شریعتی راست می گوید یا نهج البلاغه؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شریعتی راست می گوید یا نهج البلاغه؟

بسم الله الرحمن الرحیم

*****عاشقان شریعتی به جای کلمات زشت با برهان پاسخ دهد

******


کتاب زن/ فاطمه فاطمه است، نوشته دکتر علی شریعتی، ص 152:
و(علی) کودک بود، هشت یا ده ساله، و در خانه‌ی پیغمبر که شبی وارد اتاق پدر و مادرش شد: محمد و خدیجه!
دید که دارند به خاک می‌افتند و می‌نشینند و بر‌می‌خیزند و زیر لب چیزی می‌گویند: هر دو با هم. و هیچکدام به او توجهی ندارند. در شگفت ماند، در آخر پرسید: چه می‌کنید؟ پیغمبر گفت:
ـ نماز می‌خوانیم، من مأمور شده‌ام تا پیام اسلام را به مردم ابلاغ کنم و آنان را به یکتایی الله و رسالت خویش بخوانم. ای علی ترا نیز بدان می‌خوانم.

خطبه 131 نهج البلاغه:


اللهم انی اول من أناب و سمع و أجاب لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاه.
خدایا من نخستین کسی هستم که به تو روی آورد و دعوت تو را شنید و اجابت کرد. در نماز کسی از من جز رسول خدا پیشی نگرفت.

کتاب زن/ فاطمه فاطمه است:
و علی گرچه هنوز کودکی است خردسال و در خانه‌ی محمد زندگی می‌کند و سراپا غرقه در محبت‌ها و بزرگواری‌های او است، اما علی است. او بی‌اندیشه آری نمی‌گوید. ایمان او باید بر خردش بگذرد و سپس به دلش راه یابد. در عین حال زبانش لحن سن و سال خویش را دارد.
ـ اجازه بدهید با پدرم، ابوطالب، در میان بگذارم و با او در این کار مشورت کنم، سپس تصمیم می‌گیرم.
و بیدرنگ از پله‌ها بالا رفت تا در اتاقش بخوابد.
اما این دعوت، دعوتی نیست که علی را ـ هرچند هشت یا ده ساله ـ آرام بگذارد. تا سحرگاه بدان می‌اندیشد و بیدار می‌ماند...
صبح گفت: من دیشب با خودم فکر کردم، دیدم خدا، در آفرینش من، با پدرم ابوطالب، مشورت نکرد و اکنون من چرا در پرستش او باید از وی نظر بخواهم؟ اسلام را به من بگوی. و پیغمبر گفت و او گفت: می‌پذیرم.

خطبه 192:
شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می‌دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می‌نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می‌گرفت...
من نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را می‌بوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر فرود می‌آمد ، ناله‌ی شیطان را شنیدم. گفتم ای رسول خدا، این ناله‌ی کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید. سپس فرمود: «علی! تو آنچه را من می‌شنوم می‌شنوی و آنچه را که من می‌بینم، می‌بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر من بوده و به راه خیر می‌روی»

_ چقدر نوشته دکتر شریعتی به دل می‌نشیند وقتی انسان واقعیت را نداند!
_ گاهی از کسی تعریف می‌کنیم ولی خیلی نامحسوس از ارزش او می‌کاهیم.
(مثال نامحسوسش که در طنز خوش‌نشین‌ها بزرگنمایی شده بود را در تعریف اردشیر خان از برادرزنش در جلسه خواستگاری می‌بینید! فقط از باب مثال محسوس ! )

_ کسی که خود صدای وحی را می‌شنید (تسمع ما أسمع) و جبرئیل را می‌دید (تری ما أری) و ناله‌ی شیطان را شنید، نیاز به فکر کردن و مشورت با پدرش دارد؟

_ کسی که وقتی در خانه کعبه متولد شد در همان نوزادی ده سال پیش از رسالت پیامبر و نزول قرآن سوره مؤمنون را خواند، قرآن و وحی و نماز را نمی‌شناسد؟

_ بی‌سبب نیست که ائمه فرمودند: روایاتی که اهل سنت در مورد ما نقل می‌کنند را نقل نکنید حتی اگر در فضایل ما باشد، چون آنها زهرشان را ریخته‌اند.

غفلت ما از آنجا ناشی می‌شود که به روایات معتبر خود که می‌گوید «علی اولین کسی بود که ایمان ‌آورد» توجه نمی‌کنیم و روایات اهل سنت را که گفته‌اند «علی اولین مردی بود که اسلام آورد» یا «علی اولین بچه‌ای بود که اسلام آورد» و بعد عدم اهمیت اسلام آوردن بچه را مطرح می‌کنند، حتی در کتب تاریخی خود مورد استفاده قرار می‌دهیم.

_ و وای به حال ما روزی که بگوییم که خب چه اهمیتی دارد که خدیجه اول اسلام آورده باشد یا علی؟
_ و وای به حال ما روزی که از کنار همه چیز به همین راحتی بگذریم. تا روزی چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم دیگر هیچ افتخاری برایمان نمانده است!

***

این ظلم‌ها به علی مظلوم(ع) عالمانه است یا جاهلانه؟

راستی شریعتی درست می رفت راه را یا مطهری؟

می خواهیم عاقلانه حرف بزنیم همان که روشنفکران به ان استناد می کنند

شریعتی در دقت بیان و صراحت کلام به پای مطهری نمی رسد. محتوای بیان شریعتی ارائه جذاب سطحی متوسط از معارف دینی برای نسل جوان آنهم در حدی که تلنگری به مد روز مورد قبول جوان نداشته باشد. یعنی با ایمان جوان به مفاهیم غیر دینی هم جور آید.

نوعی بیان چریکی از دین. تحولی گذرا به مقتضای جغرافیای روز. نگاه کنید به نوع بیان بعضی خوانندگان همین مقاله که چقدر افراطی از شریعتی تعریف کرده و از مطهری بد می گویند که این نتیجه سطحی مطالعه کردن آثار هر دوی اینها آنهم در حد بسیار محدود. بسیاری از علاقه مندان دکتر شریعتی حتی یک کتاب کامل هم از او نخوانده اند. از دوستان خود سوال کنید ببینید چند اثر از دکتر شریعتی را میتوانند نام ببرند؟ بیشتر شناخت آنها وبلاگی و در حد جملات قصار می باشد…. آنهم مطابق پوسترهای انتشاراتی های روبروی دانشگاه. (بویژه تز شریعتی: اسلام منهای روحانیت) بقول ظریفی شما اگر ۱۰۰ سال هم پای منبر دکتر شریعتی بنشینید نماز خوان نمی شوید. چون بیان او بیان کامل که هم ظاهر دین و باطن دین را در خود ارائه کند نیست. بلکه ارائه جذاب دین بگونه ای که مورد قبول مد روز باشد.

اما از کوچه علامه طباطبایی رد شوید تا مدتها از خود بیخود میشوید.
البته در قبل از انقلاب ارائه تفسیری انقلابی از تاریخ اسلام در تهییج نسل جوان موثر بود.
ولی همان هم با عدم شفافیت لازم از طرف او در ارائه مطالب و از آن بدتر مطالعه ناقص و تیتری خوانندگان به ناکجااباد هایی می انجامید.
نگاه کنید به افراد نادانی که در سال اول انقلاب گلوله در مغز صاحب فکرانی چون مطهری و مفتح خالی کردند که چطور در دادگاه به آثار دکتر شریعتی استناد می کردند! اسلام انقلابی!
مطالعه ناقص خواننده و از آن مهم تر ارائه ناقص مفاهیم – و بیان چریکی از تاریخ چگونه زمینه ای میشوید برای گروه هی پست مثل فرقان!

امروزه چند نفر از هر صد خواننده علاقه مند دکتر شریعتی خط به خط کتاب فاطمه فاطمه است و حج را قبول دارند؟
حتی کتابهای دکتر شریعتی را تا جایی قبول دارند که با ادعای غالب آنها که “من آدم مذهبی ای نیستم” تضاد نداشته باشد.
خدا رحمت کند مرحوم جلال آل احمد را. در بین روشنفکران دانشگاهی ایران کسی به قدر و مرتبه جلال ال احمد نرسیده.
تنها یک کتاب خدمت و خیانت روشنفکر او تمثیل ماندگاری از حال روشنفکران ماست که از ۵۰ سال پیش تا الان تازه مانده و حتی امروز هم خط به خط آن کتاب وصف حال جامعه دانشگاهی ماست

تنها مشکل جلال این بود که مثل استاد مطهری و یا دکتر شریعتی اهل منبر نبود.
مردم ایران عادت به کتابخوانی ندارند بلکه دوست دارند پای منبر این و آن بنشینند و با توجه به ذائقه خود (که معمولا از پدر و مادر – خانواده – به ارث میرسد) سخنران و یا منبری را قضاوت کند.
اگر مذهبی باشند بگویند ای ول مطهری!
و اگر اروپایی می جنبند بگویند: مرحبا به شریعتی.
هر دوی این افراد نقش مهمی در این سالها داشته اند. زبان شریعتی جذاب (برای نسل جوان و بی حوصله)
و بیان مطهری عمیق و حتی خلاف عرف روز!

من یک نکته کوتاه را می خواهم عرض کنم امیدوارم جوابم را قانع کننده بگیرم

مکتب شریعتی بیشتر باعث هدایت است یا مکتب مطهری؟

مقایسه کنید نهج البلاغه و کتاب فاطمه فاطمه است

کدام هدایتگر است؟خطبه های نهج البلاغه چرا با کلمات شریعتی تطبیق ندارند؟
الان دوباره نیایید تفسیر کنید شریعتی قران ننوشته که نیاز به تفسیر داشته باشد
ما نیاز به تعریف نو از دین نداریم
ما نیاز به زیر سئوال بردن اصول نداریم
چیزی که ما نیاز داریم این است که افکار خودمان را اصلاح کنیم
افکارمان را به اسم دین تمام نکنیم
بلکه انها را با دین خالص بسنجیم

و این است مفهوم امر ائمه علیهما السلام

از ما سبقت نگیرید و از ما عقب نیفتید

به قول دکتر بهشتی

اگر می خواهید اسلام پیشرفت کند مسلمانها را از اسلام جدا کنید

یعنی افکارتان را از اسلام جدا کنید

خطوط مشخص است

خط قرمزها واضحند

گذشتن از انها افتخار نیست

حوزه شناخت معین است پریدن از این شاخه به ان شاخه و مبهم حرف زدن هنر نیست هنر علی وار بودن و علی وار زیستن است

با سلام
روشنفکری دینی هم از مقولات مبهم جامعه اسلامی است.
متاسفانه باب اجتهاد به حدی باز شده که هر کس با اندکی مطالعه آن هم کلیشه ایی به صراحت می کوبد به صراحت...
وقتی چهر چوبی برای ابراز نظر در خصوص اسلام نباشد...
البته بر هیچکس مخفی نیست که دکگتر دغدغه دین را داشتند
ولی متاسفانه نگاه ایشان به دین نگاه مبنایی نبود!
کتابی در این خصوص از استاد بزرگوار انقلاب شهید مطهری به جا مونده با همین عنوان ... خواندنش به راحتی نشان می دهد که روش و منطق فکر این نوع اندیشمندان دینی کجا با مبانی دین در تضاد است.
.......
از طرفی همان دغدغه دین , اسلام و مستضعف بودن جهان اسلام باعث شد که دکتر دست به قلم برده و با همه بعضا ایراداتی که بر فکر ایشان وارد شده! یادگارهایی هم به جا بزارند
اصولا استاد از آنجا که اولین کسی بود که به قلم دانشگاه یا به عبارتی روشنفکرمدارانه نگارش می کردند, موجب شد خیل زیادی از دانشجویان شیفته قلم ایشان شود.
خدا لعنت کند هر کس حوزه و دانشگاه را از هم جدا نمود.

fagheer;91338 نوشت:
به قول دکتر بهشتی اگر می خواهید اسلام پیشرفت کند مسلمانها را از اسلام جدا کنید یعنی افکارتان را از اسلام جدا کنید خطوط مشخص است خط قرمزها واضحند گذشتن از انها افتخار نیست حوزه شناخت معین است پریدن از این شاخه به ان شاخه و مبهم حرف زدن هنر نیست هنر علی وار بودن و علی وار زیستن است

سلام
عجب حرف زیبایی زدن شهید دکتر بهشتی...
حالا که حرف از شریعتی شد باید بگم در خوش بین ترین حالت میتونیم بگیم ایشون هم مثل بقیه انسان ها اشتباهاتی داشته! مثل جملاتی که میذارم:

1-

آخوندها یک دست برای گرفتن و یک دست برای بوسیدن دراز کرده‌اند
2-
دکتر شریعتی تو یکی از کتاباش نوشته بود که یکی از مسئولا از من پرسید (در زمان شاه) برای گسترش اسلام چی کار کنیم بین جوانان، بهشون گفتم که کتابای بینش و دینی که تو مدرسه ها هاست رو جمع کنید.اینطوری اسلام براشون تازگی داره و وقتی بیکار شدند میتونن دنبالش برند...
3-
ترجیح میدهم با كفشهایم در خیابان راه بروم و به خدا فكركنم. تا این كه در مسجد بشینم و به كفشهایم فكر كنم!!!!!!!!!!!!

کتاب با مخاطب های آشنا....نوشته دکتر شریعتی صفحه 13:
من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن میدانم تا آیت الله بهبهانی و بدتر از او علامه مجلسی را......
همین کتاب صفحه 141:
اسلام فردا دیگر اسلام ملا نخواهد بود ، اسلام قم و مشهد نیز تغییر خواهد کرد . طلاب نشان داده اند که دیگر آیات بر آنها دیکته می کنند ولی باور ندارند ... اسلام فردا دیگر اسلام مفاتیح نیست ، اسلام قرآن است !!!!! (اندیشه وهابی-یاوران دجال)

با سلام خدمت دوستانم...:Gol:
درباره ی حرف های دکتر شریعتی میخواستم بگم که ایشون حرف های به ظاهر زیبای زیادی داشتند اما کمتر حرف ایشون مورد تایید علمای ما بود
اشتباهات زیادی هم داشتند
الان اسم کتاب معتبری رو که در اینباره خوندم یادم نیست
فردا منبع حرفام رو میذارم

نقل قول:
سلام
عجب حرف زیبایی زدن شهید دکتر بهشتی...
حالا که حرف از شریعتی شد باید بگم در خوش بین ترین حالت میتونیم بگیم ایشون هم مثل بقیه انسان ها اشتباهاتی داشته! مثل جملاتی که میذارم:

با سلام
خوشبینی شما تحسین برانگیزه!!
احتمالا سطح شما از ایشون بالاتره و اشتباهاتتون کمتر! که براحتی و از موضع برتز در مورد ایشون اظهار نظر می کنین ! خواهشمندم همین جوری به تحلبل اشخاص برنیاین، همین افراط و تفریط ها باعث دو دستگی ها و نفاق ها میشه!
بصورت علمی و در فضای انصاف لطفا.

نقل قول:
نوعی بیان چریکی از دین. تحولی گذرا به مقتضای جغرافیای روز

جمله ای بسیار قابل تامل
با تشکر از جنابFagheer بخاطر این تاپیک مفید
یا حق

fagheer;91335 نوشت:
اگر مذهبی باشند بگویند ای ول مطهری! و اگر اروپایی می جنبند بگویند: مرحبا به شریعتی. هر دوی این افراد نقش مهمی در این سالها داشته اند. زبان شریعتی جذاب (برای نسل جوان و بی حوصله) و بیان مطهری عمیق و حتی خلاف عرف روز!

بنده هم عرض کردم بستگی دارد چطور نگاه کنید و هدفتان چه باشد

fagheer;91330 نوشت:
بقول ظریفی شما اگر ۱۰۰ سال هم پای منبر دکتر شریعتی بنشینید نماز خوان نمی شوید. چون بیان او بیان کامل که هم ظاهر دین و باطن دین را در خود ارائه کند نیست. بلکه ارائه جذاب دین بگونه ای که مورد قبول مد روز باشد.

fagheer;91331 نوشت:
اما از کوچه علامه طباطبایی رد شوید تا مدتها از خود بیخود میشوید.

هدف مهم است که چه باشد

fagheer;91338 نوشت:
شریعتی راست می گوید یا نهج البلاغه؟

سلام
رگ رگ است این آب شیرین آب شور
میرود بین خلایق تا نفخ صور
اینطوریه دیگه آقاجان . همین جناب شریعتی رو ببرید تو کشور کفر خودش یک اسلام عالیه اما وقتی میاد تو ایران روح الله ، ایران طباطبایی می شه شاگرد چندم کلاس . چرا ؟ چون مراتب زیاده . مگه آقا امیر مومنان نفرمود بعد من با خوارج کاری نداشته باشید ؟ چرا ؟ چون از علی ع که بگذریم بقیه یعنی معاویه و یزید و .. از خوارج بدترند و خوارج در مقابل اونا شرف دارند .
خلاصه راه بر هدایت جویان و کمال طلبان روشن باد
موفق در پناه حق

بی دل;91369 نوشت:
با سلام خوشبینی شما تحسین برانگیزه!! احتمالا سطح شما از ایشون بالاتره و اشتباهاتتون کمتر! که براحتی و از موضع برتز در مورد ایشون اظهار نظر می کنین ! خواهشمندم همین جوری به تحلبل اشخاص برنیاین، همین افراط و تفریط ها باعث دو دستگی ها و نفاق ها میشه! بصورت علمی و در فضای انصاف لطفا

سلام
من نظرمو گفتم...و برای همین تهمتی نزدم و گفتم شاید اشتباهاتی داشتن...
من تحلیل نکردم بزرگوار چند تا جمله از ایشون گذاشتم!!!!!!!!!!
کدوم افراط و تفریط؟؟؟نمیدونم چرا تا این حد باعث ناراحت شما شد!!!لطفا بیشتر توضیح بدید..

Fagheer;91320 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

*****عاشقان شریعتی به جای کلمات زشت با برهان پاسخ دهد

******


کتاب زن/ فاطمه فاطمه است، نوشته دکتر علی شریعتی، ص 152:
و(علی) کودک بود، هشت یا ده ساله، و در خانه‌ی پیغمبر که شبی وارد اتاق پدر و مادرش شد: محمد و خدیجه!
دید که دارند به خاک می‌افتند و می‌نشینند و بر‌می‌خیزند و زیر لب چیزی می‌گویند: هر دو با هم. و هیچکدام به او توجهی ندارند. در شگفت ماند، در آخر پرسید: چه می‌کنید؟ پیغمبر گفت:
ـ نماز می‌خوانیم، من مأمور شده‌ام تا پیام اسلام را به مردم ابلاغ کنم و آنان را به یکتایی الله و رسالت خویش بخوانم. ای علی ترا نیز بدان می‌خوانم.

خطبه 131 نهج البلاغه:


اللهم انی اول من أناب و سمع و أجاب لم یسبقنی الا رسول الله بالصلاه.
خدایا من نخستین کسی هستم که به تو روی آورد و دعوت تو را شنید و اجابت کرد. در نماز کسی از من جز رسول خدا پیشی نگرفت.

[=Verdana]با سلام
[=Verdana] جناب فقیر گرامی [=Verdana] اگر توهینی هم بوده از جانب شما بوده !!
شریعتی این سخنرانی را سال 1349 ایراد کرده است و از آن تاریخ تاکنون، یعنی در طول نزدیک به 40 سال، همچنان نسخه صوتی و متن آن که بارها به صورت کتاب منتشر شده است، دست به دست می‌گردد.
قبل از هر چیز از مقدمه کتاب فاطمه ،فاطمه است قسمتی از سخنان خود مرحوم شریعتی را قرار میدهم !تا نظر خود این بزرگوار را ببینید حق مطلب ادا شود چون فکر کنم شما اصلا به مقدمه کتاب توجه نکردید و یا کسی که این سخنان را نوشته !!! (http://venoosiha.parsiblog.com) تا چه رسد به ما!!
فراموش نکنید که نقدی به دل میچسبد که از حق و حقانیت بگوید!

[=Verdana]سخنی با خواننده
[=Verdana]آنچه می خوانید ، سخنرانی من است در موسسه ارشاد . ابتدا خواستم گزارشی بدهم از تحقیقات پروفسور لویی ماسینیون ، درباره شخصیت و شرح حال پیچیده ی حضرت فاطمه (س) ، و به خصوص اثر عمیق و انقلابی خاطره ی او در جامعه های مسلمان و تحولات دامنه دار تاریخ اسلام ، اختصاصا برای دانشجویانم در کلاس درس (تاریخ و شناخت ادیان ) و (جامعه شناسی مذهبی ) و (اسلام شناسی) . به مجلس که‌ آمدم ، دیدم جز دانشجویان ، بسیاری دیگر هم آمده اند. وجود جلسه ، مساله فوری تر را ایجاب می کند. بر آ» شدم که به این (سوال مقدر) که امروز به شدت در جامعه ی ما مطرح است جواب بگویم که زنانی که در قالب های سنتی قدیم مانده اند ، مساله ای برایشان مطرح نیست ؛ و زنانی که قالب های وارداتی جدید را پذیرفته اند ، مساله برایشان حل شده است.
[=Verdana]اما در میان این دو نوع (زنان قالبی) ، آنها که نه می توانند آن شکل قدیم موروثی را تحمل کنند و نه به این شکل تحمیلی تسلیم شوند ، چه باید بکنند؟
اینان می خواهند خود را انتخاب کنند ، خود را بسازند. الگو می خواهند، نمونه ایده آل . برای اینان مساله ی (چگونه شدن) مطرح است . فاطمه با (بودن) خویش ، پاسخ به این پرسش است.
خواستم به توصیف تحلیلی از شخصیت حضرت فاطمه (س) اکتفا کنم ، دیدم که کتاب خوان ها و روشن فکران ما شرح حال وی را نمی دانند. ناچار کوشیدم تا حدی از این کمبود را جبران کنم.

[=Verdana] این است که رساله حاضر ، که همان کنفرانس است که بسط بیشتر یافته ، حاوی شرح حال مستندی از این شخصیت محبوب ، ولی ناشناخته ، یا بد شناخته مانده . در این شرح حال ، تکیه ی اساسی ام بر اسناد کهن تاریخی است و در آنجا که مسائل اعتقادی و قاطع تشیع مطرح می شود ، من ماخد اهل تسنن را انتخاب کرده ام . چه ، تشیعی که از منابع اهل تسنن برآید ، از نظر علمی و تاریخی تردید ناپذیر است.
نمی توان گفت این کنفرانس از انتقاد بی نیاز است. بلکه بر عکس ، سخت نیازمند است و چشم به راه صاحب نظران پاک دل ؛ آنها که از راهنمایی خدمت گذاران بیش تر لذت می برند تا کینه توزی و دشنام و بهتان !

[=Verdana]علی شریعتی

[=Verdana]

[=Verdana]یعنی اینکه خود مرحوم در مقدمه دلیل استناد به [=Verdana]روایت : «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه؛(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۱۹۷.) واقف بودن !.
[=Verdana].

Fagheer;91324 نوشت:
_ چقدر نوشته دکتر شریعتی به دل می‌نشیند وقتی انسان واقعیت را نداند!

[=Verdana]
جناب فقیر باید به عرضتان برسانم که این کتاب دارای ۱۳۵ صفحه میباشد !نه ۱۵۷ صفحه !
البته این زیاد مهم نیست فقط ذکر کردم که امیدوارم که کتاب را خوانده باشید و نه اینکه فقط مطلب را از این وبلاگ گذشته باشید!
صفحه ۹۷ و ۹۸ را کامل بخوانید تا حق مطلب
[=Verdana] ادا [=Verdana] شود لطفا تا شما هم جز انسانهای باشید تا بدانید و نقد کنید!

http://nimeharf.com/books/Fatima-is-Fatima.pdf

بارها برای شما و امسال شما گفتهای مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی را بیان کردم اما انگار خبری از ولایت مداری نیست!
مگر ما حول محور ولی فقیه حرکت نمیکنیم؟:Sham:
پس چرا سخنان سربالا!!!؟
آخرین نظرات مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی– سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر شد [=Verdana]حتما بخوانید [=Verdana].

لینک
مرکز اسناد انقلاب اسلامی - تازه ترین مواضع رهبری در باره دکتر علی ...

.

حامد;91372 نوشت:
اینطوریه دیگه آقاجان . همین جناب شریعتی رو ببرید تو کشور کفر خودش یک اسلام عالیه اما وقتی میاد تو ایران روح الله ، ایران طباطبایی می شه شاگرد چندم کلاس . چرا ؟ چون مراتب زیاده . مگه آقا امیر مومنان نفرمود بعد من با خوارج کاری نداشته باشید ؟ چرا ؟ چون از علی ع که بگذریم بقیه یعنی معاویه و یزید و .. از خوارج بدترند و خوارج در مقابل اونا شرف دارند . خلاصه راه بر هدایت جویان و کمال طلبان روشن باد

استاد حامد حق مطلب را بیان فرمودند واقعا

بنده هم مطالب را گذاشتم رضا هم دفاعیات

من یک کلمه گفتم اون که اهله فهمید

بنده عرض کردم بستگی داره هدف چی باشه

رضا;91377 نوشت:
آخرین نظرات مقام معظم رهبری در باره دکتر شریعتی در کتاب «جریانها و سازمانهای مذهبی– سیاسی ایران» نوشته رسول جعفریان منتشر شد.

ای کاش تقیه ها کنار می رفت و آقا سید علی می توانست حرف دلش را بزند

بعدش هم چرا به شما بر می خورد مگه اون جمله ها از کتاب شریغتی نیست؟

برای من مهم نیست کتابش چند صفحه است برای من شمردن صفحات کتب این اقا مهم نیست

همین نوع برخورد شما برای بنده حجت است که شمشیرتان کشیده و اماده است

جمله اخرم را عرض می کنم و بعد والسلام چون هدف مقایسه بود نه مجادله

کل حزب بما لدیه فرحون

fagheer;91381 نوشت:

ای کاش تقیه ها کنار می رفت و آقا سید علی می توانست حرف دلش را بزند

بعدش هم چرا به شما بر می خورد مگه اون جمله ها از کتاب شریغتی نیست؟

برای من مهم نیست کتابش چند صفحه است برای من شمردن صفحات کتب این اقا مهم نیست

همین نوع برخورد شما برای بنده حجت است که شمشیرتان کشیده و اماده است

جمله اخرم را عرض می کنم و بعد والسلام چون هدف مقایسه بود نه مجادله

کل حزب بما لدیه فرحون

جناب فقیر بنده انتظار ندارم اگر مشتی باز شد ناخوشایند شوید و احوال دگرگون پیدا کنید !!
شمایی که هنوز نمیدانی کتاب چند صفحه است !این را گفتم که بدون تحقیق مطلبی را کپی نکنید دوست گرامی !
از زبان مقام معظم رهبری که سخن میگوید!!تقیه!!؟جدا ؟!! با چه استنادی این سخنان را از قول رهبر میگوید !
ما اینجایم تا شما ثابت کنید که مقام معظم رهبری به چه دلیل تقیه کردند !!
مگر گفتار رهبر را نخواندید در مورد شریعتی!!!نکند چشمهایتان را به روی سخنان رهبر هم بسته اید؟!!

fagheer;91381 نوشت:
*****عاشقان شریعتی به جای کلمات زشت با برهان پاسخ دهد******

جناب فقیر مگر این گفته خودتان نیست !!البته یه فاکتور از کلمه عاشق بگیریم چون بنده مصداقی نمیبینم! چرا وقتی جواب میشنوید ناراحت میشوید؟!!

Fagheer;91338 نوشت:
به قول دکتر بهشتی

اگر می خواهید اسلام پیشرفت کند مسلمانها را از اسلام جدا کنید

یعنی افکارتان را از اسلام جدا کنید

خطوط مشخص است

خط قرمزها واضحند

گذشتن از انها افتخار نیست

حوزه شناخت معین است پریدن از این شاخه به ان شاخه و مبهم حرف زدن هنر نیست هنر علی وار بودن و علی وار زیستن است

[=Verdana]جناب فقیرخوشحال شدم، که جا دارد از سخنان شهید بهشتی در مورد شریعتی استفاده کنیم!
[=Verdana]و قسمتی از ان را با هم بخوانیم
[=Verdana]مرحوم دکتر علی شریعتی به گفته شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی:[=Verdana]«در توسعه و تقویت شور انقلابی جامعه ما، به خصوص نسل جوان تاثیر بسزایی داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوانها را برای درک پیامهای امام، آماده‌تر و به فهم و پذیرش این پیامها نزدیک کند.” از این رو بررسی گذرای دیدگاههای او که از قضا فاصله چندانی از سالروز شهادتش نداریم، از زبان اندیشمند متعهد و مجتهدی که از نزدیک با وی آشنا بود، شنیدنی است. آنچه در این نوشتار که تلفیقی از دو مصاحبه از کتاب «بهشتی، سید مظلوم امت» است، برمی‌آید، انصاف، اعتدال، حسن ظن، آگاهی ژرف و باز هم انصاف در داوری و پرهیز از مد نظر قرار دادن پسند روزگار و مصلحت‌های صنفی است.
[=Verdana]در این نوشتار ضمن آنکه با اندیشه مرحوم شریعتی آشنا می‌شویم، از منش و بینش مرحوم بهشتی نیز تا حدودی آگاه می‌گردیم که همواره سخت به آن نیازمندیم.
[=Verdana]

[=Verdana]آشنایی شما با دکتر شریعتی از چه زمانی آغاز می‌شود؟
[=Verdana]نخستین آشنایی من با مرحوم دکتر شریعتی مربوط می‌شود به سال ۱۳۴۹، در تابستان آن سال در مشهد با آقای خامنه‌ای و مرحوم دکتر شریعتی و بعضی از آقایان چند جلسه داشتیم و پیرامون مسائل ونیازها صحبت می‌کردیم و در همان مواقع عده‌ای از افراد علاقه‌مند به تنظیم مواضع فکری اسلامی جلساتی می‌داشتند و خلاصه کارشان را در مجموعه‌ای تنظیم کرده بودند. در آن مجالسی که داشتیم، گاهی هم پیرامون دین بحث و صحبت می‌شد؛ ولی به طور عمده با دکتر پیرامون حرکت اسلامی و جنبش اسلامی و نیازهای آن و شرایطی که جنبش در آن موقع داشت و همچنین آینده جنبش گفتگو می‌کردیم. جلسات خوب و سودمندی بود. از آن به بعد باز جلسات گفتگو و بحث بود، مخصوصاً زمانی که دکتر به تهران آمدند ودر اینجا گاهی فرصتهایی برای تبادل نظر و گفتگو پیش می‌آمد.
[=Verdana]نظرتان را در مورد طرز تفکر و عقاید دکتر شریعتی بفرمایید؟
[=Verdana]مرحوم دکتر شریعتی یک قریحه سرشار و اندیشه پویا و جستجوگر و یک اندیشه ناآرام بود؛ اندیشه‌ای که همواره در پی فهمیدن و شناختن بود. مایه‌های اصلی این اندیشه یکی معارف اسلامی بود که دکتر در خانه پدرشان و در شهر مشهد با آنها آشنا شده بود؛ آشنایی بیش از یک جوان معمولی و در سطحی بالاتر، و مطالعاتی که در زمینه ادبیات و جامعه‌شناسی در رابطه با فرهنگ غربی و اروپایی داشت. خصوصیت دکتر این بود که هویت و اصالت خود را در این مطالعات گم نکرده بود و دچار از خودبیگانگی نگشته بود.

[=Verdana] پیدا بود که در طول سالها مطالعه و تحصیل در زمینه جامعه‌شناسی و معارف غربی، شیفته و دلباخته مطلق فرهنگ غربی نشده بود، بلکه اصالت فرهنگ غنی اسلام همواره برای او جاذبه نیرومند داشته و همین امتیاز سبب شده بود که دکتر بتواند با حفظ خویشتن خویش و هویت خود در یک سیر و سلوک فکری و معرفتی، گامهای بلندی به جلو بردارد و نتایج جالب و زیبا و ارزنده‌ای را به دست آورد.
[=Verdana]یک استعداد سرشار، یک قریحه دانا در یک چنین حرکت و پوشش سازنده، خود به خود درباره مسائل مختلف نظر می‌دهد و چه بسا نظراتش در مورد یک مسئله در زمانهای مختلف، گوناگون می‌شود.

[=Verdana]نخستین چیزی که از این بابت به ذهنم مانده، مطلبی است که دکتر در کتاب «یاد و یادآوران» بیان این است که چگونه دکتر شریعتی در یک سال که به حج مشرف می‌شود و در مراسم حج می‌بیند که عده‌ای از حجاج شیعه در عرفات و مواقف دیگر حج، به یاد امام حسین هستند، زیارت وارث می‌خوانند، زیارت عاشورا می‌خوانند، در برخورد با این جریان اول بار این مطلب به ذهنش می‌آید که: «آیا اینجا در این کنگره عمومی مسلمانان جهان، بجاست که شیعه آن آهنگ و آرمان ویژه خودش یعنی حسینی بودن را مطرح می‌کند؟ آیا بهتر نیست که آنجا شیعه مثل دیگر مسلمانان همان دعاها و دیگر مناسک عمومی اسلام را به جای آورند؟»
[=Verdana]و سال بعد وقتی دوباره مشرف به حج می‌شود و همین مناظر را می‌بیند، یکمرتبه متوجه می‌شود که عجب، حقیقت این است که مراسم پرشکوه حج، یک ظاهر و جسم است که باطن و روح آن در حسینی اندیشیدن و حسینی زیستن است؛ بنابراین توجه به امام حسین به هر صورت در مواقف مختلف حج، یعنی توجه به روح این مناسک و عبادت بزرگ و در پیوند همه عبادتها، ولایت و امامت.

[=Verdana]ذهنش متوجه می‌شود که اگر حج، این مراسم بزرگ و باشکوه در خدمت خلافت اموی و عباسی و زمامداران طاغوتی قرار گیرد، حقی است که باطل از آن بهره‌برداری می‌کند؛ اما اگر همین مناسک حج در راستای امامت حسین و حسینیان قرار گیرد، آن وقت حقی است که یک حق پرشکوه‌تر با آن همراه است؛ بنابراین به نظرش می‌آید که بسیار بجاست که در همانجا در همان مواقف، دلها متوجه کربلای امام حسین باشد و از زیارتهای مربوط به امام حسین خوانده شود که در آن زیارتها از شهادت و امامت حسینی یاد بشود و دل و جان و ضمیر حج‌گذاران با روح حج که امامت حسینی باشد، تجدید عهد می‌کند؛ یعنی سال قبل به نظرش می‌رسد که این کار نابجاست، حالا سال بعد به نظرش می‌رسد که نه تنها بجاست، بلکه ضرورت حفظ محتوای راستین حج است و در این رابطه است که یک سخنرانی می‌نماید که به صورت این کتاب منتشر می‌‌شود؛ یعنی چگونه باید همیشه به یاد حسین و حسینیان بود.
[=Verdana]یک اندیشه پویا و جستجوگر همیشه از این گردشها و چرخشهای ۱۸۰ درجه‌ای دارد و دکتر شریعتی یک چنین اندیشه‌ای بود در رابطه با مسائل بسیار. خودش یک بار درباره مارکس می‌گوید که: «وقتی می‌گویید مارکس چه گفت، بگویید مارکس در چه سال، مارکس مانیفست سال ۱۸۴۸ یا مارکس سال ۱۸۷۰ یا بعد!» بنابراین در ذهن و اندیشه‌اش توجه داشته که برای انسانهای جستجوگر در رابطه بامسائل مختلف در طول زمان نظرات مختلف پیدا می‌شود.
[=Verdana]حالا او از مارکس سخن گفته، من می‌خواهم بگویم که در تاریخ فقهمان، فقهای برجسته‌ای داریم که آنها نیز دارای ذهن نقاد و پدیده‌ای سرشار و اندیشه‌ای پویا بوده‌اند.
[=Verdana] علامه حلی و شیخ طوسی دو فقیه معروف هستند و هر دو دارای کتابهای فراوان، و ما می‌بینیم که در مورد یک مسئله فقهی، علامه حلی در کتابهای مختلف، فتاوی گوناگون دارد؛ یعنی اندیشه‌اش پویاست و عجیب این است که گاهی در یک کتاب فقهی یک مسئله برحسب نیاز در دو جا مطرح شده، یک بار در آغاز آن کتاب و یک بار در پایان آن کتاب، و علامه تا کتاب را به آخر نرسانده، دارای یک برداشت جدید می‌شده و درباره همان مسئله در پایان کتاب در اواخر کتاب یک فتوای جدید می‌دهد.

[=Verdana] این ویژگی اندیشه‌های پویا و پرتوان است و دکتر اندیشه‌ای پویا و پرتوان داشت و از آنچه در رابطه با دکتر می‌توانم بگویم، دو نکته است: یکی اینکه بر حسب برخوردهایی که داشتیم و تا حدی که شنیده و یا نوشته‌هایش را خوانده‌ام، دکتر همواره رو به اصالت اسلامی پیش می‌رفت؛ یعنی هر چه جلو می‌رفت، به اصالت اسلامی نزدیکتر می‌شد و دوم اینکه برعکس آنچه گاهی درباره او گفته می‌شد که «آدمی است که حرف دیگران را نمی‌پذیرد»، او حرفهای مستند و منطقی «افرادی که صاحب‌نظر بودند، می‌شنید و گوش می‌داد و می‌پذیرفت به شرط آنکه آن طرف در آن سطح و در آن حد از قدرت فکری و قدرت تحلیل باشند که بتوانند مشکلی را برای او بگشایند و مطلبی را برایش بازنمایند.
[=Verdana]

[=Verdana]تأثیر دکتر شریعتی را در انقلاب تا چه حد می‌بینید؟
[=Verdana]دکتر در توسعه و تقویت شور انقلابی جامعه ما به خصوص نسل جوان تأثیر بسزائی داشت و توانست قلب و احساس و ذهن جوانهای ما را برای درک پیامهای امام آماده‌تر و به فهم و پذیرش این پیامهای انقلابی نزدیک‌تر کند.

[=Verdana]توانست پیوند میان نسل جوان و روحانیت مسئول و متعهد را در یک راستای انقلابی برای نسل جوان قابل فهم‌تر کند و به هرحال کار دکتر به خصوص در آن سالهای ۴۹، ۵۰ تا ۵۷ چه در داخل ایران و چه در خارج ایران روی جوان‌های ما اثر مثبت فراوان داشت.
[=Verdana]

[=Verdana]
منبع: روزنامه – اطلاعات – تاریخ شمسی نشر ۰۶/۰۴/۱۳۸۸ /

fagheer;91329 نوشت:
راستی شریعتی درست می رفت راه را یا مطهری؟

می خواهیم عاقلانه حرف بزنیم همان که روشنفکران به ان استناد می کنند

شریعتی در دقت بیان و صراحت کلام به پای مطهری نمی رسد.

محتوای بیان شریعتی ارائه جذاب سطحی متوسط از معارف دینی برای نسل جوان آنهم در حدی که تلنگری به مد روز مورد قبول جوان نداشته باشد. یعنی با ایمان جوان به مفاهیم غیر دینی هم جور آید.


جناب فقیر شما هنوز نمیدانید که مرحوم شریعتی جامعه شناس بود!و شهید مطهری فیلسوف !!؟
وبرداشتهای و این دو دانشمند به دین هرچند راه یکی است اما گفتار متفاوت !!

نگاه یک فیلسوف با نگاه یک جامعه شناس فرق میکند !!

مگر حدیثی از کتاب بحارالانواررا نشنیده اید که پیامبر (ص) فرموده است:«اگر ابوذر از آنچه در دل سلمان است خبر داشت دستور به قتل او میداد.» که منظور از این حدیث اختلاف سطح معارف دو تن از اصحاب بسیار نزدیک رسول خداست!این حدیث خود بیانگر خیلی از قضایا میباشد

چرا با بکار گیری اندیشه این دو بزرگوار ستون محکمی از علم و دانش برای خود نمیسازید؟!
.

fagheer;91325 نوشت:
غفلت ما از آنجا ناشی می‌شود که به روایات معتبر خود که می‌گوید «علی اولین کسی بود که ایمان ‌آورد» توجه نمی‌کنیم و روایات اهل سنت را که گفته‌اند «علی اولین مردی بود که اسلام آورد» یا «علی اولین بچه‌ای بود که اسلام آورد» و بعد عدم اهمیت اسلام آوردن بچه را مطرح می‌کنند، حتی در کتب تاریخی خود مورد استفاده قرار می‌دهیم.

_ و وای به حال ما روزی که بگوییم که خب چه اهمیتی دارد که خدیجه اول اسلام آورده باشد یا علی؟
_ و وای به حال ما روزی که از کنار همه چیز به همین راحتی بگذریم. تا روزی چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم دیگر هیچ افتخاری برایمان نمانده است!

***

این ظلم‌ها به علی مظلوم(ع) عالمانه است یا جاهلانه؟

[=verdana]لطف کنید جناب فقیر از همان جایی که این مطلب را آوردید و بنده لینک را قرار دادم این مقدمه را قرار دهید تا ظلمی به کسی نکنیم!
[=Verdana]شاید دوستانی باشند که هنوز دقت به این مطلب نکرده باشند :Sham:
[=verdana] در این شرح حال ، تکیه ی اساسی ام بر اسناد کهن تاریخی است و در آنجا که مسائل اعتقادی و قاطع تشیع مطرح می شود ، من ماخد اهل تسنن را انتخاب کرده ام . چه ، تشیعی که از منابع اهل تسنن برآید ، از نظر علمی و تاریخی تردید ناپذیر است.
نمی توان گفت این کنفرانس از انتقاد بی نیاز است. بلکه بر عکس ، سخت نیازمند است و چشم به راه صاحب نظران پاک دل ؛ آنها که از راهنمایی خدمت گذاران بیش تر لذت می برند تا کینه توزی و دشنام و بهتان !

[=verdana]علی شریعتی

[=verdana]

[=verdana]یعنی اینکه خود مرحوم در مقدمه دلیل استناد به [=verdana]روایت : «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه؛(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۱۹۷.) واقف بودن !.
[=verdana].

سلام علیکم جمیعا

جناب فقر وقتی به عقود سنگها میپرداختی و بحث ختومات و تسخیرات مجرب را ورق میزدی ما اعتراض کردیم سریع رفتید سراغ مدیر اجرائی که فلانی به من توهین میکند.

مدیر اجرائی فرمودند که جناب بینا بحث بین شما سایت را تحت تاثیر خود قرار داده .

گفیتم چشم دیگر با این شخصی که تحمل اعتراض بخاطر تبلیغ ختومات و عقود را دارد بحث نمیکنیم.

الان هم در پاسخ به اینها باید بگویم.

کلام علی ابن ابی طالب با علی شریعتی یکی است شما نمیفهمید مشکل از خودتان است مغرضید فهم جملات علی ابن ابی طالب و شریعتی نیاز دارد که اولا سواد دوما سلامت نفس سوما عشق به طریقت الهی را بعنوان نیاز اولیه داشته باشید.

ضمنا مدیر اجرائی تکلیف را مشخص کنند من با این آدم بحث کنم بیاد اعتراض کند به من ارتباطی ندارد.

یاحق

fagheer;91337 نوشت:
من یک نکته کوتاه را می خواهم عرض کنم امیدوارم جوابم را قانع کننده بگیرم

مکتب شریعتی بیشتر باعث هدایت است یا مکتب مطهری؟

مقایسه کنید نهج البلاغه و کتاب فاطمه فاطمه است

کدام هدایتگر است؟خطبه های نهج البلاغه چرا با کلمات شریعتی تطبیق ندارند؟
الان دوباره نیایید تفسیر کنید شریعتی قران ننوشته که نیاز به تفسیر داشته باشد
ما نیاز به تعریف نو از دین نداریم
ما نیاز به زیر سئوال بردن اصول نداریم
چیزی که ما نیاز داریم این است که افکار خودمان را اصلاح کنیم
افکارمان را به اسم دین تمام نکنیم


بلکه انها را با دین خالص بسنجیم

و این است مفهوم امر ائمه علیهما السلام

از ما سبقت نگیرید و از ما عقب نیفتید

راستی شریعتی درست می رفت راه را یا مطهری؟

می خواهیم عاقلانه حرف بزنیم همان که روشنفکران به ان استناد می کنند



امیدوارم افکارمان اصلاح شود !شما حتی مقدمه کتاب هم نخواندید !؟
و گفتار شریعتی را ندیدید چطور دست به نقد میزنید و گفتار عقیم ارائه میدهید!

رضا;91375 نوشت:
با سلام
جناب فقیر گرامی اگر توهینی هم بوده از جانب شما بوده !!
شریعتی این سخنرانی را سال 1349 ایراد کرده است و از آن تاریخ تاکنون، یعنی در طول نزدیک به 40 سال، همچنان نسخه صوتی و متن آن که بارها به صورت کتاب منتشر شده است، دست به دست می‌گردد.
قبل از هر چیز از مقدمه کتاب فاطمه ،فاطمه است قسمتی از سخنان خود مرحوم شریعتی را قرار میدهم !تا نظر خود این بزرگوار را ببینید حق مطلب ادا شود چون فکر کنم شما اصلا به مقدمه کتاب توجه نکردید و یا کسی که این سخنان را نوشته !!! (http://venoosiha.parsiblog.com) تا چه رسد به ما!!
فراموش نکنید که نقدی به دل میچسبد که از حق و حقانیت بگوید!

سخنی با خواننده
آنچه می خوانید ، سخنرانی من است در موسسه ارشاد . ابتدا خواستم گزارشی بدهم از تحقیقات پروفسور لویی ماسینیون ، درباره شخصیت و شرح حال پیچیده ی حضرت فاطمه (س) ، و به خصوص اثر عمیق و انقلابی خاطره ی او در جامعه های مسلمان و تحولات دامنه دار تاریخ اسلام ، اختصاصا برای دانشجویانم در کلاس درس (تاریخ و شناخت ادیان ) و (جامعه شناسی مذهبی ) و (اسلام شناسی) . به مجلس که‌ آمدم ، دیدم جز دانشجویان ، بسیاری دیگر هم آمده اند. وجود جلسه ، مساله فوری تر را ایجاب می کند. بر آ» شدم که به این (سوال مقدر) که امروز به شدت در جامعه ی ما مطرح است جواب بگویم که زنانی که در قالب های سنتی قدیم مانده اند ، مساله ای برایشان مطرح نیست ؛ و زنانی که قالب های وارداتی جدید را پذیرفته اند ، مساله برایشان حل شده است.
اما در میان این دو نوع (زنان قالبی) ، آنها که نه می توانند آن شکل قدیم موروثی را تحمل کنند و نه به این شکل تحمیلی تسلیم شوند ، چه باید بکنند؟
اینان می خواهند خود را انتخاب کنند ، خود را بسازند. الگو می خواهند، نمونه ایده آل . برای اینان مساله ی (چگونه شدن) مطرح است . فاطمه با (بودن) خویش ، پاسخ به این پرسش است.
خواستم به توصیف تحلیلی از شخصیت حضرت فاطمه (س) اکتفا کنم ، دیدم که کتاب خوان ها و روشن فکران ما شرح حال وی را نمی دانند. ناچار کوشیدم تا حدی از این کمبود را جبران کنم.

این است که رساله حاضر ، که همان کنفرانس است که بسط بیشتر یافته ، حاوی شرح حال مستندی از این شخصیت محبوب ، ولی ناشناخته ، یا بد شناخته مانده . در این شرح حال ، تکیه ی اساسی ام بر اسناد کهن تاریخی است و در آنجا که مسائل اعتقادی و قاطع تشیع مطرح می شود ، من ماخد اهل تسنن را انتخاب کرده ام . چه ، تشیعی که از منابع اهل تسنن برآید ، از نظر علمی و تاریخی تردید ناپذیر است.
نمی توان گفت این کنفرانس از انتقاد بی نیاز است. بلکه بر عکس ، سخت نیازمند است و چشم به راه صاحب نظران پاک دل ؛ آنها که از راهنمایی خدمت گذاران بیش تر لذت می برند تا کینه توزی و دشنام و بهتان !

علی شریعتی

یعنی اینکه خود مرحوم در مقدمه دلیل استناد به روایت : «لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله و خدیجه و انا ثالثهم اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه؛(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۳، ص ۱۹۷.) واقف بودن !.
.


و اینجا سخن از اهل فهم میزنید!
فهم در بیان شما این است؟پس وی به حال عقل!!

بیخود نبود که مرحوم شریعتی میفرمود :به سه چیز تکیه نکن؛ غرور، دروغ و عشق. آدم با غرور می‌تازد، با دروغ می‌بازد و با عشق می‌میرد.

fagheer;91379 نوشت:
استاد حامد حق مطلب را بیان فرمودند واقعا

بنده هم مطالب را گذاشتم رضا هم دفاعیات

من یک کلمه گفتم اون که اهله فهمید

بنده عرض کردم بستگی داره هدف چی باشه



بله شما یک کلمه نه کپی بدون تحقیق گذاشتید که واقعا جای تشکر دارد موضوع جالبی بود !!
اگر نقدی به دکتر باشد مطمئن باش این سخنان بیهوده نیست!
امام عسگري (ع) فرمود:تمام بدي ها در اتاقي است و كليد قفل آن اتاق دروغ است.
در قرآن مجيد آيات متعددي در مذمّت و نهي از دروغ و سخن غير واقع گفتن وجود دارد.
دروغ فسق است و قرآنترتيب اثر دادن بر سخن و خبر فاسق را نهي كرده است.



Fagheer;91337 نوشت:
من یک نکته کوتاه را می خواهم عرض کنم امیدوارم جوابم را قانع کننده بگیرم

مکتب شریعتی بیشتر باعث هدایت است یا مکتب مطهری؟

مقایسه کنید نهج البلاغه و کتاب فاطمه فاطمه است

کدام هدایتگر است؟خطبه های نهج البلاغه چرا با کلمات شریعتی تطبیق ندارند؟
الان دوباره نیایید تفسیر کنید شریعتی قران ننوشته که نیاز به تفسیر داشته باشد
ما نیاز به تعریف نو از دین نداریم
ما نیاز به زیر سئوال بردن اصول نداریم
چیزی که ما نیاز داریم این است که افکار خودمان را اصلاح کنیم
افکارمان را به اسم دین تمام نکنیم
بلکه انها را با دین خالص بسنجیم

و این است مفهوم امر ائمه علیهما السلام

از ما سبقت نگیرید و از ما عقب نیفتید

[=Verdana]قابل توجه اهل فهم که [=Verdana]عنوان [=Verdana] کردید جناب فقیر

جعفریان، رسول - کتاب دو جلدی «خاطرات نجف» در پانصد صفحه خاطرات پانزده تن از یاران و نزدیکان امام در دوره اقامت ایشان در نجف است که می‌تواند روشنگر برخی از ابعاد انقلاب، روحیات و افکار و مواضع امام و شماری از مسائل حاشیه‌ای نهضت روحانیت باشد.

[=Verdana]«خاطرات نجف» عنوان کتابی است که موضوع خود را ارائه خاطرات کسانی قرار داده است که طی اقامت 13 ساله امام در نجف (1344 - 1357) به نوعی در ارتباط با ایشان بوده و در جریان مسائل انقلاب فعال بوده‌اند. این دوره، به لحاظ شناخت مرحله ای ویژه از تاریخ انقلاب، بویژه به دلیل حضور رهبر انقلاب و محوریت ایشان، نهایت اهمیت را دارد.

[=Verdana]این افراد از روحانیونی هستند که به امام نزدیک بوده و در چهارچوب یاران ایشان یا نزدیک به ایشان قرار داشته‌اند.
اهمیت کتاب از آن روست که کتاب مذکور، کاری است از موسسه نشر آثار امام، موسسه ای که رسالت مستقیم و اصلی برای ارائه تصویری از زندگی امام دارد و پیداست که که بانیان آن تلاش کرده‌اند تا روی این بخش تمرکز کرده و اطلاعات و خاطرات موجود را سامان دهی کنند. حرکتی که امیدواریم ادامه یابد.
مجلد اول خاطرات شش تن از روحانیونی است که در ارتباط مستقیم با امام قرار داشته‌اند:
آیات و حجج اسلام: محمد حسن اختری ؛ اسدالله امامی میبدی ؛ سید عباس خاتم یزدی ؛ محمود قوچانی ، محمد باقر مصطفوی و هادی مقدس.
هر کدام از این افراد تلاش کرده اند تا خاطرات خود را از امام و مسائل دیگر مربوط به انقلاب در آن سالها ارائه کنند.
متاسفانه در مقدمه کتاب روشن نیست که آیا این مصاحبه ها برگرفته از آثاری است که قبلا منتشر شده یا آن موسسه به طور مستقل آنها را سامان داده است. برای مثال خاطرات آیت الله خاتم یزدی پیش از این توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. پرسش این است که آیا مطالب تکراری است یا مطالب تازه هم دارد. همین پرسش در باره خاطرات مرحوم فردوسی پور هم مطرح است.
تا آنجا که نویسنده این سطور مطلع است، از برخی از این افراد تاکنون خاطره ای منتشر نشده و از این جهت، آنچه در این کتاب آمده، مغتنم است.
این افراد گرایشهای مختلفی دارند و طبیعی است که در واگویه کردن برخی از مطالب، گرایش ایشان تأثیر گذاشته باشد.
(قابل توجه جناب فقیر )
[=Verdana] هادی مقدس گفته است که وقتی برخی از صداهای اعتراضش علیه دکتر شریعتی بلند شد که در کتاب اسلام شناسی یا فاطمه فاطمه است مطالب کفرآمیزی گفته، امام مسأله را به حاج شیخ حبیب الله اراکی واگذار کرد. او نیز کتابهای شریعتی را خواند و اعلام کرد: هرچه این کتاب ها را خواندم، کفری در آنها نیافتم (ص 230).:Sham:
مجلد دوم این خاطرات متعلق است به خاطرات آیات و حجج: سید محمد بجنوردی ؛ سید رضا برقعی ؛ محمد رضا رحمت ؛ سید محمد سجادی ؛ اسماعیل فردوسی پور ؛ محمد تقی متقی ؛ هادی معرفت ؛ هادی موسوی ، محمدرضا ناصری
خاطرات این افراد نیز، بیشتر برای اولین بار است که انتشار می‌یابد و همه آنها به دلیل نزدیکی به نهضت امام و این که به هر حال نزدیک بوده‌اند، دارای اهمیت زیادی برای شناخت تفکر امام و مسیر ایشان در جریان پدید آمدن نهضت روحانیت و انقلاب اسلامی است.
این افراد معمولا دیده‌ها و یا شنیده‌های خود را گزارش کرده و از این جهت، ما با منبع دست اولی روبرو هستیم.
نکته مهم این که در این کتاب، می‌توان با بسیاری از روحیات و اخلاقیات امام آشنا شد. این که امام پیش ورود به حرم امیر المؤمنین، به زیارت مرقد مقدس اردبیلی می رفته، یا این که مستشکل درس امام چه کسی بوده و امام چه برخوردی برابر وی می کرده به ویژه برخورد امام با ماجرای دکتر شریعتی و درگذشت وی، اطلاعات قابل توجهی در این کتاب دیده می‌شود.
از دیگر مواردی که در برخی از خاطرات آمده، برخورد امام با ماجرای سازمان مجاهدین خلق است که آقای ناصری توضیحاتی در این باره به دست داده‌اند. وی از اصرار آیت الله ربانی شیرازی و سعیدی به امام یاد می کند که اجازه پرداخت سهم امام را به آنان خواستار بودند. وی می گوید تنها موضوعی که در باره مسائل اختلافی داخل ایران امام صریحا نظر داد، دفاع از مسأله حجاب آقای مطهری بود (2/207).
به هر حال، این دو مجلد کتاب که مجموعا پانصد صفحه است، آگاهی های تازه ای دارد که برخی از آنها تاکنون در اختیار نبود.

[=Verdana]این کتاب در سال جاری (1389) توسط موسسه نشر و تنظیم آثار امام توسط گروه تاریخ معاونت پژوهشی موسسه منتشر شده است.

یا علی (ع)


سلام علیکم جمیعا

fagheer;91320 نوشت:
*****عاشقان شریعتی به جای کلمات زشت با برهان پاسخ دهد******


عاشقان علی ابن ابی طالب و شاگردان دکتر علی شریعتی که یکی از آنها خود بنده هستم
( با کمال افتخار) و پاسخ لازمه را خواهم و خواهیم داد .

در ضمن
کسی توهین میکند که نمیپرسد و نپرسیده بهتان میبندد به دروغ متوسل میشود و بخش تاسف بر انگیز آن این است که این اشخاص از دین بجز تعصبی نا آگاهاه چیزی نیاموخته اند آنوقت به معلمی چنین بزرگ ایراد میگیرند پشنهاد من این است گوش کنید و بیاموزید.


تقریبا تمام کتب دکتر تمثیلی است و دلیل این به استعاره گرفتن کلمات ایجاد تعقل و تفکر در ذهن خواننده است.

حضرت علی میفرماید هیچکس از من در نماز پیشی نگرفت مگر رسول خدا

این بدان معنی نیست که نماز من زودتر شروع شد السابقون السابقون اولئک المقربون.

در آن سخن مفهوم کلام دکتر این است

fagheer;91320 نوشت:
کتاب زن/ فاطمه فاطمه است، نوشته دکتر علی شریعتی، ص 152: و(علی) کودک بود، هشت یا ده ساله، و در خانه‌ی پیغمبر که شبی وارد اتاق پدر و مادرش شد: محمد و خدیجه! دید که دارند به خاک می‌افتند و می‌نشینند و بر‌می‌خیزند و زیر لب چیزی می‌گویند: هر دو با هم. و هیچکدام به او توجهی ندارند. در شگفت ماند، در آخر پرسید: چه می‌کنید؟ پیغمبر گفت: ـ نماز می‌خوانیم، من مأمور شده‌ام تا پیام اسلام را به مردم ابلاغ کنم و آنان را به یکتایی الله و رسالت خویش بخوانم. ای علی ترا نیز بدان می‌خوانم.


دعوت به تعقل و تفکر در پذیرش دین. یعنی برعکس دیگر ادیان اسلام دینی معقول است برای کسانیکه سلامت نفس و نیت دارند و این دو کلام از لحاظ معنا هیچ ارتباطی با هم ندارند.

__________________________________________________________________

کتاب زن/ فاطمه فاطمه است:
و علی گرچه هنوز کودکی است خردسال و در خانه‌ی محمد زندگی می‌کند و سراپا غرقه در محبت‌ها و بزرگواری‌های او است، اما علی است. او بی‌اندیشه آری نمی‌گوید. ایمان او باید بر خردش بگذرد و سپس به دلش راه یابد. در عین حال زبانش لحن سن و سال خویش را دارد.
ـ اجازه بدهید با پدرم، ابوطالب، در میان بگذارم و با او در این کار مشورت کنم، سپس تصمیم می‌گیرم.
و بیدرنگ از پله‌ها بالا رفت تا در اتاقش بخوابد.
اما این دعوت، دعوتی نیست که علی را ـ هرچند هشت یا ده ساله ـ آرام بگذارد. تا سحرگاه بدان می‌اندیشد و بیدار می‌ماند...
صبح گفت: من دیشب با خودم فکر کردم، دیدم خدا، در آفرینش من، با پدرم ابوطالب، مشورت نکرد و اکنون من چرا در پرستش او باید از وی نظر بخواهم؟ اسلام را به من بگوی. و پیغمبر گفت و او گفت: می‌پذیرم.

اینهم یعنی پذیرش با تعقل و حتی مشورت فامرهم شورا بینهم افلا یعقلون افلا یتفکرون ؟

اسلام دین تفکر تعقل تحقیق و مشورت است دکتر در اینکلام استعاره ای میخواهد بگوید دین اسلام و مذهب تشیع علوی یعنی دین و مذهبی با قابلیت اثبات عقلی حتی برای کودک 7 - 8 ساله.
باز میبینیم موضوع این کلام دکتر ارتباطی با این سخن ندارد.


خطبه 192:
شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا در خویشاوندی نزدیک، در مقام و منزلت ویژه می‌دانید، پیامبر مرا در اتاق خویش می‌نشاند، در حالی که کودک بودم مرا در آغوش خود می‌گرفت...
من نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را می‌بوییدم من هنگامی که وحی بر پیامبر فرود می‌آمد ، ناله‌ی شیطان را شنیدم. گفتم ای رسول خدا، این ناله‌ی کیست؟ گفت: شیطان است که از پرستش خویش مأیوس گردید. سپس فرمود: «علی! تو آنچه را من می‌شنوم می‌شنوی و آنچه را که من می‌بینم، می‌بینی جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر من بوده و به راه خیر می‌روی»


یاحق

Fagheer;91330 نوشت:
بسیاری از علاقه مندان دکتر شریعتی حتی یک کتاب کامل هم از او نخوانده اند. از دوستان خود سوال کنید ببینید چند اثر از دکتر شریعتی را میتوانند نام ببرند؟ بیشتر شناخت آنها وبلاگی و در حد جملات قصار می باشد…. آنهم مطابق پوسترهای انتشاراتی های روبروی دانشگاه. (بویژه تز شریعتی: اسلام منهای روحانیت) بقول ظریفی شما اگر ۱۰۰ سال هم پای منبر دکتر شریعتی بنشینید نماز خوان نمی شوید. چون بیان او بیان کامل که هم ظاهر دین و باطن دین را در خود ارائه کند نیست. بلکه ارائه جذاب دین بگونه ای که مورد قبول مد روز باشد.

[=Verdana]جناب فقیر شما چطور خوانده اید؟!!
[=Verdana]ای کاش اگر نقدی هم میکردید به حق نقد میکردید
این تز مرحوم شریعتی بود !!
پس تمامی این علما و دانشمدان نادرست میگویند و شما کشف کردید!

Fagheer;91330 نوشت:
برای من مهم نیست کتابش چند صفحه است برای من شمردن صفحات کتب این اقا مهم نیست

[=Verdana]اینقدر تناقض در سخنان !!،شما حتی تعداد صفحات کتاب را نمیدانید!؟
شما حتی مقدمه کتاب را هم نخواندید !!

[=Century Gothic]آنچه در ذیل می آید بازخوانی بخشی از خاطرات است که در آن پرده از نگاه منصفانه و حاذقانه امام به شریعتی برداشته شده است
[=Century Gothic]خاطرات دکتر صادق طباطبایی:
[=Century Gothic]دکتر طباطبایی در گفتگو با ایسنا در تاریخ 22 مرداد 1384 در مورد نظر امام خمینی (ره) درباره دکتر شریعتی گفت: « در این زمینه خودم با امام به دفعات صحبت کردم. ایشان در مجموع تلاش‌ها و مجاهدت‌های فرهنگی دکتر شریعتی را مثبت ارزیابی می‌کردند و می‌دیدند شریعتی توانست هم از التقاط و انحراف اسلام در جامعه روشنفکری جلوگیری کند و هم توانست جوانان و دانشجویان و دانشگاه را از خطر مارکسیسم که آن روزها رشد روزافزونی در سطح جامعه و دانشگاه داشت مصون بدارد.»
[=Century Gothic]وی گفت: «در این زمینه شنیدم فردی نزد امام خمینی آمد و گفت دکتر شریعتی مفاتیح‌الجنان را به شدت مورد حمله قرار داده است.
امام در پاسخ قریب به این مضمون گفته بودند: نمی‌شود کسی که نیایش‌های امام سجاد (ع) را بدان شکل و به آن زیبایی مطرح کرده است دعاهای مفاتیح را قبول نداشته باشد.
اگر او ایراداتی به مفاتیح دارد، مطمئنا من و شما نیز ایراداتی را به مفاتیح داریم.

[=Century Gothic]در مجموع نگرش امام (ره) به شریعتی محترمانه بود و در پاسخ به تلگراف‌های زیادی که در سوگ او از سوی انجمن‌های اسلامی به ایشان فرستاده شده بود، از وفات دکتر با کلمه " فقد " یاد کرده بودند.
همچنین ایشان اقدام امام موسی صدر را در برگزاری مراسم پر شور و عظیم اربعین شریعتی در بیروت ستودند، در حالی که بعضی از متولیان و مدعیان آن روز دین با ارسال تلگرافی به معاون آقای صدر – علامه شیخ مهدی شمس‌الدین – از گناه بزرگ و نابخشودنی آقای صدر در بزرگداشت دکتر شریعتی به فغان آمده بودند و نمی دانستند ایشان چگونه در محضر خداوند جوابگوی این عمل خلاف خود خواهند بود!؟»

[=Century Gothic]منبع: ایسنا http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-568036
[=Century Gothic]

[=Century Gothic]

[=Century Gothic]خاطرات روح الله حسینیان:
[=Century Gothic]حسینیان در گفتگو با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی گفت: شریعتی همواره از امام خمینی به نیکی یاد می‌کرد.
وی ظهور روح انقلابی را مدیون شخصیت‌های پارسایی می‌دانست که از میرزای شیرازی تا آیت الله خمینی پرچمدار آن بوده‌اند. او قیام امام را قیام ابوذروار می‌دانست که بر سر قدرت زمان فریاد می‌زد و اسرافیل وار در صور قرآن می‌دمید .
امام خمینی هم در ختم آیت‌الله آقا مصطفی به صورت اشاره هم از روحانیون گله کرد که شریعتی را مرتد می‌دانستند هم از شریعتی که عالمانی چون مجلسی را متهم می‌کرد.
امام خمینی با کنایه‌ شریعتی را روشن فکری معرفی کرد که برای اسلام خدمت می‌کند.

[=Century Gothic]منبع: پایگاه خبری مرکز اسناد انقلاب اسلامی :
[=Century Gothic]http://www.irdc.ir/news.asp?id=1746

[=Verdana]دکتر علی شریعتی روشنفکر فراروایت ها است.
او را می توان بصورت توأمان منتقد سرسخت مارکسیست های دوآتشه دهه چهل و روحانیون عوام زده ای دانست که در کلام امام به روحانی نمایان تعبیر شده اند.
شریعتی که نمونه بارز تئوری مذهب در برابر مذهب بود، سالها مورد بی مهری مذهبی های سطحی نگر و سوسیالیست های مادی گرا قرار گرفت.
او اگر محتوای مارکسیسم را مورد نقد و نفی قرار داد، محتوای تشیع را با استفاده از ادبیات انقلابی چگوارا، چون موم بر حلقوم دانشجویان دهه چهل ریخت و آنان را که در اختاپوس کمونیسم گرفتار بودند نجات داد.
عده ای تلاش داشتند بی توجه به همه خدمات بی اندازه او به انقلاب و اسلام، این روشنفکر متعهد را بخاطر اندک اشتباهاتش، در برابر انقلاب و رهبر کبیر آن بگذارند.
اما آنگونه که از خاطرات یاران امام برمی آید، آن کوته نگران، در رسیدن به مقصود خود ناکام ماندند چرا که روح الله الموسوی الخمینی به عنوان مرجع روشنفکر و دوراندیش فرق بین کسروی و شریعتی را می دانست و عمق سخن معلم شهادت را خدمتی صادقانه به انقلاب می شناخت.
ادامه مطالب را خود بخوانید
[=Verdana]پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
http://www.jamaran.ir/fa/NewsContent-id_12047.aspx
.

fagheer;91330 نوشت:
نوعی بیان چریکی از دین. تحولی گذرا به مقتضای جغرافیای روز. نگاه کنید به نوع بیان بعضی خوانندگان همین مقاله که چقدر افراطی از شریعتی تعریف کرده و از مطهری بد می گویند که این نتیجه سطحی مطالعه کردن آثار هر دوی اینها آنهم در حد بسیار محدود. بسیاری از علاقه مندان دکتر شریعتی حتی یک کتاب کامل هم از او نخوانده اند. از دوستان خود سوال کنید ببینید چند اثر از دکتر شریعتی را میتوانند نام ببرند؟ بیشتر شناخت آنها وبلاگی و در حد جملات قصار می باشد…. آنهم مطابق پوسترهای انتشاراتی های روبروی دانشگاه. (بویژه تز شریعتی: اسلام منهای روحانیت) بقول ظریفی شما اگر ۱۰۰ سال هم پای منبر دکتر شریعتی بنشینید نماز خوان نمی شوید. چون بیان او بیان کامل که هم ظاهر دین و باطن دین را در خود ارائه کند نیست. بلکه ارائه جذاب دین بگونه ای که مورد قبول مد روز باشد.

اینقدر کپی پست نکنید به خود این آدم بگوئید بیاید تا ببینیم با این شکل نماز خواندن و این نوع سخن گفتن چقدر از نماز میفهمد.

یاحق

با سلام به همه دوستان عزیزم
به نظر می رسد آراء و اندیشه های مرحوم دکتر شریعتی بارها در محافل و رسانه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گرفته و منتقدان و طرفداران نظرات دکتر نظرات خود را بیان کرده اند؛ به ویژه برخی از این گفتگو ها که در فضا و محیطی به دور از جنجال ،جدل و برچسب و تهمت بوده مباحث خوب و مفیدی شده است و من فکر میکنم پرداختن به این بحث و تکرار مباحث گذشته و دامن زدن به جدل و موضوعات اختلاف بر انگیز نتیجه ای جزء دو دستگی و ایجاد تفرقه و کینه نخواهد داشت و این در شرایطی است که مخالفان اهل بیت علیهم السلام و مسلمانان به شدت بر ضد مبانی و اندیشه های فکری و نظری حتی
در همین سایت به طور جدی در حال فعالیت هستند و هر روز هجوم شبهات به ارکان اسلام شدیدتر می شود و در چنین شرایطی دوستان ما نباید به مباحث جزیی و اختلاف بر انگیز مشغول شوند بلکه باید با اتحاد و همدلی و کنار گذاشتن مسائل حاشیه ای به موضوعات مهمتری بپردازند.
بنابر این من لزومی به ادامه این گونه مباحث نمیبینم و دوستان عزیز هم ادامه ندهند.

با تشکر

[="Tahoma"][="Navy"]سلام علیکم
در احوال و افکار دکتر شریعتی مطالب زیادی گفته شده است.
دوستانی که به دنبال تحقیق بیشتر هستند،این وبلاگ را نیز ببینند بد نیست:

http://aboutshariati.blogfa.com/

موفق و موید باشید.[/]

موضوع قفل شده است