خدا به تنهايي كافي نسيت

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خدا به تنهايي كافي نسيت

الله نور السموات و الارض شالوده و جانمايه تمام هستي خداست اگه يه لحظه فقط يه لحظه لطف الهي براي يك اپسيلون از سر بندگانش قطع بشه تمام نظام آفرينش با اين عظمتش بهم ميريزه

قالوا الست بربنا قالوا بلي در آن زمانيكه ارواح تمام انسانها در عالم ذر بوجود آمده همگي در اون عالم كه به تعبير كلامييون و فلاسفه از همه گروهها عالم تكوين نام دارد همگي به ضرورت فيض رحماني به صورت عام در اين عالم و فيض رحيمي در عالم بقا اذعان كرديم

مهر آوا جان كجايي كاري دست ما كوتاه و خرما بر نخيل ما كجا و فيوضات الهي كه هر لحظه بر تمام عالم امكان از بقا و فنا از حادث و قديم بصورت مدام در حال حركت است . لا تدركه الافهام كنهه

مهر آوا;104618 نوشت:
آیا خدا برای بندگانش کافی نیست؟

دوست گرامی سئوال شما خیلی کلی هست در عین حال جوابش نیز بله می باشد منتهی این بله نیاز به تبیین دارد .
« لا مؤثّر فی الوجود الا الله » « و لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم ».

اما اگر سئوال شما این باشد که اگر خدا برای بندگانش کافی است پس : چرا واسطه ؟ چرا وسیله ؟ چرا اسباب ؟ چرا توسل ؟
همین خدای با عظمت می فرماید :
« یا ایها الذین آمنوا و ابتغوا الیه الوسیلة » . 1
ای کسانی که ایمان آوردید وسیله جویی کنید به سوی خدا .

اگر از اسباب و وسایل بهره می جوییم این به امر خداست و بدون استفاده از اسباب کسی نمی تواند نه تنها پیشرفت معنوی بکند بلکه پیشرفت مادی هم غیر ممکن و اساساَ حیات غیر ممکن خواهد بود . تأثیر این اسباب هم به لطف و قدرت خدای متعال است هیچ سببی اعم از انسان و غیر انسان تأثیر استقلالی ندارند . یعنی تنها و تنها خداوند مسبب الاسباب و دارای تأثیر مستقل است .
مباحث مربوط به توسل متناسب با این سئوال بوده و در انجمن کلام و عقائد مورد بحث واقع شده است .

پی نوشت :

! - سوره ی مائده آیه ی 35 .
و من الله التوفیق

[=Times New Roman]حتما همه شما اين تحربه رو تو زندگي تون داشتيد، كه يا خودتون يا آشنايي دچار مشكل حادي شده باشيد،بعد يا به عنوان گوينده يا به عنوان شنونده، اين حرف گفته شود(غم نخور خدا است)
[=Times New Roman]واقعا آيا وقتي اين حرف گفته مي شود!از استرس و اضطراب خارج مي شويد.يا يه لحظه تامل مي كنيد، و بعد توي دلتون مي گوييد!از خدا هم كاري بر نمياد.
[=Times New Roman]دليل بر اين مدعا اين است كه در چند درصد از مشكلات يا به طور كلي امور زندگي، اول سراغ خدا مي رويم بعد دنبال سبب!يا به عبارتي چقدر به نقش خدا در زندگي خود ايمان داريم!يا اصلا چقدر به خدا نقش مي دهيم!
[=Times New Roman]گفتم لزومي نداره حتما دجار مشكل بشيم… در راه رسيدن به موفقيت كه بحث نون و آب دار روز است!چقدر خدا را عامل در رسيدن به آن مي دانيم.
[=Times New Roman]اصلا مگه راز موفقيت چيه؟؟
[=Times New Roman]http://www.askdin.com/showthread.php?p=110318#post110318

با سلام به دوست خوبم و تشکر از مطلب زیباشون.
فکر می کنم عنوان بحثتون یک علامت تعجب کم دارد . یعنی تعجب از کسانی که خدا را فقط در الفاظ یا در شکست یاد می کنند.
اما در همین رابطه یک داستان از زبان کشیشی در موسسه امام خمینی عرض کنم:
ایشان گفت :« کسی در کنار پرتگاهی ایستاده بود که ناگهان افتاد و دستش را به بوته ای گرفته بود. هوا بسیار تاریک و سرد بود. شخص با حالت اضطرار خدا را خواند و گفت خدایا مرا نجات بده! قول می دهم که دیگر گناه نکنم و .... ندا آمد : بنده ی من اگر می خواهی نجاتت دهم دستت را از آن بوته رها کن! آن بنده هم چون بسیاری از ما به خدا آنگونه که شایسته بود اعتماد نداشت. برای همین فردا صبح جسد یخ زده ی او در حالی که خود را به بوته ی بیرون آمده چنگ زده بود پیدا کردند در حالیکه یک متر تا زمین زیر پایش فاصله بیشتر نداشت!»

سلام
بنده هدفم از طرح اينگونه مسائل، بيان افكار مسمومس است كه گاها شيطان در ذهن ما زمزمه مي كند.و راه حل رهايي از اينگونه وسوسه ها.

چه كنيم خدا را در لحظه لحظه زندگي خود دخيل بدانيم.

ashkan62;110320 نوشت:
دليل بر اين مدعا اين است كه در چند درصد از مشكلات يا به طور كلي امور زندگي، اول سراغ خدا مي رويم بعد دنبال سبب!يا به عبارتي چقدر به نقش خدا در زندگي خود ايمان داريم!يا اصلا چقدر به خدا نقش مي دهيم!

سلام
خدا هست به معنای نفی اسباب نیست چه اینکه اثر اسباب هم مال خداست و عالم عالم اسباب است . لذا اگر اول به سمت اسباب می رویم اگر موحد واقعی باشیم در عین حال داریم از خدا کمک می طلبیم . اصلا دنبال سبب رفتن همان مسیر دریافت کمک الهی است
موفق باشید


سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

وسایل تا آنجائیکه بنده در مفاهیم دینی سراغ دارم دو بخشند

1- وسایلی برای تشخیص حق از باطل که شامل کتاب خدا و کلام ائمه سلام الله علیهم و همینطور کلام اولیاء الله
2- وسایلی که بشکل فرصتی برای بندگی کردن هستند. که شامل موقعیتهائی میشود که در آن بنده فرصت و مهلت اثبات در بندگی را می یابد.

این فرصتها بسیارند مانندفرصت جهاد فی سبیل الله - فرصت قرض الحسنه - فرصت رحمت به مساکین و ...

در هر شکل چه آن وسایلی که بمنظور تعلیم و تشخیص حق از باطلند و چه وسایلی که فرصت انجام بندگی هستند یک میوه دارند که آن میوه تنها در سایه توحید به ثمر می نشیند.

و اینکه همه اینها وسیله ای هستند برای وثوق به اصل . ابزاریند که انسان را به معبود خویش میرساند . و در حقیقت مقصود اوست و ابزار در هر شکل مقصود نیست معبود هم نیست تنها ابزار است.

یاحق

باسلام
وتشکر ازمطلب خوبتون
باید بگم که من خودم به شخصه وقتی مشکلی برام پیش میاد ویا درصدد انجام یه کار سنگین برمیام این آیه روبا خودم چندین بار تکرار می کنم که « ا لیس الله بکاف عبده » وهمین امر یه روحیه مضاعف بهم میده که قابل توصیف نیست. این رو برای دوستان هم تجربه کردم فکر کنم بی تاثیر نبوده ، چون خداوند خودش داره با یه تاکید زیادی به بنده ش میگه که من ازهرحیث برای توکفایت می کنم ، البته تمسک به اسباب ظاهری این مطلب رو نفی نمی کنه چون به نظر من این اسباب خودشون مصادیقی از کفایت خداوند برای بنده هستن که اینطور نمود پیداکردن. چراکه ( هوالاول والاخر والظاهر والباطن )
التماس دعا

موضوع قفل شده است