"دین نصفه" تولی بدون تبری!!!! تبری در گفتگو

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
"دین نصفه" تولی بدون تبری!!!! تبری در گفتگو

سلام
بدون شک یکی از ارکان دیانت تبری از دشمنان خدا و حق و حقیقت است . این امر در قالب یکی از فروع دین اسلام به نام تبری بیان شده است .
نقش تبری در دیانت تا بدانجاست که در روایات دین داری بدون تبری بی فایده شمرده شده است .
قرآن هم می فرماید :
لاتجد قوما یومنون بالله والیوم الاخر یوادون من حادالله و رسوله و لو کانوا آبائهم و ابنائهم او اخوانهم او عشیرتهم اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه و یدخلهم جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها رضی الله عنهم و رضوا عنه اولئک حزب الله الا ان حزب الله هم المفلحون ( مجادله 22):Sham:
خلاصه معنای آیه اینستکه شما مومنانی نمی یابید که با دشمنان خدا و رسول دوستی کنند هرچند از اطرافیانشان باشند اینها مورد تاییدات الهی و حزب خدا هستند که رستگاران حقیقی اند .
این صریح و نص آیات الهی است که متاسفانه در فضای فرهنگی کشور ما مغفول مانده است . البته عجیب نیست وقتی ما در فضایی رشد می کنیم که عروسک بچه هایش باربی و بازی کودکانش تام و جری است . بین مومن و کافر تفاوتی نیست . بین موحد و مشرک فرقی نیست و از همان ابتدا نوجوانان را با عشق و علاقه قهرمانان رنگ به رنگ کافر و مشرک بزرگ می کنند . وقتی هم بزرگ شوند چه بسا آنان در نزدشان از هم کیشان خودشان عزیزتر باشند .
خدای متعال با همه رحمتش منتقم هم هست .
در دعای افتتاح ماه مبارک می خوانیم :
و ایقنت انک انت ارحم الراحمین فی موضع العفو والرحمه و اشد المعاقبین فی موضع النکال والنقمه
من یقین دارم که تو در موضع عفو و مهربانی ، مهربانترین مهربانانی و سخت ترین عقاب کننده در موضع انتقام و قهر
این صفات الهی وقتی در مومن واقعی تجلی می کند می شود :
محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم
محمد ص فرستاده خداست و کسانی که با اویند بر کفار خشن و سختگیر و بین خود مهربانند
امام صادق علیه السلام نیز فرمود :
هل الدین الا الحب والبغض
آیا دین چیزی جز حب و بغض است ؟
این تبری باعث می شود مومن روز بروز از فکر و عمل کفار و منافقین بیشتر فاصله بگیرد و در حقیقت از اسباب حرکت و تکامل اوست .
اما در مقام گفتگو نیز تبری ظهور می کند . تبری در گفتگو یعنی در عین رعایت همه اصول اخلاقی وقتی با لجاجت یا توهین و تمسخر کج اندیشان و مفسدان مواجه می شویم برخورد تند داشته باشیم .
این برخورد علاوه بر اینکه اقتضای ایمان است باعث حساب بردن طرف مقابل نیز می شود .
کسی نباید به بهانه هدایت دیگران به فردی اجازه دهد بارها و بارها به دین و مسلک اهل ایمان توهین کند . چراکه هدایت دست خداست و ما در امر هدایت دیگران نیز بنده وار عمل می کنیم و هر بنده ای به مولا و مکتبش تعصب دارد نه به نتیجه ای که از آن خبر ندارد . ما حق نداریم با اغماض بی مورد دین و مقدسات خود را بی ارزش جلوه دهیم .
حقیر بارها دیده ام بعضی دوستان بعد از مدتها بحث و گفتگو با افراد هتاک و لجوج باز هم از الفاظی همچون "فلانی عزیز" یا "دوست من" استفاده می کنند و هیچ نتیجه ای هم از این بیان مهرآمیز خود نمی گیرند جز جری تر شدن طرف مقابل . استعمال این الفاظ از ابتدا هم محل اشکال است . نهایت احترامی که می توان برای غیر مسلمان قائل بود استفاده از الفاظی مثل آقای محترم یا جناب آقای فلان است که صرفا احترام را می رساند .
اما کلمات محبت آمیز چه محملی دارد ؟
حیف که این آب از سرچشمه گل آلود است . :Ghamgin:
خدا عاقبت اهل ایمان را بخیر کند .
نظر دوستان مسموع است . بفرمایید هرچه نظرتان است . فقط لطفا نگویید نظر من این است . بگویید بر مبنای کدام دلیل عقلی و نقلی .
موفق در پناه حق:hamdel:

حامد;86845 نوشت:
این صریح و نص آیات الهی است که متاسفانه در فضای فرهنگی کشور ما مغفول مانده است . البته عجیب نیست وقتی ما در فضایی رشد می کنیم که عروسک بچه هایش باربی و بازی کودکانش تام و جری است . بین مومن و کافر تفاوتی نیست . بین موحد و مشرک فرقی نیست و از همان ابتدا نوجوانان را با عشق و علاقه قهرمانان رنگ به رنگ کافر و مشرک بزرگ می کنند . وقتی هم بزرگ شوند چه بسا آنان در نزدشان از هم کیشان خودشان عزیزتر باشند .

سلام علیک،
ببخشید من منظورتان را از این جملات نفهمدیم

alitadayon;88419 نوشت:
این تبری باعث می شود مومن روز بروز از فکر و عمل کفار و منافقین بیشتر فاصله بگیرد و در حقیقت از اسباب حرکت و تکامل اوست . اما در مقام گفتگو نیز تبری ظهور می کند . تبری در گفتگو یعنی در عین رعایت همه اصول اخلاقی وقتی با لجاجت یا توهین و تمسخر کج اندیشان و مفسدان مواجه می شویم برخورد تند داشته باشیم . این برخورد علاوه بر اینکه اقتضای ایمان است باعث حساب بردن طرف مقابل نیز می شود . کسی نباید به بهانه هدایت دیگران به فردی اجازه دهد بارها و بارها به دین و مسلک اهل ایمان توهین کند . چراکه هدایت دست خداست و ما در امر هدایت دیگران نیز بنده وار عمل می کنیم و هر بنده ای به مولا و مکتبش تعصب دارد نه به نتیجه ای که از آن خبر ندارد . ما حق نداریم با اغماض بی مورد دین و مقدسات خود را بی ارزش جلوه دهیم . حقیر بارها دیده ام بعضی دوستان بعد از مدتها بحث و گفتگو با افراد هتاک و لجوج باز هم از الفاظی همچون "فلانی عزیز" یا "دوست من" استفاده می کنند و هیچ نتیجه ای هم از این بیان مهرآمیز خود نمی گیرند جز جری تر شدن طرف مقابل . استعمال این الفاظ از ابتدا هم محل اشکال است . نهایت احترامی که می توان برای غیر مسلمان قائل بود استفاده از الفاظی مثل آقای محترم یا جناب آقای فلان است که صرفا احترام را می رساند . اما کلمات محبت آمیز چه محملی دارد ؟ حیف که این آب از سرچشمه گل آلود است .

با عرض سلام مجدد ای "دوست من"

سخنان شما دارای اشکالات اساسی است و نمی دانم این سخنان نظرات شخصی شماست و یا نقل قول از کسی فرموده اید؟
به هر حال در رد این سخنان به چند نکته اشاره می کنم :

- من متوجه نمی شوم شما در تعریف عملی تبری در گفتگو قید رعایت اصول اخلاقی را ذکر می فرمایید ولی در انتها از برخورد تند سخن می فرمایید.
از آنجایی که در بعضی موارد و برای بعضی از دوستان بحث های نقلی بهتر از عقلی جواب می دهند یک پرسش را مطرح می کنم :
آیا می توانید یک نمونه معتبر از 14 معصوم (ع) در مورد همین رفتار بیان کنید؟ البته واضح است که ائمه (ع) به اقتضای زمان زندگانی خود در برابر بسیاری از معاندین لجوج و مشرکین بی منطق قرار گرفته اند و کافی است در منابع به جستجوی این برخوردها بپردازید.

- همچنین بنده نمی توانم مفهوم اینکه موارد مذکور اقتضای ایمان استرا درک کنم. چگونه می توان با استناد به آیات مورد بحث، چنین نتیجه ای گرفت؟

- یک سوال دیگر : آیا هدف والای الهی ما حساب بردن دیگران از ماست؟

- روش برخورد با مسخره کنندگان و کسانی که با هوچی گری قصد جوسازی به نفع خود دارند کاملا مشخص است. با نگاه به همان منابعی که ان شاالله جستجومی فرمایید، همین مطلب مشخص می گردد.

- نتیجه بحث بعضی از دوستان تان با همان "دوست عزیز" "فلانی عزیز" مهم است یا هدف و نیت الهی. دوستان شما برای دل خود بحث می کنند یا می خواهند به وظیفه و حق خود در قبال اصلاح جامعه عمل کنند. اگر برای نتیجه می روند بدان ها بفرمایید که در میزان به دنبال اجر از جانب حق تعالی نباشند.

- منظور شما از غیر مسلمان همان مشرک و کافر است؟
به چه دستاویزی حداکثر احترام برای یک غیرمسلمان آن است که فرمودید؟ عقلی، شرعی، عرفی و یا ....

البته بنده جواب بعضی از سوال ها را می دانم و حاضرم متن آیت و روایاتی که مدنظرم هست را قرار دهم.
اگرچه باید گفت : چو دانی و پرسی سوالت خطاست ....
اما خواهش می کنم شما پاسخ دهید که از من عالم تر و در عقل و نقل از بنده قوی تر.

سلام
با تشکر از شما که این متن مهجور را احیا فرمودید

alitadayon;88430 نوشت:
من متوجه نمی شوم شما در تعریف عملی تبری در گفتگو قید رعایت اصول اخلاقی را ذکر می فرمایید ولی در انتها از برخورد تند سخن می فرمایید.

نمونه قرآنیش حضرت ابراهیم ع است که ابتدا با مهربانی با عمویش ( که اورا پدر می نامید ) سخن گفت اما وقتی دید سخنانش بر او اثر نمی گذارد از او تبری جست .
آغاز سخن با رعایت اصول اخلاقی منافاتی با با برخورد تند در جایی که سخنان به وادی بی خردی و بی منطقی کشیده می شود ندارد . آنجا شما می توانید تبری خود را اعلام کنید که این اعلام تبری خالی از تندی نخواهد بود .
alitadayon;88430 نوشت:
آیا می توانید یک نمونه معتبر از 14 معصوم (ع) در مورد همین رفتار بیان کنید؟ البته واضح است که ائمه (ع) به اقتضای زمان زندگانی خود در برابر بسیاری از معاندین لجوج و مشرکین بی منطق قرار گرفته اند و کافی است در منابع به جستجوی این برخوردها بپردازید.

نمونه اش را در جریان مباهله پیامبرص مشاهده می کنید . حضرت پس ازآوردن دلایل محکم و رد ادله پوشالی مسیحیان به امر الهی ایشان را به مباهله ( نفرین طرفینی ) دعوت کرد . دعوت به مباهله یک برخورد تند با کسی است که برهان ناپذیر است .
و اما وجود مقدس معصومین علیهم السلام بواسطه جلالت معنوی که داشته اند هیچگاه کسی جرات جسارت به ایشان در مناظرات را نمی کرده است در حالیکه این موضوع در مباحثات ما منتفی است و افراد به سادگی با الفاظ توهین آمیز عقاید و ارزشهای مارا مورد اهانت قرار می دهند و قاعده : فاعتدوا علیهم بمثل مااعتدی علیکم در اینجا قابل انجام است .

alitadayon;88430 نوشت:
همچنین بنده نمی توانم مفهوم اینکه موارد مذکور اقتضای ایمان استرا درک کنم. چگونه می توان با استناد به آیات مورد بحث، چنین نتیجه ای گرفت؟

ایمان یعنی باور قلبی . قرآن هم مومنان را به این وصف به ما معرفی کرد که دشمنان خدا و رسول را دوست ندارند . نتیجه این دو مطلب آنستکه در گفتگو با دشمنان خدا و رسول از هر نوع محبت ورزی بی مورد بپرهیزیم تا بدانها میل نکرده باشیم . ما چطور می توانیم در گفتگوی با کافران و مشرکان به گونه ای رفتار کنیم که با یک مومن موحد رفتار می نماییم ؟؟
alitadayon;88430 نوشت:
یک سوال دیگر : آیا هدف والای الهی ما حساب بردن دیگران از ماست؟

حساب بردن دیگران از ما یک طرح حکیمانه است مگر خداوند نفرمود : و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه .... ترهبون به عدوالله
همه زحمات در کسب آمادگیهای نظامی برای ترهبون است یعنی برای رعب و وحشت کفار از ما
در گفتار هم همین را باید مشاهده کنند قرآن به پیامبر ص می فرماید : ولیجدوا فیکم غلظه . کفار و مشرکین باید در شما خشونت و غلظت ببینند تا بترسند و به خود جرات ندهند .

alitadayon;88430 نوشت:
به چه دستاویزی حداکثر احترام برای یک غیرمسلمان آن است که فرمودید؟ عقلی، شرعی، عرفی و یا ....

بنابر نظر عرف به همین اندازه ، احترام لازم در گفتگو محقق می شود لذا دلیلی بر استعمال الفاظ محبت آمیز که خلاف تبری است وجود ندارد .
موفق باشید

سلام علیکم،

از این که وقت پر ارزش خود را برای پاسخ دهی صرف کردید بسیار متشکرم

حامد;88503 نوشت:
نمونه قرآنیش حضرت ابراهیم ع است که ابتدا با مهربانی با عمویش ( که اورا پدر می نامید ) سخن گفت اما وقتی دید سخنانش بر او اثر نمی گذارد از او تبری جست . آغاز سخن با رعایت اصول اخلاقی منافاتی با با برخورد تند در جایی که سخنان به وادی بی خردی و بی منطقی کشیده می شود ندارد . آنجا شما می توانید تبری خود را اعلام کنید که این اعلام تبری خالی از تندی نخواهد بود .

به نظر بنده سو تفاهمی که وجود دارد مساله "تندی" است. اگر شما می فرمایید که تندی یعنی صراحت در لفظ و سخن، بله این منافاتی با اخلاق و اصول اخلاقی ندارد. اما اگر منظور از تندی خروج از مرز ادب و یا سخن گفتن تحقیر آمیز باشد این مساله نه تنها جایگاهی ندارد بلکه بر خلاف اصول قرآن و سنت است. این همان روش فرعون در بحث است که با تحقیر حضرت موسی می گوید : "و ما رب العالمين" گویی اصلا نمی داند حضرت موسی در چه مورد سخن می گوید. اما روش توحیدی آن بدین صورت است که وقتى آزرحضرت ابراهیم (ع)را از خود راند و گفت سنگسارت مى كنم آن حضرت در پاسخش گفت "سلام عليك ساستغفر لك ربى انه كان بى حفيا" زیرا در دين او از اينكه مسلمانان بر خدايان مشركين ناسزا بگويند، نهى شده ، تا آنان نيز مسلمانان و خداى آنها را سب نكنند. و فرموده "و لا تسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم"
یا اینکه مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود که به خانه ی امام باقر علیه السلام بسیار می آمد و به امام می گفت: « ... در روی زمین بغض و کینه ی کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم . و عقیده ام آن است که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با تو است! اگر به خانه ات رفت و آمد دارم ، بدان جهت است که تو مردی سخنور ، ادیب و خوش بیان هستی.»درعین حال امام باقر علیه السّلام با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت .........
امالی شیخ طوسی، ص 261.
و چه بسا همین رفتار امام باقر که مدارا (نه پیروی و دوستی و امتزاج) با آن مرد بود باعث شد آن فرد عاقبت به خیر از این دنیا برود (ادامه روایت)

اما برای اینکه مساله تبری به خوبی مخشص شود و اصلا هدف و فلسفه آن و روش نظری و عملی آن تبیین شود ان شاالله در پست (ها) آینده بدان مطالب به صورت کلی و جامع اشاره می کنم تا مساله به خوبی روشن شود.

اگر مایل باشید فعلا درباره همین پست آخر بحث شود
و ان شاالله در مورد مباهله و ... به ترتیب جلو برویم.
با تشکر

...

alitadayon;89090 نوشت:
به نظر بنده سو تفاهمی که وجود دارد مساله "تندی" است. اگر شما می فرمایید که تندی یعنی صراحت در لفظ و سخن، بله این منافاتی با اخلاق و اصول اخلاقی ندارد. اما اگر منظور از تندی خروج از مرز ادب و یا سخن گفتن تحقیر آمیز باشد این مساله نه تنها جایگاهی ندارد بلکه بر خلاف اصول قرآن و سنت است.

سلام
و با تشکر از شما
قاعدتا صدر و ذیل کلام عاقل بی حساب نیست و هر حرف او تفسیر و تبیین حرف دیگر است . وقتی می گوییم رعایت اصول اخلاقی به خودی خود معنای تندی مشخص می شود .
دشنام در مذهب و مرام اهل دین و ادب نیست .
در مورد حضرت ابراهیم ع هم ، آخرین موضعش این بود : فلما تبین انه عدو لله تبرا منه
حداقل این تبری گفتن کلمه : انی برآء منک می تواند باشد که خالی از تندی نیست
موفق در پناه حق

سلام علیک،

خوب الحمدلله در این بعد قضیه اختلاف نظری نیست
اما هنوز مشکل در مورد نوع برخورد حل نشده است
آیا ما مجاز به استفاده کلمات محبت گونه هستیم یا خیر؟ معنی مدارا چسیت؟ البته اگر دوستان متن عربی را نیز پیدا کنند متشکرم می شوم.
در این زمینه حدیث بالا ذکر شد که باید در مورد آن بحث شود

- من در پست قبلی فراموش کردم که بگویم البته بنده هیچ گونه اجازه نقل حدیث ندارم و صحت حدیث مذکور را نیز لزوما تایید نمی کنم و این به عهده دوستان است و بنده فقط به خاط اینکه مورد تایید شیخ طوسی (ره) است نقل کرده ام.

alitadayon;89570 نوشت:
آیا ما مجاز به استفاده کلمات محبت گونه هستیم یا خیر؟ معنی مدارا چسیت؟ البته اگر دوستان متن عربی را نیز پیدا کنند متشکرم می شوم. در این زمینه حدیث بالا ذکر شد که باید در مورد آن بحث شود

سلام
اگر جای بحث معلوم شود بهتر است
1- با یک غیر مسلمان مواجه می شویم و با او سخن می گوییم و ... مثل مسلمانی که در میان غیر مسلمانان زندگی می کند . او در این محل مبلغ اسلام است و اخلاق الهی او عامل ترغیب دیگران . حتی برخوردهای مهربانانه هم بلا اشکال به نظر می رسد چه اینکه محبت تور شکار است
2- با یک غیر مسلمان مناظره دینی می کنیم . خوب مسلم است که رعایت اصول اخلاقی از طرف ما اولاتر است . این تا وقتی است که طرف مقابل رعایت ادب و احترام را می کند . ما هم بر مدار ادب و احترام پیش می رویم .
در چنین مناظره ای بکار بردن کلمات محبت آمیز جایی ندارد یعنی عموما در مباحث علمی و نظری به احترام اکتفا می شود .
3- با یک غیر مسلمان مناظره می کنی و با دلیل و برهان و احترام با او هم سخن می شوی . اما او براهین را نمی پذیرد و راه بی حرمتی را باز می کند و شروع و به توهین و تمسخر و انکار می کند .
همین جا جای بحث ماست .
اینجا محل ظهور تبری است . این مورد مصداق اعتدای بمثل است . اگر او با تکیه بر عقاید دینی اش تورا بد می خواند تو هم بد بخوان . در این مورد حتی بکار بردن کلمات احترام آمیز عقلا جایی ندارد
هرچند توصیه می شود وقتی بحث به این خطوط قرمز رسید ادامه نیابد اما وقتی طرف مقابل امکان ادامه جسارتها را داشته باشد ( مثل اینجا که افراد می توانند پستهای جدید بزنند ) دلیلی ندارد ما هیچ چیزی نگوییم و آنها را به آنچه که خدا در کتابش ایشان را مخاطب ساخته نسازیم .
موفق در پناه حق

سلام علیک،

حامد;89583 نوشت:
اینجا محل ظهور تبری است . این مورد مصداق اعتدای بمثل است . اگر او با تکیه بر عقاید دینی اش تورا بد می خواند تو هم بد بخوان . در این مورد حتی بکار بردن کلمات احترام آمیز عقلا جایی ندارد

لطفا در این زمینه با استدلال پاسخ دهید یا حداقل می توانید یک نمونه این اعتدای به مثل را معرفی کنید؟

alitadayon;89596 نوشت:
لطفا در این زمینه با استدلال پاسخ دهید یا حداقل می توانید یک نمونه این اعتدای به مثل را معرفی کنید؟

سلام اخوی
عرض شد که مورد قرآنیش تبری حضرت ابراهیم از عمویش آزر است : فلما تبین انه عدو لله تبرا منه . وقتی برای او آشکار شد که او دشمن خداست از او تبری جست .
دیگر اینکه قرآن به ما فرمود : ولیجدوا فیکم غلظه : باید که در شما غلظت بیابند . که می تواند محل بحث ما از موارد لزوم غلظت باشد .
البته حقیر سری به مشخصات شما زدم و دیدم شما یک دوست مسیحی دارید .
گاهی اوقات قول و فعل انسان موجب شبهه برای خودش می شود .
البته اگر من هم مسیحی صادقی می یافتم برای جلبش به او نزدیک می شدم چون سرمایه صدق سرمایه عظیمی برای لیاقت هدایت است اما فعلا که نیافته ام .
موفق در پناه حق

سلام علیکم،

حامد;89597 نوشت:
عرض شد که مورد قرآنیش تبری حضرت ابراهیم از عمویش آزر است : فلما تبین انه عدو لله تبرا منه . وقتی برای او آشکار شد که او دشمن خداست از او تبری جست .

البته بحث در کیفیت تبری است و مثال مذکور که قبلا هم ذکر شد همین است که بنده معتقدم این تبری تنها صراحت در لفظ و عدم امتزاج با آنهاست. در ضمن قید "دشمن خدا" نیز بسیار مهم است

حامد;89597 نوشت:
دیگر اینکه قرآن به ما فرمود : ولیجدوا فیکم غلظه : باید که در شما غلظت بیابند . که می تواند محل بحث ما از موارد لزوم غلظت باشد .

البته باید دقت کرد که آیات خدا را به درستی و در محل مناسب استفاده کرد.
این آیه کاملا در زمره آیات جهاد است و همچنین در مورد لفظ "کافر" که در ابتدا آیه است نیز باید توجه و دقت داشت که آیا منظور از کافر در این جا همه کفار اعم از حربی و غیرحربی را شامل می شود یا خیر.

برای روشن تر شدن موضوع پیرامون این آیه داریم :

يا ايها الذين آمنوا قاتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا ان الله مع المتقين (123 توبه)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد با آن كسانى كه از كفار مجاور شمايند كارزار كنيد، و بايد در شما خشونتى ببينند، و بدانيد كه خدا يار پرهيزكاران است

در اين آيه شريفه دستور جهاد عمومى داده شده تا از هر طرف در دنيا، اسلام گسترش يابد، چون وقتى مى فرمايد:
"هر طائفه از مؤ منين بايد با كفار هم جوار خود كارزار كنند معنايش همان گسترش دادن اسلام و برقرار كردن سلطنت اسلام است بر دنيا"
معناى "غلظة" در جمله "و ليجدوا فيكم غلظة" شدت و سرسختى نشان دادن بخاطر خداست، و معنايش اين نيست كه با كفار خشونت و سنگدلى و بد اخلاقى و قساوت قلب و جفا و بى مهرى نشان دهيد، زيرا اين معنا با هيچ يك از اصول دين اسلام سازگار نيست، و معارف اسلامى همه آن را مذمت و تقبيح كرده اند، و آيات مربوط به جهاد هم از هر تعدى و ظلم و جفائى نهى كرده است.

حال باید دقت کرد که در مورد کیفیت تبری باید از آیات مربوط به خود استفاده نمود

سلام

alitadayon;89613 نوشت:
این آیه کاملا در زمره آیات جهاد است و همچنین در مورد لفظ "کافر" که در ابتدا آیه است نیز باید توجه و دقت داشت که آیا منظور از کافر در این جا همه کفار اعم از حربی و غیرحربی را شامل می شود یا خیر.

اسلام برای مولفه قلوبهم از کفار و مشرکین تعیین زکات فرمود . حقیر از جایگاهها بی خبر نیستم . بنده محل بحث را مشخص کردم . غلظت در محل بحث مصداق روشنی است اگر انسان شبهه اولیه نداشته باشد .
و اما قضیه جهاد :
مسلین بنابر فرمان قرآن مامور به از بین بردن کافران هستند مگر اینکه به دین حق گردن نهند . اما این حکم کلی به حسب شرایط تعطیل یا احیاء می شود چه اینکه قدرت و مصلحت دین از عوامل دخیل در احکامند . لذا ما به حسب ذات ماموریتهایمان با کفار دوستی نداریم و یکی از موارد ظهور آن محل بحث ماست که باز مراجعه می فرمایید و دقت می کنید .

alitadayon;89616 نوشت:
معناى "غلظة" در جمله "و ليجدوا فيكم غلظة" شدت و سرسختى نشان دادن بخاطر خداست، و معنايش اين نيست كه با كفار خشونت و سنگدلى و بد اخلاقى و قساوت قلب و جفا و بى مهرى نشان دهيد، زيرا اين معنا با هيچ يك از اصول دين اسلام سازگار نيست، و معارف اسلامى همه آن را مذمت و تقبيح كرده اند، و آيات مربوط به جهاد هم از هر تعدى و ظلم و جفائى نهى كرده است.

کسی به انگیزه خشونت و سخت گیری توجهی ندارد مگر فرد مسلمان که بدنبال تقرب الهی است . از نظر دشمن خشونت خشونت است به هر انگیزه ای که باشد .
اما بی مهری ، وقتی شما زدید پدر و برادر و حتی زنانی که با سلاح جنگی جلو شما ایستاده اند کشتید چه مهری ؟ چه عطوفتی ؟ ظاهرا شما باطن کار را با ظاهر آن خلط فرموده اید .
و ظاهرا شما اساسا تبری یعنی دشمنی با دشمنان خدا را فراموش کرده اید . دشمن خدا کیست ؟ کافری که خدا را انکار می کند یا مشرکی که برایش شریک قائل است دشمن خدا نیست .
ظاهرا تحت تاثیر حرفهای خواب کننده بعضی مغرضان قرار گرفته اید که می خواهند با این افکار مسلمین را در عرصه احساسات تحت تاثیر قرار داده تا برداشت عاطفی از همه چیز بکنند حتی فرمان دشمنی با دشمنان خدا .
بحث تعدی هم خارج از مطلوب ماست چون ما از اعتدای به مثل سخن گفتیم نه تعدی و تجاوز به بیشتر از تعدی و تجاوز دشمن .
با این تفکرات شما باید سلاحها را کنار گذاشت و منتظر غلبه فکری ، فرهنگی و در نهایت نظامی کفار و مشرکین بود .
موفق در دقت

alitadayon;89613 نوشت:
سلام علیکم،

البته بحث در کیفیت تبری است و مثال مذکور که قبلا هم ذکر شد همین است که بنده معتقدم این تبری تنها صراحت در لفظ و عدم امتزاج با آنهاست. در ضمن قید "دشمن خدا" نیز بسیار مهم است

alitadayon;89613 نوشت:

البته باید دقت کرد که آیات خدا را به درستی و در محل مناسب استفاده کرد.
این آیه کاملا در زمره آیات جهاد است و همچنین در مورد لفظ "کافر" که در ابتدا آیه است نیز باید توجه و دقت داشت که آیا منظور از کافر در این جا همه کفار اعم از حربی و غیرحربی را شامل می شود یا خیر.

برای روشن تر شدن موضوع پیرامون این آیه داریم :


با سلام و تشکر:Gol:

تبری به معنای بیزاری جستن و پشت کردن در آیات قرآن تنها در بارۀ کفار حربی بیان نگردیده چنانکه در آیه شریفه 51 سوره مائده در باره تبری از یهود و نصارا چنین می فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولّهم منکم فانّه منهم انّ اللّه لایهدی القوم الظالمین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید، آن ها اولیای یکدیگرند و کسانی که از ما با آنان دوستی کند از آن ها هستند، خدای سبحان جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند.»

موفق باشید ...:Gol:

سلام علیک،
با سپاس از همه دوستان عزیز که مشارکت در بحث دارند.

صدیق;90881 نوشت:
مسلین بنابر فرمان قرآن مامور به از بین بردن کافران هستند مگر اینکه به دین حق گردن نهند .

اول از همه باید گفت که باز این مطالب در چهارچوب اصلی تاپیک نیست و همانطور که گفته شد در حوزه جهاد است اما
من بار دیگر نیز بحث خود را مطرح می کنم :
اگرمنظور از فرمان قرآن آیه فوق است باید مشخص شود که منظور از کافر در آیه چیست چه اینکه در بسیاری از آیات قرآن لفظ کافر و کفار برده شده است اما حکم شرعی و حتی تفسیر آیه مربوطه این لفظ را مترادف تمامی کفار به اصطلاح فقهی یا تفسیری نمی داند. لذا بنده بر این امر اصرار فراوان دارم که با توجه به معلومات نقلی و عقلی برداشت های خود را از آیات مطرح نماییم. کمااینکه از آیه جهاد برای بحث تبری استفاده می شود که اگرچه بی ارتباط نیستند اما دو مقوله مجزا می باشند.

صدیق;90881 نوشت:
این حکم کلی به حسب شرایط تعطیل یا احیاء می شود چه اینکه قدرت و مصلحت دین از عوامل دخیل در احکامند .

این مطلب را که نتیجه گزاره قبلی (که بنده نسبت به آن معترض بودم) است و باز خود جای بحث و استدلال دارد.
و البته در حوزه این بحث نیست.

حامد;90814 نوشت:
ما به حسب ذات ماموریت هایمان با کفار دوستی نداریم و یکی از موارد ظهور آن محل بحث ماست که باز مراجعه می فرمایید و دقت می کنید .

اگر قرار است ذات ماموریت ما را خدا مشخص کند لذا باید در مسیر فرمان او پیش رویم. اینکه با کفار دوستی نداریم با اینکه نحوه برخورد به چه صورت باشد دو حیثیت متفاوت است. اگر قرآن ما را به عدم دوستی فرا می خواند یعنی اینکه آن گونه که با مومنین برخورد داریم با آن ها برخورد نداشته باشیم. آن گونه که امتزاج با مسلمین داریم با آن ها ممتزج نشویم. این به غیر از این است که با کفار (که البته باید کیفیت کفر و نوع آن مشخص گردد) رابطه ای خشن و یا غیراخلاقی داشته باشیم و یا اینکه استفاده از کلمات محترمانه و حتی محبت آمیز را مترادف محبت و مودت نسبت به آنان قرار دهیم. وگرنه در سیره ائمه هدی (ع) و حداقل در مورد مشخص امام باقر (ع) در بالا باید استثنا قائل شد!

alitadayon;91302 نوشت:
کسی به انگیزه خشونت و سخت گیری توجهی ندارد مگر فرد مسلمان که بدنبال تقرب الهی است . از نظر دشمن خشونت خشونت است به هر انگیزه ای که باشد . اما بی مهری ، وقتی شما زدید پدر و برادر و حتی زنانی که با سلاح جنگی جلو شما ایستاده اند کشتید چه مهری ؟ چه عطوفتی ؟ ظاهرا شما باطن کار را با ظاهر آن خلط فرموده اید

توجه شما را به یک نکته جلب می کنم. اسیرهایی که مصداق عینی کفار حربی بودند در زمان پیامبر (ص) و صدراسلام چه رفتاری با آن ها می شد؟ البته بنده قصد ندارم که با استفاده از این مساله اثبات کنم که غلظت به معنای آن چیزی است که گفته ام. بلکه می خواهم بگویم آن چه شما می فرمایید منطبق بر واقعیت نمی تواند باشد.
در ضمن این بحث در مورد موضوع تبری نیست و مجددا نیز می گویم که در مسائل جهاد بحث می گردد و ادامه آن هیچ کمکی به پیشرفت بحث نمی کند و اگر بنده نیز در مورد معنی آیه اشاره ای داشتم فقط برای این بود که مشخص گردد این آیه مرتبط با اصل بحث نیست.
البته این نوشتار و بحث در مورد این آیه که در مورد "جهاد" است از ینده نیست و مربوط به یک تفسیر است که منبع آن را ننوشتم تا اینکه گزاره ها تحت تاثیر "من قال" قرار نگیرند (نقض حقوق آثار). البته مشخص است که بنده این قول ر از آن جهت که به نظر بنده منطقی و عقلانی بود درج کردم و نه اینکه نویسنده آن یکی از مفسرین بزرگ قرآن کریم می باشند.

alitadayon;91305 نوشت:
و ظاهرا شما اساسا تبری یعنی دشمنی با دشمنان خدا را فراموش کرده اید . دشمن خدا کیست ؟ کافری که خدا را انکار می کند یا مشرکی که برایش شریک قائل است دشمن خدا نیست .

مجددا نیز می گویم که اولا باید مشخص گردد که تبری چیست؟ دشمن خدا کیست؟ و نحوه برخورد با آن ها در چه محدوده ای می تواند خداپسند باشد؟
وگرنه بنده و همگان می دانند که عقل و منطق می گوید که باید رفتار انسان نسبت به افرادی که اصولشان از پایه با شما فرق دارد و حتی متضاد با اصول شماست باید با کسانی که یک اصول یکسان دارند یکسان نباشد.
اما کیفیت این تفاوت مهم است که بنده نسبت بدان معترض می باشو

alitadayon;91306 نوشت:
بحث تعدی هم خارج از مطلوب ماست چون ما از اعتدای به مثل سخن گفتیم نه تعدی و تجاوز به بیشتر از تعدی و تجاوز دشمن . با این تفکرات شما باید سلاحها را کنار گذاشت و منتظر غلبه فکری ، فرهنگی و در نهایت نظامی کفار و مشرکین بود .

بار دیگر بحث اسارت کفار را مطرح می کنم. اگرچه مربوط به بحث نیست.
اگر دشمنن اسیران ما را شکنجه نمودند، مسلمین نیز حق خواهند داشت که اسیران را شکنجه کنند.
اعتدای به مثل بحث گسترده، مهم و پیچیده ای است و بار دیگر نیز می گویم که در حوزه بحث تبری نیست و صرف اینکه یک اصل قرآنی را بدون دلیل (بدون سند و استدلال و به صرف نظر شخصی) وارد این بحث می فرمایید نمی تواند به این بحث کمک کند

با سلام خدمت دوستان عزیز
از همه کسانی که در بحث سهیم هستند تشکر می کنم

صدیق;90881 نوشت:
تبری به معنای بیزاری جستن و پشت کردن در آیات قرآن تنها در بارۀ کفار حربی بیان نگردیده چنانکه در آیه شریفه 51 سوره مائده در باره تبری از یهود و نصارا چنین می فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولّهم منکم فانّه منهم انّ اللّه لایهدی القوم الظالمین؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، یهود و نصاری را دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید، آن ها اولیای یکدیگرند و کسانی که از ما با آنان دوستی کند از آن ها هستند، خدای سبحان جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند.»

حرف بنده نیز همین است.
اگر قرار است در حوزه تبری بحث شود باید آیاتی این چنین آورده شود.
لذا بنده آمادگی دارم در همین حوزه تبری اثبات نمایم که تبری و بیزاری به غیر از مسائلی چون جهاد، تحریم و ... است و
کیفیت تبری آنی نیست که قبلا اشاره شد.

alitadayon;91310 نوشت:
لذا بنده آمادگی دارم در همین حوزه تبری اثبات نمایم که تبری و بیزاری به غیر از مسائلی چون جهاد، تحریم و ... است و کیفیت تبری آنی نیست که قبلا اشاره شد.

سلام
ما منتظر بحث شریف شما هستیم .
موفق در پناه حق

سلام علیک،

به یاری خدا ان شاالله پس از مسافرت که حدودا 1 فروردین بر می گردم.

سلام علیکم جمیعا

علی تدین عزیز

موضوع برایت از همه یهود و نصارا را قرآننفرموده . منظور قرآن مشرکین این دو قومند که خود را پیروان ادیان ابراهیمی معرفی میکنند ولی در حقیقت تولای شیطان را در خفی پذیرفته اند.

تبری از مشرکین و کفار از قوم یهود و نصاری موضوع بحث ایات الهی است.

البته الان خیلی بیشترند کسانیکه خود را مسلمان مینامند ولی عملا در جهت شرک قدم بر میدارند

پس اینها هم تفاوتی با مشرکین قوم یهود و نصارا ندارند با این تفاوت که متاسفانه قرآن هم دستشان میگیرند و سعی در تحریف مفاهیم و آیات و احادیث دارد.

موضوع بحث تولی و تبری بود. تولای بدون تبری معنا ندارد که هیچ
هرکسی تبری را رد میکند ( مانند مریدان عرفان حلقه ) بدون شک یک مشرک در لباس دین است یا یک نادان خام.

یاحق

سلام علیک
از اینکه بدقولی کردم عذرخواهی می کنم.
تازه از مسافرت آمدم.
ادامه بحث ان شاالله به زودی

موضوع قفل شده است