چرا خلیفه‌ی دوّم مقام ابراهیم را جابه‌جاکرد؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا خلیفه‌ی دوّم مقام ابراهیم را جابه‌جاکرد؟

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مقام ابراهیم کجاست؟[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]چرا خلیفه‌ی دوّم مقام ابراهیم را جابه‌جاکرد و به زمان جاهلیّت برگرداند، یعنی دقیقاً خلاف کاری که رسول خدا انجام‌داد. (1)[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آیا این پیروی از سنّت رسول خداست؟

چه می شود که خلیفه‌ی مسلمین از ارتکاب این مخالفت ابایی ندارد؟[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]________________________________[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1_ تاریخ الطبری - الطبری - ج 3 - ص 193 – 194 و الکامل فی التاریخ - ابن الأثیر - ج 2 - ص 562
( قال أبو جعفر ) وزعم الواقدی أن الرقة والرهاء وحران فتحت فی هذه السنة ‹ صفحه 194 › على یدی عیاض بن غنم وإن عین الوردة فتحت فیها على یدی عمیر بن سعد وقد ذکرت قول من خالفه فی ذلک فیما مضى وزعم أن عمر رضی الله عنه حول المقام فی هذه السنة فی ذی الحجة إلى موضعه الیوم وکان ملصقا بالبیت قبل ذلک
کنز العمال - المتقی الهندی - ج 14 - ص 117
38102 عن عائشة أن المقام کان فی زمن رسول الله صلى الله علیه وسلم وزمان أبی ملصقا بالبیت ، ثم أخره عمر بن الخطاب ( ق ، سفیان ابن عیینة فی جامعه ) .
التمهید - ابن عبد البر - ج 13 - ص 100
وقیل أن رسول الله صلى الله علیه وسلم إنما صلى إلى جانب البیت یومئذ من أجل أن المقام کان حینئذ ملصقا بالبیت قبل أن ینقله عمر بن الخطاب من ذلک المکان إلى الموضع الذی هو به الیوم
من‏لایحضره‏الفقیه، شیخ صدوق، ج 2 ص 243 و 244
الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 4 ص 223
بحارالأنوار، ج 31 ص 33
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ زُرَارَةُ بْنُ أَعْیَنَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع‏ أَدْرَکْتَ الْحُسَیْنَ ع قَالَ نَعَمْ أَذْکُرُ وَ أَنَا مَعَهُ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ قَدْ دَخَلَ فِیهِ السَّیْلُ وَ النَّاسُ یَتَخَوَّفُونَ عَلَى الْمَقَامِ یَخْرُجُ الْخَارِجُ فَیَقُولُ قَدْ ذَهَبَ بِهِ السَّیْلُ وَ یَدْخُلُ الدَّاخِلُ فَیَقُولُ هُوَ مَکَانَهُ قَالَ فَقَالَ یَا فُلَانُ مَا یَصْنَعُ هَؤُلَاءِ فَقُلْتُ أَصْلَحَکَ اللَّهُ یَخَافُونَ أَنْ یَکُونَ‏ السَّیْلُ قَدْ ذَهَبَ بِالْمَقَامِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ جَعَلَهُ عَلَماً لَمْ یَکُنْ لِیَذْهَبَ بِهِ فَاسْتَقِرُّوا وَ کَانَ مَوْضِعُ الْمَقَامِ الَّذِی وَضَعَهُ إِبْرَاهِیمُ ع عِنْدَ جِدَارِ الْبَیْتِ فَلَمْ یَزَلْ هُنَاکَ حَتَّى حَوَّلَهُ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ إِلَى الْمَکَانِ الَّذِی هُوَ فِیهِ الْیَوْمَ فَلَمَّا فَتَحَ النَّبِیُّ ص مَکَّةَ رَدَّهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی وَضَعَهُ إِبْرَاهِیمُ ع فَلَمْ یَزَلْ هُنَاکَ إِلَى أَنْ وَلِیَ عُمَرُ فَسَأَلَ النَّاسَ مَنْ مِنْکُمْ یَعْرِفُ الْمَکَانَ الَّذِی کَانَ فِیهِ الْمَقَامُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ أَنَا قَدْ کُنْتُ أَخَذْتُ مِقْدَارَهُ بِنِسْعٍ فَهُوَ عِنْدِی فَقَالَ ائْتِنِی بِهِ فَأَتَاهُ فَقَاسَهُ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى ذَلِکَ الْمَکَان‏.
علل‏الشرائع، شیخ صدوق، ج 2 ص 423 ، باب 160
باب علة تأثیر قدمی إبراهیم ع فی المقام و علة تحویل المقام من مکانه إلى حیث هو الساعة
بحارالأنوار، ج 96 ص 232
أبی رحمه الله قال حدثنا سعد بن عبد الله قال حدثنا أحمد و علی ابنا الحسن بن علی بن فضال عن عمرو بن سعید المدائنی عن موسى بن قیس ابن أخی عمار بن موسى الساباطی عن مصدق بن صدقة عن عمار بن موسى عن أبی عبد الله ع أو عن عمار عن سلیمان بن خالد عن أبی عبد الله ع قال لما أوحى الله تعالى إلى إبراهیم ع أن أذن فی الناس بالحج أخذ الحجر الذی فیه أثر قدمیه و هو المقام فوضعه بحذاء البیت لاصقا بالبیت بحیال الموضع الذی هو فیه الیوم ثم قام علیه فنادى بأعلى صوته بما أمره الله تعالى به فلما تکلم بالکلام لم یحتمله الحجر فغرقت رجلاه فیه فقلع إبراهیم ع رجلیه من الحجر قلعا فلما کثر الناس و صاروا إلى الشر و البلاء ازدحموا علیه فرأوا أن یضعوه فی هذا الموضع الذی هو فیه الیوم لیخلو المطاف لمن یطوف بالبیت فلما بعث الله تعالى محمد ص رده إلى الموضع الذی وضعه فیه إبراهیم ع فما زال فیه حتى قبض رسول الله ص و فی زمن أبی بکر و أول ولایة عمر ثم قال عمر قد ازدحم الناس على هذا المقام فأیکم یعرف موضعه فی الجاهلیة فقال له رجل أنا أخذت قدره بقدر قال و القدر عندک قال نعم قال فائت به فجاء به فأمر بالمقام فحمل و رد إلى الموضع الذی هو فیه الساعة.[/]

با سلام
آنچه گفته شد معلوم میشود که مقام ابراهیم بوسیله عمر جابهجا شده است اما این که انگیزه او در این کار چه بوده مورد اختلاف است:
برخی این تغییر را به حادثه سیل ام نهشل که شرحش گذشت مرتبط دانستهاند و غالباً چنین گفتهاند:
سیل مقام را جابهجا کرد، عمر آنرا به اینجا که محل اصلی آن است برگردانید.
باید دید این محل همان محل زمان رسولخدا است، یا این که به محلی برگردانده که خود قبلاً به آنجا انتقال داده بود؟!
ابن حجر از ابن عیینه نقل میکند که مقام در زمان رسول خدا به خانه چسبیده بود و عمر آنرا تغییر داد، پس از آن سیلی آمده، آنرا برد و عمر به جایی که قبلاً تعیین کرده بود برگردانید.(1)
این گزارش نشان میدهد که پیش از واقعه سیل، عمر مقام را تغییر داده بوده و بعد از این واقعه، آن را مجدداً به همان محل برگردانیده است.(2)
چنانکه گذشت، عدهای دیگر برای تغییر محل مقام، توجیهی دیگر گفتهاند: چون مقام پایمال نمازگزاران میشد، عمر دست به این تغییر زد، و برای این که محل، برای طواف و نماز وسیعتر شود، مقام را به عقب برگردانید.
برخی از علمای اهل سنت، تغییر محل مقام توسط عمر را، با گزینش مقام ابراهیم بعنوان مصلّی (نمازگاه) ارتباط داده و گفتهاند: نزول آیه: و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی موافق پیشنهاد عمر به پیامبر بوده است،
چنانکه عبدالله بن عمر میگوید: پیامبر دست عمر را گرفت و نزد مقام برد و فرمود: این مقام ابراهیم است. عمر گفت: یا رسولالله چرا آنرا مصلّی قرار نمیدهی؟ و بعد از آن آیه و اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی نازل شد.(3)

ابن حجر تغییر محل مقام به وسیله عمر را به نزول آیه یاد شده چنین ارتباط میدهد: چون به درخواست عمر، مقام، مصلّی شده بود، تغییر محل آن برای او آسان بود و آمادگی چنین کاری را داشت.(4)
وی برای این که کار عمر را شرعی قلمداد نماید چنین اضافه میکند: از این که صحابه و تابعین هیچگونه اعتراضی به این اقدام نکردند، معلوم میشود که این کار مورد تأیید آنان بوده و مورد اتفاق و اجماع واقع شده است.(5)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ
فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، ج 3.
2ـ همان.
3 ـ ابن حجر، همان کتاب، ج 1، ص 69. البته در صفحات آینده خواهیم گفت که تغییر محل مقام، مورد اعتراض امامان معصوم و جانشینان واقعی پیامبر واقع شده است.
4 ـ همان.
5 ـ همان.
صفحه 64

[=verdana]نقد و بررسی گزارشها و اقوال

[=verdana] در بدو نظر تشخیص واقعیت قضیه از میان این گزارشها و اقوال و روایاتی که پیرامون این قضیه در منابع اهل سنت وارد شده، مشکل مینماید.
از این رو برخی از دانشمندان معاصر اهل سنت، در ارزیابی صحّتِ این گزارشها، به زحمت افتاده و از میان آنها گزارش نخست را برگزیدهاند و نظریه دوم را از این نظر بعید شمردهاند که عمر، به خود جرأت و اجازه نمیداده که محل مقام را از جایی که زمان پیامبر ـ ص ـ و ابوبکر بوده، تغییر دهد.(1) و به نظر میرسد نقل دوم درست باشد.

[=verdana] ولی ارتباط این موضوع با پیشنهاد عمر راجع به مقام و نزول آیه مربوط به مقام ابراهیم به این مناسبت، مشکوک بهنظر میرسد; زیرا راوی این روایت، عبدالله بن عمر است و به گفته دانشمندان علم حدیث یکی از موارد، انگیزه جعل حدیث فضائل افراد است.
حال اگر فرزندی فضیلت پدر را نقل کند، جای تأمل بیشتری است.
از این گذشته مفسّران گفتهاند: سوره بقره (که آیه مزبور جزء آن است) در مدینه نازل شده است و این آیه را استثنا نکردهاند. بنابر این نزول آیه مربوط به مقام، ارتباطی با عمر نداشته تا ـ چنانکه ابن حجر عنوان میکند ـ زمینهای برای تسهیل تغییر محل آن باشد!
تلاش افرادی مانند ابن حجر برای ارتباط این دو موضوع با یکدیگر، تلاش برای موجه جلوه دادن کار خلیفه دوم به نظر میرسد.

[=verdana] در منابع و روایات شیعه، تغییر محل مقام توسط عمر، جزء بدعتهای او شمرده شده است.
بنابر این اگر قضیه سیل ام نهشل درست باشد، معلوم میشود سیل، مقام را بعد از تغییر محل آن توسط عمر، جابجا کرده و او آن را به محل قبلی برگردانیده است.:Sham:

1 ـ حسین عبدالله سلامه، تاریخ عمارة مسجدالحرام، جدّه، 1400 هـ . ق. الکتاب العربی السعودی، ص150.
[=verdana] صفحه 65

[=verdana] اعتراض امامان به تغییر محل مقام

[=verdana] نقل شده است که روزی علی ـ ع ـ در حضور جمعی از اهلبیت و یاران خاص خود خطبهای خوانده و ضمن آن، پس از برشمردن تحریفها و دگرگونیهایی که زمامداران پیشین ـ دانسته و آگاهانه ـ در احکام اسلام به وجود آورده بودند، اظهار نگرانی کرد و فرمود: اگر من بخواهم امت اسلامی را به زمان رسول خدا برگردانم و آنان را وادار به اجرای صورت درست این احکام کنم، سپاهیان من از اطرافم پراکنده میشوند، و جز تعداد اندکی از شیعیان و کسانی که موقعیت و فضیلت مرا میشناسند، و امامتم را قبول دارند، کسی با من نمیماند.
امام در این خطبه یکی از احکام تحریف شده را، تغییرمحل مقام از محل زمان پیامبر اسلام ـ ص ـ معرفی فرمود.(1)

[=verdana]امام صادق ـ ع ـ فرمود: چون خداوند به ابراهیم وحی نمود:
[=verdana] و اذّن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کلّ ضامر یأتین من کلّ فجٍّ عمیق .
[=verdana] و مردم را به حج فراخوان تا پیاده یا سوار بر شتران تکیده، از راههای دور، نزد تو بیایند .(2)
[=verdana] ابراهیم سنگی را که هنوز اثر پاهایش در آن است، برگرفت و آن را جنب خانه و چسبیده به آن قرار داد.
سپس روی آن ایستاد و با صدای بلند آنچه را خدا فرمانش داده بود گفت. چون ندا داد، سنگ تاب نیاورد و پای ابراهیم در آن فرو رفت. ابراهیم پای خود را بیرون کشید و سنگ در همان محل باقی ماند.
و چون بعدها جمعیت بسیار شد و مردم ازدحام آوردند ]پیشینیان[ رأیشان بر این قرار گرفت که آن را در این محل قرار دهند تا این که محل طواف برای طواف کنندگان باز شود. چون خداوند محمد ـ ص ـ را مبعوث کرد او مقام را به جایی که ابراهیم قرار داده بود برگردانید.
تا زمانی که رسول خدا زنده بود و زمان خلافت ابیبکر و آغاز خلافت عمر در همان محل قرار داشت، لیکن عمر گفت مردم در محل مقام ازدحام میکنند، چه کسی جای آنرا در زمان جاهلیت میداند؟
مردی گفت: من محل آن را با معیاری اندازه گرفتهام. عمر گفت آن نزد تو است؟ گفت: آری، عمر گفت: آن را بیاور، و آنگاه دستور داد مقام را برداشته و به جایی که الآن هست انتقال دهند.(3)

[=verdana] تأثیر فقهی جابجایی مقام

[=verdana] جابجایی مقام توسط خلیفه دوم موجب گشت که بعدها در ذهن و اندیشه مردم در مورد نماز طواف، این سؤال پیشآید که تکلیف نماز پشت مقام چگونه است؟
آیا خواندن نماز طواف در محل فعلی مقام صحیح است یا نه؟
بر این اساس از امام رضا علیه السلامـ در این مورد چنین سؤال میشود: آیا دو رکعت نماز واجب طواف را پشت مقامی که الآن هست بخوانم یا جایی که در عهد رسول خدا ـ ص ـ بوده است؟ امام میفرماید پشت جایی که فعلاً مقام هست بخوان.(4)

[=verdana]ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کلینی، الروضة من الکافی، ط 2، تهران، 1389 هـ . ق. دارالکتب الاسلامیه، ص 63 ـ 58.
2 ـ حج: 27.
3 ـ صدوق، علل الشرایع، نجف، مکتبة الحیدریة، ص 423.
4 ـ شیخ حرّ عاملی، همان مدرک، ج 13، ص 422، ح 18112.
صفحه 66

محمد بن مسلم میگوید: از حضرت صادق یا باقر ـ علیهماالسلام درباره محدوده طواف، در اطراف خانه خدا، محدودهای که اگر کسی خارج از آن طواف کند، دور خانه طواف ننموده است، پرسیدم.

امام فرمود: مردم در عهد رسول خدا ـ ص ـ بر گرد خانه و مقام طواف مینمودند و شما امروزه میان مقام و خانه طواف میکنید.
محدوده طواف جایگاه فعلی مقام است، هرکس از آن تجاوز کند از جمله طواف کنندگان محسوب نمیشود.
محدوده طواف در روزگار پیشین و امروزه یکی است: به مقدار فاصله بین مقام و خانه، از هر طرف.
هرکس طواف کند و بیش از فاصله مذکور از خانه دور شود، خانه را طواف ننموده است; چونکه بر مسجد ]الحرام[ طواف نموده، نه بر دور کعبه. و چون در محدوده طواف، دور نزده است طوافش درست نیست.(1)

بر اساس همین دلایل روایی، فقهای معاصر شیعه در فقه استدلالی، در مورد محل نماز طواف تصریح میکنند که باید پشت مقام در محل فعلی، خوانده شود نه پشت محل مقام که در زمان پیامبر بوده است.
به عنوان نمونه به نقل دو فتوا اکتفا میکنیم:

1 ـ چنانکه طواف حد معینی دارد، نماز طواف هم محل معینی دارد و در غیر آن محل نباید خوانده شود، و آن، محل مقام فعلی است نه محل مقامی که در عهد رسول خدا بوده است.(2)
2 ـ مشهور میان فقهای شیعه این است که نماز طواف باید نزد مقام خوانده شود و مقصود از مقام، محل فعلی آن است نه جایی که در عهد رسول خدا و یا در عهد ابراهیم، بنیانگذار کعبه بوده است.(3) پینوشتها:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ همان، ص 350، ح 17920; توضیح: خوانندگان گرامی توجه داشته باشند که نظر فقهای شیعه در مورد محدوده طواف بدین شرح است:
الف: امام خمینی ـ قده ـ : در صورت امکان ولو در وقت خلوت باید طواف در حد بین مقام ابراهیم و خانه که مسافت بیست و شش ذراع و نیم است باشد و دورتر از آن حد، کفایت نمیکند و در صورت عدم امکان ولو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقراب فالاقرب. (امام خمینی ـ ره ـ ، مناسک حج، قم، پاسدار اسلام، ص 121).
ب: آیةالله خویی ـ ره ـ : ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت بیست و شش ذراع و نیم نیز کافی باشد; خصوصاً برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آنها مشقّت داشته باشد و مراعات احتیاط با قدرت و تمکّن بهتر و اولی است. (افتخاری، آراء المراجع، قم، انتشارات دارالقرآن الکریم، ص 231).
ج: آیةالله گلپایگانی ـ ره ـ : در صورت ازدحام طواف کنندگان، تا حدّی که عرفاً اتصال آنان محفوظ باشد، در فاصله بیشتر از حدّ مذکور، در پشت مقام ابراهیم ـ علیه السّلام ـ نیز طواف صحیح است، و در این حال تفاوتی بین مضطرّ و غیر آن نیست. (آداب و احکام حج، انتشارات دارالقرآن الکریم، ص 200).


2 ـ آیةالله داماد، کتاب الحج، (تقریر آیةالله جوادی آملی)، ج 1، ص 472.

3 ـ آیةالله داماد، همان مدرک، ص 462.

ـ ابوالولید ازرقی، مؤلف کتاب اخبار مکه، از پدربزرگ خود از داود بن عبدالرحمن از ابن جُریج از کثیر بن کثیربن مطلب بن ابی وداعه سهمی(1) از پدرش و او از پدربزرگش نقل میکند که میگفته است: پیش از این که عمر بن خطاب سنگ چین منطقه بالای مکه را درست کند، از ناحیه درِ بنیشیبه سیلاب وارد مسجد الحرام میشد; آن چنان که این در را در سیله نام گذارده بودند و گاهی مقام را از جای خود میکند و آنرا کنار کعبه میبرد تا آنکه به روزگار حکومت عمر بن خطاب سیلی آمد که به سیل ام نهشل معروف شد; زیرا ام نهشل دختر ابی عبیدة بن ابی احیحه، سعید بن عاص را با خود برد و او در آن سیل غرق شد و مرد، این سیل مقام را از جای کند و برد و آنرا در محله پایین مکه بدست آوردند و آوردند و به پردههای کعبه متصل کردند و در اینباره برای عمر نوشتند و او در حالی که از این واقعه ترسیده بود در ماه رمضان به قصد عمره به مکه آمد(2) محل اصلی مقام را سیل از میان برده بود و نشانه آن هم محو شده بود، عمر مردم را فراخواند و گفت شما را به خدا سوگند میدهم هرکس اطلاعی از جای دقیق مقام دارد مرا آگاه کند، مطلب بن ابی وداعه(3) سهمی گفت: ای امیرمؤمنان من میدانم; زیرا از چنین پیشامدی بیمناک بودم و اندازه فواصل آنرا تا حجرالأسود و حجر اسماعیل و چاه زمزم با نخ گرفته ام و در خانه ام موجود است، عمر به او گفت: همین جا بنشین و بفرست آن نخ را بیاورند. چون نخ و ریسمان را آوردند و اندازه گرفتند جای مقام همین جای کنونی تعیین شد، عمر از مردم دیگر هم پرسید و با آنان مشورت کرد، گفتند: آری همین جا محل مقام است و چون این موضوع ثابت شد و برای عمر مسلم شد; نخست برای آن پایه ای ساختند و سپس مقام را به جای خود منتقل کردند که تا امروز همچنان بر جای خود باقی است.(4)
مورخان و رجالنویسان اهل سنت در شرح زندگانی و خلافت عمر، بدون آنکه به انگیزه کار، اشاره کنند، مینویسند:
هو (عمر) الّذی اخّر المقام الی موضعه الیوم و کان ملصقاً بالبیت ; عمر بود که مقام را به عقب کشید و در محل کنونی قرار داد و قبلاً چسبیده به کعبه بود .(5)
در منابع شیعه نیز تغییر محل مقام، به عمر نسبت داده شده است.(6)
3 ـ فاکهی از سعید بن جبیر نقل میکند: مقام ابراهیم کنار کعبه بود و هنگامی که دیوارها بالا می آمد، روی بر آن می ایستاد تا بر دیوارها مسلّط شود، و چون جمعیت زائران بسیار شد، عمر ترسید که آن را پایمال کنند. از اینرو آن را به جایی که امروزه هست برگردانید.(7)
ابن حجر عسقلانی این معنا را بدین گونه مطرح میکند: چون عمر دید ماندن مقام در محل اصلی موجب تضییق بر نمازگزاران و طواف کنندگان میشود، آن را در محلی قرار داد تا رفع مشکل و تنگنا از حجاج بشود.(8)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ از راویانی است که برخی او را ضعیف و برخی قوی و مورد اعتماد دانسته اند، رک به: میزان الاعتدال ذهبی، ج3، ص409، ذیل شماره 6948 ـ م.
2 ـ طبری میگوید این سیل در سال هفدهم هجرت بوده است.
3 ـ مطلب روز فتح مکه مسلمان شد، پدرش در جنگ بدر اسیر شد، مطلب مدتی ساکن کوفه بود و سپس به مدینه برگشت، رک به: ابن اثیر، اسد الغابه، ج4، ص 374 ـ م. ـ
4.اخبار مکه، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، چاپ و نشر بنیاد مستضعفان، 1368هـ . ش. ج2، ص327.
5 ـ فاکهی، همان کتاب، ج 1، ص 454; ابن سعد، همان کتاب، ج 3، ص 284; ابن ابیالحدید، همان کتاب، ج 12، ص75; ابن حجر عسقلانی، همان کتاب، ج 3، ص 169; سیوطی، همان کتاب، ص 137; رشید رضا، همان کتاب، ج1، ص462; ازرقی، همان کتاب، ج 2، ص 32.
6 ـ صدوق، همان کتاب، ص 423; ابوالقاسم کوفی، الأستغاثة، ص 43; کلینی، الروضة من الکافی، ترجمه کمرهای، تهران، کتابفروشی اسلامیة، 1397 هـ . ق. ص 96 ـ 95; مظفر، دلائل الصدق، بیروت، دارالوفاء، ج3، ص 136.
7 ـ فاکهی، همان کتاب، ج 1، ص 454.
8 ـ فتح الباری، بیروت، دارالمعرفة، ج 3، ص 169.



موضوع قفل شده است