائل اعتقادی و اخلاقی، ص 144ـ145.
9. مطالعه اثر نفیس آیة‏الله مصباح یزدی، تحت عنوان «خودشناسی برای خودسازی»، در این زمینه بسیار سودمند است.
10. بقره (2)، آیه 183 ـ 185.
11. مشکوة المصابیح، ص 179،(حاشیه).
12. همان.
13. سید عبدالأعلی‏سبزواری، مهذّب الاحکام، ج 10، ص 210.
14. کنزالعمال، ج 8، ص 503.
15. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، ص 540.
16. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل الشیعه، ج 1، ص 503.

موضوع:روزه و حکمت آن:Gol:
ماه مبارک رمضان فر صت مناسبی است برای پی بردن اسرار عالم . باید به همان مقدار غذائی که نیروی انسان را تا مین میکند بسنده کرد، هیچ کس با پر خوری به جائی نمیرسد. در تعبیرات اخلاقی اسلام امده است که:(ما ملا ادمی وعائا شرا من البطن1 ) :
انسان هیچ ظرفی را به بدی ظرف شکم پر نکرده است شکم که پر شد، راه فهم مسدود
می شود انسان پرخور هرگز چیز فهم نیست وهرگز به اسرار وباطن عالم پی نخواهد برد.
شکمبارگی، بی ارادگی و خمودگی میاورد ورعایت اعتدال در خوردن .سلامتی، طول عمر ونورانیت دل می بخشد. خوردن بیش ا ز حدهم روح را سرگرم میکند تا غذای زاید هضم شود وهم بدن را به سوخت وسازبیشتری وادار می سازد وسرانجام انسان را زودتر از پا در میاورد .نوعاً انسانهای پرخور، عمر طولانی ندارند (برگرفته از کتاب حکمت عبادات ایت الله جوادی املی)

انچه که به عنوان فلسفه روزه در کتابها مطرح شده حقیقت روزه نیست حقیقت روزه وعبادا ت پیش خداست ولذا در مورد روزه در حدیث قدسی (الصوم لی و انا اُجزی به) روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا می دهم.ولی آنچه که به عنوان حکمت نقل شده این است :
1- روزه روح انسان را تلطیف ،اراده اوراقوی وغریزه هایش را تعدیل میکند وبه ادمی در مسیر تقوا وپرهیزگاری کمک میکند
2- روزه برای برقراری مساوات میان فقیر وغنیاست تا مردم با چشیدن طعم گرسنگی ،به یاد فقیر و غنی است تا مردم باچشیدن طعم گرسنگی ،به یاد فقیران ومحرومان بیفتند وحق انان راادا کنن.
3- روزه ارام بخش دلها است .
4- روزه اثر بهداشتی ودرمانی فراوان دارد وباعث سلامتی وتندرستی جسم مییگردد.وموجب درمان بیماریهای فراوانی از جمله کم خونی ، ضعف روده ، رماتیسم، نقرس، بیماریهای چشم ،مرض قند و بیماری های کلیه وکبد میباشد

1-بحار ، ج63،ص 330

با سلام وقدر داني از پاسخ مفيد شما . يكي از رموز عبادت ايجاد بندگي در عبد است كه بدون چون وچرا بايد انجام دهد . شايد خود عبادت به صورت روزمره يك حالت عادت براي مومنين ايجاد نمايد كه با روح عبوديت منافات دارد لذا با پش امدن مسافرت خدا اين پوسته را ميشكند . ثانيا عبوديت محض يعني تسليم محض اگر خداي حكيم دستور داد نماز به صورت كامل خوانده شود يا به صورت كامل رمز عبادت تسليم محض است

مهمترین فلسفه وحکمت روزه :
بالا رفتن تقوای مؤمن
وبالا رفتن اراده او

موضوع قفل شده است