بخت النصر کیست؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بخت النصر کیست؟

بخت النصر کیست؟

مفهوم شناسي:
اين نام در اصل بابلي است با تلفظ «نبوكودوري اوصَّر» كه در لغت به معناي الهۀ‌ حكمت بابلي، جانشين يا مرز را حمايت كن می­باشد و در زبان عبري به صورت "نبوخد ناصر" يا "نبوخد راصر" درآمده و در منابع اسلامي به بخت نصر تغيير يافته است.[1]
بخت نصر در كتاب "مقدس" به صورت "نبوكه نصر" آمده و آن بهترين و بالاترين القاب شهر بابل بوده است، او پسر «نبو پولاسر» و مؤسس مملكت بابل و از مشهورترين پادشاهان سلسلۀ خود بلكه مي‌توان گفت از مشهورترين سلاطين دنيا بوده است.[2]
در تاريخ از دو پادشاه به اين نام ياد شده، نخستين آنها متعلق به سلسلۀ چهارم بابل و دومي متعلق به سلسلۀ نو بابلي يا كلده است، شخص مورد بحث، دومي مي‌باشد، همانگونه كه ذكر مي‌شود شهرت او بر اثر حمله‌اش به اورشليم و بيت المقدس و بازتاب وسيع آن در كتاب مقدس است.[3]
بخت نصر معاصر "ارميا" و "دانيال نبي" بوده و قيام او حدود ششصد سال پيش از ميلاد مسيح رخ داده است.[4] در قاموس كتاب مقدس آمده وي پادشاهي بزرگ بود كه دانيال وي را "ملك الملوك" مي‌نامد.
او باغهايي بسيار زيبا در تپه‌هاي مصنوعي، ايجاد كرده بود كه از جملۀ عجايب دنيا محسوب مي‌شده و رودهاي بسياري برابر آبياري زمينها حفر نموده بود، حاكم ظالم و سخت دلي كه مجوسيان و ساحران را مي‌كشت به جرم اينكه قادر به تعبير خوابهايش نبودند، مردم را دستور مي‌داد تا او را عبادت كنند با وجودي كه خودش پادشاه آسمانها را يكي از خدايان فرض مي‌نمود و او را پرستش مي‌كرد.[5]

بخت نصر در قرآن:
نام بخت نصر در قرآن نيامده است ولي در ذيل برخي آيات به صورت مبهم با اختلاف گزارشهاي بسيار به او اشاره شده است:

«وَقَضَيْنا اِلي بني اسرائيلَ فِي الْكتابِ لَتُفسِدُنَّ فِي الْارضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعلُنَّ عُلُوّا كبيراً فَاِذا جاءَ وَعْدُ اولئهُما بَعَثنا عَلَيْكُمْ عِباداً لَنا اُوْلي بأسٍ شَديدٍ فَجاسوا خِلالَ الدَََّيارِ وكانَ وَعْداً مَفعُولاً»[6]


«ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد و برتري جويي بزرگي خواهيد نمود، هنگامي كه نخستين وعده فرا رسد گروهي از بندگان پيكارجويِ خود را بر ضد شما مي‌انگيزيم (تا شما را سخت درهم كوبند، حتي براي به دست آوردن مجرمان) خانه‌ها را جستجو مي‌كنند و اين وعده‌اي است قطعي »

آيات فوق سخن از دو انحراف اجتماعي بني اسرائيل است كه منجر به فساد و برتري جويي مي‌گردد، كه به دنبال آن خداوند مرداني نيرومند و پيكار جو را بر آنها مسلط ساخته تا آنها را سخت مجازات كنند و به كيفر اعمالشان برسانند.
در اينكه قرآن به كداميك از اين حوادث اشاره مي‌كند در ميان مفسران گفتگو بسيار است،[7]راويان اسلامي حمله كنندگان به بني اسرائيل را چند نفر ذكر كرده‌اند كه در اين بين شهرت بخت نصر از ديگران بيشتر است.
جداي از اينكه آيات قرآن به وقوع اين حملات درگذشته صراحت ندارند ولي عموم مفسران به وقوع حداقل يكي از اين دو حمله به دست بخت نصر اتفاق نظر دارند[8] و مي‌توان گفت نخستين كسي كه به آنها هجوم آورد بخت نصر بود، وي در آغاز از بني اسرائيل حمايت مي‌كرد ولي چون از ايشان سركشي و عصيان ديد، لشكر بي‌شماري به سوي آنها گسيل داشت، تورات و ديگر كتب انبياء را به آتش كشيد،[9] جمع زيادي از يهوديان را به قتل رساند به طوريكه ديگر كسي از حافظان تورات باقي نماند، بازماندگان را نيز به اسارت برد.[10]

بني اسرائيل همچنان در ذلت و خواري در بابل بسر بردند تا آنكه كوروش هخامنشي بابل را فتح كرد و آنان را به وطن خويش بازگردانيد[11]برخي گفته‌اند: بيت المقدس يك بار در زمان داود (ع) و سليمان (ع) ساخته شد و بخت نصر آن را ويران كرد، اين همان وعدۀ اولي است كه قرآن به آن اشاره مي‌كند و بار ديگر در زمان پادشاه هخامنشي ساخته شد و آن را "طيطوس رومي" ويران ساخت.[12] سرانجام بخت نصر:
گفته شده در اواخر عمر در اثر گناهان بسيار به صورت حيواني مسخ يا ديوانه شده، خود را گاو مي‌پنداشت، برخي سرانجام وي را پس از دوره‌اي مسخ شدن و بخشش از سوي خداوند و بازگشت به هيئت انساني ذكر كرده‌اند،[13] وي در سال 561 قبل از ميلاد از دنيا رفت و مدت سلطنتش را چهل و چهار سال ذكر كرده‌اند.[14]


[1] . مركز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان كتاب، 1386، ج 3، ص 51.

[2] . مستر هاكس، قاموس كتاب مقدس، تهران، اساطير ، 1377، ص 871.

[3] . اعلام قرآن، پيشين، ص 51.

[4] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1371، چاپ 1، ج 12، ص 29.

[5] . قاموس كتاب مقدس، پيشين، ص 783- 782.

[6] . اسرا / 5- 4 ، (ترجمه آيات از آيت الله مكارم شيرازي مي‌باشد).

[7] . تفسير نمونه، پيشين، ص 27.

[8] . اعلام قرآن، پيشين، ص 59 – 58.

[9] . طباطبائي، محمدحسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، تهران، محمدي، 1363، چاپ 3، ج 25، ص 79.

[10] . اعلام قرآن، پيشين، ص 55.

[11] . تفسير الميزان، پيشين، ص 80.

[12] . تفسير نمونه، پيشين، ص 29.

[13] . اعلام قرآن، پيشين، ص 56.

[14] . قاموس كتاب مقدس، پيشين، ص 873.

بُختُ‌النَّصر نام چند تن از پادشاهان بابل است که هر یک شهرتی افسانه‌ای بر هم زده‌اند. از جمله اولین حمله به هیکل یهودیان در اورشلیم و نابودی آن و اسارت قوم یهود به یکی از آنان نسبت داده می‌شود. همچنین گفته می‌شود دانیال نبی هم‌دورهٔ یکی از این پادشاهان همنام بوده‌است.
این نام در زبان فارسی به صورت برگردان آوایی «نبوکدنزر» هم آمده‌است

يکي از آنان که نام بخت النصر تا کنون به او اطلاق مي شود از جبارترین، ستمکارترین و خونخوارترین پادشاهان دنیا به شمار می‌آمد،فرزند یکی از پادشاهان بابل در زمان ارمیای پیامبر بود.که مادرش که او را در اثر رابطه پنهانی با مردی حامله شده بود،پس از به دنیا آوردن فرزندش،او را از خود جدا و به کنار بتی سنگی در میان شهر بابل به نام نصر رها کرد تا کسی از وجود کودکش آگاهی نداشته باشد.از قضا؛ کودک زنده ‌ماند و به مدت یک سال توسط ماده سگی تغذیه کرد.تغذیه او از شیر سگ سبب می‌شود تا از نظر روحی، از دنیای آدمیان به کنار رود و از نظر قوای جسمی بسیار نیرومند گردد پس از یکسال، باری دیگر به آغوش مادر خویش باز گشت و نزد او به سن هفت سالگی رسید.با اینکه این کودک زشت رو،به بیماری آبله دچار بود و پاهایش از ناحیه زانو لنگ می‌زد،اما هیچ کودکی تاب پایداری در برابر زور و نیرومندی‌هایش را نداشت. در حالی که تا 12سال در کنار مادر خویش به هیزم شکنی سرگرم بود،خداوند بعد از 12 سال،به پیامبران خویش (دانیال و ارمیا) خطاب کرد که از سرزمین بیت المقدس به سمت نینوا و بابل به نزد او بروید و از وی امان بگیرید؛چرا که این کودک روزی بر خاندان بنی اسرائیل قدرتمند خواهد شد. پس آن دو پیامبر،پا به بابل گذاشتند و در پی فرمانبری از فرمان خداوند، به کمک نشانه هایی که در یافت کرده بودند،در جستجوی او برخاستند.سرانجام،بخت النصر را یافتند و به او ابلاغ کردند که «ای پسر، تو روزی بر خاندان بنی اسرائیل پیروزی خواهی یافت و توانا خواهی شد.امروز ما از تو درخواست می‌کنیم؛تا آن زمان ما را در میان بنی اسرائیل امان دهی» بخت النصر نیز که از این خبر بسیار خشنود شده بود،عهد و پیمانی بست که به آنها امان دهد. پیامبران خدا به سمت بیت المقدس باز گشتند و به بنی اسرائیل خبر دادند که «اگر به درگاه خداوند متعال توبه نکنید، تمامی شما به دست چنین آدمی نابود خواهید شد!»، اما آنها سخنان دانیال و ارمیا را جدی نگرفتند و از سخن آنها پیروی نکردند.به همین خاطر،زمینه قدرتمند شدن روز به روز بخت النصر، به خواست خداوند فدا هم ‌شد،تا اینکه او مُنشی مخصوص وزیر گردید،اما پس از چند سال کار برای وزیر، سمت او از منشی گری به حاکمیت یک زندان که پنج هزار نفر زندانی داشت، تغییر یافت.در زمانی که بخت النصر،حاکم زندان شده بود،رسم بود که حاکم، زندانیان را به بیابان می‌فرستاد،تا پشته‌های خار بیاورند و او نیز هر روز به آنها فرمان می‌داد هیزم گردآوری کنند،سپس،سهم خزینه را می‌فرستاد و هیزم‌های باقی مانده را هم از آنها می‌گرفت،اما سرانجام،یک روز،پادشاه به سبب کمی سهم خزینه،بخت النصر را رنجانید،او نیز رویه خود را تغییر داد. از آن پس، هر روز زندانیان را با سلاح‌های جنگی به سمت شهر می‌فرستاد و دستور می داد که تمامی انسانها را به وسیله سلاح‌های خود از میان ببرند.زندانیانِ بخت النصر نیز،با سلاح‌های خود به شهرها وارد می شدند و هر که را که می دیدند، می‌کشتند. او به هیچ کس رحم نداشت، حتی مادرش را به دست خود کشت.مردم و وزیران نیز که شاهد کشت و کشتارهای بی رحمانه بخت النصر بودند، به زودی تسلیم و فرمانبردار او شدند و این گونه بود که این کودتا سبب شد،تا بخت النصر،به آسانی بر شهر چیره گردد و بر تخت پادشاهی شاه بنشیند. شاه هم که از حضور او ترس بسیار داشت و خونخواریهای او را دیده بود، مطیع فرمان جنگ بخت النصر شد.بخت النصر او را با سپاهی بزرگ به سوی مصر و شام فرستاد،تا جای به جای آن شهر را از میان ببرند.وقتی خبر حرکت سپاهیان او به بیت المقدس رسید، ارمیا و دانیال،باری دیگر،به بنی اسرائیل خطاب کردند:«ای مردم بنی اسرائیل، بخت النصر را خدا از خشم آفریده و او بر هیچ کس رحم نخواهد کرد. بدانید که عذاب او سخت است.پس،به بیت المقدس پناه ببرید». بنی اسرائیل،همگی در بیت المقدس گردآمدند و مشغول خواندن تورات شدند. طولی نکشید که سپاه بخت النصر به آن جا رسید.و هفتاد هزار نفر از اهالی مصر به دست آنها کشته شدند و مسجد اقصی و همه کتاب‌های تورات نابود شد. چنانچه خداوند در این باره می فرماید:
فاذا جاء وعد اولهما بعثنا علیکم عباداً لنا اولی باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعداً مفعولاً؛پس چون تحقق وعده انتقام ما به سزای نخستین بار از آن دو سرکشی فرا رسید، بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانه‌های شما نیز جستجو کنند.(سوره اسراء،ایه 5)
«بخت النصر بیت المقدس را فتح کرد و آتش به خانه خدا زد و از بیخ و بن ویران نمود و تمام نسخ تورات را،هر کجا رفت آتش زد،چنانچه حتی یک نسخه از تورات نبود و نماند و تمام خانه‌های فقیر و غنی، شریف و وضیع، اکابر و اصاغر را غارت نمود و همه خانه ها را ویران ساخت و حتی برای آنکه اثری از آن شهر نگذارد، دیوار و سور و باره شهر را از جای کند و ویران نمود و تمام اموال و اثاثیه عتیقه قیمتی،مانند شیران مسی و قدح‌ها و طاوس‌ها و قدور و مجمرها و ظروف طلا و نقره و مس و فلزات قیمتی،همه را برد و هفتاد هزار بار ذخائر که با هفتصد و چهل و پنج نفر از آن یهود اسیر کرده، به بابل برد».
این لشگر کشی و درگیری توسط بخت النصر، قضایی الهی برای مجازات سرکشی‌های بنی اسرائیل از فرمان‌های خداوند متعال بوده است.خداوند نیز در ایه دیگری می فرمایند:
و قضینا الی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدنّ فی الارض مرتین و لتعلنّ علوّا کبیراً؛و در کتاب (تورات یا در لوح محفوظ) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل،به یقین دوبار در زمین فساد و خونریزی می‌کنید و هر بار، به سرکشی بزرگی دست خواهید زد.(سوره اسراء،ایه 4)
بنی اسرائیل،دوبار،در کفر و گناه سرکشی کردند و هر دو بار،کیفری بسزا یافتند.نخستین بار،به دست بخت النصر و بار دوم،به دست طیطوس که هر دو بیت المقدس را ویران کردند و این دو خونخوار،هفتاد سال فاصله زمانی با هم داشتند و هر دو،برای عبرت بنی اسرائیل آمدند و آنها را ادب کردند.
سرانجام،پس از این کشت و کشتارها، بخت النصر با 745 نفری که اسیرشان کرده بود، به بابل بازگشت و از این پس که در نتیجه این کودتا توانسته بود،بر بنی اسرائیل چیره شود، فردی به نام غود ولیا را حاکم باقیمانده بنی اسرائیل در بیت المقدس قرار داد،اما چون او مردی بسیار ظالم و ستمگر بود، زنده نماند و به دست اسماعیل(ع) کشته شد.هنگامی که خبر کشته شدن غودلیا به بخت النصر در بابل رسید، به شدت غضبناک شد و تصمیم گرفت تا یک تن از آن یهود زنده است از پای نایستد و تمامی آنها را میان او و بنی اسرائیل به یکباره قتل عام کند.پس،باری دیگر جنگ در گرفت و هنگامی که او به بنی اسرائیل رسید،آنها به سوی مصر کوچ کردند. بخت النصر نیز به مصر رفت و پس از یک کشتار دست جمعی، گروهی را اسیر کرد و به بابل برگردانید.
در این زمان،دانیال(ع) نیز در میان اسرا بود و راه آزادی نداشت،تا اینکه شبی رسید که بخت النصر در خواب صورتی ترسناک و بسیار بزرگ،با رویی روشن، سری از طلا و دست و بازو و سینه سیمین که دور آن از مس و دو ساق پای آن از آهن بود را دید که سنگی از دل کوه حرکت کرد و بر آن صورت فرود آمد،به طوری که هر دو قدمش شکست و تمام صورتش چون غبار شد و بر باد رفت و آن سنگ،همچنان در جای او رشد کرد،تا اینکه به کوهی بزرگ تبدیل شد و تمام زمین را فرا گرفت.در این حال،بخت النصر تمامی تعبیر خواب کنندگان و حکیمان بابل را به منظور تعبیر خواب خویش فرا می‌خواند،اما از آنجایی که همگی از تعبیر خواب وی فرو ماندند،دستور داد تا تمامی حکیمان بابل را بکشند.اما دانیال با آگاه شدن از این تصمیم بخت النصر در مورد حکیمان بابل،به نزد بخت النصر رفت و از او خواست حکیمان را ببخشد و تعبیر خواب خویش را به او بسپارد.
آنگاه،خواب او را چنین تعبیر نمود:«ای بخت النصر، تو بر تمام بنی اسرائیل و تمام دولتها برتری خواهی یافت و در اواخر،خداوند متعال،دولت و سلطنتی را ظاهر می سازد که این دولتها را محو خواهد نمود و تا ابد الدهر،پاینده خواهد ماند».
بخت النصر از تعبیر خواب دانیال که خبر از پادشاهی در سرزمینی پهناوری می‌داد، بسیار خوشحال شد،بنابراین درخواست او را پذیرفت،بر او سجده کرد،به او پاداش فراوان داد و از آن پس،او را حاکم تمام سرداران سپاه و حاکمان درگاه خودش قرار داد،کشور خودش را به دانیال بخشید و او را رئیس الوزرای خودش خواند.دانیال هم در این فرصت توانست،تا به آسانی،مردم را به دین حضرت موسی(ع) دعوت کند. وجود این پیغمبر (دانیال) در حکومت استبدادی و ظالمانه بخت النصر،حجتی آسمانی بر مردم بود،تا بدانند،تا زمانی که پیامبران برگزیده برای هدایت هستند،ستمکاران نیز برای انتقام از بیدادگران فرصت داده می‌شوند،تا قیام کنند و داد مظلوم را از ظالم،به نحو انتقام و کیفر بگیرند گفته شده است:پس از گذشت چند سال از این خواب و به حکومت رسیدن دانیال در بابل،خداوند در ازای ستم‌های بخت النصر و به تسخیر در آوردن تمامی دنیا، وی را،به مدت هفت سال،به شدت عذاب کرد و پس از آن هفت سال،بخت النصر بخش نامه‌ای صادر کرد که به خدای دانیال و ارمیا،ایمان آورده است.

بابل ، باب الله ( بررسی داستانسرایی یهود علیه بخت النصر )
نکاتی جالب پیرامون بابل از زبان ویل دورانت :
[INDENT]بايد به خاطر داشت كه لفظ «بابل»، چنانكه در آن افسانه‌ها آمده، مشتق از ببله (Babble) و پريشاني نيست، بلكه از بابيلون (Babylon) است كه معني باب الله را دارد...
[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]درباره قوانین بابل : كدام شهر جديد امروز است كه در آن حسن اداره به اندازه‌اي رسيده باشد كه تاوان جرمي را كه به سبب اهمال آن پيش آمده بپردازد؟ آيا براستي قانون، از زمان حموربي به اين طرف، ترقي كرده، يا تنها آن بوده است كه افزونتر و پيچيده‌تر شده است؟
قانون نامه حمورابی : بدون شك، مجموعة قوانيني را مي‌سازد كه از مجموعة قوانين آشور، كه بيش از هزار سال پس از آن تدوين يافته، بسيار مترقيتر و به اصول تمدن نزديكتر است و، از پاره‌اي جهات، «به اندازة قانون يك كشور جديد اروپايي خوب است
یکی از قوانین بابل : اگر زني مي‌توانست ثابت كند كه نسبت به شوهرش وفادار مانده، و شوهر در حق وي سختي روا داشته، البته طلاق نمي‌گرفت، ولي عملا حق داشت خانة شوهر را ترك گويد؛ در چنين حالتي به خانة پدر و مادر خود باز مي‌گشت و علاوه بر جهيزيه، هر چيز ديگري را كه پس از آن به دست آورده بود نيز با خود مي‌برد. (زنان انگلستان تا اواخر قرن نوزدهم چنين حقي را به دست نياورده بودند.)
ترویج فساد : با حملة پارسيان عزت نفس مردم بابل يكباره از ميان رفت و ضبط نفس و شرم از كارهاي زشت نيز بكلي نابود شد. عادت فسق و فجور به همة خانواده‌ها راه يافت؛ زنان خانواده‌هاي بزرگ نيز خودنمايي و آراستن و پيراستن خود را، چنانكه عدة بيشتري از مردم از جمال آنها بهره‌مند شوند و لذت ببرند، از آداب و تعارفات عادي مي‌پنداشتند. اگر روا باشد كه گفتة هرودوت را در اين خصوص باور كنيم، وي چنين مي‌گويد: «هر مردي كه دچار تنگدستي مي‌شد، دختران خود را براي فسق و فجور در معرض عموم قرار مي‌داد تا از اين راه پول به دست آورد...
[=2 Zar]حتي اسكندر...از اخلاقي كه در ميان مردم بابل رواج داشت به تعجب افتاده بود.

بخت النصر:
آنچه در تاریخ رایج می خوانیم و آنچه بین عوام مصطلح است ، بخت النصر شاهی بسیار ستمگر بوده که در مثالها نیز همچنان او را بعنوان نماد زشتی و ستم بکار می برند ، اما باید تحقیق کرد که آیا براستی این تاریخ که سالیان طولانی ترویج شده ، حقیقت نیز دارد یا خیر .
[INDENT][INDENT]ویل دورانت درباره بخت النصر می گوید : اين پادشاه آن اندازه زيست كه تقريباً به آرزوهاي خود رسيد، چه، با وجود آنکه بيسواد بود و عقل كاملا سالمي نداشت(!!) بزرگترين فرمانرواي زمان خود در خاور نزديك، و بزرگترين جنگاور و سياستمدار در ميان شاهان بابل پس از حموربي به شمار مي‌رود ... پيوسته با نفس خود مي‌جنگيد تا چنان نباشد كه وي تنها به صورت كشورگشاي بزرگي جلوه‌گر شود؛ درست است كه گاه‌گاه لشكركشيهايي مي‌كرد تا به رعاياي خود درسهايي در فضليت فرمانبرداري و فروتني بياموزد، بيشتر اوقات در مركز كشور خويش بود؛ به اين ترتيب بابل را پايتخت بيرقيب خاور نزديك، و بزرگترين و باشكوهترين پايتختهاي جهان قديم ساخت.
[/INDENT]ویل دورانت در ادامه از قول کتاب دانیال بخت النصر را شریر می خواند ، و اعتراف می نماید که این از روی انتقام جویی بوده که چنین لقبی به او داده اند . اما همین سخن دورانت به کتب یهود اعتبار می بخشد و نشان می دهد که کتدب یهود نیز منبع تاریخی قابل استفاده ای حتی برای محققین مشهور جهان است .
[/INDENT][/INDENT]

دولت یهود در عصر بخت النصر :
در زمان جنگ بخت النصر با ارتش فرعون مصر ، یهویاقیم ، شاه یهود بوده که دست نشانده ایست که "نخو" او را بقدرت رسانده و خراجگزار مصر و فرعون بود. معهذا بخت النصر به رغم پیروزی بر ارتش مصر به قلمرو دولت کوچک یهود تعرض نکرد ([=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]Ben-Sasson, ibid, p. 153) و تنها از این پس یهویاقیم خراج سالیانه خود را به دولت بابل تقدیم می نمود. و این تمکین بیش از سه سال دوام نیاورد و به تعبیر نویسندگان تاریخ شاهان یهود او " عاصی" شد ....
[=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]بحث تکمیلی پیرامون اسارت یهودیان را می توانید از مقاله پیشین در همین زمینه بخوانید :
[=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]افسانه ساختگي اسارت يهوديان در بابل

سقوط اورشلیم با خواست خدا :
[INDENT][=Traditional Arabic]وَقَضَيْنَا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا «۴» [=Traditional Arabic]فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَار وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا [=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]«۵»ما در تورات به بنى‏اسرائيل خبر داديم كه قطعاً دو بار در زمين فساد مى‏كنيد و [در برابر طاعت خدا] به طغيان [و نسبت به مردم به برترى‏جويى و ستمى] بزرگ دچار مى‏شويد . « 4» چون [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به كيفر] نخستين طغيان شما فرا رسد ، بندگان سخت پيكار ونيرومند خود را بر ضد شما برانگيزيم ، آنان [براى كشتن ، اسير كردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لاى خانه‏ها را [به طور كامل و با دقت] جستجو مى‏كنند ؛ و يقيناً اين وعده‏اى انجام شدنى است .
[/INDENT][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عبدالله شهبازی در کتاب زرسالاران یهود درباره سقوط اورشلیم می نویسد :
[INDENT][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]سقوط اورشلیم تنها یک تهاجم خارجی نبود ، پیامد محتوم یک دوران طولانی بحران اجتماعی در درون سرزمین یهود نیز بود که در موج جدیدی از " جنبش پیامبری " نمود یافت . در راس این جنبش ارمیاء نبی جای داشت . از اینروست که در عهد عتیق گاه سقوط اورشلیم به خداوند نسبت داده می شود و بخت النصر ابزار اجرای کیفر الهی قلم می رود.
[/INDENT]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]در کتاب دوم تواریخ ایام- [=Nazanin]٢٣ / ١٣ - ١٧- می خوانیم :
[INDENT][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][=Nazanin][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]{صدقیا} بر نبوکد نصر(بخت النصر) که او را به خدا قسم داده بود عاصی شد و گردن خود را قوی و دل خویش را سخت ساخته ، به سوی یهوه خدای اسرائیل بازگشت ننمود و تمامی روسای کهنه و قوم .. رسولان خدا را اهانت نمود و کلام او را خوار شمرد ، انبیایش را استهزا نمود چنانکه غضب خدا بر قوم او افروخته شد به حدی که علاجی نبود پس پادشاه کلدانیان را .. بر ایشان آورد و همه را به دست او تسلیم نمود.
[/INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]این موج جدید پیامبری که نشان از ترویج ظلم و بی عدالتی در اورشلیم داشته بشدت توسط یهودیان و خصوصا یهویاقیم سرکوب می شده و حتی نخستین فرد این موج به نام " اوریاء نبی" مورد پیگرد یهویاقیم قرار گرفته و به مصر گریخت و سپس بازگردانده و به شکل فجیعی به قتل رسید . قرآن درباره قتل پیامبران آیاتی دارد :
[INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]سوره :آل عمران آيه :21
[=TimesNewRoman][=TimesNewRoman][=Traditional Arabic][=+1]إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ [/]كسانى كه پيوسته به آيات خدا كفر مى‏ورزند ، و همواره پيامبران را ظالمانه مى‏كشند ، و از مردم كسانى را كه امر به عدالت مى‏كنند به قتل مى‏رسانند ، آنان را به عذابى دردناك خبر ده .
[/INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]پیامبر مشهور دیگری که این جنبش را رهبری کرد "ارمیاء نبی" بود که علیرغم دخل و تصرف حاخام های بعدی در کتابش ، نکات بسیار مهمی در آن نگاشته شده است . او نه تنها علیه رواج پرستش بعل می شورد بلکه یک جنبش عدالت خواهانه اجتماعی را دنبال می کند و علیه ستم و فساد های اجتماعی یهودیان تبلیغ می کند .
[=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]ارمیا که خود از قبیله بنیامین است ، یهودا را "قبیله شریر" می خواند .( کتاب ارمیا ۸/۳) و مخاطبانش نه فقط شاه بلکه یهودیان و سکنه اورشلیم هستند :
[INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]ای یهودا ، شماره خدایان تو بقدر شهرهای تو می باشد و برحسب شماره کوچه ها ی اورشلیم مذبح رسوایی بر پا داشتید ، یعنی مذبح ها به جهت بخور سوازنیدن برای بعل. همان ۱۱/۱۳
[/INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]و قرآن که میفرماید :
[INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman][=Traditional Arabic]أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ - الصافات ۱۲۵
آيا بت « بعل » را مى‏پرستيد و بهترين خالق و سازنده را رها مى‏كنيد ؟ !
[/INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]و کتاب دوم پادشاه که درباره بعل پرستی و قربانی کردن انسان چنین می گوید :
[INDENT][=TimesNewRoman][=TimesNewRoman]آنها بر تمامی فرامین خداوند پشت کردند و دو گوساله از فلز ساختند. ستونی (ابلیسک) ملعون ساختند و به پرستش بعل و شیاطین مشغول شدند. آنها حتی دختران و پسران خود را در آتش قربانی کردند. آنها با پیشگویان و فالگیران به مذاکره مشغول شدند و از سحر و جادو استفاده کردند و خود را به شیطان فروختند. خدا را خشمگین کردند و خدا در خشمش آنها را از خود دور کرد. تنها طایفه یهودا در زمین باقی ماند. اما حتی مردم یهودا نیز از اطاعت فرامین خداوند سرباز زدند. آنها همان راههای شیطانی را که بنی‌اسرائیل رفته بود ادامه دادند. پس خداوند تمام بنی‌اسرائیل را پس زد. آنها را مجازات کرد و دادشان به دشمنان و حمله‌وران تا اینکه نابود شدند.- کتاب دوم پادشاهان 20-16 : 17
جنبش اجتماعی ارمیا ، اشرافیت و کاهنان یهود را علیه وی برانگیخت و وی را مورد ضر و شتم و آزار قرار دادند و در زمان یهویاقیم زندانی شد . ارمیا مخالف سرسخت پیوند دولت یهود با امپراتوری مصر بود و به عکس از اتحاد با بخت النصر سرسختانه دفاع می کرد و بخت النصر را شمشیر مقتدر خداوند برای تنبیه مصر می دید . با توجه به آنچه تا کنون گفتیم ، شباهت عجیبی بین سخنان ارمیاء نبی و سخنان قرآن وجود دارد .
[INDENT][INDENT]من فرستاده بنده ی خود نبوکد نصر ، پادشاه بابل ، را خواهم گرفت ... و آمده زمین مصر را خواهد زد و آنانی که مستوجب موت اند و آنانی که مستوجب اسیری اند به اسیری و آنانی که مستوجب شمشیرند به شمشیر ـ خواهد سپرد . کتاب ارمیا ۴۳/۱۳
[/INDENT]نکته جالب در کتاب ارمیا (۳۲/۲۷) اینکه خدای یهود (یهوه) خدای تمام بشر است . و دیگر خدای یک قوم خاص نیست و این خدا همان خداییست که با بخت النصر نیز ارتباط بر قرار می کند و مدافع ملت در برابر مصر و اشرافیت یهود است .
پس از تبعید یهویاکین به بابل ارمیا جنبش خود را ادامه داد و خواستار اخراج صدقیا ، نائب السلطنه و بقایای اشرافیت یهود شد . زمانی که بیت المقدس در محاصره بخت النصر قرار گرفت ارمیا به عنوان مبلغ دوستی با بخت النصر دستگیر و زندانی می شود ولی همانجا نیز به تبلیغش ادامه می دهد و اشرافیت یهود خواستار قتل او می شوند . صدقیا او را به زنجیر می کشد و به چاهی مرطوب می افکند تا به مرگی هولناک جان دهد. ( همان ماخذ ۳۹/۱۶-۱۸)

نجات ارمیاء نبی توسط بخت النصر :
با سقوط بیت المقدس بخت النصر که گویا از وقایع شهر مطلع بوده یکی از سرداران خود را برای آزادی ارمیا به زندان می فرستد و ارمیا از زندان رهایی می یابد و در میان مردم خود ساکن می شود .
[INDENT]و نبوکدنصر پادشاه بابل درباره ارمیا به نبوزردان امر فرموده ، گفت : او را بگیر و به او نیک متوجه شده هیچ اذیتی به وی مرسان بلکه هر چه به تو بگوید برایش بعمل آور. همان ۳۹/۱۲-۱۱
[/INDENT]پس از این مردم مهاجر و ستمدیده به بیت المقدس بازگشتند و فقیران قوم که چیزی نداشتند را در زمین ها و باغ ها و مزرعه ها قرار داد ... بخت النصر در سال ۵۶۲ پیش از میلاد در گذشت.

تخریب بیت المقدس : نکته جالب دیگر اینکه در کنکاش های اخیر کهن ترین آثار بیت المقدس مربوط به داریوش اول است و اثری از سازه ی مربوط به عصر بخت النصر که یهودیان ادعای تخریب آنرا دارند و سازه ای که مربوط به دستور کوروش است ، وجود ندارد .
و چنين بايد نتيجه گرفت كه اصولا تخريب بيت المقدس بدست بخت النصر يك داستان جعليست و چنين به نظر مي رسد كه بخت النصر يحتمل به توصيه امثال ارمياء نبي ، بعل ها را نابود كرده باشد .
و اينكه كوروش نيز كه گويا بنا به توصيه يهوديان شرور مانده در بابل دستور به ساخت بنايي در بيت المقدس داده بوده ، توفيقي در اين زمينه نداشته و مردم عليه چنين تصميمي مقاومت كرده و مجبور شد دستورش را لغو نمايد .
همچنانکه می بینیم اینجا تصویری کاملا متضاد با آنچه درباره بخت النصر و اسارت یهودیان گفته بودند می بینیم .

[/INDENT][/INDENT]

بخت النصر" یکی از بزرگترین پادشاهان بابل قدیم می باشد که از 604 ق. م تا 562 ق. مبر آن حکمفرما بود. اسم او در زبان عبرانی " بَنوکُدُنُضِر " است و همین نام نیز درتورات که به زبان عبری است آمده است. " بُخْتُنَصَرّ " مرکب از دو نام بخت (به معنیپسر) و نصر (که نام بتی است) می باشد یعنی پسر بت نصر. گفته می شود که او را درحالی که طفلی بیش نبود کنار بت یافته بودند. او در حوالی 612 ق. م با دختر هووخشترپادشاه ماد ازدواج کرد و در 605 به جنگ فرعون مصر رفت و در نزدیکی کرکمیش وی رامغلوب ساخت و بر متصرفات مصر مسلط گردید. از جمله وارد اورشلیم بیت المقدس شد و پساز خرابی های بسیار، بسیاری از مردم آن را که در میان آنها حضرت دانیال علیه السلامو برخی مؤمنان هم بودند به اسیری برد. او در مدت فرمانروایی خود، سه بار به اورشلیمحمله و آنرا محاصره کرد و مردمان آن را به اسیری به بابل آورد سپس شخصی به نامصدقیا را حاکم آنجا قرار داد. پس از ده سال صدقیا از اطاعت بُخْتُنَصَرّ سرباز زد واو برای بار چهارم به آنجا حمله برد. صدقیا را دستگیر و پس از کشتن پسرانش در جلویرویش خود او را نیز به طرز فجیعی شکنجه داد. وی یکی از دو پادشاه بزرگ بابلمحسوب می شود که بر مناطق بسیاری مسلط بود. بُخْتُنَصَرّ برای رضایت خاطر همسرشباغهای مرتفعی را بر تپه ای مصنوعی که مردمش ساخته بودند بنا کرد که این باغها بهباغهای معلق بابل معروف و از عجایب هفتگانه دنیا به شمار می رفتند. یکی از کارهایمهمش ساخت سدی بود که از طرف شمال و جنوب بابل برای حفاظت شهر از دشمن ساخت و اینسدّ ممکن بود در موقع تهاجم خارجی، تمام جلگه بابل را از شمال به دریاچه تبدیلسازند. وی در تهاجماتی که به فلسطین و اورشلیم داشت بنی اسرائیل را اسیر کرد و بهبابل آورد. بُخْتُنَصَرّ حاکم ظالم و سخت دلی بود به طوری که ساحران و کاهنانی راکه قادر به تفسیر خوابهای او نبودند به قتل می رساند. او در پایان عمر دیوانه شد وخود را گاو می پنداشت و مدتها در جنگل به سر می برد که در این مدت همسرش تمام اموررا در دست داشت.دانشنامه رشد

موضوع قفل شده است