سلسله شبهات:خدا که میدونه من میرم جهنم چرا من رو آفریده؟؟!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سلسله شبهات:خدا که میدونه من میرم جهنم چرا من رو آفریده؟؟!

سلسله شبهات وارده بر دین اسلام
[="darkred"]سلاممم بر همه عزیزان اسک دین،قصد من از مطرح کردن این تاپیک ها پاسخگویی به شبهاتیست که از جانب فرقه ها و ادیان مختلف(مسیحیت بهاییت و وهابیت،شیطان پرستی و یهود)درباره دین اسلام مطرح میشه[/]
[="sienna"]فقط پیشاپیش من این تذکر رو بگم قصد من از مطرح کردن این شبهات قابل دسترس بودن این سوالات برای جوان هایی است که متاسفانه به علت فعالیت رو به رشد فرقه های کاذب،با این شبهات دست و پنجه میزنن و ان شاء الله به پاسخ مناسبی برسند.[/]
[="indigo"]و صرفا به کار بردن افعال شخصی و مفرد برای همذات پنداری با مبلغین این فرقه ها و نزدیکی با افراد فریب خورده و افرادی است که این شبهات رو باور دارند در حالیکه من خودم شیعه دوازده امامی هستم و تا عمر دارم به این نعمتی که خداوند به من بخشیده افتخار میکنم و این خصلت ما شیعه هاست که شبهات رو سرکوب نمیکنیم بلکه به دنبال پاسخی منطقی براشون هستیم.[/]
[="darkorange"] این شبهه درباره علم خداونده ،که ما مسلمان ها معتقیدیم خداوند نسبت به سرنوشت ما علم کامل دارد پس حالا[/]

[="navy"]خدا که میدونه من میرم به جهنم پس چه لزومی داشته که من رو به وجود بیاره؟؟!!و کار عبث و بیهوده ای رو انجام بده؟؟!!وقتی خدا علم داره به این قضیه که خیلی از بندگانش به جهنم میرن چه لزومی داره که اصلا اون دسته از انسانها رو بیافرینه؟؟کار بیهوده انجام بده؟؟و جهنم رو شلوغ بکنه؟؟!![/]

گل گیسو;103531 نوشت:
خدا که میدونه من میرم به جهنم پس چه لزومی داشته که من رو به وجود بیاره؟؟!!و کار عبث و بیهوده ای رو انجام بده؟؟!!وقتی خدا علم داره به این قضیه که خیلی از بندگانش به جهنم میرن چه لزومی داره که اصلا اون دسته از انسانها رو بیافرینه؟؟کار بیهوده انجام بده؟؟و جهنم رو شلوغ بکنه؟؟!!

سلام
1- اصلا ما از کجا می دانیم که جهنمی هستیم . با این همه اسباب رحمت به جهنم رفتن عجیب است .
2- بهشت و جهنم پایان راه نیست بلکه میانه راه است . قرآن می فرماید: و الی ربک المنتهی یعنی بسوی پروردگار روان شدن منتهای راهست. بیان خیلی خیلی زیباست . اول اینکه با کلمه الی سریان ابدی انسان را بسوی حقیقت بی پایان خدای متعال بیان می فرماید و دیگر اینکه همین سیر ابدی را منتهی می داند یعنی اینکه منتهی چیزی جز سیر و حرکت دائمی بسوی ذات حق تعالی نیست فلذا جهنم بعنوان محل تطهیر از ناپاکیهای عقیدتی و عملی در میانه راه است .
3- خدای متعال مقصودی جز رساندن مخلوقات به رحمت خویش ندارد ( لا یزالون مختلفین الا من رحم ربک و لذلک خلقهم ) الا اینکه بعضی ها این مسیر را از راه سخت و دهشتناک اعمال ناشایست و عقاید نادرست طی می کنند که نتیجه اش درد و رنج ناشی از خود اعمال و افکارشان است اما راه همچنان ادامه دارد .
موفق باشید

با سلام

یک قاعده عقلی داریم و آن اینکه خداوند هیچ حالت منتظره ای ندارد یعنی اگر فعلی حسن و شایسته بود عقل حکم می کند که موجود شدن آن توسط خداوند واجب است زیرا اگر خداوند آن را خلق نکند یا به خاطر جهل خداوند به حسن آن فعل است و یا اینکه خداوند جهل به شایستگی آن فعل ندارد لکن توانایی خلق او را ندارد و یا اینکه توانایی هم دارد لکن چون بخیل است آن را خلق نمی کند و هر سه این ها در مورد خداوند محال است خوب من از شما سوال می کنم آیا خلقت موجودی که بتواند در کمالات از همه موجودات حتی ملائکه بالاتر رود حسن و شایسته است یا نه؟ قطعا خواهید گفت بله . اما باید توجه داشته باشید که این موجود تنها با داشتن اراده و غرایز متضاد در درون خود و تنها در بستر عالمی مثل دنیا که باز در آن تضادهای زیادی با خواسته های نفسانی انسانی دارد می تواند به آن جایگاه والایی برسد که حتی از ملائکه هم بر تر شود خوب نتیجه این می شود که خداوند آن موجود را در این بستر و با این ویژگی می آفریند چون خلقت این موجود شایسته است اما خواه ناخواه به خاطر ویژگی شخصیتی این انسان و محیطی که بستر ساز کمال او است ریزش هایی هم پیدا می شود که آن هم بستگی به اراده خود انسان دارد که مسیر بهشت و سعادت را انتخاب کند و یا مسیر جهنم و شقاوت را البته خداوند به خاطر لطف خود برای اینکه انسان در مسیر کمال تنها نباشد قوای کمکی فراوانی برای او فرستاده است مثل عقل که حجت باطن است و مثل فطرت که کششی درونی به سوی خداست و همچنین وجدان که باز دارنده از بسیاری خطا هاست و انبیاء و ائمه که حجت ظاهر هستند و اگر کسی نخواهد از این کمک های الهی استفاده کند دیگر تقصیر و کوتاهی از خود اوست.

خلاصه اینکه پس نبايد اشكال كرد و گفت چرا خداى تعالى كافر یا جهنمی آفريده؟ او كافر نيافريده، او هر كه را آفريده غرض اولى و ذاتيش اين بوده كه به سعادت انسانيت نائل آيد، البته غرض و اراده ثانوى و عرضيش هم اين است كه در شرايط ديگرى از آن سعادت محروم شود، حال اگر عده‏اى به اختيار خود، خود را در تحت آن شرايط قرار دادند و از سعادت محروم شدند کوتاهی از خودش بوده است.

موفق باشید

سلام
جواب سوال شما توی این سایته
قسمت پرسشهای کودکانه
چرا خدا مارو ازمایش میکنه
اینم ادرسش
http://www.3noqte.com/main/revayaat/porseshayekodakaneh?start=5
یه چیز دیگه جواب سوال شما توی بقیه سوالهام به صورت خلاصه داده شده .خالی از لطف نیست اگر اکثر مطالب اون بخش رو بخونید

بسم الله الرحمان الرحیم
با سلام و تشکر

با توجه به اینکه جواب سوال مطرح شده در پست های دیگر هم آمده است مطالبی به اختصار عرض می شود.
هدف نهایی از خلقت انسان عبودیت و تقرب به خدای متعال است که آن با عبادت خالصانه محقق می شود. این دنیا برای انسان مدرسه است تا با تحصیل علم و عمل به درجه عبودیت نائل شود.
اما جهنم حکم پیشگیری و درمان را برای ما دارد. به این معنا که اندیشیدن در سرانجام کارهای بد و عذاب الهی باعث می شود تا از آنها اجتناب کنیم و در صورتی که آلوده به گناه شدیم از خدای متعالی بخواهیم تا از گناه ما درگذرد. و در روز قیامت هم، جهنم جز برای انسانهایی که وجودشان کفر محض است جاودانه نیست. و اگر هست برای درمان است و حکم بیمارستانی را دارد تا افراد مریض و آلوده به گناه را پاک کند. بنابراین جهنم هدف نیست تنها وسیله ست برای هدف نهایی خلقت انسان که همان عبودیت است.
موفق باشید:Gol:

گل گیسو;103531 نوشت:

این شبهه درباره علم خداونده ،که ما مسلمان ها معتقیدیم خداوند نسبت به سرنوشت ما علم کامل دارد پس حالا

خدا که میدونه من میرم به جهنم پس چه لزومی داشته که من رو به وجود بیاره؟؟!!و کار عبث و بیهوده ای رو انجام بده؟؟!!وقتی خدا علم داره به این قضیه که خیلی از بندگانش به جهنم میرن چه لزومی داره که اصلا اون دسته از انسانها رو بیافرینه؟؟کار بیهوده انجام بده؟؟و جهنم رو شلوغ بکنه؟؟!!

اول بايد توجه داشت كه خدا انسان را پاك ميآفريند اين انسان است كه خود را جهنمي ميكند

در طول زندگيش

اما نكته خوبي كه دارد در حتي آخرين لحظه هم انشان ميتواند بهشتي شود .

پس انشان پاك است ولي خودش را جهمنمي ميكند اما امكان دارد جايي هم بيدار شود و با توبه باز بهشتي شود اين دست خود ماست.

يك جايي هم روايتي ديدم كه مثلا شما تا ابد در جهنم نميمانيد شايد بعد از كشيدن مجازات دوباره بهشتي شود پس جهنم بودن نيز به درجه گناهان دنيوي و عفو خداوند نيز بستگي دارد.

پس اكثر انسان ها بايد به بهشتي بودنشان فكر كنند كه بگن ما كه ميداينم به بهشت ميريم پس چرا آفريده شديم (مخصوصا شيعه هاي علي)

از اول آفرينشم جاي ما بهشت بوده.

[=&quot]همه ميدانيم که خداوند علم ازلي دارد و از همه چيز با خبر است و ميداند که من نهايتا در جهنم هستم يا در بهشت. جرا با اينکه خدا مي داند اگر به من اختيار بدهد، من باز هم راه بد را انتخاب ميکنم، پس چرا من را بوجود مي اورد؟[=&quot]راحتتر بگويم ، خداوند با اينکه ميداند فرعون بااختيارش راه راست را برنميگزند او را بوجود مي آورد و نهايتا هم او را در جهنم مسيوزاند[=&quot]. [=&quot]ضمنا بنده اين دو مورد را هم قبول دارم:[=&quot]1- تا خوب نباشد بد را نمي توان تشخيص داد[=&quot].[=&quot] 2- انسان داراي اختيار است.

[=&quot]جواب

[=&quot]الله تعالي انسانها و جن را براي عبادت (با انواع آن) خلق نمود و به انسانها نعمت حيات بخشيد و اين نعمت جزو بزرگترين نعمات الهي است که انسان قبلا وجود نداشت ولي الله تعالي وي را از نيستي به هستي آورد و ساير نعمتهاي ديگر را نيز آفريد و در اختيار انسان گذاشت.لذا منظور اينست که نعمت حيات براي انسان جزو الطاف الله تعالي است و هيچکس حاضر نيست که امر ديگري را در اين دنيا با آن عوض کند و هيچکس حاضر نيست که به قبل از وجودش بر عرصه حيات بازگردد.

حال انسانها که آفريده شده اند، الله تعالي به آنها اختيار داده است که در دنيا زندگي کنند و از نعمتهاي دنيا به نحو شايسته سود ببرند.و در اين ميان الله تعالي براي اينکه انسانها بتوانند از زندگي سازگار با فطرتشان درست استفاده کنند براي آنها قواعد و مقرراتي تعيين نموده است تا مسير درست را به آنها بشناساند چنانکه الله تعالي مي فرمايد:

«عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ»(علق 5)

يعني: و به انسان آنچه را نمى‏دانست ياد داد

از طرفى چون انسان داراى غرائز مختلف است که تمامى غرائز براى زندگى کردن و به تعالي رسيدن لازم است، ولى گاهى در اثر خودسرى ها و طغيان ها به بيراهه مى رود و از آن چه که خداوند در وجود انسان، خوب و لازم آفريده،‌ سوء استفاده مى کند، در نتيجه ظلم و فساد ايجاد مى شود. و اين باعث هرج و مرج ضايع شدن حقوق ديگران مي شود.لذا براي اينکه اين امر بوجود نيايد يا کم شود، مي توان گفت که احتمالا يکي از دلايل وجود جهنم همين است و اگر بنا باشد که فقط انسانهايي خلق شوند که مسير درست را طي مي کنند و بهشتي خواهند بود، در اينصورت وجود آزمايش و ابتلا زير سوال مي رود.و ديگر نيازي بدان نبود ولي بنابر حکمت الهي ،خود چنان حکم کرده است که انسانها را آزمايش نمايد .

چنانکه الله تعالي مي فرمايند:« وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا »(مائده 48)

يعني: و اگر خدا مى‏خواست، همه شما را امت واحدى قرارمى‏داد؛ ولى خدا مى‏خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد؛ (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نيکيها بر يکديگر سبقت جوييد! بازگشت همه شما، به سوى خداست؛

از طرفي لازمه آفرينش موجود مختار و قابل تکامل، اين است که براي آن موجود، زمينه مخالفت نيز فراهم باشد؛ يعني بتواند با دستورات، مخالفت کند و در عين حال، راه بندگي و اطاعت را انتخاب کند؛ زيرا اگر براي اين موجود، فقط راه اطاعت باز باشد، اطاعت او مدح کننده نخواهد بود. پس اگر فرض کنيم که خداوند، به حکمت خودش، بايد فقط انسان هايي را بيافريند که اطاعت مي کنند، اين بدان معناست که آفرينش گنه کاران، ممتنع باشد، و نتيجه آن، امتناع مخالفت انسان با خداست.

روشن است که چنين امتناعي، با اصل هدف آفرينش انسان، منافات دارد. حکمت اقتضا نمي کند که خداوند، فقط انسان هاي مطيع را بيافريند؛ بلکه اقتضا مي کند که براي موجوداتي که آفريده، راه مخالفت را باز بگذارد. لازمه آفرينش کمال اختياري، اين است که خداوند، امکان کفر و مخالفت را براي انسان باز بگذارد. اگر نظام آفرينش به گونه اي بود که فقط انسان مطيع امکان وجود داشت، چنين نظامي با حکمت آفرينش انسان، منافات پيدا مي کرد.

زيرا در اين صورت، دنيا فقط جاي انسان هاي مطيع بود و قهراً اطاعت آنان نيز از روي اجبار و غيراختياري مي شد. خواسته شما اين است که در همين دنيايي که انسان، اختيار و امکان اطاعت و مخالفت دارد، خداوند فقط انسان هاي مطيع را بيافريند. اين خواست، در درون خود تناقض دارد؛ زيرا از يک سو مي خواهد، انسان بتواند گناه کند و از سوي ديگر مي خواهد خداوند، راه گناه را بر انسان ببندد. لذا دو نتيجه زير از پاسخ اين سوءال برداشت مي شود:

الف) خداوند براي آفرينش کمال اختياري، انسان را با دو نوع گرايش و مختار و آزاد آفريد تا با اختيار خود، راه کمال را بپيمايد. در اين مسير، امکان دارد که برخي از انسان ها راه مخالفت را انتخاب کنند؛

ب) اعمال نيک و بد انسان، مستقيماً به خود انسان منتسب مي شود و آن چه مستقيماً و بدون واسطه به خدا منتسب است، اعطاي اختيار کار نيک و بد است؛ نه خود عمل و خداوند، کافر و گنه کار را کافر و گنه کار خلق نکرده است.

فرشتگان همين سؤال را از خدا پرسيدند، وقتى خدا به ملائکه فرمود: مى خواهم در زمين جانشين بيآفرينم؛(بقره 30) ملائکه گفتند: آيا مى خواهى کسانى را خلق کنى که روى زمين فساد مى کنند و همديگر را مى کشند. ما تو را تسبيح مى گوييم و تقديس مى کنيم. خداوند در جواب فرمود: چيزهايى مى دانم که نمى دانيد.

خلاصه اينکه اين مشيت خداي متعال است. از اين رو، مي فرمايد: « وَلَوْ شَاء رَبُّكَ لآمَنَ مَن فِي الأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا »(يونس 99)

يعني:«و اگر پروردگار تو مي خواست، قطعاً هر که در زمين است، همه آنها يک سره ايمان مي آوردند؛

والله تعالي اعلم

از این تاپیک کپی کردم خوب بودن دوستی نوشته بودند
http://www.askdin.com/showthread.php?t=15412&p=166761

موضوع قفل شده است