آیة الله نعیم آبادی و اشاره ای کوتاه درباره تعصب

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیة الله نعیم آبادی و اشاره ای کوتاه درباره تعصب

[=&quot]بحث ما پیرامون چهره ای که تعصب از یک متعصب می سازد بهترین ترسیم در بیان امام صادق ع :ادمی خشن قصی القب بی حیا سوار شونده بر مرکب معصیتها حمله ور بر شخصیت انسانها و خود انسانها و سیر نشو از دعواها و خصومتها و درگیری ها اصلا از دعوا خوشش می اید و سیر هم نمی شود روز نو دعوای نو اصلا لذت می برد این چهره ای است که امام صادق از یک متعصب حالا در هر چیزی جز تعصبهای حق تعصبهای غیر منطقی یک همچو چهره ای را پرورش می ده .ما برای اینکه روشن بشه با مثال و نمونه این حدیث را ببینیم پرداختیم به بررسی یک پدیده شوم در قبل از اسلام زنده به گور کردن دختران ما باورمون نمی شه ،می شه کسی بچه خودش را زیر خاک پنهان کنه اصلا تصورش برای ما مشکل است که ادم عزیز دلش را بره قبری بکنه هل بده توی قبر و بعد هم خاک بریزه روش بره ،اصلا تصورش هم برای ما مشکل است.اما این اتفاق افتاده تاریخ هم نقل نکرده نص قران است یعنی یکی از حوادثی که در تاریخ بشر حتما اتفاق افتاده همین است .عجیب است ادم در تاریخ این پدیده زشت می خواند مو بر بدنش راست می شود مفسران دو رقم بر انجام این کار ذکر کرده اند .که پیداست این دو شیوه معمول بوده یا در هر قبیله ای که مرتکب این جنایت می شدند هر دو شیوه معمول بوده یا نه دریک قبیله این شیوه و در دیگر قبیله شیوه دیگری.تفسیر جامع قرطبی میگه زنی که در حال زایمان بود می بردند نزدیک گودی بچه به دنیا می امد اگر دختر بود همانجا توی گودی می انداختندش این کار اصلا خود مادر انجام میدادوامااگر پسر بچه ای به دنیا می اورد ان را نگه می داشت.اما روش دیگر روشی است در تفسیر مرحوم ابولفتوح که بسیار تفسیر متین و ارزشمندی است.عرب چون خواستی که دختری را نه بکشد.پیراهنی بکردی او را از پشم شتر یا گوسفند و او را در همره شتر میکردند تا شبانی بکند.بطور معمول او را نمی کشتند مثل عروسی او را به خاک می سپردند چون می خواستند او را بکشند تا شش سالگی به او می رسیدند و بعد از شش سالگی به مادر می گفتند او را ارایش کن که می خواهم او را عروس کنم بعد از زیبا کردن و لباس نو را برا و می کردن و بعد او را بالای قبر می بردند و او را به داخل قبر هل میدادند و خاک بر روی او می ریختند.چون می گفتند قبر بهترین دامادی است که با وقار است و از او خوب نگه داری می کند.شاعری از عرب می گوید ان چیزی که بهتر از همه زنان را پنهان می کند قبر است این به عنوان یک امتیاز است که دخترش را دفن کند.در ستارگان ستاره ای است به نام بنات نعش خداوند هم وقتی بنات را قرار داده نعش هم درکنارش قرار داده .از نظر عربهایی که این وحشی گری را انجام می دادند .زیباترین بهترین باوقارترین و مطمئن ترین شوهرقبر بود.بشر چقدر سقوط میکند .هر پدری که دخترش به حد بلوغ برسد سه تا شوهر وجود دارد اول شوهری که او را حفظ کند شوهر دوم خانه ای که او را پنهان کند و شوهر سوم قبر و در بین این سه شوهر قبر مطمئن ترین است ولی این برنامه در همه قبائل عرب نبوده .خوب ریشه این کارها چه بود چه می شد که باعث این کار و ریشه این کار چه بود تعصب.نکنه دخترم بزرگ بشه کسی به خواستگاریش نیاد یا خواستگارش هم کف ما نباشد یا در جنگ اسیر شود.وقران می گوید وقتی که خبر میدادند که صاحب دختر شده از خشم صورتش سیاه می شد و خود را از دیگران پنهان می کرد و یا او را در خاک پنهان می کرد.یکی دو نمونه از تاریخ ذکر شده بیان می کنم .نمونه اول از تفسیر قرطبی. قیس بن عاصب خدمت رسول خدا امد .عرض کرد یا رسول لله من هشت تا از دخترانم را در خاک پنهان کردم حالا مسلمان شدم حالا چکار کنم فرمود به عدد هر دختر یک بنده را ازاد کن گفت من فقط شتر دارم فرمود در مقابل هر یک از انها یک شتر قربانی کن.داستان دیگری امد خدمت حضرت رسول گفت من هشت یا دوازده تن از بچه هام کشته ام به غیر از یکی که همسرم از من پنهان کرد یک روز وارد منزل شده همسرم گفت نمی خواهی میوه دلت را ببینی گفتم عیبی ندارد گفت این دخترت یازده تا که از بین بردیم این یکی را نگه داشتم من خشمگین شدم دختر را به بیابان بردم و قبر کندم و دختر را در خاک کردم .این پدیده شوم در عریان ترین شکلش زنده به گور کردن دختر دوازده ساله دختر شش ساله را ارایش کنی و او را در خاک کنی وقبررا بهترین شوهر برای دختر بدانی.ریشه اش تعصب است اگر برای زشتی تعصب فقط همین را بگوییم انسان باید به خودش بنگرد .انسان خویشاوندش دعوا کرده بدون انکه بداند حق با کیست به صورت مقابل می کوبد و همینطور تعصب در باره محله شهر مثلا بندری به کرمان برود و دعوایی شود بدون انکه بداند حق با کیست فقط چون کرمانی نیست و بندری است او را بزنید.تعصب نسبت به بچه ها نسبت به فامیل و دلبستگی های غیر منطقی که ان دل بستگی ها محرک انسان باشد نه خرد و عقل و دین به ان می گویند تعصب.تعصب محلی شهری منطقه ای استانی فامیلی زبانی نژادی رنگی یکی بگه رنگ من سفید است من افضلم سفید بگه من افضلم سیاه بگه من افضلم .اسلام می گوید تمام اینها جز خرافه چیزی نیست اگر خودت را ساختی افرین بر تو .قران:زبانهای مختلف رنگهای مختلف برای اینکه همدیگر بشناسید حالا این تمایزها را پایه تفاخرها قرار دهیم اینها پایه شناختها است[/][=&quot].وهمه ما انسانها یکی هستیم مادرمان حوا و پدرمان ادم.[/]

برچسب: 


سلام علیکم جمیعا

همانطوریکه امیر احمدی عزیز اشاره فرمودید تعصبات اشکال و انواع مختلفی دارد.

تعصبات قومی - نژادی و از طرفی عقاید منحرفی که بانی ایجاد بخش اعظمی از این تعصبات و انحرافات هستند.

از طرفی ادیان الهی مخالف با تعصبات کورکورانه
و موافق با تعصبی با منشا فهم و درک هستند.

بقول معلمم که در دعائی میفرمود خدا یا به متعصبان ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب عطا فرما

آمین یا رب العالمین.

یاحق

با سلام خدمت شما و تشکر از بحث خوبتان.
دوستان عزیز لازم به ذکر است که تعصب به دو قسم مذموم و ممدوح تقسيم مي شود.[ناصر مكارم شيرازي، اخلاق در قرآن، ج 2، ص 217.]
تعصب كه بار منفي دارد و به معناي لجاجت، تكبر و وابستگي غير منطقي و غير معقول به كسي يا چيزي است، پيامدهاي منفي و تقلي كوركورانه و جمود انديشي را در پي دارد. تعصب بدين معنا از منظر اسلام مذموم بوده و در آموزه هاي ديني از آن شديدا‍ً نكوهش شده است،[ اصول كافي، ج2، ص 308؛ سورة فتح، آية 26.] تا آنجا كه پيامبر(ص) آن را يكي از ويژگي هاي جامعة عصر جاهليت خواند و فرمود: "هر كس در دلش به اندازة خزدلي عصبيّت باشد خداوند روز قيامت او را با اعراب جاهليت محشور مي كند".[ اصول كافي، ج 2، ص 308.] همو فرمود: "كسي كه مردم را دعوت به تعصّب كند از ما نيست و كسي به خاطر تعصّب بجنگد از ما نيست...".[سنن ابي داود، ح 5121، به نقل از اخلاق در قرآن، ج 2، ص 211.]

امام علي(ع) نيز تعصب غير منطقي را عامل انحراف و بدبختي خواند.[نهج البلاغه، خطبة قاصعه.]
تعصب به معناي حمايت از دين و تلاش در نگهباني از دين و كوشش در خصوص ترويج آن، ممدوح بوده و در آموزه هاي ديني بدان سفارش شده است. تعصب ديني كه گاهي از آن به غيرت ديني ياد مي شود، آن است كه هرگاه به دين و مقدسات و ارزش هاي آن اهانت شود و دين زدايي و ارزش ستيزي ظهور نمود، مسلمانان نبايد در برابر آن بي اعتنا باشند، بلكه بايد با بهره گيري از خِرَد و زمان شناسي و جامعه شناسي، به دفاع از دين و مقدسات آن بپردازند.

همان گونه كه بزرگان دين در برابر اهانت به دين بي اعتنا نبوده، حتي براي حفظ دين و ارزش هاي آن زحمات طاقت فرسا را متحمل شده و بعضاً به شهادت رسيدند بي ترديد يكي از علل اصلي قيام امام حسين(ع) حفظ دين و ارزش هاي آن بود در قيام امام حسين(ع) غيرت و تعصب ديني به اوج خود رسيد. امويان دين ستيز، دين و مقدسات آن را مورد تعارض قرار داده و از دين جز پوستي باقي نگذاشته بودند از اين رو امام حسين(ع) با خطبه خواندن و سخنراني مردم را به غيرت ديني فرا خواند و مرگ در راه دين را افخار و زينت دانست: خط الموت علي وُلُد آدم مخطّ القلادة علي جيد الفتاة...".[ كشف الغمه، ج2، ص 241.] همچنين امام حسين(ع) در نامه اي به مرم بصره اعلام نمود كه دين و ارزش هاي آن مرده و بدعت ظهور نموده است: "من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبر فرا مي خوانم. سنّت مرده و بدعت زنده شده ا ست...".[تاريخ طبري،‌ج 4، ص 266، الكامل في التاريخ، ج 4، ص 23؛ مقرّم مقتل الحسين، ص 141 - 142.]

كلمات امام دو پيام مهم داشت: يكم دين زدايي و افول غيرت ديني جامعه را فرا گرفته است.
دوم - امام حسين(ع) همگان را به غيرت ديني فرا خواند و به مسلمان گوشزد نمود كه نبايد در برابر دين ستيزي و ارزش زدايي امويان بي تفاوت باشد.
نكتة قابل دقت آن است كه امام حسين(ع) دشمنان خويش را نيز به غيرت ديني فرا خواند. حضرت در كربلا فرمود: "ألا ترون إلي الحق لا يعمل به و إلي الباطل لا يتناهي عنه... فإنّي لا أري الموت إلا سعادة و الحياة مع الظالمين إلا برماً".[مقتل مقرم، ص 194؛ مقتل خوارزمي، ج 2، ص 5؛ حليه الاولياء،‌ج 2، ص 39؛ العقد الفريد، ج 3، ص 366.]

تيغ بهر عزّت اين است و بس مقصد او حفظ آيين است و بس[كليات اقبال لاهوري، ص 75.]
ائمة ديگر نيز به حفظ دين اهميت مي دادند، زيرا در برابر دين زدايي بي اعتنا نبودند و به ارزش هاي ديني سخت اهميت مي دادند. قيام و صلح و سكوت ائمه(ع) در راستاي حفظ دين صورت گرفت و براي حفظ دين به شهادت رسيدند.
در عصر امام راحل(س) با حكم ارتداد سلمان رشدي به همة مسلمانان درس داد كه بايد تعصب و غيرت ديني خويش را حفظ كنند، زيرا دين و مقدسات آن را با هيچ مصلحتي نمي توان معامله كرد. فتواي امام راحل(س) در زماني صادر شد كه دين ستيزان و دين گريزان او را متهم به سنت گرايي نموده و او را مخالف بيان و انديشه خواند؛ ولي غافل از آن بودند كه آن امام فرزانه غيرت ديني را سنت پذيرفته شده دانسته و براي آ ن همة تهمت ها را تحمل مي كند. تعصب ديني بايد بر اساس زمان و جامعه شناسي و خرد ورزي صورت گيرد، در غير اين صورت تعصب ديني به عصبيت كور كورانه تبديل شده، پيامدهاي منفي در پي خواهد داشت. اگر غير ديني بر اساس عقلانيت و رشد سياسي و فرهنگي صورت نگيرد، ممكن است تبديل به نوعي خشونت گرايي شود كه با جامعة ديني همسويي ندارد.

موضوع قفل شده است