تعجب نکن اما دارم : دیوونه میشم

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تعجب نکن اما دارم : دیوونه میشم

با سلام خدمت تو بازدیدکننده عزیز

یه چیزی خیلی منو نگران کرده بطوریکه شاید هر روز بهش فکر میکنم . اینکه چرا جوونای ما خدا رو قبول دارن ( کدوم خدا؟) اما به دستوراتش کاری ندارن؟

چرا و چطوری یه ادم تا این حد میتونه گستاخ بشه که میدونه کار زشتش عذاب داره اما بازم انجامش میده ؟

چرا بچه شیعه تا این حد ضعیف میشه که گول حرفای شیطانو میخوره؟

چرا با این که میدونیم غیبت بده همه غیبت میکنن و بهشون میگی ناراحت میشن و سرزنش میکنن؟

یکی کمکم کنه کم کم دارم دیوونه میشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام علیکم....
اول باید بگو یم به
سلیقه
عالی
شما برای انتخاب این نام کاربری ارباب عشق (ع) تبریک میگویم
اینکه فرمودید دارم دیونه میشم ....یک جای سوال داره....دیوانه بد یا خوب؟
اینجا اگر دیوانه گی را به یک سیل تشبیه کنیم میتوند ویرانی به بار بیاورد یا اگر قبل از به وجود آمدنش راهکارهای اندیشیده شود قابل بهره برداری هم خواهد شد.....
اگر دیونه گی باعث ایجاد انگیزه در شما بشود که خوشا به حالتان به دیار مجنونین آواره خوش آمدید....اما اگر این دیوانه گی باعث جبهه گیری شود باید بگویم آینده خاکستری رنگی در پیش روست....
حال به سراغ اصل سوال که خود اصل جواب است میرویم....
اینکه جوانان ما خدارو قبول دارند باید وارد بحث لغوی بشیم ........
ببینید دوست من....قبول خدا از نظر اینکه کسی قبول کنه خوب خیلی ها قبول میکنند....
اما اینکه این قبول به درجه اعتقاد و ایمان و بعد به درجه های بعد تسلیم شدن و عمل کردن به حدود الهی برسه این مهمه....
حالا جوانان عزیز ما....
براداران من...خواهران من ..... که به نظر من بین یک مسابقه بکش بکش قرار دارند....
خوب باید بسیار موشکافانه در این موضوع و جوانان صحبت شود.......
به خدا قسم اگر این جوانان را بتوانیم اصل را نشانشان بدهیم پاکترین جوانان روزگارند........
من خود را در حدی نمی دانم که بیش از این وارد این بحث بشوم....
اما حدودالهی همان صراط مستقیم و اعتدال مسیرهاست....انشاالله نور در دلمان جای گیرد...
یا علی...

ارباب عشق(ع);90181 نوشت:
یه چیزی خیلی منو نگران کرده بطوریکه شاید هر روز بهش فکر میکنم . اینکه چرا جوونای ما خدا رو قبول دارن ( کدوم خدا؟) اما به دستوراتش کاری ندارن؟


با سلام

مباحث جالبي است و پرداختن بدان نيازمند پيش زمينه هاي فرواني است كه حوصله بسيار مي طلبد

اين كه چرا فاصله بين عقيده و اعمال ما بسيار است ؟؟

چرا بين تفكر و عقيده ما فاصله است؟؟

چرا بين ايمان و عقيده ما فاصله است؟؟؟

چرا بين عقيده ها و تربيت هاي ما فاصله است؟؟

چرا بين دانسته ها و عقيده هاي ما فاصله است؟؟؟

وچرا.....................................؟؟؟؟؟


كه بايد نسشت و بحث كرد

انسان اولين جايگاهي كه از ان تربيت مي پذيرد خانواده است

و اركان تشكيل دهنده خانواده اول پدر و مادر اند و بعد خواهر وبرادر



پدر مادر كجا تربيت مي شود؟؟

ايشان هم ابتدا در خانواده خودش و ثانيا در جامعه

جامعه را چه كساني مي سازند؟؟

همين پدر و مادرها و خواهر و برادرها

جامعه از چه چيز هايي تربيت مي پذيرد؟؟؟

از قوانين و مقررات انساني و خدايي

هرچقدر قوانين در جامعه به انديشه الهي نزديكتر باشد و قوانين الهي در جامعه حكمرانتر باشند جامعه سالمتر و در نتيجه اسيب ها به خانواده ها و تربيت ها كمتر

و هر چقدر جامعه از قواين الهي دورتر و به قوانين انساني نزديكتر باشد مشكلات بيشتر و اسيب ها بدتر و
سوالاتي از اين دست بيشتر

براي پرداختن به اين سوالات بحث را ادامه مي دهيم

با مشاركت دوستان

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار انسان در جهان مادی اسیر افکار وباورهای خود میباشد .

اعمال هر فرد در مسیر وجهت این افکار وباورها برنامه ریزی میشود .

اعتقادات هر فرد نیز تحت الشعاع این باورها شکل میگیرند .

اینکه فردی آگاهانه غیبت میکند یااز روی عادت ویا از روی باور غلط ؛از نظر اخلاقی علت بیماری اش متفاوت است و درمان این بیماری اخلاقی هم روشهای متفاوتی را میطلبد .

قرآن کریم تفاوت قایل شده میان افرادی که عناد دارند و افرادی که مکر میکنند وافرادی که نا آگاه هستند و افرادی که ظرفیت ذهنی شان به هر دلیل (ذاتی یا اکتسابی)وسعتی کمتر از دیگران دارد.

درمان معاندین را غیر ممکن میداند:

ان الذین کفروا سواءٌ علیهم ءَانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون (آیه ی6 سوره ی بقره )

یکسان است برای آنان که کافرند ؛ ایشان را بترسانی یا نترسانی !!!

ومی فرماید خداوند اینگونه آنان را به قرنطینه ی باورهای ذهنی خود می فرستد :

ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة (آیه 7 سوره ی بقره )
خدا بر دلهاشان وبر گوشهاشان مهر نهاد .وبرچشمان ایشان پرده ای قرار داد

وسپس می فرماید :

ولهم عذابُ عظیم

واز لفظ عذاب عظیم برای ایشان استفاده نموده .

اما در مورد مکر کنندگان می فرماید :

ومن الناس یقول امنّا بالله وبالیوم الاخر وما هم بمؤمنین ( آیه ی 8 سوره ی بقره)

وگروهی از مردم گویند : ما به خدا وروز قیامت ایمان آوردیم .حال آنکه ایمان نیا ورده اند

واینگونه از مکرشان می گوید :

یخادعون الله والذین آمنوا و ما یخدعون الّا انفسهم وما یشعرون (آیه ی9 سوره ی بقره )

می خواهند خدا واهل ایمان را فریب دهند وحال آنکه جز خود را فریب نمیدهند . واز روی سفاهت این را نمیدانند

ادامه دارد ........

................................................................................... حق یارتان :roz:.....................................................................................

ممنون از نظراتتون. ولی بازم گنگ و نامفهومه ! خدا میگه من حجت را تمام کردم و دین حق رو فرستادم اما خدا پیش بینی نمیکرد که این ادم هر قدر هم که دلیل واسش بیارن بازم به یه راهنما نیاز داره منظورم یه امام بود .

و هر چقدر جامعه از قواين الهي دورتر و به قوانين انساني نزديكتر باشد مشكلات بيشتر و اسيب ها بدتر و
سوالاتي از اين دست بيشتر

فکر نمیکنین جامعه ما بیشترش اینجوری باشه؟ همه تظاهر میکنن متاسفانه اونایی که لباس پیغمبر هم رو تنشونه بعضی هاشون تظاهر میکنن . این همه تضاد ادم نمیتونه با خودش کنار بیاد

••ostad••;90214 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار انسان در جهان مادی اسیر افکار وباورهای خود میباشد .

اعمال هر فرد در مسیر وجهت این افکار وباورها برنامه ریزی میشود .

اعتقادات هر فرد نیز تحت الشعاع این باورها شکل میگیرند .

اینکه فردی آگاهانه غیبت میکند یااز روی عادت ویا از روی باور غلط ؛از نظر اخلاقی علت بیماری اش متفاوت است و درمان این بیماری اخلاقی هم روشهای متفاوتی را میطلبد .

قرآن کریم تفاوت قایل شده میان افرادی که عناد دارند و افرادی که مکر میکنند وافرادی که نا آگاه هستند و افرادی که ظرفیت ذهنی شان به هر دلیل (ذاتی یا اکتسابی)وسعتی کمتر از دیگران دارد.

درمان معاندین را غیر ممکن میداند:

ان الذین کفروا سواءٌ علیهم ءَانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون (آیه ی6 سوره ی بقره )

یکسان است برای آنان که کافرند ؛ ایشان را بترسانی یا نترسانی !!!

ومی فرماید خداوند اینگونه آنان را به قرنطینه ی باورهای ذهنی خود می فرستد :

ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی ابصارهم غشاوة (آیه 7 سوره ی بقره )
خدا بر دلهاشان وبر گوشهاشان مهر نهاد .وبرچشمان ایشان پرده ای قرار داد

وسپس می فرماید :

ولهم عذابُ عظیم

واز لفظ عذاب عظیم برای ایشان استفاده نموده .

اما در مورد مکر کنندگان می فرماید :

ومن الناس یقول امنّا بالله وبالیوم الاخر وما هم بمؤمنین ( آیه ی 8 سوره ی بقره)

وگروهی از مردم گویند : ما به خدا وروز قیامت ایمان آوردیم .حال آنکه ایمان نیا ورده اند

واینگونه از مکرشان می گوید :

یخادعون الله والذین آمنوا و ما یخدعون الّا انفسهم وما یشعرون (آیه ی9 سوره ی بقره )

می خواهند خدا واهل ایمان را فریب دهند وحال آنکه جز خود را فریب نمیدهند . واز روی سفاهت این را نمیدانند

ادامه دارد ........

................................................................................... حق یارتان :roz:.....................................................................................

منتظر ادامه بحثتونم:Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

پس از ذکر دومورد از افراد که هر کدام به گونه ای خدا را انکار کرده
ویا در صدد فریب (خدا) !!!و دیگران وخودشان هستند در آیه ای دیگر می فرماید :

فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا"( آیه ی9 سوره ی بقره)

در دلهایشان بیماری است وخدا بر این بیماری بیافزاید .

شاید دلیل این مطلب (افزایش بیماری از جانب خداوند ) پاسخی باشد بر خیال باطل وبیهوده ی افرادی که توهم فریب و خدعه بر خدا را دارند . باشد تا اینگونه به مجازات نادانی خود برسند . و به زودی آگاه شوند که این خدعه و فریب تنها ذات خودشان مؤثر افتاده و تنها کسی که آتش خدعه دامانش را گرفته خودشان بودند .

وخداوند با یک درجه تخفیف برای ایشان نسبت به کافران از عذاب الیم برایشان نوید داده .

چرا که در آیه ی قبل از کافر سخن میگفت که (کفر ظلم عظیم است
و حق الله و حق النفس وحق الناس را با هم شامل می شد )

اما در این جا از دروغگو سخن به میان آمده که کثرت حق از دست رفته حق النفس است یعنی مکر این افراد در مورد ایمانشان بیشتر از آنکه به خداوند و مردم باز گردد بر خود فرد تأثیر مخرب دارد .
ولذا در اینجا خداوند میفرمایند عذاب الیم = عذاب دردناک
که این درد نیز مستقیما" بر فرد مؤثر واقع میشود .
ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون (دنباله ی آیه ی 9 سوره ی بقره )

ادامه دارد .........

........................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

••ostad••;90245 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

پس از ذکر دومورد از افراد که هر کدام به گونه ای خدا را انکار کرده
ویا در صدد فریب (خدا) !!!و دیگران وخودشان هستند در آیه ای دیگر می فرماید :

فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا"( آیه ی9 سوره ی بقره)

در دلهایشان بیماری است وخدا بر این بیماری بیافزاید .

شاید دلیل این مطلب (افزایش بیماری از جانب خداوند ) پاسخی باشد بر خیال باطل وبیهوده ی افرادی که توهم فریب و خدعه بر خدا را دارند . باشد تا اینگونه به مجازات نادانی خود برسند . و به زودی آگاه شوند که این خدعه و فریب تنها ذات خودشان مؤثر افتاده و تنها کسی که آتش خدعه دامانش را گرفته خودشان بودند .

وخداوند با یک درجه تخفیف برای ایشان نسبت به کافران از عذاب الیم برایشان نوید داده .

چرا که در آیه ی قبل از کافر سخن میگفت که (کفر ظلم عظیم است
و حق الله و حق النفس وحق الناس را با هم شامل می شد )

اما در این جا از دروغگو سخن به میان آمده که کثرت حق از دست رفته حق النفس است یعنی مکر این افراد در مورد ایمانشان بیشتر از آنکه به خداوند و مردم باز گردد بر خود فرد تأثیر مخرب دارد .
ولذا در اینجا خداوند میفرمایند عذاب الیم = عذاب دردناک
که این درد نیز مستقیما" بر فرد مؤثر واقع میشود .
ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون (دنباله ی آیه ی 9 سوره ی بقره )

ادامه دارد .........

........................................................................... حق یارتان :roz:................................................................................

خب این وسط یه پرانتز باز کنم : همه ادما به اندازه گناهشون عذاب میبینن . این کافرا و ظالما و این همه عذاب الیم و عذاب دردناک پس روزی واسشون تموم میشه؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

وان ربک لهو العزیز الرحیم (آیه ی 140سوره ی شعراء)

وهمانا خدای تو بسیار مقتدر ومهربان است

واین آیه به خوبی بیانگر پاسخ شما میباشد . خدایی که با تناسب اعمال وبه دور از افراط وتفریط در جهت تربیت نفس انسان مجازاتهایی را معین نموده ودر این مجازاتها رأفت و رحمانیت خود را که یک (رحمت عام وفراگیر ) است را در مورد بندگان تنها به صرف این که بنده ی اویند ؛ جاری میسازد .

خداوند دارای صفات ثبوتیه وسلبیه میباشد .
در صفات سلبیه اصل بر این است که خدا منزه ومبرا از برخی صفات میباشد .
ودر اینجا ظلم که از افراط وتفریط در مجازات بندگان تعریف میشود نیز شامل صفات سلبیه ی خداوند میباشد .

وخداوند با بخشش حق الله و تناسب میان مجازات تربیتی برای حق الناس وحق النفس ؛ صفت ظلم را از خود نقی وصفت عدل را بر خود
ثابت کرده .
بله بزرگوار بنا بر اصل عدالت ؛ خداوند تناسب میان عمل و پاداش یا عقوبت را چه در کیفیت (نوع پاداش ومجازات ) وچه در کمیت (زمان پاداش ومجازات) معین فرموده . لذا آنجا که عدل ایجاب کند زمان مجازات وپاداش محدود و خاتمه پذیر است .


.............................................................................. حق یارتان :roz:....................................................................................

••ostad••;90252 نوشت:
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

وان ربک لهو العزیز الرحیم (آیه ی 140سوره ی شعراء)

وهمانا خدای تو بسیار مقتدر ومهربان است

واین آیه به خوبی بیانگر پاسخ شما میباشد . خدایی که با تناسب اعمال وبه دور از افراط وتفریط در جهت تربیت نفس انسان مجازاتهایی را معین نموده ودر این مجازاتها رأفت و رحمانیت خود را که یک (رحمت عام وفراگیر ) است را در مورد بندگان تنها به صرف این که بنده ی اویند ؛ جاری میسازد .

خداوند دارای صفات ثبوتیه وسلبیه میباشد .
در صفات سلبیه اصل بر این است که خدا منزه ومبرا از برخی صفات میباشد .
ودر اینجا ظلم که از افراط وتفریط در مجازات بندگان تعریف میشود نیز شامل صفات سلبیه ی خداوند میباشد .

وخداوند با بخشش حق الله و تناسب میان مجازات تربیتی برای حق الناس وحق النفس ؛ صفت ظلم را از خود نقی وصفت عدل را بر خود
ثابت کرده .
بله بزرگوار بنا بر اصل عدالت ؛ خداوند تناسب میان عمل و پاداش یا عقوبت را چه در کیفیت (نوع پاداش ومجازات ) وچه در کمیت (زمان پاداش ومجازات) معین فرموده . لذا آنجا که عدل ایجاب کند زمان مجازات وپاداش محدود و خاتمه پذیر است .

.............................................................................. حق یارتان :roz:....................................................................................

ممنون از ostad عزیز

موضوع قفل شده است