اشرف مخلوقات!!!

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشرف مخلوقات!!!

علماء و عرفاي عظيم‌الشأن در باب مقام انسانيت، تمثيل بسيار زيبايي را از قرآن كريم بيان كرده‌اند و اين است كه انسان از لحاظ مقام و جايگاه معنوي، به جايي مي‌رسد كه تمام اعمالش قربة الي‌الله مي‌شود و حتي جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و ملائكه مقرب الهي اجازه ورود به آن مقام را ندارند و به تعبير قرآن كريم، انسان به «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» مي‌رسد يعني آنقدر به خدا نزديك مي‌شود تا فاصله‏اش به قدر طول دو انتهاى كمان يا نزديك‌تر مي‌شود.
در زمان معراج پيامبر(ص)، وقتي كه جبرئيل امين به زمين هبوط كرد و با پيامبر(ص) به مسجد‌الاقصي رفت و در نهايت به آسمان‌ها عروج كردند، سپس به جايي رسيدند كه جبرئيل نتوانست بالاتر بيايد، پيامبر(ص) به جبرئيل گفت: چرا نمي‌آيي؟ جبرئيل عرضه داشت: از اين جا به بعد ني‌توانم بالاتر بيايم و اين مقام مخصوص انسان است كه مي‌تواند واردش شود.
اولياي الهي قائلند كه هيچ كسي در عالم، حقيقت معناي «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» را نمي‌داند.
امام زمان(ع) نكاتي در ارتباط با مقام «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» براي شيخ مفيد(ره) بيان فرمودند: در اين مقام، خلأ در خلأ بود به طوري كه هيچ كسي اجازه ورود به فوق عرشيه را نداشت مگر وجود پيامبر(ص) و سپس به شيخ مفيد(ره) فرمودند: هر كسي كه انسان شد، مي‌تواند به آن مقام برسد.

* انسان براي گناه نكردن، دائم ذكر خدا را در لسان و قلب داشته باشد

بنابراين، گناه چيزي است كه مقام انسانيت را از انسان سلب مي‌كند و روايتي از امام صادق(ع) در كتاب وسائل‌الشيعه ج11، ص 178 نقل شده است كه فرمودند: «إنّ الرجل ليكون بينه و بين الجنه اكثر ممّا بين الثري الي العرش لكثرة ذنوبه؛ فما هو الّا أن يبكي من خشيةالله، عزوجل، ندَما عليها حتي يصير بينه و بينها اقرب من جفته إلي مقلته» يعني گاهي بين انسان و بهشت به واسطه كثرت گناهانش، به اندازه عرش تا فرش فاصله مي‌افتد.
آيت‌الله سلطان آبادي(ره) نقل كرده است بهشتي كه سگ اصحاب كهف در آن وارد مي‌شود فضيلتي ندارد يعني در حقيقت، آنجا ابتداي ورود مقام انسان است تا از آنجا به «قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» برسد؛ اما انسان با گناه كردن حتي بوي بهشت نيز به مشامش نمي‌رسد و بين ملائكه الهي خجل‌زده نيز مي‌شود.
از آيت‌الله قاضي نقل شده است گناهكار فرداي قيامت سرش را بالا نمي‌آورد نه به خاطر اينكه كسي او را ببيند بلكه مي‌خواهد كه چشمش به حيواني نيفتد تا آن حيوان نگاه بد و معناداري به او بكند، زيرا در آن زمان حيوان مي‌گويد من كه حيوان بودم اما تو كه ادعا داشتي اشرف مخلوقات هستي چرا به اين روز افتادي و مقام انسانيت خود را پايين آوردي؟
انسان در روز قيامت زماني كه به دليل گناهانش از خداوند جدا مي‌شود، اشك مي‌ريزد و آنقدر به واسطه پشيماني‌اش گريه مي‌كند تا مي‌رسد به جايي كه بين او و بهشت به اندازه يك چشم به هم زدن فاصله مي‌شود و به اين خاطر است كه اولياي الهي هميشه حالت خشيت و خشوع دارند.
روايتي از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است خوشا به حال كسي كه هميشه خدا را در نظر داشته باشد و مراقب هست تا بين او و خدايش فراموشي ايجاد نشود.
از آيت‌الله مولوي قندهاري(ره) نقل شده است كسي كه مي‌ترسد دچار گناه بشود، دائم ذكر خدا را در لسان و قلب داشته باشد و هر كس اين گونه بود، هميشه خوف خدا را خواهد داشت.

*ترسناك‌ترين چيز نزد اولياي الهي «گناه» است

اولياي الهي از گناه مي‌ترسند و ترسناك‌ترين چيز نزد اولياي الهي، گناه است كه مبادا آنها را از مقام انسانيت دور كند و در حقيقت، انسان براي انسان‌شدن بايد از گناه بترسد و دائم ذكر خدا را در قلب و لسان داشته باشد.
آيت‌الله سيد احمد خوانساري(ره) كه امام خميني(ه) از ايشان به «اتقي‌الاتقياء» تعبير كرده‌اند، روزي در زمان تدريس فقه كه به باب «زنا» رسيده بودند، در ابتداي درس گفتند كه يك‌بار بيشتر اين كلمه را تكرار نمي‌كنم و از لفظ «عمل خبيثه» استفاده مي‌كنم، سپس يكي از آقايان به ايشان گفت: آقا! در زمان درس كه اشكالي ندارد اين كلمه گفته شود، ناگهان آيت‌الله خوانساري(ره) اشك ريختند و فرمودند: من را اذيت نكنيد، چرا اصرار كردي كه اين لفظ را به كار ببرم، به جدم رسول‌الله اسم گناه بدنم را مي‌لرزاند، اگر نمي‌خواهي، مي‌تواني بروي سر درس استاد ديگري!
امام صادق(ع) در روايتي فرمودند: اگر نفس اولياي الهي در هر زماني نبود، به خدا قسم هر لحظه عذاب‌ها از زمين و آسمان بر سر مردم فرو مي‌ريخت.
بنابراين به بركت گريه‌هاي نيمه شب اولياي خدا است كه خطري متوجه تهران نمي‌شود و اگر گناهكاران مي‌دانستند كه در مقابل اولياي خدا گناه مي‌كنند، در برابر آنها سجده مي‌كردند؛ كوچكترين گناه نزد اولياي الهي برابر با از دست دادن مقام انسانيت است.
روزي به آيت‌الله مولوي قندهاري(ره) گفتم: چگونه اينقدر راحت اولياي الهي طي‌الارض مي‌كنند؟ سپس ايشان گفت: تعجبي ندارد زيرا مقام انسانيتشان است و بر عكس از اين تعجب مي‌كنم كه چه‌قدر احت انسان گناه مي‌كند و انسانيتش را به پايين مي‌كشد.
كسي كه قبح گناه برايش ريخته شده است، چه مي‌فهمد كه علت خلقت وجوديش، پنج تن آل عبا هستند.
http://news.parseek.com/Url/?id=4524207

daryanian;108351 نوشت:
علماء و عرفاي عظيم‌الشأن در باب مقام انسانيت، تمثيل بسيار زيبايي را از قرآن كريم بيان كرده‌اند و اين است كه انسان از لحاظ مقام و جايگاه معنوي، به جايي مي‌رسد كه تمام اعمالش قربة الي‌الله مي‌شود و حتي جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و ملائكه مقرب الهي اجازه ورود به آن مقام را ندارند و به تعبير قرآن كريم، انسان به «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» مي‌رسد يعني آنقدر به خدا نزديك مي‌شود تا فاصله‏اش به قدر طول دو انتهاى كمان يا نزديك‌تر مي‌شود.

سلام
عقل در قوس نزول با عقل در قوس صعود تفاوت دارد .
عقل در قوس نزول قادر به ارتقاء نیست چه اینکه قوس نزول است
اما عقل در قوس صعود قابلیت ارتقاء دارد . یعنی همانطور که در یک تحول وجودی شدید جسم مادی ، روح مثالی می شود ( ثم انشاناه خلقا آخر ، یوم تبدل الارض غیر الارض ) عقل نیز با یک تبدل وجودی به فوق عقل مبدل می شود . لذا جبرئیل قوس صعود در یک احتراق وجودی می شود قلب همچنانکه فرمود : لو دنوت انمله لاحترقت . این احتراق همان تبدل وجودی است که اورا به مقام عشق یا مقام قلب ارتقاء می بخشد . و البته تجلی عقلی همچنان در مرتبه خود باقی است همانطور که در انشاء روح مثالی از جسم ، جسم همچنان باقی است با اینکه مرتبه بالاترش از او صادر گردیده است .
پس نکته مهم همین است که : آنچه که در قوس صعود قلب می شود همان عقل است که به احتراق وجودی ترفع یافت .
موفق باشید
موضوع قفل شده است