حقوق زنان در «ایران باستان»
تبهای اولیه
با سلام
عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پر دامنه است.
با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد؛ اما با اینحال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و گستردگیای میلیونها کیلومتر مربعی در پهنه مکان را در بر میگیرد.
پهنهای که حتی در یک زمان واحد، قومها، باورها، شیوههای زندگانی، ادیان و حکومتهای گوناگونی در آن بودوباش داشتهاند.
دستیابی به واقعیتهای تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگانی و باورهای مردمان با چنین عبارتهایی کلی (که گاه نتیجه نهایی آن نیز مثلاً با واژه «ارزشمند» در صورت مسئله میآید) ممکن نمیشود.
به این ترتیب و برای دستیابی به پاسخی شایسته، در آغاز ناچار و موظفیم که یا صورت مسئله خود را اصلاح کنیم و آنرا به یک دوره کوچکتری محدود سازیم و یا واژه «ارزشمند» را از آن کنار بگذاریم.
منابع دینی زرتشتی و آثار مکتوب پهلوی چه پاسخی برای پرسش ما دارند؟
آگاهیهای موجود در کتابهای دینکرد (به ویژه کتاب سوم)، ماتیگان هزار دادِستان، اندرزهای آذرباد مهرسپندان، ارداویرافنامه، شایستنشایست، وِدیوداد (وندیداد)، روایت امید اشهوهیشتان و بسیاری منابع دیگر، وضعیت اسفبار زن ساسانی (و عموماّ مردمان آن زمان) را به روشنی گزارش میکنند.
وضعیت ناگواری که محصول حاکمیت و قدرت بلامنازع و مهار نشده موبدان دین نوساختهٔ زرتشتی بوده است که خود را نمایندگان تامالاختیار خداوند بر روی زمین میدانستند و با اتکای به همین مشروعیت و با نام دین و خدا و پیامبر، پیروان تمامی ادیان و مذاهبِ غیر زرتشتی را به نام کافر و فساد کننده بر روی زمین کشتند و نیایشگاههای آنان را به نفع آتشکدههای درباری ویران کردند و سوزاندند (برای آگاهی بیشتر بنگرید به کتیبههای سهگانهٔ موبد کرتیر، موبد موبدان عصر ساسانی در نقش رستم، نقش رجب و سرمشهد.
این کتیبه بارها به زبانهای گوناگون و از جمله به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
برای آگاهی از حمله به نیایشگاه آناهیتا در کنگاور و سوزاندن آن به عنوان نمونهای از به آتش کشیدن نیایشگاههای غیرزرتشتی بنگرید به: کامبخشفرد، سیفالله، معبد آناهیتا- کاوشها و پژوهشهای باستانشناسی، تهران، ۱۳۷۴، ص ۱۴).
آسیبی که از خشکاندیشی و خشونتهای آنان به ایرانزمین رسید، نه تنها موجب گسست فرهنگی و اجتماعی مردمان ایرانی و ضعف آنان در برابر نیروهای مهاجم بیگانه شد، بلکه بیش از هر چیز به آیین و اندیشههای پیامبر ایران، آسیب وارد ساخت.
به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه «ماتیگان هزار دادستان»، زنان اموال و مایملک مرد دانسته میشده و بهایی معین داشتهاند.
بهایی که معمولاً برابر با قیمت یک مرد برده، یعنی در حدود ۲۰۰۰ سکه نقره بوده است.
این نکته همچنین از نخستین شواهد پیدایی بردهداری در ایران عصر ساسانی حکایت میکند (بنگرید به مدخل «برده و بردهداری» Barda Bardadari در دانشنامه ایرانیکا).
موبدان زرتشتی ساسانی همانند روحانیان بسیاری از ادیان، از دلنگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج میبردهاند و آنان زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی میدانستهاند.
شاید این نگرانیها از آنجا ناشی میشده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان میدادهاند.
در کتاب پهلوی «بندهش» چنین گزارش میشود که اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد.:Sham:
زنی که حتی خداوند را نیز میرنجاند و از تبار «جِـهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است.
به این ترتیب زنان نمیتوانستهاند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند (بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان).:Sham:
همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شدهاند، در «اندرزهای آذرباد مهرسپندان» موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نیایشخوانیها به فروهرش درود فرستاده میشود) از بیخردی و رازگشایی و اعتمادناپذیر بودن زنان سخن رفته است (آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخشهای گوناگون).
ادامه دارد.....!
متون فقهی زرتشتی، مقررات و دستورهای سختگیرانه فراوانی در باره اعمال و حرکات زنان دارند، بطوریکه زنان حتی در کوچکترین و شخصیترین کارهای روزمره خود حق تصمیمگیری نداشتهاند.
آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بودهاند تا در جایی زندانمانند و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نیفتد.
از آنجا که زنان در این مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته میشدهاند، موظف بودهاند از ظرفهای مخصوصی استفاده کنند و هیچ ارتباطی با دنیای خارج از دشتانستان نداشته باشند.
زنان همچنین موظف بودهاند تا پس از پایان دشتان، دویست مور دانهکش را بکشند و خود را با پیشاب (ادرار) گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر یک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشتهاند).
چنانچه زنی در این مدت آهنگ شوهر خود را میکرد، سزایش «مرگ ارزانی/ اعدام» بود. (ماتیگان هزار دادستان، آناهیتا پریخانیان، چاپ ایروان، به زبانهای ارمنی، انگلیسی و روسی؛ همچنین بنگرید به بخشهای گوناگون از متن اوستایی «ودیوداد/ وندیداد»).
زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود.
در این هنگام مزداپرستانِ زرتشتی میباید در جایی بیآب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند.
زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است
(وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۷۱۳ تا ۷۱۶).
ادامه دارد.....!
آذرباد مهرسپندان در اندرزهای خود که تنها خطاب به مردان و نه زنان گفته شده است، سفارش میکند که تا جای ممکن مانع از رفتن زنان خود به بیرون از خانه شوند.
اما چنانچه به ناچار زنان قصد خروج از خانه را داشتهاند، موظف بودهاند با حجاب کامل و پوشش یکدست سر تا پا در انظار همگان ظاهر شوند و چنانچه کمترین آرایش و زیور خود را به دیگران نشان میدادهاند، شایسته جهنم دانسته میشدهاند (بنگرید به بخشهای گوناگون از کتاب ارداویرافنامه).
البته زنان اشراف در جامعه طبقاتی زرتشتی ساسانی از این قاعده و بسیاری قواعد دیگر معاف بودهاند.
زندگی زناشویی زن نیز زیر نفوذ عمیق موبدان بود.
دختر موظف بود در سن ۹ سالگی با شوهری که برایش انتخاب میکردهاند، ازدواج کند و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز میزند و زندگی بدون شوهر را ترجیح میداد، سزاوار مرگ بود. مجازات مرگ همچنین برای زنی که به قهر شوهر خود را ترک گفته بود نیز در نظر گرفته میشد (شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقبفر، ص ۱۷۳ تا ۱۷۵).
زنان میباید سه بار در روز در برابر شوهران خود زانو میزدند و میپرسیدهاند که آقایش دوست دارد امروز چه کاری برایش انجام شود.:Moteajeb!:
با این حال، زنان حق تقاضای طلاق و حق تصرف جهیزیه خود را داشتهاند.
اما پس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهیزیه خود را نداشتهاند.
مردان طبقه اشراف میتوانستهاند بدون محدودیت زنان متعدد بگیرند.
به هر تعدادی که امکانات مالی نگهداری از آنان را داشته باشند. همچنین مردان میتوانستهاند تا در صورت فقر و ناتوانی زن خود را بفروشند و یا در صورت ناباروری خود، آنان را برای مدتی معین در اختیار مرد دیگری بگذارند و در واقع اجاره دهند (جزئیات این معاملهها را در «ماتیگان هزار دادستان» بخوانید).
دستوراتی شبیه این در میان ادیان دیگر نیز دیده شده است، اما چنین به نظر میآید که مردم از این اجازه منفعتطلبانه موبدان استقبال نکرده و خشم آنان را برانگیختهاند.
ازدواج با محارم یا «خْـویدودَه» بدون در نظر داشتن رضایت یا نارضایتی زن، به گستردگی تبلیغ میشد. بطوریکه گناه مرد لواطکار تنها در صورتی پاک میشد که با مادر یا خواهر و یا دختر خود وصلت میکرد (خرده مقالات، بیژن غیبی، چاپ آلمان، ص ۳۵۰)
ادامه دارد.....!
با اینکه موضوع ازدواج با محارم اینروزها به شدت تکذیب و برای توجیه و تحریف آن کوششهای زیادی میشود، اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتی و غیر آن بسیار فراوانتر از آنند که جایی برای تردید باقی بماند.
سراسر بخش مفصل و طولانی هشتادم از کتاب سوم «دینکرد» به بحث در این باره پرداخته و جزئیات آنرا به دقت بازگو کرده است.
جزئیاتی مانند حقالارث دختری که در عین حال زن پدر خود نیز هست و موارد دیگر. (دینکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسی از فریدون فضیلت؛ ترجمه انگلیسی از م. شکی؛ همچنین در زمینه ازدواج با محارم در دین زرتشتی بنگرید به
.دکتر جلیل دوستخواه
نگارههای بازمانده از عصر ساسانی نیز از نگاه رایج ساسانیان به زن حکایت میکند. در حالیکه نگارههای زنان پیش از تاریخ، هخامنشی و اشکانی، با انبوهی از نقشهای زنانی با شکوه و قدرتمند به دیده میآید، بر نگارههای ساسانی که بر جامها و موزائیکها بر جای مانده است، زن تنها موجودی است که وظیفه خوشگذرانی و بزم و ساز و آواز مردان را بر عهده دارد.
پدیدهای که شاهنامه فردوسی نیز به آن اشاره دارد و نامهای زنان در عصر ساسانی شاهنامه بر خلاف پیشینیان پر افتخار خود همچو فرانک و گردآفرید و منیژه، از شمار فراوانی معشوقگان درباری تشکیل شده است.
متن پهلوی «خسرو قبادان و ریدگی» نیز ویژگیهای یک زن خوب از دید خسرو را باز میگوید. ویژگیهایی که در اندام و جاذبههای زنانه خلاصه میشوند (متون پهلوی، سعید عریان، ص ۸۲).
ادامه دارد.....!
در پایان لازم به یادآوری است که جایگاه زن ساسانی در این نوشتار بهیچوجه به معنای رواج فراگیر آن در تمام دوران ساسانی و در همه سرزمین ایران، و نیز نادیده انگاشتن برخی فرصتهای برتر زن ساسانی و حقوق او در مقایسه با جوامع دیگر نیست.
منظور بیان نمونههایی بود تا در چنین بررسیهایی به جوانب دیگر نیز پرداخته شود.
اینها شیوههای رسمی و غالب دستگاه دینی زرتشتی ساسانی است که بعید است بطور فراگیر در میان همگان مقبولیت یافته باشد و همچنین هیچ نقطهضعفی برای جامعه زرتشتی بشمار نمیآید.
نگارنده بر این گمان است که زرتشتیان خود بیش از دیگران از سختگیریها و خشونتها و قوانین فقهی ساختگی موبدان ساسانی آسیب دیدهاند.:Sham:
قوانین و مقررات که هیچ ارتباطی با زرتشت نداشته و تنها از نام پر آوازه او برای پیدایی و رواج دینی به نام او سوءاستفاده کرده بودهاند.
چنانچه این منابع بسیار فراوان را نادیده بگیریم و حقوق و جایگاه زن هخامنشی با زن ساسانی را به یک اندازه بستاییم، نه تنها تحریف تاریخ و دوری از واقعیتهای تاریخی، که نادیده انگاشتن کوشش هخامنشیان و اشکانیان (پارتیان) برای دستیابی به جامعهای آرمانی، و نیز پایمال کردن رنجها و مصائب زن زرتشتی ساسانی است. انسانی دانستن حکومت و روحانیانی که خود را نماینده خدا بر روی زمین میدانستهاند و رفتار غیر انسانیاشان موجب تباهی و آسیب به فرهنگ و تمدن و هنجارهای زندگانی مردمان شده است، ظلمی بزرگ در حق رنجکشیدگان است.
در پایان یادآور میشوم که این دین در زمان ایجاد خود در اوایل عصر ساسانی، «بهدینی» خوانده می شده است؛ اما در سدهٔ گذشته نام دین زرتشتی را بر آن نهادهاند. با این حال زرتشتیان سنتی کماکان همکیشان خود را با نام «گاوارونی/ گابارونی» (منسوب به «گبر») خطاب میکنند.
این دین ارتباطی با شخص زرتشت ندارد.
آقای رضا
درود
شما نوشته اید:
1-:"...
خیر بنده با واژهها بازی نمیکنم فراموش نکنید که ما مستند سخن میگویم !!...."
پاسخ
یک نکته را من خودم نادیده گرفتم. پوزش مرا بپذیرید. شما از بچگی با این روش بزرگ شده اید. از این رو بازی با واژه ها را روشی خردپسندانه میدانید، نه بازی. شما هنوز سندی که خئوتودت یعنی ازدواج دارای رابطه زناشویی،
با سلام
اولا که جناب مهران لطفا در حد همان ۱۸ سال تحقیق درزرتشتیگری سخن بگوید که مجبور به ادبیاتی خارج از احترام دینی نشوید! و ما نیز شرمنده جوابی در خور گفتار شما نشویم
اما ترجیح دادم در مورد ازدواج با محرم در زرتشتیگری اینجا توضیح دهم تا طبق معمول ان تاپیک منحرف نشود!
حال ِ زرتشتیان ِ امروزین و بهویژه ردههای ِ فرهیخته و دانشور ِ آنان در هنگام ِ درمیان گذاشتهشدن ِ چنین پُرسمانی با آنان، بهخوبی دریافتنیست و جای ِ شگفتی ندارد که ببینیم همواره میکوشند تا ازخئوتودت آن فاصله بگیرند و از پاسخْگویی سربپیچند و طفره بروند و- به اصطلاح- لاپوشانی کنند. آنان در کردار ِ دینی و اجتماعی و خانوادگیشان جایی برای چنین مقولهای نمیشناسند و رسمی یا جُزْرسمی هم، بدان رفتار نمیکنند. امّا آیا این بدان معناست که حق دارند منکر ِ دادههای متنهای کهن نیز بشوند و سامان ِ پژوهشی را که انبوهی از خاستْگاهها و پشتوانهها را در کارنامه دارد، برهم زنند؟” لازم به یادآوری است که دین زرتشتی ارتباطی با شخص زرتشت ندارد و در زمان ساسانیان و با بهرهگیری از نام زرتشت ساخته شده است.که هنوز متاسفانه ادامه دارد........!
خویدُدَه/ خویدودَس (خویشاوند پیوندی) رازوارهای در آموزهی پسین زرتشتی
دکتر جلیل دوستخواه
همْکردْواژهی پهلویی ِ خویدودَه/ خویدودَس/ خویتوکْدات/ خئودات (١) و درونْمایهی ِ واقعیی ِ آن، هنوز هم به گونهی رازْوارهای دشوار و نیازمند ِ پژوهش و جُستار برجا مانده است.
امیدوارم جناب مهران با چشم باز بخوانید
در گزارشهای فارسیی ِ متنهای ِ پهلوی، تعبیرهایی همچون «ازدواج با خویشان»، «ازدواج با محارم» و «ازدواج با نزدیکان» را به جای آن میبینیم که بسیار مبهم و چون و چرا پذیر و پرسش برانگیزست.
در گاهان، هیچ نشانی از ساختِ اوستاییی ِ این ترکیب، نمییابیم.
در متنهای برجاماندهی اوستاییی ِ پسین، تنها پنج بار- که یک بار ِ آن هم تکرار ِ یکی از بارهای ِ پیشین است- (آن هم بی هیچگونه سخنی دربارهی چیستی و چگونگییاش)، بدان برمیخوریم (٢) و در جای دیگری از این متنهای ِ کهن، اثری از آن دیدهنمیشود. (٣)
امّا از آنجا که متنهای پهلوی ی زرتشتیی پسین، در روزگار ِ ساسانیان و سپس در نخستین سده های پس از فروپاشیی شهریاریی آن دودمان، بر پایهی داده های متنهای گسترده تر ِ اوستاییی ِ تا آن زمان برجا مانده بوده، سامان یافته، ناگزیر باید پذیرفت که در اوستای باستانی، این تعبیر و گزارش ِ آن، کاربُردهای بیشتری داشته است.
به هر روی، امروز که آن اوستای دیرینه را در دسترس نداریم، همین متنهای فارسیی میانهی برجا مانده و نیز گرتههایی از این درونْمایه در متنهای فارسیی نو (فارسیی دری)، پشتوانهی کار ِ ما در این جُستار تواند بود.
مهمّترین متنهای پهلوی که – کم و بیش – رویْکردی بدین همْکردْواژه دارند، مینوی ِ خِرَد، دینْکرد، داتِستان ِ دینیک (/ دادِستان ِ دینی)، گزیدههای ِ زادسپرم، روایت ِ پهلوی، ارداویرافنامه و روایات ِ داراب هُرمَزدْیاراند.
مینوی ِ خِرَد، در بخش ٣۵، در پاسخ به این پرسش ِ “دانا” که: “کدام گناه، گرانتراست؟”، ٣٠ گناه را برمیشمارد که چهارمین ِ آنها چُنین است: “کسی که ازدواج با نزدیکان (خویدودَه) را برهم زند.”
و در بخش ٣۶ در پاسخ به این پرسش ِ همو که : “مردمان به چند راه و بهانۀ کار ِ نیک، به بهشت بیشتر می رسند؟”،
٣٣ “راه و بهانه” را برمیشمارد که نهمین ِ آنها چُنین است: “… کسی که برای دوستی ِ روان با نزدیکان ازدواج کند.” (۴)
امّا در این متن، هیچ گونه روشنگری و گزارشی دربارهی چگونگی و چیستیی این گونه پیوند، نیامده است.
به وارونهی آن، دینکرد گزارشی گسترده در این زمینه دارد.
درونْمایهی ِ بخش ٨٠ در کتاب سوم این متن با عنوان ِ “اعتراض ِ یک یهودی بر هیرْبَد در عیب دانستن ِ(؟) خویدودَه [یا نیز: بُنْانگیزهیِ خویدودَه]، و چرایی ِ آن را از وی خواستارشدن و پاسخ ِ هیرْبَد برابر ِ آموزهی ِ دین ِ بهی”، یکسره ویژهی پُرسْمانی در این راستا و فراگیر ِ چالش ِ یزدانْْشناختیی تمامْعیاری میان ِ دو کیش ِ کهن ِ سامی و ایرانی است. (۵)
در این بخش از کتاب سوم، “هیرْبَد” (نماد ِ کارگزاران ِ آموزه ی کیش ِ زرتشتی)، برای برجا نگذاشتن ِ هیچگونه ناروشنی در شناخت ِ چیستی و چگونگیی خویشاوندْپیوندی، به ردهبندیی گونههای آن میپردازد و آنها را چُنین برمیشمارد:
1. همْپیوندیی ِ پدر با دختر.
2. همْپیوندیی ِ پسر با مادر.
3. همْپیوندیی ِ برادر با خواهر.
آنگاه با نگرشی به اسطورهی ِ آفرینش در آموزهی ِ مزداپرستی و به خواست ِ هرچه استوارترکردن ِ باور به خویشاوندْپیوندی و به دست دادن ِ نمونههای ازلی و مینَوی از این کُنِش، به بحثی علّتجویانه و خاستگاه یابانه میپردازد تا تخم ِ هرگونه چون و چرا و شکْوَرزی در رواییی ِ این گونه پیوند را در دلْها بخشکاند.
[=Verdana]فراهمْآورندگان ِ دینکرد، در گزارش ِ بُنیادْشناختیی ِ این همْپیوندیهای ِ سهگانه، نوشتهاند:
“ خود، پدر ِ سْپَنْدَرْمَذ، زمین، است؛ همان زمینی که از آفرینشْ (az-dahišn/ خلقتاً) مادینه است.
خداوند از او (= از زمین) نر را آفرید؛ کیومرث را، که نامش به «مرد ِ نخستین» ترجمه میشود؛ ویژه آنکه، کیومرث زنده و گوینده و میراست.
شناسندههای ِ (مُعَرّفهای ِ) کیومرث، ویژستانه در این سه واژه آمدهاند: «زنده»، «گوینده» و «میرا»؛ دو تا از شناسندهها، یعنی «زنده» و «گوینده»، از آفرینش ِ پدر، جهانْآفرین، هستیگرفتهاند؛ یکی از شناسندهها، یعنی «میرا»، ، دررسیده از تازش ِ اهریمن است.
آن شناسنده، بر تمامی ِ مردمیانی که از تخمهی ِ آن مرد (= کیومرث)اند، تا به روز ِ نوسازیی ِ جهان به آنان دوسیده است.
و در این زمانه، نیز اگر پدری از دختر ِ نر آفریند، بر آن، نام ِ «خُویدودَهی ِ پدر- دختر» مینهند.
این را نیز برابر ِ یکی از آموزههای دین برمیگویم که: زمانی که کیومرث بمرد، نطفه – که «تخمک» نامیده میشود– اندر سْپَنْدَرْمَذ، زمین، افتاد؛ یعنی نطفهاش بر مادرش ؛ و به سبب ِ آن، مَشْیْ و مَشْیانه به یکدیگر درپیوست (؟)؛مَشْیْ و مَشْیانهای که پسر و دختر ِ کیومرث و سْپَنْدَرْمَذاند: بر آن، نام ِ «خُویدودَهی ِ پسر- مادر» نهادهاند.
مَشْیْ و مَشْیانه به بویهی ِ فرزندْخواهی، با یکدیگر نری و مادگی ورزیدند: و بر آن، نام ِ «خُویدودَهی ِ برادر- خواهر» نهادهاند.
و ایشان (= مَشْیْ و مَشْیانهی ِ برادر و خواهر)، بسی جُفتها زاییدند [یا نیز: از ایشان بسی جُفتها زاییده شده است]، جُفتهایی که زن و شوهر ِ یکدیگر بودهاند.
و تمامی ِ مردمانی که بودهاند و نیز خواهندبود، همگی از بُنْتخمهی ِ «خُویدودَه »اند و این چَم (= دلیل)، بسی پذیرفتنی (gīihrč/ سرشتین/ طبیعی) است که پس از آفرینش ِ اندازه شناسانهی ِ(? ku handāzišn) ایزد (؟)، افزایش ِ مردمان ِ همهی ِ کشورها از باشد؛ پیداست.” (۶)
در کتاب ِ پنجم ِ همین متن نیز، در بخش ٩، از باورمندی به خویدودَه، در شمار ِ کُنِشهایی که “اهمیّت ِ ویژه” دارند، یادشده است. (٧)
همچُنین بخش ١٨، دربارۀ خویدودَه نام دارد و نویسندگان، بر ایزدینه و نهادینه و دینی بودن ِ پیوند ِ زناشویی با خویشان ِ نزدیک از آغاز ِ آفرینش، تأکید میورزند و سودمندی و پاداش ِ آن را یادْ آور میشوند.
آنان، این کردار را همْارز با باورمندی به بنیاد ِ دین قلمْداد میکنند و دوازده دلیل و پشتوانه را برای بایستگیی آن، برمیشمارند که واپسین آنها چُنین است: “پیامآوران و پیغمبرانی چند (بر آن تأکید کردهاند) و به ویژه اندرز ِ اشو زرتشت ِ پاک هست از سوی ِ آفریدگار اورمزد، هنگامی که خود (به حضور ِ او) رسید تا فرمان ِ او را بشنود.” (٨)
تدوینکنندگان ِ این متن، به کلّیگویی و مبهمْنویسی بسنده میکنند و هیچ پاسخی به این پرسشهای ِ مقدّر نمیدهند که این “پیامآوران و پیغمبرانی چند”، چه کسانی بودهاند و در کجا “بر آن (خویدودَه) تأکیدکردهاند” و زرتشت- که به تحقیق جُز گاهان ِ پنجگانه، اثری از او بر جا نماندهاست و در آن اندرزْسرودها نیز (چُنان که گفتیم) هیچ اشارهای به این کُنِش ندارد- در کجای دیگر، چُنین “اندرز”ی را “از سوی ِ آفریدگار اورْمَزد” بیانداشته است؟
آنان عبارت ِ اخیر را در پایان ِ برشماریی ِ همهی ِ دلیلها و پشتوانههاشان آوردهاند تا مُهر ِ تأیید و تأکید نهایی بر پیشْگفتههاشان زدهباشند و پیروان ِ جزمْباور ِ خود را مُلزم به پذیرش بیچون و چرای آنها کنند. امّا از دیدگاه ِ پژوهندهی آزاداندیش و خِرَدْوَرزی که زرتشت را شاعر- فیلسوفی اندرزگر و رهنمون ِ مردمان به “هومَتَ، هوخْتَ، هووَرْشْتَ” (اندیشهی ِ نیک، گفتار ِ نیک، کردار ِ نیک) میشناسد و “اهورَمَزدا” (/ “مَزدااَهورَ”)ی ِ مورد ِ اشارهی ِ او را نه یک خدای عرشْنشین و فرمانروای خودکامهی ِ جهان و هرچه در آنست، بلکه نماد ِ “برترین خِرَد و دانایی” در جهان ِ هستی و والاترین ارزش در زندگانیی ِ آدمیان میداند (همان که فرزانهی ِ توس، دوهزاره پس از زرتشت، “خداوند ِ جان و خِرَد”ش نامید و فرازترین چَکاد ِ “اندیشه”اش خواند)، این که زرتشت در ناکجایی با “آفریدگار اورْمَزد” ِ خیالْ ساخته، دیدار داشته و “اندرز” به ورزیدن ِ ” خُویدودَه” را (با این شرحی که دینکردنویسان برایش دادهاند) از وی شنیده و در جایی (که هیچ کس نمیداند کجاست!) برای مردمان بازگفته باشد، پذیرفتنی نیست.
افزونِِ بر آنچه گفته شد، فراهمْآورندگان ِ دینکرد، در هر دو کتاب ِ سوم و پنجم ِ این متن، بر شماری دلیلهای ِ رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی، مانند ِ آشناییی ِ بیشتر و بهتر ِ دو سوی ِ چُنین پیوندی با پیشینه و خُلق و خوی ِ یکدیگر و بالاتر بودن ِ ضریب ِ اطمینان در پایداریی ِ پیمان و پیوند و- از همه مهمّتر- نگاهداشت ِ هنجارهای ِ زندگیی خانوادگی و داراییی ِ تیره و تبار، در راستای ِ توجیه ِ بایستگیی ِ پایْبندی به ورزیدن ِ ” خُویدودَه” نیز تأکید میوَرزند که در فرآیند ِ زندگیی اجتماعی و اقتصادیی مردم، دریافتنیتر از آموزهی ِ دینیست.
گرتهی کمْرنگتری از این رویکرد را تا به امروز و حتّا در جامعهی ِ مسلمان ِ ایران، می توان دید. کوشش ِ بسیاری از خانوادهها در ساماندادن ِ زناشویی در میان ِ زوجهای خویشاوند ِ نزدیک (هرچند نه بدان نزدیکی که در شرح ِ “خُویدودَه” دیدیم) و رواج ِ زبانْْزدی مانند ِ “عقد ِ دختر ِ عمو و پسر ِ عمو در آسمان ِ هفتم بسته شده است.”،
نشانهگونهای از آن کُنِش ِ دیرینه را در خود دارد.
در روایت ِ پهلوی نیز به گستردگی از ” خُویدودَه” سخن به میان آمده و در اشاره به بُنیاد و خاستگاه و پشتوانهی مینَوی و ازلیی آن، حتّا از مهرْوَرزی و همْکناری و دست در گردن داشتن ِ “اهورَمزدا” و دخترش “سْپِندارمَذ” یادشده و سپس، چندان پاداش و مزد ِ گیتیانه (اَستومَند) و مینَوی برای ِ این کُنِش برشمرده شده است که هیچ کار و کرداری در جهان همْتراز ِ با آن نیست.
افزون بر این، در این متن نیز مانند ِ دینکرد، بیان ِ دلیلهای ِ رفتاری، اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی را میبینیم که گسترده تر و توجیهگرانهتر از آن متن هم هست.
از جمله، می خوانیم که: “… همهی ِ بیچیزی (= فقر)، نیاز (؟) و خشکی (= قحطی) از آن جهت به مردمان رسید که مردان از شهر ِ بیگانه، از روستای ِ بیگانه و از کشور ِ بیگانه آمدند و زن کردند (= زن گرفتند) و هنگامی که زن را ببردند، پدر و مادر، بر این گریستند که دختر ِ ما را به بردگی همی برند.” (٩)
فراهمْآورنده و نگارندهی ِ گزیدههای ِ زادْسپَرَم، این کنش را چندان نهادینه و پذیرفته میشمرده، که نیازی به هیچگونه گزارش و روشنگری نمیدیده است.
او تنها به این بسنده کرده است که در پارهی ِ ٢۶ از این دفتر، در زیر ِ عنوان ِ “دربارۀ سه قانون که زردشت به برتری آموخت (= تعلیمداد)”، بنویسد: “سوم خُویدودَه کنید که برای ادامۀ نسل ِ پاک، بهترین ِ کارهای ِ زندگان است و عامل ِ نیکْزایی ِ فرزندان است.” (١٠)
[=verdana]در داتِستان ِ دینیک (/ دادِستان ِ دینی)، بخش ِ ۶۴ (بندهای ِ ٣- ٧)، بخش ۶۵ (بندهای ٢- ٣) و بخش ِ ٧٧ (بندهای ِ ٢ و ۴) نیز، همان گزارش ِ خاستگاهجویانهی دینکرد را با گستردگیی ِ نسبی میخوانیم. (١١)
[=verdana]در روایات ِ داراب هُرمَزدْیار، آمده است: “اورمَزد گفته است هرچند پیوند نزدیکتر، بسیارْ کِرفِهتر (با ثوابتر) و جهد و کوشش نمایند پسر ِ برادر و دختر ِ برادر به یکدیگر بدهند و پسر ِ خواهر و دختر ِ برادر به یکدیگر…” (١٢).
[=verdana]با همهی تأکیدی که تدوین کنندگان ِ متنهای ِ پیشْگفته بر ازلی و مینَوی بودن ِ فرمان ِ “خُویدودَه” میکنند، در بُندَهش ِ ایرانی (/ بزرگ)- متنی که درونْمایهی ِ آن بُنیادهای ِ آفرینش از دیدگاه ِ آموزهی دینیی ِ زرتشتی است- اشارهی سر راستی بدان نرفته است و تنها سخنی که در این متن، دربارهی زناشوییی ِ مَشْی و مَشْیانه به عنوان ِ خواهر و برادر در آغاز ِ آفرینش و نیز زناشوییی هفت جفت فرزندانِ آنان با یکدیگر، گفته شده، گویای ِ گونهای رویْکرد به بنیاد ِ کُنِش ِ خُویدودَه است.
[=verdana] امّا در بُندَهش ِ هندی (/ کوچک) میخوانیم که: “اندر دین، گفتهشده است که [دیو ِ] خشم به پیش ِ اهریمن هجوم بُرد و او را گفت که من اندر گیتی نروم؛ زیرا اورْمَزدْخُدای اندر گیتی سه چیز آفریده است که من [بدان] آمیختن نتوانم.
[=verdana] اهریمن گفت بگو که آن سه چیز چیست؟
[=verdana]خشم گفت که گاهَنْبار (١٣) و مَیَزْد (١۴) و خُویدودَه.
[=verdana] اهریمن گفت که اندر گاهَنْبار بِرَس؛ اگر یکی از ایشان چیزی بدزدید، گاهَنْبار شکست و کارْ همه به [کامۀ] تو است.
[=verdana] به مَیَزْد یِرَس؛ اگر ازیشان یکی سخنبگفت، مَیَزْد بشکست و کارْ همه به کامۀ تو است.
[=verdana]خُویدودَه را بِهَل؛ زیرا من چارۀ آن را ندانم؛ زیرا کسی که سه بار به نزدیک ِ [زن ِ مَحْرَم] شد، از خویشی ِ اورْمَزد و امْشاسْپندان جدانباشد.” (١۵).
ادامه دارد..........!
پینوشتها
١. xwēdōdah/ xwytwkds در پهلوی (=xvaetvadaθa / خوائِتْ وَدَثَ در اوستایی).
٢. در یَسْنَه ١٢: ٩ (← اوستا، کهنترین سرودها و متنهای ایرانی، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، چاپ یازدهم، تهران- ١٣٨۶، ج ١، ص ١۵٧)، ویسْپِرَد ٣: ٣ (← همان، ج ٢، ص ۵٢٨)، خُردهاوستا (اَویسْروثریمگاه) ٨ (← همان، ج ٢، ص ۶٢٣) ، وندیداد ٨: ١٢- ١٣ (← همان، ج ٢، ص ٧۴٧- ٧۴٨) و یشت ِ ٢۴، بندهای ١۶- ١٧ (که تکرارى است ازیسنه: ١٢:٩ و ویسپرد ۳:۳).
٣. مترجم ِ بُنْدَهِش ِ هندی، در پینوشتی بر بخش ِ بیست و نهم ِ کتاب، نوشته است: “… غرض از این اصطلاح، یک [نوع] زناشویی است که به گروه ِ آزادگان محدود میشود؛ ولی درعمل، به معنای نوعی زناشویی بوده است که میان ِ خویشاوندان نزدیک به کار میرفته است. این نوع ازدواج، در مصر ِ باستان و سراسر ِ ایران ِ باستان نیز وجود داشته است. در یشت ِ ١٣- بند ١٣٨، آمده است که قدرت ِ خشم، بر اثر ِ انجامیافتن ِ بعضی [از] مراسم ِ مذهبی، از جمله خویدوده، از بین میرود …” (← بُندهش هندی، متنی به زبان ِ پارسی میانه/ پهلوی ساسانی، تصحیح و ترجمۀ رقیّه بهزادی، مؤسّسّۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران – ١٣۶٨، ص ٢٩٣).
امّا باید گفت: نخست این که در هیچ یک از متنهای فارسیی میانهی ِ پیشْگفته، اشارهای به این که خویدوده تنها ویژهی گروه ِ آزادگان بوده است، به چشم نمیخورد. دوم این که در بند ِ ١٣٨ از یشت ِ ١٣ (فروردین یشت)، از این گونه زناشویی، نامی برده نشده است. متن ِ اوستاییی این بند به دینْدبیره، چُنیناست:
گفتاوَرد از:
وگزارش ِ فارسیی ِ آن، بدین سان است:
«فْرَوَهْر ِ پاکْدینْ فْرَذاخْشْتی پسر ِ خونْبْیِه را میستاییم از برای ِ مقاومت کردن بر ضدّ ِ [دیو ِ] خشم ِ گُرز ِ خونین آزنده و بر ضدّ ِ دروغْ پرستانی که [دیو ِ] خشم را بزرگْ میدارند؛ از برای ِ مقاومت کردن بر ضدّ ِ آزاری که از [دیو ِ] خشم سرزند.» (یشتها، گزارش ِ ابراهیم پورداود، جلد دوم، ص ١٠۵).
۴. مینوی ِ خِرَد، ترجمۀ احمد تفضّلی، به کوشش ِ ژاله آموزگار، ویرایش ِ سوم، انتشارات توس، تهران – ١٣٨٠، ص ۵٠- ۵٢.
۵. آذرفرنبغ پسر ِ فرّخْزاد و آذرباد پسر ِ امید: دینکرد، کتاب ِ سوم، دفتر یکم، ترجمۀ فریدون فضیلت، انتشارات فرهنگ دهخدا، تهران- ١٣٨١، ص ١۴٣- ١۵٢.
۶. همان جا، ص ١۴۴- ١۴۵.
٧. همان متن، کتاب پنجم، آوانویسی، ترجمه، تعلیقات، واژهنامه، متن ِ پهلوی: ژاله آمورگار و احمد تفضّلی، انتشارات مُعین، تهران- ١٣٨٣، ص ۴٨.
٨. همان جا، ص ۶٠- ۶٢.
٩. روایت ِ پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، مؤسّسّۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران- ١٣۶٧، ص ۴- ١٠ و ص ۶٨.
١٠. زادسپرم پسر ِ جوانْجم، گزیدههای زادسپرم، ترجمۀ محمّدتقی راشد محصّل، مؤسّسّۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران- ١٣۶۶، ص ٣٧. (بسنجید با ترجمهی ِ مهرداد بهار از همین بند در پژوهشی در اساطیر ِ ایران، نشر ِ آگه، تهران- ١٣٧۵، ص ٢۵٨).
١١. داتِستان ِ دینیک (/ دادِستان ِ دینی)، به گفتاورد ِ آرتور کریستن سن در نمونههای ِ نخستین انسان و نخستین شهریار در تاریخ ِ افسانهای ِ ایران، ترجمۀ احمد تفضّلی و ژاله آموزگار، نشر ِ نو، تهران- ١٣۶٣، ج ١، ص ٣۴- ٣۶.
١٢. روایات ِ داراب هُرمَزدیار، ٢/ ٣٨١، گفتاورد ِ دکتر رحیم عفیفی در اساطیر و فرهنگ ِ ایران در نوشتههای پهلوی، انتشارات توس، تهران- ١٣٧۴، ص ۵٠۶.
١٣. گاهنبار/ گهنبار (پهلوی: گاسانبار) نام ِ هریک از جشنهای ششگانهی آفرینش در درازنای ِ سال است. (برای شرح بیشتر ← اوستا، پیشین، ج ٢، ص ١٠۴٩).
١۴. مْیَزْد: عنوان خوراکهای پیشْکشیی جُزآبکی است در آیینهای نیایش و ستایش. (← همان، ص ١٠۶١- ١٠۶٢).
١۵. بُندهش ِ هندی، پیشین، ص ١٢١.
بررسي وضعيت زن در خانواده و جامعه ي دوره ي ساساني
كريم گلشني راد ص 117
بسياري از نويسندگان و محققين معاصر از جمله بارتلمه، نويسنده كتاب «زن در حقوق ساساني» و كريستن سن نويسنده ي كتاب «ايران در زمان ساسانيان»، معتقدند كه وضعيت زنان در دوره ي ساساني بسيار بد بود و با آن ها مانند بردگان و اشياء برخورد مي شد. با مطالعه ي منابع مذهبي و غيرمذهبي مربوط به دوره ي ساساني، از جمله اوستا و ماتيكان هزارداتستان، متوجه مي شويم كه زن در دوره ي ساساني مي توانست در دادگاه شهادت بدهد، هنگام ازدواج نظر دختر را جويا مي شدند و پدر حق نداشت دختر خود را به زور شوهر دهد، حتي دختر مي توانست بدون اجازه ي والدين خود با شخص مورد علاقه ازدواج نمايد، زن وقتي ازدواج مي نمود مي-توانست به كارهاي اقتصادي بپردازد و حتي شوهر خود را طلاق دهد. بنابراين مشخص مي شود كه زن در آن دوره داراي مقامي مناسب در جامعه بوده است.
کليدواژگان: زن، دوره ي ساساني، ازدواج، طلاق، حقوق، قانون
منبع: زن در فرهنگ و هنر
فصلنامه داراي رتبه علمي - پژوهشي (علوم انساني)
سال دوم، شماره 3، بهار 1390
بررسي وضعيت زن در خانواده و جامعه ي دوره ي ساساني
كريم گلشني راد ص 117
بسياري از نويسندگان و محققين معاصر از جمله بارتلمه، نويسنده كتاب «زن در حقوق ساساني» و كريستن سن نويسنده ي كتاب «ايران در زمان ساسانيان»، معتقدند كه وضعيت زنان در دوره ي ساساني بسيار بد بود و با آن ها مانند بردگان و اشياء برخورد مي شد. با مطالعه ي منابع مذهبي و غيرمذهبي مربوط به دوره ي ساساني، از جمله اوستا و ماتيكان هزارداتستان، متوجه مي شويم كه زن در دوره ي ساساني مي توانست در دادگاه شهادت بدهد، هنگام ازدواج نظر دختر را جويا مي شدند و پدر حق نداشت دختر خود را به زور شوهر دهد، حتي دختر مي توانست بدون اجازه ي والدين خود با شخص مورد علاقه ازدواج نمايد، زن وقتي ازدواج مي نمود مي-توانست به كارهاي اقتصادي بپردازد و حتي شوهر خود را طلاق دهد. بنابراين مشخص مي شود كه زن در آن دوره داراي مقامي مناسب در جامعه بوده است.کليدواژگان: زن، دوره ي ساساني، ازدواج، طلاق، حقوق، قانون
منبع: زن در فرهنگ و هنر
فصلنامه داراي رتبه علمي - پژوهشي (علوم انساني)
سال دوم، شماره 3، بهار 1390
[=Verdana]با سلام
سرکار tobeh بنده نمیدانم اینهایی که ذکر کردید که سخنان خود کریستیان بارتلمه در مورد زن در زمان ساسانیان است؟:ok:
[=Verdana]کریستیان بارتلمه» در رساله «زن در حقوق ساسانی» اشاره میکند که: تربیت علمی در میان زنان شاهنشاهی ساسانی شیوع داشته است. کتاب حقوقی «مادیکان هزار دادستان» گزارشی را از نوشته یک قاضی محقق نقل می کند که وی را روزی، ۵ زن در سر راهش به دادگاه نگه می دارند. یکی از زنان سوالاتی راجع به مسایل حقوقی مربوط به ضمانت و اهلیت می کند.
[=Verdana]قاضی مذکور یادآور می شود که نخست پرس و گو به خوبی برگزار شد لیکن در پاسخ آخرین سوال در جای خود ایستاده و هیچ گونه جوابی برای آن نمی دانستم. در این هنگام یکی از زنان، قدم پیش نهاده می گوید: «استاد بیهوده به مغز خود فشار نیاورید و به آسانی بگویید: نمی دانم! و ضمنا می توانید پاسخ این سوال را در فلان کتاب بیابید»! در اینجا ملاحظه می کنیم که حتی مطالعه و تحصیل علم حقوق در میان زنان عصر ساسانی بیگانه و نامأنوس نبوده است.
[=Verdana] و تصور نمیرود که این علاقه به مطالعه، در مورد رشته های عمومی تر و غیر اختصاصی تر کمتر موجود بوده است. دختر می توانست به پدر و یا قیم خود اظهار دارد که از قبول ازدواج پیشنهادی او خودداری خواهد کرد، و پدر نیز ناگزیر از قبول سخن وی می گردید. بدین ترتیب، پدر مجاز نبوده است که دختر خود را به ازدواج مجبور کند و یا حتی هنگام اجتناب دختر خود از ازدواج، نمی توانسته است او را از ارث محروم سازد و یا به وسیله دیگری او را کیفر دهد. در مورد این گونه مسایل، مردم عصر ساسانی، کم تعصب و دارای سعهی صدر و افق نظر و بینشی بلند بوده اند.
[=Verdana]زن می توانسته است در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند. در موارد متعددی گزارش شده است که شوهری حق تصرف در قسمت معینی از اموال خانوادگی و یا بهای آن را صریحن به زن خود واگذار کرده است.
در یک مورد جالب دیگر می خوانیم که مردی با دو زن قراردادی می بندد که یک شرکت سهامی تجارتی تشکیل دهند و در این شرکت هر یک از سه طرف دارای حقوق برابر باشند به استثنای حق فسخ قرارداد که از برای مرد باقی می ماند.
[=Verdana]شما برای واقعیت به کتاب«وَنْداد» مراجعه کنید تا حقایق را دریابید!!
احکام عجیب و خرافی دربارة زن!
بنابر آنچه که در کتاب «وَنْداد» آمده است زنی که کودک مُردهای را بزاید باید «ادرار گاو» را با «خاکستر» به هم آمیخته، بخورد!:Moteajeb!: در «وَنْداد» میخوانیم: «این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته به شاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه، یا نُه لقمه میل کند»! (ونداد، ترجمة دکتر موسی جوان، صفحة ۱۲۸).
در فصل شانزدهم از کتاب «ونداد» چنین آمده است که: «اگر زن زرتشتی حائض شود باید در اتاق جداگانهای دور از شوهرش به سر بَرَد و شوهر به هنگام غذا آوردن برای او، سه گام از وی فاصله بگیرد و پس از پاک شدن آن زن از حیض، باید سه سوراخ در زمین حفر کنند و زن را در سوراخ اوّل و دوّم با ادرار گاو و در سوراخ سوّم با آب غُسل دهند»!
در ونداد نوشته است: «این زن پس از نّه شد [اگر] باز هم در خون باشد، چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان، آفت خود را به این زن نازل نمودهاند»! (صفحه ۲۴۰ کتاب ونداد).
مصیبت زن و فرزندان کسی که برخلاف پیمان رفتار کند!
در کتاب «ونداد» آمده است: «ای آفرینندة جهانِ جسمانی و ای مقدّس، بگو بدانم کسی که از عهد و پیمانِ شفاهی تخلّف نماید چه اشخاصی را گرفتار گناه خود میسازد؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: در این صورت اقربای نزدیک متخلّف، در مدّت سیصد سال گرفتار گناه وی خواهند بود»!! (صفحه ۹۹ کتاب وندیداد).
… و اسلام، زنانی ایرانی را از چنین رسوم و آئینی رهایی بخشید!
[=Verdana]اگر زن زرتشتی حائض شود باید در اتاق جداگانهای دور از شوهرش به سر بَرَد و شوهر به هنگام غذا آوردن برای او، سه گام از وی فاصله بگیرد و پس از پاک شدن آن زن از حیض، باید سه سوراخ در زمین حفر کنند و زن را در سوراخ اوّل و دوّم با ادرار گاو و در سوراخ سوّم با آب غُسل دهند»!
دینی هست که به زن ارزش برابر داده باشه؟؟؟
مظلومیت تاریخی زن
دلم خوش بود حداقل دین زرتشتی برای زن ارزش قائله
:Ghamgin:
آقا رضا
یه موضوع جدید بزنید بعد جایگاه و حقوق و ارزش زن تو دینای مختلفو مقایسه کنین
کدوم بیشتر برای زن ارزش قائل بوده؟
با نگاه مقایسه ای بررسیش کنیم
با سلام
سرکار tobeh بنده نمیدانم اینهایی که ذکر کردید که سخنان خود کریستیان بارتلمه در مورد زن در زمان ساسانیان است؟:ok:
سلام
در عصر ساسانيان، بنابر قوانين متداول از قديم، زن شخصيت حقوقى نداشت و به عنوان «شخص» محسوب نمىگرديد، بلكه «شىء» تلقى مىشد و صاحب حق به شمار نمىرفت. (1)
1 ـ زن به ظن تاريخ، به نقل از «زن در حقوق ساسانى»، بارتلمه، ص 187
سلام
در عصر ساسانيان، بنابر قوانين متداول از قديم، زن شخصيت حقوقى نداشت و به عنوان «شخص» محسوب نمىگرديد، بلكه «شىء» تلقى مىشد و صاحب حق به شمار نمىرفت. (1)
1 ـ زن به ظن تاريخ، به نقل از «زن در حقوق ساسانى»، بارتلمه، ص 187
[=Verdana]
شما برای واقعیت به کتاب«وَنْداد» مراجعه کنید تا حقایق را دریابید!!
احکام عجیب و خرافی دربارة زن!
بنابر آنچه که در کتاب «وَنْداد» آمده است زنی که کودک مُردهای را بزاید باید «ادرار گاو» را با «خاکستر» به هم آمیخته، بخورد! در «وَنْداد» میخوانیم: «این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته به شاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه، یا نُه لقمه میل کند»! (ونداد، ترجمة دکتر موسی جوان، صفحة ۱۲۸).
در فصل شانزدهم از کتاب «ونداد» چنین آمده است که: «اگر زن زرتشتی حائض شود باید در اتاق جداگانهای دور از شوهرش به سر بَرَد و شوهر به هنگام غذا آوردن برای او، سه گام از وی فاصله بگیرد و پس از پاک شدن آن زن از حیض، باید سه سوراخ در زمین حفر کنند و زن را در سوراخ اوّل و دوّم با ادرار گاو و در سوراخ سوّم با آب غُسل دهند»!
در ونداد نوشته است: «این زن پس از نّه شد [اگر] باز هم در خون باشد، چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان، آفت خود را به این زن نازل نمودهاند»! (صفحه ۲۴۰ کتاب ونداد).
مصیبت زن و فرزندان کسی که برخلاف پیمان رفتار کند!
در کتاب «ونداد» آمده است: «ای آفرینندة جهانِ جسمانی و ای مقدّس، بگو بدانم کسی که از عهد و پیمانِ شفاهی تخلّف نماید چه اشخاصی را گرفتار گناه خود میسازد؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: در این صورت اقربای نزدیک متخلّف، در مدّت سیصد سال گرفتار گناه وی خواهند بود»!! (صفحه ۹۹ کتاب وندیداد).
… و اسلام، زنانی ایرانی را از چنین رسوم و آئینی رهایی بخشید!
هر دين و آييني چه الهي و چه غير الهي ، شامل احكام و قواعد عملي براي پيروان آن دين است و ما در مقام بررسي يك موضوع در خصوص اديان نبايد از اين مهم غفلت نماييم .
لذا اگر بخواهیم از مقررات آئین زرتشت آگاه شویم، نمیتوانیم به گاتها بسنده کنیم زيرا در آنجا مقداری نیایش و سرود و پرسش آمده است، بلکه باید به بخشهای دیگر از اوستا، همچون وندیداد هم رجوع داشته باشيم .
در وندیداد احکام عجیب و غریبی آمده که قطعا مورد پذیرش روشنفکران زرتشتی نیست، ولی چاره چیست؟
دین که بیقانون و شریعت نمی شود بهر حال اين احكام و بويژه احكام عجيبي كه در خصوص زنان بيان شده ، مستندا در ونديداد آمده و چند دستور و قانون در مورد عدم تفاوت ميان زن و مرد ، نميتواند چنين احكامي را كه صرفا در خصوص زنان است ، توجيه نمايد يا ناديده انگارد .
از جمله بحث زن حائض زنی که حیض ببیند که اصطلاحا او را «زن دشتان» گویند، احکام غریبی دارد. از جمله آن که در وندیداد میخوانیم:
[ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی زنانه باشد – باید از وی در چه فاصله باشد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: مردی که برای این زن غذا و خوراک همراه آورد – زنی که نشان حیض دیده و یا در قاعدگی باشد – باید از وی سه گام فاصله داشته باشد.
در کدام ظرف باید نان برای وی همراه آورد، در کدام ظرف باید آب جو برای وی همراه آورد؟
در یک ظرف آهنی یا سربی و یا هر ظرف فلزی معمولی.
چه مقدار نان و چه مقدار آب جو باید همراه آورد؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: دو قطعه نان خشک و یک مقدار آب جو – یا شربت جو – و از خوراک کم ممکن است ناتوان و ضعیف شود.
هرگاه وی را کودک لمس نماید باید دستها و سپس تن کودک شستشو شود]1
________________
1-وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 239
در وندیداد نسبت به زنانی که حائض شده اند چنین آمده است:
"این زن هرگاه پس از نه شب بازهم در خون حیض باشد چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان آفت خود را به این زن نازل ساخته اند.
مزداپرستان در این موقع باید یک معبر (گذرگاه)که از درخت و گیاه خالی باشد انتخاب نمایند و سه سوراخ در زمین بکنند و زن را در دو سوراخ اول با شاش گاو و در سوراخ سوم با آب شستشو دهند"1. البته این شستشو و یژة زن حائض نیست، وضوء با گمیز یا گومز یعنی ادرار گاو! در آئین زرتشت شهرت دارد2
برخي احكام آنقدر غير انساني بنظر مي رسد كه انسان متعجب مي شود چگونه چنين احكامي به اجرا در مي امد.
در وندیداد تکليف زنی را که کودکی مرده بزاید چنین تعیین کرده است:
"ای آفرینندة جهان جسمانی و ای مقدس، بگو بدانم، نخستین خوراک و غذای این زن چه خواهد بود؟
اهورامزدا پاسخ داد و گفت: این زن باید یک مقدار خاکستر آمیخته باشاش گاو به اندازة سه لقمه، شش لقمه یا نه لقمه میل کند"3
برخی از احکام ظالمانه آن جهت خدمت به موبدان پایه ریزی شده است.به طور نمونه احکام مجازات مرد گناهکاررا که در وندیداد اوستا فرگرد 14 بند هشتم به بعد آمده است شگفت آور و ظالمانه است؛ در قسمت ششم بند هشتم در کیفر مرد گناهکار آمده است:
"مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه ای از زیورآلات زینتی و طلاجات برای مردان اشو(موبد) به ازدواج دهد.البته این دختر باید خواهر 15 ساله خود را نیز همراه گوشواره(جهیزیه) برای مردان اشو بیاورد!!!!!!!!!!!!!!"
اينها تماما بخشي از احكام شگفت آور و ظالمانه اي است كه در آيين زردشت نسبت به زن روا داشته مي شده است
____________
1- وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 240
2- برای دیدن این حکم به وندیداد، ج 3، ص 725 با پژوهش آقای هاشم رضی نگاه کنید.
3- وندیداد، ترجمة دکتر موسی جوان، ص 128 [برای اطلاع بیشتر به جلد دوم وندیداد، با پژوهش آقای هاشم رضی، ص 652 نیز بنگرید].
به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه «ماتیگان هزار دادستان»، زنان اموال و مایملک مرد دانسته میشده و بهایی معین داشتهاند.
بهایی که معمولاً برابر با قیمت یک مرد برده، یعنی در حدود 2000 سکه نقره بوده است.
این نکته همچنین از نخستین شواهد پیدایی بردهداری در ایران عصر ساسانی حکایت میکند (بنگرید به مدخل «برده و بردهداری» Barda Bardadari در دانشنامه ایرانیکا).
موبدان زرتشتی ساسانی از دلنگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج میبردهاند و آنان زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی میدانستهاند.
شاید این نگرانیها از آنجا ناشی میشده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان میدادهاند.
در کتاب پهلوی «بندهش» چنین گزارش میشود که اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد.
زنی که حتی خداوند را نیز میرنجاند و از تبار «جِـهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است.
به این ترتیب زنان نمیتوانستهاند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند (بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان).
همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شدهاند، در «اندرزهای آذرباد مهرسپندان» موبد بزرگ عصر شاپور دوم (که هنوز هم در نیایشخوانیها به فروهرش درود فرستاده میشود) از بیخردی و رازگشایی و اعتمادناپذیر بودن زنان سخن رفته است (آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخشهای گوناگون).
زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود. در این هنگام مزداپرستانِ زرتشتی میباید در جایی بیآب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند.
زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است (وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص 713 تا 716).
در فصل شانزدهم از کتاب «ونداد» چنین آمده است که: «اگر زن زرتشتی حائض شود باید در اتاق جداگانهای دور از شوهرش به سر بَرَد و شوهر به هنگام غذا آوردن برای او، سه گام از وی فاصله بگیرد و پس از پاک شدن آن زن از حیض، باید سه سوراخ در زمین حفر کنند و زن را در سوراخ اوّل و دوّم با ادرار گاو و در سوراخ سوّم با آب غُسل دهند»!
در ونداد نوشته است: «این زن پس از نّه شد [اگر] باز هم در خون باشد، چنین معلوم خواهد شد که دیوها در جشن و بزرگداشت خودشان، آفت خود را به این زن نازل نمودهاند»! (صفحه ۲۴۰ کتاب ونداد).
… و اسلام، زنانی ایرانی را از چنین رسوم و آئینی رهایی بخشید!
مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ؟
َ يَا مُحَمَّدُ فَأَخْبِرْنِي بِالسَّابِعِ مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: كَفَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ كَفَضْلِ الْمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ فَبِالْمَاءِ تَحْيَا الْأَرْضُ وَ بِالرِّجَالِ تَحْيَا النِّسَاءُ لَوْ لَا الرِّجَالُ مَا خُلِقَ النِّسَاءُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ قَالَ الْيَهُودِيُّ لِأَيِّ شَيْءٍ كَانَ هَكَذَا قَالَ النَّبِيُّ ص خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ طِينٍ وَ مِنْ فَضْلَتِهِ وَ بَقِيَّتِهِ خُلِقَتْ حَوَّاءُ وَ أَوَّلُ مَنْ أَطَاعَ النِّسَاءَ آدَمُ فَأَنْزَلَهُ اللَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ بَيَّنَ فَضْلَ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ فِي الدُّنْيَا أَ لَا تَرَى إِلَى النِّسَاءِ كَيْفَ يَحِضْنَ وَ لَا يُمْكِنُهُنَّ الْعِبَادَةُ مِنَ الْقَذَارَةِ وَ الرِّجَالُ لَا يُصِيبُهُمْ شَيْءٌ مِنَ الطَّمَثِ قَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد.
بمن خبر ده مردان را بر زنان چه برتريست؟
فرمود چون برترى آسمان بر زمين و آب بر زمين زنده است و بمردان زنان زندهاند. اگر مردها نبودند زنها خلق نميشدند براى گفته خداى عز و جل (نساء 34) مردها سرپرست زنها باشند براى آنكه خدا برخى را بر ديگرى برترى داده يهودى گفت اين براى چه؟ فرمود خدا آدم را از گل آفريد و از فزونى و مانده آن حواء خلق شد اول كس كه پيروى زن شد آدم بود و خدايش از بهشت بيرون كرد، برترى مردها بر زنها در دنيا روشن است نبينى كه چطور زنها حيض شوند و براى پليدى از عبادت باز مانند و مردها حيض ندارند.
سلام ، بنده که رهایی نمی بینم ، این هم دیدگاه اسلام هست!
زن در ايران باستان داراي حد اقل حقوق نيز نبوده است و ظلم زيادي بر او مي شد و دقت در آن گوارائي زلال اسلام را به ما مي شناساند1 به گونه اي که زن در سلسله مراتب خانوادگي تحت سرپرستي و قيموميت رييس خانواده به نام «کتک ختاي» «کدخدا» بود، اين کد خدا ميتوانست هر کسي باشد: پدر باشد يا شوهر و در صورت مرگ آنها جانشين ايشان رييس خانواده داراي اختيارات وسعي بود که اين اختيارات به ندرت محدود ميشد و تمام هداياي که گاهبه زن داده ميشد، يا مالي را که زن با کار و تلاش خود به دست ميآورد همه متعلق به رييس خانواده بود و زن از اموال خود نصيب نميبرد.2
در نظام خانوادگي دوره ساسانيان تعداد ازدواجها در اختيار زن نبود، بلکه از اختيارات و حقوق ثابت شده مردان بودند. مردان در تعدد همسر، هيچ محدوديت نداشتند، مردان اگر توان مالي داشتند به تعداد زياد زن ميگرفتند. مردان که توان مالي و اقتصاد بالاي داشتندبه اندازهي يک دوره تسبيح، زن در حرمسراي خود، ميتوانستند داشته باشد.3
در دوره ساساني مطابق با حقوق ثابت شده آن زمان، انواع متعددي زنا شويي وجود داشت که تاريخ نگاران اين ازدواجها را به سه دسته تقسيم نمودهاند:
1- پادشاه زن و چکر زن
اين نوع ازدواج مختص طبقه اشراف بود، بدين معنا بود که در خانواده اشراف دو طبقه از زنان شوهر دار وجود داشت، زني که داراي مقام اول بود «پادشازن» و زن که داراي مقام دوم بود «چکر زن» ناميده ميشد. با وجود که «پادشاه زن» از لحاظ نسب و مقام خانوادگي، هم طبقهي همسر خود بود و کدبانوي منزل محسوب ميشد ولي حق به عهده مرد بود. «چکر زن» نقطه مقابل «پاد شاه زن» بود. و از خانوادة پايين تر و فقيرتر بود که بيشتر خدمت کاري ميکرد و به پادشاه زن ياري ميرساند.
او تمام تلاش خود را ميکرد که به مقام «پاد شاه زن» ترقي کند، در غير آن تا آخر عمر خدمت کاري ميکرد. شوهروظيفه نداشت که مانند پادشاه زن، چکر زن خود را تا آخر عمرش نگهداري کند و يا فرزندان دختر او را در خانه بپذيرد.4
2- ازدواج استقراضي
ازدواج استقراضي را ازدواج «عاريتي» ميناميدند. بدين معنا بود که يک زن شوهر دار مدتي با مرد ديگري زندگي ميکرد. در ازدواج استقراضي از لحاظ قانون آن زمان تنها رضايت شوهر اول زن لازم بود که همسر خود را براي مدتي به مرد ديگري قرض بدهد.
در اين معامله زن هيچ اختيار به رد چنين تعهدي نداشت، فقط مانند کالاي بود که ميتوانست، در اختيار هر کسي باشد. جالبتر اينکه کودکان که حاصل ازدواج استقراضي بود، متعلق به شوهر اول زن بود و شوهر دوم زن که پدر اصلي کودکان محسوب ميشد، فقط تا زماني که مدت زمان ازدواج استقراضي تمام نشده بود، از کودکان سرپرستي ميکرد، بعد از ختم مدت زمان، زن و کودکان حاصل از ازدواج استقراضي را به منزل شوهر اول ميفرستاد.
3- ازدواج با محارم
جامعه ايران باستان، ازدواج با محارم را به بهانهي حفظ پاکي نسب و خون خانواده جايز ميشمرد و «خويزوگرس» (khved vaghdas) ميناميد. آنها معتتقد بود که ازدواج با محارم گناهان کبيره را از بين ميبرد.
از «بطريق ماربها» يکي از ايرانيان عصر انو شيروان، چنين نقل شده است: «عدالت خاصه پرستندگان «اهورامزدا» به نحوي جاري ميشود که مرد مجاز است با مادر و دختر و خواهر خود مزاوجت کند» او مثالهاي را که زرتشتيان براي تقديس اين عمل روايت ميکرده اند، متذکر ميشود.5
4- طلاق زن در ايران باستان
در ايران باستان طلاق به معناي امروزي وجود نداشته، در واقع زن حق طلاق گرفتن را نداشت و زماني که شوهرش او را نميخواست، او را اختيار ميداد که به طور مستقل خود را اداره کند. در اين صورت زن ميتوانست، شوهر دوم اختيار کند.
اما زن مطلقه محسوب نميشد، فقط اجازه مييافت که ازدواج ديگر نمايد.6 در ازدواج جديد زن «خدمتکار» همسر تازهي خود بود، فرزندان که در ازدواج تازه و در مدت حيات شوهر اولش به دنيا ميآمد، متعلق به شوهر نخستين بود. بنابراين زن همچنان تحت سرپرستي و قيموميت شوهر اول باقي ميماند.7
---------------------------------------
1-خود مدون.
2- کريستيا بارتله، زن در حقوق ساساني، ترجمه ناصر الدين الزماني، چاپ اول، تهران، انتشارات عطايي، 1337، ص 40.
3- همان منبع، ص 51.
4- آرتور کريستين، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشيد ياسمي، چاپ نهم، انتشارات دنياي کتاب، 1374، ص 233.
5- همان منبع، 435- 433.
6- زن در حقوق ساساني، ص 60.
7- ايران در زمان ساسانيان.
با سلام خدمت دوستان عزیزم:Gol:
[=verdana]و اسلام، زنانی ایرانی را از چنین رسوم و آئینی رهایی بخشید!
بنده که رهایی نمی بینم ، این هم دیدگاه اسلام هست!
توبه ی عزیز:Gol:
جناب رضا کاملا درست فرمودند
نه تنها اسلام زنان را از عقاید و رسم و رسوم های خرافی رهایی داد بلکه به زن ارزش غیر قابل وصفی داد...
مثلا مقامی را که به مادر داده اند در هیچ جای دیگر پیدا نمیکنید...
حال اگر برخی از سخن ها به ما نمیسازد فقط و فقط به این دلیل است که شان نزول آن را نمیدانیم!!!
و گرنه این سخن برای پیامبر اکرم (ص) است
این بی خردی برخی از افرد است که با یک سخن بدون تحقیق از شان نزول آن مرد را بر زن برتر میابند و فکر میکنند که این به معنی جنس دوم بودن زن است!!!
ما نباید فریب کسانی که اسلام و سخنان معصومین را به گمان و به نفعه خود تفسیر میکنند را بخوریم:ok:
تنها اسلام زنان را از عقاید و رسم و رسوم های خرافی رهایی داد
سلام
کمی بیام طرف غرب ایران روستای ها کردستان یا شرق ایران روستاهای سیستان که دختر ها را .خ.ت.ن.ه میکنند
سلام ، بنده که رهایی نمی بینم ، این هم دیدگاه اسلام هست!
[=Verdana]با سلام
[=Verdana]tobh گرامی اینکه میفرماید رهایی نمیبینید !!سوال اینجاست که شما رهایی را چه میدانید!!؟چه میبینید؟
اگر راهی در فمینیسم است بنده به شما بگویم در غرب اینقدر به زن اهمیت میدهند که حاضر به ازدواج با او نمیشوند !!
[=Verdana]و ان را یک برده مدرن میدانند برای امیال مردان!!
درست مثل شتر قربانی[=Verdana] موقع سر بریدن زانو میزند [=Verdana] و بعد هم هرکسی یک تکه از گوشت ان را کنده و ببرد !!
آنچه را که به دهان بعضی از روشنفکران بی خرد ما انداخته اند گریزی بیش نیست !!
بنده خیلی راحت بشما بگویم آنگونه که شما میپندارد و دوست دارید به زن نگاه کنند جز در اسلام چنین دیدی حاصل نمیشود!!اسلام جایگاه زن و مرد را مشخص کرده !!اگر بخواهیم در این چهار چوب قرار نگیریم !حاصلی جز خرابی بنیان خانواده و انحراف جامعه در پیش نداریم .
[=Verdana]tobh گرامی بنده فکر میکنم تمامی این مشکلات که بعضی از زنان برای خود دستو پا کرده اند به این دلیل است که نمیخواهند در جایگاه خود بمانند !!؟
[=Verdana] این است مشکل [=Verdana]بعضی[=Verdana] از زنان !!
که نه طبیعت زن اجازه میدهد و نه در هیچ یک از ادیانهای الهی حاصل میشود! میبینیم اسلام چه دید عمیقی به زن دارد که در هیچ مکتبی پیدا نخواهید کرد.
در زیر اشاره ای باز به زن در دوران زرتشتیگری میاندازم که از مطلب اصلی دور نشده باشیم !
به موجب متون زرتشتی ساسانی و به ویژه « ماتیگان هزار دادِستان »،
[=Verdana] زنان اموال و مایملک مرد دانسته میشده و بهایی معین داشتهاند ! [=Verdana]
بهایی که معمولاً [=Verdana]برابر با قیمت یک مرد برده،[=Verdana] یعنی در حدود 2000 سکه [=Verdana]نقره بوده است.
این نکته همچنین از [=Verdana]نخستین شواهد پیدایش بردهداری[=Verdana] در ایران عصر ساسانی حکایت میکند.
(بنگرید به مدخل «برده و بردهداری» Barda and Bardadari در دانشنامه ایرانیکا).
موبدان ساسانی ، از دلنگرانی عمیقی نسبت به زنان رنج میبردهاند [=Verdana]
و آنان [=Verdana]زنان را عامل اصلی انحراف مرد از وظایف دینی میدانستهاند[=Verdana].
شاید این نگرانیها از آنجا ناشی میشده که زنان در برابر آنان مقاومت و سرسختی بیشتری نشان میدادهاند.
در کتاب پهلوی «بندهش» چنین گزارش میشود که:
« اورمزد از یافتن موجودی دیگر برای انجام زایمان ناتوان بود و [=Verdana]از روی ناچاری زن را برای اینکار انتخاب کرد[=Verdana].
[=Verdana]زنی که حتی خداوند را نیز میرنجاند[=Verdana]
و [ و زنی که ] [=Verdana]از تبار «جِـهی» (روسپی/ دختر اهریمن) است.
به این ترتیب [=Verdana]زنان نمیتوانستهاند همچو مردان راهی به سرای اهورامزدا داشته باشند [=Verdana]
(بندهش، مهرداد بهار، بخش نهم، در باره چگونگی زنان).
همانگونه که در این کتاب زنان از تبار دیوان شرور دانسته شدهاند،
در « اندرزهای آذرباد مهرسپندان » موبد بزرگ عصر شاپور دوم
(که هنوز هم در نیایشخوانیها به فروهرش درود فرستاده میشود)
از [=Verdana]بیخردی و رازگشایی و اعتمادناپذیر بودن زنان[=Verdana] سخن رفته است »
(آذرباد مهرسپندان، رهام اشه، بخشهای گوناگون).
[=Verdana]
[=Verdana]دختر موظف بود در سن 9 سالگی با شوهری که برایش انتخاب میکردهاند، ازدواج کند
و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز میزند و زندگی بدون شوهر را ترجیح میداد، [=Verdana]سزاوار مرگ
این مجازات [مرگ] همچنین برای زنی که به قهر، [=Verdana] بود. [=Verdana]شوهر خود را ترک گفته بود[=Verdana] نیز در نظر گرفته میشد
(شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقبفر، ص 173 تا 175).
[=Verdana]
و میپرسیدهاند که [=Verdana]آقایش دوست دارد[=Verdana] امروز چه کاری برایش انجام شود.
با این حال، زنان حق تقاضای طلاق و حق تصرف جهیزیه خود را داشتهاند. اما پس از طلاق حق گرفتن منافع مترتب بر اموال و جهیزیه خود را نداشتهاند.
[=Verdana]
[=Verdana]مردان طبقه اشراف میتوانستهاند بدون محدودیت زنان متعدد بگیرند.
[=Verdana]
و یا در صورت ناباروری خود، آنان را برای مدتی معین [=Verdana]در اختیار مرد دیگری بگذارند و در واقع [=Verdana]اجاره دهند
(جزئیات [=Verdana]این معاملهها[=Verdana] را در «ماتیگان هزار دادستان» بخوانید).
سلامکمی بیام طرف غرب ایران روستای ها کردستان یا شرق ایران روستاهای سیستان که دختر ها را .خ.ت.ن.ه میکنند
با سلام
جناب معدنچی بارها به شما متذکر شدیم که اگر سخنی میگوید با منبع باشد !!
این دستور را شریعت اسلام داده که شما عنوان کردید
بر طبق چه احکامی چنین کاری میکنند
شما بگو ببینم این رسم از کجا آمده!!
با منبع!!
مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ؟
َ يَا مُحَمَّدُ فَأَخْبِرْنِي بِالسَّابِعِ مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله: كَفَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ وَ كَفَضْلِ الْمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ فَبِالْمَاءِ تَحْيَا الْأَرْضُ وَ بِالرِّجَالِ تَحْيَا النِّسَاءُ لَوْ لَا الرِّجَالُ مَا خُلِقَ النِّسَاءُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ قَالَ الْيَهُودِيُّ لِأَيِّ شَيْءٍ كَانَ هَكَذَا قَالَ النَّبِيُّ ص خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ مِنْ طِينٍ وَ مِنْ فَضْلَتِهِ وَ بَقِيَّتِهِ خُلِقَتْ حَوَّاءُ وَ أَوَّلُ مَنْ أَطَاعَ النِّسَاءَ آدَمُ فَأَنْزَلَهُ اللَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ بَيَّنَ فَضْلَ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ فِي الدُّنْيَا أَ لَا تَرَى إِلَى النِّسَاءِ كَيْفَ يَحِضْنَ وَ لَا يُمْكِنُهُنَّ الْعِبَادَةُ مِنَ الْقَذَارَةِ وَ الرِّجَالُ لَا يُصِيبُهُمْ شَيْءٌ مِنَ الطَّمَثِ قَالَ الْيَهُودِيُّ صَدَقْتَ يَا مُحَمَّد.
بمن خبر ده مردان را بر زنان چه برتريست؟
فرمود چون برترى آسمان بر زمين و آب بر زمين زنده است و بمردان زنان زندهاند. اگر مردها نبودند زنها خلق نميشدند براى گفته خداى عز و جل (نساء 34) مردها سرپرست زنها باشند براى آنكه خدا برخى را بر ديگرى برترى داده يهودى گفت اين براى چه؟ فرمود خدا آدم را از گل آفريد و از فزونى و مانده آن حواء خلق شد اول كس كه پيروى زن شد آدم بود و خدايش از بهشت بيرون كرد، برترى مردها بر زنها در دنيا روشن است نبينى كه چطور زنها حيض شوند و براى پليدى از عبادت باز مانند و مردها حيض ندارند.
[=verdana]tobh گرامی اینکه میفرماید رهایی نمیبینید !!سوال اینجاست که شما رهایی را چه میدانید!!؟چه میبینید؟
اون حدیثه توش منطق داره؟
اگه ذره ای منطق توش پیدا کردین مارو هم خبر کنین
شما اصلا توضیح بده تو کدوم دین زن ارزش داره؟؟
موضوع جدید ایجاد کنین و بگین چرا خدا جلوی این ظلم و وهین به زنو نگرفته؟
کمی بیام طرف غرب ایران روستای ها کردستان یا شرق ایران روستاهای سیستان که دختر ها را .خ.ت.ن.ه میکنند
این کارا رواز رو حدیثای ضعیف و جعلی انجام میدن،تازه تو اونا گفتن مستحبه ولی اینا به زور انجام میدن:Ghamgin:
تا زمانی که رو حدیثای جعلی فکر نشه و تناقضشون با قرآن معلوم نشه، وضع همینه
فمینیست نمیخوایم،ارزش برابر میخوایم،نمیخوایم بهمون بگن کمتر!یا پست!
اون حدیثه توش منطق داره؟
اگه ذره ای منطق توش پیدا کردین مارو هم خبر کنینشما اصلا توضیح بده تو کدوم دین زن ارزش داره؟؟
موضوع جدید ایجاد کنین و بگین چرا خدا جلوی این ظلم و وهین به زنو نگرفته؟این کارا رواز رو حدیثای ضعیف و جعلی انجام میدن،تازه تو اونا گفتن مستحبه ولی اینا به زور انجام میدن:ghamgin:
تا زمانی که رو حدیثای جعلی فکر نشه و تناقضشون با قرآن معلوم نشه، وضع همینه
با سلام
سرکار منتقد برای قبول و یا رد یک مساله باید دلیل قاطع داشت!!نه هر کسی از برداشتهای شخصی خود دوست داشته باشد نتیجه ای بگیرد !!
ارزش هرزنی به دست خود اوست !این ارزش را در دین اسلام میتواند به بهترین صورت پیدا کند .
نه اسلام گفته کمتر و نه خدایی نکرده مؤمنی به زن گفته پست !!
اگر هم میبینید شبهه ای دارید لطف کرده در تاپیک جدید ی عنوان کنید چون موضوع تاپیک چیز دیگری است !!
از دوستانی هم که به موضوع تاپیک دقت ندارند تقاضا میکنم که از مطالب بی رابط خوداری کنند که مطالب پاک نشود !!
جناب معدنچی بارها به شما متذکر شدیم که اگر سخنی میگوید با منبع باشد !! این دستور را شریعت اسلام داده که شما عنوان کردید بر طبق چه احکامی چنین کاری میکنند شما بگو ببینم این رسم از کجا آمده!! با منبع!!
سلام
من زد اسلام حرف نمیزنم و نخوام زد ! شما بد برداشت میکنید !
نگفتم اسلام این کار اعلام کرده !
اینم از خرافاتی است که از دین اسلام اومده!
سلامی مجدد:Gol:
دختر موظف بود در سن 9 سالگی با شوهری که برایش انتخاب میکردهاند، ازدواج کند
ببخشید خب تو اسلام هم اشکالی نداره که پدر دختر حتی زیر 9 سالگی با شوهری که واسش انتخاب میکنه ازدواج کنه و حق مخالفت نداره!!!
سلاممن زد اسلام حرف نمیزنم و نخوام زد ! شما بد برداشت میکنید !
نگفتم اسلام این کار اعلام کرده !
اینم از خرافاتی است که از دین اسلام اومده!
با سلام
جناب معدنچی بنده از شما تعجب میکنم از طرفی عنوان میکنید که ضد اسلام نیستید و از طرفی عنوان میکنیداینم از خرافاتی است که از دین اسلام اومده!
خوب بد دفاع کردن بد تر از حمله کردن است دوست گرامی
اما جواب شما در مورد این قضیه ختنه کردن دختران در تاپیکی جدا خواهم داد
که جای ان در این تاپیک نیست !!
سلامی مجدد:Gol:ببخشید خب تو اسلام هم اشکالی نداره که پدر دختر حتی زیر 9 سالگی با شوهری که واسش انتخاب میکنه ازدواج کنه و حق مخالفت نداره!!!
[=Verdana]
با سلام
hedi گرامی لطفا عنایت به موضوع تاپیک داشته باشید!!
در این تاپیک داریم از زن در دوران باستان سخن میگویم این چه ربطی به اسلام دارد!!
در این مورد در اسلام تاپیک ایجاد شده میتوانید آنجا پی گیری کنید !!
سلام:Gol:
در این تاپیک داریم از زن در دوران باستان سخن میگویم این چه ربطی به اسلام دارد!!
جناب رضا فقط خواستم بگم به قسمت هایی که با اسلام مشترک هست در این تاپیک خورده نگیرید!
البته شما استاد هستید و هر گونه که صلاح میدونید عمل کنید
من فقط نظرم را گفتم!
در ادیان زیادی چون یهود و مسیحیت و بودایی و زرتشت ازدواج با نابالغ جایز شمرده شده و ما هم اشکالی به انها ننموده ایم
سلام:Gol:جناب رضا فقط خواستم بگم به قسمت هایی که با اسلام مشترک هست در این تاپیک خورده نگیرید!
البته شما استاد هستید و هر گونه که صلاح میدونید عمل کنید
من فقط نظرم را گفتم!
[=Verdana]
با سلام
hedi گرامی اولا :این تاپیک با این عنوان گذ[=Verdana]ا[=Verdana]شته شده و در همین راستا مطلب ارائه میشود !!برای یه محقق که اهل تحقیق هست عنوان کردن چنین مطالبی خورده گیری نیست !!
در ضمن کجای دین اسلام اگر دختر قبول نکند مرگ در انتظار اوست؟
هرچه ما میخواهیم مطلب منحرف نشود ولی دوستان نمیگذارند !!
بنده تعجب میکنم با اینکه دوستان در زدن تاپیک آزاد هستند اما چرا یک مطلب علمی را به انحراف میکشند در تعجبم !!
اگر کسی شبهه ای دارد تاپیک جدید ایجاد کند !!
[=Verdana]و اگر سخنی در مورد موضوع تاپیک دارند بفرمایند تا همگی استفاده کنیم !
متون فقهی زرتشتی، مقررات و دستورهای سختگیرانه فراوانی در باره اعمال و حرکات زنان دارند، بطوریکه زنان حتی در کوچکترین و شخصیترین کارهای روزمره خود حق تصمیمگیری نداشتهاند.
آنان به هنگام دشتان ماهانه موظف بودهاند تا در جایی زندانمانند و دور از همگان به نام «دشتانستان» اقامت کنند و از آن خارج نشوند و نگاهشان به آتش نیفتد.از آنجا که زنان در این مدت سخت آلوده و خطرناک دانسته میشدهاند، موظف بودهاند از ظرفهای مخصوصی استفاده کنند و هیچ ارتباطی با دنیای خارج از دشتانستان نداشته باشند.
زنان همچنین موظف بودهاند تا پس از پایان دشتان، دویست مور دانهکش را بکشند و خود را با پیشاب (ادرار) گاو نر شستشو دهند (گاه در برابر یک موبد مرد، چون زنان حق موبد شدن نداشتهاند).
چنانچه زنی در این مدت آهنگ شوهر خود را میکرد، سزایش «مرگ ارزانی/ اعدام» بود. (ماتیگان هزار دادستان، آناهیتا پریخانیان، چاپ ایروان، به زبانهای ارمنی، انگلیسی و روسی؛ همچنین بنگرید به بخشهای گوناگون از متن اوستایی «ودیوداد/ وندیداد»).
زندانی کردن زنان به هنگام زائیدن طفل مرده نیز رایج بود.
در این هنگام مزداپرستانِ زرتشتی میباید در جایی بیآب و علف، اتاقکی بسازند و زن را به آنجا ببرند.
زن موظف بود در آن اتاقک چند جام از آمیخته پیشاب گاو نر با خاکستر را بنوشد در حالیکه تا سه روز حق نوشیدن آب را نداشته است(وندیداد، در مجموعه اوستا، گزارش استاد جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۷۱۳ تا ۷۱۶).
ادامه دارد.....!
جناب رضا منظور از رهایی نبخشیده این هست که تمام مطالبی را که شما در اینجا نقل کردید به صورت کم رنگ و یا پر رنگ در اسلام هم وجود دارد. مثلا پلیدی در هنگام عادت ماهیانه
آذرباد مهرسپندان در اندرزهای خود که تنها خطاب به مردان و نه زنان گفته شده است، سفارش میکند که تا جای ممکن مانع از رفتن زنان خود به بیرون از خانه شوند......!
خارج نشدن زن از منزل بدون اجازه همسر و سعی در خانه دار کردن آنان
مصیبت زن و فرزندان کسی که برخلاف پیمان رفتار کند!
در کتاب «ونداد» آمده است: «ای آفرینندة جهانِ جسمانی و ای مقدّس، بگو بدانم کسی که از عهد و پیمانِ شفاهی تخلّف نماید چه اشخاصی را گرفتار گناه خود میسازد؟ اهورامزدا پاسخ داد و گفت: در این صورت اقربای نزدیک متخلّف، در مدّت سیصد سال گرفتار گناه وی خواهند بود»!! (صفحه ۹۹ کتاب وندیداد).
… و اسلام، زنانی ایرانی را از چنین رسوم و آئینی رهایی بخشید!
حدیثی بود که می گفت گروهی از زنان در زمان حضرت نوح خلافی را مرتکب می شوند و خداوند بر اساس آن ، آن گروه را حیض می نماید ، تا از این طریق تنبیه گردند و این شد که تا امروز زنان حیض می شوند.
سلام
امروز همه حرفهایم را وارونه میفهمن !!!!!
گفتم خرفاتی است که بعد از دین اسلام وارد شد نگفتم پیامبر اینکارها رو انجام میداد و یاگفته کرده باشد!
یکی خرفات که سنی انجام میدادن به عنوان اسلام همین ختنه دختران است
جناب رضا منظور از رهایی نبخشیده این هست که تمام مطالبی را که شما در اینجا نقل کردید به صورت کم رنگ و یا پر رنگ در اسلام هم وجود دارد. مثلا پلیدی در هنگام عادت ماهیانه
ولی اگه با منطق استوار نگاه کنیم میبینیم که اینطوری نیست
قرآن گفته عادت ماهانه نوعی اذیت است.
اینجا رو بخون:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11648
خارج نشدن زن از منزل بدون اجازه همسر و سعی در خانه دار کردن آنان
«فقه و چالش های معاصر»
حدیثی بود که می گفت گروهی از زنان در زمان حضرت نوح خلافی را مرتکب می شوند و خداوند بر اساس آن ، آن گروه را حیض می نماید ، تا از این طریق تنبیه گردند و این شد که تا امروز زنان حیض می شوند.
یهودیا ساختن تا اسلامو نابود کنن تا قدری هم موفق بودن، بعضیا هم برای ماحصل تلاشای یهودیا خیلی سینه چاک میکنن که مباد ا این حدیثا زیرسوال برن!!!
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11574
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8638
تازه من جور دیگشو شنیدم
شنیدم حوا اولین گناهکار بود!! و از میوه درخت ممنوعه خورد و شاخشو شکست،از اون شاخه خون اومد برا همین تا ابد همه زنها محکوم شدن به عادت ماهیانه!
عین مسیحیا که میگن همه مردم به خاطر گناه اولیه آدم و حوا! مجازات میشند!
اصلا فرق بین اسلام با دینای دیگه چیه؟اینم که داره همونا رو میگه؟
مگه اینکه حساب جعلی ها رو از حقایق قرآن جدا کنیم.
قرآن سوره بقره: از تو درباره حیض میرسند بگو این نوعی اذیت است..
قرآن این خرافاتو رد میکنه،ولی بعضیا اصرار دارن اینا رو به قران بچسبونن
جناب رضا منظور از رهایی نبخشیده این هست که تمام مطالبی را که شما در اینجا نقل کردید به صورت کم رنگ و یا پر رنگ در اسلام هم وجود دارد. مثلا پلیدی در هنگام عادت ماهیانه
[=Verdana]با سلام
فکر کنم ادیان را اشتباه گرفتید!!!
[=Verdana]222 .[=Verdana]وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لاتَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ [=Verdana]
223 . [=Verdana]نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لاَِنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ[=Verdana]
و از تو، درباره حيض سؤال مى كنند، بگو: چيز زيانبار و آلوده اى است; از اين رو در حالت قاعدگى، از زنان كناره گيرى كنيد! و با آنها نزديكى ننماييد، تا پاك شوند.
وهنگامى كه پاك شدند! از طريقى كه خدا به شما فرمان داده، با آنها آميزش كنيد! خداوند، توبه كنندگان را دوست دارد، و پاكان را (نيز) دوست دارد.
زنان شما، محل بذرافشانى شما هستند، پس هر زمان كه بخواهيد، مى توانيد با آنها آميزش كنيد. و (سعى نمائيد با پرورش فرزندان صالح) اثر نيكى براى خود، از پيش بفرستيد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و بدانيد او را ملاقات خواهيد كرد و به مؤمنان، بشارت ده!
[=Verdana]شأن نزول:
[=Verdana]زنان در هر ماه، به مدت حداقل سه روز، و حداكثر ده روز، قاعده مى شوند و آن عبارت از خونى است كه با اوصاف خاصى كه در كتب فقه آمده از رحم آنها خارج مى گردد، زن را در چنين حال «حائض» و آن خون را خون «حيض» مى گويند: آئين كنونى يهود و نصارا احكام ضد يكديگر در مورد آميزش مردان با چنين زنانى دارند كه براى هر كس حالت استفهام ايجاد مى نمايد.
جمعى از يهود مى گويند: معاشرت مردان با اين گونه زنان مطلقاً حرام است هر چند به صورت غذا خوردن سر يك سفره و يا زندگى در يك اطاق باشد، مثلاً مى گويند: جايى كه زن حائض بنشيند مرد نبايد بنشيند، اگر نشست بايد لباس خود را بشويد و الاّ نجس است، و نيز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را بايد شستشو دهد.
به طور خلاصه زن را در اين مدت، يك موجود ناپاك و لازم الاجتناب مى دانند.
در مقابل اين گروه، نصارا هستند كه مى گويند: هيچ گونه فرقى ميان حالت حيض زنان وغير حيض نيست،همه گونه معاشرت حتى آميزش جنسى،باآنان بى مانع است!
مشركان عرب به خصوص آنها كه در «مدينه» زندگى مى كردند، كم و بيش به خلق و خوى يهود، انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند يهود رفتار مى كردند و در زمان عادت ماهيانه از آنها جدا مى شدند، همين اختلاف در آئين و افراط و تفريط هاى غير قابل گذشت، سبب شد كه بعضى از مسلمانان از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اين باره سؤال كنند، در پاسخ آنان اين آيه نازل شد.(1)ـ (2)
[=Verdana]1. «فقه القرآن» قطب راوندى، ج 1، ص51; «تفسير ابن كثير»، ج 1، ص438، ذيل آيه مورد بحث; «تفسير آلوسى»، ج 2، ص120، ذيل آيه مورد بحث; «سنن بيهقى»، ج 2، ص12، ح 1531.
2-شأن نزول آيات قرآن، ص 65.
خارج نشدن زن از منزل بدون اجازه همسر و سعی در خانه دار کردن آنان
[=Verdana]اینجا هم درست نفرمودید دقت بفرماید !!!!!!!!
از دیدگاه برخی از اندیشمندان اجازه گرفتن از شوهر به صورت مطلق نیست ودر مواردی که خارج شدن از منزل خلاف شئون مرد یا خلاف حق استمتاع نباشد منوط به اجازه گرفتن از شوهر نیست .
زن در چارچوب حفظ حقوق همسر و فرزندان، حق فعالیت های اجتماعی ، علمی و فرهنگی را دارد و نباید همسر او مانع از وظایف فرهنگی و اجتماعی او بشود.
وبه نظر ما اگر در خانوده، اصل بر تفاهم و گذشت باشد . هیچ مشکلی به وجود نخواهد آمد .
به نظر مشهور فقها و به فتوای امام نیز اگر در ضمن عقد نکاح شرط شود که زن اجازه خروج از منزل را داشته باشد و نیازمند اذن و اجازه شوهر نباشد و یا این که عقد مبنی بر اجازه خروج زن از منزل انجام شده باشد (مانند این که زن اشتغال به کار در خارج از منزل داشته و شوهر هم میدانسته و مخالفت نکرده و عقد ازدواج هم در همین اوضاع و احوال و با علم و آگاهی و توافق ضمنی و یا صریح انجام بگیرد؛ در این دو صورت (شرط ضمن عقد و عقد مبنی برای جواز خروج زن) نیازمند اذن شوهر نیست و او نمیتواند از خروج زن ممانعت کند؛ مگر این که مفسدهای در بین باشد که در این صورت از باب دیگری و به خاطر حکم دیگری شوهر میتواند جلوگیری کند.
همچنین اگر مردی حقوق اقتصادی زن را تأمین نکند و زن مجبور شود که برای تأمین مخارج خود کار کند، خروج او از منزل برای کار جایز است.
همچنین است خروج زن برای هر امر لازم و واجب عقلی و شرعی، بنابراین نیاز به اجازه شوهر در صورتی است که هیچ ضرورت عقلی و شرعی در کار نباشد و این حکم خود دارای فلسفههای متعددی میباشد...............
http://mahdimission.com/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=272&Itemid=13
حدیثی بود که می گفت گروهی از زنان در زمان حضرت نوح خلافی را مرتکب می شوند و خداوند بر اساس آن ، آن گروه را حیض می نماید ، تا از این طریق تنبیه گردند و این شد که تا امروز زنان حیض می شوند.
[=Verdana]جالبه !
لطفا حدیث را با ذکر منبع عنوان کنید تا برسی شود !!
بنده تابحال به این حدیث بر نخوردم !!
من زد اسلام حرف نمیزنم و نخوام زد ! شما بد برداشت میکنید ! نگفتم اسلام این کار اعلام کرده ! اینم از خرافاتی است که از دین اسلام اومده!سلام
باسلام:Gol:
در طول تاریخ، گروه هایی از روی دشمنی و افرادی از روی جهل کارهایی رو در بین مردم رواج داده و آنها را به نام اسلام تمام کرده اند، بسیاری با عملکرد بدشان به نام اسلام، چهره اسلام را مخدوش کرده اند، ایا فکر و ذکر و عقیده و عمل ایشان، نشان اشکال و نقص و انحراف در اسلام است؟ یا باید انها را به حساب دین ناشناسان گذاشت.
بقول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
پس نگوییم "اینم از خرافاتی است که از دین اسلام اومده" بلکه بگوییم "این هم از خرافاتی است که جاهلان و معاندان به اسلام نسبت داده اند".
موفق باشید:Gol:
با سلام
فکر کنم ادیان را اشتباه گرفتید!!!222 .وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحيضِ وَ لاتَقْرَبُوهُنَّ حَتّى يَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ
223 . نِساؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لاَِنْفُسِكُمْ وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ
و از تو، درباره حيض سؤال مى كنند، بگو: چيز زيانبار و آلوده اى است; از اين رو در حالت قاعدگى، از زنان كناره گيرى كنيد! و با آنها نزديكى ننماييد، تا پاك شوند.
سلام ، مطمئنم که اشتباه می کنم، چون اینها افکار من نبود و چکیده افکار دوستان در سایت بود، بنده عمدا از لفظ اسلام استفاده می کنم تا کسانی را که از برخی عقاید غیراسلامی و به ظاهر اسلامی دفاع می کنند ، معطوف به این موضوع بکنم که چه چیزی را به اسلام نسبت داده و می دهند . که این باعث خدشه دار شدن و زیرسوال رفتن اسلام می شود.
مثلا در مورد ترجمه بالا اونقدر افکار غیراسلامی در آنها نفوذ کرده که حتی کلمه اذی را زیانبار و آلوده ترجمه کرده اند!!!!
سلام ، مطمئنم که اشتباه می کنم، چون اینها افکار من نبود و چکیده افکار دوستان در سایت بود، بنده عمدا از لفظ اسلام استفاده می کنم تا کسانی را که از برخی عقاید غیراسلامی و به ظاهر اسلامی دفاع می کنند ، معطوف به این موضوع بکنم که چه چیزی را به اسلام نسبت داده و می دهند . که این باعث خدشه دار شدن و زیرسوال رفتن اسلام می شود.مثلا در مورد ترجمه بالا اونقدر افکار غیراسلامی در آنها نفوذ کرده که حتی کلمه اذی را زیانبار و آلوده ترجمه کرده اند!!!!
[=Verdana]با سلام
ما انتظار داریم اگربرداشت اشتباهی را اصلاح کردیم دوستان پذیرای جواب حق باشند ! !
اما اگر دوست دارید شبهه هات را جور دیگر ی جلوه دهید که دور از منطق اسلام است این وچیز دیگریست!
در موردی که فرمودید بازم برداشت اشتباه کردید !!و[=Verdana]افکار غیراسلامی در آنها نفوذ [=Verdana]ن[=Verdana]کرده!
سرکار[=Verdana]tobeh[=Verdana] [=Verdana]بنده از سخنان شما برداشت میکنم که [=Verdana] پذیرای جایگاه درست زن که اسلام مطرح کرده نمیباش[=Verdana]ی[=Verdana]د!!؟[=Verdana]
اگر شبهه ای دارید بفرماید تا عزیزان پاسخ دهند !
[=Verdana]دوستانهم خدا را شکر در این سایت فرهیخته و درست بین هستند و با این عنوان آنها را خطاب کردن صحیح نیست!!!!!!!!(چکیده افکار دوستان در سایت بود، بنده عمدا از لفظ اسلام استفاده می کنم تا کسانی را که از برخی عقاید غیراسلامی و به ظاهر اسلامی دفاع می کنند ، )
[=Verdana]اگر مشکلی است از ماست نه از منطق اسلام !
در زیر بنده از ۳ تفسیر گرانقدر مطلب را میگذارم تا ببینید برداشت شما اشتباست!!!و کسی خصومتی ندارد؟؟
[در پاسخ آنان، ]بگو: [=Verdana]«اين [كارى] زيانبار است. [=Verdana]بنابراين، از [آميزش با] زنان درحال حيض خوددارى كنيد و [با اين انديشه،] به آنان نزديك نشويد تا پاك [و پاكيزه] شوند؛ و هنگامى كه پاك شدند، از آنجا كه خدا به شما فرمان داده است، با آنان بياميزيد. بىگمان خدا توبه كاران را دوست دارد و پاكىجويان را [نيز] دوست مىدارد.»
تفسیر مجمع البيان
مسلمانان از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در اين باره سئوال كنند، در پاسخ آنان اين آيه نازل شد حكم زنان در عادت ماهيانه در نخستين آيه به سوال ديگرى برخورد مى كنيم و آن درباره عادت ماهيانه زنان است ، مى فرمايد: [=Verdana]درباره (خون ) حيض از تو سوال مى كنند بگو چيز زيان آورى است [=Verdana](و يسئلونك عن المحيض قل هو اذى ). و بلافاصله مى افزايد: حال كه چنين است از زنان در حالت قاعدگى كناره گيرى نمائيد، و با آنها آميزش جنسى نكنيد تا پاك شوند (فاعتزلوا النساء فى المحيض و لا تقربوهن حتى يطهرن ).
تفسیر نمونه
بيان آيات " وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذىً ..." كلمه (محيض) مانند كلمه (حيض) مصدر (حاضت المرأة- تحيض) است، و معنايش جريان خون معروفى است كه صفات مخصوصى دارد، و زنان حائض آن صفات را مىشناسند، و چون اين مصدر مختص زنان است لذا اسم فاعل آن را مذكر هم مىآورند، و مىگويند زن حائض، هم چنان كه مىگويند زن حامل. [=Verdana]و كلمه (اذى)- بطورى كه گفتهاند- به معناى ضرر است،[=Verdana] ليكن اين حرف قابل خدشه است، چون اگر اذيت ضرر بود، بايد صحيح باشد در مقابل نفع استعمال شود، همانطور كه [=Verdana]كلمه ضرر در مقابل كلمه نفع استعمال مىشود،[=Verdana] و معلوم است كه هيچ وقت به جاى دواى مضر نمىگوئيم: دواى موذى، چون موذى يك معناى ديگرى غير مضر را افاده مىكند و بهمين جهت است كه خداى تعالى فرموده:" لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذىً" «1». و اگر فرموده بود:" لن يضروكم الا ضررا" كلام فاسد مىشد، و نيز اگر [=Verdana]كلمه (اذيت) را به معناى ضرر بگيريم آن گاه در امثال آيه:" إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ" «2» و آيه:" لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ" «3» دچار اشكال مىشويم [=Verdana] چون در اينگونه آيات كلمه (اذيت) ظهورى در معناى ضرر ندارد، پس ظاهر اين است كه كلمه (أذى) به معناى هر عارضهاى باشد براى چيزى كه ملايم با طبع آن نباشد، كه اين معنا به وجهى منطبق با معناى ضرر نيز هست. و اينكه محيض را اذى خوانده، به همان معنايى است كه گفتيم، چون خون حيض كه به عادت زنان مربوط است، از عمل خاصى حاصل مىشود كه طبيعت زن در مزاج خون طبيعى زن انجام مىدهد، و مقدارى از خون طبيعى او را فاسد، و از حال طبيعى خارج نموده، و به داخل رحم مىفرستد، تا بدين وسيله رحم را پاك كند
[=Verdana]و بنا بر آن تفسيرى كه كلمه (أذى) را به معناى ضرر گرفتند،[=Verdana] محيض را هم به معناى جمع شدن با زنان در حال حيض گرفته، و در معناى آيه گفتهاند: از تو مىپرسند آيا در چنين حالى جايز است با زنان جمع شد؟ [=Verdana]جواب داده شده اين عمل ضرر است، و درست هم هست[=Verdana] چون پزشكان گفتهاند: طبيعت زن در حال حيض سرگرم پاك كردن رحم، و آماده كردن آن براى حامله شدن است، و جماع در اين حال نظام اين عمل را مختل مىسازد، و به نتيجه اين عمل طبيعى يعنى به حمل (و به رحم زن) صدمه مىزند. " فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِي الْمَحِيضِ، وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ ..." كلمه (اعتزال) كه جمله (فاعتزلوهن) امر از آن است، به معناى عزلت گرفتن، و دورى گزيدن از معاشرت است
[=Verdana]تفسیر الميزان
آقای رضا
یعنی شما میخواین بگین هر تعبیر غیرصحیحی هم که علمای قدیم گفتن ، جوری توجیهش کردن که متناسب با شان و حفظ ارزش زن باشه؟:Gig:
مثل این موضوع؟:Gig::
http://www.askdin.com/showthread.php?t=8638&page=4
اشتباهي از طرف علما قبول نشده و اگر هم روايتي رو پذيرفته اند آن را طوري معنا و توجيه كرده اند كه به ارزش و مقام زن هيچ خللي وارد نكرده است.يعني منظور از حديث رو درست معني كرده اند نه طوري كه بعضي ها بخواهند بوسيله آن از اسلام ايراد بگيرند.
[=Verdana]با سلام
[=Verdana](أذى) به معناى هر عارضهاى باشد براى چيزى كه ملايم با طبع آن نباشد، كه اين معنا به وجهى منطبق با معناى ضرر نيز هست. و اينكه محيض را اذى خوانده، به همان معنايى است كه گفتيم، چون خون حيض كه به عادت زنان مربوط است، از عمل خاصى حاصل مىشود كه طبيعت زن در مزاج خون طبيعى زن انجام مىدهد، و مقدارى از خون طبيعى او را فاسد، و از حال طبيعى خارج نموده، و به داخل رحم مىفرستد، تا بدين وسيله رحم را پاك كند
سلام ، ببخشید اگر از طرز برخوردم ناراحت شدید، منظور خاص و بدی نداشتم. :ok:
در مورد حیض می شه گفت که این جزو طبیعت زنان می باشد و اینگونه نیست که با طبع زنان ناسازگار باشد و این روند به نفع جامعه و خود خانمها می باشد و ضرری در آن نیست. ظاهر قضیه نشون می ده که خون زنان در این دوران فاسد می شود ولی اگر دقت کنیم منافع زیادی دارد. اولا این برای تداوم نسل بشر هست در ثانی در اثر همین عمل و از طریق خونسازی مجدد بدن زنان طراوت و شادابی لازم را به دست می آورند(که طراوت و شادابی در خانمهای یائسه از بین می رود). و شاید منافع دیگری دارد که می شه از متخصص زنان و زایمان سوال کرد. برای همین نمی شه آن را ضرر معنی کرد و بهتر است از کلمه اذیت استفاده شود.
ظاهر قضیه نشون می ده که خون زنان در این دوران فاسد می شود ولی اگر دقت کنیم منافع زیادی دارد
"اذی" یعنی اذیت دیگه،مگه نه؟
برداشت بعضی مفسرای قدیمی که تو ترجمه ضررو هم اضافه کردن درست نیست ولی به اونا هم حق میدم چون طبق درک خودشون نوشتن،چون عادت ماهیانه ضرر هم داره ،هم برای بچه دار شدن لازمه هم اینکه نیاز بدنو به آهن بیشتر میکنه،اگه آهن کمتر مصرف کنیم پوکی استخون میگیریم.
سر درد یا کم خونی هم میاره،پسرا کمتر دچار این مشکلات میشن چون عادت ماهیانه نمیشن
:hey: