اولین حادثه قبل از برپایی قیامت چیست؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اولین حادثه قبل از برپایی قیامت چیست؟

[="arial"][="navy"]با سلام به همۀ دوستان
در قرآن کریم بسیاری از آیات در رابطه با قیامت و حوادث قبل از آن است.
اولین حادثه ای که قبل از قیامت کبری اتفاق می افتد کدام حادثه است؟
پیشاپیش از پاسختان متشکرم.[/]
[/]

گلشن;89028 نوشت:
با سلام به همۀ دوستان در قرآن کریم بسیاری از آیات در رابطه با قیامت و حوادث قبل از آن است. اولین حادثه ای که قبل از قیامت کبری اتفاق می افتد کدام حادثه است؟

سلام
انسان را قیامتها است . منظور شما کدام قیامت است ؟
روایت است که : چون انسان بمیرد قیامتش برپا می شود . پس مرگ آغاز قیامت است .
موفق در پناه حق

گلشن;89028 نوشت:
اولین حادثه ای که قبل از قیامت کبری اتفاق می افتد کدام حادثه است؟

با سلام

بزرگوار منظورتان را بيشتر تبيين كنيد

منظورتان چيست؟؟

منظورتان اولين حادثه بعد از قيامت كبري است؟؟

يا اين كه اخرين حادثه در اين جهان و قبل از قيامت؟؟؟

یا ستار.

با سلام..

طبق این ایه:

[="red"]قَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ[/]

(به او خطاب می‌شود:) تو از این صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودی و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملا تیزبین است!..

تعلقات مادی حجاب دیدن است که در قیامت این حجاب ها که انسان را به خود مشغول کرده بود برداشته می شود ؛نتیجتا همه چیز را مشهود و ظاهر می بیند ........

خلاصه اینکه ؛قیامت همین الان نیز هست وگرنه خوردن اتش که به برخی نسبت داده شده است؛حرفی بدون معنا بود ؛پس قیامت حدوث و اتفاق نمی افتد بلکه ظهور می یابد ؛به عبارتی باطن دنیا در ان مرتبه و برهه ظهور پیدا می کند ؛نتیجتا انسان می بیند انچه که قبلا نمی دیده است؛به عبارتی وقتی حقایق اشکار گردند ؛دیگر چیزی جز حقیقت مکشوف نیست(دقت کنید)...

پس برای ظهور دنیا نیاز به برداشتن نظام کنونی است که در احادیث از ان تعبیر به صور اول می شود ؛ولی صور دوم دیگر بعد از برداشته شدن زمان ومکان و امور مادی است ؛که البته این می رساند که صور دوم در مرتبه دیگر زده می شود که مغایر با مرتبه اول است ....

پس صور اول برای برچیده شدن نظام مادی تدریج بردار است چون در نظام مادی زده می شود یعنی انهدام ها انی نیست؛ولی در صور دوم چون زمان و مکانی نیست نتیجتا برخاستن مردگان انی است یعنی حضرت ادم و اخرین شخص از انسانها با هم بلند می شوند....

خلاصه نزدیکترین و اصلی ترین حادثه به قیامت صور اول است....این باطن وظهور مانند دانه می باشد نسبت به بعد از شدن ان به درخت و برگهای گوناگون و ملون که حقیقت ان دانه را نمایان می کند...

یاحق

با سلام و عرض ادب
پرسشگر محترم‌ به قول فرمايش دوستان سوالتون كمي ابهام دارد اما بنده توضيحي خدمتتون عرض كنم و آن اينكه يكي از حوادث در آستانه برپايي قيامت دميدن حضرت اسرافيل در صور اول است و صور دوم نيز در حقيقت مرحله‌اي از مراحل و حوادثي است كه در قيامت رخ مي‌دهد.

به تعبيري ديگر، قيامت مراحلي دارد كه يكي از علائم آغاز آن دميدن در صور اول توسط فرشته الهي و مرحلة ديگر آن دميدن در صور دوم است كه در صور اول‌، به زندگي همة انسانها پايان داده مي‌شود و كوه‌ها، زمين‌، خورشيد و هر چه در عالم طبيعت است‌، دستخوش تغيير و زوال مي‌شود و با صور دوّم‌، مردگان سر از خاك برداشته‌، به صحنة محشر وارد مي‌شوند.

مردم وقايع قبل از قيامت (يعني بين دو صور) را نمي‌بينند زيرا احدي زنده نمي‌ماند; بلكه بعد از صور دوم و برپايي قيامت مردگان زنده مي‌شوند تا به حساب‌ها رسيدگي شود.

براي آگاهي بيشتر ر.ك‌: پيام قرآن‌، آيت اللّه مكارم شيرازي و ديگران‌، ج 6، ص 66ـ74، انتشارات دارالكتب الاسلامية‌، تهران‌.)

گلشن;89028 نوشت:
[=arial]با سلام به همۀ دوستان
در قرآن کریم بسیاری از آیات در رابطه با قیامت و حوادث قبل از آن است.
اولین حادثه ای که قبل از قیامت کبری اتفاق می افتد کدام حادثه است؟
پیشاپیش از پاسختان متشکرم.

[=Verdana]با سلام
به گلشن گرامی و تشکر از اساتید
قیامت چون حادثه هولناک و عظیمی است، نمی‏تواند بدون وجود نشانه‏ها و مقدماتی آشکار شود.
نشانه‏های آن نیز از جهتی دهشتناک و هول‏انگیز است.
عقل از فهم و تلقی قیامت و حوادثی که همراه آن است، درک درستی ندارد (اگر چه می‏تواند اصل معاد را ثابت کند) پس باید مراجعه کرد و در این زمینه نقلی محکم و قوی‏تر از قرآن و احادیث وجود ندارد.
قرآن در بیان علامت‏های قیامت در آغاز به منزلگاه‏هایی اشاره کرده است که با پیدایش آن‏ها قیامت آغاز می‏شود.:Sham:
عصر اسلام و ختم نبوت، آخرین دوره زندگی و حیات بشر روی کره خاکی است و نشانه‏ای از قیامت و نزدیک بودن آن است:"آیا آن‏ها جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان برپا شود، (آن گاه ایمان آورند) در حالی که هم اکنون نشانه‏های آن آمده است."
سوره محمد (47) آیه 18.
پیامبر گرامی اسلام‏ فرمود:"بعثت من و قیامت مانند این دو است" و اشاره به دو انگشت مبارکش کرد و انگشت "سبابه" را با انگشت "وسط" در کنار یکدیگر قرار داد. مقصود حضرت از بعثت خود و قیامت، بیان‏ پیام قرآن، ج 6، ص 23.
فاصله زمانی بسیار نزدیک از وقوع رستاخیر است.
هنگام برپایی قیامت وقوع سه علامت
[=Verdana]حتمی [=Verdana] است:[=Verdana]
[=Verdana]1 - حوادثی که قبل از پایان جهان محقق می‏شود. [=Verdana]
2- حوادثی که در آستانه پایان جهان پدیدار می‏شود.
3 - حوادثی که در آغاز رستاخیر و بازگشت به حیات مجدد ایجاد می‏شود.

[=Verdana]
[=Verdana]یکی از حوادث قبل از قیامت، بعثت آخرین پیامبر است که بیان شد.
و از دیگر نشانه‏های پایان یافتن این عصر دودی است که در آسمان ظاهر می‏شود. قرآن می‏فرماید:منتظر روزی باش که آسمان دود آشکاری پدید آورد.
سوره دخان (44) آیه 10.
یکی از اصحاب پیامبر از معنای دخان (دود) سؤال کرد، حضرت فرمود:"دودی است که بین مشرق و مغرب را پر می‏کند و چهل شبانه روز باقی می‏ماند اما مؤمن حالتی شبیه به زکام به او دست می‏دهد و کافر همچون مستان خواهد بود و دود از بینی و گوش‏ها و پشت او بیرون می‏آید".
پیامبر قرآن، ج 6، ص 27.
حوادثی که جهان با آن پایان می‏یابد:
[=Verdana]:Sham:
[=Verdana]1 - کوه‏ها بعد از مقدماتی متلاشی می‏شود.[=Verdana]
[=Verdana]کوه‏ها در ابتدا به لرزه درمی‏آیند (سوره مزمل، آیه 14) بعد از جا کنده می‏شوند (سوره حاقه، آیه 14) سپس به حرکت درمی‏آیند (سوره طور، آیه 10) و در هم کوبیده می‏شوند (سوره حاقه آیه 14) آن گاه به صورت توده‏ای از شن‏های متراکم درمی‏آیند (مزمل، آیه 14) بعد به صورت گرد و غبار پراکنده می‏شوند (سوره واقعه آیه 6 و 5).[=Verdana]
[=Verdana]2 - دریاها برافروخته و منفجر می‏شوند:"آن زمان که دریاها منفجر گردد" (سوره انفطار آیه 3) "در آن هنگام که دریاها برافروخته شود" (سوره تکویر، آیه 6)[=Verdana]
[=Verdana]3 - زلزله‏های عظیم و ویرانگر:زلزله‏های بی سابقه و عظیمی تمام کره خاکی را به لرزه درمی‏آورد، همه چیز در هم ریخته و از بین می‏رود و تمام انسان‏ها در لحظه‏ای کوتاه مدفون می‏شوند:"ای مردم!از پروردگارتان بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید که زلزله رستاخیر مسئله مهمی است".
سوره حج.
[=Verdana]
[=Verdana]4 - تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان:"در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود و در آن هنگام که ستارگان بی فروغ شوند".[=Verdana]
[=Verdana]سوره تکویر، (81) آیه 2 و 1.
شکافتن آسمان:
یکی دیگر از علایم قیامت، شکافته شدن آسمان و کرات است:
"در آن هنگام که آسمان شکافته شود."
سوره انشقاق (84) آیه 1.
و اما مرحله آخر در قیامت، حوادثی است که بعد از اتمام دو مرحله قبل پدید می‏آید:"وعده الهی در آن روز تحقق می‏یابد که این زمین به زمین دیگر و آسمان‏ها (به آسمان‏های دیگر) مبدّل می‏شود و انسان‏ها در پیشگاه خدا ظاهر می‏گردند".
سوره ابراهیم (14) آیه 48.
[=Verdana]
[=Verdana]بعد از حوادثی که به دنبال آن جهان متلاشی می‏شود، اینک نوبت انسان‏ها است که وارد صحرای محشر شده، می‏بایست ثمره اعمالی را که در دنیا می‏دهند انجام می‏دادند، مشاهده کنند.
برای دست یابی به توضیحات مفصّل در مورد مباحث مربوط، معاد و قیامت به کتاب پیام قرآن، جلد 5 و 6 مراجعه شود.

.

بسم الله الرحمن الرحیم

erfan_alavi;89078 نوشت:
ولی در صور دوم چون زمان و مکانی نیست نتیجتا برخاستن مردگان انی است یعنی حضرت ادم و اخرین شخص از انسانها با هم بلند می شوند....

البته با توجه به اینکه معاد جسمانی است مقوله زمان در ان قطعا نقش دارد و تقدم و تاخر ها ولی از نشئه دیگر

fagheer;89098 نوشت:
البته با توجه به اینکه معاد جسمانی است مقوله زمان در ان قطعا نقش دارد و تقدم و تاخر ها ولی از نشئه دیگر

سلام
همه اقسام قیامتها جسمانی نیستند
موفق در پناه حق

گلشن;89028 نوشت:
با سلام به همۀ دوستان

در قرآن کریم بسیاری از آیات در رابطه با قیامت و حوادث قبل از آن است.
اولین حادثه ای که قبل از قیامت کبری اتفاق می افتد کدام حادثه است؟

پیشاپیش از پاسختان متشکرم.

با سلام و احترام
احتمالا سئوال شما آخرین حادثه در این جهان و یا اولین حادثه قبل از قیامت است.
قبل از برپايي قيامت‌، دوبار در صور دميده مي‌شود. در صور اول‌، به زندگي همة انسانها پايان داده مي‌شود و كوه‌ها، زمين‌، خورشيد و هر چه در عالم طبيعت است‌، دستخوش تغيير و زوال مي‌شود و با صور دوّم‌، مردگان سر از خاك برداشته‌، به صحنة محشر وارد مي‌شوند.
مردم وقايع قبل از قيامت (يعني بين دو صور) را نمي‌بينند زيرا احدي زنده نمي‌ماند; بلكه بعد از صور دوم و برپايي قيامت مردگان زنده مي‌شوند تا به حساب‌ها رسيدگي شود. قرآن کریم در این باره می فرماید:
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرى‏ فَإِذا هُمْ قِيامٌ يَنْظُرُون.(زمر 68)
و در «صور» دميده مى‏شود، پس همه كسانى كه در آسمانها و زمينند مى‏ميرند، مگر كسانى كه خدا بخواهد سپس بار ديگر در «صور» دميده مى‏شود، ناگهان همگى به پا مى‏خيزند و در انتظار (حساب و جزا) هستند.

با این تفاسیری که از قیامت اینجا و سایر کتب و علی الخصوص کتاب مقدسمون هست ترس بر زندگی مومن حاکم میشه. من خودم به شخصه همیشه از قیامت و وقایعش میترسم. آیا این ترس ها و استرس ها برای همه ی افراد در زمان قیامت خواهدبود؟ این با آرامش آوردن اسلام برای مومن تضاد نداره؟
(لعنت به این درس ها که ما میخونیم! مهندس شدیم و این چیزا رو تو هیچ کتابی نخوندیم! اونقدر هم سرمون رو به درس مشغول کردن که حتی به ذهنمون نخورد بریم دنبال بعضی موضوعات مهم! و تا چشم باز میکنیم خودمون رو میونه ی راه زندگی میبینیم. حالا بیا و نیمه ی گذشته رو درست کن!)

Fagheer;89098 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

البته با توجه به اینکه معاد جسمانی است مقوله زمان در ان قطعا نقش دارد و تقدم و تاخر ها ولی از نشئه دیگر

سلام.

در قیامت از زمان و مکان خبری نیست...به عبارتی احکام اجسام با یکدیگر مغایر است..

حضرت امیر در مورد ویژگیهای قیامت در نهج البلاغه می فرمایند:

[="Blue"](همانا پس از نابودی جهان تنها خدای سبحان باقی می‏ماند، تنهای تنها که چیزی با او نیست، آنگونه که قبل از آفرینش جهان چیزی با او نبود، بی وقت و زمان، نه روزگاری و نه مکان، در آن هنگام مهلت‏ها به‏سرآید، سالها و ساعتها سپری شود و چیزی جز خدای یگانه قهار باقی نمی‏ماند[/])

-خلاصه اینکه جواهر جسمانی مادی ؛حرکت ،ذاتی انهاست ،به عبارتی حرکت را نمی توان از ان گرفت ؛و همه اجسام مادی ای که شما مشاهده می کنید ؛خود جوهر متحرک نیستند بلکه هر چه شما می بینید عوارض ان جوهر هستند؛مثلا یک میز که داری شکل خاص و رنگ و جرم و انچه محسوس است و شما انرا می بینید همه اعراض ان جوهر هستند ؛نه خود جوهر متحرک که همه این اعراض به ان قائم است ؛به عبارتی این جوهر متحرک با عقل درک می شود نه با حس ؛ولی عوارض ان همان نمودهایی هستند که ما به شکل کمیت و کیفیت و غیره از ان حقیقت اصلی می بینینم...

برای تفصیل بیشتر به این ادرس رجوع نمایید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3779&page=2

یاحق

با سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم
سوال من در رابطه با حوادث قیامت کبری بود که در سوره های پایانی قرآن کریم آمده .
به عبارت دیگر قبل از حشر موجودات ودگرگونی عالم هستی اولین اتفاقی که می افتد کدام است؟:ok:

متشکرم

گلشن;89339 نوشت:
با سلام به همه دوستان و کارشناسان محترم سوال من در رابطه با حوادث قیامت کبری بود که در سوره های پایانی قرآن کریم آمده . به عبارت دیگر قبل از حشر موجودات ودگرگونی عالم هستی اولین اتفاقی که می افتد کدام است؟ متشکرم

سلام
بعضی دوستان دارند به تبیین نحوه معاد می پردازند که کار شایسته ای است .
تصور ما از معاد با توجه به آیات و روایات تصوری عامیانه و عرفی است که باید متحول شود .
موفق در پناه حق

حامد;89396 نوشت:
سلام
بعضی دوستان دارند به تبیین نحوه معاد می پردازند که کار شایسته ای است .
تصور ما از معاد با توجه به آیات و روایات تصوری عامیانه و عرفی است که باید متحول شود .
موفق در پناه حق

با سلام:Gol:

دوست عزیز، آیا حقایق و جزئیات مربوط به معاد و قیامت صغری و کبری جز از طریق آیات و روایات قابل استخراج است. که شما استناد به آیات و روایات را عامیانه و عرفی و مستلزم تحول می دانید؟

حتماً مقصود شما این نیست که تفسیر معاد و جزئیاتش را باید به فلاسفه واگذاشت؟ و تفسیر حقیقی معاد در صلاحیت آیات و روایات و مفسران قرآن نیست بلکه در عهدۀ عقل بشری است؟

بزرگوار :Gol:

عقل، چگونه می تواند به جزئیات این واقعۀ عظیم که در آیات الهی از آن بعنوان عالم غیب یاد شده پی ببرد، پس برای درک درست معاد بدون شک نیازمند رجوع به آیات و روایات است. و البته تجزیه و تحلیل ها و استنتاجات فلسفی در تبیین دقیق تر حقایق و براهین معاد مفید فایده خواهد بود.

موفق باشید ...:Gol:

صدیق;89458 نوشت:
دوست عزیز، آیا حقایق و جزئیات مربوط به معاد و قیامت صغری و کبری جز از طریق آیات و روایات قابل استخراج است. که شما استناد به آیات و روایات را عامیانه و عرفی و مستلزم تحول می دانید؟ حتماً مقصود شما این نیست که تفسیر معاد و جزئیاتش را باید به فلاسفه واگذاشت؟ و تفسیر حقیقی معاد در صلاحیت آیات و روایات و مفسران قرآن نیست بلکه در عهدۀ عقل بشری است؟

سلام
من بالاتر از دوستم من برادر شما هستم و شما هم برادر بزرگوار ما :hamdel:
و اما قضیه معاد :
دو نوع شناخت از معاد می توان داشت :
1- شناخت علمی و نظری
2- شناخت تجربی
در شناخت علمی و نظری منبع اصلی ما آیات و روایاتند اما کسانی که به این منبع نورانی مراجعه می فرمایند دو گروهند :
1- افرادی با ورزیدگیهای فکری اما با ذهنیتی عادی و عامیانه
2- افرادی با ورزیدگیهای فکری و عقلی بسیار بالا و با ذهنیتی متحول شده و فراتر رفته از ذهنیتهای عامیانه و با سرمایه اصول ارزشمند معرفتی
بطور قطع نتیجه رجوع این دو گروه به آن منبع یکسان نخواهد بود .
نتیجه رجوع گروه اول برای ما چیزی جز شرح و تفصیل همان الفاظ و عبارات اصلی نخواهد بود که اساسا اولیاء به افرادی چه بسا مادون آن محقق ، القاء کرده اند
اما نتیجه رجوع گروه دوم کاملا متفاوت خواهد بود چون نگاه آنها از اساس متحول شده بود
اگر یک فیلسوف علم چشیده معاد آیات و روایت را بر اساس اصول معرفتی بیان کند آنوقت متوجه می شویم که تصور ما از معاد بسیار نازل و دور از واقع است
و اما راه دوم مخصوص اهل باطن و سالکان طریق جان است . آنها که خود قبر و قیامت را پیش از زمان وقوع چشیده اند و آنرا یافته اند اینان نه تنها مرجع شایسته ای برای تفسیر معاد آیات و روایاتند بلکه اخباری موثق از باب نبوت انبایی برای ما دارند که تا کنون نشنیده باشیم هرچند این اخبار از تحت اصول آیات و روایات خارج نیستند .
اگر مایل باشید به این مباحثه ادامه می دهیم
موفق در پناه حق

سلام.

معاد از ان مسائلی است که پای عقل و شهود مستقلا در ان لنگ می زند..

اثبات معاد بدون نقل قطعی ممکن نیست،نتیجتا عقل با هدایت و بهره بردن از نقل قطعی (قران) انرا اثبات می کند...این امر در نزد بزرگان و نوابغ عقلی گذشته مشهود است...

البته عرفان صحیح نیز بدون موازین شرع ناممکن است ؛نتیجتا مراتب سلوک نیز بر حسب عقل و موازین شرعی صحه گذاشته می شود؛...پس مشاهدات سالک بدون عقل و دلالت این موازین مستقلا چیزی را ثابت نمی کند...

خلاصه ؛اصل اثبات معاد از لحاظ عقلی و ثبوت ان از لحاظ وجوبی و وجودی به صورت استقلال و بدون تکیه گاه شرع و دین ناممکن است..وراهی برای صحه بر ان نیست..

ولی با دلالت و هدایت شرع و کمک از عقل و صیانت از شهود انهم تحت شرع ونقل می توان به این امر نائل گشت..

یاحق

گلشن;89339 نوشت:
به عبارت دیگر قبل از حشر موجودات ودگرگونی عالم هستی اولین اتفاقی که می افتد کدام است؟

با سلام

بزرگوار باور بفرماييد سوالتان نامفهوم است

بنده انچه كه از سوال فهميدم را عرض مي نمايم باز اگر سوالتان جنبه ديگري داشت بفرماييد



اولين اتفاق قبل از برپايي قيامت نفخ صور است كه طبق ايات قران توضيحاتي در اين باب داده مي شود

َ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری‏ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ
و در صور دمیده می‏شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند می‏میرند مگر کسانی که خدا بخواهد، سپس بار دیگر در صور دمیده می‏شود، ناگهان همگی بپا می‏خیزند، و در انتظار (حساب و جزا) هستند.

در اینکه آیا نفخ صور دو بار انجام می‏گیرد یا بیشتر بین مفسرین اختلاف نظر وجود دارد.

مشهور در میان علمای اسلام دو مرتبه است، و ظاهر آیه مورد بحث نیز همین می‏باشد، جمع‏ بندی آیات دیگر قرآن نیز خبر از دو" نفخه" می‏دهد،

ولی بعضی تعداد آن را سه نفخه و یا حتی چهار نفخه دانسته‏اند.

به این ترتیب که نفخه اولی را نفخه" فزع" می‏گویند.(1)

این تعبیر از آیه 87 سوره نمل گرفته شده: وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ:

هنگامی که در صور دمیده می‏شود همه کسانی که در آسمان و زمین هستند در وحشت فرو می‏روند.

و نفخه دوم و سوم را نفخه" مرگ" و" حیات" می‏دانند که در آیات مورد بحث و آیات دیگر قرآن به آن اشاره شده، یکی را نفخه" صعق" می‏گویند
(صعق هم به معنی بی‏هوش شدن و هم مردن آمده است) و دیگری را نفخه" قیام" کسانی که احتمال نفخه چهارمی داده ‏اند

ظاهرا از آیه 53 سوره یس گرفته‏ اند که بعد از نفخه حیات می‏گوید:
إِنْ کانَتْ إِلَّا صَیْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ
تنها یک صیحه خواهد بود و به دنبال آن همه آنها نزد ما حاضر می‏شوند.و این نفخه" جمع و حضور" است.

ولی حق این است که دو نفخه بیشتر نیست و مساله فزع و وحشت عمومی در حقیقت مقدمه ‏ای است برای مرگ جهانیان که به دنبال نفخه اولی یا صیحه نخستین حاصل می‏شود،

همانگونه که نفخه جمع نیز دنباله همان نفخه حیات است و به این ترتیب دو نفخه بیش نخواهد بود" نفخه مرگ" و" نفخه حیات".

ادامه دارد......

[=Times New Roman]شاهد دیگر این سخن آیه 6 و 7 سوره نازعات است، آنجا که می‏گوید:[=Times New Roman]

[=Times New Roman]یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ:[=Times New Roman]
[=Times New Roman] روزی که زلزله کوبنده همه جا را بلرزاند و به دنبال آن زلزله‏ای که بندگان را زنده و همردیف می‏سازد واقع می‏شود".(2) [=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] چنان که دیدیم در آیه مورد بحث می‏گوید: همه اهل آسمانها و زمین می‏میرند سپس گروهی را استثنا می‏کند و می‏فرماید: إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ (مگر کسانی که خدا بخواهد) [=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] در اینکه این کسان کیانند؟ در میان مفسران گفتگو است.[=Times New Roman]
[=Times New Roman] گروهی معتقدند که آنها جمعی از فرشتگان بزرگ خدا همچون جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل می‏باشند.[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] در روایتی نیز به این معنی اشاره شده است (3)[=Times New Roman]

[=Times New Roman]بعضی حاملان عرش خدا را نیز بر آن افزوده ‏اند (چنان که در روایت دیگری آمده است)(4)[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] و بعضی دیگر ارواح شهدا را که به حکم آیات قرآن" أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ" زنده‏اند و در نزد پروردگارشان روزی می‏برند، مستثنا دانسته‏اند.در روایتی نیز به این معنی اشاره شده (5)[=Times New Roman]

[=Times New Roman]البته این روایات منافاتی با هم ندارند، ولی به هر حال از ذیل بعضی از همین روایات به خوبی استفاده می‏ شود که این گروه باقیمانده نیز سرانجام می‏میرند[=Times New Roman]
[=Times New Roman] به گونه‏ای که در سرتاسر عالم هستی موجودی زنده نخواهد بود، جز خداوند" حی لا یموت".[=Times New Roman]

[=Times New Roman]در اینکه مرگ برای فرشتگان یا ارواح شهدا و انبیا و اولیا چگونه است؟[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] احتمال دارد مراد از مرگ در باره آنها گسستن پیوند روح از قالب مثالی بوده باشد، یا از کار افتادن فعالیت مستمر ارواح.(6)[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] برای مطالعه بیشتر به تفسیر نمونه ج 19 مراجعه کنید.[=Times New Roman]

[=Times New Roman] [=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]پي نوشت:[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]1- تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 537[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]2-تفسیر نمونه، ج‏19، ص: 538[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]3-مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]4- بحار الانوار ج6 ص329[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]5- نور الثقلین ج4 ص 503 (حدیث 119)[=Times New Roman]
[=Times New Roman] [=Times New Roman]6-تفسیر نمونه، ج‏19، ص: [=Times New Roman]540[=Times New Roman]


[=Times New Roman]

حامد;89531 نوشت:
سلام
من بالاتر از دوستم من برادر شما هستم و شما هم برادر بزرگوار ما :hamdel:
و اما قضیه معاد :
دو نوع شناخت از معاد می توان داشت :
1- شناخت علمی و نظری
2- شناخت تجربی

با سلام و درود بر برادر و دوست عزیزم حامد:Gol:

بله فرمایش شما درست است. برادر از دوست بهتر است اما برادری که دوست باشد بهترتر.:Sham:

بنظر بر تقسیم بندی شما اشکالی وارد است اگر منظورتان از شناخت تجربی همان تجربه شهودی است که مطلب گویا نیست. چون امکان ایجاد شبهۀ شناخت از طریق علوم تجربی را در اذهان فراهم می سازد. و پر واضح است که راه شناخت مستقیم معاد و عوالم ماوراء و غیب از طریق حس و تجربه غیر ممکن است.

پس عبارت "شناخت شهودی" بجای "شناخت تجربی" مناسب تر است.

حامد;89531 نوشت:
در شناخت علمی و نظری منبع اصلی ما آیات و روایاتند اما کسانی که به این منبع نورانی مراجعه می فرمایند دو گروهند :
1- افرادی با ورزیدگیهای فکری اما با ذهنیتی عادی و عامیانه
2- افرادی با ورزیدگیهای فکری و عقلی بسیار بالا و با ذهنیتی متحول شده و فراتر رفته از ذهنیتهای عامیانه و با سرمایه اصول ارزشمند معرفتی
بطور قطع نتیجه رجوع این دو گروه به آن منبع یکسان نخواهد بود .
نتیجه رجوع گروه اول برای ما چیزی جز شرح و تفصیل همان الفاظ و عبارات اصلی نخواهد بود که اساسا اولیاء به افرادی چه بسا مادون آن محقق ، القاء کرده اند
اما نتیجه رجوع گروه دوم کاملا متفاوت خواهد بود چون نگاه آنها از اساس متحول شده بود
اگر یک فیلسوف علم چشیده معاد آیات و روایت را بر اساس اصول معرفتی بیان کند آنوقت متوجه می شویم که تصور ما از معاد بسیار نازل و دور از واقع است
و اما راه دوم مخصوص اهل باطن و سالکان طریق جان است . آنها که خود قبر و قیامت را پیش از زمان وقوع چشیده اند و آنرا یافته اند اینان نه تنها مرجع شایسته ای برای تفسیر معاد آیات و روایاتند بلکه اخباری موثق از باب نبوت انبایی برای ما دارند که تا کنون نشنیده باشیم هرچند این اخبار از تحت اصول آیات و روایات خارج نیستند .
اگر مایل باشید به این مباحثه ادامه می دهیم
موفق در پناه حق

با توجه به تقسیماتی که بر شمردید شما آیات و نشانه های الهی در بارۀ معاد و احادیث و سخنان معصومان (علیهم السلام) پیرامون حوادث بعد از مرگ، عالم برزخ و قیامت کبری را از مصادیق کدام تقسیم تان می دانید:

آیا از قبیل شناخت اولی می دانید یا دومی؟ اگر از قبیل شناخت اولی بدانید که بطلان آن ثابت است چون علم معصومان (ع) الهی و لدنی و متصل به علم الهی است و با اذن الهی می توانند با عوالم دیگر ارتباط برقرار کنند و از گذشته و آینده اخباری را به ما بدهند پس شناخت ایشان علمی و نظری نیست.

و اما اگر از قبیل شناخت شهودی بدانید که اهل معرفت و باطن بدان دست می یابند، سطح شناخت پیامبر و امامان معصوم (ع) که کاملترین مراتب شهودی را دارا هستند در بالاترین مرتبه است و اخباری که ایشان از طریق روایات و در تفسیر آیات نورانی وحی از عوالم برزخ و قیامت می دهند دقیق ترین و متقن ترین اخبار است. و نتیجتاً مقصود ما نیز ثابت می شود.

و اگر فلاسفه و مفسران، هم کلامی حول آیات الهی و روایات اهل بیت می گویند به منظور تفسیر و تبیین و تفصیل بیشتر موضوع است. و برای فهم همگان است نه انکه بخواهند خلاف مبنای آیه و حدیث، اجتهاد نموده و چیزی بر آن اضافت کنند.

موفق در پناه حق ...:Gol:

سلام به برادر عزیز جناب طاها

صدیق;90909 نوشت:
چون امکان ایجاد شبهۀ شناخت از طریق علوم تجربی را در اذهان فراهم می سازد. و پر واضح است که راه شناخت مستقیم معاد و عوالم ماوراء و غیب از طریق حس و تجربه غیر ممکن است. پس عبارت "شناخت شهودی" بجای "شناخت تجربی" مناسب تر است.

بیان شما مناسبتر است اما با توجه به اینکه ما امر معاد را امری غیر مادی می دانیم تجربه حسی بدان راه ندارد
صدیق;90909 نوشت:
با توجه به تقسیماتی که بر شمردید شما آیات و نشانه های الهی در بارۀ معاد و احادیث و سخنان معصومان (علیهم السلام) پیرامون حوادث بعد از مرگ، عالم برزخ و قیامت کبری را از مصادیق کدام تقسیم تان می دانید:

در مورد کلمات نورانی صاحبان عصمت اغلب دو مطلب مهم مغفول می ماند :
1- اصل تنزل کلام معصوم بخاطر فهم مخاطب
2- وجود حجاب فهم بین ما و کلام معصومین ع

و اما اولی
بنابر اصل : نحن معاشر الانبیاء نکلم الناس علی قدر عقولهم کلمات نورانی حضرات معصومین عموما تا حد فهم مخاطب تنزل می یابد مثل پدری که بخواهد مطلبی را برای کودک خردسال خود توضیح دهد این جهت موضوع که در اغلب آیات و روایات معارفی وجود دارد و باید ما را بسوی فهم جان کلام معصوم پیش برد اما بسیاری از علمای بزرگوار با تصلب بر الفاظ ظاهری مطلب را در همان حد نازل خود باقی می گذارند و کسی را به مراتب بالاتر کلام سوق نمی دهند این درحالیستکه این اصل و بعضی روایات متفاوت در یک موضوع معرفتی که نشان از وجود مراتب در پاسخگویی آن بزرگواران هست باید عالم اهل نظر را به فکر واداراد که اصل قضیه چیست و اوج مطلب کجاست .
بطور مثال بعضی بزرگوران در بحث معاد جسمانی به این آیه تمسک می جویند : و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال انی یحیی هذه الله بعد موتها .
ای بزرگواری که این آیه را دلیل بر جسمانیت معاد می گیری چطور ممکن است فهم یک مشرک بی باور که تا قبل از این هیچ تصوری در مورد معاد نداشته و حالا حرفی از معاد شنیده و خیالی برای خود بافته مبدء فهم امت پیامبر خاتم در معاد باشد ؟؟؟
و دیگر اینکه چرا به آیه دقت نمی فرمایی که می گوید : ضرب لنا مثلا . خود قرآن این بیان را بیان تمثیلی می داند . در مورد بهشت ببین چه می فرماید : مثل الجنه التی وعد المتقون فلان و فلان . می فرماید مثلش اینست نه خودش .
و اما مورد دوم
بعضی بزرگواران فهم خود از آیات و روایات را با قصد معصوم ع برابر می گیرند لذا وقتی کسی حرفی متفاوت با ظاهر آیه وروایت زد صرفا با تکیه به ظاهر کلام حرف دیگری را حرف خلاف قرآن و حرف خود را حرف مطابق قرآن می گیرد در حالیکه غافل است از اینکه بین او آیات و روایات حجاب فهم خودش قرار دارد .
پس کلام معصوم ع مافوق کلام همگان است اما
کلام معصوم بخاطر فهم مخاطب تنزل یافت
و
بین ما و مقصود معصوم ع حجاب فهم است و خوشا به آنکس که به توفیق الهی و صاحبان معرفت این حجاب را با فهم و دقت بیشتر ، رقیقتر سازد

موفق در پناه حق
موضوع قفل شده است