از کوزه همان برون تراود که در اوست؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از کوزه همان برون تراود که در اوست؟

سلام علیکم:Graphic (19):
به نظر شما آیا ظاهر افراد نشان از باطنشان دارد یا خیر:!!::!!!:
شما چقدر با دیدن فردی آن را فردی دیندار و یا غیردیندار میدانید و می نامید:!!::!!!:
آیا با دیدن جوانی که موی فلان:Graphic (56):،شلوار و لباس بهمان میتوان راجع به وی قضاوت کرد:!!::!!!::kaboy:
چرا بزرگترها و افراد مذهبی در مواجهه با افرادی که ظاهری کمتر دینی دارند گاها برخورد جالبی ندارند و یا اصلا اینکه نگاه خوبی ندارند و در دل آنها را منحرف میدانند و سعی در اصلاحشان دارند..البته نه اصلاح خودشان بلکه بیشتر اصلاح مو و ظاهر آنها:!!!::kalafeh:
خوشحال میشوم که در این بحث بنده را یاری و راهنمایی بفرمایید/ممنون:goleroz:
-----------------------------------------------------------------------------------

سراسیمه سلام هنگام انتظار سلام
راستش ذاتا آدمی نیستم که از قیافه در مورد آدم ها نظر بدم
خوب خواهر من نه ژولیده و نه فضایی اما به روز لباس میپوشه البته آرایش نمیکنه
خوب اطلاعات دینیش هم خیلی زیاده با این که کنکوریه اما خیلی جا ها منو متحیر میکنه
خوب ما آدم ها اصالتا دوست داریم شیک پوش باشیم یا دیده بشیم
این با دینمون مغایرت نداره
من تا عملکرد افراد رو در بر خورد با اتفاقات روز مره نبینم
اصلا نظر نمی دم

سلام علیکم

سلام بر دوستان عزیزم:Gol:
منم خیلی از افراد رو سراغ دارم که از نظره ظاهر , ظاهر زیاد مناسبی ندارند...
اما از لحاظ دینی و اعتقادی خیلی قوی تر از کسانی هستند که ظاهره بسیار مناسبی دارند...
پس به نظره من ظاهره افراد نشان دهنده ی باطنشان نیست!

hedi;103869 نوشت:
سلام بر دوستان عزیزم:gol:
منم خیلی از افراد رو سراغ دارم که از نظره ظاهر , ظاهر زیاد مناسبی ندارند...
اما از لحاظ دینی و اعتقادی خیلی قوی تر از کسانی هستند که ظاهره بسیار مناسبی دارند...
پس به نظره من ظاهره افراد نشان دهنده ی باطنشان نیست!

به نام خدا
بله همینطوره..
پس چه باید کرد با این گروه از افراد که ظاهر برایشان مهم است.البته باید مهم باشد ولی نه به این معنی که قضاوت شود

نان شب;103997 نوشت:
پس چه باید کرد با این گروه از افراد که ظاهر برایشان مهم است.البته باید مهم باشد ولی نه به این معنی که قضاوت شود

سلامه مجدد:Gol:
به نظره من ما کاری نمیتونیم بکنیم چون این بر میگرده به ایمانه هر کس که نباید نا آگاهانه درباره ی کسی قضاوت کنه!

یه خاطره ی جالب!!! :

پارسال رفته بودم یک مراسمی که اونجا همه خانم های محجبه و چادری نشسته بودند, یه خانمی اومد که ظاهرش زیاد هم بد نبود, مانتو پوشیده بود و موهاش هم یکم بیرون بود...
اونجا فامیل های محجبه این خانم درباره ی یه فردی صحبت میکردن که یدفعه این خانم سوالی و با طنز پرسید به نظره شما این حرف ها غیبت نیست؟؟؟!!!!
اون خانم ها ساکت شدند...

اما وقتی مراسم تموم شد و این خانم رفت فامیلهاش شروع کردن به توجیح کردنه غیبت کردنشون و میگفتن کم مونده که این خانم با این وضعش ما رو امر به معروف کنه!!!!

سلام.:Gol:
به نظر من هم یه چیز نسبیه.
دوستانی دارم که حجاب مناسبی ندارند،اما:
تا حالا دوست پسر نداشتن
نماز و روزشون سر جاشه
دعا و مسجدشون هم سرجاشه.

دوستانی هم دارم که چادری هستن،اما...........

با سلام و عرض ادب خدمت شما دوستان
دوستان عزيز من براي اينكه دقيق اين بحث مشخص شود و معيار دستمان باشد توضيحاتي رو عرض مي كنم خوب عنايت بفرمايد.دوستان خوبم به طور کلي در اكثر موارد شخصيت ظاهري انسان متاثر از باطن و بر اساس درون و طرز فکر او بروز مي نمايد. آدمي آنچه که خوب و زيبا مي پندارد را مي پوشد و ظاهر خود را آنگونه که زيبا تشخيص مي دهد مي آرايد.

به قول يکي از بزرگان انسان آنچنان زندگي مي کند که مي انديشد. يقينا شما خود هر لباسي را نمي پوشيد و چهره ي خود را به هر چيزي شبيه نمي سازيد، بلکه به گونه اي ظاهر مي شويد که زيبا و شايسته خود مي دانيد يعني ظاهر شما طبق فکرتان نمودار مي گردد. گاهي نيز اتفاق مي افتد كه كسي به صورت عمد و بنابر مصالحي كه خودش مي داند، شخصيت حقيقي خود را مخفي مي كند و با تغيير چهره و به خود گرفتن تيپ خاصي، خود را به صورت شخصيت ديگري مي نمايد كه اين موارد استثنا است.

لذا يک معيار معمول و شايع براي قضاوت در باره ايمان و اعتقاد و شخصيت انسان ها همانا توجه به وضعيت ظاهري افراد و تحليل اعمال و رفتار ظاهري آنها است. در روايتي از اميرمؤمنان(ع) مي خوانيم که: «ما اضمر احد شيئا الا ظهر في فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هيچ انساني چيزي را در درون خود پنهان نمي کند مگر اين که در سخناني که از دهان او مي پرد يا آثاري که در چهره و قيافه او منعکس مي گردد، آشکار مي گردد» (نهج البلاغه، کلمه قصار 26)

قرآن کريم درباره منافقين مي فرمايد: «لَتَعْرِفَنَّهُمْ في لَحْنِ الْقَوْلِ؛ تو مي تواني آنها (منافقين) را از سخنانشان بشناسي» (سوره محمد، آيه 30)، يعني ميان زبان و سخنان انسان و فکر و اعتقاد و اخلاق رابطه خاصي است به گونه اي که با توجه به کلماتي که بر زبان جاري مي شود، مي توان اعماق ضميرشان را کاوش کرد و به باطن و شخصيت دروني او پي برد.

البته بايد توجه داشت که وقتي اعمال و ظاهر افراد مبناي سنجش و تشخيص اعتقاد و ايمان و شخصيت آنها است که عمل و رفتاري به طور مکرر و مستمر و در موارد و مناسبت هاي مختلفي از او سر زند و بارها اين رفتار و کردار او را ملاحظه و مشاهده کرده باشيم تا بتوانيم بگويم اين عمل و ظاهر، ترجمان باطن و نمايان گر واقعيت باور و بينش و اخلاق او است وگر نه با يکبار ديدن رفتار و عملي نمي توان درباره فردي قضاوت کرد و آن را معيار سنجش و تشخيص قرار داد چه بسا اين رفتار و عمل تصادفي و اتفاقي از اين فرد سر زده باشد و تحت تأثير شرايطي خاص اقدام به آن کرده باشد نه اين که اين عمل سرچشمه گرفته از باطن و درون و نشان دهنده درون و باطن باشند.
ادامه دارد...

ادامه بحث...
دوستان عزيز خوب است اين نكته را هم بدانيد كه در برخي از احکام شرعي نيز بر همين معيار تکيه شده است مثلا حضرت امام خميني(ره) در مورد تشخيص عدالت امام جماعت براي صحت اقتداء به او مي فرمايند که حسن ظاهر کاشف از عدالت است يعني اگر اعمال ظاهري او دلالت بر تقوا و خداترسي و پرهيز از محرمات الهي داشت و اين اعمال را در موارد متعدد انجام داد، همين کاشف از عدالت دروني و باطني او است. به طور مثال روايات زيادي در باب فضيلت گذاشتن محاسن و حد و اندازه آن وارد شده است .

از جمله از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرمود: «گذاشتن ريش و چيدن شارب, از جمله تعاليم دين حنيف ابراهيم (ع) است».(بحارالانوار, ج 12, ص 56)
در روايت ديگر از اميرالموئمنين (ع ) آمده است كه حضرت در مذمت «لشكر بني مروان» فرمودند: «آنان كساني هستند كه ريش را مي تراشند و شوارب را رها مي كنند», (بحارالانوار, ج 25, ص 175)

از رسول خدا(ص ) نيز روايت شده است كه فرمود: «شارب ها را كوتاه كنيد و ريش را بگذاريد و خود را همانند مجوس نكنيد» (بحارالانوار, ج 76, ص 111) هم چنين امام صادق (ع ) فرموده است : «شارب ها را كوتاه و ريش را بگذاريد و خود را به يهود شبيه نكنيد» (بحارالانوار, ج 76, ص 112)
البته روايات فراوان ديگري در اين زمينه در كتاب هاي روايي هست كه ما تنها به همين مقدار بسنده مي كنيم . ناگفته نماند گذشته از «ريش» آن چه مهم است «شخصيت» آدمي است و بيش از ظاهر بايد به رشد باطن و ثبات شخصيت پرداخت كه در پي آن هويت شخصي و فرهنگي انسان و جامعه به ثبات مي رسد .به گونه اي كه ظاهري آراسته و مطابق با فرهنگ واصول ديني خود را پيدا مي كند و به آساني و با آگاهي مي تواند مدل رفتاري خود را انتخاب كند.

اما يك درد دل:
عزيزان من امروز در دنيايي لبريز از غوغاي تبليغات رنگانگ که علايم و نشانه ها و مارکها معرف تعلق و وابستگي به ايده خاص است توجه به ظاهر بيش از پيش اهميت دارد . اين همه هياهو و هزينه براي تبليغ مارک و علامت فلان تابلوي تبليغاتي براي چيست؟ اگر اهميت ندارد چرا همه مردم وملل يک نوع لباس نمي پوشندو ظاهر خود را به يک شکل آرايش نمي کنند؟

چرا يک يهودي خود را همانند يک ايراني لباس نمي پوشد و يا شبيه يک روحاني شيعه ظاهر نمي شود؟ پس خود قضاوت مي نماييد که ظاهر هم نقش و تاثير دارد و بر اساس طرز تفکر ما جلوه مي نمايد, ولي دوستان براي شناخت باطن تنها به ظاهر افراد نمي توان بسنده کرد و بايد صفات و ملکات خلقي و شخصيت او را نيز از طريق نوع عملکرد او در معاشرت و مسافرت و مانند آن مورد شناسايي قرار داد.

با سلام
از جناب عمار بابت توضیحات مفید و خوبشون متشکرم.:Gol::Gol::Gol:

نان شب;103776 نوشت:
چرا بزرگترها و افراد مذهبی در مواجهه با افرادی که ظاهری کمتر دینی دارند گاها برخورد جالبی ندارند و یا اصلا اینکه نگاه خوبی ندارند و در دل آنها را منحرف میدانند و سعی در اصلاحشان دارند..الب

ضمن تایید فرمایشات جناب عمار
این دلیل نمی شود که در مورد آدمها قضاوت کنیم وخدای ناخواسته دل کسی را بشکنیم یا از دین بیزارش کنیم.بلکه باید با برخورد مناسب هدایتش کنیم که انشالله ظاهرش هم مثل باطنش بشود.
موضوع قفل شده است