پاسخ به یک شبهه در خصوص خواص سنگ ها
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
بنده تاپیکی ایجاد کرده بودم با عنوان خواص سنگها که متاسفانه به خاطر برخی مسائل حاشیه ای قفل شد
لیکن انجا شبهه ای مطرح شد که بنده اینجا پاسخ می دهم
اگر سنگی خواص و شرف دارد این صرفا به خاطر اعتباری است که رب جلیل عنایت فرموده
اگر ثواب نماز با عقیق چند برابر می شود اگر فیروزه جاذب رزق است اگر نوشتن برخی ایات و اوراد بر روی نگین ها باعث بروز اثاری خارق العاده می شود این به دلیل شرفی است که خدای یکتا برای انها قرار داده و بهانه ای است برای بخشایش بندگان و مضاعف نمودن اعمال نیکشان و لطف به انها
اهل بیت علیهما السلام اگر مقام و شرفی دارند به واسطه رب جلیل است که انها را به سر خود مفتخر و 72 حرف از 73 حرف اسم اعظم به انها اموخته و انان را ایینه تمام نمای خود فرموده است
پس همانطور که بنده در ان تاپیک در امپلی فایر 10000 وات :Moteajeb!: فریاد زدم به شرطها و شروطها این یعنی نگین با یک تکه سنگ بی خاصیت هیچ فری نمی کند وقتی که صاحب ان از اصل غافل باشد و برای نگین قدرتی مستقل تصور کند
ادامه دارد
در رابطه با خدام موکل بر نگینها و ایات و اذکار بنده قصد ندارم وارد بحثی بشوم که از سوی برخی به حاشیه برود
ولی در کلام بسیار مختصر تمامی کلمات و ایات قران دارای موکلان در رده های مختلف هستند که در نهایت همه انها تحت فرمان یکی از ملائک مقربند و اینها جزئی از عالم غیب هستند که وقتی حرف از ان زده می شود به شرک و کفر متهم می شویم
و زمین تا آسمان فرق است میان کسانی که خود را در اختیار جنیان قرار می دهند تا انان که با خدام پاک و مطهر رابطه دوستی برقرار می کنند به واسطه تزکیه نفس و ازاد شدن از عالم ماده
و اگر حرف از عقد میان صاحب نگین و خادم نگین است این به معنای دوستی و رابطه نزدیک است عین دوستیهای این دنیا که دوست به کمک دوست می شتابد و این محقق نمی گردد مگر با پاکی صاحب نگین هم از لحاظ ظاهر و هم از لحاظ باطن
و ذره ای قدرت تصور شدن برای خدام به صورت مستقل عین شرک و کفر است که همه اینها تحت قدرت الهیه است و لا غیر و این اسباب فقط راههائی هستند که یکتای رحیم به لطفش برای ما قرار داده است تا راحت تر به مقصد برسیم
ادامه دارد
و زمین تا آسمان فرق است میان کسانی که خود را در اختیار جنیان قرار می دهند تا انان که با خدام پاک و مطهر رابطه دوستی برقرار می کنند به واسطه تزکیه نفس و ازاد شدن از عالم ماده
با سلام
جناب فقیر از اینکه بنده و دوستان را با الفاظی مورد خطاب قرار دادید که دور از احترام دینی میباشد تشکر!
اما بنده نکاتی را در کل یاد آور میشوم باشد که همگی هدایت شویم!!
اینجا کسی با کسی غرضی ندارد برادر!ما اینجا جمع شدیم که بتوانیم در کنار یک دیگر خدمتی در راه هرچه بیشتر مذهب حقه شیعه به اهل علم کنیم !:Sham:
و سخنانمان منافاتی با آنها نداشته باشد!
اگر انسان سالك صراط مستقيم را بشناسد و در آن حركت كند و در حركتش سرعت بگيرد«و سارعوا الى مغفرةٍ من ربكم»1
و پس از اين سرعت، از ديگران سبقت بگيرد «فاستبقوا الخيرات»2
و پس از سرعت و سبقت، امام و پيشوا و نمونه و الگوى متقين گردد «واجعلنا للمتقين إماماً»3
در اين مرحله از تكامل كه انسان سالك صالح به خلوص بار يافت و مخلص (بفتح) شد ديگر شيطان به او دسترسى ندارد. :Sham:
صراط مستقيم راهى صعودى و به سمت بالاست و شيطان از پايان به آن دسترسى ندارد؛ خود نيز به عجزش اعتراف كرده كه: «قال فبعزتك لاغوينّهم أجمعين * الاّ عبادك منهم المخلصين»4
قسم به عزت تو كه همه آنها را گمراه مىكنم جز بندگان مخلص تو را؛ من به كسانى كه تو براى خودت انتخاب كردهاى دسترسى ندارم.:Sham: بنابراين، قدر و اندازه و هندسه شيطنت هم در نظام هستى محدود است. شيطان حد و مرزى دارد و بالاتر از آن حد جايى براى وسوسهاش وجود ندارد.
در مقام شهود مخلص جايى براى وسوسه نيست ؛ زيرا شك و وسوسه در جايى اثر دارد كه حق و باطلى در كار باشد و آنجا كه حق محض است و باطلى وجود ندارد، شيطان هم وسوسهاى ندارد و خود او نيز در آن مرحله نمىتواند باشد.
مثلاً اگر كسى در اطاق تاريكى بود كه هيچ نورى به او نمىرسيد و پس از گذشت مدتى ندانست كه روز است يا شب، اگر نورى از جايى به آنجا بتابد، اين جاى شك در اين مطلب است كه آيا اين نور طبيعى خورشيد است يا نور صنعى برق؟
آيا اكنون روز است يا شب؟
ولى اگر با چشم خود خورشيد را ديد كه در وسط آسمان است،وكسى به او گفت كه اكنون شب است، باور نمىكند و هيچ انسان عاقلى هم با قصد جدى چنين چيزى را نمىگويد چون نتيجهاى جز بطلان تشكيك وى ندارد.:Sham:
در مرتبهاى كه بطلان وجود ندارد، مجالى براى وسوسه و تشكيك شيطان نيست، لذا مخلصين كه واصل به مقام حق و مرتبه صدق و سدادند از گزند اغواى شيطان مصونند.:Sham:
1-سوره آل عمران، آيه.133
2-سوره بقره، آيه 148
3-سوره فرقان، آيه 74
4-سوره ص، آيات82 و 83
و اگر حرف از عقد میان صاحب نگین و خادم نگین است این به معنای دوستی و رابطه نزدیک است عین دوستیهای این دنیا که دوست به کمک دوست می شتابد و این محقق نمی گردد مگر با پاکی صاحب نگین هم از لحاظ ظاهر و هم از لحاظ باطن
و ذره ای قدرت تصور شدن برای خدام به صورت مستقل عین شرک و کفر است که همه اینها تحت قدرت الهیه است و لا غیر و این اسباب فقط راههائی هستند که یکتای رحیم به لطفش برای ما قرار داده است تا راحت تر به مقصد برسیمادامه دارد
همان گونه كه اميرالمؤمنين (سلام اللّه عليه) در نهج البلاغه مىفرمايد: بهشت به مكاره و سختيها پچيده شده و جهنم و آتش به شهوات مزين گشته، اگر كسى به شوق شهوت حركت كند، به درون شعله آتش مىافتد و اين شهوتهاى فريبا او را به سوى آتش مىبرد. :Sham:
اگر كسى از روى عمد راه هدايت را نپيمود و با اختيار و قدرت خود از وسوسه شيطان پيروى كرد،از آن به بعد خداوند شيطان را بر او مسلط مىكندو چنين بشرى تحت ولايت شيطان قرار مىگيرد.:Sham:
خداى سبحان خطاب به شيطان مىفرمايد: تو بر بندگان من سلطنت ندارى مگر آن انسانهاى گمراهى كه از تو تبعيت و پيروى كنند: «ان عبادى ليس لك عليهم سلطان الا من اتبعك من الغاوين»1
و در جاى ديگر مىفرمايد: «إنما سلطانه على الذين يتولونه»2 يعنى تسلط شيطان بر كسانى است كه ولايت و سرپرستى او را پذيرفته باشند و با پيروى از وسوسههاى او تحت ولايتش قرار گرفته باشند.:Sham:
بنابراين، اگر چه شيطان در آغاز كار تسلطى بر انسانها ندارد ولى پس از آنكه برخى از آنها از او پيروى كردند، به تدريج تحت ولايت و سلطه و سلطنت او قرار مىگيرند و پس از مدتى خودشان «شيطان انسى» مىشوند و به جايى مىرسند كه راهى براى بازگشت آنان نمىماند و اين سلب اختيار و «امتناع بالاختيار» با اصل اختيار منافاتى نداردو سبب جبر نمىشود؛ زيرا چنين بشرى بااختيار اوليهاش به راهى رفته كه در پايان كار، اختيارى براى او نمىماند و اين بى اختيارى پايانى به سبب همان انتخاب و اختيار آزادنه ابتدايى اوست؛
مثل كسى كه در برابر دو راهى قرار گرفته و مىداند كه يك راه به مقصد مىرسد اگر چه با سختى و راه ديگر آسان و لذت بخش است ولى منجر به سقوط و مرگ مىگردد ؛ در چنين حالى اگر آن شخص، بااختيار خود اين راه لذت بخش را انتخاب كرد و عاقبتش به مرگ و سقوط انجاميد نمىتواند بگويد من از خود اختيارى ندارم و در سقوطم مجبورم.:Sham:
شيطان همانند «كلب معلم» و سگ تربيت شده است و در برابر فرمان الهى، بر هر كسى تسلط نمىيابد و فقط دستور و اجازه گزيدن و گمراه كردن كسى از سوى خداوند به او داده مىشود كه آن شخص تمام روزنههاى دل خود را براى وسوسههاى اهرمن باز كرده باشد.
آن كس كه كتاب الهى را پشت سر مىگذارد «فنبذوه و راء ظهورهم»3 و به جاى آنكه كتاب هدايت الهى را بگيرد و بالا برود، آن را دور مىاندازد و راه را براى بيگانه باز مىكند چنين شخصى تحت ولايت اهرمن زندگى مىكند و نمىداند تحت رهبرى كيست و از چه كسى دستور مىگيرد.:Sham:
1سوره حجر، آيه 42
2 سوره نحل، آيه 100
3سوره آل عمران، آيه 187
در پناه خداوند پیروز باشید
متشکرم
بنده به کسی توهین نکردم اگر مثلا بنده بگویم کافر قطعا کسی که مومن است مورد خطاب نیست
کلماتتان کاملا به حق است و به جا و بنده تعارضی بین کلمات شما و عرایض خود نمی بینم
ادامه می دهیم با هم باشیم