احترام به استاد
تبهای اولیه
علّامه حسنزادهآملي نقل كرده است: بنده حريم اساتيد را بسياربسيار حفظ ميكردم. سعي ميكردم در حضور استاد به ديوار تكيه ندهم، چهار زانو بنشينم، حرفي را زياد تكرار نكنم، چون و چرا نميكردم كه مبادا سبب رنجش استاد شود. يك روز محضر آقاي مهدي الهي قمشهاي نشسته بودم.
خم شدم و كف پاي ايشان را بوسيدم. ايشان برگشتند و به من فرمودند: چرا اين كار را كردي؟! گفتم: من لياقت ندارم كه دست شما را ببوسم. براي بنده اين كار ماية مباهات است، خب چرا اين كار را نكنم؟1
٭ ٭ ٭
يكي از شاگردان علّامه طباطبايي دربارة علاقه و احترام فراوان علّامه به استادش، مرحوم قاضي مينويسد: من يك روز به علّامه عطر تعارف كردم. ايشان عطر را گرفته و تأمّلي كردند و گفتند: دو سال است كه استاد ما مرحوم قاضي رحلت كردهاند و من از آن وقت تا به حال، عطر نزدهام و تا همين زمان اخير نيز هر وقت بنده به ايشان عطر ميدادم، در آن را ميبستند و در جيبشان ميگذاشتند و نديدم كه ايشان عطر استعمال كنند؛ با اينكه از رحلت استادشان 36 سال ميگذرد.2
ماهنامه موعود شماره 121
پينوشتها:
1. منظومة معرفت، ص 40.
2. سيّدمحمّدحسين حسيني تهراني، مهر تابان، مشهد، انتشارات علّامه طباطبايي، 1417 هـ .ق، چ 2، ص 25؛ سيماي فرزانگان، صص 267 و 268.
[="green"]پادشاهی پسر به مکتب داد،
لوح سیمینش در کنار نهاد،
بر سر لوح او نبشته به زر،
جور استاد به ز مهر پدر.[/]
باسمه تعالی
با سلام:
يكي از ارزشهاي اسلامي در قرآن، علم و دانش است.
هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ... (1)آیا دانایان و نادانان با هم برابرند؟
در دین مقدس اسلام و سیره عملی پیامبر و اهل بیت همواره بر تكریم علما و دانشمندان دین تأكید شده است. چنانكه امام موسی كاظم ـ علیه السّلام ـ فرمود: عَظِّمِ الْعالِم لِعِلمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ(2 )عالم را به جهت علمش تعظیم و احترام كن و با او منازعه منما.
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ(3) كسی كه به عالمی احترام نماید، به خدا احترام نموده است.
امام علي عليه السلام فرموده اند: قم عن مجلسک لابيک و معلمک و لو کنت اميرا (4). از جايي که نشسته اي براي پدرت و آموزگارت
به پا خيز و بايست اگر چه فرمانروا باشي! براساس اين حديث علوي، همواره بايد به معلم ارج و احترام گذاشت.
امام صادق (علیه السلام)می فرمایند: تواضعوا لمن طلبتم منه العلم؛در پیشگاه کسی که از او دانش می آموزید، فروتن باشید. (5
سیره علمای بزرگوار نیز همواره این گونه بوده که علم و حتی زندگی خود را با مشورت و هدایت یک استاد پیش می برده اند. افزون بر این همواره نهایت کوشش را در تکریم و تعظیم اساتید خویش ابراز می داشتند و برکت علم را در همین احترام می دانستند. تکبر در برابر استاد و اظهار وجود کردن در ساحت او یکی از آفات دانش است شاگرد باید همواره خود را پایین تر و مدیون استاد بداند و هیچ گاه خود را بی نیاز از او تلقی نکند
پی نوشت:
1-زمر/9
2-بحارالانوار، ج78، ص309
3-غرر الحكم، ج5، ص351
4-غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص 191
5-اصول کافی ج 1 ص 36
[="][="]وَ أَمَّا حَقُّ سَائِسِكَ بِالْعِلْمِ فَالتَّعْظِيمُ لَهُ وَ التَّوْقِيرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَيْهِ وَ الْمَعُونَةُ لَهُ عَلَى نَفْسِكَ فِيمَا لَا غِنَى بِكَ عَنْهُ مِنَ الْعِلْمِ بِأَنْ تُفَرِّغَ لَهُ عَقْلَكَ وَ تُحَضِّرَهُ فَهْمَكَ وَ تُزَكِّيَ لَهُ قَلْبَكَ وَ تُجَلِّيَ لَهُ بَصَرَكَ بِتَرْكِ اللَّذَّاتِ وَ نَقْصِ الشَّهَوَاتِ وَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّكَ فِيمَا أَلْقَى إِلَيْكَ رَسُولُهُ إِلَى مَنْ لَقِيَكَ مِنْ أَهْلِ الْجَهْلِ فَلَزِمَكَ حُسْنُ التَّأْدِيَةِ عَنْهُ إِلَيْهِمْ وَ لَا تَخُنْهُ فِي تَأْدِيَةِ رِسَالَتِهِ وَ الْقِيَامِ بِهَا عَنْهُ إِذَا تَقَلَّدْتَهَا وَ لَا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.
[/]حق سرپرست علمى (استاد) آن است كه او را تعظيم كنى، مجلسش را محترم شمارى، درست به گفتارش گوش دهى، به او توجه كنى، استاد را در تربيت علمى خود كه به آن محتاجى، كمك دهى، فكر را فارغ (و حواس را براى دريافت سخنش جمع) و ذهن را حاضر سازى، با چشم پوشى از لذتها و كاستن شهوتها قلب را پاك كنى و چشم را جلا دهى، و بدانى كه در آن درسها كه به تو مىآموزد پيك او هستى، با هر جاهلى برخورى بايد پيام استاد را نيكو به گوشش برسانى، و چون اين رسالت را بعهده گيرى در ابلاغ آن و قيام به اين وظيفه خيانت نورزى، و لا حول و لا قوة الا باللَّه.
[/][="][="]تحف العقول؛ ص: 265[/]
[/]
[="]بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكى و رؤساى دانشگاههاى علوم پزشكى سراسر كشور (1/8/69)[/]
شاگرد بايستى مثل نوكرِ استاد باشد. واقعاً هم ماها در حوزههاى علميه همينگونه بوديم. حقيقتاً اگر استادى اجازه مىداد كه شاگرد دنبال سرش تا خانه او را بدرقه كند، اين شاگرد خوشحال بود. اصلاً شاگرد، استاد را انتخاب مىكند. حوزه، براى انتخاب استاد، اجبارى نيست. هنوز هم همينطور است. طلبه، اين درس و آن درس مىرود و بالاخره يكى را انتخاب مىكند. بعد سر درس اشكال مىكند و هيچ حرفى را از استاد تعبدى قبول نمىكند. الان هم همينطور است. الان هم هركس باشد، فرقى نمىكند. من وقتى در اينجا درس مىدهم، طلبهها مىآيند اشكال مىكنند و تا وقتى كه باور و قبول نكنند، ساكت هم نمىشوند. اگر هم ساكت بشوند، مىگويند اشتباه كرديم. يعنى در محيطهاى علمى ما، نسبت به حرف استاد هيچ تعبدى نيست و شاگرد اينطور با استاد جرى برخورد مىكند. اما همين شاگرد با آن استادى كه اينگونه جرى برخورد مىكند، مثل نوكر اوست. حالا البته به آن شدت سابق نيست. تا زمانهاى ما واقعاً بود، ولى هنوز هم با محيط دانشگاه خيلى فرق دارد. يعنى شاگردى رد بشود و به استادش احترام نكند، اصلاً چنين چيزى معقول نيست؛ چه رسد به اينكه به استادش اهانت كند. اگر اهانت كند، مىگويند چرا اهانت مىكنى، به درسش نيا، چه اجبارى دارى؟ غرضم حرف آن آقاست كه مىگفت: چندين قرن - مثلاً دوازده يا سيزده قرن - علم و دين همراه بود. شاگرد در تاريكى بايد جلوتر از استاد برود كه اگر چالهيى هست، او بيفتد، استادش نيفتد. بايد مثل نوكرِ استادش باشد. آن روز مىگفتند كه پنجاه سال است علم و دين از هم جدا شده است.
[="Black"]به زبان ساده که بگم این میشه:
استادی که وقت شریفش رو برای دانشجوهاش میذاره یکی از چیزایی که باعث میشه حقشو ادا کنیم انجام تکالیف است.
مثلا استاد عقاید بنده،هر هفته روزی یکساعت وقتشو فی سبیل الله برای ما میذاره.در قبال اون وقتی که میذاره اول انجام تکلیف میخواد سپس تاثیر میخواد.تاثیر اون بیانات ارزشمند،تاثیر در اخلاق و عملکرد و ...
استاد وقتی اینارو ببینه دلگرم میشه که اون وقتی که برای دانشجوهاش میذاره به بطالت نمیگذره.این یه نوع احترام بود.انواع احترام داریم:
احترام در سخن و کلام،احترام در برابر استاد و خضوع و فروتنی در مقابل ایشون و .....[/]
گاهی اوقات از استادم نفرت پیدا می کنم. حقیقتا خیلی اذیتم کرد. گاهی احساس می کنم نتیجه زحمات منو دزدید. دوست دارم در این مورد باش حرف بزنم اما چون زود عصبانی میشه نمی تونم البته نه مستقیم بگم نه مثلا بگم به خاطر فلان موضوع دلخورم. بنظرم اساتید قدیم با الان خیلی تفاوت دارند. همه میگن شاگردها عوض شدن و به استاد بی احترامی می کنن. قبول دارم جوونا گستاخ شدند اما نباید رفتارشونو به اساتید هم مرتبط ساخت؟ اساتید امروزی اصلا دلسوزانه برخورد نمی کنن.
یا الله
سلام و درود
سوالی داشتم.
یکی از اساتیدم خیلی به من سفارش کرد که احترام استادام رو نگه دارم. ایشون میفرمودند من همیشه به اساتیدم احترام میگذاشتم و هر وقت میدیدمشون دستشون رو می بوسیدم طوری که همه دوستان مسخرم میکردند که برای چاپلوسی این کار رو میکنم ولی ایشون میفرمودند من با تمام وجودم این کار رو میکردم. به من هم خیلی سفارش میکردند.
حالا سوال من این هست که آیا بوسیدن دست یا پا کار درستی هست؟ من همیشه تو ذهنم بوده که ما باید فقط برای خدا خم بشیم. آیا این خم شدن ها در مقابل استاد کار درستی هست؟
سوال بعدی اینکه اگر خانمی بخواد به استاد آقا این احترام رو نشون بده چطور میتونه؟
سپاسگزارم
بله درست است باید به استاد احترام گذاشت بی احترامی به استاد باعث میشه از علمش به تو سودی نرسه و ....آیا همه اینها برای هر استادی هست حتی وقتی استاد توجهش, پاسخش برای کسی نیست که برای علم آموزی آمده بلکه فقط اولویت ظاهر است؟ بارها برایم این سوال پیش آمده استادی که با کسالت میاد توجهی به خواسته و نیاز دانشجوش نداره و همه چیز به صورتی هست که هر روز در هر کلاسی تدریس میشه و در کل کم کاری میکنه آیا نباید ناراحت شد چون استاده؟
آیا بوسیدن دست یا پا کار درستی هست؟
سلام مهرآواجون...بوسیدن دست و پا اشکالی نداره که !!!
خم شدن ها در مقابل استاد کار درستی هست؟
مهم نیته،ما به نیت احترام این کارو میکنیم .اون چیزی که اشکال داره شریک قرار دادن برای خداست و برای فرد ،مقامی چون مقام خدا قائل بشیم و به این نیت براش احترام کنیم.
سوال بعدی اینکه اگر خانمی بخواد به استاد آقا این احترام رو نشون بده چطور میتونه؟
احترام که فقط بوسیدن دست و پا نیست!!! راههای دیگه ای هم وجود داره که بعضی از دوستان در این تاپیک اشاره کردن.میتونید از این راهها برای ادای احترام استفاده کنید.:ok:
[="Georgia"][="Blue"] سوالی داشتم. حالا سوال من این هست که آیا بوسیدن دست یا پا کار درستی هست؟ من همیشه تو ذهنم بوده که ما باید فقط برای خدا خم بشیم. آیا این خم شدن ها در مقابل استاد کار درستی هست؟ا الله
سلام و درود
یکی از اساتیدم خیلی به من سفارش کرد که احترام استادام رو نگه دارم. ایشون میفرمودند من همیشه به اساتیدم احترام میگذاشتم و هر وقت میدیدمشون دستشون رو می بوسیدم طوری که همه دوستان مسخرم میکردند که برای چاپلوسی این کار رو میکنم ولی ایشون میفرمودند من با تمام وجودم این کار رو میکردم. به من هم خیلی سفارش میکردند.
سوال بعدی اینکه اگر خانمی بخواد به استاد آقا این احترام رو نشون بده چطور میتونه؟
سپاسگزارم
با عرض سلام خدمت سرکار محترم مهرآوا
در خصوص سوال حضرتعالی باید بگویم احترام نسبت به هر كس به ويژه اساتید و عالمان ديني، هم مطابق حكم عقل است و هم مطابق حكم شرع. روايات نيز در اين باره بسيار است. اما شیوه و نوع احترام به ایشان ممکن است گوناگون باشد. در صورتی که مفسده ای در میان نباشد مي توان با دست بوسي و پابوسی از ایشان تقدیر و تشکر نمود در غیر این صورت با طرق دیگری همچون بلند شدن در هنگام ورودشان و دو زانو نشستن در محضرشان و يا عمل کردن به خواسته های مشروع و معقولشان میتوان ابراز ارادت و ادب نمود.
تعداد کثیری از علما اسلامی بدین عقیدهاند که: بوسیدن دست اهل فضل و علم و بزرگسالان به خاطر احترام بزرگداشت، إکرام و اجلال از مقام علمی و روحانیشان جواز داشته و شرع اسلامی در مورد ممانعتی نمیبیند.
خداونددر قرآن کریم فرموده است: ذلک و من یعظّم شعائر الله فانها من تقوی القلوب؛ آری کسانی که شعایر خدا را بزرگ میشمارند کارشان نشان پرهیزکاری دلهایشان باشد» (سوره حج آیه 32)
در روايتي از امام صادق علیه السلام آمده است: سر و دست كسي بوسيده نميشود مگر رسول خدا(ص) و يا كسي كه از او رسول گرامي اسلام اراده شود(بحارالانوار، ج 73، ص 37، ح 35)
بر اين اساس شايد برخي به جهت اينكه عالمان و اساتید اخلاقی ، به پيامبر نسبت دارند، دست آنان را مي بوسند. فقيهان شيعه و سني با توجه به اين روايات و با توجه به اين که بوسيدن دست پيامبر و امام و عالم عادل و پدر و مادر مؤمن و... نوعي احترام گذاري به آن ها است و در شرع هم نهي نشده ، بوسيدن دست و پاي پيامبر ، امام ، عالم ، حاکم عادل و پدر و مادر را جايز دانسته اند.
در عین حال اگر در موردي با دست بوسي يا احترام بيش از اندازه به شخصي احساس کنيم آن شخص دچار کبر و غرور مي شود، اگر بدانيم اين کار باعث مفسده اجتماعي مي شود ،مثلا بدانيم کم کم آن شخص ادعاهايي بکند، نبايد بيش از اندازه به او احترام بگذاريم .
[/]
حضرت آدم ، معلم و استاد فرشتگان بود.
خداوند نیز با دستور سجده کردن بر او ، مقام معلم و استاد را به همگان نشان داد ...
[="Georgia"][="Blue"]جمع بندی:
سوال اول:
لطفا در خصوص اهمیت احترام به استاد مطالبی بیان نموده و مصادیق آن را ذکر نمایید؟
پاسخ:
1-در دین مقدس اسلام و سیره عملی پیامبر و اهل بیت همواره بر تكریم علما و دانشمندان دین تأكید شده است. چنانكه امام علی علیه السّلام فرمود: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ»(1) یعنی كسی كه به عالمی احترام نماید، به خدا احترام نموده است.
2- یکی از مصادیق احترام به استاد فروتنی در برابر ایشان است. امام صادق علیه السلام می فرمایند: «تواضعوا لمن طلبتم منه العلم» (2) یعنی در پیشگاه کسی که از او دانش می آموزید، فروتن باشید.
3-یکی دیگر از مصادیق احترام به استاد به پا خواستن در هنگام ورود ایشان است. امام علي عليه السلام فرموده اند: «قم عن مجلسک لابيک و معلمک و لو کنت اميرا» (4)یعنی از جايي که نشسته اي براي پدرت و آموزگارت به پا خيز و بايست اگر چه فرمانروا باشي!
4-امام سجاد علیه السلام برخی از حقوق استاد بر شاگرد را اینچنین بیان می فرمایند:
حق سرپرست علمى (استاد) آن است كه او را تعظيم كنى، مجلسش را محترم شمارى، درست به گفتارش گوش دهى، به او توجه كنى، استاد را در تربيت علمى خود كه به آن محتاجى، كمك دهى، فكر را فارغ (و حواس را براى دريافت سخنش جمع) و ذهن را حاضر سازى، با چشم پوشى از لذتها و كاستن شهوتها قلب را پاك كنى و چشم را جلا دهى، و بدانى كه در آن درسها كه به تو مىآموزد پيك او هستى، با هر جاهلى برخورى بايد پيام استاد را نيكو به گوشش برسانى، و چون اين رسالت را بعهده گيرى در ابلاغ آن و قيام به اين وظيفه خيانت نورزى. (4)
سوال دوم:
آیا بوسیدن دست یا پای استاد کار صحیحی است؟
پاسخ:
1-احترام نسبت به هر كس به ويژه اساتید و عالمان ديني، هم مطابق حكم عقل است و هم مطابق حكم شرع. روايات نيز در اين باره بسيار است. اما شیوه و نوع احترام به ایشان ممکن است گوناگون باشد. در صورتی که مفسده ای در میان نباشد مي توان با دست بوسي و پابوسی از ایشان تقدیر و تشکر نمود در غیر این صورت با طرق دیگری همچون بلند شدن در هنگام ورودشان و دو زانو نشستن در محضرشان و يا عمل کردن به خواسته های مشروع و معقولشان میتوان ابراز ارادت و ادب نمود.
2-بوسیدن دست اهل فضل و علم و بزرگسالان به خاطر احترام بزرگداشت، إکرام و اجلال از مقام علمی و روحانیشان جائز بوده و شرع اسلامی در این مورد ممانعتی ندارد.
3-اگر در موردي با دست بوسي يا احترام بيش از اندازه به شخصي احساس کنيم آن شخص دچار کبر و غرور مي شود، اگر بدانيم اين کار باعث مفسده اجتماعي مي شود ،مثلا بدانيم کم کم آن شخص ادعاهايي بکند، نبايد بيش از اندازه به او احترام بگذاريم .
پینوشت:
1-غرر الحكم، ج5، ص351
2- اصول کافی ج 1 ص 36
3-غررالحکم و دررالکلم، ج۲، ص 191
4- تحف العقول؛ ص: 265
[/]