نقش "ترجمه" در فهم ظرایف معنایی قرآن کریم

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقش "ترجمه" در فهم ظرایف معنایی قرآن کریم

سلام
به طور قطع قرآن کریم در عصر حاضر یکی از کتابهای معروف و شناخته شده جهان است . زبان اصلی قرآن کریم عربی مبین است . اما اغلب خوانندگان قرآن کریم با زبان اصلی آن یعنی عربی آشنایی ندارند لذا ناچار به استفاده از ترجمه هستند .
به اعتراف آشنایان به زبان وحی قرآنی ترجمه کلمات آن بسیار سخت است . علت سخت بودن ترجمه زبان وحیانی قرآن اینستکه در بافت معنایی جملات قرآن یک نوع گستردگی معنایی وجود دارد که اغلب نمی توان آن را در قالب ترجمه تحت اللفظی بیان کرد لذا تا سالیان سال قرآن در بعضی زبانها و از جمله زبان فارسی ترجمه نشد .
اما در حال حاضر ما شاهد ترجمه های متعددی از قرآن کریم به زبانهای مختلف و از جمله زبان فارسی هستیم . با همه فضل و علمی که در مترجمین قرآن کریم سراغ داریم اما جای طرح این سوال هست که :
آیا در ترجمه فارسی قرآن کریم همه جوانب معنایی مورد مداقه قرار گرفته است یا خیر ؟ آیا مترجمین به متن وفادار مانده اند یا اینکه با گرایشهای فکری و عقیدتی خود قرآن را ترجمه کرده اند که نتیجه آن از دست رفتن بعضی ظرایف و معانی دقیق قرآنی است ؟
دوستان در این مورد نظر بدهند تا ما مواردی از کم دقتی در ترجمه قرآن کریم را عرضه کنیم تا دوستان درباره آن قضاوت کنند .
موفق باشید

بخش اول

قرآن کریم به زبان عربی مبین است . زبانی که به اعتراف زبانشناسان از ساختار لفظی و معنایی، غنی ترین زبان جهان است . اما شکی نیست که به علت عدم آشنایی سایر ملل با این زبان، در ترویج قرآن و اسلام مجبوریم آنرا با ترجمه به آنها معرفی کنیم . در بحث ترجمه این مساله روشن است که هیچگاه ترجمه توانایی بیان معانی الفاظ زبان مبدا را دارا نیست بخصوص اگر زبان مبدا از زبان مقصد غنای بیشتری داشته باشد. با این حال مترجمین سعی می کنند ترجمه هرچه بیشتر به معانی و مضامین الفاظ زبان مبدا نزدیک باشد . اما در ترجمه زبان قرآن مساله بسیار حساستر از آن است که تصور می شود . چراکه قرآن نه تنها زبان لفظی خاص خود را دارد بلکه زبان معرفتی خاصی نیز دارد بطوری که کمی بی دقتی مترجم باعث می گردد آن نگاه خاص قرآنی از دست برود . شاید لازم باشد در توضیح این مطلب کمی بیشتر سخن بگوییم .
قرآن کریم کتابی آسمانی است . کتابی که حضرت محمد بن عبدالله به وحی الهی آنرا دریافت کرده است . لذا نگاه قرآن به مجموعه هستی نگاهی آسمانی است . این نگاه در حقیقت یکی از اساسی ترین آموزه های قرآن کریم است . چه اینکه تمام اعمال و رفتار فردی و اجتماعی انسان تحت تاثیر بلکه تدبیر نگاه او به امور است . این مطلب مطلبی روشن است که هیچ صاحب اندیشه ای آنرا رد نمی کند . ما معتقدیم قرآن به هستی نگاه خاص دارد که الزاما با نگاه ما یکسان نیست . بطور مثال در اولین آیه قرآن یک نگاه اساسی نسبت به امور ارائه می شود که با نگاه بسیاری از ما بلکه با نگاه اکثریت قریب به اتفاق ما متفاوت است . در اولین آیه قرآن می خوانیم : بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین آغاز به نام خدای رحمان رحیم تمام ستایش از آن خدایی است که پروردگار جهانیان است . قرآن کریم در این آیه تمام ستایشها را از آن خدای متعال می داند . آیا این با نگاه ما به ستایشها یکسان است . مثلا اگر کسی یک گل را بخاطر زیبایی اش یا عطر روح نوازش ستایش کرد ما این ستایش را ستایش خدا می دانیم یا خیر ؟ اکثرا اینگونه فکر نمی کنیم . ما ستایش گل را ستایش گل و ستایش خدا را ستایش خدا می دانیم . یعنی اگر کسی گفت : ای خدا یاد تو چه دل نواز است . آنرا ستایش خدا می دانیم ولی اگر کسی گفت : ای گل دیدن تو چه دل نواز است آنرا ستایش گل می دانیم نه ستایش خدا در حالی که قرآن فرمود : تمام ستایش ها از آن پروردگار عالمیان است . برای ما بسی دشوار است که بین ستایش گل و ستایش خدا عینیت برقرار کنیم چون در بند نگاه تکثر گرای خود به عالم هستیم اما در نگاه توحیدی قرآن ستایش گل عین ستایش خداست . در بیان معنای همین آیه توسط بعضی از اهل علم کم دقت گفته می شود : فقط باید خدا را ستایش کرد . در حالی اصلا چنین معنایی از آیه فهمیده نمی شود بلکه اتفاقا این آیه می گوید مانعی ندارد موجودات عالم را ستایش کنید چون ستایش آنها ستایش پروردگار آنهاست .

[=tahoma][=&quot]ادامه دارد انشاء الله
[/]
[/]

سلام

یکی از ایراداتی که من دیدم در ترجمه عدم داخل کردن تفاوت در ضمایر عربی است

مثل ترجه ایه تطهیر

نظر شما چیست؟:Gol:

ترجمه اشتباه نشوز در قرآن ،یه جوری ترجمه کردن که انگار زن تحقیر شده اگه اینجوری ترجمه نمیکردن تا حالا خیلی سوالات برام پیش نمیومد:
http://www.askdin.com/showpost.php?p=98490&postcount=100

اینجوری ترجمه کردن:
اگر از نافرمانی آنها بیم دارید!!

خب اگه میگفتن مردا هم نشوز دارن یعنی نافرمانی میکنن:khaneh: ،دیگه احساس تحقیر نمیکردیم

منتقد;104845 نوشت:
خب اگه میگفتن مردا هم نشوز دارن یعنی نافرمانی میکنن ،دیگه احساس تحقیر نمیکردیم

:Gig:

فکر نکنم تغییر ترجمه درست باشد

چون اینجوری باید کل نظام طبیعت که مرد جنس غالب است را تغییر داد:Gig::Cheshmak:

منتقد;104845 نوشت:
خب اگه میگفتن مردا هم نشوز دارن یعنی نافرمانی میکنن ،دیگه احساس تحقیر نمیکردیم

سلام و با تشکر
اتفاقا در ترجمه قرآن کریم ابتداء ا باید خود را از هرنوع نگاه و گرایش خاص خالی کنیم . پس از ترجمه ببینیم قرآن چه می گوید . شاید نگاه قرآن با نگاه خودمان به موضوع یکسان یا متفاوت باشد . ترجمه گرایشی را اصلا تایید نمی توان کرد . چون قرآن در صدد بیان حاق مطالب به ماست . اگر نظر خود را به قرآن تحمیل کنیم از تعلیم آسمانی قرآن محروم می شویم .

mkk1369;104838 نوشت:
یکی از ایراداتی که من دیدم در ترجمه عدم داخل کردن تفاوت در ضمایر عربی است

بله در ضمایر عربی دقت بیشتری نسبت به ضمایر فارسی است چون در آنها علاوه بر لحاظ تذکیر و تانیث حتی ضمیر مثنی هم وجود دارد . یک مشکل این است که مترجمین می خواهند روان ترجمه کنند این روانی گاهی مستلزم از دست رفتن معانی ظریف است
موفق باشید

بخش دوم
دیدیم که قرآن کریم می خواهد نگاهی نو به انسان ارائه کند و همین نگاه نو به عالم و موجودات ، انسان را درفضایی روشن نهایتا به اعمالی شایسته رهنمون می سازد چه اینکه عمل تابع علم است . وقتی علم دگرگون شد عمل هم دگرگون می شود . امیر مومنان علیه الصلاه والسلام در خطبه متقین فرمود : متقین در نیمه های شب به تلاوت قرآن می پردازند و دوای دردهای خود را از آن می جویند . این جستن دوای دردها تنها دوای درد اعمال و اخلاق نیست بلکه در راس دردها ، درد اندیشه بیمار است . ما اول باید با قرآن اندیشه و نگاه خود را درمان کنیم . ببینید همین یک آیه اول قرآن کریم چه میزان دردها را درمان می کند ؟ همین یک آیه چنان نور الهی را بر موجودات عالم می تابد که در روشنایی آن صاحبدل، واله و شیدا می شود و به چنان بیخودی و مستی می رسد که ناخودآگاه بر در و دیوار و گل و گیاه بوسه می زند چراکه آنها جدای از حق نیستند بلکه مظهر کمال و جمال او هستند . وجود و کمال آنها وجود و کمال حق است و اینچنین چهره دل آرایی بوسیدنی است .

پس نگاه قرآن نگاه خاصی است . این نگاه خاص در قالب الفاظ و معانی خاصی القا شده اند که اگر مترجم با آن آشنا نباشد با آسیب زدن به قالب معنایی، آن نگاه خاص هم از بین می رود .
لازم است اینجا این نکته را متذکر شویم که منظور ما از مترجم تنها کسی نیست که تحت این عنوان قرآن را ترجمه می کند و ترجمه اش با قرآن چاپ می شود بلکه مقصود ما هرکسی است که به حسب نیاز تبلیغی آموزشی یا علمی به ترجمه قرآن می پردازد
ادامه دارد انشاء الله

[=tahoma][=&quot]بخش سوم
[/]

[/][=tahoma][=&quot]و اما بعدی دیگر از قرآن کریم ترجمه آنرا بسیار مشکل می کند و آن اینستکه قرآن کریم کتابی است که هرکلمه و هرجمله اش معانی متعددی می تواند داشته باشد . آیات و کلمات قرآن کریم بگونه ایند که مانند یک حقیقت کلی موارد و مصادیق متعددی را شامل می شوند تا جایی که از بعضی روایات فهمیده می شود معانی الفاظ و آیات قرآن کریم بی نهایت است مثل روایتی که می فرماید : هر حرف قرآن هفتاد هزار معنا دارد . و این مطلب به هیچ وجه مبالغه نیست . مطلبی که ممکن است در اینجا به ذهن اهل علم مخصوصا طلابی که مباحث اصولی را گذرانده اند برسد این است که مگر ممکن است متکلم از کلام خود بی نهایت معنا را اراده کند در حالیکه بعضی اصولیون قائلند اراده چند معنا از کلمه ممکن نیست . جواب این است که در مقابل این عده ، افرادی هم قائلند که اراده بیش از یک معنا برای متکلم ممکن است بطور مثال حضرت علامه جوادی آملی معتقد است اراده معانی متعددی که در طول هم باشند ممکن است . ما هم معتقدیم چنین است و می افزاییم که هرگاه سخن در مورد یک وجود سِعی باشد که در تحت آن در اطوار بی نهایت هستی حقایق بی نهایت وجود داشته باشد [/]، بیان مطلبی در مورد آن وجود گسترده شامل همه موارد و مصادیق آن خواهد شد . مثلا اگر آسمان حقیقتی گسترده در سرّ عالم باشد هرآنچه در مورد آسمان در قرآن گفته شود بر تمام مصادیق آن قابل تطبیق خواهد بود . مثلا قرآن می فرماید ما آب را از آسمان نازل کردیم . وقتی که دانسته شد منظور از آسمان ،حقیقتی است که مافوق مراتب مادون خودش است آنوقت می توان قائل شد که از آسمان جان آدمی که مافوق جسم اوست نیز آب علم و حیات نازل شود کما اینکه عالمان علم النفس به این حقیقت معترفند . ضمن اینکه ناظر بر نزول آب باران از آسمان آفاقی بر زمین هم خواهد بود . مبحث معانی گسترده الفاظ قرآن کریم را بعضی بزرگان از جمله علامه طباطبایی تهرانی تحت عنوان "وضع الفاظ برای معانی اعم" در تفسیر سوره مبارکه نور و در تحت آیه نور مطرح می کند و برخی دیگر از بزرگان مانند آیت الله صمدی آملی آنرا تحت عنوان " اصالت معانی آسمانی الفاظ قرآن" مطرح می فرمایند . ایشان معتقدند در فهم معانی الفاظ قرآن کریم معنای آسمانی و غیر مادی آن مقدم است . معنای اعم یا معنای آنسویی الفاظ یا معنای لفظ به لحاظ وجود سعی آن در سر عالم همه تعبیرات مختلف از یک حقیقتند .
[/][=tahoma][=&quot]این گستردگی معنایی الفاظ قرآن مترجم را بر این می دارد که هر کلمه را با دقت و وسواس بیشتری ترجمه نماید تا در برگیرنده همه موارد صدق آن باشد . بطور مثال در قرآن تعبیر موازین وجود دارد . در آیه 6 سوره قارعه می خوانیم : فاما من ثقلت موازینه . با مراجعه به ترجمه های این آیه مشاهده می شود که بعضی مترجمین رسمی قرآن این کلمه را به : کفه ترازو ترجمه کرده اند در حالیکه این معنا از مقصود قرآن در اینجا بسی دور است اگر درست هم باشد تنها یک مصداق را شامل می شود. موازین جمع میزان است و میزان بر وزن مفعال یعنی آلت سنجش وزن . بهترین ترجمه کلمه میزان ، معیار سنجش وزن است . وقتی ما اینگونه آیه را ترجمه کنیم باید مقداری به فتانت خواننده هم اعتماد داشته باشیم که بداند وزن هرچیزی به حسب آن چیز است لذا اگر کمی اندیشه کند در می یابد که قرآن در اینجا یک اصل القا فرموده است و آن اینستکه هر انسانی که در زندگی خود معیارهای ارزشمند و سنگینی انتخاب کند در مسیر رسیدن به آن معیار و الگو کمالات ارزشمندی نصیبش می گردد لذا زندگی او زندگی رضایتبخشی خواهد بود اما اگر معیارها و میزانهای او سبک و کم ارزش باشند به کمالی نمی رسد و در هاویه حسرت خواهد سوخت .
[/]

[/][=tahoma][=&quot]ادامه دارد انشاء الله
[/]
[/]

موضوع قفل شده است