بررسی تهمتهای ناروا در زمینه خشم وشهوت به پیامبر اعظم (ص)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی تهمتهای ناروا در زمینه خشم وشهوت به پیامبر اعظم (ص)

با سلام


تهمتهاي ناروا به پيامبر (ص) :


در ابتدا خلاصه ای از مطالب ودر آخر هم لینک تفصیلی آورده میشود :


اشکال مهمی که در تفسیر مستشرقین از موضوعاتی مانند تعدد زوجات وخشونت اسلام وبرده برداری وسایر مسائل وجود دارد از آنجا ناشی میشود که بخواهیم یک موضوع را بدون در نظر گرفتن سایر موضوعات وشرایط آنزمان بسنجیم بزیان دیگر مسائل اجتماعی حلقه وار وابسته اند و نمیتوان یک حلقه را بدون سایر ین و در شرایط دیگر سنجید .


همچنین اکثر این شبهات بعلت سابقه شان در ادیان قبل از اسلام من باب اینکه : کافر همه را به کیش خود پندارد : بوجود آمده اند .


پیامبر (ص) در اوج شهوت یعنی در سن 25 سالگی با خدیجه 40 ساله ازدواج کرد ومدت 28 سال با وی بسر کرد در حالیکه اگر شهوتران بود براحتی میتوانست از موقعیت پیشنهادی سران قریش و آرامش در مکه و جوانیش بهترین استفاده ها ببرد نه اینکه تعدد زوجات را به روزگار پیری و جنگ و ....موکول کند . پیامبر بسادگی میتوانست در مکه آرام وبا استفاده از زيبايي و تیپ وموقعيت اجتماعيش و موافق فرهنگ آنزمان بهترین لذتها را از کنیزان رنگارنگ بدون دردسر ازدواج ونفقه و ...ببرد نه که این موضوع را به زمان پیری و دوران جنگ در مدینه به تاخیر بیندازد.

اگر رسول الله (ص) انسان هوسبازی بود براحتی میتوانست هنگامیکه مشرکین مکه پیشنهاد زیباترین دختر و بهترین امکانات را به او دادند تا دست از دعوت خود بردارد میتوانست بسادگی ودر کمال آرامش به مطامع خود برسد !

بخدا قسم اگر خورشید را دردست راستم و....

همانطور كه ساير جوانان قریش روزگار به عیاشی میگذراندند وبه تماشای بدن برهنه طواف کنندگان گرد کعبه مینشست ! اما ايشان بسبب وجود چنین رفتارشیطانی حتی از طواف کعبه هم صرفنظر میکرد وبراي عبادت به غار حرا ميرفت . جاییکه زنان بدکار بربالای بام خانه خود بيرق نصب مي نمودند ، محمد ( ص ) آنچنان پاک و پاکيزه زيست که هيچکس - حتی دشمنان - نتوانستند کوچکترين خرده ای بر او بگيرند .

ومساله خشونت هم مثل موضوعات دیگراست وهر حکومت انقلابی ناگزیر از آن، و حتی میتوان گفت که مهربانی رسول الله (ص) در آزاد ساختن طلقاء (ابوسفیان ومعاویه و...در فتح مکه) باعث قتل فرزندانش امام حسن وامام حسین گردید در حالیکه همه شاهان وزورمداران در چنین مواردی اقدامات پیشگیرانه انجام میدهند و مخالفین را در نطفه خفه میکنند.ودر باره بنی قریظه که اوج جنگهای خونین پیامبر است در لینک تفصیلی مطالبی آمده تاببینید آیا کسانیکه نقض عهد کرده وقصد ترور پیامبر را داشتند وبصراحت به رسول خدا دشنام میدادند و از پشت خنجر کشیدندوبا دشمنان پیمان مخفیانه بستند و..مستحق چنین مجازاتی نبودند ؟! مزید برآنکه خودشان سعد بن معاذ را بعنوان حکم انتخاب کردند واو هم بر اساس تورات حکم قتل جنگجویانشان واسارت بازماندگان را صادر کرد . اگر به تورات نگاه کنید میبینید که در مقابل بیرحمی یهود در هنگام حمله به شهر دشمن وسوختن ونابود کردن همه جنبدگانش و درخت وحیوان وزن و کودک و....حکم سنگینی نبود.

بنابه نقل تاریخ ودر صورت صحت ، پیامبراز قبایل انصار زن نگرفت چون زنانشان معروف به غيرت وحسادت زنانه بودند. وبه خواستگاری پیرزنی بنام ام سلمه رفت که خودش تعجب کرد !

اما ازدواج در جامعه آنزمان نوعی کمک هم به خانواده عروس بوده زیرا مشرکان قریش به داماد های پیامبر توصیه میکردند تا زنهای خود را طلاق دهند وبر مشکلات مادی خانواده پیامبر افزوده شود.

نکته دیگر زندگی ساده رسول خدا (ص) است که ثابت میکند پیامبر در تعدد زوجات هدف الهی داشته است وفقط الله محور زندگی ایشان بوده است . زیرا که ایشان زندگی بسیار ساده و سبک داشته حتی سوار برالاغ میشدند و بنص قرآن کریم به زنانشان فرمودند که اگر طالب زندگانی وتجملات دنیایی هستید بیایید تا شما را طلاق دهم ، آیا این امر ازیک مرد شهوتران بر می آید ؟

جنجالی ترین ازدواج پیامبر با زن پسر خواند ه اش است که با دقت در این امر براحتی عمق عفاف رسول خدا را میابیم چرا پیامبر دختر عمه باکره اش را اول به تزویج زید در می آورد و با طلاق وی او را میگیرد ؟!

ضمنا بنابر گزارش تاریخ دو نفر از همسران پیامبر از کنیزان بودند وپیامبر میتوانست بدون ازدواج با ایشان براحتی از ایشان تمتع کند پس میتوان فهمید هدف پیامبر از ازدواج خوشگذرانی نبوده است.واین دو نفر هم بنا بدرخواست خودشان کنیز باقی ماندند.

عده ای ای قلم بدست معاند یا جاهل از کوچکترین عمل رسول خدا (ص) خرده گرفته اند مثلا در جریان مرگ فاطمه دختر اسد مادر گرامی حضرت علی (ع) حضرت رسول فرمودند که پس از کفن وهنگام دفن وی به من خبر دهید ، پیامبر هم بداخل قبر وی رفتند و دعایی خواندند ...علت را جویا شدند حضرت فرمودند که این زن در زمان حیاتش از عذاب قبر وحشت داشت وا پیامبر تقاضای نجات کرده بود ومن هم با این عمل اورا از فشار قبر نجات دادم ، اما ببنید وسعت وعمق اتهام به بهترین بندگان خدا را !!!!!!

همچنین هدف پیامبر در بعضی ازدواجها تحفظ زن از برگشت در شرک وکفر بود مثلا در مورد ام حبیبه و... که اگر پیامبر ایشان را نمیگرفت قطعا بعلت فقر و...بدامن کفار سقوط میکردند.

ومورخین گزارش داده اند که دین مترقی اسلام باعث محدود شدن همسران به 4 عدد و آنهم بارعایت عدالت بتریج محدود گشت زیرا قبلا پادشاهان وفراعنه 1000 همسر هم داشته اند (به تورات رجوع کنید وتعداد همسران مثلا حضرت سلیمان كه 700 دائم و300 موقت : کتاب پادشاهان 3-11)

همچنانکه مشابه همین رفتار ، باعث نابودی نظام شایع برده داری گردید.

ونکته مهمی که باید توجه شود اینست که رسول مکرم اسلام(ص) تابع محض وحی بوده است مثلا در آیه اول سوره تحریم به پیامبر خطاب شده که چرا خودرا بخاطر زنانت از حلا ل خدا محروم میکنی ودر آیه52 سوره احزاب هم خطاب آمده :

لا يحل لك النساء من بعد و لا ان تبدل بهن من ازوج و لو اعجبك حسنهن الا ما ملكت يمينك و كان الله على كل شى ء رقيبا .

بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمی‏توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدل کنی ( بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی) هر چند جمال آنها مورد توجه تو واقع شود، مگر آنچه که بصورت کنیز در ملک تو درآید! و خداوند ناظر و مراقب هر چیز است (و با این حکم فشار قبایل عرب را در اختیار همسر از آنان، از تو برداشتیم).

واين أيه پیامهای متعددی دارد از جمله تغییر احکام در ظرف زمان و نکته ظریف استعمال :ولو: بجای :وان و..: است که از امری محال حکایت دارد بزبان دیگر اینکه پیامبر هیچگاه بخاطر زیبایی زنان نباید با آنان ازدواج کند .

آیا انسان زنباره به زیان خود حکم میکند ؟؟؟!!!!!!!

أيا كسي نظیر این رفتار را از فرد عادی دیده است که در هنگام جماع بواسطه یک جمله دست از همسرزیبایش بردارد و اورا آزاد سازد ؟ منظور داستان اسماء دختر نعمان جونیه است که بواسطه خدعه عایشه وحفصه پیامبر اورا در حجله طلاق داد ومیگفت بدبخت شدم واز غصه مرد .کدام مرد هنگام جماع بواسطه شنیدن نام : الله :کنار میکشد و...

وكدامین انسان از شدت عبادت و شب زنده داری ، خون از پایش جاری میشود ؟؟؟

ومروت پیامبر را آنجا میتوان دید که عالیه بنت ظبیان و فاطمه دختر شریح و قتیله دختر اشعث بن قیس کندی را که خواهان زندگی مرفهی بودند طلاق داد.

ودر انتها تذکرات مفید وجالب سید اجل علی بن طاوس رحمه الله در باره بهره بری جنسی به فرزندش :

وتذكر يا ولدي محمد ملأ الله جل جلاله قلبك من أذكاره ومناره، إذا احتجت إلى زوجة تعينك على تفرغ خاطرك من شغل الشهوات الزاهلة ويسلمك مولاك بها من سموم المعاصي واللذات القاتلة وتكون عونا لك على استخراج عبيد أو إماء من العدم إلى الوجود من صلبك وترائبك يسببكما الله جل جلاله في تحصيل ذلك المقصود ليخدمونه ويسبحونه ويعظمونه جل جلاله ويحيون سنة نبيك محمد صلى الله عليه وآله ويكونون دعاة إليه وليباهي بهم الامم ولو بالسقط من الاولاد وليكون من مات منهم صغيرا ذخيرة لكما يوم المعاد ومن أطاع الله جل جلاله منهم وشرفه بخدمته مكتوبا ذلك لكما في صحائف طاعته إذا كنتما قد قصدتما بالاجتماع والنكاح ما يقربكما إليه وإلى رضاه ومحبته، وإياك ثم إياك أن تقرب من زوجتك أو جاريتك بمجرد الطبع الترابي على عادة الدواب والحمير، فإن

---
ذلك من أقبح التدابير وإنما يكون قاصدا امتثال أمر الله جل جلاله وامتثال أمر رسوله صلى الله عليه وآله فيما أراد منك بذلك النكاح المشار إليه فإن خفت غلبة الشهوة عليك فتمنعك من هذه النية المرضية فاستعن بالاستخارة قبل الشروع في هذه الخلوة بهذه المطالب الصادرة عن المواهب الالهية فإنني قد ذكرت في كتاب (فتح الابواب بين ذوي الالباب وبين رب الارباب) ما لم أعرف أحدا سبقني إلى مثله وكان ذلك من كرم الله جل جلاله وفضله . كشف المحجة لثمرة المهجة


البته از موضوع زن تراشی همسر ساختن بعضي مورخين وتحریف معاندین در تعدد زوجان براي پیامبر نیز نباید غافل شد ..

تفصیل و منابع مطالب در :

[=Traditional Arabic]با سلام

[=Traditional Arabic]گوشه هایی از رفتار معصومین علیهم السلام با بردگان وزیر دستان که در هیچ جای دیگر مشاهده نمی کنید :

عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن عبدالله بن الصلت، عن رجل من أهل بلخ قال: كنت مع الرضا (ع) في سفره إلى خراسان فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان وغيرهم فقلت: جعلت فداك لو عزلت لهؤلاء مائدة؟ فقال: مه إن الرب تبارك وتعالى واحد والام واحدة والاب واحد والجزاء بالاعمال.اصول کافی

به امام رضا (ع) پیشنهاد شد که اجازه فرمایید برای سیاه پوستان سفره جداگانه انداخته شود تا آنها در کنار شما نباشند . امام فرمود :« خدای همه ما یکی است ، همه از یک پدر و مادر یم و جزای هرکس برابر اعمال اوست ، پس جدایی چرا ؟

من در سفر خراسان همراه امام رضا عليه السلام بودم . ديدم حضرت وقتى سفره پهن مى كردند، همه غلام هايى را كه همراه ما در اين سفر بودند بر سر سفره دعوت مى كردند. عرض كردم : بهتر اين نيست كه اجازه بدهيد براى اينها سفره اى جداگانه بگسترانيم ؟ حضرت فرمودند: ساكت باش ! اينان برادران ما هستند. خداى ما يكى است و پدر و مادر ما با ايشان يكى است و امتياز ما فقط اعمال ما است

حدثنا آدم بن أبي إياس حدثنا شعبة حدثنا واصل الأحدب قال سمعت المعرور بن سويد قال رأيت أبا ذر الغفاري رضي الله عنه وعليه حلة وعلى غلامه حلة فسألناه عن ذلك فقال إني ساببت رجلا فشكاني إلى النبي صلى الله عليه وسلم فقال لي النبي صلى الله عليه وسلم أعيرته بأمه ثم قال إن إخوانكم خولكم جعلهم الله تحت أيديكم فمن كان أخوه تحت يده فليطعمه مما يأكل وليلبسه مما يلبس ولا تكلفوهم ما يغلبهم فإن كلفتموهم ما يغلبهم فأعينوهم
صحيح البخاري:ج2/ص899 ح2407

وأخرجه مسلم في كتاب الأيمان والنذور عن أبي بكر بن أبي شيبة عن وكيع عن أحمد بن يونس عن زهير وعن أبي بكر عن أبي معاوية عن إسحاق بن يونس عن عيسى بن يونس كلهم عن الأعمش وعن أبي موسى وبندار عن غندر عن شعبة عن واصل كلاهما عن المعرور ولفظ أبي داود رأيت أبا ذر بالربذة وعليه برد غليظ وعلى غلامه مثله قال فقال القوم يا أبا ذر فساق الحديث وفيه إنهم إخوانكم فضلكم الله عليهم فمن لم يلائمكم فبيعوه ولا تعذبوا خلق الله وفي رواية له سمعت رسول الله - صلّى الله عليه وسلم - يقول إخوانكم جعلهم الله في أيديكم فمن كان أخوه تحت يده فليطعمه من طعامه وليلبسه من لباسه ولا يكلفه ما يغلبه فإن كلفه ما يغلبه فليعنه وفي رواية من لايمكم الخ ساقه العراقي وهذه قد أخرجها أيضاً أحمد والبيهقي وروى ابن ماجه من حديث أبي بكر رضي الله عنه مملوكك يكفيك فإذا صلّى فهو أخوك فأكرموهم كرامة أولادكم وأطعموهم مما تأكلون.

((ابوذر را ديدم كه لباسى همانند لباس غلام خود پوشيده است . در مورد اين كار از او سوال كردم . جواب داد: پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: غلامان شما برادارن شمايند كه خداوند شما را بر آنان به واسطه جنگ ها مسلط كرده است . پس هر كس كه برادرش زير دست اوست بايد از هرچه خود مى پوشد به او بپوشد و او را به كارهايى كه قدرت و طاقتش را ندارد وادار نكند. پس اگر آنها را به آنچه طاقت ندارند وادار كرديد بايد كمكشان كنيد)).

1895 - (قال - صلّى الله عليه وسلم - للمملوك طعامه وكسوته بالمعروف ولا يكلف من العمل ما لا يطيق)
[=Traditional Arabic]وفي رواية إلا ما يطيق.
[=Traditional Arabic]قال العراقي: رواه مسلم من حديث أبي هريرة اهـ.
قلت: رواه أيضاً عبد الرزاق وأحمد بدون قوله بالمعروف وكذا ابن حبان بزيادة فإن كلفتموهم فأعينوهم ولا تعذبوا عباد الله خلقاً أمثالكم وقد رواه البيهقي في الشعب بلفظ المصنف.

1894 - (كان آخر ما أوصى به رسول الله - صلّى الله عليه وسلم - أن قال اتقوا الله فيما ملكت أيمانكم أطعموهم ممّا تأكلون واكسوهم مما تلبسون ولا تكلفوهم من العمل ما لا يطيقون فما أحببتم فأمسكوا وماكرهتم فبيعوا ولا تعذبوا خلق الله فإن الله تعالى ملككم إياهم ولو شاء لملكهم إياكم).
[=Traditional Arabic]قال العراقي: هو مفرق في عدة أحاديث فروى أبو داود من حديث علي كان آخر كلام رسول الله - صلّى الله عليه وسلم - الصلاة الصلاة اتقوا الله فيما ملكت أيمانكم وفي الصحيحين من حديث أنس كان آخر وصية رسول الله - صلّى الله عليه وسلم - حين حضره الموت الصلاة الصلاة وما ملكت أيمانكم ولهما من حديث أبي ذر أطعموهم مما تأكلون واكسوهم مما تلبسون ولا تكلفوهم ما يغلبهم فإن كلفتموهم فأعينوهم لفظ رواية لمسلم وفي رواية لأبي داود من لايمكم من مملوكيهم فأطعموهم مما تأكلون واكسوهم مما تلبسون ومن لم يلايمكم منهم فبيعوه ولا تعذبوا خلق الله تعالى وإسناده صحيح اهـ.
قلت: حديث علي أخرجه كذلك ابن ماجه وأخرجه البخاري في الأدب المفرد بلفظ اتقوا الله فيما ملكت أيمانكم وروى الخطيب من حديث أم سلمة اتقوا الله في الصلاة وما ملكت أيمانكم ورواه البيهقي في الشعب من حديث أنس اتقوا الله في الصلاة ثلاث مرات وذكر في الرابعة اتقوا الله فيما ملكت أيمانكم وأما حديث أبي ذر في المتفق عليه

[=Simplified Arabic]أخرجه ابن ماجة 1/672، كتاب الطلاق: باب طلاق العبد، 2081، قال: حدثنا محمد بن يحيى ثنا يحيى بن عبد الله بن بكير ثنا ابن لهيعة عن موسى بن أيوب الغافقي عن عكرمة عن ابن عباس قال: أتى النبي صلى الله عليه وسلم رجل فقال: يا رسول الله إن سيدي زوجني أمة وهو يريد أن يفرق بيني وبينها، قال: فصعد رسول الله صلى الله عليه وسلم المنبر فقال: "يا أيها الناس: ما بال أحدكم [=Simplified Arabic]يزوج عبده[=Simplified Arabic] أمة ثم يريد أن يفرق بينهما إنما الطلاق لمن أخذ بالساق" .
[=Simplified Arabic]قال البوصيري في الزوائد 2/140: هذا إسناد ضعيف لضعف ابن لهيعة اهـ.
[=Simplified Arabic]ورواه البيهقي 7/360، كتاب الخلع والطلاق: باب طلاق العبد بغير إذن سيده والدار قطني 4/37، كتاب الطلاق، 102، كلاهما من طريق ابن لهيعة عن موسى بن أيوب عن عكرمة مرسلا.
[=Simplified Arabic]ولكن لم ينفرد به ابن لهيعة فقد رواه البيهقي 7/360، عن الحاكم من طريق أبي الحجاج المهدي عن موسى بن أيوب عن عكرمة عن ابن عباس به.
[=Simplified Arabic]وقال البيهقي: خالفه ابن لهيعة فرواه عن موسى بن أيوب مرسلا.
[=Simplified Arabic]ورواه الدار قطني 4/37-38، كتاب الطلاق 103، عن عصمة بن مالك -وفيه القصة- بلفظ: "يا أيها الناس إنما الطلاق لمن أخذ بالساق" وإسناده ضعيف.
2 أخرجه الطبراني 11/300، برقم 11800.
وَأَخْرَجَ ابْنُ مَاجَهْ فِي سُنَنِهِ1 فِي الطَّلَاقِ عَنْ ابْنِ لَهِيعَةَ عَنْ مُوسَى بْنِ أَيُّوبَ الْغَافِقِيِّ عَنْ عِكْرِمَةَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلٌ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إنَّ سَيِّدِي زَوَّجَنِي أَمَتَهُ، وَهُوَ يُرِيدُ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنِي وَبَيْنَهَا، قَالَ: فَصَعِدَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْمِنْبَرَ، وَقَالَ: "يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَا بَالُ أَحَدِكُمْ يُزَوِّجُ عَبْدَهُ أَمَتَهُ، ثُمَّ يُرِيدُ أَنْ يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا، إنَّمَا الطَّلَاقُ لِمَنْ أَخَذَ بِالسَّاقِ" ، انْتَهَى. وَابْنُ لَهِيعَةَ ضَعِيفٌ، وَأَخْرَجَهُ الدَّارَقُطْنِيُّ فِي سُنَنِهِ عَنْ بَقِيَّةَ عَنْ أَبِي الْحَجَّاجِ الْمَهْرِيِّ، وَبَقِيَّةُ غَالِبُ شُيُوخِهِ مَجَاهِيلُ، وَهَذَا مِنْهُمْ، وَأَخْرَجَهُ ابْنُ عَدِيٍّ فِي الْكَامِلِ عَنْ الْفَضْلِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مَوْهَبٍ عَنْ عِصْمَةَ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: جَاءَ مَمْلُوكٌ إلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إنَّ سَيِّدِي زَوَّجَنِي أَمَتَهُ، الْحَدِيثَ.

((صاحب من كنيزى داشته كه آن را به تزويج من درآورده است ، ولى الان تصميم گرفته بين ما جدايى بيندازد. پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم همان موقع به مسجد رفتند و بر بالاى منبر فرمودند: اى مردم ! شما را چه مى شود كه يك بار تصميم مى گيريد غلام و كنيزتان را به ازدواج هم درآوريد و بعد تصميم مى گيريد كه بين آنها جدايى بيندازيد؟ شما چنين حقى نداريد. وقتى پيوند ازدواج منعقد شد، طلاق فقط در انحصار شوهر است . - گرچه عنوان مالكيت صاحب محفوظ است ، اما حقّ ندارد كه زن را از شوهرش جدا كند

نيل الاَوطار، ج 6، ص 238، حديث 1.

عبد الرزاق عن الثوري عن يحيى بن سعيد عن ابن المسيب أن رجلا زوج عبده أمته ثم جعل بيده ليطلقها فقال ابن المسيب بئس ما صنع
مصنف عبد الرزاق:ج7/ص241 ح12972

[=Traditional Arabic]محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن إسماعيل بن الفضل، عن ثابت بن دينار، عن سيد العابدين علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب (عليه السلام) قال:
[=Traditional Arabic]حق الله الاكبر عليك أن تعبده ولا تشرك به شيئاً، فاذا فعلت ذلك باخلاص جعل لك على نفسه أن يكفيك أمر الدنيا والآخرة..وسائل الشيعه

وَ اَمَّا حقّ مملوك فان تَعلَمَ اَنَّهُ خَلقُ ربِّكَ وابنُ اَبيك و اءُمِّكَ و لحمك و دمك لم تملكه لانَّك صَنَعتَهُ دون اللَّه و لا خلقت شيئا من جوارحه و لا خلقت شيئا من جوارحه و لا اخرجت له رزقا و لكن اللَّه عزَّ و جَلَّ كفاك ذلك ثمّ سخَّرَهُ لك و ائتَمَنَك ز عليه واستَودَعَكَ ايَّاهُ لِيَحفَظز لك ما تاءتيه من خير اليه فاحسن اليه كما احسن اللَّه اليك و ان كرهته استبدلت به و لم تُعَذِّبَ خَلقَ اللَّه
((حقّ برده و بنده تو آن است كه بدانى او هم مخلوقى از مخلوقات خدا است و بدانى او هم فرزند پدر و مادر تو است ، بدانى كه او نيز، هم خون تو است و با تو تفاوتى ندارد. هرگز تصور نكنى كه چون مالك او هستى ، او مخلوق تو است و تو خالق اويى ؛ نه تو خالق اويى و نه رازق او. خدا هم تو را روزى مى دهد و هم او را، خداوند اين مكنت اقتدار را به تو داده است كه تو بر او مسلطى ؛ منتها تو را امانتدار قرار داده و برده به منزله امانت در نزد تو است . تو امين خدا هستى كه از او نگهدارى كنى و او هم متقابلا نگهبان حسن معاشرت تو است به عبارت ديگر او رفتار، اعمال و كارهاى خير و خوب تو را نزد خدا شهادت خواهد داد. بنابراين ، توجه داشته باش ! همان گونه كه دوست دارى خدا به تو نيكى كند و كرده است تو نيز با او به نيكى رفتار كن . اگر از او كراهتى دارى و او را نمى پسندى و او نمى تواند از عهده خدمت تو برآيد، حقّ ندارى او را عذاب كنى و آزار دهى فقط مى توانى او را تعويض كنى )).

رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم صرف نظر از شيوه و روش معاشرتى خويش قبل و بعد از مهاجرت و اقتدارى كه در مدينه پيدا كردند، به اقدامات جدى و عملى دست يازيدند؛ از آن جمله در آغاز، ميان چند نفر از اشراف قريش و عرب با بردگان و بندگان پيوند برادرى و برابرى بستند؛ و هيچ مساواتى در عالم بالاتر از اين متصور نيست ، انسانى كه تا آن زمان اصلا به عنوان انسان به حساب نمى آمد، در يك مكتب جديد و در مبانى فكرى و اعتقادى تازه ، به عنوان برادر شريف ترين و بانسب ترين انسان ها شود و با او پيوند اخوت بسته شود.

روايتى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و سلم نقل شده است :
ثلاثَة اءَنَا خَصِيمُهُم يومَ القِيَامَةِ رجل باعَ حُرّا فاءَكُلّ ثَمَنَهُ و رجل استَاءجَرَ اءَجيرا فَاستَوفَى منه و لم يُوَفِّهِ اءَجرَهُ و رجل اءَعطَانِى صَفقَة فَغَدَرَ(36).
((من در قيامت دشمن سه كس هستم : اول آنكه انسان هاى آزاد را به بردگى بكشاند و از اين طريق امرار معاش كند، دوم آن كه از انسان ها، بيگارى بكشد و حقوق آنها را نپردازد و سوم كسى كه در معامله اهل مكر و حيله باشد)).

باب الرفق بالاسيرواطعامه
8273 - 1 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن القاسم بن محمد، عن المنقري، عن عيسى بن يونس الاوزاعي، عن الزهري، عن علي بن الحسين صلوات الله عليهما قال: إذا أخذت أسيرا فعجز عن المشي وليس معك محمل فأرسله ولا تقتله فإنك لا تدري ما حكم الامام فيه، قال: وقال: الاسير إذا أسلم فقد حقن دمه وصار فيئا.
8274 - 2 - علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن حماد، عن حريز، عن زرارة، عن أبي عبدالله عليه السلام قال: إطعام الاسيرحق على من أسره وإن كان يراد من الغد قتله فإنه ينبغي أن يطعم ويسقي و [يظل] ويرفق به، كافرا كان أو غيره.

وفي حديث عبدالرحمن بن جندب، عن أبيه أن أمير المؤمنين صلوات الله عليه كان يأمر في كل موطن لقينافيه عدونا فيقول: لا تقاتلوا القوم حتى يبدؤو كم فإنكم بحمدالله على حجة وترككم إياهم حتى يبدؤو كم حجة لكم اخرى فإذا هزمتموهم فلا تقتلوا مدبرا ولا تجهزوا على جريح ولا تكشفوا عورة ولا تمثلوا بقتيل.

8 علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بن سالم، عن أبي عبدالله عليه السلام: قال: مرعلي بن الحسين صلوات الله عليهما على المجذمين وهوراكب حماره وهم يتغدون فدعوه إلى الغداء، فقال: أما إني لولا أني صائم لفعلت فلما صارإلى منزله أمر بطعام، فصنع وأمر أن يتنو قوا فيه، ثم دعاهم فتغدوا عنده و تغدى معهم.
موضوع قفل شده است