23ஐربیع الاول سالروز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به شهر مقدس قم ஐ
تبهای اولیه
بركات ورود حضرت معصومه عليها السلام به شهر قم
حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در روز اول ذيقعده سال 173 قمرى در مدينه منوره ديده به جهان گشود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام موسى كاظم عليه السلام و مادر گرامىاش حضرت نجمه خاتون مىباشد، كه بعد از تولد حضرت رضا عليه السلام به «طاهره» ملقب گرديد. (1)
بنابراين حضرت معصومه عليها السلام با امام رضا عليه السلام خواهر و برادر ابوينى هستند. در سال 201 قمرى در پى انتقال اجبارى امام رضا عليه السلام به خراسان، حضرت معصومه عليها السلام بعد از يك سال تحمل دورى برادر بزرگوارش از مدينه منوره عازم خراسان گرديد. از آن جايى كه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام پيام آور فرهنگ و معارف اهل بيت عليهم السلام و مدافع مظلوميت امامان شيعه و تداوم بخش راه پدر بزرگوارش در مبارزه با طاغوتهاى زمان بود، عوامل حكومتى بنى عباس، در شهر ساوه به كاروان حامل آن حضرت حمله كرده و همراهان آن حضرت را به شهادت رساندند. حتى طبق نوشته استاد محقق شيخ جعفر مرتضى عاملى در كتاب حياة الامام الرضا عليه السلام، آن حضرت را نيز مسموم نمودند (2) . حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بر اثر مسموميت و شدت غم و اندوه در شهر ساوه بيمار گرديد و فرمود: مرا به شهر قم ببريد; زيرا از پدرم شنيدم كه مىفرمود: شهر قم مركز شيعيان ماست (3) . براى همين حضرت معصومه عليها السلام در 23 ربيع الاول سال 201 قمرى به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زيادى از مردم مشتاق و شيفته اهل بيت عليهم السلام قرار گرفت. آن بزرگوار بعد از 17 روز اقامت در منزل موسى بن خزرج كه به «بيت النور» شهرت يافت، در دهم ربيع الثانى سال 201 هجرى ديده از جهان فرو بسته و در «باغ بابلان» محل فعلى مزار آن حضرت دفن گرديد.
ادامه دارد...
منبع: تبیان
قم قبل از اسلام به صورت چند قلعه بوده كه عدهاى زرتشتى و يهودى در آن زندگى مىكردند. بعد از اسلام با آمدن اشعرىها (كه اصالتا شيعه و يمنى تبار بودهاند)، كم كم اين سرزمين توسعه يافت. در اوائل قرن اول و در سال 23 هجرى شهر قم توسط لشكر اسلام فتح گرديد و رفت و آمد مسلمانان عرب به قم آغاز شد. نخستين كسانى كه از اشعرىها به قم آمدند عبدالله بن سعد و عبدالله احوص و عبدالرحمن و اسحاق از فرزندان سعد بن مالك بن عامر اشعرى بودند و به اين ترتيب ارتباط شيعيان خالص علوى با قم برقرار شده و مامن شيعيان گرديد. از آن زمان مردم قم به مذهب اهل بيت عليهم السلام علاقه خاصى پيدا كرده و به همين جهت مورد سختگيرى و بى مهرى خلفاى حاكم و ستمگر عصر خود بودند.
شهر قم قبل از ورود حضرت معصومه عليها السلام از آبادانى ظاهرى بى بهره بود و اهالى شيعى مذهب آن در اثر بىتوجهى حاكمان مورد آزار و اذيتبودند، اما از لحاظ ايمان و اعتقاد مذهبى، اين شهر بهترين فضاى معنوى را داشته و زمينه پذيرش اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران با وفاى آنان در اين منطقه كاملا فراهم بود.(4)
به همين جهت امامان معصوم عليهم السلام در مناسبتهاى مختلف، شهر قم و اهالى آن را مورد عنايت قرار داده و عبارات زيبايى را كه حاكى از علاقهمندى آن بزرگواران به اين خطه ايران بود، بيان مىكردند. حتى گاهى ائمه اطهار با فرستادن تحفهها و هدايا اهل قم را مفتخر مىساختند. از جمله مىتوان به ابى جرير زكريا بن ادريس و زكريا بن آدم و عيسى بن عبدالله و چند نفر ديگر اشاره نمود كه به افتخار اخذ هداياى ارزشمندى همچون انگشترى و جامه و كفن از دست مبارك ائمه هدى عليهم السلام نائل شدند. (5)
به نظر مىرسد تعداد اخبار و احاديثى كه در مورد شهر قم از ائمه اطهار عليهم السلام روايتشده است درباره هيچ يك از شهرهاى ايران روايت نشده است. مرحوم شيخ حسين مفلس در كتاب «تحفة الفاطميين» چهل حديث در باره قم نقل كرده است (6) .
در كتابهاى معتبر شيعى همچون بحارالانوار; سفينة البحار و مستدرك سفينة البحار و... در اين رابطه روايات جامع و قابل توجهى نقل شده است. براى آشنايى بيشتر به برخى از اين روايات اشاره مىكنيم:
1- سلام بر اهل قم
امام صادق عليه السلام روزى با اشاره به عيسى بن عبدالله قمى فرمود: «سلام بر مردم قم! خداوند شهرهاى آنان را با باران سيراب كند و بركتها را بر آنان نازل كند و بدىهاى آنان را به خوبى مبدل گرداند. آنها اهل ركوع و سجود و قيام و قعودند. آنان فقيه و دانشمند و اهل درك حقايق و روايت و عبادت نيكو هستند» . (7)
2- راهى به سوى بهشت
صفوان بن يحيى كوفى معروف به بياع سابرى از نزديكترين و مطمئنترين ياران امام رضا عليه السلام مىگويد: روزى در حضور امام رضا عليه السلام نشسته بودم كه از شهر قم و اهالى آن سخن به ميان آمد و اينكه آنان در زمان ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام به سوى آن بزرگوار ميل خواهند كرد. در اين لحظه امام هشتم عليه السلام به اهل قم درود فرستاده و فرمود: «رضى الله عنهم، ثم قال: ان للجنة ثمانية ابواب و واحد منها لاهل قم; و هم خيار شيعتنا من بين سائر البلاد، خمر الله تعالى ولايتنا فى طينتهم; (8) خداوند از آنان خشنود باشد، سپس فرمود: همانا بهشت داراى هشت در است كه يكى از آن درها مخصوص مردم قم است. آنان شيعيان برگزيده ما در ميان ساير شهرها هستند. خداوند ولايت و محبت ما [اهل بيت] را با طينت آنان عجين كرده است.»
3- پايگاه ياران مهدى عليه السلام
عفان بصرى مىگويد: روزى امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اتدرى لم سمى قم؟ قلت: الله و رسوله و انت اعلم. قال: انما سمى قم لان اهله يجتمعون مع قائم آل محمد - صلوات الله عليه - و يقومون معه و يستقيمون عليه و ينصرونه; آيا مىدانى چرا شهر قم را «قم» ناميدهاند؟ عرض كردم: خدا و پيغمبرش و شما آگاهتريد. امام عليه السلام فرمود: قم ناميده شده استبراى اينكه اهل آن با قائم آل محمد صلى الله عليه و آله همراه مىشوند و با او قيام نموده و بر او استقامت مىورزند و او را يارى مىرسانند.» (9)
در اين روايت نقش مردم قم و ساكنين اين شهر مقدس در حكومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام مشخص شده است. با توجه به اين حديث، اهالى قم به ويژه دانايان و آگاهان آن، وظيفهاى مهمتر و مسؤوليتسنگينترى نسبتبه ساير شهرهاى ايران به دوش مىكشند و اين حقيقت، تلاش آنان را در زمينهسازى براى حكومت جهانى حضرت مهدى عليه السلام بيشتر از ساير سرزمينها مىطلبد.
4- شهر قم در قرآن و وعده پيروزى بر اسرائيل
پيشواى ششم روزى با ياران خود نشسته و قرآن تلاوت مىكرد تا به اين آيه رسيد: «فاذا جاء وعد اوليهما بعثنا عليكم عبادا لنا اولى باس شديد فجاسوا خلال الديار و كان وعدا مفعولا (10) » ; «[اى بنى اسرائيل! ] پس هنگامى كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد، بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مىگماريم; تا ميان خانهها [يتان] به جست و جو در آيند، و اين تهديد تحقق يافتنى است.»
ياران امام در اين لحظه پرسيدند: «جعلنا فداك من هؤلاء؟ فقال: ثلاث مرات، هم والله اهل قم (11) ; جانمان به فداى تو، اين گروه چه كسانى هستند؟ امام صادق عليه السلام سه بار فرمود: به خدا سوگند! آنان اهل قم هستند.»
5- پناهگاه فرزندان حضرت زهرا عليها السلام
امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: «اذا اصابتكم بلية و عناء فعليكم بقم فانه ماوى الفاطميين (12) ; هرگاه [در تنگناهاى زندگى قرار گرفتيد و] بلاها و مصيبتها به شما روى آورد، به سوى قم برويد; چون آنجا پناهگاه فرزندان فاطمه عليها السلام است.»
چنانكه اشاره شد، روايات متعددى از ائمه اطهار عليهم السلام در تجليل و تقدير از قم و اهل آن وارد شده است و در آنها، شهر قم با القاب و عناوين ويژهاى مورد تجليل قرار گرفته است، از جمله آنها نامهاى زير مىباشد: قم (شهر قيام)، حرم اهل بيت، شهر امن و امان، مركز ياران ائمه، قطعهاى از بيت المقدس، كانون شيعيان، آسايشگاه انسانهاى با ايمان، مجمع انصار المهدى عليه السلام، سرزمين مقدس، پرتگاه و محل سقوط ستمگران و گردنكشان، منبع علم و فضيلت و تقوى، سالمترين شهرها و غيره.
6- اگر مردم قم...
با اين همه فضائل و مناقب كه در مورد شهر قم و ساكنان آن در سيره و سخن اهل بيت عليهم السلام وارد شده است، بايد توجه داشت كه اينها مشروط به تداوم ايمان و اعتقاد به ارزشهاى اسلامى و ادامه راه اهل بيت عليهم السلام توسط مردم قم مىباشد و گرنه اگر كسى خيال كند كه چون قمى هست و يا اينكه در شهر قم زندگى مىكند و بدون عمل، مشمول اين رحمت و بركات الهى خواهد شد، به خيالى باطل و پندارى بىپايه و سست دچار شده است; چرا كه امام صادق عليه السلام فرمود: «تربة قم مقدسة و اهلها منا و نحن منهم، لا يريدهم جبار بسوء الا عجلت عقوبته; ما لم يخونوا اخوانهم (و ما لم يحولوا احوالهم)، فاذا فعلوا ذلك سلط الله عليهم جبابرة سوء! ; خاك قم مقدس است و ساكنان آن از ما اهل بيت هستند و ما هم از آنهائيم، هيچ حاكم [گردنكش و] ستمگرى به آنها قصد سوء نمىكند مگر اينكه خداوند در عذاب او تعجيل مىفرمايد. البته به شرط آنكه [اهل قم] به برادران خود خيانت نكنند (و احوال خود را تغيير ندهند)، زيرا در آن صورت خداوند متعال ستمگران بيدادگر را بر آنان مسلط خواهد كرد.»
بخشى از آثار و بركات حضرت معصومه عليها السلام در قم
ورود حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به شهر قم و دفن پيكر مطهر آن بانوى كبريا در اين شهر، آثار و بركات فراوانى را به همراه داشته است. از لحظه ورود نبيره رسول الله صلى الله عليه و آله به قم، پيوسته اين شهر از جهات فرهنگى، سياسى، اجتماعى، عمرانى و اقتصادى رو به رشد و پيشرفت نهاده است. تاثير اين واقعه تاريخى را مىتوان با مطالعه زواياى تاريخى اين شهر به دست آورد. بركات اين بانوى مجلله در شهر قم آنگاه به اوج خود مىرسد كه بدانيم تاثير وجود آن حضرت در تحولات تاريخى، فرهنگى، مذهبى، اجتماعى نه تنها در محدوده يك شهر بلكه گاهى در كل كشور ايران بوده و يا حداقل وقايع وحوادث كشور ايران به نوعى مرتبط با شهر قم مىباشد.
بركات حضرت معصومه در شهر قم و تاثير اين شهر بر كل ايران آنچنان مهم بوده و هست كه سالها دل و ديده ميليونها زائر و مجاور و جهانگرد را به خود مشغول داشته است. اين تاثير نه تنها براى زائران مشتاقى كه از راههاى دور به عشق زيارت مرقد مطهر اين دخت عصمت و يادگار امام موسى عليه السلام با ارادت خالصانه به اين مكان مقدس مىشتابند ملموس استبلكه حتى براى كسانى كه با انگيزههاى غير مذهبى وارد اين مكان شدهاند و يا از اين ديار عبور كردهاند، پرجاذبه و شگفتانگيز بوده است. در عظمت و شكوه ظاهرى اين بارگاه مقدس، حقيقت و معنويتخاصى نهفته است كه ناخود آگاه هر بينندهاى را به سوى آن متوجه ساخته و دل و ديدهاش را صيد مىكند.
در اينجا اعترافات چند تن از افراد خارجى را كه در قرنهاى گذشته از قم ديدن كرده و در لابلاى سخنان خود به نقش ارزنده اين بانوى ملكوتى و تاثير بارگاه آن حضرت در شهر قم اشاره كردهاند، مرور مىكنيم.
«اوژن فلاندن» جهانگرد فرانسوى و دانشمندى كه در زمان محمد شاه قاجار در سالهاى 1219 و 1221 شمسى به اتفاق هموطن هنرمند خود «پاسكال كست» به ايران آمده است، در مورد اهميت و نقش شهر قم و مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام چنين مىنگارد: «مقبره فاطمه كه ايرانىها «معصومه» مىنامند در تمام مشرق، احترامى به سزا دارد و مردم از اكناف به زيارتش مىآيند، فاطمه نوه على است. از پادشاهان ايران، شاه عباس دوم، شاه صفى و فتحعلى شاه در قم مدفونند. تيمور لنگ به قم چندان لطمه نرسانده و شايد از بركت فاطمه باشد» . (13)
«كارل بروگش» جهانگرد آلمانى نيز كه اوضاع ايران را در سده نوزدهم ميلادى از ديد مادى خود بررسى كرده است، در مورد عظمت ظاهرى شهر قم و حضرت معصومه عليها السلام چنين مىگويد: «دورنماى قم به معناى واقعى كلمه از فاصله چند ميلى مىدرخشد، زيرا گنبد زيارتگاه اين شهر را با ورقههايى از طلا پوشاندهاند كه نور آفتاب را به شكل خيره كنندهاى منعكس مىكند. شاهان ايران علاقه زياد دارند به اين كه گنبد بناهاى مقدس را با ورقههاى طلا و نقره بپوشانند. طلا كارىها و نقره كارىهاى زيباى ضريح مقدس واقعا چشم را روشن مىكنند. خدمتكارانم پيوسته از شكوه و جلال گنبد و مقبره فاطمه در قم سخن مىگفتند.
نه فقط زندگان بلكه مردگان نيز به سوى اين مزار جلب مىشوند; زيرا بسيارى از ايرانيان وصيت مىكنند كه پس از مرگ در جوار اين بانوى مقدس دفن شوند. قم مدفن قديسين هم هست. بنا به گفته اهالى محل، قم داراى 444 امامزاده كوچك و بزرگ است» . (14)
به هر حال بعد از ورود حضرت معصومه عليها السلام به قم و دفن پيكر مطهر آن حضرت در اين سرزمين مقدس، علويان و سادات بيشترى به اين شهر روى آوردند، توجه شيعيان به اين نقطه فزونى يافت و علما و مشاهير شيعه در طول تاريخ بهاين مكان مقدس توجه نشان دادند، مهاجرت به اين شهر زياد شد و موقعيت مذهبى قم تثبيت و استحكام تاريخى يافت.
قم با اين ويژگىها در ميان شهرهاى شيعه نشين از شهرت جهانى برخوردار شد و يكى از شهرهاى مهم جهان اسلام به شمار آمده و از مراكز مهم فرهنگى و فقهى شيعه گرديد و از همه مهمتر به عنوان هسته مركزى و پايگاه اصلى بزرگترين و باشكوهترين انقلاب در تاريخ جهان گرديد.
در اينجا به فهرستبرخى از نتايج ورود حضرت معصومه عليها السلام به شهر قم مىپردازيم:
1- گسترش شهر قم
شهر قم به تدريج از شمال شرقى، به جنوب غربى كه محل دفن آن حضرت بود كشيده شد به طورى كه حرم فاطمه معصومه عليها السلام كه در حاشيه شهر قرار داشت، امروزه در مركز شهر و در آبادترين قسمت آن واقع است.
2- مورد توجه شدن قم
توجه پادشاهان و حاكمان و طبقات گوناگون مردم به اين شهر و كوچ بسيارى از افراد مشتاق اهل بيت عليهم السلام براى اقامت در آن، به خاطر مدفون بودن حضرت معصومه عليها السلام در اين شهر است.
3- استحكام مذهبى قم
قم از جنبه مذهبى استحكام ويژهاى يافته و مركز روحانيتشيعه شد. و عدهاى از بزرگترين علماى شيعه از آنجا برخاسته يا در آن اقامت كردند.
4- كثرت سادات در شهر قم
بعد از دفن حضرت معصومه عليها السلام عده بسيارى از فرزندزادگان امام حسن و امام حسين و موسى بنجعفر و على بن موسى الرضا عليهم السلام و از فرزندان محمد حنفيه و زيد بن على بن الحسين عليهم السلام و اسماعيل فرزند امام صادق عليه السلام از اطراف به قم روى آوردهاند. از آنجا كه اين شهر از ابتدا مورد نظر آل على عليهم السلام بوده است و مردم قم نسبتبه اولاد پيغمبر صلى الله عليه و آله ارادت و علاقه خاصى داشتهاند، به تدريجبعد از ورود حضرت معصومه عليها السلام از نظر كثرت سادات، موقعيتبى نظير و يا كم نظيرى يافته است.
امروزه كثرت سادات قم، به خوبى محسوس و مشهود است و چند محله به نام علويان وسادات است كه بيشتر آنها سيد هستند، از جمله محله سيدان، محله موسويان و محله موسى سلام بر مردم قم! خداوند شهرهاى آنان را با باران سيراب كند و بركتها را بر آنان نازل كند و بدىهاى آنان را به خوبى مبدل گرداند. آنها اهل ركوع و سجود و قيام و قعودند. آنان فقيه و دانشمند و اهل درك حقايق و روايت و عبادت نيكو هستند.
مبرقع و همچنين وجود سادات برقعى و رضوى و چاووشى و غيره نشانگر اين حقيقت مىباشد.
5- توجه به امور امامزادگان
مردم قم از اوايل قرن سوم هجرى كه فاطمه معصومه عليها السلام در قم مدفون شد، در بزرگداشت مقابر اولاد پيامبر صلى الله عليه و آله همان تلاش را كردند كه در زمان حياتشان از آنان به عمل مىآوردند. ساختن بناهاى مجلل و بارگاه و گنبد و وقف اموال در اين راه از جمله اين تلاش هاست. در دوره صفويه و قاجاريه، بعضى از جهانگردانى كه به ايران آمده و از قم عبور كردهاند، در سفرنامههاى خود امامزادگان قم را وصف نموده و حتى در پارهاى از آنها در تعداد امامزادگان افراط كردهاند.
6- پرورش علماى بزرگ در شهر قم
يكى ديگر از بركات فاطمه معصومه عليها السلام، پرورش عالمان و انديشمندان بزرگ در اين شهر مىباشد كه به نام بعضى از آنان اشاره مىشود:
- على بن حسين بن بابويه قمى، پدر شيخ صدوق يا صدوق اول;
- محمد بن على بن بابويه قمى، معروف به شيخ صدوق و نويسنده نزديك به 300 كتاب در اصول و فروع;
- محمد بن حسن صفار، از ياران نزديك امام حسن عسكرى عليه السلام;
- احمد بن اسحاق قمى، وكيل امام عسكرى عليه السلام در قم و سازنده مسجد معروف امام به دستور آن حضرت;
- احمد بن ادريس قمى، از محدثان شيعى;
- زكريا بن آدم، از اصحاب امام رضا عليه السلام;
- ابوعبدالله محمد بن خالد برقى، اديب، محدث و نويسنده كتابهاى مهمى همچون: التنزيل و التعبير، كتاب العلل، كتاب يوم و ليله (15) ;
- احمد بن محمد بن خالد برقى، منسوب به برقرود قم و نويسنده كتابهاى فراوانى همچون: المحاسن، كتاب التبليغ و الرساله، كتاب التراحم و التعاطف، و ساير تاليفات وى كه به دهها جلد بالغ مىشود (16) ;
- على بن ابراهيم قمى، مفسر معروف;
- خواجه نصير الدين طوسى جهرودى معروف به استاد البشر و از افتخارات جهان اسلام;
- صدر المتالهين شيرازى، كه آثار برجسته فلسفى از جمله: اسفار اربعه، شواهد الربوبيه، شرح كافى و... را پديد آورد;
- ملا عبد الرزاق لاهيجى، فيلسوف وحكيم نامدار شيعه در قرن 11 و صاحب كتابهاى شوارق الالهام و گوهر مراد;
- حاج ملا مهدى قمى نراقى، نويسنده جامع السعادات;
- ميرزا ابوالقاسم قمى (ميرزاى قمى)، صاحب قوانين و داراى كرامات بى شمار.
وصدها عالم و دانشمند و شاعر و وزير و مورخ و رجال علمى و مردان سياست و وزارت از اين خطه ظهور نمودهاند كه تفصيل آن در جاى خود بيان شده است. (17)
قدم به سینه این خاک می گذاری تو
بهار می شود این جا اگر بباری تو
پنجره ها، باز و بسته می شوند؛ در سرگردانی شوقی ناسرودنی. کوچه ها، فرش راهت می شوند و درها دست کوچه ها را گرفته به سمت خویش می کشند.
این ردّ پا به کدامین خانه خوشبخت خواهد رسید؟
این عطر، کدام پنجره را مست حضورت خواهد کرد؟
چند پنجره صف بسته پلک گشوده اند تا بادها، عطر نفس هایت را تقسیم کنند.
این خاک، شوره زاری است که خود را در بهاری جاوید می بیند؛ وقتی که دست هایت ابر می شوند و می بارند و می ریزند برکت آسمان ها را در دل تِرَک تِرَک این خاک غریب.
دست های تو باور نکردنی ترین ابرهای بهاری اند. دست های تو می بارند؛ می بارند و پنجره ها، تماشای باریدنت را در تابستان داغ این سرزمین، سیر نمی شوند.
بانو! بر گستره این کویر ترک خورده جاری شو.
چگونه دغدغه تشنه ماندنی خواهد بود؛ وقتی جاری کوثر تو به این جا خواهد رسید؟!
تو می رسی همه بادها معطر تو
تمام آینه ها خیره در برابر تو
تو بوی مادرت را داری و حق دارد این خاک که شور بزند؛ آهنگ همایونی آمدنت را شور بزند.
خانه ها هر چه دل داشتند، لب پنجره گذاشته، تماشایت می کنند.
تو می آیی و خورشید، مثل سایه پشت سرت می آید.
علی سعادت شایسته
السلام علیک یا فاطمة المعصومه
بوی غروب، تمام خاک را فرا گرفته است. چراغ یادت، آرام آرام در من پر نورتر می شود، فوج فوج کبوتر، آهنگ خاک کرده اند، کویر به وجد آمده است و خاک به هیجان. کاروان نزدیک تر می شود، بوی بهشت می تراود از همه سو.
خورشید، در شب هنگام این خاک، به طلوع ایستاده است.
می آید؛
بانوی اختران فروزان و روشنایِ بی غروب.
می آید و ردّ گام هایش، کویر را بیدار می کند تا این تکه از خاک، خواب بهشت ببیند، تا سایه مهربانی اش، هوای این شهر فراموش شده را معطّر کند.
از ردّ گام هایش خورشید می تپد مرا باکی از فرو ریختن در پیشگاهت نیست، بانو!
کجای غربتِ جهان ایستاده ام با تو؟
ملائک به پیشوازت آمده اند. کبوتران، بال می گسترند زیر گام هایت.
چتر محبّت تو، تنها پناه این خاک شتابان است و این کویر سرگردان.
در مقابل شکوهت سر خم کرده ام بانو! صاف در چشمانت خیره می شوم تا در این ظلمت عمیق، دنبال مصادر خورشید بگردم.
جان سوخته ام را لهیب عشقت گدازان تر می کند.
قدم هایت تقدس این خاکند.
چه مهربان این خاک را به رویش وا داشتی!
چه زیبا خورشید را به میهمانی شب های طولانی این خاک سپردی و کبوتران حرمت که بال می گشایند در یکدستی هوایی که نفس کشیدی و شاخه های خشک از دمِ مسیحایت به شکوفه نشستند، نعمت را بر این خاک تمام کردی!
بانو تو آمدی تا بر این شهر، تمام ستاره های دنیا بدرخشند.
حمیده رضایی
ای محدثه!
آمدی و خط سبز «امامت» را استمرار بخشیدی؛ هر چند در راه «ولایت»، رنج ها کشیدی؛ از شهادت پدر، تا هجرت برادر؛ هم چون خدیجه علیهاالسلام در کنار پیامبر صلی الله علیه و آله و زهرا علیهاالسلام در کنار حیدر علیه السلام .
ای دختر ولی خدا؛ ای خواهر ولی خدا؛ ای عمه ولی خدا!
مقام «شفاعت»ت بخشیدند، تا حَرمت، بارگاه قدسیان شود و جایگاه نزول فرشتگان.
مهدی خلیلیان
هر چند همیشه رو به مردم بوده است
بانو وسط آینه ها گم بوده است
در دفتر شعر آسمان ثبت شده است
بانو، غزل مقدس قم بوده است
هاله ای از نور و تقدس، سرزمین عجم را تسخیر کرده است. چه کسی می داند، کدامین پاسخ آسمانی به کدامین نیاز روحانی بشر، در حال استجابت است؟!
بانویی از شرقی ترین افق ولایت طلوع کرده که اسرار رضوی را بهتر از همگان می داند.
بانویی از راه رسیده که محرم ترین قلب را به رازهای پرشکوه ولایت در سینه دارد.
بانویی درحلقه مردم قم می درخشد که نگین امامت زمان را در گنجینه ایمانش، پاسبان است.
محبوبه زارع
شهر قم یک گل به نام حضرت معصومه دارد
این شرف را شهر قم با حضرت معصومه دارد شهر ما سرمست گشته از شمیم عطر کویش
یک جهان عطر مصفا حضرت معصومه دارد
هر که شد مهمان به قم از فیض اولبریز گشته
این کرامتها به دلها حضرت معصومه دارد من چه گویم از محبت ، از وفا ، از عشق بانو
یک بغل فیض معلا ، حضرت معصومه دارد
بی بی ما بس که دارد بر رفیقانش مروّت
در گهی غرق تماشا حضرت معصومه دارد مانده ام در کار این احسان و این فیض مکرر
عاشقی بی تاب و شیدا حضرت معصومه دارد
کاش می شد با جهانی گویم از گیرائی او
محفلی پر نور و والا حضرت معصومه دارد در حریمش چون نباشد فاصله بین ضعیفان
صحنه ای پر شور و غوغا حضرت معصومه دارد
اشک مانده در خجالت در طواف طور چشمش
چشمه ای یکتا به دنیا حضرت معصومه دارد من فدایت بی بی عالم عزیزا
برکه ای از دار معنا حضرت معصومه دارد
زهرا فراهانی ( پس از بازگشت از سفر پر برکت قم )
باسلام
امروز هم کلاس داشتم
هم مراسم نمادین بود
صدای مردم که سلام وصلوات را می دادن می شنیدم
برای یک لحظه از مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) اومدم بیرون
اما جمعیت در خیابان مشرف به سه راه بازار بود
و من همچنان می شنیدم:
معصومه جان خوش امد
سالروز ورودش باز هم پر یمن و برکت
[=B Mitra]سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
[=inherit]
سلام خواهر قرآن، سلام دختر دین
سلام مادر عصمت، سلاله یاسین
سلام دختر طاها و نور و طور سلام
سلام ای گهرِ هفت بحـر نور، سلام
تو وارث شرف و احتـرام فـاطمهای
تو دختِ موسیِ کاظم تمام فاطمهای
عجیب نیست که بابا به تو سلام کند
و یـا امـام رضـا در بـرت قیـام کند
تو پـارهای ز تـن پاک احمدی، بانو
تـو مــادرِ قــمِ آل محمّـدی، بـانو
حریـم تـو حـرمِ یازده امام هُداست
مزار گمشد? فاطمه در آن پیداست
تو شو نکـرده بـرای تمام خلق، امی
تو زینبِ دگرِ فاطمه، به شهر قمی
به حُرمت حَرَمت انبیـا قیـام کنند
زیــارتِ حــرمِ یــازده امـام کنند
تـو چـون امـام رضـا دُرّ هفـت دریایی
بـه چشم آل محمــد همیشـه زهــرایی؟
سزد که اهل سماوات، خاک پات شوند
خوش آمدی به قم ای اهل قم، فدات شوند
خوش آمدی بـه دیار قـم، عمـه سادات
قـدم قدم به قدومت ز اهل قم صلوات
به این مقام و به این شوکت و به این اجلال
سـزد امـام رضــا آیـدت بـه استقبـال
عجـب نبــود اگــر بــود از ره تجلیـل
زمـامِ ناقــه تــو روی دوشِ جبـرائیل
عجب نبـود کــه آن روز از فـراز فلک
به خـاک بوسیَت آیند، فـوج فـوجِ ملک
عجب نبـود کـه گوینـد اهل قم، یکسر
که گشته حضرت صــدّیقه وارد محشر
عجب نه اهـل قـم ار افتخـار میکردند
به جـای شـاخه گل، سر نثار میکردند
زنان شهـر قـم از هـر طرف، مقـابل تو
ز روی بـام فشاندنـد گـل به محمل تو
ز نـاقـهات همگـی احتـرام مـیکردند
نهـاده دست به سینه، سلام میکردند
به احترام تو قم شاخه شاخه گل آورد
جنـایت و ستـم شــام را تـلافی کرد
به محفلِ تو فشاندند اشک، جای گلاب
زدند ناله که زینب کجا و بـزم شراب؟
به هـر قـدم صلـواتت نثـار میکردند
تو را به خان? «موسیبنخزرج» آوردند
به بند ناقه تو، دسته دسته چنگ زدند
ولی به محمل زینب ز بام، سنگ زدند
قسم به عـزّت تو، ای به مقدمِ تو درود
که جای عمـه سـادات در خرابه نبود
به سوی عمه تو شامیان چو رو کردند
به جای گل، سرِ نی، هیجده سر آوردند
به اجر این همه ارضِ ادب، کرامت کن
به روز حشر، تو از اهل قم، شفاعت کن
غلام رضا سازگار