مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ...خناس یعنی چه؟آیا فرزند شیطان است؟
تبهای اولیه
سلام
من یه داستانی شنیدم در مورد خناس لطفا اساتید بفرمایند تا چه حد درسته...
قضیه از این قرار بوده که شیطان در شکلی بدلی ظاهر میشه و فرزند خودش خناس را به حوا میسپارد و به او میگوید از این بچه مراقبت کن تا برگردم...حضرت آدم وقتی به خانه می اید متوجه میشود که بچه فرزند شیطان است...بچه را تکه تکه میکنند و هر تکه را به جایی می اندازد ..شیطان بازمیگردد و فرزند را میخواهد و حضرت آدم به او میگوید که بچه را کشتیم و تکه تکه کردیم...شیطان خناس را صدا میزند و قطعات خناس به هم میچسبد و خناس سالم ظاهر میشود..مدتی بعد شیطان در شکلی دیگراین عمل را تکرار میکند و دوباره وقتی حضرت آدم به خانه می آید متوجه میشود اما این بار خناس را در دیگی می اندازند و پس از پختن آن را میخورند..شیطان وقتی برمیگردد بچه را میخواهد و حضرت آدم میگوید که بچه را خوردیم...شیطان خناس را صدا میکند در این حال از درون آدم و حوا خناس به سخن درآمد و گفت: لبیک ای پدر ! شیطان گفت در کجا هستی ؟ گفت: در درون آدم و حوا ! شیطان گفت : ای فرزند ! مکان شریفی یافتی و باید هیچوقت از آنجا خارج نشوی زیرا هدف من همین بود .
با سلا به دوست خوبم
"خناس" صيغة مبالغه از ماده "خنوس" ميباشد و ريشة آن "خنس" به معناي سرّ و پوشاندن ميآيد و خنّاس يكي از صفات شيطان وسوسهگر است. شيطان را به اين جهت خناس ميگويند، چون هنگام ياد خداوند متعال كنار رفته و پنهان ميگردد.(ر.ك: مجمع البيان، مرحوم طبرسي، ج 6، ص 290ـ291، منشورات دارمكتبة الحياة، بيروت.) همچنين مطابق برخي از روايات "وسواس خناس" نام يكي از شياطين نيز هست.
«وسواس» معني مصدري دارد ولي گاهي به معني «فاعل» (وسوسه گر) نيز ميآيد و در آيه به همين معنا است. «خناس» صيغه مبالغه از ماده «خنوس» به معني جمع شدن و عقب رفتن است اين به خاطر آن است كه شياطين هنگامي كه نام خدا برده مي شود عقب نشيني مي كنند و از آنجا كه اين امر غالبا با پنهان شدن توأم است اين واژه به معني «اختقاء» نيز آمده است. بنابراين مفهوم آيات چنين است: «بگو من از شر وسوسه گر شيطان صفتي كه از نام خدا مي گريزد و پنهان مي گردد به خدا پناه مي برم.
اصولا شياطين برنامه هاي خود را با مخفي كاري مي آميزند و گاه چنان در گوش جان انسان مي دمند كه انسان باور مي كند فكر، فكر خود او است و از درون جانش جوشيده و همين باعث اغوا و گمراهي او مي شود. كار شيطان تزيين است و مخفي كردن باطل در لعابي از حق، و دروغ در پوسته اي از راست، و گناه در لباس عبادت، و گمراهي در پوشش هدايت.
خلاصه هم خودشان مخفي هستند و هم برنامه هايشان پنهان است و اين هشداري است به همه رهروان راه حق كه منتظر نباشند شياطين را در چهره و قيافه اصلي ببينند يا برنامه هايشان را در شكل انحرافي مشاهده كنند، هرگز چنين نيست، آنها وسواس خناسند و كارشان حقه و دروغ و نيرنگ و ريا كاري و ظاهر سازي و مخفي كردن حق (تفسير نمونه، آيت الله مكارم، ج 27، ص 473 - 472).
با سلا به دوست خوبم "خناس" صيغة مبالغه از ماده "خنوس" ميباشد و ريشة آن "خنس" به معناي سرّ و پوشاندن ميآيد و خنّاس يكي از صفات شيطان وسوسهگر است. شيطان را به اين جهت خناس ميگويند، چون هنگام ياد خداوند متعال كنار رفته و پنهان ميگردد.(ر.ك: مجمع البيان، مرحوم طبرسي، ج 6، ص 290ـ291، منشورات دارمكتبة الحياة، بيروت.) همچنين مطابق برخي از روايات "وسواس خناس" نام يكي از شياطين نيز هست.
سلام بر استاد گرامی
یعنی داستانی که نقل کردم درست نیست؟در مورد خناس چه روایاتی هست ؟بیشتر از این آیه میاد که خناس نام شخصی باشه...چرا که میتونست از همون اسم شیطان استفاده بشه نه خناس...
اگه شیاطین هنگام بردن نام خدا دور میشن پس چرا سر نماز دست از سرمون ور نمیدارن؟
با سلام به شما دوست خوب.
بله اگر نماز ما واقعا نماز با حضور قلب باشد و توجه ما به خدا باشد و ذکری را که به زبان جاری می کنیم در قلب هم متوجه آن باشیم مطمئن باشیم که شیطان نزدیک نمی شود و بلکه دور می شود.
و علت اینکه شیطان در نماز سراغ ما می آید این است که توجهی به باطن نماز نداریم و تمام توجهاتمان به غیر خداست.
لذا هر چقدر ارتباط انسان با خداي متعال و معرفت نسبت به او عميق تر و گسترده تر باشد، تسلط شيطان بر او كمتر است. چنانچه خداي متعال در اين مورد مي فرمايد: انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوكلون شيطان تسلطي بر كساني كه مؤمن بوده و بر پروردگارشان توكل مي كنند ندارد(نحل، آيه 99)و نيز مي فرمايد: ان عبادي ليس لك عليهم سلطان - تو (شيطان) بر بندگان خاص من تسلط و نفوذي نداري(اسراء، آيه 65)
در سوره مباركه نحل، آيه 99 و 100 مي خوانيم: «انه ليس له سلطان علي الذين آمنوا و علي ربهم يتوكلون انما سلطانه علي الذين يتولونه والذين هم به مشركون؛ شيطان تسلطي بر اهل ايمان و اهل توكل بر خداوند را ندارد و تنها بر كساني كه او را ولي و سرپرست خود قرار داده و كساني كه او را پرستش مي كنند، تسلط دارد يعني هر چند ما شيطان و همكارانش را نمي بينيم ولي رد پاي آنها را مي توانيم مشاهده كنيم. مثلا در قلبی که خدا نباشد جای شیطان در آن است.
یا هر جا مجلس گناه است و در هر نقطه اي وسايل معصيت فراهم باشد و هر زمان پاي زرق و برق دنيا و تجمل پرستي به ميان آيد، شيطان آماده حمله است. به هنگام طغيان غرايز و برافروخته شدن آتش خشم و غضب، حضور شيطان قطعي است.
.
با سلام به استاد عمار
حال چه كار كنيم كه شيطان در هنگام و وقت نماز وسوسه نكنه چون من چندين بار توبه كردم ولي دوباره به سر جاي اولي برگشتم.
نمی دانم چکار کنم.حتما مشکل دیگر دوستان هم هست.:Ghamgin:
یعنی داستانی که گفتم درست نیست؟
سلام گرم من هم به شما ای تنهاترین سردار
بنده برای این داستان شما سندی ندیدم و با تفحصی هم که داشتم پیدا نکردم.
در مورد خناس چه روایاتی هست ؟بیشتر از این آیه میاد که خناس نام شخصی باشه...چرا که میتونست از همون اسم شیطان استفاده بشه نه خناس...
در مجمع البيان است كه از انس بن مالك روايت شده كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: شيطان پوزه خود را بر قلب هر انسانى خواهد گذاشت، اگر انسان به ياد خدا بيفتد، او مىگريزد و دور مىشود، و اما اگر خدا را از ياد ببرد، دلش را مىخورد، اين است معناى وسواس خناس «1».
و در همان كتاب آمده كه عياشى به سند خود از أبان بن تغلب، از جعفر بن محمد (ع) روايت كرده كه فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هيچ مؤمنى نيست مگر آنكه براى قلبش در سينهاش دو گوش هست، از يك گوش فرشته بر او مىخواند و مىدمد، و از گوش ديگرش وسواس خناس بر او مىخواند، خداى تعالى به وسيله فرشته او را تاييد مىكند، و اين همان است كه فرموده:" وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ- ايشان را به روحى از ناحيه خود تاييد مىكند" «2».
و در امالى صدوق به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود:
وقتى آيه" وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ"، نازل شد ابليس به بالاى كوهى در مكه رفت كه آن را كوه" ثوير" مىنامند. و به بلندترين آوازش عفريتهاى خود را صدا زد، همه نزدش جمع شدند، پرسيدند اى بزرگ ما مگر چه شده كه ما را نزد خود خواندى؟ گفت: اين آيه نازل شده، كداميك از شما است كه اثر آن را خنثى سازد، عفريتى از شيطانها برخاست و گفت: من از اين راه آن را خنثى مىكنم. شيطان گفت: نه، اين كار از تو بر نمىآيد. عفريتى ديگر برخاست و مثل همان سخن را گفت، و مثل آن پاسخ را شنيد.
وسواس خناس گفت: اين كار را به من واگذار، پرسيد از چه راهى آن را خنثى خواهى كرد؟ گفت: به آنان وعده مىدهم، آرزومندشان مىكنم تا مرتكب خطا و گناه شوند، وقتى در گناه واقع شدند، استغفار را از يادشان مىبرم. شيطان گفت: آرى تو، به درد اين كار مىخورى، و او را موكل بر اين ماموريت كرد، تا روز قيامت «3».
پس با توجه به بعضی روایات خناس نام یکی از شیاطین می باشد كه خیلی هم عالِم است.
پاورقی:
(1) مجمع البيان، ج 10، ص 571.
(2) مجمع البيان، ج 10، ص 571.
(3) امالى صدوق، ص 376، ح 5، ط بيروت.
---------------------------------------------------------------------
(ترجمه الميزان، ج20، ص: 692)
با سلام به استاد عمار حال چه كار كنيم كه شيطان در هنگام و وقت نماز وسوسه نكنه چون من چندين بار توبه كردم ولي دوباره به سر جاي اولي برگشتم. نمی دانم چکار کنم.حتما مشکل دیگر دوستان هم هست.
با سلام به جناب ابوتراب.
این دغدغه شما ستودنی می باشد.همین که به فکر هستید تا نماز با حضور قلب داشته باشید خودش خیلی ارزش دارد.لذا خدا هم حتما شما و دیگر دوستان مثل شما رو کمک خواهند کرد.
اما دوست عزیز براي رهايي از القائات شيطاني و افكار بد و وسوسههاي شيطاني بايد كاري كرد كه انسان بر خود مسلط شود. بر فكر و روح و باطن خود و بر خيالات خود غالب گردد و براي اين كار چند راه وجود دارد:
الف) توجه به ذات اقدس الهي و تقوا و پرهيز از گناهان. قرآن كريم ميفرمايد: «شيطان بر كساني كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل ميكنند تسلطي ندارد. تسلط او تنها بر كساني است كه او را به سرپرستي خود برگزيدهاند و آنها به فرمان شيطان به جاي فرمان خدا گردن مينهند».
ب) انجام يك سري مستحبات؛ مثلا هميشه با وضو بودن و زبان را به ذكر مخصوصا «لاحول ولاقوة الا بالله العلي العظيم» عادت دادن. و نيز خواندن قرآن در اوقات مختلف كه دواي هر دردي است.
ج) خود را از بيكاري تنهايي و عوامل وسوسه انگيز دور نگهداشتن.
د) ذهن را همواره به امور شريفه متوجه ساختن و عادت دادن.
ه) مطالعه پيوسته پيرامون خداو معاد (مثلا روزي ده صفحه براي مدتي طولاني).
و) به طور منظم مثلا هفتگي به زيارت اهل قبور رفتن و نسبت به عاقبت خود و احوال پس از مرگ انديشيدن.
ح) شركت در مراسم ديني و فعاليت جدي در مسائل فرهنگي اجتماعي و... داشتن.
ط) نماز را با توجه و حال و عاشقانه و با حضور قلب خواندن.
وسوسههاي نفساني، نداي شيطان است كه ما را به گناه و دوري از ساحت قدس الهي فرا ميخواند خداوند در برابر اين وسوسهها، دعوات متعالي پيامبران و آموزههاي ارجمند اديان الهي و دعوت دروني فطرت و عقل انساني را ارزاني داشته است، تا در اين ميان با چالشي سازنده، جوهره ناب انسان صيقل خورد و رخ نمايد. اساسا با اين چالش است كه حقيقت انسان و نعمت اختيار، معني مييابد. وسوسههاي شيطاني ـ در نگاهي ژرف ـ خود نعمتي است كه در فرايند كمال يابي انسان نقشي تعيين كننده دارد.
بايد توجه داشت كه دوري از وسوسه هاي شيطان به ويژه در وقت نماز كاري مشكل و تدريجي است و نبايد انتظار داشت در مدت كوتاهي مشكل حل شود، بلكه بايد كار را از نقطه كوچكي آغاز كرد و مدتها بر روي آن كار كرد، مثلاً تصميم بگيريد فعلاً تنها ذكر ركوع را با توجه بگوييد و بعدا كه با تمرين بر آن مسلط شديد ذكر سجده را نيز با توجه بگوييد و به تدريج اين توجه را به قسمتهاي ديگر نماز نيز توسعه دهيد.بنده برای این داستان شما سندی ندیدم و با تفحصی هم که داشتم پیدا نکردم.
سلام بر شما استاد عزیز و با تشکر از مطالبتون
من گشتم فکر میکنم منبع داستان نقل شده در کتاب خلاصه الاخبار از میر سید علی همدانی میباشد...
من گشتم فکر میکنم منبع داستان نقل شده در کتاب خلاصه الاخبار از میر سید علی همدانی میباشد...
با سلام
بله ولی ظاهرا ایشان این حدیث را از اهل سنت گرفته باشند .و خود محتوی حدیث هم خیلی با روایات سازگار نیست.