علت تفاوت در احکام جنسی در مرد و زن؟!

تب‌های اولیه

136 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علت تفاوت در احکام جنسی در مرد و زن؟!


با سلام
خدمت دوستان محترمم در انجمن کلام یکی از سئوالاتی که پرسشگران می پرسند فلسفه تفاوت در احکام جنسی مرد و زن است برای نمونه سئوال زیر را بیان می کنم.
سئوال: مراجع می فرمایند: ترک همخوابی با زن بیشتر از چهار ماه جایز نیست. اگر در کمتر از این زمان موجب مفسده ای در زن شود بنابر احتیاط مرد باید تقاضای زن را قبول کند


چر اسلام برای زن در این مورد اهمیت ویژه ای قائل نشده ؟ زن هم انسان است و ممکن است نیاز جنسی اش مانند مرد نوسان داشته باشد گاهی کم باشد و گاهی زیاد برای برخی کم و برای عده ای زیاد باشد؟

سلام
سوال

حامی;106816 نوشت:
زن هم انسان است و ممکن است نیاز جنسی اش مانند مرد نوسان داشته باشد گاهی کم باشد و گاهی زیاد برای برخی کم و برای عده ای زیاد باشد؟

جواب
حامی;106816 نوشت:
اگر در کمتر از این زمان موجب مفسده ای در زن شود بنابر احتیاط مرد باید تقاضای زن را قبول کند

موفق باشید

حامی;106816 نوشت:

با سلام
خدمت دوستان محترمم در انجمن کلام یکی از سئوالاتی که پرسشگران می پرسند فلسفه تفاوت در احکام جنسی مرد و زن است برای نمونه سئوال زیر را بیان می کنم.
سئوال: مراجع می فرمایند: ترک همخوابی با زن بیشتر از چهار ماه جایز نیست. اگر در کمتر از این زمان موجب مفسده ای در زن شود بنابر احتیاط مرد باید تقاضای زن را قبول کند

چر اسلام برای زن در این مورد اهمیت ویژه ای قائل نشده ؟ زن هم انسان است و ممکن است نیاز جنسی اش مانند مرد نوسان داشته باشد گاهی کم باشد و گاهی زیاد برای برخی کم و برای عده ای زیاد باشد؟


با سلام
مطلبی قریب به همین رو حقیر در تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مطرح کردم، این مطلب در اونجا موضوعیت نداشت و صرفا مثالی برای پیش بردن بحث بود اما مبانی اون مورد نقد قرار گرفت، به عنوان نمونه این پست هفتم اون تاپیکه:
seyedziya;57118 نوشت:

با سلام
این مطالب برگرفته ای از صفحات 45-43 کتاب «عقل فقهی»(تالیف حجت الاسلام عباس یزدانی) و صرفا نمونه هایی برای پیش بردن بحثه:

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

حالا سوال اینه که آیا از منظر شیعه که داعیه ی عقلگرایی و بحث حسن و قبح عقلی رو داره، اینها بی عدالتی آشکار نیست؟(بنا به ایده ی حسن و قبح عقلی، عقل تا حد خوبی قادر بر تشخیص زشتی و زیبایی های اخلاقیه)، آیا پذیرفتن اشعری گونه ی این بی عدالتی آشکار به عنوان فقه اهل بیت(ع)، با تکیه بر خبر واحد مقبوله؟(اشعری گری از جمله از نظر همین بحث حسن و قبح عقلی در برابر دیدگاه عقلگرای شیعه است)، آیا اینها نشانه ای بر اشتباه در پروسه ی استنباط نیست؟...



برای توضیح بیشتر به همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مراجعه بفرمایید...

نقل قول:
مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...
با سلام:Gol:
این قوانین را پیامبر (ص) گذاشتند؟

نقل قول:
با سلام:Gol:
این قوانین را پیامبر (ص) گذاشتند؟

سلام
نه!!!!!!
اینا برداشتای فقهیه نه قوانین پیامبر

اینجا رو بخون:

فقه و چالش های معاصر

این احکام باید تجدید نظر بشن


منتقد;107000 نوشت:
اینا برداشتای فقهیه نه قوانین پیامبر

خدا رو شکر!!!

seyedziya;106948 نوشت:
حالا سوال اینه که آیا از منظر شیعه که داعیه ی عقلگرایی و بحث حسن و قبح عقلی رو داره، اینها بی عدالتی آشکار نیست؟(بنا به ایده ی حسن و قبح عقلی، عقل تا حد خوبی قادر بر تشخیص زشتی و زیبایی های اخلاقیه)، آیا پذیرفتن اشعری گونه ی این بی عدالتی آشکار به عنوان فقه اهل بیت(ع)، با تکیه بر خبر واحد مقبوله؟(اشعری گری از جمله از نظر همین بحث حسن و قبح عقلی در برابر دیدگاه عقلگرای شیعه است)، آیا اینها نشانه ای بر اشتباه در پروسه ی استنباط نیست؟...

سلام
هرچند دقت نظر بیشتر در احکام هیچ جای اشکالی ندارد ولی ظاهرا اصل یک موضوع فراموش شده است و آن اینکه :
ازدواج یک قرار داد است و احکام مربوط به آن به عنوان شروط ضمن عقد شرعی محسوب می شوند پس :
1- زن حق دارد ازدواج نکند
2- زن حق دارد شروطی را به عقد اضافه کند و حق و حقوقی را برای خود تعیین نماید ( در حدی که شرع می پذیرد و موجب از بین رفتن ماهیت ازدواج نشود )
3- مرد هم می تواند از حقوقی صرف نظر کند
وقتی چنین راه حلهای وجود داشته باشد چه جای شکستن حرمت ادله شرعی بوسیله قیاس عقلی است ؟ مگر نه اینکه فرمودند : دین خدا با عقل مردم مقایسه نمی شود . اگر فرض را بر صحت صدور همین اخبار آحاد بگیریم شما یا هرکس دیگری جرات تبدیل و تغییر آنرا دارد ؟ ما که در یک دو رکعتی بودن نماز صبحش مانده ایم چه جای ادعای فهم عقل در این مباحث است ؟ حتی بزرگان فلاسفه هم هیچوقت وارد حوزه احکام عملی نشده اند . احکام شرعی حوزه اختصاصی ولایت الله است و حتی خود پیامبر ص هم در آن دخیل نمی شوند چه رسد به عقول آحاد رعیت امت ایشان .
"ما لکم لا ترجون لله وقارا "

سلوک کدام راه مطمئن تر و عاقلانه تر است ؟
موفق باشید

حکم خدا با احکام ثانویه و برداشتهای فقهی فرق میکنه بعضیا نمیتونند درک کنند که اختلاف در فتواها وجود داره،فکر میکنند هرمرجع تقلید هرچی بگه عین حکم خداست!!

برداشت فقهی ،لزوما حکم خدا نیست

حامد;107023 نوشت:

هرچند دقت نظر بیشتر در احکام هیچ جای اشکالی ندارد ولی ظاهرا اصل یک موضوع فراموش شده است و آن اینکه :
ازدواج یک قرار داد است و احکام مربوط به آن به عنوان شروط ضمن عقد شرعی محسوب می شوند پس :
1- زن حق دارد ازدواج نکند
2- زن حق دارد شروطی را به عقد اضافه کند و حق و حقوقی را برای خود تعیین نماید ( در حدی که شرع می پذیرد و موجب از بین رفتن ماهیت ازدواج نشود )
3- مرد هم می تواند از حقوقی صرف نظر کند
وقتی چنین راه حلهای وجود داشته باشد چه جای شکستن حرمت ادله شرعی بوسیله قیاس عقلی است ؟ مگر نه اینکه فرمودند : دین خدا با عقل مردم مقایسه نمی شود . اگر فرض را بر صحت صدور همین اخبار آحاد بگیریم شما یا هرکس دیگری جرات تبدیل و تغییر آنرا دارد ؟ ما که در یک دو رکعتی بودن نماز صبحش مانده ایم چه جای ادعای فهم عقل در این مباحث است ؟ حتی بزرگان فلاسفه هم هیچوقت وارد حوزه احکام عملی نشده اند . احکام شرعی حوزه اختصاصی ولایت الله است و حتی خود پیامبر ص هم در آن دخیل نمی شوند چه رسد به عقول آحاد رعیت امت ایشان .
"ما لکم لا ترجون لله وقارا "

سلوک کدام راه مطمئن تر و عاقلانه تر است ؟
موفق باشید

جناب حامد سوالی از شما دارم امیدوارم صادقانه و منصفانه پاسخ بدین، برای یک لحظه هر نوع ربط و نسبت این مطلب با دین و فهم دینی تعدادی از فقها رو کنار بذارین و برکنار از این ربط و نسبت ها تنها و تنها خود این مطلب رو از حیث عقلی صادقانه و منصفانه مورد قضاوت قرار بدین:
نقل قول:
...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره...
خب حاصل این تامل چیه؟ آیا اگه این مطلب رو در نظام فکری دیگه ای می دیدین، مثلا دین بودایی، اون رو تقبیح نمی کردین؟...

از قرار معلوم نگاه شما شبیه نگاه جناب سجاده، حقیر پیش از این در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» با جناب سجاد در این باره مباحثی رو مطرح کردم و در این تاپیک قصد تکرار اونا رو ندارم...

این مطلب رو هم که در این تاپیک مطرح کردم برای این بود که وقتی سیل توجیهات صد من یه غاز بعضی دوستان در باب این قبیل مطالب شروع میشه:
نقل قول:
...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره...
بعضی از دوستان این قبیل مطالب رو به حساب دین مبین و شارع «حکیم» اون ننویسن، بلکه به حساب تعدادی از فقها بنویسن که از «عقلانیت دینی» فاصله گرفتن...

سلام

منتقد;107044 نوشت:
حکم خدا با احکام ثانویه و برداشتهای فقهی فرق میکنه بعضیا نمیتونند درک کنند که اختلاف در فتواها وجود داره،فکر میکنند هرمرجع تقلید هرچی بگه عین حکم خداست!! برداشت فقهی ،لزوما حکم خدا نیست

ما از برداشتهای فقهی حرف نمی زنیم از اخبارآحاد حرف می زنیم . شما طوری از برداشتهای فقهی سخن می گویید که انگار فقها در برداشت از امثال من و شما کمترند . این نوع تصور تمام احکام شرعی را سست می کند اگر دقت بفرمایید .
seyedziya;107046 نوشت:
جناب حامد سوالی از شما دارم امیدوارم صادقانه پاسخ بدین، برای یک لحظه هر نوع ربط و نسبت این مطلب با دین و فهم دینی تعدادی از فقها رو کنار بذارین و برکنار از این ربط و نسبت ها تنها و تنها خود این مطلب رو از حیث عقلی مورد قضاوت

مشکل اساسی همین جاست که بنده به شما عرض می کنم گزاره های دینی را با عقل نسنجید و شما می فرمایید بسنجید شما اول امکان درک عقلی از مبانی احکام شرعی را ثابت بفرمایید بعد سراغ فهم بروید
seyedziya;107046 نوشت:
بعضی از دوستان کم اطلاع این قبیل مطالب رو به حساب دین مبین و شارع «حکیم» اون ننویسن، بلکه به حساب تعدادی از فقها بنویسن که از «عقلانیت دینی» فاصله گرفتن...

همان حرفی را که به خانم منتقد زدم به شما هم می زنم . یا باید تقلید را در تمام احکام بپذیرید یا خیر ؟ حد وسطی جز اجتهاد خود شما وجود ندارد . یعنی فقط وقتی می توانید رها از تقلید در باب شرعیات اظهار نظر بفرمایید که مجتهد باشید وگرنه نمی توانید در یک مساله ای که با عقل شما مشکل پیدا کرده تقلید را رد کنید و در جای دیگر که به مذاقتان چسبیده قبول . شما که خردمندید درست نیست ؟
موفق باشید

سلام و درود:Gol:

بنده از یه طرف خندم میگیره!!!

از یه طرف گریــه!!!

من دارم فکر میکنم اگر به یک اروپایی , آمریکایی این حرفارو بزنم

و بخواهم از دینی که در حال داریم ,دفاع کنم!

اینارو چطوری بگم!!!

جایی که حق مرد و زن در جایی درست در جایی نادرست برابره!!!

چه بر سر دین خوشگلمون آوردن!!!

اسلام که عیب نداره

هر چی هست از مسلمانی ماست!!!

قبلا این تاپیکو زدم:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=11355

الان به جوابم رسیدم
:Gol:

علی یارتان:Gol:

سلام خدمت دوستان گرامی:Gol:

seyedziya;107046 نوشت:
آیا اگه این مطلب رو در نظام فکری دیگه ای می دیدین، مثلا دین بودایی، اون رو تقبیح نمی کردین؟...

جناب سید ضیاء گل گفتین!:Kaf:

seyedziya;107046 نوشت:
خب حاصل این تامل چیه؟

:khaneh:

الله اعلم!

سلام بر جناب حامد:Gol:

با منطق تغییر ناپذیر و خاص خودشان!!!:Gol:

حامد;107053 نوشت:
همان حرفی را که به خانم منتقد زدم به شما هم می زنم . یا باید تقلید را در تمام احکام بپذیرید یا خیر ؟ حد وسطی جز اجتهاد خود شما وجود ندارد . یعنی فقط وقتی می توانید رها از تقلید در باب شرعیات اظهار نظر بفرمایید که مجتهد باشید وگرنه نمی توانید در یک مساله ای که با عقل شما مشکل پیدا کرده تقلید را رد کنید و در جای دیگر که به مذاقتان چسبیده قبول . شما که خردمندید درست نیست ؟

در بینش دبیرستان خواندیم(!):

خداوند ما را با دو وسیله هدایت میکند!

یکی که ظاهری است ----> پیامبران و امامان!

دومی باطنی----> عقل(خوب چیزیه! خدا قسمت همه بکند!!!)

علی یارتان:Gol:

po0neh;107060 نوشت:
خداوند ما را با دو وسیله هدایت میکند! یکی که ظاهری است ----> پیامبران و امامان! دومی باطنی----> عقل(خوب چیزیه! خدا قسمت همه بکند!!!)

سلام
اگر عقلتان برای کشف احکام شرعی کافی است آیات و روایات را کنار بگذارید ببینید چند تا حکم یقینی عملی برای تامین سعادت دنیوی و اخروی انسانها می توانید صادر کنید ؟
عقل در کلیات ما را یاری می کند لذا در عقاید کارایی دارد چون آنجا مباحث کلی و نظری است اما وقتی به جزئیات می رسد ( حتی جزئیات نظری ) نیازمند مواد قیاسات خود است و این مواد در احکام شرعی عمدتا از غیر آیات و روایات گرفته نمی شود . اصول عقلی که در احکام شرعیه نیز قابل استفاده اند به عدد انگشتان یک دست هم نمی رسند .
لذا در امثال احکام جزئی شرعی که مبانی را نمی شناسیم عقل مثل یک کارد کند است که هرچه بکشی نمی برد .
موفق باشید

با سلام خدمت همه دوستان

حقیر در تاپیک فقه و چالش های معاصر با جناب سید ضیاء همین بحث را داشته ام و در آنجا عرض کردم که اگر عقل بتواند در تمام زمینه ها راهنمای ما باشد ارسال رسل از طرف خداوند متعال و تعیین روش زندگی به نام دین لغو و بیهوده خواهد بود چرا که نیازی بدان نخواهد بود!

پس باید پذیرفت که عقل هم محدودیت دارد و در همه حوزه ها نمی تواند اظهار نظر مستقل نماید از جمله در حوزه جزئیات احکام دین .

لطفا دوستان برای آگاهی دقیق تر از مباحث به همان تاپیک مراجعه فرمایند .

در پناه حضرت حق پایدار و موفق باشید

سجاد;107144 نوشت:
پس باید پذیرفت که عقل هم محدودیت دارد و در همه حوزه ها نمی تواند اظهار نظر مستقل نماید از جمله در حوزه جزئیات احکام دین .

با سلام خدمت دوستان گرامی:Gol:
پس وقتی این قوانین حکم خدا و پیامبرش نیست چرا کسی اعتراض نمیکند که این احکام نا عادلانه و ... (!) چیست؟؟!!!
چه کسی میتونه این قوانین را با مشورت از عقلش وضع کنه؟؟!!

حامد;107053 نوشت:
مشکل اساسی همین جاست که بنده به شما عرض می کنم گزاره های دینی را با عقل نسنجید و شما می فرمایید بسنجید شما اول امکان درک عقلی از مبانی احکام شرعی را ثابت بفرمایید بعد سراغ فهم بروید

همان حرفی را که به خانم منتقد زدم به شما هم می زنم . یا باید تقلید را در تمام احکام بپذیرید یا خیر ؟ حد وسطی جز اجتهاد خود شما وجود ندارد . یعنی فقط وقتی می توانید رها از تقلید در باب شرعیات اظهار نظر بفرمایید که مجتهد باشید وگرنه نمی توانید در یک مساله ای که با عقل شما مشکل پیدا کرده تقلید را رد کنید و در جای دیگر که به مذاقتان چسبیده قبول . شما که خردمندید درست نیست ؟
موفق باشید


جناب حامد من از شما خواستم صادقانه و منصفانه تامل کنین اما شما اصلا به خودتون اجازه ی تامل ندادید، یعنی واقعا فک می کنین عقل هیچ قضاوتی راجع به این مطلب نداره:
نقل قول:

...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره...
دقت کنین که فرقه بین عدم حکم عقل به درستی و حکم عقل به نادرستی...

انصافا اگه به همین عقول اهل فضل و ایمان این مطلب عرضه بشه، اما به هیچ وجه ربط و نسبت اون به دین و فهم دینی تعدادی از فقها لحاظ نشه، قضاوت اونا چی خواهد بود؟ غیر از اینه که اون رو ناعادلانه می دونن؟...

در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» حقیر تفصیل دادم که بعضی از احکام فقهی تعبدی به معنای خاص کلمه است و خود عقل این رو تشخیص می ده، مثلا تعداد رکعات نماز، اما برخی دیگه اقتضای دیگه ای دارند...

اتفاقا اشکال تخصیص از جانب ما مطرحه که شما چرا به حجیت عقل تخصیص می زنین، تفصیل این رو در همون تاپیک پیگیری بفرمایید...

چسبیدن به مذاق! رو هم معمولا در جایی مطرح می کنن که با توجه به قرائن بحث هوای نفس مطرحه، فک می کنین من که یه مردم در نقد این مطلب چه منفعت دنیایی و حیوانی دارم:
نقل قول:

...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره...
امیدوارم در کلامتون دقت بیشتری کنین...

حقیر در بحث عقل گراتر شدن فقه معنای خاصی رو مدنظر دارم که در همون تاپیک

«فقه و چالش های معاصر» تا حدی اون رو باز کردم، ریشه ی خیلی از اشکالات عدم توجه کافی به این مطلبه...

همونطور که گفتم نگاه شما شبیه نگاه جناب سجاده، حقیر در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» با جناب سجاد در این باره مباحثی رو طرح کردم و قصد تکرار اونا رو در این تاپیک ندارم که تکرار اونا برای حقیر ملال آوره، دوستان برای اطلاع از تفاوت این دو نگاه به همون تاپیک مراجعه بفرمان...

سلام

seyedziya;107262 نوشت:
انصافا اگه به همین عقول اهل فضل و ایمان این مطلب عرضه بشه، اما به هیچ وجه ربط و نسبت اون به دین و فهم دینی تعدادی از فقها لحاظ نشه، قضاوت اونا چی خواهد بود؟ غیر از اینه که اون رو ناعادلانه می دونن؟...

1- فرض بگیرید که نگاه هم کردیم و در آن اندیشه هم کردیم . چه معیاری در صحت نتیجه گیری ما وجود دارد ؟ همین که می توانیم یک چیزهایی را بفهمیم برای قبول این نتیجه گیریها کافی است ؟ خوب اگر کافی است کل متون دینی را کنار بگذارید سپس موضوعات را به عقول عرضه کنید و هرچه نتیجه گیری کردند جمع بندی کنید و بدان حکم نمایید . قبول است ؟ معلوم است که قبول نیست .
اغلب توجه ما به موضوعات کلی است و نمی توانیم بصورت ریز و جزئی به یک موضوع نگاه کنیم و اگر نگاه هم بکنیم معیاری برای پذیرش نتایج نداریم چه اینکه اغلب مواد قیاسات عقل در مسائل جزئی امور غیر یقینی هستند
و مهمتر از همه اینکه هیچگاه نمی توان ادعا کرد عقول جزئیه در توجه به امثال این موضوعات حتی توجه جامعی به همه مسائل دخیل در موضوع داشته باشد پس عقل سه مشکل دارد :
الف-کلی نگر است
ب- خیلی چیزها را نمی داند و از جمله اینکه انسان را نمی شناسدو عالم را نمی شناسد و از پیچیدگیهای آن خبر ندارد
ج- در نتیجه گیری خود در خصوص یک موضوع نمی تواند به همه دانسته های خود توجه کند
2- چه فرقی بین امثال این احکام و احکام دیگر است ؟ غربیها هم می گویند : قصاص غیر انسانی است و آن یکی می گوید عبادات لازم نیست . آیا غیر از این است که هریک از آنها این مسائل را با عقل خود سنجیده است ؟
3- احکام فقهی ماخوذ از ادله شرعی مانند آیات و روایات است لذا باید ادله را دید و مجتهدانه به بررسی آنها نشست و سپس از غیر عقلانی بودن یا نبودن فهم فلان فقیه سخن گفت . شما این کار را کرده اید ؟

seyedziya;107262 نوشت:
اتفاقا اشکال تخصیص از جانب ما مطرحه که شما چرا به حجیت عقل تخصیص می زنین

عقل با عدم علم به مبانی احکام خود بخود تخصیص خورده است و صلاحیت ورود مستقل به این حوزه را ندارد . احکام کلی او هم بدون مقدمات جزئی شرعی فایده ای ندارد
seyedziya;107262 نوشت:
چسبیدن به مذاق! رو هم معمولا در جایی مطرح می کنن که با توجه به قرائن بحث هوای نفس مطرحه، فک می کنین من که یه مردم در نقد این مطلب چه منفعت دنیایی و حیوانی دارم:

هوی و هوس و منفعت لازم نیست بلکه فضای فکری افراد برای اشکال کردن در این امور کافی است همانطور که در مثال قصاص گفتم
seyedziya;107262 نوشت:
همونطور که گفتم نگاه شما شبیه نگاه جناب سجاده، حقیر در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» با جناب سجاد در این باره مباحثی رو طرح کردم و قصد تکرار اونا رو در این تاپیک ندارم که تکرار اونا برای حقیر ملال آوره، دوستان برای اطلاع از تفاوت این دو نگاه به همون تاپیک مراجعه بفرمان...

اگر ملال آور بود اینجا تکرارش نمی فرمودید
موفق باشید

سلام و درود:Gol:

بنده قصد بحث ندارم

فقط نظرمو میگم

فقط ه فقط قرآنه که بدون دست کاری و تحریف به ما رسیده:Gol:

هیچ کس نمیتونه ادعا کنه که نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و ... بدون تحریف به دست ما رسیده:Gol:

آخه برا یه بار هم شده تعصب را کنار بذارید!

در سال 2011 قرن 21 این حرفها چه مفهمومی داره!!!

همه ی دنیا پیشرفت کردن رفتن

ما نشستیم الکی سر این موضوعات که هیچ وجه عقلی و علمی و انسانی نداره بحث میکنیم!!!

یادش بخیر....

قرون وسطی را میگم!!!

کلیسا به بهانه ی دین چه حرفا و کارایی نمیکرد!!!:Narahat az:

علی یارتان:Gol:

po0neh;107310 نوشت:
ما نشستیم الکی سر این موضوعات که هیچ وجه عقلی و علمی و انسانی نداره بحث میکنیم!!!

:Kaf:

po0neh;107310 نوشت:
ما نشستیم الکی سر این موضوعات که هیچ وجه عقلی و علمی و انسانی نداره بحث میکنیم!!!

سلام
ولی اگر فلان نویسنده خارجی یک کتاب بنویسه می شینیم از اول تا آخرش رو با دقت تمام می خونیم و اون رو در حد وحی می پذیریم .
اگر علمای اسلام افکاری امثال افکار شما را داشتند امروز اسلام بزرگترین چالش دنیای پر غرور غرب که به علم خود می نازد نبود .
شما می توانید بروید جاهای که حرفشان منقول از فلان آقا یا فلان خانم غربی است مطلب بشنوید که به زعم خودتات حرفشان تحریف نشده و دست نخورده است
موفق در اندیشه صواب و باور به دین حق

خداوند متعال در آیه ی نوزده سوره ی مبارکه ی نساء می فرماید:
seyedziya;107362 نوشت:


«...وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ...»(نساء، 19)

«...و با آنها [=زنان] به شايستگى و نیکویی رفتار كنيد...»

این رفتار شایسته و نیکو معنای عامی داره و شامل حوزه های مختلف میشه...



من از دوستان سوالی دارم، آیا این از مصادیق رفتار نیکو و شایسته است؟:
نقل قول:

...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره...
در حیرتم که انس با اعوجاجات تا چه حد می تونه ذهن آدمی رو دچار اعوجاج کنه...

seyedziya;107369 نوشت:
من از دوستان سوالی دارم، آیا این از مصادیق رفتار نیکو و شایسته است؟: نقل ...مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره... در حیرتم که انس با اعوجاجات تا چه حد می تونه ذهن آدمی رو دچار اعوجاج کنه...

سلام
به نظر بنده اینجا دو مبحث با هم خلط شده است
1- بحث اخلاقیات
2- بحث حقوق
و تفاوت این دو بحث واضح است . آن سخت گیری و شدتی که در حقوق است در اخلاقیات نیست . مثلا در بحث قصاص ما یک حکم قصاص داریم که حق ولی دم است که خیلی سخت گیرانه و شدید به نظر می رسد و یک توصیه به عفو داریم که جنبه اخلاقی دارد : و ان تعفوا اقرب للتقوی .
در این بحث هم همین مطلب قابل تطبیق است که مرد به لحاظ حقوق جنسی ویژگیهایی داشته باشد و در عین حال توصیه به اخلاق و رفتار شایسه( معروف ) هم بشود .
موفق باشید و مبری از اعوجاج

حامد;107384 نوشت:

به نظر بنده اینجا دو مبحث با هم خلط شده است
1- بحث اخلاقیات
2- بحث حقوق
و تفاوت این دو بحث واضح است . آن سخت گیری و شدتی که در حقوق است در اخلاقیات نیست . مثلا در بحث قصاص ما یک حکم قصاص داریم که حق ولی دم است که خیلی سخت گیرانه و شدید به نظر می رسد و یک توصیه به عفو داریم که جنبه اخلاقی دارد : و ان تعفوا اقرب للتقوی .
در این بحث هم همین مطلب قابل تطبیق است که مرد به لحاظ حقوق جنسی ویژگیهایی داشته باشد و در عین حال توصیه به اخلاق و رفتار شایسه( معروف ) هم بشود .
موفق باشید و مبری از اعوجاج

حدس می زدم چنین چیزی رو بگین اما قیاس شما مع الفارقه، بحث با شما فایده نداره، با این رویه ما هر رطب و یابسی بدیم به شما شما با توجیهات صد من یه غاز توجیهش می کنین!، امیدوارم در آینده صداقت لازم برای تامل در این باره رو پیدا کنین...

seyedziya;107392 نوشت:
صداقت لازم برای تامل در این باره رو پیدا کنین...

"یوم ینفع الصادقین صدقهم"

سلام
به نظر می رسد :
اختلاف احکام جنسی را باید در اختلاف ویژگیهای روحی مرد و زن و تفاوت ماهوی میل جنسی آنها دانست .
میل جنسی در زن و مرد تفاوت قابل توجهی با هم دارند
میل جنسی مرد به جنبه های فیزیکی و میل زن به جنبه های عاطفی است
مرد می تواند بدون هیچ رابطه عاطفی از لحاظ جنسی ارضا گردد اما زن به هیچ وجه نمی تواند بدون رابطه عاطفی مناسب کامیاب شود لذا اگر زن مورد رفتار عاطفی مرد قرار گیرد نیاز چندانی به ارضای فیزیکی ندارد اما مرد اینگونه نیست .
این تفاوتهای قابل توجه ما را به این امر واقف می سازد که اگر تعامل مرد و زن یک تعامل محبت امیز عاطفی باشد زن تا مدت زیادی به ارضای فیزیکی نیازی نخواهد داشت اما مرد اینگونه نیست فلذا
در جنبه های فیزیکی روابط جنسی اولویت با مرد و در جنبه های عاطفی اولویت با زن است .
از نشانه های اولویت زن در جنبه های عاطفی در احکام این است که آمده است اگر مرد بخواهد زن خود متنبه سازد از همخوابگی با او پرهیز کند اما حق ندارد سخن گفتن با زن را ترک نماید .
دلیل این نهی آنستکه زنان تحمل سکوت و بی اعتنایی شوهر را ندارند . سکوت و بی اعتنایی زن یک ضربه شدید عاطفی به زن است پس اسلام آنرا نهی فرمود حتی در ایام تنبیه زن .
موفق باشید

با سلام خدمت همه دوستان

به نظر حقیر شیوه کنایه زدن و ... در یک بحث علمی ثمر بخش نیست جدا از دوستان می خواهم که بحث در مسیر علمی خویش ادامه پیدا کند ....

seyedziya;107369 نوشت:
مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

seyedziya;107369 نوشت:
در حیرتم که انس با اعوجاجات تا چه حد می تونه ذهن آدمی رو دچار اعوجاج کنه...

در تاپیک فقه و چالش های معاصر هم خدمت جناب سید ضیاء گرامی عرض کردم که برخی از تعابیر نقل شده ایشان اشتباه است مثل مواردی که مرد در هر شرایطی می تواند از زن تقاضای ارتباط داشته باشد و البته برخی مبتنی بر روایات صحیح السند است که نمونه ای از آن مباحث را در اینجا نقل می کنم :

سجاد;59075 نوشت:
در اينجا مناسب است برخي از روايات باب را كه ناظر به احكام فقهي مورد اشكال است ، ذكر كنم كه با سند صحيح و موثق و بواسطه كتب معتبر به ما رسيده است :


1- عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ مَنْ كَانَتْ عِنْدَهُ امْرَأَةٌ فَلَمْ يَكْسُهَا مَا يُوَارِي عَوْرَتَهَا وَ يُطْعِمْهَا مَا يُقِيمُ صُلْبَهَا كَانَ حَقّاً عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا

أبو بصير گويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود:

هر آن كس كه زوجه‏اى دارد و بحال او رسيدگى نمى‏كند با لباس مناسبى او را نمى‏پوشاند و خوراك درستى باو نمى‏دهد بر حاكم است كه طلاق او را از مرد بگيرد، و از يك ديگر جدايشان سازد. (من لايحضره الفقيه ج 3 ص 441)


2- مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ لَهَا تُطِيعُهُ وَ لَا تَعْصِيهِ وَ لَا تَصَدَّقُ مِنْ بَيْتِهَا شَيْئاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومُ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعُهُ نَفْسَهَا وَ إِنْ كَانَتْ عَلَى ظَهْرِ قَتَبٍ وَ لَا تَخْرُجُ مِنْ بَيْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ فَإِنْ خَرَجَتْ بِغَيْرِ إِذْنِهِ لَعَنَتْهَا مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكَةُ الْأَرْضِ وَ مَلَائِكَةُ الْغَضَبِ وَ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا

محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام روايت مي كند كه امام باقر عليه السلام فرمود:‌

زنى به نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول اللَّه حقّ مرد بر زوجه‏اش چيست؟ فرمود: آنكه او را فرمان ببرد و از نافرمانيش بپرهيزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چيزى بفقير ندهد، و نيز بدون اجازه او روزه مستحبّى نگيرد، و او را از كاميابي مانع نشود هر چند بر جهاز شترى سوار باشد، و از خانه‏اش بدون رخصت وى خارج نشود كه اگر بدون اجازه از منزل بيرون رفت فرشتگان آسمان و فرشتگان زمين و فرشتگان غضب و رحمت همگى او را لعنت كنند تا بخانه‏اش باز گردد.(من لايحضره الفقيه ج 3 ص 438)


3- عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّمَا امْرَأَةٍ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا فَلَا نَفَقَةَ لَهَا حَتَّى تَرْجِع‏

از حضرت صادق از پدرش عليهما السّلام روايت شده كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرموده است: هر بانوئى كه بدون إذن همسرش از منزل بيرون رود نفقه و مخارج او با شوهر نيست تا زمانى كه باز گردد.(من لايحضره الفقيه ج 3 ص 439)


4- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ اِنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص خَرَجَ فِي بَعْضِ حَوَائِجِهِ وَ عَهِدَ إِلَى امْرَأَتِهِ عَهْداً أَلَّا تَخْرُجَ مِنْ بَيْتِهَا حَتَّى يَقْدَمَ قَالَ وَ إِنَّ أَبَاهَا مَرِضَ فَبَعَثَتِ الْمَرْأَةُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ إِنَّ زَوْجِي خَرَجَ وَ عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لَا أَخْرُجَ مِنْ بَيْتِي حَتَّى يَقْدَمَ وَ إِنَّ أَبِي مَرِيضٌ فَتَأْمُرُنِي أَنْ أَعُودَهُ فَقَالَ لَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ فَمَاتَ فَبَعَثَتْ إِلَيْهِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ أَبِي قَدْ مَاتَ فَتَأْمُرُنِي أَنْ أُصَلِّيَ عَلَيْهِ فَقَالَ لَا اجْلِسِي فِي بَيْتِكِ وَ أَطِيعِي زَوْجَكِ قَالَ فَدُفِنَ الرَّجُلُ فَبَعَثَ إِلَيْهَا- رَسُولُ اللَّهِ ص أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ غَفَرَ لَكِ وَ لِأَبِيكِ بِطَاعَتِكِ لِزَوْجِك‏

عبد اللّه بن سنان گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: در زمان رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مردى از انصار بطلب حاجتى از خانه‏اش بيرون شده بمسافرت رفت و با زوجه‏اش پيمان بسته بود كه در نبودن وى از منزل خارج نشود تا مرد باز گردد، و اتّفاقا پدرش مريض شد، زن كسى را نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرستاد و گفت شوهرم بسفر رفته و با من پيمان بسته كه از خانه‏ام خارج نشوم تا باز گردد، و اكنون پدرم مريض شده شما اجازه مى‏فرمائيد بعيادتش روم؟ فرمود: نه، در خانه‏ات بنشين و بفرمان شوهرت عمل كن، فرمود: پدرش از دنيا رفت باز از رسول خدا سؤال كرد پدرم وفات كرد شما اجازه ميدهى در نمازش شركت كنم، فرمود: نه، در منزل خود بمان و اطاعت امر شوهر نما، فرمود: پدر را دفن كردند رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله كسى را نزد زن فرستاد و پيغام داد كه خداوند عزّ و جلّ بدون شك تو و پدرت هر دو را بجهت اطاعتى كه از فرمان شوهر بردى بيامرزيد. (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 442)

تبعیت از اعوجاجات ذهنی اتهام بزرگی به فقهای بزرگوار و حافظان شریعت اسلام در زمان غیبت است.
احکام اسلامی بر گرفته از قرآن و روایات معتبر است اگر هم تفاوتی در احکام جنسی زن و مرد است بر اساس تفاوت نیازهای آنان است که جناب حامد گرامی هم فرمودند
.

الاسلام هو التسلیم

همانطور که در همان تاپیک هم عرض کردم ماهیت اصلی دین بندگی و تعبد نسبت به دستورات الهی است اگر بخواهیم آنچه را که عقل خودمان می گوید تبعیت کنیم و آنچه را قبول ندارد رها کنیم که تبعیت از دین نشد می شود تبعیت از خود !

البته هر کسی مختار است که از خود تبعیت کند یا از خدای خود !
اما مختار نیست سخنان دینی را اعوجاج بنامد مگر اینکه از مسیر درست و علمی ، اعوجاجی بودن حکمی خاص را ثابت کند .

روشن است که بدون در نظر گرفتن قرآن و روایات معتبر و برداشت های هزار ساله فقها از این متون و با تکیه صرف بر قضاوت عقل خود نمی توان حکمی دینی را استخراج کرده یا مورد تردید قرار داد .

موفق باشید

seyedziya;106948 نوشت:

با سلام
این مطالب برگرفته ای از صفحات 45-43 کتاب «عقل فقهی»(تالیف حجت الاسلام عباس یزدانی) و صرفا نمونه هایی برای پیش بردن بحثه:

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و..

انصافا بحث جالبی است اما اگر سه مساله روشن نشود نتیجه ای نمی گیریم. اولا: جناب سید ضیا از شخصی به نام یزدانی نقل قول کرده اند. سوال من این است که مگر ایشان جز فقها و مراجع هستند که حرفشان سند باشد. کجای اسلام گفته شده که مثلا مرد می تونه وسط نماز با زنش رابطه داشته باشه یا اینکه زن فقط می تونه فقط سالی سه بار اون هم... اینها برداشتهای غلطه. مثل اینکه شما از یک پازل یک بخشش را جدا کردید و روی اون زوم کنید. خوب اگر شخصی بدون دلیل بخواهد زنش را طلاق بدهد باید مهریه بدهد.اگر زنی نمی تواند نزد شوهرش از لحاظ جنسی ارضاش کنه که چهار ماه یکبار اون مرد با زن رابطه داشته باشد اینجا مشکل اساسی هست که یا زن مریضه و یا مرد/ زن می تواند در برابر خواسته مرد تمکین نکند. در این صورت مرد می تواند به او نفقه ندهد. کی گفته زن همیشه باید تمکین کند و ....
برادران در مسایل فقهی و حقوقی اگر قیف را از سر گشاد آن بزنید صدای خوبی در نمی اد از این نمونه ها برای مسائل قانوی مثل قانون رانندگی و.. هست که اگر مثل شما از سر گشاد آن نگاه کنیم چیز خوبی در نمی اید
دوم: گفتید فقها گفته اسلام نگفته. برادر عزیز اگر یقین کنیم که فقیهی برخلاف اسلام حرف می زند این فقیه حجیت ندارد و تا انجایی که رساغ دارم چنان تقوا و علمیتی در فقها سراغ دارم که بدون سند حرف نمی زنند.

3.رابطه صحیح جنسی مرد و زن جز قوام خانواده است و اسلام چقدر سفارش کرده درباره نحوه آن و اینکه زن باید تمکین کند و مرد باید اجابت کند و... حالا می اید قانون وضع می کند که اگر مشکلی پیش امد و مرد به هر دلیلی با زنش نزدیکی نکرد زن می تواند شکایت کند و زمان ان را در دفعه اول 4ماه پیش بینی کرده است.
4. حرف اخر اینکه اگر زن زن باشد مرد یک هفته سهله دو روز هم نمی تونه ازش کناره گیری کنه اون هم در یک محیط و خانه باهم باشند. واین قدرتیه که خدا به زن داده و مردها همیشه بدنبال این هستند که با همسرانشان رابطه جنسی داشته باشند و تصور دوری چهار ماه ممکن نیست

میثم;107500 نوشت:
انصافا بحث جالبی است اما اگر سه مساله روشن نشود نتیجه ای نمی گیریم. اولا: جناب سید ضیا از شخصی به نام یزدانی نقل قول کرده اند. سوال من این است که مگر ایشان جز فقها و مراجع هستند که حرفشان سند باشد. کجای اسلام گفته شده که...


جناب میثم سوالی از شما دارم، شما از کجای این مطلب حقیر:

نقل قول:
حامی;106816 نوشت:

با سلام
خدمت دوستان محترمم در انجمن کلام یکی از سئوالاتی که پرسشگران می پرسند فلسفه تفاوت در احکام جنسی مرد و زن است برای نمونه سئوال زیر را بیان می کنم.
سئوال: مراجع می فرمایند: ترک همخوابی با زن بیشتر از چهار ماه جایز نیست. اگر در کمتر از این زمان موجب مفسده ای در زن شود بنابر احتیاط مرد باید تقاضای زن را قبول کند

چر اسلام برای زن در این مورد اهمیت ویژه ای قائل نشده ؟ زن هم انسان است و ممکن است نیاز جنسی اش مانند مرد نوسان داشته باشد گاهی کم باشد و گاهی زیاد برای برخی کم و برای عده ای زیاد باشد؟


با سلام
مطلبی قریب به همین رو حقیر در تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مطرح کردم، این مطلب در اونجا موضوعیت نداشت و صرفا مثالی برای پیش بردن بحث بود اما مبانی اون مورد نقد قرار گرفت، به عنوان نمونه این پست هفتم اون تاپیکه:
seyedziya;57118 نوشت:

با سلام
این مطالب برگرفته ای از صفحات 45-43 کتاب «عقل فقهی»(تالیف حجت الاسلام عباس یزدانی) و صرفا نمونه هایی برای پیش بردن بحثه:

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...

حالا سوال اینه که آیا از منظر شیعه که داعیه ی عقلگرایی و بحث حسن و قبح عقلی رو داره، اینها بی عدالتی آشکار نیست؟(بنا به ایده ی حسن و قبح عقلی، عقل تا حد خوبی قادر بر تشخیص زشتی و زیبایی های اخلاقیه)، آیا پذیرفتن اشعری گونه ی این بی عدالتی آشکار به عنوان فقه اهل بیت(ع)، با تکیه بر خبر واحد مقبوله؟(اشعری گری از جمله از نظر همین بحث حسن و قبح عقلی در برابر دیدگاه عقلگرای شیعه است)، آیا اینها نشانه ای بر اشتباه در پروسه ی استنباط نیست؟...



برای توضیح بیشتر به همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مراجعه بفرمایید...


برداشت کردین که اینها فتواهای خود حجت الاسلام یزدانیه؟!:Motehayer:

با عرض سلام:Gol:

سجاد;107446 نوشت:
احکام اسلامی بر گرفته از قرآن و روایات معتبر است

میشه روایت این حکم را بیاورید با منبع؟

نقل قول:
مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره

hedi;107828 نوشت:
با عرض سلام

hedi;107828 نوشت:
میشه روایت این حکم را بیاورید با منبع؟

با عرض سلام و تشکر از سرکار هدی بزرگوار

چند نکته را قبل از پاسخ اصلی باید یادآوری کنم :

1- همانطور که در پست های اخیر عرض کردم همه این سخنان مورد تأیید مراجع و فقهای عظام و حکم دقیق فقهی نیستند .

2- استنباط احکام شرعی از قرآن و روایات ، یک کار بسیار تخصصی است که صرف توان استنباط فقهی ،حتی برای انسان هایی با استعداد ذهنی فوق العاده ، با حدود بیست سال تلاش جدی حاصل می شود ، چه رسد به استنباط برتر فقیه اعلم (مرجع تقلید) که سالها به درازا خواهد کشید و معمولا در سنین پیری و کهنسالی فقیه حاصل خواهد شد !

3- اعتماد به فهم یک متخصص ، شیوه رایج عقلا در جوامع انسانی است چرا که رسیدن به تخصص برای همه انسان ها ممکن نیست! چه رسد اعتماد به متخصصی که سال های عمر نازنین خود را با دوری از لذات دنیوی و با پاکی از تمام گناهان ، به دنبال فهمیدن دین الهی بوده است . تقلید از این بزرگواران هم ضرورت عقلی و هم دستور صاحبان دین الهی یعنی ائمه اطهار علیهم السلام است .

4- اعتقاد و عمل به آن دسته از احکام اسلامی که مورد تأیید عقل ما نیست ، معیار بسیار مهمی در میزان عبودیت و بندگی ماست و اساسا بدون چنین ساز و کاری ، عبودیت ما محک نمی خورد چرا که اگر قرار باشد از هر حکمی که مورد تأیید عقل ناقص ماست ، تبعیت کنیم و بقیه احکام را واگذاریم همانطور که بارها عرض کردم از خود پیروی نموده ایم نه از خدای خود !

ان شاء الله ادامه دارد ....

با سلام:Gol:

سجاد;107858 نوشت:
همانطور که در پست های اخیر عرض کردم همه این سخنان مورد تأیید مراجع و فقهای عظام و حکم دقیق فقهی نیستند .

--------------------------------------------------

نقل قول:
مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده

ماده 1133 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران است که فسخ ازدواج را به صورت کاملا یک طرفه برای مرد کاملا آزاد قرار داده و مرد می تواند بدون ارائه هیچ دلیل و مدکی زن خود را طلاق دهد.
این قوانین مورد تایید نیستند؟؟!!!

نقل قول:
این مطالب برگرفته ای از صفحات 45-43 کتاب «عقل فقهی»(تالیف حجت الاسلام عباس یزدانی) و صرفا نمونه هایی برای پیش بردن بحثه:

مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده، مرد می تونه بدلیل خوره، کوری، برص، شلی و... عقد رو فسخ کنه، در صورتی که اگر خود مرد چنین باشه زن چنین حقی نداره، مرد می تونه درخواست آمیزش زنش رو اجابت نکنه، در حالیکه خودش حق داره هر وقت که اراده کنه، حتی وقتی زنش وسط نمازه، اون رو وادار به آمیزش کنه، و زن فقط سالی سه بار، اون هم به مدتی خیلی کوتاه، چنین حقی داره، مرد حق داره به زنش دروغ بگه، مرد می تونه مانع شرکت زنش در مراسم تشییع جنازه و دفن و ترحیم پدرش بشه و...
با سلام
آنچه به عنوان نمونه به نقل از حجت الاسلام یزدانی اومد مشهورات فقهی هستند که ایشان در کتاب خودش نقل و سپس مورد نقد قرار داده، البته از این موارد فراوانه که ما برای پیش رفتن بحث در اون تاپیک
«فقه و چالش های معاصر» از جمله اینها رو انتخاب کردیم...

hedi;107913 نوشت:
با سلام نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سجاد همانطور که در پست های اخیر عرض کردم همه نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سجاد این سخنان مورد تأیید مراجع و فقهای عظام و حکم دقیق فقهی نیستند . -------------------------------------------------- نقل مرد می تونه بدون عذر موجه زنش رو طلاق بده

hedi;107913 نوشت:
ماده 1133 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران است که فسخ ازدواج را به صورت کاملا یک طرفه برای مرد کاملا آزاد قرار داده و مرد می تواند بدون ارائه هیچ دلیل و مدکی زن خود را طلاق دهد. این قوانین مورد تایید نیستند؟؟!!!


با تشکر از سرکار هدی محترم بخاطر ادامه بحث

دو سئوال یکی فقهی و دیگری کلامی در اینجا مطرح است :

1-
آیا اسلام حق طلاق را به دست مرد داده است ؟ به چه دلیل ؟

بدست مرد بودن حق طلاق ، حکم صریح اسلامی است چرا که تمام خطابات قرآنی درباره طلاق و روایات راجع به آن ، طلاق را بدست مرد داده و او را مخاطب حکم قرار داده اند و صحبتی از طلاق دادن مرد بدست زن نشده است و نیز روایت مشهور پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله : الطلاق بید من اخذ بالساق کاملا گویای این حق مرد در خانواده است که مرد این حق را دارد که قرارداد ازدواج را فسخ نماید.

اما چرا عرض کردم تعبیر بدون عذر موجه ، حکم دقیق فقهی و حتی قانونی مسئله نیست بخاطر این است که:

اولا: تعبیر فقه و قانون این است که مرد حق طلاق دارد و هر گاه بخواهد می تواند همسر خود را طلاق دهد.

ثانیا: حکمی که بیان شد یک حکم کلی و اولی برای اعلام حق مرد در طلاق است و حکم فقه و قانون درباره طلاق مرد ، منحصر در همین مسئله شرعی و ماده قانونی نیست تا چنین اشکالی بتواند به آن کرد .بسیاری از مسائل شرعی دیگر (اولیه یا ثانویه) و تبصره های قانونی مانع استفاده مطلق مرد از چنین حقی است که در جای خود تقریر شده است اما البته هیچکدام از آن مسائل و تبصره ها نمی تواند نافی اصل حق مرد در طلاق باشد که خلاف حکم صریح اسلامی است که عرض شد.

خوب است پاسخ آیت الله مکارم را هم در این باره نقل کنم ایشان در پاسخ این سئوال:


سؤال 766- با توجّه به اطلاق مادّۀ 1133 قانون مدنى كه مى‌گويد: «مرد هر وقت بخواهد، مى‌تواند همسر خود را طلاق دهد.» بعضى از محاكم همان‌طور كه طلاق بى‌دليل زوجه را رد مى‌كنند، در مورد در خواست زوج نيز همين حكم را صادر مى‌نمايند. آيا اين مطلب با اختيارات مطلق زوج طبق روايت مشهور نبوى‌ «الطَّلٰاقُ بِيَدِ مَنْ اخَذَ بِالسّٰاقِ»‌ منافات ندارد؟

فرمودند:

مطابق عنوان اوّلى اختيار طلاق به دست زوج است؛ هر زمان كه بخواهد. ولى با توجّه به عناوين ثانويّه، كه برگرفته از شرايط خاصّ اجتماعى امروز است، حاكم شرع مى‌تواند اجازۀ طلاق مرد را به مواردى موكول كند كه عذر موجّهى داشته باشد.(1)


2-
چرا اسلام حق طلاق را به دست مرد داده است ؟

برای پاسخ سئوال بالا می توانید لینک های زیر را به دقت مطالعه بفرمایید:

چرا حق طلاق به دست مرد است ؟

چرا حق طلاق دست مرد است و زن به جز در مواردی نمی‌تواند از شوهرش طلاق گیرد؟

چرا اختیار طلاق به دست مرد است ؟

البته باید توجه داشت ، مسائلی که در چرایی و فلسفه احکام مطرح می شود مطالبی است که به دست یا اندیشه علمای دین رسیده است و لزوما تمام علت و فلسفه حکم الهی نیست .

در پناه حضرت حق سالم و موفق باشید

پی نوشت:
1.
آیت الله مکارم شیرازی ، استفتاءات جديد ج‌3 ص 288‌

سلام
این نحو بحث در خصوص احکام شرعی صحیح نیست . بحث در احکام شرعی یک بحث چند جانبه است که باید همه جوانبش رعایت شود . لذا این کار کار اهل اجتهاد است . مباحث عقلی به این نحو که بعضی آقایان در مسائل شرعی مطرح می کنند اصلا در بررسی احکام شرعی موضوعیت ندارد .یعنی هیچوقت گفته نمی شود شما به مفاد آیه یا روایت نگاه کن و ببین عقل تو چه می گوید و چگونه قضاوت می کند .
دلیل آن اینستکه احکام شرعی ماخوذ از آیات و روایات معصومین ع است . قرآن کریم که در مساله احکام مرجع اکبر است کلام الهی است که تنها مرجع تشریع می باشد . تمام بیانات معصومین ع در باب احکام نیز ماخوذ از قرآن و به الهام الهی بوده است چه اینکه :
ان الحکم الا لله
تشریع منحصرا در اختیار خدای متعال است . لذا حتی خود معصومین نیز در امر تشریعیات صرف مبلغ احکام الهی هستند نه شارع . لذا عقل جزئی افراد هیچگاه نمی تواند ملاک در تشریع باشد . اینکه علمای شیعه عقل را از ادله احکام گرفته اند با عنایت به این مطلب است عقل ادله قطعی کلی در بعضی ابواب مرتبط با احکام دارد و چون ادله قطعی خودبخود حجیت دارند پس داخل در منابع احکام می شوند اما باز به نحو مقدمات کلی باقی مانده و بدون یک مقدمه نقلی دیگر به نتیجه ای منجر نمی شوند . لذا اگر پشت این اشکالات یک دلیل قطعی عقلی وجود دارد آقایان آنرا مطرح کنند و بطور اصولی بحث اجتهادی نمایند وگرنه قیاس احکام الهی با تمایلات شخصی یا قیاسات عقل جزئی صحیح نیست .
البته نظر بنده اینستکه عنوان چالشهای فقهی معاصر به معنای لزوم پاسخگویی روشن و واضح در این ابواب است چه اینکه این مسائل از مسائلی هستند که از سوی گروههای اجتماعی قابل ملاحظه ای مورد توجه و اشکال قرار می گیرند مانند همین بحث اختلاف حقوق جنسی زن و مرد .
دیگر اینکه ادله ای که برای احکام ذکر می شوند اگر جزء ادله منصوصه باشند دلیلند وگرنه در حد حکمت باقی می مانند .
موفق باشید

سلام:Gol:

سجاد;108009 نوشت:
حاكم شرع مى‌تواند اجازۀ طلاق مرد را به مواردى موكول كند كه عذر موجّهى داشته باشد.(1)

یاد یه داستان افتادم!
یه هواپیما داشت سقوط میکرد خلبان میگه اگه چند نفر از مسافر ها خودشونو از هواپیما پرت کنند بیرون امکان سقوط کم میشه!
اما هیچ کس راضی به این کار نمیشه...
قرار میشه اسم مخترعین هر وسیله رو بپرسن هرکی بلد نبود خودشو پرت کنه بیرون...
از اولی میپرسن مخترع برق: میگه ادیسون
از دومی میپرسن مخترع تلفن میگه گراهام بل
از سومی میپرسن مخترع گوشتکوب برقی!!!!! میگه چرا میپرسی؟؟ مستقیما بهم بگو بپر بیرون!!!!!!!!
برداشت آزاد که ربط داره یا نداره!

------------------------------

جالبه حاکم بگه برو یه دلیل موجه پیدا کن برگرد!!!!
1001 عذر به راحتی میتونه پیدا کنه...
هر کی باور نداره یه آتو از خانمش به من بگه من راهنماییش میکنم چطوری علیهش استفاده کنه!!!!!!!:khandeh!::Cheshmak:

نقل قول:
بدست مرد بودن حق طلاق ، حکم صریح اسلامی است چرا که تمام خطابات قرآنی درباره طلاق و روایات راجع به آن ، طلاق را بدست مرد داده و او را مخاطب حکم قرار داده اند
من میخوام دروغ بگم! چون برا زنها حلاله!
تو قرآن به مردها گفته شده نه زنها!
من میخوام غیر از دستوراتی که به زنها و مردها مشترکا گفته شده،بقیه دستورات قرآنو انجام ندم!
عیبه؟؟

آخه تو قرآن فقط مردا گفته و خطابش به مردهاست!


http://www.askdin.com/showthread.php?t=11839
نقل قول:
پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله : الطلاق بید من اخذ بالساق کاملا گویای این حق مرد در خانواده است که مرد این حق را دارد که قرارداد ازدواج را فسخ نماید.
فسخ کنه؟؟؟ یا طلاق بده؟؟
فسخ یعنی یهویی همینجوری بدون دلیل و دادن مهریه طلاق بده؟؟؟؟

معنی این روایت چیه؟؟ (ساق) چیه؟ بگید تا ما هم بگیریم و حق طلاق دستمون بیاد!

seyedziya;107645 نوشت:
برداشت کردین که اینها فتواهای خود حجت الاسلام یزدانیه؟!

عجب برداشت عاقلانه ای !!!!!!!:khaneh:

hedi;107913 نوشت:
ماده 1133 قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران است که فسخ ازدواج را به صورت کاملا یک طرفه برای مرد کاملا آزاد قرار داده و مرد می تواند بدون ارائه هیچ دلیل و مدکی زن خود را طلاق دهد.

واقعا اینکه خیلی بده :Narahat az:

سجاد;107858 نوشت:
استنباط احکام شرعی از قرآن و روایات ، یک کار بسیار تخصصی است که صرف توان استنباط فقهی ،حتی برای انسان هایی با استعداد ذهنی فوق العاده ، با حدود بیست سال تلاش جدی حاصل می شود

واقعا :Gig: اینقدر طول میکشه من بودم می مردم از درس خوندن :khandeh!:

hedi;108053 نوشت:
جالبه حاکم بگه برو یه دلیل موجه پیدا کن برگرد!!!! 1001 عذر به راحتی میتونه پیدا کنه... هر کی باور نداره یه آتو از خانمش به من بگه من راهنماییش میکنم چطوری علیهش استفاده کنه!!!!!!!

به نظر من اگه آقایی خانمش رو دوست داشته باشه هزار تا عذر هم نمی تونه باعث بشه طلاقش بده اما اگر خانمشو دوست نداشته باشه همون بهتر که از هم جدا شن

هدی جون شما که تا حالا راهنمای خانمای عزیز بودی حالا شدی راهنمای آقایون

با سلام و احترام خدمت تمامي كاربران عزيز

با توجه به اينكه مدتي هست روي مثال هاي جناب JustGOD5 بحث هاي زيادي شده و تاپيك هاي مختلف زده شده ، از كاربران عزيز و محترم خواهشمندم بحث اصلي تاپيك رو منحرف نكنند .

با تشكر پيشاپيش از همكاري شما ؛ :Gol:

موفق و پيروز باشيد در پناه حق ؛

باسمه تعالی

JustGOD5;108191 نوشت:
و اگر مرد نبود خداوند،زن را نمی آفرین

گرچه حقیر میدانم، مطالبی که جناب JustGOD فرمودند ربطی به مبحث اصلی تاپیک نداشت، و بنا به فرمایش دوست عزیزم آذر بانوی گرامی، نباید بهایی به این احادیث مجعول داد؛ ولی تنها با یک حدیث قدسی معتبر تمامی مطالب ایشان را رد میکنم.

در حدیثی قدسی خداوند تبارک وتعالی به پیامبر می فرماید: يا أحمد، لولاك لما خلقتُ الافلاك و لولا عليٌ لما خلقتُك و لو لا فاطمه لما خلقتكما؛یعنی ای احمد اگر تو نبودی زمین وآسمانها را خلق نمی کردم واگر علی نبود تور ا هم خلق نمی کردم واگر فاطمه نبود هیچ یک از شما را خلق نمی نمودم.

در پناه حق


بعضی از دوستان اشکال کردن که باید در برابر حکم خداوند تسلیم بود، اتفاقا تمام حرف ما همینه که حکم خداوند سبحان چیه، و بطور خاص حکم خداوند سبحان برای زمانه ی ما، آیا احکامی که با تعالیم اخلاقی متعالی دین مبین تعارض دارن و زمینه ی هزار و یک جور سوءاستفاده و ظلم به زنان رو توسط مردانی که در این جور جاها دچار لغزشهایی می شن و کم هم نیستند فراهم می کنن احکام خداوند متعالند؟، این رویه ی کش دار و مریضی که فقه ما گرفتارشه حاصلی جز وهن دین مبین نداره...

نقله که ارباب و نوکری در سفری مجبور شدن در وسط بیابون اطراق کنن، شب سرد بود، ارباب هم از سرما شکایت می کرد، نوکر گفت که ارباب بجز پالان خر چیزی نداریم که بندازی رو خودت!، ارباب هم آروم گفت خودشو بیار ولی اسمشو نیار!...

همچنانکه در همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» هم اشاره کردم، حکایت حال امروز ما تا حدی حکایت همین مثله که خودشو بیار ولی اسمشو نیار!، یعنی این رویه ای که مورد نظر ماست، اگر چه اندک، ولی تا حدی داره در حقوق و قانون فعلی ما (و نه جریان غالب فقه) پیاده میشه، اما یه جورایی بی سر و صدا!، در این تعارض های بین موضع فقهی مشهور و موضع فعلی حقوق و قانون، از موضع حقوق و قانون فعلی روشنه که حکم فقه ما در اون حوزه ایراد داره و حکم حقوقی و قانونی برای شرایط فعلی مناسبتره...

بذارین از همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مثالی بزنم(قابل توجه خانم ها!:Labkhand:)، مشهور فقها اینه که مرد بدون نیاز به اذن همسر اول می تونه همسر دوم اختیار کنه و اگه فقیهی شرط اذن همسر اول رو مطرح کنه عده ای ... با برچسب بدعت بیچارش می کنن و آبرو براش نمی ذارن!، این در حالیه که در قانون به جز مواردی خاص مرد برای ازدواج مجدد نیاز به اذن همسر اول داره، در اینجا بی سر و صدا رویه ای شبیه رویه ی مورد نظر ما اجرا شده، ولی اگه اسمشو بیاریم قاطبه ی فقها، که از «عقلانیت دینی» فاصله گرفتن، به نحو رادیکال روبروش می ایستند!، و کسانی هم که به خودشون مجال تامل در این مسائل رو نمی دن با تبعیت از این رویه و حمایت از اون به ادامه ی این رویه کمک می کنن...

seyedziya;108393 نوشت:
بذارین از همون تاپیک «فقه و چالش های معاصر» مثالی بزنم(قابل توجه خانم ها!)، مشهور فقها اینه که مرد بدون نیاز به اذن همسر اول می تونه همسر دوم اختیار کنه و اگه فقیهی شرط اذن همسر اول رو مطرح کنه عده ای ... با برچسب بدعت بیچارش می کنن و آبرو براش نمی ذارن!، این در حالیه که در قانون به جز مواردی خاص مرد برای ازدواج مجدد نیاز به اذن همسر اول داره، در اینجا بی سر و صدا رویه ای شبیه رویه ی مورد نظر ما اجرا شده، ولی اگه اسمشو بیاریم قاطبه ی فقها، که از «عقلانیت دینی» فاصله گرفتن، به نحو رادیکال روبروش می ایستند!، و کسانی هم که به خودشون مجال تامل در این مسائل رو نمی دن با تبعیت از این رویه و حمایت از اون به ادامه ی این رویه کمک می کنن...

سلام
این رویه صحیح و منطقی بررسی احکام نیست که هرکس از چیزی خوشش نیامد یا با عقل و معیارهایش سازگار نبود حکم را زیر سوال ببره . اگر کسی عقل را نیز در این موارد حاکم می بینه باید استدلال منطقی انجام بده . اینطور سخن گفتن به اهل علم نمی یاد .
موفق باشید

منتقد;108157 نوشت:
من میخوام دروغ بگم! چون برا زنها حلاله! تو قرآن به مردها گفته شده نه زنها! من میخوام غیر از دستوراتی که به زنها و مردها مشترکا گفته شده،بقیه دستورات قرآنو انجام ندم! عیبه؟؟ آخه تو قرآن فقط مردا گفته و خطابش به مردهاست!

با تشکر از سئوال شما سرکار منتقد محترم

در پاسخ باید عرض کنم :

اولا :
تمام خطابات قرآنی به مردها نیست در زبان عرب بخاطر تفاوتی که در ضمایر مذکر و مونث وجود دارد و باید رعایت شود هر جایی که خطاب متوجه زنان و مردان باهم باشد مطابق قاعده زبان عرب ، باید ضمیر مذکر بیاید و روشن است که مثلا در یا ایها الذین آمنوا با اینکه ضمیر مذکر است منظور فقط مردان نیستند بلکه خطاب به زنان مومن هم هست .

ثانیا:

در بحث مربوط به طلاق ، خطابات قرآنی به صورتی است که جز بر مردان قابل حمل نیست مثلا :

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿بقره 230﴾

وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لاَ تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَ الْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ ﴿بقره 231﴾

لاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُحْسِنِينَ ﴿بقره 236﴾

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لاَ تَدْرِي لَعَلَّ اللَّهَ يُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِكَ أَمْراً ﴿بقره 1﴾

و ....


seyedziya;108393 نوشت:
بعضی از دوستان اشکال کردن که باید در برابر حکم خداوند تسلیم بود، اتفاقا تمام حرف ما همینه که حکم خداوند سبحان چیه، و بطور خاص حکم خداوند سبحان برای زمانه ی ما، آیا احکامی که با تعالیم اخلاقی متعالی دین مبین تعارض دارن و زمینه ی هزار و یک جور سوءاستفاده و ظلم به زنان رو توسط مردانی که در این جور جاها دچار لغزشهایی می شن و کم هم نیستند فراهم می کنن احکام خداوند متعالند؟، این رویه ی کش دار و مریضی که فقه ما گرفتارشه حاصلی جز وهن دین مبین نداره...

با تشکر از سید ضیاء گرامی :Gol:

عرض کردم که با ادله قرآنی و روایی متعددی که در دین اسلام وجود دارد ثابت شده است که حق طلاق به عنوان حکم اولی بدست مرد است نه زن و اشکال طلاق بدون عذر موجه توسط مردان هم به این صورت پاسخ داده شد : حکمی که نقل شده است ، حکم دقیق فقهی و حتی قانونی نیست ....

حال این سئوال اساسی از جناب سید ضیاء است که بفرمایند این دین مبینی که از آن صحبت می کنند چه دینی است که این احکام را ندارد و در آن دین طلاق بدست مرد نیست.

اگر حق طلاق بدست مرد نیست پس به دست چه کسی است به دست زن یا به دست هر دو ؟

روشن است اگر حق طلاق به دست زن یا هر دو بیفتد اگر نگوییم ظلم بیشتر خواهد شد کمتر نخواهد شد چرا که حداقل طلاق برای مرد خساراتی مانند نفقه و مهریه دارد ( که طلاق ظالمانه و بدون عذر را به حداقل می رساند) اما برای زن چنین خساراتی در بر ندارد و به صورت طبیعی تمایل به آن در صورت اختلاف از ناحیه زن بیشتر از مرد است .


بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و احترام خدمت تمامي كاربران گرامي

و با تشكر از جناب سجاد بزرگوار

خيلي تمايل نداشتم در اين بحث شركت كنم ، ولي روز به روز بر حيرتم افزوده ميشه !

اولاً خيلي تعجب مي كنم كه در مقابل فقها و مراجع عظام كه تمام عمر خودشون رو در راه استنباط و استخراج احكام الهي صرف كردند و تحويل ما دادند اينجور سينه سپر مي كنيم و مخالفت مي كنيم

**************************************

مسائل فقهي يك محدوده ي فقهي داره و يك محدوده ي اخلاقي ؛
بين مرز فقهي و مرز اخلاقي احكام فاصله زيادي است و حكمتهايي نهفته داره ؛

ضمن اينكه به هيچ عنوان نميشه مطالعات ، تحقيقات و بررسي هاي بيش از بيست ساله ي يك فقيه رو در چند جمله و حتي چند تاپيك خلاصه كرد .

به عنوان مثال شايد همه شنيده باشن كه : نماز چهار هزار حكم ومسئله داره .يك هزار حكم در مورد واجبات و سه هزار حكم درباره مستحبات آن و ...

چند تا از اين احكام رو ميدونيم ؟
ببينيد يك فقيه چقدر بايد زحمت بكشه و خون دل بخوره كه ميخواد يك حكم استخراج كنه ، بعد شما به اين راحتي مي فرماييد اعوجاج هست !!!

اولين مساله در هر رساله اي به اين موضوع مهم اشاره كرده :
شخص مسلمان در اصول دين نمي تواند تقليد نمايد ، اما در احكام دين - در غير ضروريات و قطعيات - بايد شخص يا مجتهد باشد ... يا از مجتهد تقليد نمايد .

حالا ما در مرحله ي اول وظيفه داريم دنبال مجتهد اعلم باشيم ، بعد از انتخاب مرجع تقليد ديگه حق چون و چرا نيست .

مانعي نداره كه بريم دنبال فلسفه و چرايي حكم ولي نه اينكه احكام رو زير سوال ببريم .

**************************************

اسلام بنا بر مصالحي و حكمت هايي (كه به بعضي از اين حكمت ها در همين تاپيك اشاره شده و بعضي رو هم عقول بشر نمي تونه درك كنه )حقوقي رو به مرد واگذار كرده كه به زن نداده .

به عنوان مثال حق طلاق رو به مرد داده :

به قول جناب سجاد : اگر حق طلاق به دست زن یا هر دو بیفتد اگر نگوییم ظلم بیشتر خواهد شد کمتر نخواهد شد .
ولي در اين وسط حق نفقه و مهريه ي زن رو هم مطرح كرده كه طلاق ظالمانه و بدون عذر را به حداقل می رسونه ؛

ضمن اينكه زنان به خاطر روحيه ي احساساتي و عاطفي غالبي كه دارند با کوچکترین مسأله خودشون رو محق قهر و طلاق و ... ميدونن .

يك نگاهي به آمار طلاق بندازين ، با خانمهايي كه به اصرار و بهانه هاي پوچ طلاق گرفتند صحبت كنيد ببينيد آيا واقعاً پشيمون نشدند ؟

ضمن اينكه در كنار اين حق، تاكيدات فراوان در مورد تكريم و گراميداشت حقوق زنان كرده ، كه اگر مرد كوچكترين ظلمي به همسرش بكنه هم در اين دنيا و هم در آخرت چوبش رو ميخوره

پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم
همواره جبرئيل عليه السلام مرا در خصوص زنان سفارش مي كرد ، تا آنجا كه گمان كردم طلاق دادن آنها به زودي حرام مي شود .

جبرئيل عليه السلام چنان مرا در مورد زنان سفارش مي كرد كه گمان كردم به جز در فحشاي آشكارا ، طلاق آنها جايز نيست .

والسلام علي من اتبع الهدي ؛

موضوع قفل شده است