نارضايتي و غضب فاطمه زهرا، نسبت به خلفاء در چه كتابهاي بيان شده است؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
نارضايتي و غضب فاطمه زهرا، نسبت به خلفاء در چه كتابهاي بيان شده است؟

در اكثر تواريخ و كتب روائي معتبر اهل سنت اين حقيقت با عباراتي نزديك به اين مضمون منعكس شده است:
ابوبكر به قنفذ گفت: بسوي علي برگرد و به او بگو: خليفه رسول خدا از تو مي خواهد كه بيعت كني، پس قنفذ آمد و آنچه كه به آن امر شده بود بجا آورد، علي صدايش را بلند كرد و گفت: سبحان الله؟ مرا دعوت مي كند به پذيرفتن آنچه كه براي او نيست(خلافت). پس قنفذ برگشت، و سخن حضرت را به ابوبكر ابلاغ كرد، ابوبكر گريه اي طولاني كرد؛ سپس عمر بلند شد و جماعتي هم با او همراه شدند تا به درب خانه فاطمه رسيدند و دق الباب كردند، وقتي فاطمه صداي آنها را شنيد با نداي بلندي سر داد: اي پدر، اي رسول خدا؛ بعد از تو از ابن خطاب و ابن ابي قحافه چه مي بينيم، تا آن جماعيت صدا و گريه فاطمه را شنيدند، با چشمي گريان از كارشان منصرف شدند و در حالي كه نزديك بود دلهايشان دو تكه شود و جگرهايشان پاره شود برگشتند اما عمر با عده اي باقي ماندند، و علي را از منزلش خارج كردند و كشان كشان نزد ابي بكر بردند، و گفتند كه بيعت كن، علي گفت: هرگز من چنين كاري نمي كنم و به زبان نمي آورم. گفتند: قسم به خدايي كه غير از او خدايي نيست گردنت را مي زنيم. علي گفت: چگونه بنده خدا و برادر رسول او را مي كشيد؟ عمر گفت: بنده خدا هستي و اما برادر رسول خدا نه. ولي ابوبكر ساكت بود و حرفي نمي زد، عمر به ابوبكر گفت آيا امري در مورد او نمي كني؟ ابوبكر گفت: او را به چيزي مجبور نمي كنم....
زماني عمر به ابي بكر گفت: بيا برويم به پيش فاطمه، ما او را غضبناك كرديم، همه با هم رفتند، پس اجازه خواستند تا بر فاطمه وارد شوند، فاطمه به عمر و ابوبكر اجازه نداد، با علي صحبت كردند، پس علي آنها را داخل منزل كرد، هنوز ننشسته بودند كه فاطمه صورتش را به طرف حياط منزل برگردانده (يعني به ابوبكر و عمر نگاه نكرد) آن دو به فاطمه سلام كردند، اما فاطمه جواب سلام آنها را نداد، پس ابوبكر صحبت كرد و گفت: اي حبيبه رسول خدا! .....
فاطمه گفت: شما را به خدا سوگند مي دهم آيا نشنيديد رسول خدا فرمود: «رضايت و خشنودي فاطمه، رضايت و خشنودي من است، و نارضايتي او نارضايتي من است، پس هر كس دخترم فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته است.....» عمر و ابوبكر گفتند بلي.....
فاطمه گفت: «همانا خدا و ملائكه اش را شاهد مي گيرم كه شما مرا ناراحت و ناخشنود كرده ايد و من از شما ناراضي هستم و وقتي با پيامبر ملاقات كنم از شما به او شكايت مي كنم!........»
اين قضيه با اندك تفاوت هايي در كتب ديگري مثل صحيح بخاري، ج43، ص170، عوالم العلوم و المعارف، تاليف شيخ بحراني، ص225، المستر شد تاليف محمد بن جرير طبري، ص377، الهدايه الكبري تاليف حسين بن حمدان ص40، و نيز در الغدير تاليف علامه اميني، جلد9، ص382 كه از منابع مختلف اهل سنت نقل كرده است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. بيت الاخوان، تاليف شيخ عباس قمي.
2. كتاب سليم بن قيس.
3. صحيح بخاري جلد پنجم.