ختم قران با تدبر(هر هفته 1 صفحه ورود برای جویندگان حق آزاد)

تب‌های اولیه

16 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ختم قران با تدبر(هر هفته 1 صفحه ورود برای جویندگان حق آزاد)

به نام خداوند حکیم

سلام بر شما برادران ، خواهران و دوستان وکاربران

با توجه به این که قران کتاب آسمانی ما مسلمانان است لازم دانستم که این موضوع باز شود و هرهفته یک صفحه از قران را مورد بررسی قرار دهیم و مطالعه کنیم

شاید بعضی از دوستان فکر کنند چرا یک صفحه از قران مطالعه شود یکی از دلایل آن است که هر فردی بتواند آن را بخواند(خسته نشود خصوصا پیروان ادیان دیگر )
2. برای تفسیر آن صفحه همه بتوانند مدارک معتبر و علمی ارائه کنند
3.مطالعه منظمی صورت پذیرد
4. فکر همه باز شود و با صرف این مدت یک هفته بتواند تمام زوایای ایات را بسنجد


(در آخر از دوستان می خواهم اگر نظر خاصی دارند بیان کنند و البته اگر مورد استقبال قرار گیرد همین روش را برای کتب دیگر ادیان آغاز خواهیم کرد با شد که رستگار شویم)
:Gol::ok::Sham:

بسم الله الرحمن الرحیم

ما هم هستیم انشاالله

به نام خداوند علیم

با سلام دوستان

خوب به نظر من 4 روز درهفته را به مطالعه و 3 روز را به بررسی آن می پردازیم آیات بپردازیم
3 روز پیشنهادی من 5 شنبه، جمعه ، شنبه است
آگر ای سه روز مناسب است بگویید تا صفحه را شروع کنیم
به نظرم از اول سوره ی حمد تا ایه16 سوره ی بقره برای هفته اول خوب است
(البته هفته اول را اگر مایل باشید استثنا از پنجشنبه(18 اسفند) شروع کنیم و هفته بعد در 3 روز انتخابی مورد بررسی قرار دهیم تا ختم با تدبر منظمی داشته باشیم )

البته از کارشناسان تقضی دارم منابع معتبر را معرفی کنند تا دوستان به آنها استناد کنند(عدالت در این ضمینه رعایت شود:ok::hamdel:)

به نام خالق قرآن

با سلام دوستان پاتوجه به تعداد صلوات ها در پست اول این تدبر را به نیت 5 تن آغاز می کنیم

لا زم به ذکر است که دوستانی که با نحو نیز آشنایی دارند قران را از ان جهت نیز بررسی کنند
با تشکر وعده گفت و گوی ما در روز پنجشنبه89/12/29 تا 90/1/2 (اصلاحیه پنجشنبه 89/12/26 تا 89/12/28)
آغاز بررسی سوره حمد و تا آیه 16 بقره
(از کارشناسان محترم و همکارانشان و دوستان صمیمانه تقضی همکاری دارم):Mohabbat:

علیک سلام
اگه می شد آیات رو نشون بدین عالی می شد.
در هر حال خیلی ممنون از طرحتون.

يه سوال:من غير مسلمان...ميتونم به نيت يك مسلمان مومن مرحوم شده قرآن بخونم؟؟؟؟؟؟؟

sosme;104464 نوشت:
يه سوال:من غير مسلمان...ميتونم به نيت يك مسلمان مومن مرحوم شده قرآن بخونم؟؟؟؟؟؟؟

سلام

قران را همه می نوانند بخوانند چون قران برای هدایت بشری است
و اگر اهل کتاب(غیر مسلمانان که دارای پیامبر و کتاب بودند) بخوانند و به ان و پیامبر اسلام ایمان بیاورند پاداششان پیش خدا محفوظ است
انشاء الله


وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ(آل عمران/199)

و از اهل کتاب، کساني هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند؛ در برابر (فرمان) خدا خاضعند؛ و آيات خدا را به بهاي ناچيزي نمي‌فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سريع الحساب است. (تمام اعمال نيک آنها را به سرعت حساب مي‌کند، و پاداش مي‌دهد.):Gol:

پس اون حكم نجاست ....و لمس نكردن قرآن و..چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من ختم قرآن دارم ميكنم براي كسي....ولي مسلمون نيستم...درسته آيا؟

sosme;104652 نوشت:
پس اون حكم نجاست ....و لمس نكردن قرآن و..چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟من ختم قرآن دارم ميكنم براي كسي....ولي مسلمون نيستم...درسته آيا؟ امضاء » sosme

سلام

این موضوع مربوط به احکام است
وفقها نظرات متفاوتی دارند
که می توانید کیش خود را و عقیده خود را بگویید تا از کارشناس احکام کمک بگیریم:Gol:

[="Indigo"]سلامممممم بر عزیزان اسک دین
خب این طرح قشنگ چرا پیگیری نشد؟؟
دوستان کجا هستند که نتیجه بررسیشونو در اختیار ما بذارند؟[/]
[="Navy"]ممنون از جناب mkk1369 که این تاپیک رو مطرح کردند اما چنتا نکته
اول اینکه شما فرمودید سوره حمد تا آیه 16 بقره خیلی زیاده چون سوره حمد به اندازه کافی تفسیر فراوون داره
بعدشم لطف کنید منبع رو معرفی کنید تفسیر بخونیم یا نکته های قرآن یا؟؟[/]
[="Purple"]موضوع بعد صفحه ای مطرح کردنه،آیات قرآن به هم پیوسته است و حالات موضوعی دارند
یعنی ی موضوعی از ی آیه مثلا از آخر صفحه 3 شروع میشه و تا صفحه 5 تموم میشه برای مثال موضوع طلاق یا داستان قرآنی یا ی حکم شرعی مطرح میشه[/]
[="DarkOrchid"]برای همین صفحه ای خوندن ناقصه یعنی موضوعها نصفه نیمه میمونه و جذابیتش رو از دست میده
برای همین من پیشنهادم اینه موضوعی مطالعه کنیم[/]
[="Blue"]الان هم خدا رو شکر قرآنهایی تهیه شدند که موضوعی به بررسی معانی قرآن پرداختند و آیات رو دسته بندی کردند
اگه ی ثبت نا هم داشته باشیم هر کسی دوست داره تو این عمل خیر شرکت کنه که یک دستور قرانی هم هست
(افلا تدبرون،افلا یتفکرون؟) بفرماید تا معلوم بشه و کنترل شده باشه[/]
و من الله التوفیق
یا علی

سلام

با تشکر از پیشنهادات سرکار خانم گل گیسو

چه طوره اصلا این طرح یک گروه بشه و درانجا مطالعه شود

چیزی که مد نظرم است
در گروه باشد

بررسی شیوه ی تفسیر
تامل و تدبر در تاویل ایات
تفسیر اعضا و کنترل از کارشناسا ن
تفاسیر بزرگان
و...

چه طور است؟(البته در این مورد با یکی از کارشناسان صحبت کردم ولی در حیطه کاریشان نبود )
:Gol:

سلام این طرح پیگیری نشد؟
من مشتاقم که قران رو حتی ایه به ایه بخونیم و بررسی کنیم
لطفا دوباره این موضوع رو پیگیری کنین

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام

مسئله ایی نیست

دوباره از اول شروع می کنیم

این بار به شیوه موضوعی پیش بریم هم آیه ایی و هم موضوعی

دوستانی که تمایل دارند

اعلام کنند
:Gol:[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]اللهم عجل لولیک الفرج

سلام
اگر دوستان مایل نیستند خب ادامه نخواهد یافت:Gig:[/]

سلام

مدتها بود میخواستم پیشنهاد چنین عملی را بدهم که متاسفانه با توجه برخوردهائی که به عنوان تفسیر به رای میشد جرئت نمیکردم لذا بانهایت اشتیاق انتظار شروع چنین کاری را دارم بنده هم با خانم گیسو موافقم که تفسیر سوره حمد بسیار پیچیده است و بررسی انرا انشاء الله در انتها انجام دهیم لذا بهتر است از سوره بقره شروع بفرمایید حروف مقطعه را نیز بعلت اینکه دلیل مستندی بر تفسیر ان وجود ندارد فعلاً کار نداشته باشید بنده نظرم اینست که از آیه 2 سوره بقره شروع کنیم توجه کنید انچه ملاحظه میفرمایید فقط یکی از تفاسیر در باره انست

أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 125
بنا بر اين ممكن است درباره حروف مقطعه قرآن همين مقصود منظور باشد و رمزى بين خدا و رسول اوست كه جز پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و راسخين در علم نميدانند و ما درباره آنها سخنى نميتوانيم بگوئيم حتّى اگر خبر معتبرى در اين مورد بيابيم چون مفيد يقين نيست و ادلّه حجيّت اخبارهم شمولش در اين گونه موارد كه مربوط باحكام نيست معلوم نميباشد نميتوان بآن اتكاء نمود و هر چه هر كه بگويد تفسير برأى خواهد بود و «ان اصاب اخطأ» «ذلِكَ الْكِتابُ» ذلك از اسماء اشاره مفرد مذكر است و اسم اشاره ذا و كاف براى خطاب و لام براى تأكيد است و اين اسم اشاره براى بعيد است چنانچه ذاك براى متوسط و هذا براى اشاره بقريب ميباشد و در قرآن مجيد هم اسم اشاره بعيد بر قرآن اطلاق شده مانند همين آيه و هم اسم اشاره قريب مانند هذا كِتابُنا يَنْطِقُ عَلَيْكُمْ بِالْحَقِّ «1» و شايد از جهت علوّ مقام و عظمت شأن و رفعت درجه قرآن باشاره بعيد از آن تعبير فرموده و بواسطه وصول و نزول بفهم مسلمانان باشاره قريب، اشاره نموده است و چنانچه خداوند هم بعيد است و هم قريب، و هم عالى و هم دانى كلام او نيز چنين است و در محل اعراب ذلك در مجمع البيان اقوالى نقل نموده مانند اينكه ذلك خبر مبتداى محذوف باشد يعنى «الكتاب الّذى وعدناك ذلك الكتاب» و يا خبر الم باشد، و يا مبتداء و خبرش الكتاب و يا لا ريب فيه و يا هدى للمتقين باشد و غير اينها از اقوال ديگر، و اظهر از همه آنها اينست كه ذلك مبتداء و خبرش «لا رَيْبَ فِيهِ» و هدى للمتقين خبر بعد از خبر باشد مانند «الرمان حلو حامض» الف و لام «الكتاب» براى عهد است يعنى كتاب معهود و كتاب در اصل مصدر بمعنى كتابت و نوشتن است و بمعنى مكتوب هم استعمال ميشود مانند حساب بمعنى‏
__________________________________________________
1- سوره جاثيه آيه 12
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 126
محسوب، و اطلاق كتاب بر قرآن، شايد بواسطه اين باشد كه بقلم قدرت حق در لوح محفوظ منقوش گرديده و يا بدست ملائكه نوشته شده بايدى كِرامٍ بَرَرَةٍ، «1» و يا بدست مسلمين مجموع بين الدفتين گرديده و خداوند را دو كتاب است، كتاب تكوينى و كتاب تدوينى، كتاب تدوينى عبارت از قرآن و كتب آسمانى ديگر است كه بر پيغمبران نازل ميشد و كتاب تكوينى بر دو قسم است:
كتاب تكوينى انفسى كه عبارت از انسان است چنانچه منسوب بحضرت امير المؤمنين عليه السّلام است كه فرمود
دوائك فيك و ما تشعر و دائك منك و ما تبصر
أ تزعم انّك جرم صغير و فيك انطوى العالم الاكبر
و انت الكتاب المبين الّذى باحرفه يظهر المضمر «2»
(دواى تو در تو است و نميدانى و درد تو از تو است و نمى‏بينى، آيا گمان ميكنى تو جسم كوچكى هستى و حال آنكه در تو عالم بزرگ پيچيده شده است، و تو آن كتاب آشكارايى هستى كه بواسطه احرف آن پنهان هويدا ميگردد) و از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده «3» كه فرمود
«الصورة الانسانية هى اكبر حجة «حجج» اللَّه على خلقه و هى الكتاب الّذى كتبه بيده»
(صورت انسانى بزرگترين حجّتى است كه خدا براى خلق قرار داده و آن كتابى است كه بدست قدرت خود نگاشته است) و كتاب تكوينى آفاقى كه عبارت از همه عالم است كه آيات حق تبارك و تعالى در آن نگاشته است سَنُرِيهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ فِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ «4»
__________________________________________________
1- سوره عبس آيه 51
2- ديوان منسوب بحضرت‏
3- جامع السعادات‏
4- سوره بقره آيه 53
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 127
و ظاهر اينست كه اطلاق كتاب بر انسان كه عالم صغير است و بر عالم كبير بواسطه مشابهت و نوعى از عنايت و مجاز است چنانچه كلمه بر موجودات تكوينى اطلاق ميگردد، درباره عيسى عليه السّلام ميفرمايد وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‏ مَرْيَمَ «1» و ائمه هدى ميفرمايند نحن الكلمات التامات «2» و گرنه كلمه و كلام از مقوله لفظ و كتاب از قبيل نگارش و تدوين است «لا رَيْبَ فِيهِ» ريب بمعنى شك است ولى در جايى كه محل شكّ نيست و نبايد كسى شك نمايد و ظاهر اينست كه گمان بد را ريب گويند لذا بر تهمت اطلاق ريبه ميشود و شخص متهم را مريب گويند و در حديث است‏
«لا نقبل شهادة المريب»
اى المتهم بالسوء و نيز در حديث است‏
«خذوا على يد المريب»
و مراد اينست كه گمان بد در قرآن جاى ندارد مثل اينكه گمان رود از جانب خدا نباشد يا جامع سعادت دنيا و آخرت بشر نباشد يا كلمه بر خلاف حق و خطا داشته باشد يا ساير عيوب و نواقصى كه در كتب ديگر است در او باشد اگر گفته شود كلمه لا براى نفى جنس است و دلالت دارد بر اينكه درباره قرآن شكّى وجود ندارد، در صورتى كه كفّار و مشركين و بعض فرق ديگر درباره قرآن شك دارند؟
گوئيم اوّلا آيه در مقام اين نيست كه بگويد شك و ريب از جانب احدى راجع بقرآن واقع نشده بلكه دلالت دارد بر اينكه در قرآن جاى شك نيست و اگر كسى شك نمايد بيجا و بيمورد است، و ميتوان گفت شكّى كه از كفار و مشركين و يهود و نصارى درباره قرآن واقع شده بحسب واقع شكّ نيست بلكه در موارد بسيار عناد و عصبيت و جحود و گاهى تقصير در مقدّمات و يا قصور است و بعضى گفته‏اند آيه در مقام نهى است مانند فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ «3»
__________________________________________________
1- سوره نساء آيه 169
2- سوره بقره آيه 193
3- در بعض خطب‏
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 128
«هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» هر گاه گفته شود با اينكه قرآن هادى و راهنماى همه مردم است چنانچه در همين سوره ميفرمايد شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ «1» چرا در اين آيه هدايت قرآن را بپرهيزكاران اختصاص داده؟
گوئيم مراتب هدايت مختلف است و هدايت تامّه كه نائل شدن بمقصود باشد مخصوص متقين است و توضيح اينكه افراد انسان بر چهار دسته‏اند دسته اوّل كسانى كه نه ايمان دارند و نه تقوى، قرآن آنان را بايمان و تقوى راهنمايى ميكند و اگر مهتدى شدند جزو متّقين ميشوند و گرنه حجّت بر آنها تمام ميگردد دسته دوم كسانى كه ايمان ندارند ولى در رفتار و كردارشان درست و نسبت بمذهب خود عاملند و اينان بهدايت نزديكترند و اگر هدايت قرآن را نپذيرفتند با دسته اول در تماميت حجت يكسانند دسته سوم مؤمن غير متقى است كه قرآن آنان را بتقوى راهنمايى مينمايد و اگر پذيرفتند بهره كامل از هدايت قرآن برده‏اند و اگر با ايمان و آلوده بمعاصى از دنيا بروند اميد نجاتى براى آنان هست ولى مسلّما موجب گرفتارى و عقوبت در دنيا و آخرت آنها ميگردد دسته چهارم مؤمن متقى كه جميع انحاء سعادت دنيا و آخرت را بدست آورده و بهره كامل از قرآن برده و هدايت كامله مخصوص اين دسته است علاوه بر اينكه متقين چون در راه خدا و طريق بنده‏گى حق قدم برميدارند و دائما از قرآن استفاده ميكنند و ازدياد هدايت مينمايند چنانچه ميفرمايد وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا «2» و تقوى از وقايت و بمعنى حفظ و منع از ضرر است و تقوى در هر كارى مناسب با خود آنست، مثلا تقواى در تجارت حفظ مال از مصارف بيهوده و معاملات خسران پذير، و تقواى در زراعت حفظ آن از آفات زراعتى، و تقواى مريض خوددارى نمودن‏
__________________________________________________
1- سوره بقره آيه 181
2- سوره عنكبوت آيه 69
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 129
از چيزهايى است كه موجب ازدياد مرض يا طول آن و يا صعوبت علاج و يا مورث هلاكت شود، و هكذا و تقواى در دين، اجتناب از اموريست كه موجب زوال دين يا ضعف دين و سبب عقوبت و عذاب دنيا و آخرت انسان و يا محروم شدن از فيوضات و درجات آخرتى گردد و آن داراى درجات و مراتبى است:
مرتبه اول اجتناب از عقائد باطله كفر، شرك، عناد، نفاق و انكار ضرورى دين و مذهب است كه هر كدام از اينها موجب خلود در آتش و زوال قابليت از شمول رحمت و مغفرت و شفاعت ميگردد و اكثر مردم دنيا از همين مرتبه اول تقوى خالى و عارى هستند زيرا بنصّ قرآن غير دين اسلام دينى مورد قبول خداوند تبارك و تعالى نيست وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ «1» و بنصّ خبر متواتر و قطعى كه از رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده فرقه ناجيه از فرق اسلام پيروان اهل بيت عصمت و عترت آن حضرت يعنى شيعه اثنا عشريه ميباشند و در ميان اينها نيز بعضى عقائد باطله از قبيل شيخى‏گرى و صوفيگرى و امثال اينها پيدا ميشود و آنهايى كه از اين آلودگيها بركنارند بسا منكر بعضى از ضروريات مانند نماز و روزه و خمس و زكاة و حج و حرمت ربا و حرمت برخى از معاملات و نظير اينها ميگردند و بالجمله افراد مؤمن كم پيدا ميشوند مرتبه دوم: اجتناب از گناه‏هايى كه بنصّ اخبار، مرتكب آنها بى‏ايمان از دنيا مى‏رود مانند ترك نماز و تضييع و استخفاف بآن و ترك زكاة و ترك حج و ترك امر بمعروف و نهى از منكر و اعراض از علماء و غير اينها مرتبه سوم: اجتناب از مطلق معاصى كبيره و اصرار بر صغيره و منافيات مروت است و اين مرتبه محقق عدالت شرعى است و ارتكاب اينها موجب فسق و نقض عدالت و استحقاق عذاب و عقوبت ميگردد مرتبه چهارم: اجتناب از معاصى صغيره‏
__________________________________________________
1- سوره آل عمران آيه 79
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 130
مرتبه پنجم: تخليه نفس از اخلاق و ملكات رذيله مرتبه ششم: اجتناب از مشتبهات كه مرتبه ورع و پارسايى است مرتبه هفتم: احتراز از مكروهات مرتبه هشتم: دورى نمودن از مباحاتى كه انسان را از عبادت و بندگى بخود مشغول دارد مرتبه نهم: اجتناب از ترك اولى مرتبه دهم: دورى جستن از توجه بغير خدا و هر كدام از اين مراتب هم داراى درجات و مراتب غير محصوره است و بعضى از اين مراتب تالى تلو عصمت و بعضى از آنها مخصوص بمعصومين از انبياء و اوصياء است و مراتب اعلاى آن از خصائص خاندان نبوّت و اهل بيت رسالت است و متّقين در آيه شريفه شامل جميع مراتب تقوى ميشود زيرا بر واجد هر مرتبه صدق متّقى ميكند و جمع محلّى بالف و لام افاده عموم ميكند بلكه براى عموم وضع شده، منتهى الامر اينكه هر كدام بقدر استطاعت و قابليت خود از هدايت قرآن بهره‏بردارى ميكنند و نظير اين مطلب را در آيه شريفه إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ «1» گفته‏ايم كه تقوى در اين آيه نيز جميع مراتب آن را شامل است و كسى كه داراى مرتبه اول از تقوى باشد و عمل عبادى انجام دهد كه روى موازين شرعى صحيح باشد درجه از قبول را دارد ولى غير مؤمن عملش فاسد و عاطل و باطل و مردود است وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً «2» (پس مى‏آييم بر سر آنچه عمل كرده‏اند از عمل پس آن را تباه و پراكنده ميكنيم) و اينكه در عروة الوثقى اجتناب از كليه معاصى را از شرايط قبول شمرده مراد بعض مراتب قبول است نه مطلق قبول زيرا وقتى عمل، صحيح و مطابق دستور واقع شد بهمان اندازه مقبول خواهد بود و باين بيان (داراى مراتب بودن تقوى) جمع بين آيات و اخبارى كه در باب‏
__________________________________________________
1- سوره مائده آيه 30 [.....]
2- سوره فرقان آيه 25
أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 131
تقوى و متقين وارد شده آسان ميشود براى اينكه هر كدام از آنها اشاره ببعضى از مراتب تقوى است چنانچه در بسيارى از اخبار متقين بشيعيان آل محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تفسير شده مثل خبرى كه صدوق عليه الرحمة از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏
«انّه قال فى الاية بيان لشيعتنا»
(حضرت صادق عليه السّلام فرمود در آيه شريفه «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» يعنى قرآن بيان است براى شيعيان ما» و همچنين بسند خود از يحيى بن ابو القاسم روايت كرده كه گفت از حضرت صادق عليه السّلام از قول خداوند «الم الى آخر الاية» سؤال كردم فرمود
«المتقون شيعة على، الحديث»
(پرهيزكاران شيعيان على عليه السّلام‏اند) و همچنين از تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود
«المتقون شيعتنا»
(پرهيزكاران شيعيان مايند) و در مجمع البيان از حضرت رسول روايت كرده كه فرمود
«جماع التقوى فى قوله تعالى انّ اللَّه يأمر بالعدل و الاحسان و ايتاء ذى القربى الاية»
(همه پرهيز- كارى و تقوى امورى است كه در اين آيه خداوند ذكر فرموده «بدرستى كه خداوند امر ميكند بعدل و نيكوكارى و دادن حقوق خويشاوندان و نهى ميكند از كارهاى ناهنجار و زشت و ستم، پند ميدهد شما را شايد متذكر شويد) و نيز از آن حضرت روايت كرده كه فرمود
«انّما سمّى المتقون لتركهم ما لا بأس به حذرا للوقوع فيما به بأس»
(همانا پرهيزكاران را باين نام ناميدند براى اينكه ترك ميكنند آنچه را كه باكى بر آن نيست، مبادا واقع شوند در امورى كه بايد از آن باك داشت) و از حضرت عسكرى عليه السّلام روايت شده كه فرمود
«هدى بيان و شفاء للمتقين من شيعة محمّد و على عليهما السلام انّهم اتقوا انواع الكفر فتركوها و اتقوا الذنوب الموبقات فرفضوها و اتقوا اظهار اسرار رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و اسرار از كياء عباده أطيب البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص: 132
الاوصياء بعد محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فكتموها و اتقوا ستر العلوم عن اهلها المستحقين لها و فيهم نشروها»
(قرآن هدايت و بيان و شفاء است براى پرهيزكاران از شيعيان محمّد و على «بر آنها و بر آل آنها درود باد» براى اينكه اينان از انواع كفر اجتناب ورزيده و آنها را ترك نمودند و از گناهان هلاك كننده احتراز كرده و آنها را بجا- نياوردند، و از فاش كردن رازهاى رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و پاكان بنده‏گان خدا كه اوصياء بعد از پيغمبرند صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم خوددارى كرده و آنها را كتمان نمودند، و از پنهان نمودن علوم نسبت باهل آن علوم و مستحقين آن اجتناب نموده و در ميان آنها منتشر ساختند) و در مجمع البيان گفته‏
«قال بعضهم التقوى ان لا يريك اللَّه حيث نهاك و و لا يفقدك حيث امرك»
(تقوى اينست كه آنجا كه خدا ترا نهى كرده نه‏بيند ترا و آنجا كه ترا امر كرده بيابد ترا) و در سفينه همين مضمون را از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده‏

موضوع قفل شده است