عدالت بین 4 زن !!!

تب‌های اولیه

351 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدالت بین 4 زن !!!

با سلام

بعضی با استناد به 2 آیه قرآن که دریکی میفرماید :

فانکحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم إلا تعدلوا فواحدة

و آیه : ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم ، چنین نتیجه گیری کرده اند که چون خدای متعال فرموده هرگز نمیتوانید بین زنان عدالت برقرار سازید پس طبق آیه اول باید به یک زن اکتفا کنید !

اما جواب شبهه فوق از زبان شریک قرآن :

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن نوح بن شعيب، ومحمد بن الحسن قال: سأل ابن أبي العوجاء هشام بن الحكم فقال له: أ ليس الله حكيما؟ قال: بلى وهو أحكم الحاكمين، قال: فأخبرني عن قوله عزوجل: " فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم إلا تعدلوا فواحدة(1) " أ ليس هذا فرض؟ قال: بلى، قال: فأخبرني عن قوله عزوجل: " ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل(2) "
اي حكيم يتكلم بهذا فلم يكن عنده جواب فرحل إلى المدينة إلى أبي عبدالله (ع) فقال: ياهشام في غير وقت حج ولا عمرة؟ قال: نعم جعلت فداك لامر أهمني إن ابن أبي العوجاء سألني عن مسألة لم يكن عندي فيها شئ قال: وماهي؟ قال: فأخبره بالقصة فقال له أبوعبدالله (ع): أما قوله عزوجل: " فانكحوا ماطاب لكم من النساء مثنى وثلاث ورباع فإن خفتم الا تعدلوا فواحدة " يعني في النفقة وأما قوله: " ولن تستطيعوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقة " يعني في المودة، قال: فلما قدم عليه هشام بهذا الجواب وأخبره قال: والله ماهذا من عندك.اصول کافی
___________________________________
(1) النساء: 3.
(2) النساء: 128.

ابن ابی العوجاء ازهشام ابن حکم سوالی میپرسد آیا مگر نه اینستکه خداوند حکیم است هشام گفت بلی خداوند احکم الحاکمین است .

ابن ابی العوجاء میپرسد : پس به من بگو چرا خدا وند در جایی از قرآن میفرماید : فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً

ایا این مسئله مسلم وقطعی نیست ؟

هشام : بلی

ان ابی العوجاء: پس بگو چرا خداوند در این آیه چنین میفرماید : وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ

بگو ببینم کدام حکیمی چنین سخن میگوید؟

اما هشام جواب آنرا نمیدانست تا اینکه به مدینه سفر کرد .

امام صادق علیه السلام از پرسیدند ای هشام الآن نه وقت حج است و نه وقت عمره به چه منظوری به مدینه آمده ای؟

هشام: آری فدایت شوم برای امر مهمی خدمت رسیده ام .

ابن ابی العوجاء سوالی پرسیده که من جوابش را نمیدانم .

وانگاه قضیه را برای امام صادق علیه السلام نقل میکند

وامام علیه السلام جواب او را چنین فرمودند : اینکه خدا میفرماید : فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى‏ وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً

منظورش از این عدالت عدالت در نفقه است

اما اینکه میفرماید وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ فَلا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَة

منظورش عدالت در محبت است

هشام میگوید وقتی این جواب را برای ابن ابی العوجاء بردم او چنین گفت به خدا قسم این جواب از آن خودت نیست .

وبهتر از این جوابی پیدا نمیشود .یعنی عشق و محبت چون باختیار خود انسان نیست نمیتواند بعدالت تقسیم شود اما نفقه میتواند بعدالت تقسیم شود پس تعدد ازدواج بلا مانع است.

خیر البریه;93747 نوشت:
عدالت بین 4 زن !!!

سلام
بحث تعدد زوجات در زمان ما چندان موضعیتی ندارد چون نه شرایط مالی آن موجود است نه شرایط فرهنگی و نه زنان امروز زنان دیروزند و....
البته جای مباحث علمی محفوظ است
موفق در پناه حق

سلام به همه دوستان مخصوصا جناب خير البريه :Gol:

ممنون از مطالبتون اطلاعاتمون زياد شد اگه فكر ميكرديم تو حكم تعدد زوجات اسلام به عواطف زنان هم توجه و شده و خدا به مردا سفارش كرده اگه نميتونيد عدالتو رعايت كنيد براي اينكه خانوماتون اذيت نشن اين كارو نكنيد فهميديم اين برداشتمون هم اشتباه بوده عواطف اونقدرا هم مهم نيست و در هر صورت آقايون اجازه اين كارو دارن :hey:

چقدر جالبه كه وقتي آدم وارد تاپيكاي مربوط به كاراي خانوما ميشه مثل آشپزي بحث از دايره شرع و وظايف خارج ميشه و ميشه اخلاق و هنر زن و ... و بحث به كيفيت كاري هم كه وظيفه نيست ميرسه .
ولي وقتي تاپيكا مربوط به حقوق مردان باشه مهم ميشه حكم اسلام :vamonde: عواطف زنان و علاقه به همسر كه زن نميخواد اونو از دست بده ميشه حسادت و غيرتي كه كفره و ....

:deldari:اينم براي خودم .

سورنا;99159 نوشت:
چه دینی!!! ازدواج بدون عشق

هیچ ازدواجی بدون عشق نمی شود ولی عشق هم همه زندگی نیست

تعدد زوجات هم به لحاظ نیاز (بعضی)مردان وهم نیاز(بعضی) زنان یک ضرورت است

در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن رو به رو مى شویم، که با مطالعات زود گذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند، مخصوصاً غربى ها در این زمینه به ما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به مردان اجازه داده براى خود «حرمسرا» بسازند و به طور نامحدود همسر بگیرند. وخود در حرم سرایی به وسعت همه شهر هستند.
در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده، و نه تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نا محدود قرار داده است.
توضیح این که: با مطالعه وضع محیط هاى مختلف قبل از اسلام، به این نتیجه مى رسیم که تعدد زوجات به طور نامحدود، امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند.(چنانچه الان)
بنابراین، تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست، بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورت هاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است.

قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند

نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده، مسأله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته; زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که
1)- مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند، و در جنگ ها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند.
2)- نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان، از زنان طولانى تر است(60سال); زیرا زنان در سنین معینى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند(در پنجاه سالگی ) در حالى که در مردان چنین نیست.
3) نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل، عملاً ممنوعیت جنسى دارند، در حالى که در مردان این ممنوعیت ها وجود ندارد.پس زنان 26 سال ومردان 60 سال.
4)-گر چه تعداد موالید پسر از دختر بیشتر است (نسبت جنسیت104) ولی بخا طر مرگ ومیربیشتر پسران همیشه دختران بیشترند.

5)-زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولاً نمى توانند به عنوان همسر اول، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مسأله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند.
همان طور که در مطبوعات مختلف، مى خوانیم: این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مسأله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى کنند.
با در نظر گرفتن این واقعیت ها در این گونه موارد، که تعادل میان مرد و زن به عللى به هم مى خورد، ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم:

انتخاب یکی از سه راه

1 ـقناعت به یک همسر
مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند وبا نیاز های خود مبارزه کنند و زنان اضافى هم تا پایان عمر، بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازها واحساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم.این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود، جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست.
به تعبیر دیگر، مسأله تعدد همسر در موارد ضرورت را نباید تنها از دریچه چشم همسر اول، مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند، کسانى هستند که یک مسأله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند.
زیرا مسأله تعدد همسر،
هم از زاویه دید مرد
هم از زاویه دید همسر اول
هم از زاویه دید همسر دوم
باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع، در این باره قضاوت کنیم.

2)راه دوم رسمیت دادن به ارتباط آزاد وفحشا

ـ مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.

و اگر راه دوم را انتخاب کنیم، باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند، نه تأمینى دارند و نه آینده اى، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آن را تجویز کند.

انتخاب بیش از یک همسر برای آنان که نیاز بیشتر دارند

3 ـ کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر «جسمى»، «مالى» و «اخلاقى» مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند، به آنها اجازه داده شود بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند.
مسلماً غیر از این سه راه، راه دیگرى وجود ندارد.
بنابراین، تنها راه سوم باقى مى ماند که هم به خواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى این دسته زنان ومردان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى بر کنار است، و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد.
البته باید توجه داشت: جواز تعدد زوجات ـ با این که در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است، و از احکام مسلّم اسلام محسوب مى شود ـ اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است.
زیرا زندگى در سابق شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد بر مى آمد، ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند، مراقب عدالت همه جانبه باشند، و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوا و هوس باشد.
جالب توجه این که: همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربى ها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مسأله کاملاً آشکار ساخته است.
مثلاً بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگ زده، و مخصوصا کشور آلمان، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چاره جوئى و حل مشکل در مسأله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه «الازهر» خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن، همان فحشاء وحشتناک و بى بند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت.
از همه اینها گذشته، تمایل پاره اى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد، قابل ملاحظه نیست، اما:
گاه مى شود بر اثر عقیم بودن زن، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى کند.
و یا گاهى، بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اول بر انجام این خواسته غریزى، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بیند، حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود، از طرق نامشروع، اقدام مى کند در این گونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد.
لذا حتى در کشورهائى که تعدد همسر قانوناً ممنوع است، عملاً در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى «گوستاولوبون» قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است، یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و به هنگام مقایسه آن با روابط آزاد و نامشروع مردان، با چند زن، در اروپا چنین مى نویسد:
«در غرب هم با وجود این که آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدد زوجات) نمى کند، با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتاب هاى قانون مى بینیم! و الاّ گمان نمى کنم بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست!
راستى من متحیرم و نمى دانم تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟ بلکه من مى گویم که اولى از هر حیث از دومى بهتر و شایسته تر است».
البته نمى توان انکار کرد، بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرم سراهاى ننگینى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند.
ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟

نقل قول:

چه دینی!!! ازدواج بدون عشق
فقط نفقه تقسیم بشه همه چی حله؟

با سلام

دوست محترم اگر توانایی استقامت در مناظره را دارید بسم الله شروع کنید ، نه اینکه مطلبی بنویسید و خداحافظ .

در ابتدا خدمت کسانیکه از روی هوا وهوس مینویسند عرض کنم که قبل از ورود به بخش : قرآن وحدیث : حداقل نگاهی پیرامون مطلبتان در قرآن واخبار بیندازید تا بتوانید از آن دفاع کنید .

اما اینکه فرمودید چه دینی و ازدواج بدون عشق ... پس معلوم میشود که حد اقل آگاهی از دین ندارید یا تجاهل میکنید مگر در قرآن نخواندید :

ومن آياته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکوا اليها و جعل بينکم موده و رحمته ان في ذلک لايات لقوم يتفکرون :

یکی از آیات خدا این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با آنان انس بگیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد .

رسول اکرم : ميفرمايد ( ان خيرکم نسائکم الولود والودود العفيفه ) ( بهترين زنان شما ، زنان فرزند آور ، بسيار دوستدار وپاکدامن هستند )

خدای سبحان فرمود : ( و عاشرو هن بالمعروف ) با زنانتان بخوبی رفتار کنید .

حضرت صادق (ع) از پدرش نقل کرده که فرمود: ( هر کس زن گرفت بايد او را گرامي دارد و به او احترام کند ) حضرت علي ( ع) ميفرمايد ( زنان امانت خدا برشما هستند به ايشان زيان نرسانيد و برايشان سخت نگيريد )

نبي اکرم (ع) ميفرمايد : ( اين سخن مرد که به همسرش ميگويد : واقعاً تو را دوست دارم هرگز از قلبش خارج نخواهد شد : ونيز ميفرمايد : ( هرچه ايمان انسان کامل تر باشد به همسرش بيشتر اظهار محبت مينمايد ) امام صادق ( ع) ميفرمايد : محبت و دوستي زنان يکي از اخلاق پيامبران است .

ضمنا نیک بدانید که اگر تعالیم اسلام در باره بانوان نبود امروز اسمی از زن برده نمیشد.

مساله دیگر گویا پیرامون موضوع دقت نمیکنید وحاشیه میروید بحث در باره شبهه عدالت بین 4 زن از نظر مادی ومعنوی بود .

وسایر توصیه های اخلاقی قرآن در مورد حقوق زنان را در آدرس زیر ببینید :

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=18395&AyeID=514&ltr2=1

با سلام

تکرار میکنم هر چند که در پست 6 گفته ام :

نقل قول:

در ابتدا خدمت کسانیکه از روی هوا وهوس مینویسند عرض کنم که قبل از ورود به بخش : قرآن وحدیث : حداقل نگاهی پیرامون مطلبتان در قرآن واخبار بیندازید تا بتوانید از آن دفاع کنید .

راست و دروغ با ادعا نیست با سند است .هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین .

برای افزایش اطلاعات لینک زیر مناسب و امروز بروز شده است:

https://sites.google.com/site/hojjah/zan.zip

نقل قول:
ـقناعت به یک همسر
مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند وبا نیاز های خود مبارزه کنند و زنان اضافى هم تا پایان عمر، بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازها واحساسات این گونه زنان را نادیده بگیریم.این مبارزه اى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود، جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست.
اونایی که زن دوم میخوان میرن سراغ زنهای جوونتر و زیباتر،هیچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره
میرن مثل ناصرالدین شاه حذمسرا ایجاد میکنن کلی آدم دیگه رو از ازدواج محروم میکنن، منشی شرکتایی که زن صاحب شرکت میشن، اونا که خواستگارم زیاد داشته باشن،با صاحب شرکت که ثروتمنده ازدواج میکنن
کی میره زنیو بگیره که چنتا بچه داره؟؟؟

مگه طرفدارای چندهمسری نمیگن سنت پیامبره؟
پچرا مثل پیامبر زنهای پیر و بیوه نمیگیرن؟؟ چرا زنهایی که بچه دارن نمیگیرن که به بچه هاشون کمک کرده باشن؟

مگه نمیگین چندهمسری برای هوس بازی نیست ولی ما دیدیم که بیشتر برای از روی هوسه هدفای دیگش اصلا تحقق نمیپذیره

سلام دوستان

کمی منصفانه فکر کنید

زنان که هر ماه حدود نصف اش را که در روز های زنانه اند

و هم برای خودشون نزدیکی و ابراز احساسات سخته و هم برای مرد ضرر دارد

بعد که زود یائسه می شوند اصلا حوصله ندارند کار کنند

حالا می ماند و یک مرد که در روز ممکن است چنذ بار ارضاء شود و نیاز به یک همسر مهربان داشته باشد

حال اگر یک زن در چنین شرایط باشد مرد چه کار باید کند؟

زنا کند؟

البته در این موارد بهترین الگو معصومین هستند

مثل پیامبر که تا وقتی حضرت خدیجه(س) زنده بودند ازدواج نکردند و بقیه امامان مان هم فکر کنم همین طور بودند

سلام

مگه ام امومنین عایشه دوشیزه نبودند؟:Gig::Gol:

با سلام
درآيه سوم سوره نساء آمده است :
‌‌«وان خفتم الا تقسطوا في اليتامي فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثني و ثلث و رباع فان خفتم ألا تعدلوا فواحده او ما ملكت ايمانكم ذلك ادني ألا تعولوا»
خداوند در آيه قبل مي فرمايد :اموال يتيمان را به خو دشان بدهيد و اموال بد خودتان را با اموال خوب آنان عوض نكنيد و اموال آنان را با اموال خودتان مصرف نكنيد زيرا كه اين عمل گناه بزرگي است .
خداوند در اين آيه مي فرمايد: اگر مي ترسيد از اينكه به هنگام ازدواج با دختران يتيم رعايت عدالت را درباره آنها نكنيد با آنها ازدواج نكنيد بلكه با زنان ديگر ازدواج كنيد .
دو زن بگيرد يا سه زن بگيريد و يا چهار زن بگيريد واگر مي ترسيد دربارهء اين چند زن عدالت را رعايت نكنيد در اين صورت يك زن بگيريد و يا كنيزاني كه مالك آنها هستيد زن انتخاب كنيد اين كار براي دوري از ستم خوبتر است .

با آمدن اين آيه مسلمانان موظف شدند بيش از چهار زن نگيرند ولي پيش از آمدن آيه تعدد زوجات حد و حدودي نداشت و هر كس هر چه قدر مي توانست مي گرفت ولي قرآن به چهار زن محدود ساخت و از اين هم بالا تر رفت و فرمو د : اگر بين اين چهار زن عدالت نكنيد يك زن ا نتخاب كنيد .
عدالتي كه در اين آيه آمده است مربوط به رفاه ، آسايش ، وسايل زندگي ، رفتارهاي زناشويي ، احترام به يكديگر ، مراعات شخصيت آنان و مانند اينها است و انسان مي تواند در ميان چهار همسر ، در تاْمين زندگي آنان و ادارهْ زندگي آنان به عدالت رفتار كند .
به عنوان مثال امسال اين همسر را به مكه مي برد و سال آينده همسر ديگر را و هر دو را با هواپيما مي برد ولي اگر يكي را با هواپيما ببرد و ديگري را با اتوبوس ببرد ، اين عدالت نيست و يا از يكي با چلوكباب پذيرايي كند و از يكي با آبگوشت، اين عدالت نيست.
ولي مهر و محبت قلبي در اختيار انسا ن نيست ، ممكن است انسان يكي را بيشتر دوست بدارد و يكي را كمتر دوست بدارد .
(تفسير اين آيه در الميزان ج چهارم و در نمونه ج سوم آمده است)
در آيه 129 سوره نساء آمده است :
« و لن تستطيعوا ان تعدلوا بين النساء و لو حرصتم فلا تميلوا كل الميل فتذروها كالمعلقه و ان تصلحوا و تتقوا فان الله كان غفورا رحيما»
خداوند مي فرمايد : شما هرگز نمي توانيد بين زنان خودتان به عدالت رفتار كنيد گر چه بسيار علاقه مند به عدالت ورزي باشيد ولي كاري نكنيد كه همه علاقه قلبي شما متوجه يكي شود و آن يكي را بصورت بلا تكليف در آوريد اگر شما راه اصلاح و تقوي را در پيش بگيريد براي شما بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است .

در آيه سوم سوره نساء فرموده : بين زنان خود به عدالت رفتار كنيد ممكن است انسان چنين بپندارد كه نمي توان در برابر چهار نفر زن به عدالت رفتار كرد و چون اين چهار زن مساوي نيستند و ممكن است برخي از آنان داراي خصوصياتي باشند كه دل مرد بيشتر به او متوجه باشد و اين ميل قلبي با عدالت نمي سازد و بايد كاري بكني كه حتي همه را يكسان دوست بداري تا عدالت كامل و واقعي تحقق بيابد اگر انسان چنين بپندارد در اين صورت هيچ كس نمي تواند بيش از يك زن بگيرد. در حاليكه بايد اين همه زن در جامعه شوهر داشته باشند.

قرآن كريم با اين آيه به مسلمانان فهمانيد كه اگر شما بخواهيد از هر جهت عادل باشيد اين نشدني است ولي شما زنان زياد بگيرد و عدالت اقتصادي، اجتماعي و خانوادگي را دربارهء آنان مراعات بكنيد و آنها را دوست هم داشته باشيد ولي لازم نيست كه همه را مساوي دوست داشته باشي چون در اختيار انسان نيست و ممكن است برخي از آنان را بيشتر دوست داشته باشي ولي آنچه لازم است اين است كه شما بايد علاوه بر تامين زندگي آنان ، آنها را دوست بداري و چنين نباشد كه برخي از آنان را دوست داشته باشي و برخي را اصلا دوست نداشته باشي .

اگر يكي از آنان را اصلا نخواهي او ديگر نه زن تو حساب مي شود و نه زن ديگران .
اگر اين كار را كردي ستم كرده اي.
بنابراين مراد از اين عدالت كه در اين آيه 129 نفي شده عدالت قلبي است و مراد از عدالت در آيه سوم عدالت اقتصادي و اجتماعي و خانوادگي است . (تفسير آيه 129 در الميزان ج 5 ص 101 و در تفسير نمونه ج 4، ص 153 بطور مفصل آمده است.)

علت تعدد همسران پيامبر و امامان
پيامبر و امامان معصوم انسانهاي كامل، معصوم و محبوبترين فرد در محضر خداوند هستند خداوند از آنان راضي و آنان از خداوند راضي هستند .
پيامبران و امامان هر كاري انجام دهند ، حق و مورد رضايت خداوند متعال است .

دربارهء تعدد همسران پيامبر بايد گفت : آن حضرت در سن 25 سالگي با حضرت خديجه ازدواج كرد . و تا او زنده بود با كسي ازدواج نكرد ، پس از وفات حضرت خديجه(س) ، پيامبر اسلام همسران متعددي اختيار كرد .

اين ازدواج ها هر كدام مصلحت خاصي داشت به عنوان مثال دختر يكي از روساي قبايل را به عنوان همسر انتخاب كردند

. پدر اين دختر و خود او و بسياري از قبيلهء او اسير شده بودند . اين د ختر شوهرش مرده بود ، وقتي كه اين ها را به مدينه آوردند پيامبر اين دختر را به همسري گرفت و پس از آن پدر آن دختر كه رئيس قبيله بود مسلمان شد .
و مسلمانان اسيران آن قبيله را آزاد كردند و گفتند حالا كه پيامبر با اين قبيله فاميل شده ما نمي توانيم آنان را اسير نگه داريم و اسيران آن طايفه در اثر رفتار خوب پيامبر و مسلمانان مسلمان شدند اين ازدواج به نفع اسلام و مسلمين شد و چه مصلحتي بزرگتر كه اسلا م قوت پيدا بكند.
شما درباره مطالعه مفصل درباره ازدواجهاي پيامبر به كتابهاي زير مراجعه كنيد:
1. الصحيح من سيره النبي ج 4 ص 68 چاپ جامعه مدرسين .
2. تفسير نمونه ج 17 ص 316 چاپ جامعه مدرسين
3. نگرش كوتاه به زندگي پيامبر اسلام ، مو سسه در راه حق چاپ پنجم ،سال 1361
4. الميزان ج 4 ص 195 چاپ بيروت، در ضمن تفسير آيه 2 تا 6 سوره نساء
5. همسران رسول خدا ، عقيقي بخشايشي ، چاپ چهارم
6. ازدواج النبي ، دكتر موسي شاهين لا شه ، چاپ اول ، 1407 قمري ، رياض
البته توجه داشته باشيد كه در آن عصر اكثر مردها زنان متعدد داشتند نه اينكه مختص به پيامبر باشد. در هر زماني اگر انسان مطابق مقررات الهي رفتار كرد ، محبوب خداوند است . و اگر بر اساس مقررات الهي عمل نكرد ، محبوب خدا نيست.

منجم باشی;115898 نوشت:
این یه مورد مادر! ما که نیست! شاید مادر بقیه مومنین باشه!

سلام

اما در هر صورت احترام ایشان واجب است

مثل امام علی (ع) باشیم و همسر پیامبر را تکریم نماییم

(این وافیت دارد که امام با احترام برخورد کرده اند؟ اگر بله سند اش را می گذارید؟):Gol:

لطفا قسمت اول سخن من را ویرایش کنید )

نقل قول:
دربارهء تعدد همسران پيامبر بايد گفت : آن حضرت در سن 25 سالگي با حضرت خديجه ازدواج كرد . و تا او زنده بود با كسي ازدواج نكرد ،
این سنت واقعی پیامبره

حالا ازدواج های سیاسی پیامبر با چنتا پیرزن بعد حضرت خدیجه شبیه کدوم ازدواج مجدد آقایون بوده؟؟؟؟؟



نقل قول:
(این وافیت دارد که امام با احترام برخورد کرده اند؟ اگر بله سند اش را می گذارید؟):gol:
بیشتر از احترام میذاشتن
با اینکه عایشه خیلی کارهای بدتر از این هم درحق امام علی انجام داد

منتقد;115903 نوشت:

این سنت واقعی پیامبره

حالا ازدواج های سیاسی پیامبر با چنتا پیرزن بعد حضرت خدیجه شبیه کدوم ازدواج مجدد آقایون بوده؟؟؟؟؟


با سلام
سرکار منتقد شما اصل این قضیه را بدانید که صحیح است !و سخنی باقی نمیماند هرکسی میتونه از عهده ی این ۴ زن بر بیاد بسم الله !و هر زنی میتواند با ۳ زن دیگر زندگی کند حرفی نیست !
این مربوط به شما و بنده نمیشود احکام خداوند ثابت است و این ما هستیم که متغیر عمل میکنیم !
قرآن در این مورد کاملا پاسخگو است نه بنده و نه شما و نه هیچ کس دیگر اجازه تفسیر نادرست و برداشت نا صحیح را از آیات قرانی ندارد !
متاسفانه شما خیلی از جوانب را در نظر نمیگیرد!فراموش نکنید حکمتها را !و نکتهای ظریفی که نیاز به تعمق فکری در این احکام دارد , قرآن تمامی جوانب را در این خصوص در نظر گرفته !
بنده نمیدانم چه چیزی را میخواهید ثابت کنید؟
آیا حلال خداوند را میخواهید حرام کنید ؟
و یا نا سخن شما بر سر کسانی است که سوء استفاده میکنند از این قضیه !که این مطلب چیز دیگریست!
یا علی ع

نقل قول:
بنده نمیدانم چه چیزی را میخواهید ثابت کنید؟
بابا شما چرا اینقد زود واکنش نشون میدین،من میخوام حقمونو بگیرم دوما اعتراض کنم سوما بفهمم که عدالت در اسلام هست یا خیر
نقل قول:
آیا حلال خداوند را میخواهید حرام کنید ؟
طلاقم حلال خداست ولی ناپسنده،ولی برا موقعی که هیچ راه دیگه ای نیست،جایزه
اما آقایون طرفدار چندهمسری میگن که باید به سنت پیامبر عمل کنن و میگن خیلی صواب داره و نباید بخاطر نارضایتی همسرشون این کارو ترک کنن! چون ترک سنت پیامبره! اصلن بعضیا فکر میکنن ازدواج مجدد صواب بیشتر از یه عمر عبادت داره!
حالا بهم بگین ازدواج مجددی که آبروی فرزندان خانواده رو میبره جوری که نمیتونن سرشونو بالا بگیرن،بعدهر کدوم میرن سراغ یه اعتیاد یا خلافی،چون مادرشون خونه رو ترک کرده یا افسردگی گرفته ،چون مادر اگه چیزیش بشه اگه بخواد میتونه خانواده رو بهم بریزه، حالا این ازدواجی که باعث سکته کردن زن و خورد شدن شخصیتشو و بریدن از زندگی میشه مورد عنایت خداست؟؟؟؟؟
نقل قول:
و یا نا سخن شما بر سر کسانی است که سوء استفاده میکنند از این قضیه !که این مطلب چیز دیگریست!
یه نفرو نشونم بدین که از ین حکم درست استفاده کرده باشه
سودش بیشتره یا ضررش؟؟

ولی شایان تذکر هست

اگر احاکم خدا در چاچوب خود وصحیح باشد مشکلات ازدواج مجدد پدید نمی آید

منتقد;115920 نوشت:

بابا شما چرا اینقد زود واکنش نشون میدین،من میخوام حقمونو بگیرم دوما اعتراض کنم سوما بفهمم که عدالت در اسلام هست یا خیر

طلاقم حلال خداست ولی ناپسنده،ولی برا موقعی
اما آقایون میگن که باید! به سنت پیامبر عمل کنن و حتی کار خیر میدونن که خیلی صواب داره و نباید بخاطر نارضایتی همسرشون این کارو ترک کنن!
حالا بهم بگین ازدواج مجددی که آبروی فرزندان خانواده رو میبره جوری که نمیتونن سرشونو بالا بگیرن،بعدهر کدوم میرن سراغ یه اعتیاد یا خلافی،چون مادرشون خونه رو ترک کرده یا افسردگی گرفته ،چون مادر اگه چیزیش بشه اگه بخواد میتونه خانواده رو بهم بریزه، حالا این ازدواجی که باعث سکته کردن زن و خورد شدن شخصیتشو و بریدن از زندگی میشه مورد عنایت خداست؟؟؟؟؟

یه نفرو نشونم بدین که از ین حکم درست استفاده کرده باشه
سودش بیشتره یا ضررش؟؟


[=Verdana]
با سلام
حق شما در قرآن داده شده سرکار منتقد !
یعنی حق هر کسی چه مرد و چه زن ! اگر درست بنگرید می یابید!اگر طالب ان باشید!
اما اگر در افکارهای فمینیستی غربی به دنبال ان میگردید که سخت به بیراه رفتید !
مشکل جایگاه هاست که اگر هر کسی در جایگاه خودش قرار بگیرد تمامی مشکلات حل!
من شاهد خیلی از این ازدواجها بودم که بسیار هم مفید بوده که نتنها برای ان مرد سودی به ان عنوان که شما میگوید نداشته که میتوانسته از راهی دیگر بدون مسولیت بهترینها را بدست بیاورد !:Sham:
و مردهایی که خود زن اول اجازه داده اند !چرا جلوگیری از انحرافات جامعه و نیاز جنسی ان زنی که به دلایلی بدون شوهر مانده را در نظر نمیگیرد؟
مگر قرار است اسلام پاسخگو نباشد !!
اگر اینطور بود که شما میخواستید که الان ما هم به مسیحیت پیوسته بودیم!!
لطفا در مورد طلاق در اینجا سخنی نگوید که از مطلب خارج نشویم که ارتباطی با این موضوع ندارد.
حکم خداوند مشخص است !
یا علی ع

نقل قول:
حق شما در قرآن داده شده سرکار منتقد !
داده شده ولی برداشتای فقهی غیرمطابق شرایط زمان و نظر دیگران ازمون گرفتتش
نقل قول:
حکم خداوند مشخص است !

اگه نپیچوننش

آیه چندهمسری اینه که هیچوقت کامل نمیارنش:
و اگر میترسید که بین یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس برای شما حلال شده یک یا دو یا سه یا چهار زن

اینم اون تیکه که هیچ قانون گذاری بهش التفاط نکرده :

و اگر بیم دارید که عدالت را رعایت نکنید پس فقط یکی

حالا خوب بلدن مهریه زیادو ممنوع کنن و حلال خدا رو حروم کنن و بقیه مهریه اگه بیشتر از یه حدی بود شوهرو معاف کنن و عقد با مهریه بالا نخونن و ...

منتقد;115932 نوشت:
داده شده ولی برداشتای فقهی غیرمطابق شرایط زمان و نظر دیگران ازمون گرفتتش

اگه نپیچوننش

آیه چندهمسری اینه که هیچوقت کامل نمیارنش:
و اگر میترسید که بین یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس برای شما حلال شده یک یا دو یا سه یا چهار زن

اینم اون تیکه که هیچ قانون گذاری بهش التفاط نکرده :

و اگر بیم دارید که عدالت را رعایت نکنید پس فقط یکی


با سلام
ببینید سرکار منتقد یکی دیگه از گریزهای که شما میزنید به هم پیچاندن مطالب است و نتیجه گرفتن غلط و برداشتهای نادرست !

آیات را در کنار هم نگاه میکنیم که موضوع روشنتر شود

و آتوا اليتامى اموالهم و لا تتبد لوا الخبيث بالطيب و لا تاكلوا اموالهم الى اموالكم انه كان حوبا كبيرا (2) و ان خفتم الا تقسطوا فى اليتامى فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فواحده او ما ملكت ايمانكم ذلك ادنى الا تعولوا (3) و آتوا النساء صدقاتهن نحله فان طبن لكم عن شى ء منه نفسا فكلوه هنيئا مريئا (4) و لا توتوا السفهاء اموالكم التى جعل اللّه لكم قياما و ارزقوهم فيها و اكسوهم و قولوا لهم قولا معروفا (5) و ابتلوا اليتامى حتى اذا بلغوا النكاح فان انستم منهم رشدا فادفعوا اليهم اموالهم و لا تاكلوها اسرافا و بدارا ان يكبرو او من كان غنيا فليستعفف و من كان فقيرا فلياكل بالمعروف فاذا دفعتم اليهم اموالهم فاشهدوا عليهم و كفى باللّه حسيبا (6)
ترجمه آيات

و اموال يتيمان را پس از بلوغ به دست آنها بدهيد و مال بد و نامرغوب خود را به خوب و مرغوب آنها تبديل مكنيد و اموال آنان را به ضميمه مال خود مخوريد كه اين گناهى بس بزرگ است (2).
اگر بترسيد كه مبادا درباره يتيمان مراعات عدل و داد نكنيد پس آن كس از زنانرا به نكاح خود در آوريد كه شما را نيكو و مناسب با عدالت است : دو يا سه يا چهار (نه بيشتر)
و اگر بترسيد كه چون زنان متعدد گيريد راه عدالت نپيموده و به آنها ستم كنيد پس تنها يك زن اختيار كرده و يا چنانچه كنيزى داريد به آن اكتفا كنيد كه اين نزديكتر به عدالت و ترك ستمكارى است (3)
و مهر زنان را در كمال رضايت و طيب خاطر به آنها بپردازيد پس اگر چيزى از مهر خود را از روى رضا و خشنودى به شما بخشيدند برخوردار شويد كه آن شما را حلال و گوارا خواهد بود (4)
اموالى كه خدا قوام زندگانى شما را به آن مقرر داشته به تصرف سفيهان مدهيد و از مالشان (بقدر لزوم ) نفقه و لباس به آنها دهيد (و براى آن كه از آنها آزار نبينيد) با گفتار خوش آنان را خرسند كنيد (5).
يتيمان را آزمايش نمائيد تا هنگامى كه بالغ شده و تمايل به نكاح پيدا كنند، آنگاه اگر آنها را دانا به درك مصالح زندگانى خود يافتيد اموالشان را به آنها باز دهيد و به اسراف و عجله مال آنها را حيف و ميل مكنيد بدين انديشه كه مبادا كبير شوند (و اموالشان را از شما بگيرند) و هر كس از اولياى يتيم دار است به كلى از هر قسم تصرف در مال يتيم خوددارى كند و هر كس كه فقير است در مقابل نگهبانى آن مال ، به قدر متعارف ارتزاق كند پس آنگاه كه يتيمان بالغ شدند و مالشان را رد كرديد هنگام رد مال به آنها بايد گواه گيريد براى حكم ظاهر، ولى در باطن (علم حق ) و (گواهى خدا) براى محاسبه خلق كافى است .

[=Verdana] بيان آيات

[=Verdana] اين آيات هم تتمه آيات قبل است ، و هم توطئه و مقدمه است كه در ابتداى سوره آمده تا زمينه را براى بيان احكام ارث (مسائل مهمى از احكام ازدواج از قبيل تعدد زوجات و اينكه چند طايفه محرمند و نمى شود با آنان ازدواج كرد) فراهم سازد.
سرکار منتقد دقت بفرماید اینجا همان نکات ظریفی است که ذکر کردم
[=Verdana] و اين دو باب از بزرگترين و با عظمت ترين ابواب قوانين حاكمه در جامعه انسانى است چون عظيم ترين اثر را در تكون و هستى دادن به جامعه و بقاى آن دارند، اما مساءله نكاح براى اينكه بوسيله آن وضع تولدها و فرزندان روشن مى شود، و معلوم مى گردد فلان شخص از اجزاى اين مجتمع است يا نه ، و چه عواملى در تكون او دست داشته ، و اما ارث از مهمترين عامل تشكل يافتن جامعه است ، براى اينكه ارث ثروت موجود در دنيا را كه اساس زندگى جامعه و بنيه مجتمع بشرى در زندگى و بقا است تقسيم مى كند.
و به همين مناسبت آيات مورد بحث ، در ضمن بيان دو جهت نامبرده از زنا و هر ازدواج نامشروع و نيز از خوردن مال يكديگر به باطل نهى فرموده و راه كسب مشروع را منحصر در تجارت ناشى از رضاى طرفين دانسته و همين جا است كه دو اصل اساسى و گرانقدر از امورى كه مجتمع را تشكل مى دهد تاءسيس مى شود، اصلى در امر توليد مثل و اصلى ديگر در امر مال و اين دو امر از مهمترين امورى است كه باعث تشكل جامعه مى شود.:Sham:
و از همين جا روشن مى شود كه چرا و به چه عنايت براى بيان اين احكام در اول سوره آن زمينه چينى را كرد و بدون مقدمه مساءله انتشار نسل بشر از يك زن و مرد را پيش كشيد، آنگاه به بيان احكامى پرداخت كه مربوط به اجتماع انسانى است ، احكامى كه اصول و فروع اجتماع بشر بستگى به آن دارد، آرى ، منصرف كردن مردم از سنت هاى غلط اجتماعى كه بدان عادت كرده و افكارشان با آن پرورش يافته ، گوشت و خونشان با آن روئيده ، نياكانشان بر آن سنت ها مرده اند و اخلاقشان بر آن نمو و رشد نموده اند، كارى است دشوار و در نهايت دشوارى .
پس تشريع احكام نامبرده نيازمند به آن مقدمه و زمينه چينى بود تا بتدريج افكار را متوجه غلط بودن سنت هاى جاهليشان بكند و اين معنا وقتى روشن مى شود كه خواننده محترم در وصف و حالتى كه عالم بشريت عموما و عالم عربى خصوصا (كه سرزمينشان محل نزول قرآن بود) در آن دوره داشت ، دقت و تاءمل كند، آنگاه برايش روشن مى گردد كه چرا احكام نامبرده را بدون مقدمه بيان نكرد و چرا قرآن در همه احكام خود طريقه تدريج را طى نموده و آياتش به تدريج نازل گرديده است .

با سلام

mkk1369;115860 نوشت:
سلام دوستان

کمی منصفانه فکر کنید

زنان که هر ماه حدود نصف اش را که در روز های زنانه اند

و هم برای خودشون نزدیکی و ابراز احساسات سخته و هم برای مرد ضرر دارد

بعد که زود یائسه می شوند اصلا حوصله ندارند کار کنند

حالا می ماند و یک مرد که در روز ممکن است چنذ بار ارضاء شود و نیاز به یک همسر مهربان داشته باشد

حال اگر یک زن در چنین شرایط باشد مرد چه کار باید کند؟

زنا کند؟

البته در این موارد بهترین الگو معصومین هستند

مثل پیامبر که تا وقتی حضرت خدیجه(س) زنده بودند ازدواج نکردند و بقیه امامان مان هم فکر کنم همین طور بودند

محمد گرامی این دوگفتار را اگر بخواهیم جمع کنیم یه جورایی درست در نمی یاد !!

mkk1369;115926 نوشت:
ولی شایان تذکر هست

اگر احاکم خدا در چاچوب خود وصحیح باشد مشکلات ازدواج مجدد پدید نمی آید

حالا کدومش شد جواب من؟
شد حرف خودم
نکاتی که شما گفتین خوبن و نشون میده آیات با ظرافت کنار هم چیده شدن ولی اصل معنیش این نیست

دوباره آیه ها رو بخونین ولی بیطرفانه
این آیات نشون میده جوینده سخن اصلو بر تک همسری قرار داده فقطم از طرح کردن این مسائل بجای دادن حق به مردها ،قصد اینو داشته که به یتیمان ظلم نشه و ..،بعد هم چندهمسری رو به چهارتا محدود کرده

وقتی اینجوری اومده یعنی مسئله اصلی یتیمان هستن و بخاطر همین تعدد همسر روا دونسته شده

چه لزومی داشت که لابلای حرف یتیما آیه چندهمسری قرار داده بشه؟ اگه فقط زمینه چینی برای نشون دادن باورهای غلط بین مردم بود تو آیه چندهمسری نمیگفت: اگر بیم آن دارید که بین یتیمان عدالت را رعایت نکنید.....

آیه دو گزاره ایه،از قسمت شرط و مشروط علیه تشکیل شده
آخه آیه به این واضحیو اگه قبول ندارین، من چی بگم؟ آیه قرآن اگه بی دلیل باشه و حرف خدا نادیده گرفته بشه و بگن که شرط آیه درست نیستو ..من چی میتونم بگم؟
دیگه از قران اسمی مونده یا فقط ظاهرشه؟
قران تعیین کننده احکام فعلی ما نیست رفته به حاشیه

منتقد;115940 نوشت:
حالا کدومش شد جواب من؟
شد حرف خودم
نکاتی که شما گفتین خوبن و نشون میده آیات با ظرافت کنار هم چیده شدن ولی اصل معنیش این نیست

دوباره آیه ها رو بخونین ولی بیطرفانه
این آیات نشون میده جوینده سخن اصلو بر تک همسری قرار داده فقطم از طرح کردن این مسائل بجای دادن حق به مردها ،قصد اینو داشته که به یتیمان ظلم نشه و ..،بعد هم چندهمسری رو به چهارتا محدود کرده

وقتی اینجوری اومده یعنی مسئله اصلی یتیمان هستن و بخاطر همین تعدد همسر روا دونسته شده

چه لزومی داشت که لابلای حرف یتیما آیه چندهمسری قرار داده بشه؟ اگه فقط زمینه چینی برای نشون دادن باورهای غلط بین مردم بود تو آیه چندهمسری نمیگفت: اگر بیم آن دارید که بین یتیمان عدالت را رعایت نکنید.....

آیه دو گزاره ایه،از قسمت شرط و مشروط علیه تشکیل شده
آخه آیه به این واضحیو اگه قبول ندارین، من چی بگم؟ آیه قرآن اگه بی دلیل باشه و حرف خدا نادیده گرفته بشه و بگن که شرط آیه درست نیستو ..من چی میتونم بگم؟
دیگه از قران اسمی مونده یا فقط ظاهرشه؟
قران تعیین کننده احکام فعلی ما نیست رفته به حاشیه


با سلام


شاید بد نباشد نگاهی به
معيار اسلام در مورد تعدد ازواج براى مردان بیاندازیم

مثنى و ثلاث و رباع
كلمه (مثنى ) بر وزن مفعل است و كلمه (ثلاث ) و (رباع ) بر وزن فعال است ،
و اين دو وزن (مفعل و فعال ) در باب اعداد، دلالت بر تكرار ماده مى كند در نتيجه معناى مثنى (دوتا دوتا) و معناى ثلاث (سه تا سه تا) و معناى رباع (چهارتا چهارتا) است و چون خطاب در آيه به تمامى مردم است نه به يك نفر لذا هر يك از اين سه كلمه را با حرف واو از ديگرى جدا كرد تا تخيير را برساند و اين معنا را افاده كند كه هر يك از مؤ منين اختيار دارند در اينكه دو يا سه و يا چهار نفر همسر براى خود انتخاب كنند، از آنجا كه كل مردم در اينجا مخاطب مى باشند عددهاى (دو) ، (سه ) و (چهار) بايد در قالب كلماتى ادا شوند كه بيانگر تكرار است كه آن كلمات عبارتند از: (مثنى ) ، (ثلاث ) و (رباع ) .
با اين بيان و با قرينه اى كه در آيه هست يعنى جمله : (و اگر ترسيديد نتوانيد رعايت عدالت كنيد يك زن بگيريد و يا به كنيزى كه داريد اكتفا كنيد) و همچنين به قرينه آيه (والمحصنات ) (كه آيه 24 همين سوره است )
اين احتمال از بين مى رود كه آيه خواسته باشد بفرمايد: (شما مى توانيد با يك عقد دو يا سه و يا چهار زن را تزويج نمائيد) و يا اين احتمال كه خواسته باشد بفرمايد: (مى توانيد اول دو نفر را با هم بگيريد و سپس دو نفر ديگر را با هم به يك عقد بگيريد و همچنين دو تاى ديگر و...) ، و يا بفرمايد: (مى توانيد سه تا اول و سه تا بعدا يا چهارتا اول و چهارتا بعدا بگيريد) ، و يا اينكه بفرمايد: (بيش از يك مرد مى تواند در يك زن شركت داشته باشد)
، اينها احتمالاتى است كه هيچگاه از آيه شريفه استفاده نمى شود و اين آيه به هيچ وجه تحمل اين معنا را ندارد.

علاوه بر اينكه اين معنا ضرورى و بديهى است كه اسلام داشتن بيش از چهار همسر را تجويز نكرده و نيز هرگز اجازه نمى دهد كه دو نفر مرد با يكديگر مشتركا يك زن را بگيرند.
و نيز با بيان ما اين احتمال نيز دفع مى شود كه (واو) در آيه شريفه (مثنى (و) ثلاث (و) رباع ) (واو) ) جمع باشد (نه واو تفصيل ) و خواسته باشد اين معنا را برساند كه جمع بين نه همسر _ كه حاصل جمع ميان عدد دو و سه و چهار مى باشد _ جايز است .
در تفسير مجمع البيان هم فرموده است كه جمع به اين معنا به هيچ وجه قابل قبول نيست ، زيرا كسى كه مى گويد: مردم دو به دو و سه به سه و چهار به چهار وارد شهر شدند، هيچ شنونده اى از كلام او استفاده چنين نمى كند كه پس مردم نه نفر نه نفر داخل شده اند زيرا اگر گوينده منظورش اين بود خود كلمه نه را به كار مى برد و چرا كلمه اى را كه براى عدد نه وضع شده (تسع ) رها كند و به جاى آن بگويد:
مثنى و ثلاث و رباع (دو به دو و سه به سه و چهار به چهار)؟
و قطعا اگر كسى چنين كارى را بكند به او مى گويند عجب مرد ابلهى است و كلام خداى عزوجل بزرگتر از آن است كه مرتكب چنين انحرافى بشود.
و ان خفتم الا تعدلوا فواحدة
يعنى اگر مى ترسيد نتوانيد بين چند همسر به عدالت رفتار كنيد تنها يك زن بگيريد و نه بيشتر، در اين جمله حكم مساءله را معلق به (خوف ) كرد نه (علم ) فرمود: اگر مى ترسيد بين چند همسر... و نفرمود:
اگر (مى دانيد) كه نمى توانيد عدالت بر قرار كنيد... و علتش اين است كه در اين امور _ كه وسوسه هاى شيطانى و هواهاى نفسانى اثر روشنى در آن دارد - غالبا علم براى كسى حاصل نمى شود و قهرا اگر خداى تعالى قيد علم را آورده بود مصلحت حكم فوت مى شد.

او ما ملكت ايمانكم
منظور از اين تعبير كنيزان زر خريد هستند، آيه مى فرمايد: آن كس كه مى ترسد بين همسران خود به عدالت رفتار ننمايد با يك زن ازدواج كند و اگر خواست كه بيش از يك زن داشته باشد بايد كنيز بگيرد چرا كه خداوند تعالى تقسيم (عدالت ) را بر مردان در رابطه با كنيزان واجب نفرموده است .
و از اينجا واضح مى شود كه منظور از اين سفارش اين نيست كه بخواهد ظلم به كنيزان را تجويز كند (و بفرمايد: رعايت عدالت در ميان همسران آزاده لازم است ، اما در بين كنيزان لازم نيست و جايز است بين آنان به ظلم رفتار كنيد)
چون در جاى ديگر فرموده كه : (خداوند ظالمان را دوست نمى دارد)
و نيز فرموده : (ليس بظّلام للعبيد _ خدا نسبت به بندگانش ظلم روا نمى دارد) بلكه منظور همين است كه چون تقسيم همخوابگى در ميان كنيزان تشريع نشده ، رعايت عدالت در بين شاءن آسان تر است .
و به خاطر همين نكته بايد بگوئيم كه منظور از ذكر (ملك يمين ) (برده ) اين است كه مسلمانان به صرف اينكه كنيزان را بعنوان ملك يمين (و نه با نكاح ) اخذ كرده و با آنان جماع مى كنند، كافى است و اما مساءله ازدواج آنان تا چهار نفر يا بيشتر مطلب مورد نظر در اين آيه نيست بلكه آن نيز خود مطلب جداگانه اى است كه بزودى در ذيل آيه : (و من لم يستطع منكم طولا) مى آيد و در آنجا متعرض اين مساءله خواهد شد.

ذلك ادنى الا تعولوا...
كلمه (عول ) مصدر فعل (تعولوا) و به معناى ميل و انحراف است يعنى اين طريقه به همين وجهى كه تشريع شده است شما را به منحرف نشدن از راه ميانه و حد وسط نزديك تر مى كند
و قهرا وقتى به اين طريقه عمل كرديد از انحراف دور و دورتر مى شويد و ديگر به حقوق زنان تجاوز نمى كنيد.
بعضى گفته اند كه : كلمه (عول ) به معناى سنگينى است ، ليكن اين معنا، نه با لفظ آيه سازگار است و نه با معنايش .
جمله مورد بحث ، جمله اى است كه جنبه تعليل دارد، يعنى حكمت تشريع قبلى را بيان مى كند و دلالت بر اين مى كند كه اساس ‍ تشريع در احكام نكاح ، بر قسط و عدالت و از بين بردن عول و انحراف و اجحاف در حقوق است .
و آتوا النساء صدقاتهن نحلة
(صدقه ) (به ضمه دال ) و (صدقه ) (به فتح دال ) و (صداق ) هر سه به معناى مهريه اى است كه به زنان مى دهند و كلمه (نحله ) به معناى عطيه اى است مجانى كه در مقابل ثمن قرار نگرفته باشد.

اون آیه که جواز چندهمسری رو میده،هیچکدوم از اینا نبود
نقل قول:
آیه چندهمسری اینه که هیچوقت کامل نمیارنش:
و اگر میترسید که بین یتیمان عدالت را رعایت نکنید پس برای شما حلال شده یک یا دو یا سه یا چهار زن
آیه دو گزاره ایه،از قسمت شرط و مشروط علیه تشکیل شده



http://www.askdin.com/showpost.php?p=115932&postcount=24
http://www.askdin.com/showpost.php?p=115940&postcount=28

مثل اینکه بحث الان نتیجه ای نداره، بعدا میام سراغش

mkk1369;115902 نوشت:
مثل امام علی (ع) باشیم و همسر پیامبر را تکریم نماییم (این وافیت دارد که امام با احترام برخورد کرده اند؟ اگر بله سند اش را می گذارید؟)

سلام عليکم به همه دوستان حاضر در بحث اگر چه اين سوال به اين تاپيک ربط ندارد ولي چون دوست گرامي پرسيدند بنده جواب مي دهم اگر بيشتر خواستند در تاپيک جدا بپرسند تا کامل تر جواب داده شود
این‌که حضرت علی‌(علیه السلام) پس از جنگ جمل به عبدالرحمن بن ابی‌بکر مأموریت دادکه خواهرش‌، عایشه را با همراهی سی تن از زنان شریف قبیله‌ی «عبد قیس‌» و «همدان‌»به مدینه برسانند. این کار برای نگه داشتن حریم عایشه بود.[1] در کلام امیرالمؤمنین‌علی‌(علیه السلام) چنین آمده است‌:
عقده‌های درونی که عایشه نسبت به من داشت‌، او را به جوشش درآورد. آزاری به‌من رسانید که درباره‌ی کسی چنین آزاری را روا نداشت‌، ولی با این حال‌، من او راهمانند گذشته مورد احترام و نیکویی‌های خود قرار دادم و کردار نیک و بد او را به خداوامی‌گذارم‌. خداست که هر کسی را بخواهد در مقابل جرم و گناهش مجازات می‌کند یااو را مورد عفو قرار می‌دهد.[2]

1. نقش عایشه در تاریخ اسلام‌، سید مرتضی عسکری‌، تهران‌، مجمع علمی اسلامی‌، 1368، چ 4، ج 2،ص‌ 230.
2. نقش عایشه در تاریخ اسلام‌، صص 213 ـ 220.

mkk1369;115902 نوشت:
اما در هر صورت احترام ایشان واجب است

همسران پیامبر حریم دارند، ولی این حرمت داشتن آن‌ها مشروط است و شرطآن‌، عمل به قرآن است‌. قرآن خطاب به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) می‌فرماید:
وَ قَرْن‌َ فی بُیُوتِکُن‌َّ و لا تَبَرجَّن تبرُّج‌َ الجاهِلِیَّة‌ِ الاُولی‌.[1]
و در خانه‌های خود بمانید و هم‌چون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم‌) ظاهرنشوید.
اشکال شیعیان‌، نقد قرآنی است که چرا عایشه به قرآن عمل نکرد و با جنگ جمل‌برضد امام وقت قیام کرد؛ قیامی که به خون‌ریزی فراوان انجامید. به گفته‌ی برخی‌تاریخ‌نگاران‌، شمار کشتگان این جنگ به 17 هزار نفر می‌رسید. به یقین‌، این قیام و ماجرابه هیچ وجه قابل توجیه نیست‌. حتی می‌دانیم که خود عایشه پس از این حادثه‌، اظهارپشیمانی کرد.[2].
ثعلبی از عایشه چنین نقل می‌کند: «هنگامی که از او درباره‌ی جنگ جمل و دخالت اودر آن جنگ ویران‌گر پرسیدند، (با اندوه‌) گفت‌: این یک تقدیر الهی بود! و هنگامی که‌درباره‌ی علی‌(علیه السلام) از او پرسیدند، چنین گفت‌: آیا از من درباره‌ی کسی می‌پرسی که‌محبوب‌ترین مردم نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود و از کسی می‌پرسی که همسر محبوب‌ترین مردم‌نزد رسول خدا بود. من با چشم خود، علی و فاطمه و حسن و حسین را دیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) آن‌ها را در زیر لباسی جمع کرده بود و فرمود: خداوندا! این‌ها خاندان من‌هستند و حامیان من‌. رجس را از آن‌ها دور کن و از آلودگی‌ها پاک‌شان فرما. من عرض‌کردم‌: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ! آیا من هم از آن‌ها هستم‌؟ فرمود: دور باش تو بر خیر و نیکی‌هستی (امّا جزو این جمع نیستی‌).[3]
عیب‌جویی عایشه از خدیجه ـ بزرگ‌ترین‌، فداکارترین و با فضیلت‌ترین زنان اسلام ـدر تاریخ اسلام مشهور است‌. این سخن به قدری بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) ناگوار آمد که از شدت‌غضب مو بر تنش راست شد و فرمود: «به خدا سوگند! هرگز همسری بهتر از او نداشتم‌.او زمانی ایمان آورد که مردم کافر بودند و زمانی اموالش را در اختیار من گذاشت که‌همه‌ی مردم از من جدا شده بودند».[4]

1. احزاب‌، 33.
2. تفسیر نمونه‌، ج 17، ص 302.
3. همان‌، ص 299.
4. همان‌، ص 303.

نقل قول:
اشکال شیعیان‌، نقد قرآنی است که چرا عایشه به قرآن عمل نکرد و با جنگ جمل‌برضد امام وقت قیام کرد؛ قیامی که به خون‌ریزی فراوان انجامید. به گفته‌ی برخی‌تاریخ‌نگاران‌، شمار کشتگان این جنگ به 17 هزار نفر می‌رسید

میگن یه جای دیگه هم باعث شد سی هزارنفر کشته بشن تو بصره
:Gig:

عایشه در تاریخ صدر اسلام سه گناه بزرگ بر گردن دارد:
1. حمایت از سقیفه و جریان خلافت
2 به راه اندازی جنگ جمل
3.تیرباران کردن تابوت مبارک امام حسن علیه السلام
هر چند امام صادق(ع) گفته اند که ایشان را دشنام ندهید. ماهم دشنام نمی دهیم اما خطاها و اشتباهات این ام المومنین به هیچ وجه قابل بخشش نیست.

رضا;115938 نوشت:
محمد گرامی این دوگفتار را اگر بخواهیم جمع کنیم یه جورایی درست در نمی یاد !!

سلام

رضای گرانقدر

علت اینکه می گویید جور در نمی آید چیست؟

mkk1369;115860 نوشت:
سلام دوستان

کمی منصفانه فکر کنید

زنان که هر ماه حدود نصف اش را که در روز های زنانه اند

و هم برای خودشون نزدیکی و ابراز احساسات سخته و هم برای مرد ضرر دارد

بعد که زود یائسه می شوند اصلا حوصله ندارند کار کنند

حالا می ماند و یک مرد که در روز ممکن است چنذ بار ارضاء شود و نیاز به یک همسر مهربان داشته باشد

حال اگر یک زن در چنین شرایط باشد مرد چه کار باید کند؟

زنا کند؟

[=Verdana]با سلام
محمد گرامی از این جهت گفتم که سخنانی که شما مرحمت فرمودید در بالا به نوعی (البته فعلا کار به درست بودن و یا نبودن نداریم )نشان میدهد که شما دلایلی را ذکر کردید که در مورد زن وجود دارد ..............!
و بنوعی وانمود کردید که بخاطر این دلیل نیاز به همسر دیگری است برای بعضی از مردان!!
[=Verdana]..!![=Verdana]که به نوعی خدای نکرده دچار زنا نشوند
[=Verdana] تا اینجا اگر اشتباه برداشت کردم بگوید؟

mkk1369;115926 نوشت:
ولی شایان تذکر هست

اگر احاکم خدا در چاچوب خود وصحیح باشد مشکلات ازدواج مجدد پدید نمی آید

[=Verdana]اما اینجا
[=Verdana] فرمودید اگر این احکام صحیح .....!!...!!خب این سوال در اذهان تداعی میشود که اگر احکام خداوند در چاچوب صحیح انجام شود [=Verdana]آیا [=Verdana]
۱- زن دچار عادت ماهانه نمیشود ؟
۲-زن نصف ماه را در این مورد عادت زنانه نمیماند؟
۳-دچار یائسگی نمیشود؟
۴-مردی که نیاز دارد!
[=Verdana]اگر احکام در چهار چوب صحیح انجام شود؟[=Verdana]مشکلش با این مشکلاتی که عنوان کردید در مورد زن حل میشود ؟
[=Verdana]مردی که نیاز دارد با دلایلی که شما ذکر کردید چه احکام در چهار چوب باشد و چه نباشد مشکلاتی را که ذکر کردید هنوز وجود دارد

[=Verdana]چطور نتیجه گرفتید با سخنان بالادر مورد تصدیق کردن (کمی منصفانه فکر کنید)[=Verdana]! و بعد در پست بعدی که اگر احکام صحیح انجام شود نیاز به ازدواج پدید نمییاد؟

[=Verdana]جمع این دو سخن کمی جور در نمیاد

mkk1369;116064 نوشت:

سلام

رضای گرانقدر

علت اینکه می گویید جور در نمی آید چیست؟


[=Verdana]
امیدوارم محمد گرامی درست توضیح داده باشم
در پناه خداوند شاد باشی
:Gol:

نقل قول:
فرمودید اگر این احکام صحیح .....!!...!!خب این سوال در اذهان تداعی میشود که اگر احکام خداوند در چاچوب صحیح انجام شود آیا
۱- زن دچار عادت ماهانه نمیشود ؟
۲-زن نصف ماه را در این مورد عادت زنانه نمیماند؟
۳-دچار یائسگی نمیشود؟
۴-مردی که نیاز دارد!
اگر احکام در چهار چوب صحیح انجام شود؟مشکلش با این مشکلاتی که عنوان کردید در مورد زن حل میشود ؟
مردی که نیاز دارد با دلایلی که شما ذکر کردید چه احکام در چهار چوب باشد و چه نباشد مشکلاتی را که ذکر کردید هنوز وجود دارد

سلام
کی گفته همه مردها بخاطر این مسائل نیاز به همسر دوم دارند؟؟؟؟؟
بعدشم تو همه این موقعها منعی برای رفع مشکل وجود نداره
،همیشه یه راهی هست

سوما انسانیت چی میشه پس؟ همه چی نیازهای جسمیه؟؟ نیازهای روحی و عاطفی و همبستگی خانواده چی میشه؟
اگه نیازهای جنسی مقدم بر عاطفه باشه که میشه حیوانیت،زندگی حیوانی،فرق آدم با حیوون چیه در اون صورت؟؟؟

ازدواج مجدد برای مواقع خیلی خاصه
، اگه نه راه برا هوس بازیو در رفتن از زیر مشکلات خانواده و ازهم پاشیدن خانواده ها باز میشه

رضا;116071 نوشت:
مردی که نیاز دارد با دلایلی که شما ذکر کردید چه احکام در چهار چوب باشد و چه نباشد مشکلاتی را که ذکر کردید هنوز وجود دارد چطور نتیجه گرفتید با سخنان بالادر مورد تصدیق کردن (کمی منصفانه فکر کنید)! و بعد در پست بعدی که اگر احکام صحیح انجام شود نیاز به ازدواج پدید نمییاد؟

سلام

چهار چوب یعنی ضروریات و در حالت اضطرار و از همه مهم تر قوانینی که

خدا و رسول الله(ص) و امامان(ع) وضع کرده اند

یعنی اگر همسرت بیمار بود و نمی توانستید با او...

خوب لازم به همسری دیگر دارید

که با ایجاد یک حالت تعادلی موقیعتی مناسبی ایجاد می شود:Gol::Gig:(باید خوب

دقیق در مورد اش تحقیق کرد تا چهار چوب

قوانین ازدواج مجدد یا موقت که پیامبر(ص) و امامان(ع) وضع کرده اند قدم بگذاریم

و از آنها پی روی کنیم

توی یکی از نرم افزار های اسک دین فکر کنم در مورد زنان رسول الله(ص) سخن گفتند؟

لینکش را برای دانلود کسی دارد تا قرار دهد؟:Gol:

[=Verdana]با سلام

منتقد;116105 نوشت:

سلام
کی گفته همه مردها بخاطر این مسائل نیاز به همسر دوم دارند؟؟؟؟؟
بعدشم تو همه این موقعها منعی برای رفع مشکل وجود نداره
،همیشه یه راهی هست

سوما انسانیت چی میشه پس؟ همه چی نیازهای جسمیه؟؟ نیازهای روحی و عاطفی و همبستگی خانواده چی میشه؟
اگه نیازهای جنسی مقدم بر عاطفه باشه که میشه حیوانیت،زندگی حیوانی،فرق آدم با حیوون چیه در اون صورت؟؟؟

ازدواج مجدد برای مواقع خیلی خاصه
، اگه نه راه برا هوس بازیو در رفتن از زیر مشکلات خانواده و ازهم پاشیدن خانواده ها باز میشه


[=Verdana]با سلام
سرکار منتقد سعی کنید وقتی سخنی بین دو نفر برای روشن شدن مطلبی پیش میاید
[=Verdana]و قبلا شما نظری به ان نداشتید (پست mmk1369 گرامی )[=Verdana] بدون دلیل مطلبی ننویسید؟![=Verdana]که مطالب را نشود دنبال کرد ![=Verdana]
این مطالبی که ذکر شد بود ,mmk1369 ,در پست بالا عنوان کرده بودند و در ضمن قبلا ذکر شده بود که فعلا کاری به درست بودن و یا نبودن این مطالب نداریم
.

رضا;116071 نوشت:
[=Verdana]با سلام
محمد گرامی از این جهت گفتم که سخنانی که شما مرحمت فرمودید در بالا به نوعی (البته فعلا کار به درست بودن و یا نبودن نداریم )نشان میدهد که شما دلایلی را ذکر کردید که در مورد زن وجود دارد ..............!
]

mkk1369;116108 نوشت:

سلام

چهار چوب یعنی ضروریات و در حالت اضطرار و از همه مهم تر قوانینی که

خدا و رسول الله(ص) و امامان(ع) وضع کرده اند

یعنی اگر همسرت بیمار بود و نمی توانستید با او...

خوب لازم به همسری دیگر دارید

که با ایجاد یک حالت تعادلی موقیعتی مناسبی ایجاد می شود:gol::gig:(باید خوب

دقیق در مورد اش تحقیق کرد تا چهار چوب

قوانین ازدواج مجدد یا موقت که پیامبر(ص) و امامان(ع) وضع کرده اند قدم بگذاریم

و از آنها پی روی کنیم

توی یکی از نرم افزار های اسک دین فکر کنم در مورد زنان رسول الله(ص) سخن گفتند؟

لینکش را برای دانلود کسی دارد تا قرار دهد؟:gol:


با سلام
محمد گرامی بنده واقف بر این احکام و تقوا و انسانیت و شیوه پیروی از پیامبر (ص) و ائمه (ع)هستم !دلیل قرانی را ذکر کرده ام !!و باشما موافقم
سخن من این بود که یکجا شما نوشته بودید اگر منصفانه نگاه کنیم با مشکلاتی که شما برای زن در نظر گرفته بودید بنوعی باز تکرار میکنم جواز ازدواج مجدد را داده بودید !!!؟؟
و در پست بعدی عنوان کرده بودید که اگر احکام در چهار چوب صحیح قرار گیرد ازدواج مجدد پیش نمییاد!!
۱-محمد گرامی الان سخن بر سر این نیست که پیروی کنیم از پیامبر (ص) و ائمه (ع) (که حق هم است و باید همینطور باشد )!!!
سخن بر سر گفتار شما است که چگونه ی
کجا احکام را در نظر نمیگیرد و جواز این ازدواج را با مشکلاتی که عنوان کرده اید میدهید !!(با توجه به مشکلاتی که ذکر کردید )
و در پست بعدی سخن از احکام میکنید و این مشکلاتی را که برای زن عنوان کرده ایدرا در نظر نمیگیرد !
سوال من از شما این است که اگر احکام را در نظر بگیریم این مشکلات حل میشود؟
و دیگر برای زن وجود ندارد (مثل عادت ماهانه ) که بعضی از مردها نیاز به ازدواج مجدد داشته باشند ؟
امیدوارم اینبا منظورم را رسانده باشم !
یا علی ع

رضا;116143 نوشت:
و دیگر برای زن وجود ندارد (مثل عادت ماهانه ) که بعضی از مردها نیاز به ازدواج مجدد داشته باشند ؟

سلام دوست من

این برای شرایط اضطرار است

و برای همه ممکن است پیش بیاید

این تعدد حلال خدا است

اما این شرایط از نظر من می تواند دلیل خوبی برای اینکه چرا 4 تا زن برای مرد حلال است اما برای زن حلال نیست

(البته علت دیگری برای زنان دارد که همه تقریبا می دانیم)

و نیکو رفتاری با همسران سفارش شده(غیر از این است؟)

ما به عنوان یک مسلمان بهترین الگویمان پیامبر (ص) و امامان(ع) است که انها عاشق همسرانشان بودند

ازدواج یکی از اهدافش نیروی جنسی است

اما شدت این نیرو در مردان بیشتر و زودتر به وجود میاید تا زنان(غیر از این است؟)

و این نیرو به مرد ممکن است خوی حیوانی دهد که با وجود چند زن گناهی اتفاق نخواهد افتاد

چرا که این شرایط در زنان مختلف فرق دارد:Gol:

منتقد;116105 نوشت:
ازدواج مجدد برای مواقع خیلی خاصه، اگه نه راه برا هوس بازیو در رفتن از زیر مشکلات خانواده و ازهم پاشیدن خانواده ها باز میشه


سلام

اشتباه نشود صحبت بر سر ازدواج است

که یکی از ارکانش این نیرو است
که داریم بررسی می کنیم

چون عموما می گویند برای اینکه گناه نکنی ازدواج کن درست نمی گم؟

الان توی داستان های مشاوره ها یک خانمومی همسرش آنقدر این شهوت اش زیاد بود که آخرش خودش مجبور شد بگه برو از دواج مججد کن که اخرش مرده راضی نشد
داستانو خواندید؟

mkk1369;116194 نوشت:

اما این شرایط از نظر من می تواند دلیل خوبی برای اینکه چرا 4 تا زن برای مرد حلال است اما برای زن حلال نیست

با سلام
خوب جوابم را گرفتم !ممنون
پس از دید شما این دلیل درست است!!؟
فکر کردم دارید از بعد مذهبی قضیه را دنبال میکنید چون سخن از احکام کردید !!
یا علی ع

رضا;116210 نوشت:
با سلام خوب جوابم را گرفتم !ممنون پس از دید شما این دلیل درست است!!؟ فکر کردم دارید از بعد مذهبی قضیه را دنبال میکنید چون سخن از احکام کردید !!

سلام

دو پست مختلف بود:Gol:(فکر کنم بی ربط هم نباشد درست است؟ اگر غلط است مستند!!! رد اش کنید:ok:)

mkk1369;116225 نوشت:

سلام

دو پست مختلف بود:Gol:

(فکر کنم بی ربط هم نباشد درست است؟ اگر غلط است مستند!!! رد اش کنید:ok:)

[=Verdana]با سلام
[=Verdana]مگر دید شما با شیوه ائمه (ع ) یکی نیست؟چطور یکجا از پیامبر (ص) سخن میگوید و ازودواجهای پیامبر را مثال میزنید و در جایی دیگر بخاطر یه نوع فعل و انفعالات درونی یک زن جواز ازدواج مجدد را صادر میکنید و متذکر به منصفانه نگاه کردن میشوید !
فکر کردم دارید از بعد مذهبی قضیه را دنبال میکنید چون سخن از احکام کردید !!دلایلی که در پست اول خود عنوان کردید خیلی از مسائل پیش پاه افتاده است که صورت اسلام هم خدشه دار میکند برادر عزیز !:Sham:
این را از این رو گفتم و مطلب به اینجا کشید که ارزش یک انسان چه مرد و چه زن را با سخنانمان پایین نیاوریم !
اینکه جواز ازدواج را به خاطر عادت ماهانه و یا یائسه بودن بدهیم در کجای احکام و شیوه پیامبر (ص) آورده شده!!:Sham:
در کدام ازدواج پیامبر ص و یا ائمه ع از دلایلی که شما عنوان کردید استفاده شده
اگر توضیح دهید که ارتباط این دوگفتار را بدانیم خوش حال میشویم!!
در نظر داشته باشد که در مورد یک انسان (به نام زن دارید سخن میگوید )

لطفا در همین مورد سخن بگوید اثبات گفتار جواز ازدواج برای عادت ماهانه و یائسه بودن زنان !! با سیره ائمه ع و پیامبر ص در مورد ازدواج !!!!

رضا;115893 نوشت:
[=verdana]علت تعدد همسران پيامبر و امامان
[=verdana]پيامبر و امامان معصوم انسانهاي كامل، معصوم و محبوبترين فرد در محضر خداوند هستند خداوند از آنان راضي و آنان از خداوند راضي هستند .
[=verdana] پيامبران و امامان هر كاري انجام دهند ، حق و مورد رضايت خداوند متعال است .

[=verdana] دربارهء تعدد همسران پيامبر بايد گفت : آن حضرت در سن 25 سالگي با حضرت خديجه ازدواج كرد . و تا او زنده بود با كسي ازدواج نكرد ، پس از وفات حضرت خديجه(س) ، پيامبر اسلام همسران متعددي اختيار كرد .

[=verdana]اين ازدواج ها هر كدام مصلحت خاصي داشت به عنوان مثال دختر يكي از روساي قبايل را به عنوان همسر انتخاب كردند

[=verdana]. پدر اين دختر و خود او و بسياري از قبيلهء او اسير شده بودند . اين د ختر شوهرش مرده بود ، وقتي كه اين ها را به مدينه آوردند پيامبر اين دختر را به همسري گرفت و پس از آن پدر آن دختر كه رئيس قبيله بود مسلمان شد .
[=verdana] و مسلمانان اسيران آن قبيله را آزاد كردند و گفتند حالا كه پيامبر با اين قبيله فاميل شده ما نمي توانيم آنان را اسير نگه داريم و اسيران آن طايفه در اثر رفتار خوب پيامبر و مسلمانان مسلمان شدند اين ازدواج به نفع اسلام و مسلمين شد و چه مصلحتي بزرگتر كه اسلا م قوت پيدا بكند.
[=verdana] شما درباره مطالعه مفصل درباره ازدواجهاي پيامبر به كتابهاي زير مراجعه كنيد:
[=verdana]1. الصحيح من سيره النبي ج 4 ص 68 چاپ جامعه مدرسين .
[=verdana]2. تفسير نمونه ج 17 ص 316 چاپ جامعه مدرسين
[=verdana]3. نگرش كوتاه به زندگي پيامبر اسلام ، مو سسه در راه حق چاپ پنجم ،سال 1361
[=verdana]4. الميزان ج 4 ص 195 چاپ بيروت، در ضمن تفسير آيه 2 تا 6 سوره نساء
[=verdana]5. همسران رسول خدا ، عقيقي بخشايشي ، چاپ چهارم
[=verdana]6. ازدواج النبي ، دكتر موسي شاهين لا شه ، چاپ اول ، 1407 قمري ، رياض
[=verdana] البته توجه داشته باشيد كه در آن عصر اكثر مردها زنان متعدد داشتند نه اينكه مختص به پيامبر باشد. در هر زماني اگر انسان مطابق مقررات الهي رفتار كرد ، محبوب خداوند است . و اگر بر اساس مقررات الهي عمل نكرد ، محبوب خدا نيست.

[=Verdana]خب اینهم سیره ازدواج پیامبر ص و امامان !!

و اینهم گفتار شما !!

mkk1369;115860 نوشت:
سلام دوستان

کمی منصفانه فکر کنید

زنان که هر ماه حدود نصف اش را که در روز های زنانه اند

و هم برای خودشون نزدیکی و ابراز احساسات سخته و هم برای مرد ضرر دارد

بعد که زود یائسه می شوند اصلا حوصله ندارند کار کنند

حالا می ماند و یک مرد که در روز ممکن است چنذ بار ارضاء شود و نیاز به یک همسر مهربان داشته باشد

حال اگر یک زن در چنین شرایط باشد مرد چه کار باید کند؟

زنا کند؟

حالا ارتباطش را توضیح دهید لطفا !!!!!

رضا;116230 نوشت:
در کدام ازدواج پیامبر ص و یا ائمه ع از دلایلی که شما عنوان کردید استفاده شده

سلام

منو نزن برادر:Nishkhand:

اینکه مشخص است پیامبران از روه این شهوت ازدواج نمی کنند

آنها بهترین الگو هستند

و من گفتم یک دلیل می تواند باشد
:Nishkhand::Gol:

[=Verdana]
با سلام

محمد عزیز ما شما را دوست داریم و همسنگر خود میدانیم .:Gol:
[=Verdana][=Verdana].
.
[=Verdana] دوستان گرامی دیدم یک نگاه مختصر به شیوه ازدواجهای پیامبر ص داشته باشیم بسیار مفید است
در مسأله ازدواج هاى پيغمبر(ص) عوامل متعددى در كار بوده كه بررسى فلسفه هر يك از آنها، بحث مستقلى مى‏طلبد.
برخى از آن زنان به جهت مسلمان شدن، مورد بى‏مهرى از ناحيه قوم و قبيله و طلاق از سوى همسر خود قرار مى‏گرفتند.:Sham:
برخى شوهر و سرپرست خود را در جنگ ها از دست داده و مايل به ازدواج با هر كسى هم نبودند.:Sham:
همچنين ازدواج با برخى از آنها، موجب نزديكى پيامبر(ص) با قبيله او مى‏شد و مشكلاتى كه آنان در راه رسالت آن حضرت ايجاد مى‏كردند، مرتفع مى‏گرديد
و ... . اما درباره شبهاتى كه مطرح مى‏شود بايد گفت:
1. آن حضرت تا سن 25 سالگى در جامعه‏اى پر از مفاسد، هيچ گونه ارتباط جنسى نداشته و در طهارت كامل زيسته است.

2. اولين ازدواج آن حضرت با خديجه بود و تا زمان حيات وى، با هيچ كس ديگر ازدواج نكرد.
بنابراين ازدواج‏هاى متعدد ايشان همگام با عصر رسالت است و از زمانى آغاز مى‏شود كه غريزه جنسى به تدريج رو به كاهش مى‏رود و از طرف ديگر مشكلات و اشتغالات پيامبر(ص) بسيار زياد شده است.

3. شيوه‏هاى رفتار جنسى آن حضرت با همسران خود، به گونه‏اى است كه كاملاً با شيوه انسان‏هاى شهوتران متفاوت بوده است.
از طرف ديگر انسان‏هاى شهوت‏ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج‏هاى دايم شانه خالى مى‏كنند و به كامرانى‏هاى گذرا و آنى مى‏پردازند؛ در حالى كه چنين چيزى در رفتار پيامبر(ص) هرگز مشاهده نشده است.
شخصيت پيامبر(ص) و شيوه‏هاى رفتار جنسى و قراينى كه در بالا ذكر شد، همه و همه نافى صدق اين فرض مى‏باشد.
روشنى اين مسأله تا آنجا است كه مستشرقان غربى قرن اخير، از اينكه پيشينيان آنها پيامبر(ص) را به شهوترانى متهم مى‏نمودند، پوزش خواسته و خلاف آن را معتقد شدند و در همين راستا، كتاب‏هاى متعددى نگاشته شد؛
از جمله: «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن» نگاشته جان ديون پورت و...
براى مطالعه بيشتر ر.ك: الف. سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، ج 1، ص 158 و ج 2، ص 528؛ ب. رسولى محلاتى، زندگانى حضرت محمد، صفحه 473 به بعد؛ پ. عقيقى بخشايشى، همسران رسول خدا.

یا علی ع

رضا;116254 نوشت:
محمد عزیز ما شما را دوست داریم و همسنگر خود میدانیم .


سلام

همسنگر !!:ok::Gol:

این درست است که پیامبر این رفتار را نداشته اند

با بحث رفتارجنسی و این نحوه را در مورد معصومین که خداوند رجس و پلیدی را از ایشان دور کرده را بیان نمی کنیم

بحث سر افراد عام و و فرامین رسول خدا است

مثلا
تفاوت سلام کردن رسول خدا(ص) و امام علی(ع) با زنان جوان و...

پس شایسته است که برای بحث پیرامون این مطلب

درجه های مختلف افراد را در نظر بگیریم

نه خاص جامعه اما احکام و فذامین را اطاعت کنیم

ازدواج یک امر مقدس و پاک است که طبیعتا با شهوت رانی خالی سازگار نیست

بلکه ارکان های دیگر نیز دارد

رضا;116254 نوشت:
[=Verdana]
با سلام

محمد عزیز ما شما را دوست داریم و همسنگر خود میدانیم .:Gol:

[=Verdana].
.
[=Verdana] دوستان گرامی دیدم یک نگاه مختصر به شیوه ازدواجهای پیامبر ص داشته باشیم بسیار مفید است
در مسأله ازدواج هاى پيغمبر(ص) عوامل متعددى در كار بوده كه بررسى فلسفه هر يك از آنها، بحث مستقلى مى‏طلبد.
برخى از آن زنان به جهت مسلمان شدن، مورد بى‏مهرى از ناحيه قوم و قبيله و طلاق از سوى همسر خود قرار مى‏گرفتند.:Sham:
برخى شوهر و سرپرست خود را در جنگ ها از دست داده و مايل به ازدواج با هر كسى هم نبودند.:Sham:
همچنين ازدواج با برخى از آنها، موجب نزديكى پيامبر(ص) با قبيله او مى‏شد و مشكلاتى كه آنان در راه رسالت آن حضرت ايجاد مى‏كردند، مرتفع مى‏گرديد
و ... . اما درباره شبهاتى كه مطرح مى‏شود بايد گفت:
1. آن حضرت تا سن 25 سالگى در جامعه‏اى پر از مفاسد، هيچ گونه ارتباط جنسى نداشته و در طهارت كامل زيسته است.

2. اولين ازدواج آن حضرت با خديجه بود و تا زمان حيات وى، با هيچ كس ديگر ازدواج نكرد.
بنابراين ازدواج‏هاى متعدد ايشان همگام با عصر رسالت است و از زمانى آغاز مى‏شود كه غريزه جنسى به تدريج رو به كاهش مى‏رود و از طرف ديگر مشكلات و اشتغالات پيامبر(ص) بسيار زياد شده است.

3. شيوه‏هاى رفتار جنسى آن حضرت با همسران خود، به گونه‏اى است كه كاملاً با شيوه انسان‏هاى شهوتران متفاوت بوده است.
از طرف ديگر انسان‏هاى شهوت‏ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج‏هاى دايم شانه خالى مى‏كنند و به كامرانى‏هاى گذرا و آنى مى‏پردازند؛ در حالى كه چنين چيزى در رفتار پيامبر(ص) هرگز مشاهده نشده است.
شخصيت پيامبر(ص) و شيوه‏هاى رفتار جنسى و قراينى كه در بالا ذكر شد، همه و همه نافى صدق اين فرض مى‏باشد.
روشنى اين مسأله تا آنجا است كه مستشرقان غربى قرن اخير، از اينكه پيشينيان آنها پيامبر(ص) را به شهوترانى متهم مى‏نمودند، پوزش خواسته و خلاف آن را معتقد شدند و در همين راستا، كتاب‏هاى متعددى نگاشته شد؛
از جمله: «عذر تقصير به پيشگاه محمد و قرآن» نگاشته جان ديون پورت و...
براى مطالعه بيشتر ر.ك: الف. سبحانى، جعفر، فروغ ابديت، ج 1، ص 158 و ج 2، ص 528؛ ب. رسولى محلاتى، زندگانى حضرت محمد، صفحه 473 به بعد؛ پ. عقيقى بخشايشى، همسران رسول خدا.

یا علی ع

با سلام و تشکر از همه دوستان

در زمان حال نیز اگر کسانی با شرایط پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی (ع) اقدام به ازدواج مجدد نمایند و یا برای فرار از ازتکاب به حرام، هیچ مشکلی بر آن مترتب نیست و شرایط مذکور، در این زمانه نیز منتفی نیست.

پس اسلام عزیز راه ازدواج مجدد (اعم از ازدواج دائم و موقت) را برای دفع و رفع همین مسائل باز گذاشته و این نشان کامل و جامع بودن دین مبین اسلام است.

چنانکه برخی از شرایط ان در احتجاج هشام از قول امام صادق (ع) با ابن ابی العوجاء در پست های اول همین تایپیک ذکر شده است.(دقت کنید).

مراقب باشیم حلال خدا را بر اساس نگاه احساسی و از زاویه دید خودمان بسته به شرایط زمانه حرام نکنیم.

موفق باشید ...:Sham:

نقل قول:

مراقب باشیم حلال خدا را بر اساس نگاه احساسی و از زاویه دید خودمان بسته به شرایط زمانه حرام نکنیم.

حلال خدا شرایطی براش گذاشته شده که اگه نباشه حلال نیست!
رابطه جنسی حلاله اما فقط با همسر
ازدواج متعددم حلاله ولی برای شرایطی خاص
اینا رو تو آیه نسا خدا میگه درباره زیادی شهوات و هوس رانی:
وَاللّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلًا عَظِيمًا
﴿۲۷﴾خداوند می‌خواهد شما را ببخشد و از آلودگى پاک کند، اما آن‌ها که پیرو شهواتند، می‌خواهند، شما گرفتار انحراف عظیمی بکنند».
این آیه به روشنى نشان می‌دهد که خداپرستى و شهوت پرستى دو مقوله جدا از هم و در مقابل یکدیگر هستند.
« وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِى الْمَأْوَى»[۳]
« و اما کسى که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس بازدارد، بهشت جایگاه و مأواى اوست.»

آيا در اسلام چند همسرى مجاز شمرده شده است؟

یکی از مسائلی که همیشه و بالاخص در شرایط کنونی، در جامعه ی ما، مورد توجه و سوال است، بحث چند همسری در قوانین اسلامی است. عده ای بی آنکه به طور کامل به بررسی همه جوانب بپردازند، آن را تایید و آن را کاملا امری صحیح می پندارند و عدول از آن را تکذیب دین می شمارند و گروهی دیگر نیز با شیوه همان گروه اول، غیر مسئولانه خط بطلان بر کل اسلام می کشند. در مقاله ای که در پی می آید، عبدالعلی بازرگان این بحث را بیش از پیش باز کرده و پاسخ بسیاری از ابهامات را می دهد.
اين قضيه تعدد زوجات يا چند همسري (Polygamy) كه اينهمه به خاطر آن عليه اسلام جنجال به راه انداخته‌اند از چه قرار است؟
آيا واقعاً اسلام اجازه داده است مردان تا چهار همسر براي خود اختيار كنند؟! در اين صورت با توجه به تساوي نسبي تعداد زنان و مردان، مسلماً عده‌اي بي‌همسر خواهند ماند!

آيا خداوند حكيم در كتاب هدايتش، نگرانِ ارضاء نشدن برخي مردان زياده‌طلب در تك ‌همسري بوده و خواسته است دل آنان را با اين جواز راضي كند يا قضيه به گونه‌اي ديگر است؟
به نظر مي‌رسد به جاي نقل قول اين و آن، و مراجعه به متون مذهبي و فتاواي فقها و اظهار نظر متوليان دين، مستقيماً و بدون واسطه سراغ سرچشمه، يعني سخنِ روشن خداوند در كتابش يعني قرآن برويم و بدون پيش‌داوري و تأثيرپذيري از نظريات دوست و دشمن در آن انديشه كنيم.
درست است، در قرآن سخن از چند همسري رفته است و اجازه ازدواج با چهار زن نيز داده شده است، ولي بايد ديد در چه شرايطي، با چه كساني و براي چه منظوري! آيا اگر پزشك جراحي براي جلوگيري از سرايت عفونت به اندام بيمار به قطع عضوي از اعضاء او اقدام كند، عمل او خيانت محسوب مي‌شود يا خدمت؟
مسئله چند همسري در همان آغاز سوره “نساء”، آيات ۲ و ۳ مطرح شده است كه آن را مورد تدبر قرار مي‌دهيم.
چند نكته‌اي را هم به عنوان مقدمه يادآور مي‌شويم: ۱- موضوع آيات، حل مسئله سرپرستي يتيمان است، نه حل مشكل جنسي مردان زياده طلب.
توضيح آنكه يكي از معضلات پيچيده جامعه قبيلگي معاصر ظهور اسلام، در فقدان دولت مركزي و سازمانهاي حمايت كننده اجتماعي، همچون پرورشگاه، يتيم‌خانه و امثالهم، موضوع اداره زندگي زنان بيوه و فرزنداني بوده است كه سرپرست خود را در جنگ‌ها از دست مي‌دادند و اداره زندگي اين يتيمان در روزگار فقر و جهل، نياز فوري جامعه و مبرم‌ترين وظيفه اجتماعي به شمار مي‌رفته است. (۱)

۲- سوره “نساء” كه در دوران مدينه، يعني سالهاي سخت دفاع و شهادت نازل شده، در بين سوره‌هاي قرآن، بيشترين تمركز و تأكيد را بر مسئله يتيمان مبذول داشته (۲) و صريحاً مسلمانان را فرمان داده است:[INDENT] “به خاطر برقراري عدالت به نفع يتيمان قيام كنيد”(تَقُومُواْ لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ) . (۳)
تأكيد آيات ۲ و ۳ اين سوره بر موضوع “عدالت اقتصادي” (قسط) ميان يتيمان، دقيقاً بر اهميت اداره زندگي آنان نظر دارد.

۳- آيه دوم سوره نساء بحث را چنين آغاز مي‌كند: (وَآتُواْ الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلاَ تَتَبَدَّلُواْ الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلاَ تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا).
“دارائي يتيمان را به خودشان بدهيد (با مرگ پدرشان آن را تصاحب نكنيد)، اشياء مرغوب آنها را با چيزهاي نامرغوب جابجا نكنيد (با تغيير وتبديل ميراث كلاه سر آنها نگذاريد) و اموال آنها را به سوي اموال خودتان نكشيد (با اختلاط مالي و شراكت آن را حيف و ميل نكنيد) كه نزد خدا اين كارها گناهي بس بزرگ است”

همانطور كه ملاحظه مي‌كنيد، يك سره سخن از حقوق يتيمان است و هشدار از اينكه مبادا ميراث كودكاني را كه قدرت دفاع از حقوق خود ندارند را تصاحب نمائيد. دقيقاً و بلافاصله پس از اين آيه است كه اضافه مي‌كند: (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ)
“اگر نگران شديد از اينكه نمي‌توانيد درباره يتيمان عدالت را برقرار كنيد، پس (مي‌توانيد) با زناني‌كه خوشايند شماست، نكاح (ازدواج) كنيد؛ دو تا، سه‌تا و چهارتا. پس اگر ترسيديد كه نمي‌توانيد عدالت كنيد، پس به يكي اكتفا نمائيد، يا آنچه در اختيارتان است. اين شيوه نزديكتر است به اينكه كجروي نكنيد”.

۴- ممكن است با خواندن آيه فوق اين سئوال به ذهن شما خطور كند كه چه ضرورتي داشته است براي حفظ حقوق زنان (مادران و دختران يتيم) حتماً با آنها ازدواج صورت بگيرد؟ و آنهم تا چهار همسر! و آيا خود اين مسئله، مسائل جديدي را نمي‌آفريده است؟
البته اين سخن به ظاهر بسيار منطقي است، ولي دور از واقعيت‌هاي زمان نزول حكم و قضاوتي ايده آليستي و مطلق‌نگر است.
مسلّم است كه در روزگار ما چنين حكمي منطقي جلوه نمي‌كند، اما در چهارده قرن پيش، به عرب باده‌نشيني كه تا ديروز دختر خود را در خاك مي‌كرد و از شنيدن اين خبر كه همسرش دختري به دنيا آورده است، خشم و ننگ وجودش را فرا مي‌گرفت،چگونه ممكن بود گفته شود همسر بيوه و فرزندان يتيم كسي را كه در جنگ كشته شده است نگهداري كند؟

چگونه ممكن بود در جامعه به سختي فقير و گرسنه عربستان به كسي تحميل كرد كه مسئوليت سير كردن شكم بازماندگان فلان خانواده را بپذيرد؟! … جز آنكه انگيزه‌اي مثبت براي تشويق و تحريك به اين امر ايجادشود (۴) و در ازاي اين تكليف حقي هم معين گردد.
مسلّم است كه حل مشكل زنان بيوه و فرزندان يتيم آنان، اگر بدون ازدواج امكان پذير بود ، ساده‌تر و بي دردسرتر مي‌شد، و به همين دليل هم در آيه قبل اجراي عدالت ميان يتيمان، يعني تأمين زندگي آنان را بدون مسئله ازدواج مطرح كرده است. امّا از آنجائي كه خداوند با وقوف به واقعيت‌هاي جوامع بشري از بندگان انتظار ايده‌آليستي ندارد، اضافه كرده است كه اگر بيم داشتيد كه تمايلي نداريد زندگي آنان را(بلاعوض) اداره نمائيد، در اين صورت (به عنوان ضرورتي موقت و مقطعي) به عنوان نسخه‌اي ناگزير (با همه عوارض جانبي آن) با آنان ازدواج كنيد!
۵- سئوال ديگر اين است كه چرا چهار تا؟! … و اين حدّ و مرز چه حكمتي دارد؟
اتفاقاً همين حدّ، به دليل متغير بودن آن؛ دو تا، سه تا، چهارتا (مثني و ثلث و رباع) نشان مي‌دهد كه حد و مرز تعين شده رابطه‌اي با حل مسئله زنان بيوه و يتيم دارد. همانطور كه پزشك مقدار دارو و تعداد كپسول را به نسبت ميزان عفونت در بدن بيمار و نوع ميكروب تجويز مي‌كند، رقم دو، سه يا چهار تناسب با تعداد زنان بيوه دارد. يعني اگر تعداد زنان در حدّي بود كه مردانِ داراي امكانات مالي مي‌توانستند هر كدام با قبول سرپرستي يكي از آنها مشكل قضيه را حل كنند، فقط داشتن دو زن مجاز بود، و اگر تعداد زنان بيشتر و يا تعداد مردان داراي امكانات كمتر بود، به همين نسبت تا رقم چهار اين اجازه توسعه پيدا مي‌كند.
نكته مهم اين است كه در همان آيه و بدون فاصله و درنگ اضافه كرده است كه اين نسخه (موقت و مقطعي) مشروط به اجراي عدالت ميان زنان است و اگر نگران شديد كه نميتوانيد ميان آنان عدالت كنيد، فقط به يكي اكتفا نمائيد. فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً
۶- نگاه به مسئله، از چشم مصلحت جامعه، نه منفعت خود!
بديهي است هيچ زني دوست ندارد شوهرش به زن ديگري نيز تعلق داشته باشد. اسم اين را حسادت مي‌گذاريد يا غيرت، فرقي در واقعيت قضيه نمي‌كند. مشكلاتي را هم كه چند همسري در روابط ميان همسران و فرزندان به وجود مي‌آورد، هر چند نمونه‌هاي بي دردسري را هم بتوان مثال زد، نمي‌توان ناديده گرفت. پس چه مي‌شود كرد؟
ايده‌آل همان است كه در آيه دوم سوره نساء مطرح شده، يعني حل مشكل آنان و اجراي كامل عدالت (بدون انگيزه ازدواج).
امّا اگر در شرايط زماني و مكاني ويژه‌اي، به دليل جنگ يا هر پيشامد فوق‌العاده، چنين امري براي فرد يا جامعه ممكن نبود، آيا ممنوع كردن اين كار ظلم به زنان و كودكان بي‌سرپرست (يتيم) محسوب نمي‌شود؟ و خود آنان قيامي عليه اين بي‌عدالتي نمي‌كنند؟

در شرايطي كه عده‌اي جانشان را ايثار مي‌كنند، چرا ديگراني كه مي‌توانند، نبايد از سرمايه زندگي و محبت شوهرشان به نفع محروماني كه بي‌سرپرست مانده‌اند ايثار كنند؟ مگر عشق و محبت اموري كميّتي هستند كه با انفاق به ديگران كاسته شوند؟!
[/INDENT]گيريم كساني در طول تاريخ اسلام از اين حكم كه جوازي براي شرايط ويژه و نسخه‌اي براي درمان دردي موقت و مصلحتي است، براي ارضاء اميال افراطي خود سوء استفاده كرده باشند و همچنان بدون آنكه مصلحتي در كار باشد سوء استفاده نمايند. مگر از بقيه ارزش هاي ديني و غير ديني چنين سوء استفاده‌هائي نشده است و نمي‌شود؟ و مگر به نام آزادي و عدالت و … كم در دنيا ظلم و بي‌عدالتي شده است؟
از آن گذشته، مگر نسخه هر مريضي را مي‌توان به مريض ديگر داد ؟ و مگر نسخه‌اي را كه براي دردي از دردهاي يك جامعه با نظام قبيلگي در چهارده قرن قبل داده شده است، مي‌توان در زمان و مكاني ديگر با مشكلاتي متفاوت عمل كرد؟
در حقيقت بشر امروزي با نظامات اجتماعي و قوانين پيشرفته اجتماعي، دقيقاً به همان خواست خداوند كه رسيدگي به وضع يتيمان و رعايت عدالت ميان آنان است، از طريق مؤسسات و نهادهاي ويژه، جامه عمل پوشانده است و ديگر نيازي به ازدواج با آنان نيست، هر چند مسئله جنگ و پيامدهاي آنان، از جمله بازماندگان يتيم، نه از جامعه بشري رخت بر بسته و نه مشكلات روابط زن و مرد منحصر به همين يك مسئله است. بنابراين اگر در شرايط ويژه‌اي ضرورت اجتناب ‌ناپذيري پيش آيد، نمي‌توان همه درها را براي هميشه به روي همه بست!
نكته مهم اين است كه به اين مسئله نمي‌توان تنها از زاويه‌اي، كه عمدتاً در جوامع به ظاهر متمدن امروز به زن نگاه مي‌كنند، يعني سكس، نگاه كرد و همه ابعاد قضيه را پيرامون اين گرايش، هر چند بسيار نيرومند، تفسير كرد. نه آيات مورد نظر در قضيه تعدد زوجات از اين منظر صدور حكم كرده است و نه اصولاً واقعيت‌هاي جامعه اسلامي چهارده قرن پيش پيرامون اين مسئله دور مي‌زده است.
موضوع تعدد همسران پيامبر و برخي امامان نيز، كه مستمسكي براي حمله ناباوران به اسلام شده است، هر چند در اين مقاله مورد نظر ما نيست، از اين زاويه قابل بازنگري و شناخت واقعي است.
در پايان اين فصل، اگر كساني كه هنوز قانع نشده‌اند اجازه بدهند، اين سئوال را مطرح مي‌نمايم؛ چگونه است كه روابط بي‌بند و بار مردان همسردار با زنان متعدد در جوامع مترقي غربي كه امروز كعبه آمال بسياري از جوانان مشرق‌زمين شده است چندان واكنش و تعجبي را بر نمي‌انگيزد، اما ازدواج رسمي و مقيدي كه در شرايط كاملاً ويژه و محدود به خاطر حفظ حيات و حقوق زنان بيوه و فرزندان يتيم آنان، آن هم در مقطع تاريخي مشخص مجاز شمرده شده است، ظلمي از ناحيه اسلام محسوب مي‌شود؟!
در حاليكه اوّلي نامحدود، بي‌تعهد، خيانت‌آميز، غير قانوني و مخفي است و دوّمي محدود، موظف ،متعهد، به قصد خدمت، قانوني و علني است. و از همه مهمتر، تكليف فرزندان احتمالي ناشي از آن مشخص است.
به راستي كدام يك كم ضررتر است؟ ۱- خصوصاً آنكه با توجه به مفاد آيه ۱۲۷ همين سوره، در بسياري از مردان فرصت طلب چنين تمايلي وجود داشته كه با ازدواج با دختران يتيم مالك اموال آنان گردند!
۲- از ۲۳ باري كه واژة “يتيم” در قرآن به كار رفته، ۸ مورد يعني ۳۵ درصد آن در سوره نساء واقع شده است. در حاليكه حجم سوره نساء كمتر از ۵درصد قرآن است.
۳- سوره نساء آيه۱۲۷
۴- در خانه خود آوردن چنين زناني در صورتي كه ازدواج رسمي صورت نگرفته باشد، علاوه بر آنكه ناديده گرفتن حق مردي است كه به طور يك طرفه تأمين زندگي زن و فرزندان احتمالي‌اش به او تحميل شده، ظلم به خود زن نيز مي‌باشد كه فقط حقوق مادي‌اش مورد توجه قرار گرفته و عواطف و نيازهاي ديگرش ناديده گرفته شده است.

موضوع قفل شده است