دليل عدم جلوگيري امامان از شهادتشان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دليل عدم جلوگيري امامان از شهادتشان

سلام عليكم
اين سوال سوال نان شب نيست..سوال يه بنده خدايي هست كه از حقير خواسته از محضرتان پرسم.پس لطفا به نحوي پاسخ بفرماييد كه نياز به بحث و گفتگو پيش نيايد.تاپيكي سنيز راجع به اين موضوع ايشان در سايت خواندند كه قانع نشدند.
بخش اعظم سوال ايشان به امام حسن (عليه السلام) مربوط مي شود كه چرا آن امام از خوردن سم كه ظاهرا توسط همسرشان به ايشان داده شده بود خودداري نفرمودند؟
از پيش سپاسگزارم.
يا حق:Gol::Gol:

با سلام

ابتدا بنده درخواستي از نان شب عزيز داشتم

كه لطف كرده و به دوستان بفرماييد تا به جمع اسك ديني ها بپيوندند تا از محضره ايشان بهره مند شويم

ثانيا به اين تايپك ها نظري بيفكنيد

http://www.askdin.com/showthread.php?t=6299

http://www.askdin.com/showthread.php?t=1488

نان شب;92754 نوشت:
سلام عليكم اين سوال سوال نان شب نيست..سوال يه بنده خدايي هست كه از حقير خواسته از محضرتان پرسم.پس لطفا به نحوي پاسخ بفرماييد كه نياز به بحث و گفتگو پيش نيايد.تاپيكي سنيز راجع به اين موضوع ايشان در سايت خواندند كه قانع نشدند. بخش اعظم سوال ايشان به امام حسن (عليه السلام) مربوط مي شود كه چرا آن امام از خوردن سم كه ظاهرا توسط همسرشان به ايشان داده شده بود خودداري نفرمودند؟ از پيش سپاسگزارم. يا حق


با سلام

به نظر من امید آنکه مشیت خدا تغییر کرده باشد و سم اثر نکند(چون نا امیدی نیز از اغواهای شیطان است):Gol:

این جوابی بود که من با کمی فکر بهش رسیدم(اگر اشتباه گفتم بگید بهم ممنون می شوم)

:Gig:

mkk1369;92777 نوشت:
به نظر من امید آنکه مشیت خدا تغییر کرده باشد و سم اثر نکند(چون نا امیدی نیز از اغواهای شیطان است)

با سلام

بزرگوار امامان وقتي بخواهند از موضوعي باخبر باشند به اذن الهي مي توانند و در صورتي هم كه خداوند نخواهد از چيزي مطلع نمي شوند

مطالبي كه مي ايد بخشي از مطالبي است كه در تايپك بالا ادرس دادم:

اوّلاً: هر انسانی روزی می میرد و اگر کسی هر اندازه هم علم داشته باشد، از این قاعده مستثنا نیست. پس علم شخص مانع از مرگ و یا شهادت او نمی شود.

ثانیاً: قضا و قدر خداوند اگر حتمی شود به هیچ وجه عوض شدنی نیست.

ثالثاً: علم امامان از طریق غیب به زمان مکان شهادتشان فقط علم به یک واقعۀ حتمی است و رضایت آن بزرگواران به این قضا و قدر موجب ترفیع درجات آنها می شود.

رابعاً: ائمۀ معصومین (ع) هم علم غیب به امور داشته اند به طوری که تا وقتی که می دانستند قضا و حکمت خداوند به این تعلق نگرفته است که به شهادت برسند، از هر وسیله ای برای نجات خود از مرگ استفاده می کردند.

در روایات نقل شده که امام هادی (ع) برای شفای بیماری خود شخصی را برای دعا به کربلا فرستاد، یا امام کاظم (ع) خرمای زهر آلودی که هارون الرشید به حضرت داد را میل نفرمود و گفت: هنوز وقتش فرا نرسیده است و یا امام باقر (ع) می فرماید: "ما برای دفع شر سلطان فلان دعا را می خوانیم".

همۀ اینها حاکی از آن است که این ذوات مقدسه برای حفظ جان شریفشان از هیچ کوششی فرو گذار نکرده اند.

نتیجه اینکه:
جلوگیری نمودن از بهترین مرگ؛ یعنی شهادت که مطابق با خواست حتمی خدای متعال است، معنایی غیر از عدم رضایت به خواست خداوند، ندارد که چنین امری نه تنها از آنان بعید است، بلکه آنچه را که از گفتار و کردار آنها استفاده می شود، این است که آنها راضی به قضای الاهی و تسلیم امر پروردگار بودند.


طاها ی گرامی سلام
من درمورد امامانمان اینکه غیب می داننیدو بقیه نشانه ها شک ندارم و نمی گویم که آنها تلاش برای زنده ماندن نمی کردند

من این جواب برام بهتر بود چرا که پاسخی برای اینکه اگر امامان می دونستند آیا خودکشی نبود(خوب سوالی است که پیش می آید)
و البته باید ذکر کرد که زمان مرگ فقط در دست خدا است و خدا از ان خبر دارد(اشتباه می گم درسته؟)

نان شب;92754 نوشت:
بخش اعظم سوال ايشان به امام حسن (عليه السلام) مربوط مي شود كه چرا آن امام از خوردن سم كه ظاهرا توسط همسرشان به ايشان داده شده بود خودداري نفرمودند؟

سلام
اصلی که بر علم اولیاء معصوم الهی حاکم است این است : اذا شاووا ان علموا علموا / هرگاه بخواهند بدانند می دانند . پس :
1- دلیلی نداریم که امام حسن علیه السلام دانستن وجود سم در کوزه آب را اراده کرده باشند . چه بسا اراده نکرده اند بدانند در آن چیست . پس امر بطور عادی اتفاق افتاده و اشکالی هم وارد نیست .
2- علم غیب اولیاء الهی به موضعگیری منجر نمی شود مگر اینکه از سوی خدای متعال به موضعگیری خاص مامور شوند چه اینکه ایشان حائز بالاترین مقام عبودیتند و اقتضای این مقام آنستکه عبد قدم از قدم برندارد مگر اینکه فرمان الهی در آن باشد لذا اگر امام حسن علیه السلام اراده دانستن کرده باشند و آگاه بوجود سم هم شده باشند وقتی می توانستند از نوشیدن سم پرهیز کنند که از سوی خدا نهی می شدند .
به عبارت دیگر هرچند حیات علمی اولیاء الهی بسیار متفاوت است اما چون در عمل مامور به ظاهرند از این جهت متفاوت نیستند مگر اینکه از سوی خداوند به فعلی غیر عادی مامور شوند . اگر در جواب دقت بفرمایید کامل خواهد بود انشاء الله
موفق در پناه حق
موضوع قفل شده است