حكم جاهلانه خلیفه دوم

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
حكم جاهلانه خلیفه دوم

وقتی کسی به این سن می رسد، مردم می گویند: به تکلیف رسید. براساس قانون دین اسلام، هر یک از دختر و پسر با شرایط خاصی بالغ شده و به سن تکلیف می رسند. سن تکلیف زمانی ست که واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح برای شخص معنی پیدا می کند و در صورت انجام دادن عملی که جرم محسوب می شود و اثبات آن در محکمه قضاوت، تعزیر یا حدّ بر او جاری می شود.شرایط بلوغ پسردر فقه اهل سنت، از این قرار است: احتلام، روئیدن مو بر عانه و سن مشخص. (1) در این بین اما خلیفه دوم اهل تسنن عمر بن خطاب، نظر دیگری دارد. به این داستان جالب توجه فرمائید.پسری از اهالی عراق دزدی کرده بود. درباره این که باید دست او را به جرم دزدی قطع کنند یا نه، به عمر نامه نوشتند. عمر در پاسخ نوشت: او را وجَب کنید، اگر قدش شش وجَب است، دستش را ببرید. در اجرای فتوای عمر، قد آن پسر را وجَب کردند، دیدند از شش وجب چند بند انگشت کمتر است، پس رهایش کردند. (2)می توان گفت که سن تکلیف یکی از ابتدایی ترین مسایلی ست که هر انسان مسلمان باید از آن اطلاع داشته باشد، چون در این سن است که بایدها و نبایدهای الهی متوجه انسان می شود. از سوی دیگر، آخرین دین باید ظرفیت جهانی داشته و بتواند متناسب با تمام نژادها و اقوام، مطالب خود را بیان کند. حال اگر اندازه قد اشخاص در دین به عنوان معیار تکلیف باشد، برخی از نژادها هرگز مکلف نخواهند شد، یا بعضی از اقوام در سنین بسیار پائین به سن تکلیف خواهند رسید.آیا خلیفه این شرط را از پیش خود به عنوان معیار بالغ شدن معین کرده است، یا در این زمینه حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم وجود دارد؟ اگر شرط قد، معیاری ساختگی از سوی عمر است و ریشه ای در کتاب خداوند و سنت نبوی صلوات الله علیه وآله ندارد، در مورد خلیفه ای که چنین بدعتی در دین نهاده است، چه قضاوتی می کنید؟ اگر این شرط از جانب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم بیان شده است، پس چرا خبری از آن حدیث در کتب اهل سنت نیست؟ آیا عمر بن خطاب از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فقیه تر بوده است؟ اما اکنون، آیا هنوز هم شرط وجب در مورد بلوغ برقرار است؟ آیا در مورد دختران نیز وجب معیاری برای بلوغ محسوب می شود؟ اگر کسی تا پایان عمر به میزان وجب معین شده نرسید، هرگز به تکلیف نخواهد رسید؟… ————————————————————-پی نوشت ها:1- السنن الکبری، بیهقی، جلد5، صفحه54-592- کنز العمال، متقی هندی، جلد5، صفحه544، شماره13887، ناشر: موسسة الرسالة، بیروت، لبنان