بسم الله الرحمن الرحیم

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام
بار ها و بارها گفته ایم. بار ها و بارها کارهایمان را با این عبارت آغاز نموده ایم. ولی به راستی به چه معناست؟
چه رازی در این عبارت نهفته است که خداوند 114 بار از آن در قرآن استفاده نموده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم جمیعا

سلام برشما که این تاپیک را با این ذکر شریف ایجاد کردید.

تفاسیر متعدد ولی در مفهوم بسیار شبیه به هم و متحد ذکر گردیده که اساتید و کاربران حتما آنها را ذکر خواهند کرد.

من آمدم که بخاطر این تاپیک بر شما سلام کنم.

یاحق

بسم الله الرحمن الرحیم

الله


الله يكى از نامهاى خداست.
نامگذارى‏هائى كه براى افراد و يا اشياء مى‏كنند گاهى از نوع علامت است و گاهى از نوع وصف.
در قسم اول گرچه اسماء خودشان داراى معانى هستند ولى معناى آنها منظور نظر نگرديده; بلكه تنها براى تشخيص و بازشناسى اين اسم گذاشته شده است و لذا حكم يك علامت را بيشتر ندارد.
چه بسا در اينگونه موارد معناى نام علاوه بر اينكه حكايتگر اوصاف صاحب نام نيست، ممكن است ضد آنهم باشد مثل آنكه نام غلامان سياه را كافور مى‏نهادند! (بر عكس نهند نام زنگى كافور)
در قسم دوم نام، حكايتگر شانى از شئون صاحب نام است و صفتى از صفات او را بيان مى‏كند.
پروردگار متعال نامى كه صرفا جنبه علامت داشته باشد، ندارد و تمام نامهاى او، نمايانگر حقيقتى از حقايق ذات مقدس او است.
در قرآن كريم در حدود صد اسم براى خداوند آمده است كه در واقع صد صفت است كه نمونه آنها را ملاحظه مى‏نمائيد:الله، رحمن، رحيم، مالك يوم الدين، ولى هيچكدام جامعيتى را كه اين نام دارد، ندارند; چون آنها هر كدام يكى از كمالات او را نشان مى‏دهند ولى اين نام، نمايانگر ذات مستجمع جمع صفات كماليه است.
كلمه الله در اصل الاله بوده است و همزه بخاطر كثرت استعمال حذف گرديده است.
درباره ريشه لغت الله چند نظر وجود دارد بعضى گفته‏اند اين كلمه از اله مشتق است و بعضى ديگر گفته‏اند كه از وله گرفته شده است و اله فعال بمعناى مفعول است مانند كتاب بمعناى مكتوب.
اگر از اله مشتق شده باشد يعنى ذات شايسته پرستش كه كامل از جميع جهات است.
چون موجودى كه خودش مخلوق ديگرى است و يا داراى نقص است; شايسته پرستش نخواهد بود، پس همينكه گفته مى‏شود الاله يعنى آن ذاتى كه بگونه‏ايست كه او را بايد پرستش كرد و قهرا اين معانى در اين كلمه نهفته است، ذات مستجمع جميع كماليه و مبرا از هر گونه سلب و نقص.
و اگر از وله مشتق شده باشد، وله يعنى تحير، واله يعنى حيران و يا بمعنى عاشق و شيدا است و از اين جهت‏خداوند را الله گفته‏اند كه عقل‏ها در مقابل ذات مقدسش حيران و يا متوجه و عاشق او و پناهنده به اويند.

senobar;110256 نوشت:
چه رازی در این عبارت نهفته است که خداوند 114 بار از آن در قرآن استفاده نموده است.

سلام
نقل است که امیر علم و بیان فرمود :
اگر به من اجازه می دادند چهل بار شتر در تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم می نوشتم
پس از این دریا هم به قدر تشنگی بچشیم
موفق باشید

سيبويه، از ائمه علماى صرف و نحو ادبيات عرب است و در اواخر قرن دوم و اوائل قرن سوم هجرى زندگى مى‏كرده است.
وى كه در فن خودش نبوغ داشته و كتابش را كه با الكتاب معروف است در اين فن نظير منطق ارسطو در منطق و مجسطى بطلميوس در علم هيئت، شمرده‏اند و سخنش در ادب عربى سند محسوب مى‏گردد و از طرفداران اين نظر است كه ريشه كلمه الله «وله‏» به معناى حيرت در مقابل عظمت و يا وله و عشق است:
مثنوى مولوى نظر او را نقل كرده و مى‏گويد.

معنى الله گفت آن سيبويه يولهون فى الحوائج هم لديه گفت الهنا فى حوائجنا اليك و التمسناها و جدناها لديك
مولوى آن حالتى را ياد آورى مى‏كند كه انسان دردى پيدا كرده و بيچاره گشته و بى‏اختيار بسوى نقطه‏اى روى مى‏آورد وپناهنده مى‏شود، او «الله‏» است!!
صد هزاران عاقل اندر وقت درد جمله نالان پيش آن ديان فرد بلكه جمله ماهيان در موجها جمله پرندگان در اوجها بلكه جمله موجها بازيكنان ذوق و شوقش را عيان‏اندر عيان (1)
تنها انسانها نيستند كه در وقت نياز بسوى او روى مى‏آورند; ماهى‏هاى دريا در ميان امواج و پرندگان در اوج آسمانها; بلكه همان موج‏هاى بيجان هم نالان در پيش الله هستند!!
و احتمال قوى دارد كه اله و وله دو لهجه از يك لغت باشد، يعنى اول وله بوده و بعد آنرا بصورت اله استعمال كرده‏اند; و وقتى آنرا بصورت اله تلفظ نمودند معنى پرستش هم پيدا كرده است; بنابراين معنى الله چنين مى‏شود: آن ذاتى كه همه موجودات; ناآگاهانه واله او هستند و او تنها حقيقتى است كه شايستگى پرستش دارد.
ترجمه الله
مى‏توان گفت كه در فارسى لغتى مترادف كلمه الله كه بشود جاى آن گذارد نداريم، و هيچكدام رساننده تمام معنى الله نيستند.
زيرا اگر بجاى الله «خدا» بگذاريم رسا نخواهد بود، چون خدا مخفف «خودآى‏» است و رساننده تعبيرى است كه فيلسوفان مى‏كنند، يعنى «واجب الوجود» و يا شايد به كلمه غنى كه در قرآن آمده است نزديك‏تر باشد تا به الله. و اگر خداوند استعمال شود باز رسا نخواهد بود زيرا خداوند يعنى صاحب، و اگر چه الله خداوند هم هست ولى مرادف با خداوند نيت; خداوند يك شان از شئون الله است.

الرحمن الرحيم

بجاى اين دو كلمه نيز در فارسى نمى‏توان واژه‏اى يافت كع عينا ترجمه آن باشد و اينكه بخشنده مهربان معمولا ترجمه مى‏كنند ترجمه رسائى نيست.
زيرا بخشنده ترجمه جواد است و مهربان ترجمه رؤف و هر دو از صفات پروردگار است كه در قرآن آمده است.
جواد (بخشنده) يعنى كسيكه چيزى دارد و بدون عوض به ديگران مى‏بخشد. ولى رحمان و رحيم هر دو از رحمت مشتقند و در كلمه رحمت‏يك معنا اضافه‏اى نهفته است و آن اينكه:
در مواردى كه موجودات; نيازمند و مستحق است; بالفظ و يا با زبان تكوين دستش دراز است و به اصطلاح قابل ترحم است و استحقاق دارد كه چيزى به او برسد; در اينگونه موارد رحمت است.
منتهى; رحمت انسان وقتى به مستحقى مى‏رسد كه تحت تاثير حالت او قرار گيرد; و رقت قلبى رد او پديد آيد، ولى خداى متعال از اين امور منزه است.
پس وقتى مى‏گوييم رحمان و رحيم دو معنا در ذهن ما مجسم مى‏گردد: يكى نياز عظيم و فراوان مخلوقات كه گوئى سراسر مخلوقات با زبان قابليت‏هاى خودشان همه دست نياز بدرگاه بى‏نياز او دراز كرده و التماس مى‏كنند، و ديگر اينكه او رحمت بى‏حساب خويش را بسوى آنان فرستاده و نيازهاى آنان را تامين نموده است.
اين استكه بعضى از مترجمان اخير وقتى ديده‏اند كه هيچ كلمه‏اى رساننده معانى اين كلمات نيست; آيه شريفه; بسم الله الرحمن الرحيم را «به نام الله رحمن الرحيم‏»; ترجمه نموده‏اند.

فرق رحمان با رحيم چيست؟
قبلا بايد توضيح بدهيم كه در زبان عربى كلماتى كه بر وزن فعلان است دلالت بر كثرت مى‏كند مثل عطشان كه به معناى عطش كثير است. و كلماتى كه بر وزن فعيل است كه اصطلاحا آنرا صفت مشبه مى‏گويند دلالت بر نوعى ثبات و دوام مى‏كند.
رحمان كه بر وزن فعلان است دلالت بر كثرت و وسعت مى‏كند و مى‏رساند كه رحمت‏حق همه جا گسترش پيدا كرده و همه چيز را فرا گرفته است.
اصولا هر چيزى; چيز بودنش مساوى با رحمت‏حق است چون وجود و هستى عين رحمت است; چنانكه در سوره اعراف آيه 56 آمده است و رحمت و سعت كلى شى‏ء (رحمت من همه چيز را فرا گرفته است) و در دعاى كميل مى‏خوانيم و برحمتك التى وسعت كلى شى‏ء.
اين گونه رحمت‏حق استثناء ندارد; و اينطور نيست كه شامل انسانها باشد و غير انسانها را شامل نشود و يا در انسان‏ها تنها انسانهاى مؤمن را فرا گيرد، خير; بلكه سراسر گيتى مشمول رحمانيت‏حق است و يا عين آن است‏يعنى آنچه در عالم هستى هست رحمت‏حق است.
درسى كه مى‏توان از جمله بسم الله الرحمن الرحيم آموخت اين است كه آنچه كه از خدا به عالم مى‏رسد دو گونه نيست; خير و شر.
بلكه آنچه از او مى‏رسد جمله نيكو و رحمت است و اين رحمت‏شامل جماد و نبات و حيوان و انسان به تمام اقسامش مى‏گردد چون اصولا فاتحه و گشايش هستى با رحمت‏حق است.
و اما رحيم كه بر وزن فعيل است دلالت بر رحمت لاينقطع و دائم حق مى‏كند. رحمان كه دلالت بر رحمت واسعه پروردگار مى‏كرد و شامل همه موجودات مى‏گشت ولى بالاخره در اين عالم يك سلسله از موجودات پس از هستى معدوم مى‏شوند و فانى مى‏گردند.
ولى رحيم نوعى از رحمت است كه جاودانگى دارد و تنها شامل آن بندگانى است كه از طريق ايمان و عمل صالح; خود را در مسير نسيم رحمت‏خاصه حق قرار داده‏اند!!
پس پرودگار يك رحمت عام دارد و يك رحمت‏خاص. با رحمت عام خودش همه موجودات را آفريده است كه از جمله آنان انسان است.
انسان كه تنها موجود مكلف است و خودش مسئول خويش است اگر وظائف و تكاليفى كه به عهده‏اش نهاده شده بود انجام دهد; مشمول رحمت‏خاص الهى خواهد شد.
رحمان اشاره به آن رحمت بى‏حسابى است كه همه جا كشيده و مؤمن و كافر و حتى انسان و جماد و نبات و حيوان ندارد ولى رحيم اشاره به رحمت‏خاص است كه به انسانهاى مطيع و فرمانبردار اختصاص دارد. (2)

1- مثنوى چاپ كلاله خاور ص 34 بيت 37
2- در روايات فرق رحمان و رحيم اينچنين بيان شده است: عن الصادق (ع) (فى حديث) و الله اله كل شى، الرحمن لجميع خلقه; الرحيم بالمومنين خاصه (كافى - توحيد صادق - تفسير عياشى)
كه در اين حديث رحمن حاكى از رحمت پروردگار است نسبت به تمام موجودات و رحيم تنها به مؤمنين.

آشنايى با قرآن جلد ۲


متفكر شهيد استاد مرتضى مطهرى

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

در تکمیل مطالب برادر بزرگوار جناب رضا عرض میکنم که:

از نظر علم کلام بررسی نامهای خداوندآنگونه است که هر یک از نامهای مقدس پروردگار نشانگر صفتی از صفات ذاتی و فعلی و نفسی و اضافی خداوند میباشد .
برای مثال نام رب که به فارسی( پروردگار) ترجمه میشود ریشه ی کلمات تربیت ومربی است پس نام رب برای خداوند نشان دهنده ی صفت فعلی خداوند است به معنای تربیت کننده (به وسیله ی فطرت و پیامبران ) .

همانطور که ملاحظه میکنید این نام یک نام ناقص است و فقط شامل توصیف یکی از صفات خداوند میباشد .همچنین است نامهای حی - خالق - عالم و.....

اما کلمه ی الله از دید ونظر بلاغیان از ریشه ی اله به معنی موجود قابل پرستش و اطاعت میباشد .

ولفظ الله لفظی تأکیدی بر کلمه اله است . که از لام وتشدید تأکید بر خوردار شده واسم خاص خداوند واحد و خالق جهان مقرر گردیده .

این نام تفسیر اسم اعظم خداوند است به معنای( اله همه ی الهان )
و شامل بیان تمامی صفات خداوند است .


......................................................................... حق یارتان :roz:......................................................................................

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

با تشکر از برادر بزرگوار جناب رضا ومطالب جامعشان :Gol:

مجددا" در تکمیل مطالب ایشان عرض میکنم که الرحمن والرحیم هر دو از ریشه یرحمت میباشند واما تفاوت معنای این دو کلمه ی هم ریشه:

رحمت خداوند در این دو کلمه مکمل یکدیگر میباشند .
الرحمن : رحمت فراگیر و رحمت واسعه ی الهی است. یک رحمت عمومی برای تمام مخلوقات به این شکل که خداوند چون موجود را آفریده به همین دلیل اورا از بدو خلقت شامل این بعد از رحمت خود نموده . تا جاییکه هر گونه سر کشی و نافرمانی را از طرف مخلوق در این رحمت فراگیر خود مستتر مینماید.

مثلا" نمی پسندد که چون یزید است از نعمت آب محروم شود . ویا از نعمت هوا محروم شود .بلکه او این رحمت واسعه را بر مخلوق خود
به واسطه ی رحمانیت خود در اختیار همه ی مخلوقات یکسان قرار داده تا زمانیکه آنها به واسطه ی اعمالشان خود سبب محرو میتشان از این رحمت واسعه گردند .

اما رحیمیت خداوند یک رحمت خاص است . رحمتی ویژه ی مقربان و متقین . رحمتی که شامل همگان نمیگردد . مثل علم لدنی و عصمت امامان (ع) و فرزند صالح وبهشت وقرب الهی و......

...................................................................... حق یارتان :roz:............................................. ..............................

سلام

یک سوال آیا این صحت دارد که وقتی بابا آدم(ع)
از بهشت خواست خارج شود بسم الله الرحمن الرحیم گفت و فرشته ها گفتند صبر کن شاید بخشیده بشوی

اما خدا گفت قرار بر این بود که تو روی زمین خلیفه شوی و بروی

اما در قیامت فرزندانت را به واسطه همین جمله گروه گروه می بخشم؟

(این را توی یک کتاب خیلی وقت پیش خواندم اگر کسی دقیقش را می داند بگذارد تا صحت اش را جویا شویم)

ممنون:Gol:

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

ابن سنان گويد: از امام صادق (علیه السلام) تفسير «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را پرسيدم، فرمود:‏
باء بهاء (روشنى) خدا و سين سناء (رفعت) خداست و ميم مجد (بزرگوارى) خداست و بعضى روايت كرده‏ اند كه ميم ملك (سلطنت) خداست و اللَّه معبود هر چيزيست، رحمان مهربان است به تمام خلقش، رحيم مهربانست به خصوص مؤمنين.
ملا صدرا می گويد: تفسيرى كه امام (علیه السلام) براى حروف باء و سين و ميم نمود از باب توقيف است (يعنى بايد عين آنچه را فرموده بدون چون و چرا پذيرفت) و عقل راهى به فهم آن ندارد، و اما در باره رحمان و رحيم خلاصه سخن علامه مجلسى ره اينست كه: چون زيادى لفظ دلالت بر زيادى معنى دارد و رحمان يك حرف بيشتر از رحيم دارد مبالغه ‏اش در رحمت بيشتر است، پس مهربانى خدا به تمام مخلوق از مؤمن و كافر به اعتبار رحمانيت اوست و توفيق و هدايتى كه نصيب مؤمنان كرده به اعتبار صفت رحيميت اوست.
( اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج‏1، ص: 155)
موفق باشید:Gol:

موضوع قفل شده است