جريان سقيفه را توضيح دهيد؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جريان سقيفه را توضيح دهيد؟

سقيفه به معناي ايوانچه اي سقف دار (سايبان دار)[1] در ناحيه شمال (غربي) مسجد النبي و با فاصله اي كمتر از يك كيلومتر از خانه حضرت رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ قرار داشت اين سايبان جمعيتي كمتر از يكصد نفر را در خود جاي مي داد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدينه از جمله اوس و خزرج) بود.[2]
پس از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ گروهي از لشكر اسامه جدا شدند و اجازه ندادند پيامبر ضمن يك سند كتبي علي ـ عليه‎ السلام ـ را به عنوان جانشين خود انتخاب كند، ‌آنان، در حالي كه علي ـ عليه‎ السلام ـ و بني هاشم سرگرم مراسم غسل پيغمبر بودند، جسد پيامبر را رها كرده و براي تعيين رئيس امّت در سقيفه بني ساعده گرد آمدند مهاجرين وانصار در سقيفه هر كدام خود را لايق تر از ديگري مي پنداشتند، مردم مكه مي گفتند: «اسلام در شهر ما و ميان ما آشكار شد، پيامبر از مردم ماست؛ ما خويشاوندان او هستيم، ما پيش از شما اين دين را پذيرفته ايم پس زمامدار مسلمانان بايد از مهاجرين باشد.» انصار مي گفتند: «مكه دعوت پيامبر را نپذيرفت با او به مقابله و دشمني پرداخت و اين ما بوديم كه پيامبر را ياري كرديم و اسلام را رونق بخشيديم و... پس زمامدار بايد از انصار باشد. و برخي ديگر از انصار گفتند يك امير از ما باشد و يك امير از مهاجرين اما ابوبكر اين رأي را نپذيرففت و روايتي جَعلي از پيامبر نقل كرد كه فرموده است: «الأئمة من قريش» اين حديث هر چند متن و سند آن داراي اعتبار نبود امّا انصار را ساكت كرد از سوي ديگر دشمني ديرينه اوس و خزرج نيز در پيشبرد نظر مهاجران موثر واقع شد.[3]
در جريان سقيفه، انصار كه به دنبال رياست سعد ابن عباده بودند شكست خوردند كه در اين ميان با بازي سياسي عمر، توافق كردند كه ابوبكر خليفه شود و بلافاصله با او بيعت كردند و بيشتر حاضران نيز از آنان پيروي نمودند و پس از خروج از سقيفه با شيوه هاي مختلف، از ديگران بيعت گرفتند و تلاشهاي حضرت علي ـ عليه‎ السلام ـ و زهرا ـ سلام‎الله عليها ـ و برخي از اصحاب پيامبر در برابر غاصبان خلافت راه به جايي نبرد و حكومت ابوبكر تثبيت شد. عده اي به بهانه اينكه با جماعت مسلمين نبايد مخالفت كرد مجبور به بيعت شدند و غاصبان با مغالطه و موعظه و تطميع و تهديد و قتل و ترور و جعل حديث بيعت اكثريت را در مدّت كوتاهي بدست آوردند كه بيعت كنندگان برخي از روي رغبت و برخي با بي ميلي و اجبار با ابوبكر بيعت كردند.[4]
در اين انتخاب بني هاشم و برخي از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداكار پيامبر اسلام و علي ـ عليه‎ السلام ـ كه جان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمين و جانشيني رسول چنين منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنين بني هاشم و عباس عموي پيامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و...
در انتخابات و مشورت، اهل حل و عقد شركت نداشتند و فاطمه ـ سلام‎الله عليها ـ به عنوان خشم و غضب از انحراف خلافت در پاسخ زنان قريش فرمودند: «از دنياي شما بيزارم و از فراق شما خوشحال، چون حق مرا حفظ نكرديد و پيمان و عهد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مراعات نشد و وصيت او پذيرفته نگشت و...». با غصب خلافت توسط ابوبكر و عمر هر چه مردم از آن سالها دورتر شدند آثار نامطلوب آن بيشتر پديدار شد و اگر انديشه پوياي علي ـ عليه‎ السلام ـ و ائمه اطهار نبود امروزه چيزي جز كفر و الحاد مشاهده نمي كرديم.[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. دانش نامهء امام علي ـ عليه‎ السلام ـ ، ج 8، زير نظر علي اكبر رشاد
2. تاريخ تحليلي اسلام نوشته سيدجعفر شهيدي
3. تاريخ تحليلي و سياسي اسلام از جاهليت تا عصر امويان نوشته علي اكبر حسني. معالم المدرستين علامه عسگري.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شهيدي، سيد جعفر، تاريخ تحليلي اسلام، تهران، مركز نشر دانشگاهي، چاپ دوم، 63، ص91‌.
[2] . حسني، علي اكبر، تاريخ تحليلي و سياسي اسلام از جاهليت تا عصر اموي، نشر فرهنگ، اول، 1373، ص319.
[3] . شهيدي، سيد جعفر، تاريخ تحليلي اسلام، تهران، مركز نشر دانشگاهي، چاپ دوم، 63، ص92‌.
[4] . رشاد، علي اكبر، دانشنامه امام علي(ع)، تهران، فرهنگ و انديشه اسلامي،1380، ج 8، صصص 405، 407، 455.
[5] . حسني، علي اكبر، تاريخ تحليلي سياسي اسلام، ‌نشر فرهنگ، اول، 1373، ص321.

سلام
شاید عجیب باشد که بدانیم جریان شوم سقیفه را نه مهاجران بلکه انصار آغاز کردند
انصاری که خداوند آنها به یاری برادران مهاجر خود ستود هنوز چیزی از رحلت پیامبر نگذشته بود که سقیفه را راه انداختند
افرادی همچون خلیفه اول و دوم پس از اطلاع از قضیه به سقیفه شتافتند و وقتی از قصد انصار برای تعیین خلیفه از میان خود آگاه شدند به اصطلاح به نمایندگی از مهاجرین بر سر قضیه خلافت با آنها درگیر شده و در این حین و بین شد آنچه نباید می شد .
در خود سقیفه هیچ توافقی مگر بین آن چند نفر مهاجری که آمده بودند صورت نگرفت اما سوال این است که آیا قضیه خلافت ابوبکر همانطور که خود خلیفه دوم بعدها آنرا مورد مذمت قرار داد یک امر تحمیلی بواسطه شرایط پیش آمده بود یا جریانی از پیش ترتیب داده شده ؟
هرچند پذیرش نظریه تحمیل هم دردی را دوا نمی کند و انحراف از مسیر ولایت الهی و قرآنی که سنت و اقوال صریح پیامبر صلی الله علیه و آله تعیین کننده آن بود را جبران نمی نماید .
موفق در پناه حق

[=&quot]حامد;81675]پیش فرض "[=&quot]جریان سقیفه" ترتیب یا تحمیل ؟
[=&quot]با سلام
[=&quot]قبل از هرچیز باید گفت در اینکه موضوع سقیفه، چه تحمیلی باشد و چه ترتیبی سرنوشت رهبری امت اسلامی را به انحراف کشاند، شکی نیست.
[=&quot]اگر خلیفه دوم گفته است جریان سقیفه و عهده داری خلافت از جانب ایشان امری تحمیلی بوده دروغی گزاف گفته است. رجوع به کتاب اسرار آل محمد از سلیم بن قیس هلالی متوفی سال 76 هجری به خوبی و آشکارا دروغ خلیفه دوم را بر ملا می سازد. از صفحه 497 ترجمه این کتاب تا صفحه 504 مربوط به سخنان اصحاب صحیفه ملعونه در هنگام مرگ. اصحاب صحیفه ملعونه همان 5 نفری هستند که در حجه الوداع دربین خود معاهده ای نوشتند و امضا کردند که اگر پیامبر کشته شد یا از دنیا رفت نگذارند خلافت به اهل بیتش برسد، این افراد عبارتند از: ابوبکر، عمر، معاذبن جبل، ابوعبیده جراح، سالم مولی ابی حذیفه.
[=&quot]این افراد هر یک در لحظات پایانی عمر خویش به این معاهده اقرار کرده و آنچه اطرافیان آنها در این باب شنیده اند بی یک حرف کم و بیش، با هم مطابقت داشته است.*

[=&quot]*. اسرار آل محمد، صص 507-497.

[=&quot]ادامه متن پیش:
[/]

[=&quot]بیعت اجباری امیر المؤمنین[/]
[=&quot]امام علی علیه السلام آنگاه که حاضر به بیعت با ابوبکر نشد، در خانه خود بود. عمر، ابوبکر را متقاعد کرد که به زور شمشیر از ایشان بیعت بگیرد؛ لذا افرادی را مأمور کرد تا وارد خانه حضرت علی علیه السلام شده و ایشان را دستگیر کنند. آنگاه که علی علیه السلام را دست بسته به مسجد آوردند، عمر بی ادبانه گفت: بیعت کن![/]
[=&quot] حضرت علی علیه السلام ابوبکر و اطرافیانش را مورد خطاب قرار داد که چه زود جای پیامبر را ظالمانه غصب کردید. به چه حقی مردم را به بیعت خویش دعوت می نمایید؟ آیا دیروز به امر خدا و پیامبر با من بیعت نکردید؟(یادآوری واقعه غدیر خم) عمر گفت: این اباطیل را رها کن و بیعت کن! امام(ع) فرمود اگر انجام ندهم شما چه خواهید کرد؟ گفتند: تو را با ذلت و خواری می­کشیم. فرمود: در این صورت بنده خدا و برادر پیامبرش را کشته اید! ابوبکر گفت: بنده خدا بودن درست است ولی به برادر پیامبر بودن اقرار نمی کنیم! فرمود: آیا انکار می­کنید که پیامبر(ص) بین خودش و من برادری قرار داد؟ گفتند: آری! و حضرت این مطلب را سه مرتبه برایشان تکرار کرد: آنگاه آنچه را درمورد او فرموده بود چیزی باقی نگذاشت و به حاضرین یادآور شد. مردم سخنان حضرت را با قسم به خدا تصدیق کردند.[/]
[=&quot] ابوبکر ترسید مردم علی علیه السلام را یاری کنند لذا پیش­دستی کرد و گفت: آنچه گفتی حق است که باگوش خود شنیده ایم و فهمیده ایم و قلب هایمان آن را در خود جای داده است، ولیکن بعد از آن من از پیامبر شنیدم که می­گفت:«ما اهل بیتی هستیم که خداوند ما را انتخاب کرده و ما را بزرگوار داشته و آخرت را برای ما بر دنیا ترجیح داده است. وخداوند برای ما اهل بیت نبوت و خلافت را جمع نخواهد کرد. سخن ابوبکر چیزی نبود جز جعل حدیث و نسبت دادن آن به پیامبر(ص).*
[/]

[=&quot]*.اسرار آل محمد، صص241-228.)[/]

ادامه متن پیش

افشای اسرار اصحاب صحیفه ملعونه*
علی علیه السلام به ابوبکر فرمود: آیا کسی از اصحاب پیامبر هست که با تو در این مطلب حضور داشته؟ عمر گفت: خلیفه پیامبر راست می­گوید، من هم از پیامبر شنیدم همان طور که ابوبکر گفت. ابوعبیده و سالم مولی ابی حذیفه و معاذبن جبل هم گفتند: راست می­گوید ما این مطلب را از پیامبر شنیدیم.
علی علیه السلام به آنان فرمود: وفا کردید به صحیفه ملعونه ای که در کعبه بر آن هم پیمان شدید که:« اگر خداوند محمد را بکشد یا بمیرد، امر خلافت را از ما اهل بیت بگیرید.»
ابوبکر گفت: از کجا این مطلب را دانستی؟ ما تو را از آن مطلع نکرده بودیم! حضرت فرمود: ای زبیر و تو ای سلمان و تو ای اباذر و تو ای مقداد، شما را به خدا و اسلام، می­پرسم آیا از پیامبر نشنیدید که در حضور شما می­فرمود:« فلانی و فلانی - تا آن که حضرت همین 5 نفر را نام برد- مابین خود نوشته ای نوشته اند و در آن هم ­پیمان شده اند و بر کاری که کرده اند قسم ها خورده اند که اگر من کشته شوم یا بمیرم...»؟ آنان گفتند: آری ما از پیامبر(ص) شنیدیم که این مطلب را به تو می­فرمود که «آنان برآنچه انجام دادند معاهده کرده و هم­پیمان شده اند و در بین خود قرردادی نوشته اند که اگر من کشته شدم یا مردم، برعلیه تو ای علی متحد شوند و این خلافت را از تو بگیرند». تو گفتی: پدر و مادرم فدات یا رسول الله، هرگاه چنین شد دستور می­دهی چه کنم؟ فرمود: اگر یارانی بر علیه آنان یافتی با آنان جهاد کن و اعلام جنگ نما، و اگر یارانی نیافتی بیعت کن و خون خود را حفظ نما.
علی علیه السلام (به ابوبکر) فرمود: به خدا قسم اگر آن چهل نفری که با من بیعت نمودند وفا می­کردند در راه خدا با شما جهاد می­کردم. ولی به خدا قسم بدانید که احدی از نسل شما به خلافت دست پیدا نخواهد کرد.
انصار با تدارک سقیفه قصد غصب ولایت و خلافت را داشتند که ناگاه غاصبانی دیگر بر آنها حاضر شده و اداره مجلس را به دست گرفته و باجعل حدیث، خلافت را مخصوص و در محدوده قریشیان دانستند. در حالی که خلافت و امامت تنها و تنها ویژه آل پیامبر و در محدوده بنی هاشم بود و بس!

*. تفصیل داستان صحیفه ملعونه در بحارالانوار، جلد 28، ص 111-96 به نقل از حذیفه نقل شده است.

حامد;81675 نوشت:
سلام
شاید عجیب باشد که بدانیم جریان شوم سقیفه را نه مهاجران بلکه انصار آغاز کردند

وقايع تاريخي خبر از احتمال کودتای دقیق و برنامه ریزی شده توسط عده ای از ياران رسول خدا، که با خبر دارشدن انصار از این کودتا، ایشان با حضور درسقیفه سعی بر پیش دستی بر کودتاگران داشتند اما با شرایط پیش آمده درسقیفه، اوضاع به ضرر انصار و به نفع کودتاگران به پایان رسید. آنان بر اوضاع مدينه واقف بودند ومي دانستند که بعضي ها چه در سر مي پرورانندلذا خواستند ابتکار عمل رابدست بگيرند. البته اين که بعدا بخواهند آن رابه صاحب اصليش بدهند قابل تامل وبررسي مي باشد

با سلام به دوستان در این زمینه در این تاپیک ها هم مباحثی مطرح شده است که حتما مفید خواهد بود:

موضوع:ماجرای سقیفه بنی ساعده از زبان اهل سنت.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=5288

موضوع: مشابهات ..و.. تفاوتهاي ....غدير ...و....سقيفه..
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3197

من مطالب و تاپيك هاي ضميمه شده رو مطالعه كردم اما يه كم ابهام داشت فقط چند تا سوال : در ماجراي سقيفه به جز عمر و ابوبكر و ابوعبيده كس ديگه اي هم حاضر شده بود يا نه؟ و سوال دوم :وقتي عمر ، ابوبكر را متقاعد كرد كه به زور شمشير از امام علي بيعت بگيرند و به خونه اي امام ريختند همون موقع بود كه ماجراي سقط حضرت محسن و جسارت به حضرت زهرا پيش اومد. يا نه؟ببخشيد براي يه پروژه عملي نياز به اطلاعاتي در اين مورد دارم *

سلام بزرگوار
در این باره قبلا در سایت سخن رفته است
کافی است که با این اسامی در سایت جستجو بفرمایید و یا موضوع را جستجو نمایید
با تشکر

با اجازه از جناب آقای کاوه در جواب دوست عزیزمان عرض می شود
درتاپیکهای زیر دریان باره بحث شئده است اگر باز سوالی بود در خدمتتان هستیم

http://www.askdin.com/thread4174.html
http://www.askdin.com/thread4646.html
http://www.askdin.com/thread12221-2.html
hhttp://www.askdin.com/thread12590-2.html
http://www.askdin.com/thread5284.html

سلام
در مورد سوال اول:
در سقیفه بسیاری از انصار جمع بودند، و عده ای از مهاجرین
جایی خوندم از افراد مشهورتر اینها در سقیفه حاضر بودند:
ابوبكر،عمر،ابو عبيده،عبد الرحمن بن عوف،سعد بن عباده،ثابت بن قيس،عثمان بن عفان،حارث بن هشام،حسان بن ثابت،بشر بن سعد،حباب بن منذر،مغيرة بن شعبه،اسيد بن خضير.
سوال دوم:
بله همون موقع بود ولی جریان خیلی طولانی تره.
شاید کتاب اسرار آل محمد(ص) به دردتون بخوره. وقایع بعد از رحلت رسول حق(ص) رو از زبان افراد مختلف نوشته. فکر کنم تو همین سایت برای دانلود باشه.

موضوع قفل شده است