سفارش حضرت علی علیه السلام به مردم‌داری

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سفارش حضرت علی علیه السلام به مردم‌داری

باسلام

امام علی علیه‌السلام در تمام نامه‌ها، فرمانداران و استانداران خود را نسبت به حقوق اجتماعی مردم، و باز پس گرفتن حق محرومان از ستمکاری سفارش می‌کرد.
و از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان نظام را به مردم‌داری، ابراز محبت و لطف نسبت به رعیت و مردم دستور می‌‌داد.
به مالک اشتر نوشت:

اخلاق رهبری (روش برخورد با مردم)

«و اشعر قَلبکَ الرّحمةَ للرّعیّة، و المحبة لَهم، و اللُطف بهم، ولا تَکوننَّ عَلیهم سَبُعاً ضاریاً تَغتنمُ اَکلهُم، فانّهم صِنفانِ: اِمّا اخٌ لکَ فی الدّینِ، او نَظیرٌ لک فی الخَلقِ، یَفرطُ مِنهمُ الزّلل، و تَعرِضُ لهُمُ العِللُ، و یوتی علی ایدیهم فی العَمدِ و الخَطا، فَاعطهِم مِن عَفوکَ و صَفحِکَ مِثلَ الّذی تُحبُّ و تَرضی اَن یُعطیکَ اللهُ مِن عَفوهِ و صَفحهِ.
فَانّکَ فَوقَهُم، و وآلی الامرِ علیکَ فَوقلکَ، و اللهُ فَوقُ مَن وَلّاکَ! و قَد استَکفاکَ اَمرَهُم، وَ ابتلاکَ بِهم.
«مهربانی با مردم را پوشش دل خویش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش.
مبادا هرگز، چونان حیوان شکاری باشی که خوردن آنان را غنیمت دانی، زیرا مردم دو دسته‌اند، دسته‌ای برادر دینی تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش می‌باشند، اگر گناهی از آنان سر می‌زند، یا علت‌هایی بر آنان عارض می‌شود، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می‌گردند، آنان را ببخشای و بر آنان آسان ‌گیر، آنگونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.
همانا تو از آنان برتر، و امام تو از تو برتر، و خدا بر آن کس که تو را فرمانداری مصر داد والاتر است، که انجام امور مردم مصر را به تو واگذارده، و آنان را وسیله آزمون تو قرار داده است.»(1)
حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام در نامه 27 به محمد بن ابی بکر، شیوه‌های مردم‌داری و رعایت حقوق اجتماعی انسان‌ها را اینگونه تذکر می‌دهد:

اخلاق اجتماعی

«فاخفض لهم جناحک، و الن لهم جانبک، وابسط لهم وجهک، و آس بینهم فی اللّحظة و النّظرة، حتّی لا یطمع العظماء فی حیفک لهم، و لا ییاس الضعفاء من عدلک علیهم، فان الله تعالی یسائلکم معشر عباده عن الصّغیرة من اعمالکم و الکبیرة، و الظاهرة و المستورة، فان یعذب فانتم اظلم، و ان یعف فهو اکرم؛ «با مردم فروتن باش، نرمخو و مهربان باش، گشاده‌رو و خندان باش، در نگاه‌هایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم به تساوی رفتار کن، تا بزرگان در ستمکاری تو طمع نکنند، و ناتوان‌ها در عدالت تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان پرسش می‌کند، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»( 2)

پی‌نوشت‌ها:
1- نامه 53/8 نهج‌البلاغه معجم المفهرس مولف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
- تحف العقول، ص 126: ابن شعبه حرانی (متوفای 380هـ)
- دعائم الاسلام، ج 1 ص 350: قاضی نعمان (متوفای 362هـ)
- نهایة الارب، ج 6 ص 19: نوبری شافعی (متوفای 732هـ)
- فهرست نجاشی، ص 7: نجاشی (متوفای 450هـ)
- فهرست، ص 37: شیخ طوسی (متوفای 460 هـ)
- تاریخ دمشق، ج 3، ص 289، ح 1311 و 1314: ابن عساکر شافعی (متوفای 573 هـ)
- بحارالانوار، ج 17، ص 68 و ج 72 ص 96: مجلسی (متوفای 1110 هـ)
2- نامه 27 نهج‌البلاغه معجم المفهرس مولف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
- کتاب الغرات، ج 1، صص 230 و 223 و 235 و 249: ابن هلال ثقفی (متوفای 283هـ)
- تحف العقول، ص 176 و 177: ابن شعبه حرانی (متوفای 380 هـ)
- کتاب مجالس، ص 260م 31، ح 3: شیخ مفید (متوفای 413 هـ)
- کتاب امالی، ص 24- 25 م اول ح 31/31: شیخ طوسی (متوفای 460 هـ)
- بشارة المصطفی، ص 44: طبری شافعی (متوفای 553 هـ)
- مجموعه ورام، ص 19 و 497: شیخ ورام (متوفای 605 هـ)
- تاریخ طبری، ج 3، ص 556، سنه 36: طبری شافعی (متوفای 310 هـ)

منبع:
امام علی علیه السلام و مسایل حقوقی، محمد دشتی.

[=Verdana]امام علي(ع) كه از لحاظ انديشه افزون بر انديشه و تفكر انساني، متصل به مبدأ وحي الهي مي باشد.
از لحاظ ديدگاه و ايده در اين راستا نوع گرايي و مردم گرايي خويش را به عنوان يك ايده و ارزش ديني و انساني مطرح مي ‏نمايد.
در بخشي از فرمايش خويش به امام مجتبي مي فرمايد: فرزندم خود را معيار عمل خويش با مردم قرار ده. آن چه براي خودت خوشايند است بر مردم نيز روا بدار و از آن چه گريزان هستي بر مردم مپسند.
همان گونه كه ستم بر خويش روا نمي داري بر مردم نيز ستم مكن. با مردم به نيكي رفتار كن همان گونه كه دوست داري با تو به نيكي رفتار كنند. هر رفتاري كه در حق خود بر نمي ‏تابي بر ديگران نيز خوش مدار. آن چه بر خود مي پسندي بر ديگران نيز بپسند.
آن چه نمي داني به زبان نياور گر چه دانسته‏ هاي تو اندك باشد و گفته كه نمي پذيري درباره تو گفته شود به ديگران مگو.(1) و نيز به استاندار مصر مالك اشتر نخعي هنگام گسيل ايشان به آن ديار فرمان مي دهد، با مردم با كمال ملاطفت و مهرباني برخورد كند، با مردم منصفانه رفتار كند: انصف الناس.(2)
قلب خويش را پر كن از محبت و رأفت مردم. «و اشعر قلبك الرحمة للرعية و المحبة لهم».
با مردم به گونه حيوان درنده كه دريدن آنان را مغتنم مي داند برخورد مكن زيرا مردم به دو گروهند يا برادر ديني تو و يا همانند تو انسان هستند: فانهم صنفان اما اخ لك في الدين او نظير لك في الخلق(3)
مردم گر چه در باورهاي ديني با تو همگام نبوده و دگر انديش هستند، ليكن بر خورد تو با آن‏ ها بايد انساني باشد.
اين محور پيام امام همام خطاب به والي مصر و نماينده دولت است. دولت مظهر قدرت و سطوت و قهر و غلبه است و چه بسا در مواردي بي جا از قدرت قهريه و خشونت بهره وري مي نمايد.
امام با صدور اين پيام اين چنين قوه مديريت جامعه را به عطوفت و مهرباني و تجلي اين ارزش فرا مي خواند و بگونه‏اي اين ارزش را متبلور مي نمايد كه جامعه ديني و غير ديني را پوشش مي دهد و به صورت فراگير فرمان مهرباني صادر مي كند. جامعه ديني تبلور مهرباني است و خشونت در نهاد سياسي اسلام و ارزش ‏هاي اجتماعي ديني جاي پا ندارد.
خشونت و شمشير دين برابر مردم دين باور و حتي مردم غير ديني نيست.

[=Verdana]

[=Verdana]

تيغي كه دين به دست رهبران الهي مي دهد براي مبارزه با تباهي و آلودگي ‏هاي واگير است.
نه براي چالش و مقابله با مردم. تيغ دين همانند تيغ يك جراح و پزشك مهربان و آگاه و درد آشنا است.
دين الهي هيچ گاه مقابل و رو در روي مردم نيست تا نيازي به شمشير در استقرار آن باشد. جامعه ديني تبلور صميميت و مهرباني ‏هاست كه در سايه آن ارزش‏ هاي انساني و الهي به بار مي نشيند.
استقرار دين برخواسته از نهاد فطرت و خواسته‏ هاي فطري و مهر و صميميت است نه خشونت كه از خشونت پيوند ساخته نيست. امام علي(ع) خود مظهر اين ارزش است. در تمام زندگي با مردم با ملاطفت و مهرباني و مردم داري برخورد مي كند. امام به مردم ارزش مي نهد در مقابل حقوق اجتماعي آنان و حقوق اساسي مردم سخت پر تلاش و حساس است و خود را متعهد در راستاي آماده سازي بسترها براي تأمين حقوق انساني مردم مي داند.
در فراز و نشيب زندگي امام كه از تفاوت ‏هاي چشم‏گير خانه نشيني تا اوج دوران زمامداري، اين ارزش‏ ها متبلور است. در جنگ ‏ها، صلح ‏ها، و موضع‏ گيري هاي امام، تلاش جهت زدودن خشونت از چهره دين و جامعه ديني و بارور نمودن ايجاد ارتباط و انس و صميميت مي باشد.
امامي كه در برابر اشك سوزان يتيم زانو مي زند و در برابر ناتواني بيوه‏گان خود را نا آرام و بي تاب مي بيند. و براي به خطر افتادن و امنيت زن يهودي كه در تعهد اسلام مي زيد، آن چنان آشفته مي شود كه مرگ را براي انسان غيرتمند آرزو مي كند.(4)
در جنبه عمل‏كرد امام در طول زندگي به خصوص در دوران زمامداري خويش اين حقيقت را متجلي ساخته است.
امام مردم را محور حكومت مي داند و حكومت را در راستاي تحقق ارزش ‏هاي الهي و تأمين خواسته ‏هاي مردم شكل مي دهد.
هيچ گاه حكومت را تحميل بر مردم نمي دانست، گر چه از ديدگاه امام كه ديدگاه حق است حكومت داري خويش را از جانب خدا بر مردم مشروع و روا مي دانست. ليكن در استقرار اين ارزش هيچ گاه تحميل را بر مردم روا نمي دانست و در پذيرش حكومت رضايت مردم را زمينه ساز اساسي باور داشت.
بدين سبب بر مشاركت و بيعت مردم با حكومت اهتمام مي ورزيد، كه حكومت ولو حق مدار باشد اگر مردم خواهان آن نباشند، مستقر و پايدار نخواهد شد.

بدين جهت بر رضايت و مشاركت مردم پا فشاري دارد.
مي فرمايد بيعت مردم بايد از صميم دل و رضايت خاطر باشد: و لا تكون الا عن رضا المسلمين.(5) و نيز مي فرمايد: من ايده‏ام همان خواسته ‏هاي مردم است: الا و انه ليس لي امر دونكم.(6)

امام در زندگي فردي و اجتماعي خويش بدور از هر گونه خوشنت، بهره ‏وري از نيروي قهريه براي تحقق ارزش ‏ها مي ‏باشد.
امام صميمي‏ ترين زمامدار و مردمي ‏ترين حكومت مدار است و در متجلي نمودن اين ارزش‏ ها از پا نمي نشيند.
امام(ع) از بكارگيري اهرم فشار و خشونت در برابر مردم گريزان است و هيچ گاه حتي ارزش‏ هاي ديني را با قهر خشونت در برابر عموم مردم مستقر نمي سازد. البته بايد به اين نكته اشاره شود كه تلاش براي استقرار مردم‏داري ناسازگار با خشونت و بهره وري از نيروي قهريه در موارد لازم نمي باشد. امام حق مدار در معيارها و مردم مدار در تأمين خواسته‏ هاي مشروع مردم است. در عين حال در برابر شاخص ‏هاي فساد و تبهكاري سخت خشن بوده و ريشه ‏هاي فساد را با طرفندهاي گوناگون حتي با تيغ جراحي و خشونت ريشه كن مي كند. امام عطوف و مهربان و مردم دار همان امامي است كه از شمشيرش خون سران كفر و فساد نفاق مي چكد و بغض كينه وي در قلب ‏هاي تنگ و ديدگان كور آنان موج مي زند.
كه اگر در جاذبه افراد سر آمد است در دافعه نيز الگوي همگان است. محور عطوفت و مردم داري با محور خشونت در موارد لازم كه موارد بسيار اندك هم مي باشد، نبايد آميخته شود و بين اين دو ناسازگاري وجود ندارد.
همان گونه كه خشن و دل سخت معرفي كردن امام چهره واژگون از امام است، نفي خشونت و قهريه از امام همام نيز واژگوني ديگري است كه هر دو ناشي از كژانديشي و سوء برداشت و نگرش يك سويه مي باشد.
چهره علي قدردان حضور مردم در صحنه‏ هاي اجتماعي و سياسي است. و اين موضوع از اين جهت حايز اهميت است كه چهره امام را برخي گريزان از مردم و يا گلايه‏مند و يا بي تفاوت نسبت به مردم مطرح مي نمايند. اين موضع‏ ها با چهره عطوف امام ناسازوار است.
امام در اظهارات خويش به خصوص در خطابه‏ هاي خويش مانند خطبه 27، گاهي از مردم گلايه مي كند، ليكن اين اظهارات در فضاهاي خاص است و به هيچ وجه با مردم داري حضرت ناسازگاري نخواهد داشت.

پي ‏نوشت ها:
1ـ نهج البلاغه، نامه 31، ص397.
2ـ نهج البلاغه، نامه 53، 428.
3ـ همان، ص 427.
4ـ نهج البلاغه، صبحي الصالح، خ 27، ص70.
5ـ طبري، ج 4، ص 152 و 153.
6ـ همان.
منبع: امام علي(ع) الگوي زندگي ص 131.

موضوع قفل شده است