علل و منشأ بت پرستی از دیدگاه ابوریحان بیرونی

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علل و منشأ بت پرستی از دیدگاه ابوریحان بیرونی

علل و منشأ بت پرستی :
چون مردم عوام توانایی درک امور انتزاعی را ندارند لذا آمده اند شبیه سازی کردند و فکر می کردند خدا به همین صورت است لذا خدا ( معقول ) را به بت ( محسوس ) تبدیل کرده اند و راهی اینکه احساسات خود را نسبت به خدا بیان کنند از طریق داشتن بت می دانستند و دلیل دیگر برای احترام گذاشتن به بزرگان متوفی مجسمه ای از آنها می ساختند و به آن مجسمه ادای احترام می کردند بعد از گذشت زمان فلسفه احترام به مجسمه ( احترام به بزرگان ) تبدیل به سنت بت پرستی شده است .

منبع

حرم امن الهی;96478 نوشت:
علل و منشأ بت پرستی :
......احساسات خود را نسبت به خدا بیان کنند ......

منبع

به نام خدا
سلام

منظور ابوریحان از جمله ( احساسات خود را نسبت به خدا بیان کنند ) چه جور احساسی بوذه ؟

یا حق

فکر کنم همون حس یکتا پرستی ای که در ماست منظور ابوریحان بیرونیه ....

درمورد منشا بت پرستي نظرات مختلفي وجود دارد كه برخي بت پرستي را ناشي از انحراف از توحيد مي دانند كه انسان ها از مسير توحيد منحرف شده سپس به بت پرستي رو آورده اند:
با رجوع به تاریخ، روشن می شود که دو مساله باعث پیدایش بت پرستی و خضوع در برابر بت و پرستش آن ها بوده است: جلب منفعت و دفع ضرر .

انسان هایی که جمعیتشان از زمان حضرت آدم علیه السلام تا حضرت نوح علیه السلام رو به فزونی نهاده بود، نیازهای متعددی پیدا کرده بودند و چون به تنهایی قادر به برآورده ساختن آن احتیاجات نبودند، ناچار در برابر سبب مربوط به هر حاجت خضوع می کردند و آن را می پرستیدند .

از سوی دیگر، وقوع طوفان ها، زلزله ها و بلایای طبیعی این خیال را در آن ها پدید آورد که اسباب قاهره ای در کار است که با خضوع در برابر آن ها و عبادت آنان می توان از خشمشان جلوگیری کرد . (محمد حسین، طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 7 ص 41) پس به طور کلی می توان گفت آن چیزی که بشر را به بت پرستی و شرک واداشت یکی از این دو مساله بوده است: یا خوف از خشم آلهه و بیم از سلطنتی که برای آن آلهه نسبت به حوادث زمینی قائل بودند; یا امید به برکت و سعادتی که از ناحیه بت ها می پنداشتند (همان، ص 270)

مرحوم شهيد مطهري(ره) در اين مورد مي گويد:

کفار جاهلیت می گفتند فرشتگان فرزندان خدا و «بنات الله » هستند، و بت پرستی شان از فرشته پرستی سرچشمه می گرفت و فرشته پرستی شان از این فکر که فرشتگان دختران خدا هستند، منتها وقتی که تاریخ خیلی طول می کشد، نسلهای بعد که می آیند در مقابل بت می ایستند توجه ندارند که این بتها هیکل هایی است که برای فرشتگانی ساخته اند و فرشته را پرستش می کنند چون دختر خداست. این فکرها در آنها نیست. ولی آنهایی که واردتر بودند، تا می گفتند چرا بتها را پرستش می کنید، می گفتند به اعتبار اینکه مثل و مثال و تمثیل فرشتگان هستند. فرشتگان را چرا می پرستید؟ چون دختران خدا هستند، بچه های خدا هستند. [پرستش] بچه خدا مگر اشکالی دارد؟! آقازاده را مردم احترام می کنند، خدازاده را نباید احترام کرد؟ هر احترامی که به آقا مردم می کنند می گویند به آقازاده هم باید همان قدر احترام کرد. خوب، هر کاری که در مورد خدا باید انجام داد در مورد خدازاده هم باید انجام داد.

قرآن می گوید اول پرستش خدای یگانه بوده، انحراف از پرستش خدای یگانه منجر به بت پرستی ها شده است...توحید مولود بت پرستی نیست، یعنی توحید متولد شده و تکامل یافته بت پرستی نیست، بلکه بت پرستی صورت انحرافی خدا پرستی است.اینکه ما می گوییم مثلا عرب جاهلیت بت را پرستش می کرد چنین نیست که یکدفعه از خانه اش بیرون آمد، فت سنگی یا چوبی پیدا کرد و گفت برویم پرستش بکنیم، بلکه اینها یک ریشه هایی در اول و در اصل در خدا پرستی داشته اسم; صورتهای انحرافی خداپرستی و مغالطه هایی در خداپرستی به اینجا رسیده است.(آشنایی با قرآن جلد پنجم، مطهری، مرتضی ،سخنی در پیدایش بت پرستی [ضمن تفسیر آیات 81 تا 85 سوره زخرف] )

براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد:

http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineArticleID=35152&MagazineNumberID=4642&SubjectID=75671
http://www.hawzah.net/fa/ArticleView.html?ArticleID=3142
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=16012

اندیشمند;218117 نوشت:
مرحوم شهيد مطهري(ره) در اين مورد مي گويد:

کفار جاهلیت می گفتند فرشتگان فرزندان خدا و «بنات الله » هستند، و بت پرستی شان از فرشته پرستی سرچشمه می گرفت و فرشته پرستی شان از این فکر که فرشتگان دختران خدا هستند، منتها وقتی که تاریخ خیلی طول می کشد، نسلهای بعد که می آیند در مقابل بت می ایستند توجه ندارند که این بتها هیکل هایی است که برای فرشتگانی ساخته اند و فرشته را پرستش می کنند چون دختر خداست. این فکرها در آنها نیست. ولی آنهایی که واردتر بودند، تا می گفتند چرا بتها را پرستش می کنید، می گفتند به اعتبار اینکه مثل و مثال و تمثیل فرشتگان هستند. فرشتگان را چرا می پرستید؟ چون دختران خدا هستند، بچه های خدا هستند. [پرستش] بچه خدا مگر اشکالی دارد؟! آقازاده را مردم احترام می کنند، خدازاده را نباید احترام کرد؟ هر احترامی که به آقا مردم می کنند می گویند به آقازاده هم باید همان قدر احترام کرد. خوب، هر کاری که در مورد خدا باید انجام داد در مورد خدازاده هم باید انجام داد.

قرآن می گوید اول پرستش خدای یگانه بوده، انحراف از پرستش خدای یگانه منجر به بت پرستی ها شده است...توحید مولود بت پرستی نیست، یعنی توحید متولد شده و تکامل یافته بت پرستی نیست، بلکه بت پرستی صورت انحرافی خدا پرستی است.اینکه ما می گوییم مثلا عرب جاهلیت بت را پرستش می کرد چنین نیست که یکدفعه از خانه اش بیرون آمد، فت سنگی یا چوبی پیدا کرد و گفت برویم پرستش بکنیم، بلکه اینها یک ریشه هایی در اول و در اصل در خدا پرستی داشته اسم; صورتهای انحرافی خداپرستی و مغالطه هایی در خداپرستی به اینجا رسیده است.(آشنایی با قرآن جلد پنجم، مطهری، مرتضی ،سخنی در پیدایش بت پرستی [ضمن تفسیر آیات 81 تا 85 سوره زخرف] )

براي اطلاعات بيشتر رجوع كنيد:

http://www.hawzah.net/fa/magart.html?magazinearticleid=35152&magazinenumberid=4642&subjectid=75671
http://www.hawzah.net/fa/articleview.html?articleid=3142
http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=16012

به نام خدا
سلام

من از مطلب شما استفاده میکنم . اگر میشه بیشتر واسمون بگید لطفا .

حق یارتون باشه

vahid_barvarz;218125 نوشت:
به نام خدا سلام من از مطلب شما استفاده میکنم . اگر میشه بیشتر واسمون بگید لطفا . حق یارتون باشه

با سلام خدمت شما

هرجاي اين مطلب مورد سوال شماست و نياز به توضيح بيشتر داشت بگوييد بنده در خدمتم .

اندیشمند;230434 نوشت:
با سلام خدمت شما

هرجاي اين مطلب مورد سوال شماست و نياز به توضيح بيشتر داشت بگوييد بنده در خدمتم .

به نام خدا
سلام
متشکرم که پاسخ گو هستید

نقل قول:
کفار جاهلیت می گفتند فرشتگان فرزندان خدا و «بنات الله » هستند، و بت پرستی شان از فرشته پرستی سرچشمه می گرفت و فرشته پرستی شان از این فکر که فرشتگان دختران خدا هستند، منتها وقتی که تاریخ خیلی طول می کشد، نسلهای بعد که می آیند در مقابل بت می ایستند توجه ندارند که این بتها هیکل هایی است که برای فرشتگانی ساخته اند و فرشته را پرستش می کنند چون دختر خداست. این فکرها در آنها نیست. ولی آنهایی که واردتر بودند، تا می گفتند چرا بتها را پرستش می کنید، می گفتند به اعتبار اینکه مثل و مثال و تمثیل فرشتگان هستند. فرشتگان را چرا می پرستید؟ چون دختران خدا هستند، بچه های خدا هستند. [پرستش] بچه خدا مگر اشکالی دارد؟! آقازاده را مردم احترام می کنند، خدازاده را نباید احترام کرد؟ هر احترامی که به آقا مردم می کنند می گویند به آقازاده هم باید همان قدر احترام کرد. خوب، هر کاری که در مورد خدا باید انجام داد در مورد خدازاده هم باید انجام داد.

چرا بت پرستان بت هایی میپرستیدند که میگفتن خدا آنها رو آفریده ؟ چرا مستقیم خدارو نمی پرستیدند ؟ حتی اگر بگیم بت ها باعث دلگرمیشون میشدن باز میدونستن که قدرتی بالاتر از بتها هست ولی باز بت پرست بودن ! چرا قدرت نامتناهی رو نمیپرستیدن ؟
آیا به بت ها توسل میکردن ؟ مثلا بت هارو رابط بین خودشون و خدا میدونستن ؟

با تشکر

vahid_barvarz;230551 نوشت:
چرا بت پرستان بت هایی میپرستیدند که میگفتن خدا آنها رو آفریده ؟ چرا مستقیم خدارو نمی پرستیدند ؟ حتی اگر بگیم بت ها باعث دلگرمیشون میشدن باز میدونستن که قدرتی بالاتر از بتها هست ولی باز بت پرست بودن ! چرا قدرت نامتناهی رو نمیپرستیدن ؟ آیا به بت ها توسل میکردن ؟ مثلا بت هارو رابط بین خودشون و خدا میدونستن ؟

با سلام خدمت شما


بله درست مي فرماييد اين اشكالي است كه به بت پرستان وارد بود در حالي كه مي دانستند خداوند خالق هستي است باز بت هاي بي جان كه هيچ نفعي از خود نداشتند را عبادت مي كردند.



بتپرستان هر چند «الله»‌ را خالق هستی میدانستند، ولی باورشان بر این بود كه پرستش خالق لازم نیست و تنها میتوان بتهای خود ساخته و بیجان را عبادت كرد تا اینها شفیع ما باشند،[1] چنانچه خداوند متعال فرمود: «آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند كه نه به آنان زیان میرساند و نه سودی میبخشد و میگویند: اینها شفیعان ما نزد خدا هستند. بگو: آیا خدا را به چیزی خبر میدهید كه در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟ او منزه و برتر است از آن همتایانی كه قرار میدهند.[2]



اینجاست كه قرآن كریم خط بطلان بر اوهام و پندارهای آنها كشیده و اعلام میدارد كه: «آنها غیر از خدا، موجوداتی را میپرستند كه هیچ روزی را برای آنان نمیرسانند و توان این كار را ندارند.[3]



بنابراین بتپرستان هیچ وقت خدا را پرستش نمیكردند تا گفته شود قرآن سخنان ضد و نقیض دارد هر چند خالق بودن خدا را قبول داشتند و این از عجائب كارهای بشری است كه خالق هستی را قبول میكند، اما او را مدیر،‌مدبر، روزی رسان و سزاوار عبادت نمیداند، قرآن كریم نیز از اینها میپرسد: «فانّی یوفكون»[4] پس چگونه از عبادت خالق جهان سرباز میزنید و سپس خود جواب داده و برای عبرت دیگران گوشزد میكند كه «بل اكثرهم لا یعقلون»[5] اینها افرادی بیفكر و بیاندیشه هستند و جمود و تحجر نمیگذارد كه دست از خرافات بردارند و به جای پذیرفتن حقیقت، در آیات الهی مجادله كرده و از راه حق منحرف میشوند.[6]



1- تفسیر نمونه، ج 27،‌ص 387

2- یونس / 18

3- نحل / 73 و ر. ك: هود / 109؛ حج / 71؛ فرقان / 17 و 55؛ صافات / 22؛ زخرف / 45 و... .

4- ر. ك:‌ عنكبوت / 61، زخرف / 87

5- عنكبوت / 63

6- غافر / 69 و ر. ك: ترجمه المیزان، ج 16، ص 223 و نمونه، ج 16، ص 336

ریشه های اصلی گرایش به بت ها

1-در میان قوم حضرت نوح(ع) مردان صالحى (به نام­های "وَدّ"، "سُواع"، "یَغوث"، "یَعوق" و "نَسر")[ 1] بودند كه مردم به آن­ها اظهار علاقه مى ‏كردند، شیطان از علاقه­ی مردم سوء استفاده نموده و بعد از مرگ آن مردان، مردم را تشویق به ساختن مجسمه ی آن بزرگان و گرامى داشت آن مجسمه‏ ها كرد.[2]


مدتی نگذشت كه نسل­هاى بعد، رابطه­ ی تاریخى این موضوع را فراموش كرده و تصور نمودند كه این مجسمه‏ ها موجوداتى محترم هستند كه باید مورد پرستش قرار گیرند، به این ترتیب به پرستش بت­ها سرگرم شده و مستكبران ظالم آنان را با این طریق إغفال نموده و به بند بت­ پرستی كشیدند.[ 3]

[=Nazanin]2-یکی دیگر از ریشه­ های بت­پرستی، اعتقاد مشرکان به وجود و خالقیت خدای متعال[ 4] و ملائكه است که آن­ها را داراى صورت­های پوشیده از انسان­ می­دانند؛ لذا براى هر كدام صورتى از طلا، نقره و جواهرات تراشیده و آن­ها را عبادت می­كردند. عده ی دیگر ستارگان را در عالم مؤثر دانسته و چون اغلب ستارگان پنهان هستند، صورت­ هایى براى آن­ها ساخته و به جاى ستارگان، آن صورت­ های بتی را عبادت می­نمودند.[ 5]


3-منشأ دیگر دوگانه­ پرستى یا چند گانه­ پرستى در بین اقوام، تنوع موجودات عالم است؛ به دلیل اینکه افراد كوته‏ فكر باور نمی­كردند كه ­همه­ ی موجودات گوناگون و متنوّعى كه در آسمان و زمین است، مخلوق خدای واحد است، براى هر نوعى از انواع موجودات، خدایى قائل بودند كه از آن تعبیر به "رب­ النوع" مى ‏كردند؛ مانند: رب­النوع صحرا، باران، آفتاب، جنگ و صلح و...؛ لذا در اعتقاد آن­ها، این خدایان خیالی كه گاه از آن­ها به عنوان فرشته نیز یاد مى ‏نمودند، فرمانروایان این جهان بوده و چون موجودات غیر محسوس بودند، تمثال­ هایی براى آن­ها ساخته و عبادت مى‏ كردند. این عقاید خرافى از یونان به مناطق دیگر و سرانجام به حجاز منتقل شد؛ ولى اعراب به خاطر توحید ابراهیمى كه در میان آن­ها به یادگار مانده بود، نمى‏ توانستند وجود «اللَّه» [ 6] را منكر شوند، در نتیجه این عقائد را به هم آمیختند؛ یعنی در عین حالی­كه به وجود خدا عقیده داشتند، اعتقاد به فرشتگانى پیدا كردند كه رابطه ­ی آن­ها با خدا، رابطه­ ی دختر و پدر بود، و بت­هاى سنگى و چوبى را مظهر و تمثال­هایى از آن مى ‏دانستند.[7]


4-جهل:

بت­ پرستان جاهل با وجود اینكه می­دانستند، بت­ها دوامی نداشته و از بین می­روند و مالك هیچ چیزی حتی نفع و ضرر خود نیستند، باز آن­ها را تعظیم و تكریم می­كردند.[8]


خدای متعال خطاب به قوم موسی می­فرماید:


«إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُون»‏[9]


«شما جمعیتى جاهل و نادان هستید.»


بت پرستان، شناخت غلط نسبت به الله و صفات او داشتند؛ آنان ذهنیتی گنگ و مبهم درباره خدای تعالی داشتند.[10] گواه این معنا این است که برای خدا، همسر و فرزند قائل بودند. آنها فرشتگان را دختران خدا می پنداشتند. خداوند در آیات متعددی، این پندار غلط آنها را سخت نکوهش کرده است. از جمله می فرماید:«کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را به نام دختران نام گذاری می کنند».[11]


و یا می فرماید:«و (مشرکان) گفتند:خداوند رحمان فرزندی برای خود گرفت! (نه،) او (از داشتن فرزند) منزّه است، بلکه (فرشتگان) بندگان گرامی اند».[12]




5- تقلید كوركورانه:

بت­ پرستان جاهل، از اجداد جاهل و گمراه خود تقلید می­كردند و ملاك صحت كار خود را عمل پدران و پیشینیان خود می­دانستند، و در برابر نهی پیامبران الهی از عبادت بت­ها، جوابشان این بود كه ما پیرو آباء و أجداد خود هستیم و آنچه پدرانمان عبادت می­كردند، ما نیز عبادت می­كنیم؛ درحالی­كه عقل صحیح اجازه نمی­دهد كه انسان به كسی كه از علم بهره‏اى ندارد، مراجعه نموده و هدایت و راهنمایى او را كه در عین گمراهى است، بپذیرد؛ بنابراین تقلید جاهل از جاهلى كه حقیقتا جاهل است، مذموم است و این نوع تبعیت، كوركورانه و در نهایت جهالت است.[13]

خدای متعال در آیات متعدد،[14] متعرض این نوع جهالت و تقلید بت­ پرستان شده و آن­ها را به شدت توبیخ کرده است:


«وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَوَلَوْ كانَ آباؤُهُمْ لایعْقِلُونَ شَیئاً وَ لایهْتَدُون‏» [15]


«و هنگامى كه به آن­ها گفته شود: از آن­چه خدا نازل كرده است پیروى كنید، مى ‏گویند: بلكه ما از آن­چه پدران خود را بر آن یافتیم پیروى مى ‏نمائیم، آیا نه این است كه پدران آن­ها چیزى نمى ‏فهمیدند و هدایت نیافتند؟!»


6-پندار مشرکان بر نفع بت­ها


گمان بت­ پرستان بر این بود كه بت­ها، برای آن­ها منافعی دارند که برخی از این پندارها را بر اساس آیات قرآن به اختصار بیان می­کنیم:


الف. شفاعت:


تصور بت­ پرستان این بود كه بت­ها نزد خدا تقرّب دارند و در امور دنیوی، آن­ها را شفاعت می­كنند:


«هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَاللَّه‏»[16]


«مى‏ گویند: اینان(بت­ها) شفیعان ما، نزد خدا هستند»


ب. عزت:


«وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیكُونُوا لَهُمْ عِزًّا» [17]


«آنها غیر از خدا معبودانى براى خود انتخاب كرده ‏اند، تا مایه­ ی عزتشان باشد»


ج. نصرت:


«وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ یُنْصَرُونَ»[18]


«آنها غیر از خدا معبودانى براى خویش برگزیدند به این امید كه از سوى آنها یارى شوند (و مورد حمایت بتان قرار گیرند)»


1- جوادی آملی، عبدالله؛ توحید در قرآن، ج2، ص607 - 608

2-مكارم شیرازى، ناصر و همكاران؛ تفسیر نمونه‏، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش،‏‏ چاپ اول، ج25، ص82

3- تفسیر نمونه، ج25، ص82

4- عنكبوت/61و63

5- أطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 455

6- عنكبوت/61و63

7- تفسیر نمونه، ج22، ص519 – 520

8- مدرسى، سیدمحمدتقى؛ من هدى القرآن،‏ تهران، دار محبى الحسین‏، ‏1419ق،‏ چاپ اول‏، ج3، ص431

9- اعراف/138

10- تاریخ اسلام، ص 83

11- نجم،27

12- انبیاء، 26

13- المیزان فی تفسیر القرآن، ج 6، ص159

14- مائده/104، هود/62و 109، ابراهیم/10، انبیاء/53، صافات/17، واقعه/48، شعراء/26و 74 و دخان/8

15- بقره/170

16- یونس/18

17- مریم/81

18- یس/7441

براي اطلاعات بيشتر ر.ك:




بت‎پرستی نقطه مقابل خداپرستی ، فرج الله عباسي ، سايت انديشه قم

بت پرستي ، نویسنده : يوسف دهقان ، سايت پژوهه

اندیشمند;231153 نوشت:
6-پندار مشرکان بر نفع بت­ها

الف. شفاعت:


تصور بت­ پرستان این بود كه بت­ها نزد خدا تقرّب دارند و در امور دنیوی، آن­ها را شفاعت می­كنند:

به نام خدا
سلام

جناب اندیشمند شما خیلی خوب و زیبا توضیح میدهید . ممنونم .

جناب اندیشمند ما که هیچ شباهتی با بت پرستان در مورد شفاعت نداریم نه ؟ طبق پست هایی که در تایپیک http://www.askdin.com/thread4245-2.html ایجاد فرمودید ما شفاعت از طرف ائمه را به اذن خداوند میدونیم و اصلا هیچ شباهتی با بت پرستا نداریم . اگر میشه در این باره هم بیشتر واسمون بگید تا از کلام شما بیشتر استفاده کنیم .

یک دنیا ممنون

vahid_barvarz;231297 نوشت:
جناب اندیشمند ما که هیچ شباهتی با بت پرستان در مورد شفاعت نداریم نه ؟ طبق پست هایی که در تایپیک آیا شفاعت مخالف عدل الهی نیست؟ ایجاد فرمودید ما شفاعت از طرف ائمه را به اذن خداوند میدونیم و اصلا هیچ شباهتی با بت پرستا نداریم . اگر میشه در این باره هم بیشتر واسمون بگید تا از کلام شما بیشتر استفاده کنیم .

با سلام خدمت شما

سوال خوبي كرديد و اينكه وقتي ما بت پرستان را وقتي بت ها را واسطه قرار مي دادند مشرك مي دانيم پس چرا عمل كساني كه بزرگان دين را واسطه قرار مي دهند شرك محسوب نمي شود؟


تصوّر اين كه عمل ما (درخواست شفاعت از اولياى الهى) از نظر ظاهر شبيه عمل مشركان است كه از بت هاى خود درخواست شفاعت مى كردند، تصور بى پايه است، زيرا شباهت ظاهرى، ميزان داورى نيست، بلكه پايه ى داورى، قصد درخواست كننده و كيفيت اعتقاد او درباره ى شفاعت كننده است و نحوه ى اعتقاد يك فرد موحد درباره ى اولياى خدا با شيوه ى اعتقاد يك مشرك درباره ى بت ها كاملاً متفاوت است. مع الوصف چگونه اين دو درخواست به هم مقايسه مى شود.


اگر پايه ى داورى، شباهت ظاهرى باشد، بايد طواف بر دور خانه ى خدا، دست گذارى بر حجر الأسود و سعى ميان صفا و مروه مايه ى شرك گردند، زيرا اين گونه اعمال در ظاهر با اعمال مشركان تفاوتى ندارد.


اگر قرآن افراد ياد شده(بت پرستان) را مشرك مى داند، نه از اين نظر است كه از بت ها طلب شفاعت مى كردند، بلكه علت مشرك بودن آنان اين است كه آن ها را مى پرستيدند تا سرانجام آنان را شفاعت كنند.



توضيح اين كه گروه بت پرست دو كار را انجام مى دادند:


الف. بت ها را متنفذان درگاه الهى مى دانستند و تصور مى كردند كه از طريق عبادت و پرستش آن ها مى توانند رضايت آنان را جلب كنند.خداوند اين حقيقت را در همان آيه با جمله هاى زير بيان كرده است.


(وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ) از اين جهت آنان مشرك بودند.


ب. چشم اميد به آن ها دوخته و طلب شفاعت مى كردند. خداوند اين حقيقت را با جمله زير بيان فرموده است:


(وَيَقُولُونَ هؤلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ).

vahid_barvarz;231297 نوشت:
جناب اندیشمند ما که هیچ شباهتی با بت پرستان در مورد شفاعت نداریم نه ؟ طبق پست هایی که در تایپیک آیا شفاعت مخالف عدل الهی نیست؟ ایجاد فرمودید ما شفاعت از طرف ائمه را به اذن خداوند میدونیم و اصلا هیچ شباهتی با بت پرستا نداریم . اگر میشه در این باره هم بیشتر واسمون بگید تا از کلام شما بیشتر استفاده کنیم .

با سلام خدمت شما

سوال خوبي كرديد و اينكه وقتي ما بت پرستان را وقتي بت ها را واسطه قرار مي دادند مشرك مي دانيم پس چرا عمل كساني كه بزرگان دين را واسطه قرار مي دهند شرك محسوب نمي شود؟


تصوّر اين كه عمل ما (درخواست شفاعت از اولياى الهى) از نظر ظاهر شبيه عمل مشركان است كه از بت هاى خود درخواست شفاعت مى كردند، تصور بى پايه است، زيرا شباهت ظاهرى، ميزان داورى نيست، بلكه پايه ى داورى، قصد درخواست كننده و كيفيت اعتقاد او درباره ى شفاعت كننده است و نحوه ى اعتقاد يك فرد موحد درباره ى اولياى خدا با شيوه ى اعتقاد يك مشرك درباره ى بت ها كاملاً متفاوت است. مع الوصف چگونه اين دو درخواست به هم مقايسه مى شود.


اگر پايه ى داورى، شباهت ظاهرى باشد، بايد طواف بر دور خانه ى خدا، دست گذارى بر حجر الأسود و سعى ميان صفا و مروه مايه ى شرك گردند، زيرا اين گونه اعمال در ظاهر با اعمال مشركان تفاوتى ندارد.


اگر قرآن افراد ياد شده(بت پرستان) را مشرك مى داند، نه از اين نظر است كه از بت ها طلب شفاعت مى كردند، بلكه علت مشرك بودن آنان اين است كه آن ها را مى پرستيدند تا سرانجام آنان را شفاعت كنند.



توضيح اين كه گروه بت پرست دو كار را انجام مى دادند:


الف. بت ها را متنفذان درگاه الهى مى دانستند و تصور مى كردند كه از طريق عبادت و پرستش آن ها مى توانند رضايت آنان را جلب كنند.خداوند اين حقيقت را در همان آيه با جمله هاى زير بيان كرده است.


(وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَلا يَنْفَعُهُمْ) از اين جهت آنان مشرك بودند.


ب. چشم اميد به آن ها دوخته و طلب شفاعت مى كردند. خداوند اين حقيقت را با جمله زير بيان فرموده است:


(وَيَقُولُونَ هؤلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللّهِ).

با دقت در معناى آيه و اين كه آنان درباره بت ها دو كار انجام مى دادند روشن مى گردد كه علت مشرك بودن آن ها، همان پرستش بت ها بوده است نه شفاعت خواهى از آنان. اگر شفاعت خواهى از بت ها در حقيقت، پرستش آن ها بود، ديگر دليل ندارد كه علاوه بر جمله (ويَعْبُدُونَ...)جمله اى مانند: (وَيَقُولُونَ...) را بياورد.


از اين كه در آيه دو جمله به يكديگر عطف شده، حاكى از اين است كه موضوع پرستش بت ها، غير از مسئله شفاعت آنان بوده است; پرستش بت ها نشانه شرك و دوگانه پرستى است، در حالى كه شفاعت خواهى از سنگ و چوب، عمل احمقانه و دور از منطق و علم به شمار مى رود.


هرگز اين آيه دلالت ندارد كه شفاعت خواهى ازبت ها پرستش آن هاست تا چه رسد كه شفاعت خواهى از اولياى حى و عزيزان درگاه وى، نشانه پرستش آن ها باشد.


گذشته از اين، ميان شفاعت خواهى ما و شفاعت خواهى بت پرستان فرق روشنى وجود دارد; آنان بت ها را مالكان مقام شفاعت مى دانستند، به اين معنا كه هر طورى و درباره ى هركس بخواهند مى توانند شفاعت كنند. و با اعتقاد به چنين مالكيت كه يك نوع اعتقاد به الوهيت است، درخواست شفاعت، شرك محسوب خواهد شد. و لذا قرآن در مقام انتقاد از اين عقيده مى فرمايد:


( قُلْ للّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً... ).[زمر/44]


« بگو: براى خدا است حقّ شفاعت».


در صورتى كه مسلمانان درباره ى اولياى خود به چنين مقام و مالكيتى معتقد نيستند و پيوسته شب و روز آيه ى ياد شده زير را زمزمه مى كنند:


( ...مَنْ ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ... ). [بقره/ 255]


«كيست كه نزد خدا شفاعت كند جز به اذن او».


(برگرفته از منشور جاويد،آيت الله سبحاني،ج1،ص522)


پس به طور خلاصه مي توان تفاوت هاي شفاعت بت پرستان و شفاعت در ديدگاه شيعه را چنين بيان كرد:


1-شفاعت نزد بت پرستان ، شفاعتي همراه با پرستش بت ها بوده و علت مشرك بودن آن ها هم همين عبادت و پرستش بت ها بود نه اينكه بت ها را شفيع خود قرار مي دادند.


2-بت پرستان ،بت ها را شفيع مي دانستند به صورت استقلالي :يعني با اختيار خود و نه به اذن خدا و مستقلا شفيع ميشدند به خلاف شفاعت صحيح كه با اذن خداوند است. بت پرستان همین تصور را داشتند و می گفتند آفرینش منحصراً در دست خداست و کسی با او در این کار شریک نیست، ولی در اداره ی جهان بت ها با او شریک اند. یعنی شرک آنها در "ربوبیت" بود نه در "خلقت".


3-بت پرستان از بت هايي درخواست شفاعت مي كردند كه هيچ نفعي براي آن ها نداشت و عمل آن ها جاهلانه بود به خلاف شفاعت صحيح كه از كساني در خواست شفاعت مي كنند كه از طرف خدا شفيع هستند.


موفق و مويد باشيد


موضوع قفل شده است