کتک زدن به خاطر داشتن حجاب !

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کتک زدن به خاطر داشتن حجاب !

[="Indigo"]کتک زدن به خاطر داشتن حجاب ! [/]

درود

منابع مطالب دینی که درج می کنم همه سایت حوزه علمیه و سایت های مذهبی وابسته به آن هست

بر کنیزان، بر خلاف زنان آزاد، واجب نیست موی خود را از نگاه نامحرم بپوشانند کما اینکه در نماز نیز به اجماع فقهای شیعه و سنی و به استناد روایات بسیار، همانند دختر بچه می توانند بدون پوشش سر، نماز بخوانند.
شرایع الاسلام، ج1، ص70، و جواهر الکلام، ج8، ص221

در برخی روایات، کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شده اند و توصیه شده است که آنان را [="Red"]حتی با کتک زدن، [/]از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند، چنان که در روایتی این رفتار به حضرت امام باقر(ع) نیز نسبت داده شده است
وسائل الشیعه، ج3، ص299 ـ 298. حمّاد اللّحام، قال: سألت اباعبداللّه (ع) عن المملوکة تقنّع رأسها اذا صلّت؟ قال: لا. قد کان أبی اذا رأی الخادم تصلّی و هی مقنعة ضربها لتعرف الحرّة من المملوکة.»

جواز عدم پوشش سركنیزان محمد بن مسلم از امام باقر (ع) می پرسد آیاكنیز در نماز سرش را بپوشاند؟ فرمود: لیس علی الامه قناع. (كافی 3 / 394 حدیث 2، وسایل 4 / 409 باب 29 ابواب لباس مصلی) بر كنیز مقنعه و روسری لازمنیست. حماد لحام از امام صادق (ع) می پرسد آیا كنیز می باید در نماز سرش رابپوشاند؟ می فرماید: نه. پدرم (امام باقر علیه السلام) زمانی كه می دید كنیزان در نماز مقنعه پوشیده اند،[="Red"] آنها را می زد[/] تا زن آزاد از كنیز تمایز داده شود. لا، قد كان ابی اذا رأی الخادم تصلی و هی مقنعه ضربها، لتعرف الحره منالمملوكه. (علل الشرایع 346، محاسن 318 حدیث 45، وسایل 4 / 411 حدیث 5562

http://www.hawzah.net/hawzah/Magazines/MagArt.aspx?MagazineNumberID=4119&id=24811

با سلام
مسلمانان این را میدانند که مطالب در کنار یک دیگر است که میتوان از آنها
برداشت درست کرد و نتیجه گرفت
دوست گرامی اینکه شما قسمتی از یک مقاله را آوردید و بقیه را نگذاشتید آدم را دچار شبهه میکند!
بنده مطلب را کا مل میگذرم که بعد از خواندن کامل مطلب اگر شبهه ای بود بفرماید!


چرا که لازم نگاه کلی داشته باشیم تا مخاطب متوجه شود موضوع از چه قرار است

دوری از نگاه زنان بیگانهدرسهایی از تفسیر سوره نور«قسمت هفدهم»




«... وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ و لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أبْنائِهِنَّ أَوْ أبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أو اِخوانِهنَّ أوْ بَنی اِخْوانِهِنَّ أوْ بَنی أخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ أوِ التابِعینَ غَیْرِ أولی الاِرْبَةِ مِنَ الرّجالِ أو الطِفلِ الذَّینَ لَمْ یَظْهَرُوا علی عَوْراتِ النِساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بأرجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إلیَ اللّه ِ جمیعا أیُّها المُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».«آیه 31»
شرح کلی:

دو آیه 30 و 31 سوره، نخست موضوع مهم «ادب نگاه» را در روابط مردان و زنان مسلمان بیان کرده است و آنگاه به صورتی ویژه به بانوان مسلمان فرمان می دهد پوشش خود را کامل کرده و از نمایان ساختن زینت خود، جز آنچه خود به خود آشکار است و جز برای محارم، پرهیز کنند. آیه نخست، مسؤولیت مردان و آیه دوم وظیفه زنان را بیان می کند. در دو قسمت پیش به شرح کلی دو آیه، نکات ادبی و لغوی، شرح تفصیلی و بازگویی روایات مرتبط به بحث پرداختیم. دو فراز «و لا یبدین زینتهنَّ الاّ ما ظهر منها» و «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنَّ» را در قسمت پیش به تفصیل بررسی کرده و شرح دادیم. این آیات به خاطر پیوند نزدیک مطالب و نکات آن، مناسب است یکجا بررسی و تفسیر شود اما حجم زیاد مباحث، چاره ای جز ارائه آن در چند قسمت باقی نمی گذارد.
در قسمت پیش آوردیم که آیه شریفه در بیان حکم حرمت آشکار ساختن زینت، دو استثنا آورده است؛ یکی زینتهای آشکار، و دیگری نگاه گروهی از افراد. شرح استثنای اول در همان جا گذشت. استثنای دوم که با تکرار جمله «و لا یبدین زینتهنَّ» آغاز می شود، دوازده دسته از افراد و نزدیکان زنان را از حکم یاد شده بیرون می برد و نمایان ساختن زینت را در برابر آنان جایز می شمارد. به بیان دیگر، حکم حرمت آشکارسازی زینت، دو قید خورده است؛ قید نخست، خود موضوع آشکار ساختن را محدود می کند و قید دوم، وجوب پوشش همان محدوده را نیز محدود به نگاه افرادی می کند که از گروه دوازده گانه در «مستثنی» نیستند. و به عبارت سوم، در فراز «و لا یبدین زینتهنّ الاّ ما ظهر منها» دایره استثنا از جهت زینت محدود است و از جهت افراد، گسترده، و در جمله دوم، عکس آن است. ولی روشن است که این دو فراز آیه را باید یکجا و در ربط با هم مورد توجه قرار داد و حکم شرعی را از آن استنتاج کرد، چرا که ظاهرا «زینت» در این جمله، همان «زینت» در جمله نخست است و آنچه در خصوص معنای زینت و محدوده آن گفتیم در اینجا نیز جاری است. بنابراین بر اساس موازین دانش «اصول فقه» و قواعد عرفی زبان، هر یک از این دو جمله و در واقع هر یک از این دو حکم، دیگری را مقیّد می سازد. نتیجه این می شود که زنان مسلمان، زینت غیر ظاهر خود را تنها می توانند برای این دوازده دسته آشکار کنند. در زینت ظاهر که فرقی میان این محرمان و دیگر نامحرمان نیست و تکلیفی را متوجه آنان نمی کند. این دوازده دسته غالبا همانها هستند که در فقه و عرف مردم به نام «محارم» خوانده می شوند. البته چنان که خواهید دید، محارم، منحصر در اینان نمی باشد.
شرح تفصیلی:

* و لا یُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ... أو الطفل الّذینَ لم یَظْهروا علی عورات النساء.
این فراز از آیه همانند فراز مشابه پیش، عطف به جمله «یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنَّ» است که شرح ادبی آن گذشته است. برخی کلمه های نیازمند توضیح را نیز در همانجا به تفصیل آورده ایم. پیامبر(ص) به فرمان الهی که با جمله «قُلْ» در ابتدای آیه صادر شده، مأمور می شود به زنان مسلمان بگوید از حرام چشم فرو بندند و دامن خویش از نگاه نامحرمان نگه دارند و زینت پنهان را آشکار نسازند و پوشش خود را به گریبان و قفسه سینه بگسترانند و زینت خود را جز برای این افراد، آشکار نکنند:
1ـ بُعُولَتِهِنَّ؛ شوهرانشان
2ـ آبائِهنَّ؛ پدرانشان
3ـ آباءِ بُعولتَهِنَّ؛ پدران شوهرانشان
4ـ أبْنائِهِنَّ؛ پسرانشان
5ـ أبْناء بُعُولَتِهِنَّ؛ پسران شوهرانشان
6ـ اِخْوانِهِنَّ؛ برادرانشان
7ـ بَنی اِخْوانِهِنَّ؛ پسرْبرادرانشان
8ـ بنی أخَواتِهِنَّ؛ پسرْخواهرانشان
9ـ نسائِهِنَّ؛ زنانشان
10ـ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنَّ؛ بردگانشان
11ـ التابعینَ غَیْرِ اُولِی الاِرْبَةِ مِنَ الرجالِ؛ طفیلی مردانی که نیازمند سرپرستند و در خود توجه و احساسی به نیاز جنسی ندارند.
12ـ الطفلِ الّذینَ لَمْ یَظهَرُوا علی عَوْراتِ النساءِ؛ کودکانی که در آنان احساس جنسی نسبت به زنان قوت نگرفته است.
هشت دسته اول که همه مرد هستند، معنا و مصداق روشن داشته و نیاز به شرح ندارد. ولی چهار گروه پایانی، نیازمند توضیح است، لذا شرح بیشتر را با توجه به پرسشها و ابهامهای موجود، به این چهار گروه اختصاص می دهیم.

دسته نهم: نسائهنّ؛ زنانشان

یک دسته از کسانی که زنان مسلمان، وظیفه دار پوشاندن زینت خود در مقابل آنان نیستند خود «زنان» می باشند. از کلمه «نسائهنّ» «اجمالاً» پی می بریم همان گونه که زن مسلمان می تواند زینت خود را در مقابل پدر یا برادر خود آشکار کند، رواست آن را در برابر زنان دیگر نیز نمایان سازد. اگر آیه شریفه، این معنا را با کلمه «النساء» بیان کرده بود، طبعا مورد نهم نیز همانند موارد قبل، معنا و مصداق کاملاً روشنی داشت و نتیجه می گرفتیم که زنان مسلمان با تمام زنان محرم هستند، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه از خویشان و نزدیکان و چه دیگران. ولی اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنَّ» که مرجع آن، همان زنان مسلمان (المؤمنات) است که در آغاز آیه آمده، «نساء» را مقیّد می سازد و طبعا کلیّت و عمومیت کلمه «النساء» را نخواهد داشت، مگر بنا بر یک احتمال که شرح آن خواهد آمد. در نتیجه فقط بخشی از زنان، از حکم یادشده استثنا شده اند و زن مسلمان می تواند زینت خود را در معرض نگاه آن دسته از زنان بگذارد. بر این اساس، در این حکم زنان نیز دو دسته اند، دسته ای که همانند پدر و برادر، محرم زن مسلمانند و گروهی که نامحرمند و یا لااقل در این آیه نامی از آنان برده نشده است. حال باید به این پرسش پاسخ گفت که
منظور از «نسائهنّ» چیست و شامل کدام یک از زنان می شود؟
مفسّران و شارحان آیه شریفه، در پاسخ به این پرسش، حداقل چهار نظر و احتمال را مطرح کرده اند که از آن میان، دو نظر، عمده و قابل توجه بیشتر است:
1ـ اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنَّ» نشان می دهد منظور «زنان مسلمان» است. «زنانشان» یعنی زنان مسلمان.
این گفته در میان شارحان و مفسران شیعی، موافقان بیشتری دارد.(1) آنان روایاتی را نیز شاهد این گفته شمرده اند. برخی مفسران اهل سنت نیز همین معنا را پذیرفته اند.(2)
بر اساس این گفته، فقط زنان مسلمان از حکم کلی آیه استثنا شده اند؛ از این رو، زن مسلمان باید زینت و زیبایی خود را از چشم زنان نامسلمان پنهان دارد. آنان نیز چنان که از برخی روایات بر می آید نامحرم اند.(3)
2ـ اضافه شدن کلمه «نساء» به ضمیر «هنّ» نشان می دهد که آنان یک نوع تعلّق و نسبتی با مرجع ضمیر دارند. در اینجا منظور آن دسته از زنانی می باشند که مانند زنان خدمتکار با آنان معاشرت دارند. مصداق روشن آن، زنان خدمتکار هستند، چه مسلمان و چه غیر مسلمان.
هر چند مفهوم اولیه این معنا و لازمه ظاهری تقیید این است که زنان دیگر، بیگانه و نامحرم اند ولی موافقان نظر دوم، چنین مفهومی را نمی پذیرند. در نگاه آنان، چنان که برخی تصریح نیز کرده اند(4)، اساسا همه زنان، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، محرم اند و زن مسلمان وظیفه دار پوشاندن خود یا زیبایی و زینت خود از نگاه آنان نیست. اگر به «نساء» نیز تصریح شده برای دفع این توهم است که گمان نشود استثنا اختصاص به مردان محرم دارد؛ شامل زنانی که با آنان معاشرت دارند نیز می شود. و جمله «اَوْ ما مَلَکَتْ أیمانُهُنَّ» که بلافاصله عطف به «نساء» شده حکم استثنا را به زنان کنیز نیز سرایت می دهد تا گمان نشود استثنا فقط شامل زنان آزاده می گردد که از ظاهر اضافه شدن کمله «نساء» به ضمیر «هنّ» برمی آید، همان گونه که در مثل اضافه شدن کلمه «رجال» به ضمیر «کم» در آیه «واسْتَشْهِدُوا شَهیدَیْنِ مِنْ رِجالِکم» گفته اند.(5)
بر اساس این گفته، چنان که اشاره شد، زن مسلمان وظیفه دار پوشش خود در مقابل دیگر زنان نیست و از این نظر فرقی میان زنان خویشاوند و بیگانه، آزاد و کنیز، مسلمان و غیر مسلمان، و غیر مسلمان نیز چه «ذمّی» و چه غیر آن، نیست.
دو احتمال دیگر در آیه، یکی این است که برخی گفته اند منظور، همسران مردان مسلمان است. از این رو زن مسلمان باید خود را از همسران نامسلمان مردان بپوشاند، چه «ذمّی» باشد و چه غیر ذمّی؛ چرا که آنان، محاسن و زیبایی زنان مسلمان را برای شوهران خود بازگو می کنند.(6)
احتمال دیگر این است که اساسا منظور از «نسائهنّ»، «امثال» آنان از زنان است که شامل همه زنان می شود، چه مسلمان و چه غیر مسلمان؛ چه خویشاوند و همنشین و چه بیگانه، و اگر «نساء» به ضمیر «هنَّ» اضافه شده است به خاطر هم جنس بودن با آنان است و نه هم کیش بودن.(7) لازمه شرعی این احتمال با آنچه موافقان نظر دوم گفته اند یکسان است و آن اینکه اساسا همه زنان با یکدیگر محرم اند و از این نظر فرقی میان هم کیش و هم نشین و بیگانه و آزاد و غیر آزاد وجود ندارد.

کدام گفته را باید پذیرفت؟

چنان که اشاره شد از میان چهار نظر یادشده، دو احتمال نخست، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است به گونه ای که عمده نگاهها به سوی این دو معنا می رود، و از میان این دو گفته نیز، همان گونه که در برخی روایات اهل بیت(ع) نیز آمده و بیشتر شارحان و مفسّران شیعی پذیرفته اند، گفته نخست به واقع نزدیکتر و با ظاهر آیه مناسب تر است و یا اساسا جز آن نمی تواند باشد. برخی مفسران اهل سنت که این احتمال را تقویت کرده اند، گفته «ابن عباس» را نیز شاهد گرفته اند که گفته است منظور از «نسائهنّ» زنان مسلمان است. زن مسلمان نباید زیبایی خود را به زن یهودی یا مسیحی نشان دهد.(8)
فلسفه این حکم چنان که در روایات مورد اشاره آمده این است که زنان نامسلمان، با پی بردن به زیبایی های زن مسلمان، ممکن است آن را برای شوهران خود بازگو کنند؛ از این رو زنان مسلمان باید خود را از تیررس نگاه آنان باز دارند. روشن است که برای هیچ زنی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، جایز نیست زیبایی ها و محاسن زنان دیگر را برای مرد نامحرم از جمله شوهر خود، بازگو کند، ولی زنان مسلمان به خاطر ایمانشان، نوعا از این گناه پرهیز می کنند ولی چنین اطمینانی در باره غیر مسلمان وجود ندارد؛ از این رو زن مسلمان با پوشش خود، باید شؤون اسلامی خود را حفظ کند و خود را از مفسده و فتنه انگیزی مردان نامسلمان دور بدارد. البته کنیزانی که در خدمت و اختیار وی می باشند حتی اگر مسلمان نباشند، از این حکم استثنا هستند، چرا که آنان خود را در اختیار وی می دانند و انگیزه مراعات و حفظ شؤون صاحب خود را دارند. علاوه اینکه الزام زن به پوشیده داشتن خود از نگاه کنیزان که نوعا در خدمت اویند و روابط نزدیکی با وی دارند، هر چند نامسلمان باشند، مایه دشواری و حرج بر وی خواهد بود.
الزام، ارشاد یا کراهت؟

پرسشی که در اینجا پیش می آید این است که آیا این پوشیده داشتن، یک حکم الزامی و یک تکلیف شرعی قطعی است یا امری ارشادی و تنزیهی است که در واقع هشداری پیشگیرانه به زنان مسلمان می باشد تا تلاش کنند خود را در معرض برخی مفسده ها قرار ندهند؟ همان گونه که زن مسلمان باید خود را از نگاه مستقیم نامحرم دور بدارد، لازم است یا مناسب است، از نگاه و آگاهی غیر مستقیم بیگانه به واسطه بازگویی شخص سوم نیز باز بدارد، و همان گونه که نگاه مستقیم بیگانه نیز زمینه تعرض به وی و هتک شخصیت اسلامی او را فراهم می سازد، آگاهی وسوسه انگیز بیگانه زمینه ساز هتک حرمت وی و نقل مجالس و محافل شدن است. همان گونه که به عنوان مثال به مرد مسلمان دستور داده شده از نگاه آلوده به زن مسلمان پرهیز کند و مرد بیگانه نباید به زن مسلمان چشم دوزد، و در عین حال به او توصیه شده حتی از چشم دوختن به پشت سر زنان و یا نشستن فوری در جای آنان و از خلوت کردن با آنان پرهیز کند. خلوت کردن، به صورت الزامی ممنوع شده است و آن دو دیگر، به صورت غیر الزامی و در سطح امور ناخوشایند شارع مقدس. حال پرسش این است که بر مبنای نظر نخست و یا احتمال سوم که به هر حال زن مسلمان وظیفه دار نوعی پوشش در مقابل گروهی از زنان شده است، این وظیفه ای الزامی است که ترک آن گناه است و یا توصیه ای غیر الزامی است که در زبان شرع و فقه از آن به «مکروه» یاد می شود و یا اساسا ارشاد و توجه دادن به یک امر کلی تر است و آن اینکه زن مسلمان باید خود را از هر آنچه که زمینه هتک حرمت اسلامی و تعرض به وی را فراهم می آورد دور بدارد، همان گونه که در پایان همین آیه حتی از پا کوبیدن به زمین برای نشان دادن زیورآلات خود منع شده است. از این رو هر چند خودنمایی در برابر زنان نامسلمان امری مکروه است ولی این کراهت برخاسته از ملاکی کلی و عام است که یک مصداق آن حفظ خود از نگاه زنان نامسلمان است.

اگر چنان که از ظاهر آیه و استثنای مورد بحث برمی آید سخن بگوییم باید این حکم را یک تکلیف الزامی بدانیم و زنان نامسلمان را نیز یکی از نامحرمانی بشماریم که باید خود را از آنان پوشاند. بزرگانی چون علاّمه طبرسی و علاّمه طباطبایی و فاضل مقداد و برخی از فقهای دیگر همین گفته را پذیرفته اند.(9)
ولی با اینهمه، از آنجا که آیه شریفه صراحت در حرمت نگاه زنان غیر مسلمان و وجوب پوشش از نگاه آنان، ندارد، ممکن است با توجه و به استناد دلیلها و قرینه های دیگر، از جمله برخی تعابیر وارد شده در روایات مورد بحث، بگوییم این حکمی تنزیهی است و جنبه پیشگیرانه دارد و بیش از کراهت را نمی رساند. چنان که بیشتر فقهای ما در این مسأله، اجمالاً قایل به وجوب پوشش نیستند و ترک آن را فقط مکروه شمرده اند. از آن جمله است فقیه برجسته و پرآوازه، شیخ محمدحسن نجفی، معروف به «صاحب جواهر» که به ادله و قراینی برای عدم وجوب استناد جسته است؛ دلایلی چون سیره مسلمانان، و احتمال اینکه منظور از «نسائهنّ» مطلق زنان است، و تعبیر «لا یَنْبَغی» (سزاوار نیست) در روایتی که خواهد آمد، و فلسفه و علتی که در این روایات ذکر شده است، و نیز دشواری و حرجی که در صورت حکم به حرمت وجود دارد، بویژه در روزگار گذشته که غیر مسلمانان در میان جامعه اسلامی زندگی می کردند و روابط نزدیک و معاشرت زیادی با مسلمانان داشتند(10) و حتی گاه زنان مسلمان و غیر مسلمان از حمامهای عمومی مشترک استفاده می کردند و از این رو خلیفه دوم به یکی از کارگزاران خود نوشت که به من گزارش شده برخی زنان مسلمان همراه زنان مشرک وارد حمام می شوند. و بدین طریق هشدار داد که از این کار پرهیز شود.(11)

روایات

پاره ای روایتها در منابع حدیثی شیعه آمده است که به موضوع مورد بحث پرداخته است:
1ـ پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«و مَنْ وَصَفَ اِمرأةً لرجُلٍ فافْتَتَنَ بها الرجلُ و أصاب منها فاحشةً لم یخرجْ مِن الدنیا الاّ مغضوبا علیه، و مَنْ غَضِبَ اللّه ُ علیه غضب علیه السماواتُ السبْع و الأرضونَ السبع، و کان علیه من الوِزْر مثلَ الّذی أصابها. قیل یا رسول اللّه ! فاِنْ تابَ و أصلح؟ قال: یتوبُ اللّه ُ علیه؛(12)
کسی که اوصاف زنی را برای مردی بازگو کند و مرد مفتون وی شده و نسبت به او مرتکب فحشاء شود، بازگوکننده از دنیا نرود جز آنکه مورد خشم باشد و کسی که خداوند بر او خشم گیرد، آسمانها و زمینهای هفت گانه بر او غضب کند، و گناهی همانند گناه آن مرد بر عهده وی خواهد بود. گفتند: ای رسول خدا! اگر توبه کرد و اصلاح نمود چه؟ فرمود: خداوند نیز توبه او را می پذیرد.»
این روایت شریف، اختصاص به زنان نامسلمان ندارد، حتی محدود به بازگوکننده زن نیز نمی شود. هر کس، چه زن و چه مرد، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه برای مسلمان و چه برای غیر مسلمان، با شرح اوصاف زن بیگانه ای، مایه فساد و گناه شود، مستحق خشم الهی است.
2ـ امام باقر(ع) طی حدیث مفصلی که از آن حضرت نقل شده، از جمله فرمود:
«و لا یجوز للمرأة أنْ تنکشف بین یدی الیهودیة و النصرانیة لانّهنَّ یصفْنَ ذلک لازواجهنَّ؛(13)
جایز نیست زن (مسلمان) در برابر زن یهودی و مسیحی برهنه شود، زیرا آنان، وضع او را برای همسرانشان بازگو می کنند.»
البته از آنجا که تعبیر «لایجوز» در میان مجموعه ای از جملات روایت قرار گرفته است که برخی علی رغم اینکه با همین تعبیر آمده ولی مفاد آن قطعا امری الزامی نیست، در اینجا نیز ظهور قطعی در حکم وجوب ندارد و با حکم کراهت نیز سازگار است.

3ـ مشابه همین سخن را امام صادق(ع) طبق نقلی معتبر فرموده است:
«لا ینبغی للمرأة أن تنکشف بین یدی الیهودیة و النصرانیة فانّهنَّ یصفْنَ ذلک لازواجهنَّ؛(14)
شایسته (جایز؟) نیست زن (مسلمان)، در برابر زن یهودی و مسیحی برهنه شود، چرا که آنان وضع او را برای همسرانشان بازگو می کنند.»
تعبیر «لا ینبغی» هر چند صراحت در عدم حرمت ندارد ولی چنان که بسیاری از فقها در موارد مشابه و از جمله در همین مورد گفته اند، ظهور در کراهت دارد و از این رو می تواند قرینه برای روایت قبل باشد. البته با این توجه که تعبیر «لا یجوز» در روایت به شرحی که گذشت ظهور در حرمت نداشته باشد و الاّ روشن است که در آن صورت، قضیه عکس خواهد شد و روایت قبلی را باید قرینه برای روایت سوم شمرد چرا که تعبیر «لایجوز» در دلالت بر حرمت، ظهور قوی تر دارد از ظهور تعبیر «لا ینبغی» در کراهت. البته در جای دیگر به تفصیل آورده ایم که روایت پیش که بخشی از یک حدیث مبسوط است، از نظر سند، اعتبار لازم را برای استناد فتوا ندارد.(15)
فلسفه و محدوده حکم

چنان که آوردیم، فلسفه حکم پوشش زن مسلمان در برابر زنان غیر مسلمانی که در جامعه اسلامی زندگی می کنند، چه قایل به وجوب آن شویم و چه عدم رعایت آن را مکروه بشماریم، این است که جلو زمینه گناه و مفسده گرفته شود و شؤون اسلامی و شخصیت زن مسلمان نقل مجالس بیگانگان نگردد. ایمان زنان مسلمان، نوعا مانع از آن می شود که آنچه دیده اند را برای دیگران از جمله شوهرانشان باز گویند ولی چنین اطمینانی به زنان غیر مسلمان نوعا وجود ندارد. اگر به تناسب حکم و موضوع، حکم را، چه حرمت و چه کراهت، ناشی از این علت بدانیم، آن وقت می توانیم نتیجه بگیریم اگر در جایی چنین اطمینانی وجود دارد که زنان نامسلمان، چنین کاری نمی کنند، یا زمینه چنین مفسده و گناهی وجود ندارد، مثل اینکه مرد غیر مسلمان از اهل ذمّه نباشد و خارج از جامعه اسلامی، در کشوری دیگر زندگی کند، پوشیده داشتن خود از آنان واجب نیست یا ترک آن مکروه نمی باشد. و از طرف دیگر، اگر می دانیم برهنه شدن در برابر زنی مسلمان، باعث می شود که وی وصف زیباییهای او را برای مرد نامحرمی از جمله شوهر خود باز گوید، آن وقت می توان به تناسب حکم و موضوع گفت که لازم است خود را از آن زن مسلمان بی تعهد پوشیده دارد، هر چند برخی گفته اند چنین تعمیمی را هیچ یک از علمای شیعه نگفته اند.(16) ولی نگفتن، همواره دلیل بر عدم موافقت نیست.
دسته دهم:

ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ؛ بردگانشان

دهمین گروه از کسانی که آشکار ساختن زینت در برابر آنان توسط زنان جایز نیست برده هایی اند که در اختیار آنان می باشند. تردیدی نیست این عنوان شامل کنیزان می شود، چه مسلمان باشند و چه غیر مسلمان. از این رو اگر دسته نهم را چنان که گذشت محدود به زنان مسلمان دانستیم، عنوان بردگان در اینجا اختصاص به کنیزهای مسلمان ندارد و زن مسلمان می تواند در برابر کنیز خود، چه مسلمان و چه نامسلمان، خود را نپوشاند.
پرسش اصلی در این دسته این است که آیا فقط کنیزهای مسلمان استثنا شده اند یا استثنا شامل حال غلامان نیز می گردد؟ در میان مفسران و فقهای شیعی و سنّی دو نظر وجود دارد؛ گروهی استثنا را محدود به کنیزها دانسته اند و گروهی، غلامان را نیز داخل در آن شمرده اند. هر یک نیز به دلایل و شواهدی استناد جسته اند. بیشتر روایاتی که در منابع شیعی وجود دارد، نگاه دوم را تأیید می کند و «ما ملکتْ ایمانُهنَّ» را شامل غلامان نیز می داند. با این همه، فتاوای فقهای ما، با مفاد اولیه این روایات هماهنگی ندارد و استثنا را محدود به کنیزان شمرده و روایات یادشده را بر وجوهی چون تقیه بار کرده اند. البته مفاد این روایات نیز چیزی بیشتر از عدم وجوب پوشش مو و ساق دست و پا از نگاه غلامان نیست.

به طور کلی بردگان، چه زن و چه مرد، در بسیاری موارد، از نظر احکام شرعی، حقوق و تکالیف ویژه خود را دارند. به عنوان مثال بر کنیزان، بر خلاف زنان آزاد، واجب نیست موی خود را از نگاه نامحرم بپوشانند کما اینکه در نماز نیز به اجماع فقهای شیعه و سنی و به استناد روایات بسیار، همانند دختر بچه می توانند بدون پوشش سر، نماز بخوانند.(17)
بخشی از این تفاوت به موقعیت شغلی و خدمتکاری آنان برمی گردد، لذا جالب است بدانید در برخی روایات، کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شده اند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند، چنان که در روایتی این رفتار به حضرت امام باقر(ع) نیز نسبت داده شده است.(18) از این رو بعید نیست همان گونه که در روایات یادشده نیز آمده، استثنای «ما ملکت «أیمانُهنَّ» شامل غلامان نیز بشود.
در روزگار ما نیاز چندانی به بسط و گسترش چنین مباحثی نیست و عملاً از محل ابتلا بیرون است، لذا به همین اندک بس می کنیم. علاقه مندان می توانند به کتابهای تفسیری و فقهی و حدیثی مراجعه کنند. از آن میان، فقط به بازخوانی دو روایت معتبر می پردازیم:
1ـ معاویة بن عمّار، جریانی را از دوره جوانی خود نقل می کند. او گفته است حدود سی نفر مرد در حضور امام صادق(ع) بودیم که پدرم عمّار نیز وارد شد. امام(ع) به او خوشامد گفت و وی را در کنار خود نشاند و مدتی طولانی متوجه او شده و به صحبت با وی پرداخت. سپس خطاب به جمع فرمود: جناب عمار (ابومعاویه) کاری (خصوصی) دارد، خوب است جلسه را خلوت کنید. لذا همه ما بلند شدیم، اما پدرم به من گفت: معاویه! تو برگرد! من برگشتم. امام صادق(ع) فرمود: این پسر تو است؟ گفت: آری. (ولی) او گمان می کند که مردم مدینه کاری غیر مجاز می کنند.
حضرت فرمود: چه کاری؟
من گفتم: این کار که زن قریشی و (یا) هاشمی بر مرکب سوار می شود و (هنگام سوار شدن) دست خود را بر سر غلام سیاهی می گذارد و ساعدهای خود را بر گردن وی می نهد.
امام صادق(ع) فرمود: پسرم! آیا قرآن نمی خوانی؟ گفتم: آری. فرمود: این آیه را بخوان: «بر زنان گناهی نیست در باره پدرانشان و پسرانشان ـ تا رسید به ـ و نه بردگانشان. سپس فرمود: پسرم! باکی نیست که غلام، مو و ساق را بییند.»
متن روایت چنین است:
«معاویة بن عمار قال: کنّا عند أبیعبداللّه (ع) نحوا من ثلاثین رجلاً اذ دخل أبی فرحّب به ابوعبداللّه (ع) و اجلسه الی جنبه فأقبل علیه طویلاً ثم قال ابوعبداللّه (ع): انّ لابیمعاویة حاجة فلو خففتم. فقمنا جمیعا، فقال لی ابی: ارجع یا معاویة! فرجعت. فقال ابوعبداللّه (ع): هذا ابنک؟ قال: نعم و هو یزعم ان اهل المدینة یصنعون شیئا ما لا یحلّ لهم. قال: و ما هو؟ قلت: المرأة القرشیة و الهاشمیة ترکب و تضع یدها علی رأس الاسود، و ذراعها علی عنقه. فقال ابوعبداللّه (ع) یا بنیّ! أما تقرأ القرآن؟ قلت: بلی، قال: اقرء هذه الایة «لا جناح علیهنّ فی آبائهن و لا ابنائهنّ» حتی بلغ «و لا ما ملکت أیمانُهنَّ».(19) ثم قال: یا بنیّ! لا بأس أن یری المملوک الشعر و الساق.»(20)

2ـ قاسم صیقل که از اصحاب امام هادی(ع) است نقل می کند (زنی به نام) «امّ علی» طی نامه ای از امام(21) در باره برهنه کردن سر پیش غلام پرسید و گفت: پیروان شما به من پاسخ متفاوت دادند؛ برخی گفتند اشکالی ندارد، و برخی گفتند جایز نیست. حضرت در پاسخ نوشت:
«در باره نپوشیدن سر پیش غلام پرسیدی. (پاسخ این است) سر خود را مقابل او برهنه نکن؛ چرا که این کاری مکروه است؛
کَتَبَتْ الیه امّ علی تسأل عن کشف الرأس بین یدی الخادم و قالت له: ان شیعتک اختلفوا علیّ، فقال بعضهم: لا بأس، و قال بعضهم: لا یحلّ. فکتب(ع): سألتِ عن کشف الرأس بین یدی الخادم. لا تکشفی رأسکِ بین یدیه فانّ ذلک مکروه.»(22)
شرح و تفسیر دو دسته باقیمانده و نیز بخش پایانی آیه شریفه را در قسمت بعد خواهیم آورد. در آن قسمت به این پرسش نیز خواهیم پرداخت که چرا در این آیه از برخی محارم دیگر یعنی دایی و عمو نامی برده نشده است.
ادامه دارد.
پی نوشتها:

1 ـ از جمله نک: مجمع البیان، ج7، ص138، و المیزان، ج15، ص112، و صافی، ج3، ص431، و کنز العرفان، ج2، ص223، و تفسیر راهنما، ج12، ص253، و فقه القرآن، ج2، ص128.
2 ـ از جمله نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص284.
3 ـ از جمله نک: زبدة البیان، ص546 ـ 545، و المیزان، ج15، ص112.
4 ـ نک: کشّاف، ج3، ص62، و مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج3، ص282.
5 ـ نک: تفسیر کبیر، فخر رازی، ج23، ص208.
6 ـ نک: فقه القرآن، ج2، ص128.
7 ـ نک: جواهر الکلام، ج29، ص72، و نیز: مرآة العقول، ج20، ص337.
8 ـ نک: تفسیر ابن کثیر، ج3، ص284.
9 ـ نک: مجمع البیان، ج7، ص138، و المیزان، ج15، ص112، و کنز العرفان، ص223.
10 ـ جواهر الکلام، ج29، ص72: «نعم یقوی الجواز للاصل و السیرة المستمرّة، و احتمال ارادة مطلق النساء من «نسائهنّ» علی أن یکون بیان جواز إبداء زینتهنّ لأمثالهنّ، قال فی الکشاف: الظاهر أنه عنی بنسائهنّ أو ما ملکت أیمانهنّ من فی صحبتهنّ و خدمتهنّ من الحرائر و الاماء فکانّه قال سبحانه: النساء سواء فی حلّ نظر بعضهنّ الی بعض، بل ربما کان فی خبر حفص بن البختری عن الصادق(ع) «لا ینبغی للمرأة أن تنکشف بین یدی الیهودیة و النصرانیة، فانّهنّ یصفن ذلک لازواجهنّ» دلالة علیه من التعبیر بلفظ «لا ینبغی» و من التعلیل، مضافا الی ما فیه من العسر و الحرج، خصوصا فی الزمان السابق، لکن لا ینکر ظهوره فی کراهة التکشف لهنّ، و اللّه العالم.»
11 ـ تفسیر ابن کثیر، ج3، ص284، و مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج3، ص283.
12 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص133.
13 ـ همان، ص163.
14 ـ همان، ص133، به نقل از کافی و با سند صحیح.
15 ـ نک: سیدضیاء مرتضوی، مجله پیام زن، سال پنجم، ش59، ص94، بهمن 1375.
16 ـ مرآة العقول، ج20، ص337.
17 ـ نک: شرایع الاسلام، ج1، ص70، و جواهر الکلام، ج8، ص221.
18 ـ نک: وسائل الشیعه، ج3، ص299 ـ 298. حمّاد اللّحام، قال: سألت اباعبداللّه (ع) عن المملوکة تقنّع رأسها اذا صلّت؟ قال: لا. قد کان أبی اذا رأی الخادم تصلّی و هی مقنعة ضربها لتعرف الحرّة من المملوکة.»
19 ـ سوره احزاب، آیه 55.
20 ـ کافی، ج5، ص531، و وسائل الشیعه، ج14، ص165.
21 ـ در روایت به نام امام(ع) تصریح نشده است و اصطلاحا این، حدیثی «مضمر» است.
22 ـ تهذیب الاحکام، ج7، ص457، و وسائل الشیعه، ج14، ص166.
پدیدآورنده: سیدضیاء مرتضوی

جناب رضا مقاله به اون بلند بالايي چشم ادمو خسته ميكنه نميشه خوند....در ضمن مقاله پارت بندي شده و بخش بخشه ...ميشه قسمت حجاب كنيزان رو خوند...ولي بازم نفهميدم منظورتون ازين كپي كردن مقاله ي كلي چيه؟؟خالي نبودن عريضه و اداي جواب دادن رو درآوردن؛ يا منحرف كردن ذهن خواننده يا خسته كردن و منصرف كردن مخاطب از خواندن مطلب...؟...داريد ميبينيد كه لينك كل مقاله رو گذاشتم بعد مينويسيدي شما بخشي از مقاله رو نوشتيد؟خب همين بخشش سوال من هست و پارت جدايي داره.درمورد كتك زدن كنيز توسط امام باقر به غلت محجبه بودنش حرفي داريد بفرماييد....جوسازي هم نكنين

sosme;96823 نوشت:
جناب رضا مقاله به اون بلند بالايي چشم ادمو خسته ميكنه نميشه خوند....در ضمن مقاله پارت بندي شده و بخش بخشه ...ميشه قسمت حجاب كنيزان رو خوند...ولي بازم نفهميدم منظورتون ازين كپي كردن مقاله ي كلي چيه؟؟خالي نبودن عريضه و اداي جواب دادن رو درآوردن؛ يا منحرف كردن ذهن خواننده يا خسته كردن و منصرف كردن مخاطب از خواندن مطلب...؟

با سلام
خیر دوست گرامی بنده کل مطلب را گذاشتم که شما شبهه پراکنی نکنید و اگر سوالی است بعد از خواندن کل مطلب عنوان شود!

حالااگر سوالی دارد بفرماید تا جوابتان را عزیزان و بنده حقیر تقدیم کنم

رضا;96854 نوشت:

با سلام
معدنچی گرامی اگر بنده کل مطلب را قرار دادم به همین خاطر بود که دوستان دچار شبهه نشوند !
چون وقتی از کل مطلب یک خط را انتخاب کنیم و بگذریم نتیجه میش
ود این که شما نوشتی!
ولی وقتی کل مطلب را بخوانیم نتیجه دیگری حاصل میشود !
به همین خاطر بنده کل مطلب را گذاشتم اگر مطلب را بخوانید خودتان نتیجه درست میگیرد
متاسفانه این ترفند کسانی است که دشمنی با اسلام دارند در مورد خیلی از سورهای قرآن آیه ای راانتخاب میکنند و بدون در نظر گرفتن آیات دیگر و یا شان نزول و تفسیر آیات اقدام به شبهه پراکنی میکنند
و همیطور در مورد روایات و احادیث
[/b][/]

يكبار جوابتان را دادم.....من خوب روش هاي بكاربردن ابزار رواني رو ميشناسم.شما هدفتون در وهله ي اول بدبين كردن مخاطبين به سوال و متن سواله...تا يا از بررسي تاپيك دلسرد و بيخيال بشه يا با اين اسپم فرستادنهاي شما و سرعت نت و ...بيخيال تاپيك و سوال بشه يا ازاول بنارو بر دروغ بودن مطلب بذاره با ايجاد شك توسط شما....و تاكيد خنده دار و موذيانه و هدف دار شما بر اسلامستيز بودن سوال كننده تا احساسات منفي خواننده رو برانگيزيد و نظرشو نسبت به سائل و سوالش منفي كنيد.اين تاكتيكهاي روانيتونو براي من بكار نبريد خيلي وقته دستتونو خوندم.خب به جاي انگ اسلامستيز و شبهه پراكن زدن به هر پرسشگري كه به ميل شما سوال نكرد و شمارا درهمان ابتداي كار تاييد نكرد بيزحمت بگذاريد پرسشگريمونو بكنيم انظر الي ماقال لاتنظر الي من قال........من لينك سايت منبع مقاله سايت حوزه رو در سوالم گذاشتم. و كل مقاله در دسترسه. سوال من هم مربوط به حجاب كنيزان است نه احكام حمام رفتن زن مسلمان با غير مسلمان !:در روزگار گذشته که غیر مسلمانان در میان جامعه اسلامی زندگی می کردند و روابط نزدیک و معاشرت زیادی با مسلمانان داشتند(10) و حتی گاه زنان مسلمان و غیر مسلمان از حمامهای عمومی مشترک استفاده می کردند و از این رو خلیفه دوم به یکی از کارگزاران خود نوشت که به من گزارش شده برخی زنان مسلمان همراه زنان مشرک وارد حمام می شوند. و بدین طریق هشدار داد که از این کار پرهیز شود.
بحث را هم منحرف نكنيد همه مثل شما از اينترنت پرسرعت بلاد كفر بهره مند نيستند .هي رفرش ميكنيم با اين وضع اينترنت ذغالي و ميبينيم بجاي جواب اسپم بخوردمان ميدهند....
[/]

[=times new roman]با سلام
سرکار hedi گرامی اشتباه از جناب معدنچی نیست !خیلی از دوستان و کاربران در این موارد دچار شبهه میشوند
متاسفانه کاربری که این تاپیک را قرار دادن باید حسن نیت خود را نشان میدادند تا برداشتی دیگر از ایشان نشود !
بنده ام به همین خاطر کل مطلب را گذاشتم که مورد توهین واقع شدم.

مظلومنمايي شگرد قديمي شده ايست.خيلي خب...شما يا رهواء گرامي كه ادعا ميكنيد مقاله جاي سوال ندارد بفرماييد توضيح بديد يا هركسي كه ميداند بفرماييد [="blue"]كجاي اين مقاله توجيه كننده ي كتك زدن كنيزي بخاطر برسر داشتن مقنعه براي نماز خواندن ؛توسط امام خيلي معصوم امام باقر است...؟؟؟[/]؟[="red"]چرا بايد كنيز كتك بخوره اونم از امام.[/][="darkred"]چرا جواز كتك زدن كنيز داده شده؟ [/] و چرا كنيزان ملزم به داشتن حجاب نيستند؟مگر آنان شهوت ندارند يا مورد شهوت غير قرار نميگيرند؟ديگه ازين واضحتر نميتونم سوالمو تكرار كنم

sosme;96897 نوشت:
چرا كنيزان ملزم به داشتن حجاب نيستند؟مگر آنان شهوت ندارند يا مورد شهوت غير قرار نميگيرند؟ديگه ازين واضحتر نميتونم سوالمو تكرار كنم

سلام

احکام ازدواج با کنیزان فرق دارد
البته من نظری روی این حدیث و موضوع فعلا ندارم اصلا مطلبو هم نخوندم
ولی قابل تامل است که این رفتار(در صورت صحت) می تونه این کار هزارجور دلیل داشته باشد
مثلا ان کنیز مسلمان نبوده باشند و با این کارش خدشه به اسلام وارد می کرد
و....
فقط این احتمال را هم در نظر بگیرید

sosme;96897 نوشت:
؛توسط امام خيلي معصوم امام باقر است...؟؟؟؟

این لحن کمی گیج کننده است شما دنبال حقیقت هستید یا دفاع یا جنگ؟
می شود موضع تون را مشخص نمایید؟:ok:

sosme;96806 نوشت:
کتک زدن به خاطر داشتن حجاب !

درود

منابع مطالب دینی که درج می کنم همه سایت حوزه علمیه و سایت های مذهبی وابسته به آن هست

بر کنیزان، بر خلاف زنان آزاد، واجب نیست موی خود را از نگاه نامحرم بپوشانند کما اینکه در نماز نیز به اجماع فقهای شیعه و سنی و به استناد روایات بسیار، همانند دختر بچه می توانند بدون پوشش سر، نماز بخوانند.
شرایع الاسلام، ج1، ص70، و جواهر الکلام، ج8، ص221

در برخی روایات، کنیزان از به کار بردن روسری و پوشش سر، باز داشته شده اند و توصیه شده است که آنان را حتی با کتک زدن، از این کار باز دارید تا از زنان آزاده متمایز گردند، چنان که در روایتی این رفتار به حضرت امام باقر(ع) نیز نسبت داده شده است
وسائل الشیعه، ج3، ص299 ـ 298. حمّاد اللّحام، قال: سألت اباعبداللّه (ع) عن المملوکة تقنّع رأسها اذا صلّت؟ قال: لا. قد کان أبی اذا رأی الخادم تصلّی و هی مقنعة ضربها لتعرف الحرّة من المملوکة.»

جواز عدم پوشش سركنیزان محمد بن مسلم از امام باقر (ع) می پرسد آیاكنیز در نماز سرش را بپوشاند؟ فرمود: لیس علی الامه قناع. (كافی 3 / 394 حدیث 2، وسایل 4 / 409 باب 29 ابواب لباس مصلی) بر كنیز مقنعه و روسری لازمنیست. حماد لحام از امام صادق (ع) می پرسد آیا كنیز می باید در نماز سرش رابپوشاند؟ می فرماید: نه. پدرم (امام باقر علیه السلام) زمانی كه می دید كنیزان در نماز مقنعه پوشیده اند، آنها را می زد تا زن آزاد از كنیز تمایز داده شود. لا، قد كان ابی اذا رأی الخادم تصلی و هی مقنعه ضربها، لتعرف الحره منالمملوكه. (علل الشرایع 346، محاسن 318 حدیث 45، وسایل 4 / 411 حدیث 5562

http://www.hawzah.net/hawzah/magazines/magart.aspx?magazinenumberid=4119&id=24811


بسم الله الرحمن الرحیم

استاد ظاهرا هیچگونه آشنایی با اسلام و قرآن و احادیث ندارید
میشه اول عنوان کنید که دین شما چیست ؟
خداوند, براى انسان, تنها يك حجت ذاتى قرارداده است كه با آن بايد حق را از باطل و درست را از نادرست تشخيص دهد و آن يگانه حجت, عقل است.
عقل حجتى ذاتى و درونى است كه همه چيز انسان به عهده آن است و عقاب و ثواب به خاطر آن.
نمیدانم این سخنان از شما است و یا جایی خواندید
اما مهم این است

شبهه افکن مرتکب ,تحریف شده است.
اولا جناب شبهه افکن شما دو حدیث را به هم چسباندی که این دو حدیث از هم جدا هستند و هر کسی که کمی با علم حدیث آشنا باشد درک میکند
برای برسی این حدیت اول باید با برده و کنیز و مسائل انهان اشنا شویم و پس از ان بعد کار برد ان را در زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم تا دلیل ان را متوجه شویم
در ادبیات قرآن "بنده" به معنی "برده مرد" و "کنیز" به معنی "برده زن" است و معمولا با کلمه "عبد" و یا "وَمَا مَلَكَتْ" (آنچه مالک آن هستید) از آن یاد شده است.
برده و کنیز در جنگها توسط مسلمانان تصرف میشوند و به واسطه اینکه برده در جنک با مسلمین به اسرات در امده و مسلمان نیست از لحاظ قران شان و مقامی پاینتر از مومنین دارد که قران به ان اشاره فرموده و چون دشمنان اسلام در اصل دشمنان خداوند هستند به این مقام پایین سقوط میکنند
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.
مگر بندگانتان در آنچه به شما روزی ، داده ايم با شما شريک هستند تا در مال با شما برابر باشند و همچنان که شما آزادان از يکديگر می ترسيد از آنها هم بيمناک باشيد؟ آيات را برای مردمی که تعقل می کنند اين سان تفصيل می دهيم.
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.

خدا برده زر خريدی را مثل می زند که هيچ قدرتی ندارد، و کسی را که از، جانب خويش رزق نيکويش داده ايم و در نهان و آشکارا انفاق می کند آيااين دو برابرند ? سپاس خاص خداست ، ولی بيشترشان نادانند.
در این ایه تفاوب بین کافر(اسیر) و مسلمان نمایان است پس بنابر این برای اینکه برده و کنیز که در جامعه اسلامی زندگی میکردند باید شناخته میشدند که در سدد خرابکاری یا اسیب به جامعه نباشند چون در ان زمان محلی برای نگهداری اسرا وجود نداشته و انها را برای کار و امور دیگر بین مردم تقسیم میکردند
پس طبق قائده که در حال حاضر نیز بر دنیا حاکم است باید اسیر جنکی از مردم ازاد تمیز داده بشوند تا در سدد خیانت یا خرابکاری نباشند و در مورد این حدیث به احتمال قوی بر چنین موضوعی اشاره دارد که مسلمان باید هوشیار باشد و حتی اگر دشمن تظاهر به دوستی و هم مسلکی کرد راحت قبول نکنند تا به این وسیله به جامعه اسلامی صدمه بزنند
کنیز و برده به چند جهت در اسارت نگهداری می شدند
۱)کفار حربی،یعنی کفاری که با اسلام میجنگیدند، که اسیر میشدند را نمیشد رها کرد زیرا اگر آزاد میشدند باز به اردوگاههای خود بازمیگشتند.
۲) بردگان از خود مال منالی نداشتند و اگر ناگهان آزاد میشدند، توده ای فقیر و ندار در جامعه رها میشد
ولی در جای که اسلام تشخیص میدهد که ان اسرا و دشمنان خدا بطرف خداوند امده بارها بر ازادی انان تاکید میکند
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد ولی به سبب ، شکستن سوگندهايی که به قصد می خوريد ، بازخواست می کند و کفاره آن اطعام ده مسکين است از غذای متوسطی که به خانواده خويش می خورانيد يا پوشيدن آنها يا آزاد کردن يک بنده ، و هر که نيابد سه روز روزه داشتن اين کفاره قسم است ، هر گاه که قسم خورديد به قسمهای خود وفا کنيد خدا آيات خود را برای شما اينچنين بيان می کند ، باشد که سپاسگزار باشيد
یا برای هر حکم دیکر ازادی بنده مومن امده است پس در مورد حدیث میتوان به این نتیجه رسید که امنیت جامعه اسلامی مهمتر از پوشش زنی که هنوز بر ایمان ان اطمینان کامل نیست ارجعیت دارد که حتی در سوره نساء ایه 104 میفرماید که در حال نماز، جنگ افزارهايتان را همراه داشته باشيد و جانب احتياط را بگيريد تا غافلگير نشويدنماز در هيچ حالى ساقط نمى شود
پس احتیاط امر واجبی است حتی در نماز و در حال نماز یاید ان رعایت شود و چه بسا ان اسیر از حربه نماز قصد دیگری داشته باشدپس باید دشمن شناخته شود تا مسلمانان غافلگیر نشوند


sosme;96897 نوشت:
يكبار جوابتان را دادم.....من خوب روش هاي بكاربردن ابزار رواني رو ميشناسم.شما هدفتون در وهله ي اول بدبين كردن مخاطبين به سوال و متن سواله...تا يا از بررسي تاپيك دلسرد و بيخيال بشه يا با اين اسپم فرستادنهاي شما و سرعت نت و ...بيخيال تاپيك و سوال بشه يا ازاول بنارو بر دروغ بودن مطلب بذاره با ايجاد شك توسط شما....و تاكيد خنده دار و موذيانه و هدف دار شما بر اسلامستيز بودن سوال كننده تا احساسات منفي خواننده رو برانگيزيد و نظرشو نسبت به سائل و سوالش منفي كنيد.اين تاكتيكهاي روانيتونو براي من بكار نبريد خيلي وقته دستتونو خوندم.خب به جاي انگ اسلامستيز و شبهه پراكن زدن به هر پرسشگري كه به ميل شما سوال نكرد و شمارا درهمان ابتداي كار تاييد نكرد بيزحمت بگذاريد پرسشگريمونو بكنيم انظر الي ماقال لاتنظر الي من قال........من لينك سايت منبع مقاله سايت حوزه رو در سوالم گذاشتم. و كل مقاله در دسترسه. سوال من هم مربوط به حجاب كنيزان است نه احكام حمام رفتن زن مسلمان با غير مسلمان !:در روزگار گذشته که غیر مسلمانان در میان جامعه اسلامی زندگی می کردند و روابط نزدیک و معاشرت زیادی با مسلمانان داشتند(10) و حتی گاه زنان مسلمان و غیر مسلمان از حمامهای عمومی مشترک استفاده می کردند و از این رو خلیفه دوم به یکی از کارگزاران خود نوشت که به من گزارش شده برخی زنان مسلمان همراه زنان مشرک وارد حمام می شوند. و بدین طریق هشدار داد که از این کار پرهیز شود.
بحث را هم منحرف نكنيد همه مثل شما از اينترنت پرسرعت بلاد كفر بهره مند نيستند .هي رفرش ميكنيم با اين وضع اينترنت ذغالي و ميبينيم بجاي جواب اسپم بخوردمان ميدهند....

مظلومنمايي شگرد قديمي شده ايست.خيلي خب...شما يا رهواء گرامي كه ادعا ميكنيد مقاله جاي سوال ندارد بفرماييد توضيح بديد يا هركسي كه ميداند بفرماييد كجاي اين مقاله توجيه كننده ي كتك زدن كنيزي بخاطر برسر داشتن مقنعه براي نماز خواندن ؛توسط امام خيلي معصوم امام باقر است...؟؟؟؟چرا بايد كنيز كتك بخوره اونم از امام.چرا جواز كتك زدن كنيز داده شده؟ و چرا كنيزان ملزم به داشتن حجاب نيستند؟مگر آنان شهوت ندارند يا مورد شهوت غير قرار نميگيرند؟ديگه ازين واضحتر نميتونم سوالمو تكرار كنم

بسم الله الرحمن الرحیم

این چه طرز بیان است ، آیا مدیران حضور ندارند و یا ما را خواب فرا گرفته ؟
بنده شما را نمیشناسم اما دشنام و نسبت هاى ناروا را به وضوح میبینم اگر قصد سوال داشتید که ناراحت نمیشدید مگر کسی به شما توهین کرده؟
شبه
ه ای نخ نما را عنوان کردید ,باید به ساز شما رقصید؟
از آنجا كه تكيه به ستم و ستمگر ظلم محسوب مى شود، پذيرش و قبول حق و حقيقت نيز عدل محسوب مى گردد، چنانكه در حديث شريف نبوى صلى الله عليه و آله آمده است :
و ان تقبل الحق ممن جاء به صغيرا كان اءو كبيرا.
و بايد حق را از گوينده آن بپذيرى كوچك باشد يا بزرگ .
زيرا كه حق و عدالت ملازم و همراه يكديگرند و بعد از حق ، چيزى جز گمراهى نيست .
همانطورى كه تزكيه و پاكسازى درون انسان ، از پندارهاى پليد بوسيله عبادتها، يكى از اهداف اسلام است ؛ پاكسازى زبان از گفتارهاى زشت نيز، از اهداف اسلام مى باشد. و گفتارهاى زشت عبارتند از:
1 - لعن و نفرين ديگران بمعناى طرد و راندن از نيكيها.
2 - دشنام دادن يعنى گفتارهاى ناراحت كننده و رنج آور.
3 - فحش و ناسزا يعنى سخن زشت و نادرست .

همه اينها را گفتار قبيح شامل مى گردد، كه امام باقر (عليه السلام ) فرمود:
سلاح اللئام قبيح الكلام .

سلاح افراد پست ، گفتار زشت آنها است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) و اهل بيت پاك آن حضرت ، در رفتار خود نمونه زيبائى در پاكى زبان بودند، و كسى از حسن بن على (عليه السلام ) ناروائى نشنيد جز آنچه كه بخاطر اختلاف با عمربن عثمان فرمود:
ليس له عندنا الا ما اءرغم اءنفه .
او پيش ما، جز ماليدن بينى اش به خاك ، حقى ندارد.
اين شديدترين سخنى است كه از آن حضرت نقل شده است .
على (عليه السلام ) همواره ياران خود را از دشنام به اهل شام (على رغم جنگ با آنان ) بازمى داشت و مى فرمود:
كرهت لكم اءن تكونوا لعانين شتامين تشتمون و تتبرؤ ن ولكن لو وصفتم مساوى ء اءعمالهم فقلتم من سيرتهم كذا و كذا و من اءعمالهم كذا و كذا كان اءصوب فى القول و اءبلغ فى العذر و قلتم : مكان لعنكم اياهم و برائتكم منهم : اللهم احقن دمائنا و دمائهم و اءصلح ذات بيننا و بينهم و اءهدهم من ضلالتهم حتى يعرف الحق منهم من جهله ويرعوى عن الغى والعدوان من لهج به لكان اءحب الى و خيرا لكم .

دوست ندارم كه شما از لعن و نفرين كنندگان و دشنام دهندگان باشيد ولى اگر كارهاى ناپسند آنها را كرده و از اخلاق چنين و چنانشان نام ببريد، بحق نزديكتر است و معذور خواهيد بود.
و به جاى نفرين و برائت از آنان چنين بگوئيد: پروردگارا خون ايشان و خون ما را حفظ كرده و بين ما و آنان اصلاح فرما و آنها را از گمراهيشان هدايت كن تا جاهلان آنان حق را بشناسند و آنكه از ايشان حريص و شيفته گمراهى و دشمنى است ، از آن باز ايستد كه اگر چنين بگوئيد، نزد من محبوبتر و براى شما بهتر خواهد بود.
اين درس بزرگى از امام على (عليه السلام ) در چنان شرائط سخت است كه براى هدايت دشمن بجاى نفرين ، درخواست دعا مى كند. وه چه اخلاق اسلامى بزرگى ؟!!.
ادبیات خود را درست کنید بعد شبهه افکنی کنید

بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام به مدیران سایت و اساتید
سخنی داشتنم که اینجا عنوان میکنم چند وقتی نیست که به این سایت آمدم
اما در بعضی از تاپیکها توهینهایی را به شیعیان علی (ع)میبینم که دور از انتظار این سایت ملی است
مگر فراموش کردیم سخن
امام صادق (عليه السلام ) در كلام خود به همين معنى اشاره فرموده كه :
انه من سب اءولياء الله فقد انتهك سب الله .
سفينة البحار / ج 1، 592 ماده سب
هر كس دوستان خدا را فحش دهد، در حقيقت حريم خدا را هتك نموده است .

صفت حيا و عفت كلام ، ضد فحش و ناسزاگوئى است .
پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ما كان الفحش فى شى ء قط الا شانه و لا كان الحياء فى شى ء قط الا زانه .
وسائل / ج 8، 517 چاپ آل البيت با اندك تفاوت
در هيچ چيزى بدگوئى واقع نمى شود، مگر آنكه آن را زشت گرداند و در هيچ چيزى حيا و عفت كلام مراعات نمى شود، مگر آنكه آن را زينت دهد.
زيرا مراعات كردن ادب ، و پاسخ دادن بدى را به نيكى ، روح دشمنى را از تجاوزگر مى گيرد، و مستقيما باعث دوستى و محبت مى گردد. در حالى كه بدگوئى و فحش ، عداوت و دشمنى را افزايش مى دهد. لذا حياء و عفت كلام يكى از صفات پسنديده انبيا و پيامبران الهى و از اخلاق نيك بندگان شايسته و صالح خداوند است .
و حيا بخشى از ايمان است .
چنانكه در حديث آمده است
زيرا كه انسان را از انجام كارهاى زشت باز مى داد و او را براى انجام كارهاى زيبا وا مى دارد. در نتيجه انسان از كارهاى زشت و ناپسند دورى مى گزيند. و هر كس از داشتن حيا محروم باشد، در دامن زشتيها گرفتار شده ، و براى جامعه گرانبار و غير قابل تحمل خواهد بود تا آنجا كه جامعه آرزو مى كند از دستش خلاص شود زيرا كه او فاقد وجدان كنترل كننده اى است كه وى را از زشتيها بازدارد و بين او و كارهاى زشت فاصله گردد.
پس براى هر انسانى لازم است كه زبان خويش را در معصيت و الفاظ بد مانند فحش و بدگوئى و به كار بردن كلمات ناموزون ، بكار نگيرد. بلكه خود را به حيا و عفت كلام و دورى از كارهاى قبيح عادت دهد تا سعادتمندانه و نيكو زندگى كند.

نقل قول:
کتک زدن به خاطر داشتن حجاب !

درود

منابع مطالب دینی که درج می کنم همه سایت حوزه علمیه و سایت های مذهبی وابسته به آن هست

بر کنیزان، بر خلاف زنان آزاد، واجب نیست موی خود را از نگاه نامحرم بپوشانند کما اینکه در نماز نیز به اجماع فقهای شیعه و سنی و به استناد روایات بسیار، همانند دختر بچه می توانند بدون پوشش سر، نماز بخوانند.
شرایع الاسلام، ج1، ص70، و جواهر الکلام، ج8، ص221



نقل قول:
تبعیض در اسلام !



با سلام وتشكر از همه فرهیختگان

متاسفانه یک مشکل بزرگ که دامنگیر انسان میشود قضاوت سریع وبدور از عقل است . به احتمال زیاد دوستان ما جوان هستند ودر جامعه کنونی زندگی میکنند که از امنیت و رفاه کافی برخوردار است و ازدوران کودکی را در کنار خانواده ودوستان و... بسر برده واز گذشته وحشتناک تاریخ بشریت بی خبرند ! و اکنون هم پشت میز و صندلی راحتی و مبلمان و دکوراسیون و تابلو های آرامبخش اقدام به تایپ چنین مطالبی میکنند !!!!!!

توصیه من بشما اینست که قبل از ورود به چنین مباحث و شبهاتی ، حداقل یک بار در تعطیلات و تفریحات خودتان ، تورات وانجیل وتواریخ گذشته را مروری گذرا بکنید واز قضاوت سریع خود داری کنید .


اگر نگاهی به تاریخ انبیاء وادیان بیندارید خواهید دید که اگر تعلیمات انسانی انبیاء الهی نبود بشریت هرگز بدین مرتبه نمیرسید حتی به زمان کنونی هم نمیرسید و آدمی دیر زمانی نابود شده بود !

از همان روز اول خلقت احترام به حقوق انسان و عدالت بوسیله انبیاء فریاد زده شده تا الان .

اما جواب دوستان :

اینکه فرمودید تبعیض در اسلام ، این سخن باطلی است زیرا تبعیض محدوده مشخصی دارد و تفاوت عین عدالت است اما گفتید در اسلام پس معلوم است یا از ادیان گذشته بیخبرید یا قصد تشویش اذهان عوام را دارید .


ودر جواب کاتب موضوع که یک حدیث را دیده اند بگویم که همانطور که قبلا هم بکرات گفته ایم ورود به اخبار واحادیث کار هرکسی نیست و محتاج به علم کاملی میباشد اگر شما این احادیث را دیده اید احادیث معارض با این احادیث هم داریم و صرفا با دیدن یک حدیث نمیتوان حکم قاطع صادر کرد .

عن أبي خالد
القماط قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الامة أتقنع رأسها ؟ فقال: إن شاءت

فعلت، و إن شاءت لم تفعل،...امام (ع) فرمود : كنيز مختار است كه سرش را بپوشاند يا نپوشاند .

بنابراین دوست عزیز شما ابتدا اسناد این اخبار را بررسی کنید اگر صحیح بودند آنگاه نوبت به متن و دلالت میرسد و هنگام بررسی متن ، این آیات وروایات را هم مد نظر داشته باشد تا ببینیم آیا دوباره به همان نتیجه اول میرسید ؟؟؟


لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد ولی به سبب ، شکستن سوگندهايی که به قصد می خوريد ، بازخواست می کند و کفاره آن اطعام ده مسکين است از غذای متوسطی که به خانواده خويش می خورانيد يا پوشيدن آنها يا
آزاد کردن يک بنده ، و هر که نيابد سه روز روزه داشتن اين کفاره قسم است ، هر گاه که قسم خورديد به قسمهای خود وفا کنيد خدا آيات خود را برای شما اينچنين بيان می کند ، باشد که سپاسگزار باشيد

آزادی بردگان :

1)
ازادی بردگان و کنیزان را از عبادات بزرگ قرار داد . پیشوایان اسلام نیز در عمل به این عبادت ،اهتمام والایی داشتند .به عنوان نمونه امام سجاد 0ع) در طول حیات شریف خود حدود یکصد هزار برده را خرید و ازاد ساخت (حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع) ص 280 انتشارات انصاریان قم چاپ اول ص 280 ) .

2) کفاره واجب برخی از گناهان را ازادی برده قرار داد

3)
خرید و فروش ام ولد را منع کرد این مساله خود به خود موجب ازادی کنیزانی می شد که از طریق ارباب خود صاحب فرزند می شدند

4)
مالکیت فرزند بر پدر و مادر را منع کرد این مساله نیز منتهی به ازاد سازی ام ولد می شد

5)
به بردگان حق کتابت و قرارداد با صاحبان خویش داد تا بتوانند با کار و تلاش به ازاد سازی خویش بپردازند یا مدت بردگی یا گستره ان را محدود سازند این مساله باعث می شد که بردگان با اراده و عزم خویش در جست و جوی ازادی بر امده و در راه ان بکوشند و سپس از ثمرات ان به خوبی بهره گیرند

6)
در یکی از جنگها پیامبر (ص) با اسیران برده شرط کرد که هر کس ده مسلمان را سواد بیاموزد ازاد خواهد شد
پیامبر اسلام روزی مردی را سوار بر مرکبش دید که غلامش در پشت سر او پیاده حرکت می کرد ان حضرت فرمود غلامت را هم سوار کن او برادر توست و روح او مثل روح تو .

اما روح و اصل چنین مطالبی برخاسته از اینجاست که اسلام ازآنجا که مطابق و عین عدالت رفتار میکند ودر عین حال بیشترین رحمت و رافت نیز در این دین بچشم میخورد قوانینی وضع کرده تا جوانب همه امور رعایت شود مثلا در مورد بردگان از آنجا که در جنگ بر خلاف سایر مذاهب با اسیران که دشمن خدا هستند رفتاری انسانی نمیشده بجای کشتن آنها و دادن فرصت جهت هدایت ، مقداری از آزادی اسیران سلب میشده و از آنان بعنوان برده استفاده میشده است باتوجه به اینکه اغلب جنگهای پیامبر دفاعی بوده و دشمنان قسم خورده در اصل دشمن خدای متعال بوده اند بهمین جهت اسیر ان جنگی تا مدتی بعنوان برده مشخص میشده اند و بعناوین مختلف هم آزاد میگشته اند پس نه تنها تبعیضی در کار نیست بلکه بهترین وعالیترین احقاق حق و رحمت الهی شامل حال ایشان شده است . حتی در قضیه فتح مکه پیامبر خدا (ص) دشمنان درجه یک خویش را که ظاهرا ایمان آوردند مشمول عفو دانست وبه ایشان فرمود بروید شما طلقاء (آزاد شده ) هستید در حالیکه اگر پیامبر این دشمنان را آزاد نمیکرد کار شان بعدا به کشتن فرزندان پیامبر هم نمیرسید چون همین افراد وفرزندان همین طلقاء بعد فرزندان پیامبر را کشتند و این اوج عطوفت وجنبه رحمة للعالمینی رسول الله (ص) را میرساند .

خیر البریه;96975 نوشت:





با سلام وتشكر از همه فرهیختگان

متاسفانه یک مشکل بزرگ که دامنگیر انسان میشود قضاوت سریع وبدور از عقل است . به احتمال زیاد دوستان ما جوان هستند ودر جامعه کنونی زندگی میکنند که از امنیت و رفاه کافی برخوردار است و ازدوران کودکی را در کنار خانواده ودوستان و... بسر برده واز گذشته وحشتناک تاریخ بشریت بی خبرند ! و اکنون هم پشت میز و صندلی راحتی و مبلمان و دکوراسیون و تابلو های آرامبخش اقدام به تایپ چنین مطالبی میکنند !!!!!!

توصیه من بشما اینست که قبل از ورود به چنین مباحث و شبهاتی ، حداقل یک بار در تعطیلات و تفریحات خودتان ، تورات وانجیل وتواریخ گذشته را مروری گذرا بکنید واز قضاوت سریع خود داری کنید .


اگر نگاهی به تاریخ انبیاء وادیان بیندارید خواهید دید که اگر تعلیمات انسانی انبیاء الهی نبود بشریت هرگز بدین مرتبه نمیرسید حتی به زمان کنونی هم نمیرسید و آدمی دیر زمانی نابود شده بود !

از همان روز اول خلقت احترام به حقوق انسان و عدالت بوسیله انبیاء فریاد زده شده تا الان .

اما جواب دوستان :

اینکه فرمودید تبعیض در اسلام ، این سخن باطلی است زیرا تبعیض محدوده مشخصی دارد و تفاوت عین عدالت است اما گفتید در اسلام پس معلوم است یا از ادیان گذشته بیخبرید یا قصد تشویش اذهان عوام را دارید .


ودر جواب کاتب موضوع که یک حدیث را دیده اند بگویم که همانطور که قبلا هم بکرات گفته ایم ورود به اخبار واحادیث کار هرکسی نیست و محتاج به علم کاملی میباشد اگر شما این احادیث را دیده اید احادیث معارض با این احادیث هم داریم و صرفا با دیدن یک حدیث نمیتوان حکم قاطع صادر کرد .

عن أبي خالد
القماط قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الامة أتقنع رأسها ؟ فقال: إن شاءت

فعلت، و إن شاءت لم تفعل،...امام (ع) فرمود : كنيز مختار است كه سرش را بپوشاند يا نپوشاند .

بنابراین دوست عزیز شما ابتدا اسناد این اخبار را بررسی کنید اگر صحیح بودند آنگاه نوبت به متن و دلالت میرسد و هنگام بررسی متن ، این آیات وروایات را هم مد نظر داشته باشد تا ببینیم آیا دوباره به همان نتیجه اول میرسید ؟؟؟


لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد ولی به سبب ، شکستن سوگندهايی که به قصد می خوريد ، بازخواست می کند و کفاره آن اطعام ده مسکين است از غذای متوسطی که به خانواده خويش می خورانيد يا پوشيدن آنها يا
آزاد کردن يک بنده ، و هر که نيابد سه روز روزه داشتن اين کفاره قسم است ، هر گاه که قسم خورديد به قسمهای خود وفا کنيد خدا آيات خود را برای شما اينچنين بيان می کند ، باشد که سپاسگزار باشيد

آزادی بردگان :

1)
ازادی بردگان و کنیزان را از عبادات بزرگ قرار داد . پیشوایان اسلام نیز در عمل به این عبادت ،اهتمام والایی داشتند .به عنوان نمونه امام سجاد 0ع) در طول حیات شریف خود حدود یکصد هزار برده را خرید و ازاد ساخت (حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (ع) ص 280 انتشارات انصاریان قم چاپ اول ص 280 ) .

2) کفاره واجب برخی از گناهان را ازادی برده قرار داد

3)
خرید و فروش ام ولد را منع کرد این مساله خود به خود موجب ازادی کنیزانی می شد که از طریق ارباب خود صاحب فرزند می شدند

4)
مالکیت فرزند بر پدر و مادر را منع کرد این مساله نیز منتهی به ازاد سازی ام ولد می شد

5)
به بردگان حق کتابت و قرارداد با صاحبان خویش داد تا بتوانند با کار و تلاش به ازاد سازی خویش بپردازند یا مدت بردگی یا گستره ان را محدود سازند این مساله باعث می شد که بردگان با اراده و عزم خویش در جست و جوی ازادی بر امده و در راه ان بکوشند و سپس از ثمرات ان به خوبی بهره گیرند

6)
در یکی از جنگها پیامبر (ص) با اسیران برده شرط کرد که هر کس ده مسلمان را سواد بیاموزد ازاد خواهد شد
پیامبر اسلام روزی مردی را سوار بر مرکبش دید که غلامش در پشت سر او پیاده حرکت می کرد ان حضرت فرمود غلامت را هم سوار کن او برادر توست و روح او مثل روح تو .

اما روح و اصل چنین مطالبی برخاسته از اینجاست که اسلام ازآنجا که مطابق و عین عدالت رفتار میکند ودر عین حال بیشترین رحمت و رافت نیز در این دین بچشم میخورد قوانینی وضع کرده تا جوانب همه امور رعایت شود مثلا در مورد بردگان از آنجا که در جنگ بر خلاف سایر مذاهب با اسیران که دشمن خدا هستند رفتاری انسانی نمیشده بجای کشتن آنها و دادن فرصت جهت هدایت ، مقداری از آزادی اسیران سلب میشده و از آنان بعنوان برده استفاده میشده است باتوجه به اینکه اغلب جنگهای پیامبر دفاعی بوده و دشمنان قسم خورده در اصل دشمن خدای متعال بوده اند بهمین جهت اسیر ان جنگی تا مدتی بعنوان برده مشخص میشده اند و بعناوین مختلف هم آزاد میگشته اند پس نه تنها تبعیضی در کار نیست بلکه بهترین وعالیترین احقاق حق و رحمت الهی شامل حال ایشان شده است . حتی در قضیه فتح مکه پیامبر خدا (ص) دشمنان درجه یک خویش را که ظاهرا ایمان آوردند مشمول عفو دانست وبه ایشان فرمود بروید شما طلقاء (آزاد شده ) هستید در حالیکه اگر پیامبر این دشمنان را آزاد نمیکرد کار شان بعدا به کشتن فرزندان پیامبر هم نمیرسید چون همین افراد وفرزندان همین طلقاء بعد فرزندان پیامبر را کشتند و این اوج عطوفت وجنبه رحمة للعالمینی رسول الله (ص) را میرساند .

درود به شما.چرا دوستان جوابهاي بي ارتباط با موضوع تاپيك ميدهند؟دوست عزيز.جواب من احكام برده داري و فلسفه برده داري و تاريخش و...نبود. علت كتك زدن كنيزي كه حجاب بر سر كرده بود رو پرسيدم.دوست عزيز يعني برده يا كنيز مسلمان وجود نداشته يا نميتوانستند مسلمان شده باشند ؟ يا برفرض ديني بجزط اسلام داشتند آيادر اديان ديگر سركردن حجاب آنهم به هنگام عبادت نيست؟در دين يهود بهتر است هنگام نيايش زن سرخورد را بپوشاند...اين زن در خود حديث آمده به علت پوشيدن حجاب از طرف امام باقر مورد ضرب و شتم واقع شده.ضمن اين كه خب اين حديث كه منبعشو نوشتم در سايتي كه لينكشو دادم موجود است لطفا مقاله را در سايت حوزه بخونين. اگر برفرض مثال سندش هم نامعتبر باشد پاسخگويان اين سايت مرحمت كنند بفرمايند. هنوز كه سندش بررسي نشده و ضمن اينكه مطلب در سايت ديني معتبر درج شده.ضمنا [="blue"]دوست عزيزامام ششم شیعیان: فرزند یک کنیز متعلق به صاحب کنیز اوست، حتی اگر پدر او نباشد (پدرش می تواند او را از صاحبش بخرد[/]

وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ يُحِلُّ لِأَخِيهِ جَارِيَتَهُ وَ هِيَ تَخْرُجُ فِي حَوَائِجِهِ قَالَ هِيَ لَهُ حَلَالٌ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ جَاءَتْ بِوَلَدٍ مَا يَصْنَعُ بِهِ قَالَ هُوَ لِمَوْلَى الْجَارِيَةِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قَدِ اشْتَرَطَ عَلَيْهِ حِينَ أَحَلَّهَا لَهُ أَنَّهَا إِنْ جَاءَتْ بِوَلَدٍ مِنِّي فَهُوَ حُرٌّ فَإِنْ كَانَ فَعَلَ فَهُوَ حُرٌّ قُلْتُ فَيَمْلِكُ وَلَدَهُ قَالَ إِنْ كَانَ لَهُ مَالٌ اشْتَرَاهُ بِالْقِيمَة

ضريس بن عبد الملك گويد: در باره شخصى كه كاميابى از كنيز خود را به برادر خويش حلال كرده و به حاجتى به سفر رفته بود. امام صادق فرمود:[="darkorchid"] بر آن برادر كنيز حلال است، گويد: عرض كردم: اگر كنيز از آن شخص داراى فرزند شد حكم كودك چيست؟ فرمود: فرزند از آن صاحب كنيز است[/] مگر اينكه هنگام واگذارى و بخشش مرد شرط كرده باشد كه اگر فرزند پديد آمد آزاد است، اگر چنين شرطى كرده است فرزند آزاد است، گويد: عرض كردم (در صورتی که شرط نشده باشد) فرزندش را صاحب كنيز مالك مى‏شود؟ فرمود: اگر ثروتى دارد [="red"]فرزند[/] را[="red"] به قيمت[/][="darkorchid"] از صاحب كنيز[/] [="red"]خريدارى [/]كند.

من لا يحضره الفقيه، جلد سوم‏، صفحه: چهارصد و پنجاه و شش

ازدواج و تصرف برده در اموالش بدون اذن مولي صحيح نيست.
روايت عبدالله سنان از امام صادق(ع): لايجوز للعبد تحرير و لاتزويج و لا اعطاء من مالهالا باذن مولاه. (كافي 5/477 حديث 1، وسايل 21 / 113 حديث 26663).

طلاق برده‌ها به دست مالك است نه خودشان.
ابوالصباح كناني از امام صادق(ع): اذا كان العبد و امرأته لرجل واحد، فانالمولي يأخذها اذا شاء واذا شاءردها. (كافي 6 / 168 حديث 1، وسايل 22 / 98 باب 43مقدمات الطلاق و شرائطه). زماني كه غلام و كنيز به مالك واحدي تعلق داشته باشند،اگر مالك خداست ازدواجشان را حفظ مي‌كند و اگر نخواست مي‌شكند.

*
[="indigo"]صاحب کنیز شوهردار می تواند هر زمان اراده کند او را از شوهرش جدا کند (و بعد از زمان استبراء) و پس از همبستری با او دوباره او را به همسرش بازگرداند:[/]

«و على هذا يكون قوله: «إلا ما ملكت أيمانكم» رفعا لحكم المنع عن محصنات الإماء على ما ورد في السنة أن لمولى الأمة المزوجة أن يحول بين مملوكته و زوجها ثم ينالها عن استبراء ثم يردها إلى زوجها» (المیزان 4/267)

[="navy"] اگر مردی آزاد، برده ای را بکشد در مقابل قصاص نخواهد شد:[/]

« في تفسير العياشي ، عن الصادق (ع): في قوله تعالى الحر بالحر ، قال : لا يقتل الحر بالعبد و لكن يضرب ضربا شديدا و يغرم دية العبد و إن قتل رجل امرأة فأراد أولياء المقتول أن يقتلوه أدوا نصف ديته إلى أولياء الرجل» (المیزان 1/434).
پس از ذکر روایت، بدون آنکه در آن مناقشه ای داشته باشد می فرماید: « أقول : و الروايات في هذه المعاني كثيرة»
سپس در بحث علمی خود تأکید می فرماید که: « و الإسلام سلك في ذلك مسلكا وسطا بين الإلغاء و الإثبات فأثبت القصاص و ألغى تعينه بل أجاز العفو و الدية ثم عدل القصاص بالمعادلة بين القاتل و المقتول ، فالحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى» (المیزان 1/435

زمان و مكان;96947 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

استاد ظاهرا هیچگونه آشنایی با اسلام و قرآن و احادیث ندارید
میشه اول عنوان کنید که دین شما چیست ؟
خداوند, براى انسان, تنها يك حجت ذاتى قرارداده است كه با آن بايد حق را از باطل و درست را از نادرست تشخيص دهد و آن يگانه حجت, عقل است.
عقل حجتى ذاتى و درونى است كه همه چيز انسان به عهده آن است و عقاب و ثواب به خاطر آن.
نمیدانم این سخنان از شما است و یا جایی خواندید
اما مهم این است

شبهه افکن مرتکب ,تحریف شده است.
اولا جناب شبهه افکن شما دو حدیث را به هم چسباندی که این دو حدیث از هم جدا هستند و هر کسی که کمی با علم حدیث آشنا باشد درک میکند
برای برسی این حدیت اول باید با برده و کنیز و مسائل انهان اشنا شویم و پس از ان بعد کار برد ان را در زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم تا دلیل ان را متوجه شویم
در ادبیات قرآن "بنده" به معنی "برده مرد" و "کنیز" به معنی "برده زن" است و معمولا با کلمه "عبد" و یا "وَمَا مَلَكَتْ" (آنچه مالک آن هستید) از آن یاد شده است.
برده و کنیز در جنگها توسط مسلمانان تصرف میشوند و به واسطه اینکه برده در جنک با مسلمین به اسرات در امده و مسلمان نیست از لحاظ قران شان و مقامی پاینتر از مومنین دارد که قران به ان اشاره فرموده و چون دشمنان اسلام در اصل دشمنان خداوند هستند به این مقام پایین سقوط میکنند
ضَرَبَ لَكُم مَّثَلًا مِنْ أَنفُسِكُمْ هَل لَّكُم مِّن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن شُرَكَاء فِي مَا رَزَقْنَاكُمْ فَأَنتُمْ فِيهِ سَوَاء تَخَافُونَهُمْ كَخِيفَتِكُمْ أَنفُسَكُمْ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ.
مگر بندگانتان در آنچه به شما روزی ، داده ايم با شما شريک هستند تا در مال با شما برابر باشند و همچنان که شما آزادان از يکديگر می ترسيد از آنها هم بيمناک باشيد؟ آيات را برای مردمی که تعقل می کنند اين سان تفصيل می دهيم.
ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكًا لاَّ يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَمَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَجَهْرًا هَلْ يَسْتَوُونَ الْحَمْدُ لِلّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ.

خدا برده زر خريدی را مثل می زند که هيچ قدرتی ندارد، و کسی را که از، جانب خويش رزق نيکويش داده ايم و در نهان و آشکارا انفاق می کند آيااين دو برابرند ? سپاس خاص خداست ، ولی بيشترشان نادانند.
در این ایه تفاوب بین کافر(اسیر) و مسلمان نمایان است پس بنابر این برای اینکه برده و کنیز که در جامعه اسلامی زندگی میکردند باید شناخته میشدند که در سدد خرابکاری یا اسیب به جامعه نباشند چون در ان زمان محلی برای نگهداری اسرا وجود نداشته و انها را برای کار و امور دیگر بین مردم تقسیم میکردند
پس طبق قائده که در حال حاضر نیز بر دنیا حاکم است باید اسیر جنکی از مردم ازاد تمیز داده بشوند تا در سدد خیانت یا خرابکاری نباشند و در مورد این حدیث به احتمال قوی بر چنین موضوعی اشاره دارد که مسلمان باید هوشیار باشد و حتی اگر دشمن تظاهر به دوستی و هم مسلکی کرد راحت قبول نکنند تا به این وسیله به جامعه اسلامی صدمه بزنند
کنیز و برده به چند جهت در اسارت نگهداری می شدند
۱)کفار حربی،یعنی کفاری که با اسلام میجنگیدند، که اسیر میشدند را نمیشد رها کرد زیرا اگر آزاد میشدند باز به اردوگاههای خود بازمیگشتند.
۲) بردگان از خود مال منالی نداشتند و اگر ناگهان آزاد میشدند، توده ای فقیر و ندار در جامعه رها میشد
ولی در جای که اسلام تشخیص میدهد که ان اسرا و دشمنان خدا بطرف خداوند امده بارها بر ازادی انان تاکید میکند
لاَ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَـكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُواْ أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
خداوند شما را به سبب سوگندهای لغوتان بازخواست نخواهد کرد ولی به سبب ، شکستن سوگندهايی که به قصد می خوريد ، بازخواست می کند و کفاره آن اطعام ده مسکين است از غذای متوسطی که به خانواده خويش می خورانيد يا پوشيدن آنها يا آزاد کردن يک بنده ، و هر که نيابد سه روز روزه داشتن اين کفاره قسم است ، هر گاه که قسم خورديد به قسمهای خود وفا کنيد خدا آيات خود را برای شما اينچنين بيان می کند ، باشد که سپاسگزار باشيد
یا برای هر حکم دیکر ازادی بنده مومن امده است پس در مورد حدیث میتوان به این نتیجه رسید که امنیت جامعه اسلامی مهمتر از پوشش زنی که هنوز بر ایمان ان اطمینان کامل نیست ارجعیت دارد که حتی در سوره نساء ایه 104 میفرماید که در حال نماز، جنگ افزارهايتان را همراه داشته باشيد و جانب احتياط را بگيريد تا غافلگير نشويدنماز در هيچ حالى ساقط نمى شود
پس احتیاط امر واجبی است حتی در نماز و در حال نماز یاید ان رعایت شود و چه بسا ان اسیر از حربه نماز قصد دیگری داشته باشدپس باید دشمن شناخته شود تا مسلمانان غافلگیر نشوند


شما كه براي تخريب شخصيت سوال كننده و زير سوال بردن پرسشگر مدام مرا شبه افكن ميخوانيد اولا مودب باشيد لطفا.دوما كجايش تحريف شده؟شما پست اولي رو خونديد؟؟؟؟؟؟لينك به اون كلفتي رو نميبينيد؟اين مطلب از سايت خود روحانيون برداشته شده.ميتونيد خودتون ببينيد.ضما انظر الي ما قال لاتنظر الي من قال...به سوال دقت كنيد نه به سائل. لااقل حرمت حديث اسلاميتونو رعايت كنيد.و كمتر هم از تاكتيك هاي رواني نخ نما شده براي تخريب من استفاده كنيد. من هم اهميتي به توهينها و ترور شخصيتيم توسط شما نميدم.

sosme;97078 نوشت:
شما كه براي تخريب شخصيت سوال كننده و زير سوال بردن پرسشگر مدام مرا شبه افكن ميخوانيد اولا مودب باشيد لطفا.دوما كجايش تحريف شده؟شما پست اولي رو خونديد؟؟؟؟؟؟لينك به اون كلفتي رو نميبينيد؟اين مطلب از سايت خود روحانيون برداشته شده.ميتونيد خودتون ببينيد.ضما انظر الي ما قال لاتنظر الي من قال...به سوال دقت كنيد نه به سائل. لااقل حرمت حديث اسلاميتونو رعايت كنيد.و كمتر هم از تاكتيك هاي رواني نخ نما شده براي تخريب من استفاده كنيد. من هم اهميتي به توهينها و ترور شخصيتيم توسط شما نميدم.

سلام
با توجه به اینکه مطالب شما عموما اسلام ستیز است و این از سیاق کلامهایتان مشخص است که اولا نه بنییه علمی دارید و ثانیا کم کم پای خود در جایی گذاشته اید که علاوه بر فتنه انگیزی در میان دوستان و محبین سایت سبب کفر و شرک خود را به دلیل عدم احاطه به علوم اهل البیت و ... فراهم نموده اید

اولا تشخیص احادیث محکم و متشایه ، ناسخ و منسوخ عام و خاص و.... همانند آیات قرآن که چنین تقسیم بندی را دارد کار جنابعالی نیست بلکه کار یک فقیه با همان شرایطی که اهل البیت در باب فقیه بیان فرمودند

ثانیا: در روایات زیادی است که امام میفرمایند اگر به شما حدیثی از ناحیه ما رسید که قلوبتان نتوانست ان را تحمل کند رد به سوی ما اهل البت کنید و انکار ننمایید که انکار سخن ما انکار مااست و انکار ما اهل البیت شرک به خداست

جناب sosme چرا این قدر گستاخانه و جسورانه نسبت به کلام وحی عمل میکنید و فتنه انگیزی میکنیدو علم امام را زیر سوال میبرید

در باب مطالبی که گفتید مشتی از باطل را مخلوط نموده اید و به عنوان یک ایده خورد دوستان و محبین اهل البیت میدهید

آیا از خدای خویش نمیترسید؟هرچند خدای که امسال شما میشناسند خدای کفار است

بحمدالله فرق این سایت با سایتهای دینی دیگر این است که افرادی چون شما که بخواهند از این فرصت استفاده کنید و اعتقادات شیعه را در لباس انظر الي ما قال لاتنظر الي من قال زیر سوال ببرید این است که دوستان ولایی این سایت هرچند هم که کم باشند روبه روی شما و امثال شما میایستند و این مطالب زخرف شما که باطلی بیش نیستند را رد میکنند
به همین خاطر دست به توهین و اراجیف گویی زدید جواب شما را دادم اما شما ها را خوب میشناسم
بهتر شما بروید به همان خدای نداشته خود بچسبید و در اموری که از ان بی خبرید دخالت نکنید
بنده در مورد حدیث سخنی نمیگویم و این را به عهده کارشناسان میگذارم که جواب شما رابدهند اما در آخر
ما میدانیم اگر شما نمیدانید بدانید
بحار*الأنوار- مجلسي ، ج48 ، ص103- هشام بن حكم برايم نقل كرد كه از امام صادق (ع) شنيده است كه مي*فرمود:
لا تقبلوا علينا حديثاً الا ما وافق القرآن و السنة ، أو تجدون معه شاهداً من أحاديثنا المتقدمة ، فان المغيرة بن سعيد لعنه الله دس في كتب أصحاب أبي أحاديث لم يحدث بها أبي فاتقوا الله و لا تقبلوا علينا ما خالف قول ربنا تعالي و سنة نبينا محمد صلي*الله*عليه*وآله فانا إذا حدثنا قلنا: قال الله عز و جل، و قال رسول الله صلي*الله*عليه*وآله .
يعني : بر ما تنها حديثي را بپذيريد كه با قرآن و سنت موافق باشد يا همراه آن شاهدي از احاديث پيشين ما بيابي؛ چون مغيرة بن سعيد كه نفرين خدا بر او باد، در كتابهايِ شيعيان پدرم احاديثي را كه نفرموده بود، جاي داد؛ پس از خدا پروا كنيد و آنچه را كه با سخن پروردگارمان و سنت پيامبرمان مخالفت دارد، به ما نسبت ندهيد؛ زيرا ما هرگاه حديث نقل مي*كنيم، مي*گوييم: خداي عز و جل فرمود؛ رسول خدا(ص) فرمود.

جناب آَشناي زمان و مكان؛ براعصاب و بيان خود مسلط باشيد و اگر توانش رو نداريد مجبور به شركت در بحث نيستيد.ضمن اينكه اينجا پاسخگوي حديث دارد شما جوش نزنين و براي بار ...ام اين حديث با آدرس كامل از سايت معتبر حوزه برداشته شده است. من جناب نيستم و جنسيتم زن هست.من بيخدا نيستم و يكتاپرستم. بنيه علمي من از شما بيشتره لااقل سروصدا و هوچجيگري نميكنم.كه البته بازهم بنيه علمي من و...به شما هيــــــــــــــــــــــــچ ارتباطي نداره. از مدير سايت ؛مدير اجرايي و...خواهشمندم تاپيك رو مديريت كنند و از ارسال اسپم و مطالبي كه فقط كل كل و مغلطه ي حمله شخصي و صفحه پركن هست جلوگيري كنند.تشكر........ضمنا تازه فهميدي دست شيطان بزرگ آمريكا از آستين من زده بيرون؟ Lol فوتينا مشت محكمتونم جاخالي دادم Lol

sosme;97201 نوشت:
و...خواهشمندم تاپيك رو مديريت كنند و از ارسال اسپم و مطالبي كه فقط كل كل و مغلطه ي حمله شخصي و صفحه پركن هست جلوگيري كنند.تشكر........ضمنا تازه فهميدي دست شيطان بزرگ آمريكا از آستين من زده بيرون؟ Lol فوتينا مشت محكمتونم جاخالي دادم :))

سلام

ببخشید سوالی از شما دارم
شما اگر بنا بر گفته قران از اهل کتاب هستید بهتر است عقیدتون را نسبت به قران و رسول الله بگویی ببینیم با چه شخصی طرف هستیم
که در بحث راه گشا باشد
ایا مسلمانید؟
یا مسیحی؟
یا یهودی؟
زرتشتی؟
و...
لطفا کوتاه بگویید

نقل قول:

درود به شما.چرا دوستان جوابهاي بي ارتباط با موضوع تاپيك ميدهند؟دوست عزيز.جواب مناحكام برده داري و فلسفه برده داري و تاريخش و...نبود. علت كتك زدن كنيزي كه حجاببر سر كرده بود رو پرسيدم.دوست عزيز يعني برده يا كنيز مسلمان وجود نداشته يانميتوانستند مسلمان شده باشند ؟ يا برفرض ديني بجزط اسلام داشتند آيادر اديان ديگرسركردن حجاب آنهم به هنگام عبادت نيست؟در دين يهود بهتر است هنگام نيايش زن سرخوردرا بپوشاند...اين زن در خود حديث آمده به علت پوشيدن حجاب از طرف امام باقر موردضرب و شتم واقع شده.ضمن اين كه خب اين حديث كه منبعشو نوشتم در سايتي كه لينكشودادم موجود است لطفا مقاله را در سايت حوزه بخونين. اگر برفرض مثال سندش هم نامعتبرباشد پاسخگويان اين سايت مرحمت كنند بفرمايند. هنوز كه سندش بررسي نشده و ضمن اينكه مطلب در سايت ديني معتبر درج شده.ضمنادوست عزيزامام ششم شیعیان: فرزند یک کنیز متعلق به صاحب کنیز اوست، حتی اگر پدر او نباشد (پدرش میتواند او را از صاحبش بخرد


با سلام وسپاس

خواهر گرامی خواهش میکنم مطالب را بدقت بخوانید تا مجبور به تکرار نباشم از نوشته هایتان پیداست که دقت لازم را ندارید و موضوعات متعددی پیش میکشید ، شما موضوعی تحت عنوان کتک زدن بخاطر داشتن حجاب شروع کردید در حالیکه اصل موضوع از بنیاد خراب است و قبلا هم بشما گفتم اما شما دقت نکردید ودوباره تکرار مکررات نمودید جالب است که میگویید سخنتان فلسفه برده داری و... نبوده اما همواره در باره برده داری صحبت میکنید !!!!

و در اینجا به تفصیل به بررسی سند ومتن احادیث شما میپردازیم :

وسايل الشيعه :
[5561] وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَمَّادٍ بن واقد
الْخَادِمِ (؟) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَادِمِ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ اضْرِبُوهَا حَتَّى تُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ.ضعيف

[5562] وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ حَمَّادٍ بن واقد
الْخَادِمِ اللَّحَّامِ(؟) قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَمْلُوكَةِ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ لَا
قَدْ كَانَ أَبِي إِذَا رَأَى الْخَادِمَ تُصَلِّي وَ هِيَ مُقَنِّعَةٌ ضَرَبَهَا لِتُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ
وَ رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ مِثْلَهُ .ضعيف

اين دوحدیثی بودند که شما در طلیعه بحثتان بدانها استناد کردید غافل از اینکه در سند هر دو حدیث فرد مجهول یا مهملی بنام حماد بن واقد وجود دارد که حالش مشخص نیست اما از جهت متن به احتمال زیاد جناب حماد از عامه بوده زیرا مشابه همین حدیث از طریق اهل سنت از جناب عمر با سند صحیح آمده كه با تازیانه مِقنعه کنیزان را برمیداشت : :عن أنس قال :
دخلت على عمر بن الخطاب أمة قد كان يعرفها لبعض المهاجرين أو الأنصار وعليها جلباب متقنعة به فسألها : عتقت ؟ قالت : لا . قال : فما
بال الجلباب ؟ ضعيه عن رأسك إنما الجلباب على الحرائر من نساء المؤمنين فتلكأت فقام إليها بالدرة فضرب رأسها حتى ألقته عن رأسها.
احتمال تقيه امام نیز در شرایط خفقان آلود آنزمان بعید نیست.

دلیل دیگر بر ابطال این اخبار ، اخبار معارض آنهاست که دوخبرمي آوریم :

[5556] وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ عَلَى الصَّبِيِّ إِذَا احْتَلَمَ الصِّيَامُ وَ عَلَى الْجَارِيَةِ إِذَا حَاضَتِ الصِّيَامُ وَ الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ مَمْلُوكَةً فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهَا خِمَارٌ إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَخْتَمِرَ وَ عَلَيْهَا الصِّيَامُ .موثق

امام صادق(ع) فرمود: بر کودک، آن گاه که محتلم شود و بر دختر، آنگاه که خون حیض ببیند روزه و پوشش، واجب است. البته اگر دختر کنیز باشد، پوشش بر او واجب نیست، مگراین که خود دوست داشته باشد داراى پوشش باشد. به هر حال، روزه بر او واجب است.

مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى قَالَ رَوَى عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيُّ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ كُنَّ يُضْرَبْنَ فَيُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِرِ .مرفوع

كه در اين حدیث نیز اختیار بعهده کنیز گذاشته شد وبیش از این از روایات بدست نمی آید.

در اینجا چند حدیث در این باب جهت مطالعه علاقه مندان آورده میشود لازم به تاکید است که هر حدیث صحیح السندی الزاما صحیح المتن و درست نیست وبالعکس هر حدیث ضعیف السند ، ضعیف المتن و باطل نیست بزبان دیگر ما تسامحا در آخر بعضی اخبار صحیح ویا ضعیف مینویسیم که دلالت بر سند دارد نه متن و تشخیص صحت و سقم و دلالت اخبار بر عهده فقها ومتخصصین این حوزه است :

اسنادی که در پایان احادیث حکمی برآنها نشده صحیح هستند دقت شود فقط سند، صحیح است :

- بَابُ وُجُوبِ سَتْرِ الْعَوْرَةِ فِي الصَّلَاةِ وَ غَيْرِهَا وَ عَدَمِ بُطْلَانِهَا بِتَرْكِهِ مَعَ عَدَمِ الْعِلْمِ وَ حَدِّ الْعَوْرَةِ

[5536] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ صَلَّى وَ فَرْجُهُ خَارِجٌ لَا يَعْلَمُ بِهِ هَلْ عَلَيْهِ إِعَادَةٌ أَوْ مَا حَالُهُ قَالَ لَا إِعَادَةَ عَلَيْهِ وَ قَدْ تَمَّتْ صَلَاتُهُ
وَ رَوَاهُ ابْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا عَنْ كِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ أَقُولُ وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ هُنَا وَ فِي آدَابِ الْحَمَّامِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ
وسائل‏الشيعة ج : 4 ص : 405

28 - بَابُ عَدَمِ جَوَازِ صَلَاةِ الْحُرَّةِ الْمُدْرِكَةِ بِغَيْرِ دِرْعٍ وَ خِمَارٍ أَوْ ثَوْبٍ وَاحِدٍ سَاتِرَةٍ جَمِيعَ بَدَنِهَا إِلَّا الْوَجْهَ وَ الْكَفَّيْنِ وَ الْقَدَمَيْنِ وَ كَذَا الْمُبَعَّضَةُ

[5537] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ صَلَّتْ فَاطِمَةُ ع فِي دِرْعٍ وَ خِمَارُهَا عَلَى رَأْسِهَا لَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِمَّا وَارَتْ بِهِ شَعْرَهَا وَ أُذُنَيْهَا

[5538] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ سَأَلَ أَخَاهُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع عَنِ الْمَرْأَةِ لَيْسَ لَهَا إِلَّا مِلْحَفَةٌ وَاحِدَةٌ كَيْفَ تُصَلِّي قَالَ تَلْتَفُّ فِيهَا وَ تُغَطِّي رَأْسَهَا وَ تُصَلِّي فَإِنْ خَرَجَتْ رِجْلُهَا وَ لَيْسَ تَقْدِرُ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ فَلَا بَأْسَ
وَ رَوَاهُ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ مِثْلَهُ

[5539] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ وَ الْمِقْنَعَةِ إِذَا كَانَ كَثِيفاً يَعْنِي سَتِيراً

[5540] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ فَالْمَرْأَةُ قَالَ لَا وَ لَا يَصْلُحُ لِلْحُرَّةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُ .ضعيف

[5541] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي دِرْعٍ وَ مِلْحَفَةٍ لَيْسَ عَلَيْهَا إِزَارٌ وَ لَا مِقْنَعَةٌ قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا الْتَفَّتْ بِهَا وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ تَكْفِيهَا عَرْضاً جَعَلَتْهَا طُولًا

[5542] قَالَ وَ قَالَ النَّبِيُّ ص ثَمَانِيَةٌ لَا يَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً مِنْهُمُ الْمَرْأَةُ الْمُدْرِكَةُ تُصَلِّي بِغَيْرِ خِمَارٍ
وَ رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْوَهُ وَ
بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عَمْرٍو(؟) وَ أَنَسِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ ع عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّتِهِ لِعَلِيٍّ ع مِثْلَهُ إِلَّا أَنَّهُ قَالَ الْجَارِيَةُ الْمُدْرِكَةُ .ضعيف

[5543] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع مَا تَرَى لِلرَّجُلِ يُصَلِّي فِي قَمِيصٍ وَاحِدٍ فَقَالَ إِذَا كَانَ كَثِيفاً فَلَا بَأْسَ بِهِ وَ الْمَرْأَةُ تُصَلِّي فِي الدِّرْعِ وَ الْمِقْنَعَةِ إِذَا كَانَ الدِّرْعُ كَثِيفاً يَعْنِي إِذَا كَانَ سَتِيراً
وَ رَوَاهُ الصَّدُوقُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ اقْتَصَرَ عَلَى حُكْمِ الْمَرْأَةِ

[5544] وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تُصَلِّي الْمَرْأَةُ فِي ثَلَاثَةِ أَثْوَابٍ إِزَارٍ وَ دِرْعٍ وَ خِمَارٍ وَ لَا يَضُرُّهَا بِأَنْ تُقَنِّعَ بِالْخِمَارِ

فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَثَوْبَيْنِ تَتَّزِرُ بِأَحَدِهِمَا وَ تُقَنِّعُ بِالْآخَرِ قُلْتُ فَإِنْ كَانَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ لَيْسَ عَلَيْهَا مِقْنَعَةٌ فَقَالَ لَا بَأْسَ إِذَا تَقَنَّعَتْ بِمِلْحَفَةٍ فَإِنْ لَمْ تَكْفِهَا فَتَلْبَسُهَا طُولًا
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ كَذَا الَّذِي قَبْلَهُ .موثق

[5545] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ أَدْنَى مَا تُصَلِّي فِيهِ الْمَرْأَةُ قَالَ دِرْعٌ وَ مِلْحَفَةٌ فَتَنْشُرُهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ تَجَلَّلُ بِهَا

[5546] وَ عَنْهُ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ لَيْسَ عَلَى الْإِمَاءِ أَنْ يَتَقَنَّعْنَ فِي الصَّلَاةِ وَ لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُصَلِّيَ إِلَّا فِي ثَوْبَيْنِ

[5547] وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُصَلِّي فِي دِرْعٍ وَ خِمَارٍ فَقَالَ يَكُونُ عَلَيْهَا مِلْحَفَةٌ تَضُمُّهَا عَلَيْهَا
قَالَ الشَّيْخُ هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى زِيَادَةِ الْفَضْلِ وَ الثَّوَابِ أَوْ عَلَى كَوْنِ الدِّرْعِ وَ الْخِمَارِ لَا يُوَارِيَانِ شَيْئاً لِمَا تَقَدَّمَ

[5548] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ
حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ أَعْتَقَ نِصْفَ جَارِيَتِهِ إِلَى أَنْ قَالَ قُلْتُ فَتُغَطِّي رَأْسَهَا مِنْهُ حِينَ أَعْتَقَ نِصْفَهَا قَالَ نَعَمْ وَ تُصَلِّي وَ هِيَ مُخَمَّرَةُ الرَّأْسِ الْحَدِيثَ

[5549] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ إِذَا حَاضَتِ الْجَارِيَةُ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا بِخِمَارٍ .ضعيف
أَقُولُ الْمُرَادُ بِالْجَارِيَةِ الصَّبِيَّةُ الْحُرَّةُ وَ الْحَيْضُ الْمُرَادُ بِهِ الْبُلُوغُ وَ أَنَّهَا تُصَلِّي بَعْدَ انْقِطَاعِهِ إِنْ بَلَغَتْ بِهِ وَ ذَلِكَ كُلُّهُ ظَاهِرٌ

[5550] وَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ الْحُرَّةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُصَلِّيَ فِي دِرْعٍ وَ مِقْنَعَةٍ قَالَ لَا يَصْلُحُ لَهَا إِلَّا فِي مِلْحَفَةٍ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَ بُدّاً
أَقُولُ تَقَدَّمَ الْوَجْهُ فِي مِثْلِهِ .ضعيف

[5551] عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُصَلِّيَ فِي مِلْحَفَةٍ وَ مِقْنَعَةٍ وَ لَهَا دِرْعٌ قَالَ لَا يَصْلُحُ لَهَا إِلَّا أَنْ تَلْبَسَ دِرْعَهَا

[5552] قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُصَلِّيَ فِي إِزَارٍ وَ مِلْحَفَةٍ وَ مِقْنَعَةٍ وَ لَهَا دِرْعٌ قَالَ إِذَا وَجَدَتْ فَلَا يَصْلُحُ لَهَا الصَّلَاةُ إِلَّا وَ عَلَيْهَا دِرْعٌ

[5553] قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُصَلِّيَ فِي إِزَارٍ وَ مِلْحَفَةٍ تُقَنِّعُ بِهَا وَ لَهَا دِرْعٌ قَالَ (لَا يَصْلُحُ) أَنْ تُصَلِّيَ حَتَّى تَلْبَسَ دِرْعَهَا
أَقُولُ وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ وَ يَأْتِي أَيْضاً مَا ظَاهِرُهُ الْمُنَافَاةُ وَ نُبَيِّنُ وَجْهَهُ

29 - بَابُ عَدَمِ وُجُوبِ تَغْطِيَةِ الْأَمَةِ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ وَ كَذَا الْحُرَّةُ غَيْرُ الْمُدْرِكَةِ وَ أُمُّ الْوَلَدِ وَ الْمُدَبَّرَةُ وَ الْمُكَاتَبَةُ الْمَشْرُوطَةُ

[5554] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ قُلْتُ الْأَمَةُ تُغَطِّي رَأْسَهَا إِذَا صَلَّتْ فَقَالَ لَيْسَ عَلَى الْأَمَةِ قِنَاعٌ
وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ مِثْلَهُ .موثق

البته دلالتی بر وجوب کشف راس کنیزان در نماز ندارد.

[5555] مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ لَيْسَ عَلَى الْإِمَاءِ أَنْ يَتَقَنَّعْنَ فِي الصَّلَاةِ

[5556] وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ عَلَى الصَّبِيِّ إِذَا احْتَلَمَ الصِّيَامُ وَ عَلَى الْجَارِيَةِ إِذَا حَاضَتِ الصِّيَامُ وَ الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ مَمْلُوكَةً فَإِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْهَا خِمَارٌ إِلَّا أَنْ تُحِبَّ أَنْ تَخْتَمِرَ وَ عَلَيْهَا الصِّيَامُ .موثق

[5557] وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ الْأَمَةُ تُغَطِّي رَأْسَهَا فَقَالَ لَا وَ لَا عَلَى أُمِّ الْوَلَدِ أَنْ تُغَطِّيَ رَأْسَهَا إِذَا لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ

[5558] وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ بِالْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ الْحُرَّةِ أَنْ تُصَلِّيَ وَ هِيَ مَكْشُوفَةُ الرَّأْسِ .ضعيف
أَقُولُ يَأْتِي وَجْهُهُ

بطلان این خبر هم واضح است .چون مخالف اخبار دیگر ومهمتر خلاف عمل اصحاب است.

[5559] وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي أَيُّوبَ (؟) عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا بَأْسَ أَنْ تُصَلِّيَ الْمَرْأَةُ الْمُسْلِمَةُ وَ لَيْسَ عَلَى رَأْسِهَا قِنَاعٌ .ضعيف

قَالَ الشَّيْخُ يَحْتَمِلُ أَنْ يَكُونَ الْمُرَادُ بِهَذَيْنِ الْخَبَرَيْنِ الصَّغِيرَةَ مِنَ النِّسَاءِ دُونَ الْبَالِغَاتِ وَ يُمْكِنُ أَنْ يَكُونَ إِنَّمَا سُوِّغَ لَهُنَّ هَذَا فِي حَالٍ لَا يَقْدِرْنَ عَلَى الْقِنَاعِ وَ يَحْتَمِلُ أَنْ يَكُونَ الْمُرَادُ تُصَلِّي بِغَيْرِ قِنَاعٍ إِذَا كَانَ عَلَيْهَا ثَوْبٌ يَسْتُرُهَا مِنْ رَأْسِهَا إِلَى قَدَمَيْهَا قَالَ وَ الْخَبَرُ الثَّانِي لَيْسَ فِيهِ ذِكْرُ الْحُرَّةِ فَيُحْمَلُ عَلَى الْأَمَةِ

[5560] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَيْسَ عَلَى الْأَمَةِ قِنَاعٌ فِي الصَّلَاةِ وَ لَا عَلَى الْمُدَبَّرَةِ قِنَاعٌ فِي الصَّلَاةِ وَ لَا عَلَى الْمُكَاتَبَةِ إِذَا اشْتَرَطَ عَلَيْهَا مَوْلَاهَا قِنَاعٌ فِي الصَّلَاةِ وَ هِيَ مَمْلُوكَةٌ حَتَّى تُؤَدِّيَ جَمِيعَ مُكَاتَبَتِهَا وَ يَجْرِي عَلَيْهَا مَا يَجْرِي عَلَى الْمَمْلُوكِ فِي الْحُدُودِ كُلِّهَا قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَمَةِ إِذَا وَلَدَتْ عَلَيْهَا الْخِمَارُ قَالَ لَوْ كَانَ عَلَيْهَا لَكَانَ عَلَيْهَا إِذَا هِيَ حَاضَتْ وَ لَيْسَ عَلَيْهَا التَّقَنُّعُ فِي الصَّلَاةِ .

وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ كَمَا يَأْتِي فِي آدَابِ النِّكَاحِ وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ مِثْلَهُ إِلَى قَوْلِهِ فِي الْحُدُودِ كُلِّهَا .

[5561] وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ حَمَّادٍ بن واقد
الْخَادِمِ (؟) عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْخَادِمِ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ اضْرِبُوهَا حَتَّى تُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ.ضعيف

[5562] وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ حَمَّادٍ بن واقد
الْخَادِمِ اللَّحَّامِ(؟) قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَمْلُوكَةِ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا فِي الصَّلَاةِ قَالَ لَا
قَدْ كَانَ أَبِي إِذَا رَأَى الْخَادِمَ تُصَلِّي وَ هِيَ مُقَنِّعَةٌ ضَرَبَهَا لِتُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَةِ
وَ رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ مِثْلَهُ .ضعيف

[5563] عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَمَةِ هَلْ يَصْلُحُ لَهَا أَنْ تُصَلِّيَ فِي قَمِيصٍ وَاحِدٍ قَالَ لَا بَأْسَ .ضعيف

[5564] مُحَمَّدُ بْنُ مَكِّيٍّ الشَّهِيدُ فِي الذِّكْرَى قَالَ رَوَى عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيُّ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَمَةِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِي يَقُولُ كُنَّ يُضْرَبْنَ فَيُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِرِ .مرفوع
أَقُولُ وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ فِي النِّكَاحِ

واز طریق عامه هم اخباری صحیح مثل خبر عایشه و ابن عمر و.... در لزوم حجاب زن هنگام نماز وغیر آن رسیده است :

قالت عائشة:
لا بد للمرأة من ثلاثة أثواب تصلي فيهن : درع وجلباب وخمار

نقل قول:

ضريس بن عبدالملك گويد: در باره شخصى كه كاميابى از كنيز خود را به برادر خويش حلال كرده و بهحاجتى به سفر رفته بود. امام صادق فرمود:بر آن برادر كنيزحلال است، گويد: عرض كردم: اگر كنيز از آن شخص داراى فرزند شد حكم كودك چيست؟فرمود: فرزند از آن صاحب كنيز استمگر اينكه هنگام واگذارى و بخشش مرد شرطكرده باشد كه اگر فرزند پديد آمد آزاد است، اگر چنين شرطى كرده است فرزند آزاد است،گويد: عرض كردم (در صورتی که شرط نشده باشد) فرزندش را صاحب كنيز مالك مى‏شود؟فرمود: اگر ثروتى داردفرزندرابهقيمتاز صاحب كنيزخريدارىكند.

من لا يحضره الفقيه، جلد سوم‏، صفحه: چهارصد و پنجاه وشش
ازدواج و تصرف برده در اموالش بدون اذن مولي صحيح نيست.
روايت عبدالله سنان از امام صادق(ع): لايجوز للعبد تحرير و لاتزويج و لااعطاء من مالهالا باذن مولاه. (كافي 5/477 حديث 1، وسايل 21 / 113 حديث 26663).

طلاق برده‌ها به دست مالك است نه خودشان.
ابوالصباحكناني از امام صادق(ع): اذا كان العبد و امرأته لرجل واحد، فانالمولي يأخذها اذاشاء واذا شاءردها. (كافي 6 / 168 حديث 1، وسايل 22 / 98 باب 43مقدمات الطلاق وشرائطه). زماني كه غلام و كنيز به مالك واحدي تعلق داشته باشند،اگر مالك خداستازدواجشان را حفظ مي‌كند و اگر نخواست مي‌شكند.

*
صاحب کنیز شوهردار می تواند هر زمان اراده کند او را از شوهرش جدا کند (و بعد از زمان استبراء) و پس از همبستری با او دوباره او را به همسرشبازگرداند:

«و على هذا يكون قوله: «إلا ما ملكت أيمانكم» رفعالحكم المنع عن محصنات الإماء على ما ورد في السنة أن لمولى الأمة المزوجة أن يحولبين مملوكته و زوجها ثم ينالها عن استبراء ثم يردها إلى زوجها» (المیزان 4/267)

اگر مردی آزاد، برده ای را بکشد درمقابل قصاص نخواهد شد:

« في تفسير العياشي ، عن الصادق (ع): في قوله تعالى الحر بالحر ، قال : لا يقتل الحر بالعبد و لكن يضرب ضربا شديدا ويغرم دية العبد و إن قتل رجل امرأة فأراد أولياء المقتول أن يقتلوه أدوا نصف ديتهإلى أولياء الرجل» (المیزان 1/434).
پس از ذکر روایت، بدون آنکه در آن مناقشه ایداشته باشد می فرماید: « أقول : و الروايات في هذه المعاني كثيرة»
سپس در بحثعلمی خود تأکید می فرماید که: « و الإسلام سلك في ذلك مسلكا وسطا بين الإلغاء والإثبات فأثبت القصاص و ألغى تعينه بل أجاز العفو و الدية ثم عدل القصاص بالمعادلةبين القاتل و المقتول ، فالحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى» (المیزان 1/435



دیروز گفتم امروز دوباره میگویم که تا شما در آن زمان زندگی نکرده نباشید هیچگاه نمیتوانید شرایط وحشتناک وخانمانسوز آندوران را تجربه کنید ، مثلا آیا شما میدانستید یکی از پرسودترین مشاغل و جذاب ترین تجارت ها خرید وفروش برده بوده است ؟ ! آیا شما میدانستید که یکی از ارکان اقتصادی دولتها همین امر بوده است ؟ اصلا کدام خانه بوده که در آن برده وجود نداشته ؟! حتی شما تصور 50 سال قبل را بکنید که وضع آب وبرق وبهداشت وعدالت واوضاع شب حجله دختران در برابر خان و ....در کشور خودمان چگونه بود تا اینکه 1400 سال و2000 سال قبل که واویلا بوده است . بله تصور ش هم محال است .

برده فروشان ابتدا نهایت لذت خود را میبردند وسپس آنها را بقیمت گزاف به ثروتمندان میفروختند بد نیست به نقاشیهای بازار برده فروشان در اروپا مراجعه کنید تا عمق فاجعه را ببینید . آری در چنین شرایطی اسلام ظهور کرد و بصراحت از آزادی بردگان و عدالت سخن گفت . منتها تحت شرایطی که به مصلحت فرد وجامعه وخود بندگان بود.

باید دانست که دین مترقی اسلام نه تنها برده داری را تاسیس نکرده بود بلکه با ضرس قاطع میتوان گفت که تعالیم ومبارزات اسلام شیرازه برده داری را از هم پاشاند .

در تورات آمده :

از امت هایی که به اطراف تو می باشند، از ایشان غلامان و کنیزان بخرید و هم ازپسران مهمانانی که نزد شما مأوی گزینند و از قبیله های ایشان که نزد شما باشند که ایشان را در زمین شما تولید کردند بخرید و مملوک شما خواهند بود و ایشان را بعد ازخود برای پسران خود واگذارید تا ملک موروثی باشند و ایشان را تا به ابد مملوک سازید.”
تورات، سفر لاویان، باب 25، شماره ی 45 و46

http://forum.shahriariha.com/thread-813-page-3.html

بله ، اسلام نه تنها برده‌داري را تأسيس نكرده‌ بلكه براي حل تدريجي و درست آن راهحل‌هايي ارائه کرده است :

در وسايل الشيعه أمده :

پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل آن قدر براي آزادي برده سفارش كرد كه من فكر كردم برايآزادي برده مهلت معيني مقرر گرديد.

همچنین اوج رحمت وعدالت دین اسلام :

محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد ، عن ابن أبي عمير عن معاوية بن عمّار ، وحفص بن البختري ، عن أبي عبدالله جعفر ابن محمد ( عليهما السلام ) ، انه قال في الرجل يعتق المملوك ، قال : يعتق الله عزّ وجلّ بكل عضو منه عضوا من النار . الحديث .

يعنی هرکس بنده ای را آزاد کند خدای سبحان به ازای هر عضوش عضوی از او را از آتش آزاد خواهد کرد.

ورواه الكليني ، عن على بن إبراهيم ، عن أبيه عن ابن أبي عمير ، عن حماد ، عن الحلبي ، ومعاوية بن عمّار ، وحفص بن البخترى كلّهم ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) نحوه

عن أبي أسامة زيد الشحام ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) : ان أمير المؤمنين ( عليه السلام ) اعتق ألف مملوك من كدّ يده .
ورواه الشيخ باسناده عن محمد بن يعقوب.وسایل

یعنی : امام علی (ع) از دسترنج خویش 1000 بنده آزاد کرد .

ولا تسلمه نخاسا فإن رسول الله (صلى الله عليه وآله) قال: شر الناس من باع الناس.

پيامبر (ص) فرمود: «بدترين مردم كسي است كه مردم را مي فروشد.» نخاسي يعني برده فروشي از مشاغل مذموم است.وسایل الشیعه

واگر علاقه مند به بررسی احادیث مشابه و متشابه هستید قبلا بررسیهایی در این باب صورت گرفته است ودوباره تکرار میکنم که در باب اخبار احتیاط کنید و صرفا با دیدن یک خبر حکم نکنید که گمراه میشوید :

http://sites.google.com/site/hojjah/nagde.hadis.zip

دوست عزيز خير البريه با سلام و درود.ضمن تشكر از پاسخ پرمحتواي شما؛علت اينكه مطالبي در باب ارزش برده و كنيز و حقوق آنها نوشتم؛اصرار شما و سايرين بر نوشتن از احكام برده و كنيز بود.خواستم نشان دهم آن سفارشات دلنوازانه از معصومين روي ديگري هم دارد ...چرا عيچوقت از آن روي سكه حرفي زده نميشود؟؟؟؟؟؟اينكه تاريخچه برده داري به كجا ميرسد مهم نيست.سوال اين است: دين مترقي و برتر اسلام-به زعم خودش و پيروانش- كه ادعاي دين كامل دارد؛چرا چنين احكامي براي برده و كنيزدارد؟/مثل حكم فرزند كنيز كه خريده ميشود و...كه در بالا ذكر بخشي از آن رفت...با دين ديگري مقايسه نكنين.اين سفسطه ي خودت هم است....دين اسلامو درنظر بگيريد و بفرماييد. در ضمن سايت حوزه اين حديث و حديثهاي مشابه را آورده و در متن مقاله اصلي گنجانده.اگر حقيقت داشته باشد كه حديث كمي مبهم است ؛سايت حوزه بايد پاسخگو باشد كه هيچ توضيحي ننوشته و از اسناد و روايات نامستند استفاده كرده. لااقل مراعات بيشتري كند.

نقل قول:

دوست عزيز خيرالبريه با سلام و درود.ضمن تشكر از پاسخ پرمحتواي شما؛علت اينكه مطالبي در باب ارزشبرده و كنيز و حقوق آنها نوشتم؛اصرار شما و سايرين بر نوشتن از احكام برده و كنيزبود.خواستم نشان دهم آن سفارشات دلنوازانه از معصومين روي ديگري هم دارد ...چراعيچوقت از آن روي سكه حرفي زده نميشود؟؟؟؟؟؟اينكه تاريخچه برده داري به كجا ميرسدمهم نيست.سوال اين است: دين مترقي و برتر اسلام-به زعم خودش و پيروانش- كه ادعايدين كامل دارد؛چرا چنين احكامي براي برده و كنيزدارد؟/مثل حكم فرزند كنيز كه خريدهميشود و...كه در بالا ذكر بخشي از آن رفت...با دين ديگري مقايسه نكنين.اين سفسطه يخودت هم است....دين اسلامو درنظر بگيريد و بفرماييد. در ضمن سايت حوزه اين حديث وحديثهاي مشابه را آورده و در متن مقاله اصلي گنجانده.اگر حقيقت داشته باشد كه حديثكمي مبهم است ؛سايت حوزه بايد پاسخگو باشد كه هيچ توضيحي ننوشته و از اسناد وروايات نامستند استفاده كرده. لااقل مراعات بيشتري كند.


باسلام وتشکر

پاسخ شما را در 2بخش میدهم :

1-همانطور که معلوم است اساس مشکل آنجاست که بخواهیم با فکر وعقل ناقص خود فلسفه همه احکام خدای سبحان را درک کنیم واین نشدنی است .اگر علت حکمی را دانستیم چه بهتر اگر ندانستیم باید تسلیم خالق حکیم باشیم . مثلا در موضوعی که شما این روی سکه اش خواندید من هم از آن روی سکه هم میگویم : چرا مجازات بردگان نصف وکمتر از احرار است ؟ مثال ساده تر عرض کنم که کاری به مذهب هم ندارد : تقصیر کودکی که پدر یاجدش بواسطه اعتیاد به مشروب وموادمخدر و....معلول بدنیا آمده چیست ؟ چرا این بیگناه باید تاوان خوشگذارنی پدرش را بدهد ؟؟!! پس انصاف آنست فقط به دین و مذهب گیر ندهیم وهمه تقصیرات ومشکلات را گردن اسلام نیندازیم.

فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ .25- نساء

. و هنگامى كه مسلمان یا شوهردار شدند، اگر به كار زشتى دست يازيدند، بر آنان نصف کیفری خواهد بود كه بر زنان آزاد است.

عن البرقي ، عن زرارة ، عن الحسن بن السري ، عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : إذا زنى العبد والأمة وهما محصنان فليس عليهما الرجم ، إنما عليهما الضرب خمسين ، نصف الحد .

یعنی اگر غلام وکنیز با وجود احصان زنا کنند سنگسار نمیشوندبلکه 50 ضربه شلاق ، نصف حد افراد آزاد میخورند !

وبالإسناد عن عاصم بن حميد ، عن محمد بن قيس ، عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قضى أمير المؤمنين ( عليه السلام ) في العبيد إذا زنى أحدهم أن يجلد خمسين جلدة ، وإن كان مسلما أو كافرا أو نصرانيا ، ولا يرجم ولا ينفى .وسايل الشيعه

مثل حدیث بالا؛ فقط میفرماید اگرچه مسلمان یا کافر یا نصرانی باشند ونه رجم ونه تبعید میشوند.

من هم میگویم آیا این تبعیض نیست ؟؟؟!!!!

2-قبلا هم گفتیم که شما تا وقتیکه در آن دوران زندگی نکنید نمیتوانید قضاوت درستی داشته باشید ، اکنون پس از 1000 سال و تغییر شرایط وزمان نمیشود بر حکم آنزمان اشکال گرفت .ومن از شما میپرسم که اگر شما جای پیامبر (ص) وائمه علیهم السلام بودید با پدیده برده داری چه برخوردی داشتید ؟ لطفا شرایط را بدقت در نظر بگیرید وجواب دهید .

باسلام خدمت همه عزیزان گرامی برای درک بهتر روایت توجه به نکاتی چند لازم وضروری است 1-اولا کلمه تقنع که در روایت آمد ه آیا نوع خاصی از حجاب آیامد نظراست بدین معنا که نوع خاص حجابی راآن کنیز مورد استفاده قرار داده که برای آنان رایج نبوده وشاید مقدمه سازی ویاقصد سوء ستفاده ازجایگاه خاصی را داشته است وبحث ضرب وزدن برای رعایت اصل حجاب را درمحل تردید قرار میدهد2-آیابرداشت ماازکلمه ضرب صحیح ومنطبق با واقعیتهای این کلمه است؟برای دانستن این موضوع کتاب لغت بهترین ملاک وسند است وا گر به کتاب لغت معتبر لسان العرب مراجعه کنیم خواهیم دید که میگوید ضرب ای اضطرب یعنی هشدار وتکان دادن برای مثال با کسی سخن میگوییم واو متوجه سخن ما نیست تنه ویادستی به اومیزنیم که آهای باتوام مانند کودکی که غرق تماشای تلوزیون است وسخن پدر ومادر را متوجه نیست وباتکانی اورا متوجه مینماییم بنابرین بافرض قبول روایت مفهوم آن هشداری مثل تکان دادن بادست راشامل میشود وتصویر ذهنی ما که سریع از ضرب سریعا ضرب وشتم است راباید اصلاح کرد زیرا دینی که به نزدن حتی حیزانات سفارش میکند چگونه انسانی راامام ورهبرش بزند 3-نکته دیگرحق زدن تاحدکبود نشدن که گواهی براستفاده قبلی ماست در امور تربیت فرزند است آیا هیچ پدری فرزند خود را دوست ندارد ولی تربیت او عزیزتراستواین حق تا نرسیدن به آزار برای هشدار وتنبه دادن فرد در اامور تربیتی پذیرفته ومعقول است چراکه هدف تربیتی رادنبال میکند5-اگر اصل توجه به حجاب وچرایی آن برای زنان باشد اسلام بیشترین توصیه را براین مهم دارد واطلق آییات 30نور و58و59 احزاب ودیگر آیات حجاب دلیلی براین گواه است که آن را برا عموم تشریع میکند نه برای گروه خاص چراکه اگر قصد عفت جامعه است که باحجاب گروهی وترک گروه دیگرحاصل نمیشود واگر کرامت وپاکی زن است که برای عموم زنان است وحرمت آنان محوظ 6-اگراین روایات را برای عدم حرمت کنیزان بخواهیم استفاده کنبیم که مادر بزرگ همین امام باقرع کنیز است ویا مادر دیگر امامان ع مانند امام زمان ع 7-صرف استفاده روایتی دلیل استحکام آن نیست حال استفاده کننده هرکه باشد وثانیا برای چه موردی آورده ومورد استدلا ل چه بوده پس بدلالت بودن در سایت دیگری ملاک پذیرش مانمیتواند باشد واستفاده اینچنینی فاقد اعتبار میباشد

با سلام

:Gig:

لطفا چند نکه را در نگارش در نظر بگیرید

یک جملات را با فاصله بنویسد

دو متون بلند را چند بخش کوچک کنید تا خواندنش خسته کننده نباشد

ممنون:Gol:

با سلام

باتوجه به اتمام بحث در موضوع و اثبات ضعف احادیث مورد استنادکاتب موضوع و ادامه بحث در موضوع برده داری ، علاقه مندان میتوانند در آدرس زیر در بحث شرکت نمایند :

http://www.askdin.com/showthread.php?t=11288

موضوع قفل شده است