بهائیت‌ و ماسونیت................!

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بهائیت‌ و ماسونیت................!

با سلام

دوران‌ قاجار در تاریخ‌ معاصر ایران، برهه‌ای‌
سرنوشت‌ساز است. مهمترین‌ مسئله‌ این‌ دوران، تهاجم‌ بیگانگان‌ به‌ کیان‌فرهنگی، دینی‌ و سیاسی‌ ایران‌ اسلامی‌ است‌ که‌ در قالب‌ تهاجمات‌ سیاسی‌و اقتصادی‌ و فرهنگی‌ نمایان‌ شد.
پیدایش‌ فرقه‌های‌ «ساختارشکن» نظیر
بابیه‌ و بهائیه‌ و سازمان‌های‌ مخفی‌ مانند فراماسونری، تلاشی‌ بود برای‌فروپاشی‌ وحدت‌ و انسجام‌ ملت‌ ایران‌ که‌ لطمات‌ فراوانی‌ هم‌ به‌استقلال‌ کشور وارد ساخت.
دوران‌ قاجار در تاریخ‌ معاصر ایران، برهه‌ای‌سرنوشت‌ساز است. مهمترین‌ مسئله‌ این‌ دوران، تهاجم‌ بیگانگان‌ به‌ کیان‌فرهنگی، دینی‌ و سیاسی‌ ایران‌ اسلامی‌ است‌ که‌ در قالب‌ تهاجمات‌ سیاسی‌و اقتصادی‌ و فرهنگی‌ نمایان‌ شد. بروز حملات‌ خارجی‌ و به‌ تبع‌ آن‌ناآرامی‌های‌ داخلی، ناشی‌ از شورش‌ حسن‌خان‌ سالار، بابیه‌ و...، هر یک‌جلوه‌ای‌ از این‌ تهاجمات‌ بود.
در این‌ میان، پیدایش‌ فرقه‌های‌«ساختارشکن» نظیر بابیه‌ و بهائیه‌ و سازمان‌های‌ مخفی‌ مانند فراماسونری،تلاشی‌ بود برای‌ فروپاشی‌ وحدت‌ و انسجام‌ ملت‌ ایران‌ که‌ لطمات‌فراوانی‌ هم‌ به‌ استقلال‌ کشور وارد ساخت.
با یک‌ بررسی‌ اجمالی،شباهت‌های‌ زیر بین‌ دو «تشکیلات» و درواقع: دو «حزب‌ سیاسی» بهائیت‌ وفراماسونری‌ در تاریخ‌ معاصر ایران،‌ قابل‌ ردیابی‌ و تشخیص‌ است:

1. نقش‌ بیگانگان‌ در «کاشت‌ و برداشت» آنها: هر دو تشکیلات، به‌ تحریک‌بیگانگان‌ در ایران‌ بالیده‌ و از حمایتشان‌ برخوردارند. تأسیس‌ (یا دست‌کم‌ بسط‌ و گسترش) بابیت‌ و بهائیت‌ با مداخلات‌ مستقیم‌ روس‌ و نقشه‌انگلیس‌ صورت‌ گرفت‌ و تأسیس‌ فراماسونری‌ نیز توسط‌ سر گور اوزلی‌ (سفیرانگلیس‌ در زمان‌ فتحعلی‌ شاه) و سپس‌ مانکجی‌ (افسر اطلاعاتی‌ انگلیس‌ درایران) در بحرانی‌ترین‌ شرایط‌ حاکم‌ بر کشور ما، در نبرد با بیگانگان‌ ونقاهت‌ شدید ناشی‌ از آن‌، انجام‌ شد.‌

2. ساختارشکنی‌ سیاسی: هردو تشکیلات‌ در ایران‌ به‌ منظور سرنگونی‌ حکومت‌ مرکزی‌ ایران‌ و ایجادتغییرات‌ گسترده‌ سیاسی‌ ایجاد شد: بابیت، با راه‌ اندازی‌ جنگ‌ مسلحانه‌و طرح‌ ترور دولتمردان‌ و شاه‌ قاجار، و انجمن‌ ماسونی‌ با ترویج‌ تفکرات‌سیاسی‌ غرب‌ و هدایت‌ لژهای‌ آن‌ دیار.‌

3. ساختارشکنی‌ فرهنگی‌ــ دینی: هر دو تشکل،‌ با اساس‌ اسلام‌ در ایران‌ مشکل‌ داشتند واستراتژی‌ براندازی‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ را تعقیب‌ می‌کردند. اعلام‌ بابیت،مهدویت، نبوت‌ و الوهیت، و نسخ‌ اسلام‌ و قرآن‌ و کلیه‌ احکام‌ شرعی‌ ازسوی‌ باب‌ و اتباع‌ بابی‌ و بهایی‌اش، و جعل‌ برخی‌ احکام‌ و مقررات‌ به‌عنوان‌ دین توسط آنها، و متقابلاً‌ ترویج‌ مذهب‌ انسانیت‌ (اومانیسم) وحذف‌ ادیان‌ وحیانی‌ اصیل، ترویج‌ یهودیت‌ و مسیحیت‌ مسخ‌ شده‌ و عنود بااسلام‌ (که‌ در نهایت‌ منجر به‌ بیزاری‌ از عنوان‌ دین‌ نزد اعضا شده‌ وآنان‌ را به‌ بی‌دینی‌ مطلق‌ سوق‌ می‌دهد) در فراماسونری، حرکتی‌ بود درراستای‌ شکستن‌ ساختارها و هنجارهای‌ فرهنگی.

4. طرد هر دوجریان‌ توسط‌ جوامع‌ اسلامی: انزجار مسلمانان‌ از هر دو تشکیلات‌ بابی‌ ــبهایی‌ و ماسونی، و تکفیر آنان‌ توسط‌ مراکز و مجامع‌ اسلامی‌ شیعه‌ وسنی، دیگر ویژگی‌ مشترک این‌ دو حزب‌ سیاسی‌ است که شرحش مجالی دیگرمی‌طلبد.

منبع: نشریه ایام 29

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] تعلیمات بهائیت نیز انطباق زیادی با تعلیمات فراماسونری دارد که از جمله آنها می توان به جدایی دین از سیاست، تسامح و تساهل، تشکیل حکومت واحد جهانی، تطابق دین با عقل جزئی، اشاره کرد. ماسونیت با نشراین تعالیم سعی دراستحاله تمامی فرهنگ های مذهبی درتفکرو فرهنگ غربی داشت. چنانکه پیامد نشراین تفکر«امانیسم» و «لیبرالیسم» مذهب همه روشنفکران غربزده گردید و مبشرجهانی شد که با تبلیغ فرهنگ جهانی سعی دراستیلای فرهنگ و تمدن مغرب زمین برتمام جهان دارد(1).[/]
شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت نیز با تلاش و برنامه ریزی ایادی استعمارو کانون های آن شکل گرفته است؛
به دنبال اقدامات قاطع امیرکبیر دراعدام باب و سرکوب خشونت و آشوب های مسلحانه بابیان درنقاط مختلف کشور، پیروان باب از سرنگونی قاجاریه و تسلط برایران سرخورده شدند.


ادامه دارد...!

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] آشنایی آنها با افکارو تحرکات اعضای محفل فرهنگی «مانکجی هاتریا» - رئیس سازمان اطلاعاتی بریتانیا درهند و ایران و بنیانگذار واقعی ایران سازمان فراماسونری درایران(2)- نظیر شاهزاده جلال الدین میرزا، آخوند زاده، میرزا ملکم خان، میرزا حسین خان سپهرسالارو ...، تغییراتی درروش فکری ایشان به وجود آورد و انها با افکار ماسونی و لیبرالی آشنا شدند، سپس با تدوین کتاب «تاریخ جدید» که صورت اصلاح شده «تاریخ قدیم» بابیان بود واژه های تند برضد شاه قاجارو برخی عوامل حکومت را حذف یا تعدیل نموده و درعوض، همصدا با امثال آخوندوف، حملات پیشین خود به روحانیت را شدت بخشیدند.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] و با استفاده از روش ملکم و آخوندزاده، دست به تألیف رساله های جدیدی مانند مقاله سیاح زدند(3).[/]
براساس تحقیقات تاریخی، مانکجی درسال های 1890-1854، با سران بابی و از جمله با شخص میرزا حسینعلی نوری(بهاء) ارتباط نزدیک داشته است.
همچنین مطابق گزارش رکن الدوله به امین السلطان در1308 ق، ملکم خان درعکا با بهاء دیدارو مذاکره داشته است(4).

عباس افندی نیز بعدها طی نوشته ای تلویحاً از زحمات ملکم تقدیرو از اینکه دوستانش حق او را پاس نداشتند، اظهارتأسف می کند(5).


ادامه دارد...!

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از سوی دیگرسفرکاملاً برنامه ریزی شده سال های 1913-1911 عباس افندی به اروپا و آمریکا، که با تبلیغات فراوان از سوی منتفذترین محافل سیاسی و مطبوعاتی دنیای غرب همراه بود، نشانی آشکاراز این پیوند عمیق و همکاری میان سران فرقه بهائی و کانون های مقتدر فراماسونری دراروپا و آمریکا است که به عنوان نقطه عطف درتاریخ این فرقه از آن یاد می شود.
درطول این سفرکوشش می شد تا وی به عنوان نماد پیدایش «مذهب جدید انسانی» و آرمان فراماسونری معرفی شود.
بررسی جریان این سفرو مجامعی که عباس افندی (عبدالبهاء) درآن حضورمی یافت، ثابت می کند که کارگردان اصلی این نمایش «انجمن جهانی تئوسوفیستی» یکی از محافل عالی فراماسونری غرب بود. او به ویژه درآمریکا درمجامع متعدد فراماسونری حضوریافت و سخنرانی کرد(6).

[/]ادامه دارد...!

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]اصولاً درمیان نخبگان فراماسونری ایران، درصد بالایی از بهائیان وجود دارند؛ یکی [/]
ازمهمترین فعالان دراین عرصه میرزا ملکم خان ارمنی – مشهوربه پدر فراماسونری ایران – است و افرادی همچون علیقلی نبیل الدوله، میرزا آقاخان کرمانی، ابراهیم حکیمی، سید جمال ولعظ، ذبیح الله قربان، احسان یارشاطر، امیرعباس هویدا، پری اباصلتی از این دسته اند.
درفعالیت تروریستی دوران مشروطه نیز که توسط مجامع مخفی طراحی می گردید، افرادی نظیرسردارمحیی، احسان الله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتح زاده، ابراهیم خان منشی زاده و محمد نظرخان مشکات الممالک، نقش اساسی داشتند که بسیاری از اعضای آن بابی و بهائی بودند و پس از تأسیس سازمان ماسونی لژ بیداری ایران(1325ق/1907م) درپیرامون آن مجتمع شدند.
فعالیت ها و اقدامات چنین افرادی که کاملاً درراستای اهداف استعمارطراحی و برنامه ریزی می شد یکی از عمده ترین عوامل انحراف مشروطیت به شمارمی رود(7).
دردوران پهلوی نیز بهائیان درکنارعناصرفراماسون و صهیونیست، نقش مهمی دراجرای نظرات و سیاست های استعمارداشتند.
بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عده زیادی از کارگزاران و متولیان پست های حساس و کلیدی کشوربهائی بودند(8).


ادامه دارد...!

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif] درسال های نهضت ملی شدن نفت، شاهد تشکیل لژ همایون درایران هستیم که یکی از کارکردهای اصلی آن مقابله با نهضت ضد استعماری نفت، و جاسوسی برای انگلیس بود.
[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]یکی از اعضای این لژ دکترضبیح قربان از اعضای فرقه بهائیت بود که نفوذ فراوانی درشیراز داشت. او رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز و عضو مؤسس لژ دیگری به نام حافظ نیز بود(9).[/]
درسال 1341 تعداد ماسون های آمریکایی به حدی رسید که لژ محلی آمریکا درصدد ایجاد لژی درایران برآمده و چندی بعد ریاست این لژ آمریکایی به یکی از فراماسون های بهائی که دارای مقام «ژنرال ماسونی درجه 33» بود، به نام «علی نقی خان نبیل الدوله» واگذارگردید(10).
درمدت 37 سال سلطنت محمد رضا، درسراسرکشورجولانگاه محافل و مأموران «بهائی- ماسونی» گردید.
اکثرکسانی که دراین مدت به عنوان نخست وزیرانتخاب شدند، یا از استادان و اعضای بلند و پایه لژهای فراماسونری بودند و یا از دست نشاندگان و مأموران یهود و ماسون.
به عنوان نمونه، «امیرعباس هویدا» که از نخست وزیران معروف دوران سلطنت محمد رضا پهلوی به شمارمی رفت، از نوادگان میرزا یعقوب یهودی و از بهائیان مشهوربود که دردهه 1320 وارد شبکه تارعنکبوتی سیاسیون متمایل به انگلستان شد و از فعالان و اعضای بلندپایه فراماسونری ایران گردید.
و دردوران سیزده ساله (از بهمن 1343 تا مرداد 1356) نخست وزیری خویش خدمات زیادی را درراستای تحقق اهداف شوم صهیونیسم و استعمارگران انجام داد. دراین دوران پیوندهای نهان و عان دربارپهلوی با محافل قدرتمند و چپاولگرغرب و صهیونیسم جهانی، به مستحکم ترین شکل خود رسید(11)

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بسیاری از دولتمردان کابینه هویدا نیز عضو لژهای مختلف فراماسونری بودند. چنان که درگزارش دیگرساواک در تاریخ 8/2/1352 اسامی وزرای کابینه هویدا و عضویت آنان درلژهای این سازمان مخوف و وابسته به انگلیس و اسرائیل،
به شرح ذیل اعلام می شود: «امیرعباس هویدا(لژ تهران)،
محمود قوام صدری وزیر مشاور،
نصیرعصار معاون نخست وزیر(لژ ژاندراک)،
حسن زاهدی وزیر(لژ اهواز)،
منوچهرپرتو وزیردادگستری (لژ کورش)،
مجید رهنما وزیرعلوم و آموزش عالی (لژ تهران)،
فتح الله ستوده وزیرپست و تلگراف و تلفن (لژ ژاندراک)،
مهرداد پهلبد وزیرفرهنگ و هنر(لژ کورش)،
ایرج وحیدی وزیرکشاورزی (لژ خیام)،
جواد منصوروزیراطلاعات (لژ کورش)،
هوشنگ انصاری وزیراقتصاد(لژ خیام)»(12).
[/]
بدین ترتیب فرقه ضاله بهائیت درارتباط با سازمان های فراماسونری خدمات شایانی به صهیونیسم و استعمارگران و خیانت های جبران ناپذیری به ملت ایران و فرهنگ این سرزمین کردند.
چنانکه دراثرتحقیقی اسماعیل رائین که درسال 1346 به چاپ رسیده است، می خوانیم:« فراماسونری که انگلیسی ها از 350 سال قبل آن را اب کلمات دلپذیرآزادی، برادری،برابری و نوعدوستی رواج دادند، از قرن هجدهم به بعد به بزرگترین وسیله استعمارملت ها تبدیل شد... با کوشش مداوم عمال سیاست استعماری که اکثراً فراماسون بودند قسمت هایی از ایران نیز از دست رفت.
فراماسون هایی که درنقش عاملین استعمارظاهرشدند، اساس ملیت ما را برهم زدند، افتخارات ملی را مسخره کردند و به کرات بیگانه پرستی را جایگزین وطن پرستی ساختند»(13).

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]پی نوشت:[/]

[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](1). رضا برنجکار، مهدویت و فرقه ها، فصلنامه موعود، ش22.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](2). به دلیل فقدان تحقیقات بنیادین در این زمینه تأسیس آن به غلط به میرزا ملکم خان نسبت داده شده است. ر. ک: جستارهایی از تاریخ بهائی گری در ایران، پیشین، ص22.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](3). حضور بهائیت در انجمن های ماسونی و شبه ماسونی، علی رجبی، ویژه نامه ایام، ش29.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](4). ابراهیم صفایی، پنجاه نامه تاریخی دوران قاجاریه، ص121.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](5). مائده های آسمانی، 144/9.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](6). عبدالله شهبازی، نظریه توطئه، صعود سلطنت پهلوی و تاریخ نگاری جدید در ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1383، صص 69-74.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](7). سایه روشن های بهائیت 91، روزنامه کیهان، شنبه 28 آبان 1384.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](8). جواد منصوری، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج1، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، ص324.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](9). فراموشخانه و فراماسونری در ایرانف اسماعیل رائین، تهران: امیرکبیر، 1357، ج3، ص380.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](10). محمد خاتمی، فراماسونری، تهران: کتاب صبح، 1380، ص132.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](11). محمد احمدی، پژوهه صهیونیست، تهران: ضیاء اندیشه، 1376، ج1، صص 390-391.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](12). گزارش اداره کل سوم ساواک، 8/2/1352؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، حسین فردوست، تهران: انتشارات اطلاعات، 1369، ج1، ج2، ص394.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif](13). فراموشخانه و فراماسونری در ایران، پیشین، ج1، ص11.[/]
[=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][/]

موضوع قفل شده است