سئوال دارم ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه

تب‌های اولیه

103 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سئوال دارم ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لا لعطائه مانع

در بسیاری از منابع دعائی از جمله مفاتیح یا مهج الدعوات یا کشکول شیخ بهائی و....

و بسیاری از احادیث ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه و حتی بعضا یک کلمه بیان شده است

به عنوان مثال معروفترین آنان که پیامبر فرمود هرکس بر من صلوات بفرستد گناهان او نابود می شود

یا ثوابهای عظیمی که برای برخی ادعیه بیان شده یا ثوابهای کثیر که برای سوره های قرآن بیان شده

مثلا سوره یس یا سوره توحید و قص علی هذا

مورد سئوالم اینه که چطور ممکنه شخص گناهکار با یک صلوات از گناهان پاک شه؟در حالیکه در بیان مراتب استغفار از زبان مولا علی علیه السلام مراحل چندگانه سختی بیان شده ؟

یا مثلا با یک دعا خودش و اهلش و همسایگانش آمرزیده شن؟

یا علی

سلام

سئوالم

راجع به ثوابهای انچنانی است برای ادعیه
اون مقام توبه رو من باب مقایسه عرض کردم که در کلام حضرت امیر علیه السلام اینقدر سخت بیان شده و در کلام نبی مکرم صلی الله علیه و اله در حد یک صلوات

@پرسشگر@;111013 نوشت:
در بسیاری از منابع دعائی از جمله مفاتیح یا مهج الدعوات یا کشکول شیخ بهائی و.... و بسیاری از احادیث ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه و حتی بعضا یک کلمه بیان شده است به عنوان مثال معروفترین آنان که پیامبر فرمود هرکس بر من صلوات بفرستد گناهان او نابود می شود یا ثوابهای عظیمی که برای برخی ادعیه بیان شده یا ثوابهای کثیر که برای سوره های قرآن بیان شده مثلا سوره یس یا سوره توحید و قص علی هذا مورد سئوالم اینه که چطور ممکنه شخص گناهکار با یک صلوات از گناهان پاک شه؟در حالیکه در بیان مراتب استغفار از زبان مولا علی علیه السلام مراحل چندگانه سختی بیان شده ؟ یا مثلا با یک دعا خودش و اهلش و همسایگانش آمرزیده شن؟

ضمن تشکر از دوست گرامی :
اول این که : مخاطب این امور اهل ایمان هستند یعنی کسانی که عقائد حقّه اسلام را پذیرفته و به آن عامل هستند مورد خطاب این قبیل احادیث و ادعیه و متعلّق آن هستند و طبیعتاَ شرط لازم برای استجابت و آثار آن را خواهند داشت و در این صورت هیچ تناقضی با فرمایش امیرالمؤمنین سلام الله علیه در بین نخواهد بود .

دوم این که چرا خدای متعال به عمل کوچک ما ثواب و پاداش بسیار بسیار بزرگی عنایت می فرمایند ؟ جواب این است که این پاداش ها و ثواب ها نه از آن روست که استحقاق ماست بلکه از باب تفضل الهی است اگر این گونه نباشد جای سئوال است . یعنی ثواب ها تفضلی است که خداوند از جود و کرم بی کرانه ی خودش بر بندگان مرحمت می فرماید .

یکی دیگر از حکمت های این مسئله و این پاداش های بزرگ به خاطر نیّات بزرگ و الهی بندگان است، اگر چه به ظاهر عملشان کوچک و محدود باشد . آن چه که به عمل آدمی ارزش و قیمت می دهد نیّت است و چون نیت ها بزرگ و نامحدود است خداوند نیز تفضلاَ پاداش بزرگ و نامحدود می دهد .

و من الله التوفیق

آها.

مهم اینه که رحمت خدا و غفار و ستار بودن حضرت حق، بر جبار بودنشون غلبه داره،
به عبارتی خدا کریم هست. ما وقتی مثل بچه آدم، اونطوری که خدا گفته باشیم، صلوات مون برکاتی داره که خودمون اون دنیا وقتی میبینیم تعجب می کنیم.

این مطلبی بود که به ذهن من رسید.

استاد سلیم عزیز کلامتان بسی روح بخش و جان فزاست

سلیم;111023 نوشت:
اول این که : مخاطب این امور اهل ایمان هستند یعنی کسانی که عقائد حقّه اسلام را پذیرفته و به آن عامل هستند

پس برای افراد عوام صدقیت ندارد؟

سلیم;111023 نوشت:
مورد خطاب این قبیل احادیث و ادعیه و متعلّق آن هستند و طبیعتاَ شرط لازم برای استجابت و آثار آن را خواهند داشت

پس اگر این ادعیه عاشقانه خوانده شوند و نه به قصد و طمعی شامل این برکات خواهند بود؟

سلیم;111023 نوشت:
یکی دیگر از حکمت های این مسئله و این پاداش های بزرگ به خاطر نیّات بزرگ و الهی بندگان است

در بیان ثواب اینگونه اعمال اما و اگر قید نشده بلکه بی قید و شرط بیان شده
یعنی به محض اینکه شخص لب به خواندن باز کند شامل این الطاف خواهد شد

نکته دیگر سخنرانی ایت الله وحید خراسانی حفظه الله تعالی است که تاکید دارند که این ثوابها شامل قرائت لفظی است و نه تامل و تفکر در انها ((جلسات تفسیر سوره یس))

اینگونه موارد بنده را دچار تناقضی عمیق می نماید که در حیرتم

منظور کلی من اینه که این ثوابها باید به شرطها و شروطها باشند نه همینطور هرکی خوند بهش تفضل بشن یا خیر؟

و اگر اینطور است که گناهان عین اب خوردن امرزیده میشن؟
و اگر اینطور نیست پس این دست بیانها صحت ندارن؟

چیزی که مسلم است اینست که پاداش اعمال از آنچه در روایات آمده بیشتر خواهد بود.

از این پاداش های موجود در این دعاها می توان به نوعی به اهمیت آنها پی برد.

به نظر بنده هم حتی اگر بخاطر ثواب ها و پاداش ها دعا را بخوانیم به آنچه اشاره شده میرسیم و اگر اخلاص هم باشد پاداش اعمال رو نمی شه یه جا جمع کرد و ثواب بیشتر می دهند.
بعبارتی این ها حداقل پاداش هاست.

که تقریبا مشابه همونی میشه که آیت الله وحید فرمودند.

مطلب اینجاست که خدا کریم هست و عطا می کند بغیر حساب.
بدون آنکه ما صلاحیت آنرا داشته باشیم.
بقول کارشناس عزیز: این پاداش ها و ثواب ها نه از آن روست که استحقاق ماست بلکه از باب تفضل الهی است اگر این گونه نباشد جای سئوال است

بله به شرطی که شخص اولا بداند چه می خواند
دوما با که صحبت می کند
سوما قلبا به انچه می خواند معتقد باشد

و الا ایا انکه همانطور به طمع ثواب وز وز می کند و یک دستش مشغول خاراندن سرش است و فکرش جای دیگر و لقلقه می کند شامل این الطاف است؟
اگر نیست پس چرا در بیان ثوابها این استثنا وجود ندارد؟

@پرسشگر@;111032 نوشت:
منظور کلی من اینه که این ثوابها باید به شرطها و شروطها باشند نه همینطور هرکی خوند بهش تفضل بشن یا خیر؟

و اگر اینطور است که گناهان عین اب خوردن امرزیده میشن؟
و اگر اینطور نیست پس این دست بیانها صحت ندارن؟

اگر اینگونه نباشه که خسران معنا نداره.
گناه ها رو میشه مثل آب خوردن پاک کرد.
و چون شخص در آخرت اعمال و ثوابش رو می بینه افسوس می خوره که ای کاش و ای کاش.

البته شرط و شروط هم به عقیده من ایمان هست.
بعبارتی کسی که واجبات رو انجام بده و از محرمات دور هست، از مستحبات استفاده می کنه.
کسی که بدون انجام واجبات به مستحبات رو بیاره مثل گرسنه ای هست که رفته رستوران و بجای غذا 500 تا نوشابه سفارش داده.

با اینکه من شک دارم که حتی یه غیر مسلمان هم به طمع این ثوابها دعاها رو بخونه و به چیزی نرسه.
البته این هم داشته باشیم که بدست آوردن این جور چیزها راحته. و نگه داشتنش سخت. که برمی گرده به جواب اول من که همه چیز بازم دست خود انسان هست.

@پرسشگر@;111028 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سلیم اول این که : مخاطب این امور اهل ایمان هستند یعنی کسانی که عقائد حقّه اسلام را پذیرفته و به آن عامل هستند
پس برای افراد عوام صدقیت ندارد؟

دوست گرامی بحث عوام و خواص ، بی سواد و باسواد نسیت بحث کفر و ایمان است . کافر که نماز نمی خواند دعای توحیدی ندارد .

@پرسشگر@;111028 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سلیم مورد خطاب این قبیل احادیث و ادعیه و متعلّق آن هستند و طبیعتاَ شرط لازم برای استجابت و آثار آن را خواهند داشت
پس اگر این ادعیه عاشقانه خوانده شوند و نه به قصد و طمعی شامل این برکات خواهند بود؟

کلاس برتر این است که دعا و عبادت و هر عمل خوبی بر مبنای حب الله باشد ولی در هر صورت اثر وضعی خودش را دارد مثل این که نماز می خوانیم صرفاَ به جهت اسقاط تکلیف و انجام فرمان الهی ، به صورت طبیعی این نماز خیر و برکت خودش را دارد . اگر چه آن شرط کمال را ندارد .

@پرسشگر@;111028 نوشت:
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سلیم یکی دیگر از حکمت های این مسئله و این پاداش های بزرگ به خاطر نیّات بزرگ و الهی بندگان است
در بیان ثواب اینگونه اعمال اما و اگر قید نشده بلکه بی قید و شرط بیان شده یعنی به محض اینکه شخص لب به خواندن باز کند شامل این الطاف خواهد شد

بر عکس روایات اسلامی تصریح دارند به نیت ، تمامی اعمال همگی با نیت سنجیده می شود .

@پرسشگر@;111028 نوشت:
نکته دیگر سخنرانی ایت الله وحید خراسانی حفظه الله تعالی است که تاکید دارند که این ثوابها شامل قرائت لفظی است و نه تامل و تفکر در انها ((جلسات تفسیر سوره یس)) اینگونه موارد بنده را دچار تناقضی عمیق می نماید که در حیرتم

هیچ تناقضی در بین نیست جناب عالی درس را خوب تحویل نگرفتید . نیت با تأمل و تفکر و فهم معانی فرق می کند . باشند مؤمنینی که صرفاَ خواندن قرآن و دعا را آموخته اند اما با نیت الهی می خوانند ولی از مفهوم آیات و ادعیه و روایات چیزی نمی فهمند و اینها مأجورند و باشند کسانی که با تأمل و تفکر قرآن و روایات و ادعیه را می خوانند اما نیتشان شیطانی است و این کارشان صرفاَ جهت پیدا کردن شبهه و ایجاد در تشکیک در دین است .

یاعلی بن ابیطالب سلام اله علیهما

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانالله.

با تشکر فراوان از کلمات روح بخش استاد سلیم و جناب حلس چون بنده سئواللات زیادی دارم پس اجازه بدهید وقتی به پاسخ جامعی رسیدیم جمع بندی کنیم و برویم سراغ سئوال بعد .

طبق فرمایشات بزرگواران یه این جمع بندی کلی می رسیم

1-- شخص بای کان نحو دعا را بخواند از برکات آن دعا در حد ظرفیت و استعداد و نیت خود بهره مند خواهد شد

2-- اثرات کریمه این دعا که همانا ترقی در معنویات و غفران ذنوب است صرفا برای افرادی خواهد بود که اتیان واجبات و ترک محرمات نمایند و الا کسی که واجبات را فرو نهاده و به مستحبات مشغول گردد عملا اب در هاون می کوید.

3-- درک عظمت این ادعیه زمانی که توجه به دریای جود و کرم قادر متعال مد نظر قرار گیرد نه تنها بعید نیست که بلکه بسیار بدیهی می باشد .

اساتید عزیز در صورتی که موارد فوق را بنده درست فهمیده ام بفرمایید تا سراغ سئوال بعدی بروم

یا علی :hamdel:

@پرسشگر@;111093 نوشت:
1-- شخص بای کان نحو دعا را بخواند از برکات آن دعا در حد ظرفیت و استعداد و نیت خود بهره مند خواهد شد 2-- اثرات کریمه این دعا که همانا ترقی در معنویات و غفران ذنوب است صرفا برای افرادی خواهد بود که اتیان واجبات و ترک محرمات نمایند و الا کسی که واجبات را فرو نهاده و به مستحبات مشغول گردد عملا اب در هاون می کوید.

دوست گرامی بهتر این است که مطلب را کمی بازتر کنیم :

دعا کننده یا جزو ادیان الهی است یا جزو ادیان الحادی است
آنان که پیرو ادیان الحادی هستند مانند بت پرستان - خورشید پرستان و .... دعای این ها هیچ اثری ندارد نه مادی و نه معنوی .

اما آنان که پیرو ادیان الهی هستند ، اینان دو قسمند :
یا پیرو دین الهی تحریف شده هستند مانند اهل کتاب و برخی از فرق مسلمین . یا پیرو اسمی دین الهی حقّه هستند اما عامل نیستند ،

اینها در دعایشان کمال معنوی نیست اما به خاطر رحمت عامه ی پروردگار برخی دعا ها و حاجات دنیایی این ها از جانب خداوند مستجاب و داده می شود که منکر آن نیستیم و این به تجربه نیز ثابت شده است .

اما آنان که اهل ایمان و معتقد به عقائد حقّه ی اسلام ناب محمدی و عامل به این شریعت هستند دعایشان هم برایشان کمال معنوی و آخرتی دارد و هم آثار خارجی مادی آن نیز محقق شده دعایشان مستجاب می شود .

@پرسشگر@;111093 نوشت:
3-- درک عظمت این ادعیه زمانی که توجه به دریای جود و کرم قادر متعال مد نظر قرار گیرد نه تنها بعید نیست که بلکه بسیار بدیهی می باشد .

صحیح است

این سوال شبیه اینه:
نقل قول:
با مطالعه قرآن به این نتیجه میرسم که ... اگر واقعا نماز، آنطور که قرآن میگوید انسان را از فحشا و منكر باز مى‏دارد، پس چرا خیلی از نمازگزاران مرتكب خلاف و گناه و فحشاء و منکر مى‏شوند؟!

جواب:
نقل قول:
اولاً تخمه پوك، هيچ گاه سبز نمى‏شود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوك است. نمازى سبب دورى انسان از مفاسد مى‏شود كه با حضور قلب باشد وگرنه حركت لب و كمر چنين خاصيّتى را ندارد.
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمى مى‏دهد به اين معنا نيست كه هركس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد مى‏رسد، بلكه به اين معناست كه مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنكه با جدّيّت درس بخوانيد و آنچه را مى‏خوانيد بفهميد. نماز نيز اگر با اصول و شرايطى كه دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منكر مى‏شود. «اِنّ الصّلوةَ تَنهى‏ عن الفحشاءِ و المُنكر»( سوره عنكبوت، آيه 45)
ثانياً نمازگزارى كه گاهى خلاف مى‏كند، اگر اهل نماز نبود خلافش بيشتر بود، زيرا همين نمازگزار براى صحيح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاك باشد، لباس و مكانش از مال مردم نباشد و همين مقدار مراعات احكام و مسائل، سبب دور شدن او از برخى گناهان و منكرات مى‏شود، همان گونه كه پوشيدن لباس سفيد، انسان را از نشستن روى زمين آلوده باز مى‏دارد

الاعمال بالنیات:

نقل قول:
چرا در اسلام، ارزش عمل به نيّت آن است و قبولى عمل به قصد قربت و اخلاص وابسته است؟ در كارهاى دنيوى نيز ارزش كارها، به نيّت آنها بستگى دارد... به اين مثال‏ها توجّه كنيد:
جرّاح و چاقوكش هر دو شكم پاره مى‏كنند، امّا كار جراح، خدمت است و كار چاقوكش جنايت.
همين جرّاح مى‏تواند براى پول كار كند و مى‏تواند براى نجات يك انسان كار كند، هر كدام از اين هدف‏ها نيز ارزش مخصوص به خود دارد.
مثالى ديگر:
يك ليوان آب را به سه نفر عرضه مى‏كنيم؛ يكى نمى‏خورد، چون ميل ندارد، ديگرى نمى‏خورد چون قهر كرده است، سومى نمى‏خورد و مى‏گويد: نفر چهارم از من تشنه‏تر است، آب را به او بدهيد! اين سه نفر، در ننوشيدن آب يكسانند ولى به خاطر آن كه هدف‏هاى آنها متفاوت است، ارزش كارشان نيز تفاوت دارد.
در اسكناس‏ها نخى است كه نشانه اصالت اسكناس و وسيله جدايى اسكناس اصلى از قلابى است، در عبادات نيز بايد ريسمانى محكم ميان بنده و خدا باشد كه همان قصد قربت و اخلاص است. اگر آن نخ نباشد يا پاره شود، رابطه انسان با خدا قطع و عمل مقبول نيست

یه سوال دیگه هم شبیه اینه:

نقل قول:
چرا بعضى دعاها مستجاب نمى‏ شود؟ اجابت نشدن دعا دلایل بسیاری می تواند داشته باشد ولی یکی از مهمترین دلایل لقمه ناپاک و یا شبهه ناک است: اگر به جاى بنزين مخصوص، گازوئيل يا آب در باك هواپيما بريزيم، پرواز صورت نمى‏گيرد، دعاى كسانى مستجاب مى‏شود كه در شكم آنان لقمه حرام نباشد.
در حديث مى‏خوانيم: «مَن سرّه أن يُستجاب دعائه فَليطيّب كسبه»( بحار، ج‏90، ص‏373.) هركس دوست دارد دعايش مستجاب شود، درآمد و لقمه خود را پاكيزه و حلال كند.
بگذريم كه دعا به معناى طلب خير است و بسيارى از خواسته‏هاى ما خير نيست و ما خيال مى‏كنيم خير را طلب مى‏كنيم.

نقل قول:
... آخر چرا خدا به ستمگران و گنهكاران مهلت مى‏دهد، مگر خدا با ظلم و گناه مخالف نیست؟ مگر خدا نمی تواند همه را آدمهای خوب کند و اجازه گناه به کسی ندهد؟ چرا اینکار را نمی کند؟ پاسخ: سازمان آب و برق، به تمام منازل آب و برق مى‏رساند، اين صاحبان منازلند كه مى‏توانند از اين آب و برق استفاده صحيح كنند يا نادرست.
خداوند انسان را آزاد و مختار آفريد و همه گونه امكان رشد را در اختيار او گذاشت، اگر انسان با علم و آگاهى راه بدى را انتخاب كرد، مقصّر خود اوست.
امّا چرا خداوند جلوى چنين انسان‏هايى را نمى‏گيرد، زيرا:
اگر همين كه انسان بناى ناسزا و دروغ گفتن داشت، خداوند او را لال كند و همين كه بناى سيلى زدن به مظلوم داشت، دست او فلج شود، همين كه بناى نگاه بد داشت چشمش كور شود و... آيا اين انسان كه از روى ناچارى خلاف نكرده، قابل ستايش است؟ ارزش انسان زمانى است كه با اختيار خودش، آزادانه و آگاهانه كارى را انجام دهد و يا از خلافى دست بردارد.
اگر دست انسانى را با طناب بستند و از جيب او پول درآوردند و خرج كردند، نمى‏توان گفت آن دست بسته، مرد سخاوتمندى است و اگر مرد نابينايى، به نامحرم نگاه نكرد، نمى‏گويند چه انسان پاكى.
آرى، خداوند مى‏خواهد انسان‏ها آزاد باشند تا خود راه خير و خوبى يا راه شرّ و بدى را انتخاب نمايند و عمل كنند.

@پرسشگر@;111013 نوشت:
مورد سئوالم اینه که چطور ممکنه شخص گناهکار با یک صلوات از گناهان پاک شه؟در حالیکه در بیان مراتب استغفار از زبان مولا علی علیه السلام مراحل چندگانه سختی بیان شده ؟

سلام
اول اینکه روایت تصریح به همه گناهان نکرده لذا می تواند منظور بعضی گناهان باشد
و اما
ثواب اعمال به حسب انجام دهنده آنهاست لذا می بینیم که برای عملی مثلا دعایی ثوابهای متفاوت بیان می شود که نشان دهنده تفاوت در مقام دعاکنندگان است وگرنه الفاظ دعا که فرقی ندارد . ممکن است یکی ازاولیاء دعا بخواند که در خدا فانی است و برای پاداش عملش حدی قابل تصور نیست و ممکن است یک فرد عادی دعا بخواند و به اندازه محدودی پاداش بگیرد
موفق باشید

با تشکر از دوستان فکر کنم جواب تکمیل شد--البته جناب منتقد به غیر از قسمت اول فرمایشاتتان باقی قسمتها ارتباطی به موضع نداشت.

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع و لعطائه مانع

سئوال دوم

حکایت برصیصیای عابد را کمابیش همه می دانیم اگر او را مثال می زنم به خاطر روشن شدن موضوع است .

چرا شخص عمری عبادت می کند از لذات دنیوی چشم می پوشد در حالی که می تواند لذت گناه را درک کند نمی کند و اجتناب می کند.ولی یکهو در اخر کار مارک بدعاقبتی به پیشانی اش می خورد؟
آیا این عدل الهی است که شخصی که عمری را به نیکی گذارنده در اخر عمر به خاطر یک لغزش کل اعمالش بر باد رود و اولئک اصحاب النار شود؟
در ان صورت چه فرقی است بین او و شخصی که تمتع از دنیا برده و گناه کرده و...

مثل زبیر مثل طلحه مثل برصیصیا مثل بلعم باعور و ...
اینها همه عمری را در اعمال برای خدا سپری کردند و از لذات دنیوی و گناهانش چشم پوشیدند ولی در اخر عمر به چنان عقوبتی گرفتار شدند.

چرا؟

@پرسشگر@;111013 نوشت:
مورد سئوالم اینه که چطور ممکنه شخص گناهکار با یک صلوات از گناهان پاک شه؟در حالیکه در بیان مراتب استغفار از زبان مولا علی علیه السلام مراحل چندگانه سختی بیان شده ؟ یا مثلا با یک دعا خودش و اهلش و همسایگانش آمرزیده شن؟

به نام خدا
سلام

ممکن است این طور باشد که این دعاها و استغفارها راه را برای فرد گناه کننده باز کنند. با اینکه گفته شده شخص آمرزیده می شود، گفته نشده که عدالت خدا اجرا نمی شود. بنابراین حتما بسته به نوع گناه فرد را عذاب کرده و پس از آن با طی مراحل خاصی فرد را می آمرزند. ولی اگر فرد استغفار نکند، تا ابد در عذاب خواهد بود.
در مورد زیاد بودن ثوابها هم باید گفت که راه بسیار طولانی وسختی در پیش است و هر چه هم زیاد باشد باز هم برای عبور نیاز به ثواب هست.

@پرسشگر@;111293 نوشت:
حکایت برصیصیای عابد را کمابیش همه می دانیم اگر او را مثال می زنم به خاطر روشن شدن موضوع است . چرا شخص عمری عبادت می کند از لذات دنیوی چشم می پوشد در حالی که می تواند لذت گناه را درک کند نمی کند و اجتناب می کند.ولی یکهو در اخر کار مارک بدعاقبتی به پیشانی اش می خورد؟ آیا این عدل الهی است که شخصی که عمری را به نیکی گذارنده در اخر عمر به خاطر یک لغزش کل اعمالش بر باد رود و اولئک اصحاب النار شود؟ در ان صورت چه فرقی است بین او و شخصی که تمتع از دنیا برده و گناه کرده و... مثل زبیر مثل طلحه مثل برصیصیا مثل بلعم باعور و ... اینها همه عمری را در اعمال برای خدا سپری کردند و از لذات دنیوی و گناهانش چشم پوشیدند ولی در اخر عمر به چنان عقوبتی گرفتار شدند. چرا؟

اگر فرد خوب باشد در برابر این خواست خدا هم تسلیم و راضی است (یکی از مفاهیم عبادت همین است). اگر هم راضی نباشد که انسان خوبی نیست.

ضمنا اعمال مختلف با هم فرق دارند. مثلا در حدیث داریم که تفکر ساعتی از عبادت سالها بهتر است.
مراتب کمال هم طبق حدیثی به این صورت است: فهم دین، صبر بر مصیبت و اداره زندگی.

باید بدانیم که برخی اعمال را ما نیک می دانیم و ممکن است خدا چیزهای دیگری در نظر داشته باشد."و بدا لهم من الله ما لم يكونوا يحتسبون" (مثلا برخی افراد در جامعه ما بسیار تجسس می کنند تا مثلا فلان گناه را کسی انجام ندهد. خود فرد فکر می کند کار خوبی می کند، در حالی که گناه کرده)

همیشه بدتر از بد وجود دارد. همین که خدا به فرد توفیق عبادت می دهد به منزله اجر آن فرد است. ممکن بود که آن فرد در طول زندگی حالتهای بسیار بدی داشته باشد که با آن عبادتها از او دور شده اند.

aminj;111300 نوشت:
ممکن است این طور باشد که این دعاها و استغفارها راه را برای فرد گناه کننده باز کنند. با اینکه گفته شده شخص آمرزیده می شود، گفته نشده که عدالت خدا اجرا نمی شود. بنابراین حتما بسته به نوع گناه فرد را عذاب کرده و پس از آن با طی مراحل خاصی فرد را می آمرزند. ولی اگر فرد استغفار نکند، تا ابد در عذاب خواهد بود. در مورد زیاد بودن ثوابها هم باید گفت که راه بسیار طولانی وسختی در پیش است و هر چه هم زیاد باشد باز هم برای عبور نیاز به ثواب هست.

سلام
دوست عزیز پرونده اون سئوال بسته شد نتیجه گیری و جمع بندی هم شد لطفا سئوال بعد رو اگر پاسخی هست عنایت فرمایید :Gol:

aminj;111311 نوشت:
اگر فرد خوب باشد در برابر این خواست خدا هم تسلیم و راضی است (یکی از مفاهیم عبادت همین است). اگر هم راضی نباشد که انسان خوبی نیست. ضمنا اعمال مختلف با هم فرق دارند. مثلا در حدیث داریم که تفکر ساعتی از عبادت سالها بهتر است. مراتب کمال هم طبق حدیثی به این صورت است: فهم دین، صبر بر مصیبت و اداره زندگی. همیشه بدتر از بد وجود دارد. همین که خدا به فرد توفیق عبادت می دهد به منزله اجر آن فرد است. ممکن بود که آن فرد در طول زندگی حالتهای بسیار بدی داشته باشد که با آن عبادتها از او دور شده اند.

عدل الهی از نوع دیگر است
اگر اینطور بود که دیگر پاداشی برای عبادت در نظر گرفته نمیشد
همین که شخص عبادت می کرد اجرش بود

پس این پاسخ قانع کننده نیست

@پرسشگر@;111315 نوشت:
عدل الهی از نوع دیگر است اگر اینطور بود که دیگر پاداشی برای عبادت در نظر گرفته نمیشد همین که شخص عبادت می کرد اجرش بود پس این پاسخ قانع کننده نیست

آیا شما کاملا با عدل الهی آشنا هستید؟ ما بسیاری از ابعاد وجود الله را نمی شناسیم.
بسیاری از افرادی که نام بردید چندان دارای یقین نبودند. کسی هم که یقین نداشته باشد، نهایتا کارش جایی گیر می کند و سقوط می کند و فواره هم هر چه بالاتر رود سقوط بدتری خواهد داشت. یقین واقعی را 14 معصوم دارند. کسی که در مراتب بالا باشد برای بهشت رفتن خدا را عبادت نمی کند. ملائکه هم دائما از خدا می ترسند و خضوع و خشوع دارند.
"رضا" یکی از درجات مومنان است و همیشه هم نباید به عدل دودوتا چهارتای خودمان راضی باشیم. فرد اگر می خواهد پا روی دریا بگذارد و عبور کند باید قبلا هزینه آن را داده باشد و برخی قوانین را برای خودش هم زیر پا گذاشته باشد. اگر خدا بخواهد با عدلش اعمال ما را بررسی کند همه به جهنم می رویم (و طبق آیه قرآن : "ان منکم الا واردها" یعنی همه به جهنم وارد می شوند و بعد عده ای را که خدا بخواهد نجات می دهند).
همان طور که یک گاو چاق می شود و ما ذبحش می کنیم، موجوداتی هم هستند که با پیشرفت ما ما را نابود کرده (البته طبق قوانینی) و از برخی داشته های ما استفاده می کنند.

البته تمام این صحبتها فایده چندانی ندارد و طبق چیزی که اینجانب پی برده ام تا زمانی که انتقام خون امام حسین (ع) گرفته نشود، اوضاع همین است. خداوند "کلمه تامه" (بعضا به عنوان terminator با عبارت "کلمه تامه" یعنی "پایان دهنده" آشنا هستیم) را با توجه به امام حسین درست کرده و این کلمه تامه به هیچ یک از موجودات زمینی و آسمانی رحم نمی کند تا انتقام خون حسین (ع) را بگیرد. ("و نفخ فی الصور فصعق من فی السماوات و الارض" -> دیده می شود که در این مورد به کسی رحم نمی کنند)

سلام

دوست گرامی شما اصل سئوال بنده را متوجه نشدید برای همین هم دارید جواب در بعد دیگر می دهید لطفا سئوال را به دقت بخوانید
بنده منتظر جواب کارشناسان بزرگوار هستم

@پرسشگر@;111362 نوشت:
دوست گرامی شما اصل سئوال بنده را متوجه نشدید برای همین هم دارید جواب در بعد دیگر می دهید لطفا سئوال را به دقت بخوانید بنده منتظر جواب کارشناسان بزرگوار هستم

سلام اگر رو در رو بحث می شد بنده باز هم می توانستم دلیل بیاورم. چندان فرصت تایپ ندارم. اگر شما قانع نشده اید بقیه افرادی که بحث را می خوانند ممکن است قانع شوند.

در پست قبلی صحبت من این است که تا زمانی که مسایل مهمتری در عالم جریان دارد (انتقام خون امام حسین) ، پاداش گرفتن یا نگرفتن بلعم باعور و امثالش چندان مهم نیست (البته تا جایی که من حدس می زنم) و حتی اگر چنین افرادی پیشرفت هم بکنند (در مراحل کمال) احتمال سقوط آنان هست.

@پرسشگر@;111315 نوشت:
دل الهی از نوع دیگر است اگر اینطور بود که دیگر پاداشی برای عبادت در نظر گرفته نمیشد همین که شخص عبادت می کرد اجرش بود پس این پاسخ قانع کننده نیست

پاداش برای افراد مختلف فرق می کند. برای برخی توفیق بندگی خدا یافتن از هزاران نعمت (حتی بهشتی) برتر است ("و رضوان من الله اکبر"). احتمالا قضیه چاه خالی کنی را شنیده اید که به بازار عطارها رفته و بیهوش می شود.

ضمنا در حالت کلی هم نمی شود گفت که به بلعم باعور و امثالش هیچ پاداشی نداده اند. چنین افرادی (البته طلحه و زبیر را نمی گویم) در زمانی که مستجاب الدعوه هستند (یا اسم اعظم دارند یا علم الکتاب دارند یا ...) فیض و لذت بسیاری می برند و چیزی هم به کسی نمی گویند. نهایتا باید گفت که حفظ چنین مقامی هم سخت است.

@پرسشگر@;111293 نوشت:
سئوال دوم حکایت برصیصیای عابد را کمابیش همه می دانیم اگر او را مثال می زنم به خاطر روشن شدن موضوع است . چرا شخص عمری عبادت می کند از لذات دنیوی چشم می پوشد در حالی که می تواند لذت گناه را درک کند نمی کند و اجتناب می کند.ولی یکهو در اخر کار مارک بدعاقبتی به پیشانی اش می خورد؟ آیا این عدل الهی است که شخصی که عمری را به نیکی گذارنده در اخر عمر به خاطر یک لغزش کل اعمالش بر باد رود و اولئک اصحاب النار شود؟ در ان صورت چه فرقی است بین او و شخصی که تمتع از دنیا برده و گناه کرده و... مثل زبیر مثل طلحه مثل برصیصیا مثل بلعم باعور و ... اینها همه عمری را در اعمال برای خدا سپری کردند و از لذات دنیوی و گناهانش چشم پوشیدند ولی در اخر عمر به چنان عقوبتی گرفتار شدند. چرا؟

برای جواب یک مثال ساده بزنم :
مولایی به عبد خویش مأموریت داده است که برود و از چشمه ای ظرفش را پر از آب نموده و با ظرف پر برگردد ، او اطاعت امر کرد عرق ریزان و زحمت کشان رفت و پر کرد و در حال رساندن هست، او در لحظات آخر و در مقابل چشمان مولایش ، تعمدا ظرف را از آب تهی می کند و عذر خواهی هم نمی کند ، آیا این ظرف او آب دارد یا ندارد ؟ آیا چنین عبدی مقصر هست یا نیست ؟ مستحق عقوبت هست یا نیست ؟

عبد ظرفش دیگر آب ندارد ، کارش در حقیقت بی نتیجه بوده و مقصر نیز خود اوست نه مولا ، مولا اگر او را عقوبت کند عین عدل است . او خود زحمت خویش را عمداَ به هدر داد و از کرده ی خویش نیز اظهار پشیمانی نکرد . بلکه بر مولای خویش جرأت نمود و نافرمانیش کرد . عقلای عالم چنین عبدی را مستحق کیفر می دانند .

یا علی بن ابیطالب سلام الله علیهما

@پرسشگر@;111013 نوشت:
سئوال دارم ( حکمت ثواب های نجومی برای دعا و ...)

با سلام به دوستان خوبم

با كسب اجازه بنده هم نكاتي رو در اين زمينه عرض كنم و ان اينكه اجر و ثواب بر دو قسم است:
استحقاقي و تفضلي.
اجر و مزدي كه خداوند به مقتضاي حكمت خود در مقابل هر يك از اعمال صالح - واجب يا مستحب- قرار داده ثواب استحقاقي است.
ثوابي و فضيلتي را كه زايد از مقدار مقرّر و ناشي از مشيّتي است كه ريشه در رحمت و كرامت دارد و خداوند از فضل خود به بندگان صالح مرحمت مي فرمايد، ثواب تفضلي گويند.
دوستان عزيز ثواب ها و فضيلت هايي كه براي عبادات، اذكار و ادعيه و قرائت قرآن و غير آن در كتاب ها و روايات آمده، برخي ناظر به ثواب هاي استحقاقي است ولي بيشتر آن ها ثواب هاي تفضلي را بيان نموده است.

حالا براي شفاف و روشن شدن حقيقت سه نكته كه لازم به نظر مي رسد را خدمت همه شما عزيزان عرض كنم:
1- شأن واهميت هر عملي به ميزان دارا بودن حقيقت و به اعتبار روح آن عمل است.
همان طوري كه بدن بي روح، حيات و شأني ندارد، صورت عبادات به تنهايي و بدون شرايط و آداب آن ارزشي ندارد. به بيان ديگر: اجر و ثواب اعمال موقوف به قبولي آن است و قبولي دعا و عبادات، آداب و شرايطي دارد. يكي از آن ها، اخلاص است كه داراي درجات و مراتبي است، تا مي رسد به مرتبه اي كه به قول اميرالمؤمنين(ع)، عبادت را نه به خاطر ترس از عذاب جهنم انجام مي دهد و نه به خاطر طمع به بهشت، بلكه خداوند را مستحق عبادت شناخته است و اگر بهشت و جهنم هم نبود عبادت مي كرد.

بديهي است كه ميان ميزان عنايات تفضلي و ميزان معرفت و درجة‌ اخلاص اشخاص رابطه اي مستقيم وجود دارد. ثواب ها و فضايلي كه براي برخي عبادات، اذكار و ادعيه و قرائت سوره هاي قرآن در مفاتيح يا ساير كتب و روايات ذكر شده، ناظر به عباداتي است كه به نحو اتمّ و اكمل انجام گيرد و همة آداب و شرايط آن محقق گردد.
2- اگر چه خواندن اذكار و ادعيه و قرآن در هر حال ثواب دارد و در دراز مدت اثر وضعي روي قلب و روح انسان مي گذارد ولي ثواب اصلي و تأثير عمقي زماني است كه موجب بيداري دل و خروج از غفلت و ظلمت ظلالت گردد.

به بيان ديگر‌:‌ آن همه ثواب هايي كه نقل شده، هرگز مفهومش اين نيست كه انسان آن ها را به صورت اوراد بخواند و تنها به گردش زبان قناعت كند، بلكه خواندن براي فهميدن، و فهميدن براي انديشيدن، و انديشيدن براي عمل است،‌ مثلاً تأكيد فراوان بر تلاوت سورة حمد به اين خاطر است كه توجه و تدبّر در محتواي آن، به انسان روح و ايمان مي بخشد؛ او را به خدا نزديك مي كند؛ صفاي دل و روحانيت مي آفريند؛ ارادة انسان را نيرومند و تلاش او را در راه خدا و خدمت به خلق افزون مي سازد و ميان او و گناه فاصله مي افكند(تفسير نمونه، ‌ج1، ص 5.)

3- بر اساس "إنّما يتقبّل الله من المتقين"(مائده آية‌27.) و " إنّما الاعمال بالبيّنات"،(الحرالعاملي، الوسايل الشيعه، ج 4،‌ ص 711) هيچ عملي بدون ايمان، تقوا و قصد قربت پذيرفته نيست چنان كه هيچ گناهي بدون توبة كامل مورد عفو و بخشش قرار نمي گيرد. اگر شرايط چهارگانة توبة كامل تحقق يابد، بر پاية حديث نبوي "التائبِ من الذنب كَمن لا ذنب له"(تفسير نمونه، ج 19، ص 505.) همة گناهان گذشته اش محو مي گردد. اگر از آن مرحله نيز بالاتر رود و مراتب لازم را طي كند و به درجه "استغفار علييّن"(نهج البلاغة فيض الاسلام، حكمت 409.) و كمال توبه برسد،‌ علاوه بر بخشش گناهان، سيئات نيز به حسنات(فرقان آية 70.) تبديل مي گردد.

رواياتي كه در زمينه ذكر ها وارد شده و ثواب عظيم براي آن ها بيان كرده (درصورتي كه آن روايات صحيح باشد) دادن آن هم ثواب از تفضل خدا بر بنده اش هيچ بعيد نيست. آنچه از بين آن همه روايات و منقولات در زمين? ذكرها اوراد مي‌توان گفت اين است كه طبق آيه "اذكرو الله ذكراً كثيراً و سبحوه بكرة و اصيلاً"(احزاب آيه 41.) گفتن ذكر زباني و قلبي و خواندن دعاها و مخصوصاً صلوات بسيار مطلوب است و حتماً داراي اجر و ثواب عظيم الهي خواهد بود.

.

سلیم;111421 نوشت:
مولایی به عبد خویش مأموریت داده است

سلام علیکم

حد کرم و جود آن مولا کجاست؟رحمت آن مولا بر غضبش سبقت دارد یا غضبش بر رحمتش؟

سلیم;111421 نوشت:
تعمدا ظرف را از آب تهی می کند

آیا به نظر شما کسی که کشان کشان و عرق ریزان اب اورده تعمدا اب را می ریزد؟
جناب استاد منصفانه قضاوت کنیم کدام بنده ای عمدا گناه می کند؟علی الخصوص بنده ای که شبها را به گریه گذارنده و روزها را به طاعت آیا عمدا گناه می کند؟

سلیم;111421 نوشت:
عبد ظرفش دیگر آب ندارد

تقصیر کرده عذر تقصیر بخواهد چطور؟وقتی خطاب هم فیها خالدون بیاید دیگر چه کند؟

در حقیقت کنه سئوال اینجاست
خدائی که در رحمانیت یکتاست و رحمتش خارج از عقول بشری و حتی نفوس روحانی است
خدائی که رحمت للعالمین را فرستاد و آن رحمت للعالمین صلی الله علیه و اله در روز فتح همه اهل مکه را بخشید
خدائی که می فرماید وقتی حق من است در دادگاه انکار کنید تا نفهمند بنده ام معصیت من کرده ...
چنین خدائی چطور بنده ای که یک عمر طاعت کرده و حال از جهالت خطا کرده و از روی جهالت هم بازنمی گردد.چطور او را به دوزخ می فرستد؟
آیا این تناقض ندارد که خدا مشتاق بازگشت رو گردانندگان از درگاهش است . دوستانش را به واسطه معصیت از اوج به عمق پرتاب می کند؟

@پرسشگر@;111453 نوشت:
چنین خدائی چطور بنده ای که یک عمر طاعت کرده و حال از جهالت خطا کرده و از روی جهالت هم بازنمی گردد.چطور او را به دوزخ می فرستد؟

سلام

دوست من

اگر از روی جهل بود و می دانست گناه است بی شک بر می گشت

(اگر خواهان بخشش بود)

خدای عز وجل خود همه ی راه ها را برای بندگانش باز گذاشته است

تا با اختیار خود راه خوب و بد را پیدا کند

و برای این کار راهنما فرستاد تا گمراه نشود
و دستور علم آموزی داد

حال با این همه کمک خدا مهربان نیست؟

در مهربانی خدا شکی است؟

(ببخشید قصد توهین ندارم):Gig::Gol:

سلام دوست خوبم

خیر شک ندارم ولی عظمتش را بالاتر از ان می دانم که کورکورانه انچه در کتاب می خوانم بپذیرم
شناختش را با شک دوست دارم که به یقین منتهی شود
جواب شما لازمه بخش دوم سئوالم است که مطرح ننموده ام هنوز و منتظر دریافت سئوال اولم هستم

مغز سئوالم در پایان ان است

@پرسشگر@;111453 نوشت:
آیا این تناقض ندارد که خدا مشتاق بازگشت رو گردانندگان از درگاهش است . دوستانش را به واسطه معصیت از اوج به عمق پرتاب می کند؟

نقل قول:

آیا این تناقض ندارد که خدا مشتاق بازگشت رو گردانندگان از درگاهش است . دوستانش را به واسطه معصیت از اوج به عمق پرتاب می کند؟
جهنم نتیجه عمل خودمونه،مثلا اگه خودمون سم بخوریم میمیریم،میتونیم بگیم خد ا چرا تو سم خاصیت کشندگی قرار داده؟

فاتقوا النارالتی وقودهاالناس و الحجاره اعدت للکافرین

میگن حجاره کنایه داره از قلب سنگ شده،ایه میشه جهنمی که هیزم اتیشش مردم و دلهای سنگ شده هستن و برا مردم آماده شدن،کی آمادش کرده؟ خود مردم
اثر پرتاب شدن از بالای صخرست، از خود آدماست،خود ادم پرت میشه سرش میخوره به سنگ خدا جاذبه رو گذاشته،ولی نمیتونیم بگیم خد ا کشتشون، خدا با واسطه میشه خالقش مثل بقیه چیزای دیگه
خدا عقل و دست و پا داده که از بالای صخره نیفتیم تو دره، آخه آدم خلیفه خداست،خودش سرنوشتشو رغم میزنه

منتقد;111479 نوشت:
جهنم نتیجه عمل خودمونه،مثلا اگه خودمون سم بخوریم میمیریم،میتونیم بگیم خد ا چرا تو سم خاصیت کشندگی قرار داده؟

واقعا اینطور خدایتان را به دیگران معرفی می کنید؟هیهات خدائی که من می شناسم اینطور نیست

لطف کنید اگر متوجه سئوال نشده اید دوباره مطالعه کنید از این دست پاسخها در این سایت بسیار است اگر قانع کننده بود بنده پست نمی زدم

همچنان منتظر پاسخ کارشناسان بزرگوار هستم

@پرسشگر@;111453 نوشت:
حد کرم و جود آن مولا کجاست؟رحمت آن مولا بر غضبش سبقت دارد یا غضبش بر رحمتش؟

قطعا رحمت الهی بر غضبش سبقت دارد « یا من سبقت رحمته عن غضبه » ای کسی که رحمتش بر غضبش سبقت دارد .
دوست گرامی این مثال کوچک به عنوان تقریب ذهن بود برای این که بدانیم عبد خود اعمال خود را نابود کرده و پیوند عبودیت خویش را با مولا گسسته و از دایره عبد مولا خارج شده است
.

@پرسشگر@;111453 نوشت:
تقصیر کرده عذر تقصیر بخواهد چطور؟وقتی خطاب هم فیها خالدون بیاید دیگر چه کند؟ در حقیقت کنه سئوال اینجاست خدائی که در رحمانیت یکتاست و رحمتش خارج از عقول بشری و حتی نفوس روحانی است خدائی که رحمت للعالمین را فرستاد و آن رحمت للعالمین صلی الله علیه و اله در روز فتح همه اهل مکه را بخشید خدائی که می فرماید وقتی حق من است در دادگاه انکار کنید تا نفهمند بنده ام معصیت من کرده ... چنین خدائی چطور بنده ای که یک عمر طاعت کرده و حال از جهالت خطا کرده و از روی جهالت هم بازنمی گردد.چطور او را به دوزخ می فرستد؟ آیا این تناقض ندارد که خدا مشتاق بازگشت رو گردانندگان از درگاهش است . دوستانش را به واسطه معصیت از اوج به عمق پرتاب می کند؟


خطاهای ما دو گونه است :
1 - عثرة : عثره به معنای لغزش است . چنان که در دعای مأثوره از معصوم سلام الله علیه داریم :
« اللهم لا تؤاخذنی فیه بالعثرات » .1
خدایا! مرا به خاطر لغزش هایم مؤاخذه مفرما .

در این حالت بنده ، در مسیر طاعت پروردگار است و بنای تمرّد و نافرمانی ندارد بلکه گاهی غفلت و جهل بر او عارض شده و بر اثر آن دچار معصیت خداوند شده است و بعد هم از کرده ی خود پشیمان و تواب است . نوع مؤمنین خطایشان از این قسم است و قطعاَ رحمت و مغفرت الهی شامل حال اینان می شود .

2 - عصیان : در این حالت بنده ، بنای تمرّد کامل و نافرمانی از حضرت حقّ دارد ، هر چند گذشته ای به ظاهر مثبت و سراسر افتخار داشته باشد . مصداق بارز این گروه شیطان لعین و رجیم و بلعم باعورا و طلحه و زبیر و ... هستند . و اینان بعد از تمرّد خود هرگز به دنبال طلب عفو و بخشش از پروردگار نیستند و با اختیار کامل خود را مستوجب آتش دوزخ می کنند . و الا اگر توّاب بودند هر چند در آخرین لحظات عمر ، قطعاَ خداوند وعده ی آمرزش داده است و از این جهت یکی از اسمای حسنای پروردگار ، توّاب است یعنی بسیار بازگردنده به سوی بندگان . و این مشروط به بازگشت و توبه ی حقیقی بندگان است .

پی نوشت :

1 - دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان .

اللهم ارزقنا توفیق التوبة و الانابة
اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و العبادة

@پرسشگر@;111013 نوشت:
چطور ممکنه شخص گناهکار با یک صلوات از گناهان پاک شه؟در حالیکه در بیان مراتب استغفار از زبان مولا علی علیه السلام مراحل چندگانه سختی بیان شده ؟

سلام.
صلوات ، این کار را انجام می دهد. اما، صلوات حقیقی نه صلوات ظاهری که فقط زبان بگوید.
صلوات ظاهری ، صلواتی است که از سطحی ترین لایه وجود فرد یا لایه های سطحی او برمیخیزد. مثلاً زبان فرد (لایه سطحی) کلماتی را تلفظ می کند. حال ممکن است معنی اش را هم بداند و همان معنی را نیت هم کرده باشد (لایه های سطحی).

اما صلوات حقیقی ، نه از زبان ، که از عمیق ترین لایه وجود فرد ، باید برخیزد. گرچه مظهرش ، همان صلوات زبانی است.

برای اینکه صلوات، از عمیقترین لایه وجودی فرد برخیزد، باید نقطه ناپاکی در وجود آن فرد نباشد (حتی الامکان - لا یکلف الله نفساً الا وسعها). زیرا آلودگی نمی تواند منشأ صدور نور (صلوات ) شود. اینجا دیگر کار، تلفظ کلمات نیست. بلکه صدور اثر است. لذا فرد هنگامی می تواند صلوات حقیقی بفرستد که عقاید، اندیشه و عمل و اخلاق خود را پاک نموده باشد. و همین پاک نمودن لایه های وجودی است که امری دشوار می باشد.
یعنی خود عمل (فرستادن صلوات) آسان است اما تحقق دادن شرایط لازمه برای حقیقی بودن آن عمل ، سخت است.

نکته دیگر اینکه: بیانها متفاوت است. گاه یک امر را به طور اجمالی ذکر می کنند، گاهی همان امر را به طور تفصیلی ذکر می کنند. مثلاً گاهی من به طور اجمالی میگویم: « من به مسافرت رفتم». گاهی همین امر را مفصل ذکر می کنم: « اول رفتیم ترمینال ، خیلی معطل شدیم ، بعد ............ ».

@پرسشگر@;111013 نوشت:
بسیاری از احادیث ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه و حتی بعضا یک کلمه بیان شده است
این مطلب را امام جماعتمان روزی بیان کردند. فرمودند: ما چند سال در دنیا زندگی می کنیم؟ فرضاً 100 سال. خوب در این مدت چقدر پول، غذا، لباس و ... لازم داریم؟ فرضاً فلان مقدار. خوب، حالا چقدر در آخرت زندگی می کنیم؟ بی نهایت. زیرا زندگی آخرت ، انتها ندارد. خوب برای یک زمان بی نهایت ، چقدر امکانات و ... لازم داریم؟ خیلی خیلی. یا به قول شما نجومی.

نقل قول:

بسیاری از احادیث ثوابهای نجومی برای برخی از ادعیه و حتی بعضا یک کلمه بیان شده است


با سلام

ذکر دو نکته لازم است :

1- اولا در سند این اخبار دقت کنید .

2- همانطور که خدای متعال در قرآن از احباط و نابودی عمل بعضی از بزرگان اصحاب در مقابل یک عمل کوچک (بلند کردن صدا نزد رسول الله (ص) ! ) خبر میدهد از همین خدا ، تکفیر گناهان بزرگ هم در مقابل یک عمل کوچک بعید نیست !

تا چه قبول افتد و که در نظر آید .

در حدیت داریم که فرمودند از گناهان بر حذر باشید که ممکن است یک گناه در نظر شما کوچک اما در نظر خدا بسیار سنگین باشد وخداوند قسم خورده که آنرا نیامرزد .

وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ {النور/15}

یاقوت احمر;111610 نوشت:
صلوات ، این کار را انجام می دهد. اما، صلوات حقیقی نه صلوات ظاهری که فقط زبان بگوید.

امثال همین صحبتها مردم عوام را به خدا بدبین می کند
هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد
مشکل شما این است که از دیدگاه خود می سنجید ولی تمام سئوالات من اینجا از دیدگاه خداست نه ذات حقیر بشری

بسم الله الرحمن الرحیم

ضمن تشکر فراوان از جناب استاد سلیم و سایر بزرگوارن فکر کنم بنده سئوالم را صحیح مطرح نکرده ام اجازه بدهید بشکافم سئوال را

بنده از منظر یک انسان نمی نگرم

جناب استاد سلیم چیزی که بدیهی است این است که هیچ کس به عمد گناه نمی کند تنها کسی که گناه کرد و بعد از گناه کبر ورزید ابلیس ملعون بود ولی حتی او هم پاداش 6 هزار سال عبادتش را گرفت.

حال سئوال این است از خدائی به رحمت واسعه الله بعید است که وقتی پادش ابلیس متکبر که حتی توبه هم نکرده می دهد
بیاید و بنده ای که عمری را در راهش مجاهده کرده و الان هم به اشتباه پایش لغزیده را عقاب کند و تمام اعمالش را حبط نماید.

فرمودید عصیان پس امام حسین علیه السلام که در دعای عرفه می فرماید انا الذی عصیت هم جزو این عصیان گران است نعوذ بالله؟

اگر بنده ای پیدا بشود که عمدا و اگاهانه گناه کند که بحثش جداست
مثلا ابلیس ملعون علم داشت به ربوبیت الله و استاد ملائکه بود و می دانست عقاب خدا چه عقابیست و حب الله را هم درک کرده بود بعد گناه کرد رجیم شد و کبر ورزید و بعد از کبرش و گردنگشی فبعزتک بود که رجیم شد

حال بنده ای که از روی جهل و ناآگاهی به مقام الهی و فریب ابلیس گناه می کند آیا سزاوار حبط همه اعمالی است که به سختی اندوخته است؟آیا این از حدائی که رحمتش همه را فرا گرفته برمی آید؟

زبیر را فرمودید
مگر نه همین زبیر شمشیر در دفاع از ولایت کشید؟در مقابل عمر لعنت الله علیه
پس ایا ممکن است همین زبیر آگاهانه در جمل مقابل علی علیه السلام شمشیر بکشد؟یا اینکه فرزند ملعونش او را اغوا کرده بود؟

بعد هم می گویند زبیر بدعاقبت شد خب سیف الاسلامی قبلش چه؟
مگر نه اینکه می فرماید حتی به اندازه دانه خردلی را محاسبه می کنیم؟

مگر نه اینکه مشتاق است به بازگشت بندگانش؟پس چرا وقتی بنده بازگشت تازه شرط و شروط می اید که اگر فلان کنی و بهمان کنی در اتش می اندازمت؟
چرا وقتی دوستان می لغزند به جای گرفتن دست و سرپا کردنشان بدعاقبت می شوند؟
آیا نزدیکی به درگاه الهی باعث یک حفظ ویژه نمی شود؟رحمت خاص و حصن حصین؟
اگر می شود پس دوستانی که بدعاقبت شدند نزدیک نبودند؟

دوست پرسشگر عزیز ، ما دعوای لفظ نداریم کلام بنده این تقسیم بندی بود :
خطاهایی که بر اثر غفلت و جهل و سهو ، از مؤمن رخ می دهد و این مؤمن گنه کار صرفاَ گول هوای نفس یا اغواگری شیاطین را خورده است بعد هم پشیمانی و توبه آن هم توبه ی متناسب با آن گناه . ولی اصلاَ بنایش بر تمرد و نافرمانی از خدا نبوده و نیست . او فقط لغزش داشته است . چنین شخصی مشمول رحمت و مغفرت خداست . خداوند او را از آتش دوزخ حفظ خواهد کرد . این دسته را لغزش گران بنامیم .

اما خطاهایی هست که از روی علم و آگاهی و عمد، از کسی رخ می دهد و بنای او هم بر تمرّد و عصیان بدون بازگشت و توبه هست . چنین شخصی قطعاَ استحقاق مغفرت ندارد و خود او نیز طالب مغفرت و رحمت نیست مانند شیطان که به عزت و جلال خدواند قسم خورد که بندگانش را اغوا کند و توبه نکرد و حاضر به بازگشت نشد . اگر چنین کسی دچار دوزخ نشود عدالت الهی زیر سئوال می رود . و در حقیقت خود کرده را تدبیر نیست . این دسته را متمرّدین بنامیم .

اما به هر حال اگر از استثنایی مثل شیطان هم که بگذریم خداوند به همه ابنای بشر در دار دنیا هم اختیار داده و هم مهلت داده و هزار و یک وسیله ی هدایت . این یعنی رحمت عام پروردگار . اگر کسی خواست می تواند با استفاده از این رحمت خودش را نجات دهد و عاقبت به خیر کند و الا رحمت الهی بعد از عالم دنیا مخصوص مؤمنین و لغزش گران توبه کار خواهد بود نه کسانی که در حال اختیار و در طی مهلت خداوندی بنایشان تمرّد و عدم بازگشت بوده است و بی توبه و انابه از دنیا رفته اند .

امیدوارم که مطلب را رسانده باشم
اما معانی استغفار و گنه کار لقب دادن بندگان خاص پروردگار در دعا ها مسئله ای دیگر و خارج از موضوع بحث است .

@پرسشگر@;111670 نوشت:
امثال همین صحبتها مردم عوام را به خدا بدبین می کند
هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد

از نظر منطق، آن چه در درجه اول اهمیت است، صحت و سقم خود کلام است. تازه، ما در سایت اسک دین با « عوام » روبرو نیستیم. هستیم؟
اگر قرار باشد هر سخن جایی و هر نکته مکانی داشته باشد، سایت اسک دین جای همین صحبتهاست.
@پرسشگر@;111670 نوشت:

مشکل شما این است که از دیدگاه خود می سنجید ولی تمام سئوالات من اینجا از دیدگاه خداست نه ذات حقیر بشری
من نمیدانم چگونه « بشر » می تواند خود را جای خدا بگذارد و از « دیدگاه خدا » به مسایل بنگرد!! بشر هر کاری که می کند ، حتی اگر بر بالای قله عرفان هم ایستاده باشد ، باز « دیدگاه بشری » خودش است.

@پرسشگر@;111716 نوشت:
بنده از منظر یک انسان نمی نگرم
فکر می کنم همین جا ، نقطه اصلی پاسخ شما است. ما می توانیم از دیدگاه یک « انسان دیگر » به مسایل نگاه کنیم، و می توانیم از دیدگاه « موجودی پائین تر از انسان » به مسایل نگاه کنیم، اما نمیتوانیم از دیدگاه موجودی بالاتر از انسان ، به مسایل نگاه کنیم. چون کمال وجودی آن موجود بالاتر را نداریم.

« انسان » هر نگرشی داشته باشد، آن نگرش « بشری » خواهد بود. چون « انسان » آن را انجام داده است. و از سوی دیگر، کسی نمی تواند خود را جای خدا بگذارد و از منظر او جل عظمته، نگرش انجام دهد. زیرا لازمه چنین امری، دسترسی ما به جایگاه الوهیت است و این محال است.

@پرسشگر@;111716 نوشت:
آیا نزدیکی به درگاه الهی باعث یک حفظ ویژه نمی شود؟رحمت خاص و حصن حصین؟

بله همین طور است کسی که خودش را در حصن حصین ولایت جا داد در امن و امان است چنان که در حدیث قدسی مشهور داریم :
« ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن [من] عذابی » .
« کلمة لااله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی » .
تا آن زمان که کسی در قلعه ی ولایت هست محفوظ و محروس است اما آن لحظه که خود را از دایره ی ولایت الله و ولایت اولیای الهی خارج نمود دیگر در امنیت نیست . آن زمان که خداوند او را خلق فرمود اسباب هدایتش را نیز فراهم و حجتش را بر او تمام کرد پس جای اشکالی بر عذاب متمرّدین باقی نمی ماند :
« الذی خلق فسوّی و الذی قدّر فهدی ».
حال کسی به اختیار و از روی عمد سرکشی نمود و خود را از حصن حصین الهی خارج کرد ، مقصر خود اوست نه خداوند . دیگر او دوست نیست بلکه دشمن است .
اگر بنا باشد به این که معصوم و لغزش کار و متمرد همه در یک جایگاه باشند این ظلم است و خداوند مبرّا از ظلم و اعدل العادلین است .
اگر این گونه باشد باید شمر و قاتلین حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه ، همگی در بهشت یک جا باشند و این با عدالت خداوندی سازگار نیست . به قول استادی ، بله ، خدا می تواند شمر و یزید را هم وارد بهشت کند اما این ظلم می شود در حقّ امام حسین سلام الله علیه و نستجیر بالله از این که بر خدا تهمت ظلم بزنیم . این با عدل الهی منافات خواهد شد .

و من الله التوفیق

سلام به دوستان عزیز اخلاقی اسک دین
بحث خیلی مناسب پیش میرود، مخصوصا که استاد سلیم هم در این بحث عنایت دارند و جواب های درخوری میدهند.
پس شایسته است که بحث گمراه نشود و برداشتهایی که موجب انحراف سوال پرسشگر میشود در این تاپیک مطرح نگردد.:Gol:

سلام بر مهدي موعود عليه السلام و ياران باوفايش

يک حکايت را خلاصه نقل کنيم

سعد معاذ رحمت الله عليه در جنگ زخم برداشت و به شهادت رسيد

جبرييل عليه السلام بر پيامبرصلي الله عليه و اله نازل شد و خبر شهادتش را داد
سژس ايشان به تشييع جنازه رفتند در حالي که به فرموده شان دستشان در دست جبرييل بود
و هفتاد هزار ملائکه ((به قولي)) تشييع ميکردند جنازه را پياده
و با دست مبارکش سعد را در قبر گذاشت
و بر او نماز خواند
و اين همه افتخارات باعث شد که مادر سعد بگويد اي سعد بهشت گواراي تو باد

ولي ناگهان فرمود : چطور چيزي را ميگوئي که به ان علم نداري؟سعد هم اکنون در فشار قبر قرار گرفت
پرسيدند سعد هم !!!؟
فرمود آري زيرا با خانواده اش بدرفتار بود.

چند سئوال :

1--- مگر سفارش نشده که ابروي کسي را نبريد پس چطور پيامبر گناه سعد را اشکار کرد؟
2-- مگر سفارش نشده که از مردگان جز به نيکي ياد نکنيد پس چرا پيامبر بدي سعد را هم ياد کرد((علاوه بر خوبيهايش))
3-- به فرض صحت مطالب بالا

شهيد
خبر شهادتش را جبرييل مي اورد
پيامبر شخصا با جبرييل مشايعت ميکند
ملائکه فوج فوج براي تشييع او فرود مي ايند
با دست مبارک رحمت للعالمين در قبر گذاشته ميشود
شخصا بر او نماز مي خواند که هر کلام ايشان براي فرو نشاندن عذاب کل خلق کافي است

حال با اين همه سعد در فشار قبر قرار ميگيرد؟
اگر اين حکايت صحيح است نبايد در همه اموزه ها يک نگرش جديد شود؟

واقعا راه رهيدن از عذاب الهي چيست؟سعد با ان مقامات نرهيد و در فشار قبر رفت يعني اگر سعد با خانواده خوش رفتار بود و هيچکدا از فاکتورهاي بالا را نداشت در فشار وارد نميشد؟کداميک برترند؟

يا هادي

@پرسشگر@;129837 نوشت:
سلام بر مهدي موعود عليه السلام و ياران باوفايش

يک حکايت را خلاصه نقل کنيم

سعد معاذ رحمت الله عليه در جنگ زخم برداشت و به شهادت رسيد

جبرييل عليه السلام بر پيامبرصلي الله عليه و اله نازل شد و خبر شهادتش را داد
سژس ايشان به تشييع جنازه رفتند در حالي که به فرموده شان دستشان در دست جبرييل بود
و هفتاد هزار ملائکه ((به قولي)) تشييع ميکردند جنازه را پياده
و با دست مبارکش سعد را در قبر گذاشت
و بر او نماز خواند
و اين همه افتخارات باعث شد که مادر سعد بگويد اي سعد بهشت گواراي تو باد

ولي ناگهان فرمود : چطور چيزي را ميگوئي که به ان علم نداري؟سعد هم اکنون در فشار قبر قرار گرفت
پرسيدند سعد هم !!!؟
فرمود آري زيرا با خانواده اش بدرفتار بود.

چند سئوال :

1--- مگر سفارش نشده که ابروي کسي را نبريد پس چطور پيامبر گناه سعد را اشکار کرد؟
2-- مگر سفارش نشده که از مردگان جز به نيکي ياد نکنيد پس چرا پيامبر بدي سعد را هم ياد کرد((علاوه بر خوبيهايش))
3-- به فرض صحت مطالب بالا

شهيد
خبر شهادتش را جبرييل مي اورد
پيامبر شخصا با جبرييل مشايعت ميکند
ملائکه فوج فوج براي تشييع او فرود مي ايند
با دست مبارک رحمت للعالمين در قبر گذاشته ميشود
شخصا بر او نماز مي خواند که هر کلام ايشان براي فرو نشاندن عذاب کل خلق کافي است

حال با اين همه سعد در فشار قبر قرار ميگيرد؟
اگر اين حکايت صحيح است نبايد در همه اموزه ها يک نگرش جديد شود؟

واقعا راه رهيدن از عذاب الهي چيست؟سعد با ان مقامات نرهيد و در فشار قبر رفت يعني اگر سعد با خانواده خوش رفتار بود و هيچکدا از فاکتورهاي بالا را نداشت در فشار وارد نميشد؟کداميک برترند؟

يا هادي

[=Microsoft Sans Serif]از جمله چيزهايى كه باعث عذاب و فشار قبر مى شود ((بداخلاقى )) است ، چه با مردم و چه با خانواده و دوست و رفيق . حتى اگر انسان از دوستان و اولياء خدا هم بوده است و اخلاقش بد باشد باز قبر به طورى او را فشار مى دهد كه استخوانهاى او درهم شكسته مى شود.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]چون بداخلاقی حق الناس است حق الناس را باید طرف ببخشد اگر جناب سعد از خانواده اش حلالیت طلبیده بود اوضاع به شکل دیگری بود.ولی معلوم است که در دل آن ها چیزی بوده که این جا مبتلا به فشار قبر شده است. حق الله را خود خدا مستقیما می بخشد حق خودش است.اما در حق الناس چنین نیست.
[=Microsoft Sans Serif] «بد اخلاقي» حق الناس به گردن انسان مي­اندازد. طلب مغفرت ملائکة الله و پيامبر، باعث بخشيده شدن حق الله مي شود. اما در مورد حق الناس، بايد صاحب حق بگذرد تا خدا هم بگذرد. خداوند از حق خويش خيلي زود مي­گذرد؛ چرا که سريع الرِّضا است، اما گذشتن از حق مردم را به گذشتن صاحب حق واگذار فرموده است. سعد بن معاذ با بد اخلاقي خانوادگي­اش، حق همسر وفرزندان خويش را ضايع کرده است و تا ايشان از او به طور کامل راضي نشوند و او را حلال ننمايند، خدا هم از او نمي­گذرد.
[=Microsoft Sans Serif]يعني اگر بازوي ولايت و امام زمانت نيز شده باشي، اگر در اخلاق خانوادگي ات نقصي باشد، به همان ميزان بايد حساب پس بدهي و عقاب متحمل شوي.
[=Microsoft Sans Serif]لازم به ذکر است که [=Microsoft Sans Serif]فشار قبر فقط مال آدم هاي بد نيست.
[=Microsoft Sans Serif]مسلمانی که در زندگی اجتماعی به آداب عبادی مقید باشد و رعایت حرام و حلال الهی را بنماید. اما فاقد اخلاق و برخوردهای اجتماعی درست باشد بزرگترین سرمایه انسانی را از دست داده و تحمّل وجود او از سوی دیگران بسیار دشوار خواهد بود.این گونه کسان مانند لولای خشک در می مانند که گوش خراش و دل خراش است. اگر لولا با روغن نرم نشود زجرآور است، مسلمانی هم که آداب عبادی اسلام را به شایستگی انجام می دهد اما خشک مقدس و بد اخلاق و بد رفتار است لولای وجودش خشن و دافعه آفرین خواهد شد.
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]پس:
[=Microsoft Sans Serif]این هشدارها را جدی بگیریم، اخلاق خوب و بد در سرنوشت عالم پس از مرگ ما مؤثر است،
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]نقل شده است مردي در مدينه از دنيا رفت. گوركنان هرچه سعي كردند نتوانستند قبري براي او بكنند، به ناچار به نزد رسول خدا(ص) شكايت نموده، عرض كردند: هرچه بيل و كلنگ بر زمين مي زنيم كارگر نمي شود، مثل اين است كه آنها را به سنگ مي زنيم، قال النبي(ص): «ولم ان كان صاحبكم لحسن الخلق». رسول خدا(ص) فرمود: «اگر مرده شما خوش خوي و خوش اخلاق بود، زمين كنده مي شد.» (كنايه از اين است كه: زمين مرده بداخلاق را قبول نمي كند، و برحسب رواياتي نقل شده كه يكي از اثرات بدخويي و بداخلاقي فشار قبر است). سپس حضرت فرمود: ظرف آبي بياوريد، ظرفي آب آوردند و آن حضرت دست مبارك خود را در آن فرو برد و بعد آب را بر زمين پاشيد، و قبركنان زمين را كندند و زمين چون ريگ نرم شده، كنده مي شد.
[=Microsoft Sans Serif] بحار الانوار، ج17، ص377

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

[="darkgreen"][

@پرسشگر@;133503 نوشت:

کسي نيست جواب سئوال بنده رو بده بعد از 10 روز؟

سلام

به نظر من جواب شما یک کلام است

حق الناس (در صورت صحت حدیث)[/]

سلام وعرض ادب


یه نکته ای که فراموش کردم در رابطه با سوأل پرسشگر بزرگوار مطرح کنم مسئله ی عصمت پیامبر (صلی الله وعلیه وآله ) است.با توجه به این که عصمت پیامبر از طریق دلایل عقلی ونقلی برای ما ثابت شده پس قول وفعل پیامبر هم به گونه ای است که مصون از خطا واشتباه است.بنابراین اشتباه ما این است که فعل وقول پیامبر را با فعل وقول خود مقایسه می کنیم واین نوع قیاس مشکل ساز است.در پس هر قول وفعلی از معصوم حکمتی نهفته است .علاوه براین پیامبر نفش معلم ورهبر رابرای جامعه ی اسلامی ایفا می کردند ورسالتشان تربیت مردم بوده ودر خیلی از جریانات ایشان برای تعلیم مردم وآگاه ساختن آنها از روشهایی استفاده می کردندوبا قول وفعل خویش مردم را هدایت می نمودند.


شاید برای فهم بیشتر لازم باشه اساتید بخش عقاید هم لطف کنند وپاسخ کامل تری ارائه بدند.

@پرسشگر@;129837 نوشت:
مگر سفارش نشده که ابروي کسي را نبريد پس چطور پيامبر گناه سعد را اشکار کرد؟


با سلام

خدمت پرسشگر گرامی و ممنون از دوستان بزرگوار که در مباحث شرکت کرده اند

به این نکات توجه نمایید:

-- پیامبر معصوم است و قول و فعل و تقریر معصوم حجت برای انسانهاست

-- پیامبر در مورد معاذ ابروی، وی را نبرده است فعلی را که ایشان مرتکب ان بوده است و در طول زمان حیات خویش ان را انجام می داد
و مادر وی که از اعضا خانواده و واقف به ان مساله بود و این عمل معاذ را می دانست ،

پیامبر به مادر معاذ متذکر می شود که وی به خاطر ان عمل خود دچار این عذاب شده است

-- گناه سعد برای کسی که از ان اطلاع نداشت اشکار نمی شود و مادر ایشان که از عمل خبر داشت ولی ان اعمال را گناه تلقی نمی کرد

و یا ان گناهان را به خاطر این افعال و تشییع جنازه بخشوده می دانست، مطلع می شود که هرگناهی عذاب خود را به دنبال دارد هرچند پیامبر به انسان نماز بخواند

-- جنبه های تربیتی فعل پیامبر که آگاهی مردم از ثواب و عذاب افعالی که در دنیا انجام می دهند
و در مساله معاذ نمود داشت فرق دارد با افعال ما انسانها که گناه پنهانی و کردار نهانی انسانها را بی پیروا آشکار می کنیم

@پرسشگر@;129837 نوشت:
مگر سفارش نشده که از مردگان جز به نيکي ياد نکنيد پس چرا پيامبر بدي سعد را هم ياد کرد((علاوه بر خوبيهايش))


پیامبر از معاذ به بدی یاد نمی کند و از بدی هایش نمی گوید
مساله ای پیش می اید و مادرش مطلبی یاد می کند و پیامبر مساله ای را متذکر می شود واقعا این مطلب هیچ فرقی با ابروریزی انسانها که از مردگان می کنند ندارد ؟؟؟

انسانهایی که با شنیدن مرک انسانی دیگری شروع به بدگویی می کنند

پیامبر بدگویی نمی کند، از مطلبی خبر می دهد که ما انسانها از ان بی خبریم و فقط حجت خداوند از ان آگاه است و ان را متذکر می شود

در ضمن اگر این مطالب را پیامبر نگوید و از عالم دیگر خبر ندهد چه کسی باید از انها اطلاع دهد ؟!؟!!؟

@پرسشگر@;129837 نوشت:
خبر شهادتش را جبرييل مي اورد پيامبر شخصا با جبرييل مشايعت ميکند ملائکه فوج فوج براي تشييع او فرود مي ايند با دست مبارک رحمت للعالمين در قبر گذاشته ميشود شخصا بر او نماز مي خواند که هر کلام ايشان براي فرو نشاندن عذاب کل خلق کافي است حال با اين همه سعد در فشار قبر قرار ميگيرد؟ اگر اين حکايت صحيح است نبايد در همه اموزه ها يک نگرش جديد شود؟


با سلام

بزرگوار شاید ایات 7 و 8 سوره زلزال جواب کوتاه و زیبایی باشد

فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ﴿٧﴾ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ ﴿٨﴾
پس هر كه هموزن ذرّه‌اى نيكى كند [نتيجه‌] آن را خواهد ديد. (٧) و هر كه هموزن ذرّه‌اى بدى كند [نتيجه‌] آن را خواهد ديد. (٨) /سوره زلزال/

هر کسی اندک کار خیری بکند ثواب خواهد دید و هر کسی اندک گناهی بکند و توبه از گناه خود نکند عقاب خواهد شد
هرچند پیامبر بر ایشان نماز خوانده و تشییع کند

پس نتيجه ميگيريم که حق الناس از عبادات مهمتر است
يعني به عبارتي
اگر به خاطر نماز اول وقت ما حقي ضايع مي شود بايد نماز اول وقت را ترک و به حق الناس برسيم
و خوشرفتاري با مردم از عبادت خدا بالاتر است طبق حديث معروف کافر خوشرو نزد خدا محبوب تر از مومن ترشرو است
در حقيقت ظاهرا انسان کافر باشد ولي مردم دار باشد محبوب تر از اين است که مومن باشد ولي مردم دار نباشد

صحيح است؟

باسمه تعالی

@پرسشگر@;133721 نوشت:
در حقيقت ظاهرا انسان کافر باشد ولي مردم دار باشد محبوب تر از اين است که مومن باشد ولي مردم دار نباشد

اینگونه نتیجه گیری اشتباه است.

هر عملی هرچند نیکو و پسندیده اگر تحت ولایت و اسلام نباشد، پذیرفته نیست.

اما فرد مومن باید توجه داشته باشد که خداوند هم سفارش به حفظ و رعایت حق الله ( همان عبادات )

کرده است و هم حق الناس. ولی این را نیز فرموده است که شاید از حق خودم بگذرم ولی از حق

الناس نمیتوانم بگذرم جون این دیگر حق من نیست. و این یعنی اهمیت ویژ حق الناس

موفق باشید:Gol:

@پرسشگر@;129837 نوشت:
سلام بر مهدي موعود عليه السلام و ياران باوفايش

چند سئوال :

1--- مگر سفارش نشده که ابروي کسي را نبريد پس چطور پيامبر گناه سعد را اشکار کرد؟
2-- مگر سفارش نشده که از مردگان جز به نيکي ياد نکنيد پس چرا پيامبر بدي سعد را هم ياد کرد((علاوه بر خوبيهايش))
3-- به فرض صحت مطالب بالا
شهيد
خبر شهادتش را جبرييل مي اورد
پيامبر شخصا با جبرييل مشايعت ميکند
ملائکه فوج فوج براي تشييع او فرود مي ايند
با دست مبارک رحمت للعالمين در قبر گذاشته ميشود
شخصا بر او نماز مي خواند که هر کلام ايشان براي فرو نشاندن عذاب کل خلق کافي است
حال با اين همه سعد در فشار قبر قرار ميگيرد؟
اگر اين حکايت صحيح است نبايد در همه اموزه ها يک نگرش جديد شود؟
واقعا راه رهيدن از عذاب الهي چيست؟سعد با ان مقامات نرهيد و در فشار قبر رفت يعني اگر سعد با خانواده خوش رفتار بود و هيچکدا از فاکتورهاي بالا را نداشت در فشار وارد نميشد؟کداميک برترند؟
يا هادي

سلام به پرسشگر گرامی

سوال بسیار زیبایی مطرح فرمودید.

در جواب باید عرض کنم:
1- ما در سیر مسلمان شدن و بررسی اصول اعتقادی به این نکات مهم در شخصیت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بر می خوریم که ایشان عصمت از خطا و اشتباه دارند و علاوه بر این خداوند به ایشان علم لدنی داده.
بنابراین باید حکمتی در این رفتار نبی گرامی صلی الله علیه و آله باشد که این جمله از ایشان صادر شده است و با توجه به دو ویژگی مذکور جای سوال باقی نمی ماند.

2- جواب دوم اینکه وقتی خدای متعال انبیاء خود را در قرآن مورد عبرت قرار می دهد، سعد در مقام پایین تری از آنها قرار دارد.
اگر انبیاء از جانب خدا مایه عبرت اند پس سعد هم از این قاعده مستثنا نیست.
نوح و در شكم ماهي بودن بابت ترك اولي و ..... از جمله عبرتهاي قرآنيست كه شاهد حرف ماست.
و این خوب است که دیگران بدانند که باید طوری رفتار نمود که بشود گفت دین را کامل انجام داده ام.

3- سعد با خانواده بد اخلاق بود و پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله باید رفتار او را تجزیه می نمودند و نسبت به رفتار بد او تبری می جستند و رفتار خوب او را تایید می نمودند.
بعلاوه از همین که نبی صلی الله علیه و آله در جمع، بد اخلاقی او را مطرح فرمودند معلوم می شود که آن افراد اطراف ایشان که صدا به گوششان می رسید از بد اخلاقی سعد با خبر بودند.
اگر پیامبر این ردیه بر بد اخلاقی سعد را نمی زدند و تاییدیه های کلی و عمومی را بر شخصیت سعد ادامه می دادند به نظر همسر و فرزند و پدر و مادر و خواهر و برادر ... می رسید، می شود کسی صحابی باشد و این همه امتیاز و علی رقم بر اینها بد اخلاق هم باشد و در این صورت شتر دیدی ندیدی.

پس آیه و من مثقال ذرة شرا یره چه می شود؟

بسیار اتفاق می افتد که افرادی به بنده می گویند: پدر و یا شوهری داریم مذهبی و مسجدی اما خیلی بد اخلاق.
چطور است که خدا به او توفیق مسجد رفتن می دهد؟مگر خدا این کار او را تایید می کند؟

4- گناه بد اخلاقی با خانواده مخصوصا با فرزندان، اشتباه کوچکی نیست.
چرا که پدر در مقام مربی و معلم است و رفتار او در تربیت فرزندان موثر و باید توجه داشت که بد خلقی موجب کج روی فرزندانمان می شود.
و این ایجاب می کند که اعلام عمومی گردد تا دیگران را از اشتباه درآورد.

و چند جواب دیگر هم هست که شاید مجال نباشد.

اَیْقَنْتُ اَنَّكَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ وَاَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فى مَوْضِعِ النَّكالِ وَالنَّقِمَةِ!

...

@پرسشگر@;133721 نوشت:
يعني به عبارتي اگر به خاطر نماز اول وقت ما حقي ضايع مي شود بايد نماز اول وقت را ترک و به حق الناس برسيم و خوشرفتاري با مردم از عبادت خدا بالاتر است طبق حديث معروف کافر خوشرو نزد خدا محبوب تر از مومن ترشرو است در حقيقت ظاهرا انسان کافر باشد ولي مردم دار باشد محبوب تر از اين است که مومن باشد ولي مردم دار نباشد صحيح است؟


با سلام

بزرگوار نمی دانم چرا اصرار دارید این پازل و ترکیب را به هم بزنید!؟!؟!؟

هر مطلبی در دین اسلام جایگاه مخصوص به خود دارد ونباید که ان را از جایگاه خود جدا کرد

در مورد روایاتی که می فرمایید، نمی شود و نباید به این راحتی در مورد انها صحبت کرد

دراین روایات باید راوی حدیث و زمان ورود حدیث و ........کارشناسی شوند
و عالم دین نظر بدهد که این حدیث درست است یا نه و در صورت صحت در کدام حوزه وارد شده است و ومنظور از ان چیست؟؟

این که روایتی در حوزه اخلاق وارد شده است یا در حوزه فقه یا اعتقادات و .......جای بحث دارد

اگر در روایتی کافری را با مومنی می سنجد و یا ......
باید که دید شان نزول این روایت چیست؟؟؟ و نمی شود که به این راحتی مومن خدا را کمتر از کافر بذله گو حساب کرد

الغرض که:

-- در مورد روایات با دقت و ظرافت بیشتری عمل کنیم و از کارشناسان و اهل علم و عالمان خبره نظر بخواهیم تا روایات این چنینی را برایمان شرح دهند

-- هر عمل خیر ما ثوابی به همراه دارد طبق ایات قران که در تایپک قبلی اشاره شد
و هر عمل گناهی عقاب مخصوص به خود را به همراه خواهد داشت

جایگاه هر کدام از این اعمال جداست و نباید با هم خلط شوند

موضوع قفل شده است