بی عدالتی خدا

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بی عدالتی خدا
تصویر ناشناس
ناشناس

من چند تا سوال در مورد عدالت خدا دارم.
اول اینکه چرا همه آدمها یکسان نیستند شما تصور کنید: اون بچه ای که توی یه خونواده فقیر یا مثلا توی افریقا به دنیا میاداز همون زمانی که به دنیا میاد زندگی زجر آورش شروع میشه به خاطر شرایط بد زندگی به انواع و اقصام مریضیها دچار میشه .و در بدترین شرایط فکری و فرهنگی رشد پیدا میکنه.
ولی بچه ای که در یک شرایط خوب به دنیا میاد خوب طبیعتا از نظر رشد جسمانی و فکری و فرهنگی در شرایط خوبی قرار میگره .
من فکر میکنم خوب بودن برای بعضی انسانها راحتتر از بعضیهای دیگس . مثلا یک انسان ثروتمند میتونه به دیگران کمک کنه، میتونه دست چند تا بچه یتیم رو بگیره ولی انسان فقیر همیشه وسوسه وجودش رو میگیره گاهی وقتها مجبور میشه برای گذراندن زندگیش به هر کاری دست بزنه و همیشه درگیری های عصبی داره.
این کار خدا مثل این میمونه که ما بیایم مسابقه دو بذاریم بعد یکی رو ۱۰۰ متر مونده به خط پایان بزاریم و نفر بعد رو ۲۰۰ متر و یکی دیگه رو ۵۰۰متر بعد بگیم هر کی زودتر به خط پایان رسید برندست.
واما سوال بعدی : میگن خدا به همه چیز آگاهه واز روزی که انسان به دنیا میاد تمام سرنوشت انسان رو میدونه و میدونه که انسان چند سال عمر میکنه میدونه که چه اتفاقاتی براش میوفته و حتی میدونه که کی در نهایت به بهشت میره وکی به جهنم .خب حالا اینجا قدرت اختیار و اراده آدم به چه کاری میاد. مثلا وقتی که من به دنیا میام خدا میدونه که من در نهایت به جهنم میرم این یعنی اینکه سرنوشت من اینه که به جهنم برم.
دوستان عزیز مطالبی که نوشتم نظریه های من نبود بلکه سوالات من بود که خواهش میکنم هر کسی که میتونه به صورت منطقی و به دور از تعصب به من پاسخ بده . بنده مسلمان نیستم پس خواهش میکنم از دیدگاه اسلام به بنده پاسخ ندید. ممنونم.:Gol:

یا لطیف الطف بنا

با سلام خدمت شما
در مورد 2 سوال شما اجمالا پاسخی خدمتتان می دهم که امیدوارم مفید واقع شود.

سوال اول:
این قضیه را می توان از دو منظر بررسی کرد:
اول آن که ما اطلاع دقیقی از موفقیت یا شرایط مناسب از دیدگاه خداوند نداریم.برای مثال ممکن است یک نفر در یک خانواده ثروتمند به دنیا بیاید اما مثلا پدر و مادرش از هم جدا شوند.و یا یک نفر زیبا باشد اما پدر بدی داشته باشد. منظور این جانب این است که ما نمی دانیم که واقعا ویژگی های زندگی ما به نفع ماست و یا به ضرر ما.یعنی یک نفر اگر در خانواده ثروتمند است به فرض راه فسادش هم بیشتر است و آیا این برای بالا رفتن درجاتش بوده و یا ظلمی به او شده اما چیزی که تا این لحظه بنده شخصا به آن اعتقاد دارم این است که خداوند در نعمات خود که ریشه اکتسابی ندارند کاملا عادلانه رفتار کرده است که این عدل با ضرایبی که به هر نعمت تعلق می گیرد برقرار می شود مثلا اگر یک نفر ثروتمند نیست اما تن سالمی دارد.و البته گاها امتحان خداوند هم این معادله را تحت تاثیر قرار می دهد
اما دوم آن است که خداوند همان قدر که به کسی شرایط رشد را داده است انتظار رشد دارد و پاداش می دهد
و به نظرم هیچ معامله ای پرسود تر از معامله با خداوند نیست حتی اگر خداوند به دیگران هم بیشتر از ما کمک کند
و ما تقدموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و اعظم اجرا

سوال دوم: خداوند عالم به همه چیز است و این که خداوند عالم به سرنوشت ما است خلاف اختیار ما نیست با یک مثال برای شما توضیح می دهم:

فرض کنید شما در خیابان هستید و در فاصله 50 متری از یک دیوار اتومبیلی با سرعت 40 کلیومتر در حال حرکت است. شما در یک آن نتیجه می گیرید که اتومبیل به دیوار برخورد می کند.که این نتیجه گیری ممکن است اتقاق بیفتد و یا نیفتد.اما چرا ممکن است اتفاق نیفتد؟
چون شما سرعت عکس العمل راننده را نمی دانید ، نیرو اصطکاک با زمین را نمی دانید،شتاب اتومبیل را نمی دانید،فاصله دقیق را نمی دانید وزش باد را نمی دانید و هزاران چیز دیگر که نمی دانید.
اما حال اگر شما این اطلاعات را داشتید تنها به یک کامپیوتر نیاز داشتید که قطعا بگویید که اتفاق میفتد یا نه

پس آیا می توانیم شما را مقصر این حادثه بدانیم؟چون شما می دانستید و یقین داشتید و امکان نداشت که این برخورد اتفاق نیفتد چون معادلات شما این را به شما می گوید
حال اگر برای خداوند سبحان به اندازه ابر رایانه های امروزی هم اعتبار قايل شویم از آن جا که خداوند عالم همه چیز است و تمام خصوصیات مارا می داند تنها کافیست که اطلاعات ورودی را وارد کند تا متوجه شود که ما به بهشت می رویم یا جهنم،در حادثه خاص تن به گناه می دهیم یا نه و....
و این خلاف اختیار ما نیست

ان شا الله مفید واقع شود

با سلام مجدد

کاملا درست است خداوند تمام قوانین را وضع کرده است اما سرنوشت شما حاصل عمل شما با اختیاری است که به شما داده شده است شما در تمام مراحل زندگی خود در مواجه با ارزیابی هایی قرار گرفته اید که قوانین آن از قبل تعیین شده بود و بر آن حاکم بوده اما تلاش و عملکرد شما پاسخ آن ارزیابی ها بوده.

سورنا;85139 نوشت:
بنده مسلمان نیستم پس خواهش میکنم از دیدگاه اسلام به بنده پاسخ ندید. ممنونم.:Gol:

با سلام و خوشامد گویی :Gol:
دوست عزیز شما میگوید مسلمان نیستید!
دارای چه دینی و مذهبی هستید؟
صفات و ذات خداوند را در دین خود چگونه میبینید؟
تا شاید بشود از طریق دین خودتان به ان پاسخ داد !
و دیدگاه اسلام را با ان مقایسه کرد و به مطلب دلخواه شما رسید !

سورنا;85217 نوشت:
باتشکر از شما رضا جان:gol:رضا جان من کلا به دین اعتقاد ندارم ولی میدانم که خالقی وجود دارد ولی نه آن خالقی که دین تعرف کرده .از نظر من خالقی که دین تعریف میکند بسیار دیکتاتور و بی منطق است.مطالبی که مطرح میکنم صرفا نظرات شخصی خودم هست وقصد خط بطلان کشیدن روی عقاید دیگران را ندارم.
من فقط به دنبال شناختن خالق واقعی خودم هستم و این خالق ممکن است همان خدای دین شما باشد. من فقط به دنبال حقیقتم.


با سلام
دوست گرامی
اینکه میگوید به خالقی اعتقاد دارید درست !اما در مورد صفات خداوند سخنی نگفتید !!
خدای که شما قبول دارید دارای چه صفاتی است؟
البته در مورد اینکه میفرماید خالقی که دین معرفی میکند اگر دریک تاپیک مجزا عنوان شود بهتر میتوان برسی کرد!
و در این تاپیک فقط در مورد عدالت خداوند سخن گفته شود !

با سلام.
رابطه انسان و سرنوشت چیز ساده ای نیست. ما نمی تونیم جواب درست و حسابی به این سوال بدیم. چون به کل زندگی انسان اطلاع نداریم.
زندگی انسان با تولد در این دنیا شروع نمی شود. با مرگ در این دنیا هم تموم نمیشه.
فقط کسی می تونه به این سوال جواب بده که از هر سه زندگی خبر داشته باشه.

مورد دوم اینکه ما خیلی چیزهارو نمی دونیم. ولی ممکنه بعدا بدونیم یا هیچ وقت ندونیم. ولی چیزی که هست اینه که اون چیز هست.
ما خدا رو اگه بشناسیم و قبول کنیم که عادل هست مطمئن میشیم که خدا به کسی که فقیر دنیا اومده و به کسی که پولداره با عدالت رفتار می کنه.

مورد سوم: احتمالا قبول می کنید که بعضی چیزها هست که شما فکر می کنید به نفع شماست ولی به ضرر شماست. و همچنین بعضی چیزهارو به ضرر تون می بینید درحالیکه به نفع شماست.
مثلا شاید همه فکر کنند که بلال حبشی یه برده سیاه بدبخت بوده. و ابولهب یه مرد پولدار. ولی در مورد قبول دین پولداری ابولهب اونو به جهنم میبره و فقیری بلال اونو صحابه پیامبر میکنه

مورد چهارم: در مواردی که انسان میتونه به وظایفش عمل کنه ازش سوال خواهند پرسید ولی اگه معذور باشه در این حالت بهش می گن مصتضعف. یعنی کسی که دین خدا بهش نرسیده. مثلا کسی که تو جنگل زندگی می کنه یا یه دیونه یا بچه ای که زود می میره. مصتضعف ها روز قیامت یه آزمون سرپایی می دند تا معلوم شه بهشتیه یا جهنمی

و موارد دیگر که حوصله تایپ ندارم. هرجا مشکلی بود بگو بیشتر توضیح بدم.

سورنا;85236 نوشت:
ممنون عزیز. من این سوال رو از شما دارم .چرا باید دین خدا به بعضیها برسه به بعضیها نرسه آیا این حق همه انسانها نیست که خالق و دین او را بشناسند .
میگویند دین و خدا شناسی راه سعادت در دنیا و آخرت است .حال چرا خدا این راه سعادت و تکامل را از انسانهای که به قول شما در جنگل زندگی میکنند دریغ کرده آیا ما از آنها بالاتریم ؟
درضمن آزمون سر پایی دیگه چیه؟آدمی که نمیدونسته گناه یعنی چی تو این آزمون سرپایی چی میخوان ازش بپرسن؟ اگه اینطوریه کاشکی منم تو جنگل به دنیا اومده بودم هم تو این دنیا بی قید و بند هرکاری دلم میخواست میکردم هم مفتکی میرفتم بهشت.:hamdel:

من یه مطلبی در مورد خدا شناسی نوشته بودم فهمیدی چی گفتم؟
اگه اونو متوجه نشده باشی حرفای بعدی منم شاید متوجه نشی.

می دونی همه زوجها رو خدا خلق کرده.
مثلا زوجهای متضاد: سیاه و سفید - زمین و آسمان - خوب و بد - زشت و زیبا - و ...
خدا با این روش تنوع رو ایجاد کرده.
این دنیا دنیای تضاد هاست. اگه بدی نباشه هیچوقت خوبی هم نیست.

پس اگه همه پولدار بودند تنوعی تو این موضوع نبود.
عالم طبیعت باید تنوع داشته باشه.

سورنا;85139 نوشت:
من چند تا سوال در مورد عدالت خدا دارم.
اول اینکه چرا همه آدمها یکسان نیستند شما تصور کنید: اون بچه ای که توی یه خونواده فقیر یا مثلا توی افریقا به دنیا میاداز همون زمانی که به دنیا میاد زندگی زجر آورش شروع میشه به خاطر شرایط بد زندگی به انواع و اقصام مریضیها دچار میشه .و در بدترین شرایط فکری و فرهنگی رشد پیدا میکنه.
ولی بچه ای که در یک شرایط خوب به دنیا میاد خوب طبیعتا از نظر رشد جسمانی و فکری و فرهنگی در شرایط خوبی قرار میگره .
.:Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار خدای یگانه ی دین من از این شبهه این طور پرده بر میگیرد

«لا نکلف نفس الا وسعها » ونفرموده « لا نکلف روحا"الا وسعها »

و نفرموده «لا نکلف انسانا" الا وسعها»

لفظ نفس در این آیه همان خودی است که طی مراحل مختلف زندگی وتحت تاثیر شرایط زندگی وسعت پیدا میکند . پس هر کس با توجه به شرایط حضورش در دنیا تکلیف میپذیرد و از دنیا بهره میگیرد .
واین یعنی نهایت عدل خداوند .
اما تعریف عدل از دیدگاه عرفی = برقراری حق به اندازه ی ظرف وجودی هر فرد شما فکر میکنید که فردی که تلاش میکند با فردی که تلاش نمیکند باید برابر باشد ؟ خیر قطعا" عدل آن است که طبق فرموده ی علی (ع) هر کس جایگاه ویژه ی خود را داشته باشد .

نظریه ی ابن سینا در مورد چرایی خلقت عالم به شکل کنونی از نظر جایگاه انسانها :
اگر قرار بود که جهانی یکسره هم ردیف و همطراز آفریده شود خداوند قبلا" چنین مخلوقاتی را در عوالم غیب در قالب فرشتگان و مقربان درگاه الهی آفریده .که خیر محض هستند . ودر قالب شیطان که شر محض هستند ولزومی ندارد که در زمین نیز همان افریدگان را با همان شرایط مجددا" خلق کند .بلکه خلق زمین تفاوت در خلقت را به رخ عالم هستی می کشاند که این خبر از قدرت خداوند در تنوع خلقت است

................................................................................ حق یارتان:roz:................................................................................................

سلام آقای استاد.
حرفای این خانوم رو جدی نگیرید که مسلمان نیستم.
خدای من و شما و اون یکیه.

فقط یکم مشکل شناخت هست که همه داریم. و خوش بحال ایشون که می پرسند.

newmrd;85248 نوشت:
سلام آقای استاد.
حرفای این خانوم رو جدی نگیرید که مسلمان نیستم.
خدای من و شما و اون یکیه.

فقط یکم مشکل شناخت هست که همه داریم. و خوش بحال ایشون که می پرسند.

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار من کی گفتم خدای ما تفاوت داره ؟ فقط از زبان ایشان خدای دین خودم را که یکتا است

مشخص کردم . از طرفی مگر شما ایشان را میشناسید که میگویید حرفهای ایشان را جدی نگیریم

شاید واقعا" دینشان غیر از اسلام است .

یه کم مشکل شناخت در صورت عدم توجه به پاسخ گویی به ایشان وجدی نگرفتن سؤال ایشان گاهی اولین گام بر کجی سر از ثریا در میآورد .

در ضمن بنده خانم استاد هستم .

.............................................................................. حق یارتان :roz:....................................................................................

من چند تا سوال در مورد عدالت خدا دارم.
اول اینکه چرا همه آدمها یکسان نیستند شما تصور کنید: اون بچه ای که توی یه خونواده فقیر یا مثلا توی افریقا به دنیا میاداز همون زمانی که به دنیا میاد زندگی زجر آورش شروع میشه به خاطر شرایط بد زندگی به انواع و اقصام مریضیها دچار میشه .و در بدترین شرایط فکری و فرهنگی رشد پیدا میکنه.
ولی بچه ای که در یک شرایط خوب به دنیا میاد خوب طبیعتا از نظر رشد جسمانی و فکری و فرهنگی در شرایط خوبی قرار میگره .
من فکر میکنم خوب بودن برای بعضی انسانها راحتتر از بعضیهای دیگس . مثلا یک انسان ثروتمند میتونه به دیگران کمک کنه، میتونه دست چند تا بچه یتیم رو بگیره ولی انسان فقیر همیشه وسوسه وجودش رو میگیره گاهی وقتها مجبور میشه برای گذراندن زندگیش به هر کاری دست بزنه و همیشه درگیری های عصبی داره.
این کار خدا مثل این میمونه که ما بیایم مسابقه دو بذاریم بعد یکی رو ۱۰۰ متر مونده به خط پایان بزاریم و نفر بعد رو ۲۰۰ متر و یکی دیگه رو ۵۰۰متر بعد بگیم هر کی زودتر به خط پایان رسید برندست.
واما سوال بعدی : میگن خدا به همه چیز آگاهه واز روزی که انسان به دنیا میاد تمام سرنوشت انسان رو میدونه و میدونه که انسان چند سال عمر میکنه میدونه که چه اتفاقاتی براش میوفته و حتی میدونه که کی در نهایت به بهشت میره وکی به جهنم .خب حالا اینجا قدرت اختیار و اراده آدم به چه کاری میاد. مثلا وقتی که من به دنیا میام خدا میدونه که من در نهایت به جهنم میرم این یعنی اینکه سرنوشت من اینه که به جهنم برم.
دوستان عزیز مطالبی که نوشتم نظریه های من نبود بلکه سوالات من بود که خواهش میکنم هر کسی که میتونه به صورت منطقی و به دور از تعصب به من پاسخ بده . بنده مسلمان نیستم پس خواهش میکنم از دیدگاه اسلام به بنده پاسخ ندید. ممنونم.:Gol:

سلام
جهان یک تابلو زیباست هرچند گوشه ای از آن سبز و گوشه ای زرد و گوشه ای سیاه . خداوند همه این رنگهای متفاوت رو متوجه زیبایی کل تابلو خودش می کنه و اونوقت همه از دیدنش لذت می برن هرچند رسیدن به این زیبابینی نهایی دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره . به قول قدیمیا : شاهنامه آخرش خوبه
موفق باشید

سورنا;85230 نوشت:
رضا جان من گفتم به دنبال یافتن خدای واقعی هستم پس در حال حاضر چطور میتوانم ویژگی های خالقی رو توصیف کنم که کامل او را نشناخته ام . :Gol:

با سلام
سورنای گرامی من فکر کنم تا شبهه ای که در این تاپیک مطرح کردید حل نشود !پرداختن در مورد عدالت بی فایده میباشد!

http://www.askdin.com/showthread.php?t=10631

چون تا وجود خدای واقعی برای شما ثابت نشود پرداختن به عدالت خداوند موضوع گنگ میباشد!

سورنا;85139 نوشت:
اول اینکه چرا همه آدمها یکسان نیستند شما تصور کنید: اون بچه ای که توی یه خونواده فقیر یا مثلا توی افریقا به دنیا میاداز همون زمانی که به دنیا میاد زندگی زجر آورش شروع میشه به خاطر شرایط بد زندگی به انواع و اقصام مریضیها دچار میشه .و در بدترین شرایط فکری و فرهنگی رشد پیدا میکنه. ولی بچه ای که در یک شرایط خوب به دنیا میاد خوب طبیعتا از نظر رشد جسمانی و فکری و فرهنگی در شرایط خوبی قرار میگره .

با سلام به دوستان خوبم
در مورد این نکته جناب سورنا باید عرض کنم که تولد يك فرد در يك محل و مكان مشخص مربوط به اين است كه والدين او در كجا باشند و در كجا وي را به دنيا بياورند. ثروت و نداري،‌ عظمت و انحطاط، عزت و خواري يك خانواده يا يك جامعه عواملي دارد كه از مهم ترين آن ها كوشش و اراده و تصميم فرد و جامعه مي باشد. خداوند نعمت هاي خود را در زمين و آسمان پراكنده كرده و در اختيار بشر قرار داده است و به همه انسان ها فرموده كه هر كس مي تواند، به اندازة خواست و تلاش خود از اين نعمت ها بهره مند شود.
با سواد شدن يكي از نعمت هاي بزرگ و بلكه بزرگ ترين نعمت الهي است ليكن اين نعمت الهي بدون زحمت به دست نمي آيد. محصلي كه مي خواهد در امتحانات نمرة ممتاز داشته باشد بايد خوب درس بخواند. اگر بخواهد بدون زحمت به نمرات عالي دست يابد، نشدني است و خيالي است خام. البته ممكن است معلم يك يا دوبار به كسي نمرة بيش از شايستگي اش بدهد اما اين نمره موجب ترقي دانش آموز نمي شود.
قرآن كريم خطاب به همة انسان ها مي فرمايد: "آيا نديدي خداوند آن چه را در آسمان ها و زمين است مسخّر شما كرده و نعمت هاي آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزاني داشته است".1
نيز فرمود: "خدا است كه شما را از زمين آفريد و آبادي آن را به شما واگذاشت".2
مي بينيم چگونه خداي مهربان در اين دو آيه و آيات ديگر با كمال صراحت به تمام جهان اعلان فرمود كه زمين و آسمان تحت قدرت شما است و مي توانيد از نعمت هاي آن دو و نعمت هاي آشكار و پنهان و روي زمين و زير زمين استفاده كنيد.
مقصود از مسخّر بودن زمين و آسمان براي بشر اين نيست كه نعمت هاي اين دو حاضر و آماده خوردن است، بلكه بشر با به كار انداختن عقل و هوش خود مي تواند به قوانين و مقررات خلقت پي ببرد و با تلاش و كوششِ خود، از منابع زمين به نفع زندگي خود بهره برداري كند و موجبات آبادي جهان را فراهم كند. بشر مي تواند به راز برق پي ببرد و شرايط توليدش را فراهم سازد و با وسايل لازم مهارش كند و در راه آبادي زمين و بهبود زندگي خود به جريانش اندازد. بشر مي تواند به تأثير پاره اي از مواد طبيعي پي ببرد و آن ها را به صورت دارو مورد استفاده قرار دهد وخود را از شر بيماري ها برهاند.
بشر مي تواند فضا را تسخير كند و با ساختن هواپيما راه هاي طولاني را در مدت كم بپيمايد، و از كرات ديگر سر در آورد.
امروزه پيشرفت علم و صنعت در جامعه بشري تحوّلات عظيمي را در تمام مظاهر زندگي انسان ها به وجود آورده و او را قادر بر استفادة بيشتر از نعمت هاي زمين و آسمان نموده است.
همة‌ اين ها مرهون زحمت هاي طاقت فرسا و تلاش هاي شبانه روزي بشر است كه خداوند با دادن عقل و توانايي جسمي و روحي به انسان او را بر تسلط بر آسمان و زمين قادر ساخته است.
بشر از زندگي ابتدايي و بسيار ساده به زندگي پيشرفتة ماشيني رسيده است كه همة ‌اين ترقيات به خاطر تلاش بشر است.
هر فرد يا ملتي بيشتر كوشش كند نتيجة بهتر و بيشتري نصيبش مي گردد. هر يك از مصنوعات بشر ثمرة تحمل سختي هاي فراوان دانشمندان است و هيچ صاحب امتيازي بدون زحمت به آن دست نيافته است. آيا مخترع هواپيما در خواب ديد كه هواپيما را چگونه مي سازند يا فكر و عقل خود را به كار انداخت و زحمات زيادي را بر جان خريد؟ آيا وزنه برداري كه قهرمان مي شود بدون تلاش به مقام مي رسد؟ آيا نفر اوّل كنكور بدون كوشش به آن جا مي رسد؟
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود مزد آن گرفت جان برادركه كار كرد
نه خداوند با قوم و ملتي نسبت فاميلي دارد كه به آن ها بدون قانون نعمت بيشتري بدهد و نه زمين و آسمان ذخايرش را خود به خود به ملتي ارزاني داشته و از ملتي منع مي كنند، بلكه خداي مهربان به همه عقل و هوش و استعداد داده و فرمود: رمز پيروزي شما در گرو استفاده از استعداد هاي خود است و زمين و آسمان نيز مواهبش را در اختيار كسي نمي گذارند كه نيروي خِرَد خويش را به كار گيرد.
شما اگر به تاريخ ملت ها بنگريد در خواهيد يافت برخي از علت هاي عقب مانده روزي مهد تمدن بوده اند، ‌ولي به علت بي كفايتي مسئولان و بي عرضگي خود عقب ماندند. قرآن مي فرمايد: "خداوند وضع هيچ ملتي را عوض نمي كند تا كه خودشان تغييري ايجاد كنند".3
اين آيه رمز جلو يا عقب افتادن ملت ها را بيان مي كند. هيچ مردمي از بدبختي به خوش بختي نمي رسند مگر اين كه عوامل بدبختي را دور سازند، و يك ملت خوش بخت را خدا بد بخت نمي كند مگر آن كه خود موجبات بدبختي را فراهم آورند.
ملت افغانستان بدبختي و تيره روزي را براي خويش فراهم نموده اند. ملتي كه ساليان سال خود را گرفتار جنگ داخلي كرد و همه چيزش را به باد داد. ذلت بيش از حد امروز دولت عراق به خاطر جنايت و بي خردي دولت مردان آن كشور است كه كشور آباد را به يك مملكت ويرانه و فقير تبديل نموده اند.

نتيجه: به دنيا آمدن بچه اي در يك روستا،‌ شهر و كشور بستگي به اين دارد كه پدر و مادر او كجا را براي زندگي خود انتخاب كرده باشند و وضع اقتصادي و پيشرفت هاي صنعتي يا عقب ماندگي از اين جهت مربوط است به تلاش و كوشش و درجة‌ همت مردم آن سامان.
ملت و مردمي كه كار و تلاش را افتخار خود و خدمت به مردم را نعمت بر خويش و خيانت به ملت را ننگ دانند، ‌به پيشرفت هاي شگرف دست مي يابند و خوشبختي جامعه را تأمين مي نمايند. ملتي كه اختلاف و خيانت سرمشقش باشند و دوز و كلك و استفاده از ثروت هاي حرام و باد آورده را افتخار خود داند، روي خوش بختي را نخواهند ديد. اميدواريم ملت هاي عقب مانده از خواب غفلت بپا خيزند و با تلاش و كوشش قله هاي ترقي را بپيمايند.

1 لقمان آية 20.
2 هود آية 61.
3 رعد آية 11.

سورنا;85139 نوشت:
من فکر میکنم خوب بودن برای بعضی انسانها راحتتر از بعضیهای دیگس . مثلا یک انسان ثروتمند میتونه به دیگران کمک کنه، میتونه دست چند تا بچه یتیم رو بگیره ولی انسان فقیر همیشه وسوسه وجودش رو میگیره گاهی وقتها مجبور میشه برای گذراندن زندگیش به هر کاری دست بزنه و همیشه درگیری های عصبی داره.

سلام مجدد
در پست قبلی توضیح داده شد این خود شخص است که باعث شده فقیر شود و الا او هم می توانست با اختیاری که دارد پولدار و ثروتمند باشد و به دیگران کمک کند.لذا در روایات هم فقیر مذمت شده است.مگر اینکه علت این فقر به پدر و مادر برگردد که در نکته بعد عرض میکنم.

سورنا;85139 نوشت:
این کار خدا مثل این میمونه که ما بیایم مسابقه دو بذاریم بعد یکی رو ۱۰۰ متر مونده به خط پایان بزاریم و نفر بعد رو ۲۰۰ متر و یکی دیگه رو ۵۰۰متر بعد بگیم هر کی زودتر به خط پایان رسید برندست.

نه خیر دوست عزیز اینجا اشتباه فهمیدید.اگر شخصی مثلا در یک خانواده خوب و مذهبی به دنیا بیاید خدا از او به فرض مثال نمره 20 می خواهد و اگر کسی در خانواده متوسط مذهبی به دنیا بیاید خدا نمره 15 میخواهد و اگر کسی در خانواده بی دین و شراب خور مثلا به دنیا بیاید خدا نمره کمتری نسبت به قبلی ها میخواهد.لذا همانطور که دوستان فرمودند لایکلف الله نفسا الا وسعها.
لذا در قيامت ميزان هر كس بر اساس نعماتي است كه خداوند به وي داده و به‏گونه‏اي كاستيهاي غيراختياري كه در دنيا مانع رشد و كمال بود جبران مي‏شود. بلكه از نظر برخي از انديشمندان كمال اخروي چيزي جز نسبت سرمايه‏هاي نعم دنيايي و در مقايسه با فعاليت و بهره‏برداري‏هايي كه انسان كرده نيست حال هركس در هر سطحي كه باشد.
پس در مثال شما خط پایان هر کدام فرق دارد و خداوند برای هر کدامشان خط پایان مخصوصی قرار می دهد.

.

سورنا;85139 نوشت:
واما سوال بعدی : میگن خدا به همه چیز آگاهه واز روزی که انسان به دنیا میاد تمام سرنوشت انسان رو میدونه و میدونه که انسان چند سال عمر میکنه میدونه که چه اتفاقاتی براش میوفته و حتی میدونه که کی در نهایت به بهشت میره وکی به جهنم .خب حالا اینجا قدرت اختیار و اراده آدم به چه کاری میاد. مثلا وقتی که من به دنیا میام خدا میدونه که من در نهایت به جهنم میرم این یعنی اینکه سرنوشت من اینه که به جهنم برم.

دوست عزیز می شود لطف بفرمایید بگویید چه منافاتی بین دانستن خدا به آینده ما و جبر وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا می داند که شما در آینده با اختیاری که دارید چه کاری رو انجام خواهید داد این چه اجباری را می رساند؟؟؟؟؟
لذا خدا به آن عمل اختیاری شما علم دارد.مثلا میداند که شما با اختیاری که دارید جهنمی خواهید شد یا بهشتی.و این را خود انتخاب کرده اید.

سورنا;85139 نوشت:
دوستان عزیز مطالبی که نوشتم نظریه های من نبود بلکه سوالات من بود که خواهش میکنم هر کسی که میتونه به صورت منطقی و به دور از تعصب به من پاسخ بده . بنده مسلمان نیستم پس خواهش میکنم از دیدگاه اسلام به بنده پاسخ ندید.

این جواب ها عقلی است.هرچند فرض بر این است که شما خدا رو قبول دارید ولو اینکه مسلمان نباشید و الا اگر خدا رو قبول نداشته باشید که این بحث بی فایده است چون همانطور که دوستان هم اشاره کردند باید وجود خدا برای شما ثابت شود و بعد وارد این بحث شوید.

.

سورنا;85139 نوشت:
.
واما سوال بعدی : میگن خدا به همه چیز آگاهه واز روزی که انسان به دنیا میاد تمام سرنوشت انسان رو میدونه و میدونه که انسان چند سال عمر میکنه میدونه که چه اتفاقاتی براش میوفته و حتی میدونه که کی در نهایت به بهشت میره وکی به جهنم .خب حالا اینجا قدرت اختیار و اراده آدم به چه کاری میاد. مثلا وقتی که من به دنیا میام خدا میدونه که من در نهایت به جهنم میرم این یعنی اینکه سرنوشت من اینه که به جهنم برم. ممنونم.:Gol:

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار آگاهی خدا وند از نوع اگاهی های مطابق با ادراکات دنیوی نیست .
آگاهی خداوند عین علم او بر امور است . آگاهی خداوند عین اراده ی او بر هستی است .

یک آگاهی دنیوی شامل شروط کافی ولازم است .

شرط محدوده ی زمانی وشرط محدوده ی مکانی و شرط محیطی بودن این آگاهی یا عمقی بودن این آگاهی یا شرط چگونگی ادراک فردی بر عوامل و حدوث این آگاهی همگی خبر از آگاهی محدود وناقص انسانی را دارد .

اما آگاهی خداوند خارج از این قیود وشروط است.
محدودیت زمانی ندارد لذا اکنون ما با 90 سال آینده ی ما در بعد زمان تعریف نمی شود که ما بخواهیم بگوییم خدا از قبل می دانسته که ما امروز چه می کنیم .
این دانستن خداوند وعلم او بر امور بندگان یک دانش قدیم است(ازلی -ابدی) که نمی توان بر آن زمان را حاکم دانست .بلکه این علم خداوند وآگاهی او است که بر امور محیط است ودرجهان حاضر تنها احاطه ی علم و اگاهی خداوند قابل ابراز است .
و عمق اگاهی خداوند در جهان آخرت آشکار میشود به همین علت است که در دین ما اورا ستار العیوب می نامند .زیرا عمق آگاهی خود را در جهان آشکار نمی کند .
پس خداوند بر افعال انسان آگاهی خارج از محدوده ی زمانی دارد وانسان فعلا" در محدوده ی زمان فاعل مختار است .

آیا بر این اعمال جبر حاکم است یا نه اینطور نمی توان به راحتی قضاوت کرد .

در پست بعدی چگونگی ارتباط فعل انسان بر حسب اختیار ویا جبر را توضیح خواهم داد .

................................................................................ حق یارتان :roz:....................................................................................

بسم الله العلیم العادل

یک سئوال

به فرموده جناب استاد علم رب یکتای جلیل هیچ منافاتی با اختیار ندارد مثلا این که یکتای متعال می داند که بنده نوعی در اینده در مقابل فلان عمل که قرار گرفتم فلان برخورد را خواهم داشت
این صحیح
ولی یک سئوال
فرض کنید ابوسفیان ملعون و ذات پاک پیامبر خدا صلی الله علیه و اله

سرشت انها طوری افریده شده بود که ابوسفیان ابوسفیان بود و پیامبر پیامبر

مثلا ابوسفیان با توجه به سرشت ناپاکش حتما به راه شر می رفت
ایا او در افرینش سرشتش نقشی داشته؟
یا اینکه می فرمایند زنا زاده محب ما نخواهد شد
ایا زنا زاده در عمل زنا نقشی داشته؟
یا اینکه اثار برخی اعمال به فرزندان می رسد آیا فرزندان در عمل خلاف والدین شراکتی داشته اند؟
یا اینکه بچه ای که حرام بخورد سعادتمند نخواهد شد آیا ان کودک در مال حرام پدر شراکتی داشته؟
بنده عرض نمی کنم یکتای متعال نعوذ بالله بی عدالت است بلکه به دنبال این پاسخها هستم

سورنا;85303 نوشت:
رود بر شما .دوست گرامی من وجود خدا را قبول دارم. فرض کنید خداوند روزی که من را آفرید می دانست که من در نهایت جهنمی خواهم شد.حال اگر من با قدرت اختیار و اراده ام تمام عمرم را در جهت خدمت به خلق ودعا کردن و انفاق کردن و جهاد کردن و... به کار بگیرم وبه بهشت برسم در واقع پیش بینی خدای بزرگ ودانا را بر هم زده ام .سوال اینجاست که آیا من میتوانم با قدرت اختیار و اراده ام بر خلاف پیش بینی خدا عمل کنم. با این معادله ای که شما میفرمایید ، شما کاری را میکنین که در سرنوشتتان است ،شما فلان فکر را میکنید چون باید آن فکر را بکنید ،با این معادله حتی اختیار و اراده شما هم از پیش تعیین شده است .که کاملا غیر منطقی است

سلام
اول این که شما اصل قضیه را درست نگفتید..خدا که مثل پیشگو های زمینی نیست ...خدا عالم است و همه اتفاقاتی را که می افتد را میداند...خدا میدونه که نهایت من چی میشه...اما این نهایت را خودم برای خودم میسازم...این دلیل نمیشه که چون خدا میدونه من عاقبتم چی میشه پس عادلانه نیست و جبر است..این قدرت خدا و احاطه خدا بر عالم است که میداند...یعنی خدا میدونه بنده اون قرار چه کارهایی بکنه و چه کارهایی ازش سر میزنه اراده ما از پیش تعیین نشده بلکه خدا از قبل ارداه ما را میدانسته...این تناقضی با این نداره که کسی بخواد تغییر کنه یا خدمت کنه ما میتونیم به عرش برسیم همه چیز بستگی به خودمون داره..
امتحان کنید ..وقتی رفتید خیابان میتونید جلوی یک نفر را بگیرید و به او سیلی بزنید...یا میتونید دست یک سالمند را بگیرید و به او کمک کنید...
انتخاب با شماست از امروز نماز بخون یا نخون...پس این ما هستیم که انتخاب میکنیم شما اگر بخواهید خوب باشید کسی مانع شما نمیشه..

سورنا;85303 نوشت:
درود بر شما .دوست گرامی من وجود خدا را قبول دارم.
فرض کنید خداوند روزی که من را آفرید می دانست که من در نهایت جهنمی خواهم شد.حال اگر من با قدرت اختیار و اراده ام تمام عمرم را در جهت خدمت به خلق ودعا کردن و انفاق کردن و جهاد کردن و... به کار بگیرم وبه بهشت برسم در واقع پیش بینی خدای بزرگ ودانا را بر هم زده ام .سوال اینجاست که آیا من میتوانم با قدرت اختیار و اراده ام بر خلاف پیش بینی خدا عمل کنم. با این معادله ای که شما میفرمایید ، شما کاری را میکنین که در سرنوشتتان است ،شما فلان فکر را میکنید چون باید آن فکر را بکنید ،با این معادله حتی اختیار و اراده شما هم از پیش تعیین شده است .که کاملا غیر منطقی است.:hamdel:

سلام
1- اولا چرا از جهنمی بودن صحبت می فرمایید چرا نمی گویید می دانست بهشتی می شوم . آن نگاه بدنبال بی فایده بودن تلاشها می رود و این نگاه دنبال با فایده بودن . کدام را می پسندید . حال بالفرض که جهنمی باشد ...
2- جهنم پایان را نیست . پایان راه خداست و خدا برتر از بهشت است . لذا علم خداوند به جهنمی بودن کسی علم به نهایت راه او نیست بلکه علم به میانه راه است . دلیل میانه راه بودن هم روایات دینی است که می گوید بسیاری از جهنم رها خواهند شد و بقیه اش هم خدا می داند شاید ...
3- علم خداوند همانطور که نافی اختیار خودش نیست نافی اختیار دیگری هم نخواهد بود
4- تمام افعال و آثار انسان از نسخه ذات او ظهور می کند و چون ظهور ذات است دلیل بردار نیست . فعل اختیاری ( آگاهانه و با میل ) و غیر اختیاری ( غیر آگاهانه یا بدون میل ) هم از همان نسخه برداشت می شود که خود از موجودات دیگر جدا هم نیست . اختیار هم از آثار ذات انسان است که مثل برچسبی بر بعضی اعمال او به یک لحاظ و به تمام اعمالش به لحاظ دیگر زده شده است .
5- توجه به یک موجود ولو انسان در عالمی که به شدت به هم پیوسته است بدون توجه به سایر موجودات نگاهی نادرست است که واقع خارجی ( حیات فردی ما )هم آنرا تایید نمی کند .
موفق در پناه حق

سورنا;85425 نوشت:
اولا که شما کل دستورات دین رو پیچوندی. دوما:من نگفتم جهنم پایان راه است یا میانه راه بحث سر قدرت اختیار در این دنیاست. سوما: جهنم رو به عنوان مثال گفتم حالا شما فرض کن بهشت. لطفا پستها رو با دقت مطالعه کنید.

سلام
1- بفرمایید کدام دستور دینی را پیچوندم ؟؟؟
2- شما گفتید اگر خدا بداند من در نهایت جهنمی می شوم ... و بنده توضیح دادم که جهنم نهایت نیست . لذا فرض سوال اشتباه است .
3- بنده فکر میکنم مطلب ظهور از ذات که نافی جبر و تفویض است را درست نگرفته اید وگرنه در مورد آن اشکال می کردید .
4- بنده بنا بر تجربه پرسشگر را از کسی که تصوری ابتدایی از مساله دارد و در صدد پافشاری بر آن است تمییزمی دهم و می توانم حدس بزنم آخر این بحث چه می شود .
موفق باشید

سلام.
آقا یا خانم سورنا، تو هر دین و مسلک و آیین که هستی.

وقتی می خوایی بری تو یه خونه باید از درش وارد شی.

قبول داری اینو؟

سورنا;85484 نوشت:
حق با شماست بنده اطلاعات ابتدایی دارم ولی هرگز سعی نمیکنم برای اطلاعات ابتدایی خودم دلیل و منطق بیخودی بیارم و کپی پیست کنم به هر حال اشتباه از من بود که این پرسش رو مطرح کردم . دیگه این بحث رو ادامه نمیدم. از شرکت همه شما در این بحث سپاسگذارم.موفق باشید.

سلام
بله آخرش همین بود . کسی که می آید تا نظریه خود را بر کرسی بنشاند وقتی حرف حساب می شنود با یک عذرخواهی می رود چون از اول هم برای فهمیدن نیامده بود .
موفق باشید

سورنا;85492 نوشت:
آقای دانشمند روحانی پرمدعا پذیرفتن مسائل دینی نیاز به تحقیق و گفتمان طولانی مدت دارد شما توقع دارید هرنظری که میدهید بلافاصله مورد قبول طرف مقابل قرار گیرد اگر اینطور بود هر روز که از انجمن بیرون میرفتیم دینمان تغییر میکرد. ثانیا من نیامدم که حرف خود را به کرسی بنشانم بلکه برای یافتن پاسخ صحیح به سوالاتم آمده ام بنده بر عقایدم پافشاری نکرده ام بلکه از شما انتقاد کردم که نظرات خودرا کامل و بی نقص میدانید که در این شرایط نمیتوان به گفتگو ادامه داد. ودر آخر بگم که بر خلاف ادعای شما بنده از کسی عذر خواهی نکردم.

سلام
"لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهمدمت صوامع و بیع"
اگر خداوند بعضی مردم را با بعض دیگر دفع نکند عبادتگاهها خراب می شوند
بنده در مقابل انتقادات شما سوال کردم

- بفرمایید کدام دستور دینی را پیچوندم ؟؟؟
2- شما گفتید اگر خدا بداند من در نهایت جهنمی می شوم ... و بنده توضیح دادم که جهنم نهایت نیست . لذا فرض سوال اشتباه است .
3- بنده فکر میکنم مطلب ظهور از ذات که نافی جبر و تفویض است را درست نگرفته اید وگرنه در مورد آن اشکال می کردید .
4- بنده بنا بر تجربه پرسشگر را از کسی که تصوری ابتدایی از مساله دارد و در صدد پافشاری بر آن است تمییزمی دهم و می توانم حدس بزنم آخر این بحث چه می شود .
موفق باشید

و شما گفتید :

حق با شماست بنده اطلاعات ابتدایی دارم ولی هرگز سعی نمیکنم برای اطلاعات ابتدایی خودم دلیل و منطق بیخودی بیارم و کپی پیست کنم به هر حال اشتباه از من بود که این پرسش رو مطرح کردم. در جامعه ما تظاهر به چیزی که نمیدانیم بهتر از سوال کردن وتحقیق چیزی است که نمیدانیم.من هم از امروز سعی میکنم تظاهر کنم تا شخصیت بالاتری در نزد مردم داشته باشم حال آنکه سوال کردن و شک در مورد مقدسات چیزی جز توهین و تمسخر در بر نخواهد داشت.
دیگه این بحث رو ادامه نمیدم.
از شرکت همه شما در این بحث سپاسگذارم.موفق باشید.

حالا هرکس می خواد می تونه قضاوت کنه کی اهل بحث و مفاهمه است و چه کسی پر مدعا ؟
موفق باشید

سورنا;85480 نوشت:
قبولدارم؟
خب؟

برای اینکه جواب این سوال رو بدونی اول خداشناسی رو تکمیل کن.
همه این سوال هات حل میشه.
در ورود به اسلام خداشناسی هست.

یه کم با ملاطفت.
لطفا

سورنا;85303 نوشت:
فرض کنید خداوند روزی که من را آفرید می دانست که من در نهایت جهنمی خواهم شد.حال اگر من با قدرت اختیار و اراده ام تمام عمرم را در جهت خدمت به خلق ودعا کردن و انفاق کردن و جهاد کردن و... به کار بگیرم وبه بهشت برسم در واقع پیش بینی خدای بزرگ ودانا را بر هم زده ام .سوال اینجاست که آیا من میتوانم با قدرت اختیار و اراده ام بر خلاف پیش بینی خدا عمل کنم. با این معادله ای که شما میفرمایید ، شما کاری را میکنین که در سرنوشتتان است ،شما فلان فکر را میکنید چون باید آن فکر را بکنید ،با این معادله حتی اختیار و اراده شما هم از پیش تعیین شده است .که کاملا غیر منطقی است.

با سلام
دوست عزیز این فرض غلط می باشد، چون خدا دقیقا به آنچه که شما انجام می دهید علم دارد.شما علم خدا را با علم بشر مقایسه می کنید.خدا پیش بینی نمی کند بلکه علم حضوری دارد به عمل شما با اختیار. حال هر چه که باشد.
سرنوشت دست خود شماست نه اینکه خداوند بخواهد خودش با میل خود برای شما سرنوشتی قرار دهد.
ببینید این که شما الان یک کاری را انجام دهید و خدا نسبت به این کار اختیاری شما قبلا علم داشته باشد کجایش جبر استنباط می شود.

انسان وقتي در برابر عمل و كاري قرار مي‏گيرد خودش را فاعل مختار و با اراده مي‏بيند يعني هم مي‏تواند انجام دهد و هم مي‏تواند ترك كند و همچنين اراده‏ايكه در خود احساس مي‏كنيم دليل روشني است كه افعال ما منسوب به خود ماست.
بنابراين، علم خدا از ما سلب اراده نمي‏كند و ما را به صورت جمادي كه فاقد اراده است در نمي‏آورد پس هر چه بر سر ما مي‏آيد، از خود ماست.

لذا خلاصه باز عرض میکنم علم الهي بر هر حادثه‌اي آنچنان كه واقع مي‌شود تعلق گرفته است و افعال اختياري انسان به وصف اختياريت براي خداي متعال معلوم است. پس اگر به وصف جبريت تحقق يابد بر خلاف علم الهي واقع مي‌شود.
مثلاً خداي متعال مي‌داند كه فلان شخص در فلان شرايطي تصميم بر انجام كاري خواهد گرفت و آن را انجام خواهد داد، نه اينكه علم الهي فقط به وقوع فعل، صرف نظر از ارتباط آن با اراده و اختيار فاعل تعلق گرفته باشد. پس علم ازلي الهي منافاتي با اختيار و اراده آزاد انسان ندارد."
و نيز علامه طباطبايي رضوان الله عليه در تفسير الميزان در موضوع جبر و اختيار به علم و اراده الهي پرداخته‌اند و در ذيل
آيه شريفه "يَهدي مَن يَشاءُ و يُضِلُّ من يشاء" توضيحات مبسوطي آورده‌اند كه مي‌توانيد به آن مراجعه فرماييد.

.

Fagheer;85360 نوشت:
بسم الله العلیم العادل

یک سئوال

به فرموده جناب استاد علم رب یکتای جلیل هیچ منافاتی با اختیار ندارد مثلا این که یکتای متعال می داند که بنده نوعی در اینده در مقابل فلان عمل که قرار گرفتم فلان برخورد را خواهم داشت
این صحیح
ولی یک سئوال
فرض کنید ابوسفیان ملعون و ذات پاک پیامبر خدا صلی الله علیه و اله

سرشت انها طوری افریده شده بود که ابوسفیان ابوسفیان بود و پیامبر پیامبر

مثلا ابوسفیان با توجه به سرشت ناپاکش حتما به راه شر می رفت
ایا او در افرینش سرشتش نقشی داشته؟

سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش

بزرگوار اول در مورد ابوسفیان وپیامبر (ص)
میدانیم که ابوسفیان وپیامبر بایکدیگر نسبت نسبی داشتند.
ان هم نه نسب دور ! پسر عموی پیامبر !

همچنین میدانیم که ابو لهب نیز که در قرآن به او مستقیما" با نام نفرین شده نیز عموی پیامبر (ص) بوده !

این مطلب نشان از آن دارد که این بزرگواربا این دونفر حداقل با یک یا دونسل فاصله از یک پدر بزرگ مشترک بوده اند !

یعنی عبدامطلب هم پدر ابو لهب بوده و هم پدر عبدالله که پدر بزرگوار پیامبر (ص) است .و هم پدر حارث که او هم پدر ابوسفیان لعنةالله است .

حال از این نسبتها چه نتیجه می گیریم ؟
عبدالمطلب چگونه میتواند مؤثر در این نسبهای متفاوت از قعر جهنم تا اعلای درجه ی فردوس باشد؟
میزان نسبیت و سببیت برای هویت معنوی و واقعی انسان تا چه حد است ؟

آیا لقمه ای که حارث پدر ابوسفیان از خوان عبدامطلب خورده با لقمه ای که عبدالله پدر پیامبر (ص) از همان خوان تناول کرده متفاوت بوده ؟ نمیگویم که لقمه مؤثر نیست . در فرصت بعدی این را هم توضیح خواهم داد .
آیا خونی که در رگ عبدالله «پدر پیامبر » (ص) جاری است از نظر ژنتیکی با خونی که در بدن برادرش حارث «پدر ابوسفیان» جاری است از خون عبدالمطلب نیست ؟

آیا نشان از این ندارد که شخصیت نسبی می تواند تحت تأثیر اراده ی انسان وشخصیت اکتسابی تغییر ماهیت بدهد ؟

البته در این میان عوامل واسطه ای بسیار هم می تواند مؤثر واقع شود . مثل نسب مادری و اقتضای محیط .

اینکه می فرمایید ابوسفیان در سرشتش نقشی داشته یا نه؟
آیا غیر از این است که اقتضای وحدانیت خداوند خلق واحد بوده ؟
(عقل اول) ! و کثرت در هستی از این خلق واحد سرچشمه گرفته ؟
واین کثرت در شیوع خود متفرع شده و در جزئیات عالم به جایی رسیده که عوامل جزئی بر سرنوشت اجزاءعالم به گونه ای حاکم است که این عوامل جزئی سبب بروز نتایج کلی میشوند .

(شکافت هسته ی جزئی ترین موجود عالم «اتم» وبروز حادثه ی عظیم انفجار اتمی )

نتیجه : کثرت بر عالم هستی سلطه دارد و خداوند در امور کثیر اراده ی انسان را حاکم فرموده .

سرشت انسان اگر قرار بوده تک تک توسط خداوند تعیین جبری شود این خلاف قائده ی وحدانیت و انتزاع صفت فعل از واحد لایزال می باشد .

پس تدبیر سرشت انسان نیز باید بر عهده ی انتزاع واحد از خلق واحد باشد .(عقل اول)

اما این تدبیر در خلقت روح و خصوصیات عالم مجرد انسانی و معنویات روحی مؤثر است . زیرا می بینیم که در قرآن کریم حقیقت انسان را با روح که متعلَق و متعلِق به خدا می داند تعریف می کند . ومابقی از آثار انسان را به دوبخش تقسیم نموده واز خلقت جسمانی (گلی بد بو) و خلقت روحانی توأم یاد میکند

«ثم سوّاهُ ونفَخَ فیه مِن روحهِ »

ومی بنیم که در قرآن کریم علاوه بر این دو متعلق انسانیت از یک متعلق دیگر به نام فطرت آنهم فقط یک بار نام برده شده

پس تا اینجا :روح مجرد معنوی + جسم مرکب مادی + فطرت خدایی = انسان !
واین برای تمام مخلوقات با این نام یکسان است .

واما تعریف انسان تا اینجا می شود روح =معنویت انسان ؛ مجرد ؛ نا شناخته (وابسته به عالم غیب) واحتمالا" قدیم
جسم = مادیت انسان ؛ مرکب ، شناخته شده ؛ حادث

وفطرت انسان =صفحه ی برنامه ی معنوی (رابط دو بعد معنوی ومادی انسان ) ؛ آماده برای تمایل وگرایش و انتخاب مجرد ویا مرکب بودن ؛ قابل شناسایی ؛ حادث.
تا اینجا این یک برنامه ی کلی است برای تمام مخلوقات با نام انسان .

وبرای رسیدن به پاسخ سؤال شما باید کمی صبر داشت .

البته بنده سعی کردم مطالب را به ساده ترین شکل بیان کنم .


.............................................................................. حق یارتان :roz:..............................................................................

موضوع قفل شده است