آیا شیعه جبرئیل«علیه السلام» را خیانت کار می داند؟!

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا شیعه جبرئیل«علیه السلام» را خیانت کار می داند؟!

بسم الله الرحمن الرحیم

:Gol:آیا شیعه جبرئیل«علیه السلام»را خیانت کار می داند؟!:Gol:

از زمان هاي گذشته شيعه را متهم نموده اند که معتقد است جبرئيل«عليه السلام»در حقّ خداوند خيانت کرده و به جاي آن که رسالت را به علي بن ابي طالب«علیه السلام» ابلاغ کند آن را بر رسول خدا«صلي الله عليه وآله»نازل کرده است. از اين رو بعد از سلام نمازشان سه بار، عبارت «خان الامين» را تکرار مي کنند.

ريشه اتهام
از آيات شريف قرآن و احاديثي که پيرامون آنها رسيده است روشن مي شود که يهوديان معتقدند جبرئيل در ابلاغ رسالت خيانت نموده است، زيرا خداوند به وي دستور داده بود نبوت را در دودمان اسرائيل قرار دهد، لکن او بر خلاف فرمان خدا، آن را در سلسله اسماعيل قرار داد. بنابراين گروه يهود جبرئيل را دشمن دانسته و جمله «خان الأمين» (جبرئيل خيانت نمود) را شعار خود قرار دادند و به همين خاطر قرآن در مقام انتقاد از آنان و اثبات بي پايگي سخنانشان، جبرئيل را در آيه ذيل به عنوان فرشته «امين» و درست کار معرفي کرد:«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ اْلأَمينُ، عَلي قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ »[1]
روح امين، «جبرئيل»، قرآن را بر قلب تو نازل کرد تا از بيم دهندگان باشي. و در آيه ديگر مي فرمايد:«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلي قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ»[2] بگو: هر کس با جبرئيل دشمني ورزد، آن فرشته گرامي به اذن خدا، قرآن را بر قلب تو نازل نمود.
از آيات ياد شده و تفسير آنها به روشني استفاده مي شود که گروه يهود جبرئيل را به علت هايي دشمن داشته، او را فرشته عذاب مي ناميدند و به خيانت در ابلاغ رسالت متّهم مي نمودند.
بنابراين ريشه شعارِ «خان الأمين» از خرافات قوم يهود سرچشمه گرفته است و برخي از نويسندگان جاهل که با شيعه خصومت ديرينه دارند، به طرح اين سخن برضدّ شيعه پرداخته و ناجوانمردانه اين اتهام را به شيعه نسبت مي دهند.

ادامه دارد

[1].شعراء (26) آيه 194.

[2].بقره (2) آيه 97.

تاريخچه تهمت خان الامين بر مي گرددبه زمان ابن تيميه که با سرازير کردن انبوه تهمتها به سوي شيعه خواسته مقداري از حقد دروني خود رامرهمي نهد، وي علاوه بر اين تهمت تهمتهاي ديگري نيز بر شيعيان واردمي کند که هيکدام آنهارانمي توان دربين شيعه ديد
1ـ يهوديان مي‏گويند: تا زمان خروج مسيح، جهاد در راه خدا لازم نيست، و روافض نيز مي گويند تا زمان خروج مهدي جهاد در راه خدا لازم نيست
- مختصر منهاج السنه، ابن تيميه، ترجمه اسحاق دبير، انتشارات حقيقت، 1368، ص 62.
اگر قيامهاي شيعياني مثل توابين،مختار،زيد ،يحيي،شهيد فخ رابه اتهامات واهي ناديده بگيريم پس آن همه مبارزه بزرگ علماي اصولي در زمان ميرزاي شيرازي اول و دوم، و شيخ الشريعه، عليه انگليس و علماي دوره مشروطه و انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني (ره) عليه آمريكا و مبارزه حزب‏اللّه‏ لبنان عليه صهيونيسم چيست؟ شگفت اينكه كسي اين ايراد را بر شيعه مي‏گيرد كه خود معتقد است بايد در برابر حاكمان ظالم و فاسق سكوت كرد.
2ـ يهوديان نماز را تا هنگام ظاهر شدن كامل ستارگان به تعويق مي‏اندازند و روافض نماز مغرب را تا ظاهر شدن ستارگان به تاخير مي‏اندازند
- مختصر منهاج السنه، ابن تيميه، ترجمه اسحاق دبير، انتشارات حقيقت، 1368، ص63
* اولاً بعضي از فقهاي شيعه وقت نماز مغرب را همان اول غروب مي‏دانند و بسياري وقت مغرب را هنگام برطرف شدن سرخي مشرقي مي‏دانند نه ظاهر شدن كامل ستارگان. تقريبا همان مقداري كه در مسجدالنبي نماز مغرب را بعد از اذان به تأخير مي‏اندازند.
3ـ يهوديان اندكي از قبله‏شان متمايل مي‏شوند، روافض نيز چنين‏اند.
* شيعيان مانند ساير مسلمانان براساس قبله‏نما و ساير علائم تشخيص قبله نماز مي‏خوانند و هرگز از جهت قبله تعيين شده متمايل نمي‏شوند و چنين چيزي نه در فقه شيعه است و نه در فقه يهود.
اما يهوديان وقتي به نماز مي‏ايستند، كسي نبايد از جلو آنها عبور كند،سنيان (1) نيز چنين‏اند. و حتي بعضي شخص عابر را به شدت كنار مي‏زنند(2)آيا اين دليل بر پيروي اهل سنت از فقه يهود است؟!
شرعيات دين يهود، ص 29.
الفقه الاسلامي و ادلته، وهبه الزحيلي، ج 2، ص 964

4-يهوديان در نمازشان دست و پا تكان مي‏دهند، روافض نيز چنين‏اند

5ـ يهوديان عده‏اي براي زنان قائل نيستند، روافض نيز چنين‏اند.
* عده زنان نص صريح قرآن است و تاكنون هيچ شيعه‏اي آنرا ملغي ندانسته است.
6ـ يهوديان تورات را تحريف كردند، روافض نيز قرآن را تحريف كردند.
* هرگز شيعه قرآن را تحريف نكرده و جمهور علماي شيعه قائل به عدم تحريف قرآنند و تنها چند نفر نظر شخصي به تحريف قرآن داده و ساير علما به شدت آنرا پاسخ داده‏اند.
7ـ يهوديان مخلصانه به مؤمنان سلام نمي‏كنند، و بلكه مي‏گويند: السام عليكم و «سام» به معني مرگ و نابودي است، روافض نيز چنين‏اند.
* اين مسئله كه افتراي محض است اما در مورد سلام اين حقيقت دارد كه اگر كسي به يهودي در حال نماز سلام كند هرچند شخص مهمي باشد نبايد جواب سلامش را بدهد(1) در مذاهب اربعه نيز چنين است اما در مذهب اماميه واجب است سلام را مانند آن جواب داد.(2) به دستور قرآن كه مي‏فرمايد: اذِ حُييتُم بتَحيهٍ فَحُيوا باحسنِ مِنها او رُدّوها.(3)
8ـ يهوديان ماهي زناب و مار ماهي را نمي‏خورند، روافض نيز چنين‏اند.

در فقه اماميه هر نوع ماهي كه فلس ندارد، خوردن آن جايز نيست براساس روايت امام صادق عليه‏السلام (4) نه بر اساس شريعت يهود.
9ـ يهوديان مسح بر خفين را جايز نمي‏دانند، روافض نيز چنين‏اند.

* يهوديان در وضويشان مسح پا ندارند، اهل سنت هم ندارند پس فقه اهل سنت از يهود گرفته شده است؟!
10ـ يهوديان اموال همه مردم را براي خود مباح مي‏شمارند، روافض نيز چنين‏اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شرعيات دين يهود به اهتمام هاراويديد آذرچيان، بي‏تا، ص 29.
2- الفقه علي المذاهب الخمسه محمد جواد مغنيه، ص 145.
3- نساء: 86.
4- من لا يحضره الفقيه، صدوق ابن بابويه، ج 2، ص 105، وسائل‏الشيعه، ج 16، ص 330.
اين تهمتها ادامه دارد

جواب
1- مرجع تحقيق يک اعتقاد، کتاب هاي آن مذهب است که در ابعاد مختلف نوشته شده و مي توان آن عقيده را از لابلاي آن کتاب ها استخراج نمود و با مراجعه به آنها به ويژه در باب نماز، از اين مدّعي خبري نمي بينيم. اينک به برخي از کتاب هاي شيعه مراجعه مي کنيم تا از صحت يا بطلان اين اعتقاد، اطلاع يابيم.

الف ـ شيخ مفيد (رحمه الله) مي فرمايد:
«فاذا سلّم بما وصفناه فليرفع يديه حيال وجهه مستقبلاً بظاهرهما وجهه و بباطنهما القبلة بالتکبير و يقول: «الله اکبر»، ثمّ يخفض يديه الي نحو فخذيه و يرفعهما ثانية بالتکبير، ثمّ يخفضهما، و يرفعهما ثالثة بالتکبير، ثم يخفضهما.»[1]
پس هرگاه سلام نماز را، آن گونه که توصيف کرديم داد، دو دست خود را به جهت تکبير جلوي صورت خود بگيرد در حالي که ظاهر آن دو به طرف صورت و باطن آن دو به طرف قبله است آنگاه «الله اکبر» بگويد. سپس دو دست خود را به طرف زانو پايين آورد و دوباره آن را براي تکبير ديگر بلند کرده و پايين آورد و بار سوّم نيز آن را تکرار نمايد.
در اين کلام مي بينيم شيخ مفيد«ره»که از قدماي علماي اماميه است هيچ سخني از آن نيّت و اعتقاد به ميان نياورده است و اگر لازم يا مستحبّ يا از آداب نماز نزد شيعه بود، بايد تذکر مي داد.
همين مضمون را شيخ طوسي ذکر کرده است.[2]

ب ـ ابن ادريس حلّي (رحمه الله) مي نويسد:
«و يستحبّ بعد التسليم و الخروج من الصلاة أن يکبّر و هو جالس ثلاث تکبيرات، يرفع بکلّ واحدة يديه الي شحمتي اذنيه، ثمّ يرسلهما الي فخذيه».[3]
مستحب است بعد از سلام و خارج شدن از نماز در حالي که نشسته، سه تکبير بگويد، به اين نحو که با هر کدام از تکبيرها دو دست خود را تا آويزه هاي گوش خود بالا برده، آن گاه به طرف دو رانِ خود رها نمايد. و همين مضمون از ابن برّاج نيز نقل شده است.[4]

ج ـ شهيد اوّل نيز درباره مستحبات تعقيب نماز مي نويسد:
«و يستحبّ التعقيب مؤکّداً، وليبدأ بالتکبير ثلاثاً رافعاً بکلّ واحدة يديه الي أذنيه، ثمّ التهليل، و الدعاء بالمأثور، و تسبيح الزهراء عليها السلام من أفضله...».[5]
تعقيب بعد از نماز، مستحبِ مؤکّد است. و شروع آن به سه تکبير است که با هر يک از آنها دستان خود را تا گوش هايش بلند مي کند، آن گاه لا اله الاّ الله گفته، سپس دعايي که بعد از نماز وارد است قرائت مي کند و تسبيح حضرت زهرا (عليها السلام) را مي گويد که از افضل تعقيبات نماز است.
همين مضمون را علامه حلّي؛ آورده است.[6]

[1]. المقنعه، ص 114.

[2]. النهايه، ص 84.

[3]. السرائر، ج 1، ص 232.

[4].المهذب، ج1ص95.

[5].الدروس الشرعیة، ج1ص184.

[6].تحریر الاحکام،ج1، ص263.

2ـ شيعه تشهد به شهادتين را از واجبات نماز مي داند که تعمّد در ترک آن موجب بطلان نماز است.
شيخ طوسي (رحمه الله) مي نويسد:
و يستحبّ ان يقول في التشهد الأخير: «بسم الله و بالله و الأسماء الحسني کلّها لله. اشهد أن لا إله الاّ الله وحده لا شريک له و أشهد انّ محمّداً عبده و رسوله...».[1] و به همين مضمون در کتاب هاي ديگر فقهي، باب تشهد وارد شده است و معلوم است که شيعه اعتقاد خود به رسالت و نبوت پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله) را در تشهد نماز بیان مي کند.

[1].النهایة،ص83.

باسلام
این هم از همون حرفاست
همون مستندات ضعیفی که در کتابهای برادران اهل سنت هست وشیعیان خودشون هم خبر ندارند

هیس313;212607 نوشت:
باسلام این هم از همون حرفاست همون مستندات ضعیفی که در کتابهای برادران اهل سنت هست وشیعیان خودشون هم خبر ندارند

سلام

خوشحال می شوم مستنداتون را بیاورید

باسلام
انشاالله درروزهای آینده


با سلام

البته سابقه خان الامین بر میگردد به فرقه ای از غلات بنام غرابیه و یا نصیریه :

(غرابيه گروهى هستند كه گمان دارند خداوند جبرئيل عليه السلام را به سوى على فرستاد، ولى جبرئيل در راه به خطا رفت و به سوى محمد صلى الله عليه و آله رفت و وحى را به او داد، براى اينكه محمد شبيه على بود! و گفته اند كه محمد و على از دو كلاغ و دو مگس به هم شبيه تر بودند. و همچنين پنداشته اند كه على رسول خداست ، و فرزندان على پيامبرانند!

اين گروه به پيروان خود مى گويد: آن موجود پر دار را لعنت كنيد. و مقصودشان از پر دار جبرئيل عليه السلام است !

ودر كتاب
المختار في أصول السنة لابن البنا

شرح: عبد العزيز الراجحي أورده :
فهذا الفصل عقده المؤلف في بيان الروافض ومخازيهم قال: وأما الروافض فأقوالهم في فرقهم مختلفة وأشرهم الغلاة، ولهم مسائل فظيعة. المؤلف -رحمه الله- جعل الروافض فرقا متعددة، والمعروف أن الشيعة فرق متعددة، وأن الروافض فرقة من فرق الشيعة. إذا قيل: الشيعة كما ذكر أصحاب الفرق كالبغدادي في الفرق وغيرهم ممن كتب في الفرق والملل والنحل، وكذلك ابن حزم وغيره، والشهرستاني في الملل والنحل؛ فذكروا أن الشيعة أربع وعشرون فرقة منهم الغالي ومنهم غير الغالي، ومنهم الكافر ومنهم المشرك؛ على حسب العقيدة، وأن أشد الفرق غلاة النصيرية. النصيرية هؤلاء أشد غلاة الشيعة الذين يقولون: إن الله حل في علي، وأن عليا هو الإله؛ هؤلاء أكفر الناس، ثم منهم المخطئة الذين قالوا: إن جبريل أخطأ في الرسالة، وقالوا: إن الله أرسل جبريل بالرسالة إلى علي، ولكن جبريل خان ووصَّلها إلى محمد، ويقولون قولتهم المشهور: خان الأمين يعني جبريل وسدها يعني الرسالة عن حيدرة لقب لعلي؛ خان الأمين وسد الرسالة عن حيدرة إلى محمد غلوا في التفضيل.

ضمنا در وجود خارجی فرقه غرابیه و ... و چنین توهماتی باید شک کرد و بعید نیست که چنین فرقه هایی ساخته معاندین و سیاسیون باشد اما چرا ابن تیمیه و ابن کثیر وابن حزم و.... فرقه شیعه را با قرامطه واسماعیلیه وغرابیه و... یکی گرفته اند جای تعجب دارد ! یا از کم سوادی ایشان است یا از عناد !
موضوع قفل شده است