وابستگی به دنیا

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وابستگی به دنیا

با سلام خدمت کاربران و کارشناسان محترم:Gol:

یک سوال
فکر کنم همه دیدن یا خوندن احادیثی که در نکوهش وابستگی به دنیا اومده
سوال من اینجاست که اصلا وابستگی به دنیا یعنی چی؟
چقدر چیزی رو دوست داشته باشیم وابسته ی اون هستیم؟
چطور میتونیم بفهمیم که وابسته ی دنیا هستیم یا نه؟

سایه خورشید;99356 نوشت:
فکر کنم همه دیدن یا خوندن احادیثی که در نکوهش وابستگی به دنیا اومده سوال من اینجاست که اصلا وابستگی به دنیا یعنی چی؟ چقدر چیزی رو دوست داشته باشیم وابسته ی اون هستیم؟ چطور میتونیم بفهمیم که وابسته ی دنیا هستیم یا نه؟

سلام
1- دنیا طبیعت نیست بلکه نوع نگاه به طبیعت است اگر این نگاه در جهت ارضای صرف غرایز باشه دنیاست چون غرایز مراتب دانیه وجود انسانند اما اگر این نگاه در جهت تکامل و ترقی به مرتبه عقل و جان باشه آخرته چون عقل و قلب مراتب عالیه وجود انسانه
2- بر اساس تعریف بالا نوع دوست داشتن مهمه نه مقدارش
3- اگر در مسیر تکامل و ترقی انسانی هستیم و نگاه و استفاده ما از عالم در این مسیره ما دنیایی نیستیم و اگر غیر این باشد دنیایی هستیم
موفق باشید

با سلام و عرض ادب :Gol:

نقل قول:
چطور میتونیم بفهمیم که وابسته ی دنیا هستیم یا نه؟


فرض کنید (خدایی ناکرده) قرار باشد یک ساعت دیگر عمر شما تمام شود. آیا دوری از چیزهایی که دارید شما را غمگین می کند؟

هر چه قدر که بیشتر از این مطلب ناراحت شوید بیشتر وابستۀ دنیا هستید.

با تشکر فراوان
یا حق

سلام وعرض ادب خدمت دوستان گرامی
به نظر من عدم وابستگی به دنیا به تنهایی امتیاز محسوب نمیشود
ولی با پیش فرض جناب بینام عزیز

بینام;99504 نوشت:
فرض کنید (خدایی ناکرده) قرار باشد یک ساعت دیگر عمر شما تمام شود.

شما چقدر از عملکرد خود به عنوان یک انسان شاد و مسرور میشوید که مفید فایده برای خود ،خانواده و جامعه و دنیای اطرافتان بودید
متشکرم

با سلام و عرض ادب :Gol:

نقل قول:
شما چقدر از عملکرد خود به عنوان یک انسان شاد و مسرور میشوید که مفید فایده برای خود ،خانواده و جامعه و دنیای اطرافتان بودید


طبیعی است که هر کسی از عملکرد مثبت خودش شاد و مسرور شود. ولی بر اساس آموزه های دینی باید مراقب بود که عملکرد مثبت موجبات تکبرمان را فراهم نکند.

برای یک عارف و عالِم حقیقی جایی برای خوشنودی از عمل خودش وجود ندارد، بلکه او می داند اگر کار مثبتی از او سر زده و توفیقی داشته، این لطف خداوند بوده و دلیلی برای رضایت از خود نیست.

در روایات هم اشاره شده است که حتی اگر کسی همه عمرش را صرف عبادت خداوند بکند باز هم حق عبادت او را به جا نیاورده است و ما نباید به عمل خودمان تکیه کنیم، بلکه باید به فضل و رحمت خداوند امیدوار باشیم.

با تشکر فراوان
یا حق

یکی از علائمی که معیار این وابستگی یا وارستگی از دنیا است این است که آیا دنیا را هدف برای خود قرار داده ایم یا وسیله ای برای تقرب به حضرت حق جلّ و علا ، هر کس با توجه به عملکرد خود ، به وجدان خویش رجوع کند می تواند میزان وابستگی یا وارستگی خود را دریابد .

در دعای امام سجاد سلام الله علیه آمده است .
« اللهم ... واجعل ما خوّلتنی من حطامها ، و عجّلت لی من متاعها بلغة الی جوارک » . 1
خداوندا ... و آن چه از اموال [زایل شدنی] دنیا به من ارزانی داشته ای ، و هم اکنون به دستم رسانده ای ، وسیله ای برای رسیدن به جوار خود قرار ده .

پی نوشت :
1 - صحیفه ی کامله ی سجادیه 30/6 .

معیار وابستگی و دلبستگی به دنیا در این است که اولا به انچرا که در دستهایمان هست به دید امانتی از طرف پروردگار متعال بدونیم ثانیا هر زمان که این امانت رو از ماطلب کردند به صاحبش پس بدیم ثالثا تعلقاتی که در دنیا برای خودمون بوجود میآوریم مثل تار عنکبوت دست و پاهایمان را به هم ندوزند و ما را از عبودیت پروردگار محروم نکنند هر چیزی که مانع شناخت خدا و نعمتهای او باشد مردود هست و مهمترین چیزی که باعث این مطلب میشود دلبستگی به دنیاست عدم دل بستگی دنیا در آیه ایی از قران بیان شده که میفرماید لکی لا تفرحوا بما آتاکم آنجه را که به شما داده میشود مغرورتان نکند که این غرور میشود وابستگی

به هیچی نباید دل بست...دوستشون داشته باشیم اما دلنبدیم...

حتما شنيده ايد كه كسي كه دراوج ثروت به سرمي برد ناگهان ورشكسته مي شود و دارو ندارش يك شبه به باد مي رود. يكي ازناكجا آباد مي آيد و هرچه دارد با خود مي برد و اثري ازخود به جاي نمي گذارد.
حال آن آدم مال باخته شايد كه نه غريب به اتفاق حال آناني است كه درآيات 12تا 14 سوره مدثربيان شده است كه ازسرطمع ورزي و آزمندي و دشمني با خداوند دنبال زياد كردن روزافزون ثروت هستند و خداوند به پيامبرمي فرمايد كه آنها را مجبورمي كنم ازقله هاي زندگي بالا بروند و سپس به زير مي افكنم.
اين عاقبت طمع دردنيا و درنتيجه دشمني با خداوند است چرا كه طمع نتيجه اي جزفراموشي پروردگارو آخرت ندارد و آنكه ايندو را ازياد برد براي بدست آوردن دنيا هركاري مي كند حتي اگررضاي الهي را زير پا بگذارد يا خلاف جهت اوامراو عمل كند و اين يعني دشمني با خدا.
اكنون براي روشني هرچه بهترمطلب به احاديث گرانقدرمعصومين مراجعه مي كنيم.
پيامبرگرامي اسلام مي فرمايند:‌ به خداوند پناه مي برم ازطمعي كه به آلودگي اخلاق منتهي شود ويا به چيزموهوم و دست نيافتني.
بازدرحديث ديگرمي فرمايند:‌ طمع حكمت را ازقلوب علما ميبرد.
حضرت علي(ع)‌ مي فرمايند چه بسا طمع كمي كه ورع زياد را فاسد مي كند يعني آنكه عابد است وزاهد و دركارورع به اندك طمعي هرچه رشته را پنبه مي كند.
ديگربارمي فرمايند : كسي كه بنده مطامع شد بنده اي است كه ديگرروي آزادي را نخواهد ديد و يا مي فرمايند: طمع و گمراهي با هم آميخته شده اند.
اين طمعي كه اينطورباعث گرفتاري انسان مي شود راه درمان هم دارد كه دركلام معصومين مي جوييم آنجا كه اما م باقر(ع) مي فرمايند:‌پايداري عزت را با ميراندن طمع بجوي و به عبارتي چشمت را ببند تا دلت آزاد گردد.
زدست ديده و دل هردو فرياد
كه هرچه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجري نيشش زفولا د
زنم برديده تا دل گرددآزاد
هم چشم را بايد بست و هم گوش را كه به نجواي درون كه همان نفس اماره است گوش نكند و البته اين كارسختي است كه توفيق الهي را هم مي طلبد و انسان بايد كه شب و روزدعا كند كه مبادا به اين دام بيفتد كه خلاصي ازآن دشواراست.
حضرت علي (ع)‌مي فرمايند فرمان خداي سبحان را برپاي ندارد جزآنكسي كه درحق مدارا نكند و خود را خوارنسازد و درپي طمع نرود.
طمع آتش حرص را درآدمي روشن مي كند آتشي خانمان سوز كه اگربالابگيرد فقط خاك گوراست كه خاموشش مي كند همچنان كه سعدي فرمود
آن شنيدستم كه دراقصاي غور
بارسالاري بيفتاد ازستور
گفت چشم تنگ دنيا دوست را
يا قناعت پركند يا خاك گور
حرص عطش نيازرا درآدم چنان زنده نگه مي دارد كه اگر تمام ثروتهاي عالم را به او بدهند بازهم سيراب نمي شود.

موضوع قفل شده است