دستور قرآن است که همه باید زرتشتی شوند ؟

تب‌های اولیه

702 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دستور قرآن است که همه باید زرتشتی شوند ؟

هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید. تعجب نکنید. این دستور صریح الله است و چندین بار آن را در قرآن تکرار کرده است تا جای هیچ شک وشبهه ای نباشد که ایرانی ها نباید از محمد پیروی کنند و باید از پیغمبر خودشان که زرتشت است پیروی کنند. من در اینجا آیه های قرآن را برایتان تکرار میکنم.






سوره ابراهیم، آیه 4 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.




سوره النحل (زنبور)، آیه 36 وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد.



سوره یونس، آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت.

و آیات دیگر ......



با سلام. هر گاه پيامبر جديدي به رسالت مبعوث ميشد، آئين قبلي به طور كلي باطل و آئين جديد ابلاغ و مردم ميبايست به آن ايمان مي آوردند. زرتشت هم همين است. در خصوص زرتشت هم خود حضرت امير المومنين سخناني بس جالب ايراد فرموده اند. به هر حال، اگر بخواهيم اينگونه قياس بكنيم، پس ديگر نيازي به فرستادن رسولان ديگر نبود. باري برخي از پيامبران محدود به قوم خاصي بوده اند مانند زرتشتي و برخي ديگر مانند حضرت موسي و عيسي و حضرت محمد رسالت جهاني داشته اند. زرتشت محدود به مرزهاي ايران بوده است. چون در هيچ جايي از دنيا زرتشتيان را نميبينم كه زاد و ولد كرده باشند. اگر هم بوده خيلي محدود و ناچيز.

اگر ملاك براي قبول رسالت فهم زبان باشد من به شما يقين ميدهم ما زبان زرتشت را هم متوجه نميشويم!
ياد خاطره اي افتادم:استاد ادبياتي داشتيم كه يك متن كهن از ايران باستان برايمان قرايت كرد كه به جز برخي كلمات چيز ديگري از آن متوجه نشديم.

مولا;104161 نوشت:
اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید.


با سلام

الف - اگر استناد به قرآن مي کنيد پس يعني قرآن را قبول داريد.
اگر قرآن را قبول داريد چون از طرف پيامبر اسلام(ص) به دست ما رسيده پس رسالت ايشان را هم قبول داريد.

1 ) پس کل قرآن را بخوانيد چون قبولش داريد.
2 ) فرمايشات رسول اکرم (ص) را بخوانيد چون قبولش داريد.

خود به باطل بودن سخن خود ايمان خواهيد آورد.

3 ) اگر دين زرتشت کامل بود نياز به آمدن پيامبران ديگر نبود
پس اگر پيامبر اسلام(ص) را طبق قول خود قبول داريد که به آن استناد مي کنيد ، بايد با توجه به تاخر زمانِ رسالت ايشان ، از پيامبر آخر پيروي کنيد.

ب - در اين آيه گفته شده پيامبر در هر قومي براي رسالت فرستاده شده ، با زبان آنها سخن مي گفته ، اما اين نقض جهان شمول بودن رسالت آن پيامبر نيست و ...

يا علي:Gol:

گل ليلا;104191 نوشت:
اگر دين زرتشت کامل بود نياز به آمدن پيامبران ديگر نبود

[="microsoft sans serif"] اگر دین محمد هم برای تمام جهانیان بود و کامل بود

این آیه [="purple"] الیوم اکملت دینکم [/] دیگه لزومی نداست

این آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را ( دقت شود)

پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ([="red"] اکملت دینکم [/]!!!!!!!!)

پس ادعای مولا ی گرامی باز رد نشده است

هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف مولای ارجمند نادرست باشد مگر اینکه بگوییم در قرآن تناقض وجود دارد [/]

[="red"]درود من و خدای من بر مولای راستجو[/]

مولا;104161 نوشت:

[=courier new]هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید. تعجب نکنید. این دستور صریح الله است و چندین بار آن را در قرآن تکرار کرده است تا جای هیچ شک وشبهه ای نباشد که ایرانی ها نباید از محمد پیروی کنند و باید از پیغمبر خودشان که زرتشت است پیروی کنند. من در اینجا آیه های قرآن را برایتان تکرار میکنم.



[=courier new]

[=courier new] سوره ابراهیم، آیه 4 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.
[=courier new]



[=courier new]سوره النحل (زنبور)، آیه 36 وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد.



[=courier new] سوره یونس، آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت.
[=courier new]و آیات دیگر ......






سلام حالا فرض کنیم که درست می گی
بیچاره چینی ها و ژاپنی ها و فیلیپینی ها و مالدویوی ها و روس ها و اروپایی ها
چون این بیچاه ها پیامبر ندارند
تازه در این صورت خوش به حال اون قشری که پیامبرشون ساده تر گرفته مثلا پیامبری که ازدواج با محارم رو حلال کرده برای امتش راحت تر گرفته نسبت به پیامبری که ازدواج با محارم رو حلال ندونسته
البته شاید خدای عربها هم فرق داره با خدای فارس ها، مثلا خدای عرب ها ممکنه عرب باشه، خدای فارسا فارس باشه و ...
:aatash:

غلامعلی نوری;104194 نوشت:

این آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را ( دقت شود)

پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ( اکملت دینکم !!!!!!!!)


در میان جمعیتی که پیامبر این سخن را گفت سلمان فاسی و فارس زباهای دیگر و بلال حبشی و سیاه پوستان دیگر و بسیاری از حق جویان از حجاز و حبشه و ایران و شامات و ... بوده که به پیامبر اسلام ایمان آوردند و پیامبر آنان را هم مخاطب قرار داده
سوال: شما ادعا کردید که ضمیر "کم" در الیوم اکملت لکم دینکم به اعراب می خورد
لطفا ادعای خود را ثابت کنید

باسمه تعالی

با اجازه کارشناسان محترم، بنده جوابی ساده در پاسخ به مطالب دوست عزیزمان میدهم، باشد که پاسخ شبهه ایشان باشد.

آیاتی که ذکر کردید، هیچکدام دلالت بر مطلبی که فرمودید نمیکند.

اینکه برای هر امتی پیامبری آمده است که مبلغ دینی بوده، دلیل بر این نمیشود که افراد آن قوم، تا ابد

باید پیرو همان دین باشند !

گرچه همه آنچه پیامبران از آدم تا خاتم در تبلیغ آن میکوشیدند، همه در اصل و محتوا یکی بوده، ولی

قانون الهی این است که با آمدن پیامبر جدید و به تبع آن شریعت جدید، باید همه از پیامبر جدید و شریعت

آن پیروی کنند.

اینکه خداوند هر پیامبری را به لسان و زبان همان قوم فرستاده، دلالت بر نکته ظریف دیگری میکند.

در تفسیر نمونه آمده است:
مى فرمايد: ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به زبان قوم خودش (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ).
زيرا پيامبران در درجه اول با قوم خود، همان ملتى كه از ميان آنها برخاسته اند، تماس داشتند و نخستين شعاع وحى وسيله پيامبران بر آنها مى تابيد، و نخستين ياران و ياوران آنها از ميان آنان برگزيده مى شدند، بنابراين پيامبر بايد به زبان آنها و لغت آنها سخن بگويد تا حقايق را به روشنى براى آنان آشكار سازد (ليبين لهم ).

در تفسیر المیزان نیز اینطور آمده است:
معناى جمله (و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه ليبين لهم ) (و خدا داناتر است ) اين است كه خداى تعالى ، مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس معجزه و يك امر غير عادى بنا نگذاشته ، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشانرا فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى كنند و مقاصد خود را به ديگران مى فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.

پس میبینید که از این آیات نمیشود به برداشتی که شما کردید، رسید !

در همان قرآنی که این آیات را از آن استخراج کرده اید، آیات دیگری همچون :

«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام‏» (آل عمران، 19) و
«رضیت لکم الاسلام دینا »(سوره مائده ، آیه . 3 ) وجود دارد

و ایاتی که در آن امر به اطاعت رسول(حضرت خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ) در کنار اطاعت خدا شده است مثل:
« اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و ...» سوره مائده، آیه 52

با این ایات چه میکنید؟؟؟

موفق باشید

مولا;104161 نوشت:

[=courier new]هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، [=courier new]بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید.[=courier new] تعجب نکنید. این دستور صریح الله است و چندین بار آن را در قرآن تکرار کرده است تا جای هیچ شک وشبهه ای نباشد که ایرانی ها نباید از محمد پیروی کنند و باید از پیغمبر خودشان که زرتشت است پیروی کنند. من در اینجا آیه های قرآن را برایتان تکرار میکنم.


[=courier new]


[=courier new]

[=courier new] سوره ابراهیم، آیه 4 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.

[=courier new]



[=Verdana]با سلام
هم وطن خوب ای کاش قبل از گفتن این جمله کمی تامل میکردید و تحقیق !

مقصود از ارسال رس[=Verdana]و[=Verdana]ل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده‏ايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شده‏اند، حال چه اينكه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، هم چنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده:" إِنِّي مُهاجِرٌ إِلى‏ رَبِّي" یعنی" من به سوى پروردگارم هجرت مى‏كنم."
(سوره عنكبوت، آيه 26)؛
و از طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده:" وَ قَوْمُ لُوطٍ".
حال اين سؤال مطرح مى‏گردد كه آيا پيغمبرانى كه به بيش از يك امت مبعوث شده‏اند يعنى پيغمبران اولواالعزمى كه بر همگى اقوام بشرى مبعوث مى‏شدند چه وضعى داشته‏اند؟
آيا همه آنان زبان همه اهل عالم را مى‏دانسته‏اند و با اهل هر ملتى به زبان ايشان سخن مى‏گفته‏اند يا نه؟
در پاسخ بايد گفت داستان‏هاى زير دلالت مى‏كنند بر اينكه اينها اقوامى كه اهل زبان خود نبوده‏اند را نيز دعوت مى‏كردند:Sham:
مثلا ابراهيم خليل با اينكه خود،" سريانى" زبان بود عرب حجاز را به عمل حج دعوت نمود، و موسى با اينكه" عبرى" بود، فرعون و قوم او را كه" قبطى" بودند به ايمان به خدا دعوت فرمود، و پيغمبر بزرگوار اسلام هم يهود عبرى زبان و نصارى رومى زبان و غير ايشان را دعوت فرمود، و هر كه از ايشان كه ايمان مى‏آورد ايمانش را مى‏پذيرفت؛ همچنين دعوت نوح، كه از قرآن كريم، عموميت دعوت او استفاده مى‏شود، و همچنين ديگران.
بنا بر اين، معناى جمله" وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ" (و خدا داناتر است) اين است كه خداى تعالى، مساله ارسال رسل و دعوت دينى را بر اساس‏ معجزه و يك امر غير عادى بنا نگذاشته، و چيزى هم از قدرت و اختيارات خود را در اين باره به انبياى خود واگذار ننموده است بلكه ايشان را فرستاده تا به زبان عادى كه با همان زبان در ميان خود گفتگو مى‏كنند و مقاصد خود را به ديگران مى‏فهمانند، با قوم خود صحبت كنند و مقاصد وحى را نيز به ايشان برسانند.
پس انبياء، غير از بيان، وظيفه ديگرى ندارند، و اما مساله هدايت و ضلالت افراد، ربطى به انبياء (ع) و غير ايشان نداشته بلكه فقط كار خود خداى تعالى است.

بنا بر اين مى‏توان گفت، آيه شريفه، به منزله بيان و ايضاح آيه" كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ" بوده و به آن چنين معنى مى‏دهد كه: ما به تو كتاب داديم تا مردم را از ظلمت‏ها به سوى نور بكشانى يعنى همين قدر برايشان بيان كنى كه خدا چه چيز نازل كرده و بس (تنها همين را برسانى كافى است) در اين صورت معناى اين آيه و آيه‏اى كه مى‏فرمايد:" وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ" و ما ذكر را به تو نازل كرديم تا براى مردم بيان كنى كه چه چيز به سويشان نازل شده.
(سوره نحل، آيه 44) يكى خواهد بود.
" فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ"- اين جمله اشاره به مساله هدايت و ضلالت تنها به دست خدا است، و هيچ يك از آن دو بدون مشيت خداى سبحان، تحقق نمى‏پذيرد، چيزى كه هست اين است كه خداى تعالى به ما خبر داده كه مشيتش گزاف و نامنظم نبوده، بلكه داراى نظمى ثابت است و آن اين كه هر كه پيروى حق نموده و با آن عناد نورزد، خداوند هدايتش مى‏كند، و هر كه او را انكار نموده و از هواى خود پيروى كند خداوند گمراهش مى‏كند، پس گمراه كردن خدا، از باب مجازات و كيفر، و بعد از كارهاى خلافى است كه آدمى به اختيار خود انجام داده باشد، نه ابتدايى و بى حساب.
و اگر خداوند سبحان در آيه مورد بحث، ضلالت را بر هدايت مقدم داشته بدين جهت بود كه ضلالت به بيان محتاج‏تر است، مخصوصا با در نظر داشتن زمينه كلام كه زمينه بيان عزت مطلقه خدا است پس در اينجا واجب بود روشن بسازد كه ضلالت هر كه گمراه شده و هدايت هر كه هدايت گشته، همه به مشيت خدا است، و كسى بر اراده خدا غلبه نمى‏كند و در سلطنت او مزاحمت نمى‏نمايد.
آرى جاى بيان اين جهات است تا هر غفلت زده‏ اى نپندارد كه خدا از يك سو خود را غالب غير مغلوب و قاهر غير مقهور معرفى مى‏كند، و از سوى ديگر مردم را به راه خود دعوت مى‏كند و امر و نهى مى‏نمايد، و ايشان گوش نمى‏دهند و عصيان مى‏ورزند، آيا اين تناقض نيست و آيا با عصيان بندگان، باز هم قاهر غير مقهور است؟
گويا خداى تعالى جواب مى‏دهد كه معناى دعوت او اين است كه هر پيغمبرى را به زبان مردمش بفرستد، و آن پيغمبر به مردمش برساند كه چه چيزهايى مايه سعادت و چه چيزهايى مايه شقاوت ايشان است، پيغمبران هم اين معنا را ابلاغ مى‏دارند پس تا اينجا خداوند مقهور بندگان واقع نشده، و اما گوش دادن بعضى و عصيان بعضى ديگر، مربوط به پيغمبران نبوده، بلكه به دست خدا و به اذن او و مشيت او است و حاشا كه احدى بدون اذن او در ملك او تصرف كند، و بر سلطنت او غلبه نمايد.
بنا بر اين، ضلالت گمراهان و عصيان ايشان نه تنها مناقض دعوت او نيست بلكه دليل بر عزت و قدرت او نيز هست، هم چنان كه هدايت راه يافتگان نيز دليل بر قدرت و سلطنت او است، و به همين جهت بود كه در آيه مورد بحث، گفتار را با جمله" وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ" خاتمه داد.
پس خداى سبحان عزيز است، يعنى كسى بر او غلبه نمى‏كند، و ضلالت گمراهان هم به او ضرر نمى‏زند، هم چنان كه از هدايت راه يافتگان نفعى عايد او نمى‏گردد. و نيز حكيم است، يعنى آنچه بخواهد بى حساب نمى‏خواهد و مشيتش به كار عبث تعلق نمى‏گيرد بلكه همه بر اساسى متقن و نظامى دائمى است.
البته مقصود از گمراه كردن خداوند، محروم كردن افراد لجوج از لطف خود است، و الا اگر خداوند بناى گمراه كردن مستقيم كسى را داشت، نه كتابى مى‏فرستاد و نه پيامبرى.
در آيات ديگر مى‏خوانيم كه خداوند ظالمين و فاسقين و مسرفين را گمراه مى‏كند، يعنى انسان با گناه و ظلم، زمينه‏ى محروم شدن از هدايت را در خود فراهم مى‏كند.
بعضى از مفسران گفته‏اند: فاعل «يَشاءُ» مردم هستند نه خدا، يعنى خداوند گمراه مى‏كند كسى را كه خودش بخواهد گمراه شود و هدايت مى‏كند كسى را كه خودش بخواهد هدايت شود.
نظير آيه: «كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» ... «3» گروهى را در راهى كه بروند كمك مى‏كنيم.

نكته‏ها:
1- پس مراد از «لسان قوم» در اين آيه، تنها لغت و زبانِ مردم نيست، زيرا گاهى ممكن است گوينده‏اى با زبان مردم سخن بگويد ولى مردم حرف او را درست نفهمند، بلكه مراد آسان و قابل فهم گفتن است، به گونه‏اى كه مردم پيام الهى را بفهمند، چنان كه در آيات ديگر مى‏فرمايد: «يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ» (سوره مریم آیه 97) ما قرآن را به زبان تو آسان كرديم؛ و حضرت موسى نيز از خداوند مى‏خواهد كه گره از زبانش گشوده شود تا مردم كلامش را بفهمند. «وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي» (طه، 27 تا 28)
2- تبليغ پيامبر كه با زبان قوم خود بوده با جهانى بودن دين منافاتى ندارد. زيرا محتواى پيام زبان خاصّى ندارد و با سفارش قرآن، بايد گروهى با تفقه و هجرت مطالب دين را آموخته و به سايرين بياموزند.
3- پيامبران، با فرهنگ و زبان مردم زمان خود آشنا بوده و طبق فهم آنان تبليغ مى‏كردند. «بِلِسانِ قَوْمِهِ»
4- خداوند با مردم اتمام حجّت مى‏كند تا بعدا نگویند نمی دانستیم و یا کلام رسول تو را نفهمیدیم.
5- رابطه‏ى رهبران دينى با مردم، عاطفى، صميمى و مستقيم، به زبان خودشان است.
6- تبليغ بايد با شيوه‏اى ساده و صريح و روشن، و براى عموم قابل فهم باشد.
7- هدايت و ضلالت خداوند بر اساس حكمت (و خواست خود انسان) است.
.

مدیر اجرایی;104169 نوشت:
اگر ملاك براي قبول رسالت فهم زبان باشد من به شما يقين ميدهم ما زبان زرتشت را هم متوجه نميشويم!

زبان حافظ صلوات الله و سلامه علیه را که متوجه می شوید !!!

امان از دست این اینترنت زغالی ایران که هرچه زحمت کشیدم همه بر باد رفت ( پاسخ کاملی برای قریب آشنا نوشته بودم که در فرستادن پست مشکل پیش آمد )

بسم الله تعالی
دو نکته باید در ارتباط با آیات مورد توجه قرار گیرد :

1. این آیات می خواهد بفرماید هر پیامبری که در قومی مبعوث شده از همان قوم بوده و به زبان همان قوم سخن گفته است و این کاملا طبیعی است برای این که وقتی پیامبر از همان قوم باشد ، پیشینه او کاملا معلوم است و مردم می توانند با مطالعه آن پیشینه ، به صداقت و راستی وی ایمان آورند . وقتی پیامبر در خانواده عزت ، شرافت ، پاکی ، صداقت ، خدمت گزاری ، خاکساری ، تواضع و ... رشد و نمو کرده و خودش قبل از بعثت نمود این اخلاق های پاک انسانی باشد ، با ادعای نبوت مردم می یابند که او راستگو است و انگیزه ای بر دروغگویی ندارد .

بر عکس اگر در خانواده دروغ ، خیانت ، ظلم ، تکبر و ...به دنیا آمده و خودش هم قبل از بعثت به این اخلاقیات غیر انسانی مشهور باشد ، می فهمند که در ادعای نبوت دروغ می گوید.

اما پیامبر اگر از این قوم نباشد و سابقه و پیشینه اش برای قوم آشکار نباشد ، شناسایی انگیزه و نیت او خیلی دشوار است از این رو خداوند در هر قومی پیامبر فرستاده ، او را از بین خود آن قوم برگزیده است .

وقتی پیامبر از خود آن قوم باشد به طور طبیعی با فرهنگ و عقاید و خلقیات آنها آشنا است و به زبان خود آن قوم سخن می گوید و برای مردم هم پیام او قابل فهم است و هم می توانند به راحتی با او ارتباط برقرار کنند اما اگر با فرهنگ و زبان آن مردم آشنا نباشد ، هم سخن او را نمی فهمند و هم نمی توانند با او ارتباط برقرار کنند.

2. معنی این آیات این نیست که هر پیامبری مختص قوم خودش است و نه او وظیفه دارد غیر قوم خود را به دینش دعوت کند و نه غیر قومش وظیفه دارند به او ایمان آورند.

هر پيامبري به طور طبيعي در قومي و منطقه اي مبعوث مي شود و هدايتگري اش را بايد از آنجا شروع کند و طبيعي است که بايد همزبان قومي باشد که بين آنان مبعوث شده تا بتواند با آنان ارتباط برقرار کند و قوم، زبان و پيام او را بفهمند اما به هیچ وجه مخصوص آنها نیست.همه پيامبران بعد از انذار و دعوت قومي که بين آنان مبعوث شده اند، اگر برايشان امکان داشته ، افراد اقوام ديگر و اهل زبان هاي ديگر را هم دعوت کرده اند و لازم هم نبوده که کتابش هم به زبان آنان باشد ،زيرا کتاب را ترجمه کرده و براي استفاده در اختيار آنان قرار مي داده اند.

مگر مسيح ،پيامبر امت هاي گوناگون در جهان نيست ؟

آيا بايد آنان به اين بهانه که مسيح عبري بوده، از پيروي او خود را محروم کنند ؟

اصولا مگر حق به زبان خاص تعلق دارد؟

آيا ما خود را از ميراث پزشکان دانشمند درگذشته، به اين بهانه که زبان آنان فارسي نبوده ، محروم مي کنيم؟

يا پزشکان فارسي زبان گذشته را فقط به خودمان اختصاص داده و ديگران را از استفاده از ميراث علمي آنان منع مي نماييم؟

آيا معارف توحيد و نبوت و معاد و اخلاق انساني و دستورالعمل هاي حياتبخش را بايد چون به زبان عربي نازل شده اند ، به کنار نهيم؟

پيامبران همگي فرستادگان يک خدا براي هدايت انسان ها به سوي سعادت هستند . هر پيامبري همه پيامبران قبل از خود را تصديق کرده و تاييد نموده و به پيامبران بعد از خود بشارت داده و پيروانش را به اطاعت از آنان در صورت درک زمان آنها فرا خوانده ، همگي پيامبران گذشته به آمدن پيامبر خاتم بشارت داده ، پيروان خود را به اطاعت از او فراخوانده اند . حالا چگونه ممکن است ما پيرو زرتشت به عنوان پيامبر فارسي زبان باشيم و به پيامبر خاتم که سيد و سالار پيامبران است، ايمان نياوريم؟

آيا در قيامت زرتشت ما را توبيخ نخواهد کرد که چرا به سيد و سالار ما ايمان نياوردي ؟

آيا اگر خود زرتشت زنده بود، با افتخار به او ايمان نمي آورد ؟

چرا در معنويات زبان و وطن و مکان را دخالت مي دهيم؟

مگر معنويات تابع زمان و مکان هستند؟


آيا خداپرستي و يکتا پرستي ربطي به فارسي و عربي بودن دارد؟

بنا بر اين درست است که هر پيامبري به زبان قومي که بين آنان مبعوث شده، سخن مي گفته؛ ولي بدين معنا نيست که بايد فقط تابع پيامبراني باشيم که به زبان خودمان سخن گفته اند و پيامبراني که به زبان ديگر سخن گفته اند، به ما ربطي ندارند و نبايد پيرو آنان شويم و از ميراث وحياني و هدايتي آنان بهره بگيريم . پيامبر اسلام به شهادت همه پيامبران گذشته و به شهادت آيات قرآن و سخن صريح خود پيامبر، آخرين پيامبر و مبعوث بر همه جهانيان است. همه امت ها از اهل هر زبان و ملت، بايد به او ايمان بياورند و به دين او گردن نهند . آنان که از پذيرش دين او به هر بهانه سر باز زنند ، خود را محروم کرده و از سعادت آخرت که نتيجه عمل به دستور و باور به معارف اين دين است ،خويش را دور ساخته اند.

يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ نُوراً مُبيناً (1)

اى مردم! دليل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد و نور آشكارى به سوى شما نازل كرديم.

قُلْ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعا (2)

بگو: «اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم‏.

وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (3)

و ما تو را جز براى همه مردم نفرستاديم تا (آنها را به پاداشهاى الهى) بشارت دهى و (از عذاب او) بترسانى ولى بيشتر مردم نمى‏دانند!

از نگاه ديگر همه ما انسانها افراد نوع انساني هستيم که بر يک فطرت و يک نوع از خلقت آفريده شده ايم و به همه ما عقل و فهم و فطرت داده شده است و خداي ما و همه جهان هم يگانه است و حق هم يکي بيش نيست و مآل و غايت همه انسان ها هم آخرت و رسيدن به قرب و بهشت و سعادت است و همه هم بايد در مزرعه دنيا آخرت خود را آباد کنند. اين خداي يگانه براي هدايت اين بشر در برهه هاي گذشته که بشر پراکنده و ارتباطات ضعيف بود ، پيامبران متعددد در نقطه هاي مختلف اين جهان مبعوث کرد. البته آن پيامبران غالبا بلکه اکثريت قاطع آنان پيامبر تبليغي بوده و همگي تابع پيامبر اولو العزم زمان خود بودند و پيامبران اولو العزم هم به تعداد انگشتان يک دست بيش نبوده اند.

خوب ،حضرت زرتشت يکي از اين پيامبران تبليغي يا صاحب شريعت بوده که در ايران باستان مبعوث شده است. در هر حال شريعت ايشان که به احتمال قوي قبل از شريعت حضرت موسي هم بوده قطعا مانند شرايع بعدي نسخ شده است و ما امروز ضمن اعتقاد به نبوت ايشان و ارج و احترام قائل شدن به شخص ايشان نمي توانيم تابع شريعت ايشان باشيم.

اين کاملا طبيعي است که وقتي يک حاکم يا بزرگي براي افراد تحت فرمانش در مناطق مختلف رهبراني با دستور العمل هايي مي فرستد، مردم تا زماني مي توانند به دستور العمل فرستاده شده از طرف حاکم و بزرگ عمل کنند که دستور العمل جديدتر نيامده باشد و وقتي دستور العمل جديد آمد، به فرض که دستور العمل قبلي به طور کامل و سالم هم موجود باشد،باز هم نمي توان بدان عمل کرد چون دستور العمل جديد که آمده آن را از اعتبار ساقط کرده است در حالي که ما الان کتاب زرتشت را کامل و سالم نداريم. چيزي که الان به عنوان "اوستا" و کتاب زرتشت وجود دارد، شامل قسمت هايي است که به اعتراف و اقرار همه اوستاشناسان بعد از زمان زرتشت نوشته شده و هيچ سنديت و اعتباري به عنوان کتاب زرتشت ندارد و بر فرض که انتساب آن به زرتشت هم قطعي و صد در صد بود ، باز هم ما نمي توانستيم به آن عمل کنيم.

آيا ما مي توانيم براي خدا تعيين تکليف کنيم و بگوييم ما فقط به پيامبر و پيامبراني ايمان مي آوريم که هم زبان خودمان باشند؟

آيا مي توانيم بگوييم ما به پيامبران غير فارسي زبان حتي اگر پيامبر تو هم باشند وتو اطاعت از آنان را خواسته باشي، ايمان نمي آوريم؟

مگر شيطان غير اين گونه بود که به آدم سجده نکرد با اين که خدا او را امر کرده بود و استدلالش اين بود که آدم از جنس من يا از جنس برتر از جنس من نيست زيرا آدم از خاک است؟

باسمه تعالی

غلامعلی نوری;104194 نوشت:
این آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را ( دقت شود) پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ( اکملت دینکم !!!!!!!!)

این از واضحات است که حضرت محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم ) از جمله پیامبران اولوالعزم بوده و

رسالت ایشان جهانی بوده، و در نتیجه دینی که ایشان مأمور به تبلیغ آن بوده اند جهانی بوده است نه

مختص به جامعه اعراب.

در تفسیر ایه " الیوم اکملت لکم دینکم " در تفسیر نمونه آمده است:
مراد از الیوم ، به اتفاق علمای شیعه و سنی روز غدیر خم میباشد و طبق نص صریح قرآن، روزی بوده که دین اسلام و دینی که خداوند آنرا برگزیده به نهایت کمال خود رسید.

آنچه مهم است این است که همه پیامبران در واقع دعوت کننده به سوی یک دین بوده اند و تنها در برخی

فروع آن با هم تفاوت داشته اند.

این دین با آمدن پیامبران متعدد در زمانهای مختلف سیر تکامل خود را می پیمود که با آمدن پیامبر خاتم و

در نهایت در روز غدیر خم به نهایت کمال خود رسید وشد آنچنان دین و روشی که خداوند برای تمام

جهانیان برگزید.
( و رضیت لکم الاسلام دینا )

موفق باشید.

ايا ما هم بايد مثل شيطان بگوييم: ما فقط تابع پيامبراني خواهيم بود که از جنس خودمان(فارس) يا از جنس برتر از خودمان( غير عرب و مثلا اروپايي يا آمريکايي و...؛)باشند (چون افراد معترض که عرب ها و آفريقايي ها را برتر نمي دانند ولي فکر کنم با برتري اروپايي ها و آمريکايي ها مخالف نباشند)؟ آيا مي توانيم بگوييم تبعيت از پيامبر عربي را نمي پذيريم حتي اگر دستور خدا باشد؟

کساني که اين گونه ايراد مي کنند جز تعصب غلط ايراني و ضد عربي ندارند و به واقع دنبال آزادي از قيد و بند شرع و دين هستند نه اين که بخواهند به واقع تابع زرتشت يا پيامبر ديگري باشند زيرا پيامبران همه دانه هاي يک تسبيح هستند و عشق به يکي مساوي عشق به همه آنها است.

پی نوشت ها:

1. نساء (4) آیه 174.

2. اعراف (7) آیه 158.

3. سبأ (34) آیه 28.

غلامعلی نوری;104194 نوشت:
اگر دین محمد هم برای تمام جهانیان بود و کامل بود

این آیه الیوم اکملت دینکم

دیگه لزومی نداست

این آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را ( دقت شود)

پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ( اکملت دینکم !!!!!!!!)

پس ادعای مولا ی گرامی باز رد نشده است

هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف مولای ارجمند نادرست باشد مگر اینکه بگوییم در قرآن تناقض وجود دارد

درود من و خدای من بر مولای راستجو

با سلام

جناب نوری انگار باز تفکرات تفسیری نادرست شما گل کرده !!!؟،،

در اوایل سوره مائده این آیه آمده است : « الیوم یئس الذین کفروا من‏ دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا »
(سوره مائده ، آیه . 3 )
دقت داشته باشید جناب نوری
این دو قسمت که هر دو با " الیوم " شروع می‏شوند ، ضمن یک آیه هستند نه دو آیه ، و قدر مسلم‏ اینست که هر دو هم مربوط به یک مطلب است نه دومطلب .

کلمه " یوم " یعنی روز ، وقتی با " الف و لام " ذکر می‏شود ( الف و لام عهد ) گاهی به معنی آن روز است و گاهی به معنی امروز ، در هر دو مورد به کار برده می‏شود .
به معنی " آن روز " در جایی به کار می‏رود که قبلا یک روزی را نام برده‏ا ند بعد می‏گویند در آن روز .
ولی اگر بگوئیم فلان‏ کس الیوم وارد شد یعنی همین امروز وارد شد .

« الیوم یئس الذین کفروا من دینکم » در آن روز ( یا امروز کافران از دین شما مأیوس شدند « فلا تخشوهم »پس ، از آنها دیگر بیم نداشته باشید .
یعنی چه آنها از دین شما مأیوس شدند ؟ یعنی آنها دیگر مأیوس شدند که بر دین شما پیروز و فائق‏ شوند و آنرا از میان ببرند .
چون مأیوس شدند دست از کار و فعالیت و آن‏ روشی که قبلا علیه اسلام داشتند برداشتند .
از آنها دیگر بیم نداشته باشید .
جمله بعد خیلی عجیب است ، می‏فرماید : « و اخشون »اما از من بترسید .

صحبت اینست که امروز از ناحیه آنها بیم نداشته باشید ولی از ناحیه من‏ بیم داشته باشید ، با توجه به اینکه بحث درباره خود دین است .
بیم از آنها این بود که از ناحیه آنها به این دین آسیب برسد . می‏فرماید نترسید ، دیگر آنها نمی‏توانند آسیبی برسانند « و اخشون » از من بترسید .
قهرا معنایش اینست که اگر آسیبی به این دین برسد ، ازطرف من می‏رسد .
حال‏ این چه مفهومی می‏تواند داشته باشد که بعد از این از کفار نترسید بر دین‏ خودتان ، از من بترسید .
در ادامه آیه می‏فرماید : « الیوم اکملت لکم دینکم »آن روز ( یا امروز ) دین شما را کامل کردم ، به حد کمال رساندم « و اتممت علیکم‏ نعمتی »و نعمت خودم را به پایان رساندم .
در اینجا دو کلمه نزدیک به‏ هم ذکر شده است : اکمال و اتمام . این دو کلمه خیلی بهم نزدیکند : کامل‏ کردم یا تمام کردم .

قرآن از یک طرف می‏گوید : « الیوم اکملت لکم دینکم » در این روز دین‏ شما را به حد کمال رساندم ، و از طرف دیگر می‏گوید : « واتممت علیکم‏ نعمتی »نعمت خودم را هم به حد اتمام رساندم « و رضیت لکم الاسلام دینا در امروز من اسلام را برای شما به عنوان یک دین پسندیدم .
یعنی این اسلام‏ ، امروز آن اسلامی است که خدا می‏خواسته آن باشد .
واضح است که مقصود این‏ نیست که اسلام همان اسلام سابق است ولی خدا نظرش تغییر کرده !
بلکه‏ مقصود اینست که چون اکنون اسلام به حد کمال و حد تمام رسید ، این همان‏ دین مرضی الهی است .
آن دینی که خدا می‏خواسته همین اسلام کامل شده و تمام‏ یافته است .

مفهوم آیه بیش از این نیست . هر چه هست درباره کلمه الیوم است که‏ مقصود کدام روز است ؟
کدام روز است در این حد از اهمیت که قرآن می‏گوید در آن روز دین کمال یافت و نعمت خدایی به اتمام رسید .
این باید یک‏ روز خیلی مهمی باشد ، یک حادثه خیلی فوق العاده‏ای باید در آن روز واقع‏ شده باشد .
و این دیگر مربوط به شیعه و سنی نیست .
از عجایب قضیه اینست که از ما قبل و ما بعد این آیات هم هیچ چیزی که‏ دلالت بر آن روز بکند فهمیده نمی‏شود .
خلاصه از قرائن لفظی خود آیه چیزی درباره آن روز نمی‏شود فهمید .
یک وقت هست که قبل از آیه‏ای حادثه یا جریان یا مطلب خیلی مهمی را نقل کرده بعد می‏گوید " امروز " یعنی یه‏ مناسبت آن مطلبی که در اینجا گفتیم .

در این مورد اینطور نیست چون قبل‏ از این آیه دستورات بسیار بسیار ساده‏ای هست راجع به اینکه گوشت چه‏ حیوانی بر شما حلال است و گوشت چه حیوانی بر شما حرام است ، حکم میته چنین است ، خون بر شما حرام است ، گوشت خنزیر ( یعنی خوک ) بر شما حرام است و . . . یک مرتبه می‏گوید : « الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم و اخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی‏ و رضیت لکم الاسلام دینا »این که تمام می‏شود دو مرتبه بر می‏گردد به همان‏ سیاق اول که چه گوشتی حرام است و در صورت اضطرار مانعی ندارد : « فمن‏ اضطر فی مخمصة غیر متجانف ». . .
یعنی این آیات به شکلی است که اگر ما آن قسمت را از وسط آن برداریم ، ما قبل و ما بعد آن به همدیگر متصل‏ می‏شود بدون اینکه کوچکترین خللی وارد شود کما اینکه همین مضمونی که در ما قبل و ما بعد این آیات آمده در دو سه جای دیگر قرآن تکرار شده بدون‏ اینکه این امر در وسط قرار بگیرد ، و مطلب نیز متلائم و کامل می‏باشد .

مولا;104161 نوشت:
سوره النحل (زنبور)، آیه 36 وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد. سوره یونس، آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت. و آیات دیگر ......

سلام

من فکر کنم این ایات ایات متشابه است

درضمن کی گفته فقط حضرت زرتشت پیامبر ایران باستان بوده است؟
(البته اگر واقعا پیامبر بوده باشند)

اگر اشتباه نکنم 10 پیامبر داشتیم
شعیب
دانیال
درسته ؟
رضا جان در این مورد مطلب دارید؟

mkk1369;104261 نوشت:
سلام

من فکر کنم این ایات ایات متشابه است

درضمن کی گفته فقط حضرت زرتشت پیامبر ایران باستان بوده است؟
(البته اگر واقعا پیامبر بوده باشند)

اگر اشتباه نکنم 10 پیامبر داشتیم
شعیب
دانیال
درسته ؟
رضا جان در این مورد مطلب دارید؟

[=Verdana]با سلام
در این تاپیک توضیح داده شده

http://www.askdin.com/showthread.php?t=2260
.

مولا;104161 نوشت:

[=Arial Narrow]هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید. تعجب نکنید. این دستور صریح الله است و چندین بار آن را در قرآن تکرار کرده است تا جای هیچ شک وشبهه ای نباشد که ایرانی ها نباید از محمد پیروی کنند و باید از پیغمبر خودشان که زرتشت است پیروی کنند. من در اینجا آیه های قرآن را برایتان تکرار میکنم.



سوره ابراهیم، آیه 4 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.
سوره النحل (زنبور)، آیه 36 وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد.

سوره یونس، آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت.
و آیات دیگر ......







آشنای قریب;104199 نوشت:
سلام حالا فرض کنیم که درست می گی
بیچاره چینی ها و ژاپنی ها و فیلیپینی ها و مالدویوی ها و روس ها و اروپایی ها
چون این بیچاه ها پیامبر ندارند
تازه در این صورت خوش به حال اون قشری که پیامبرشون ساده تر گرفته مثلا پیامبری که ازدواج با محارم رو حلال کرده برای امتش راحت تر گرفته نسبت به پیامبری که ازدواج با محارم رو حلال ندونسته
البته شاید خدای عربها هم فرق داره با خدای فارس ها، مثلا خدای عرب ها ممکنه عرب باشه، خدای فارسا فارس باشه و ...
:aatash:


جواب بده
:Kaf:
غلامعلی نوری;104194 نوشت:
[=microsoft sans serif]اگر دین محمد هم برای تمام جهانیان بود و کامل بود
این آیه الیوم اکملت دینکم دیگه لزومی نداست
این آیه می گوید دین شما را کامل کردم نه دین ادیان دیگر را ( دقت شود)
پس این آیه می گوید دین اعراب کامل شد نه دینهای دیگر ( اکملت دینکم !!!!!!!!)
پس ادعای مولا ی گرامی باز رد نشده است
هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف مولای ارجمند نادرست باشد مگر اینکه بگوییم در قرآن تناقض وجود دارد

درود من و خدای من بر مولای راستجو


آشنای قریب;104204 نوشت:
[=arial]
در میان جمعیتی که پیامبر این سخن را گفت سلمان فاسی و فارس زباهای دیگر و بلال حبشی و سیاه پوستان دیگر و بسیاری از حق جویان از حجاز و حبشه و ایران و شامات و ... بوده که به پیامبر اسلام ایمان آوردند و پیامبر آنان را هم مخاطب قرار داده
سوال: شما ادعا کردید که ضمیر "کم" در الیوم اکملت لکم دینکم به اعراب می خورد
لطفا ادعای خود را ثابت کنید
[=arial]

غلامعلی نوری;104223 نوشت:

امان از دست این اینترنت زغالی ایران که هرچه زحمت کشیدم همه بر باد رفت ( پاسخ کاملی برای قریب آشنا نوشته بودم که در فرستادن پست مشکل پیش آمد )

جواب چی شد؟ یادت رفت یا حرف حق جواب نداره؟
تازه جواب بقیه ی کسانی که جویای حقیقت هستند و تو این تاپیک بر علیه تفکرات غلط شما مطلب نوشته اند هم بدید
آرزوی عاقبت بخیری برایتان می کنم

آشنای قریب;104283 نوشت:






جواب بده
:kaf:



جواب چی شد؟ یادت رفت یا حرف حق جواب نداره؟
تازه جواب بقیه ی کسانی که جویای حقیقت هستند و تو این تاپیک بر علیه تفکرات غلط شما مطلب نوشته اند هم بدید
آرزوی عاقبت بخیری برایتان می کنم

اینقدر ادای حق بجانب ها رو در نیار
اگه قول بدی بچه ی راستپذیر و مودبی باشی دوباره قبول زحمت کرده و جوابت را می نویسم و اگه نه همان بهتر که حافظ علیه سلام می فرماید

[="purple"] با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی
[/]

اگر قول میدی تا شروع کنم


تو قرآن کسایی که بین پیامبرا فرق میذارن و میگن که فقط یه دین مایه هدایته مذمت شدن:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=104389&postcount=4
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8711

با ایه ای که اول این بحث اومده جمع بندیش میشه این:
یعنی نمیشه بین پیامبرا فرق گذاشت و گفت ایرانیا فقط باید یه دین داشته باشن تا هدایت شن، ؟ یعنی میتونن هم دین کشور خودشونو داشته باشن هم میتونن یه دین دیگه انتخاب کنن
یعنی مثل ایه ها که فعلشون گذشته است حتما اجبار نیست اون مال موقعی بود که پیامبره اومده بود مال قدیما ،که اونا به خدا و روزقیامت کافر بودن نه اینکه یه دین دیگه داشتن که با اومدن یه پیامبر دیگه باطل بشه وگرنه خود آیه خودشو نقض میکنه

:Gig:

ولی اون دیگه نمیشه فهمید دین زرتشت یا موسی یا بودا چی بوده دیگه نمیشه چیزی که اونا آوردنو قبول داشت چون نمیدونیم چی بوده
هرچی تحریف نشده تره

میگه بل ملت ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین
بلکه دین ابراهیم حق گرایانه که از مشرکین نبود

مسیحیت و یهود شرک آلود شده بودن پس دیگه دین ابراهیم حنیف نبودن

کامل گفتمش؟

یعنی نهایتش اینکه میگه ما بین پیامبرا فرق نمیذاریم اینه که دیگه دینشون نیست و تحریف شده وگرنه دین اونا رو هم قبول داشتیم، ؟
:Gig:

غلامعلی نوری;104361 نوشت:
اینقدر ادای حق بجانب ها رو در نیار
اگه قول بدی بچه ی راستپذیر و مودبی باشی دوباره قبول زحمت کرده و جوابت را می نویسم و اگه نه همان بهتر که حافظ علیه سلام می فرماید

با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خود پرستی

اگر قول میدی تا شروع کنم


بنده هنوز جواب نگرفته ام و منتظرم
اگه جواب نداری کری نخون
در ضمن حافظ هم مسلمان بوده لطفا حرفهای خودمان را تحویل خودمان نده:Narahat az:
اسلام دین برتر و دین هدایت است

دوستان و استادان گرامی
درود
من خود یک موبدیار زرتشتی هستم.
1- در پاسخ به استاد مولا باید بگویم که نه در ایران و نه در میان پارسیان هند، دست کم از چند سده پیش، پذیرفتن دگر کیش، به کیش زرتشتی ممنوع شده است. این سخن شما در راستای تفرقه بینداز و حکومت کن است.
2- استاد شهید مطهری، نوشتاری در باره دین یا ادیان دارند. همچنین در بحث ختم نبوت، میگویند که در قرآن تنها یک دین و یک کتاب برای همه پیامبران آمده است. این به روشنی در خود قرآن هم آمده است.
3- اگر در دین های دیگر انحراف است، آیا در اسلام امروزین انحراف نیست؟ از طالبان و وهابیون بگیرید تا بنی امیه. در همین رویداد بحرین، چند روحانی عربستانی، بر پایه اسلام و قرآن اعتراض به حکومت را حرام دانستند. این انحراف نیست؟
4- همگی شما یک نکته را نادیده گرفتید.
دین خدا و کتاب خدا یکی است. یگانه است. برای هر امتی به زبان آن امت آمده است. دین خدا برای همه جهان و همه زمان یکیست و قابل اجراست. نجات بخش مردم در همه کشورهاست.
آشکار است که با فرهنگهای گوناگون باید با فرهنگ آن قوم سخن گفت. این همان است که در تفسیر المیزان و النمونه هم نوشته شده است.
در خود قرآن میفرماید که به خداوند تسلیم باشید و به روز جزا... باور داشته باشید که شما را بس است.

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
فولادوند: در حقيقت كسانى كه [به اسلام] ايمان آورده و كسانى كه يهودى شده‏اند و ترسايان و صابئان هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشت و كار شايسته كرد پس اجرشان را پيش پروردگارشان خواهند داشت و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهناك خواهند شد
مکارم: كساني كه (به پيامبر اسلام) ايمان آورده‏اند، و يهود و نصاري و صابئان (پيروان يحيي يا نوح يا ابراهيم) آنها كه ايمان بخدا و روز رستاخيز آورده‏اند و عمل صالح انجام داده‏اند پاداششان نزد پروردگارشان مسلم است، و هيچگونه ترس و غمي براي آنها نيست (و هر كدام از پيروان اديان كه در عصر و زمان خود بر طبق وظائف و فرمان الهي عمل كرده‏اند ماجورند و رستگار).
خرمشاهی: از مؤمنان و يهوديان و مسيحيان و صابئين، هر كس كه به خداوند و روز بازپسين ايمان آورده و نيكوكارى كرده باشد، پاداششان نزد خداوند [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند

دوستان گرامی آن اندازه که من میفهمم، خداوند نخواسته که کسی پیرو پیامبر خاصی باشد، او ایمان و تسلیم به خداوند را خواسته است.
در هیچ جای قرآن بر خلاف سخن استاد رضا و چند استاد دیگر نخواسته که با آمدن پیامبر تازه، پیامبر پیش رها شود.
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۴۶﴾
فولادوند: و با اهل كتاب جز به [شيوه‏اى] كه بهتر است مجادله مكنيد مگر [با] كسانى از آنان كه ستم كرده‏اند و بگوييد به آنچه به سوى ما نازل شده و [آنچه] به سوى شما نازل گرديده ايمان آورديم و خداى ما و خداى شما يكى است و ما تسليم اوييم
مکارم: با اهل كتاب جز به روشي كه از همه نيكوتر است مجادله نكنيد، مگر كساني كه از آنها مرتكب ظلم و ستم شدند، و به آنها بگوئيد ما به تمام آنچه از سوي خدا بر ما و شما نازل شده ايمان داريم، معبود ما و شما يكي است و در برابر او تسليم هستيم.
خرمشاهی: و با اهل كتاب جز به شيوه‏اى كه نيكوتر است، مجادله مكنيد، مگر با ستمگران آنان، و بگوييد به آنچه بر ما و به آنچه بر شما نازل شده ايمان آورده‏ايم، و خداى ما و خداى ما و خداى شما يكى است و ما همه فرمانبردار اوييم‏

مولا;104161 نوشت:

[=courier new]هموطنان خوب ایرانی من. اگر قرآن را قبول دارید و باور دارید که قرآن را الله فرستاده است و محمد ابن عبدالله رسول الله است، بدانید که الله دستور داده که شما باید زرتشتی بشوید. تعجب نکنید. این دستور صریح الله است و چندین بار آن را در قرآن تکرار کرده است تا جای هیچ شک وشبهه ای نباشد که ایرانی ها نباید از محمد پیروی کنند و باید از پیغمبر خودشان که زرتشت است پیروی کنند. من در اینجا آیه های قرآن را برایتان تکرار میکنم.


[=courier new]


[=courier new]

[=courier new] سوره ابراهیم، آیه 4 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ ۖ فَيُضِلُّ اللَّـهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ما برای هیچ قومی پیغمبری نفرستادیم بغیر از پیغمبری که به زبان آنان سخن بگوید. و بنا براین محمد برای ما پارسی زبانان فرستاده نشده است. پیامبر پارسی زبان زرتشت بود.

[=courier new]

[=courier new]



[=courier new]سوره النحل (زنبور)، آیه 36 وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ما برای هر جامعه ای رسولی فرستاديم، می گفت: "خدا را بپرستيد و از پرستش هرگونه بتی اجتناب کنيد برای ما ایرانیان این رسول زرتشت بود که پیام یکتا پرستی را مطابق با خلق و خوی ایرانی آورد.



[=courier new] سوره یونس، آیه 47 وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ برای هر امتی رسولی است که هرگاه آن رسول آید و حجت کند، حکم به عدل خواهد شد و هیچکس ستم نخواهد دید. دوباره، پیامبر ایرانی برای مردم ایرانی یعنی زرتشت.
[=courier new]

[=courier new]و آیات دیگر ......
[=courier new]

[=courier new]



باسلام

خوب بنده اول بار که این مطالب رو خوندم خنده ام گرفت :khaneh:

چون این مطلب آنقدر سست هست که جوابش برام اظهر من الشمس هست

ولی خوب دوست دارم بدونم این آیه ها به نظر این مفسر عزیز چگونه تفسیر می شود ؟!!!!!!

و اطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون / آل عمران 132

یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم /نساء 59

ومن یطع الله والرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیم من ..... / نساء69

و آیات از این قبیل که به نظر تمامی مفسران منظور از این رسولها حضرت محمد است به دلایل فراوان ...
که انشا الله اگر خواستید کارشناسان عزیز تفسیر به بحث می پردازند

و از همه مهمتر آیه

ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین /آل عمران 58

که مهر بطلانی بزرگ بر هر چه زرتشت و یهود و مسیح و غیره است

بله اگر قرآن را کنار بگذارید می توان چنین حرفی را زد یا بگو ئید خطاب قرآن فقط با اعراب است که آن هم با یک کوه دلیل رد می شود

پس :ghash::ghash::ghash::ghash::ghash::khandeh!::Nishkhand::Khandidan!::khaneh:

غلامعلی نوری;104194 نوشت:
[=microsoft sans serif]

پس ادعای مولا ی گرامی باز رد نشده است

هیچ دلیلی وجود ندارد که حرف مولای ارجمند نادرست باشد مگر اینکه بگوییم در قرآن تناقض وجود دارد

درود من و خدای من بر مولای راستجو

در ضمن ظاهرا دوست عزیز آقای نوری که تاحالا از اهل تسنن دفاع می کرد و اکنون تصمیم دارد بنا بر این نظریه متقن (!!!) زردشتی شوند
خوب تبریک عرض می کنم!!!!! :tavallod:

یا ممکن هم هست باز به دین اسلام بمانند البته با قول به وجود تناقض در قرآن کریم :Esteghfar:

به هر حال ایشان تکلیف دین خود را معلوم بفرمایند ما بدانیم با چه زبانی صحبت بکنیم !!!

نقل قول:
ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین /آل عمران 58
عیسی تسلیم خدا شد و اسام آورد تو قرآن اومده شاید یعنی تسلیم خدا بودن
مثلا کسی که شیطونو میپرسته یا آدم خواره جز اینا نیست

جمع بندیش میشه اینکه تو قران اومده مسلمون بودن بهتره ولی تنها راه هدایت نیست

نقل قول:
دوستان گرامی آن اندازه که من میفهمم، خداوند نخواسته که کسی پیرو پیامبر خاصی باشد، او ایمان و تسلیم به خداوند را خواسته است.

منتقد;104622 نوشت:
عیسی تسلیم خدا شد و اسام آورد تو قرآن اومده شاید یعنی تسلیم خدا بودن

مثلا کسی که شیطونو میپرسته یا آدم خواره جز اینا نیست

جمع بندیش میشه اینکه تو قران اومده مسلمون بودن بهتره ولی تنها راه هدایت نیست


منتقد گرامی
درود
شما چند نکته را نادیده گرفتید.
آن اینست که دین خدا یکیست. همه پیامبران هم دین و کتاب خدا را به مردم آموزش داده اند، تنها به زبانهای گوناگون.
این را خود قرآن میفرماید. سخن بنده نیست که آن را به سخره گرفته اید.

نقل قول:
این را خود قرآن میفرماید. سخن بنده نیست که آن را به سخره گرفته اید.

حرف شما و قرآنو مسخره نکردم که !
حرف خودمو زدم


منتقد;104633 نوشت:

حرف شما و قرآنو مسخره نکردم که !

حرف خودمو زدم



منتقد گرامی
درود
مرا ببخشید، در سخن شما گونه ای استهزا دیدم، چون زود رنج هستم، به خودم گرفت.
به هر روی من درست نفهمیدم که چه میفرمایید و خواست درست شما چیست.

نقل قول:
مرا ببخشید، در سخن شما گونه ای استهزا دیدم، چون زود رنج هستم، به خودم گرفت.
به هر روی من درست نفهمیدم که چه میفرمایید و خواست درست شما چیست.

خواهش میکنم:hamdel:

من به شما کاری نداشتم حرف شما رو چون قبول داشتم کنار حرف خودم اوردم.
:hamdel:

منتقد;104657 نوشت:

خواهش میکنم:hamdel:

من به شما کاری نداشتم حرف شما رو چون قبول داشتم کنار حرف خودم اوردم.
:hamdel:


منتقد گرامی
درود
سپاسگزارم

آشنای قریب;104204 نوشت:
در میان جمعیتی که پیامبر این سخن را گفت سلمان فاسی و فارس زباهای دیگر و بلال حبشی و سیاه پوستان دیگر و بسیاری از حق جویان از حجاز و حبشه و ایران و شامات و ... بوده که به پیامبر اسلام ایمان آوردند و پیامبر آنان را هم مخاطب قرار داده
سوال: شما ادعا کردید که ضمیر "کم" در الیوم اکملت لکم دینکم به اعراب می خورد
لطفا ادعای خود را ثابت کنید

[="purple"]نخست [/]

سلمان فارسی !!! از آن هنگامی که وارد عربستان شد و تا هنگام مرگ دیگر به ایران بر نگشته است وحتی راضی شده بود که نام او را تازی کنند

پس سلمان فارسی[="blue"] تابعیت و ملیت و حتی شناسنامه ی عربی[/] گرفته بود و دیگر بنا به دلایلی خود را ایرانی نمی دانسته چون اگر باز به ایران تعلق داشت در نهایت به کشورش باز می گشت و با همان نام پارسی خویش در میان هم میهنان خود از سرراستی برای اسلام تبلیغ می کرد !!!!
نمونه های امروزی هم داریم ایرانی هایی که تابعیت و ملیت و مرام آمریکایی گرفته و نام خود را هم آلش کرده اند
نتیجه اینکه [="blue"] نامبرده دیگر عرب شده[/] و مانند دیگر اعراب مخاطب[="purple"] الیوم اکملت دینکم ..[/].. بوده

[="purple"]دوم[="blue"] در دین اجباری نیست [/]
[/]
تغییر زبان و گرایش به دینی نو در مورد یک نفر هیچگاه نمی تواند آینه ی تمام نما ی کشور و زادگاه اصلی او باشد
یک فرد نمی تواند نماینده آشکاری از دین کشور و زادگاهش باشد

[="purple"]سوم [="blue"]گرفتن شناسنامه ی تازی [/]
[/]

می دانید که پیامبر اسلام در سخنی سیاسی و تبلیغی گفته است

[="purple"] [="darkgreen"]سلمان منا اهل البیت[/] [/]

و این سخن این را می رساند که [="darkgreen"]روزبه[/] ( سلمان) دیگر تازی و مسلمان شده و در جرگه خانواده ی پیامبر قوم عرب جای گرفته است

[="purple"] چهارم
[/]
جمله ی [="purple"] الیوم اکملت دینکم .[/]... [="blue"] اشاره به دین است و نه ملیت و زبان [/]

می گوید ای مسلمانان دین شما را کامل کردم

و روزبه فارسی پیشین و دیگر خارجی هایی که تابعیت عرب را گرفته بودن هم در این آیه مخاطب اند و ربطی هم به زبان و ملیت آنها ندارد چونکه همه در یک نکته مشترک بودند و آن تابعیت تازی پذیرفتن و مسلمان گشتن

[="purple"] پنجم [="blue"] قاعده ی تغلیب [/]
[/]

به فرض افراد انگشت شماری هم از دیگر کشور ها در بین عربها بوده باشند

در این آیه با توجه به ادبیات عرب قاعده ی تغلیب بکار رفته است

پس منظور از عبارت [="purple"] اکملت دینکم [/]همان دین اعراب است نه دین عده ی انگست شماری از دیگر ملل

یاوران منجی;104604 نوشت:
ولی خوب دوست دارم بدونم این آیه ها به نظر این مفسر عزیز چگونه تفسیر می شود ؟!!!!!!

و اطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون / آل عمران 132

یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم /نساء 59

ومن یطع الله والرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیم من ..... / نساء69

مخاطب همه ی این آیات تازیان هستند نه ملل دیگر

یاوران منجی;104604 نوشت:
ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین /آل عمران 58

[="blue"]که مهر بطلانی بزرگ بر هر چه زرتشت و یهود و مسیح و غیره است [/]

عجب
[="blue"] مهر بطلان بر هرچه پیامبر می زنی ؟؟؟؟؟
جناب محکم و متین گو کافی بود پیش از اینکه اینگونه سخن بگویید آیه ی پیشین همین آیه ای که آورده اید را مطعالعه می کردید که چی گفته

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَينَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِي مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيونَ مِنْ رَبِّهِمْ[="purple"] لَا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِنْهُمْ[/] وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(آل عمران/84)

[="darkgreen"]ای محمد خودت بگو [/] : «به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسي و عيسي و [="blue"][="black"]دیگر پيامبران پروردگار[/][/] ، از طرف پروردگارشان داده شده است؛[="blue"][="purple"] ما در ميان هيچ يک از آنان فرقي نمي‌گذاريم[/][/]؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.»

این آیه می گوید بین محمد و دیگر پیامبران هیچ فرقی نباید گذاشته شود

[/]

و[="purple"] نحن له مسلون[/] را در آخر از[="red"] قول محمد [/]می گوید و می رساند پیامبرها فقط و فقط وسیله هستند
[="purple"] و دین خالص یعنی خدا پرستی نه وسیله پرستی [/]

غلامعلی نوری;105282 نوشت:

سلمان فارسی !!! از آن هنگامی که وارد عربستان شد و تا هنگام مرگ دیگر به ایران بر نگشته است وحتی راضی شده بود که نام او را تازی کنند
پس سلمان فارسی تابعیت و ملیت و حتی شناسنامه ی عربی گرفته بود و دیگر بنا به دلایلی خود را ایرانی نمی دانسته چون اگر باز به ایران تعلق داشت در نهایت به کشورش باز می گشت و با همان نام پارسی خویش در میان هم میهنان خود از سرراستی برای اسلام تبلیغ می کرد !!!!
نمونه های امروزی هم داریم ایرانی هایی که تابعیت و ملیت و مرام آمریکایی گرفته و نام خود را هم آلش کرده اند
نتیجه اینکه نامبرده دیگر عرب شده و مانند دیگر اعراب مخاطب الیوم اکملت دینکم .... بوده

خیلی ها هستند که به کشور های دیگری می روند و تا پایان عمرشان هم آنجا می مانند اما تابع آنجا نمی شوند خیلی از ایرانی ها هم هستند که نه تنها در کشور اروپایی زندگی کرده اند بلکه آنجا بدنیا آمده اند و چون پدر و مادرشان ایرانی است تابع ایران هستند و در انتخابات شرکت می کنند و برای ایران تصمیم می گیرند ولو اینکه در تمام عمرشان یک بار هم ایران نیامده باشند یا در آن کشور مشغول به کار باشند ولو کارهای مربوط به حکومت آن کشور
لذا این سخن شما نمی تواند دلیلی باشد بر احراز از وطن کردن سلمان فارسی
تازه شما هیچ جای تاریخ پیدا نمی کنید که سلمان احراز از وطنش کرده باشد
غلامعلی نوری;105282 نوشت:
دوم در دین اجباری نیست
تغییر زبان و گرایش به دینی نو در مورد یک نفر هیچگاه نمی تواند آینه ی تمام نما ی کشور و زادگاه اصلی او باشد
یک فرد نمی تواند نماینده آشکاری از دین کشور و زادگاهش باشد

اگر اینطور باشد پیامبر باید بگوید "یا اعراب" الیوم اکملت لکم دینکم و ... اما پیامبر قید یا اعراب نیاورده چون خطابش به نمایندگان همه مردم جهان است
در ضمن عقل حکم می کند که از عدالت خدا ساقط باشد که در یک دین ازدواج با محارم حلال باشد و در دین دیگر ازدواج با محارم حرام
در یک دین سخت گیری بسیار زیاد باشد و در دین دیگر بسیار کم
ضروریات یک دین الهی با ضروریات دین دیگر متفاوت باشد

غلامعلی نوری;105282 نوشت:
سوم گرفتن شناسنامه ی تازی
می دانید که پیامبر اسلام در سخنی سیاسی و تبلیغی گفته است
سلمان منا اهل البیت
و این سخن این را می رساند که روزبه ( سلمان) دیگر تازی و مسلمان شده و در جرگه خانواده ی پیامبر قوم عرب جای گرفته است

این حرف ادعایی بیش نیست و نیاز به دلیل دارد
چون اگر این سخن درست بود پیامبر اسلام باید به دیگر خارجی ها هم منا اهل البیت می فرمود اما تنها درباره سلمان فارسی فرموده "سلمان منا اهل البیت" و به هیچ احدالناسی بغیر از سلمان منا اهل البیت نفرموده
غلامعلی نوری;105282 نوشت:
چهارم
جمله ی الیوم اکملت دینکم .... اشاره به دین است و نه ملیت و زبان
می گوید ای مسلمانان دین شما را کامل کردم
و روزبه فارسی پیشین و دیگر خارجی هایی که تابعیت عرب را گرفته بودن هم در این آیه مخاطب اند و ربطی هم به زبان و ملیت آنها ندارد چونکه همه در یک نکته مشترک بودند و آن تابعیت تازی پذیرفتن و مسلمان گشتن

اتفاقا این نشان دهنده این است که اسلام یک دین است برای تمام مردم دنیا
چنین تفکری که شما دارید تفکر نژاد پرستانه است
اگر هر کشور و هر زبان و ملیتی قرار بود یک دین داشته باشند متفاوت از دین دیگر هرج و مرج تمام دنیا را فرا می گرفت چه بسا تمام مشکلاتی که امروزه در دنیا هست به خاطر همین تفکر نژاد پرستانه ای است که عده زیادی از مردم دنیا دارند لذا شما از آنان نباشید
نکته دیگر اینکه در هیچ دینی و هیچ کتابی نیامده الیوم اکملت لکم دینکم و تمام ادیان الهی به جای این سخن وعده به پیامبر خاتمی داده اند که دین کامل را او می آورد و دین کامل توسط پیامبر خاتم آمد و جالب اینجاست که شما قبول دارید که او فرستاده خداست اما قبول ندارید که باید از او اطاعت کرد و به خاطر تعصب بی جایتان حق را کتمان می کنید
غلامعلی نوری;105282 نوشت:
پنجم قاعده ی تغلیب
به فرض افراد انگشت شماری هم از دیگر کشور ها در بین عربها بوده باشند
در این آیه با توجه به ادبیات عرب قاعده ی تغلیب بکار رفته است
پس منظور از عبارت اکملت دینکم همان دین اعراب است نه دین عده ی انگست شماری از دیگر ملل

اما نامه های پیامبر به پادشاهان بزرگ آن زمان مثل پادشاه ایران و حبشه و روم و دعوت کردن آنان به اسلام چیزی غیر از حرف شما را می رساند لذا قاعده تغلیب هم به واسطه قرینه هایی که آمده رد می شود

و السلام علی من اتبع الهدی

سلام

یه سوال

پس ان زمان که می گویند سلمان از پیامبر اجازه خواست بیاید ایران برای جشن نوروز و تایید این جشن توسط پیامبر چی؟

کسی جایی معتبر خوانده است؟

می شود در صورت صحت سندش را قرار دهید؟:Sham:

عرض سلام و ادب

موبدیار مهران;104659 نوشت:
منتقد گرامی درود سپاسگزارم


درود بر موبديار مهربان ، اولين ديوار کوتاه از آن شما دوست عزيز. راستش را بخواهيد من از دين زردشت چيز زيادي نميدانم و از کم و کيف هموطنان زردشتي بسيار کمتر و بي انکه فخري بدانم دين آبا و اجدادي که عاقبتشان نه به خير شد! و نه انگيزه​اي که آتش ديگر در جان خويش بفکنم و مفتخر به پارسيان هندويي شوم و .....
همچنين بعيد ميدانم ساير دوستان نيز چون من (البته شايد به جز محتمل معدود کساني) کسي بخواهد زرتشتي شود. هر چند تنها شنيده بودم يهوديان اينگونه مي انديشند که ورود و خروج از دينشان ممنوع است (منع ورود را مطمئنم) که اگر اشتباه نکنم ريشه اين امر هم در اين است که معتقدند به اينکه خداوند متعال (ببخشيد يهوه متعال!) به خاطر خوش​تيپي ايشان! ،​قومشان را برگزيده عالم نموده و ظاهراً دليلش به سبب اين حال غليظي که از آسمان بديشان داده شده است.
ولي عقيده زرتشتيان را نميدانم که چگونه است و بر چه مبنايي است. پس نيات و افکار زرتشتيان عزيز در اين باب براي من و ما مجهول است و اينکه آيا زرتشت به شما چه فرموده که اينچنين تعبيري داريد که چنگي هم به دل نميزند! ...را شما به ما بفرماييد. ولي اجازه ميدهيد که يک چيز را که زرتشت به ما! گفته است! که خوب ميدانيم....همه ايراني​ها ميدانند! اصلا همه انسانها ميدانند.
اين آيه اهورايي :
پندار نيک - گفتار نيک - کردار نيک
اين سه آيه که در واقع به کلامي يگانه (نيک) هم ميشود گفت و شنيد و انديشيد، بر دل و جان کدام انساني نمينشيند؟! کدام انساني کمتر از اينها انسان است! و چه کسي به بيشتر از اين نيازمند؟ و البته که سرچشمه پاک چنين آيه​ اي از پندار نيک سرچشمه دارد و اين مايه خرد است که اصيل​ترين و بي واسطه ترين ابعاد روحي انسان را در گفتار و کردارش متجلي و زواياي متعالي جان و دلش را روشن ميسازد. بي آنکه نابخردانه چشم از خويش فروبندد و به آسمان و ماسوا و موهومات و هيولاها هلاک شود.
حتما با اين عرض دوستان آسمان نما رگ​هاي گردنشان برآمد... خاصه همکيشان عزيزم و خاصه​تر عزيزاني که طبق معمول بيش از متن در حاشيه سير ميکنند و سخت مراقب زوائد هستند و بسيار بسيار حواسشان بسيار جمع است . حتي دايم الذکر و الجهاد ، که همه اعمالشان را نيست مگر جز حمد و ثناي باريتعالي ! باور کنيد من بارها شاهد بوده​ام ميزان جهد و مشقت که در دخول در الحمد داشته اند ... شما نشنيده​ايد:....ح..ح... گاهي آدمي شک ميکند با اين عمق اداي حروف از مخرج! و ساير اعتقادات مخرجي ايشان، بعيد است که عاقبتشان به نيکي باشد و خداي ناکرده در ميانه ولااضالين بمانند و ....چه عرض کنم

manmehdiam;105365 نوشت:
عرض سلام و ادب نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : موبدیار مهران منتقد گرامی درود سپاسگزارم درود بر موبديار مهربان ، اولين ديوار کوتاه از آن شما دوست عزيز. راستش را بخواهيد من از دين زردشت چيز زيادي نميدانم و از کم و کيف هموطنان زردشتي بسيار کمتر و بي انکه فخري بدانم دين آبا و اجدادي که عاقبتشان نه به خير شد! و نه انگيزه​اي که آتش ديگر در جان خويش بفکنم و مفتخر به پارسيان هندويي شوم و ..... همچنين بعيد ميدانم ساير دوستان نيز چون من (البته شايد به جز محتمل معدود کساني) کسي بخواهد زرتشتي شود. هر چند تنها شنيده بودم يهوديان اينگونه مي انديشند که ورود و خروج از دينشان ممنوع است (منع ورود را مطمئنم) که اگر اشتباه نکنم ريشه اين امر هم در اين است که معتقدند به اينکه خداوند متعال (ببخشيد يهوه متعال!) به خاطر خوش​تيپي ايشان! ،​قومشان را برگزيده عالم نموده و ظاهراً دليلش به سبب اين حال غليظي که از آسمان بديشان داده شده است. ولي عقيده زرتشتيان را نميدانم که چگونه است و بر چه مبنايي است. پس نيات و افکار زرتشتيان عزيز در اين باب براي من و ما مجهول است و اينکه آيا زرتشت به شما چه فرموده که اينچنين تعبيري داريد که چنگي هم به دل نميزند! ...را شما به ما بفرماييد. ولي اجازه ميدهيد که يک چيز را که زرتشت به ما! گفته است! که خوب ميدانيم....همه ايراني​ها ميدانند! اصلا همه انسانها ميدانند. اين آيه اهورايي : پندار نيک - گفتار نيک - کردار نيک اين سه آيه که در واقع به کلامي يگانه (نيک) هم ميشود گفت و شنيد و انديشيد، بر دل و جان کدام انساني نمينشيند؟! کدام انساني کمتر از اينها انسان است! و چه کسي به بيشتر از اين نيازمند؟ و البته که سرچشمه پاک چنين آيه​ اي از پندار نيک سرچشمه دارد و اين مايه خرد است که اصيل​ترين و بي واسطه ترين ابعاد روحي انسان را در گفتار و کردارش متجلي و زواياي متعالي جان و دلش را روشن ميسازد. بي آنکه نابخردانه چشم از خويش فروبندد و به آسمان و ماسوا و موهومات و هيولاها هلاک شود. حتما با اين عرض دوستان آسمان نما رگ​هاي گردنشان برآمد... خاصه همکيشان عزيزم و خاصه​تر عزيزاني که طبق معمول بيش از متن در حاشيه سير ميکنند و سخت مراقب زوائد هستند و بسيار بسيار حواسشان بسيار جمع است . حتي دايم الذکر و الجهاد ، که همه اعمالشان را نيست مگر جز حمد و ثناي باريتعالي ! باور کنيد من بارها شاهد بوده​ام ميزان جهد و مشقت که در دخول در الحمد داشته اند ... شما نشنيده​ايد:....ح..ح... گاهي آدمي شک ميکند با اين عمق اداي حروف از مخرج! و ساير اعتقادات مخرجي ايشان، بعيد است که عاقبتشان به نيکي باشد و خداي ناکرده در ميانه ولااضالين بمانند و ....چه عرض کنم


سلام

:Gig:

من نفهمیدم شما می خواهید زرتشتی شوید

یا نکوهش کردید؟:Gig::Gol:

manmehdiam;105365 نوشت:
ولي عقيده زرتشتيان را نميدانم که چگونه است و بر چه مبنايي است. پس نيات و افکار زرتشتيان عزيز در اين باب براي من و ما مجهول است و اينکه آيا زرتشت به شما چه فرموده که اينچنين تعبيري داريد که چنگي هم به دل نميزند! ...را شما به ما بفرماييد. ولي اجازه ميدهيد که يک چيز را که زرتشت به ما! گفته است! که خوب ميدانيم....همه ايراني​ها ميدانند! اصلا همه انسانها ميدانند.
اين آيه اهورايي :
پندار نيک - گفتار نيک - کردار نيک

مهدی گرامی
درود
در آغاز سخن نخست باید یادآوری کنم که واژه پندار، برگردان اشتباهی از واژه من است. پندار از وهم و خیال سرچشمه میگیرد، در حالی که من/منش/اندیشه با خرد و دانش سر و کار دارد.
واژه های اوستایی هومنه، هواوخته، هوورشته است. در زبان ساسانی این سه واژه چنین هستند: وه منشنه، وه گوشنه، وه ورزشنه. از این روی برگردان فارسی این سه واژه باید چنین باشد: منش/اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک.

دوم- اشو زرتشت درگاتها چیزی در این باره نگفته است. در اصل در گاتها چیزی به نام دین، اینگونه که ما میشناسیم، نیست. آنچه که است، دو دسته مردم هستند، راستکاران که با شناخت هنجار هستی و هماهنگ شدن با آن، با اندیشه روشن و منش نیک به سوی خداوند برای رسایی میکوشند. دسته دوم نیز دروغکاران هستند که به سوی نا (غیر) خدا میروند و ....
این دستور ممنوع بودن ورود به دین زرتشتی یک دستور از سوی انجمن موبدان است و یک دستور اجتماعی است، نه دینی.

دینی که به گفته شادروان خمینی (ره) فرمانروایی (حکومت) ندارد، نمیتواند پاکی و درستی و احکام و ... خود را نگه دارد. از این روی اگر کسی به دین در آید، آن دین نابود میشود.
البته یک ریشه نادرست و نا انسانی هم مانند آنچه که در باره یهودیان هم گفتی، هست که ریشه در تفاخر مغان ماد دارد.

به هر روی دین خدا یک دین است، به زبان و فرهنگ گوناگون.
در میکده و دیر جانانه تویی تو
هرجا که روم صاحب این خانه تویی تو

منتقد;104622 نوشت:
عیسی تسلیم خدا شد و اسام آورد تو قرآن اومده شاید یعنی تسلیم خدا بودن
مثلا کسی که شیطونو میپرسته یا آدم خواره جز اینا نیست

جمع بندیش میشه اینکه تو قران اومده مسلمون بودن بهتره ولی تنها راه هدایت نیست


با سلام
امیدورام بدونید کسی که قرآن رو از نزد خودش تفسیر کنه چه عواقبی داره

لذا خواهشمندم از طرف فردی عالم که تخصص در زمینه قرآن دارد یک شاهد یا دلیل محکم برای این حرف اقامه فرمائید و الا .....
من فسر القرآن برایه فلیتبوء مقعده من النار (این مضمون حدیث است الفاظ دقیقش یادم نیست )

غلامعلی نوری;105302 نوشت:
مخاطب همه ی این آیات تازیان هستند نه ملل دیگر

عجب
مهر بطلان بر هرچه پیامبر می زنی ؟؟؟؟؟
جناب محکم و متین گو کافی بود پیش از اینکه اینگونه سخن بگویید آیه ی پیشین همین آیه ای که آورده اید را مطعالعه می کردید که چی گفته

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَينَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِي مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(آل عمران/84)

ای محمد خودت بگو : «به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسي و عيسي و دیگر پيامبران پروردگار ، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يک از آنان فرقي نمي‌گذاريم؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.»

این آیه می گوید بین محمد و دیگر پیامبران هیچ فرقی نباید گذاشته شود

و نحن له مسلون را در آخر از قول محمد می گوید و می رساند پیامبرها فقط و فقط وسیله هستند
و دین خالص یعنی خدا پرستی نه وسیله پرستی

با سلام

لطفا خواهش می کنم کمی به پستها دقت کنید من گفتم مهر بطلان بر یهود و مسیح است نه بر موسی و عیسی
چون خود این افراد برای ما بسیار محترم هستند و ما در دعا های خود از این افراد می خواهیم که نزد خدا برای ما دعا کنند
و دینهایشان هم فی نفسه هیچ عیب و ایرادی ندارد بلکه بنا بر نظر آیت الله جوادی آملی تمامی انبیا یک اصول دین را تبلیغ می کردند وآن توحید معاد و نبوت بوده و در این آیه هم که می فرماید میان آنها هیچ فرقی نیست شاید به همین منظور باشد
دقت کنید فرموده میان آنچه ما بر این افراد نازل کردیم هیچ فرقی نیست نه در میان ادیانی که پس از آنها باقی مانده که آن ادیان همین اصولهای مشترک را هم مورد تحریف قرار دادند (تثلیث مسیحیت و انکار نبوت انبیای ما بعدی و ...) و میان آنها فرق بسیار به وجود آمده

در خود این آیه شریفه ملاحظه بفرمائید((((((((((به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسي و عيسي و دیگر پيامبران پروردگار ، از طرف پروردگارشان داده شده است )))))))))

معلوم است که آنچه تمامی این پیامبران آورده اند یکی است و همان اصول مشترکی است که عرض کردم
ولی هم اکنون هم اینچنین است ؟!!!

ببینید اکنون بین اعتقادات و دین یهود و مسیح از زمین تا آسمان فاصله است (حتی در توحید !!)
((این خود یکی از دلایل انحراف آن ادیان شمرده شده ))

نقل قول:
و دین خالص یعنی خدا پرستی نه وسیله پرستی
و شما که همچنان با مفهوم وسیله مشکل دارید !!!!:Gig:

از گفته های قبلی جواب این هم معلوم شد که پیامبران با هم یک حرف را زده اند اما اولا فروع میان آنها بنا بر مصالح خداوند تغییر کرده ( در مسیحیت شرب خمر جایز است و در اسلام حرام )
و ثانیا آن دین های دیگر به دست انسانها تحریف شده اند اما اسلام خیر

در ضمن آقای نوری شماکه مسلمانی ( ان شا الله ) حضرت محمد را می پرستید معاذ الله یا خدا را ؟!

مگر در قرآن نداریم که عیسی در قیامت به مسیحیان می گوید : آیا من به شما گفتم مرا بپرستید؟!

ظاهرا شما وقتی می روید پیش یک دکتر و نسخه او را عمل می کنید او را پرستیده اید نه؟!



ادیان روشهای مختلف برای جهت دهی صحیح انسان است که از طرف خداوند می آید و هیچ تحریفی نباید در آن باشد تا انسان را به کمال برساند

در ضمن تکلیف این آیه معلوم نشد
ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین /آل عمران 58

حیف امتحاناتم نزدیک و سنگین است و الا این حرفها را مفصل و مستند تز مطرح می کردم

یاوران منجی;105416 نوشت:
امیدورام بدونید کسی که قرآن رو از نزد خودش تفسیر کنه چه عواقبی داره

سلام

اینو منم از کارشناس عقاید سایت پاسخگو پرسیدم
گفتند بله حضرت عیسی مسلمان شده اند

شما هم بپرسید ببینیم درست است یا نه:Gol:

یاوران منجی;105426 نوشت:

در ضمن تکلیف این آیه معلوم نشد
ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخره من الخاسرین /آل عمران 58

حیف امتحاناتم نزدیک و سنگین است و الا این حرفها را مفصل و مستند تز مطرح می کردم


یاوران منجی گرامی
درود
یکم- خواهشمندم که سوره عنکبوت آیه 46 و سوره ابراهیم آیه 4، همچنین سوره بقره (بویژه آیه 69) را دوباره بخوانید.

دوم- اگر دینهای یهودی و مسیحی دچار انحراف شده اند، اسلام نشده؟ پس طالبان و وهابیان، اسماعیلیه، شیخیه، و ..... چی هستند؟ مذهب سنی که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهد، شیعه را انحرافی در اسلام میدانند.

غلامعلی نوری;105302 نوشت:
مخاطب همه ی این آیات تازیان هستند نه ملل دیگر

عجب
مهر بطلان بر هرچه پیامبر می زنی ؟؟؟؟؟
جناب محکم و متین گو کافی بود پیش از اینکه اینگونه سخن بگویید آیه ی پیشین همین آیه ای که آورده اید را مطعالعه می کردید که چی گفته

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَينَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِي مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَينَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ(آل عمران/84)

ای محمد خودت بگو : «به خدا ايمان آورديم؛ و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده؛ و آنچه به موسي و عيسي و دیگر پيامبران پروردگار ، از طرف پروردگارشان داده شده است؛ ما در ميان هيچ يک از آنان فرقي نمي‌گذاريم؛ و در برابر (فرمان) او تسليم هستيم.»

این آیه می گوید بین محمد و دیگر پیامبران هیچ فرقی نباید گذاشته شود


با سلام
ببین جناب نوری باز آمدید نسازید با علم !!
اخه این چه استدلالی است ؟
(مخاطب همه ی این آیات تازیان هستند نه ملل دیگر )شمایی که به دوستان یاد آوری میکنید که به آیات دیگر توجه کنند چرا خود توجه نمیکنید؟
در همین آیه جواب شما داده شده!!بنده متعجبم که شما این روش تفسیری را از چه کسی آموخته اید که اینقدر شما را به بیراه میبرد !!

برترين آيين الهى ، اسلام است تاكنون بحثهاى مشروحى در آيات گذشته درباره مذاهب پيشين آمده در اين آيات بحث درباره اسلام آغاز مى شود و توجه اهل كتاب و پيروان اديان گذشته را به آن جلب مى كند.
در آيه نخست مى فرمايد: آيا آنها غير از آيين خدا مى طلبند؟
آيين او همين اسلام است (افغير دين الله يبغون ).
سپس مى افزايد: تمام كسانى كه در آسمانها و زمين اند چه از روى اختيار يا اجبار اسلام آورده اند (و در برابر فرمان او تسليم اند) و همه به سوى او باز گردانده مى شوند بنابراين اسلام آيين همه جهان هستى و عالم آفرينش است (و له اسلم من فى السموات و الارض طوعا و كرها و اليه يرجعون ).
در اينجا قرآن مجيد اسلام را به معنى وسيعى تفسير كرده و مى گويد: تمام كسانى كه در آسمان و زمين اند و تمام موجوداتى كه در آنها وجود دارند مسلمان اند يعنى در برابر فرمان او تسليم اند زيرا روح اسلام همان تسليم در برابر حق است منتها گروهى از روى اختيار (طوعا) در برابر ((قوانين تشريعى )) او تسليم اند و گروهى بى اختيار (كرها) در برابر ((قوانين تكوينى )) او.
توضيح اينكه : خداوند دو گونه فرمان در عالم هستى دارد يك سلسله از فرمانهاى او به صورت قوانين طبيعى و ما فوق طبيعى است كه بر موجودات مختلف اين جهان حكومت مى كند و همه آنها مجبورند در برابر آن زانو زنند و لحظه اى از اين قوانين سرپيچى نكنند و اگر فرضا سرپيچى كنند ممكن است محو و نابود گردند يك نوع ((اسلام و تسليم )) در برابر فرمان خدا است ، بنابراين اشعه آفتاب كه به درياها مى تابد و بخار آب كه از دريا بر مى خيزد و قطعات ابر كه به هم مى پيوندند دانه هاى باران كه از آسمان فرو مى ريزد، درختانى كه بر اثر آن نمو مى كنند و گلها كه در پرتو آن شكفته مى شوند همه مسلمان اند زيرا هر كدام در برابر قانونى كه آفرينش براى او تعيين كرده است تسليم اند.
نوع ديگرى از فرمان خدا هست كه فرمان تشريعى ناميده مى شود يعنى قوانينى كه در تشريع آسمانى و تعليمات انبياء وجود داشته است تسليم در برابر آنها جنبه ((اختيارى )) دارد و تنها افراد با ايمان هستند كه به خاطر تسليم در مقابل آنها شايسته نام ((مسلمان )) مى باشند البته سرپيچى از اين قوانين نيز بالمال دست كمى از سرپيچى از قوانين آفرينش ندارد كه اين هم باعث انحطاط و عقب ماندگى و يا نابودى است .
و از آنجا كه جمله ((اسلم )) در آيه فوق اشاره به معنى وسيع اسلام است كه هر دو قسمت را در بر مى گيرد و لذا مى فرمايد: جمعى از روى اختيار تسليم مى شوند (طوعا) مانند مومنان و جمعى از روى اجبار (كرها) مانند كافران نسبت به قوانين تكوينى ، بنابراين معنى آيه اين است كه كافران با اين كه از قبول اسلام در برابر بخشى از فرمانهاى خدا سرباز زده اند ناچار به قبول بخش ديگر شده اند، پس چرا آنها در برابر همه قوانين الهى و دين و آيين حق يك باره تسليم نمى شوند.
در آيه بعد خداوند به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) (و همه پيروان او) دستور مى دهد كه نسبت به همه تعليمات انبياء و پيامبران پيشين ، علاوه بر آنچه را پيغمبر اسلام نازل شده ايمان داشته باشند.
مى فرمايد:
بگو: ايمان به خدا آورديم و به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط (پيامبران تيرههاى بنى اسرائيل ) نازل شده و آنچه به موسى و عيسى و همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده است نيز ايمان آورديم ما در ميان آنها فرقى نمى گذاريم و ما در برابر او تسليم هستيم (قل آمنا بالله و ما انزل علينا و ما انزل على ابرهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و الاسباط و ما اوتى موسى و عيسى و النبيون من ربهم لا نفرق بين احد منهم و نحن له مسلمون ).

دقت جناب نوری !!!
آرى ما هيچ فرقى ميان آنها از نظر حقانيت قايل نيستيم ، همه را به رسميت ميشناسيم ، همه رهبران الهى بوده اند و همگى براى هدايت خلق مبعوث شده اند و ما در برابر فرمان خدا از هر نظر تسليم هستيم و بنابراين دست تفرقه اندازان را به اين وسيله كوتاه مى كنيم .
و بالاخره در آخرين آيه به عنوان يك نتيجه گيرى كلى مى فرمايد: هر كس غير از اسلام آيينى براى خود انتخاب كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است (و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه و هو فى الاخرة من الخاسرين ).
جمله ((يبتغ )) از ماده ((ابتغاء)) به معنى تلاش و كوشش است كه هم در موارد شايسته و هم ناشايسته به كار ميرود و در هر مورد تابع قرائنى است كه در آن مورد وجود دارد.
به اين ترتيب از مفهوم عام اسلام به عنوان يك اصل كلى كه همان تسليم در مقابل حق است به مفهوم خاص ‍ آن يعنى آيين اسلام منتقل مى شود كه نمونه كامل و اكمل آن است و مى گويد: امروز جز آيين اسلام از هيچ كس پذيرفته نيست و در عين احترام به همه اديان الهى برنامه امروز، اسلام است .

یا علی ع

موبدیار مهران;105438 نوشت:
یاوران منجی گرامی
درود
یکم- خواهشمندم که سوره عنکبوت آیه 46 و سوره ابراهیم آیه 4، همچنین سوره بقره (بویژه آیه 69) را دوباره بخوانید.

با سلام
خوب جناب مهران خواندیم !!
منظورتان چیست؟
ان را بیان کنید!!

موبدیار مهران;105438 نوشت:
دوم- اگر دینهای یهودی و مسیحی دچار انحراف شده اند، اسلام نشده؟ پس طالبان و وهابیان، اسماعیلیه، شیخیه، و ..... چی هستند؟ مذهب سنی که اکثریت مسلمانان را تشکیل میدهد، شیعه را انحرافی در اسلام میدانند.

انحرافی که در ادیانهای دیگر شده اصل ان در کتابهاست جناب مهران اینکه سخنی گفته باشید چرا حقی را ناحق جلوه میدهید؟
به کتاب شما استناد کرد که ۸۰۰ سال بعد از زرتشت نوشته شده و تازه ان قسمتهای که خجالت آور است را قبول نمیکنید و میگوید از ما نیست و فقط قسمتی شعر گونه را چسبیدید و میخواهید با ان مکتب بسازید!!
خنده آور است که در این زمان چنین برداشتی را میخواهید به یک محقق القا کنید!!؟
و یا کتاب مقدس که پر از دروغ !!
این چه ربطی به عقاید منحرف دارد؟
که طالبان و یا وهابیان را مثال میزنید؟
چه در دین زرتشت و چه مسیحیت و یهودیت در کتابهایشان تحریف راه پیدا کرده!!
شما و یا هرکس دیگری که میتواند ثابت کند که در قرآن چنین چیزی وجود دارد؟
ظهور دين اسلام، بااعلام جاودانگى آن و پايان يافتن دفتر نبوت توام بوده است.

در سوره‏احزاب آيه 40 چنين مى‏خوانيم: ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله و خاتم النبيين.
محمدپدر هيچيك از مردان شما نيست، همانا او فرستاده خدا و پايان دهنده‏پيامبران است (1) .
اين آيه رسما حضرت محمد(صلى الله عليه و آله)را با عنوان‏«خاتم النبيين‏» ياد كرده است.
كلمه «خاتم‏»به حسب ساختمان لغوى خود در زبان عربى به معنى چيزى است كه به وسيله‏آن به چيزى پايان دهند.
مهرى كه پس از بسته شدن نامه بر روى آن مى‏زدند به همين‏جهت «خاتم‏» ناميده مى‏شود، و چون معمولا بر روى نگين انگشترى، نام يا شعار مخصوص خود را نقش مى‏كردندو همان را بر روى نامه‏ها مى‏زدند، انگشترى را «خاتم‏» مى‏ناميدند.
در قرآن هرجا و به هر صورت ماده «ختم‏» استعمال شده است مفهوم پايان دادن يا بستن‏را مى‏دهد.
مثلا در سوره يس آيه 65 چنين مى‏خوانيم: اليوم نختم‏على افواههم و تكلمنا ايديهم و تشهد ارجلهم بما كانوا يكسبون.
در اين روز به دهانهاى آنها مهر مى‏زنيم ودستهاشان با ما سخن مى‏گويند و پاهاشان بر آنچه به دست آورده‏اند گواهى مى‏دهند.
لحن آيه مورد بحث‏خود مى‏رساند كه قبل از نزول اين‏آيه نيز پايان يافتن نبوت
به وسيله پيغمبر اسلام در ميان مسلمين‏امرى شناخته بوده است.
مسلمانان همان طورى كه محمد را «رسول الله‏» مى‏دانستند، «خاتم النبيين‏» نيز مى‏شناختند.
اين آيه فقط‏ياد آورى مى‏كند كه او را با عنوان پدر خوانده فلان شخص نخوانيد، او رابا همان عنوان واقعى‏اش كه رسول الله و خاتم النبيين است بخوانيد.
اين آيه فقط به جوهر و هسته مركزى انديشه ختم نبوت اشاره مى‏كندو بر آن چيزى نمى‏افزايد.
..............................................................



1.يكى از عادات عرب و بعضى از ملل‏ديگر «پسر خواندگى‏» بود و اسلام آن را منسوخ كرد. «پسر خوانده‏» در ارث و روابط خانوادگى همانند پسر واقعى به شمار مى‏رفت. رسول اكرم آزاد شده‏اى داشت به‏نام زيد بن حارثه كه پسر خوانده آن حضرت نيز به شمار مى‏رفت.مردم طبق معمول انتظار داشتند كه رسول اكرم‏با پسر خوانده خويش مانند پسر واقعى رفتار كند، همچنانكه خود آنها مى‏كردند.مفاد اين آيه اين است:محمد را پدر هيچيك از مردان خود(زيد بن حارثه يا شخص ديگر)نخوانيد، او را فقط‏به عنوان فرستاده خدا و پايان دهنده پيامبران بشناسيد و بخوانيد.

یا علی ع

درسوره حجر آيه 9 چنين آمده است: انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون.
ما خود اين كتاب را فرود آورديم و هم‏البته خود نگهبان آن هستيم.
در اين آيه با قاطعيت كم نظيرى از محفوظ ماندن قرآن از تحريف وتغيير و نابودى سخن رفته است.
يكى از علل تجديدرسالت و ظهور پيامبران جديد، تحريف و تبديلهايى است كه در تعليمات‏و كتب مقدس پيامبران رخ مى‏داده است و به همين جهت آن كتابها وتعليمات، صلاحيت‏خود را براى هدايت مردم از دست مى‏داده‏اند.
غالبا پيامبران احيا كننده سنن فراموش‏شده و اصلاح كننده تعليمات تحريف يافته پيشينيان خود بوده‏اند.
گذشته از انبيائى كه صاحب كتاب و شريعت و قانون‏نبوده و تابع يك پيغمبر صاحب كتاب و شريعت بوده‏اند، مانند همه پيامبران بعد از ابراهيم تا زمان موسى و همه پيامبران‏بعد از موسى تا عيسى، پيامبران صاحب قانون و شريعت نيز بيشتر مقررات پيامبر پيشين را تاييد مى‏كرده‏اند.
ظهور پياپى پيامبران‏تنها معلول تغيير و تكامل شرايط زندگى و نيازمندى بشر به پيام نوين و رهنمايى نوين نيست، بيشتر معلول‏نابوديها و تحريف و تبديلهاى كتب و تعليمات آسمانى بوده است.
بشر چند هزار سال پيش نسبت به حفظ مواريث علمى‏و دينى ناتوان بوده است و از او جز اين انتظارى نمى‏توان داشت.آنگاه كه بشر مى‏رسد به مرحله‏اى از تكامل
كه مى‏تواند مواريث‏دينى خود را دست نخورده نگهدارى كند، علت عمده تجديد پيام و ظهورپيامبر جديد منتفى مى‏گردد و شرط لازم(نه شرط كافى)جاويد ماندن يك دين، موجود مى‏شود.
آيه فوق به منتفى‏شدن مهمترين علت تجديد نبوت و رسالت از تاريخ نزول قرآن به بعد اشاره‏مى‏كند، و در حقيقت، تحقق يكى از اركان ختم نبوت را اعلام مى‏دارد.
چنانكه همه مى‏دانيم‏در ميان كتب آسمانى جهان تنها كتابى كه درست و به تمام و كمال‏دست نخورده باقى مانده قرآن است.
بعلاوه، مقادير زيادى از سنت رسول به صورت‏قطعى و غير قابل ترديد در دست است كه از گزند روزگار مصون مانده است.

رضا;105445 نوشت:
با سلام
خوب جناب مهران خواندیم !!
منظورتان چیست؟
ان را بیان کنید!!

انحرافی که در ادیانهای دیگر شده اصل ان در کتابهاست جناب مهران اینکه سخنی گفته باشید چرا حقی را ناحق جلوه میدهید؟
به کتاب شما استناد کرد که ۸۰۰ سال بعد از زرتشت نوشته شده و تازه ان قسمتهای که خجالت آور است را قبول نمیکنید و میگوید از ما نیست و فقط قسمتی شعر گونه را چسبیدید و میخواهید با ان مکتب بسازید!!
خنده آور است که در این زمان چنین برداشتی را میخواهید به یک محقق القا کنید!!؟
و یا کتاب مقدس که پر از دروغ !!
این چه ربطی به عقاید منحرف دارد؟
که طالبان و یا وهابیان را مثال میزنید؟
چه در دین زرتشت و چه مسیحیت و یهودیت در کتابهایشان تحریف راه پیدا کرده!!
شما و یا هرکس دیگری که میتواند ثابت کند که در قرآن چنین چیزی وجود دارد؟
یا علی ع

آقای رضا
برای تهمت و گفتار ب ادبانه تان، شما را به داوری خداوند در دادگاه سر پل چینوت میسپارم.
در باره کتاب نیز خود خوب میدانید، زیرا در نوشته های پیشینتان خودتان نوشته بودید که گاتها کتاب آسمانی ماست. این را خود اوستا نیز هزاران بار گواهی کرده است. همانجایی که شما آن را بیشرمانه میخوانید، سرودن گاتها را برای پاکی درون و برون و زدایش دیوهای درون، توصیه میکند. کدام دروغ در کتاب مقدس است؟
انحراف انحراف است، چه در ترجمه و تفسیر، چه در اصل. شما اگر هم بپذیریم در اصل تحریفی نیست، در ترجمه و تفسیر که هست. سندش هم اختلافی که میان این همه فرقه اسلامی است. سندش اختلافی که در تفسیرهای گوناگون است.
شما با قرآن همان کاری را میکنید، که موبدان ساسانی با گاتها کردند. چرا به ایشان ایراد میگیرید؟
تفسیر به رای، مصادره به مطلوب و ...... کاریست که ایشان کردند و شما نیز درست پا جای پای ایشان میگذارید.

موضوع قفل شده است