علل دین گریزی

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علل دین گریزی

علل دین گریزی جوانان
گرچه دین گریزی در جوامع شرقی خصوصا کشور ما نرخ پایینی دارد ولی چرا انسانی که فطرت او با درون مایه های دینی پیوند تکوینی دارد به دین گگریزی روی می اوردو چرا این مسأله در جوانن نمود بیشتری دارد.در این باره عوامل محیطی مانند ناهنجاری های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی وعوامل درون فردی یا روان شناختی دخالت دارد که به هت اختصار در کلام به عوامل روان شناختی بسنده میکنیم.

1- ضعف شناختی؛ روان شناسان رشد شناختی را به 3 دوره تقسی میکنند. دوره حسی حرکتی (2سال اول) دوره عملیات منطقی عینی(تا 12 سالگی) و دوره عملیات منطقی-صوری که این مرحله در آستانه نوجوانی و اوایل جوانی دوره تحول شناختی و از ننظر ذهنی به حداکثر کارایی هوشی میرسد و در صدد شکل دادن به هویت مذهبی هستند که در فرایند این هویت یابی با بحران مواجه میشوند و دچار سردرگمی و نهایتا بیرغبتی به دین.
که یکی از عوامل ایم بحران ناهم خوانی سطح شناختی با سطح معارف دینی است در چنین حالی جوان تلاش میکند آموزه های دینی را باعقل خود تطبیق دهد و در صورت عدم تطبیق آن را کنار میگذارد.
قران نیز عمده گرایش به کفر و بی ایمانی را جهل و ضعف معرفتی میداندخطاب نوح علیه السلام به قومش " انی ارایکم قوما تجهلون"هود،29.
علی علیه السلام میفرماید لوان العباد حین جهلوا وقفوا ،لم یکفروا و لم یضلّوا؛ میزان الحکمة،ج2،ص153.اگر مردم در موارد نا اگاهی تدمّل میکردند به کفر و گمراهی نمیگراییدند.
2- سطحی نگری؛برداشت های غلط از معارف دینی در دین گریزی جوانان موثر است. تساوی دین و معنویت موجب میشود که نیاز به معنویت فقط ویژه مواقع سختی استو دین نقشی اساسی در زندگی روز مره ندارد. و باعث کنار نهادن تدریجیدین میشود.

3- احساس محدودیت؛ معرفی نامناسب دین برای جوان گویی دین مانع ارضاء نیازهای واقعی اوست . افزون بر آن روحیه استقلال طلبی جوان او را از هر مانعی گریزان میکند و تربیت ناصحیح و تقلید کور کورانه از غرایز بر ان می افزاید.

4- فقدان الگوی مناسب؛نقش اساسی الگوی مناسب و جذاب در جوان را نباید غافل شد. در این سنین تأثیر پذیری از خانواده کاهش می یابد.و جوان الگویش را در خارج خانواده دنبال میکند.حال در چنین شرایطی اگر الگوی مناسب و قابل دسترسی نیابد به دام الگوهای مجازی می افتد و زمینه گریز از دین برایش فراهم میشود.

5- افراط در سرزنش؛ استقلال طلبی و حریت و عدالت جویی ویژگی بارز جوان است که نه از سر لجبازی بلکه جنبه اثباتی برای خود جوان است. علی علیه السلام میفرماید: الافراط فی الملامة یشبّ نیران اللجاج ؛ تحف العقول،ص82.
زیاده روی در ملامت و سرزنش آتش لجاجت را شعله ور میکند.

6-عدم ارضاء نیازها؛ غرایز در جوانی به نقطه اوج میرسدکه تأمین به موقع ان در تعدیل رفتارهایش نقش مهمی دارد. کفر به عنوان یک ناهنجاری اعتقادی به همان مقدار که معلول جهل است معلول فقر نیز هست.پیامبر صلی الله علیه واله میفرماید: من تزوّج فقد احرز نصف دینه فلیتّق الله فی النصف الباقی " بحارالانوار، ج،10،ص219.

بنابر این نبود شرایط ازدواج زمینه ساز زوال ایمان و گریز از دین میگردد.

سورنا;85160 نوشت:
دوست عزیز اون چیزی که شما اسمش رو دین گریزی گذاشتید درواقع همون انتخاب دین یا راه درست هست .همه ما از کودکی تحت شعاع افکار بزرگترها قرار میگیریم و تا وقتی که به بلوغ فکری نرسیدیم نمیتونیم مدعی باشیم که دین داریم. من فکر میکنم تصور شما از دین گریزی جوانان این هست که انسان از بدو تولد با دین پا به جهان میذاره وبعضیها وقتی به سن جوانی میرسند تحت تاثیر ناهنجاری های اجتماعی یا خیلی از عوامل دیگر از دین میگریزند. و جالب اینجاست که شما هر چیزی رو که با دین و عقاید خودتون مغایرت دارد رو ناهنجاری اجتماعی و فرهنگی و... میدونید.
بد نیست بدونید که خیلی از این به اصطلاح ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مشکلات دیگر توسط عوامل دین به وجود آمده اند.:gol:


سورنا عزیز پیداست که پست را به دقت نخواندید فقط بحث روانشناختی مطرح شد و نه بحث ناهنجاری و...
جهل به معارف دین،تکیه فقط بر عقل ناقص بشر،سرخوردگی از مشکلات و به حساب دین گذاشتن و سرزنش دیگران علل روانشناختی گریز از دین میتواند باشدو البته بحث ناهنجاری فقط نام برده شد و به آن پرداخته نشد.

از لحاظ روانی جوان مورد بررسی قرار گرفت که چنین است و عوامل پرداخته شد . حال چه ربطی دارد که طبق عقیده خودمان که دینی است ،از آن حرفهاست که ادمهای حساس به دین و دینداران مطرح میکنند


سورنا;85160 نوشت:
بد نیست بدونید که خیلی از این به اصطلاح ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی و مشکلات دیگر توسط عوامل دین به وجود آمده اند.

با سلام
دوست عزیز میتونید در مورد این مطلبتون بیشتر توضیح دهید و برای آن مثال هم بزنید.


سلام علیکم جمیعا

زمزم گرامی سپاسگذارم از مطالبی که گذاشتید

زمزم;84470 نوشت:
علل دین گریزی جوانان گرچه دین گریزی در جوامع شرقی خصوصا کشور ما نرخ پایینی دارد ولی چرا انسانی که فطرت او با درون مایه های دینی پیوند تکوینی دارد به دین گگریزی روی می اوردو چرا این مسأله در جوانن نمود بیشتری دارد.در این باره عوامل محیطی مانند ناهنجاری های اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی وعوامل درون فردی یا روان شناختی دخالت دارد که به هت اختصار در کلام به عوامل روان شناختی بسنده میکنیم.

عوامل روان شناختی را شما در این مقاله تنها مدنظر قرار نداده اید

زمزم;84470 نوشت:
2- سطحی نگری؛برداشت های غلط از معارف دینی در دین گریزی جوانان موثر است. تساوی دین و معنویت موجب میشود که نیاز به معنویت فقط ویژه مواقع سختی استو دین نقشی اساسی در زندگی روز مره ندارد. و باعث کنار نهادن تدریجیدین میشود.


برداشت سطحی از مفاهیم دینی . اینجا مشکل ریشه روانشناختی ندارد این نشان از ضعف تبلیغ دین است

زمزم;84470 نوشت:
3- احساس محدودیت؛ معرفی نامناسب دین برای جوان گویی دین مانع ارضاء نیازهای واقعی اوست . افزون بر آن روحیه استقلال طلبی جوان او را از هر مانعی گریزان میکند و تربیت ناصحیح و تقلید کور کورانه از غرایز بر ان می افزاید.


این مورد هم همینطور و همینطور این یکی بالاخص در جامعه اسلامی

زمزم;84470 نوشت:
4- فقدان الگوی مناسب؛نقش اساسی الگوی مناسب و جذاب در جوان را نباید غافل شد. در این سنین تأثیر پذیری از خانواده کاهش می یابد.و جوان الگویش را در خارج خانواده دنبال میکند.حال در چنین شرایطی اگر الگوی مناسب و قابل دسترسی نیابد به دام الگوهای مجازی می افتد و زمینه گریز از دین برایش فراهم میشود.

6-عدم ارضاء نیازها؛ غرایز در جوانی به نقطه اوج میرسدکه تأمین به موقع ان در تعدیل رفتارهایش نقش مهمی دارد. کفر به عنوان یک ناهنجاری اعتقادی به همان مقدار که معلول جهل است معلول فقر نیز هست.پیامبر صلی الله علیه واله میفرماید: من تزوّج فقد احرز نصف دینه فلیتّق الله فی النصف الباقی " بحارالانوار، ج،10،ص219.

وقتی که محققین درباره ریشه ها و چگونگی نفوذ تفکرات ماسونری و شیطان پرستی در بین افراد یک جامعه صحبت میکنند اولین ابزاری که معرفی مینمایند تحریک قوای جنسی است توسط تفکرات ماسونری و شیطان پرستی و ایجاد امکان زنای جنسی و ذهنی برای جوان است.

زیگوند فروید که نمیدانم چه مذهبی داشت این موضوع را بیان کرد که فشار روانی در اثر عدم ارضاءجنسی باعث اختلالات روانی میگردد.
در حالیکه ما که مسلمانیم و با این مفاهیم به طور کاملتری آشنائی داریم میدانیم نه تنها عدم ارضاء جنسی مشکل آفرین است انحرافات جنسی در اثر روابط نامشروع هم بسیار مخرب است.

لذا سن بلوغ را در اسلام ( با وجود اینکه سن کمی است ) سن روا برای ازدواج اعلام کردند که اگر جوان یا نوجوان چنین حالاتی داشت و قابل تحمل نبود در همان سنین ابتدائی بلوغ ازدواج کند.

در مفاهیم دینی حلال و حرام گفته میشود و جوان این را میپذیرد ولی بواسطه میسر نکردن امکان ازدواج برای اینها به حرام افتاده کم کم از دین زده شده و نهایتا شیطان پرستی را که مجوز هرکاری از جمله و بالاخص ارضاء جنسی به هر ترتیبی روا میداند را میپذیرند.

نهایت امراینکه آنچه که جوان امروز از خود بروز میدهدتحت تاثیر اهمال و کوتاهی خیلی هاست و جوان بعنوان یک معلول برای چندین نوع اهمال کاری مقصر نمی نماید.

یاحق

سورنا;85316 نوشت:
نمونش تو جوامع زیاده مخصوصا تو کشور خودمون.
یه نمونش رو براتون مثال میزنم:فرض کنیم شما به مردم میگید از اعتیاد دوری کنید از تفریحات حرام دوری کنید از روابط جنسی نامشروع دوری کنید.قبول. ولی ببینید آیا امکانات ورزشی مناسب یا تفریحهای اخلاقی یا به اصطلاح حلال در اختیار جوانان قرار داده اند آیا برای جلوگیری از روابط نا مشروع کمکی به سهولت ازدواج جوانان کرده اند .زمانی میتوانیم به زور جلوی مردم رو بگیریم که عمل حرام انجام ندهند که حلال آن در جامعه وجود داشته باشد. نمونه های زیادی در جامعه هست که اگر بخواهید میبینید و اگر نخواهید ببینید هر آنچه که من توضیح دهم بی فایده است.

با سلام:Gol:

ببینید دوست عزیز، اولاً باید مصداق و مثال مشخص باشد مشخصاً منظورتان کشور خود ماست یا کشورهای دیگر را هم شامل می شود. چون این مطلب در تحلیل مطلب بسیار اهمیت دارد و نمی توانیم بررسی مسائل حول آن را بدون آگاهی از شرایط هر کشوری بسنجیم.

ثانیاً باید در اینگونه مسائل، بین جوامع دینی و الهی و جوامع غیر دینی و لائیک که برای سعادت حقیقی بشر اهمیتی قائل نیستند و تنها رسالتشان توجه به رفاه و آسایش دنیوی مردم است تفاوت قائل شوید، چون جوامع غیر دینی در تأمین خواسته های دنیوی و برآورده ساختن منویات و لذت های نفسانی مردم به هیچ اصل و ملاکی پایبند نیستند و تنها چیزی که برایشان اهمیت دارد در وهلۀ اول حفظ حاکمیت خود و در وهلۀ دوم به حسب ظاهر جلب رضایت نفسانی مردم است.

ثالثاً؛ باید بدانیم که دین امده است تا ما را از گمراهی ها و ذلت ها و هر انچه ما را از مسیر سعادت و کمال دور می سازد به صراط مستقیم الهی و طریق امن و امان الهی هدایت فرماید. و نیز آمده است که خویش با دستان خویش همتی کنیم و آستینی بالا زنیم و جامعه خود را با یکپارچگی و وحدت و با استفاده از همۀ قابلیت ها و ظرفیت های جامعه به بهترین وجه ممکن بسازیم.

این انتظار غلطی است که گمان کنیم دین آمده است تا ما یکجا بنشینیم و بدون تلاش و همت، ما و جامعه ما را به سر منزل مقصود برساند و دین و دنیای ما را آباد سازد، چون غایت و غرض دین، رساندن ما به کمال است. اینگونه نیست که گمان کنیم ما به توصیه های دین گوش می کنیم و دین هم وظیفه دارد دنیای ما را آباد کند و هم دین ما را ...

دین آمده ما و حکومت های دینی را به بالاترین سطح قلۀ خودباوری و عزتمندی برساند به این معنا که از هیچ تلاشی برای آباد ساختن دنیای خود و رسیدن به آسایش و رفاه جامعه و مردم دریغ نورزد و در این مسیر، ارزش واقعی خود را بداند و برای لحظه ای خوشی و آسایش موقتی دنیا عزت خود را از دست ندهد نه ذلت نفس در برابر گناه و حرام را بپذیرد و ذلت تعظیم در برابر طواغیت و ظالمان را.

اینکه حکومت دینی با حرام علنی و اعتیاد و امثال آن مبارزه می کند چون این امور در منظر دین واجد حرمت و آثار منفی و مخرب هم از جهات مادی و هم معنوی برای فرد و اجتماع است و حکومت دینی از جمله رسالت هایش حفظ سلامت روح افراد و جامعه از الودگی هاست. اگر چه متأسفانه آنها که برای سعادت خود ارزشی قائل نباشند در خفا اسباب هلاکت خود را فراهم می کنند و توجه به حلال و حرام الهی ندارند.

اما اینکه باید ابتدا حکومت جایگزینی بعنوان تفریح و لذت های سالم تأمین کند سپس منعی صورت گرفته و با متخلفان برخورد شود، در عین حالیکه ضروری است اما نقصان دارد:

بی شک، در اینکه باید حکومت دینی به فکر تدارک نیازهای مادی و معنوی و جایگزین های مناسب باشد مورد نیاز جامعه باشد تردیدی نیست. همین کاری حکومت اسلامی ما در حال انجام آنست اگر چه با مشکلاتی از درون و بیرون روبروست. اما اینکه بگوییم حکومت دینی اوامر الهی و حلال و حرام الهی را تعطیل کند تا ابتداءً نیازمندی های عمومی مردم و به اصطلاح دوست مان جایگزین های مناسب حرامها و موارد ممنوع در جامعه را تأمین سازد امری غیر معقول و غیر منطقی است. و این مطلب به همه امور و ساحات قابل انتقال است.

در مثل مانند آنست که ما دستگاه پلیس و امنیت کشور را تعطیل کنیم و بگوییم حکومت نباید با مجرمان و سارقان و قاچاقچیان برخورد قانونی کند چون اولاً باید فرهنگ سازی کند تا ایشان در مسیر درست تربیت شوند و ثانیاً باید جایگزین های مناسب و حلال برای کسب درآمد آنها را فراهم کند. آنگاه حق برخورد قانونی را دارد.

اما بر کسی پوشیده نیست که این قبیل انتظارات در حالی است که حکومت، از هیچ تلاشی برای تأمین نیازها و رفع کاستی ها دریغ نمی کند و بطور نسبی این انتظارات در جامعه تأمین است. اما آنچه موجب می شود که برخی دست و پای خود را از مسیر درست و صراط مستقیم الهی و طریق انسانیت کج می گذارند و به بیراهه می روند زیاده خواهی و طمع بیش از حد و گاهاً میل به خواسته ها و نفسانیات و عناد و لجاج و سرپیچی از دستورات الهی است.

و وقتی حکایت چنین شد، انتظاری هم از این قسم درخواست ها نمی شود، مگر نه انست که در روایت قریب به این مضمون آمده است: "قناعت بزرگترین گنج است، که هر کس واجد ان باشد تمام شدنی نیست".

لازم می دانم در پایان خودم و همه دوستان را به این خاطره یادآور سازم که دوران دفاع مقدس، تاریخی مربوط به قرن ها پیش نیست، بلکه مربوط به دهه اول انقلاب خودمان است و مردمی از جنس خودمان، شاید یادتان باشد که در دوران جنگ چه کسانی در حقیقت، اداره کنندگان دفاع مقدس بودند عموم مردم و پابرهنگان که به تعبیر امام انقلاب کردند، کسانی که علیرغم همه مشکلات و سختی ها، کار و زندگی و خانواده شان را رها کرده و رهسپار جبهه ها شدند و 8 سال خود را وقف انقلاب کردند.

در این میان، کسانی که غرق مادیات و زندگی دنیا شده بودند و حتی لحظه ای از زندگی و دلبستگی هاشان نتوانستند برای خدا و دفاع از مرز و بومشان دل بکنند بیش از سایر طبقات جامعه که خود و خانواده شان را وقف دفاع از دین و میهن شان کرده بودند بهانه جوئی می کردند و از کمبودها می نالیدند.

نتیجه اینکه اگر این برداشت نشود که قصد ما برداشتنِ تکلیف خدمت به مردم به بهترین وجه ممکن و وظیفه آماده سازی بهترین شرایط برای آسایش و رفاه مردم، از دوش حکومت نیست، بلکه این خاطره گویای انست که آنچه موجب می شود نیازهای مادی نسبت به نیازهای معنوی ترجیح داده شود و یا کاستی های مادی دیده شوند و حکومت مورد مؤاخذه قرار گیرد و اما کاستی های معنوی خیر؛ و نیز نبود یا کمبود امکانات در جامعه را توجیه و جوازی برای آزاد بودن حرام و فساد در جامعه بدانیم و فاصله داشتن جامعه از مطلوب های مادی و رفاه و آسایش مقایسه ای با کشورهای سکولار و غیر دینی را به پای دین و حکومت دینی بنویسم، همه و همه ناشی از ضعف ایمان و شناخت نسبت به حقیقت دین، سطح انتظارات ما، عملکرد ما، حکومت دینی، وظیفه ما، رسالت ما و خیلی امور پیرامونی ما دارد.

به پایان امد این دفتر/ حکایت همچنان باقی است ...

والسلام :Gol:

سورنا;85316 نوشت:
یه نمونش رو براتون مثال میزنم:فرض کنیم شما به مردم میگید از اعتیاد دوری کنید از تفریحات حرام دوری کنید از روابط جنسی نامشروع دوری کنید.قبول. ولی ببینید آیا امکانات ورزشی مناسب یا تفریحهای اخلاقی یا به اصطلاح حلال در اختیار جوانان قرار داده اند آیا برای جلوگیری از روابط نا مشروع کمکی به سهولت ازدواج جوانان کرده اند .زمانی میتوانیم به زور جلوی مردم رو بگیریم که عمل حرام انجام ندهند که حلال آن در جامعه وجود داشته باشد. نمونه های زیادی در جامعه هست که اگر بخواهید میبینید و اگر نخواهید ببینید هر آنچه که من توضیح دهم بی فایده است.

با سلام به شما دوستان خوبم
جناب سورنا اولا این مشکلات توسط عوامل دین به وجود نیامده اند که شما ذکر کردید.بلکه سیر یک جامعه می باشد که کم و کاستی ممکن است داشته باشد.اما شما به پیشرفت جامعه و اینکه این جامعه با کلی مشکلات مثل تحریم هاسر وکله میزند فکر کنید و بدانید با این اوضاع و احوال خدمت زیادی می کند.

ثانیا مگر در صدر اسلام یا زمانهای سابق این امکانات ورزشی و تفریحات اخلاقی به قول شما بوده است که حکم به دوری از تفریحات حرام شده بود.
با این همه اگر ما منصفانه نگاه کنیم می بینیم که کارهای شایسته ای هم در این امر شده است که نباید از کنار آنها بگذریم.
که جای توضیح آنه اینجا نیست.
لذا دوست عزیز راه حلال برای کنترول خود وجود دارد.

آیا واقعا ورزش کردن امکانش برای شما یا هر جوانی وجود ندارد؟؟؟
آیا ورزش فقط به این است یک ورزشگاه یا باشگاهی بزرگ در کوچه ما باشد تا ما ورزشکار شویم؟؟
آیا واقعا ازدواج کردن مشکل شده است یا ما با توقعات و انتظارات بیجا آن را سخت گرفته ایم؟؟؟
آیا ما طبق دستورات اسلام نمی توانیم یک ازدواج آسان و بی خرج داشته باشیم؟؟؟؟؟؟

پس دوست عزیز ازماست که بر ماست .لذا نباید این توقعات زیاد خود را و کوتاهی خود را به پای دین و اسلام نگذارم.
مگر در زمانهای سابق این مشکلات نبوده است چرا این همه جوانهای پاک تربیت شدند و در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند؟

البته امروزه هم جوان های زیادی هستند که پاک زندگی می کنند و در مقابل شیطان و نفس خود ایستادگی می کنند. با کمترین امکانات.

موضوع قفل شده است