چرا عمر مقام ابراهيم را از جاي خود برداشت و در جاي كنوني آن قرار داد؟

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا عمر مقام ابراهيم را از جاي خود برداشت و در جاي كنوني آن قرار داد؟

چرا عمر مقام ابراهيم را از جاي خود برداشت و در جاي كنوني آن قرار داد؟ و چرا شيعيان اين را پذيرفتند؟

از كتاب هاي تاريخي چنين استفاده ميشود كه عمر بن خطاب در سال هفدهم هجري، در ماه رجب به مكه سفر كرد و مسجدالحرام را توسعه داد و حتّي بيست خانه را كه صاحبانش راضي نبودند، تخريب كرد و پول آن را در بيتالمال قرار داد و ظاهراً در همان زمان، مقام ابراهيم را در محلي كه در جاهليت بود، نصب كرد و احتمالا به خاطر مخارج خانه خدا بود كه در نظر داشت سهم خدا را از خمس، به خانه خدا اختصاص دهد كه اميرالمؤمنين(عليه السلام) اين پيشنهاد را رد كرد و فرمود: خداوند در قرآن، چنين مصرفي براي آن قرار نداده است. بعد از نصب مقام در جايگاه جديد، سيل، مقام را از جاي خود حركت داد و خليفه در رمضان سال هفدهم كه سيل «امنهشل» آمده بود، مجدداً مقام را در جايي كه قبلا قرار داده بود، نهاد و جاي آن را مستحكم كرد. ابن حجر از ابيعيينه نقل ميكند كه مقام در زمان رسول خدا(صلي الله عليه وآله)به خانه چسبيده بود و عمر جاي آن را تغيير داد. پس از آن، سيلي آمده آن را برد و عمر بر جايي كه قبلا تعيين كرده بود، برگردانيد. در اقدامات عمر نوشتهاند:هوالذي أخّر مقام ابراهيم إلي موضعه اليوم و كان ملصقاً بالبيت. عمر كسي است كه مقام ابراهيم را در جايگاه فعليش قرار داد، در حالي كه به خانه خدا چسبيده بوده است.
از برخي روايات چنين استفاده ميشود كه چون عمر ازدحام جمعيت را ديد و به خاطر اينكه مطاف تميز و پاك بماند، مقام را از خانه خدا جدا ساخته و در اين جايگاه قرار داد. حال ببينيم كه آيا اين اقدام خليفه، مورد پذيرش امامان شيعه بوده است يا نه؟

روايات متعددي وجود دارد كه نشان ميدهد امامان شيعه، نسبت به كار خليفه دوم ناخرسند بودهاند و آن را قبول نداشتند:
1ـ رواياتي كه قبلا ذكر شد، همه نشانگر آن بود كه اين كار عمربن خطاب برخلاف عمل رسول خدا(صلي الله عليه وآله) بوده است و اين خود نشانه اعتراض امامان(عليهم السلام) به اين كار است; گر چه بالصراحه آن را ذكر نفرموده و به گونه گزارش تاريخي مطرح نمودهاند; ولي لحن، لحن اعتراضي است.
2 ـ اميرالمؤمنين(عليه السلام) در دوران خلافت خويش، در يك سخنراني، بدعت ها و كارهاي خلافي را بر ميشمارد كه امكان تغيير آن براي حضرت ميسّر نشده و اولين مورد را تغيير جايگاه مقام ابراهيم(عليه السلام) ذكر ميكند:
ارأيتم لو أمرت بمقام ابراهيم فرددته إلي الموضع الذي وضعه فيه رسولالله(صلي الله عليه وآله)؟ آيا شما از من ميپذيريد، اگر درباره مقام ابراهيم، فرمان دهم و آن را به موضعي كه رسول خدا(صلي الله عليه وآله) نهاده، برگردانم؟ 3 ـ در روايات وارد شده است كه يكي از اقدامات امام زمان(عليه السلام) اين است كه مقام ابراهيم را به جايي كه رسول خدا قرار داده بود، بر ميگرداند:
روي ابوبصير قال قال ابوعبدالله(عليه السلام): «اذا قام القائم هدم المسجد الحرام حتي يردّه الي اساسِه وحوّل المقام إلي الموضع الذي كان فيه...» ابوبصير روايت كرده كه امام صادق(عليه السلام)فرمود: «زماني كه قائم قيام كند، مسجدالحرام را خراب مينمايد تا آن را بر اساس اوليهاش بنيان نهد و مقام ابراهيم را به جايي كه بوده، منتقل مينمايد.
بنابراين، امامان شيعه اين تغيير را خلاف و نادرست دانستهاند و حكم طواف و نماز را بايد به گونهاي دانست كه با سيره رسول خدا(صلي الله عليه وآله) هماهنگ باشد و اين جابهجايي با آن منافاتي نداشته باشد. از اين رو، محدود ساختن مطاف بهحدّ فاصل بيت و مقام، برخلاف ديدگاه ائمه مينماياند و در نتيجه، محدودساختن محلّ نماز به محدوده پشت مقام (نه سمتي كه مقام در آن قرار دارد)، نياز به دليل محكم و قوي دارد كه مفسّر اين تغيير نيز باشد
اما اینکه چرا شیعه این را پذیرفت همانگونه که از این روایات بر می اید شیعیان این امر را نپذیرفته اند و البته چون قدرتی هم نداشتند ان را جابجا نکردند

با سلام.
دوست عزیز بهتر نیست قرآن محمدی(ص) را با دقت بخوانی این افکار پوسیده عربی را از ذهن خود دور نمائی.
[=Times New Roman]سوره ال عمران 96- همانا نخست خانه که بپا شد ببکه مبارکه است و آنست هدایتی برای جهانیان .
[=Times New Roman]بکه نه مکه ( کلمه مکه یکبار در قرآن آمده است سوره فتح آیه 24) بنابراین
[=Times New Roman]مکه نمیتواند بکه باشد.
[=Times New Roman]ال عمران 97 در آنست آیت های مقام ابراهیم و کسیکه در آیدش ایمن باشد.
[=Times New Roman]ابراهیم خلیل(ع) 2700 سال پیش از محمد قدمت تاریخی مکه چند سال است؟
[=Times New Roman]سوره حج 52- نفرستادیم پیشاز تو رسول یا نبی ای مگر.......
[=Times New Roman]سوره سجده 2- یا گویند دروغ بست آنرا بلکه آنست حق از پرورگارت تا بترسانی
[=Times New Roman]گروهیرا که نیامدستشان بیم دهنده پیش از تو شاید ایشان رهبری شوند .
[=Times New Roman]سوره سبا 44- در صورتی که ما هیچ کتابی که آنرا بخوانند یا رسولی پیش از تو
[=Times New Roman]بر آنها نفرستادیم.
[=Times New Roman]سوره یس آیه 6- تا بیم دهی قومی را که بیم داده نشدن پدران ایشان پس آنانند نا آگاهان.
[=Times New Roman]اگر پیش از حضرت محمد فرستاده یا نبی ای به سر زمین عربستان فرستاده نشده
[=Times New Roman]حتی برای پدرانشان هیچ بیم دهنده ای آیا داستان ابراهیم و اسماعیل یک داستان تخیلی و خیال پر دازی عرب نمی باشد.
[=Times New Roman]برای آگاهی بیشتر به سایت www.salamtwo.comمراجعه و حقایق قرآن محمدی را در یاب.
[=Times New Roman]با تشکر م- مهدی

سلام دوست عزیز بنده نفهمیدم منظور شما از افکار پوسیده عربی چیست و ایا شما به بنده اشکال نموده ای یا به پرسشگر یا به تاریخ یا به روایات لطفا دقیقتر و با ذکر مورد اشکالتان را بیان نموده واز سخنرانی و کلی گویی اجتناب نمایید ممنون

با سلام.
دوست عزیز بحث ما تاریخ است بحث ما روایت غلطی است که به قرآن محمدی(ص) تحمیل نموده اند.
[=Times New Roman]تنها ديدگاه جهاني براي آينده اسلام است. دين, صلح و دوستي. ولي سوال اينست کدام اسلام؟
[=Times New Roman]اسلام خدائي (جهان وطني) يا اسلام عربی (قومي گرائي و ملي گرائي)
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]سوره ال عمران آيه 19 دين نزد خدا اسلام است…
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]سوره ال عمران آيه 85 کسي که جز اسلام را بعنوان دين بپذيرد از او پذيرفته نمي شود.
[=Times New Roman]پس مي بينيم دين نزد تمام پيام آوران اسلام بوده و حضرت محمد(ص) اولين عربي است که به اسلام ايمان مي آورد. انعام آيه 14 و 163 الزمر آيه 11-12
[=Times New Roman]در رابطه با اسلام
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]کلمه اسلام از شهر اورشليم گرفته شده (Urshalem). در زمان حضرت ابراهيم سفر پيدايش باب 14 آيه 18ملک صديق و ملک ساليم نان و شراب بيرون آورد و او کاهن خداي تعالي بود.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]کلمه اسلام در زبان عبري به معني صلح (Peace) مي باشد و آن تائيد مي شود با عبرائيان باب 7 آيه 2
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]همانطور که مي بينيم در زمان حضرت ابراهيم Urshalem در زمان حضرت عيسي Jerusalem در زمان حضرت محمد(ص) Mosalem و هر سه در کلمه سلام مشترک مي باشند.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]پس همانطور که مي بينيم يهوديت و مسيحيت و محمدي شاخه اي از اسلام است.
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]سوره حج آيه 78
[=Times New Roman]
[=Times New Roman]خداوند براي شما در دين بيچارگي قرار نداده است اين آئين پدر شما ا براهيم است او شما را مسلمان ناميده است تا قبل از آن که اين شريعت (منظور حضرت محمد) آمده باشد.
[=Times New Roman]اورشليم يا بيت المقدس

کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) ناميدند.اورسالم نامي تركيبي از دو واژه‌ي «اور» و «سالم» است.
«اور» كلمه اي سومري به معناي شهر است و در زبان عبري نيز اور را آتش،روشنايي و مقدس ترجمه كرده‌اند. اين واژه را در كلماتي چون اورميه (آب مقدس)، اورمزد (روشن‌مقدس) نيز مي‌توانيم مشاهده بكنيم. «سالم»نيز به مفهوم صلح،سلامتي و آرامش ذكر شده‏. تركيب اين دو واژه اورسالم را نتيجه ميدهد كه به معناي شهر سلامتي و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد يهود به "يروشالايم" (יְרוּשָׁלַיִם)‎ و فراعنه به "اوشامام" و يونان و روم به "هيروسوليما" و نزد غرب به "جروسالم"(Jerusalem) * (Holy land) شهرت يافت. مسلمين و اعراب آن را بيت المقدس (شهر قدس) ناميدند كه همان ترجمه‌ي اورسالم (مدينة السلام) است. اين شهر در طول تاريخ نام‌هاي ديگري چون ارين ئيل، ايليا، بيت هميقداش‏، ايليا‌كاپيتولينا را نيز به خود ديده است كه در حال حاضر استعمال نمي‌شود.
[=Times New Roman]خلاصه کوتاهی از سایت " آینده جهان اسلام. کدام اسلام ? salamtwo.com
[=Times New Roman]م-مهدی
[=Times New Roman]

با سلام هنوز منظور شما از روایتی که به قران تحمیل نموده اند را ندانستم باور کن خیلی سطح بالا بحث می نمایی من از دوستانم کمک می خواهم تا بفرمایند منظور شما چیست
دوست من روشن و واضح بگویید به کجای کلام بنده اعتراض دارید

باسلام.
.
دوست عزیز پیام آور اسلام مبعوث شد که دینداران را بطرف دین هدایت کند یا مشرکان را بطرف دین .
مذهب یهود و مسیحی و زردشت که به دین اعتقاد داشتند ؟ اسناد تاریخی آن موجود است.
دکترین محمدی (ص) چه بود ؟
اما در رابطه با ابراهیم(ع) اختلاف زمانی او و حضرت محمد (ص) 2700سال شمسی است .
.
دوست عزیز پیام آور اسلام مبعوث شد که دینداران را بطرف دین هدایت کند یا مشرکان را بطرف دین .
مذهب یهود و مسیحی و زردشت که به دین اعتقاد داشتند ؟ اسناد تاریخی آن موجود است.
دکترین محمدی (ص) چه بود ؟
اما در رابطه با ابراهیم(ع) اختلاف زمانی او و حضرت محمد (ص) 2700سال سمسی است .


از پيدايش آدم
bce
4026

1
تا شروع طوفان
bce
2370
1656 سال
2
تا آغازوبنيان گذاشتن پيمان حضرت ابراهيم
bce
1943
427 سال
3
تا زمان خروج از مصر
bce
1513
430 سال
3
تا زمان شروع ساختمان معبد سليمان
bce
1034
479 سال
4
تا انشعاب پادشاهی
bce
997
37 سال
5
تا ويرانی (خانه خدا) معبد
bce
607
390 سال
6
تا بازگشت بنی اسرائيل از تبعيد
bce
537
70 سال
7
تا بازسازی ديوار اورشليم
bce
455
82 سال
8
تا تعميد حضرت عيسی
ce
29
483 سال

تا تولد حضرت محمد (ص)
تا سال 1975ميلادی برابربا 1354 شمسی
ce
ce

570
1975
541 سال
1405 سال

6000 سال
سو ره فتح آیه 23-
سنت خدا (حج خدا )که از پیش نوشته شد بر شما هرکز نیابی برای شیوه خدا تبدیل ای
همانطور که در آیات بالا مطرح نمودم حضرت ابراهیم و اسماعیل هرکز به مکه نیامدند
این یک داستان تخیلی اعراب جاهلی است.همانطور که امروز خلیج فارس ایرانی را عربی می نامد.به مقاله اینجانب در همین سایت "آینده جهان اسلام. کدام اسلام ؟"
را مطالعه نمائید.
اغنیا مکه روند و فقرا نزد تو آیند
که تو شاهها حج فقرائی
یک طواف مرقد موسی الرضا
هفت هزار و هفصد و هشتاد حج اکبر است
این هم تفکردانشمند وعارف زمان صفوی
با تشکر: م- مهدی

با سلام دوست عزیز با تمام ابهامی که جملات شما دارد گمان می رود شما در این مطالب امدن ابراهیم ع را به مکه نفی نموده باشی اگر مسلمان باشی باید بدانی که بین مسلمین اجماع است در اینکه ابراهیم ع به مکه امده و کعبه را باز سازی نموده و ایات قران و روایات نیز این مطلب را تایید می نماید اما اگر مسلمان نیستی و قران و روایات را قبول نداری بسم الله ادله خویش مبنی بر نیامدن ابراهیم ع به مکه را بیان دارید تا ما ا را بررسی نماییم
تنها درخواست بنده اینست که از کلی گویی و ادعای بی دلیل پرهیز نمایید در ضمن موضع خود را مشخص نمایید تا اگر مسلمان هستی با ادله اسلامی و اگر مسلمان نیستی با ادله دیگر با شما بحث نماییم

سوره فرقان آیه 30- وگفت پیامبر پرورگارا همانا قوم من ترک قرآن گفته اند.
با سلام.
اقای عزیز در سخنان من ابهام وجود ندارد.سئوال نموده بودی مسلمان هستی در آن هم شکی نداشته باش ولی شما را چه عرض کنم ؟ در باره آیات قران هیچکونه مسئله نیست تمام آیات معتبر هستند در مورد روایات اسناد دتاریخی باید معتبر باشد وپیش ازحضرت محمد(ص) هر گونه آیات کتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید ) هم مورد تائید است.
البته از مطالب من که در همین سایت در خال نمایش هست " آینده جهان اسلام. کدام اسلام" میتوانی استفاده کنی.
با تشکر :م-مهدی

با سلام دوست من خلاصه بفرمائيد نقد شما بر كلام من و سوال حضرتعالي چيست؟

با سلام.
آقای عزیز شما در مقاله خود ادعا نمود مقام ابراهیم در مکه است در جواب شما با آیات قرآنی
اثبات نمودم چنین چیزی حقیقت ندارد. شما بجای اینکه جواب آیات قرآنی را بدهی شروع به
سفسطه نمودی. سوره حج آیه 52 سوره سبا 44 سوره سوره سجده ایه2 سوره یس آیه 6
ویک سری آیات دیگر شما فرمودید جواب خواهید داد بسمه الله ما منتظر جواب علمی و تحقیقی شما هستم.
با تشکر م- مهدی

[=&quot]با سلام بنده را به سفسطه متهم نموده ای ببخشید به مخاطبین واگذار می نمایم که ببینند از ابتدا ایا سوال شما واضح بوده یا نه و اگر از ابتدا مانند نوشته اخری نقد تان را بیان نموده بودید از ابتدا بنده پاسخ می دادم و نیازی به این معما بازی نبود اما پاسخ شما [/]
[=&quot]بنده ایات مدعای شما را در اینجا عینا می اورم تا ببینیم ادعای شما را اثبات می نماید یا نه [/]
[=&quot]اما ایه 52 سوره حج:وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في‏ أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ (52[/])
[=&quot]برادر من کجای این ایه ادعای شما را اثبات می نماید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/]
[=&quot]ایه 44 سوره سبا :وَ ما آتَيْناهُمْ مِنْ كُتُبٍ يَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذيرٍ (44[/])
[=&quot]استاد بزرگوار کجای این ایه دلالت دارد بر اینکه مقام ابراهیم در مکه نیست؟؟؟؟؟؟؟[/]
[=&quot]این هم ایه 2 سوره سجده : تَنْزيلُ الْكِتابِ لا رَيْبَ فيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ (2[/])
[=&quot]کم کم شک می کنم در اینکه قرانی که در دست شماست با قران ما متفاوت است[/] !!!!!!!!
[=&quot]و اخری ایه 6 سوره یس: لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ (6[/])
[=&quot]دوست من بهتر است با بیان خوبتان این ایات را به همراه دیگر دلایل محکمتان برای بنده تبیین نمایید تا همگان از این هدایت شما بهره مند گردند[/]

با سلام.
دوست عزیز شما قرار بر این بود که با دلیل و اسناد اثبات کنی وما هم منتظر ولی شما آیات را بصورت عربی نوشته و در اشتباه کو چکی که من آیه شماره 3 را دو نوشته بودم مرا متهم به قرآنی متفاوت نمودید. بهر حال متن اولیه و ترجمه آیات.
سوره ال عمران 96- همانا نخست خانه که بپا شد ببکه مبارکه است و آنست هدایتی برای جهانیان .
بکه نه مکه ( کلمه مکه یکبار در قرآن آمده است سوره فتح آیه 24) بنابراین

مکه نمیتواند بکه باشد.
ال عمران 97 در آنست آیت های مقام ابراهیم و کسیکه در آیدش ایمن باشد.
ابراهیم خلیل(ع) 2700 سال پیش از محمد قدمت تاریخی مکه چند سال است؟
سوره حج 52- نفرستادیم پیش از تو رسول یا نبی ای مگر.......
سوره سجده 2- یا گویند دروغ بست آنرا بلکه آنست حق از پرورگارت تا بترسانی
گروهیرا که نیامدستشان بیم دهنده پیش از تو شاید ایشان رهبری شوند .
سوره سبا 44- در صورتی که ما هیچ کتابی که آنرا بخوانند یا رسولی پیش از تو
بر آنها نفرستادیم.
سوره یس آیه 6- تا بیم دهی قومی را که بیم داده نشدن پدران ایشان پس آنانند نا آگاهان.
اگر پیش از حضرت محمد(ص) فرستاده یا نبی ای به سر زمین عربستان فرستاده نشده
حتی برای پدرانشان هیچ بیم دهنده ای آیا داستان ابراهیم و اسماعیل یک داستان تخیلی و خیال پر دازی عرب نمی باشد.
مزامیر داود باب 84آیه6 - چون از وادی بکا عبور می کنند آن را چشمه ( استخر) می سازند وباران آنرا به برکات می پوشاند.
بکه به معنی شیون و زاری و امروز به دیوار ندبه معروف است.
سوره قصص آیه 57- و گفتند اگر پیروی کنیم هدایت را با تو ربوده شویم از سر زمین خویش آیا فر مان روائیشان ندادیم درحرم امنی ( شهر سلام) که آورده شود بسویش همه چیز....

اکر پیروی کنیم هدایت را ربوده شویم از سر زمین خویش لابد خواهید گفت این آیه را برای مذاهب(یهودی - مسیحت -زردشتی) گفته است.
با تشکر: مهدی

[=&quot]با سلام دوست گرامی جوابهایتان را مطالعه نمودم اما برای پاسخ به جنابعالی نا گزیریم هر کدام مقبولات خود را ارایه نماییم تا بر اساس ان با یکدیدگر جدال احسن داشته باشیم لذا چند منبع را بنده ذکر می نمایم شما بفرمایید استدلال به انها را می پذیرید یا نه تا از انجا استدلال بنماییم [/]
1- [=&quot]ایا شما قران را به عنوان یک کتاب اسمانی و قابل اعتماد می پذیرید [/]
2-[=&quot]ایا پیامبر اسلام را راستگو می دانید [/]
3- [=&quot]ایا خلفای راشدین را به عنوان راستگو قبول دارید [/]
4-[=&quot]ایا کتب مستشرقین را قبول دارید [/]
5- [=&quot]مبانی استدلالی خود و منابعی را که قبول دارید بیان بفرمایید تا از انحراف بحث پیشگیری نماییم [/]

[=&quot]اما جواب ایاتی که بیان نموده اید ایه 96 و 97 ال عمران را اگر دقت نمایید و ان را سانسور ننمایید می بینید که می فرماید: (در ان خانه ایات روشنی است مقام ابراهیم است و هر کس در ان داخل شود ایمن است و بر مردم حج ان خانه برای خداست )[/]
[=&quot]حال شما که مدعی هستید منظور از بکه دیوار ندبه است بفرمایید در کجا خداوند فرموده در انجا حج بگذارید و با توجه به ایه 158 سوره بقره که می فرماید : ( صفا و مروه از شعایر خداست پس هر کس حج یا عمره به جا اورد بر او باکی نیست سعی بین صفا و مروه به جا آورد ) بفرمایید صفا و مروه در کجای دیوار ندبه قرار دارد
[/]

اینکه فرموده اید :ابراهیم خلیل(ع) 2700 سال پیش از محمد قدمت تاریخی مکه چند سال است؟ما قدمت مکه راکاری نداریم چون بعد از بنای کعبه و پدید امدن چشمه زمزم قبایل جرهم که چادر نشین بودند ر این مکان ساکن شدند و بعدها این مکان تبدیل به شهر شد

اما ایه 52 سوره حج هنوز بنده ارتباطی با این بحث در ان ندیدم اگر منظور تان اینست که این ایه دلالت دارد بر اینکه قبل از پیامبر اسلام پیامبری نیامده این متناقض با بدیهیات است و ......
اما ایه 2 سوره حج نیز می گوید قوم قریش قبل از تو منذری برایشان نیامده نه اینکه منذری در این سرزمین نیامده بله ما هم قبول داریم قوم قریش بعد از پیامبر پدید امده اند ولی این اثبات نمی کند مقام ابراهیم قبل از انان در مکه نبوده
ایه 44 سوره سبا نیز تنها موردی که می توان به ان استدلال نمود اینست که قوم قریش پیامبری نداشته اند قبل پیامبر نه اینکه ابراهیم ع به مکه نیامده است چون قریش بعد از ابراهیم ع پدید امده اند در مورد ایه 6 سوره یس هم همین گفتار صدق می نماید لذا ما هیچگاه مدعی ان نیستیم که ابراهیم ع پپیامبر قوم قریش یا ... بوده بلکه می گوییم ایشان در سفری که به مکه داشتند کعبه را باز سازی نمودند
و ایه 57 سوره قصص نیز درباره مشرکان مکه است اما چگونه به این ایه بر مدعای خود استدلال نموده اید لطفا تبیین بفرمایید


[=&quot]با تشکر والسلام علی من التبع الهدی[/]

سلام دوست همیشگی
به نظر می رسد دوست عزیزمان محمد رضا مهدی به دنبال بیان اعتقادات شخصی و کاملا ابداعی است که در هیچکدام از ادیان وفرقه های اسلامی و غیر اسلامی نمی توان آن را یافت البته می توان از آن به عنوان فرضیه ای بدیع که البته روح حاکم برآن عرب ستیزی است نام برد .
از نقاط ضعف یا قوت این سایت آزادی و امانتداری آن است که زمینه را برای تبلیغ اندیشه ها وایده های بدیع در عرصه علوم دینی ؛ علاوه بر طرح و نقد شبهات فراهم آورده است .
دوست عزیزم محمد رضا مهدی گر چه از آیدی کاملا شیعی و اسلامی استفاده کرده است ولی مطالب جالب او مفاهیم و دغدغه های ضد عربی والبته بیان و استدلالی کاملا شبیه به برادران اهل عامه است .
گذشته از این ها من نمی دانم ، با توجه به اینکه نظریه های وی هیچ پشتیبانی در منابع اصیل اسلامی ندارد ، واصل موضوع که ورود حضرت ابراهیم به مکه است از مسلمات قرآنی و حدیثی است ، آیا غرض اصلی در ایراد منابع اسلامی است یا به دلیل عربی بودن دین اسلام وپیامبر(ص) آن ، این نظریه مطرح شده است .
در استفاده از قرآن نیز نمی توان با استفاده از آیاتی کلی و عمومی ، بحث را قرآنی کرد .
شما چگونه قرآن را معتبر می دانید در حالیکه این قرآن را شخصی آورده که خود را از فرزندان اسماعیل می داند ؟
تعارف نکنیم ؟ ایراد شما به پیامبر اسلام است و پیامد نظریه شما این است که ساسا اسماعیلی به مکه نیامده تا پیامبر مسلمانان از نسل او بوده باشد.
اگر سوال اصلی شما این است ، بی پرده بپرسید که چه مدرکی بر ورود ابراهیم و اسماعیل به مکه وباقی ماند نسل او وجود دارد ؟ و اینکه پیامبر مسلمانان بنا بر چه دلیلی از نسل او میباشد ؟
در هر صورت !!
تاریخ پیامبران دارای ویژگی هایی است که مهم ترین آنها انکاردین و پیامبر جدید توسط پیروان و بعضا علماء دین قدیمی است . که در این صورت با ید در مورد صدق ادعای پیامبرجدید تحقیق شود . که اگر ادعایش با دلایل کلامی اش تأیید نشود ؛ در این صورت آن پیامبر(ص) شیادی بیش نخواهد بود .
اما اگر ادعایش اثبات شد ومعلوم شد که از جانب خدا آمده است ، دیگر نمی توان در کلام و آیاتش تردید کرد . حال اگر در نبوت رسول گرامی اسلام شک دارید بسم الله صراحتا بگویید ، ولی اگر رسالت پیامبراسلام را پذیرفته اید دیگر نمیتوانید منکراخباری که او در دو قالب قرآن و حدیث بیان کرده شوید ، البته می توانید توضیح بخواهید و دنبال درک و فهم مطالب اصیل دینی باشد .
ثانیا : برچسب افکار پوسیده ، خیال پردازی ؛ بر هر چیزی و هر موضوعی می چسبد . از کجا معلوم که رستم ، اسفندیار ، خیام ، کمال الملک مفاخر ایران زمین هستند.
آیامیشود تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله را تنها به خاطر اینکه من آن را با چشم خودم ندیده ام منکر شوم ، برادرعزیزم برای هر چیزی علم و روش و ملاک خاص به خودش است . نمی توان به دلیل چند مشابهت تاریخی که اگر هم درست باشد ضرری به ورود حضرت ابراهیم و اسماعیل به مکه نمی زند.تمام علم نسب و معاجم ، رجال و تواریخ انبیاء ، و منابع اصیل تاریخی را برهم زد . آیا همه مورخان از هزار و چهارصد سال پیش تا کنون که عده ای شیعه ، گروهی سنی وگروهی هم غیر مسلمان بوده اند و قرن ها با هم فاصله داشته اند با هم توطئه کرده اند .
آیا می دانید که سالها قبل از تولد پیامبر اسلام (ص) عده از عرب ها تنها به دلیل اینکه اصالتا عرب نبوده واز نسل عدنان که او نیز از نسل جوانی غیر عرب به نام اسماعیل بود، اعراب عدنانی نام گرفته و در مقابل اعرابی که اصالتا عرب بودند قحطانی نام گرفته بودند . وحتی شهر ها وقبایل عربی به دلیل همین دسته بندی مهم دسته بندی شده بودند ؛ مثلا ساکنان مدینه اعراب اصیل و قحطانی بوده و عموم ساکنان مکه به دلیل اینکه از نسل اسماعیل بودند عدنانی خوانده می شدند .
البته در مورد این موضوع و چون تولد ابو علی سینا یا انیشتین هم می توان گفت که اینها صرفا توطئه اعراب یا خیال پردازی های گروهی خاص با قدمت بیش از هزار و پانصد سال است .
آیا می دانید عرب ها در نسب بیش از هر چیز دیگر تأکید داشته و نه تنها نسب خود و اجداد خود را می دانستند و اساسا اسم وفامیلشان ترکیبی از نام پدر و پدر بزرگان وحتی نام فرزند خود بود . مثلا : ابا الحسن علی ابن ابی طالب بن عبد المطلب هاشمی . مورخان عرب حتی نام پادشاهان ایران رانیز که نام می برند ، از همان ترکیب عربی ، یعنی نام شخص به اضافه نام پدر یا پدر بزرگ .
اما از همه مهم تر ادله قرآنی بر ورود ابراهیم ، بازسازی کعبه توسط حضرت ابراهیم و اسماعیل و تصریح به اینکه پیامبر اسلام فرزند اسماعیل است:

[=Calibri][=Calibri]1) وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ (125 بقره)
« وبه خاطر بیاور هنگامیکه خانه (کعبه) را محل بازگشت ومرکز امن و امن برای مردم قرار دادیم و از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید ، و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که : خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران ورکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید »

[=Calibri][=Calibri]2) وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليمُ ( بقره127)
« وبه یاد بیاورید هنگامی راکه پایه های خانه (کعبه) را بالا می بردند (و می گفتند) : خدایا از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی »

[=Calibri][=Calibri]3) وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ قالَ وَ مَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَليلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلى‏ عَذابِ النَّارِ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ ( بقره126)
«و( به یا د بیاور) هنگامی را که ابراهیم عرض کرد : این سرزمین را شهر امنی قرار ده؛ و اهل آن را از ثمرات روزی ده . گفت (خداوند) : اما به آنها که شدند کمی خواهم داد .....»

[=Calibri][=Calibri]4) فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمينَ (97 آل عمران)
« درآن نشانه های روشن از جمله مقام ابراهیم است و هر کس داخل آن شود در امان خواهد بود ، وبرای خدا برمردم است که آهنگ خانه او کنند ،آنها که تواننی رفتن به سوی آن دارند ، وهر کس کفر ورزد ( حج راترک کند ) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است »

[=Calibri][=Calibri]5) وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْني‏ وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ (35 ابراهیم )
«( به یاد آورید) زمانی راکه ابراهیم گفت : پروردگارا این شهر (مکه) را شهر امنی قرار ده ومن وفرزندانم را از پرستش بت ها دور نگهدار»

[=Calibri][=Calibri]6) وَ جاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباكُمْ وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيكُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِنْ قَبْلُ وَ في‏ هذا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس‏...(78 حج)
« ودر راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا کنید ، او شما را برگزید و در دین کار سخت و سنگینی برشما قرار نداد ؛ از آیین پدرتان ابراهیم تبعیت کنید ؛ خداوند در کتاب های پیشین و این کتاب آسمانی مسلمان نامید ...........»:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:(همان میثم)

با سلام.
دوستان اگر اسلام را پذیرفته باشید بمعنی کلمه آن بحثی نیست البته از تهدیت هایتان(البته اینک خیلی بهتر شده مبا حث علمی در جامعه براحتی گفته میشود ) ومن هم ترسی ندارم
مدت 27 سال است در دو مبحث یکی زمان و دیگری مکان در بحث مکان چیزی را من ابداع ننموده ام این یک واقعیت است ولی در بحث زمان تقویم چرا ابداعی دارم در مبحث اصلاح تقویم کرگوری.
آل عمران 78- عده ای از ایشان زبان را به کتاب می پیچانند تا پندارید که آنجه میگویند از کتاب خداست در حالی که از کتاب خدا نیست و نیست آن از نزد خدا و خود میدانند که بر خدا دروغ می بندند.
در تمام آیاتی که این دوست عزیزمان کمیل و صدر مطرح نمودند می بینیم داخل ( ) شهر =مکه خانه=مکه بکه مبارکه = مکه بیت العتیق = مکه شهر امن = مکه و..........
دوست عزیزم در قرآن محمدی ما چیزی بعنوان ادیان نداریم دین یکی است آنهم فقط اسلام بازهم اسلام
اما آئین ( مذهب) مختلف است یهودیت- مسیحت- محمدی با دکترین متفاوت و اصل سه کتاب هم معتبر
در آیه 48 سوره مائده پس از دستور به یهودیان که باید به تورات عمل کنند و مسیحان که باید به انجیل عمل کنند و دستور به پیروان شریعت محمدی(ص) که باید به قرآن عمل کنند رسما" تصریح میکند برای هرکدام از شما شریعت و راه آشکاری قرار دادیم و اکر خدا میخواست همه شما را گروهی هماهنگ و یگانه قرار میداد
لیکن چنین نکرد تا شما را بیازماید پس همه شما رادر مسابقه بسوی کارهای نیک -گفتار نیک و.......از یک دیگر سبقت گیرید.
کمیل از من سئوال نموده در رابطه با اسما عیل نخست زاده ابراهیم از هاجر مصری این تفکر محمدی است
شکی هم در آن نداریم این دکترین تکمیل کننده مذاهب ابراهیمی است ( همان تفکر شیعه ایرانی) ولی
هاجر کجائی بود؟ ( افریقا) پدرش کجائی بود ؟ ( اور) کجا متولد شد ؟ اور شلیم ( دارالسلام) کمیل عزیز
قرآن محمدی چه میگوید.
لغت اسلام از کلمه دارالسلام (اورشلیم) به معنی صلح گرفته شده است سوره 6 آیه 127 سوره 10 آیه25
سفر پیدایش باب14 آیه 18 مزامیر داود باب76 آیه2- رساله به عبرانیان. باب7 آیه1و2
سوره انعام 127
127- آنان راست خانه سلام (دارالسلام )نزد پرورگار خویش واو ست دوست ایشان بدانچه بودند میکردنند
سوره یونس 25-
25- و خدا میخواند بسوی خانه سلام (اورشلیم) و هدایت کند هرکه را خواهد به سوی راهی راست .
از نظر فلسفه ! تو حید یکانه پرستی! چگونه می خواهی جوانان امروزی قانع کنی آیا خدای اسحاق (دکترین یهودیت) خدای عیسو (دکترین مسیحت) وخدای اسماعیل (دکترین محمدی) چه فرقی با هم دارند؟
آقای صدر دیدم در تاریخ مباحث تاریخی را انالیز میکردی دوتائی ها(پدر و پسر) کی ها بودند که دستور باز سازی خانه خدا را دادند که توسط بخت النصر تخریب شده بود.چند خط کوتاهی از مقاله" آینده جهان اسلام" که در سایت شما وجود دارد را بیان میدارم برای آنانکه تفکر مهندسی دارند.
"
آيا تمام وقايع و سنتهايي كه پس از حضرت محمد(ص) درباره او به تحرير درآمده است، در چه زماني صورت گرفته؟ و بناهاي يادبود در اورشليم و ساختمان مسجد برمبناي چه فلسفه علمي پايه گذاري شده است؟ مثلاً بيش از تسلط اعراب يا بعد از آن؟ پس از فوت حضرت محمد چه اتفاقي افتاده است؟
در ارتباط با (Urshalem) و حرم، ما با يك منطقه جديد مواجه نيستيم، بلكه با يكي از قديمي ترين مكانهاي مقدس روي زمين روبرو مي باشيم.
مسجدالاقصي مطمئناً چندين بار تجديد بنا شده است. ليكن مطالعات انجام شده توسط گرسول ساواجت (K.A.C.Greswell-Sauvget) و بخصوص هاميلتون (R.W.Hamilton) انگيزه خوبي براي فكر كردن راجع به طبيعت و ساختن اين مساجد به ما مي دهد. مخصوصاً درباره اهميت قبه الصخره، نه بخاطر اينكه اولين بناي مهم مذهبي در اسلام محمدي (منظور دكتريني كه حضرت محمد در قرن ششم مطرح نموده) است، بلكه بخاطر اينكه اولين بناي مذهبي مي باشد كه بوسيله استادان فن در خاور ميانه ساخته شده است. سوالي كه مطرح مي باشد اين است كه علت ظهور حضرت محمد بر مبناي چه فلسفه علمي و تاريخي صورت گرفت و چه دكتريني در قرن ششم مطرح نموده اند.
چرا حضرت محمد قبله اعراب جاهلي را تغيير داد؟ چرا اورشليم در قرآن بعنوان قبله مسلمانان مطرح مي شود؟ (سوره حج آيات 33، 34 و 67)
33- براي شما است در آن سودهايي تا سرآمدي نامبرده سپس فرودگاهش به سوي خانه كهن (بيت العتيق)
34- و براي هر ملتي قرار داديم پرستشگاهي تا ببرند نام خدا را بر آنچه روزيشان داد...
67- و براي هر ملتي قرار داديم پرستشگاهي كه ايشانند رونده آن پس نستيزند با تو در كار...
با تشکر :
م-مهدی

آقای محمدرضا مهدی
به شما تبریک می گویم شما خیال پرداز خوبی هستید از این استعداد خوبتان به نحو احسن استفاده کنید نتیجه جدیدترین تحقیقات خود را به من اعلام کنیدتا از آنها استفاده کنم آخه منم داستان نویسیم خوبه .موفق باشید:Kaf:

ساسان;4985 نوشت:
آقای محمدرضا مهدی
به شما تبریک می گویم شما خیال پرداز خوبی هستید از این استعداد خوبتان به نحو احسن استفاده کنید نتیجه جدیدترین تحقیقات خود را به من اعلام کنیدتا از آنها استفاده کنم آخه منم داستان نویسیم خوبه .موفق باشید:kaf:
جناب ساسان عزیز ،امیدوارم سلام گرم بنده را پذیرا باشید . به استحضار عالی می رسانم ،این سایت برآن است تا به نحو احسن و با نیکی به پرسشگران بزرگوار پاسخ دهد لذا از همه دوستان می خواهم گرچه گاهی سخنان بعضی از دوستانی که سوال کرده اند به نظر ما از حیطه بینش علمی خارج می شود و حالت جدلی و آنهم از نوع کم سودش را به خود می گیرد اما به هر نحو که شده از عباراتی که باعث رنجش انان شود ،پرهیز گردد .و از همه میخواهم تا بکوشیم سطح علمی سایت را بالا وبالاتر ببریم تا هم خود بیاموزیم و هم دیگران از ما بیاموزند .

[=Times New Roman]با سلام به مهدی ،
آیه 48 سوره مائده می گوید : و ا نزلنا الیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه فاحکم بینهم ... .یعنی ما این کتاب را بحق بر تو فرستادم که تصدیق به درستی همه کتبی که در برابر اوست نموده و بر حقیقت کتب آسمانی پیشین گواهی می دهد پس حکم کن میان آنها به آنچه فرستاده شده و در اثر پیروی از خواهشهای ایشان حکم حقی که به تو نازل آمد را وامگذار . ما بر هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم و اگر خدا می خواست هممه را یک امت می گردانید و لیکن این کار را نکردتا شما به احکامی که در کتاب فرستاده بیازماید پس شما به کارهای نیک سبقت بگیرید که بازگشت همه شما به سوی خداست و در آنچه اختلاف می نمایید شما را آگاه خواهد ساخت . در این باره پرسشی دارم از شما ،این آیه کجا دلالت دارد که مسیح و یهود به دین خودشان عمل کنند ؟ بحث سر این است که پیامبر در موقع قضاوت ،اگر آنها به پیامبر مراجعه کردند با کتاب خودشان ،قضاوت کند . شیخ مفید در المقنعه به این اشاره دارد . کشف اللثام از فاضل هندی هم می گوید : یعنی آنها را درموقع قضاوت به الله سوگند بدهی . صاحب جواهر هم همین کلام را پذیرفته است . پس اینجا مشخص شد که اشتباه در درک آیه بوده است . آیه در مقام توضیح قضاوت است نه پرداختن یهود و مسیح به کیش خود . اما از هاجر بگویم : او از روستای یاق ازکشور مصر بود . درباره ریشه اسلام هم ،قاموس می گوید : اسلام به معنی انقیاد و تسلیم شدن است . اما آیه 6 از سوره 127 (انعام ) می گوید : لهم دارالسلام عند ربهم و هو ولیهم بما کانوا یعلمون . منظور از دارالسلام ،بهشت است نه اورشلیم . در بین مورخین گاهی به بغداد هم دارالسلام اطلاق می شده است ،اما منظور آیه ،بهشت است . و آنچه که الاستیعاب آورده این است که :« عبرانی ها اورشلیم را اورشلیم می گویند که معنایش دارالسلام است »
[=Times New Roman][1][=Times New Roman]. نه اینکه واقعا دارالسلام باشد . همانور که مثلا ما بعضی شهرهایمان به نام دشت بهشت است ولی واقعا که دشت بهشت نیست بلکه صرفا نامگذاری است . اما آیه 25 از سوره 10 که یونس باشد می گوید : و الله یدعو الی دارالسلام ،یعنی خداوندهمه خلق را به سر منزل سعادت و سلامت می خواند و هر که را که می خواهد به راه راست هدایت شود به راه مستقیم هدایت می کند . پس باز هم منظورش با توجه ودقت در ادامه آیه ،همان بهشت است نه اورشلیم . جناب مهدی ،جملات پایانی شما کمی نامفهوم است و معلوم نشد که چه نتیجه ای از آنها می توان گرفت . آيا تمام وقايع و سنتهايي كه پس از حضرت محمد(ص) درباره او به تحرير درآمده است، درچه زماني صورت گرفته؟سوالي كه مطرح مي باشد اين است كه علت ظهور حضرت محمد بر مبناي چه فلسفه علمي وتاريخي صورت گرفت و چه دكتريني در قرن ششم مطرح نموده اند. چرا حضرت محمد قبله اعراب جاهلي را تغيير داد؟ چرا اورشليم در قرآن بعنوان قبله مسلمانان مطرح مي شود؟ (سوره حج آيات 33، 34 و 67
البته درباره سنتها و وقائع پس از حضرت رسول پاسخ این است که عمده این سنت ها از دوره حضرت رسول به عصرهای بعدی راه یافته است و أنچه درباره او نوشته شده است از افرادی است که نقل های سینه به سینه صحابه یا ائمه را نوشته اند . و علت ظهور حضرت رسول الله در قرآن آمده است که بشیر و نذیر است. تا هر دوره ای پیامبری آمده باشد و حجت بر خلایق تمام باشد . البته از یاد نبریم که قرآن به نیکی اشاره می کند که احبار و راهبان از یهود و مسیح به ثمن بخس دین خدا را حراج کردند و به تحریف دین مشغول شدند ،شاید این هم از دلایل دیگر بعثت نبی خدا باشد . دکترین ا و مبتنی بر اصل خداپرستی و بندگی در برابر او و برادری و برابری بود . اما علت تغییر قبله هم آزار یهودیان و تمسخر آنا نسبت به مسلمانان بود که باعث شد پیامبر از خداوند ،قبله ای دیگر بخواهد که خداوند هم او را به قبله ای که از آن خوشحال شود رهنمون گردید .

[=Times New Roman][1][=Times New Roman] - ج 12 ص 356

با سلام.
در باره سئوال اول با اینکه این بحث ما را از موضوع اصلی دور میکند ولی جواب آنرا کلی خواهم داد و دیکر هم در این باره بحث نخواهم نمود. "،این آیه کجا دلالت دارد که مسیح و یهود به دین خودشان عمل کنند ؟"
آیات 43تا 48 سوره مائده را اکر با دقت بخوانی متوجه میشوی.
از عبارت( عندهم التوراه فیها حکم الله): تورات نزد آنان است ودر آن حکم خدا است معلوم میشود که تورات موجود در دسترس یهودیان زمان محمد(ص) بوده در بر دارنده خکم خدا واز نظر قرآن برای یهودیان معتبر شمرده شده است یعنی وظیفه الهی یهودیان زمان محمد(ص) عمل کردن به تورات موجود بوده و انجام وظیفه الهی
مکتوب در آن موجب رستگاری و هدایت و نور بوده است (فیها هدی و نور) و سر پیچی از آن موجب عذاب الهی
وتحقق کفر و ظلم بوده است (فاولئک هم الکافرون....فاولئک هم الظالمون )
در باره مسیحیان آیه 47 سوره مائده: 47- و باید حکم کنند انجیلیان بدآنچه فرستاده است خدا در آن و انکس که حکم نکند بدانچه خدا فرستاده است آنانندتبهکاران (هم الفاسقون)
بنابر این مسیحیان باید به انجیل موجود عمل کنند در غیر اینصورت (هم الفاسقون)
مائده 69- همانا آنانکه ایمان آوردند و آنانکه جهود شدند و صابیان و ترسایان هر انکس ایمان آرد بخدا و روز باز پسین و کردار شایسته کنند نیست بر ایشان بیمی و نه اندوه کین شوند.
بقره آیه 62- همانا آنانکه ایمان آوردندو آنانکه جهود شدند و ترسایان و صابیان هرکس ایمان آرد بخدا وروز باز پسین و کردار نیک کنند آنانراست پاداششان نزد پرورکارشان نه ترسی است بر ایشان و نه اندوهکین شوند.
اما در رابطه با اعراب
سوره مائده آیه 69- و اکر اهل کتاب (اعراب) ایمان می آوردند و پرهیزگاری میکردند هر آینه ما بیقین گناهایشان را محو میسازیم و حتما در بهشت پر نعمت داخل میکردانیم.
اما در رابطه با اورشلیم.
کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) ناميدند.اورسالم نامي تركيبي از دو واژه‌ي «اور» و «سالم» است.
«اور» كلمه اي سومري به معناي شهر است و در زبان عبري نيز اور را آتش،روشنايي و مقدس ترجمه كرده‌اند. اين واژه را در كلماتي چون اورميه (آب مقدس)، اورمزد (روشن‌مقدس) نيز مي‌توانيم مشاهده بكنيم. «سالم»نيز به مفهوم صلح،سلامتي و آرامش ذكر شده‏. تركيب اين دو واژه اورسالم را نتيجه ميدهد كه به معناي شهر سلامتي و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد يهود به "يروشالايم" (יְרוּשָׁלַיִם)‎ و فراعنه به "اوشامام" و يونان و روم به "هيروسوليما" و نزد غرب به "جروسالم"(Jerusalem) * (Holy land) شهرت يافت. مسلمين و اعراب آن را بيت المقدس (شهر قدس) ناميدند كه همان ترجمه‌ي اورسالم (مدينة السلام) است. اين شهر در طول تاريخ نام‌هاي ديگري چون ارين ئيل، ايليا، بيت هميقداش‏، ايليا‌كاپيتولينا را نيز به خود ديده است كه در حال حاضر استعمال نمي‌شود."

بنابر این ریشه کلمه اسلام از همین شهر گرفته شده وهیچگونه ربطی با اعراب ندارد. وهمانطور که اینک باید بدانید( ملتی که گذشته خود را نداند مجبور به تکرار آنست) خانه خدائی که بنیان آن را ابراهیم خلیل و اسماعیل
پی ریزی نمودند و توسط حضرت سلیمان باز سازی شد و بوسیله بخت النصر تخریب گردید و دوباره بفرمان کورش ( بنیان گذار آولین حکومت حهانی) دستور باز سازی آن را صادر نمود و در زمان داریوش به پایان رسید و سپس توسط رومیان دو باره تخریب گردید و بنام شهر سلام ( دارالسلام) نامیده میشود.
اما در رابطه با آن دکترینی محمدی شما ؟؟؟؟ خیلی راحت میتوانی آن را در کمو نیست های دو آتشه که یکی را عیسی مسیح و دیکری پیام آور می نامند باز خوانی نمائی واین هم ربطی با قرآن و محمد ندارد .
جناب کاوه دوره آهن به پایان رسید اینک دوره مس است !!!
تفکر محمدی تفکر الهی است.
با تشکر م - مهدی

سلام.
جای قبلی مقام ابراهیم کجا بوده؟
می شه از روی نقشه جایی که رسول خدا(ص) گذاشت و جایی که عمر گذاشت رو نشون بدید؟

[=Century Gothic]با سلام [=Century Gothic]

[=Century Gothic]مقام ابراهیم یکي از «آیات بینات» الهي است و نماز طواف نزد مقام، داراي فلسفه عمیق اعتقادي، اجتماعي و تاریخي است .

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّي وَعَهِدْنَا إِلَي إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ؛ و چون خانه [کعبه] را براي مردم محل اجتماع و [جاي] امني قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهي براي خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براي طواف‏کنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید .(سوره بقره، آیه 125)
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]مقام و ریشه تاریخي آن

مقام در لغت به ‏معناي محل قیام و جايِ ایستادن است و مقام ابراهیم همان مکانی است که حضرت ابراهیم خلیل هنگام بناي کعبه بر آن ایستاد و با کمک حضرت اسماعیل (ع) عَلَم کعبه را برافراشتند.

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]به روایتي دیگر نیز این مقام سنگي است که حضرت ابراهیم پس از بناي کعبه بر آن ایستاد و آهنگ حج داد و مردم را فراخواند تا به طواف بیت عتیق بیایند و هنگام ایستادن اثر پاي او بر آن سنگ نقش بست.
[=Century Gothic]مشخصات مقام ابراهیم

مقام ابراهیم آنگونه که توصیف شده سنگي مرمری به رنگ سفید مایل به زرد و سرخ است. این سنگ به شکل مکعب، با مساحت حدود 40 × 40 سانتي‏متر و یا 36 × 36 سانتي‏متر با ارتفاع بیست سانتي‏متر است که با پوشش ورق طلاي خالص اطراف آن بسته شده و جاي دو پا در وسط آن دیده مي‏شود که بر اثر تماس دست زائران طی سالیان گذشته، اثر دقیق پاها و انگشتان آن مشخص نیست و تنها دو حفره بر جاي مانده است.

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]این سنگ بر پایه‏اي از سنگ مرمر با قطر 36 سانتي‏متر قرار گرفته و با اتصالاتي از طلا مهار شده است. مقام داخل محفظه ای از شیشه از نوع کریستال قرار گرفته و بالاي آن قبه‏اي کوچک است که هلالي بر فراز آن نصب گردیده است.
[=Century Gothic]ارتفاع این بنا از کف زمین به سه متر می رسد. مقام در ضلع شرقي کعبه، تقریباً مقابل درِ کعبه قرار دارد و کسي‏ که رو به مقام بایستد کعبه و درِ خانه را پیش روي دارد.
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]پیشینه مقام ابراهیم
[=Century Gothic]فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ؛ در آن نشانه‏هایي روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر که در آن درآید در امان است و براي خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] کسي که بتواند به سوي آن راه یابد و هر که کفر ورزد یقینا خداوند از جهانیان بي‏نیاز است .(سوره آل عمران، آیه 97)
[=Century Gothic]مقام هر چند به ‏ظاهر قطعه ‏سنگي است که اثر پاي انساني بر آن نقش بسته است، اما از نظر تاریخي این سنگ ویژگي خاص دارد و از آن مهمتر بُعد معنوي آن است .
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]نقطه آغازین مقام چنانکه در روایتي از امام صادق (ع) نقل شده، بدین‏گونه است: «هنگامي که خداوند به ابراهیم وحي کرد اعلام حج کند سنگي را که جاي پاي ابراهیم بر آن است گرفت و در کنار خانه کعبه درست مقابل موضع کنوني مقام نهاد و بر آن ایستاد و با صداي بلند فرمان الهي را اعلام کرد و همین ‏که ابراهیم لب به سخن گشود، آن سنگ تحمل وي را نداشت و دو پاي او در آن فرو رفت...
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]... این سنگ همان جا ماند و با مرور زمان، وقتي ازدحام مردم موجب مشقت و زحمت زائران بیت شد، سنگ را از جاي پیشین به محل کنوني (تقریباً سیزده متر از خانه کعبه) منتقل کردند تا مطاف براي زائران خلوت شود و بدینگونه بود تا خداوند حضرت محمد (ص) را به رسالت برانگیخت و آن حضرت مقام را به همان محلي برگرداند که ابراهیم نهاده بود و بدینگونه بود تا پیامبر رحلت کرد و در زمان ابوبکر و اوایل خلافت عمر نیز بدین منوال بود تا این‏که عمر دستور داد به جهت ازدحام زائران مقام به ‏جاي قبلي برگردانده شود... .»(علل الشرایع، ص 423)
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] حج‌گزاران پس از طواف واجب، باید پشت مقام ابراهیم، 2 رکعت نماز طواف به جای آورند. نماز طواف نساء نیز پشت مقام ابراهیم خوانده می‌شود.
[=Century Gothic]با مرور زمان، وقتي ازدحام مردم موجب مشقت و زحمت زائران بیت شد، آن سنگ را از جاي پیشین به محل کنوني (با فاصله 26 ذراع و نیم، تقریباً سیزده متر، از خانه کعبه) منتقل کردند تا مطاف براي زائران خلوت شود و بدینگونه بود تا خداوند حضرت محمد (ص) را به رسالت برانگیخت و آن حضرت مقام را به همان محلي برگرداند که ابراهیم نهاده بود و بدینگونه بود تا پیامبر رحلت نمود و در زمان ابوبکر و اوایل خلافت عمر نیز بدین منوال بود تا این ‏که عمر دستور داد به جهت ازدحام زائران مقام به ‏جاي قبلي برگردانده شود... .»(علل الشرایع، ص 423)
[=Century Gothic]

[=Century Gothic] براساس برخی گفته‌ها مقام ابراهیم تا فتح مکه به دیوار کعبه چسبیده بود و پس از فتح، پیامبر آن را از دیوار جدا و کنار کعبه، نزدیک در نصب کرد. زمانی که آیه «وَ اتَّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهیمَ مُصَلًّی» را گفت، دستور داد مقام را جایی که اکنون قرار گرفته انتقال دهند.
[=Century Gothic]کیفیت نماز طواف
[=Century Gothic]در خصوص کیفیت نماز طواف، تصریح شده مستحب است پس از حمد، سوره توحید و سوره جحد میان دو رکعت توزیع شود. قول مشهور استحباب توحید در رکعت اول و سوره جحد در رکعت دوم است. شیخ طوسی در مسئله دو قول دارد؛ یکی به همان طریق که گفته شد. قول دیگر به عکس آن؛ یعنی جحد در رکعت اول و توحید در رکعت دوم.

با سلام و تشكر

چرا خداي سبحان فرمود:

از مقام ابراهيم محلى براى نماز بگيريد نفرمود كه درأن نمازبخوانيد؟

خیر البریه;155446 نوشت:
با سلام و تشكر

چرا خداي سبحان فرمود:

از مقام ابراهيم محلى براى نماز بگيريد نفرمود كه درأن نمازبخوانيد؟

با سلام

تفسیرآیات125تا129سوره مبارکه بقره

ترجمه آیات:
و چون خانه كعبه را مرجع امور دينى مردم و محل امن قرار داديم (و گفتيم ) از مقام ابراهيم جائى براى دعا بگيريد و به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانه را براى طواف كنندگان و آنها كه معتكف ميشوند و نمازگزاران كه ركوع و سجود ميكنند پاك كنيد(125)و چون ابراهيم گفت پروردگارا، اين شهر را محل امنى كن و اهلش را البته آنهائى را كه بخدا و روز جزا ايمان مى آورند از ثمرات ، روزى بده خداى تعالى فرمود: به آنها هم كه ايمان نمى آورند چند صباحى روزى مى دهم و سپس بسوى عذاب دوزخ كه بد مصيرى است روانه اش ميكنم ، روانه اى اضطرارى (126)و چون ابراهيم و اسماعيل پايه هاى خانه را بالا مى بردند گفتند: پروردگارا (اين خدمت اندك را) از ما بپذير كه تو شنواى دعا و داناى (به نيات ) هستى (127)پروردگارا، و نيز ما را دو مسلمان براى خود بگردان و از ذريه ما نيز امتى مسلمان براى خودت بدار و مناسك ما را بمانشان بده و توبه ما را بپذير كه تو تواب و مهربانى (128)پروردگارا و در ميانه آنان رسولى از خودشان برانگيز تا آيات تو را بر آنان تلاوت كند و كتاب و حكمتشان بياموزد و تزكيه شان كند كه تو آرى تنها تو عزيز حكيمى129
واذ جعلنا البيت مثابة للناس و اءمنا... اين آيه اشاره به تشريع حج ، و نيز ماءمن بودن خانه خدا و مثابت ، يعنى مرجع بودن آن دارد، چون كلمه (مثابه ) از ماده (ث و ب ) است ، كه بمعناى برگشتن است .
واتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ... كانه اين جمله عطف باشد بر جمله جعلنا البيت مثابة چون هر چند كه جمله اول خبر، و جمله دوم امر و انشاء است ، وليكن بحسب معنا آن جمله نيز معناى امر را دارد، چون گفتيم كه اشاره به تشريع حج و ايمنى خانه خدا دارد، پس برگشت معنايش به اين ميشود: ((واذ قلنا للناس توبوا الى البيت ، و حجوا اليه ، و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى Lol (بيادآر آن زمان را كه بمردم گفتيم : بسوى خانه خدا برگرديد، و براى خدا حج كنيد، و از مقام ابراهيم محل دعائى بگيريد
و اى بسا كه گفته باشد: گفتار در آيه با تقدير كلمه گفتيم معنا مى دهد، و تقدير آن چنين است : ((و قلنا اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ))، (و گفتيم كه از مقام ابراهيم محل دعائى بگيريد)، و كلمه ((مصلى )) اسم مكان از صلاة بمعناى دعاء است ، و معنايش اينست كه از مقام ابراهيم (عليه السلام ) مكانى براى دعاء بگيريد، و ظاهرا جمله : ((جعلنا البيت مثابة )) بمنزله زمينه چينى است ، كه به منظور اشاره به ملاك تشريع نماز بدان اشاره شده است ، و به همين جهت نفرمود: (در مقام ابراهيم نماز بخوانيد)، بلكه فرمود: (از مقام ابراهيم محلى براى نماز بگيريد) پس در اين مقام ، صريحا امر روى صلاة نرفته ، بلكه روى گرفتن محلى براى صلاة از مقام ابراهيم رفته است .


تفسير الميزان(علامه طباطبايى)

نقل قول:
بلكه فرمود: (از مقام ابراهيم محلى براى نماز بگيريد) پس در اين مقام ، صريحا امر روى صلاة نرفته ، بلكه روى گرفتن محلى براى صلاة از مقام ابراهيم رفته است .


با سلام

خوب درست ؛ چرا ؟

خیر البریه;155740 نوشت:

با سلام

خوب درست ؛ چرا ؟

با سلام

و اى بسا كه گفته باشد: گفتار در آيه با تقدير كلمه گفتيم معنا مى دهد، و تقدير آن چنين است : ((و قلنا اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ))، (و گفتيم كه از مقام ابراهيم محل دعائى بگيريد)، و كلمه ((مصلى )) اسم مكان از صلاة بمعناى دعاء است ، و معنايش اينست كه از مقام ابراهيم (عليه السلام ) مكانى براى دعاء بگيريد، و ظاهرا جمله : ((جعلنا البيت مثابة )) بمنزله زمينه چينى است ، كه به منظور اشاره به ملاك تشريع نماز بدان اشاره شده است ، و به همين جهت نفرمود: (در مقام ابراهيم نماز بخوانيد)، بلكه فرمود: (از مقام ابراهيم محلى براى نماز بگيريد) پس در اين مقام ، صريحا امر روى صلاة نرفته ، بلكه روى گرفتن محلى براى صلاة از مقام ابراهيم رفته است .

(و عهدنا الى ابراهيم و اسمعيل اءن طهرا بيتى )، كلمه (عهد) در اينجا بمعناى امر است ، و كلمه تطهير،يا بمعناى اين است كه خانه خدا را براى عبادت طواف كنندگان ، و نمازگزاران ، و كسانيكه مى خواهند در آن اعتكاف كنند، خالص و بلامانع سازند، و بنابراين عبارت مورد بحث استعاره بكنايه ميشود، و اصل معنى چنين ميشود: (ما به ابراهيم و اسماعيل عهد كرديم : كه خانه مرا خالص براى عبادت بندگانم كنيد). و اين خود نوعى تطهير است .
و يا بمعناى تنظيف آن از كثافات و پليديهائى است كه در اثر بى مبالاتى مردم در مسجد پيدا مى شود، و كلمه (ركع ) و كلمه (سجود) هر دو جمع راكع و ساجد است ، و گويا مراد از اين دو كلمه نمازگزاران باشد.

سلام علیکم
ایشان ظاهرا فقط در آمدن حضرت ابراهیم ع به مکه بحث دارند که نشانه ی بیسواد بودنشان است و مطمئنا قبول هم نخواهد کرد ..... لعلک باخع نفسک .......

این طرز تفکر منتقد ما بنظر بنده آشناست.
دکترین تکه کلام آقای دکتر عباسی از مفسران آخرالزمان هستند که این دوست ما بنظر کمی بر این نظریه استوارند و تصورم از ایشان اعتقادات ضد عرب هست که توی نظرهاشون بوضوح میشه دید.

موضوع قفل شده است