قرآن و تایید بهشت رفتن مسیحیان و یهودیان

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
قرآن و تایید بهشت رفتن مسیحیان و یهودیان

لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (113)[ولى همه آنان‏] يكسان نيستند. از ميان اهل كتاب، گروهى درست كردارند كه آيات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند.يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ (114)وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَليمٌ بِالْمُتَّقينَ (115)به خدا و روز قيامت ايمان دارند؛ و به كار پسنديده فرمان مى‏دهند و از كار ناپسند بازمى‏دارند؛ و در كارهاى نيك شتاب مى‏كنند، و آنان از شايستگانند.
و هر كار نيكى انجام دهند، هرگز درباره آن ناسپاسى نبينند، و خداوند به [حال‏] تقواپيشگان داناست‏

طبق این آیه یهودیان و مسیحیان به شرط اینکه آدمهای خوبی باشند به بهشت می روند واعمالشان نابود نمی شود. اما قران یک جای دیگه می فرماید: إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الْحِسابِ (19)وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ ديناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ (85)و هر كه جز اسلام، دينى [ديگر] جويد، هرگز از وى پذيرفته نشود، و وى در آخرت از زيانكاران است.در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است. و كسانى كه كتابِ [آسمانى‏] به آنان داده شده، با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل‏] آمد، آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت. و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، پس [بداند] كه خدا زودشمار است.
بالاخره اینها بهشت می روند یا نمی روند؟ این سخن قران را چگونه توجیه می کنید؟

هوريا شاهويي;86089 نوشت:
بالاخره اینها بهشت می روند یا نمی روند؟ این سخن قران را چگونه توجیه می کنید؟

سلام
اگر در آیه اول دقت بفرمایید عنوان یهودی و مسیحی وجود ندارد بلکه توصیف گروه نصرانی عصر نزول قرآن است که با ویژگیهای خاص خداوند آنها را از نیکوکاران بر شمرده است .
با توجه به اینکه اسم و عنوان دخلی در سعادت و شقاوت ندارد و ایمان و عقیده است که آندو را برای انسان رقم می زنند باید در اوصاف این گروه دقت شود . و اما اوصاف :
1- یومنون بالله والیوم الاخر : به خدای یکتا و روز قیامت ایمان دارند
نکته اساسی این است که قرآن گروهی از نصرانیت عصر خود را به ما معرفی می کند که به خدای یکتا ایمان داشته اند . البته هنوز هم گروههای از مسیحیت بر خلاف اکثریتشان قائل به خدایی مسیح که شرک آشکار است نیستند . بلکه به خدای یکتا باور دارند .
2- یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر : امر به معروف و نهی از منکر می کنند .
و باز هم چه عجیب که اگر قرآن نبود شاید نمی توانستیم باور کنیم در میان مسیحیان عده ای بوده اند که قائل به امر به معروف و نهی از منکر و شریعت و احکام دینی بوده اند نه مثل مسیحیت کنونی که با هر چیزی کنار آمده و شریعت را منتفی ساخته است .
3- و یسارعون فی الخیرات
این آیات مبینات در حقیقت نصرانیت اصیلی را به ما معرفی می کند که در اصول دینی خود با ما تفاوتی ندارند . آنها نیز به توحید ومعاد و آموزه های عملی باور دارند بلکه عامل هستند .
با توجه به مطالب بالا نمی توان آن عمومیتی که شما در مورد بهشتی بودن مسیحیان و یهودیان فرمودید پذیرفت چه اینکه یکی از اصول قرآنی : عدم بخشایش شرک است . و این در حالیستکه اکثریت پیروان این دو دین در حال حاضر عقاید شرک آمیز آشکار دارند .
و اما در مورد آیه دوم هم دو نظریه است :
1- منظور از اسلام دین اسلام است که تنها دین مصون از تحریف است
2- منظور تسلیم امر الهی بودن است که این هم بدون دستیابی به دین حق تصور ندارد
لذا نتیجه هردو آیه به دین مبین اسلام بر می گردد که هم دین حق است و هم در آن جز تبعیت از فرمان الهی چیزی نیست .
نتیجه نهایی اینکه قرآن نصرانیت اصیلی که مانند ما به اصول و احکام الهی پایبندند از صالحان دانسته و این منافاتی با انحصار دین در اسلام ندارد چون ایشان نیز با این پایبندی خود از تسلیم شدگان بوده و با ما همراهند .
موفق در پناه حق

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و تشکر

بنابر برخی روایات این عده از اهل کتاب( امه قائمه..)، چهل تن از مسيحيان نجران و 32 تن از مردم مسيحى حبشه، و 8 تن از مردم روم كه تا آن روز اسلام را پذيرفته بودند، می باشد و آنچه این مطلب را تایید می کند ادامه این آیه است که می فرماید:وَ ما يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ :" اين دسته از اهل كتاب در برابر اعمال نيكى كه انجام مى ‏دهند پاداش شايسته خواهند داشت"، يعنى هر چند در گذشته مرتكب خلافهايى شده باشند اكنون كه در روش خود تجديد نظر به عمل آورده ‏اند و در صف متقين و پرهيزگاران قرار گرفته‏ اند، نتيجه اعمال نيك خود را خواهند ديد و هرگز از خدا، ناسپاسى نمى‏بينند!.
قابل ذکر است که اساس همه ادیان الهی یکی بوده و آن اسلام( تسلیم دستورات خدای متعال بودن) است و دین پیامبر آخر الزمان کاملترین دینهاست.
موفق باشید:Gol:

سلام
توجه : ظاهرا در ادامه این آیات قرآن اکثر نصرانیت را فاسق یعنی گنهکار می خواند
موفق در پناه حق

آيه 62 سوره «مائده» بيانگر يك ملاك كلي و اساسي است در باب اين كه سعادت و رستگاري در گرو التزام جدي و حقيقي به دو چيز گران‏بها است:1- تصحيح عقايد و ايمان راستين به حقايق ديني،2- عمل صالح و كنش بر اساس آنچه خداوند بشر را به آن مأمور كرده است. بنابراين آيه ياد شده، فخرفروشي‏هاي پوچ و بي‏اساس برخي از ارباب اديان را - كه به صرف مسيحي يا يهودي خواندن فرد، چنين وانمود مي‏كردند كه رستگاري درست از آن ايشان است و ديگران كاملاً از آن بي‏بهره‏اند لايدخل الجنة الا من كان هودا او نصاري - مردود شمرده است. به عبارت ديگر مفاد اين آيه شبيه اين آيه است كه: ليس بأمانيكم ولا اماني اهل الكتاب من يعمل سوء يجزبه ، (نساء، آيه 123).ليكن بايد توجه داشت كه مفاد فوق، به معناي پذيرش پلوراليسم ديني نيست؛ زيرا: اولاً، آيه مزبور در صدد بيان همه جزئيات نيست؛ بلكه يك اصل كلي را مطرح كرده و قيود و ويژگي‏هاي ديگر را در آيات ديگر بيان كرده است؛ از قبيل:1- « ان الدين عند اللّه‏ الاسلام »، (آل عمران، آيه 19)2.- « و من يبتغ غير الاسلام دينا فلن يقبل منه »، (آل عمران، آيه 85).3- « قل ان كنتم تحبون اللّه‏ فاتبعوني يحببكم اللّه‏ »، (آل عمران، آيه 31).4- « فلا و ربك لايؤمنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم ثم لايجدوا في انفسهم حرجا مما قضيت »، (نساء، آيه 65) و... . بنابراين آيات ياد شده در حكم مفسر و بيانگر دايره و ويژگي‏هاي ايمان مورد نظر در آيه پيشين است ثانيا، قرآن مجيد اساسا عناويني مانند يهوديت و نصرانيت را به رسميت نمي‏شناسد و تنها اسلام و مسلماني واقعي را به رسميت شناخته و در آيات بسياري پيامبران الهي را مسلمان دانسته است. در سوره آل عمران آيه 67 آمده است: ما كان ابراهيم يهوديا ولا نصرانيا ولكن كان حنيفا مسلما... و در سوره يوسف آيه 101 دعاي او را چنين نقل مي‏كند: رب قد اتيتني من الملك و علمتني من تأويل الاحاديث فاطر السموات والارض انت ولي في الدنيا والاخرة توفني مسلما والحقني بالصالحين از سوره «بقره»، آيه 128 و «اعراف»، آيه 127 نيز مشابه اين دعا را از زبان حضرت ابراهيم(ع) و حضرت موسي(ع) نقل كرده است. هم‏چنين در قرآن ايمان آوردگان حقيقي مسلمان ناميده شده‏اند؛ از جمله در سوره «حج»، آيه 78 آمده است: ...ملّة ابيكم ابراهيم هوسماكم المسلمين... و مسلماني، همان ايمان و پيروي از پيامبران الهي در عصر بعثت و بقاي شريعت آنها است نه در زمان نسخ آن ثالثا، حقيقت ايمان به خداوند كه در آيه 62 سوره «مائده» بيان شده است، در بردارنده و متضمن اين معنا است كه اوامر الهي تماما مورد توجه والتزام قرار گيرد و اين بدون پيروي از انبياي الهي ممكن نيست. از طرف ديگر هر پيامبر صاحب شريعتي، نسبت به آمدن پيامبر بعدي و لزوم گرويدن به او بشارت داده است؛ چنان كه قرآن مجيد بشارت رسالت حضرت ختمي مرتبت(ص) به وسيله حضرت عيسي(ع) را چنين گزارش نموده است: و اذقالعيسي بن مريم للحوارييّن يا بني اسرائيل اني رسول اللّه‏ اليكم مصدقا لما بين يدي من التوراة و مبشرا برسول يأتي من بعدي اسمه احمد... ، (صف، آيه 6). و چون لازمه ايمان به خداوند پيروي از رسولان او و در آخر، پيوستن به آخرين سفير الهي است. در اين راستا خداوند ايمان نياوردن به پيامبر اكرم(ص) و كتمان بشارت‏هاي انجيل در اين‏باره را در جاي جاي قرآن مورد عتاب و نكوهش قرار داده است و در دنباله آيه ياد شده اين جريان رابه منزله «اطفاء نور الهي» قلمداد كرده و عاملان آن را كافر خوانده است: يريدون ليطفؤا نوراللّه‏ بافواههم واللّه‏ متم نوره ولو كره الكافرون ، (صف، آيه 7)رابعا، در همان آيه 62 سوره «مائده» ظرافت‏هايي وجود دارد كه مخالفت قرآن با پلوراليسم ديني را نشان مي‏دهد. يكي از آن علايم - كه علامه طباطبايي در تفسير «الميزان» به آن اشاره كرده‏اند - اين است كه قرآن مجيد به دنبال عبارت ان الذين امنوا والذين هادوا... نفرموده است. «من امن منهم؛ بلكه فرموده است: «من امن»؛ يعني، ضميري به موصول (الذين) بر نگردانده است، با آن كه از نظر ادبي در صله، برگرداندن ضمير به موصوللازم است. علت اين برنگرداندن ضمير اين است كه تقرير و امضايي نسبت به آنان در كار نباشد؛ در حالي كه در مورد امت پيامبر اكرم(ص) برخلاف آن آيه، عمل نموده و مي‏فرمايد: وعداللّه‏ الذين آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفرة و اجرا عظيما ، (فتح، آيه 29)بنابراين قرآن به هيچ روي سرپيچي از پيامبر خاتم را روا ندانسته و آن را كفر و بي‏ايماني معرفي كرده است. خداوند نيز حضرت محمد(ص) را به سوي همه انسان‏ها مبعوث ساخته و همگان را موظف به گرويدن به آيين خاتم گردانيده است. گفتني است كه پيروان ديگر اديان سه دسته‏اند1- كساني كه حقانيت اسلام برايشان روشن شده است. اين گروه هيچ عذري در سرپيچي از اسلام نداشته و اگر به آن ايمان نياورند قطعا گرفتار عذاب ابدي خواهند شد2-كساني كه حقانيت اسلام را نشناخته‏اند؛ ولي عمدا از بررسي و تحقيق پيرامون آن شانه خالي كرده‏اند؛ در حالي كه همه شرايط لازم براي درك حقانيت اسلام را در اختيار داشتند اين گروه نيز عذري در پيشگاه خداوند نداشته و معذب خواهند بود3- كساني كه ناآگاه بوده و در اين راستا خود مقصر نيستند؛ بلكه اساسا غافل بوده و نداي اسلام را نشنيده‏اند و يا ابزارهاي لازم را براي تحقيق در اختيار نداشته‏اند. اين گروه «مرجون لامر اللّه‏» هستند ودر صورت درستكاري براساس آيين قبلي با فطرت الهي، ممكن است خداوند بر آنان نظر رحمت كند.

البته باید توجه داشت که بهشت و جهنم دارای درجات مختلف می باشند

موضوع قفل شده است