ابراهیم (ع) پیامبری ایرانی

تب‌های اولیه

30 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ابراهیم (ع) پیامبری ایرانی

اگر بابِل مال ایران بوده و حضرت ابراهیم هم بچه بابِل است پس حضرت ابراهیم پیامبری ایرانی است در این صورت حضرت محمد هم ایرانی است. نظر کارشناسان چیست؟

با سلام

در روایات مختلف، زادگاه ابراهیم جایى به نام کوثى ربى ذکر شده است.
یاقوت حموى گفته: کوثى نهرى است در عراق در سرزمین بابل که آن را به نام کوثى یکى از فرزندان ارفخشد بن سام بن نوح، نام گذارده اند و آن نخستین نهرى است که از فرات منشعب مى شد.
کوثى عراق در دو جاست: یکى کوثى طریق و دیگرى کوثى ربى که محل تولد ابراهیم بوده و در همان جا او را درون آتش انداختند و هر دو کوثى در سرزمین بابل است و سعدبن ابى وقاص (که سرزمین عراق را فتح کرد) پس از فتح قادسیه آن جا را تصرف کرد.
در برخى از تواریخ، زادگاه حضرت ابراهیم شهر اءورا- که از شهرهاى بابل است - ذکر شده است.
در قسمتى از کتاب ادب و علوم المنجد گوید: اءورا نام آثارى در عراق و شهر کلدانیان است که ابراهیم خلیل از آن جا بیرون آمده است. ولى در قصص الانبیاء نجار است که ابراهیم خلیل جوانى بود از اهل فدان آرام در سرزمین عراق و مردم آن جا بت پرست بودند.
پدر ابراهیم نجار بود که بت مى تراشید و به بت پرستان مى فروخت (چنان که در انجیل برنابا است ) و ابراهیم با هدایت حق تعالى به مبارزه بت ها برخاست، تا آن جا که پس از یکى دو صفحه مى گوید: ابراهیم که چنان دید، از ماندن نزد پدر و قوم خود خسته و بیزار و به اءورکلدانیان رهسپار شد و از آن جا به حاران رفت.
از مجموع آن چه گفتیم، استنباط مى شود که زادگاه ابراهیم در سرزمین عراق و بابل بوده و در روایت على بن ابراهیم که قسمتى از آن را قبلا نقل کردیم،
امام صادق (ع ) فرموده است: منزل نمرود نیز در همان سرزمین کوثى ربى بوده و ابتداى کار مبارزه ابراهیم نیز از همان جا شروع شد.

در سرزمین بین النهرین (بین دجله و فرات واقع در کشور عراق کنونی) شهری زیبا و پر جمعیت به نام بابل قرار داشت که (روزگاری اسکندر، آن را پایتخت ناحیه شرقی امپراطوری خود نموده بود، )
طاغوتی دیکتاتور به نام نمرود فرزند کوش بن حام در آن جا سلطنت می‎کرد. بابل پایتخت نمرود، غرق در بت پرستی و انحرافات مختلف و فساد بود، هوسبازی، شرابخواری، قمار بازی، آلودگیهای جنسی، فساد مالی و هر گونه زشتی از در و دیوار آن می‎بارید.
مردم در طبقات گوناگون زندگی می‎کردند و در مجموع به دو طبقه زیر دست و زبر دست، تقسیم شده بودند، حاکم خود پرست که سراسر زندگیش در تجاوز و فساد و انحراف خلاصه می‎شد، بر آن مردم فرمانروایی می‎کرد، محیط از هر نظر تیره و تار بود و شب ظلمانی گناه و آلودگی بر همه چیز سایه افکنده بود، و در انتظار صبح سعادت به سر می‎برد.
نمرود علاوه بر بابل، بر سایر نقاط جهان نیز حکومت می‎کرد،
چنان که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «چهار نفر بر سراسر زمین سلطنت کردند، دو نفر از آنها از مؤمنان به نام سلیمان بن داود و ذو القرنین و دو نفر از آنها از کافران به نام نمرود و بخت النصر بودند»( بحار، ج 12، ص 36).
خداوند به مردم ستمدیده و رنج کشیده بابل لطف کرد و اراده نمود تا رهبری صالح و لایق به سوی آنها بفرستد و آنها را از چنگال جهل و نادانی، بت پرستی و طاغوت پرستی نجات دهد، و از زیر چکمه ستمگران نمرودی رهایی بخشد، آن رهبر صالح و لایق، همان ابراهیم خلیل بود، که هنوز چشم به جهان نگشوده بود.

هوريا شاهويي;110840 نوشت:
اگر بابِل مال ایران بوده و حضرت ابراهیم هم بچه بابِل است پس حضرت ابراهیم پیامبری ایرانی است در این صورت حضرت محمد هم ایرانی است. نظر کارشناسان چیست؟

باسلام
حضرت ابراهيم ـ عليه السّلام ـ پيغمبري است از نسل بني‌سام و جدّ اعلاي بني‌اسرائيل و انبياء يهود و عرب مُتسعر به(عرب شده).

آنچه شواهد تاریخ نشان میدهد ابراهیم ع به سال 1996 قبل از ميلاد (
3000 سال بعد از هبوت آدم)در بابل عراق متولد شد (ابوالستيت،/17)

و پادشاه زمانه اش نمرود بود و ميان طوفان نوح و تولد او 1263 سال فاصله است. (الثعلبي،/163)
قسمت جنوبی بین النهرین مهد تمدن بشر بوده استو از این جهت حتی بر مصر نیز تقدم دارد در همین جا است که شهرهای : اریدو، اور، لارسا، لاگاش، نبپو، اکدوبابل، پیدایش یافت.
تمدن در این ناحیه در هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح استقرار یافته تا پیش از قرن 18 قبل از میلاد جز دوره های موقت، بین النهرین مرکب از کشورهای بسیار بود که بیشتر آنها در جنگ های حمدایی از بین رفته و سرانجام دو دولت آشور در بین النهرین علیا و بابل در بین النهرین سفلی که تمدن مشترکی داشتند بوجود آمدند.

و تمدن بابل پس از تصرف به دست هخامنشیان در 539 قبل از میلاد از بین رفت .
پس نتیجه حاصل ابراهیم ع زمانی در بابل زندگی میکرده که در ان زمان تمدن بابل ارتباطی با تمدن ایرانی نداشته !
یا علی ع

[=Verdana]باسلام

[=Verdana]
ابراهيم
[=verdana]ع[=Verdana] در كلده منطقه‌اي در مشرق بابل و در قرية أور به دنيا آمد و حضرت لوط بنابر روايتي برادرزادة او بود.
پس از ازدواج، سارا براي ابراهيم
[=verdana]ع[=Verdana] اسحاق را به دنيا آورد و هاجر اسماعيل را، و چون فرزندان ابراهيم [=verdana]ع [=Verdana]بزرگ شدند اسحاق با «رفقا» دختر بتوئيل ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج دو پسر به نامهاي عيصو و يعقوب بود.
نام ديگر يعقوب
[=verdana]ع[=Verdana]، اسرائيل است كه به معناي عبدالله (بندة خدا) مي‌باشد و از اين رو اولاد و احفاد وي را بني‌اسرائيل مي‌گويند، و يعقوب وارث پدر گرديد و به پيامبري رسيد.
فرزندان و نوادگان اسحاق بيشتر در مصر و فلسطين مي‌زيستند.1 و يكي از فرزندان عيصو به نام روم به منطقه‌اي رفت كه آنجا را امروزه به نام او (روم) مي‌شناسند.2
[=Verdana]
امّا اسماعيل فرزند ديگر ابراهيم ـ عليه السّلام ـ زن مصري گرفت و از او دوازده پسر و يك دختر به دنيا آمد.
پسران اسماعيل ـ عليه السّلام ـ هر يك رئيس يكي از طوائف اعراب بودند و اسماعيل تنها دختر خود را به نكاح عيصو برادرزاده خود درآورد.
در مورد مسكن اولاد اسماعيل مورخان نوشته‌اند كه آنها در منطقه وسيع و بسيار گسترده بين حويلا تا شور زندگي مي كردند3
و اين منطقه ما بين قُلزُم و خليج فارس مي‌باشد و امّا قلزُم بنابر گفته ياقوت حموي دريايي است در مصر كه فرعون و سپاهيانش در آن غرق شدند و در كنار آن دريا، شهري است به همين نام.4
[=Verdana]
به شهادت تاريخ ذريّه اسماعيل بسيار و بيشمار بودند و در كتاب تاريخ الانبياء از آدم تا خاتم ـ صلّي الله عليه و آله ـ اسامي فرزندان اسماعيل به اين ترتيب ذكر شده است. نابت، قيدار، ادبيل، مبسام، مشماع، دومة، مسا، حدار، تيما، يطور، نافيش، قدمة و نام مادرشان را «سيّده» آورده است.
و اضافه كرده‌اند، كه نسل عرب به نابت و قيدار منتهي مي‌شود.5
[=Verdana]
و بقيّه مردمان غيرعرب از نسل فرزندان ديگر (ده فرزند ديگر) اسماعيل مي‌باشند و چنانچه گفته شد در مابين قُلزُم و خليج فارس زندگي مي‌كردند.
تاريخ پر از فراز و نشيب ايران شاهد ورود اقوام مختلف از مناطق مختلف به اين سرزمين مي‌باشد.
در يك مرحله آريايي‌ها از شمال شرق وارد ايران شدند و تا غرب ايران پيش رفتند. در مرحلة ديگر اسكندر مقدوني از غرب وارد ايران مي‌شود و تا هندوستان پيش مي‌رود و براي اينكه بتواند در اين سرزمين پراز نعمت و ثروت بماند سياست يكسان سازي نژادي را پيش مي‌گيرد.
و روزگاري هم اعراب مسلمان پابه ايران مي‌گذارند و سالهاي سال در ايران زندگي مي‌كنند.
با ورود اقوام مختلف به ايران و همچنين خروج اقوام ايراني و غيرايراني از اين منطقه وسيع نمي‌توان به جزم و يقين گفت كه ايرانيان از فرزندان اسماعيل هستند.:Sham:
ولي اينكه اولاد و نوادگان او در ايران و مناطق همجوار ايران بوده و زيسته‌اند و تا حال هم از نوادگان ايشان در اين مناطق هستند مي‌توان به شواهد تاريخي استناد كرد، و آن را نظري قابل قبول دانست.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ زين الاخبار گرديزي.
2. تاريخ پيامبران و شاهان.
3. حبيب السير.
4. حدود العالم.
5. كتاب مقدّس (سفر تكويني).
6. لغت نامة دهخدا ذيل اسماء نوح، سام، ابراهيم خليل، اسماعيل و اسحاق.

1-دهخدا، علي اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 6، ص 2223؛ طبري، محمد بن جرير، تاريخ طبري، بيروت، موسسه اعلمي، ج1، از ص 216 تا 221.
2. بلعمي، ابوعلي، تاريخ بلعمي، ص 182.
3. دهخدا، پيشين، ج 6، ص 2499؛ تاريخ ابن اثير، ج 1، از ص 123 تا 127.
4. حموي، ياقوت، معجم البلدان، ج 3، ص 371.
5. رسولي محلاتي، سيدهاشم، الانبياء از آدم تا خاتم، تهران، علميه اسلاميه، 1410ه‍ ، ص 189.

رضا;110864 نوشت:
نمي‌توان به جزم و يقين گفت كه ايرانيان از فرزندان اسماعيل هستند.

سلام

چرا نمی شود؟:Gig:

کافی است آمار سید ها و سید زاده ها را بدست بیاوریم

مشخص می شود.:ok::Gol:

چرا شما حضرت ابراهیم ع رو می گید؟
حضرت آدم ع رو بگید.
این مطلب رو شما فکر نکنم قبلا شنیده بودید. حتی مشایی هم نشنیده.

یه عده معتقدند محل فرود آدم (ع) برزمین در دامنه های کوه سهند و یا طرف های روستای باستانی کندوان بوده.
حالا حضرت آدم ع ایرانی و آذری بوده و تمام بشریت هم که بچه هاش هستند هم ایرانی و آذری هستند.!!!


با سلام و عرض احترام خدمت دوستان و تشكر از پاسخ خوب جناب رضا
توضيحاتي هم بنده عرض كنم در اين زمينه كه دوستان عزيز علاوه بر حضرت ابراهيم حضرت نوح را نيز بعضي به عنوان جد اعلاي ايرانيان ذكر كرده اند ولي قضاوت درباره جدّ اعلاي ايرانيان كه آياحضرت نوح و ابراهيم هستند مشكل است؛ زيرا اثبات اين مطلب مبتني بر آن است كه تاريخ زندگي ايرانيان و حضرت ابراهيم و نوح شفاف باشد و حال آن كه چنين پيش فرضي منفي است.

پيامبراني كه قرن‏ها از زندگي آنها مي‏گذرد و تاريخ زندگاني‏شان مشخص و مدوّن نيست، چگونه مي‏توان اثبات نمود كه جد ايرانيان هستند؟ از سوي ديگر تاريخ ايران نيز شفاف نيست و ايرانياني كه از برخي مناطق مهارجت كرده و شجره نامه شفّاف و مشخص ندارند.

در اين صورت چگونه مي‏توان اثبات نمود كه جد اعلاي آنان حضرت نوح و ابراهيم هستند؟ با توجه به اين كه امروزه ما از يك نژاد نيستيم و نژادهاي بسيار زيادي با هم پيوند خورده‏اند. در برخي روايات آمده است كه اهل فارس از نسل ابراهيم هستند.
از پيامبر اسلام‏صلي الله وعليه وآله نقل شده: "اهل فارس هم ولد اسحاق؛ اهل فارس از فرزندان اسحاق هستند". از اين روايت بر كنزل‏العمال، ج 12، ص 92.

فرض صحت سند استفاده مي‏شود كه جدّ اعلاي اهل فارس حضرت ابراهيم است زيرا اسحاق فرزند حضرت ابراهيم مي‏باشد. البته شايد اهل فارس، منطقه‏اي خاص در ايران بوده است.
دانشنامه قرآن، ج 2، ص 210.
در خصوص اين كه در تاريخ آمده كه جد اعلاي ايرانيان حضرت نوح است، بايد دليل و مدارك معتبر ارائه شود. به چنين دليل معتبري دست نيافتيم.

.

mkk1369;110877 نوشت:
سلام

چرا نمی شود؟:Gig:

کافی است آمار سید ها و سید زاده ها را بدست بیاوریم

مشخص می شود.:ok::Gol:

[=Verdana]با سلام
mkk1369[=Verdana] گرامی اینکه ما پیامبری را ایرانی بدانیم تا اینکه مردمی از نسل پیامبری باشند ۲ موضوع جداست؟
سوال تاپیک این بوده که آیا حضرت ابراهیم ع ایرانیست و یا نه ؟
ایرانی بودن خود دلایلی را دارد که وقتی در شجره نامه ابراهیم ع جستجو میکنیم چنین چیزی دور از باور است حتی اگر فرض کنیم که از نسل بعدی ان پیامبر وصلتی در ایران صورت گرفته باشد این مربوط به خود پیامبر نمیشود و اثبات ان نیاز به سند محکم دارد که در این مورد حاصل نمیشود !
در مورد پیامبر ص به همین صورت است هنگامی‌که نام نیاکان خود را بیان ‌می‌نمود, از عدنان تجاوز نمی‌کرد
طبق روایتی که ابن عباس از پیامبرنقل کرده, هر موقع نسب آن حضرت به عدنان رسید, نباید از او تجاوز کرد. زیرا خود آن حضرت, هنگامی‌که نام نیاکان خود را بیان ‌می‌نمود, از عدنان تجاوز نمی‌کرد, و دستور ‌می‌داد دیگران هم از شمردن باقی نسب تا به اسماعیل خودداری کنند. و نیز ‌می‌فرمود که آنچه در میان اعراب در این قسمت معروف است، درست نیست.(1)

1- فروغ ابدیت- ج1،آیت الله جعفر سبحانی , ص 112 چاپ 16 , 1378 , انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی

حلس;110912 نوشت:
چرا شما حضرت ابراهیم ع رو می گید؟
حضرت آدم ع رو بگید.
این مطلب رو شما فکر نکنم قبلا شنیده بودید. حتی مشایی هم نشنیده.

یه عده معتقدند محل فرود آدم (ع) برزمین در دامنه های کوه سهند و یا طرف های روستای باستانی کندوان بوده.
حالا حضرت آدم ع ایرانی و آذری بوده و تمام بشریت هم که بچه هاش هستند هم ایرانی و آذری هستند.!!!

با سلام
سند این گفتار را ارائه دهید لطفا

شايد از اينکه حضرت ابراهيم عليه السلام طبق بعضي از روايات در عيد نوروز به شکستن بتها اقدام کرد ،سرنخهايي در اين رابطه پيدا شود
وَ هُو الیومُ الذی کَسَرَ فِیهِ إبراهیم (علیه السلام) أَصنامَ قَومِهِِ،
نوروز روزی‌ست که حضرت ابراهیم بتهای قوم خود را شکست

عماد;111067 نوشت:
شايد از اينکه حضرت ابراهيم عليه السلام طبق بعضي از روايات در عيد نوروز به شکستن بتها اقدام کرد ،سرنخهايي در اين رابطه پيدا شود
وَ هُو الیومُ الذی کَسَرَ فِیهِ إبراهیم (علیه السلام) أَصنامَ قَومِهِِ،
نوروز روزی‌ست که حضرت ابراهیم بتهای قوم خود را شکست


با سلام
و تشکر از
استاد عماد گرامی
اگر بیشتر توضیح دهید سپاس گذارم !

اِبن فَهّد الحِلی ، عن المولى السید المرتضى العلامه بهاء الدین علی بن عبد الحمید النسابه بإسناده إلى المُعلّى بن خُنَیس‌، عن الصادق (علیه السلام):
إِنَّ یَومَ النیروز هو الیومُ الذی أَخذَ فیه النبیِ (صلى الله علیه و آله و سلم) لِأمیر المؤمنین (علیه السلام) العهدَ بِغدیرِ خُم فَأقروا لَه بِالوِلایهِ فَطوبَى لِمَن ثَبتَ عَلَیها وَ الوَیلُ لِمَن نَکَثَها،
وَ هُو الیومُ الذی وَجَّهَ فِیهِ رَسولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله و سلم) عَلِیَّا (علیه السلام) إلى وادیِ الجنِّ فَأخذَ عَلَیهِم العُهودَ وَ المَواثِیقَ ،
وَ هُو الیَومُ الذی ظَفَرَ فِیهِ بِأهل النَهرَوان،
وَ هُو الیومُ الذی یَظهَرُ فِیهِ قَائِمُنا أهلَ البیتِ وَ وُلاهُ الأَمرِ وَ یَظفَرُهُ اللهُ تَعالى بِالدَّجّالِ فَیَصلبُهُ عَلَى کِناسَهِ الکُوفَه
وَ مَا مِن یَومِ نوروزٍ إلا نَحنُ نَتَوَقَّعُ فِیهِ الفَرجَ لِأنَّهُ مِن أَیّامِنا حَفَظَتهُ الفُرسُ وَ ضَیَّعْتُمُوهُ
وَ هُو أولُ یَومٍ مِن سَنَهِ الفُرسِ
قال المعلى: وَ أَملَى عَلَیَّ ذَلِکَ وَ کَتَبْتُهُ مِن إِمْلَائِهِ.
وَ عَن المُعَلَّى أیضاً قال:
دَخَلتُ عَلى أَبی عَبدِ الله (علیه السلام) فِی صَبیحَهِ یَومِ النِّیروز
فَقال [علیه السلام] : یَا مُعَلَّى أَتَعرِفُ هَذا الیَومَ؟
قُلتُ: لا، لکنَّهُ یَومٌ یَعظِمُهُ العَجَم، یَتَبارَکُ فِیهِ،
قَال: کَلّا وَ البَیتِ العَتیقِ الذی بِبَطنِ مَکَهَ مَا هَذا الیومِ إلا لِأمرٍ قَدیمٍ أُفَسِّرُهُ لَکَ حَتى تَعلَمَهُ،
قُلتُ: تَعَلُّمی هَذا مِن عِندِک أَحَبُّ إلَیَّ مِن أَن أَعِیشَ أَبَداً وَ یَهلِکُ اللهُ أَعداءَکُم
قَال: یَا مُعلى یَوم النیروز هُو الیَوم الذی أَخذَ اللهُ مِیثاقَ العِبادِ أن یَعبُدُوهُ وَ لا یُشرِکُوا بِهِ شَیئاً وَ أن یَدینُوا بِرُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ أولِیائِهِ،
وَ هُو أولُ یَومٍ طَلَعَت فِیهِ الشَّمسُ وَ هَبَت فِیهِ الرِیاحُ اللَواقِحُ وَ خُلِقَتْ فِیهِ زَهرَهُ الأرضِ،
وَ هُوَ الیومُ الذی اسْتَوَتْ فِیهِ سَفینَهُ نوح (علیه السلام) عَلَى الجُودی،
وَ هُو الیومُ الذی هَبَطَ فِیهِ جِبرئیل (علیه السلام) عَلَى النَّبی (صلى الله علیه و آله و سلم)،
وَ هُو الیومُ الذی کَسَرَ فِیهِ إبراهیم (علیه السلام) أَصنامَ قَومِهِِ،
وَ هُو الیومُ الذی حَمَلَ فِیهِ رَسولُ اللهِ (صلى الله علیه و آله و سلم) أمیرَ المؤمنین (علیه السلام) عَلَى مَنکَبَیهِ حَتى رَمَى أصنامَ قُرَیشِ مِن فَوقِ البَیتِ الحَرامِ وَ هَشَمَهَا، الخبر بطوله (1) .
امام صادق علیه السلام می‌فرماید: نوروز روزی‌ست که در آن پیامبر صلی الله علیه و آله برای حضرت علی علیه السلام در غدیر خم پیمان گرفت و آنانکه آنجا بودند به ولایت آن حضرت اقرار کردند و خوشا به حال کسی که آن را نگه‌داشت و بدا به حال کسی که آن را زیر پا نهاد.
نوروز روزی‌ست که در آن پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را با وادی جنیان مواجه کرد و از آنان میثاق گرفت.
نوروز روزی‌ست که در آن علی علیه السلام در جنگ نهروان پیروز گشت
نوروز روزی‌ست که در آن قائم ما اهل بیت ظاهر می‌شود و خداوند او را بر دجال پیروز می‌سازد
و نوروزی نیست که ما در آن منظر فرج نباشیم چرا که آن روز از برای ماست.
ایرانیان آن را نگاه داشتند اما شما آن را از بین بردید.

و این [نوروز] اولین روز سال [برای] ایرانیان است.
معلی می‌گوید: حضرت [این مطالب را بر من] املاء کردند و من نوشتم.
و نیز معلَّی می‌گوید:
در صبحگاه نوروز خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم
امام برمن فرمودند: معلی! آیا می‌دانی امروز چه روزی‌ست؟!
عرض کردم: نخیر، ولی [همین‌قدر می‌دانم] روزی‌ست که ایرانیان آن را روز بزرگی می‌دانند و گرامی‌اش داشته و در آن روز بر هم تبریک می‌گویند.
امام فرمودند: قسم به خانه خدا که این روز برای امر بزرگی است که آن را برایت شرح می‌دهم تا بدانی.
عرض کردم: یادگیری این مطب برایم دوست‌داشتنی‌تر از این است که عمری جاودان یابم؛ خداوند دشمنان شما را نابود سازد.
امام فرمودند: معلی! نوروز روزی‌ست که خداوند در آن از انسان پیمان گرفت که او را بپرستند و برایش شریک قائل نشوند و به دین فرستادگانش گروند.
نوروز روزی‌ست که خورشید برای اولین بار طلوع کرد و بادهای بارور ساز وزید و گلهای زمین آفریده شد.
نوروز روزی‌ست که کشتی حضرت نوح [که سلام خدا بر پیامبر ما و خاندانش و بر او باد] [بعد از طوفان ] بر فراز کوه جودی ساحل گرفت.
نوروز روزی‌ست که فرشته وحی، جبرائیل علیه السلام بر پیامبر اسلام نازل شد
نوروز روزی‌ست که حضرت ابراهیم بتهای قوم خود را شکست
و نوروز روزی‌ست که پیامبر اکرم حضرت علی علیه السلام را بر دوش خود بلند کرد تا بتهای قریش را در‌انداخته و درهم شکند.

1-بحار الأنوار : ۵۶ / ۱۱۹ .

سلام

فکر کنم بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب منظور از نوروز روز نو می باشد یعنی روزی که اتفاقی بدیع در ان می افتد که همه چیز نو می شود نه عید باستانی

نقل قول:
وَ هُو الیومُ الذی کَسَرَ فِیهِ إبراهیم (علیه السلام) أَصنامَ قَومِهِِ،
نوروز روزی‌ست که حضرت ابراهیم بتهای قوم خود را شکست
راست میگه
شاید واقعا اینطور بوده باشه،آخه تو یه کتاب قدیمی نوشته که پیروان حضرت ابراهیم تو نزدیکای یزد زندگی میکردن،به پیامبرشون میگفتن میگن ابراهیم زراتشت
آتیشو میپرستیدن چون خاموش شد و حضرت ابراهیمو نسوزوند
گذر از آتیش و سالم موندن تو اساطیر ایرانی شاید از اونجا اومده
ایناییم که الان میگن درباره نوروز دروغه
:Gig:

با سلام و احترام
ابراهیم (علیه‌السلام) نامی است سریانی به نام «اُبٌ رَحیم» بوده یعنی پدر مهربان، سپس «حاء» آن به «هاء» تبدیل گردیده، و بعضی گویند معنی ابراهیم از «بَریٌ مِنَ الاَصنام» و «هامَ اِلی رَبِّه» می‌باشد، یعنی از بت‌ها دوری می‌جسته و به خداوند خویش گرویده است. (1) آن حضرت سه هزار و سیصد و بیست و سه سال بعد از هبوط حضرت آدم (علیه‌السلام) به دنیا آمد.
اهل تاریخ نام پدر ابراهیم(علیه‌السلام) را تارح (با حاء و خاء) نوشته‌اند.(2)و نام مادرش «اوفا» دختر آذر،(3) برخی نام وی را «نونا» فرزند کربتا بن کرثی،(4) و گروه سوم «رقیه» دختر لاحج می‌دانند(5)

ابراهیم(علیه‌السلام) دومین پیامبر اولوالعزم است، که دارای شریعت و کتاب مستقل بوده،(6)و دعوت جهانی داشته، او حدود هزار سال بعد از حضرت نوح(علیه‌السلام) ظهور کرد و سلسله نسب او تا نوح را چنین نوشته‌اند: «ابراهیم بن تارخ بن ناحور بن سروح بن رعو بن فالج بن عابر بن شالح بن ارفکشاذ بن نوح».
1] - دائره الفرائد: ج ۱، ص ۸.
[2] - قاموس قرآن: ج ۱، ص ۷۰.
[3] - تفسیر نمونه: ج ۵، ص ۳۰۳ – بحارالانوار: ج ۱۲، ص ۴۹.
[4] - ریاحین الشریعه: ج ۵، ص ۱۴۶.
[5] - روضه کافی: ج ۸، ص ۳۷۰.
[6] - خصال: ج ۲، ص ۵۲۵ .

ابراهیم(علیه‌السلام) هنوز متولد نشده بود ککه پدرش از دنیا رفت و آزر عموی ابراهیم(علیه‌السلام) سرپرستی او را به عهده گرفت. از این رو ابراهیم(علیه‌السلام) او را به عنوان پدر می‌خواند(7)

این پیامبر بزرگ در شهر «اور» از شهر‌های بابل به دنیا آمد[8] و سرانجام در سن صد و هفتاد و پنج سالگی فوت کرد. او را در باغ عفرون بن صرصر، پهلوی قبر ساره دفن کردند و اکنون مدفن او شهر الخلیل (در کشور فلسطین) نام دارد.[9]

[7] - بحارالانوار: ج ۱۲، ص ۴۵.
[8] - قاموس قرآن: ج ۱ ،ص ۴ .یاقوت حموی سرزمین بابل را بین دجله و فرات واقع در کشور عراق کنونی توصیف می‌کند.
[9] - قصص قرآن: ص ۳۰۹

با توجه به شواهد موجود و اینکه محل فرود کشتی نوح در انتهای رشته کوههای موصل( بنا به روایات) باشد و اینکه سرزمین عراق که بابل در بین النهرین از مهمترین شهرهای آن بوده است، به صورت طبیعی جزو سرزمین عیلام و آشور و بعد ها مادها و.. تا ساسانیان جزو این فلات بوده به گونه ای که پایتخت ساسانیان در تیسفون بوده است ، بعید نیست از این حیث و به اعتبار وسعت گستره سرزمین فارس بتوان ابراهیم علیه السلام را جزو افراد این حیطه سرزمینی محسوب نمود.

رضا;110974 نوشت:
با سلام mkk1369 گرامی اینکه ما پیامبری را ایرانی بدانیم تا اینکه مردمی از نسل پیامبری باشند ۲ موضوع جداست؟ سوال تاپیک این بوده که آیا حضرت ابراهیم ع ایرانیست و یا نه ؟

سلام

شجره نامه پیامبر بنا بر گفته این وبلاگ(http://yaregoran.persianblog.ir/post/33) به قرار زیر است.

محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن خزیمة بن مدر بن کة بن طابخة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عد نان بن اد بن ادد بن یسع بن همیسع بن سلامان بن نبت حمل بن قیذار بن اسمائیل بن ابراهیم بن تاژخ بن ناخور بن سروغ بن هود بن ارفخشد بن متوشلخ بن سام بن نوح بن لمک بن ادریس بن مهلا ئیل بن زبارز بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم(ع).




اگر این شجره نامه صحت داشته باشد

وبا توجه به اینکه ما ایرانی ها از نژاد سام هستیم


پس می شود گفت به نوعی حضرت ابراهیم ایرانی است


اما نه به طور قطع


چون انگار بعد از طوفان نوح(ع) سام به ایران (به این سمت) امد و سکنی گزید


ببخشید رضا جان اسناد این که ما از نژاد سام هستیم یا خیر را پیدا کنید
و در صورت صحت این گفتار مهر تاییدی بزنید
و اگر اشتباه بود رد کنید
و در مورد شجره نامه پیامر(ص) نیز دقیق اش را قرار دهید
اگر غلط بود درستش را قرار دهید
ممنون

mkk1369;111290 نوشت:
با توجه به شواهد موجود و اینکه محل فرود کشتی نوح در انتهای رشته کوههای موصل( بنا به روایات) باشد و اینکه سرزمین عراق که بابل در بین النهرین از مهمترین شهرهای آن بوده است، به صورت طبیعی جزو سرزمین عیلام و آشور و بعد ها مادها و.. تا ساسانیان جزو این فلات بوده به گونه ای که پایتخت ساسانیان در تیسفون بوده است ، بعید نیست از این حیث و به اعتبار وسعت گستره سرزمین فارس بتوان ابراهیم علیه السلام را جزو افراد این حیطه سرزمینی محسوب نمود.

سلام جناب هادي عزيز فرمايش شما خوب وقابل برزسي است ولي اين سوال را ايجاد مي كند كه با اين معيار پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم نيز ايراني مي شود چون سرزمين حجاز زير مجموعه يمن بوده وحاكم يمن از سوي شاه ايران تعيين مي شده به نوعي سلطه ايران آن زمان تا يمن بوده است در داستان پاره شده نامه پيامبر توسط خسرو پرويز نيز آمده كه او به حاكم خود (بازان )در يمن نامه نوشت وگفت پيامبرصلي الله عليه وآله وسلم را دستگير كرده وبه پايتخت بفرستد
پس بايد اول ببينيم ايران كجاست وكجا بوده وبه چه كسي ايراني اطلاق مي شود ،البته فكر مي كنم دامن زدن به اين حرفها به طوري آب در آسياب كساني است كه مي خواهند ايران را در مقابل اسلام بدانند نه در دامن اسلام

با تشکر از همه به خاطر بحث های زیبایی که به زیور قلم آراستند.
در پایان می توان گفت حضرت ابراهیم قطع به یقین پیامبری ایرانی و نه عرب بوده است و در این صورت دیگر نیازی به کسانی که در پی کوروش می روند تا ابتدا پیامبری او را ثابت کنند بعد ما را به پیروی از او بخوانند نیست. چرا که تا ابراهیم (ع) هست دیگر جایی برای یادکرد از دیگران نمی ماند. پس این ابراهیم است که لسان صدق است و نام ماندگار و اوست که افتخار ما ایرانیان است

عماد;111299 نوشت:
پس بايد اول ببينيم ايران كجاست وكجا بوده وبه چه كسي ايراني اطلاق مي شود

سلام

اگر ما منظور از ایران را فلات ایران در نظر بگیریم فکر کنم موضوع روشن شود؟

درست است؟:Gol:

نقل قول:
محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن خزیمة بن مدر بن کة بن طابخة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عد نان بن اد بن ادد بن یسع بن همیسع بن سلامان بن نبت حمل بن قیذار بن اسمائیل بن ابراهیم بن تاژخ بن ناخور بن سروغ بن هود بن ارفخشد بن متوشلخ بن سام بن نوح بن لمک بن ادریس بن مهلا ئیل بن زبارز بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم(ع)
نقل شده پیامبر در بیان نسب خود ،هنگامی که به عدانان میرسید از شمارش باقی اجدادشون خودداری میورزیدن و دیگران را به این امر تصیه میکردن،درباره نسب شناسان در مورد اجدادشاون بین عدنان و اسماعیب میگفتن:نسب شناسان دروغ گفته اند.
از کتاب تاریخ اسلام (از جاهلیت تا اسلام)
فصل اول صفحه99 (اسناد تاریخیش همونجا هست)
نقل قول:
حضرت ابراهیم قطع به یقین پیامبری ایرانی و نه عرب بوده است و در این صورت دیگر نیازی به کسانی که در پی کوروش می روند تا ابتدا پیامبری او را ثابت کنند بعد ما را به پیروی از او بخوانند نیست. چرا که تا ابراهیم (ع) هست دیگر جایی برای یادکرد از دیگران نمی ماند. پس این ابراهیم است که لسان صدق است و نام ماندگار و اوست که افتخار ما ایرانیان است
کی میتونهن بفمه که از نسل کیه؟ اصلا معلوم نیست از نسل کی باشیم،شاید ما خودمون از نسل عربایی باشیم که اومدن ایران،جز عربا و سیدا معلوم نیست کی از نسل کیه،مهاجرت و تداخل نسلی زیاد بوده،مگه هرکی تو محدوده جغرافیایی اون موقع قرار گرفته بود،ایرانیه؟
خیلی از نسلای قبلی مردن و منقرض شدن با تمدناشون نابود شدن ولی ایرانیا خودشونو نسل اونا میدونن،اشتباه میکنن
چون خودشون اگه از نسل مهاجرا باشن،از کجا بفهمن جدشون کی بوده؟
ایرانی بودن به چیه؟ اگه عمیق فکر میکنیم میبینیم که همه نسل ادم مداوم مهاجرت کردن، کسی نمیتونه بفهمه از نسل کیه،فقط میدونیم همه از نسل یه ادمیم:

بنی آدم اعضای یکدیگیرند که در افرینش ز یک گوهرند

نقل قول:
اگر ما منظور از ایران را فلات ایران در نظر بگیریم فکر کنم موضوع روشن شود؟
اکثر عربا از نسل حضرت ابر اهیمن(اسماعیل) یهودیا هم برا خاطر وعده ظهور پیامبر بعدی مهاجرت کردن اونجا(از ایران و جاهای دیگه رفتن حجاز)
اگه اینجوری باشه بعضی عربا که از نسل حضرت ابراهیمن(اکثرشون) هم میشن ایرانی

میگن قبل حضرت اسماعیل اونجا عرب نبوده،چن نفر مهاجر و مسافر اومده بودن بعد ظهور چشمه زمزم اونجا موندگار شدن و شدن عربای زمان پیامبر،بالاخره اونا از نسل یه مردمی بودن دیگه،میتونیم بگیم اونا ایرانی بودن
کی به کیه؟ مگه نژادو میشه معلوم کرد؟؟
ما ممکنه از نسل همون عربا باشیم،شاید ایرانیا از نسل حضرت ابراهیم باشن:Gig:
چون حضرت ابراهیم سفرای زیادی کردن،ممکنه ایرانیا از نسل حضرت ابراهیم باشن
آخه عقاید و اساطیرشون از نسل عقاید حضرت ابراهیمه

بهتره بگیم:

حضرت ابراهیم معلم و پیامبر ایرانیا بودن
فرهنگ ایرانی از فرهنگ حنیفی حضرت ابراهیمه
ایرانیا پیرو حضرت ابراهیم بودن

فقط این قابل اثباته،محدوده جغرافیایی چیزیو تعیین نمیکنه

هادي;111240 نوشت:
با توجه به شواهد موجود و اینکه محل فرود کشتی نوح در انتهای رشته کوههای موصل( بنا به روایات) باشد و اینکه سرزمین عراق که بابل در بین النهرین از مهمترین شهرهای آن بوده است، به صورت طبیعی جزو سرزمین عیلام و آشور و بعد ها مادها و.. تا ساسانیان جزو این فلات بوده به گونه ای که پایتخت ساسانیان در تیسفون بوده است ، بعید نیست از این حیث و به اعتبار وسعت گستره سرزمین فارس بتوان ابراهیم علیه السلام را جزو افراد این حیطه سرزمینی محسوب نمود.

[=Verdana]با سلام
و تشکر از هادی گرامی
درمورد این مطلب که فرمودید نظریه دیگری هم وجود دارد که بنده در این تاپیک عنوان کرده ام (
[=Verdana]محل فرود کشتی نوح )[=Verdana]اگر این نظریه را برفرض درست بدانیم چون یکی از نظریهای قوی است ! آیا [=Verdana] باز هم [=Verdana]میشود عنوان کرد که ابراهیم (ع)ایرانی بوده؟

[=Verdana] با تشکر از پاسخ :Gol:
این تاپیک مورد نظر است

از نظر قرآن آیا طوفان نوح عالم گیر بود و آیا تاریخ هم نظر قرآن را تأیی

mkk1369;111290 نوشت:
سلام

شجره نامه پیامبر بنا بر گفته این وبلاگ(http://yaregoran.persianblog.ir/post/33) به قرار زیر است.

محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن خزیمة بن مدر بن کة بن طابخة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عد نان بن اد بن ادد بن یسع بن همیسع بن سلامان بن نبت حمل بن قیذار بن اسمائیل بن ابراهیم بن تاژخ بن ناخور بن سروغ بن هود بن ارفخشد بن متوشلخ بن سام بن نوح بن لمک بن ادریس بن مهلا ئیل بن زبارز بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم(ع).




اگر این شجره نامه صحت داشته باشد

وبا توجه به اینکه ما ایرانی ها از نژاد سام هستیم


پس می شود گفت به نوعی حضرت ابراهیم ایرانی است


اما نه به طور قطع


چون انگار بعد از طوفان نوح(ع) سام به ایران (به این سمت) امد و سکنی گزید


ببخشید رضا جان اسناد این که ما از نژاد سام هستیم یا خیر را پیدا کنید
و در صورت صحت این گفتار مهر تاییدی بزنید
و اگر اشتباه بود رد کنید
و در مورد شجره نامه پیامر(ص) نیز دقیق اش را قرار دهید
اگر غلط بود درستش را قرار دهید
ممنون

[=Verdana]با سلام
[=Verdana]mkk1369[=Verdana]گرامی شما درست میفرماید
اما این دستور خود پیامبر میباشد که قبلا هم ذکر کردم !به چه دلیل پیامبر عنوان میکنند که تا عدنان بیشتر نروید؟
به نظر بنده جواب این سوال خیلی از
[=Verdana]شبهات [=Verdana]را حل میکند!
اما سوال اینجاست اگر ما از نسل سام باشیم و ابراهیم (ع )(که ذکر شده ایرانی بوده ) که از نسل سام میباشد و بعد به همین ترتیب
[=Verdana] اسماعیل[=Verdana] (ع ) تا به حضرت محمد ([=Verdana]ص[=Verdana] ) برسیم با این تفسیر میشود گفت که حضرت محمد [=Verdana](ص)[=Verdana]ایرانی بوده؟
آیا این با منطق تاریخ جور در میاید؟:Gig:
و یا نه فقط ابراهیم (ع ) از نسل ایرانیها بوده اند و این ارتباطی با پیامبر (ص) ندارد که چنین چیزی امکان پذیر نیست؟؟؟
[=Verdana]مطابق آنچه ميان مورخين مسلم است نسب رسول خداتا«عدنان»كه بيست و يكمين جد آن حضرت بوده اين گونه است: محمد بن عبد الله بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى بن كلاب بن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان. [=Verdana]و پس از عدنان تا حضرت اسماعيل(ع)و همچنين پس از ابراهيم(ع)تا حضرت آدم در عدد اجداد آن حضرت و نامهاى ايشان در بسيارى از موارد ميان اهل تاريخ اختلاف است و از رسول خدا (ص)نيز روايت شده كه فرمود:
[=Verdana]«اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسكوا»
[=Verdana][چون نسب من به عدنان رسيد خوددارى كنيد(و از او بالاتر نرويد.)]
[=Verdana]

رضا;111529 نوشت:
با سلام
و تشکر از هادی گرامی
درمورد این مطلب که فرمودید نظریه دیگری هم وجود دارد که بنده در این تاپیک عنوان کرده ام (محل فرود کشتی نوح )اگر این نظریه را برفرض درست بدانیم چون یکی از نظریهای قوی است ! آیا باز هم میشود عنوان کرد که ابراهیم (ع)ایرانی بوده؟

با تشکر از پاسخ :gol:
این تاپیک مورد نظر است

از نظر قرآن آیا طوفان نوح عالم گیر بود و آیا تاریخ هم نظر قرآن را تأیی


با سلام و احترام و تشکر از جناب رضای گرامی
می توان بین روایات و حقایق کشف شده این گونه جمع نمود که سلسله کوه های آرارات در مرز ایران و ترکیه در امتداد کوههای شمال عراق و موصل است .
البته ما تطبیق نمی کنیم ولی بسیار به هم نزدیک است، حال چه طوفان نوح عالم گیر باشد چه در منطقه خاص مثل بین النهرین ، به اصل مطلب و اینکه ابراهیم علیه السلام در محیط منتسب به سرزمین عیلام که قسمت هایی از ایران کنونی جزو آن بوده است، لطمه ای وارد نمی کند.
یعنی بابل آن زمان در این گستره جغرافیایی قرار می گرفته است، اما اینکه ابراهیم علیه السلام را از نژادی که مردم ایران هستند بدانیم هیج موید مشخصی وجود ندارد؛ چه اینکه طوفان نوح فراگیر بوده و بعد از هلاکت همگان فرزندان نوح علیه السلام وارد سرزمین ایران شده باشند ، وچه منحصر به منطقه ای خاص مثل بین النهرین بوده باشد و تنها اهل بین النهرین هلاک شده و مردمان سایر مناطق مثل فلات ایران سالم مانده باشند مویدی وجود ندارد که ابراهیم از نسل آنان( آریایی های هند و اروپایی که از مناطق شمالی به ایران کوچ کردند) بوده باشد.

بنابر یکی از اسناد تاریخی منطقه محل سکونت حضرت ابراهیم هرگز عربی نبوده و او عربی نمی دانسته بلکه زبان او زبان ایران باستان بوده است. برخی معتقدند زبان او حرانی بوده اما به هر روی طبری گفته است که او غیر عرب بوده و حقیقت هم این است که ابراهیم علیه سلام غیر عرب بود و پس از آنکه اسماعیل (ع) به دنیا آمده و اسماعیل در منطقه عربی بزرگ شد با زنی عرب تبار ازدواج کرد و فرزندانش عرب شدند لذا به فرزندان اسماعیل اعراب عدنانی گفته می شود که نشان از عدم ریشه دار بودن عربی آنهاست.
اما متنی که طبری نقل می کند در نوع خود بسیار جالب است. او می گوید"
حدثنا ابن حميد، قال: حدثنا سلمه، قال: حدثنى محمد بن إسحاق، عن الحسن بن دينار، عن ليث بن ابى سليم، عن مجاهد، قال: تلوت هذه الآية على عبد الله بن عمر، فقال:
ا تدرى يا مجاهد، من الذى اشار بتحريق ابراهيم ع بالنار؟ قال: قلت: لا، قال: رجل من اعراب فارس، قال: قلت: يا أبا عبد الرحمن، و هل للفرس اعراب؟ قال: نعم، الكرد هم اعراب فارس، فرجل منهم هو الذى اشار بتحريق ابراهيم بالنار حدثنى يعقوب، قال: حدثنا ابن عليه، عن ليث، عن مجاهد في‏ قوله: «حرقوه و انصروا آلهتكم» قال: قالها رجل من اعراب فارس- يعنى الأكراد.
بر عبد الله بن عمر (آیه مربوط به سوزاندن حضرت ابراهیم را) خواندم و گفت: «اى مجاهد، دانى كه كى گفت ابراهيم عليه السلام را به آتش بسوزند؟» گفتم: «نه» گفت: «يكى از عربان پارس بود.» گفتم: «اى ابو عبد الرحمن مگر پارسيان نيز عرب دارند؟» گفت: «بله، كردان عربان پارسى باشند.» (طبری، تاریخ طبری، ج 1، ص 240) این سند علی رغم اشاره ای که دارد نشان می دهد که حضرت ابراهیم در محلی زندگی می کرده که منطقه ایرانیان بوده است و به احتمال زیاد خود او نیز به این زبان آشنا بوده و می توانسته سخن بگوید. و همچنین بیانگر این است که این حکومت احتمالا یکی از حکومتهای ماد (حکومت کردهای آریایی) بوده است.
طبری در ا دامه می گوید: حدثنى الحارث، قال: حدثنا محمد بن سعد، قال: حدثنا هشام بن محمد، عن ابيه، عن ابى صالح، عن ابن عباس، قال: لما هرب ابراهيم من كوثى، و خرج من النار و لسانه يومئذ سرياني، فلما عبر الفرات من حران غير الله لسانه فقيل: عبراني، اى حيث عبر الفرات و بعث نمرود في اثره، و قال: لا تدعوا أحدا يتكلم بالسريانية الا جئتمونى به، فلقوا ابراهيم ع فتكلم بالعبرانيه، فتركوه و لم يعرفوا لغته.
در روايت ابن عباس هست كه وقتى ابراهيم از آتش در آمد و از كوثى بگريخت زبان سريانى داشت و چون از نزديك حران از فرات بگذشت خدا زبان وى را دگر كرد و آنرا عبرانى گفتند، بسبب آنكه از فرات عبور كرده بود و نمرود كسان از پى او فرستاد و گفت: «هر كس سريانى سخن مى‏ كند او را پيش من آريد.» و ابراهيم را بديدند كه به عبرانى سخن مى‏ كرد و او را وا گذاشتند و زبانش را ندانستند.(تاریخ طبری، ج 1، ص 310)

با توجه به این مطلب، می بینیم که او اصلا عربی نمی دانسته و بلکه زبان او زبانی از شاخه های زبان ایرانی است. در این صورت پیامبر و ائمه نیز تباری ایرانی داشته و اکنون با وجود این ستارگان هدایت دیگر مجالی برای افتخار به شاهنشاهانی مانند کوروش و پهلوانانی چون رستم نمی ماند.
گفتنی است این مطلب در پاسخ به شبهات جدیدی که در تلاشند تا ایرانی گرایی را در برابر اسلام گرایی قرار دهند به گونه پاسخ نقضی گردآوری شده است. در واقع این پاسخ نقضی به آن ادعاست.

[="blue"]
سلام

خدا به فریاد ما برسد یعنی ماهم داریم یهودی میشویم مگر نه اینست که یهود بجای اسلام شهرشان را علامت دینشان قرار دادند .[/]

[="darkgreen"]وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ یا بَنِی إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّینَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ«البقرة/132»
و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان [آیین] سفارش کردند [و هر دو در وصیتشان چنین گفتند] ای پسران من خداوند برای شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید[/]

[="red"]ان اکرمکم عند الله اتقاکم [/]

بنام او.

شايددراوان جواني وقبل ازآن.نوجواني آرزويم اين بودكه ايكاش يكي ازپيامبران خدا.ايراني بودوسرهمين قضيه حتي كارم با خداوندمهربان وباگذشت . به نزاع وعصبانيت نژادپرستانه نيز ازطرف من كشيد و ازخدايم هم رنجيدم كه چرا خداوند حداقل فقط يك تن ازآن يكصد و بيست و چهار هزارتن را ايراني نيافريد يا يك پيامبر را از كشور ايران قرارنداد كه ما ايرانيان مجبورنباشيم ديني را انتخاب نماييم كه درنهايت بين ما و عربها درغرب فرقي نتوانند قائل شوندو ما را با آنان اشتباه نگيرند و امروز ما بتوانيم با افتخاردين ايراني خودمان را داشته باشيم واينهمه سركوفت هم ازبعضي ها نشنويم كه شما مثل ما عربها واصلا عرب هستيد و ازاينجورحرفها كه .. انگار خداوند با تبسمي كه حاكي ازگذشت ازگناهان من باشد با من صحبت كرد وگفت. اولا كه من هرچه انتظاركشيدم تا شما ايرانيان از راه انسانيت و يكتاپرستي و خداپرستي خارج شده يا منحرف شويد . متاسفانه يا خوشبختانه چنين اتفاقي روي نداد..پس لزومي نبود كه يك پيامبر ايراني را براي هدايت انسانهايي كه جز يكتاپرستي كاري انجام نداده بودند انتخاب نموده و بفرستم و .. خداوند انگارمكثي فرموده و سپس با آهي كه ازاعماق وجودش اما آرام وبيصدا برخاست ادامه داد..اگرمن يك پيامبر را . وفقط يك پيامبر را ايراني قرار داده بودم و بقول خودت امروز شما ايرانيان همگي پيرو دين الهي.ايراني خود بوديد و..
وخدا انگار ادامه ميدهد..چه كسي امروز ازمعصوميت يك معصوم مينوشت و چه كسي امروز از معصوميت انسانهايي مظلوم ميدانست و خبردار ميشد و .. چه كسي امروز ازسر بناحق بريده شده حسين ميگفت و چه كسي ازشمشير مرد نامردي كه از پناه خصلت نامردي برفرق سر مردي رادمرد فرود آمد چيزي ميدانست و.. خدا انگار باز مكثي كرده ودوباره ادامه ميدهد.. وچه كسي امروز از لگد يك نامرد نامرد كه بنمايندگي ازتمام نامردان نامرد روزگار خود بر پهلوي زني ضعيف و نحيف و بي دفاع فرود آمد و آن پهلوي نازك تر از برگ گل را شكست چيزي ميدانست و چيزي مينوشت و براين سربناحق بريده و بناحق شكافته شده و بناحق شكسته شده اشك ميريخت و سوگواري مينمود و به آنان احترام ميگذاشت وامروز ازآنان به نيكي يادميكرد و امروز از معصوميت و مظلوميت آنان باخوبي ومنطق وعالمانه دفاع مينمود وچه كسي امروز ازپيروان معصوم و مظلوم آنان درسراسر جهان با اقتدار و قدرت ذفاع مينمود و چه كسي و چه كساني و..
وشايد همه اينها درخواب بودند وشايد درخيال و..هرچه بودند حق بودند وهرچه بودند واقعيت بودند كه ايراني اگر امروزيك دين كاملا ايراني داشت ..
لطفا درصورت صلاحديد خودتان چاپ نماييد ودرغير اينصورت..خير چاپ نفرماييد.باتشكر از طرح سوالاتتان و با سپاس فراوان از خود شما.

بنام او

عجیبه پست و موضوع به این خوبی چرا جمع بندی نشده..؟؟

بنام او

باسلام..

اگر تا یکماه دیگه این تاپیک راندیده بودم و دقیقادر18تیرآنرامیدیدم و مطلب میگذاشتم دقیقا میشد یکسال و مصادف بااولین سالگرداخرین پست..

ولی خوب دیگه الان دیدمش و الانهم باید مطلبم رابزارم یکدفعه میبینی برگشتی مطلبت رابزاری نوشته بود{این موضوع بسته است}

خوب ..
1معلوم شد که حضرت ابراهیم ایرانی بودند ..پس خداراشکر..
2درمورد پیامبرگرامیه اسلام و امامان معصوم{ع} و حتی همه یااکثرعربها شک ندارم همشون ازنسل و نصب ایرانی اند .. نگاه نکنیم ایران الان به این حال و روزافتاده که ازنهنگ به فیل و ازفیل به شتر و ازشتر به گربه تبدیل شده نگاه به زمانهای بس طولانی باید نمود که شاید ایرانیان تاریخی بیش از2500سال شاهنشاهی داشته باشند و شاید تاریخ ما به بیش از 8000 سال و یا حتی 10 هزار سال و یا حتی طبق دستاوردهای علمی جدیدواینده که قدمت انسان را به بیش ازیک ملیون یا چندصدملیون دانسته و خواهنددانست .. نسل ماایرانی ها هم به مثلایکصدهزارسال {دیگه کم کمش راگفتم} برسد که ماتنها این 3000سال اخیررادردست داریم و بقیه شو شاید دشمنای ایران یا همون اقوام غالب با تاریخ نگاراشون خوردن و یه آبی هم روش{البته کوفتشونم بشه} ..
والبته یه کم دیگه لازمه تحقیق بشه و اصلا خداراشکرتوکشورمن نمیدونیم تحقیق چیه و اصلابراش وقت و هزینه ای هم نمیزاریم و اگریکنفرهم بره تحقیقی علمی،تاریخی،اقتصادی،فرهنگی،غیره و غیره هم نماید جوابش حتی یک تشکر خشک و خالی هم نمیشود چه رسدکه سرتاپاشوغرق طلاوپول و سکه بهاری وخزانی نماییم..
بگذریم
ولی درمورد پیامبراسلام {ص} اگرمیشود یه کم بیشترتوضیح دهید که چرا فقط تا عدنان و آیا این به این دلیل نبوده که عده ای میدانستند فراترازعدنان به کجا میرسیده که نخواستندقضیه بنابدلایل امنیتی یا حیثیتی لو برود؟؟{البته بعدازفوت پیامبرگرامیه اسلام{ص}}
مثلا و بفرض به ایران و ایرانی میرسیده و چون یکسری حقارتهای تاریخی دربین بوده که عربهای قبل ازپیامبر {ص} و هم دوره های ایشان ازدست ایرانیان متحمل شده بودند بعدازفوت پیامبر چنین روایتهای جعلی رادرست کردند که یعنی خود پیامبر گرامیه اسلام {ص} دستوراکید داده اند که مثلابیش از عدنان نروید و اتفاقا همین تاکید خودش شک برانگیز نخواهدبود که چرا پیامبری به این عظمت که همه پیروانشان حرفشونو روی چشمشون میگذاشتند باید دستوراکیدداده باشند که بیش ازاین نروید؟؟ بجان خودم شایدیک جای قضیه پاش بلنگه..؟؟البته شاید..
اینم بگذریم..
البته احتمالات دیگه هم میشودداد که نه اینکه دیگه تحلیل دیگه نمیتونیم بدیم که ماایرانیهاخداراشکرتحلیلگرای خوبی هستیم منجمله خودم که فقط گفتم پست طولانی نشود والا اینم یکی دیگه..
مثلااین سخن از زبان مبارک خودپیامبرگرامیه اسلام{ص} هم بیان گردیده که اشراف عرب یا قریش هم تماما ازنسل ایرانی بودندوچون خودایشان به این موضوع علم و آگاهی داشتند وآنرامیدانستند امانمیخواستندتعدادی عرب یاغیرعرب سرگردان درآن زمان که بدلیل عدم علم و دانش و آگاهی که همواره عظمت ایران را مثل چکشی برسرخوداحساس مینمودند بدلیل این نادانی ازطرف دین مبین پراکنده شده و بلکه دودستگی دردین ایجادشود همانندانچه که درامروزجهان اسلام شاهدش میباشیم و بهمین دلیل هم اگراین عده نادان میدانستندکه واقعیت امرچیست ممکن بودبگویند:ای بابا دینمونم که یک دین ایرانی ست و ؟؟
و البته درمورد روزهای نو و نوروز و باتوجه به پستهای11و12 هم که معلوم است که منظور همه بزرگان دینی،مذهبیه ما نوروزایرانی بوده و البته سخن رهبرمعظم انقلاب هم که بتازگی و دراین قرن بیان گردیده و معلوم است که منظورچیزدیگری ست..
{البته امیدبه عفو}
نتیجه گیری:
خوب بااین اوصاف پس خدایا شکرت نه ازاونکه دراون18تیر91 خوشحال بودم که اصلایک تن ازپیامبراتم ایرانی نبودن ونه ازاینکه حالابرام معلوم شدهمه124هزارتایالااقل نصفشون ایرانی بودند اگرچه ایران 3000سال پیش هیچ نیازی به هیچ هدایتگری نداشته اما همه یابیشترهدایتگرانت رابرای هدایت اقوام وحشیه آنزمانت را از نسل ایرانی انتخاب نمودی که متاسفانه طی دوران تعویض قدرت که همیشه و همه جا و حتی درخانواده ها و ایل و اقوام کنونی وهنوزم جاری ست .. اقوام شکست خورده قبلی و غالب فعلی تاریخ رابه نفع خودتحریف نمودندتابلکه باعث اعتمادبه نفس بیشترقوم خودگردند..
{والبته این پست یامطالب باتوجه به برخی پستها{25وهمه پستهای این نویسنده گرامی و برخی پستهای دیگرازنویسندگان محترم وبزرگوار دیگر} زده شدکه اون موقع توجه نکرده بودم ولی الان که این تاپیک رایکباردیگه دیده وتوجه میکنم میبینم که درستشم همینه چون بایدیک دلیل عقلی ومنطقی هم برای پذیرش دین اسلام و مذهب مقدس شیعه توسط ماایرانیان و اقوام گوناگون ایرانی وجودداشته باشدوالبته نه اینکه آنانی که درایران اند ومسلمان نیستند پس ایرانی نیستند که بازبانگاهی دیگرآنانم ایرانی اند}

سپاس..

بنام او

البته لازم به ذکراین نکته مهم نخواهدبودکه پست بالا با توجه به دیدگاههای شخصی و البته کمی هم شنیدن و گوش دادن به استدلالهای بزرگواران وبلکه خواندن پستهای متعدد و تاثرات منتقل شده و البته کمی هم بصورت طنزگونه بیان گردیده بود که قسمتهای طنزآن تاحدودی ویرایش یاحذف گردیدند و تنها علت گذاشتن مطلب دراین تاپیک فراخوانی مجددمحققین علوم دینی به نحوه پراکندگی ادیان و چگونگی پذیرش هردین ازطرف انسانها و پیروانشان و نحوه مشاهده این شکلگیریه ازروی نقشه جغرافیایی زمین و بررسی همه نوع احتمالات ازگذشته تاآینده و حتی ارتباط آن با نحوه شکلگیریه یک جبهه متحددرآینده با...؟؟؟

والبته درپاسخ به گله یکی ازدوستان هم بایدبگم که متاسفانه دنیا به این شکل درست و طراحی شده و هرقوم یاکشورومذهبی بایدبفکرنجات خودش باشدوبلکه بایدبهمین صورت نیززندگی نمایدوالبته باکمترین گناه که اگرهم غفلتی ازطرف بزرگان و سیاستمدارانش رخ دهد اسارت و بدبختی و زجر و عذاب بدنبال خواهدداشت و مثل الان و برخی کشورها که درگیرجنگ و بدبختی اند بنابراین شماهم بدنمیشدنگاهتان راعوض مینمودیدکه اگریک انسان دارای فقط یک دیدگاه ثابت طی50سال گردد؟؟؟ که البته نمیتوانند..

باسپاس..

موضوع قفل شده است